مصاحبه با استاد | مفهوم «ایمان + عمل صالح» در مسیر هدف - صفحه 39

1066 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    ماریا اکبری گفته:
    مدت عضویت: 1852 روز

    ردپای👣👣هفتادویکم👍

    به نام مهربان پرودگارباسخاوتم که منوبه این سایت توحیدی هدایت کردتا هرروز این آگاهی های بهشتی رو نوش جان کنم

    سپاسگزاری میکنم ازاستادعباسمنش عزیزم که خوب زندگی کردوداره کمک میکنه که دنیا جای بهتری برای زندگی کردن باشه

    من این فایل ازشمندرو قبلا هم گوش کرده بودم امااصلا برداشت امروز رو نداشتم چون اون زمان به این اندازه متعهدبه گوش کردن هرروز این آگاهی هاوهمینطور بکاربستنشون درلحظه های زندگیم نبودم

    من متوجه نمیشدم که ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است یعنی چی🙃🙈

    مثل اون دوستمون که استاد درفایل راجب کامنتشون خوندن، دوست داشتم قوانین جهان هستی مطابق چهارچوب ذهن من تغییر کنه ،نه اینکه من قوانین رو درک کنم وبااون هماهنگ شم

    حالا که کمی مدارم بالاتررفته میبینم که اشتیاقی عجیب درمن ایجاد شده برای انجام کاروهدفم

    اشتیاقی که استادازش صحبت میکنن ومن باخودم میگفتم آخه میخواد ازکجابیاد؟؟؟

    حالا با وفادارموندن به اصولم وموندن دراین سایت وتغذیه بااین آگاهی ها،الهامات وانگیزه ها واقدامات از درودیوار سرازیرشدن به زندگیم

    ومن ازاستادیادگرفتم که به محض الهام شدن،برموانجامشون بدم

    توخودپای درراه بنه وهیچ مَپُرس

    خود راه بگویدت که چون باید کرد

    تو به اندازه سختی هایی که تحمل می کنی موفقیت کسب نمی‌کنی بلکه باورهات تعیین کننده مسیری هستند که برای رسیدن به خواسته ها طی می کنی

    باورهای قدرتمند کننده مساوی است با مسیر صاف و هموار

    و باورهای محدود کننده مسیر پر از سختی و مشکل را برایت رقم خواهد زد

    باید باورهای قدرتمندکننده ی هماهنگ باقوانین جهان هستی رو ساخت بایدبا قدرت ادامه داد باید کم نیاورد باید ادامه داد بایدازمسیرلذت بردباید پراز احساس خوب بود ودراین احساس موند باید ذهن رو کنترل کرد

    اونوقته که خداوند پاسخ میده اونوقت که قوانین جواب میده اونوقت که اشک شوق ازچشمات جاری میشه وتودلت میگی شد،قانون جواب داد…

    من موفق شدم💪💪💪

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  2. -
    مریم دستجردی گفته:
    مدت عضویت: 1840 روز

    به نام خالق یکتا سلام .

    یارب سپاس گزارم برای این که این آگاهی ها را دریافت میکنم . سپاس گزارم برای یک روز دیگر یک فرصت دیگر

    الان میفهمم چرا به راه های مختلف هدایت میشدم و وچرا احساس خوبی در ادامه مسیر نداشتم و همان اول راه هم دچار شک بودم چون من دنبال میانبر بودم دنبال این که سریع تر برسم دنبال نتیجه بهتر بگم تشنه نتیجه متاسفانه یه مقدار عجولم و به خاطر همین راه اصلی راه کرده و به دنبال راه های فرعی دیگه بودم و جهان هم من به همون راه ها که میخواستم هدایت میکنه چرا که قانون جهان دنبال هرچی باشی همان بهت میده و اصلا هم این طور نیست که بگه این به نفعته میدم و اون یکی به ضرر ت نمی دم .

    اوایل که وارد سایت شده بودم فکر میکردم همه چی راجب این قوانین میدانم اما الان هرچی جلوتر میریم میبینم هنوز هیچی نمی دانم و متوجه کج فهمی هام میشم خدایا شکرت شکرت که متوجه اشتباهاتم میکنی خدایا شکرت که بچه های این سایت کلی نتیجه میگیرند شکرت که میبینم این همه باور هاشون روز به روز داره بهتر میشه یارب منم میخواهم نتیجه بگیرم منم دلم میخواهد بیشتر با خودم در صلح باشم کمتر قضاوت کنم و برای خودم معیار هایی در زندگی داشته باشم چرا که افراد موفق برای خودشان چارچوب معینی دارند که به آن پایبندند چقدر خوبه که میبینم استاد شما اینقدر به اصول خودتون متعهد اید و آنقدر به رب نزدیکیت و به زیبایی روی خودتون و باورهاتون کار میکنید و بهای این زندگی به خوبی دادید چه قدر ایمان و توکل شما رو دوست دارم و منم همچین ایمان و توکلی که مثل ابراهیم پیامبر خدا است می خواهم ، اگه شما و هزاران نفر دیگه در این سایت توانستند پس منم میتوانم فقط باید تنبلی کنار بزارم صبور تر باشم و از مسیر لذت ببرم و از همه مهم تر به ربم ایمان بیا رم ایمانی راستین که در بردارنده عمل باشد خدا جونم یاریم کن بشم جزو متوکلینت .

    یا حق.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    الهه سوادکوهی گفته:
    مدت عضویت: 2788 روز

    به نام خدای رزاق و هدایتگرم

    خدایی ک آنچه باید بنویسم و درک کنم را از قلبم بر قلمم جاری میکند..

    سلام به استاد عزیزم استاد عباسمنش الگوی توحیدی و بی نظیرم

    .

    قسمت 16 سریال فوق العاده مصاحبه با استاد

    موضوع این قسمت: جسارت در پرداخت بهای هدف و عمل کردن ب ایده های الهی

    .

    استاد عزیزم چقدر این فایل راهگشا بود چقدر عالی بود در مورد جایگاه تجسم کردن و کار کردن روی باورها و در کل کار ذهنی و جایگاه عمل کردن و اقدام کردن فیزیکی

    این موضوع بنظر من یکی از بزرگترین کج فهمی هایی هست ک افراد در هنگام آشنایی با مباحث قانون دچارش میشن ک خود من ازش مستثنی نبودم..

    و چقدر زیباست این قانون بی نظیر جهان هستی “قانون تکامل” ک بعد از مدتی که از کار کردن روی قانون میگذره هر روز بهتر و بهتر درکش میکنی و در عمل استفادش میکنی

    همونطور ک من الان با تمام وجودم ب این درک رسیدم ک زمانی من میتونم ب تمام خواسته هام برسم و بهشت زمینیمو خلق کنم ک از فرمول زیر پیروی کنم:

    در مسیری ک بهش علاقه دارم در اون حوزه در اون موضوع مشغول بشم و با تعهد و با تماااااام تمرکزم (تمرکز لیزری) در اون مسیر پیش برم

    چرا؟؟؟

    چون در این مسیر حالم خوبه احساسم خوبه و طبق قانون تغییر ناپذیر جهان هستی: احساس خوب=اتفاقات خوب

    در طول این مسیر باید روی باورهام کار کنم ب روش های مختلف ک مهمترینش کنترل ورودیها و کانون توجهم هست

    یعنی چی؟

    هرچیزی رو نگم

    هرچیزی رو نشنوم

    هرچیزی رو نبینم

    ب هرچیزی توجه و فکر نکنم

    و در عوض مرتب راجبه خواستم صحبت کنم فکر کنم عکسشو ببینم راجبش رویاپردازی و تجسم کنم راجبش بنویسم

    و در مورد باورهای درست در مورد ثروت یا اون خواسته هرچیزی ک هست (سلامتی/روابط) حسابی رو خودم کار کنم مثل باور فراوانی باور لیاقت و..

    و هر روز این کارها رو انجام بدم

    یعنی هر روز با تمرکز و با کیفیت و صداقت کاری بالا مشغول انجام کار مورد علاقم باشم و هر روز روی باورهام کار کنم

    اونوقت در مدار دریافت ایده های الهی و مشتریان و ثروتها و نعمت در هر نوعی قرار میگیرم و خداوند ب زیبایی هدایتم میکنه با دادن نشانه ها با دادن الهامات

    و وظیفه من اینه که به اون ایده ها و الهامات هرچند ب ظاهر غیر منطقی بیان! عمل کنم و تسلیم خداوند باشم و بگم خدایا من وظیفم اینه که ب این ایده ای ک دادی عمل کنم فارغ از اینکه نتیجه چی میشه..پس رها هستم و ایمانم رو ب خدا نشون میدم و ایمان دارم ک نتیجه این مسیر و احساس خوب من رسیدن ب خواسته م خواهد بود

    یعنی ثروتو نعمت و رسیدن ب خواسته هام نتیجه طبیعی این روند هست..:))

    و این میشه بهایی ک من باید برای رسیدن ب خواسته هام بپردازم

    و کجای این مسیر زجر آوره؟؟ کجای این مسیر خسته کنندست؟!

    بنظرم همش لذت و عشقه و خداوند همه جوره از ما حمایت میکنه..

    و تازه در حین مسیر هرچه بیشتر نتایج هرچند کوچک رو تایید و تحسین کنیم باور و ایمان ما قوی تر میشه و نتایج ما باز هم بزرگتر و به همین ترتیب تا آخر …

    وای خدای من شکرت هزاران هزار بار..

    خدایا شکرت بخاطر قوانین ثابت و بدون تغییرت ک چقدر زندگی رو برام شیرین تر کرده

    .

    استاد جانم چقدر این صحبت شما برام جای فکر داشت اونجایی ک گفتین باید یه سری اصول درست بر مبنای توحید بر مبنای صداقت و قوانین جهان برای خودت داشته باشی و چیزی ک دوسش نداری رو در حق کسی انجام ندی

    همونجا دکمه پاوز رو زدم و فکر کردم ک من چ رفتارایی رو دوس ندارم از بقیه دریافت کنم

    دیدم مثلا من دوس ندارم کسی نصیحتم کنه یا ازم انتقاد کنه..

    پس من نباااااید از کسی انتقاد کنم یا کسی رو نصیحت کنم (کاری ک من زیاد انجامش میدادم مخصوصا در مورد نزدیکانم و نصیحتهای بر پایه قانون مرتب بهشون میکردم!)

    .

    استاد جونم عاشقانه و آگاهانه دوستت دارم ک هربار فایلی ازتون گوش میدم ب فکر فرو میرم و باید ساعتها بهشون فکر کنم درکش کنم و عمل کنم

    استاد عزیزممممم ایمان دارم ب زودیه زود در آمریکا میبینمتون . احتمالا از سواحل پالم بیچ :))

    با ایمان ادامه میدم و میدونم ک نتایج بزرگی در راهه

    .

    الهه در مسیر بهشت

    شهریور 1400

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      فاطمه پورهدایتی گفته:
      مدت عضویت: 1499 روز

      به نام خداوند بخشنده مهربان

      سلام به استاد عزیزم و همه‌ی دوستان این خانواده صمیمی یکتاپرستان

      سلام به مریم جان

      سفرنامه ۷۱

      مصاحبه با استاد قسمت ۱۶

      خدایا ازت می خوام که همراهم باشی در سفر امروز چون دوست دارم تو لحظه، لحظه های زندگی م باهام باشی ، تجربه ی زندگیم بهم بارها و بارها، یاد داده که بدون تو هیچ م…

      چقدررررررر عالی بود استاد عزیزم،چقدررررر لذت بردم در کنار خدا و فرستاده ی خدا ، و این فایل دقیقا راه رو برام باز کرد و بهم گفت که باید عمل کنی و تنها زبان نیست که به هر طرف که می خوایی می چر خونی، باید به خدا نشون بدی ، باید بلند بشی، حالا که خوب گوش میدم ودقت می کنم یاد نشونه های زندگیم می افتم، مخصوصا این فایل های توحیدی که هم بهم درس میدم هم عمل….

      من چند روزی ه که مهاجرت کردم به سومین مکان …

      ماجرا از اینجا شروع شد که::::::

      چند روز بود که خییییییییلی نشونه برام می اومد که باید مهاجرت کنی، ولی دو دل بودن و به خدا گفتم که خدایا نشونه های قوی تر بهم بده که مطمئن بشم، تا اینکه اومد و اومد… و نشونه ی پر قدرت دگه ای که منو مطمئن کرد، توسط یکی از نزدیکان م بود که تو یه بحث خانوادگی به طور خییییییییلی جدی گفت که باید از اینجا بری ، تو اینجا با این اوضاع خراب واسه چی نشستی، در صورتی که اونجا همه چی آماده س، درآمد عالی، آرامش ، شادی، و …

      اون روز خدا بهم محکم و با نهیب گفت که مدار تو عوض شده باید بلند بشی، اما من چون آموزش می رفتم واسه مهارت ، و از طرفی هم جا به جایی وسایل برام کار پر زحمتی بود ، به ندای ❤️ قلب گوش نمی دادم و ذهن تمام افسار رو به دست گرفته بود و داشت منو می برد به بدبختی، ولی از خدا خواستم که کمکم کنه، بیدارم کنه ، هدایتم کنه ینی همین جمله ای که استاد میگن، ایمانی که عمل همراهش نباشه ایمان نیست.

      من بلند شدم تمام وسایل که داشتم رو از خودم رها کردم، ینی همین غل وزنجیرهایی که ما ، تو زندگی به خودمون می بندیم و خودمون رو رها نمی کنیم…

      بلاخره تصمیم نهایی رو گرفتم، همه رو رها کردم پله خودم گفتم مگه همون کسی نیستی که وغ پرندها رو تو آسمون می دید می گفت ، خدایا منم می خوام مثل اینها آزاد و رها باشم پس چی شد، خودتو برده ی چند قاشق وبشقاب کردی، مگه قراره اینا تو سعادتمند کنند، پاشو خودتو جمع و جور کن مگه چهار ماه پیش که تو به زادگاه ت اومدی پول داشتی، مگه درآمد داشتی، یادت رفته تو حتی پول یه نون هم نداشتی ، کرایه اتوبوس خط واحد رو هم نداشتی و پیاده اونم تو گرمای عصر از خونه می‌زدی بیرون و به کار و زندگی ت می رسیدی، فاطمه جان تو اون روزا توکل کردی و وحی خدا رو شنیدی و دل به دریا زدی ، همه چی رو خلق کردی حالت رو خوب کردی ، همش رو ذهنت کار کردی شب و روز کارت این بود و با خدا با اشک حرف می‌زدی می گفتی می خوام ابراهیم ت باشم، و اینقدرررررررر رو خودت کار کردی، که همه‌ی آدم ها در خدمت تو بودن، پول فراوان به خونه ت اومد، حتی چند برابر پول تونی که نداشتی، پول تاکسی دربست وارد زندگی ت شد که حتی پول اتوبوس خط واحد رو نداشتی ، خب اینا چی ان، مگه غیر از اینکه همه چی رو به خدا سپردی و بی خیال چاله چوله های زندگی ت شدی، و گفتی من باید رو خودم کار کنم چون چیز های مهمتری تو زندگیم هست که باید بهشون برسم، آره استاد ایمانی که عمل می‌آورد ایمان نیست، من رها کردم همه چی رو وبا چهارتا قاشق وبشقاب و چهار تا بالش دو تا پتو بلند شدم اومدم و مهاجرت کردم به اون شهری که خدا گفت اومدم نه جایی رو داشتم نه آشنایی و نه دوستی فقط خدا بود فقط خدا بود خدا بود خدا….

      ایمان داشتم که خداوند برام کافی ه، وقتی نزدیک شهر شدم خدای درونم گفت که فاطمه جان یادت ه دو سال پیش تو همین شهر اومدی و مستاجر یه خونواده ای شدی که چقدررررر آدم های خوبی بودن ، این بار بازم برو شاید جای خالی داشته باشن که بهتون بدن، ساعت ۳_۲ عصر بود که ما پس از مسافتی طولانی که ۲۴ ساعت سفر ما به طول انجامید، رسیدیم مقصد، و به همسرم گفتم بریم همون محله ی دو سال پیش، اول مخالفت کرد ولی با اسرار من قبول کرد و ما به اون محله رسیدیم . زنگ خونه رو زدم، آقای صابخونه اومد دم در، سلام و احوالپرسی کردیم و ما روشناخت و تعجب کرد که اینجا چه می کنیم، بعد از خونه سوال کردم، ایشون گفتن آره خالی ه ولی کمی بهم ریخته هست میشه برید و غروب برگردید؟؟؟؟

      ما هم قبول کردیم و خداحافظی کرذیم، به همسرم گفتم خب حالا واسه استراحت کجا بریم ، کجا نربم، همسرم گفت ، یه جایی رو سراغ دارم بریم، یه آب چشمه ای هست و درختی ، تا اینکه هدایت شدم به مسیری که همسرم گفت، اونجا استراحت و آب تنی کردن و منم به صدای طبیعت گوش می کردم چون خیلی بهم حال می داد، تا اینکه بالاخره غروب شد و ما طبق قرار رفتم که داخل خونه بریم ، رسیدیم ، همین وسایل ساده که داشتیم رو پایین کردیم ، و مستقر شدیم . امروز چند روز ه که از مهاجرت ما به این شهر جدید میگذره، و من همچنان با خدای خود دارم جلو و جلو تر میروم…..

      آره استاد ایمانی که عمل می‌آورد ایمان نیست، من دوست دارم بارها و بارها این جمله رو تکرار کنم ….

      این فایل درس هابی رو بهم داد که منو در برابر عمل انجام شده قرار داد.چقدررررررر شیرین ه که آدم همه چی رو رها کند و همراه خدا شود تا به سعادت برسد.خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت که حجت رو بر من تمام می کنی، چون خودت در قرآن گفتی که من حجت رو بر بندگان تمام می کنم اما هیچ اجباری نیست که قبول کنم یا نکن

      استاد متشکرم متشکرم متشکرم متشکرم متشکرم از وصل شدن ت به خدا ، به رب، به قدرت جهان هستی

      خدایا کمکم کن که تنها تو رو بپرستم و تنها از تو یاری بجویم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      فاطمه پورهدایتی گفته:
      مدت عضویت: 1499 روز

      سلام الهه جان

      امیدوارم که همیشه موفق باشید

      ببخشید این دیدگاهم بود که اشتباهی به شما اومد

      من می خواستم بهتون تبریک بگم که وارد مسیر یکتا پرستان شدین و اینطور که متوجه شدم زمان عضویت تون در سایت و این مسیر بهشتی بیشتر از من هست، چون خوب قانون رو درک کردید، و ازش لذت هم می برید و حواستون به ذهن و گمراه کردن های این ذهن هم هست، می خوام بگم منم از صبح که بلند میشم تا زمانی که می خوابم خییییییییلی حواسم به ورودی‌ها هست، چون منم دارم از این مسیر لذت می برم و خییییییییلی تغییراتی وارد زندگیم کردم و به خدا وصل هستم، از خدا می خوام که همه‌ی دوستان این خانواده صمیمی یکتاپرستان رو یک روزی همه باهم در کنار استاد زندگی ه بهشتی که واسه خودمون درست کردیم رو به استاد تعریف کنیم و همه شاد و با آرامش لذت ببریم و خدا بهمون احسنت، بگه و پاداش خویش و ناب ه مالش نصیب همه‌مون کنه، با تشکر از شما دوست عزیز.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    فاطمه پورهدایتی گفته:
    مدت عضویت: 1499 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    سلام به استاد عزیزم و همه‌ی دوستان این خانواده صمیمی یکتاپرستان

    سلام به مریم جان

    سفرنامه ۷۱

    مصاحبه با استاد قسمت ۱۶

    خدایا ازت می خوام که همراهم باشی در سفر امروز چون دوست دارم تو لحظه، لحظه های زندگی م باهام باشی ، تجربه ی زندگیم بهم بارها و بارها، یاد داده که بدون تو هیچ م…

    چقدررررررر عالی بود استاد عزیزم،چقدررررر لذت بردم در کنار خدا و فرستاده ی خدا ، و این فایل دقیقا راه رو برام باز کرد و بهم گفت که باید عمل کنی و تنها زبان نیست که به هر طرف که می خوایی می چر خونی، باید به خدا نشون بدی ، باید بلند بشی، حالا که خوب گوش میدم ودقت می کنم یاد نشونه های زندگیم می افتم، مخصوصا این فایل های توحیدی که هم بهم درس میدم هم عمل….

    من چند روزی ه که مهاجرت کردم به سومین مکان …

    ماجرا از اینجا شروع شد که::::::

    چند روز بود که خییییییییلی نشونه برام می اومد که باید مهاجرت کنی، ولی دو دل بودن و به خدا گفتم که خدایا نشونه های قوی تر بهم بده که مطمئن بشم، تا اینکه اومد و اومد… و نشونه ی پر قدرت دگه ای که منو مطمئن کرد، توسط یکی از نزدیکان م بود که تو یه بحث خانوادگی به طور خییییییییلی جدی گفت که باید از اینجا بری ، تو اینجا با این اوضاع خراب واسه چی نشستی، در صورتی که اونجا همه چی آماده س، درآمد عالی، آرامش ، شادی، و …

    اون روز خدا بهم محکم و با نهیب گفت که مدار تو عوض شده باید بلند بشی، اما من چون آموزش می رفتم واسه مهارت ، و از طرفی هم جا به جایی وسایل برام کار پر زحمتی بود ، به ندای ❤️ قلب گوش نمی دادم و ذهن تمام افسار رو به دست گرفته بود و داشت منو می برد به بدبختی، ولی از خدا خواستم که کمکم کنه، بیدارم کنه ، هدایتم کنه ینی همین جمله ای که استاد میگن، ایمانی که عمل همراهش نباشه ایمان نیست.

    من بلند شدم تمام وسایل که داشتم رو از خودم رها کردم، ینی همین غل وزنجیرهایی که ما ، تو زندگی به خودمون می بندیم و خودمون رو رها نمی کنیم…

    بلاخره تصمیم نهایی رو گرفتم، همه رو رها کردم پله خودم گفتم مگه همون کسی نیستی که وغ پرندها رو تو آسمون می دید می گفت ، خدایا منم می خوام مثل اینها آزاد و رها باشم پس چی شد، خودتو برده ی چند قاشق وبشقاب کردی، مگه قراره اینا تو سعادتمند کنند، پاشو خودتو جمع و جور کن مگه چهار ماه پیش که تو به زادگاه ت اومدی پول داشتی، مگه درآمد داشتی، یادت رفته تو حتی پول یه نون هم نداشتی ، کرایه اتوبوس خط واحد رو هم نداشتی و پیاده اونم تو گرمای عصر از خونه می‌زدی بیرون و به کار و زندگی ت می رسیدی، فاطمه جان تو اون روزا توکل کردی و وحی خدا رو شنیدی و دل به دریا زدی ، همه چی رو خلق کردی حالت رو خوب کردی ، همش رو ذهنت کار کردی شب و روز کارت این بود و با خدا با اشک حرف می‌زدی می گفتی می خوام ابراهیم ت باشم، و اینقدرررررررر رو خودت کار کردی، که همه‌ی آدم ها در خدمت تو بودن، پول فراوان به خونه ت اومد، حتی چند برابر پول تونی که نداشتی، پول تاکسی دربست وارد زندگی ت شد که حتی پول اتوبوس خط واحد رو نداشتی ، خب اینا چی ان، مگه غیر از اینکه همه چی رو به خدا سپردی و بی خیال چاله چوله های زندگی ت شدی، و گفتی من باید رو خودم کار کنم چون چیز های مهمتری تو زندگیم هست که باید بهشون برسم، آره استاد ایمانی که عمل می‌آورد ایمان نیست، من رها کردم همه چی رو وبا چهارتا قاشق وبشقاب و چهار تا بالش دو تا پتو بلند شدم اومدم و مهاجرت کردم به اون شهری که خدا گفت اومدم نه جایی رو داشتم نه آشنایی و نه دوستی فقط خدا بود فقط خدا بود خدا بود خدا….

    ایمان داشتم که خداوند برام کافی ه، وقتی نزدیک شهر شدم خدای درونم گفت که فاطمه جان یادت ه دو سال پیش تو همین شهر اومدی و مستاجر یه خونواده ای شدی که چقدررررر آدم های خوبی بودن ، این بار بازم برو شاید جای خالی داشته باشن که بهتون بدن، ساعت ۳_۲ عصر بود که ما پس از مسافتی طولانی که ۲۴ ساعت سفر ما به طول انجامید، رسیدیم مقصد، و به همسرم گفتم بریم همون محله ی دو سال پیش، اول مخالفت کرد ولی با اسرار من قبول کرد و ما به اون محله رسیدیم . زنگ خونه رو زدم، آقای صابخونه اومد دم در، سلام و احوالپرسی کردیم و ما روشناخت و تعجب کرد که اینجا چه می کنیم، بعد از خونه سوال کردم، ایشون گفتن آره خالی ه ولی کمی بهم ریخته هست میشه برید و غروب برگردید؟؟؟؟

    ما هم قبول کردیم و خداحافظی کرذیم، به همسرم گفتم خب حالا واسه استراحت کجا بریم ، کجا نربم، همسرم گفت ، یه جایی رو سراغ دارم بریم، یه آب چشمه ای هست و درختی ، تا اینکه هدایت شدم به مسیری که همسرم گفت، اونجا استراحت و آب تنی کردن و منم به صدای طبیعت گوش می کردم چون خیلی بهم حال می داد، تا اینکه بالاخره غروب شد و ما طبق قرار رفتم که داخل خونه بریم ، رسیدیم ، همین وسایل ساده که داشتیم رو پایین کردیم ، و مستقر شدیم . امروز چند روز ه که از مهاجرت ما به این شهر جدید میگذره، و من همچنان با خدای خود دارم جلو و جلو تر میروم…..

    آره استاد ایمانی که عمل می‌آورد ایمان نیست، من دوست دارم بارها و بارها این جمله رو تکرار کنم ….

    این فایل درس هابی رو بهم داد که منو در برابر عمل انجام شده قرار داد.چقدررررررر شیرین ه که آدم همه چی رو رها کند و همراه خدا شود تا به سعادت برسد.خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت که حجت رو بر من تمام می کنی، چون خودت در قرآن گفتی که من حجت رو بر بندگان تمام می کنم اما هیچ اجباری نیست که قبول کنم یا نکن

    استاد متشکرم متشکرم متشکرم متشکرم متشکرم از وصل شدن ت به خدا ، به رب، به قدرت جهان هستی

    خدایا کمکم کن که تنها تو رو بپرستم و تنها از تو یاری بجویم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  5. -
    اسد گفته:
    مدت عضویت: 1903 روز

    سلام و درود بی پایان به همه عزیزان و استاد مهربان

    بسیار خدای بزرگ رو شاکرم که منو به این مصاحبه و این شماره و دقیقا همون چیزی که دنبالش می گشتم هدایتم کرد.. مدتها دنبال جواب همه مسائلم بودم که در این فایل همشو یکجا شنیدم و دیدم یعنی ایمان با عمل ایمان با توکل و ایمان حرکتی،..ازون جنس شنیدنها و دیدنها که بارها از کنارش رد شدی ولی حواست نبود ولی دیشب کاملا قفل شدم روی این موضوع و این حرفهای استاد که تحت اون شرایط بازم جا نزد و ادامه داد تا خداوند جواب داد.

    فقط از خدا میخوام ازین جنس استقامت و صبر و توکل رو به همه ما بده که تکامل از ریشه به میوه رسیدنو طی کنیم و تداوم داشته باشه حرکتمون و نه از سر جوزدگی و نه اکراه و اجبار و تکرار بدون حرکت باشه.

    در پناه خدا باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    محمد امیدوار گفته:
    مدت عضویت: 1758 روز

    سلام.

    من اومدم تا با جسارت اعلام کنم من هم در عمل مشکل داشتم…این اعتراف رو قبلا نمیکردم چون جسارتش رو نداشتم اما حالا متوجه شدم که اولا این مشکل خیلیاست و نه فقط من.

    دوما با شنیدن این فایل و گوش کردن با دقت به حرفای استاد تونستم آگاهی هایی رو دریافت کنم تا به کمک این آگاهی ها مشکلم رو حل کنم.

    آگاهی های این فایل برای من عبارت اند از:

    ۱_تو فقط مشکل تنبلی کردن رو نداری و این هم یک اشکال مثل اشکالات دیگس که میشه درستشون کرد!

    ۲_باید اول اون حالت ایده عال رو در زمینه کارم و باور ها و اقدامت عملیم تصور کنم.

    ۳_سپس به زندگیم نظم ببخشم و اقدامات لازم که با الهاماتی که بهم میشن و در حد و اندازه مدار فعلیم هست رو انجام بدم.

    ۴_کارهای مهم تر رو از کارهای فرعی تشخیص بدم و وقت و انرژیم رو برای اون ها بذارم.

    ۵_هرجا که از انجام دادن اون کارها حس کردم لذت نمیبرم و احساسم بد شد سریع برگردم به خودم نگاه کنم و ببینم آیا این کار همون چیزیه که بهش علاقه دارم یا خیر.

    ۶_قرار نیست چیزی آسون باشه و باید به الهاماتم عمل کنم اما وقتی نتایج شیرین پدیدار میشه کمکم انگیزه بیشتر میشه و با لذت این کارها و عمل کردن ها رو ادامه میدم.

    نمیدونستم که باید برا خودم اصول تایین کنم!

    حالا اون محمد ایده عال رو تصور میکنم که در کار باید چه ویژگی هایی داشته باشه و اون ها رو یادداشت میکنم و بهشون عمل میکنم…

    اصلا هم به خودم سخت نمیگیرم و با استفاده از قانون تکامل روزی یک کار رو برا خودم تایین میکنم و انجامش میدم و کمکم راه میوفتم و توش حرفه ای میشم.

    ممنونم استاد بابت این آگاهی ها.

    دوستتون دارم.

    فعلا بدرود.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    یاسین نظری گفته:
    مدت عضویت: 1614 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    روز ۷۱سفرنامه :من عاشق فوتبال بازی کردنم و هروقت که میرم تمرین آنقدر خوشحال میشم و خیلی از خدا سپاسگزاری میکنم به خاطر این عشق و علاقه ای به فوتبال رو که به من داده و هر وقتی که دارم فوتبال بازی میکنم دارم خودمو توی بهترین استادیوم های دنیا میبینم من دوست دارم که تمرین فوتبال کنم چون وقتی که دارم این کار رو انجام میدم در آینده که دارم تو بهترین تیم اروپا فوتبال بازی میکنم اونجا خیلی راحت تر بازی میکنم و خیلی آماده ترمیشم من هرچه دارم از خداوند است اون همه چیز رو به من داده اونه که هرروز این عشق به هدف توپ طلا رو در من بیشتر ایجاد می‌کنه .

    خدایا شکرت 🥰

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  8. -
    اعظم آبست گفته:
    مدت عضویت: 1781 روز

    خبنام رب تنها قدرتمند کیهان

    سپاس خداوندی را که با هدایت و حمایت همیشگی اش مرا در این مسیر ثابت قدم نگه میدارد .

    ردپای من در روز ۷۱

    استاد این فایل انگار برای من بود . من توقع سود داشتم توی کارم ولی حاضر نبودم برای رسیدن به سود بیشتر یاد بگیرم و مطالعه کنم . البته تنبلی ام نبود. قانون رو اشتباه یاد گرفته بودم . چون فکر میکردم هم باور سازی کنم کافیه و احتیاج به مطالعه و تحقیق در حوزه کاری ام نیست .

    خدارو شکر که الان متوجه شدم که باید بخشی از زمانم رو مطالعه کنم و وقت بذارم.

    «« اگر میخوام به جای بزرگی برسم و زندگی عالیی داشته باشم باید بهاش رو بپردازم ؛ باید ایمان داشته باشم ؛ باید زمان کافی بزارم ؛ باید تمرکز بزارم ؛ تمرکز ؛ تمرکز ؛ تمرکز همه چیزه ؛»»

    اینکه همه ی وسائل رو بخشیدین و فقط با دو تا ساک مهاجرت کردین به تهران حتی از کارتون استعفا دادین تا راه برگشتی نداشته باشین و ففففققققططط به سمت جججلللللو حرکت کنین . باید الگو بگیرم و فقط حرکت کنم به سمت جلو .که هر وقت خواستم شرایط موجود رو توی زندگی ام حفظ کنم پسرفت کردم و رشدی نداشتم .

    این جمله که :

    استعداد مهم نیست

    استعداد مهم نیست

    استعداد مهم نیست

    ایمان مهمه ؛ باور مهمه ؛ توکل مهمه

    به خاطر اینکه خیلی آدم با استعداد در ایران و سرتاسر جهان وجود دارن که نان شب ندارن و هزاران هزار آدم هستن که از نظر استعداد بسیار پایین تر از آنها هستن ولی مولتی میلیاردر هستن .

    خیلی منو آروم کرد .

    قانون جهان هستی : امکان نداره که در شروع مسیر با کار اشتباه به هدفت برسی .

    منم استاد برای وقتم خیلی ارزش قائل هستم .

    وقت های اضافه ام رو کتاب میخونم یا به گلهام میرسم پیاده روی میرم .

    خدارو شکر از وقتی توی این سایت پربار هستم وقت کم هم میارم .

    الان محرم و مردم همه سیاه پوشن برخلاف هر سال من لباس سیاه نپوشیدم . فکر میکنم به امام حسین که بتونم در عمل مثل ایشون باشم .

    پیام امام رو بگیرم از هیهات من اظله

    ظلم رو نپذیرم .

    مثل پدرشون هر چه برای خودم میپسندم برای همسایه ؛ دوست و فامیلم بپسندم .

    خیلی عالی مسئله اصول رو باز کردین ؟ ببینم چی منو اذیت میکنه همین یعنی اصول من

    و برای دیگران هم انجام ندم .

    استاد شما خیلی شیوا صحبت میکنین و این درک من رو خیلی خدارو شکر بالا میبره . توضیحاتتون این قدر واضحه که جای ابهام نمی ذاره .

    من در مدار همین آگاهی ها بودم مطمئنا دفعات دیگه که فایل ها رو گوش کنم . آگاهی های جدید تری دریافت میکنم .

    در پناه تنها قدرت کیهان ؛ سلامت ؛ سربلند ؛ ثروتمند باشید.

    سپاسگذار خداوندم که مرا به راه راست راه کسانی که به آنها نعمت داده هدایت شده ام

    سپاسگذار استاد و مریم عزیزم هستم ممنونم استاد که به زندگی معمولی قانع نشدی و چراغی شدی بر سر راه ما که میخوایم متفاوت از بدنه ی جامعه فکر و عمل کنیم .

    سپاسگذار دوستان عزیزم در سایت هستم .

    آرزوی موفقیت برای همه ی دوستان

    موفقیت های بیشتر در راه است .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  9. -
    اعظم آبست گفته:
    مدت عضویت: 1781 روز

    سلام دوست عزیز

    موفقیت تون رو تبریک میگم

    حتمادوره دستیابی به رویا هارو خریدن تبرررررریک من و همسرم کسب و کاری برای خودمون راه انداختیم کامنت شما یه نشانه بود برای من خدا برامون مشتری میشه به شرط باور و ایمان خدارو شکر در این مسیر یم

    عمل به قوانین خداوند باعث آرامش میشن از خدا براتون روزی به غیر حساب آروز میکنم

    موفق باشید .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    رکسان اسماعیلی گفته:
    مدت عضویت: 2165 روز

    به نام خداوند بخشنده ی مهربان

    درود به همه ی عزیزانم

    فایل ۷۱

    در هر کاری کیفیت کار برایمان در الویت باشد…

    داشتن ایمان توحیدی و توکل و ایمان به منبع اصلی= موفقیت پایدار

    در مسیر زندگی باید اصول را شناسایی کنیم و به آن اصول ایمان داشته باشیم…

    من باید اینقدر قوی باشم که طبق اصول خودم پیش برم…

    اصول را باید خودم تعیین کنم…

    معیار اصول این است آنچه را که برای خود می پسندی برای دیگران هم بپسند و آنچه را که برای خود نمی پسندی برای دیگری هم نپسند…

    هر اتفاقی افتاد طبق اصولم پیش می روم…

    رسیدن به ثبات فرکانسی= همراهی جهان با خواسته ها

    اعراض از ناخواسته ها و شکرگزاری داشته ها

    من خالق زندگی خودم هستم…

    رسیدن به هدف بها می خواهد…

    بهشت را به بها دهند و نه بهانه!

    استاد واقعا سپاسگزارم🙏🏼♥️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: