سوالات:
- از زمانی که قانون زندگی را شناخته اید، چگونه در لحظات نا امیدی، ذهن خود را کنترل می کنید و دوباره به مسیر هماهنگ با قانون بر می گردید؟
- چه باوری در شما باعث شده که اینقدر با انگیزه و بدون توقف این مسیر را همچنان ادامه دهید؟
مفاهیمی که استاد عباس منش در این فایل توضیح داده اند شامل:
- باورهای پشتیبان برای استمرار در مسیر درست؛
- در فرایند تحقق خواسته ام، “سمت من” چیست؟
- مفهوم عملی “ثبات قدم در مسیر درست”
- چگونه در مسیر خواسته ام ثابت قدم بمانم و ناامید نشوم؛
- تفاوت میان، تسلیم بودن دربرابر خداوند با “تسلیم شدن در برابر مسائل”
- مسائل پیش رو، بازخوردهایی جهان به فرکانس های ماست. پس به جای نگرانی و ناامیدی، کافی است روی بهبود آن فرکانس ها کار کنی تا راهکارها خود را ظاهر کنند؛
- با ” استمرار در مسیر”، است که فرد ایرادهای شخصیتی خود را می شناسد، اصلاح می کند و به همان میزان نیز شرایط زندگی اش به سمت بهتر، تغییر می کند. وگرنه حرکت های یویویی مثل رژیم های غذایی بیهوده ای است که هرگز به نتایج پایدار نمی انجامد؛
- درک قانون + تصحیح مداوم مسیر به کمک این درک = ساختن زیباترین روزهای زندگی، از دل سخت ترین روزهای زندگی؛
- نمایش با مدیاپلیر پیشرفته
- فایل تصویری مصاحبه با استاد | پاداش های جهان به «استمرار در مسیر درست»78MB23 دقیقه
- فایل صوتی مصاحبه با استاد | پاداش های جهان به «استمرار در مسیر درست»22MB23 دقیقه
به نام خداوند بخشنده ی مهربان
سلام به استادعزیزم وسلام به مریم بانوی مهربان
وسلام به تک تک دوستانم
روز هجدهم،روزشمارتوانایی تشخیص اصل از فرع!
میخوام در مورد کنترل ذهن بگم، به هرکسی بیای یه دفعه بگی عزیزم حالا شده دیگه اتفاقیه که افتاده حالا پیش اومده خودتو کنترل کن ذهنتو کنترل کن!!! میگه اخه چطوری نمی تونم، مگه میشه؟؟؟؟
(((مثلا میگه،مالم رفته، یا ابروم رفته، یا ماشینم خراب شده وسط جاده، یا فلان جشن ومراسم خراب شده ، یا عزیزم از دست رفته، یا طلاق گرم، یا خیانت دیدم، یا مثلا فلان بیماریو دارم و…صدها مثل این چنینی میشه زد)))
چطوری خودم رو ذهنم رو کنترل کنم؟؟
خود من تا همین یکی دوسال پیش اگه کسی توشرایط بد بهم اینو میگفت، دقیقا همین حرف رو بهش میزدم، حتی وقتایی که اون اوایل فایلهای شمارو گوش میدادم ومیدیدم وشما حرف از کنترل ذهن میزدید وهی تاکید داشتید که احساس خوب=با اتفاق خوب
منم تو دلم میگفتم اخه مرد مومن چطوری؟ یه چیزی میگیییااا!!!!!!!
امااا، وقتی متعهد شدم که 6 ماه تا یکسال به صورت شبانه روز فایلهای شمارو گوش بدم وببینم، کم کم برام جا افتاد کنترل ذهن یعنی چی!
خب برای اینکه علی بی غم باشی برای اینکه آدم خونسرد وصبور و آرومتری باشی باید یه سری چیزا توی ذهنت اهمییت خودشون رو از دست داده باشن…
چیزهایی مثل حرف مردم، تایید گرفتن از دیگران، ترس از قضاوت شدن، حس عدم لیاقت داشتن، حس گناه داشتن، حس قربانی بودن، فکر به گذشته واتفاقات خوب وبدش، وترس از آینده، ترس ترد شدن، ترس تنها شدن، ترس دیده نشدن و…. هرباوری اینچنینی باید از،وجودت پاک شده باشه تابتونی ذهنتو کنترل کنی…
حالا این باورها واین احساسات وعواطف درونی چطوری پاک میشه از وجود آدم؟؟؟
وقتی که فایلهای شمارو می دیدم وگوش میکردم کم کم به شناخت خودم رسیدم که اصلا من کی هستم چی هستم در درون من چی میگذره، در فکر من چی میگذره، احساسات من چیا هستند وچطوری احساساتم فعال میشه، یا اینکه چه ترسهایی دارم و….
وهمزمان در طول شناخت خودم به لطف الله از طریق شما به شناخت ودرک درستی از وجود خداوند وقوانین جهان هستی رسیدم، انقدریکه ارامش رو در وجودم حس میکردم…
شناخت خودم در کنار شناخت خداوند ودرک قوانین جهان آفرینش کمک کرد تا به یه روشن بینی نسبی برسم…
بعداز یه مدتی دیدم که دیگه اون چیزهایی که خیلی برام مهم بودن و باعث میشدن بهم بریزم و کنترل ذهنم رو در دست داشتند کم کم توی وجودم کمرنگ وبعضی از اون ترسها ونقصها کلا ناپدید شدند در من…
من فهمیدم واقعا هیچ چیزی در بیرون نمیتونه روی من تاثیر بذاره تا وقتیکه من ازدرون پرهستم، وقتی من از درون ارامش دارم ، وقتی به خاطر قوانین ثابت جهان هستی دلم قرص وگرمه از اینکه من درمسیر راستی ودرستی هستم پس هرچیزی برام پیش بیاد بهترینه وخیره، وقتی من با رسیدن به اهدافم ورفع ودفع نواقصم حس ارزشمندی واعتمادبه نفس وعزت نفس دارم، دیگه اون بیرون، بیرون از من چه چیزی می تونه منو اسیر خودش بکنه؟
وقتی من از حرص وطمع دست کشیدم وباور به فراوانی دارم، وقتی میدونم با انجام تمرین قدرتمند ستاره قطبی قدم یک به راحتی مثل اب خوردن امورات زندگیم روان وراحت به انجام میرسه، دیگه ترسی ندارم که بابتش کنترل ذهنم رو از دست بدم؟!
همونطور که فهمیدم وباور کردم که این خودم بودم که تمام عمر داشتم به خودم ظلم وبدی میکردم با باورهای مخرب، با افکار اشتباه،با گفتار ورفتار اشتباه،و وقتیکه اومدم اگاهیها وباورهای درست رو جایگزین اونها کردم وشخصیتم شکر خدا رو به مثبت شدن رفت و هوشیارانه الهامات رو دنبال میکنم و به لطف هدایتهای الله مهربان دارم زندگیم رو پیش می برم، دیگه چه چیزی می تونه منو چاره ترس واضطراب وبی پناهی بکنه؟!
سخته اما شدنی، کنترل ذهن!!
منیکه از ده مورد اتفاقا ناجالب ونادلخواه به 9 موردش واکنش نشون میدادم در گذشته وکنترل ذهنم وگفتارم ورفتارم رو از دست میدادم اما به لطف الله مهربان. الان مدتهاست اگر اتفاقی بیفته ونادلخواه وناخواسته ای پیش بیاد از 10 مورد به 3 موردشم واکنش احساسی نشون نمی دم وسعی میکنم ذهنم رو کنترل کنم.
این نشون میده که خیلی از مسائل دیگه برام اهمییتشون رو از دست دادن، اون چیزهایی که فرع بودند، حاشیه بودند….
الان چسبیدم به اصل، یعنی رضایت خودم وخدای خودم، رضایتی که وقتی اتفاق میفته رضایت کل جهان رو در بر داره برات..
اینکه 95 درصد زندگیت پرمیشه از اتفاقات دلخواه وخواستنی واون 5 درصد نادلخواه رو هم،بالطف خدا وکنترل ذهنت ازش عبور میکنی به راحتی، نه با سختی وجون کندن وعذاب کشیدن!
الهی هزاران بارشکر الله مهربان رو به خاطر اینکه ظالم به خود و نادان از دنیا نرفتم وبهم فرصت داد تا جبران کنم هرچی بدی وظلمی رو که به خودم کرده بودم تمام عمر..
از شما استادقشنگمم سپاسگزارم که منو با آموزه هاتون از جهل وگمراهی به مسیر روشن ونورانی توحید ویکتاپرستی هدایت کردید.
دوستتون دارم..
الان توسفر هستید با مریم جان، سفر به دور امریکا خوش باشید عزیزای دلم که هرچه خوبیست وبهترین ها رو از خدا هرلحظه وهمیشه براتون میخوام.