مصاحبه با استاد | باورهایی برای روان شدن چرخ کسب و کار - صفحه 28 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2018/07/abasmanesh-4.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2025-01-11 09:13:032025-01-13 08:46:40مصاحبه با استاد | باورهایی برای روان شدن چرخ کسب و کارشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام استاد خوبم
سلام داداشیا و آبجیا
سلام خانم شایسته جان
دو مثالی ک گفتین، یکی ک قرض نده و قرض نگیر و ضامنِ کسی نشو!
این دو مثال خودش یک درس هست .
اگه این دو باور رو آدم در خودش نهادینه کنه نتایج خوب دستش میاد.
من گذشتمو مرور کردم دیدم من از کسی تاحال قرض نگرفتم
اگر پول خرد گرفتم پول های کم و ناچیز، ولی دستمو چنان گرفتم و پس همون پول خردها رو دادم نذاشتم طرف شاکی بشه و صداش درد بیاد .
به برادرم قرض نه، ولی چون دستش گیر بود حکومت امارت تازه آمده بود بانک ها همه بسته شده بودن، پول نمیدادن ، نامزدیش بود 6 تا از النگوهامو فروختم دادم بهش، اون موقع نامزد سابقم بهم گفت این کارو کن چون ایشون آلمان بودن گفتن حال چون پول نمیشه واریز به کابل، پول زیاد البته،پس تو بفروش و توقع هم نکن پس برگردانه، منم همین کارو کردم فروختم و گفتم اگر ندادی هم من مشکل ندارم.
گذشت و نامزدی هم تموم شد . یک ماه بعد نامزدیش ،نامزد سابقم بدون هیچ حرف و جنگی، و صحبتی جدا شدن ازمن، و یهو بلاک شدم من و خانواده من
بعد یک ماه از رفتنش من با استاد آشنا شدم و زندگیم دست خوش تحول شد.
ایشون حتی شش ماه بعد با کس دگر نامزد شدن
من گرچه نامزدمو حضوری ندیدم ایشون کابل نیامدن
اوایل بخاطر اینکه مرا به زور دادن به ایشان، از خانواده شاکی بودم خصوصا پدرم ک تهدید وار مرا به ایشان دادن بماند اون جریان بدی ک من به ایشان نامزد شدم، بعد جدایی دائم از پدرم گله مند بودم تو کردی تو باعث بدبختیم شدی
گذشت و گذشت تا حرفهای استاد درونم رسوخ کرد .
فهمیدم باورای غلط خودم، قربانی بودن و شدن این موضوع را رقم زد.
بعدها فکر میکردم چون بیکارم برادرم اون پولو بهم بده خوبه
ولی هرچه گذشت، من بی نیاز شدم ازون پول
دلم نمیخواست پولی ک ماله اون آدمه دستم بیاد.
بعد جدایی یک انگشتر از ایشون پیشم بود ک ندادم بهشون خودم خریده بودم نه اونا، از پول های جمع کرده خودم.
فقط او النگوها و حلقه مال اون بود ک النگو رو خودش داد به برادرم و حلقه را ک ندادم پس
من یک روز فک کردم اون پول حکم ناراحتی برام میاره اگه دستم بیاد
پس بخشیدمش
گرچه زیاد به برگشتش فک نکرده بودم
ولی چون می دیدم وضع برادرم بیحد عالی شده هر روز یک مقدار فراوان پول تو حسابش میاد دریغ از اینکه بما بده یک چیز ناچیز دستمان میداد زورم میداد اینو ببین با اینهمه پول گداست
ولی خب دیگه نخواستم پولی بده و نه یادش آوردم ببین تو یک روز دستت گیر بود من کمکت کردم حالا شاخ شدی برا خودت
بخدا سپردم و توقعم کم کردم
گفتم خدا بهم میرسونه اون کیه!
این شد قصه اون قرض دادنه منم یادم افتاد با وجود ندانستن قانون و باورهای ثروت آفرین، ولی درعمل من هرگز این دو مورد انجام ندادم ک قرضی بگیرم کمر شکن، یا قرضی بدم منت بار، یا ضامن بشم.
امیدوارم یه روز دوره روانشناسی ثروت یک خرید کنم تا باورای ثروت آفرینم قوی بشه و بی نیاز از اطرافیانم بشم.
سلام به استاد آرامش
سلام به بانوی آگاهی
و سلام به هم فرکانسی های محترم
بابت آگاهی های فایل سپاسگزارم.چه تعریف متفاوتی استاد از ریسک میگن. ریسک یعنی ایده هایی که بهمون گفته میشه را سریع عمل کنیم. چقدر این جمله عمیقه. چقدر سرنوشت سازه و استاد بارها مثال هایی گفته اند از عمل به ایده هاشون و نتایجش. عمل کردن به ایده ها، ایده در مسیر پخته میشه. قدم اول خود ایده هست و بعد هی قدم های بعدی گفته میشه. اینو امسال بهتر درک کردم. یه ایده آمد بماند چقدر ترس داشتم از اجراش. ایده خرداد ماه آمد، یه آلبوم موسیقی محشر که برای افزایش واژگان کودکان و آشنایی شان با طبیعته. 3 ماه ذهنم مقاومت نشان داد ، من طرح را مینوشتم و خودمو در اجرایش تصور میکردم ، برای هر آهنگ یک جلسه در نظر گرفتم و بالاخره وارد ترسم شدم. اما خداوند گفت مریم سه جلسه روی یک آهنگ تمرکز کن که برای بچهها درونی بشه و این شکلی هر بار ایده های دیگری گفت که واقعا طرح به مرور پخته شد.خیلی قشنگ شد. چیزی که من اینطوری ندیده بودمش . هر بار توی اجرا یه ایده ی دیگر اضافه شد و هی اعتماد به نفسم بالا رفت. وقتی سال تمام بشه معنیش اینه که توانستم آهنگهای آلبوم را برای خودم در درجه ی اول پر معنی کنم و در آینده برای همه ی کودکانی که باهاشون اجراش کنم تاثیرگذارتر خواهد شد. خیلی خوشحالم که این فایل را در بهترین زمان شنیدم . چون توی مسیر عمل به ایده ام هستم دارم بهتر درکش میکنم. الهی شکرت.استاد خیییییییلی خوبین.
سلام خدمت استاد عباس منش و خانم شایسته بزرگوار وتمام هم کلاسی های توحیدی دانشگاه عباس منش
زمانی که کار مورد علاقه رو انجام بدیم دیگه حساب کارو زندگی وتفریح جدا نخواهد بود وبهترین تفریح کاره و زندگی کردنمون هم تفریح هست .
اگر باورهای ما درست باشد در مورد فراوانی نیرو ودرست بودن نیرو وهمکار خداوند دستانی در زندگی ما قرار خواهد داد که خدا را شکر من این باورم خیلی خوبه وخداوند بهترین همکاران رو برام فرستاده .
ما در هیچ کاری خصوصا خرید ملک وماشین یا وسایلی زندگی نباید زمانی که در مدارش نیستیم وپولش رو نساختیم وبا قرض و بدهی خواسته باشیم اونها رو داشته باشیم که خدا را شکر من این باورم رو هم درست کردم و از وقتی با قوانین اشنا شدم نه وام گرفتم ونه دیگه چک گرفتم و هر موقع پولش رو داشتم خرید کردم.
ما میتونیم با دیدن زندگی افراد موفق و ثروتمند مثل استاد باورهایی در مورد فراوانی وثروت بسازیم والگوهایی ببینیم برای رسیدن به اون خواسته ها .
زمانی که ذره بینی روی یک کار تمرکز داشته باشیم بسیار عالی پیش خواهد رفت و موفیقت ها تساعدی خواهد بود چون من در هر زمانی که چند کار رو باهم انجام میدادم با این که توانایی زیادی دارم ،اون چندتا کار هیچکدوم درست حسابی پیش نرفت و جالب نبود نتایج .
ایده ها را باید عمل کنیم تا قدم های بعدی به ما گفته شود وقدم اول رو برداشتن بزرگترین شرط عمل به ایده هاست .
زمانی که ما در کار مورد علاقه باشیم ودر مسیرمون باور مناسب باشیم دیگه ساعت و روز وشب برامون مهم نخواهد بود وکار کردن لذت داره نه محدودیت .
در هر شرایطی که هستیم خودمون خواستیم در این شرایط باشیم وبا افکار وباورهامون این رو ایجاد کردیم و با تعغیر باورها و روی خودمون کار کردن شرایط رو عوض کنیم و باکنترل ورودی ها و تمرکز برنکات مثبت همون شرایط همه چیز رو درست کنیم ، البته تکامل رو در نظر داشته باشیم و پله پله تعغیر کنیم وبه دلخواه برسیم .
در پناه خداوند یکتای رحمان و رحیم و رزاق و شافی
شاد وپیروز باشید .
سلام به عزیزان دل
چقد خوبه که کسب و کارت ، زندگیت، تفریحت ،عشقت همه چی با هم یکی باشه و همه رو کنار هم داشته باشی پرفکت ترین نحوه زندگیه . چقد لذتبخشه و آرامش و خوشبختی محضه واقعا . خدایا شکرت که استاد یه الگویی خفن هستین واسمون و کلا باورهامون جابجا میشن در مورد زندگی
و باز چقدر خوبه که اینقد باورهامون خوب بشن که افرادی هم که باهاشون کار میکنیم خالصانه کارشونو انجام بدن بدون نیاز به نظارت کردن
باید الگوسازی بشه واسمون که وقتی حتی یه نفر تونسته پس شدنیه پس غیرممکن نیست برخلاف نگاه جامعه
نکته جالب دیگه واسم این موضوع بود که وقتی ایده ای بهمون داده میشه اشتباست که بذاری ایده پخته بشه و زیاد دو دوتا چارتا کنی بلکه باید شروع کنی چون ایده ها در طی مسیر هستند که پخته میشن باید قدم اول رو برداری تا قدم دوم بت گفته بشه و قدم دوم رو برداری تا قدم سوم گفته بشه و …
وقتی به کاری علاقه داری و باور به موفقیت داری اینکه براش حرکت میکنی و دیگه نمیگن ریسک کردن بلکه این موضوع بخاطر اطمینان از نتیجه بوده و باور داشتن به موفقیت هست
به نام خداوندی که رحمتش بی اندازه و مهربانی اش همیشگیست.
به نام خداوند هدایتگر و حمایتگر
خدای مهربونم شکرت که هر آنچه دارم از آن توست
لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم
با سلام به استاد عزیز و خانم شایسته عزیزم
با سلام به دوستان هم فرکانسی ام
استاد مهربان واقعا فایل عالی و پر از آگاهی های ناب
ممنون از شما
من نزدیک یک هفته است که به صورت مداوم در سایت هستم و دارم روی خودم و باورهایم کار میکنم
باور مخرب امروز که قرض گرفتن و قرض دادن و وام گرفتن و ضامن شدن در من هست ولی نه شدید
و این را هم به لطف الله مهربان و استاد عزیز به باور درست تبدیل خواهم کرد ،خدایا شکرت که هدایتم کردی.
من خیلی در زندگیم قرض و وام گرفتم ولی همیشه با خودم درگیر و حس بد داشتم،ولی الان در این کامنت
تعهد میدم و رد پایی از خودم به جا میزارم که قرضهایی رو که دارم بدهم و دیگر تحت هیچ شرایطی قرض و وام نگیرم.خدایا شکرت که کمکم کردی تا به تعهدم وفادار بمانم.
وقتی ما در مسیر درست باشیم هم از کسب و کار و هم از زندگیمان نهایت لذت را میبریم
و افراد و شرایط دلخواه را در مسیر جذب خواهیم کرد
محدودیت فقط در ذهن ماست و این جهان و خداوندی که تمام نعمتها،زیباییها،سلامتی ،آرامش، روابط خوب،عشق ،ثروت و……را بی نهایت برای ما آفریده ،محدود نیست
شاد بودن و احساس خوشبختی واقعی خیلی مهمه و باعث میشه ما در تمامی مسیر زندگی لذت ببریم
و وقتی میریم در دل مسیر قدم اول به ما گفته میشه و بعد قدم دوم و سوم و…..
و وقتی در مسیر درست قرار میگیریم از اون چیزی که نرمال جامعه است جدا میشیم… و ما باید به بی نهایت برسیم چون خداوند بی نهایته و همهچیز را بی نهایت به ما داده و از اون قانون و درکی که از جامعه به ما رسیده خودمون رو جدا کنیم.
باید باور داشته باشیم که شرایط زندگیمون رو چه خوب و چه بد خودمون با افکار و باورهامون میسازیم و اگر شرایط اون طوری که ما میخواهیم نیست میتوانیم آن را تغییر دهیم چونما خالق شرایط و افکار و باورهامون هستیم
دوستون دارم دوستان عزیزم و امیدوارم همیشه بهترین شرایط رو برای خودتون و زندگیتون بسازید
خداروشکر به خاطر صدای پرندگانی که الان دارم میشنوم و این کامنت رو مینویسم
خدایا چقدر زیباست صدای پرندگان خدای مهربونم شکرت به خاطر شنوایی ام که سالم است و میتوانم از صدای پرندگان، عزیزانم ،رودخانه ،دریا و….لذت ببرم
در پناه الله یکتا باشید
11مین گام مهاجرت به مداربالا تر .
به نام عشق وسلام به عشقم.
سلام به استادومریم وکلیه ی اعضای سایت بهشتی.
خدایابابت سلامتی خودم وخانواده ام وفرشته ی الهیم توراسپاسگذارم.
دیروزاین فایل رو دانلودکردم وهندزفری توگوشم گذاشتم رفتم .
گفتم هم پیاده روی وهم یک پیرزن دست فروش کنارایستگاه مترو مشغول فروش لوازم هست برم ببینمش.
حدویک ماه بودندیده بودمش دیروزغروب رفتم خیلی خوشحال شد.
پرسیدننه: چندروزی هست کم پیداشدی!!!؟؟؟
دلم تنگ شده گفتم دیگه ننه ،مشغول زندگی هستم.
بنده ی خدا گفت: ننه یک کیسه برنج چندوقت پیش به من هدیه دادن بردم خونه حالاسرکیسه روبازکردم دخترم گفته ماازاین برنجهانمیخوریم، ننه حیف فردا بیااین کیسه ی برنج رو ببر به هرکس میخوای بده یابخورین.
گفتم باشه خوب این یک هدیه س حالاتافردابشه.
امروزصبح عزیزدلم وبچه هارفتندسرکار
گفتم بهترجاروکنم بعدبرم خانه ی بی بی جان.
جاروتمام شدهرچی به گوشی خانم تماس گرفتم جواب ندادمنم گفتم هرچی هست خیره حتماکیسه ی برنج رو هم دادن به کسی!!!!!
بازگفتم بذاراستراحت کنم.
بهم گفت فقط نیتت خیرباشه بروپیاده روی.
رفتم مارکت گفتم اون روزاومدم وانیل گرفتم ولی اصلا بویی از وانیل نبرده گفت روش نوشته وانیل گفتم نه عودت بدین منم میارم گفت مشکلی نداره بیارین (عزت نفسم)بودکه این کارو کرد.
رفتم ایستگاه ازخانهاپرسیدم فلان خط ردشده گفتندهمین الان ردشد.
به من گفته شدپیاده برو ازسمت چپ توی سایه داشتم به مسیرادامه میدادم دیدم یک نهال خیلی خیلی کوچک ازدل دیوارجوانه زده انگارمیگفت آب میخوام منم که قصدخیس کردن جلوی کفشم رو داشتم چون یکم کفشم به انگشت پاهام فشارمیومد رفتم پام رو ، روی نهال گرفتم وآب ریختم یک تیرودونشان هم کفشم خیس شدهم اون جوانه آب خورداینجا خودِ خدارو دیدم که برای این آبیاری منو مامور کرد.این نشانه اول که خدارودرک کردم.
منم تاخانه ی بی بی جان پیاده رفتم تازنگ آیفون رو زدم صداش اومدکه این دختره کیسه ی برنج رو داده کسی.
درب رو بازکردخیلی خوش آمدگویی کردوگفت به خداببخشیددیروزمن نبودم دخترم کیسه ی برنج رو داده کسی گفتم خدایاشکرت که قسمت هرکس که بوده نوشجانش.
گفت بیالااقل توحیاطمون روببین خانه یک طبقه ی ویلای قدیمی ولی بحال بودتوی بهترین نقطه ی شهرکه آپارتمانهاسربه فلک کشیده سریع نگاه کردم وازاعماق وجودم هم خوشحال شدم هم به بی بی جان تبریک گفتم هم تحسینش کردم و باعشق خداروشکرکردم.
گفت ننه حالاکه اومدی بیایکم قندوشکرهست ببرهرکس شربت استفاده میکنه مال خداروبخورن ودعامیکنند.
دوتابسته قندویک بسته شکر بود.گذاشتم تونایلون ازماموریتی که به عهده من بودوجورچین خدابراتون بگم وگرنه اون کیسه ی برنج وقندوشکربهانه بود.
بی بی جان پرسیدباچی برمیگردی گفتم یاپیاده یااتوبوس گفت آره فلان خط سرکوچه نگه میداره.
گفتم نه این خط واحدازخونه ی مادورمیشه حالابرم یک کاریش میکنم سر4راه رسیدم خدایاازکدام طرف برم گفت روبرو از4راه ردشدم به ایستگاه رسیدم ازیک خانم جوان پرسیدم کدوم خط ازاینجارد میشه دیدم واحدخط رسیدباخودم گفتم نه اینم ازخونه ی مادورِ.
به من گفته شدپیاده برو جلوتررفتم یک آقایی نون دستش بودیک پسربچه ی 4الی5ساله پشت سرش بودفکرکردم باهم هستن منواون آقااز خیابون ردشدیم دیدم این آقاهیچ تفاوتی نسبت به این بچه نداشت!!!
پشت سرم رو نگاه کردم دیدم ازدوچرخه پیاده شده هی این پاواون پامیکنه که ازخیابون خیلی معمولی بودمیخواست ردبشه ولی واهمه داشت .
پرسیدم میخوای ردبشی گفت آره گفتم وایستا دوباره برگشتم دسته ی دوچرخه شو گرفتم گفتم بیاباهم بریم
پرسیدم مادرت میدونه آمدی بیرون گفت آره میخوام برم دنبال نمیدونم چی گفت ؟؟؟!!!
گفتم مواظب خودت باش وباکسی جایی نری گفت باشه.
یادم ازکودکی بچه های خودم اومدمیگفتم هروقت ازخیابون میخواین ردبشین ازکسی کمک بگیرین.
یادم ازاستاداومدکه ازروی کانال آب جرات نداره بپره که عموی استادکمکش میکنه هم خوشحال بودم که خودِ خدارودروجوداین کودک دیدم وباز همین خدا منوسرظهرهوای گرم بعدازکلی نظافت مامورکردبیادست منوبگیروازخیابون ردم کن.گفتم اینم برای 2مین بارخودت رادرک کردم.
رفتم جلوتر از خیابان بعدی عبورکردم .
گفتم ازکدوم طرف بریم گفت سمت راست این میلانی که اوریب هست برو باخودم گفتم آره این مسیربهتره دوباره سر3راه رسیدم گفت بروسمت راست ازسایه خداشاهدکه اینجاخیلی به ندرت کسی عبورکنه فقط ماشینها رفت وآمددارند.
دیدم یک خانم جوان گندم رو، روی یک سکوپشت درب یک حیاط نشسته ازدورآمدم ازنگاهش فهمیدم کمک میخوادتارسیدم جلودستش رو دراز کرد گفت خانم یک کمکی به من بکن گفتم من فقط قندگرفتم میتونم قندبهت بدم سرش رو به عنوان رضایت تکان داد ویک بسته قند رو گذاشتم توی دستش گفتم خدایااین برای بارسوم هست که تورافهم کردم.
الان4ساله ماتوی این محله هستیم تاحالاسراین خیابون خلوت کسی رو ندیده بودم برای کمک بنشینه اصلا گفتم خدایااین پلن رو توریختی اگه نه همون اول چرابی بی جان جواب گوشی رو ندادواین همه راه بااین همه که به استراحت نیازداشتم نمیرفتم چی واجب بودوبه من گفته شد همین3بارکه به وضوح خدارامشاهده کردی کافیس.الله اکبرازاین عظمت شایدازدیدهرکسی دیگریک کارپیش پاافتاده باشدولی من این نگاه الهی رابه زندگیم به فال نیک میبینم عجب هدیه ی پربرکتی که توی مسیرمیگفتم یک بسته ی دیگه خودم شکر میگیرم روش میذارم به فلانی میدهم.
خداگفت لیلاجان شما اصلا زحمت نکش چون تویک وسیله بیشترنیستی تمام ازقبل اینهابه صاحب اصلیش رسیده است.
عاشقتونم استاد ازخدا رهبریت وهدایت بیشترمیخوام برای ساخت وساززندگی دنیوی واخروی.
وبابت تمام داشته هام وخواسته هام خداراسپاسگذارم.
به نام خدای بخشنده مهربان
خدایا شکرت برای یه هدایت دیگه به سمت سایت نازنینت و رشد دهنده
درس رهایی
استاد میگه برای من سفر کار رابطه با خانواده دوستان همش مهم هستند فرقی نمیکنه
ما همیشه در حال رشد لیاقت وخواسته هامون بزرگتر میشن و نعمتام بزرگتر وثروتم بیشتر
دیشب رفتم موز بیارم بخورم دنبال چیز خوشمزه میگشتم دیگه کلی ایده خوب پیدا کردم نوش کردم
قرار بود برنده چیزه خوشمزه بخوره ولی من یاده خودم افتادم خودم همیشه هوای خودمد
همه چیا خوشمزن و همیشه میره طعمای خوشمزه میارم میخورم
یه درسی که گرفتم فراوانی رشد بود
قبلا موز خیلی دوس داشتیم و برامون کمیابتر بود الان خیلی فراوان تر شده یه لحظه زهنم رفت تو خاطرات که ما همیشه فقط برای مهمونیا موز داشتیم اونم بعضی مهمونیا که الان همه یا عالمه دارن تو خونشون میخورت راحت زیاد
یه لحظه خندم گرفت موز که ارزون نشده فراوانم نشده همیشه زیاده و اینکه یادم افتاد ما درحال رشد هستیم خواسته هامون بهمون نزدیکو نزدیک تر میشیم
یه درسی گرفتم چرا میخام جایزه بدم باید یه چیزه کم باشه که بقیه ندارن تو داری اون برتریه باشه تا کادو قبول باشه
چرا نگیم جدا از اینکه بقیه دارن ندارن به خودمون جایزه بدیم
مثلا دیشب مسابقه دادیم با عزیز دل حالا شرطی گفتیم من که پول نازنینو وارد این بازیا نکردم گفتیم یه چیه خوشمزه میخوریم
بعد عزیز دل برای خودش اورد خورد منم با باور فراوانی که اقا ما شاید دیگه اون چیزه خوشمزه موقت یکی بوده خورده ولی ما کلی چیزای خوشمزه دیگه داریم
رفتیم از خودم پزیرایی شیکو مجلسی کردم
وتو دلم گفتم
چقد باحاله مسابفه با خودت کاره درست انجام میدی خودتو تحسین کنی
مثلا توی که میگی ثروت میخای
خدا بهت سلامتی داده که اونم انقد ارزشمنده یا عالمه سلول های شاد سالم باهوش
دوساله قرصم رفته روی صفر بدون هیچ مسله ای چیزیم زودی اوکی شده واصلا من یادم نیس اصلا سرماخوردگی یا چیزی باشه رفته باشم دکتر یا اصلا چیزی باشه همیشه زیباتر بدنی قویتر دارم
اصلا خیلی بدن رویایی دارم همیشه معده همه چیش درس کار میکنه تازه یه چیزیم که کشف کردم این بهبود جادوییه من تپخال زدم ویا اصلا مدتهاس که چیزی نبوده قبلا بیشتر بود ولی الان خداروشکر خیلی کم ولی میدونی بدنم واقعا جادویی جوری بدنو بهبود میده از روز اولشم بهتر بدون هیچ ردو اثری میدونی مدرکش چیه
من بارها بارها تبخال زدم ولی بدون هیچ اسری زودی چهار پنج روز یا کمتر خوبه خوبه خوب شدن
وخداروشکر پوستم خیلی خفنع وهر روز بهترو بهترو بهتر میشه
خدا بهت عشقو داده با خانواده با خودت انقد مهربون باشی ونقد خودتو دوس داشته باشی
انقد راحت بتونی عشق به خودت اطرافیانت بدی
بتونی عشق خدا رو به وسیله دستاش ببینی
بعد خدایی که اینارو داده اونم میده فقط باید بیام ترمز هامو درس کنم
درس ارزش واقعی
برای بعضیا همسرشون رابطه شون خیلی مهم تا همسر باشه بهشون احساس لیاقت بده اوکی هستن اگه نباشه نمیتونن حتی یه لحظه بدون اون بگزرن لحظه هایی که با اوننیه طعم هست بدون اون یه طعم
ولی میدونید قانون میگه باید همیشه طعم خوب باشید مثلا شما همیشه همه چی براتون اکیه همسری باهمید یه کوچولو یه کاری پیش میاد لحظه هاتون سیاه نشه مثلا کنارتون بود یکم رفت توی گوشی احساس بی ارزشی نکنید از منبع توجه قطع شدید برو مشغول کاره دیگه ای که برات ارزشمنده خوشت میاد انجام بده
میدونی چیه این موقعه ها چقد عزت نفس کمکت میکنه راحت بدون دلیل احساس لیاقت کنی وکاری که دوست رابطه ای که دوس داری برقرار میکنی
قانون میگه چی
همه چی از جنس خداس وارزشمنده
مثلا کسی که خودشو خیلی برتر از همه میدونه باید یاد بگیره قضاوت نکنه خودشم بدون عیبو ایراد نیس ودر حال بهبودیم همه واحساس لیاقت بکنیم
خیلی این بحث بزرگه مثلا توی مالی
اینکه محصول تولی. کنی بفروشی یا استراحت کنی سفر همه اینا جز خواسته هامونن وما لازم داریم وچقد خوبه این موقعه ها هدایتی به همه لذتها بینهایت برسیم
باز هم سلام و خدا قوت.
استاد شما در قسمت اول که کنار دریاچه پر شده میگید که هیچ هزینه ای برای هرس کردن چمنها نمیپردازید و گوسفندان به خودی خود با چریدن داخل چمنها هم هرس میکنند هم کود میدهند.
در قسمت 12 میفرمایند که وقتی برای( هرس کردن چمنها )می آیند کارشان را به خوبی انجام میدهند…
علت این تناقض را اگر توضیح بدهید ممنون میشم.
سلام جناب میرزایی عزیز
شاید خونه ای که استخر داره رو گفتن یا به قول خودشون خونه های دیگه ای که دارن رو میگن واگرنه اون ببعی ها همه رو میخورن
چیزی رو که باعث شد من ایمان و باورم به استاد زیاد بشه این بود که سید حسین همه درسها رو به معنی واقعی انجام دادن و عمل کردن و دقیقا همون کسی هستن که میگن و شاید خیلی بیشتر
و وقتی قران رو مطالعه کردم خداوند گفته مومنان در خلوت خود خدا رو یاد میکنند و کسی میتونه در خلوت خودش خدا رو یاد کنه که واقعا تو دلش خدا باشه و بس و نقشی بازی نمیکنه .
الباقی که گفتم همین جوری خودش اومد
موفق و پایدار باشید
دوست عزیز ممنونم برای جوابتان
موفق و پیروز باشید.
سلام دوست عزیز
با اجازه استاد من جواب این سوال شما رو می دم.
استاد توی اون فایل اون ملکشون رو میگن که دریاچه داره و بیرون از شهره و اینکه توی این فایل میگن مربوط به خونه ای که توی شهر دارند اونکه توی توحید عملی نشون میدن. مطمئناً توی شهر نمی تونن گوسفندان شود رو بیارن?
درود. خیلی ممنون از جواب شما. امیدرارم موفق باشید.
سلام دوست عزیز
استاد چندین ملک دارن و اون ملکی که دریاچه داره و بز و گوسفندان در اون ملک هستند نیاز به هرس چمن ها نداره اما بقیه املاک استاد که بز و گوسفند نداره میان و براشون چمن ها رو هرس میکنن.
سپاسگذارم دوست عزیز.
امیدوارم موفق باشید.
سلام ، وقت بخیر
خسته نباشید
خدا میدونه با حرف های شما من که کل زندگیم متحول شده و جریانی از ثروت و نعمت وارد زندگیم شده ،میدونی فقط بخاطر اینکه حس خوبی شما به ما منتقل میکنید، و با گوش کردن به و نگاه کردن فایل های شما چه محصولاتی که خریدم و چه فایلهای رایگان احساس خوب را از شما دریافت میکنم.
خدایا متشکرم خدایا صد هزار مرتبه شکرت خدایا سپاس گزارم بخاطر وجود استاد عزیز استاد عباس منش.
استاد جان، امروز فایل “بهتر خدا را بشناسیم” رو گوش دادم و در انتهای اون در مورد اینکه برای دوستان ناشنوا هم در حال تهیه زیرنویس هستین صبحت کردین.
احتمالا این از قبل تو بک گراند ذهنم مونده بوده که دوباره بعد از دیدگاهی که دیروز گذاشتم امروز راهنمایی شدم به این فایل خیلی جالب بود برام :)))