مصاحبه با استاد | مفهوم «ایمان + عمل صالح» در مسیر هدف - صفحه 11

1066 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مسعود شهلی بر نیا گفته:
    مدت عضویت: 3663 روز

    سلام استادعزیزم و دوستان موفق و دانشمندم

    امروز با تماشای این فایل یه دگرگونی خاصی در من شکل گرفت

    خداوندا از این بابت سپاسگزارم، ممنونم، یا خدای وهاب، یا رب سپاس

    ضمنا این فایل رو میخوام همیشه گوش بدم

    بینظیره، هرچی بگم نسبت به این فایل بازم کم گفتم

    استاد ممنونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    بهرنگ گفته:
    مدت عضویت: 3066 روز

    چون استعداد مهم نیست، چون استعداد مهم نیست، چون استعداد مهم نیست، چون استعداد مهم نیست، ایمان مهمه!

    ایمانی که با حرکت همراه نباشه حرف مفته… اینقدر گریه منو در نیار استاد! دیگه از امروز تا روزی که زنده ام، روزی هزاربار این جمله ها رو تکرار میکنم.. مرسی که میفهمی، مرسی که چیزایی که میفهمی رو به ما هم میگی، مرسی از خدا که کمکم کرده منم بفهمم..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  3. -
    ستاره بنی نجاریان گفته:
    مدت عضویت: 3899 روز

    سلام استاد عزیزم الان که دارم براتون این کامنت رو مینویسم ایمانم منجر به عمل شده و دارم به سمت هدفم و راهی که خدای من برام باز کرده حرکت میکنم الان در جایگاهی هستم که شما رفتین بندرعباس و یه کار بهتون پیشنهاد شد و شما قبولش کردید و اینو یک نشانه دیدین.الان در همین لحظه پا روی تمام ترسهام گذاشتم و ففقط با توجه به الهامات قلبیم دارم قدم ها رو بر میدارم. من میخواستم به درآمد برسم و در حوزه کاری و رشته خودم قدم بردارم و خدا برام فراهم کرد و من دارم قدمها رو برمیدارم مطمئنم و یقیین دارم که در مسیر رشد و پیشرفتم هیچ شکی ندارم و احساسم بیییییی نظیییییره بییی نظیییییر. دارم بهای رسیدن به اهدافم و میدم و خیلی خوشحاااالم. استاد اگه قبلا بود هرگز این قدمها رو برنمیداشتم جرات برداشتن این قدمها رو نداشتم و مدام شرایط رو بهانه میکردم اما من از درون رشد کردم و ایمان پیدا کردم و نشانه اش اینه که دارم عمل میکنم.

    بچه های عزیز دوستای خوبم به خدااااا منم هیچ پولی برای خرید دوره ها نداشتم عشقم شده بود دوتا کتاب رویاها و فکر خدا و فایلهای رایگان استاد و آرزو و انگیزه برای خرید دوره های استاد دقیقا یکسال و خورده ای قبل بود و من عااآااااشقانه این مسیر رو دنبال میکردم و خییییلی راحت خداوند منو به تک تک فایلهای استاد و دوره هایی که میخواستم رسوند. استاد من  با تمااااام وجود خوشحالم که توی این مسیرم.خدارا هزاران سپاس.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  4. -
    دریا گفته:
    مدت عضویت: 2656 روز

    فَأَحْبِبْ لِغَیْرِکَ مَا تُحِبُّ لِنَفْسِکَ وَ اکْرَهْ لَهُ مَا تَکْرَهُ لَهَا”.

    ‘پس از براى دیگران دوست بدار آنچه را که براى خودت دوست میدارى، و خوش ندار براى دیگران آنچه را براى خودت خوش ندارى

    نامه 31نهج البلاغه،

    ممنونم استاد،ان شالله همیشه موفق باشید،هزاربارخداروشکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    روح اله عبداللهی گفته:
    مدت عضویت: 3979 روز

    چقدر این فایلتان تکان دهنده است استاد. من این روزها دنبال پیدا کردن وابستگیهایی هستم که من را به خود زنجیر کرده و اجازه پرواز به من نمی دهد. من خبرهای ورزشی را مطالعه می کردم که ببینم اگر یکی موفقیتی به دست بیاورد حالم با آن خوب شود. به همین خاطر آن را کنار گذاشتم. تماشای مسابقات ورزشی را هم به همین دلیل کنار گذاشتم. بازی کامپیوتری را کنار گذاشتم. چون با موفق شدن در آن می خواستم خودم را به خودم یا به دیگران ثابت کنم. هر روز که از وابستگیهایم رهاتر می شوم همه چیز دارد برایم رنگ عوض می کند. تمریناتی که داده بودید و قبلا احساسم را بهتر نمی کرد الان احساسم را بهتر می کند. وقتی به خاطر یک گل سپاسگزاری می کنم احساسم بهتر می شود. من به دنبال احساس خوب در دنیای بیرون بودم. این احساس موقت در من ایجاد می شد. اما این فقط پوششی بود بر خلا بزرگ درونی ام. آنها فقط من را وابسته می کردند. الان فهمیده ام بزرگترین وابستگی من و شاید همه انسانها وابستگی به دیگران است. اینکه در مورد من چه نظری دارند؟ آیا من را تایید می کنند؟ اگر آهنگی می گذاشتم که گوش دهم آهنگ مورد علاقه ام بود. اما اولویتم این بود که دیگران چه احساسی در مورد آن آهنگ انتخابی ام دارند. اگر نظری در مورد چیزی می دادم برای این بود که دیگران من را فرد مهمی بدانند. چند روز پیش در اتوبوس نشسته بودم. یکی سوار شد و چون داشت می افتاد دستش را محکم روی شانه ام گذاشت. بنده خدا خیلی معذرت هم خواست. اما من ناراحت شدم. اما چون می دانستم باوری پشت این ناراحتی است از خودم سوال کردم که این باور چیست؟ من به رفتارهای دیگران حتی کسانی که نمی شناسم هم وابسته ام. گفتم هر کس هر رفتاری با من می کند یک پیام است که من در چه فرکانسی هستم. من مسئول احساس خوب خودم هستم نه دیگران. با این فکر احساس خیلی خوبی کردم. من به خانواده ام وابسته ام. چون حرفهای آنها تاثیر زیادی روی من می گذارد. وقتی حالشان بد است حال من بد می شود. چون باور دارم مسئول احساس بد آنها هستم. من ساعتها می نشستم و برای به اصطلاح دوستانی که داشتم کار می کردم بدون اینکه پولی بگیرم. چون می خواستم آنها احساس خوبی نسبت به من داشته باشند.

    در مورد فرکانس غالب مردم ایران هم همان موقع که صحبت کردید من به این فکر کردم که ما در کل تاریخمان به دولتمان وابسته بوده ایم. منتظر بودیم که دولتمان تغییر کند تا زندگی ما تغییر کند. وقتی اسکندر حمله کرد، وقتی عربها حمله کردند، وقتی مغولان حمله کردند. کشور ما همیشه مورد تاخت و تاز بوده. علتش هم این بود که فرکانس غالب مردم ما این بود که تنها راه تغییر زندگیشان تغییر دولت بود. اما من تصور می کنم تعبیر این حدیث پیامبر که اگر علم در ثریا باشد مردانی از سرزمین پارس به آن دست پیدا خواهند کرد شروع شده و شما آغازگر این راه هستید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      سارا شکری امیدوار گفته:
      مدت عضویت: 850 روز

      سلام آقای عبدالهی چقدر کامنت زیبایی نوشتید.لذت بردم از خواندنش

      واقعا همه ی انسان ها باید از درون به احساس خود ارزشی برسند تا بهشت روی زمین تجلی پیدا کنه.

      خدایا تنها تور ا می‌پرستیم و تنها از تو یاری میجوییم

      ما رو به بهترین مسیرها هدایت کن ای رب قدرتمندم

      در پناه الله یکتا شاد و سالم و ثروتمند باشید دوست عزیز

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  6. -
    حسن بابائی گفته:
    مدت عضویت: 3656 روز

    سلام استاد عزیزم

    یادمه یکبار اعلام کرده بودید به دلایلی قادر به پاسخگویی تک تک سوالاتی که بچه ها ازتون میپرسن نیستید ولیکن من به این نکته توجه نکردم و یک سوالی ازتون پرسیدم در خصوص تضادی که اخیرا باهاش مواجه شدم، و فکر کنم بارها و بارها اونو ریپلی کردم که جوابمو بدید و کلا فراموش کردم که فرمودید اصول یکیه و اگر دقت کنید میتونید تو محصولات یا فایلهای رایگان به جوابتون برسید استاد عزیزم بالاخره با این فایل آخری که گذاشتید من به جوابم رسیدم ….

    با تک تک سلولهام ازتون سپاسگزارم این فایل فوق العاده عالی بود به طوری که به یاد واقعیتی افتادم که اشک تو چشام جمع شد و براتون اونو تعریف میکنم…

    سالها پیش تو شرکت کامپیوتری بزرگی کار میکردم که نیروهای زیادی داشت من هم در قسمت فروش اون شرکت استخدام شدم ما نرم افزارهای غول پیکر برای خطوط تولید کارخونه های بزرگ میفروختیم و تمام مذاکرات ما در مراحل اول تلفنی و طولانی بود یه همکاری داشتیم به نام رضا که وقتی گرم مذاکره میشد ایستاده مذاکراتشو انجام میداد و بعضی موقع ها اینقدر مذاکراتش طولانی میشد که تقریبا بابت یه فروش بیش از یک ساعت سرپا می ایستاد….

    یادم میاد وقتی رضا شروع میکرد به صحبت کردن از تیم 6-7 نفره واحد ما همه شروع میکردن به خندیدن و مسخره کردنش که رضا شروع کرد به سخنرانی کردن که یکی رو صدا بزنید بیاد علفهای زیر پای رضا رو هرس کنه و ازین حرفها مدتها گدشت و وضع به همین منوال گذشت یک روز مدیر عامل وارد واحدمون شد و بدون هیچ مقدمه ای حکم رضارو بهش داد و ایشون رو به عنوان سرپرست واحد فروش سیستم های یکپارچه معرفی کرد البته در بهت و حیرت همه بچه های فروش و حتی شرکت 150 نفره و اما این پایان ماجرا نبوددد…

    بعد از گذشت چند ماه رضا شروع به فروش یه نرم افزار مدیریت منابع انسانی به یه شرکت غول آسای ترک در ایران کرد که این مذاکرات طی چندین مرحله جلسه حضوری مدیرعامل و خود رضا به اونجا و اومدن مدیرعامل اونها به شرکت ما صورت پذیرفت رضا باوری در وجودش داشت که میتونه به هر شرکتی نرم افزار بفروشه و اینکارو میکرد و بالاخره تونست با قیمت فوق العاده بالا که همش سود بود یه نرم افزار بزرگ به اون شرکت ترک بفروشه ….

    بالاخره روز موعود فرا رسید یک روز دیدیم رضا با یه پژو 405 صفر نوک مدادی که اصلا خوابشو هم نمیدید (شایدم میدیدو ما نمیدونستیم) اومد شرکت گفتیم رضا از کجا گفت توضیح میدم بله عزیزان وقتی باورها درست کار کنه و در مدار صحیح باشی دستان خدا برات حرکت میزنن گفت این ماشینو مدیرعامل شرکت ترک که بهش نرم افزار فروختم برام گرفته و ازم دعوت کرده به عنوان مدیرفروش بخش ایران باهاشون همکاری کنم و بعد از یه مدت دیدیم آقای رضای داستان ما مدیر فروش یکی از بزرگترین شرکتهای تولیدکننده پروفیل درب و پنجره یوپی وی سی شده و همون رضایی که ایستاده مذاکره میکرد و بسیار درستکار بود و هیچی نداشت الان به همه چیز رسیده به همه چیز….

    و این چیزی نبود جز درستکاری و در عین حال سادگی رضای عزیز ….

    استاد کلامتون حقه فوق العاده بود این فایل، فوق العاده کلمه بسیار ناچیزیه در وصف این الهاماتی که از سمت خداوند وهاب بر زبان شما جاری میشه….

    در پناه خداوند شاد باشید…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
    • -
      سارا شکری امیدوار گفته:
      مدت عضویت: 850 روز

      سلام آقای بابائی عزیز

      بسیار تحسین برانگیز بود نوشتن خاطره شما از دوستتون آقا رضا

      خدا کنه منم بتونم هر روز بیشتر از روز گذشته بتونم نجواهای ذهنمو مدیریتش کنم و آگاهانه تمرکزمو بزارم روی داشته هام و خوبی ها و نعمت های زندگیم و راه درست رو برم همیشه راستگو و درستکار باشم و خداوند پاسخ میدهد

      خوبی کنی خوبی میبینی این قانون خداونده

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      آینا راداکبری گفته:
      مدت عضویت: 3348 روز

      سلام

      دقیقا همین طوره ، یکسره منتظر فایل قرانی استاد هستم واقعا خودم هم سعی ام را می کنم ولی این قدر سر درگم می شوم که حدی نداره . چون در اطرافم واقعا کسانی هستند که این مفهوم قرانی را ندارند حتی در رادیو تلویزیون ، خودم دارم سعی ام را می کنم تا زمانی که وقتشو دارم ولی واقعا تشنه این فایل جنابعالی هستم.

      شادباشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    محمد محمدحسين گفته:
    مدت عضویت: 3134 روز

    با سلام خدمت استاد عزیز و همه دوستان

    سپاسگزارم خداوند هستم که بازهم دیدن و شنیدن فایل جدید شما و پس از اون بزرگ شدنم رو به من هدیه داد .

    سپاسگزارم که با تکرار دیدن و شنیدن و نکته‌برداری از فایلهای استاد ، آنقدر سرعت پیشرفت و بزرگ شدنم سریع تر شده که این سرعت پیشرفتم کاملا برام مشهوده و هر روز اتفاقات خوب بیشتری رو تجربه میکنم ؛

    تکرار میکنم : هر روز اتفاقات خوب بیشتری رو تجربه میکنم…. چون خیلی دوست داشتم که جمله‌ی حضرت علی (ع) رو : هر که دو روزش یکسان باشد، مغبون است ، رو تجربه کنم.

    سپاسگزارم که معنی شعر مولانا : هر کسی کو دور ماند از اصل خویش باز جوید روزگار وصل خویش ، رو ترجمه کردی تا باعث شدی که این شعر رو تجربه کنم …..

    و هزاران سپاسگزاری دیگه …

    مثل همیشه امیدوارم هر لحظه در زندگیت بیشتر توحیدی تر بشی ، که هرچی با خدا و این انرژی همگون تر بشی ؛ اونوقته که جهان و هر چیزی که هست رو داری و طبق تنها قانون جهان هستی که خدا وضع کرده به همه خواسته‌هایت میرسی ، که برای من ثابت کردی رسیدی و امیدوارم بیشتر و بیشتر دریافت کنی . آمین ??

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  8. -
    سینا گل گیری گفته:
    مدت عضویت: 2644 روز

    باسلام

    استاد من کلا یکساله باقانون جذب آشناشدم ولی اتفاقات خیلی خوبی نصیبم شد از روابط که اینقدر افتزاح بود که هیچکس نمی خواست بامن باشه حتی همسرم تا سلامتیم که بیماری وسواس فکری داشتم که خداروشکر خوب شده تا رابطه ام باخدا تا جذب های مالی کوچیک که مطمئنا جذب بزرگ هم درپیش روئه

    پس اونهایی که میگن نمیشه من میگم میشه چون داره برای من میشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: