سوالات:
- از زمانی که قانون زندگی را شناخته اید، چگونه در لحظات نا امیدی، ذهن خود را کنترل می کنید و دوباره به مسیر هماهنگ با قانون بر می گردید؟
- چه باوری در شما باعث شده که اینقدر با انگیزه و بدون توقف این مسیر را همچنان ادامه دهید؟
مفاهیمی که استاد عباس منش در این فایل توضیح داده اند شامل:
- باورهای پشتیبان برای استمرار در مسیر درست؛
- در فرایند تحقق خواسته ام، “سمت من” چیست؟
- مفهوم عملی “ثبات قدم در مسیر درست”
- چگونه در مسیر خواسته ام ثابت قدم بمانم و ناامید نشوم؛
- تفاوت میان، تسلیم بودن دربرابر خداوند با “تسلیم شدن در برابر مسائل”
- مسائل پیش رو، بازخوردهایی جهان به فرکانس های ماست. پس به جای نگرانی و ناامیدی، کافی است روی بهبود آن فرکانس ها کار کنی تا راهکارها خود را ظاهر کنند؛
- با ” استمرار در مسیر”، است که فرد ایرادهای شخصیتی خود را می شناسد، اصلاح می کند و به همان میزان نیز شرایط زندگی اش به سمت بهتر، تغییر می کند. وگرنه حرکت های یویویی مثل رژیم های غذایی بیهوده ای است که هرگز به نتایج پایدار نمی انجامد؛
- درک قانون + تصحیح مداوم مسیر به کمک این درک = ساختن زیباترین روزهای زندگی، از دل سخت ترین روزهای زندگی؛
- نمایش با مدیاپلیر پیشرفته
- فایل تصویری مصاحبه با استاد | پاداش های جهان به «استمرار در مسیر درست»78MB23 دقیقه
- فایل صوتی مصاحبه با استاد | پاداش های جهان به «استمرار در مسیر درست»22MB23 دقیقه
کامنت سی و هفتم
24 دی 1403
تعهد اول:
امروز هم جزو روزهایی بود که فکر میکردم برای تهیه کردن کارم اذیت بشم. اما وقتی خداوند مهربان تعهدت رو در عمل میبینه، مسیر رو برات هموار میکنه.
کاملا فهمیدم که خودش این زمان رو برام ایجاد کرد که بتونم به کارهام برسم.
امروز پدر نازنینم از تهران اومد اصفهان پیش ما و تا آخر هفته باهامون هست. برای همین فکر میکردم خیلی سرم شلوغ میشه و راحت نمیتونم به کارم برسم.
اما خدای مهربون من، یه کاری کرد که پدرم، رفتن بیرون از خونه و دقیقا همون موقع هم دخترکم خوابش برد. همسرم هم که سر کار بود. من موندم و یه گوشی و یه میکروفون.
سریع فیلم تدریس امروزم رو هم گرفتم و ادیت کردم و گذاشتم تو کانال تلگرامم.
خدایا شکرت به خاطر این هماهنگی، که کاملا معلوم بود از طرف خودته. سپاسگزارم.
تعهد دوم:
برای کار امروزم گزارش نوشتم.
تعهد سوم:
خدای بزرگوارم شکرت به خاطر پدرم که انقدر دوست داشتنی و نازنینه. شکرت که در روز پدر اومد پیشمون و شکرت که سایش بالا سرمونه.
خدایا شکرت به خاطر برکاتی که از طرف پدر نازنینم به زندگیم سرازیر شد. سپاسگزارم به خاطر قطار، عروسک، کیف، ساعت و قرآنی که پدر عزیزم از مکه برای دخترم آورده بود.
سپاسگزارم که امروز صبح انقدر همه چیز خوب شروع شد. اون از سر صبح رسیدن پدر عزیزم، اون هم از رسیدن بسته ی پستیم که خیلی ذوقشو داشتم. خدایا شکرت به خاطر عروسک های انگشتی و یوف یوفی بافتی که برای دخترم سفارش داده بودم و امروز به دستم رسید. چقدر با کیفیت و زیبا بودن. تازه خدای نازنینم یک نشونه هم توی بسته بندیش برام گذاشته بود. یک جاسویچی اشانتیون به همراه یک کارت توی بسته بندی ها بود و روی کارت نوشته بود: “چون تو لایق بهترینی!” آخه چرا باید این جمله در بسته بندی اشانتیون قرار بگیره؟ غیر از اینه که خدا داره بهم میگه من بیشتر از اون چیزی که میخوای رو بهت میدم، چون تو لایق بهترینی! خدایا شکرت. شکرت. شکرت. سپاسگزارم پروردگار مهربانم.
خداوندا شکرت به خاطر حضور همسر عزیزم در زندگیم. برام حفظش کن و در پناه خودت سالم و سلامت نگهش دار.
خداوندا شکرت به خاطر خنده های امروز و امشبم.
خدایا شکرت که دخترم رو آروم نگه داشتی تا من بتونم دوش بگیرم و به کارهام برسم.
خداوندا شکرت به خاطر حضور دخترم. برام سالم و سلامت حفظش کن و در پناه خودت نگهش دار و عمر طولانی و با عزت بهش بده. سپاسگزارم.
پروردگارا شکرت به خاطر همزمانی ای که اتفاق افتاد. سپاسگزارم که بیرون رفتن پدرم همزمان شد با خوابیدن دخترم و در نهایت من تونستم کار امروزم رو در نهایت راحتی و آرامش پیش ببرم. خداوندا شکرت. سپاسگزارم.
خدایا شکرت که دخترم خوب خوابید و من هم که خیلی خسته بودم خوب خوابیدم و کلی این خوابیدنه بهم چسبید. سپاسگزارم.
خدایا شکرت که هستی و اجابت میکنی درخواست درخواست کننده رو. سپاسگزارم.
کامنت سی و پنجم
22 دی 1403
تعهد اول:
امروز ویدیو قبلی رو بیخیال شدم و یه ویدیو جدید از خودم گرفتم. چقدر هم بهم چسبید. خیلی حرفه ای تر و بهتر از قبلی شد. خیلی خودمونی تر و صمیمی تر شد و از اون حالت خشکی و بی مزگی دراومد. خدایا شکرت.
تعهد دوم:
گزارش پیشرفتم رو توی کامنت های سایت نوشتم.
تعهد سوم:
امروز میخواستم بسته ی اینترنت بخرم. دوتا شماره کارت برای خرید سیو شده بود که یکیش کارت منه و اون یکی کارت همسرمه. من شماره ی یک رو انتخاب کردم و منتظر شدم رمز خرید به گوشیم اس ام اس بشه. یهو گوشی همسرم صدا داد!
گفتم عه! چرا برا شما پیام اومد؟ من منتظر بودم برا من پیام بیاد. همسرم هم گفت رمز رو بزن و بسته رو با کارت من بخر!
ای خدااااا! این چی بود؟ من دارم کم کم در مدار ثروت قرار میگیرم!
همیشه شماره کارت ها رو میخوندم و بعد عدد رو انتخاب میکردم. اما امروز گفتم خب معلومه کارت من شماره ی یکه دیگه! اما شماره ی یک کارت همسرم بود!
از طرفی چون میخواستم برای گوشی ای که مال کارمه اینترنت بخرم، ترافیک زیادی لازمم نمیشد. برای همین دو دل بودم که یک گیگ بگیرم یا سه گیگ. در نهایت سه گیگ رو انتخاب کردم.
این یعنی من سه گیگ اینترنت رو بدون پرداخت یک قرون برای گوشیم فعال کردم. خدای بزرگوارم شکرت. چقدر تو عزیزی. خدایا شکرت. سپاسگزارم.
امروز همسرم بهم گفت همش دلم میخواد سورپرایزت کنم. خداوندا شکرت به خاطر این جمله ی زیبایی که به زبونش انداختی و چقدر به قلب من نشست. سپاسگزارم.
امشب تونستم با آب گرم دوش بگیرم و سر زنده بشم. خدایا شکرت.
امروز و امشب خیلی خندیدم. خدایا شکرت.
امشب در کنار همسر نازنینم یک کمدی شو دیدم و کلی لذت بردم. خداوندا سپاسگزارم.
امشب که همسرم اومد خونه مثل همیشه با شوق رفتم به استقبالش. اما شوق امشبم خیلی بیشتر و عمیق تر بود. همسرم گفت خدا رو شکر که خوشحالی. چقدر این جمله به قلبم نشست. خدایا شکرت به خاطرش.
دختر نازنین پنج و نیم ماهه ی من امشب پاهاش رو تا نزدیک دهنش برد. فکر میکنم تا چند وقت دیگه بتونه شست پاش رو میک بزنه و صحنه ای رو خلق کنه که من از دیدنش سیر نمیشم. خداوندا شکرت که داره به بهترین شکل ممکن با هدایت تو رشد میکنه و سالم و سلامته. خداوندا حافظ و نگهدارش باش و عمر طولانی و با عزت به همراه سلامتی کامل بهش بده. سپاسگزارم.
خدای بزرگوارم ثروتمندان رو غنی تر کن و فقرا رو آگاه تر کن که بدونن این خودشون هستن که زندگیشون رو میسازن.
خدای بزرگوارم، من و همسرم و فرزندم و هرکسی که این درخواست رو از تو داره رو در مشیت سلامتی و طول عمر قرار بده و کمک کن زندگی خوبی داشته باشیم.
پروردگارا عظمت و بزرگیت رو شکر میکنم. سپاس.
کامنت سی و سوم
20 دی 1403
تعهد اول:
چیزهایی که قبلا نوشته بودم رو ویرایش کردم.
از خودم فیلم گرفتم.
ادیتش کردم.
توی تلگرام آپلودش کردم.
چقدر این قدم های کوچک اما پیوسته حال آدم رو خوب میکنه.
این که برای هدفت تلاش کنی بهت احساس سرزنده بودن میده.
سنگ بزرگ نشونه ی نزدنه. من سال ها بود که سنگ بزرگ برمیداشتم. طبیعی بود که وسط راه خسته بشم و همه چیز رو ول کنم.
انگار آدم تا به یه مرحله ای نرسه، یه سری حرف ها رو درک نمیکنه.
من قبلا شنیده بودم که استاد میگفتن قدم های کوچیک و پیوسته بردارید. معنیش رو میفهمیدم اما درکش نمیکردم.
الان با طی کردن تکاملم فهمیدم مفهوم این حرف چیه. الان بیشتر از یک ماهه که دارم هر روز قدم های کوچک و پیوسته برمیدارم و از این بابت به خودم افتخار میکنم.
از اینکه هیچ عجله ای برای رسیدن به مقصد ندارم لذت میبرم. دارم توی مسیر کیف میکنم و پیش میرم.
خدایا شکرت.
تعهد دوم:
توی کامنت گزارش کارم رو دادم.
تعهد سوم:
خداوندا شکرت به خاطر تمام امروز و امشب که عالی گذشت.
سپاسگزارم که فرزندم تازه غلت زدن رو یاد گرفته. امروز مشغول تمرین غلت زدن بود و به من کاری نداشت. برای همین من تونستم کمی چرت بزنم. همون چرت های کوچک عمیقا بهم می چسبید. خدایا شکرت.
امروز ناهار بسیار خوشمزه ای پختم. عطر و بوش کل خونه رو پر کرده بود. طعمش هم عالی شده بود. چقدر هم زود آماده شد. خدایا شکرت.
امروز یاد یک معجزه از چند روز پیش افتادم که یادم رفته بود توی سپاسگزاری هام بنویسمش. با همسرم رفته بودیم خرید مواد غذایی و من خیلی دلم کشمش میخواست. اما چون همسرم بودجه ی زیادی برای خرج کردن نداشت چیزی بهش نگفتم. صبح دو روز بعد که بیدار شدم دیدم یک کارتن پر از کشمش توی آشپزخونه است. مادر نازنین همسرم وقتی من خواب بودم برامون کشمش فرستاده بود! معجزه از این واضح تر؟ خدایا شکرت.
پروردگارا سپاسگزارم که دخترم بعد ظهر دقیقا زمانی بیدار شد که من سی ثانیه قبلش بیدار شده بودم و چرخه ی خوابم کامل شده بود. چقدر خواب های امروزم بهم چسبید. خداوندا شکرت.
خدایا شکرت که امشب رفتیم خونه ی پدر و مادر گل همسرم. سپاسگزارم که خواهر نازنینش و خونواده ی مهربونش هم اونجا بودن. چقدر در کنارشون بهم خوش گذشت. خدایا شکرت که بعدش هم برادر همسرم و خونوادش که همگی انسان های فوق العاده شریفی هستن بهمون پیوستن. خدایا چقدر زندگی در شهر غریب، با داشتن خونواده ی همسرم که به این نازنینی هستن زیباست. پروردگارا شکرت.
خدایا شکرت که امشب دختر عزیزدُردونم رو بردم حموم. سپاسگزارم که تمیز تمیز شد و الان هم به راحتی و با آرامش خاطر خوابیده. پروردگارا شکرت.
شکرت به خاطر:
خونه ای که مال خودمونه
آب گرمش
اتاق هایی که جادار و برامون کافی هستن
وسایل با کیفیتی که برای گذران زندگی داریم
روابط زیبایی که بینمون هست
ماشینم، ماشینم، ماشینم…ماشین خود خودم…به خاطرش چقدر از تو سپاسگزارم.
خدایا زبانم قاصره از شکر این همه نعمتی که بهم دادی.
از دست و زبان که برآید…کز عهده ی شکرش به درآید