مصاحبه با استاد | پاداش های جهان به «استمرار در مسیر درست» - صفحه 33

568 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مریم شجاعی گفته:
    مدت عضویت: 989 روز

    به نام خدای مهربان و هدایتگر

    گام هفتم

    خدایا من هرچه دارم از جانب توست خدایا من هیچی از خودم ندارم هیچکدوممون هیچی از خودمون نداریم

    وقتی داشتم اگاهی های این فایل رو می نوشتم، خدای مهربونم به یکی دیگه از شرک های مخفی وجودم هدایت کرد و ازش آگاه شدم

    دیدم که به قول پیامبر شرک مانند راه رفتن مورچه سیاه رنگی بر روی تخته سنگی سیاه در دل تاریکی شب است

    واقعا این حرف درسته من فکر میکردم که خب من شرک ندارم من همیشه از خدا کمک میخوام اما خدا بهم لطف کرد و دوباره یکی از ترمزها و نشتی های ظرف وجودم رو بهم نشون داد

    وقتی استاد درمورد دوره هاشون صحبت میکردن من همش این تو ذهنم می اومد که من اگر دوره نخرم هیچوقت نمی فهمم که باید چطوری و کدوم باورهامو تغییر بدم یعنی تنها راه چاره رو در خریدن دوره میدیدم که همین شده بود دلیلی برای وسوسه های شیطان که میگفت تو که فعلا شرایط خرید دوره رو نداری پس دست نگه دار تا وقتی بتونی بخری بعد با دوره همه باورهای محدود کنندتو درست میکنی

    اون شرک مخفی که میگفتم همین بود که من قدرت رو از خداوند گرفته بودم و داده بودم به دوره ها و آموزش ها

    نه تنها دوره های استاد حتی قبل از آشنایی با استاد هم من از اساتید دیگه هم دوره روی دوره میخریدم تا بلکه زندگیم تغییر کنه و فکر میکردم که راه نجات و معجزه زندگی من توی این دوره هست بعد میخریدم و دوباره یه دوره دیگه و…

    من نمیدونستم که این هم شرکه، توی ذهنم این بود که خب من که دیگه برای تغییر زندگیم قدرت رو از دولت و خانواده و دیگران گرفتم و به خدا دادم و شرکی ندارم درحالی که این شرک از جاهایی نفوذ میکنه که به عقلت هم نمیرسه

    خدای من به من لطف داشت و بهم الهام کرد که تو شرک داری تو استاد و دوره های استاد رو قدرتمند تر و کارساز تر میدونی تو قدرت رو به دوره ها دادی تو یادت رفته که من همون خدایی هستم که این اگاهی هارو رو به قلب استاد عباسمنش الهام کردم، من همون خدایی هستم که استاد عباسمنش رو به استادی رسوندم، یادت نره که همه علم ها از جانب منه همه قدرت ها از آن منه، یادت نره هرکسی تو هر جایگاه و موقعیتی هست من بهش اون جایگاه رو دادم، هرکسی هر آگاهی و اطلاعاتی داره از اقیانوس علم بی انتهای من قطره ای بهش رسیده و هیچ کدومتون هیچی از خودتون ندارین…

    آره خدای من اگر تو نبودی اگر تو لطف نمیکردی اصلا مایی و منی وجود نداشت خدایا اصلا همین که هستیم همین که وجود داریم همه از لطف و مهر توعه

    داشتم به اون قدرت دادن به غیر از خدا فکر میکردم و میگفتم همه ما انسان ها برابریم کسی برتر از کسی نیست کسی چیزی از خودش نداره هرچی هست همه از لطف خداست که بهمون بخشیده

    اگر تمام دستاورد ها وقدرت و شهرت و ثروت و جایگاه و مقام و هرآنچه انسان ها دارند و عامل برتریشون میدونیم و بهشون قدرت میدیم رو ازشون جدا کنیم چیزی باقی نمیمونه جز یک جسم و روح که هممون همون جسم و روح الهی رو داریم و هیچ کس هیچ برتری خاصی نسبت به دیگران نداره

    یهو یه زنگی تو ذهنم به صدا دراومد که کجای کاری که حتی تو همین جسم و روح رو هم از خودت نداری تو هیچی از خودت نداری خداوند با لطف خودش تو رو از عدم از نیستی خلق کرده اونه که بهت جسم داده اونه که بهت روح داده

    همین که وجود داری همین که انسان خلق شدی همین که فرصت تجربه زندگی زمینی بهت داده شده همه و همه از لطف و فضل پروردگاره…

    بعد من خودم رو میگم چه بی انصافم که میام قدرت رو میدم به آدما که اگر خدا نمیخواست نه من وجود داشتم نه اون آدما…

    میام در برابر خدایی که با تمام فضل خودش بهم وجود بخشید، روح خودش رو بخشید و هرآنچه دارم رو بهم بخشیده، میام سرکشی میکنم، مغرور میشم به آنچه که خدا خودش بهم داده…

    خدایا خودت با بزرگی و فضل خودت ازمون بگذر و مارو به خاطر تمام شرک ها و غرور هامون ببخش که اگر نبخشی قطعا از هلاک شدگانیم…

    خدایا تو اونقدر مهربون هستی میای با نهایت مهربونی بهم میشناسونی شرک هام رو، میای بهم میگی که هیچ کس هیچ قدرت برتری نداره هیچ کس هیچی از خودش نداره

    اگر ثروتی هست، اگر علمی هست، اگر هوش و استعداد و توانایی هست، اگر جایگاه و مقام شغلی و اجتماعی هست، اگر شهرت و محبوبیتی و عزتی هست همه از جانب خداست همه رو خدا به انسان ها بخشیده

    قربونش برم حتی برام مثال هم آورد..

    خدای من بهم میگه مثلا ایلان ماسکی که تو توی ذهنت اینقدر بزرگ کردی و همیشه ایده های خاصش و جسارت و شجاعت و خلاقیت و استعداد و هوشش رو تحسین میکنی اون هیچی برتری به تو یا به هیچ کس دیگه نداره، ایلان ماسک یا هر کس دیگه هرچیزی که دارن هر هوش و استعداد و توانمندی که دارن همشون رو من بهشون دادم، اولاً که اونارو برتر از خودت و برتر از من ندون و قدرت رو بهشون نده و دوماً بدون من همون خدا هستم که تو رو هم با همون جسم و روح خلق کردم و هرآنچه بخوای بهت میدم، هیچ فرقی بین بنده های من وجود نداره مگر میزان تقوا و کنترل ذهنشون…

    خدایا من عاشقتم که با الهاماتت من رو از تاریکی ها و جهل و ناآگاهی بیرون میکشی و به سمت نور هدایتم میکنی

    خدایا هر آنچه دارم از جانب توست و من به هر خیری که از تو برسه فقیرم…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  2. -
    جمال وفروزان دویار هم مسیر گفته:
    مدت عضویت: 973 روز

    سلام خدمت استاد عباس منش عزیز واستاد شایسته بزرگوار وهم کلاسی های توحیدی در دانشگاه عباس منش

    با ساختن نتایج کوچیک وباور ایمان وتوکل مسیر رشد لذت بخش تر میشه واون احساس خوبی که از این نتایج میاد انرژی استمرار رو قوی تر میکنه ولذت بخش تر و اون خواسته هایی هم که اتفاق نمیفته هم انقدر قرار نیست باعث دلسردی بشه .

    هر چه توکل قلبی داشته باشیم و حرکت کنیم به سمت خواسته ها که از دل ایمان میاد و با یکبار انجام نشدن کاملا ناامید نشیم همه چیز عالی خواهد شد.

    وقتی تصمیم به کاری میگیریم باید اون اعتماد کامل به انرژی که همه جهان از اوست پیش بریم و کم وزیاد وبالا پایین شدن در مسیر رو همون خیری ببینیم که از جانب خداوند هست وادامه بدیم ونتیجه های عالی رو ببینیم

    وقتی که در مسیر توحیدی ایمان کامل داشته باشیم واون استمرار رو داشته باشیم هم مسیر لذت بخش تره و هم برای خواسته های بعدیمون هم الگوهایی داریم که راحت تر انجام بشه .

    توی اتفاقاتی که به ظاهر مورد دلخواه ما نیست اگه ایمانمون رو نشون بدیم و ادامه بدیم اونوقته خداوند هم مارو اسان میکنه برای اسانی ها .

    خوشبختانه ما الگویی مثل استاد عباسمنش رو داریم ولی مقاومت داریم

    من هر وقت اون داستان استاد که رفتن توی اون باغ و از اون چادر توی تاریکی شب و تنها از چادر اومدن بیرون وایمانشون رو نشون دادن گریه ام میگیره و به خودم میگم کی قراره برسم به این سطح از ایمان .

    خدایا هدایتمون کن (فقط همین رو میتونم بگم )

    خدایا من تسلیمم و در مقابل قدرت تو عاجز وناتوانم وبه هر خیری که ازتو به من برسد فقیرم .

    در پناه خداوند یکتای رزاق و رحیم ورءوف شاد وپیروز باشید .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  3. -
    احمد خدادادیان سردابی گفته:
    مدت عضویت: 645 روز

    به نام الله که بخشاینده و با رحمت است و بسیار وهاب

    سلام صبحتون بخیر وشادی وثروت خوشبختی و سعادتمندی

    استاد عزیز سلام خانم شایسته مهربان سلام

    وسلام خدمت خانواده گرم و صمیمی و توحیدی خودم

    یک روز دیگر ویک مدار جدید دیگر خداوند رو سپاسگزارم بابت این مسیر زیبا و توحیدی که منو لایق دونست در این مسیر زیبا و توحیدی واین خانواده عزیز هم مسیر وهم مدار بشم

    خدایا سپاسگزارم بابت صبر عیوب پیامبر که من دادی تا صبر پیشه کنم نه در برابر مشکلات در این مسیر زیبا و شنیدنی و شاد همراه با احساس خوب و اتفاقات خوب

    خدایا سپاسگزارم بابت اخلاق و رفتار ناب محمد پیامبر که به من بخشیدی اونم بخاطر استقامت در این مسیر پر از مهربانی

    خدایا سپاسگزارم بابت جمال زیبای یوسف پیامبر که به من دادی چون توی این مسیر هرچقدر صبر کردم شادتر شدم ولبخند بیشتر به چهره من نشست وزیبادتر شدم هر چند که زیبایی خیره کننده به داده است پروردگار من

    خدایا ممنونم بابت ثروت سلیمان نبی که به زندگی من جاری کردی چون چند ماهی هست که ثروت رو در حساب بانکی نمی‌بینم هرچند که همیشه حسابهای من پر پول بوده من ثروت رو در سه فرزند سالم میبینم در همسر زیبا وباخلاق ورفتارم میبینم در بدن سالم وقوی و عضلانی که به من بخشیدی میبینم در در این مسیر که همیشه احساسم خوب است میبینم خداوندا بی نهایت سپاسگزارم از لطفت که من داشتی در این مسیر زیبا در این مسیر که هرروز زندگی من زیباتر میشود وشادتر خدایا سپاسگزارم

    ممنون از شما استاد بزرگوار و فرهیخته و خانم شایسته مهربان و همه دوستان عزیزم در این خانواده توحیدی

    فعلآ

    یا حق تا یک مدار بالاتر از این مدار

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    حسن کفاش دوست گفته:
    مدت عضویت: 2929 روز

    به نام خداوند جان آفرین

    حکیم سخن بر زبان آفرین

    سلام استاد گرامی

    سلام خانم شایسته

    سلام دوستان همفرکانسی

    مهاجرت به مدار بالاتر، گام هفتم

    استاد برای من هم خیلی سوال بود و الان کمتر هست که سمت من در این مسیر رسیدن به خواسته ها چیست

    قبلا و کلا تا قبل از آشنایی با شما فکر می کردم که سمت این است که من باید به سختی و سختی تلاش کنم و تلاش کنم و زجر بکشم تا بتوانم به موفقیت برسم و این بود راه من که بر اساس آموزهای قبلی خودم از بزرگان و جامعه و خانواده و همه و همه آموخته بودم. شعر معروف:

    نابرده رنج گنج میسر نمی شود مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد

    من مشکلی با کار کردن نداشتم و ندارم ولی مسئله اینجا به وجود می آید که کار کردن در ذهن من اینطوری ساخته شده بود که یک کار سخت و طاقت فرسا که رنج زیادی هم باید داشته باشد که اگر اینطوری نباشد گنجی به دست نمی آید. و جالب اینجا بود که اصلا از گنجی خبر نبود و همه اش رنج بود.

    تا اینکه با شما و آموزهای الهی شما آشنا شدم و تلاش دارم می کنم که این باورهای کهنه وقدیمی و ا شتباه را تغییر دهم اما خوب زمان می برد و خیلی بهتر شده ام از قبل و این مسیر را دارم ادامه می دهم .

    خدا رو شکر می کنم که استاد خیلی تلاش می کنم که در این مسیر ثابت قدم باشم و بوده است ناامیدی ها ولی ادامه داده ام وثابت قدم مانده ام دراین مسیر و نتایج که می آید انسان ایمانش به مسیر و درستی مسیر بیشتر می شود و من هم خدا را شاکرم که به اندازه ایمانی که از خودم نشان داده ام تووانسته ام نتایج خوبی بگیرم.

    استاد این باور را به خوبی در خودم ساخته ام که اگر نتایج آنطور که من می خواهم نمی شود انگشت اتهام را به هیچ سمتی غیر از خودم و باورهای خودم نگیرم و به خودم افتخار می کنم که در این مورد خیلی عالی دارم کار می کنم و مدتهاست تنها مقصر عدم نتیجه گیری من خودم و و فقط خودم و باورهای من است و لاغیر چیزی که متاسفانه تا قبل از آشنایی با شما و درک قوانین جهان هستی کاملا برعکس وبود و دولت و خانواده و قیمت دلار و این کشوری به دنیا آمده بودم و … همه اینها مقصربودند غیر از من ولی به لطف و هدایت های الله مهربان خودم خیلی خیلی زیاد این باور من تغییر کرده است و از این بابت بسیار خدا را شاکرم .

    خدایـــــــــــــــــــــــــــــا شکـــــــــــــــــــــــــــــــــرت

    این جمله تون هم برای من خیلی طلایی بود:

    اگر حرکت کنید و توکل کنید و به خدا ایمان داشته باشید و قوانین را هم درک کنید؛ خیلی زود از سخت ترین روزهای زندگی تان بهترین روزهای زندگی تان را می سازید

    این یعنی همه چیز، توکل، حرکت و تغییر. اما همه اینها باید در عمل باشد و من بارها به خودم جمله قصار شما را یادآوری می کنم و حتی با خط بزرگ در روی یک عکس زیبا پس زمینه کامپیوتر خودم گذاشته ام

    ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است

    می گی ایمان دارم باید عمل کنم، باید حرکت کنم و حرف مفت و حرف قشنگ نزنم.

    و خیلی تلاش می کنم که حرفهای شما را به شدت آویزه گوش خودم کنم و در عمل از آنها استفاده کنم و از این بابت خدا رو خیلی شاکرم .

    استاد جان الان دارم یک نرم افزاری را یاد می گیرم و خوب توضیحات استاد این رشته را می شنوم و مبینم و میگم که اینکه کاری ندارد راحت است، اما میگم که نه گول نخور بیا در عمل و روی سیستم اجرا کن و می بینم که الله و اکبر چقدر ریزه کاری در عمل دارد و با عمل کردن به صورت واقعی باز به اهمیت اینکه تئوری کاری را انجام ندهم بلکه تلاش کنم که به صورت عملی وارد گود شوم هم توجه داشته باشم و در دل این مسیر یادگیری بی نهایت نکته زیبا است که من دارم می آموزم و باز هم می گویم به خودم که عملگرایی چقدر مهم است .

    خدایـــــــــــــــــــــــــــــا شـــــــــــــــــــــــــــکرت

    به امید اینکه تا زنده ام این مسیر را ادامه دهم.

    در پناه الله یکتا شاد باشید و سربلند

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  5. -
    سیده ملیکا مرتضوی گفته:
    مدت عضویت: 741 روز

    بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ

    سلام استاد عزیزم

    سلام مریم جانم و سلام دوستان عزیزو گرانقدرم …

    امیدوارم حالتون عالی باشه …

    فایل رو پلی کردم …

    وقتی استاد گفت همه چیز خاکستریه

    یا خیلی ناامید شده یا کمتر ناامید شده …

    به خودم گفتم من دوست دارم مثل استاد باشم پس فارق از اینکه قبلا چقدر ناامید شدم باید امیدوار و خوشبین و آسون گیر به آینده و مسائل باشم …

    ما وظیفمون اینکه تلاشمون رو بکنیم …فارق از نتیجه باید حرکت کنی …به مقداری که باور درست باشه و ایمان داشته باشیم نتایج میاد …

    نکته باورا که ایراد داشته باشه هرچی تلاش کنی هم فایده نداره…به چالش ها جوری نگاه کن که ایمانتو قوی تر کنه…

    تمرین : چه مسیری رو باید با توکل بری

    الان باید درباره ی چه مسئله ای تسلیم خداوند بشی نه اون مشکل یا مسئله اونو بنویس و به جای تسلیم شدن در برابر مشکل تسلیم خدا شو تا هدایت بشی ….

    مطمئن باش مشکل از خودته ایراد از خودته اگه مشکل هست ببین خودت …باورت چه ایرادی داره ….

    اگه می خوای به خواستت برسی باید ادامه بدی

    ….باید ایمان داشته باشی …

    اگر حرکت کنید و توکل کنید به خدا و ایمان داشته باشی و قوانین رو درک کنی خیلی خیلی زود از بدترین روز های زندگیت بهترین روز هارو بسازی …

    هر روز خودتو و باوراتو بهتر کن …

    حرکت های درست رو آروم آروم انجام بده و ادامه بده …

    بیا باوراتو ایجاد کن …باور ها تو هر روز بهتر کن تکرار کن و ورودی ها رو کنترول کن ….با تعهد و باور کن صد در صد آنچه گفته میشه ….

    .

    .

    یکمی فکر کردم …توی حوزه ای که می خوام وارد بشم …یه حداقل 10 ماهی هست توی فکرشم …باورای نادرستی به خورد خودم دادم …ورودی نامناسبی رو هی به خورد خودم دادم …برای همین هیچی جلو نرفته …الان که فکر میکنم میبینم چقدر برای خودم کارو سخت کردم …مثلا یکیش این باوره که آقا برنامه نویسی خیلی سخته …محبوب شدن سخته …نوشتن و تموم کردن سخته …باید حتما ماهر باشی تا شروع کنی …آموزش دیدن سخته ..پول می خواد ..دردسر داره …

    وای خدای من …

    همینان که منو انداخت توی چاه …

    باید حتما به خاطر اون هدف و خواستم این تمرین ها که نوشتم رو انجام بدم …

    حتما درباره ی نتیجه میام میگم …

    ممنونم ازتون …

    فعلاااا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  6. -
    Zhila J گفته:
    مدت عضویت: 3470 روز

    سلام به همه ی دوستان واستاد ومریم عزیزم

    وقتی به این فایل گوش دادم برگشتم به گذشته ام ،نگاه کردم دیدم من تو جای جای زندگیم از این قانون استفاده کردم بدون اینکه بدونم.

    میشه گفت یه جورایی موندن در مسیر ، همون اصرار ورزیدن به خواسته ، استفاده از نیروی تضاد واهرم رنج ولذت هست که وقتی خواستت برات شفافتره وبا تمام وجودت باورش داری دیگه هیچی برات اهمیت نداره جز رسیدن به خواستت…

    یادمه وقتی میخواستیم ماشین بخریم ، خوب پولمون یه مقدار برای خرید ماشین دلخواهمون کم بود وپیشنهاد ماشینهایی مثل پراید و سمند و….بهمون میشد ولی ما مصر بودیم ماشین دلخواهمون رو میخواستیم ودم عید بود وماهر طور شده ماشین لازم داشتیم.

    به قول معروف یا مرگ یا زندگی گفتیم خدایا ما فقط اینو میخواییم فقط تومیتونی بدی وهر روز درمورد ماشینمون حرف میزدیم ،رنگ توش مشکی باشه روش مشکی متالیک باشه…

    وهفته ی آخرسال بود که اتفاق افتادومابه خواستمون رسیدیم.

    خیلی جاها بهم سخت گذشت ولی من کوتاه نیومدم میشه گفت پایداری واستقامت کردم وبرعکسشم بوده موندن در ترس واشتباه وکمالگرای یهام که دارم روشون کار میکنم وکمی بهتر شدم ومیدونم اگر بیشتر کار کنم وبیشتر تغییر کنم خیلی نتایج عالیتری گیرم میاد…

    شده جاهایی که کم میارم تقصیرو میندازم گردن خدا ویا فکر میکنم نکنه این کارمای گذشته باشه دله کسی رو رنجونده باشم والان دارم تاوانشو میدم .

    به خودم میام میگم این همون احساس گناهه که درگذشته به خرد ما دادن پس قوی باش و در مسیر خوشبختی بمون وبه خدا اعتماد کن که همه چی رو درست میکنه

    تو مسیر درست موندن شاید آسون نباشه ولی شدنیه به شرطی که بخواییم وخسته نشیم.

    به امید اینکه دراین مسیر رویایی به لطف خدا بمونیم ومثل ستاره بدرخشیم…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  7. -
    یاسمن ایزانلو گفته:
    مدت عضویت: 1314 روز

    کامنت سی و پنجم

    22 دی 1403

    تعهد اول:

    امروز ویدیو قبلی رو بیخیال شدم و یه ویدیو جدید از خودم گرفتم. چقدر هم بهم چسبید. خیلی حرفه ای تر و بهتر از قبلی شد. خیلی خودمونی تر و صمیمی تر شد و از اون حالت خشکی و بی مزگی دراومد. خدایا شکرت.

    تعهد دوم:

    گزارش پیشرفتم رو توی کامنت های سایت نوشتم.

    تعهد سوم:

    امروز میخواستم بسته ی اینترنت بخرم. دوتا شماره کارت برای خرید سیو شده بود که یکیش کارت منه و اون یکی کارت همسرمه. من شماره ی یک رو انتخاب کردم و منتظر شدم رمز خرید به گوشیم اس ام اس بشه. یهو گوشی همسرم صدا داد!

    گفتم عه! چرا برا شما پیام اومد؟ من منتظر بودم برا من پیام بیاد. همسرم هم گفت رمز رو بزن و بسته رو با کارت من بخر!

    ای خدااااا! این چی بود؟ من دارم کم کم در مدار ثروت قرار میگیرم!

    همیشه شماره کارت ها رو میخوندم و بعد عدد رو انتخاب میکردم. اما امروز گفتم خب معلومه کارت من شماره ی یکه دیگه! اما شماره ی یک کارت همسرم بود!

    از طرفی چون میخواستم برای گوشی ای که مال کارمه اینترنت بخرم، ترافیک زیادی لازمم نمیشد. برای همین دو دل بودم که یک گیگ بگیرم یا سه گیگ. در نهایت سه گیگ رو انتخاب کردم.

    این یعنی من سه گیگ اینترنت رو بدون پرداخت یک قرون برای گوشیم فعال کردم. خدای بزرگوارم شکرت. چقدر تو عزیزی. خدایا شکرت. سپاسگزارم.

    امروز همسرم بهم گفت همش دلم میخواد سورپرایزت کنم. خداوندا شکرت به خاطر این جمله ی زیبایی که به زبونش انداختی و چقدر به قلب من نشست. سپاسگزارم.

    امشب تونستم با آب گرم دوش بگیرم و سر زنده بشم. خدایا شکرت.

    امروز و امشب خیلی خندیدم. خدایا شکرت.

    امشب در کنار همسر نازنینم یک کمدی شو دیدم و کلی لذت بردم. خداوندا سپاسگزارم.

    امشب که همسرم اومد خونه مثل همیشه با شوق رفتم به استقبالش. اما شوق امشبم خیلی بیشتر و عمیق تر بود. همسرم گفت خدا رو شکر که خوشحالی. چقدر این جمله به قلبم نشست. خدایا شکرت به خاطرش.

    دختر نازنین پنج و نیم ماهه ی من امشب پاهاش رو تا نزدیک دهنش برد. فکر میکنم تا چند وقت دیگه بتونه شست پاش رو میک بزنه و صحنه ای رو خلق کنه که من از دیدنش سیر نمیشم. خداوندا شکرت که داره به بهترین شکل ممکن با هدایت تو رشد میکنه و سالم و سلامته. خداوندا حافظ و نگهدارش باش و عمر طولانی و با عزت به همراه سلامتی کامل بهش بده. سپاسگزارم.

    خدای بزرگوارم ثروتمندان رو غنی تر کن و فقرا رو آگاه تر کن که بدونن این خودشون هستن که زندگیشون رو میسازن.

    خدای بزرگوارم، من و همسرم و فرزندم و هرکسی که این درخواست رو از تو داره رو در مشیت سلامتی و طول عمر قرار بده و کمک کن زندگی خوبی داشته باشیم.

    پروردگارا عظمت و بزرگیت رو شکر میکنم. سپاس.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  8. -
    نرگس پرورش گفته:
    مدت عضویت: 2199 روز

    به نام خدای مهربان

    سپاسگزار خداوند هستم ک در گام هفتم از پروژه ی «مهاجرت به مدار بالاتر» قدم می‌گذارم .

    سلام به تمام عزیزانم و استاد ارجمندم

    خدا رو شکر ، من می بینم که با تغییر باورها چقدر سریع به احساس خوب می‌رسم و این احساس خوب ، اتفاقات خوب کوچک و بزرگ زیادی برام رقم میزنه از خواب راحت گرفته تا محبت و توجه انسان ها ، تا آسان انجام شدم کارها و …. هزاران هزار نتیجه کوچک و بزرگ و اینقدر لذت بخش هست ک تو با تمام وجود خالق بودن خود را احساس می‌کنی که این انگیزه‌‌ای میشه برای ادامه‌ی مسیر.

    در مسیر تغییر باورها و تکامل، ناامیدی هم اتفاق می‌افته اما مهم ادامه دادن هست. مهم دیدن نتیجه های کوچک و تغییرات و ادامه دادن هست تا به نقطه‌ای برسی ک زمان بیشتر امید داشته باشی و کمتر ناامیدی به سراغت بیاد. ما وظیفه‌مون اینه ک سمت خود رو درست انجام بدیم و مسیر رو ادامه بدیم و در زمان طی کردن مراحل مسیر، ایمان مون رو نشون بدیم به مسیر ادامه بدیم و بپذیریم که هر اتفاقی ک در مسیر رخ میده باعث میشه تا بتونی به ضعف ها و ایرادهای باورهای خودت پی ببری و هربار خودت رو بهبود بدی و نتایج بهبود پیدا می کنه . پس باید قدردان تضادها باشی .

    بعضی از باورها چقدر انرژی فوق العاده ای رو در وجود انسان آزاد می‌کنه مثل این جمله :

    خدایا من راضی ام به رضای تو . خدایا من به هر خیری ک از جانب تو به من برسه فقیرم . من تسلیم تو هستم . تو هدایتم کن. تو یاری کن ک ایمانم قوی بشه و ادامه بدم . کمکم کن که تمرکزم روی خودم باشه و با گرفتن بازخوردها، ضعف‌ها و باورهای محدودکننده رو شناسایی کنم و باورهای قدرتمندکننده رو جایگزین کنم، کمک کن که از تضادها نترسم بلکه اونها رو عامل رشد خودم ببینم ‌. باید این مسیر رو ادامه بدم .

    من می‌خوام که به خواسته‌هام برسم . من می‌خوام مسیر رو ادامه بدم . من می‌خوام نتیجه هام بزرگتر بشه .

    نرگس عزیزم!

    اگر حرکت کنی و به خدا توکل کنی و ایمان داشته باشی و قوانین رو درک کنی و روی خودت کار کنی ، خیلی خیلی زود از سخت‌ترین روزهای زندگیت به بهترین روزهای زندگیت می‌رسی. اینو باور کن.

    من باید اصل رو درک کنم : اصل این است که تمام اتفاقات زندگی من بخاطر افکار خودم هست ، بخاطر فرکانسهای خودم هست و هیچ چیزی مطلقا تاثیر نداره . من فقط باید باورهای خودم رو ک فرکانس‌های من رو تولید می‌کنن بهبود بدم و هربار نتایجم بهتر بشن .نتایج رو ببینم و ادامه بدم تا نتایج هربار بزرگتر و بزرگتر بشن .

    من تمام آموزه‌های استاد رو میپذیرم و باور میکنم تا من هم مثل عزیزانم در این خانواده‌ی ارزشمند نتایج بزرگی در زندگیم خلق کنم و هربار با صحبت کردن و نوشتن از نتایجم هم ایمان خودم رو برای ادامه دادن تقویت کنم و هم ایمان عزیزانم رو در این جمع ارزشمند . یکی از خواسته های من تاثیرگذار و الهام بخش آدمها بودن است .

    خداوند عاشق من است همینطوری ک هستم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  9. -
    خدیجه غلام زاده گفته:
    مدت عضویت: 1912 روز

    به نام خدایی که هرانچه که دارم از آن اوست.

    سلام به استادان عزیز و همه اعضا این خانواده ی صمیمی

    مصاحبه با استاد قسمت هفتم:

    چقدر محتوای این فایل همزمانی داشت با این روزهای من.

    حس خوبی گرفتم چون  یادم امد که پارسال  متعهدانه توی

    سایت فعالیت داشتم با سریال سفر به دور امریکا پیش میرفتم تحت هر شرایطی و هر مکانی من سر تعهدم می ماندم. چقدر همزمانی ها دیدم از محتوای فایل و افکار اون روزگارم. و دیدن این همه همزمانی ها باور هدایت گری خداوند را در قلبم قوت می بخشید.

    الان که قسمت هفتم پروژه ام دوباره بوی همزمانی ها می اید.

    وقتی استاد گفتن اون خانم واسم غصه خورد که چرا برای یک نفر فقط دوره برگزار

    میکنی من یاد دیروز افتادم که مامانم برای فروش بیشتره من یه چیزی روی کاغذ نوشته بود که من صد بار0‪تکرارکنم که فروشم بیشتر بشه.

    در صورتی که من هیچ وقت به مامانم نگفتم که فروشم کمه یا زیاده یا هرچی….

    و تو این داستان فقط همزمانی رو درک کردم.

    و چقدر خوبه ما شاگرد استادی هستیم با این حد از صداقت که از روزهای اولشون با جزییات میگن و این باعث میشه  منی که اول راهم انرژی بگیرم و ایمانم قوی تر بشه که ادامه بدم و ادامه بدم. و صادقانه استاد میگن منم گاهی ناامید میشدم منم ناراحت میشدم و گاهی خسته میشدم ولی ادامه دادم و سعی کردم سعی کردم خودم رو کنترل کنم.

    دیدگاه استاد این بوده که وظیفه من اینه که حرکت کنم و تلاشمو بکنم و مسیرم را باید بروم و دیگه نتیجه با خداوند است که به ما کمک کند و اتفاقات رو برامون به میزانی که روی باورهامون کار میکنیم و با ایمان حرکت میکنیم برامون رقم بزنه و سعی کنیم نگران نتیجه نباشیم.

    یعنی ما سمت خودمون رو خوب انجام بدیم و نتیجه رو به خدا بسپاریم. پس من به خودم میگم اگر گاهی توی مسیر کنترل ذهنت کم شد به خودت گیر نده و بدون بخشی از مسیره و فقط ادامه بده.

    چقدر این جمله و واکنش استاد و دیدگاهش زیبا بود وقتی فقط یک نفر برای دوره ثبت نام کرده بود.

    استاد میگن اشکال نداره برعکس ایمانم رو باید اینجا نشون بدم و ثابت کنم به خدا که من توی مسیرم ثابت قدمم و خیلی جدی ام. واقعا کار بزرگی بوده کنترل ذهن توی اون شرایط که کلی هزینه کردی و خیلی ام نیاز مالی داری…

    واقعا قابل تحسینه همچین عشق و علاقه ای به مَسیر.

    همیشه استاد وقتی یه اگاهی رو به ما میگن منطق پشتشم میگن و این خیلی خوبه.

    این که بدونیم این مسیر باید طی بشه و تا توی مسیر وارد نشویم متوجه یه سری ایرادات نمی شوی. و زیبایی این مسیر همینه که با توجه به بازخورد هایی که میگیری روی خودت کار کنی و کم کم رشد کنی.

    و بدونی توی مسیر وقتی اقدام و حرکت می کنی بالا و پایین هایی هست که درواقع بازخورد جهان به باورهای خود ماست.

    باور هایی که حتی خودمونم ازش مطلع نیستیم بلاخره باید یه جوری بفهمیم باورهای ایراد دار مون رو و حلشون کنیم چون نتایج مون خوب نیست می ریم به سمت درست کردن باورها

    و تسلیم نمی شیم.

    تسلیم مشکلات و ناخواسته ها نمیشیم و به مسیر ادامه میدیم.

    ممنونم از همگی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  10. -
    میثم شهریاری گفته:
    مدت عضویت: 1768 روز

    به نام خدایی که هر چه دارم از اوست

    سلام به استاد عزیز و خانم شایسته

    سلام به دوستان توحیدی

    گام هفتم

    من بارها و بارها خسته شدم نامید شدم و از مسیر دلسرد شدم و به همین نسبت هم کمتر روی خودم کار کردم کاملا نرفتم سمت دیگه

    ولی مستمر هم روی خودم کار نکردم.

    و واقعا هم فکر میکردم استاد دیگه کاملا ذهنشو رام کرده و این عجوبه است

    من نمیتونم چون ضعیفم چون خانوادم اونا هستند شهرم ،همسرم ،شغلم و……….

    همه مقصر بودند به غیر از خودم

    و حالا متوجه شدم که این تضادها به من نشون میدن که باورهام تو چه زمینه هایی ایراد دارند.

    پس باید روشون کار کنم و به اندازه‌ای که روی باورهام کار کنم نتایج هم تغییر میکنه

    خدایا کمکم کن تا متعهد تر باشم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای: