مصاحبه با استاد | پاداش های جهان به «استمرار در مسیر درست» - صفحه 13 (به ترتیب امتیاز)

568 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    رامش فردوسی گفته:
    مدت عضویت: 694 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    بنام رب جهانیان خدا را بی نهایت سپاسگذارم برای تمام اتفاقات عالی که برایم رخ میدهد در همین یک هفته که کاملا روی خودم کار میکنم !

    سلام برشما جناب استاد امید در هر کجایی دنیا باشین خوش و آرام باشید

    آغاز بحث روی اتفاقات عالی است

    در همین چند روز است با تمام وجود روی خود کار میکنم نتایج عالی هم دریافت میکنم خدا را بی نهایت سپاسگذارم

    خدایا برای همین که در هر لحظه کنارم هستی ازت ممنونم

    در همین لحظه که این متن را مینویسم بهترین اتفاقات زندگیم رخ میخورد خدا را بی نهایت سپاسگذارم

    هر چقدر ار نتایج بنویسم کمست باید روی خود کار کنیم نتایج خودش میاید بدون هیچ دلیلی چون واقعین روی خود کار میکنیم و هر روز نتایج بیشتر میشود !

    فقط در هر لحظه باید سپاسگذار الله بود !

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  2. -
    الهام گفته:
    مدت عضویت: 2794 روز

    بنام خدای بخشنده و مهربان

    سلام

    دوره 12 قدم برای من خیلی درس داشت برای اینکه درک کنم باید در مسیر ثابت قدم بمانم و ادامه دهم . نتایج روند تکاملی دارد. زمانی که من عضو سایت شدم باورهایم در تمام موارد ایراد داشت و ضعفهای شخصیتی داشتم و نگاه درستی به خدا و جهان نداشتم . با این همه ایراد وقتی وارد سایت شدم عجله داشتم و فکر میکردم یک شبه باید به همه چیز برسم برای همین یه وقتهایی دلسرد میشدم و از سایت فاصله میگرفتم . در دوره 12 قدم با انجام تمرین چکاپ فرکانسی و روند آرام و مستمر من یاد گرفتم که باید استمرار داشته باشم و روند رشد من تکامل میخواهد . نتایج هم می آمد ولی برای من نتیجه در بحث ثروت بود . از یه جایی شروع کردم به نوشتن اتفاقات عالی زندگی ام . یه وقتهایی با صدای خودم وویس میگرفتم و از اتفاقات خوب حتی کوچک می گفتم . کم کم یادگرفتم که باید همیشه روی خودم کار کنم . باید اجازه بدم باورهای من ایجاد بشه تا نتیجه وارد زندگی من بشه . کم کم متوجه شدم که چقدر به آرامش رسیدم . چقدر حالم بیشتر وقتها خوبه . چقدر رفتار دیگران با من بهتر شده . تکرار و مرور نتایج برای خودم این باور را در من ایجاد کرد که قانون جواب میده کار من ماندن در مسیر و ادامه دادن است . سالها ذهن من با افکار نامناسب بمب باران شده و این همه عادتهای نامناسب یک شبه تغییر نمی کند و نیاز به زمان و انرژی زیادی دارد.

    وقتی یکسری نتایج وارد زندگی ام شد بهتر درک کردم و بیشتر باور کردم که تنها مسیری که منو به همه چیز میرسونه همین

    مسیره . جای دیگه دنبال چیزی نباشم . استمرار استمرار استمرار در مسیر درست .

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  3. -
    حسینی ترین نرگس دنیا گفته:
    مدت عضویت: 2421 روز

    به نام الله جهان

    گام هفتم پروژه مهاجرت به مدار بالاتر

    هشتم بهمن هزار و چهارصد و سه

    • رسیدن به احساس خوب ، خودش انگیزه‌ی درستی برای ادامه‌دادن مسیر هست.

    هرچند وجود حال بد طبیعی است اما باید تلاش کنیم به سمت حال خوب متمایل باشیم.

    • وظیفه ما این است که تلاش خودمون رو بکنیم ، مسیر خودمون رو بریم ، نتیجه بر عهده خداوند است و ما نباید درگیر نتیجه باشیم.

    • ما باید در عمل ، به خداوند نشان دهیم که در مسیرمان ثابت قدم هستیم و به این ترتیب ایمان خود را نشان دهیم.

    • آن کس که تسلیم خداوند میشود به همه‌چیز می‌رسد ، اما کسی که تسلیم مشکلات میشود خود را نابود می‌کند.

    • مشکلات باید باشند تا افراد بفهمند باید روی کدام باورهایشان کار کنند.

    • افراد موفق ، با هر بازخورد خود را اصلاح میکنند.

    • درک قانون ، توکل و حرکت ، نتیجه خارق‌العاده را خلق میکند.

    • در حوزه‌ موفقیت ، فقط از منابع استاد عباسمنش استفاده کنیم.

    (این رو وااااقعا نمی‌دونستم)

    پی‌نوشت:

    خیلی خوشحالم که در این پروژه قدم برداشتم و در کنار عزیزان خوش‌ارتعاش این مسیر رو طی میکنم.

    حقیقتا از خوندن‌‌ کامنت‌ها و دیدگاه های افراد خیلی لذت میبرم ، از خداوند می‌خوام من رو در این مسیر ، که صراط مستقیم هست و من رو به نتایج خوب و مورد نظر می‌رسونه ، ثابت قدم نگه‌داره.

    خدایا چنان کن سرانجام کار

    تو خشنود باشی و ما رستگار

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  4. -
    طیبه گفته:
    مدت عضویت: 704 روز

    به نام ربّ

    سلام با بی نهایت عشق برای شما

    رد پای روز 15 اسفند رو با عشق مینویسم

    شب وقتی میخواستم بخوابم و روز 15 اسفند شده بود ،پرده های اتاقمو کشیدم ، این جمله رو از مسجد ،با پروژکتور انداختن رو ساختمون که من میبینم همیشه تو اعیاد و روزای مناسبت دار یه جمله مینویسن

    جمله این بود

    اگر خدا بخواهد غیر ممکن ،ممکن میشود

    آیه 29 سوره تکویر رو نوشته بود و این جمله رو پایینش نوشته بود

    من میدونستم این یه تاکید هست ،چون این روزا تمام اتفاقاتی که رخ داد و از وقتی دوره هم جهت با جریان خداوند رو گوش دادم و تمریناتش رو انجام دادم ، غیر ممکنی برای من ممکن شد و همین دیواری بود که یک سال پیش میخواستم رنگش کنم و غیر ممکن بود که من روی اون دیوار کار کنم

    اما چند روزه که ممکن شده و اولین باره که دارم کار میکنم و یاد میگیرم

    و در این روزها و انجام تمرینات سبب شد لحظاتی رو به باد بیارم که غیر ممکن بودن و ممکن شده بودن

    مثلا سیم کارتی که غیر ممکن بود به نامم بشه و در عرض یک روز به نامم شد

    و این مثال هم به مثال هایی که برای ذهنم میگم اضافه شد تا یاد بگیره که خدا میتونه غیر ممکن رو ممکن کنه

    اما این نوشته رو دقیق نمیدونستم برای چی نشونه داده وقتی خوندمش گفتم ببین چرا هیچ وقت نوشته اینجوری نمینوشتن

    یا اسامی اماما رو فقط مینوشتن و یا روزای عید رو

    اما این صد در صد یه نشونه بزرگه

    و حس کردم در همه جنبه ها هست که نشونه دربافت کردم

    و یکم فکر کردم و خوابیدم

    صبح وقتی بیدار شدم تمرین رنگ روغنم رو انجام دادم و تصمیم گرفتم کمی زودتر برم تا با نقاشا دیوار رو رنگ کنیم

    حدود ساعت 2:15 بود رسیدم و نقاش داشت ناهارشو میخورد ، گفت زود اومدی امروز

    که جواب دادم ،تمرینامو انجام دادم و کاری نداشتم گفتم بیام اینجا بیشتر یاد بگیرم

    یه در دایره شکل بهم داد و گفت شروع کن به کشیدن دایره

    و دیگه کارای آخر این دیوار بود که انجام میشد و فقط یه تیکه مونده بود تا گل کشیده بشه

    من کارمو انجام میدادم که مسئول پروژه که روز اول باهاش صحبت کردم اومد

    یه نقاش و خطاط بسیار بسیار مهربان که وقتی به چهره اش نگاه میکنم ،یه آرامش خاصی داره و به قدری آرام هست که میشه این فرکانس رو ازش دریافت کرد

    و خدا به شکل یه نقاش اومد و قبولم کرد تا به من کار بده و پاسخ داد به من

    و من باید از این فرصتی که خدا بهم داده استفاده کنم تا یاد بگیرم و قدم های بعدی به من گفته بشه

    وقتی اومد سلام دادم و چهره ی خندان و با آرامشی که داشت رو دیدم ناخودآگاه لبخند به لبم اومد و سلام دادم

    بعد بهم گفت این کار تموم میشه میتونی بیای یه کار دیگه نزدیک خونه تونه ،گفتم بله و قرار شد بعدش برم تا کار رو شروع کنم

    دیدم شروع کرد با دوتا قلمو ،خطاطی روی دیوارارو کار کرد و خیلی حس خوبی بود دیدن نوشته هایی که اسم اماما رو مینوشت و به سرعت خطاطی میکرد و صاف و زیبا نوشته میشد

    وقتی کارم تموم شد

    رفتم کنار نقاشی که باهاش کار میکردم

    یه مرد جدی و دقیق در کارش که همون اول وقتی حرفاشو گفت کمی دوری میکردم از اینکه بیاد کارمو ببینه و ایراد بگیره و دورتر ازش کار میکردم

    همین که رفتم گفت بیا رنگارو ببریم و شروع کنیم گلارو کار کنیم که دیگه تموم بشه ، وقتی شروع کردیم ، من رفتم برگ بکشم و میخواستم یکم دور تر برم ،برگشت گفت کجا میری ،بیا کنار من و باهم پیش بریم

    من گفتم آخه شما سریع انجام میدین و منم کند میش میرم گفتم برم دور تر کار کنم ، که درجواب گفت نه بیا اینجا

    از لحظه ای که کار کردم حس میکردم که سرعتش خیلی بالاست و با گوشه چشمم میدیدمش

    و من سرعتم پایین بود

    مدام ذهنم میخواست بگه ببین تو کند کار میکنی و این نقاش چقدر سرعت داره

    ولی باز هم جلو ذهنم رو گرفتم و تو دلم با خودم صحبت میکردم و میگفتم منم اول راهم و هیچ نقاشی از همون اول سرعت نداشته ،پس منم میتونم با تمرین و تکرار و استمراری که دارم یه روز مثل همین نقاش و حتی بالاتر از اون ،نقاشی دیواری رو با سرعت کار کنم

    اینارو که به خودم میگفتم دیدم وایستاد کمی عشق تر و نگاه کرد ،منم متوجه شدم و وایستادم و بهش نگاه کردم گفت ادامه بده

    قلمو رو از دستم گرفت و گفت ببین معلومه به تصویر اصلی که تو گوشیت هست نگاه میکنی ،اما در کل کار خودتو انجام میدی

    اینجای گل ،کجای عکس انقدر حالت چین داره که تو این کارو میکنی و هرجور دوست داری کار میکنی

    تو باید به عکس خوب نگاه کنی و در حافظه ات نگهش داری و وقتی یادت موند دیگه کمتر هم به گوشیت نگاه کنی اشکالی نداره

    تو باید این کار رو انجام بدی

    وقتی داشت صحبت میکرد تک تک صحبت های استاد عباس منش به من یادآوری میشد

    اینکه میگفتن :

    با اینکه بارها قوانین رو تکرار میکنن اما تو سایت خیلیا میشنون و حتی میدونن که کار درست چیه ،اما میخوان کار خودشونو انجام بدن و هرجور دوست دارن ،انجام بدن که نتیجه ای نمیبینن

    تا تغییر نکنی نتیجه نمیبینی

    یا استاد میگفتن انقدر باید تکرار بشه و در عمل انجام بشه تا یاد بگیری ، مقل گفته نقاش به من که گفت ، باید خوب نگاه کنی به ذهنت بسپری تصویر رو تا بعد به سرعت انجامش بدی و نقاشیت سرعت بگیره

    من وقتی ریز میشم به تک تک رفتارهام و در کل روز تحلیلشون میکنم تک تک قوانینی که استاد گفتن رو به وضوح میتونم حس کنم

    وقتی کنارش وایستاده بودم و یه ترسی داشتم که الان ایراد میگیره ،هی به خودم میگفتم طیبه نترس ،خب تو که بلد نیستی ،داری تلاش میکنی ،پس نترس

    یکم‌که گذشت با هر بار کار کردن من هی قلمو رو ازم گرفت و گفت اینجوری کار کنی سرعت میگیری

    و یهویی برگشت گفت برو کار روز اولت رو ببین چقدر تغییر کردی

    روز اول کارتو ببین و بیا روز 4 ام کارت رو ببین

    من رفتم و نگاه کردم و خندم گرفته بود

    یادمه روز اول یه حس غروری هم داشتم که من تمیز تر از بقیه نقاشا کار کردم

    اما وقتی دیدم کار روز اولم رو فقط خندیدم و گفتم چقدر تغییر کردم ،چقدر خطایی که دور گل کشیدم صاف تر و تمیز تر شده ، و میخندیدم و اومدم کارم رو شروع کردم

    و باز هم یادم میداد و نکته هایی رو میگفت

    جالبه من امروز تو تمرین ستاره قطبیم نوشته بودم که به من نکته های لازم برای آموزش رو میگه

    درصورتی که دو روز پیش با قطعیت گفت که چند تا خانم همکار جدید اومده بودن و کار رو با سلیقه انجام دادن و من یه سری نکات رو که الان به شما میگم به هیچ کسی نمیگم

    و اونا سر این رعایت نکردن نکات قبول نشدن برای نقاشی دیواری

    و این رو یادم آوردم و گفتم این من بودم که درخواست کردم هرچی که بلد هست رو به من یاد بده

    وقتی کار میکردیم من به صدای ضبط شده خودم گوش میدادم و حرف نمیزدم یهویی گفت روزه میگیری سخت نیست میای نقاشی کار میکنی

    میدونستم این دروغی که روز اول گفتم ادامه دار شده و نتونستم دروغی که گفتم رو ،حقیقتشو بگم

    و میدونستم که دارم به خودم ظلم میکنم اما ترسیدم و چیزی نگفتم از خدا میخوام کمکم کنه تا دیگه درمورد روزه دروغ نگم و حقیقت رو بگم که روزه نمیگیرم

    امروز به طرز عجیبی خوش اخلاق تر شده بود و میگفت دلیل اینکه میخوام ایرادای کارت رو بگم ،میخوام یاد بگیری

    تا نزدیک غروب کار کردیم و گفت دیگه تموم شد و باید ریزه کاریا رو انجام بدم ،فردا نیا و هماهنگ کن با آقای فلانی که بیای سر یه پروژه دیگه

    خیلی خوشحال بودم

    من رفتم و از ایستگاه صلواتی نون و ارده و چای و خیار گوجه میدادن ،گرفتم و دیدم گفت دیروز برای دخترم لقمه بردم به قدری خوشش اومده بود که گفت بابا بازم لقمه بیار

    بیرون تو همون بلواری که نقاشی میکشیدیم نشستم و چای و لقمه مو خوردم و راه افتادم وقتی رسیدم خونه چند تا گل سر و جاکلیدی نقاشی شده ام رو برداشتم تا ببرم و به نقاش بدم تا به دخترش بده و نون بخرم و دوباره چای بگیرم

    وقتی هدیه رو دادم به خودم گفتم طیبه اشتباه فکر نکن ،تو نمیتونی کسی رو شاد کنی ،تو الان با این کارت خودت رو میتونی شاد کنی

    پس یادت باشه

    چون از استاد یاد گرفتم که من فقط و فقط میتونم خودم رو شاد کنم ،حتی با هدیه دادن هم نمیتونم کسی رو شاد کنم

    شب به قدری حالم خوب بود که دوست نداشتم این حال خوبی که دارم رو قطع کنم و حدود یک ساعتی پیاده رفتم و با خدا صحبت کردم

    وقتی برگشتم خونه ،شب نمیدونستم که پیام بدم به نقاش یا نه ،

    خودم برم زمین چمن و بگم میخوام نقاشی دیواری رو انجام بدم که دیروز قرار بود زنگ بزنن

    و ظهر که میخواستم برم برای نقاشی ، وایستادم جلو زمین چمنی فوتبال ، گفتم خدایا نشونه ای بده اگر خودم برم و پیگیر این سفارش باشم یه نشونه بده

    اینو گفتم و یهویی این جمله به من یادآوری شد

    که طیبه تو همیشه همه چی رو به راحتی بدست میاری و مشتری میاد دنبال تو تو دنبال مشتری نمیری

    ابنو که حس کردم نرفتم اما با خودم گفتم خب اگر من نرم و نگم که نمیشه

    استاد گفته که درخواست کنید از آدما اما بدونید که خداست که داره کارارتونو انجام میده

    گفتم خدایا نشونه بده

    اومدم سایت که سریال زندگی در بهشت قسمت 48 رو بهم نشونه داد

    بارون شدیدی میبارید و بعد قطع شدن بارون استاد رنگ آسمون و خورشید و ابرارو نشون میداد و اشاره کرد به رنگ نارنجی و زرد و قرمز

    من فهمیدم که باید پیگیری کنم و به نقاشی که گفته بود این کار کوچیکه رو میدم انجام بدی ،پیام دادم

    و گفت اگر سفارش کار بده حتما به من خبر میده

    خیلی خوشحالم از اینکه خدا این همه به دقت داره هدایتم میکنه

    من نمیدونستم چیکار کنم ،اینکه خودم برم و با مسئول زمین چمنی فوتبال صحبت کنم و یا با نقاش صحبت کنم

    که خدا با نشونه سریال زندگی در بهشت گفت ،با خود نقاش صحبت کن

    یه وقتایی که انقدر دقیق و هماهنگ شده توسط خدا ،هدایت میشم ،با خودم میگم ،چرا از بین اون همه فایل دقیقا این فایل اومد که استاد درمورد نقاشی و رنگایی بگه که دقیقا بفهمم

    پس همه اینا یه نشونه هست و من دارم ریز به ریز هدایت میشم توسط خدا و میخوام چشم بگم

    امروز که دیدم فایل جلسه 4 دوره هم جهت با خداوند اومده روی سایت ، و گوش دادم چقدر جالب و جالب تر اینکه من وقتی از جایی که قرآن خوندنم و ادامه اش مونده بود و امروز خوندم ،دقیقا آخر صفحه رسیدم به آیه

    وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادی عَنِّی فَإِنِّی قَریبٌ أُجیبُ دَعْوَهَ الدّاعِ إِذا دَعانِ فَلْیَسْتَجیبُوا لی وَ لْیُؤْمِنُوا بی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ و هنگامى که بندگان من، از تو درباره من سؤال کنند، من نزدیکم; دعاى دعاکننده را، به هنگامى که مرا مى خواند، پاسخ مى گویم.

    چقدر دقیق و هماهنگ بود تجربیات من با فایل جلسه 4

    که امروز سعی کردم با صحبت ها و ایراداتی که از من میگرفت خودمو سرزنش نکنم و با نقاش که سال ها روی دیوارکار میکرد ،مقایسه نکنم و ادامه بدم

    و چه هم زمانی خوبی بود که استاد در موردش صحبت کردن

    خدایا شکرت

    بی نهایت سپاسگزارم

    بی نهایت سپاسگزارم استاد عزیز

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  5. -
    فاطمه وطنی گفته:
    مدت عضویت: 1135 روز

    به نام خدای که هرچه داریم از آن اوست …

    سلام به استاد عزیزم ومریم جان وتمام دوستان

    سوالات :

    1.از زمانی که قانون زندگی را شناخته اید، چگونه در لحظات نا امیدی، ذهن خود را کنترل می کنید و دوباره به مسیر هماهنگ با قانون بر می گردید؟

    2.چه باوری در شما باعث شده که اینقدر با انگیزه و بدون توقف این مسیر را همچنان ادامه دهید؟

    جواب سوال 1و2

    استمرار در مسیر درست وتوکل بر خدا ،ما باید تلاش خودمون بکنیم با باور های درست ( و روی باور هام کار کنم )

    باید حرکت کرد حتی با 1 نفر وادمه داد حتی در شرایط ناامیدی ….به جای نگرانی باید روی بهبود فرکانس ها کار کنی تا راهکار بیاید .

    بهبود های کوچک ولی مستمر

    تسلیم در برابر خداوند باشیم ولی تسلیم در برابر مشکلات نشیم .

    بازخورد های جهان به فرکانس های ماست .

    ایمان و استمرار داشته باش در مسیر وتوکل وقوانین درک کن،باورتو درست کن .

    فقط حرکت های درست انجام دادن در حوزه موفقیت

    اصل ،فرکانس های ما وباور های ما که هیچ جای کتاب های موفقیت گفته نشده

    خدا را شکر بابت این فایل زیبا ودل نشین .

    من خودم خیلی زمان ها نام امید میشدم ومیگفتم بیفایده کارهای من ،من باید شغل دولتی انتخاب کنم ….ولی چیزی در درونم می‌گفت ادامه بده .

    حتی در شرایط سخت

    خدا را شکر وقتی این فایل گوش دادم امیدوار شدم .

    خیلی انگیزه ام بالا رفت .

    خدا راشکر ،خدا را شکر خدا را شکر

    امید امید امید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  6. -
    رضیه واحداصل گفته:
    مدت عضویت: 874 روز

    ب نام خداوند بخشنده و مهربان

    سلام استاد عزیزو مریم بانو

    استاد این فایلتون بینظیره

    من با شنیدنش چقدر ب فکر فرو رفتم و متوجه چندتا ایراد شدم ک خیلی برای رسیدن ب خواسته هام عجله میکردن

    و فکر میکردم جواب نمیده و ناامید میشدم و خسته میشدم از جنگیدن تنهایی برای رسیدن ب خواسته و هدف

    مشکل ازاینه ک خدا نمیخواد

    الان یادم اومد ک پارسال من همچین باوراشتباهی داشتم

    بعد رها میکردم همه چیو

    و خواسته رو نصفه نیمه ول میکردم و میگفتم حتما خدا نمیخواد حتما حکمت خداس

    وااااییی چقدر ایراد اصلا باورم نمیشه من اینجوری فکر میکردم

    الان ک یادم میاد چقدر ناراحت میشم ک چرااینجوری بودم

    مثلا خدارو شناخته بودم

    و اینکه ب زبون میاوردم ک ن اینکه خدا بخواد نیست اون تویی ک میسازی تویی ک میخوای و بوجودش میاری

    ی لحظه برای خودم متاسف شدم ولی الان خوشحالم ک کلی تغییر کردم

    خدایا شکرت

    سپاسگذارم خداجونم برای تکاملی ک طی کردم دارم بزرگ میشم

    بهتر میفهمم بهتر درک میکنم بیشتر ب کارای قبل و الانم فکر میکنم و ایرادا و بارای اشتباهو متوجه میشم

    حس خوبی دارم

    چقدر خواسته ها رو نابود کردم بخاطر این باور اشتباه

    باشنیدن حرفاتون هی میگفتم

    نگاه کن توروخدا

    ببین تو فلان جا همچین حرفی زدی و چکارایی ک نکردی

    خیلی ریسک ها کردم

    کلی ازمون و خطا

    نگو ک بابا ایراد از خودمنه چرا میندازم گردن بقیه

    باورام ایراد داشتن

    هنوزم ایراد دارن باید مدام کار کنم روی باورام

    شما ک خودتون استادین و چندین ساله دارین دوره تهیه میکنید

    و بینهایت اطلاعات دارین

    میگین ک منم هنوز باید کار کنم روی باورام و دوره های جدید تهیه میکنید تا کاملتر و اصلاح شده تر باشه

    واقعا الان میفهمم …خوشحالم برای این حرفایی ک میشنوم از دهان شما کلام خداست واقعا ک از شما میشنویم

    خدایا سپاسگذارم

    خیلی ذوق زده م خیلی،ی زنگ هوشیاری تو مغزم ب صدا درمیاد با حرفاتون

    عاشقتونم استاد توانمندم

    سپاسگذارم برای تولید این فایلای ارزشمند

    درپناه خداباشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  7. -
    زهرا محمد خانی گفته:
    مدت عضویت: 989 روز

    به نام خدای بخشنده مهربان

    خدایا شکرت برای این صدای شیرینت گاهی‌های نابت خلاصه اینکه ی‌خوام خیلی راحت درک کنم و بهبود بدم خودمو باورهامو بهبود بدم بهترشون کنم و ازت ی‌نهایت ممنون که همیشه همراه و حامی منی

    مسئله‌ها و روزهای سخت که باعث ناامیدی احساس بد و بدبختی و نشون از بودن مشکل از تو هست و هیچ جای نگرانی نیست همه از این شکل‌ها دارند و خدا خودش می‌دونه که آدم عالی و نیست مه خاکستری‌اند یعنی باید سعی کنی همیشه بیشتر خوشحال باشی و امید داشته باشی ه از داشته‌ها ت و نعمت‌هات کلی لذت ببری خوشحالی کنی و چه موقع سئله‌ها ناراحتت نکنه و اون‌ها رو بهبود بده مثل خیلی بهبودای خفن و آروم تو زندگی بهبودها مثل بهبود عزت نفس بهبود نظم تو زندگی که همیشه بهبود پیدا می‌کند و الان خیلی واضح بهبود پیدا کردن و تغییر کردن باعث مدال‌های طلای تو و ارزشمند تو نشون از بهبودهای ارزشمند تو هستند عنی میگن تو باز هم می‌تونی مسئله‌هاتو حل کنی آروم آروم و بهبود پیدا کنی موقع خونه تمیز کردن یه قانونی رو پیدا کردن که خیلی بهم کمک کرد و اون هم اینه که ز عادت‌های کوچولو ولی همیشگی عایت می‌کردم دیشب دختر خواهرم ی‌گفت خیلی قانون خفنیه می‌گفت اینکه توی تمیزکاری و که یه غول سرسخته بدیل به عادت‌های کوچولو موچولو ولی همیشگی و در حال بهبود بدیل می‌شه خیلی کار راحت می‌شه مثلاً اینکه من خواستم نظم و آموزش بدم گفتم اول یه جای کوچولو موچولو مثلاً عادت اینکه کشوها همیشه تمیز باشه نجام می‌شه و بعد حالا بیشترش می‌کنیم کمدها رو همیشه تمیز باشه و همین جور هی بزرگتر و بزرگتر می‌کنیم عادت‌هامونو و این الان برای من یه ایده آورد ن می‌خوام شخصیتمو رشد بدم باید بتونم ببینم و واضحش کنم پس میرم یه دفتر میارم ادت‌هایی که می‌بینم خیلی خوبنو عادت‌های کوچولو می‌نویسم و سعی می‌کنه کوچولو کوچولو ون‌ها رو بیشتر کنه و آدم بهتری باشم ا عادت‌های خوب بیشتر و عادت‌های قوی‌ترند و همینجور خودمو رشد بدم خیلی باحاله

    تمرین رعایت قانون

    لحظه هاتون پر از ارامش واقعی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  8. -
    مهتاب دنیایی گفته:
    مدت عضویت: 337 روز

    به نام خدا

    سلام استاد عزیزم بمب روحیه و حال خوب و مریم جان وهمه بچه های سایت

    من که باید هر روز بیام سایت و چک کنم فایل جدید رو ببینم نشانه اونروزم رو ببینم یه سر به سفرهاتون دور آمریکا بزنم زندگی در بهشت رو ببینم تا حال روحیم شارژ بشه چون واقعا روزهایی که نمیرسم که خیلی کم اتفاق میوفته یعنی واقعا از حال خودم تعجب میکنم اصلا بی دلیل ذهنم شروع میکنه به فعالیت اونم فقط از نوع ترس و ناراحتی اصلا یه وقتا میگم مهتاب تو قبل از اینکه وارد سایت بشی چطور زندگی میکردی

    واقعا درست میگید استاد که با آزمون و خطا به این باورها و نکات ارزشمند رسیدید و کار برای دانشجوهاتون راحت تره نوع کلام و صحبت شما طوریه که روز من رو میسازه و واقعا بهشون اعتماد دارم

    به قول شما حال بد خود به خود به وجود میاد ولی حال خوب خود به خود به وجود نمیاد باید روی خودمون کار کنیم روی باورها و فرکانسی که به جهان میفرستیم روی کلام و همه اینها تمرین مستمر میخواد ممنون ازتون که واقعا پنجره ای که به روی من باز کردید اونورش پر از زیبایی، حال خوب، آرامش وعشق بود سپاسگزارم با تمام وجودم

    وفکر میکنم چون این سایت بناش روی توحیده خدا خودش هر روز موفق تر و پر بار ترش میکنه چون وعدش رو تو قرآن هم داده؛

    وَ لَقَدْ سَبَقَتْ کَلِمَتُنا لِعِبٰادِنَا الْمُرسَلین

    به یقین وعده ما درباره بندگانمان که به رسالت فرستاده شدند از پیش حتمی و ثابت گشته

    اِنَّهُمْ لَهُمُ الْمَنصُورُون

    که بی تردید یاری خواهند شد

    وَ اِنَّ جُنْدَنٰا لَهُمُ الْغٰالِبون

    بی شک سپاه ما پیروزند

    آیات 171 تا 173 سوره صافات

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  9. -
    زهرا داودآبادي گفته:
    مدت عضویت: 1613 روز

    به نام نور آسمان ها و زمین

    سلام به روی ماهتون

    امروز قدم هفتم پروژه مهاجرت به مدار بالاتر رو گوش دادم و سپاسگزار الله یکتا هستم که به من توفیق حضور و استمرار در این پروژه شگفت انگیز رو داده

    استمرار

    استمرار

    استمرار در مسیر درست ، رمز موفقیت در بازه زمانی طولانی مدته ، یعنی به نظر من اینطوریه که دنیا میگه من پاداش های بزرگ رو به کسانی میدم که ایمانشون رو به من نشون بدن

    پاداش های بزرگ از برای افرادیست که

    ١- قانون تکامل رو در مسیر رشدشون رعایت میکنند

    ٢- توکل و ایمان واقعی دارند و حرکت میکنند

    ٣-به تضادهایی که به وجود میاد به چشم مسیری نگاه کنه که خواسته هاش واضح میشه و میفهمه چی میخواد

    وقتی توی مسیری که بهش هدایت شدی قدم میذاری ، جهان بهت نشون میده که در چه جاهایی باورهای غلطی داری که باعث میشه نتایج خوب اتفاق نیفته ، یعنی همین تجربه نکردن اتفاقات خوب و نتایج مورد انتظار باعث میشه که انسان آگاه بشه که آرررره من فلان جا وقتی نتیجه نمیگیرم یعنی باورهای من مشکل داره ( نه هیییییچ عامل بیرونی دیگه ای ) از خدا میخوام من رو هدایت کنه و به الهامات قدم به قدم عمل کنه و استمرار داشته باشه و استقامت به خرج بده ( بازخورد بده و اصلاح کنه ) تا پاداش ها رو دریافت کنه

    استاد توی یکی از دوره هاشون یه جمله زیبا میگن :

    وقتی باورهات مشکل داشته باشه هرررررررر چقدر تلاش کنی ، انگار داری روی تردمیل میدوی و انگار آب توی هاون میکوبی

    و در جهانی که فقط و فقط داره با باورهای ما جواب میده ، من کاری ندارم به جز اینکه روی باورهام کار کنم و باورهای قدرت آفرین در تمام حوزه ها بسازم و هر روز

    هر روز

    هر روز

    عین هر روز بهبود پیدا کنم تا نتایج شگفت انگیز بگیرم

    الهی صد هزار مرتبه شکرت

    استاد جانم سپاسگزارم که با کلامتون توحید رو در عمل به من نشون دادین و مریم جانم ازتون سپاسگزارم که با قلم زیباتون فایل ها رو مزین میکنید

    عاشقانه دوستتون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  10. -
    Zhila J گفته:
    مدت عضویت: 3479 روز

    سلام به همه ی دوستان واستاد ومریم عزیزم

    وقتی به این فایل گوش دادم برگشتم به گذشته ام ،نگاه کردم دیدم من تو جای جای زندگیم از این قانون استفاده کردم بدون اینکه بدونم.

    میشه گفت یه جورایی موندن در مسیر ، همون اصرار ورزیدن به خواسته ، استفاده از نیروی تضاد واهرم رنج ولذت هست که وقتی خواستت برات شفافتره وبا تمام وجودت باورش داری دیگه هیچی برات اهمیت نداره جز رسیدن به خواستت…

    یادمه وقتی میخواستیم ماشین بخریم ، خوب پولمون یه مقدار برای خرید ماشین دلخواهمون کم بود وپیشنهاد ماشینهایی مثل پراید و سمند و….بهمون میشد ولی ما مصر بودیم ماشین دلخواهمون رو میخواستیم ودم عید بود وماهر طور شده ماشین لازم داشتیم.

    به قول معروف یا مرگ یا زندگی گفتیم خدایا ما فقط اینو میخواییم فقط تومیتونی بدی وهر روز درمورد ماشینمون حرف میزدیم ،رنگ توش مشکی باشه روش مشکی متالیک باشه…

    وهفته ی آخرسال بود که اتفاق افتادومابه خواستمون رسیدیم.

    خیلی جاها بهم سخت گذشت ولی من کوتاه نیومدم میشه گفت پایداری واستقامت کردم وبرعکسشم بوده موندن در ترس واشتباه وکمالگرای یهام که دارم روشون کار میکنم وکمی بهتر شدم ومیدونم اگر بیشتر کار کنم وبیشتر تغییر کنم خیلی نتایج عالیتری گیرم میاد…

    شده جاهایی که کم میارم تقصیرو میندازم گردن خدا ویا فکر میکنم نکنه این کارمای گذشته باشه دله کسی رو رنجونده باشم والان دارم تاوانشو میدم .

    به خودم میام میگم این همون احساس گناهه که درگذشته به خرد ما دادن پس قوی باش و در مسیر خوشبختی بمون وبه خدا اعتماد کن که همه چی رو درست میکنه

    تو مسیر درست موندن شاید آسون نباشه ولی شدنیه به شرطی که بخواییم وخسته نشیم.

    به امید اینکه دراین مسیر رویایی به لطف خدا بمونیم ومثل ستاره بدرخشیم…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: