مصاحبه با استاد | مفهوم «ایمان + عمل صالح» در مسیر هدف - صفحه 40
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-53.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2025-01-08 01:03:072025-01-10 06:46:26مصاحبه با استاد | مفهوم «ایمان + عمل صالح» در مسیر هدفشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
🌹سلام استاد عزیزوخانم شایسته جان🌹
🥀مصاحبه با استاد قسمت۱۶🥀
❓💎من هدف بزرگی دارم و باور دارم فقط میتونم با تغییر باورهام به این هدف برسم، اما از طرفی افرادی که به این هدف رسیدن رو میبینم که کلی مطالعه و تلاش داشتن و زمان و انرژی گذاشتن تا به این هدف برسن، لطفاً به من بگید که رسیدن به هدفم نیاز به این همه مطالعه و آموزش یا تلاش و انرژی که بقیه گذاشتن داره یا نداره، بلکه فقط میتونم با تجسم و عبارت تاکیدی و ساختن باور از شر اون همه مطالعه خسته کننده خلاص بشم❓🛑
ما فکر می کنیم میتونیم به یک خواسته برسیم بدون اینکه توی اون مدار قرار بگیریم، شما تنها زمانی به خواستت میرسی که وارد مدار خواستت شده باشی و وارد مدار خواسته شدن چندین عوامل رو باید با هم داشته باشه
یعنی من که می خوام به فلان هدفم برسم اگه علاقه به مطالعه کردن در مورد اون ندارم، چرا میخوام بهش برسم
یعنی اگه من یه هدفی داشته باشم، مثلاً میخوام یک فوتبالیست خیلی موفق باشم، اگه علاقه ای به تمرین کردن فوتبال ندارم، اگه علاقهای به تمرین ضربه ایستگاهی، تمرین پاس صحیح تمرین شوت صحیح ندارم، اگه علاقهای به فوتبال بازی کردن ندارم، اصلاً چرا میخوام بشم یک فوتبالیست موفق🤨
من به فرض میخوام یک نویسنده موفق باشم اگه علاقه ای به نوشتن ندارم، اگه علاقه ای به مطالعه در مورد اون موضوعی که میخوام در موردش بنویسم ندارم، چرا اصلا میخوام بشم نویسنده 🤔
یعنی اینها در تضادِ با اهداف شما. اگر شما به هدفی میخوای برسی اولین شرطش اینه که شما علاقه داشته باشی. برات مهم باشه. وقتی برات مهم باشه خود به خود یک سری کارها انجام میشه یکسری اتفاقات میافته
یعنی من توی حوزه کاری که الان هستم من اینقدر عاشقانه این هدف رو میخواستم که حتی موقع امتحان های دانشگاه توهرحالتی من حداقل باید یکی یا دو تا کتاب رو میخوندم توی حوزه موفقیت. یعنی اصلاً مهم نبود که چقدر من باید تلاش کنم براش🥰
من اونها رو تلاش نمیدیدم، مثلاً تلاش به معنی اینکه زجر بکشم نبود، به معنای لذت بود. به معنای عشق بود، به معنای احساس خوب بود. به خاطر همین من کلاس های مختلفی رو توی دانشگاه برگزار میکردم کتاب میخوندم میرفتم توی مسجد ها صحبت می کردم. یعنی هر کاری که لازم بود برای اینکه من توی این زمینه بهتر بشم رو انجام میدادم 🥳
نه به خاطر اینکه مثلاً مجبور بودم انجام بدم، یا داشتم زجر میکشیدم، انجام میدادم، به خاطر اینکه من عاشق این کار بودم عاشق این هدف بودم. رسیدن به اهداف باید براش بها پرداخته بشه👌
فیزیکدان ها میگن انرژی نه به وجود میاد نه از بین میره، فقط از شکلی به شکل دیگه تغییر شکل میده و شما باید این انرژی رو تغییر شکل بدی و این تغییر شکل رو تو باید انجام بدی. با چی باید انجامش بدیم؟؟ با افکار درست با باورهای درست و با حرکت در مسیر باورها
🌹 ایمانی که عمل نیاورد ایمان نیست حرف مفت است🌹
من این جمله رو یک میلیون بار تا حالا گفتم و شده جزء جملات قصار، یعنی طرف میگه من ایمان دارم به خدا و جرات نمیکنه از شهر خودش مهاجرت کنه به شهر بهتر، جرات نمیکنه مثلا توی محیط کاری که توی شرایط خیلی سخت قرار گرفته، راضی نیست بره توی محیط کاری بهتر،
بره استعفا بده بره توی شغل بهتر، جرات نمیکنه مثلا یه حرکتی را انجام بده توی حوزه کاری خودش، به ایدهای که توی ذهنش هست و بهش الهام شده رو بره انجام بده.
بعد میگه من ایمان دارم به خدا، ایمانی که عمل نیاورد ایمان نیست
بارها و بارها من گفتم توی قرآن، ایمان به خدا و عمل صالح با هم اومده. کسانی که به خداوند و روز آخرت ایمان دارند و عمل صالح انجام می دهند لاخوف علیهم و لا هم یحزنون
یعنی این ها با هم هستن. جدا نداریم. ایمانی که عمل نیاره که ایمان نیست حرف مفته.🥰
من میتونم بگم من هر حرفی رو میتونم بزنم بنابراین وقتی شما توی مدار رسیدن به خواسته قرار می گیری خود به خود اشتیاقی اتفاق میافته توی وجودت، یکسری کارهای فیزیکی رو انجام میدی، یکسری حرکتها را انجام میدی و این بهای رسیدن به هدفته، بهای رسیدن به هدف شما وقت گذاشتنه، یعنی از زمانتون گذاشتنه🌺
من توی اون مدتی که داشتم روی خودم کار می کردم من تمام دوستانی رو که بهترین ساعت ها و هفته ها رو باهاشون گذرونده بودم به این علتی که توی مسیر اهداف من نبودن، قشنگ گذاشتم کنار. تمام انرژی و تمرکز و زمان و پولم رو که هرچقدر درآمد داشتم، میرفتم از کتابخونه توی خیابون دانشگاه کتاب میخریدم و هر چی که پول در میآوردم میرفتم کتاب میخریدم و میخوندم. برای اینکه بفهمم قانون چیه
یعنی این پرداخت بهاست
یا اون موقع که من اومدم تهران ببین چه بهایی رو من پرداخت کردم، بعد مقایسه کن نتایج منو با نتایج خودت، ببین تو هم واقعاً این کارها رو کردی یا نکردی. ببین چه بهایی پرداخت شده. من اون موقع که میخواستم بیام کارم رو شروع کنم توی تهران، توی این حوزه، من میدان ولیعصر تهران رو بلد نبودن. اصلاً من اینقدر غریبه بودم
با اینکه توی تهران به دنیا آمده بودم و خیلی زود بعد از به دنیا آمدنم پدر و مادرم مهاجرت کرده بودن به قم، من اصلاً تهران رو بلد نبودم کاملاً برام غریبه بود. حتی میدان ولیعصر رو هم بلد نبودم و باید می پرسیدم که کجاست
حالا توی اون فضا، شما تصور کن یه بچه سه ماهه و سه ساله هم داشته باشی، نه پول خاصی داشته باشی، نه کار خاصی داشته باشی، نه جایی داشته باشی نه زندگی داشته باشی، یعنی من کل اون زندگی که توی اون ۸ سال بندرعباس ایجاد کرده بودم بالاخره یکسری وسایل خونه گرفته بودم یک زندگی نرمالی بود که ایجاد کرده بودم برای اینکه بیام به هدفم برسم، کل وسایل خونه که توی اون هشت سال جمع شده بود ذره ذره قاشق به قاشق جمع شده بود، کلا توی یک روز من هدیه دادم به یک زوج که میخواستن ازدواج کنن و وسیله نداشتن هدیه دادم🥰
گفتم من باید سبکبال باشم اگر می خوام پرواز کنم. من اگر میخوام زندگیم رو بذارم اینجا،همش این فکر توی سر من هست که اگه جواب نگرفتم برگردم بیام سر زندگیم. که خونه زندگیم رو از دست نداده باشم. وسایلم رو که ۸ سال زحمت کشیدم ایجاد کردم، از دست نداده باشم. شغلم رو از دست نداده باشم
من میتونستم برم از رئیس شرکت، اون موقع که من کار می کردم توی اون شرکت، برم به رئیس شرکت بگم آقا من مثلاً دو ماه سه ماه چهار ماه مرخصی می خوام. می خوام یه ایده جدیدی دارم برم اجرا کنم، اگه جواب داد که خداحافظ شما، اگه جواب نداد که برمیگردم سرکارم 🤨
من این کار رو نکردم و رفتم گفتم می خوام استعفا بدم. حتی خود رئیس شرکت هم به من گفت ما که فعلا کار خاصی نداریم توی شرکت با طوری شده بود که فعلاً کار خاصی نبود. من دو سال بود که حقوق میگرفتم بدون اینکه یک ساعت کار کنم. توی این حالت وقتی به رئیس شرکت گفتم می خوام استعفا بدم، خندید و گفت مگه تو کار هم می کنی که می خوای استعفا بدی تو داری حقوق میگیری مفت مفت، کار هم نمیکنی🤔
بعد میخوای از این حالت استعفا بدی. بعد که گفتم یکسری هدف دارم گفت ،مثلا اینجا باش به هدفهاتم برس. اگه یه موقع ما کاری داشتیم یه پرواز بگیر برو کارهای ما رو توی بندرعباس انجام بده. کارهای ما جوری بود که میشد از راه دور مدیریتش کرد. میشد من یکی رو بهش یاد بدم و از راه دور مدیریتش کنم و اگه من میخواستم بمونم تا سه سال بعد هم بدون اینکه یک ساعت کار کنم حقوق کامل را دریافت می کردم
من رفتم استعفا دادم از کاری که زمانی از من نمی گرفت و درآمدی بود برای زندگی من🌹
خونه رو که اونجا دادم رفت، کار رو هم که استعفا دادم، حالا من چه چیزی میدیدم در آینده که اینکارو کردم🤔 چه قولی کی به من داده بود ❓چه فرش قرمزی برای من توی تهران پهن کرده بودن🤔 چه موقعیتی برای من فراهم شده بود❓ هیچ چیز، به خدا هیچ چیز، ایمان بود فقط، یه وعده الهی بود.
هیچ چیز نبود. یعنی شما باهرمنطقی این حرکت رو ببینید یه خودکشی واقعیه. من نمیگم شما این کار رو انجام بدید.ولی من این کار رو انجام دادم من کلاً دل انجام کارهای بزرگ رو دارم
من اینقدر روی خودم کار کرده بودم، اینقدر خدا را باور داشتم که این کار رو انجام بدم. حالا شما به هرکی که میگی از شهرت بلند شو برو یه شهر بهتر، تو مثلاً توی روستای یه شهر کوچیک زندگی می کنی، مثلاً توابع شیراز، حالا برو شیراز، اونجا بهتر میتونی کار کنی. فضای بیشتری هست در واقع این حرکت باعث میشه مثلاً یک سری وابستگیهات رو از دست بدی
یکسری ایمانت قوی تر بشه، مهاجرت بهت کمک میکنه. بعد میگه من ازدواج کردم، زن دارم حالا بچه هم نداره میگه ازدواج کردم، زندگی تشکیل دادم چه جوری آخه؟ مگه میشه؟🤔
یکی از فامیلهای خیلی نزدیک من که یک آدم سوپر استعداده، یعنی از هر زاویه این آدم رو نگاه می کنی تلنت داره ازش میپاشه بیرون، که من همیشه میگفتم اگه من یک دهم استعداد این بشر رو داشتم الان مریخ رو فتح کرده بودم. اینقدر که این آدم استعداد داره هم تو حوزه کاری خودش و توی همه چیز یه سر و گردن از همه بالاتره و همیشه دوست داشتم این جایگاه خیلی بالایی داشته باشه و اینقدر موفق بشه که من افتخار کنم که من فامیل اینهام 🥰
توی حوزه کاری خودش اینقدر خوب کار میکرد که از ده پانزده سالگی، ده ها جایزه بین المللی برده بود توی روستا.بعد این آدم با این همه استعداد این همه توانایی که از همه لحاظ فوق العاده بود به علت فوت برادرش یک کار دولتی بهش داده شد. و به علت قوانینی که اداره های دولتی داشتن، یک نفر از اعضای خانواده اون فردی که فوت شده، میتونست بیاد جایگزین بشه و شغل دولتی داشته باشه
و اون آدمی که توی حوزه کاری دیگه ای این همه استعداد داره و به این همه موفقیت های بین المللی رسیده و جوایز گرفته، میره سراغ شغلی که هیچ ربطی به کارش نداره. و این شغل رو هم به خاطر این که برادرش فوت کرده بهش میدن.
شما تا ته این قضیه رو ببینید .و من بهتون میگم که ببینید تفاوت باورها رو، و بحث ایمان رو
و خلاصه این آدم رفت سر این کار تا ۱۰ سال توی این کار بمونه با ی حقوق کاملاً اداری مختصر، بتونه زندگیش رو بگردونه. کسی که استعدادهاش در حوزه های دیگه که بهش علاقه داره، بسیار بسیار بالاست، در کنار اون کاره، داشت حوزه علاقه مندش رو هم انجام میداد
ولی خوب مشخصه وقتی تمرکز شما چند تیکه است نمیتونی اون رشد رو داشته باشی. بالاخره باید روزی ۸ یا ۱۰ ساعت توی اداره باشی، یکسری کارها را انجام بدی. حالا هرچقدر هم کارت کم باشه توی اداره، باز یکسری تمرکزت رو میگیره🤨
دلیل اینکه من رفتم به رئیس شرکتم گفتم من میخوام استعفا بدم اونم گفت مگه تو کار میکنی گفتم اگه سالی یک دقیقه تمرکز منو بگیره، من از هدفم به همون اندازه دور میشم و نمیخوام این اتفاق بیفته
یعنی من اینقدر میفهمیدم قانون تمرکز رو، اینقدر میفهمیدم که اگه میخوای به هدفت برسی،
باید تمام وجودت توی اون فضا باشه.🥳
اگه میخوای به یه جای خیلی بالا برسی.نه اینکه مثل بقیه مردم عادی بخوای معمولی زندگی کنی. یعنی اگر من الان این زندگی رو دارم، این شرایط رو دارم، توی این کشور زندگی میکنم و شما دارید این میوه ها رو میبینید
بذارید من در مورد ریشه ها صحبت کنم
خلاصه این فامیل بسیار نزدیک ما، توی اون شرایط بود و من چند بار رفتم شهر خودمون و میرفتم پیشش و باهاش صحبت می کردم و میگفتم ببین تو اینقدر استعداد داری، اینقدر توانایی داری اینکارو بکن، حداقل برو تهران و توی این حوزه کاری که تو داری، بری آموزش بدی. و براش از شیوه های آموزش صحبت کردم در مورد اینکه چطور میتونی ازاین حوزهای که داری کار میکنی، تو آموزشش پول بسازی و براش بهشت رو ترسیم کردم توی ذهنش🙃
هیچ اتفاقی نیفتاد. و جواب این بود که، من برم اونجا چیکار کنم. الان دارم یه حقوقی میگیرم اجاره خونه رو چیکار کنم؟؟ تازه ازدواج هم کردم اینو چیکار کنم، اگه مجرد بودم بهتر بود.🥴
بهش گفتم من با این شرایط رفتم منی که بچه سه ماه و سه ساله داشتم، من کار نداشتم، منم حقوق نداشتم، باید بری تو دل کار، جور میشه اصلاً نمی تونست فکر کنه به این قضیه.
و هرسال میرفتم اونجا میگفتم ببین من الان دارم به شما میگم، خودم به این چیزها رسیدم ولی به این چیزی که دارم بهت میگم هنوز نرسیدم، ولی دارم بهت میگم با این مسیر بهش میرسم. اگه بهش رسیدم، یادت باشه من مسیری که بهت گفتم چی بوده🥰
یک سال بعد میرفتم میگفتم یادته پارسال بهت گفتم من به این جاها میرسم، الان به همه اینجاها رسیدم. تورو خدا توهم حرکت کن، این استعداد داره نابود میشه. تو میتونی توی آمریکا باشی و به من میگفت من میدونم تو به هدف هات میرسی، اما من فرق می کنم
میگفتم تو که میدونی من میرسم، تو که میدونی مسیر رسیدنش همینه، این بها هاست، این حرکت هاست، این ایمانه، چرا حرکت نمیکنی میگفت من اینجوری راحتم🤨
یعنی راحت بود با اون وضعیت و من ناراحت بودم و احساس میکردم یه عالمه استعداد داره میریزه، داره حروم میشه. اونم اوکی بود و میگفت من دارم کارهام رو انجام میدم اون زمینه ای که توش علاقه و استعداد دارم و سر کارم هم یه حقوقی میگیرم. یه ماشین هم خریدم. یه وام هم گرفتم و یه خونه هم با وام و قسط تونسته بود بخره
اینا موفقیت هاش بود و خیلی هم خوشحال بود از این قضیه. و بعد از ده پانزده سال اومده بود تهران از طریق سیستم اداری خودش و یه جوری انتقالی گرفته بود و شغل خودش رو نگه داشته بود
و وقتی بهش انتقالی داده بودن، تازه جرأت کرده بود بیاد تهران. تصور کنید من دارم در مورد یه آدمی صحبت میکنم که از ده، ۱۵ سالگی توی کار خودش چندین جایزه بین المللی را در روستا گرفته بود. شاید اولین نامهای که از یک کشور دیگه ای به روستای ما آمده نامه جایزههای این بوده و با این شکل به تهران رسیده بود
حالا اشتباه منم بوده که دوست داشتم این به جایی برسه. و اوایل خیلی نا بلد بودم توی قانون من اوایل خیلی دوست داشتم همه موفق بشن هر کسی رو که می دیدم شرایط خوبی نداره بهش انگیزه بدم.😕
بعد به این نتیجه رسیدم که این جوری نیست که تو دوست داشته باشی که بقیه موفق بشن اصلاً تو مهم نیستی، اونا مهم هستن، و اگه بخوان، چه تو بخواهی چه نخواهی، خودشون میرن و این گفتهها و اون چیزهایی که باید بشنون رو بهشون گفته میشه. جهان این کار و انجام میده.
ولی اگر اونا نخوان، تو هرچقدر بری در خونشون رو بزنی، همون کاری که من با این فامیلمون میکردم بری بشینی باهاشون چندین ساعت صحبت کنی، قسم، آیه، مدرک، بیاری که من به اینجا رسیدم به اونجا رسیدم، تو که از من سرتری به کجاها میتونی برسی
اصلاً فایده ای نداره. اگر می خواهید به جاهای بزرگ برسید، اگر میخواهید یه زندگی عالی داشته باشید، باید بهاش رو بپردازید. باید ایمان داشته باشید. باید زمان مورد نیازش رو بذارید
باید تمرکز، تمرکز، تمرکز، تمرکز همه چیزه
باید بذارید روی این حوزه، اگر براتون مهمه.🙃 برای من مهم بوده، من این رسالت ترویج توحید و یکتاپرستی برای من مهم ترین موضوع زندگیم بوده، هست و خواهد بود
برام مهم بوده و بهاش رو هم پرداختم اومدم با دست خالی تهران کار رو شروع کردم توی مسافر خونه ها زندگی میکردم. پول نداشتیم که اولش میرفتیم خانه معلم، اونم با کارت خواهرم، اعضای خانواده یک معلم میتونستن به مدت ۱۰ روز برن توی خانه معلم
بعدش هم بالَقَد پرتمون میکردن بیرون
بعدش اومدیم ۱۰ روز بعد توی یه خانه معلم دیگ،ه بعد دوباره از اونجا هم انداختنمون بیرون
ده روزمون تموم شد رفتیم مسافرخانه های ناصر خسرو با اون وضعیت و بعدش می خوام به شما بگم که خداوند پاسخ میدهد
ایمان، ایمان همه چیزه، تو خود پای در راه بنه وهیچ مپرس، خود راه بگویدت که چون باید کرد من وقتی خونم رو با اون شرایط دادم رفت چون نمی خواستم اگر یه دونه توی گوشم خورد توی تهران، بخوام برگردم. من جایی برای برگشت نداشتم من کاری برای برگشت نداشتم. من فقط یک راه داشتم اونم به جلو حرکت کردن بود
فقط یک راه داشتم، اونو من خودم برای خودم ایجاد کردم.اون موقعیت رو خودم برای خودم ایجاد کردم. من ایمانم رو میخواستم نشون بدم و پاش هم وایمیستادم و وایسادم
این همه در به دری توی تهران رو من وایسادم پاش. چه اتفاقی افتاد، وقتی که تمام چیزهایی که داشتم تموم شد، اتفاقی که افتاد این بود که میخواستیم غذا درست کنیم اونجا ی آشپزخونه بود برای همه، توی اون جایی که بودیم. یعنی همه می تونستن از یک آشپزخانه عمومی استفاده کنن، فقط باید ظرف میداشتن. بعد ماظرف نداشتیم. من اومده بودم بیرون، دنبال ظرف می گشتم. رفته بودم از همسایهها بپرسم که ماهی تابه ای اگه دارن بهمون بدن. وقتی از همسایهها ماهیتابه رو گرفتم، داشتم میومدم یه خانومی یهویی من رو توی خیابون دید با یه ماهیتابه به دست. گفت سلام استاد. من نشناختمش و گفت من از بچههای دوره های شما هستم و من هم گفتم که اینجا زندگی می کنم موقت. میخواستم ناهار چیزی درست کنم قابلمه نداشتیم، رفتم از همسایه ماهیتابه گرفتم و بعد گفت که من یک شرایطی رو دارم که تازه از همسرم جدا شدم و طبقه بالای خونه ما کلی وسایل خونه زندگی منه
و من هم چون خاطرات خوبی ندارم علاقه ای ندارم برم وسایلم رو ببینم و پیش پدر م اینا هستم طبقه پایین و اونم بالا خالی خالیه
وسایلم نو هستن اگر می خواهید از شما خواهش می کنم بیاید و اونجا باشید تا وقتی شرایطتون درست بشه و جایی رو پیدا کنید🌺 ببینید دوستان خداوند چه جوری کار میکنه. ما رفتیم اونجا یک خونه خوب یک پدر و مادر فوق العاده دوست داشتنی و مهربون و ما رفتیم اونجا و همه چیز با کیفیت، عالی، خونه شیک و قشنگ و نقلی که ما یه مدتی اونجا بودیم تا شرایطمون بهتر شد تونستیم یه خونه رو اجاره کنیم
یعنی میخوام بگم که اون ایمان، اون باور، اون ایمان،اون ایمانی که احساس خوب داره. ایمان بدون احساس خوب، توکل بدون احساس خوب معنا نداره. وقتی شما میگی من به خدا ایمان دارم باید خیالت راحت باشه. اگه خیالت ناراحت بود و میگی من ایمان دارم، بدون که ایمان نداری. اگه شرایط سختی هم برام پیش میومد من نمی گفتم چرا خدا جواب نداد. میگفتم من باید ادامه بدم، من باید ایمانم رو نشون بدم، به موقعش گفته میشه. به مو میرسه اما پاره نمیشه من باید ادامه بدم من باید بندگی خودمو بکنم کار من خدایی نیست کار من بندگیه اون خدا میدونه کی بده🥰
یعنی می خوام بگم اون ایمان، اون باور، ایمان ایمانی که احساس خوب داره، ایمان بدون احساس خوب، توکل بدون احساس خوب معنا نداره. اون روزهای سخت خانه معلم ها و مسافرخانه ها، اتفاقاً به من کمک کرد من خواسته خودم رو بشناسم👌
اگه من الان توی خونه ای زندگی می کنم که ۵۵۰۰ اسکوئوفیت مساحتشه، ۸ تا اتاق داره و من یه همچین خواستهای رو داشتم. اگه من توی اینجا زندگی می کنم به خاطر اون تضادهاست به خاطر اون روزهاست🥰
اون روزها این خواستهها را در من به وجود آورد اگه من از همون اول یه خونه نقلی برای خودم داشتم اصلا این خواسته به وجود نمیآمد اما این روزها اون مستاجری کشیدن ها اون داستانهایی که اتفاق افتاد برای من، اون مشکلاتی که با صاحبخانه ها به وجود میومد، آنها این درخواست را برای من داشت که یه جایی باشم که نه بالای سرم کسی باشه، نه پایین کسی باشه که بگه چرا راه رفتی، چرا صدا اومد، چرا مهمون اومد، چرا این رفت، چرا این اومد، نه دیوار به دیوارم کسی باشه🌺
به جایی هدایت بشم، یه چیزی رو بخوام که اینجا روزی ۱۰۰۰ تا مهمون هم داشته باشم کسی نمیتونه به من بگه چرا اینا اومدن، چرا اینا رفتن چرا صدا اومد، چرا صدای موزیک بالا بود، چرا دست زدید، چرا خندیدید، چرا رقصیدید
همه اون تضادها باعث این اتفاقات واین خواسته ها شد. من وظیفه ام بندگی کردنه، من وظیفه ام اینه که ایمانم رو نشون بدم و حرکت کنم و حرکت کنم🥳
ایمانی که حرکت نیاورد حرف مفته.
و اون اتفاق افتاد. چی بشه من برم دنبال ماهیتابه بگردم و بعد یکی بیاد بپرسه، اولش خجالت بکشم ولی بگم صادقانه واقعیت رو، بعد اون یه آدمی باشه توی اون شرایط خاص قرار گرفته باشه، یک فضایی داشته باشه با یه پدر و مادر فوق العاده مهربون و عالی که اگر هم خودش بخواد پدر و مادرش هم قبول کنن این قضیه رو بدون این که اصلاً منو بشناسن🌺
چی میشه که این خدا دلها رو نرم میکنه برای شما. به قول قرآن خداوند به پیامبر می فرماید ما دل هارو نرم کردیم برای تو. چی میشه که این کار و انجام بده. ایمان این کار رو انجام میده، وقتی که من خودم رو مقایسه میکنم با جایی که این فامیل نزدیک من هست، این تفاوته اینقدر زیاده که من به شخصه اعتقاد دارم یک صدم ، یک هزارم استعداد اونو هم ندارم😕
چون استعداد مهم نیست،
چون استعداد مهم نیست
چون استعداد مهم نیست
چون استعداد مهم نیست
ایمان مهمه، باورمهمه، توکل مهمه،
استعداد مهم نیست، به خاطر همین هم میگم هزاران هزار نفر آدم بی نهایت با استعداد توی کشور ما و توی تمام دنیا وجود دارن که نون شبشون رو ندارن بخورن و هزاران هزار آدم هستن که از نظر استعدادی بسیار پایینتر از آنها هستن ولی مولتی میلیاردرن
چون استعداد مهم نیست بها باید بپردازی برای هدفت دوست عزیز من🌹
بها باید بپردازی. اگر نمی خوای بها بپردازی اینجوری نیست که تجسم کنم یک کیسه پول بیفته پایین. من صد بار گفتم تجسم یه قسمتی از کاره، وقتی ولی وقتی شما روی باورهات کار می کنی یک سری ایده ها بهت الهام میشه که باید انجامشون بدی.
ایده های حرکتی بهت گفته میشه. بهت گفته میشه اینو بنویس، اینجا برو ،با اون صحبت کن این کار رو شروع کن برای هرکسی یه مسیری باز میشه باید حرکت کنی باید بها بدی👌
اینکه من میگم اون دوستانی که از محصولات من میخوان استفاده کنند باید بهاشو بپردازند
اگر بها نپردازید از همون اول مسیر رو دارید اشتباه میرید. بهاشو بپردازید🥳
ایمیل میزنید میپرسید شما راضی هستی؟؟ آقا من راضی نیستم به هیچ عنوان راضی نیستم فقط کسی که محصول رو تهیه کرده و بهاشو به گروه تحقیقاتی عباس منش به سایت عباس منش پرداخت کرده و خانوادهاش میتونن از محصول استفاده کنن
خونوادش هم تازه اگر خودشون علاقهمند بودن نه اینکه تو بری به زور یقه اونها رو بگیری و بگی بیا از این محصول استفاده کن😕
نه تو باید استفاده کنی، اگر آنها علاقهمند بودن استفاده میکنن، اگر علاقه مند نبودن، بزار نتیجه بگیری بعد خودشون ازت می پرسن اگر توی مدار بودن. اگرم نپرسیدن، تو کار خودت رو انجام بده می پرسید من از یه جای دیگه تهیه کردم الان چیکار کنم؟؟
کاری که باید بکنید اینه که از سایت تهیه کنید اگر می خواهید بهاشو بپردازید تو مسیر درست قرار بگیرید👌
مگه میشه آدم بخواد توی مسیر درست به هدفهاش برسه خشت اول رو کج بذاره، از دزدی بهش رسیده باشه، مگه میشه؟؟🤔
مگه میشه یه آدمی میخواد مثلاً نماینده مجلس بشه، رئیس جمهور بشه، از همون اول بره سراغ رای های دزدی، با دزدی رای بگیره، رای ها رو تقلب کنه، بعد بشه رئیسجمهور، بعد به نتیجه برسه. مگه داریم، مگه میشه؟؟🤔
مگه میشه شما بخواهی تولیدی بزنی از همون اول بری برای اینکه سرمایه ات رو جور کنی بری بدزدی پول؟؟ بعد بیایی تولیدی بزنی بعد اون تولیدی موفق بشه،
مگه امکان داره وقتی که در شروع مسیر از راه نادرست داری میری، به نتیجه درست برسی 🤔امکان نداره مسیر نادرست شما رو به هدف درست برسونه. امکان نداره، قانون جهان هستیه امکان نداره
اگه به هر طریقی محصولات به دستت رسیده اگه میخوای تو مسیر درست باشی اگه میخوای نتیجه بگیری ازش، باید بهاش رو بپردازی🌹
من بهای رسیدن به این چیزی که الان هستم را پرداخت کردم اگه به هر طریقی به دست اوردی بیایید همان محصول را از سایت بخرید اونوقت وقتی که بهاشو میپردازید اونوقت نتایج رو مقایسه کن با قبلش
دوستانی که از لحاظ مالی شرایط پرداخت هزینه ها رو ندارن بیش از ۲۰۰ فایل رایگان روی سایت هست به خدا با ارزشن، این فایل های رایگان رو بارها گوش کنید، کتاب های الکترونیک گذاشتم روی سایت، برید بخونید، کامنت هاشون رو هم برید بخونید
با یک مبلغ بسیار کم، بخرید و بخونید و ببینید که چه آگاهی به شما میده و بعد از اون آگاهی استفاده کنید و اون رو روی خودتان کار کنید بارها و بارها این کتابها رو بخونید. اون فایل های رایگان رو گوش کنید اینقدر از لحاظ مالی پیشرفت می کنید که بیایی محصولات رو بخری به راحتی💃💃
چرا افرادی که میان یک محصول رو میخرن میان محصول بعدی رو هم میخرن، چون دارن نتیجه میگیرن، مگه عاشق چشم و ابروی منن چون دارن نتیجه میگیرن، چون از پرداخت بها
دارن نتیجه میگیرن🌺
بارها وبارها بیشتر از اون مبلغی که پرداخت میکنن به شکل سلامتی به شکل خوشبختی به شکل ثروت به شکل پول واقعی به شکل ایمان وارد زندگی اونها میشه به شکل آرامش به شکل اینکه سرتو شب بزاری بخوابی، آرام بخوابی🤗
چرا من دارم ادامه میدم. من به خاطر اینکه هر چقدر بیشتر ادامه میدم، زندگیم داره قشنگ تر و زیباتر میشه، آرامشم داره بیشتر میشه، ایمانم داره تقویت میشه.
من اگه هر چیزی بگم توی سایت خودمون نوشته. هیچ کسی، به هیچ طریقی، تحت هیچ شرایطی، با هیچ توضیحی اجازه نداره محصولات من رو بفروشه یا بگه من اجازه دادم، به هیچ عنوان👌
و نوشتیم فقط از طریق سایت عباس منش میتونید تهیه کنید
من اینقدر وقتم برام ارزشمنده که توی هیچ اینستاگرام و شبکه های اجتماعی نیستم و اصلا نمی فهمم چرا بقیه ی آدم ها هستن، من اون بها رو دارم برای هدفم میپردازم. من وقتم رو براش ارزش قائلم. انرژیم و تمرکزم رو🌹
من نمیشینم پای اینستاگرام چرت و پرت های بقیه رو نگاه کنم، وقتش رو ندارم، اصلاً زندگی من به من اجازه نمیده همچین کارهایی رو بکنم اینقدر هدف دارم و اینقدر برنامه دارم اینقدر چیزهای لذتبخش توی زندگیم هست که اصلا وقت نمیکنم بشینم دلقک بازی بقیه رو نگاه کنم اون خدایی که منو به اینجا رسونده اون خدا، آدم هایی که توی مدار هستن رو وارد سایت ما میکنه نه اینکه ما بریم جاهای دیگه تبلیغ کنیم🌺
من هیچ جا تبلیغ ندارم، نمیخوام بگم تبلیغ بده یه موقع هایی ممکنه بعدا بخوام تبلیغ کنم. اصلاً نمی خوام بگم تبلیغ بده یا خوبه.من بهم گفته شده که ما خودمون برات همه کارها رو انجام میدیم و من دارم طبق اون عمل می کنم، نتیجه هم مشخصه
هر کسی هم که داره این فایل رو میشنوه از خودش بپرسه که چه جوری با برنامه من آشنا شده، اون وقت میفهمید کی داره این کارها رو میکنه. من این کار رو نکردم خدای من اینکارو کرده.🌺
خدای من وقتی تو آماده بودی وارد این مسیرت کرده، امکان نداره کسی آماده نباشه صدای منو بشنوه، امکان نداره. اگر هم بشنوه همون موقع خاموشش میکنه. ولی وقتی کسی که آماده باشه میاد توی سایت ما عضو میشه
و در سایت ما افرادی که عضو شده باشن میتونن نظر بزارن.
این خدا داره این کارها رو برای من انجام میده این همون ایمانه است. این همون بهاییه که من پرداخت کردم. من صادقانه زندگی کردم. توی کل زندگیم من سرم بالاست🥳
این چیزی که الان توی زندگی من هست، من وامدار هیچ کس نیستم، من وامدار هیچ حزب و گروه و تلویزیون و صدا و سیما نیستم، که بگم اونا منو معروف کردن، اینا منو معروف کردن، این مثلا برای من یک کاری کرده، این نهاد حکومتی این فلان 🥴
من وامدار هیچ کس نیستم، من بدهکار خداوندم فقط و فقط.
اون چیکار کرد برای من؟؟ کاری کرد که هیچ قدرتی در جهان نمی تونه انجام بده، کی میتونه همچین کاری انجام بده که من به اینجا برسم و سرم هم بالا باشه
هر کسی از یه طریق خاصی براش یه رانتی تبلیغی، براش انجام شده، یک کاری براش انجام دادن چهار روز بعد یقه شو گرفتن گفتن تو هم باید برای ما این کار ر بکنی و گرنه آبروتو می بریم🤨
هیچ وقت من در شرایطی قرار نگرفتم که بگن اینو از کجا آوردی، برای چی آوردی، من همه چیم روهه
هر چقدر ثروت و نعمت دارم، نه ترسی دارم از اینکه داشته باشمش، یا بترسم بگم دارمشون قایم شون کنم، بگن از کجا آمده🙃
من همه چیم مشخصه. وقتی توی مسیر قرار میگیری، وقتی ایمان داری، وقتی توکل داری وقتی حرکت می کنی، وقتی به الهاماتت توجه می کنی و باور می کنی وعده های خداوند رو چیزهایی بهت داده میشه که قابل مقایسه با کارهایی که بقیه میتونن برات انجام بدن نیست همه برات همه کار میکنن🥰
چون خداوند همه چیز رو برات منظم می کنه و سرت هم همیشه بالاست و اتفاقات خوب برات میافته، شرایط خوب برات به وجود میاد، نگرانشم نیستی که یه روزی گندش در بیاد. اگر میخوای به یک موفقیت پایدار برسی از همون اول باید خشت رو درست بزاری
کاری که انجام میدی کارمندی که استخدام می کنی تولیداتی که داری
اگر داری یک کار تولیدی انجام میدی هزارجور تقلب میشه توش کرد، اما شرکت های موفق توی ایران و تمام دنیا، شرکتهایی هستن که کارشون رو عالی انجام دادن👌
این صندلی که من دارم مال شرکت آیکیاست این از همون اول با بالاترین کیفیت ممکن کارش را انجام داده که الان شده بزرگترین فروشنده لوازم خانه در کل دنیا 🌺
شرکت های موفق اون شرکت هایی بودن که کار رو درست انجام دادن، از کیفیت کار کم نکردن، اگر می خوای یک کار تولیدی بزنی هر کاری که داری می کنی از همون اول کیفیت رو مد نظر قرار بده. به خدا دیده می شود
شاید اولش یه ذره بالا پایین داشته باشه، چهار نفری که تقلب دارن میکنن، چهار نفری که دزدی میکنن، چهار نفری که جنس چینی رو به عنوان جنس آلمانی می فروشن، کارتونش رو عوض میکنن🤨
شاید در ظاهر به ۴ تا چیز رسیده باشن، اما در بلند مدت همه این ها محو میشن. همه این ها از بین میرن. هزاران هزار شرکت اینجوری اومدن و رفتن و خاکستری هم ازشون نیست. اما شرکتهایی که از همون اول درست کار کردن از یک جای کوچولو، مثل همین یاماها، از یک کارخانه کوچک شروع کردن و الان به کجاها رسیدن👌
از همون اول کارش رو عالی انجام داد. همیشه کارتون رو با کیفیت انجام بدین. از همون اول اگر میخوای ریشه ها درست باشن از همون اول خشت اول را درست بذار توی هر حوزهای که داری کار می کنی👌
به هیچ عنوان من توی کارم، به هیچ عنوان من رشوه ندادم برای هیچکدام از کارهام
اون موقع که ما کار میکردیم، میگفتن اگه میخوای مجوز فلان رو بگیری، برو به فلانی رشوه بده، زیرمیزی بده، یه چیزی بده مجوزت رو میدن و کارت رو انجام میدن و من هیچ کاری نکردم من هر چقدر هزینش بوده پرداخت کردم من اصلا نمیفهمم رشوه چیه، کار نادرست چیه و اصلاً نمیدونستم بازی هاش چیه🥰
به همین دلیل هم وارد هیچ کدام از این فضاها نشدم
اینقدر پیشنهادها به من شد. اون موقع که ما سالن اجاره میکردیم پول وحشتناک میدادیم بعضی از سخنران ها میومدن تو همون سالنی که ما اینقدر مبلغ داده بودیم، رایگان این سالن رو در اختیارشون قرار میدادن و رئیس سالن میومد میگفت بیا به حرفی که حاج آقا میگه گوش کن و این حرفها رو بزن😕
تویی که اینقدر مخاطب داری، ما هم به طور رایگان سالن میدیم، برات تبلیغ هم میکنیم، تو مسجد هم میزنیم، اس ام اس هم می فرستیم برای مردم، فقط تو بیا این کار رو بکن🥴،
این پیشنهاد توی بدترین شرایط مالی به من گفته شد. ما لنگ یک تک تومنی بودیم و من گفتم اصلاً. اگر من میخواستم حرف حاج آقا رو بزنم که برای چی میخواستم توی این مسیر حرکت کنم.👌
اون کسی که باید به من بده خودش میده. یعنی اینقدر از این پیشنهادها داشتم که بیا یکسری حرف ها رو بزن که یکسری ها خوششون بیاد و من همه این پیشنهادها رو رد کردم توی اون شرایط 🥰
الان شرایط من اینجوریه که اگه بانک به من زنگ بزنه بگه ما میخواهیم به تو وام بدیم، من بهش میگم شما بگو من چقدر به شما وام بدم. الان کسی جرات نمی کنه یه همچین پیشنهادی رو به من بده، ولی اون موقع که نون نداشتیم بخوریم توی اون شرایط، من قبول نکردم هیچ کدام از این ها رو 🤗
من اگر تاثیرگذارم، به خاطر خداست نه به خاطر من. وگرنه این سیستمها و این دولت ها میان و میرن به قول خداوند که گفته، اینقدر قوی تر از این ها بوده که اومدن و رفتن زیر خاک. ما باید به یک کس دیگه ای وصل باشیم، ما باید به یکی دیگه توکل کنیم، ما باید ایمانمون رو نشون بدیم و من تمام وجودم رو گذاشتم که توی مسیر درست حرکت کنم🥰
اگر میخوای به یک موفقیت پایدار برسی تو مسیر درست حرکت کن. اپل این همه چینی ها اومدن زدن، کپی کردن، الان اپل کجاست و اینا کجان؟؟ این همه تقلب کردن، این همه بازی درآوردن ،الان اپل کجاست، اولین شرکت تریلیون دلاری جهان شد در تاریخ🥳
اون کسی که داره راه درست رو میره، مسیر درست رو میره، در مسیر درست حرکت میکنه و وسوسه نمیشود و صبر میکنه و ایمانش رو نشون میده و بهاشو میپردازه، از یه جایی به بعد اینقدر کَنده همیشه از نُرم جامعه، و اینقدر میره بالا که اصلاً قابل مقایسه نیست🤗
باید شما توی مسیر زندگیتون یکسری اصول داشته باشی، یک سری اصول درست داشته باشی، بر مبنای توحید، بر مبنای یکتاپرستی بر مبنای سلامت و صداقت و درستی بر مبنای آنچه که قبول داری🌹
میخوای بدونی چی رو باید قبول داشته باشی؟
اون چیزی رو باید قبول داشته باشی که دوست داری بقیه هم انجام بدن در مورد تو
یعنی اگر یه چیزی هست که دوست داری اگر بقیه در مورد تو انجام میدن، ناراحتت میکنه، تو هم نباید در مورد بقیه انجام بدی🌹
میخوای بدونی اصول کدومه🤔 اون چیزی که اگر بقیه در مورد تو انجام بدن یا در مورد موضوعات دیگری انجام میدن تو ناراحت میشی همون اصول توست👌
اگر مثلاً تو توی صف وایسادی ناراحت میشی مثلاً یک نفر از بیرون بیاد بره جلوی صف وایسه اگر اذیت میشی از این قضیه، این اصول تو باید باشه که من هیچ وقت این کارو نکنم
پس اگر اذیت میشی یکی این کار رو باهات بکنه این اصول توهه، اگر که تو اذیت میشی یکی از تو بدزده، این باید اصول تو باشه که از کسی ندزدی👌
اگر تو اذیت میشی کسی بهت بی احترامی کنه این باید اصول تو باشه که به کسی بی احترامی نکنی، یعنی اگر تو اذیت میشی که کسی با تو یه برخوردی خواست بکنه، این باید بشه جزء اصول تو که من نباید این کار رو بکنم.
خیلی راحته پیدا کردن اصول
اگر تو اذیت میشی یکی با پارتی بازی به یه جایی برسه، تو صف بزنه موقعیت بهتری رو برای خودش ایجاد کنه، اصول تو اینه که نباید این کار رو بکنیم، نه اینکه بگی حالا که همه این کار رو میکنن منم انجام میدم🥰
حالا که همه دزدی میکنن، ما هم دزدی کنیم، حالا که همه تو صف میزنن، ما هم تو صف بزنیم اگر به اصول خودت وفادار باشی و ایمان داشته باشی که با باورهات و با توکل و ایمانی که به خداوند داری هر چی که بخوای بهت میده، کاری هم نداشته باشی که بقیه تو صف میزنن یا نمیزنن🤗
اون همه چی رو بهت میده، اون تورو جایی میبره که بقیه تو صف نمیزنن و همه کار برات انجام میده، شما طبق اصول خودت باش، شما طبق روش صحیح خودت باش، جهان شما رو جابجا میکنه، همه چی شما رو می بره جایی که هماهنگه با وضعیت فعلی شما🥰
اگر توی جایی هستی که اون جوری که دوست نداری روداری تجربه میکنیی، به این دلیله که هنوز یه ارتباطی داری با اون دیدگاهها که هنوز اونجایی، وگرنه اگر واقعاً تغییر کنی و به ثبات فرکانسی بررسی، امکان نداره جهان تو رو توی اون شرایط نگه داره
حتماً شرایطت عوض میشه، حالا توی همون کشور عوض میشه یا یه جای دیگه. ولی محصور میشی با آدم هایی که خیلی متفاوت بودن با آدم های قبلی🤗
مردم ایران تا وقتی که توی این فضای فکری هستن، این کشور همینه، اوضاعش بدتر میشه که بهتر نمیشه. چون وضعیت یک کشور رو مردم اون کشور دارن به وجود میآورن، اما این به این معنا نیست که اگر وضعیت این کشور بده تو هم مجبوری تو اون وضعیت بد زندگی کنی💃
اگر تو تغییر کنی تو به جایی هدایت میشی که با وضعیت فرکانسی جدیدت هماهنگ باشه. اگر به اندازه کافی این تو ها، این ها حرکت کنن و تغییر کنن، اونوقت کل این کشور تغییر میکنه ولی وقتی تو کشوری زندگی می کنیم که دارن دروغ میگن، همه یعنی اکثریت مردم، دارن دزدی میکنن، دارن شرک میورزن، همه دارن غر میزنن دارن ناسپاسی میکنن، همیشه تو هر وضعیتی که هستن دارن ناسپاسی میکنن😕
توی مترو، تو خیابون، اتوبوس، تاکسی، مدرسه دانشگاه، سرکار، همه دارن غر میزنند و همیشه دارن غر میزنن، همیشه به یک دلیلی غر میزنن و ناسپاسن😲
تا وقتی این مردم ناسپاسن، جهان نعمت نمیده قانون خداوند اینه
شکر نعمت نعمتت افزون کند کفر نعمت از کفت بیرون کند
تا وقتی اکثریت توی این فضای فکری هستن این کشور به همون شکله😒
کی وضعیت کل کشور تغییر میکنه؟؟
وقتی که به تعداد کافی آدمها تغییر کنن و این اصلاً نباید تو رو نگران کنه، چون خداوندی که تو رو خلق کرده به تو آزادی داده که اون جوری که دوست داری زندگیت رو خلق کنی، فارغ از اینکه چه کشوری به دنیا اومدی، فارغ از اینکه توی چه خانوادهای به دنیا اومدی، فارغ از جنسیتی که داری، فارغ از وضعیت مالی خانواده، وقتی تو تصمیم به تغییر می کنی دنیا تو رو میبره جایی که هماهنگ باشه با فرکانست🌺
البته که فرکانست ی شبه تغییر نمیکنه، ولی وقتی که کار می کنی روی خودت، دنیای اطرافت تغییر میکنن. توی همون ایران در محیطی قرار میگیری که آدمها خیلی سالم تر و فارغ تر و درست کارتر و ثروتمند تر و موفق تر و سپاسگزار تر هستن🌷
اگر این کشور هم نداشته باشه این شرایط رو، به جای دیگه ای به صورت کاملاً طبیعی هدایت خواهی شد. نه اینکه بگم یک معجزه عجیب رخ بده، خیلی راحت یکسری اتفاقات رخ میده، تو هدایت میشی یکسری اشتیاق ها درونت به وجود میاد، یکسری آرزوها درونت شکل میگیره یکسری دستان خداوند میان، یک سری چیزها تغییر میکنه🌻
بعد یهو میبینی دفترهای هدفگذاریت رو که نگاه می کنی برای چند سال پیش، میبینی خواستی جایی زندگی کنی که الان اونجایی. و میگی من با تغییر باورها و افکارم و الگوهای ذهنی این کار رو انجام دادم و اونوقت میفهمی چه جوری این اتفاقات افتاده🥀
در کل رسیدن به هدف بها میخواد. بهشت را به بها دهند نه به بهانه
باید بهاش رو پرداخت کنی، باید حرکت کنی باید ایمان داشته باشی، با ایمان با تمرکز، انرژی زمان، صداقت و درستکاری جلوی وسوسه های شیطان ر بگیرید، خیلی کارها باید بکنیم اما ارزشش رو داره
از همون موقع که تصمیم میگیری راه درست رو بری حالت خوبه. ولی اونی که دزدی میکنه حالش خیلی بده و این حال خوبه از همه چیز با ارزش تره و این حال خوبه تسری پیدا میکنه به ثروت به نعمت به سلامتی به خوشبختی از همون اول که در مسیر درست قرار میگیری نتیجه اش از همون اول به وجود میاد.🌸
خداوند به پیامبر میگه به نعمتهایی که بقیه دارن نگاه نکن، تو توی مسیر خودت برو، نگاه نکن اونایی که توی مسیر دزدی و اشتباه و نامناسب میرن، چه چیزایی دارن، اونا نابود میشن، تو مسیر درست خودت رو برو، تو طبق اصول خودت حرکت کن، تو باید اینقدر قوی باشی که اصول برای خودت داشته باشی💐
اصول رو جامعه نباید تعیین کنند. چون بقیه این کارو میکنن، منم اینکارو می کنم. اصول رو باید تو تعیین کنی. طبق اصول خودت حرکت کن🚶♀️
یک اصولی برای خودت انتخاب کن، یک اصولی که درسته از نظر خودت، که معیارش اینه که کسی این کار رو باتو بکنه، اوکی نیستی😕
میگن یک سوزن به خودت بزن، یک جوالدوز به مردم. معیارش اینه که یک اصولی برای خودت انتخاب کن و طبق اصولت حرکت کن. هر اتفاقی افتاد، طبق اصول خودت حرکت کن👌
اصولی که بهش اطمینان داری، اون اصولی که به درست بودنش ایمان داری، اون اصولی که رفتی قرآن رو دهها بار خوندی بهش رسیدی، به درست بودنش رسیدی و هیچ شکی توش نداری تردیدی توش نداری، طبق اصول حرکت کن و بعد میبینی همه اونایی که مسخره ات میکردن و میگفتن عرضه نداره دروغ بگه، عرضه نداره زیرمیزی بگیره، بعداً حسرت موقعیت تو رو خواهند خورد🥰🥳🔴
وقتی تو طبق اصول خودت حرکت میکنی
خدایا شکرت🌹🌷🌹🌻🌻
در پناه الله یکتا شاد سالم خوشبخت ثروتمند وسعادتمند در دنیا وآخرت باشید🌻
سپاسگزارم استاد عزیزوخانم شایسته جان💐🌹
به نام خداوند بخشنده و مهربان
سلام به استاد عزیزم و مریم خانم شایسته و تمام خانواده عزیزم در این سایت
استاد جان من با تغییر باورهایم که از مدتها یعنی ۸ ماه هست که استفاده میکنم و باورهای من که نثل زغال سیاه بود الان مدتهاست روش کار کردم و تمام زندگیم یک دوستی هست در جهان مادی به نام استاد سید حسین عباس منش که فقط ثدایش و یا تصویرش را می بینم و صدایت در گوشهای من زمزمه می کند توانستم خودم را به نقطه صفر برسانم
استاد من شرایطم را به شدت به نفع خودم تغییر دادم در زندگیم که ساکن کرج بودم اما با توجه به اینکه شرایط برایم فراهم شده بود شغل محل زندکی راحت ارتباطات خوب خانواده درجه یکم را تصمیم گرفتم به ترک تمام اینها و بخشیدن هرچه دارم در زندگیم و خرکت به مسیر جدید و محک زدن خودم
بعداز یک ماه کشمکش با خوده درونم و هدایتهایم به سفر و جدا شدنم از ایستگاه اولم و رفتن پی پیدا کردن پنیرهای جدید در زندگیم تنها یک کوله که چند تکه لباس داخلش است و دفتر و کتاب بلیط قطار در دستانم بلاخره پا روی ترسم گزاشتم و به شهر اهواز مهاجرت کردم نه کسی را دارم نه کسی را میشناسم و فقط با توکل به خدا امروز وارد این شهر شدم
البته این راهم بگم که از وقتی تصمیم به مهاجرت به این شهر داشتم مقاومت های زیادی و حرفهای ناجالبی راجب این شهر از شنیدم و حتی در قطار هم مهماندار یک جمله تعریف از این شهر نکرد و از خاطرات ناجالبش صحبت کرد و وقتی هم که امروز صبح رسیدم جالب این بود که تاکسی و یا هرکسی که با او برخورد می کردم فورن از بدیهای این شهر زیبا می گفتن چه بومی چه غیر بومی و من با اینکه با ایرپاد دائم صدای شما را در گوشم میشنیدم به یک باره در حالی که شهر را قدم میزدم دلم لرزید رفتم کنار رود زیبای کارون نشستم و در گوشی موبایلم شروع به سناریو نویسی کردم تا کمی از ان حال واقعیتش ترس که نکته اشتباه کردم نکنه الهاماتم یک احساس اشتباه بوده که کنی بهتر شدم و دوباره وارد شهر شدم و برای صرف ناهار و پیدا کردم مسافرخانه حرکت کردم و انگار این شهر تنام آدمهایش بسیج شدن تا از بدیهای آن بگن اما من تنها خدارا زمزمه می کردم و رفتم پاساژها را دیدم بازار قدیم را دیدم و از طبیعت و زیبای رود کارون لذت میبردم اما نجواها هرزگاهی می آمدن که دیگه ظهر شده بود و همه جا تعطیل و در وسط خیابان ایستادم خدارو صدا کردم که اگر تو مرا یک ماه است اسرار می کنی برو به این شهر چه حکمتی توش هست چه چیزی به من میخواهی نشان دهی کمی اشک ریختم و به رفتم و هدایتی یک مسافرخانه خوب پیدا کردم و در آن یک اتاق کرایه کردم و وقتی وارد اتاق شدم یاد صحبتهای شما افتادم که در بندرعباس در آن خانه سیمانی زندگی می کردین
استاد خلاصه در بدو ورودم پذیرای خوبی شدم ماشالله
در همین حال بودم و بسیار سعی می کردم با جنلات تاکیدی و صحبت کردن راجب اهدافم با خدا آمدم وارد سایت شما شدم و گفتم خدایا من رو عدایت کن من اینجا چه کار دارم که نن را آوردی در این شهر و دکمه هدایت را زدم و وارد این فایل شدم بعداز خواندن مطالب قبل از پلی کردن فایل کلی خداروشکر کردم و اشک شوق ریختم و بعد از دیدن فیلم بسیار حالم بهتر شد به طوری که با تمام خستگی لباس عوض کردم و زدم بیرون این شهر بسیار زیباست انا مردمان بسیار ناشکری دارد نمی دونم فکر کنم ندشتن این صحبتها برایم خوب بود و شاید در ادانه به کسی از یاران هم پای ما کمکی بکند
از خدا برای شما آرزوی سلامتی ثروت آرامش در کنار مریم خانم در دنیا و آخرت را دارم و وقتی وارد اینستاگرام شدم دیدم فایل سفر به دور آمریکا هم قرار دادین آخرین پست و کلی هم لذت بردم
خدا به تمام بچه های این سایت و همراهانمان و هم فرکانسهایم صبر سلامتی ثروت و آرامش بدهد
خدایا ای رب العالمین ای صاحب زمین و آسمان و هرچه بین آنها هست ما را به راه راست راه کسانی که به ایشان ثروت دادی هدایت بفرما نه راه گمراهان
الهی آمین
عاشقانه دوستتون دارم 💙💙💙💙
⚘بنام رب جلیل وهدایتگرمن ⚘
سلام برگی از سفرنامعه ۷۱ ام روز
استادعزیزدرمورد سوال یکی از دوستان پاسخ دادن که بابت هدف هست واقعا استاد اگر شغلی که دوستش نداشته باشیم هیچ فایده ای نداره وفقط به خاطر پولش هست که میرسم اونم چی پولی که فقط خرج خونه بتونه دربیاره واینکه واقعا وقتی مسیر آدم درست باشه وتوکل به خدا داشته باشید خداوند خودش هدایت میکنه وقتی راه درست ومسیردرست داشته باشی به بهترینها هدایت میشیم بله واقعا توکل جواب میده اگرجرات داشته باشی وایمانت قوی باشه و بهش عمل کنی این یعنی ایمانی که عمل بیاوردعالی نه نیاوردوفقط حرف مفت باشد فایده ندارد وان شغلی که دوست داری براش تلاش کنی و مطمئن باشی موفق میشی وترکلت به خدا باشد دعا به بهش داشته باشی این یعنی پیشرفتی عالی
من شروع کردم به اون ایمانی که با عمل کامل میشود و قدم اولی رو برداشتم واز رب جلیل میخواهم که کمکمم کنه هر لحضه وگول وسوسهای شیطانی رو نخورم وبا توکل به الله راه درست رو برم و اون اصول درست انجام بدم تا به بهترین مکان وافرادروبروبشم واگرخودم تغییر کنم همه چیز تغییر میکند استادعزیزم واقعا به نکته عالی توضیع دادین خدروهزاران بار شکرمیکنم که با چنینین دست عزیزی منو روبرو کرده و دارم هدایت میشم به جاهای عالی وخواهرعزیزم مریم گلی که واقعا زحمت میکشن سپاسگزارم وهمه شما دوستان این خانواده موفق باشیدخدابا تنهاتورومیپرستم وتنها از تو اطاعت میجویم
🌹🏵💮🌸💐🌼🌻🌺🌷⚘🌲🌲🌲
میدونید از بچگی گفتن بهمون که کسایی که موفق شدن پارتی داشتن و فلان تا حرف دیگه
ولی….
من همیشه مخالف بودم
حتی با اینکه سنم کمه دلم نمیخواست زیر بار این حرفا برم
و شروع کنم به اینکه آره بابا من نمیتونم پس…
نه هرگز نخواستم و نمیخوام
و وقتی شما این حرفو زدین خنده ی عجیبی روی لبم اومد
خیلی خوشحالم از اینکه وقتمو برای آموزش
دیدن میزارم و نه مثل خیلی از همسن های خودم درگیر کارای بیخودی بشم
خیلی ممنونم از حرفای قشنگتون :)
به نام خدای مهربان
برگ هفتاد و یک از سفرنامه
سلام به استاد جانم مریم بانو مهربانم و خانم فرهادی و آقا ابراهیم عزیز و تمام بچه های خانواده بزرگ عباسمنش
استاد جان واقعیت این هست که وقتی شما را بررسی می کنم میبینم شما ایمان بسیار قوی دارید و در واقع من به اندازه شما آدم با ایمان ندیدم.در واقع هم شما هم مریم بانو خیلی توحیدی و یکتاپرست هستید و بسیار شجاع.امیدوارم من هم بتوانم مثل شما شجاع شوم و با تعهد به سمت اهدافم بروم.با تشکر علی
به نام خدا
برگ ۷۱ سفرنامه خود شناسی
ایمانی که عمل نیاورد ایمان نیست حرف مفت است
ایمان به خدا و عمل صالح همواره همراه هم هستن
بهای رسیدن به هدف صرف وقت و پول و تلاش در جهت هدفتون است
پس اگر هدفتی داشته باشین ولی قدم های که منتهی به هدفتون میشه رو طی نکنید به خاطر اینکه انگیزشو ندارید و یا زمانشو ندارید نمیتونید به اون هدفتون برسید
توکل بدون احساس خوب معنا ندارد یعنی وقتی میگی به خداوند ایمان دارم باید احساس آرامش داشته باشی ولی اگر نگرانی این به این معناس که ایمان نداری
به نام خدای مهربان یک چیزی که من توی این چند وقته یاد گرفتم اینه تعهد این طوری نبست که جو بگیره آدمو دو روز پیگیر باشه بعد ول کنه تعهد از یک ایمان قلبی از یک عشق نسبت به یک کاری نشعت میگیره
کلا به نظرم آدما سه دسته هستن دسته اول که نمیدونن اصلا چیکارن با خودشون با خودشون چند چندن
دسته دوم کسایی که علایقشونو میشناسن اما جرات اقدام کردن ندارن
و دسته سوم کسایی هستن که عایشونو میشناسن و اقدام میکنن که باید تکامل رو در نظر بگیرن چون قدم اول واقعا سخته نیاز به ایمان بیشتر داره چون تازه شروع کردی واقعا باید آزمون و خطا کنی تا به نتیجه برسی چون هیچ تجربه ای نداری من الان توی قدم اول شغل مورد علاقه ام هستم یعنی از شانزده سالگی عاشق اون حوزه کاری بودم انگار داشت با قلبم صحبت میکرد اما چون راهنمای خوبی نداشتم کسی مثل استاد عباسمنش نبود که ازش الگو بگیرم هی عقب مینداختم میگفتم داشنگاه برم بعد سربازی برم بعد همه اینا رو رفتم چون هی دست به کار نشده بودم و هی منتظر میموند م به خاطر عزت نفس پایین به علت بی ایمانی حالا سه ساله واقعا جدی پیگیر شدم و خدا دستانی رو آورد خیلی تجربه ها رو کسب کردم و تازه سر نخ رو دارم پیدا کردم یعنی ببین چیزی که توی سن شانزده سالگی عاشقش شدم و هی عقب میافتاد هی عقب میافتاد حالا باید توی سن بیست و شش سالگی تازه یادش بگیر م بعدش برم توی بازار کار میدونی عقب انداختن دستیابی به رویاها چقدر واقعا انسانو عقب میندازه اما وقتی عشق باشه وقتی علاقه قلبی باشه وقتی احساس میکنی برای این کار به دنیا اومدی این اشتیاق درونت هست فقط باید شعله ور ترش کنی
چون واقعا برای من رنج آوره که هیچ غلطی نکنم بعدش از این دنیا برم یعنی هیچ وقت نمیخوام به این مرحله برسم
به قول استاد رویاها هرگز نمیمیرن
به نام خدای مهربان من هێژا مەهتابی هستم و سپاس گذار خدا هستم که منو به این مسیر بهشتی هدایت کرد تا نهایت لذت رو ببرم
همیشه دوست دارم با نتیجه صحبت کنم
من امسال خانواده ام تصمیم گرفتن از تهران برن شهرستان چون پدرم بازنشسته شده بود اما من باور کرده بودم توی تهران به موفقعیت های خیلی بزرگی میرسم همیشه از کودکی اینو تصور میکردم نمیدونم کی اینو توی ذهنم کاشته بود که فلانی و فلانی و فلانی رفتن تهران چقدر موفق شدن و فلان و بهمان این از کودکی در ذهن من شکل گرفت و من حاضر بودم بمیرم اما این شهر رو ترک نکنم ترک کردن این شهر به معنای در هم شکستن رویاهام بود وقتی خیلی خیلی مصمم به خانواده ام گفتم من اونجا نمیام واقعا به معنای واقعی کلمه گفتم هر اتفاقی افتاد از این جا دست نمیکشم و مرتب فایل های توحیدی استاد یا اونجا توی قدم نهم گفت تهدید به مرگش کردن اما باز ادامه داده راهو
به خودم گفتم هیژا ببین اینجاست باید نشون بدی ایمان داری یا حرف مفت میزنی با خودم عهد کردم حتی اگه تنها مردم اینجا بر نمیگردم در راه خواسته ها مردن خیلی افتخار آمیز تر از بزدلانه زندگی کردنه واقعا یکی دوماه اول سخت بود منی که عادت به غذاهای خوشمزه مادر کرده بودم باید از بیرون غذا میخریدم یا غذاهای ساده درست کنم خونه من پاش وایسادم نتیجه اش شد کلی لوازم منزل هدیه گرفتم از خانواده فرش لباسشویی میز نو کامپیتر کلی چیز دیگه فقط یک یخچال رو باید هزینه میکردم میخریدم و خدا رو شکر خداوند برام ردیفش کرد جالب اینجاست اون محله ای که از چند سال پیش همیشه دوست داشتم اونجا خونه بخرم و زندگی کنم همیشه میرفتم توی خیابون هاش و ذوق میکردم و تحسین میکردم آپارتمان ها رو خیابون بندی های استاندارد و تمیز و بزرگ رو و اونجا اجاره کردم یک واحد خونه رو تازه رهن رو خداوند جور کرد فقط یک مقداری از اجاره رو میدم همیشه به خودم یادآوری میکنم ببین یکذره شجاعت به خرج دادی این همه نتیجه گرفتی یک قدم به سمت خدا رفتی خدا هزار قدم به سمتت اومد واقعا اگه شجاعت وایسادن پای رویاهامونو داشته باشم خداوند پاسخ میده من گفتم هر اتفاقی افتاد عقب نشینی نمیکنم و البته فایل شانزده مصاحبه با استاد خیلی توی این زمینه بهم کمک کرد فایل های استاد اون وجود خدایی منو بیدار میکنه و شجاعت رفتن توی دل مسئله ها رو میده بدم
به نام خداوند آگاه
سلام به استاد و خانم شایسته عزیز و همه همسفرهای عزیز
روز هفتاد و یکم سفرنامه
پرداختن بهای هدف از اون موضوعات چالشی هست که ایمان راستین میخواد ایمانی که عمل بیاره.
عشق و علاقه برای رسیدن به هدف و کنترل ذهن مداوم و عمل به ایده های الهام شده ما رو در مسیر نگه می داره .
”اولین شرط رسیدن به هدف علاقه اس ”
باوری که منجر به تغییر رفتار ، تغییر شخصیت و ایجاد اصول و روش جدیدی میشه این باور ساخته شده و داره ریشه های عمیقی ایجاد میکنه و هر بار قوی تر میشه.
اگر میخوام در زمینه ی مورد علاقه ام به درجات عالی برسم باید تمام وجودم تمام فکر و ذکرم کارم باشه .باید با تمرکزم ، زمانی که صرف میکنم و با ایمانم بهاش رو بپردازم و این انرژی رو تبدیل کنم .
فقط از راه درست و سالم میشه به موفقیت پایدار رسید فقط با پرداخت بهای هدف میشه به مراتب بالا رسید و هر کس سعی کرده به شکل دیگه ایی برسه به قله ، دوام نمیاره و موفقیتش پایدار نیست !
وقتی همون اول راه اصول خودمون رو تعیین میکنیم اصولی که برای ما مهمه نه اینکه جامعه برامون تعیین کنه در مسیر درست قرار میگیریم .
جهان اینقدر دقیق و هوشمنده که به محض ایجاد کوچکترین تغییری در باورها و فرکانس های من، تمام جنبه های زندگی من به همون میزان تغییر میکنه .
باید اینقدر قوی باشم که برای خودم اصول شخصی داشته باشم و تحت هر شرایطی به این اصول پایبند باشم و در مسیری که خودم تعیین کردم حرکت کنم .
مطالب این فایل خیلی بیشتر از اینهاست که ان شاء الله وقتی مدارن بالاتر رفت درک بهتری خواهم داشت اما اینها برداشتِ الان منه.
خدایا شکرت
سلام خدمت استاد عباسمنش عزیز …
این فایل تاثیری بسیار بسیار زیاد روی آگاهی من داشت ، این حرف استاد که ما باید انرژی رو تغییر شکل بدیم واقعا بی نظیر بود و جالب اینجاست که من بعد از دو سه بار گوش دادن این حرف رو درک کردم ، این حرف استاد که هرکدوم از ما باید بهای موفقیت مون رو بدیم ، مهم ترین بهایی که ما باید بپردازیم ، از زمانمون گذاشتنه ، وای خدایا چقدر همین حرفهای استاد عزیز ، پاسخی شد به سوالات من … بدون شک این فایل از استاد ، یکی از بهترین فایل ها میباشد و شخصه به من آگاهی زیادی داد بلطف خدا ، من صبح ها زود بیدار میشم و حالا میدونم که باید زمان بزارم برای درک قانون ، خدایا شکرت …
یکی دیگه از آگاهی هایی که از این فایل بی نظیر کسب کردم موضوع پرداخت بها بود ، اینکه نمیشه کائنات رو دور بزنیم نمیشه بدون پرداخت بها از دوره ها استفاده کنیم ، برای خودم اینطور بود که من حدوداء دو سال پیش با این مباحث آشنا شدم و بعدش هم از طریق یکی از دوستان عزیزم با استاد عباسمنش آشنا شدم و اوایل راه ، از طریق کانال های تلگرام وویس های استاد رو گوش می دادم ولی نتیجه ای نگرفتم و الان درک میکنم چرا ، با دیدن این کلیپ استاد فهمیدم باید بها داد ، نمیشه جهان و کائنات رو دور بزنیم و بعدش هم از اون کانال اومدم بیرون و فایل ها هم پاک کردم کلا و دوره ی قانون آفرینش رو تهیه کردم همراه کتاب های الکترونیکی و دارم رو خودم کار میکنم و کم کم درک میکنم قوانین بدون تغییر خداوند رو … و در آخر اینکه این فایل از صدها کتاب موفقیت با ارزش تر و آگاهی خالص تری به من داد ، آشنایی با استاد عباسمنش یکی از بهترین اتفاقات زندگی من بود …