مصاحبه با استاد | پاداش های جهان به «استمرار در مسیر درست» - صفحه 37
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2018/07/abasmanesh-1.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2025-01-07 08:10:242025-01-09 09:45:40مصاحبه با استاد | پاداش های جهان به «استمرار در مسیر درست»شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام مریم جان حرفهایت را خواندم چه دلنشین با خداوند حرف زدی افرین به تو اونجایی که گفتی حتی اکه خواسته از مسیرت دور شدم برمگردون یا من به امید تو به این دنیا امدم راه را به من نشان بده توسکان دار زندگی ام هستی اینها همه زمزمه های خودمم هست ولی وقتی دیدم یکی دیگه هم اینجوری با خداوند مهربان حرف میزنه گفتم بیام تحسینت کنم ،حالا که سبب خیر شدی که منم کامنت بزارم بزار حرفام داره میاد بزار منم بنویسم مرسی دست خداوند درپناه خدا باشی
پروردگارم مارا به راه راست هدایت کن به راه کسانی که نعمتهای فراوان عطاکردی مارا به حال خودمان نگذار حتی یک لحظه ما فراموش کردیم برای چی بدنیا پا گذاشتیم ما رو هدایت کن چون بدون تو گمراهیم کمکمون کن ما تلاش میکنیم به سمتت بیام تو هم به ما نیروی مضاعف بده هزاران بار میریم و برمیگردیم در گذشته در زمان حال و حتی با این تجربه باز در آینده ما از مسیری که سمت توعه میریم و باز برمیگردیم کمکمون کن من یه آدم فوق العاده کمالگرایی هستم از آخر میگم همین کامنت گذاشتنمم باید بی عیب و نقص باشه وگرنه نمینویسم همین کامنت و پاک کردم ولی نمیدونم چرا آپلود شد و اومدم گفتم حتما حکمتی بود بزار پس ویرایشش کنم
من توی مسیر درسهای این سایت هم کمالگرایی به خرج میدم تو مسیر خارج شدن از مسیر که میخام برگردم کمالگرایی میکنم تو کارم تو صورتم تو آگاهی هام تو فروش تو روابط البته سعی میکنم کمش کنم ولی این حس و در گذشته به خوروندن و خیلی بصورت حدی من این و باور کردم که باید بشدت حواسم به همه چی باشه و باید همه چیز رو تحت کنترل قرار بدم و اگر روزی خطایی رخ داد خودم رو باید سرزنش میکردم و بشدت مورد سرزنش اطافیانم قرار میگرفتم و چون این اتفاقات از بچه گی تا سی سالگیم رخ داد بشدت باورش کردم و مثل درخت توت به تمام وجودم ریشه کرده و دست و پام رو بسته ولی توجیحه نمیکنم من میتونم تغییرش بدم چون من هزاران قدم در راستای تغیراتم برداشتم و عملی شده در زندگیم خدارو شکر میکنم که الان کلا آدمهای زندگیم تغییر کردن و همشون من و هل میدن به سمت بی خیال بودن در اتفاقات من خیلی توتنایی دارم من بازم زندگیم رو تغییر میدم
درپناه خداوند باشید
سلام به همگی
ردپای گام 7 و گام 8:
یادم نمیاد دقیقا تو کدوم فایل بود..اما یجای دفترم نوشته ام که..غیر ممکنه یه نفر روی خودش کار کنه توی مسیر باشه و به محض اینکه داره کم کم میزنه جاده خاکی..بهش آلارم داده نشه که دوباره برگرده.
و این آلارم به من هم داده شد.. همینو کلی مقاومت داشتم ادامه بدم و انجام بدم..همین کامنت نوشتن و فایل گوش دادن ساده ارو (تمرکزی انجام دادن و یادم داشت میرفت که عامل حال خوبم چی بوده) اما خداروشکر به کمتر تر از 24 ساعت دوباره به مسیر برگشتم
و شاید باورتون نشه انقددرر که سختم بود..الان اومدم توی ماشین نشستم درم بستم همه کارهامم جدای از خودم گذاشتم و گفتم تا دوباره فایلو گوش ندی و کامنتش رو ننویسی..نمیذارم از ماشین بیای بیرون و برگردی دوباره داخل دفتر کارت..
چون دوباره داشت همه چی انگار میرفت تو بی حسی و پوچی و خلا..ولی اینجام تا دوباره برشون گردونم..چون قانون هیچی نیست جز استمرار داشتن روی کار کردنش
به قول استاد استعداد مهم نیست…اقدام مهمه..ایمان مهمه..توکل مهمه..چون استعداد مهم نیست..
منم خواسته هام بزرگه پس خداوند دوباره بهم لطف کرد برای تمرکز بیشتر و دوباره قوی به مسیر برگشتن.امروز قراره از همون روزایی باشه تو زندگی من که شب دفتر سپاسگزاریم از حجم اتفاقات مثبتی که افتاده بجای 1 برگه 3 یا 4 برگه پر میشه.
تو این مدت چند روزه هم، هدایت شدم به کتاب رویاهایی که رویا نیستند فصل یک..و اونو هم اگاهی هاش رو درک کردم و خوندمش وتمریناشم انجام دادم و با اینکه قبلا 3 باری هم خونده بودم کاملا برام جدید بود. کتاب فوق العاده بود..هم قدرت عملگراییم رو برد بالا (منی که همیشه یه کتاب رو کلی طولش میدادم بخونم یا نصفه تموم میشد) هم واقعا خیلی خوب بود و راضیم از خودم
خب بریم سر وقت فایل و دوباره گوش دادن و نوشتن..چون میخوام امروز نجواهای ذهنی منفی رو یکی یکی با بی اهمیتی بهشون با خاک یکسان کنم.
البته ناگفته نماند در ادامهی نتایجم و آروم اروم رفتن تو دل ترسهام، یه سری الهامات رو هم از طریق قلبم دریافت میکردم و دقیقا جایی که ترس داشت بهم غلبه میکرد یه صدای اومد و گفت برو سمت اون غریبه و سیستم ات رو بهش معرفی کن..چون یه مدت دنبال همین بودم که برای کارم ورودی بگیرم. و رفتم و بهش گفتم و دقیقا فرداش اومده بود دفتر و الانم میخواد کارهای ثبتش رو بکنه به امید خدا و اینبار واقعا حس من متفاوت بود..حس رهایی..حس توکل..حس نچسبیدن و حساب نکردن روی آدما.
الانم افکار منفی داشت میومد و تا همین چند تا خطی که اینجا نوشتم و چند تا خطی که تو دفترم نوشتم تونستم حال خودمو خوب کنم وخرسندممم از این بابت، خدایا شکرت.
میخوام برم تو همون قالب قوی مهسای قبلی که با غیرت و مشتی بود و سرش بالا بود و سینه سپر چون میدونست رو شونه های خدا نشسته:)
خب بریم که فایلو شروع کنیم
بسم الله الرحمن الرحیم.
باوری که باعث میشه که متوقف نشیم و با انگیزه و استمرار روی باور هامون کار کنیم.
وقتی بدونیم که منشا اون احساس خوبه بخاطر کار کردن روی باورهامون بوده مثل استاد اون حس خوبه ارو مثل یه الماس میبینیم و با دیدن نتایجش بیشتر و با انگیزه تر و با ایمان تر به مسیر کار میکنیم، هرچند که ناامیدی هم داشته
و صفر و یک ما نداریم
یکی یا بیشتر رو باور هاش کار میکنه کمتر ناامید میشه (نه اینکه کلا ناامید نشه)
و یکی بیشتر ناامید میشه ولی گاها امیدوار هم هست
چون همه چیز خاکستری عه.
اخ اخ..سخت گیر نبودن به مسائل زندگی و خوش بین بودن…ویژگی بارز شما استاد عزیزم و ترمز من.
باید از لحظه به لحظه این زندگی لذت برد و به قول کتاب رویاها قانون فقط اینه که تلاش کنی حست خوب باشه چون بزرگترین قانون دنیا اینه که احساس خوب مساوی با اتفاقات خوب
و همه چیز میاد، ثروت و نعمت و اجابت شدن خواسته ها میاد..اگه اون چیز هایی هم مد نظرت بوده به دست نیاوردی چون نخواستیش
لازمه رشد اینه که ما هم خواستار رشد باشیم.
و این احساس خوب با عمل کردن میاد
چون ما وظیفه امون اینه که تلاشمون رو بکنیم
مسیر رو باید بریم، حرکتمون رو باید بکنیم نتیجه دیگه در دستان خداست که بهمون کمک میکنه و اتفاقات رو به مقداری که رو باور هامون کار میکنیم و حرکت میکنیم در مسیرش برامون به وجود میاره و نتیجه دیگه وظیفه ما نیست!
ولی همیشه این نیست که رها بوده از نتیجه و نگران نبودن ولی باید مدام سعی کنیم که بیشتر و بیشتر این طرز فکر درست رو داشته باشیم و امیدوار باشیم..
خیلی سبک تر میشم و ذهنم باز تر میشه وقتی میبینم کاملا عادیه اگه یه ذره تو مسیر نباشیم و این ناامیدی ها حتی برای استاد هم پیش میومده چون قبلا خیلی خودم رو سرزنش میکردم بابت این قضیه و الان میفهمم کاملا طبیعی هست ولی باید سعی کنیم این بازه ارو کوتاه ترش کنیم و زودتر به مسیر برگردیم با کنترل ذهن.
همه ما انسان هستیم. هیچکس کامل نیست ولی باید سعی کنیم کمتر از بقیه این اتفاقات برامون بیوفته.
حتی استاد هم مدلی بوده که نتیجه اون چیزی که میخواسته نشده ولی ادامه داده.
چیزی که خیلیییی مهمه و زنگ زد تو گوش من..اینه که اوکییی با این که میدونسته استاد این قضیه یه نفر ثبت نام کردن افراد تو دوره برای افکار نامناسبش بوده ولی تو اون لحظه نمینشسته خودش رو سرزنش کنه و کمالگرایی به خرج بده و بگه نه من میخوام اول همه باورهام درست بشه و پرفکت بشه و بعد شروع کنم، بلکه همون لحظه هم حتی سعی میکرده با دیدی نگاه کنه که بهش احساس خوب بده و میگفته اشکالی نداره الخیر فی ما وقع و ما وظیفمون اینه که این مسیر رو بریم و همون لحظه هم ادامه میداده..چه قدر خوبه که با ادامه دادن این فرصت رو به خودمون بدیم که اشتباه کنیم که از اشتباهاتمون درس بگیریم و نترسیم از حرکت کردن.
و میگفته اینجا هاست که باید ایمانمون رو نشون بدیم و باید نشون بدیم که تو این مسیر ثابت قدم هستیم..( نگاهی که وقتی اون جوری که میخوایم پیش بره، نمیره خیلی کمک میکنه برای حس خوب) درصورتی که میتونست خیلی راحت با این نگاه که نه این کاره جواب نمیدهد بیخیالش بشن ولی گفته که نه اینجاست که اتفاقا من باید ایمانم رو نشون بدم. و باید حرکت کنم و ادامه بدم.
این مرحله ای از این مسیره است که باید طی بشه و استاد سعی میکرده خودش رو کنترل کنه و ادامه بده، با اینکه خستگی و ناامیدی هم داشت.
باور ها ایراد داشته راحب یه سری موارد ولی البته که اگر این اتفاقات نمیوفتاد استاد هرگز متوجه نمیشد که این باور ها ایراد داره!
تا تو مسیر نری اصلا یه سری ایراد ها در نمیاد و زیبایی زندگی همین بهتر و بهتر کردنشه
ولی نباید تسلیم مسیر شد باید ادامه داد و کار کرد.
این برهه ها زیاد تو زندگی استاد هم اتفاق افتاده پس چالش ها هست و بالاپایین هست که بازخورد باورهاته که نشون میده باید درستشون کنی.
حالا وقتی قانون رو بدونی میدونی راه چاره چیه و میگی مشکل از خودته و میگی تو همین ادامه دادن ها برطرفش میکنم و بهترش میکنم.. نمینذاری تقصیر عوامل درونی و دور خودت هم پیچ بخوری.
همش تلاش و ادامه دادنه ولی با دونستن قانون این مسیر سریعتر و راحتتر و لذت بخش تر طی میشه.
و دقیقا تفاوت ادم های موفق و ناموفق دقیقا تو همین ادامه دادنه و درست کردن ایرادات!!
ولی 99 درصد آدما..ایمانش رو ندارن که ادامه بدن
ولی باید جزو یک درصدی ها باشیم و برای رسیدن به خواسته هامون ادامه بدیم
کار همه نیست
و اگر ادامه بدیم و به خدا توکل کنیم
خیلی زود، از سخت ترین روز های زندگیت، بهترین روزهای زندگیت رو میسازی:)
اتفاقا اون بازخورد های نامناسب کمکت میکنه که زودتر اون گره ارو باز کنی و درستش کنی..فقط ادامه بده.. فقط حرکت کن، فقط ناامید نشو..!
و همین الانشم استاد هرروز ایراداتش رو میفهمه ولی بجای سرزنش کردن خودش اونارو هی بهتر و بهتر میکنه و هی قوانین رو بیشتر و بهتر میفهمه و درک میکنه!
پس همش حرکت کردنه!
تمام اتفاقات بخاطر افکار و فرکانس هامونه و هیچچچچ چیز دیگه ای مطلقا تاثیر نداره!
واقعا خداروشکر که موقعی تو این جهان دارم زندگی میکنم که استاد هم داره زندگی میکنه..
شما پیامبر زمانه ما هستین استاد عزیزم
خالصی ای که این آگاهی ها داره و ازمون و خطاهایی که نیازی نیست انجام بشه و مسیر کوتاه تر و بهتر و بهتر بشه.
و وقتی نتایج میاد بعدش با تمام وجود باااید و با تهعد و باور کردن روی خودمون کار کنیم!
خدایا شکرت که این کار رو هم انجام دادم واین کامنت بسیااار زیبارو نوشتم.
دیروز یه حرفی شنیدم که یه نفر پشت سرم غیبت کرده بود از کسی که اصلاً انتظارشو نداشتم ،اولش خیلی ناراحت شدم ولی بعدش گفتم برای چی باید ناراحت بشم باید درسامو بگیرم ازش
اولین درس اینکه چرا گذاشتم یه نفر دیگه بیاد خبر بیاره برام که کسی پشت سرم حرف زده نباید اجازه میدادم حرفشو بزنه
دوم اینکه حالا که میدونم چه حس بدیه پشت سر کسی حرف زدن خودم سعی کنم هیچ وقت این رفتار رو نکنم
سوم اینکه احساسمو خوب کنم به این فکر کنم که خدا خودش گفته تهمت رو شری برای خود تصور نکنید
إِنَّ الَّذِینَ جَاءُوا بِالْإِفْک عُصْبَهٌ مِّنکمْ ۚ لَا تَحْسَبُوهُ شَرًّا لَّکم ۖ بَلْ هُوَ خَیرٌ لَّکمْ ۚ لِکلِّ امْرِئٍ مِّنْهُم مَّا اکتَسَبَ مِنَ الْإِثْمِ ۚ وَالَّذِی تَوَلَّىٰ کِبْرَهُ مِنْهُمْ لَهُ عَذَابٌ عَظِیمٌ ﴿11﴾ لَّوْلَا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بِأَنفُسِهِمْ خَیرًا وَقَالُوا هَٰذَا إِفْک مُّبِینٌ ﴿12﴾
درحقیقت، کسانی که آن بهتان را آوردند، دستهای از شما بودند. آن را شرّی برای خود تصوّر مکنید بلکه برای شما در آن مصلحتی است. برای هر مردی از آنان همان گناهی است که مرتکب شده است، و آن کس از ایشان که قسمت عمده آن را به گردن گرفته است عذابی سخت خواهد داشت. (11) چرا هنگامی که آن را شنیدید، مردان و زنان مؤمن گمان نیک به خود نبردند و نگفتند: «این بهتانی آشکار است»؟ (12)
خدایا ممنونم که قلبمو آروم میکنی ازت هدایت میخوام منو به راه راست هدایت کن راه کسانی که بهشون نعمت دادی نه راه کسانی که غضب کردی
من برای خودم و برای کسی که پشت سرم حرف زده و برای اونی که خبر آورده طلب آمرزش دارم از گناه ما درگذر
بریم سراغ تمرین امروز :چه بهایی حاضری برای تحقق خواستت بپردازی دارم ؟
1_یادگیری کامل نقاشی روزانه حداقل یک ساعت برای آموزش نقاشی وقت بزارم
2_ کمتر از گوشی استفاده کنم در موقع کار
3_طرحهایی که فکر میکنم از پسش بر نمیام و منو میترسونه باهاش روبرو بشم و انجامش بدم
4_طرح زدن چشمی خیلی برام سخته ولی به خودم قول میدم که برای تمرین هم که شده انجام بدم
به نام خالق هدایتگر بی همتا سللللللام به خانواده عزیزم.
امروز عالی بود عالی چرا ؟ چون مثل همیشه وقتی شروع میکنم به کارکردن روی خودم هدایت میشم به سما رفتن به جاهایی که ثروت و فراوانی داخلش موج میزند. امروز اول که کلی خوش گذشت چون تولد ماجونم( مامان بزرگم) بود یه تولد کوچیک با خاله هام براش گرفتیم منم کلی گفتم و خندیدم و لذت بردم. بعدشم به لطف الله رفتیم ایوان و شهر لوازم خانگی کاری به نوع فروششان ندارم. اما چیزی که الان میخواهم روش تمرکز کنم اون حجم از مشتری بود اون حجم از تنوع بود برای یک قشر و سلیقه خاص اجناس مختلفی بود تازه داشتم فکر میکردم قدر دیگه مارک و برند مختلف هست که اونجا نبوده نماد فراوانی بازم. چقدر برخورد فروشندهها خوب بود مردم چقدر باشوق و ذوق و علاقه نگاه میکردند . چقدر پارکینگ بزرگ بود با این که یه عالمه ماشین اونجا بود اما هنوز دنیایی جا داشت.
امت ایوان جایی که از نزدیک یخچال های هوشمند آل جی دیدم و چشمام برقی برقی شد. جاروبرقی هوشمند دیددم و ذوق کردم براش وای نگم از ماهی تابه های قلبیشکلش؛ انقدر ذوق کرده بودم به بابام گفتم سری بعدی برای خرید اومدیم بخریم برات املت و نیمرو قلب درست کنم صبح بخوری. خیلی خوب بود و قشنگ فهمیدم این نتیجه کارکردن روی باورهام هست که میتوانم اینوحجم از فراوانی رو اینجا ببینم. اون همه کالا اون جا حالا این همه کالا میلیارد به بالا این جا یعنی این جهان بیش از نیاز ما وسیله هست هر روز هم فکرش رو بکن هی داره بیشتر تولید میشه و مردم میخرند خدایا شکرت. چقدر پارکینگ بزرگ و سرسبز و جادار بود چقدر رستورانش تمیز و مرتب بود تازه صندلی کودک هم داشت خیلی عالی بود پرسونلم چقدر خوب بودن بهت فضای شخصی میدادند تا خیلی راحت همه چی رو ببینی و برسی کنی. اما یک نشانه دیگه 5000 ت هم فست فودیش چون کارت به کارت کردم تخفیف داد این پول اصلا چیزی نیست ها اما خودش نشانه ای برای من.
اما این فایل: 1. همه چی این دنیا خاکستری هست این جهان جهان فرکانس صد درصد خوب یا صددر صد بد وجود نداره یا به سمت روشنایی هستیم یا در جهت تاریکی یا به سمت ثروت بیشتر درحرکتیم یا به سمت فقر بیشتر. یادرحال سپاس گزاری بیشتر هستم یا درحال کفر بیشتر پس نباید به مسائل به صورت پرفکت نگاه کنم یعنی حالا که اومدم ت این مسیر نباید انتظاربیجا داشته باشم که بتوانم خیلی خفن ذهنم کنترل کنم و تمرین هارو در حد اعلا انجام بدهم نه این طور نیست هر سری که به تضادی چه کوچولو چه بزرگ در هر زمینه ای برمیخورم و سعی میکنم ذهنم رو کنترل کنم به مدار بالاتر هدایت میشم. قویتر میشم. نتایجم بزرگ تر میشه.
2. تضاد نعمت رحمت چرا؟ چون زودتر متوجه میشم کجای کارم ایراد داره و با برطرف کردنش سریع تر و راحت تر با لذت بیشتر میتوانم مسیرم رو سپری کنم درواقع نتایج باکیفیت تری رو تجربه میکنم .
3. کمال گرایی ممنوع عجله ممنوع. حساد ت ممنوع. هرچیزی که باعث بشه من تمرکزم از روی زیبایی ها از روی نتایجی که گرفتم هرچند کوچیک که البته که ک چیک نیست و براساس مداری که داخلش هستم و اندازه ظرفی هست. بردارم ممنوع چرا که تنها راه رسیدن من به خواسته هام حرکت هست حرکتم از روی ایمان میاد لازمه ایمان هم این که تمرکزم بزارم روی مسیر و چشم و گوشم حسابی باز نگاه دارم برای دیدن و تایید کردن نشانه ها برای پیشرفت در مسیر.
4. من در این مسی اومدم که یادبگیرم چه جوری حالم خوب کنم. چه جوری کنترل ذهنم رو هر روز بهتر از دیروز در دست بگیرم. چه جوری قدم های کوچک اما متوالی بردارم. چه جوری به اشتباهاتم نگاه کنم. چه جوری اصلا پیداشون کنم و چه جوری حلش کنم. و مجموعه جواب تمام این ها میشود حرکت در مسیر و من نمیتوانم جواب پیداکنم مگه این کخ حرکت کنم حرکتم تنها به مولد ایمان و شورو شوق ممکن هست. پس این که
وقتی به مشکل برمیخورم نا امید میشم اشکال نداره اما مهم که تلاشم بکنم از اون حالت ناامیدی دربیام و خودم رو تسلیم رب کنم و از اون هدایت بخواهم حالم رو سعی کنم بهتر کنم تا الهامات و ایده ها رو دریافت کنم و با عمل به آنها این مسئله رو حل کنم بعد حل این مسئله نتایج خودشان رو به من نشان میدهند این کاری که استاد در این ساله انجام داده و این کاری که همه افراد موفق انجام میدهند و من هم باید انجام بدهم.
حرکت+ یادگیری+ اصلاح = نتیجه / رشد و پیشرفت.
خدایا هدایتم کن قدم های پی در می بردارم با ایمانی که روز به روز بیشتر و بیشتر میشه با ارامش و خیال آسوده به قول استاد سوت زنان در یک جاده جنگلی زیبا با صدای پرنده ها و چه چه بلبل و هوای مطبوع قدم زنان برم جلو هر وقت مسئله پیش اومد خودت هدایت کن با خیال راحت برطرفش کنم یه موقع اگه ترسیدم. سنگی ندیدم زیر پام بود و داشتم میافتادم خودت دستم رو بگیر . یه موقع دیدی دارم بازیگوشی میکنم و حواسم نیست خودت صدام بزن و به مسیر برم گردون نزار از این مسیر دور بشم من راه رو بلد نیستم و تنها به امید این که تو راه بلدم هستی اومدم من با امید این که خودت تمام کارهارو انجام میدی و یادم میدی چیکار کنم اومدم وگرنه که بدون تو هیچ کاری از پیش نمیتوانم ببرم یارب العالمینم به حقیقت تویی سکان دار زندگیم و من تمام کمال تسلیم امر و هدایت توهستم ببخش مرا به خاطر نافرمانی هایم در گذشته و در حال و در آینده یا قاضی الحاجات یا وهاب یا حامی یا کافی یارب العالمین هرگز مرا به حال خویش رها نکن حتی اگر خود خواستم چرا که خود بهتر میدانی نادان و عجول ام
دوست دارم عشق کهکشانی ام با وجود تو دنیا برام گلستان هزارتا بوس بهت عشق
یاحق
سلام خدمت شما استاد و همه دوستان،
اینکه به نظرم آدم بدونه رسالتش چیه و یه معنی برای زندگی پیدا کنه هر چند اشتباه هر چند اشتباه ولی جلو میره میره تا وقتی که به قول لیونل مسی بازیکن فوتبال لذت میبره ادامه میده،وچقد خوبه ما رو همه چیمون کار کنیم،یعنی اگه مثلاً توان کار کردن فیزیکی نداریم یا کمتر شده یا فکر میکنیم و احساس میکنیم تو کار دیگه یا حرفه دیگه نه به خاطر پولش به خاطر اون استعداد و اون علاقه یکی که به وجود اومده یا بوده کشف شده و رشد کرده میتونیم ادامه بدیم چرا که نه،مثلا خیلی از فوتبالیستها که دیگه فوتبال حرفه ای بازی نمیکنن میان تو کار دیگه ای که میدونین استعدادش رو دارن و از پیش بر میان خودشونو محک میزنن،و این استمرار به نظر من از عزت نفس میاد از اعتماد به نفس میاد اینکه من به خودم اطمینان دارم و میدونم مثلاً الان میتونم با فلان بازیکن مصاحبه کنم و مصاحبه خوبی از آب در بیاد،یا مثلاً برم تو کار تبلیغات حالا هر چی و میدونم که جواب میگیرم،استمرار میتونه به مرور زمان بهت بال و پری بده اوجی بده که نیاز به بال زدنم نداشته باشی…
سپاس از همتون
امیدوارم که خودمم بتونم عمل کنم و استمرار داشته باشم تو اون چیزی که یه ذره منو به هدفم نزدیکتر میکنه
سلام به استاد مهربان
هرکاری بخواهیم شروع کنیم باید باور درست درباره
اون کار داشته باشیم وتو هرکاری باید استغامت کنیم تلاش تو هرکاری خیلی مهم هست ونا امید نشدن من تازه کارمو شروع کرده بودم میدیدم رقبا خیلی پیشرفت دارن ومن نام امید میشدم واسقامت کردم موندم توکارم نجوای شیتانی میآمد نه نمیتونی نمیشه ولی من گفتم موفق میشم وخدا کمکم کرد وموفق شدم و خیلی تعغیر ایجاد شد تو هرکاری من استقامت کردم موفق شدم وذهنمون کنترل کنیم و به بهترین ها فکر کنیم و درست پایه
کارو بچینیم راه درست مهم هست که چکار میکنیم
وراه درست باور درست باشه پیشرفت شروع میشه
من نتیجه گرفتم ودیدم خدا کمک میکنه تو مسیر
تشکر ازاستاد مهربان
سلام
میخواستم تجربه ی خودم و در مورد این فایل بنویسم
راستش اولش قصد نوشتن کامنت روی این فایل رو
نداشتم یعنی اصلا چیزی به ذهنم نمی اومد که
بنویسم ولی داشتم فایل و گوش میکردم همینکه
رسیدم به این جمله که«زندگی هر کس موقعی که
تسلیم خدا میشه تغییر میکنه» اونجا بود که صدای
درونم بهم گفت منم ماجرای تغییرم رو بنویسم.حالا
که فکر میکنم دقیقا اونجا که تسلیم خدا شدم
زندگیم تغییر کرد،استاد من مدتها بود که دچار
روزمره گی شدید شده بودم یه جورایی زندگی برام
بی معنی شده بود همش به خودم میگفتم هر روز
که از خواب بلند میشی بازم باید همون کارای
تکراری و کسل کننده روزای قبل و انجام بدی،هر
روز کارای خونه ،هر روز اشپزی و نظافت و درس
مشق بچه ها این خیلی کسل کنندس ،من اون موقع
با ذهن منطقی خودم میرفتم جلو و بهم میگفت
مثلا برای اینکه زندگیت کسل کننده نباشه فلان کار
و انجام بده ،فلان چیز و بخر،فلان تغییر و تو خونه
انجام بده و…همه ی این کارها رو انجام دادم ولی
فایده ای نداشت، الانکه که فک میکنم میبینم که
من فقط داشتم بیرون و تغییر میدادم و نمیدونستم
که اصل درون ادمه ،روز تولدم رسید ولی اصلا
خوشحال نبودم با خودم گفتم که واقعا زندگی خیلی
بی معنیه کاشکه هیچ وقت مامانم منو بدنیا
نیاورده بود ،اگه من همین الان بمیرم با کلی حسرت
توی دلم میمیرم اخه این چه زندگیه؟! وقتی
با ذهن منطقیم حساب کتاب میکردم و میدیدم که
چقدر با خواسته هام فاصله دارم و اگه همینجور
پیش برم شاید حتی یه روز هم نتونم اون زندگی رو
که دوس دارم رو تحربه کنم اینا باعث میشد غمم
بیشتر بشه ،یه حس ناامیدی خیلی
بدی تو وجودم رخنه کرده بود ، اخرا همش این
سوال تو ذهنم
تکرار میشد که واقعا هدف از زندگی چیه؟هدف از
افرینش ما چی بوده؟واقعا خدا واسه چی ما رو
افریده؟ فکر میکنم دقیقا همونجا بود که من واقعا
تسلیم خداوند شدم و همه چی رو سپردم به
خودش و اونم با یکی از دستانش منو با سایت شما
اشنا کرد،(جالب اینجاس که من اون موقع
خیلی وقت بود که شمارو
میشناختم ولی خب اون موقع گوش و چشم من کر
و کور بود و خب گوش نا محرم نباشد جای پیغام
سروش)
از اون به بعد زندگیم یواش یواش خییییییلی
تغییر کرد ،الانکه که حدودا دو سه ماه میگذره
خیلی حسم
بهتر شده،استاد شما نمیدونید با زندگی من چه
کردید؟حس ادمی رو دارم که قبلا با یک عالمه قل و
زنجیر (عقاید پوچ و مزخرف و محدود کننده)که به
پاش بسته شده بودو حرکت میکرد
ولی یکدفعه همه ی اون غل و زنجیرها باز
شده و الان میتونه خیییلی سبکبال و با سرعت
بیشتری حرکت کنه ،حرکت که هیچ دیگه احساس
میکنم دارم پرواز میکنم،برای من نتیجه یعنی همین
احساس ارامش و ارتباطی که با خدا دارم و سعی
میکنم هر روز این نتیجه رو بزرگتر کنم ،اون وقتا
خیلی از مرگ میترسیدم ولی الان خیییلی ترسم
کمتر شده،دیگه هرگز دوس ندارم به اون روزا برگردم.
هر روز خدا رو شکر میکنم که منو به راه راست
هدایت کرد
هر روز خدا رو شکر میکنم که منو با شما اشنا کرد
خدایا شکرت
سلااااام و ارادت
ردپای 7 ام
ساعت 4:10 دقیقه صبح ، و من با حس عالی دارم این کامنت را مینویسم چرا که در مداری قرار گرفتم که بسیار بسیار براش خوشحال و سپاسگذارم !!! چرا که …..
چند روزی بود در حین کار کردن روی پروژه مهاجرت به مدار بالاتر ، نشونه های مختلفی از دوره 12 قدم دریافت میکردم !
قدم اول را چند سال پیش خریداری کرده بودم ولی متاسفانه در مدار ادامه قدم قرار نگرفتم ، این ماه که با حساب مدیریت مالی ام ، خیلی دلم میخواست از این فرصت 25% سایت به عنوان یه بهونه برای حس خوب و هم مدار شدن بیشتر استفاده کنم و محصولی را خریداری کنم ، و چه محصولی بهتر از دوره تکاملی و همینطور با مبلغی بسیار بسیار کم مثل دوره 12 قدم !!
یک ایمیل را از گروه تحقیقاتی عباس منش داخل اینباکس ایمیل هام نگه داشته بودم از قبل و به شکل هدایتی یهو بهش برخوردم و دوباره بازش کردم و خوندم و نشونه عالی دیگه از یادآوری دوره فوق العاده 12 قدم ، که یاد آوری اینکه در قدم دوم دوباره همراه بشم و اینبار بتونم هم فرکانس دوره بمونم ، آخه جالبه بگم که ورودی مالی و جور شدن مبلغش هم هدایت خداوند بود در این ماه ( با اینکه هر قدم مبلغ کمی هستش ) و از این هماهنگی و هدایت بسیار ، بسیار خوشحال شدم !
بعد از 7 فرودین 1398 که قدم اول را خریداری کرده بودم ، الان ( 9 بهمن 1403 ) هم مدار در قدم دوم دوره 12 قدم شدم !!
خیلی خوشحالم و از اونجایی هم که من با تیمی مشغول کار هستم که زمانبندی تقویمی ما ( روزها و تعطیلاتمون ) به تاریخ میلادی و کشور کانادا هماهنگ هستیم ، حدود یک ماه پیش با تحویل سال میلادی ، منم هدف گزاری ام را همراه با سال میلادی تغییر دادم ،
و حالا به نسبت سال میلادی اول سال هستیم و آپدیت هدف گزاری را انجام دادم و الانم هم فرکانس قدم دوم بعد از چند سال شدم !!
الهی شکر ، الهی شکر ، الهی شکر
چه نشونه ای از استمرار در مسیر درست از این بهتر ؟!!
امیدوارم که کل سال را در فرکانس این دوره باشم و وقفه ای نیفته و تکاملش را با لذت طی کنم : )
این حس خوب را برای همه دوستانی که منتظر تجربه دوباره اش هستند از صمیم قلبم آرزو میکنم
پس حالا با توجه با آگاهی های این فایل
با توکل بر خدا تلاش میکنم در مدار بمونم ، نقاط ضعفم را با استفاده از فایل های هدیه ، دوره های قبل و قدم به قدم در دوره 12 قدم پیدا کنم و بهبود ببخشم و نتیجه را به خداوند بسپارم ! که همواره خداوند بیش از آنچه فکرشو کنیم هوامون را داره : ))
اینقدر الان ذوق دارم و خوشحالم که چیزی دیگه به ذهنم نمیاد و کامنتم را با جمله عالی استاد تموم میکنم که :
اگر حرکت کنید و توکل کنید به خدا و ایمان داشته باشید و قوانین را هم درک کنید ، خیلی خیلی زود از سخت ترین روزهای زندگی تون ، بهترین روزهای زندگی تون را میسازید
.
دوستتون دارم ، به امید حیات در ادامه مسیر
یا حق : )
سلام به استاد عباسمنش عزیز و مریم جان
درس های این قسمت برای من:
خوشبین به مسائل آینده باشم
سخت گیری نداشته باشم
اگه نتایج خوب نیست نشون میده که باورات اشتباهه
اگه نتیجه ای که میخوام نمیگیرم مشکل از خودمه، باید ایمان نشون بدم ، ایرادامو پیدا کنم کار کنم روش و مسیر رو ادامه بدم مسیری که میفهمم درسته ادامه میدم تا نتایج خودشو نشون بده با توکل و ایمان خیلی زود جواب میگیرم
در مورد خودم من علاقه مو میدونم چیه به موسیقی و نقاشی علاقه دارم ولی فعلا امکانات لازمه رو ندارم که موسیقی کار کنم ولی نقاشی امکاناتش رو دارم پس همینو ادامه میدم آموزشا مو کامل میکنم سعی میکنم تمرکز کنم روش و حواسم جمع باشه
ولی ذهنم بیکار نمیشینه و نجواها در گوشم زیاده بهم میگه موسیقی خوبه نقاشی که فایده ای نداره تو علاقت به موسیقیه خودتو علاف نقاشی نکن نقاشی زحمت زیادی داره
ولی من بهش لبخند میزنم و میگم کار درستی که من میتونم انجام بدم فعلا اینه ، اینو میدونم باید روش کار کنم و توش استاد بشم وقت برای چیزای دیگه زیاده فعلا تنها کار من همینه
از خدا میخوام بهم کمک کنه ثابت قدم باشم
من همیشه اگه یه کاری رو شروع کردم دوس داشتم تا تهشو برم ولش نمیکنم تا به نتیجه برسم
کارایی که میکردم شاید خیلی بهش علاقه نداشتم ولی پشتکار عالیی داشتم نسبت به همه اونایی که با هم شروع کرده بودیم ولی نتایج مالی خوبی برام نداشت که میدونم از باورای اشتباهی بوده که داشتم
الان که میدونم علاقه دارم بهش با شوق و ذوق نقاشی میکشم تا نتیجه نگیرم ازش دست نمیکشم
به نام الله جهان
گام هفتم پروژه مهاجرت به مدار بالاتر
هشتم بهمن هزار و چهارصد و سه
• رسیدن به احساس خوب ، خودش انگیزهی درستی برای ادامهدادن مسیر هست.
هرچند وجود حال بد طبیعی است اما باید تلاش کنیم به سمت حال خوب متمایل باشیم.
• وظیفه ما این است که تلاش خودمون رو بکنیم ، مسیر خودمون رو بریم ، نتیجه بر عهده خداوند است و ما نباید درگیر نتیجه باشیم.
• ما باید در عمل ، به خداوند نشان دهیم که در مسیرمان ثابت قدم هستیم و به این ترتیب ایمان خود را نشان دهیم.
• آن کس که تسلیم خداوند میشود به همهچیز میرسد ، اما کسی که تسلیم مشکلات میشود خود را نابود میکند.
• مشکلات باید باشند تا افراد بفهمند باید روی کدام باورهایشان کار کنند.
• افراد موفق ، با هر بازخورد خود را اصلاح میکنند.
• درک قانون ، توکل و حرکت ، نتیجه خارقالعاده را خلق میکند.
• در حوزه موفقیت ، فقط از منابع استاد عباسمنش استفاده کنیم.
(این رو وااااقعا نمیدونستم)
پینوشت:
خیلی خوشحالم که در این پروژه قدم برداشتم و در کنار عزیزان خوشارتعاش این مسیر رو طی میکنم.
حقیقتا از خوندن کامنتها و دیدگاه های افراد خیلی لذت میبرم ، از خداوند میخوام من رو در این مسیر ، که صراط مستقیم هست و من رو به نتایج خوب و مورد نظر میرسونه ، ثابت قدم نگهداره.
خدایا چنان کن سرانجام کار
تو خشنود باشی و ما رستگار