مصاحبه با استاد | عملکردهایی که نشانه اجرای قانون است - صفحه 26

596 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سمیه زحمتکش گفته:
    مدت عضویت: 1623 روز

    به نام خداوند بخشاینده مهربان

    خدای قشنگم ،قربونت برم که قشنگی

    دورت بگردم خدای بزرگم که شنواودانایی .

    قربان آغوش گرم وامن وراحتت برم که مرا سفت بغل کردی ومی فشاری .

    من عاشق اون آرامشی که با حرف زدن با تو می گیرم هستم .

    من هیچ وقت ول کن تو نیستم آخه کجا برم که سریع پاسخم بده عشقم.

    قدرتمندترین نیرو را ول کنم ،به کی رو بزنم ،که منت بذاره یا نه بگه .

    فدای آفرینش وموجود شدن آنچه که میگی موجود شو ومیشه.

    دوست دارم فقط قربون صدقه ات برم وبا تو عشق بازی کنم .

    چه خوبه انسان خلقم کردی عزیزم ،از وجود خودت ،من را هرلخظه به یاد خودت وبزرگی وقدرتت بینداز.

    ای عزیزترین دارایی ام و تنها دارایی ام .

    خدایا شکرت که در این مسیر هستم ،مسیر صاف وسوت زنان که در از آرامش وحال خوبه .

    استاد حس میکنم این 7ماه که از فرکانس شهر قبلی ام دور شدم ،حتی تقاضاهای همسرم که بیا. پیش ما ونمی شه ،داره پیغام خدا را می رسونه که آره این تنهایی خیلی برات خوبه .

    این هجرت وپا روی ترس هات گذاشتن ،تورا به من نزدیکتر می‌کنه ومثل غار حرای پیامبر به خودش نزدیکم کرده .

    فرسنگ ها از افکاروباورهای خانواده ‌حتی نزدیکترین افراد به من ،جدا شدم واحساس کردم که محیط برام کوچیک شده ولایق بهترین جاها هستم .

    بهترین باوری که تو این 7ماه باوجود اینکه ذهنم خیلی مقاومت داشت این بود که من خالق زندگیم بودم و هستم و خواهم بود .

    به خدا ،تا وقتی این را نپذیرفتم ،همه را مقصر می کردم وحال خوبی نداشتم و بقیه را مسئول هر اشتباهی که کردم می دونستم .

    این تنهایی ودور شدن از اطرافیانم ،خیلی نعمت بزرگی بود برام .

    اره استاد جان ،این بهترین باوری است که می تونه به ما کمک کنه .

    به لطف خدا چقدر درکم جدیدا با این پروژه ،بالاتر رفته و بهتر می فهمم مغز حرف هاتون را .

    دقیقا ،وقتی که از همون جایی که بودم وبا وجود تضادهایی که در محل زندگی و محیط قبلی داشتم ،به زیبایی ها توجه می کردم،خداوند هم هدایتم کرد به راحتی وسوت زنان ،بدون اینکه پولی برای پول پیش خونه داشته باشیم ،به شهر بهتر هدایتم کرد.

    بهشت را ندیده باید خرید .

    خداوند به کسانی که بدون اینکه فرش قرمزی پهن کرده باشند براش ،پاسخ میده و جایزه میده .

    هرجا توکل کردم ،به خدا،جواب گرفتم.

    هرجا تسلیم شدم از همون اول وسپردم به خودش ،خیلی راحت کارها را انجام داد برام.

    هرجا که به آنچه که ندیدم بیشتر از آنچه که دیدم ایمان آوردم ،اسان شد برای آسانی ها برام .

    چه جاهایی که برای مجوز رفتم که حتی مدارک لازم داشت ونداشتم ،جور شد.

    چه جاهایی که برای مجوزاب به اداره آب رفتم وبا رفتنم ،همون جا یه لایحه تصویب شد از ریئس اونجا وبه نفعم شد.

    ذهنم حرف میزد هرلحظه ،ولی قلبم من را مطمئن میکرد وحتی می‌گفت کجا برم یا نرم .

    من می خواهم دنیا را بگردم وثابت بودن و یکنواختی را دوست ندارم ومی دونم از این شهر تهران هم خدا هدایتم می کنه به کشورهای بهتر ،ومن باید روی باورهای خودم کار کنم فقط ،وتمرکزم روی خودم باشه ،نه همسر ،نه فرزند ،نه بقیه .

    خدایا،لحطه ای به خال خودم مرا وامگذار .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    فاطمه کیاستی گفته:
    مدت عضویت: 2012 روز

    به نام خدا

    سلام به استاد عزیزم و مریم جانم و همه دوستای گلم در این سایت بهشتی

    مریم جان یه تشکر ویژه ازت بکنم که داری قدم به قدم جوری این فایلارو میزاری که دقیقا داره پازل رو کنار هم میچینه و عجیب دارم با این گام ها به مدار بالاتر میرم

    سپاس گزارم ازت استاد عزیزم با این آگاهی های نابی که بهم میدی توی این فایلا

    خدایا کمک کن و قلبم رو برای درک این آگاهی ها باز کن تا در عمل اجراشون کنم

    بریم سراغ این فایل

    وقتی کامنتارو به ترتیب امتیاز میخوندم دیدم بچه ها از نتایجشون گفتن اومدم من اینجا بنویسم و رد پا بزارم برای خودم و نتایجی که تا الان کسب کردم رو بگم تا هم انگیزه ای باشه برای بچه هایی که تازه اول راهن و هم تشکر کنم از شما با گفتن نتایجام استاد عزیزم چون جبران این همه عشقی که پشت این صحبت هاتون هست تنها و تنها با گفتن نتایج ادا میشه و تمام.

    سال 98 به واسطه سفر به دور امریکا باهاتون اشنا شدم و هیچ درکی از حرفیی که میزدین نداشتم گوش میکردم ها استاد واقعا زمان هم میذاشتم برای گوش کردن اما فقط گوش میکردم نه درکی از کنترل ورودی داشتم نه درکی از این جمله که خودمون زندگیمون رو خلق میکردیم داشتم

    همش ترس داشتم مورد آزمایش خدا قرار بگیرم به واسطه حرفایی که شنیده بودم

    نماز و حجاب رو از سر اجبار خانواده داشتم

    ترس از عالم و ادم داشتم همه توی زندگی من خدا بودن جز خدا

    و میتونین تصور کنین که مشرک ترین بودم

    کم کم که رفت و رفت من همچنان گوش میکردم و استاد استمرارمو داشتم توی مسیر انگار وجودم میدونست تهش همینه ها مسیر همینه واسه همینم هست از سال 98 که باهاتون آشنا شدم قطع و وصلی بود اما نشد از مسیر برگردم بگم نه اینا الکیه حتی اگه نتیجه هم نمیدیدم اصلا همچین حرفی نمیزدم

    توی تمام این سال ها دفترهای شکرگزاریم بود و من شکر میکردم بابت نعمت ها حتی اگه درکی نداشتم

    یادمه رابطه عاطفیم که تموم شد عین همه دخترا دیگه نشستم و گریه کردم و فقط یادمه توی سایت دنبال این بودم که حالمو خوب کنم تااز تو عقل کل فهمیدم وابستگیه و این وابستگی یعنی شرک رفته رفته کار کردم تا بهتر و بهتر شدم

    استاد هنوزم میگم از سال 98 بگیر تا 1401 من کار میکردم یکی در میون اما تو مسیر بودم و درکی هم نداشتم نتایجم میومد کم و بیش

    اما کنترل ورودی نبود. باورهای توحیدی نبود و هیچی نبود

    تا رسیدیم به سال 1401 انگار اون استمرار تو مسیره کم کم داشت منو آشنا میکرد با یه چیزایی

    خواسته هایی که خلق میشدن برام بیشتر شده بود حالا هرچقدر کم اما همونام قدرت میداد بهم اما نمیدونم چرا درک نداشتم حالا یا از اون آدمام کع تو دوره احساس لیاقت میگین دیر درک میکنن اما درک که میکنن دیگه میرن عین جت من از اونام فک کنم

    خلاصه استاد قشنگم از اون دانشجوهای پیله ات بودم و هستم

    با اینکه اره همه پول رو میبینن و منم همین بودم

    چون فک میکردم پول داشتن یعنی احساس خوب و خوشبختی

    رابطه خوب داشتن یعنی احساس خوب و خوشبختی

    همش بری مسافرت یعنی خوشبخترینی توی جهان و حالا منی که با 28 سال سنم فقط 1 بار مسافرت رفتم یعنی بدبختم

    خدا هم که اصلا توی زندگی من معنا نداشت اومدم توی سایت برای اینکه پولدار بشم و به همه نشون بدم شماهایی که دارین مسخرم میکنین که فایل گوش میدی این همه پس کو نتایجت همش هم داری پول میدی محصول میخری بیایین اینم پولم اما از استمرار توی این مسیر فهمیدم اصلا مهم نیست که به بقیه نشون بدی یا ندی اصلا بقیه ای مهم نیستن که خودتو عشق است

    چرا اون موقع میخواستم نشون بدم؟

    چون درسامو اون موقع یاد نگرفته بودم که تمرکزت رو بزار رو خودت دهنت رو ببند چیکار بقیه داری

    اما همه اینایی که میگم واقعا تکامل واقعا تکامل و درکه و اگه به درک نرسی اصلا و اصلا نمیتونی عملیش کنی

    استاد توی کامنتای قبلیم توضیح دادم که این استمرار و هی در این مسیر موندن چیشد

    اینم بگم واقعا با اون باورای داغون به خواسته هام میرسیدم ها البته که نصف و نیمه و ناقص به اونایی هم که میرسیدم صددرصد باور درستی بود که میرسیدم اما حاضر نبودم خیلی چیزا رو عوض کنم دقیقا اوایل حتی 2 سال پیش میخواستم قانون شبیه من باشه نه من شبیه قانون

    مثلا من کاری میخواستم که حقوقش روزی باشه کسی همکارم نباشه همه چی دست خودم باشه جمعه هام تعطیل باشه و استاد بعد چند وقت دقیقا خدا کاری رو آورد توی مسیرم که الان 3 ساله دارم اینجا کار میکنم و دقیقا همینه و شما میگی باورات عوض کنی کارت همونه اما درآمدت بیشتر میشه و ساعت کااریت کمتر

    بخدا همینه من از وقتی یعنی استاد از مهرماه امسال 1403 که دیگه خیلی جدی تر دارم کار میکنم کارم همون کاره؛ ساعت کاریم کمتر حقوقمم رفت بالاتر و امسال وقتی خودمو با پارسال مقایسه میکنم پس‌اندازمم بیشتر از پارسال و اصلا ورودی هام بیشتر شده

    استاد از پارسال که تمرکز رو از روی رفتار آدم ها برداشتم و گذاشتم رو خودم و گذاشتم رو خوبی هاشون و قضاوت کردن رو کمتر کردم نمیگم قطع چون گاهی میاره برام رفتار آدم ها 180 درجه عوض شده حتی همون یکی دوتایی هم که تا پارسال ممکن بود رفتار خوبی نداشته باشن امسال عجیب عوض شدن و اصل کیف میکنم و هربار به خودم اینو یادآوری میکنم اینا به خاطر تغییر فرکانس‌های تویه ها و مطمئنم که بهترم خواهد شد و الان یکساله که داره این رفتارهای خوب بیشتر و بهتر میشه اونجا میفهمم که میگین وقتی رو خودت کار میکنی اوایل نشونه ها میاد اما تو ادامه بده تا زمانی که همیشه نتیجه هست اون موقع بفهم باورت عوض شده و به ثبات فرکانسی رسیدی

    استاد عزیزم از لحاظ روابط با آدم ها یکساله که به آرامش رسیدم و چقدر با هرکسی برخورد میکنم عالیه و دارم روی باورهای مخربم برای رابطه عاطفی کار میکنم که قطعا تویه یه کامنت دیگه که بیام نتایج های دیگه رو بگم اونم قید میکنم که خلق شد.

    از لحاظ ثروت استاد خدارو صد هزار مرتبه شکر که درآمدی دارم و همیشه خدا روزی برام میاد حالا از هرطریقی هست

    من چون بخاطر قانون سلامتی خیلی چیزارو حذف کردم پارسال خودم تغذیه ام رو میخریدم اما استادامسال همه رو مامانم داره برام میخره و هرماهم میگه انقد بخرم بسه برات تا آخر ماه

    استاد سپاس گزار خداوندم که همچین فرشته ای رو تو زندگیم گذاشته و حتی نتیجه بعدیم بهتر شدن رابطه ام با مادرم و پدرم واقعا قبلا چقدر دعوا میکردیم الان به جز حرفای قشنگ و احترام به هم چیزی نمیبینم و استاد هزاران باررفتار قشنگی که میبینم خداوند رو شکر میکنم بابت این آرامشی که عطا کرده بهم هم به من هم خانوادم و انقد مارو در صلح کرد با خودمون

    مورد بعدی آرامشی هست که دارم استاد هیچکسی این آرامش رو نمیفهمه که واقعا بزرگترین ثروت میتونه آرامش باشه و همین ارامش که باشه بقیه چیزا میاد من حتی هنوز اونقدر درک نکردم ولی بچه ها همین آرامشی که دارین رو بچسبین و بدونین توی مسیر درستین بخدا اون پول ماشین و خونه و رابطه عاطفی میاد اما این مسیری که اگه الان ازش لذت نبری نمیاد همین ثانیه ای که اگه الان ازش لذت نبری بر نمیگرده و واقعا من خودم جای کار داره اینو درک کنم ولی بهتر از قبل شدم چون دیگه عجله نمیکنم برای رسیدن به خواسته

    و استاد مهم ترین نتیجه پیدا کردن خداست استاد خدایی رو بهم نشون دادین که فرای هرچیزیه که فکرشو بکنی

    من با این خدا دارم عشق میکنم

    شده رفیق صمیمیم

    شده همه چیز زندگی من

    شده رفیقی که تا میترسم از چیزی میاد دستمو میگیره و به یادم میاره که هست و تکامل رو یادآوری میکنه برام و همراهمه و با خودش میرم تو دل ترس ها

    استاد میگین تسلیم و نشانه اش اینه آرومی یک هفته است که اینجوری شدم بعد تقریبا 6 یا 7 ماه تمرکزی کار کردن رو باورها و توحید و عمل کردن و صحبت کردن باهاش قبلا شاید ته دلم یکم میترسیدم اما بخدا این هفته ذهن اصلا نتونست منو بترسونه که پول نداری استاد از وقتی پول تو جیبم تموم شد نعمت های خدا که تموم نمیشه من رایگان تا خونه میرم دلم چیزیو بخواد به راحتی بهم میده اصلا استاد تو میفهمی که دارم چی میگم شاید من توی وادی ایمان مهدکودکی باشم و شما در لول فوق دکتری ولی بخدا همین لول مهدکودکش اینجوریه انقد داره روون میکنه برام چه برسه هرچی برم جلوتر

    استاد تو مسیری اومدم که حاضر نیستم حتی یک ثانیه رو بدون هدایت های خدا بگذرونم برای هر چیزیم ازش دارم یاد میگیرم هدایت بخوام هرچیزی

    اصلا نمیخام این رشته اتصالم قطع بشه نمیدونی چه آرامشی بهم داده همین خدا که حاضر نیستم با هیچی عوضش کنم بخدا اگه الان بهم بگن کو پولت تو این همه جر دادی خودتو تو مسیر حیف درک نمیکنن اما استاد ساعت ها میتونم از هدایت های خدام بگم و اشک بریزم و هی حرف بزنم

    بخدا این خدا پولم میده چرا نده رو باورام کار کنم میده

    استاد چند وقت پیش بهم الهام کرد قراره جا به جات کنم و مهاجرت کنی از این مکانت و داره قدم به قدم بهم میگه و نمیدونی هربار داره آمادم میکنه و منو میبره بالاتر

    حتی اومدن توی همین پروژه هم برنامه ریزی خودش بود من ازش خواستم کمک کنه مدارم رو ببرم بالاتر چند روز بعد این پروژه اومد رو سایت

    هدایتم کرد ثروت 1 رو شروع کنم کنار احساس لیاقت و دارم آروم آروم پیش میرم و دیگه فاطمه قبل نیستم که فقط گوش بدم الان دارم ثانیه به ثانیه حرفاتون رو تزریق میکنم تو وجودم و فکر میکنم دارم کار میکنم که پا بزارم روی ترسم که بهم گفت بزن بیرون از کارت بگم چشم بهم گفت برو از اینجا بگم چشم و یه باوری که خداوند اگاهه عجیب به جونم نشست همون بار اولی که از زبونتون شنیدم .

    استاد عزیزم اینا نتایجی بود که گرفتم و ان شالله تو یه کامنت دیگه چند ماه بعد از نتایج بزرگتر از اینا میگم براتون

    استاد نتایج صد درصد زیاده بوده که نمیشد توی این کامنت همه رو گفت هم یادم نمیومد هم نمیشد با آب و تابی که میشه تو صوت توضیح داد اینجا تو کامنت بگی فقط همینا یادم اومد که گفتم منم بیام بنویسم که انقد این ذهن نگه بزار نتایج بزرگ بشه بزرگ بشه نتیجه بزرگ و کوچیک نداره همینکه من به خواسته میرسم و الان آرامش دارم یعنی نتیجه بزرگ و تمام شد و رفت و از این به بعد هرچند وقت یکبار توی فایلی که خدا هدایت کنه نتایج چندین ماهه رو مینویسم و از روان شدن چرخ زندگیم میگم تا هم بقیه بخونن و کیف کنن هم شما بخونی و کیف کنی هم خودم کیف کنم از این زندگی قشنگ. صدها هزاران مرتبه شکرت خدایا برای این مسیر فوق العاده

    همینکه اومدم توی این مسیر یعنی خوشبختم

    عاشقتونم استاد زیزم خدا شما رو برای ما حفظ کنه

    ردپای گام 13

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 67 رای:
    • -
      نسیم گفته:
      مدت عضویت: 1342 روز

      سلام فاطمه جون دوست همفرکانسیم

      ممنونم از نوشتن این کامنت و اشتراک گذاری احساس زیبات .

      میشه گفت منم دقیقا توی همین مراحل تو هستم و دارم از آموزشها و حال خوشم و آرامشم لذت میبرم .

      خدا رو شکر میکنم اگه هنوز به ثروتی که مد نظرم بود نرسیدم اما غرق در شادی و آرامشم و چرخ زندگیم به زیبایی و روانی هر چه تمامتر در حال چرخیدن هست و من این حال خوش رو با هیچ چیزی عوض نمیکنم .خدایا شکرت .

      من میدونم که در نتیجه به تمامی خواسته هام میرسم و بهش ایمان دارم که در بهترین مسیر قرار دارم و هر لحظه در آغوش خداوند مهربانم هستم و با هدایتهای مستمرش منو به بهترین مسیر سرسبز و خوش آب و هوا سوق میده که فقط لذت ببرم و عشق کنم .

      بازم ممنونم فاطمه جون بابت کامنت زیبات و واست بهترینها رو آرزو میکنم .

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    منیر گفته:
    مدت عضویت: 1659 روز

    به نام خدا

    عرض سلام و درود خدمت استاد ارزشمندم و اعضایی که کامنت رو میخونند

    یکی از دلایلی که ما گاهی دیر به خواسته هامون میرسیم اینه که مدام به خواسته میچسبیم و همش منتظریم که نتیجه کی میاد و از این حرفا و با این کار وابسته هدف میشیم و از مسیر راست خارج میشیم حالا یکدفعه این اتفاق نمیفته ولی آروم آروم از مسیر خواسته دور میشیم چرا چون وقتی به خواستمون میچسبیم یا در واقع وابسته میشیم اون احساس ترس و نگرانی سراغمون میاد و نمیزاره احساسمون خوب باشه و آرامش رو ازمون میگیره و طبق قانون احساسمون که ترس و نگرانی باشه فرکانس هایی از همین جنس به جهان ارسال میکنیم و اتفاقات و شرایط ناخواسته رو تجربه میکنیم پس خیلی مهمه که در حین کار کردن رو ذهنمون و ایجاد افکار و باورهای خوب خواسته رو رها کنیم این رها کردن یعنی اجازه دادن به خداوند که بهترین ها رو طبق فرکانس های خوبمون واسمون بوجود بیاره در بهترین زمان و این کار کردن رو افکار و باورهامون باید تا همیشه ادامه داشته باشه طبق گفته استاد این کار ذهنی مثل آب خوردن هر روزمون هست کسی نمیگه من دیروز آب خوردم امروز دیگه بدنم نیاز به آب نداره و همینجور که جسممون برای اینکه سلامت باشه و توانایی داشته باشه باید هر روز تغذیه مناسب بهش برسونیم و این روتین تا هنگامی که زنده هستیم ادامه داشته باشه و ذهن هم باید هر روز افکار و ورودی ها وباورهای خوبی بهش بدیم که به هر آنچه که میخوایم برسیم و مسئله مهاجرت کردن که استاد در موردش صحبت کردن طبق گفته های استاد هر چیزی باید تکاملش طی بشه که نتیجه خوبی بگیریم اینطور نیس که یه شخصی که باورهای مخربی داره که نتیجه باورهاش تو زندگیش مشخصه با مهاجرت کردن به کشور دیگه بتونه زندگیش رو تغییر بده چون این شخص هر جا بره نتیجه باورهاشو میبینه و تغییر اوضاع بیرونی فقط با تغییر ذهن انجام میشه پس این شخص اول باید رو باورهاش کار کنه تا اوضاع بهتر بشه و جهان هر بار با تغییر باورهاش اونو وارد یه مدار بالاتر بکنه و وقتی اوضاع خیلی بهتر شد اگه هدف مهاجرت باشه خداوند اونو به جایی بهتر هدایت میکنه.

    استاد خیلی خوشحالم که شاگرد شما هستم شما دستی از دستان خداوند هستین و اعتبار بودن در این سایت و تموم کامنت ها و موفقیت ها به خود خداوند برمیگرده.

    خدایا مارو به راهی هدایت کن که در مسیر رسیدن به خواسته هامون حرکت کنیم الهی آمین.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
  4. -
    زینب معرفی گفته:
    مدت عضویت: 1300 روز

    به نام خدای هدایتگرم

    قانون رهایی یعنی تلاش ذهنی (اعراض از نا خواسته ها)

    قانون رهایی یعنی نچسبیدن به خواسته و لذت بردن از زندگی

    قانون رهایی یعنی توجه به خواسته ها،سپاسگزار بودن بخاطر داشته ها،اعراض از نا خواسته ها

    (در لحظه زندگی کردن)

    مهمترین باوری که میتونه کمک کنه به من برای اینکه دچار روز مرگی نشم و از ریل خارج نشم اینه که منم که با افکار و باورهام اتفاقات زندگی خودمو خلق میکنم،(ممکنه آگاهانه یا ناآگاهانه باشه)هیچ عامل بیرونی تأثیری در زندگی من نداره

    حالت عالی مهاجرت اینه که درهمون جایی که هستیم باید اینقدر نتیجه و پیشرفت عالی کرده باشیم اینقدر اتفاقات خوب خلق کرده باشیم که بعد برای رفتن به یه پله بالاتر به فکر مهاجرت باشیم

    اگه فکر می‌کنی رفتن به یه جای دیگه باعث میشه نتیجه و اوضاع تغییر کنه سخت در اشتباهی

    چون تو هر کجا که میری شخصیت خودتو با خودت میبری

    به اندازه ای که خودتو دوست داشته باشی و برای دیگران هم ارزش قائل باشی جهانم به همون شکل پاسخ فرکانس های تورو میده

    ما هستیم که با افکار و باورهامون برانگیخته می‌کنیم اون وجه خاص از آدمارو

    همه ی ما آدمها یه شخصیت باحال و یه شخصیت مزخرف توی وجودمون هست

    حالا ما با افکار و فرکانس های خود میتونیم شخصیت خوب آدم هارو بکشیم بیرون یا وجه بد اونهارو یعنی کاملا بر میگرده به خود ما

    هر روز باید سعی کنم بهتر از دیروزم باشم و اگه روند همیشگی من به این شکل باشه مسلما نتایج خودش میاد

    تا جایی که زنده‌ هستم سعی کنم هر بار بهتر و بهتر بشم توی همه زمینه ها

    بهتر و بهتر شدن توی کنترل ذهنه که میتونه همه چی رو برای ما بوجود بیاره

    عمل کردن با باور بوجود میاد اگه من باور داشته باشم که یه کاری نتیجه میده عمل میکنم اگه باورم این باشه که نتیجه نمیده که عمل نمیکنم

    پس باوره که باعث عمل می‌شود

    اگه عمل نمیکنی یعنی رو باورهات کار نکردی.

    خدایا شکرت بخاطر آگاهی های ناب این سلسله فایل های استاد

    در پناه الله پیروز و سربلند باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  5. -
    نور گفته:
    مدت عضویت: 626 روز

    بنام خدای مهربان

    سلام بر استاد عزیزم و خانم شایسته و همه همسفران این کشتی زیبا

    از روزی که خانم شایسته استارت پروژه مهاجرت به مدار بالاتر رو زدن من هم یه چالش رو با خدای خودم

    استارت زدم حسابی هم خط و نشون کشیدم برای خودم که حواسم باشه قراردادم با خداست و تخطی نکنم

    میخواستم بگم چقدر این پروژه ایده ی خوبی بود واقعا باعث شد منو به انضباط بیشتری برسونه

    انگار هر روز هر فایلی میذارید همون چیزیه که باید بشنومش

    خدا رو سپاسگزارم که شما دستی شدید از دستانش که به مسیرم کمک کنید

    خدا رو شکر که این چالش جدید باعث شد نه تنها باورهام قویتر شه

    بلکه واقعا دست به عمل بزنم چون واقعا عملکرد نشونه میزان اجرای قانونه

    آخرین گام پروژه که آپلود شد از نتایجم بیشتر براتون مینویسم

    دوستون دارم….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  6. -
    ناهید رحیمی تبار گفته:
    مدت عضویت: 1146 روز

    سلام و درود فراوان به استاد عزیز و گرانقدرم و مریم جان عزیز و تمامی دوستان گرامی.

    «عملکردهایی که نشانه ی آن اجرای قانون است».

    خدا را شکر تو این چند سال اخیر عملکردهای زیادی داشتم که به نظر خودم نشونه ی این بوده که تونستم قانون رو خوب اجرا کنم .

    اگه نگاه کلی داشته باشم ، تو زمینه ی سلامتی خیلی نگاه خوبی دارم و به ندرت پیش میاد که خودم یا بچه‌هام یا همسرم مریض بشیم.

    به همون اندازه که سعی می‌کنیم روحمونو جلا بدیم از جسممونم سعی می‌کنیم درست مراقبت کنیم.

    دوره قانون سلامتی نگاهمو به خیلی چیزها تغییر داد و آگاهی‌هامو نسبت به تغذیه و مراقبت جسم اضافه کرد . اگه بخوام صادقانه بگم دقیقاً طبق روشی که استادعزیز تو این دوره عرض کردن کار نمی‌کنم اما خیلی چیزها رو دیگه رعایت می‌کنم و خدا را شکر از سلامتی کاملی بر خوردارم‌.

    اما اگر در زمینه مالی بخوام صحبت کنم می‌تونم بگم خیلی چیزها رو رعایت کردم . تو دوره‌های مختلف خیلی چیزها آموختم و از اونجایی که نسبت به هیچ کدوم از صحبتهای استاد مقاومتی نداشتم سعی کردم هر کدوم از اون‌ها رو تک تک انجام بدم .

    عبارت‌های تاکیدی زیادی تو دوره 12 قدم و دوره ثروت یک، یاد گرفتم که تک تک اون جمله‌ها رو تو این سالها انقدر با خودم تکرار کردم تا ملکه ی ذهنم شدن و اینکه همشونو باور میکنم و از اونجایی که باور کردم نتایج خوبی هم دریافت کردم البته که به لحاظ مالی نسبت به چند سال پیشمون پیشرفت داشتیم مطمئن هستم که پیشرفتهای بهتری هم خواهیم داشت. یادم میاد که چند سال پیش با قناعت زندگی می‌کردم ولی الان خدا را شکر در آرامش و آسایش مالی به سر می‌برم.

    به میزانی که ایمانم نسبت به خداوند قدرتمند قوی‌تر میشه ترمزهایی که نسبت به این قضیه دارم بیشتر از بین میرن . همونطور که گفتم مقاومتی در برابر آگاهی‌هایی که از استاد عزیز یاد می‌گیرم ندارم یعنی فراوانی و فزونی نعمت خداوند را باور می‌کنم اما یه جاهایی پیش میاد که خواسته‌های مالی ای که دارم رو با عقل و منطق خودم می‌سنجم یعنی باورهامو با شرایط و موقعیت الانم می‌سنجم و از اونجایی که ما انسانها همیشه دنبال اینیم که اول بدونیم چطور و چ جور قراره اتفاق بیفته ، وقتی که آگاهی نسبت به این قسمت داشته باشیم ینی باید بسپاریمش به خدا ، پیش خودمون بدست اووردن خواسته رو طبیعی میدونیم و اگه باور نداشته باشیمش دور از دسترس می‌بینیم که خب این سالها خیلی تمرین کردم که به چگونگی و رسیدن به خواسته‌هام توجهی نکنم و همه چیز را به دستای قدرتمند خداوند بسپارم. پله پله پیشرفت کردم و به درک‌های بهتری رسیدم . چیزی که در حال حاضر هستش اینه که یاد گرفتم در لحظه زندگی کنم و به آینده فکر نکنم و از نعمتها و داشته‌هایی که در حال حاضر دارم لذت ببرم وسعی کنم تمامی نگرانی‌ها و ترس‌هامو به دوش خداوند بذارم و با آرامش به مسیرم ادامه بدم . این احساسم واقعیه واقعاً دیگه به آینده فکر نمی‌کنم و نگران چیزی نیستم چون خدا رو بیشتر باور کردم و بیشتر به این درک رسیدم که ممکنه آینده‌ای وجود نداشته باشه چون مرگ هر لحظه ممکنه یقمونو بگیره . بنابراین بهتره این روزها رو مثل گذشته ،از دست ندیم و سعی کنیم به بهترین شکل ممکن زندگی کنیم.

    در مورد روابط هم همینطور ! البته در مورد روابط با دیگران میشه یه تجربه‌هایی داد و در مورد روابط عاطفی با همسر هم ، میشه تجربه‌های دیگه‌ای داد.

    وجه اشتراکی که در دو وجود داره اینه که هر چقدر تونسته باشی روی اعتماد به نفس و عزت نفست کار کرده باشی و حس خود ارزشمندی خودت را بالا برده باشی یعنی برای توانمندی‌ها و مهارتهات ارزش قائل باشی و حس لیاقت رو تو وجود خودت بالا برده باشی می‌تونی با دیگران و با همسرت روابط بهتری ایجاد کنی .

    آموزش و یادگیری مطالب تو زمینه ی روابط باید دو جانبه و دو طرفه باشه یعنی هر انتظاری که از دیگران داری خودت هم متقابلاً همون رفتار و برخورد رو با دیگران داشته باشی تا به نتایج خوبی برسی.

    یعنی اگر دوست نداری کسی به حریم شخصی تو تجاوز کنه تو هم نباید به حریم شخصی کسی تجاوز کنی.

    اگه حد و مرزها و خط قرمزهای برای خودت داری با شناخت بیشتر از دیگران باید شما هم به حد و مرزها و خط قرمزهای دیگران احترام بذارید.

    همونجوری که خودت دوست داری با احترام و در کمال آرامش و دوستانه کسی از تو انتقاد کنه، تو هم باید حواست به این موضوع باشه.

    اگه یه وقتایی دوست داری تنها باشی باید اجازه بدی دیگران هم اگر تمایل به تنهایی داشتن شما مزاحمشون نشی.

    همونطور که خودمون دوست داریم در مورد اعتقادات و امورات شخصی مثل سلیقه و علایقمون کسی نظر نده ما هم به اعتقادات و سلایق و علایق دیگران نباید کاری داشته باشیم.

    اگه دوست داریم دیگران بیشتر به ویژگی‌های مثبت ما توجه داشته باشن ما هم در مورد دیگران باید تمرکز روی ویژگی‌های مثبتشون داشته باشیم.

    اگه دوست داریم تحسین بشیم که البته نباید وابسته به این موضوع باشیم باید یاد بگیریم ما هم به هر نحوی دیگران را تحسین کنیم.

    اگه دوست داریم دیگران از ما توقع و انتظار زیادی نداشته باشند ما هم نباید از دیگران توقع و انتظار زیادی داشته باشیم.

    در کل که هرچه برای خود می‌پسندیم برای دیگران هم بپسندیم و دست از رفتارهای خودخواهان و خودپسندانه خودمون برداریم. اینطور میشه که روابط خوبی با دیگران و حتی همسر و فرزندانمون می‌تونیم داشته باشیم . این شده که خدا را شکر روابط خوبی با دیگران دارم بخصوص با افراد نزدیک دو خانواده یعنی هم خانواده ی خودم و هم خانواده ی همسرم . خدا را شکر بدون مشکل و رابطه‌ای که ازش راضی هستم چون در حد تعادل ارتباط برقرار می‌کنم حتی با پدر مادر خودم .

    هر چقدر با خودت در صلح باشی بیشتر وجه خوب دیگران رو جذب می‌کنی .

    چطور میشه با خود درصلح باشی ؟! یعنی بیشتر تمرکز روی خودت داشته باشی ‌و دنبال تغییرات درونی خودت باشی.

    در مورد روابط عاطفی با همسر علاوه بر رعایت نکاتی که بالا عرض کردم یه موضوعاتی فرق داره و اون اینکه شما شریک زندگی هم هستید و توقع و انتظاراتتون نسبت به همدیگه شکل دیگه‌ای می‌تونه داشته باشه. اول اینکه یاد گرفتیم هر جایی نیاز دیدیم با احترام و بدون سرزنش بیان احساس ، کنیم.

    با همسرهامون مثل طلبکارا صحبت نکنیم . برخوردی که خودم همیشه داشتم که خداروشکر تو این سالها کم کم از بین بردمش .

    هیچکس هیچ وظیفه‌ای در مقابل ما نداره اگر هر همسرامون لطف و محبتی در حق ما دارن باید سپاسگزارشون باشیم و یاد بگیریم شخصاً از خودشون قدردانی کنیم و بیشتر به داشته‌ها و نعمتهایی که داریم توجه کنیم تا کمتر از همدیگه رنجش بگیریم . اگه خواسته یا هدفی داریم خودمون به خاطرش تلاش کنیم نه اینکه توقع کنیم طرف مقابلمون برای رسیدن ما به خواسته‌هامون تلاش کنن. برای رسیدن به خواسته‌هامون بیشتر توقع و انتظارمونو سمت خدا ببریم و اگر لازمه و نیازه ، که حرکتی کنیم خودمون اقدام کنیم . اگر با موانع و یا ترمزهایی روبرو می‌شیم به جای خشم و عصبانیت می‌تونیم صبوری کنیم و همچنان متوکل به خدا باشیم. روی باورهامون بیشتر کار کنیم تا بهتر نتیجه بگیریم.

    تو زندگی مشترک خیلی از باورها و خیلی از نگاه‌ها نسبت به همسرامون اشتباه بوده . باید به تک تکشون توجه کنیم و روی تغییر تک تکشون کار کنیم .

    خود من ، به خاطر باورهای غلطی که تو زمینه ی روابط عاطفی داشتم آسیبها و ضربه‌های زیادی به خودم و هم به همسرم زدم که با متوجه شدنش سعی بر تغییر دادنشون داشتم و هنوزم دارم .

    البته که با خوب شدن روابطمون و اینکه هر روز می‌بینم روابطمون بهتر از قبل میشه متوجه میشم که تونستم قوانین رو درست انجام بدم. حتی خود همسرم بارها بهم گفته و میگه ناهید ممنونم ازت تو چقدر تغییر کردی ، چقدر خوب شدی . تو روابط عاطفی ایرادگرفتنهای من و غر زدنهای من خیلی شدتش زیاد بود . چون توقع و انتظاراتم زیاد بود و اینکه همیشه تمرکز بر نقاط منفی همسرم داشتم تا مثبتهاش. به همین جهت احساس می‌کردم مرد خوبی ندارم.

    ولی استاد عزیز طوری قوانین رو برام جا انداخت که تازه متوجه شدم مرد من خیلی هم خوبه . بی‌نهایت ویژگی‌های مثبتی داره که تو خیلی از مردها نمی‌بینم. بنابراین یاد گرفتم بیشتر دوسش داشته باشم و بیشتر با احترام باهاش رفتار کنم و بیشتر بش آزادی بدم .

    بهترین نتیجه‌ای که تو این زمینه از قانون گرفتم بدست اووردن آرامش و لذت بردن از زندگیمه .

    همه چیز به درون خودمون برمی‌گرده برای بدست اووردن هر چیزی به جای تمرکز به دنیای بیرون و عوامل بیرونی ، باید به درون خودمون رجوع کنیم و هر تغییری که لازمه انجام بدیم با این باور که حتماً اتفاقات خوبی را تجربه خواهیم کرد.

    تو همه ی زمینه‌ها حتی تو زمینه ی روابط عاطفی ، داشتن ایمان به خدا و اعتماد به قوانین جهان هستی خیلی زودتر از اینکه فکرشو بکنیم ما رو به خواسته‌هامون می‌رسونه .

    فقط نباید عجله کرد بلکه باید صبور بود و بدون کنترل هیچ چیزی ، رها و در لحظه زندگی کرد. اونوقته که بدون اینکه متوجه بشی می‌بینی به اون چیزایی که می‌خواستی رسیدی . کنترل و تجسم زیاد از حد خواسته‌ها ، ما را ازشون دورتر می‌کنه و کاری می‌کنه که لحظه‌های حال را از دست بدیم. هر چیزی تا وقتی که حس خوب ازش دریافت می‌کنیم قشنگ و درسته . اگه دیدیم خارج از این حس رفتیم بدونیم که باید سریع ذهنمون رو کنترل کنیم و بیایم تو لحظه ی باشیم و روی داشته هامون بیشتر متمرکز بشیم و بیشتر سپاسگزارشون باشیم .

    ممنون و سپاس از وجود استاد عزیزم که فقط وجود ایشون عامل تغییرات من بوده و هست.

    استاد جونم مرسی که هستی .

    الهی که همیشه باشی.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 29 رای:
    • -
      عرفانه تیموری گفته:
      مدت عضویت: 2569 روز

      سلام ب دوست خوبم ناهیدخانم عزیز.مرسی عزیزم بابت کامنت زیبات.چقدر مسائلی ک درمورد ارتباط باهمسر گفتید برای من کارساز و مفید هستند.دوبار این قسمت رو خوندم و لذت بردم و تصمیم گرفتم منم کم کم ب همین شیوه ای ک شما گفتی باهمسرم رفتارکنم.البته از وقتی دوره کشف قوانین رو کار میکنم بی اینکه کارخاصی بکنم رفتارهمسرم خیلی بهترشده و همچنین رفتارخودم.

      خیلی مهربانترشده.حواسش بیشتر ازقبل بمن هست.جملاتی بکارمیبره ک تابحال ازش نشنیده بودم و ازین بابت شاکرخداوندم.اینکه گفتید وقتی چیزی یاخاسته ای داریم انتظار نداشته باشیم ک کسی برامون برطرف کنه،تکلیف منو توی خیلی چیزا روشن کرد.خیلی حرفاتون برام الهام بخش بود.ممنونم ازتون. و خداروشکر برای اینکه منو ب خوندن چنین کامنتهایی هدایت میکنه و خداروشکر بابت وجود تک تک شما دوستان ک در بالابردن آگاهی بمن کمک میکنید و خداروشکر برای این سایت و استاد عباسمنش عزیز و خانم شایسته ی کوشا و دلسوز.

      دوستتون دارم.عرفانه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        ناهید رحیمی تبار گفته:
        مدت عضویت: 1146 روز

        سلام به شما دوست عزیز.

        اگه آگاهانه توجه و تمرکزتون روی ویژگیهای مثبت همسرتون باشه و هر جایی که هر لطف و محبتی ازش دیدید ازش تشکر کنید، لطف و محبت بیشتری دریافت می‌کنید.

        از طرفی در خلوت خودتون میتونید سپاسگزار خداوند باشید .

        حتی اگه با مسائلی مواجه بودید که تمایل به انجام اینکار نداشتید سعی کنید ذهنتون رو کنترل کنید و حتی بر خلاف میلتون بود توجه به ویژگی های مثبتش داشته باشید تا آرامشتون بهم نریزه .

        همین تمرین به مرور باعث میشه خیلی صبور تر بشید و پذیرش خیلی چیزا رو داشته باشید و هر رفتار و کنش همسرتون ، اذیتتون نکنه .

        یاد میگیریم خیلی جاها حقو به اونها بدیم و بیشتر درکشون کنیم .

        با این فرکانس با نتایج فوق العاده ای مواجه میشیم.

        موفق و موید باشی دوست عزیزم .

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      Smaeil rostami گفته:
      مدت عضویت: 559 روز

      فقط نباید عجله کرد بلکه باید صبور بود و بدون کنترل هیچ چیزی ، رها و در لحظه زندگی کرد. اونوقته که بدون اینکه متوجه بشی می‌بینی به اون چیزایی که می‌خواستی رسیدی .

      سلامی از جنس نام زیبای خدا.

      چقدر شما کامل و عالی نوشتید و مخصوصا این قسمت حرفهاتون که راجع به اصل رها کردن و در لحظه زندگی کردن نوشتید؛ همون اصلی که من تازگیا دارم خیلی بهش فکر میکنم چون دیدم و با خودم فکر کردم که هر آنچه تا امروز به دست آوردم از قضا نه با تجسم مداوم و گیر دادن و بی صبری که با قانون رها کردن و رهایی به دست اومده حتی اون زمانی که اصلا از قوانین اطلاعی نداشتم.

      به هر حال سپاس از یادآوری که کردید که برای من هم خیلی مفید بود.

      در پناه الله مهربانی ها باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        ناهید رحیمی تبار گفته:
        مدت عضویت: 1146 روز

        سلام به شما دوست عزیز.

        اشتباه ما آدمها اینه که برای هر چیزی ، زیادی فک میکنیم و ب خیال خودمون دنبال راهکارهای بهتری میگردیم در حالی که فقط ذهنمون رو مشوش و آشفته میکنیم.

        کلید همه ی راه حل ها در رها بودن و در لحظه زندگی کردنه .

        کار به این راحتی که بار خیلی از مسولیتها رو از دوشمون بر میداره برامون سخت و دشواره !

        چون به قوانین جهان و هدایت خدای بزرگ و قدرتمند ایمان و اعتماد نداریم.

        اما زمانی که ایمانمون به یقین برسه تازه متوجه میشیم رها بودن چ منفعتها برامون داشته و این سالها چقد بیخود و بی‌جهت دست و پا زدیم .

        فقط کافی باورش کنیم .

        انشالله همیشه تو آغوش خدا باشیم و حضور خداوند رو در تمام لحظات حس کنیم .

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    مهشید و شیرین گفته:
    مدت عضویت: 1243 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام استاد و خانم شایسته عزیز

    چه زمان تلاش فیزیکی و ذهنی برای تحقق خواسته ضروری و چه زمان قانون رهایی موثر است؟

    -این دو جدا از هم نیستند

    -قانون رهایی به معنای انجام ندادن هیچ اقدامی نیست

    بلکه قانون رهایی به معنای:

    -تلاش ذهنی

    -وابستگی نداشتن به خواسته ها

    -لذت بردن از لحظه لحظه ی زندگی فارغ از رسیدن به خواسته ها

    -توجه به خواسته ها

    -سپاسگزاری از داشته ها

    -شکایت نکردن از نداشته ها

    -توجه بر خواسته ها و عدم توجه به ناخواسته هاست

    اگر تنها یک باور باعث تغییر زندگی شود آن باور کدام است؟

    افکار و باورهای ماست که زندگی ما را خلق می کند و هیچ عامل بیرونی در رخ دادن اتفاقات زندگی ما دخیل و موثرنیست

    هر اتفاقی به وسیله ی باور و فرکانس های ما به صورت ناآگاهانه یا آگاهانه خلق می شود

    ایا مکان زندگی در موفقیت های شما تاثیرگذار بوده؟

    -سکونت در کشور آمریکا پس از موفقیت رخ داده است

    سکونت در مکان خاص:

    *عامل تاثیر گذار و موثر در موفقیت ها و شکست های ما نیست

    زمانی که باورهای درست داشته و در مدار صحیحی قرار بگیریم و

    از محل سکونت کنونی خود شروع به تغییر باورهایمان کنیم:

    -اگر نیاز باشد مکان ما تغییر خواهد کرد

    بهترین حالت مهاجرت:

    -زمانی است که در محل سکونت فعلی خود نتایج عالی از تغییر باورهایمان گرفته سپس برای گرفتن نتایج بزرگتر به مکان دیگر مهاجرت کنیم

    اگر دلیل مهاجرت ما:

    -فرار از مسائل و مشکلات رخ داده شده به جای انتخاب آگاهانه باشد درست و اصولی نیست

    -شخصی که در محل سکونت خود نمی تواند به نتایج عالی و درستی دست یابد در سایر کشورها نیز نمی تواند چون:

    اتفاقات و شرایط زندگی ما به واسطه ی باورها و افکارمان و نه عامل بیرونی مانند مکان رقم می خورد

    تکامل در مهاجرت از جایی شروع می شود که ما:

    شروع به:

    -پیشرفت

    -کسب مهارت

    -نتیجه گرفتن

    در محل سکونت کنونی خود کنیم

    چون:

    -الگوهایی را در محل سکونت خود میابیم که با داشتن شرایطی مشابه با شرایط کنونی ما به موفقیت و پیشرفت دست یافته اند

    بنابراین:

    *ما می توانیم و باید در محل سکونت کنونی خود نتیجه گرفته سپس اقدام به مهاجرت کنیم

    ذوق و انگیزه ی خود را به جای مهاجرت:

    *بر تحقق نتایج عالی در شهر یا کشور خود قرار داده و پس از تحقق نتیجه اقدام به مهاجرت کنیم

    در زمینه ی روابط چه باورهایی دارید که همه شما را دوست دارند؟

    -به اندازه ای که خودمان را دوست داشته و

    -برای خود ارزش قائل باشیم :

    *جهان به همان شکل به فرکانس های ما پاسخ می دهد

    روابط :

    -کاملا مربوط به ماست

    -ما هستیم که با باورها و افکار خود واکنش های مثبت یا منفی افراد را به نفع یا ضرر خود برانگیخته می کنیم

    -همه ی افراد بدون استثناء ویژگی های مثبت یا منفی دارند

    زمانی که روی باورهای خود به درستی کار کنیم:

    *شخصیت مثبت افراد را به نفع خود برانگیخته خواهیم کرد

    سقف اهداف شما چیست؟

    -هر روز سعی می کنم بهتر از روز قبل باشم

    زمانی که بر روی باورهای خود به خوبی کار می کنیم:

    *نتایج خود به خود برای ما رخ می دهد

    سقفی:

    -برای رشد و پیشرفت وجود ندارد

    -تا زمانی که زنده هستیم می توانیم رشد و پیشرفت در تمام زمینه ها داشته باشیم

    -هر بار سعی کنیم در زمینه ی کنترل ذهن عملکردی بهتر از قبل داشته باشیم

    بالاخره باید عمل کنیم یا باور سازی؟

    -زمانی که بر روی باورهای خود به خوبی کار کنیم:

    می توانیم عمل کنیم*

    *عمل با باور شکل می گیرد

    اگر باور داشته باشیم انجام کاری نتیجه بخش است:

    عمل می کنیم

    اگر باورهای نامناسبی داشته باشیم:

    -اقدام به عمل نمی کنیم

    ایا اگر روی باورهای خود کار نکنیم نتایج بد و نامناسبی کسب کرده و احساسمان بد خواهد شد؟

    -مهم نیست دانستن قانون:

    احساس خوب یا بد در شما ایجاد می کند بالاخره چنین اتفاقی رخ خواهد داد

    اگر به درستی روی باورهای خود کار کنیم:

    *یک شبه و یک دفعه نتایج ما تغییر نخواهد کرد اما

    *راحت تر می توانیم مسیر درست را ادامه داده و

    *مقاومت و ترمزهای ذهنی ما به شدت کاهش میابد و

    *نتایج خود به خود برای ما رخ می دهد

    *در مدار درست قرار خواهیم گرفت و نتایج حاصل از آن به ما کمک می کند در مدار درست باقی بمانیم

    *باورهای درست ما را به شرایط افراد اتفاقات و ایده های مناسب هدایت می کند

    *زمانی که بر روی باورهای خود به درستی کار می کنیم همان لحظه احساس خوبی را تجربه کرده چون

    *کار کردن بر روی باورها بسیار لذت بخش است

    *ما تمام خواسته های خود را تنها برای دستیابی به احساس خوب می خواهیم

    چگونه توجه خود را از روی ناخواسته ها برداشته بر خواسته های خود قرار دهیم؟

    اگر بدانیم:

    *با توجه به ناخواسته ها از مسیر اصلی دور می شویم توجه خود را بر خواسته ها قرار می دهیم

    زمانی که بدانیم توجه به ناخواسته ها مانند آتش است دست خود را در آتش فرو نمی بریم*

    اصل و اساس این است که بدانیم:

    -با توجه به ناخواسته ها و نکات منفی اتفاقات بد و نامناسب را برای خود رقم می زنیم

    چرا یهودیان ثروتمند هستند؟

    -چون باورهای مناسبی در زمینه ی ثروت در ذهن خود و

    -ارتباط مناسبی بین ثروت و خداوند ایجاد کرده اند

    یکی از بهترین باورهای آنها این است:

    به میزانی که ثروتمندتر شوی نزد خداوند محبوب تری

    آیا ایده های ناکارآمد به ذهنتان رسیده چگونه آنها را تشخیص دادید؟

    -ما ایده های ناکارآمد نداریم

    -چیزی به اسم شکست وجود ندارد

    -شکست ها : تجربیات و درس هایی هستند که به رشد و پیشرفت بیشتر ما می انجامند

    ممکن است ایده های ما:

    نتایج عالی برایمان به همراه نداشته باشند اما درس ها و تجاربی از آنها کسب می کنیم که هزاران برابر بیشتر از نتایج مورد انتظار ما ارزش دارند

    -به زندگی خود به شکل صفر و یک نگاه نکنیم

    تا چه میزان استعداد را عامل موفقیت می دانید؟

    -اگر استعداد را عاملی ارثی در نظر بگیریم صفر درصد اما

    اگر استعداد را علاقه در نظر بگیریم:

    -با حرکت در مسیر استعداد و علایق خود به رشد و پیشرفت دست خواهیم یافت

    همه ی افراد استعداد دارند:

    برای یافتن استعداد خود بررسی کنیم به چه موضوعی علاقمندیم؟

    بر روی علایق خود به درستی کار کنیم:

    *در آن استعداد میابیم

    برخی افراد هیچ اقدامی انجام نمی دهند و

    -انتظار دارند علایق و استعداد خود را بیابند

    در مسیر علایق خود حرکت کنیم:

    -به تدریج استعدادهای خود را میابیم

    آیا بدون داشتن سرمایه ی اولیه می توان به موفقیت و پیشرفت دست یافت؟

    -بله 100 درصد

    -تمام کارآفرینان موفق بدون داشتن سرمایه ی اولیه و از صفر کسب و کار خود را آغاز کرده اند

    -گذشتگان ما همگی از صفر به موفقیت و پیشرفت دست یافته اند

    تا به حال شکست خورده اید؟

    چیزی به اسم شکست وجود ندارد:

    -شکست ها همان تجربیات هستند

    -بارها و بارها مسیرهایی را طی کردم که نتیجه ی مورد انتظار را برایم به همراه نداشته است از آنها تجربه کسب کرده و در آینده هزاران برابر بیشتر از آنها منتفع شده ام

    آیا به تنهایی می توان به ثروت دست یافت یا گروهی؟

    بله با داشتن باورهای درست:

    جهان ما را به سمت گروه مناسب هدایت می کند *

    *دستان خداوند در مسیر تحقق اهدافمان به ما کمک خواهد کرد و

    *لازم نیست حتما در گروهی حضور داشته باشیم تا به ثروت و موفقیت دست یابیم

    خدایا شکرت

    عاشقتونیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
  8. -
    رویا طالبی گفته:
    مدت عضویت: 1695 روز

    به نام خدای مهربان بخشنده

    پله سیزدهم

    پله رهایی

    مهاجرت

    تغییر باورها

    و کار کردن روی باور با شور و شوق

    به نظر من قانون رهایی اینکه با شرایط و آدمها نجنگی تو خودت کار درست رو انجام بدی تو تلاش خودت رو بکنی نتیجه رو به خدا بسپاری و دیگه نگران نتبجه نباشی

    یعنی تو سمت خودت رو درست انجام بدی

    شد خداروشکر

    نشد یه تجربه به دست میاری

    و با هیچی نمیجنگی

    من قانون رهایی رو اینجوری درک کردم یعنی با اینکه خواسته داری ولی الان هم داری از زندگیت لذت میبری از لحظه هات لذت میبری از صدای یک گنجیشک هم لذت میبری و با جان و دل صدای اون رو گوش میدی و سپاسگزار داشته هات هستی و سپاسگزار اون گوش سالمی هستی که صدای به این زیبایی رو میشنوی

    تو اگر در این راستا حرکت کنی از لحظه لحظه زندگیت لذت ببری سپاسگزار داشته هات باشی و ظرفت رو بزرگ تر کنی خداوند تورو به مکان بزرگتر و بهتر هدایت می کند میشه یه مهاجرت عالی سرشار از لذت نه با زجر و بدبختی شبانه از کوه ها رفتن

    یعنی اگر با لذت روی باورهات کار کنی این اتفاق میفته

    من به شخصه وقتی رو باورهام کار میکنم

    مثلا فایل گوش میکنم

    کتاب میخونم همون لحظه سبک بال میشم

    همون لحظه مسرور و شاد میشم

    میگم بابا همین که الان انقدر حالم خوبه پس این راه درست هست از فردا چه کسی خبر آورده

    طبق قانون احساس خوب مساوی اتفاقات خوب و فردام و کل هفتم عالی میشه

    یعنی روزی نیست که من فایل گوش نکنم

    اگر فایل گوش نکنم انگار یه چیزی گم کردم

    خداروشکر با حس و حال خوب دارم رو خودم کار میکنم و سعی میکنم هر روزم بهتر از دیروز باشه

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
  9. -
    حسین و نرگس گفته:
    مدت عضویت: 1806 روز

    سلام خدمت استاد عزیزم

    سلام خدمت خانم شایسته

    سلام خدمت دوستان توحیدی

    آقا کی گفته تحقیق کردم به نتیجه نرسیدم؟! بی نهایت منبع به زبان انگلیسی هست که باورهای یهود رو واکاوی میکنه.

    مثلا در هر شغلی فقر و ثروت وجود دارد. شغل نه باعث فقر می شود و نه ثروت می آورد. همه چیز بر اساس شایستگی فرد تعیین می شود تلمود بابلی کیدوشین 82

    و اما در مورد مقاومت و تفاوتش با تسلیم بودن میخوام یه مثال کاربردی بزنم که برای خودم و خیلیا حل شه ان شاالله.

    ما وجودیم.. ما ذات الهی هستیم.. همون که استاد میفرمایند انرژی (البته نه اون انرژی که تو فیزیک خوندیما!! مراقب باشیم نگاه ذهنی به این داستان نداشته باشیم)

    حالا این وجود قراره به ظهور برسه در این عالم.

    یه وقت هست این وجود که به قول عرفا مقام جمع الجمع رو داره یعنی تمام زیبایی ها به صورت بالقوه در اون وجود داره و قراره به تکثر و ظهور برسه، به خاطر غفلت و نگاه ذهنی در انسان خودشو نادیده میگیره و سعی میکنه از طریق ریخته شدن در ظرفهایی که ذهن بشر ساخته (پیش زمینه ها) به خودش موجودیت بده.. مثل آبی که شکل هر ظرفی رو به خودش میگیره.. این باعث میشه اولا اون وجود هیچوقت خودشو به ظهور نرسونه و تهش بشه شکل همون ظرفی که ذهن براش ساخته.. و این باعث میشه این وجود بی نهایت طلب و نامحدود دچار رنج ناشی از محدودیت و فنا و عدم شکوفایی بشه.. این میشه مقاومت.. یعنی اولا که اون وجود و انرژی متجلی نمیشه.. و بعد سعی میکنه خودشو در قالب الگوهایی قرار بده که هیچ معیاری برای ارزشمندی اونها وجود نداره..

    در حالت دوم این وجود خودش میاد قالب هایی رو در هر مرحله میسازه و در اون متجلی میشه و از این جریان خودشناسی مسروره و دایما آگاهیش گسترده تر میشه نسبت به خودش و به موازات اون ظهورش قوی تر و جلوه گر تر میشه. در این حالت این وجود میاد در قالب کسب و کاری که خودش طراحی کرده و از جامعه و … الگو نگرفته به ظهور میرسونه..

    در این حالت این وجود میاد در روابط متجلی میشه.. در ثروت سازی.. در کسب و کار و در تمام این مراحل هیچ وابستگی و محدودیتی نیست.. این وجود میاد رابطه میسازه که عشقبازی کنه نه اینکه خودشو در اون رابطه پیدا کنه و برای خودش موجودیتی وابسته به دیگران بسازه.. در نگاه دوم هیچ وابسته گی، عجله و محدودیت وجود نداره.. و دایما با حال خوب این جریان ادامه داره

    و این رو هم بگم که این داستان فقط مال این دنیا نبوده و بعد از این هم تمامی نخواهد داشت

    این که خداوند میفرماید من این هستم من آن هستم.. مثلا بدیع السماوات و الارض و.. این صفات تجلی وجود در این عالم هستن.. به موازات رهایی از ذهن شرطی شده و یکی شدن با وجود، ما هم میشیم بدیع و نوآوری میکنیم.. ما هم میشیم رحمان و جلوه های عطوفت و مهربانی بی دلیل ما به اطرافیان تسری پیدا میکنه..

    این میشه همان تعریف خلافت اللهی.. ما خلیفه خداوندیم. .ما اومدیم به این دنیا تا متجلی بشیم.. نیومدیم برای خودمون ثروت بسازیم که ازش هویت بگیریم.. اومدیم هویتمون رو در قالب ثروت متجلی کنیم و بهش آگاه بشیم..

    لذت حقیقی، عشق و خوشبختی واقعی، اینها ایجاد نمیشن بلکه میشه بهشون آگاه شد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
  10. -
    عباس نوربخش گفته:
    مدت عضویت: 641 روز

    بنام انرژی بی پایان جهان هستی بخش

    سلام وادب واحترام

    استادعزیزم اگراجازه بدیدمن ازداستانهای مهاجرتهای خودم شهربه شهرروبگم واین داستان بی نهایت بدردافرادخواهدخورد:من ازسال 1363درقزوین به دنیاآمدم وتاسن 19سالگی قزوین بودم وبه دلیل خدمت سربازی رفتم تهران وسال1384خدمتم تمام شدودرست دوماهه بعدش ازدواج کردم ودوباره بااینکه شرایط مالیم درقزوین فوقالعاده بودامابدلیل اینکه همسرسابقم افکارش این بودکه ازخانوادهادورباشیم زندگی بهتری داریم رفتیم تهران و2سال تهران بودیم واونجابه خیلی چیزهارسیدم امابازبه دلایل تضاد تفکراتی که باهمدیگه داشتیم، بازبرگشتیم قزوین وبعدازیکسال مهاجرت کردیم به قم واونجابدون اینکه کسی روبشناسم بهترین کارهای فنی مهندسی روانجام میدادم ومسئول بودم به صورت کارمندی…چون فقط توکلم به خدابودالی غیرو این عامل موفقیتم بودودوتافرزندانم قم بدنیااومدن وبازدیدم احساس میکنم بایدبرم گیلان وامااونجادیگه تصمیم جدی گرفتم ازهمسرسابقم جدابشم واول خیلی سخت بودچون همه چی روبردوحتی بچه هام روومن بدون پول واعتباروفرزندوسلامتی وهیچی وهیچی ،زیرخط فقر اومدم گیلان وبازهم باصبروتوکل به خداوحرکت به جلوالبته باایمان وعمل صالح …درحال حاضرهم باعشق جدیدم وفرزندان مشترک همسرسابقم بامن ودرشهررویای بچگیم سیاهکل وکاری که مثل استادتفریح من هست صنعت گردشگری وهمه چی عالیه وسلامتی بی نظیربدون قرص وداروهیچی تاالان تو2سال عالیه عالیم وفقط استاددارم اینجاازلحاظ مالی مدارم روبالا میبرم وبعداین هم هدفم این هست که تمام دنیاروبگردم …

    خلاصه اینهاروگفتم که بگم:

    مهاجرت اول ؛اینکه دل بزرگی میخوادو

    دوم ؛اینکه بایدخودت رومحک بزنی درمهاجرت های کوچیک بعدبه مهاجرتهای بزرگ فکرکنی وهمچنین به نظرمن چیزی که داری نفروشی وهرشهری یاکشوری رفتی بازبسازی همه چی رومثل اسرائیلی هاواین تجربه من بوده دراین چندسال زندگیم درمهاجرت واینم بگم من خیلی مطالعه کردم مثل استادچون عاشق مطالعه عمومی م وقرآن زیادمیخوانم اونم به زبان مادری ام همین…

    واینهاروگفتم چون دوست داشتم اینجا،مطرح کنم ،اول برای یادآوری خودم وبعد،دوستانی که درفرکانسش هستندببیندواستفاده ببرندبه امیدخدا…

    دوستون دارم وازخالق یکتاآرزوی:سلامتی/خوشبختی/ثروتمندی وسعادتمندی دردنیاوآخرت روبراتون خواستارم…

    یاحق///

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
    • -
      رسول میرزایی گفته:
      مدت عضویت: 2576 روز

      به نام خدا

      عباس آقا سلام وقت بخیر.

      دوست عزیزم خیلی تحسینتون میکنم که تونستید از منطقه امن خودتون مهاجرت کنید و مهمتر ایمانتون رو بخدا بصورت عملی نشون بدید

      ونتایج عالی بگیرید

      واقعیتش من از سن 20 سالگی خیلی خیلی علاقه به مسافرت و تجربه های جدید و گشت و گذار داشته ام

      و آرزوی خیلی بزرگی همیشه برام بوده که مهاجرت کنم به شهرهای دیگه کشورم مخصوصا منطقه شمال

      چندسالیه که ازداوج کردم الان خانمم هم راضی هستند برای مهاجرت

      چند بار خواستم اقدام کنم

      ولی چون هنوز به درآمد راضی کننده و استقلال مالی پایدار نرسیدم

      این حرف استاد میاد توی ذهنم که هر کجا که برید باورهاتون و شخصیتتون هم دنبالتون میاد

      ایشون میگند که در بحث ثروت باید آنقدر روی خودتون کار کنید که در همون مکان و شرایط وشغل وضعیتتون بهتر بشه و بعد هدایت میشید به شرایط بهتر

      بخاطر همین اقدام نمیکنم

      و همش با خودم میگم من که هنوز نتونستم بصورت پایدار پول بسازم

      پس میخوای بری اونجاها توی شهر غریب چکاری بکنی که پول در بیاری و …

      نمیدونم این بخاطر ترسم میاد همش توی ذهنم یا درسته؟؟؟

      همیشه هم یه حسی ته قلبم بهم میگه تا مهاجرت نکنی پیشرفت نمیکنی …

      مهاجرت رو خیلی دوست دارم معاشرت کردن با آدم‌های جدید و با فرهنگ های متفاوت

      تجربه مکان‌های متفاوت

      و فکر میکنم با مهاجرت میتونم خودمو در همه ابعاد گسترش بدم

      و همینطور هم میخوام پسرم که 3 سالشه محدود بار نیاد و مثل خودم با ترس بزرگ نشه

      خیلی ذهنم درگیر این مسئله شده اگر با تجربیاتی که دارید راهنمایی بفرمایید سپاسگذارتون میشم.

      در پناه خدا باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        عباس نوربخش گفته:
        مدت عضویت: 641 روز

        بنام انرژی بی پایان جهان هستی بخش

        سلام وادب دوست عزیزم آقارسول باحال

        امیدوارم هرجاهستیدسلامت وخوشحال وثروتمندباشیددرپناه خداوندیکتا

        اماگفتیدازتجربیاتی که داریدراهنماییم کنید:بزاریداول ازتجربه بگم که ازکجا میاد

        ببینیددوست عزیزم بغول انیشتین اگرکسی اشتباه نکنه تجربه نمیکنه واگرکسی تجربه نکنه موفق نمیشه “پس نتیجه میگیریم اولین راهنمایی به شمادوست عزیز اشتباه کن حتی غلط تاتجربه کسب کنی “این موضوع بی نهایت مهم هست “بنده به شما نمیتونم بگم مثل منه عباس نوربخش باش و”وارد ترسهات شو چون اول اینکه نمیدونم شماتوچه شرایطی هستید”اماشرایط خودم رومیدونستم شرایط من این بودکه من مجبورشدم ازجایی که کلی اعتبارساخته بودم بلندشم برم شهردیگه وچون توشرایطش قرارگرفتم “کم کم واردترسهام شدم وموفقیتهایی که بعداز20سال جابه جایی شهربه شهربهش رسیدم ولی خیلی اوایلش سخت بودبخاطراین به راحت ترین شکل ممکن میتونم به افرادبگم چجوری این کارروبکنند:

        اول:اشتباه کن حتی کوچیک تاتجربه کنی

        دوم:واردترسهات شو

        سوم:دلت روبزرگ کن وایمان خالصانه به خودت وخدای خودت داشته باش

        چهارم :به احساست بی نهایت توجه کن وچون الهامات درزمان آرامش بهت گفته میشه اول خودت رو چندمدتی به آرامش برسون وبعدسوال بپرس ازخدات مثلا:سوال:خدایا مهاجرت کنم یانه ؟و….

        پنجم :درشهری که هستی به جاهایی بروکه کمترین “افرادشهرتون رفته باشند

        مهم ترین نکته درمهاجرت:هیچوقت پل پشت سرت روخراب نکن و(مثل :اسراییلیهاباش “حتی بمیرنداموالشون رونمیفروشند)اموالت رونفروش واعتبارت روخراب نکن بخاطرمهاجرت “اول مسافرت کن چندروزوچندهفته وتمام شرایط رودرنظربگیر وبعدکم کم به صورت تکاملی شروع کن اگرروستا هستی برویک روستای بزرگترزیاددورنه نزدیک وبعدشهربزرگتروو…بازم میگم دوست عزیزم مهاجرت دلیل میخوادمن دلیل داشتم واونم اینکه میخواستم جهان روبیشتر ببینم نه برای فرارازچیزی فقط بخاطرلذت پس اگردلیل مهاجرتت لذت وحس خوب هست ازکوچیک شروع کن وکم کم به صورت تکاملی وفرکانسی هدایت میشی به جاهای بهتروبهتر..

        استادعباس منش هم اگرگفتندبایددرجایی که هستیدبه موفقیتهایی برسید منظورشان این بوده که اگرفکرمیکنیدازشهری به شهردیگه یاازکشوری به کشوردیگه برید برای اینکه شهرخودتون یاکشورخودتون روبدمیبینید وجای پیشرفت نمیبینیداین اشتباه بی نهایت خطرناک هست مثل اینکه شما ازقانون فرارکنیدبخوایدبریدکشوردیگه برای نجات که طبق قانون بدون تغییرخداوند”چون همیشه باترس زندگی میکنیداین غلط هست “اما اگرمیخوایدبرای لذت ودیدن جهان بهتری برید اول بایدتوشهرودیارخودتون به جاهایی رفته باشیدکه خودافرادشهرتون نرفته باشند”این کاررو من انجام دادم توهرشهری بودم ویکی ازعوامل موفقیتم هم همین بوده الان هم توسیاهکل هستم جاهایی رفتم که افرادی که تواین شهربه دنیا اومدن اصلا بلدنیستندکجاست؟/خخخ/واین خیلی مهم است”نمیدونم چقدرمنظورم روتونستم براتون واضح وروشنش کنم “اما امیدوارم که متوجه شده باشید وراه درست روکه خداتون بهتون میگه هدایت بشید…بازم سوالی بوددرخدمتم دوست عزیزم/یاحق

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: