مصاحبه با استاد | مفهوم «ایمان + عمل صالح» در مسیر هدف - صفحه 77

1066 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    پرستو گفته:
    مدت عضویت: 201 روز

    سلام و احترام به استاد عزیزم و مریم جانم و دوستان خوبم در سایت

    خداروصدهزار مرتبه شکر سه بار این فایل رو گوش دادم و خواسته ام رو نوشته ام و همه ی بهایی که باید توی این مسیر و تحقق خواسته ام بپردازم رو نوشتم ….

    اولویت بندی کردم و تعهد دادم که طبق اصول قدم بردارم خدایا شکرت این فایل چقد شنیدنش به موقع بود ….. من با تعهد به اقداماتی که در راستای تحقق هدفم انجام میدم خودمو آماده ی دریافت خواسته ام میکنم و به مرور زمان ظرفیت وجود خودمو رشد میدم در واقع عمل صالح یعنی همین یعنی تعهد به اقداماتی که باید در مسیر تکاملت انجام بدی و فقط لازمش ایمان هستش…من هر روز مواردی که در راستای خواسته ام رعایت کنم باید برای خودم مرور کنم و هر روز تمرکز کنم تا ایده های حرکتی در راستای تحقق خواسته و هدفم به من الهام بشه…. چون خدا همیشه طبق قوانین خودش عمل میکنه و وظیفه ی خودشو انجام میده….و اینجوری من کم کم با خواسته و هدفم هم فرکانس میشم و خواسته ی من تحقق پیدا میکنه …..خدایا شکرت که هر روز آگاهی های منو رشد میدی ….خدایا خیییلی دوستت دارم خیییلی …. خدایا شکرت که منو تو مدار استاد عباسمنش قرار دادی ….. در پناه خدا شاد و سلامت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    پرستو گفته:
    مدت عضویت: 201 روز

    سلام استاد عزیز و خانوم شایسته ی نازنین و دوستانم در سایت

    خداروشکر امروز هم هدایت شدم به سایت و گوش دادن فایلهای بی نظیر استاد عزیزم ….اینکه آدم باید به کارش علاقه داشته باشه قطعا باااید همین باشه چون اگه علاقه ای نباشه اگه فقط یکبار توی اون کار شکست بخوره قطعا اون کارو رها میکنه من خودم به شدت به کارم علاقه دارم و بارها شکست خوردم اما هرگز کوتاه نیومدم بهای خیییلی سنگینی پرداخت کردم و تازه الان بعد سه سال تلاش‌های سخت و شکستهای مکرر

    دارم به موفقیت می رسم پس اگه علاقه ای نباشه بهایی پرداخت نشه و ایمان نداشته باشی قطعا آدم موفق نمیشه….هدف من خییلی بزرگه ولی این هدف برای خدای بزرگ حتی به چشم هم نمیاد و به یه چشم به هم زدن کمکم میکنه تا به هدفم برسم اما رسیدن من به هدفم به ظرفیت وجودی خودم بستگی داره و من باید تلاش کنم خودمو به خدا ثابت کنم ظرفیت وجود خودمو بالا ببرم ایمانم رو بالا ببرم توی مدار خواسته ام قرار بگیرم تا خدا منو به فراوانی و ثروت برسونه و همه ی خواسته هام برآورده بشه….

    لازمه‌ی توکّل بر خدا این است که بنده در مسیر اطاعت حضرت حق قدم بردارد و در این طریق از او مدد بخواهد. لذا در آیات متعدّدی از قرآن کریم، راه خروج از مشکلات، آسان شدن امور و پیدا کردن مسیر درست، مشروط به تحصیل تقوا شده است.

    خدایا شکرت که هستی….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    رستا گفته:
    مدت عضویت: 1543 روز

    بنام رب یکتا که هرچه دارم از اوست

    ردّ پای 1 بهمن

    12 دقیقه از شیش صبح گذشته بود که بیدار شدم. رفتم حمام تا یه دوش گرم حسابی بگیرمو خودمو برای یه روز قشنگ دیگه آماده کنم. دیشب دمای هوا خیلی پایین بود، اولش هوای حمام سرد بود اما بعد کم‌کم گرمِ گرم شد. چشمم به شامپوی جدیدی که دیشب خریدم افتاد؛ لبخند زدمو خدا رو شکر کردم؛

    آخه من چند ماه پیش این شامپو رو بقیمت خیلی بالاتر از جایی گرفته بودم و فکر نمیکردم دیگه به این قیمت پایین پیداش کنم.

    همیشه خدا بهتریناشو برام کنار میذاره.

    چقدر خوبه که این باورُ دارم در خودم میسازم. به بهترین چیزا در بهترین جاها هدایت میشم.

    به بهترین وسایل، بهترین فروشگاه ‌ها، بهترین خدماتی‌ها، بهترین سایتها، بهترین آدمها و…

    چند روز پیش کامنتی میخوندم که داشت چنتا سایت قرآنی رو معرفی میکرد. رفتم سر زدم و دیدم زمین تا آسمون، خوندن عربی قرآنش و صدای گوینده‌ش و لحنش و افکتهای پشت صداش با اون سایتی که من بهش هدایت شدم فاصله داره و اصلا نمیشد باهاش ارتباط برقرار کرد. صوتش قدیمی بود و منو یاد دورانی مینداخت که هنوز خدا رو نمیشناختم و گویندش در واقع گوینده نبود یه فرد معمولی بود که اصلا از متن خوانی چیزی بلد نبود و خیلی جاها صدای نفسهاش شنیده میشد و نمیتونست زیبا و حرفه‌ای بخونه که آدم جذب بشه به متن (قرآن) .

    اونوقت من حدود دو ماه پیش فقط با یه سرچ ساده، به سایتی هدایت شده بودم که تا بحال همچین صوت و افکت و ترجمه و گوینده‌ای از قرآن ندیده و نشنیده بودم و تو کامنتا هم نخونده بودم.

    فقط وقتی از خدا هدایت خواستم که بیشتر بشناسمش؛ تو نشانه‌های امروز من و کامنتا و حرفای اطرافیانم کلمه «قرآن صوتی» برام بُلد شد. منم یه روز بین نماز ظهر و عصر گفتم بذار سرچ کنم ببینم چی میاد و بعد از حدود پنج دقیقه من هدایت شدم به بهترین قرآن صوتی و گوینده‌ای که میتونست باشه. حداقل تا الان نظرم اینه.

    و اینقدر برام جذاب بود این صوت و ترجمه و… که از گوش دادنش سیر نمیشدم. برنامه گذاشتم هر روز گوش بدم. گاهی هم با گوش دادنش از رو قرآن خط میبرم. بهر حال بینظیره.

    دیروز سوره مریم رو گوش دادم. خیلی هدایتی برام پلی شد. با شنیدنش، نشونه‌ها رو گرفتم. من دنبال سوالاتی بودم که جواباش دقیقاً تو سوره مریم بود. خیلی کیف کردم که خدا اینجوری هدایتم کرد.

    خداجونم سپاسگزارتم که همیشه به بهترینها هدایتم میکنی.

    فایلای شکرگزاری رو گوش دادم. ده مورد شکرگزاری نوشتم و ستاره‌ی قطبی رو. نتونستم خواسته‌هامو خیلی واضح و مشخص بخوام یا تجسم کنم.

    ساعت 13:13

    ساعت 11، رفتم مدرسه پسر کوچیکم ایلیا. جلسه بود برا والدین اسمش جلسه‌ی مرهم بود. یه طرحی بود داده بودن برای مشاوره؛ که والدین یاد بگیرن با بچه‌ها چجوری رفتار کنن. چون کلاس ششم هستن و تو سن حساس یا بقول خودشون حساس و خطرناک.

    از اول جلسه گفتم خدایا شکرت که تو به من آگاهی دادی و من و همسرم این استرسا رو نداریم.

    وقتی به حرفاشون گوش میدادم، میدیدم مادرا هی سوال میپرسن یا جواب سوالاتی از این قبیل که تو همچین شرایطی چه کنیم رو ندارن؛ یعنی تو یه جلسه حدود 3٠ نفره، هیچکس نبود که بدون استرس و نگرانی از آینده فرزندش و اوضاع حساس کنونی ( بقول خودشون:)) برای نوجوونا نشسته باشه. همه نگران بودن.

    خداجونم چقدر سپاسگزارتم که بمن یاد دادی نگران نباشم و بسپرم دست تو. ممنونم که بهم یاد دادی از همون بچگی بچه‌هامو خوب تربیت کنم که الان تو این سن حساس، نگرانی و استرس نداشته باشم.

    بحث راجع به این بود که با بچه‌ها همدلی کنیمو دوست‌ باشیم باهاشون تا بتونیم توجیهشون کنیم که گوشی و موتور نداشته باشن تا به سن قانونی برسن و… یعنی واقعا برام خنده‌دار بود. پسرای من چند ساله که گوشی دارن و همیشه استفاده مناسب داشتن و هیچوقت نیازی به کنترلشون نبوده. ولی بحث به این سمت میرفت که چجوری باید کنترلشون کنیم یا چجوری بذاریم خشمشون رو خالی کنن یا دست به کارای خطرناک نزنن.

    خداجونم مرسی که پسران عزیزمو حفظ میکنی و من رو در این مسیر ثابت قدم بگردان تا همیشه بتو توکل کنم و فقط از تو مدد بخوام برای حفظ و کنترلشون در مسیر؛ چون من ناتوانم از اینکه کسی رو بخوام کنترل یا هدایت کنم.

    و سپاسگزارتم که همیشه بچه‌هامو حفظ کردی از بلاها . میدونم که همیشه مراقبشونی.

    میدونم که باید باورهامو قویتر کنم تو این موضوع و فقط از تو کمک بخوام. پس خودت هوامو داشته باش. بوس بوس.

    آخرای جلسه مادرا میگفتن لطفا بیشتر از این جلسات بذارین. خیلی به ما کمک میشه و شماره مشاورا رو یادداشت میکردن.

    ولی من فقط لبخند عمیقی به لب داشتم و تو دلم میگفتم خدایا شکرت سپاسگزارتم که هدایتم کردی.

    نماینده‌ی یکی از ششم‌ها گفت واقعا همه‌ی خانواده‌‌ها و مادرا با این مسئله گوشی و موتور با بچه‌هاشون مشکل دارن . کی تو این جمعه که این مشکلو نداشته باشه؟ من سریع دست گرفتمُ بلند گفتم من. یهو همه برگشتن نگاه کردن بهم. با تعجب گفت شما مشکل ندارین؟؟! گفتم نه. بعضیا پرسیدن چطور؟ گفتم من از همون سن بچگی بچه‌هام باهاشون دوست بودم و اصلا نیازی نیست الان گارد بگیرم برا این قضایا یا کنترلشون کنم که جاهای نامناسب نرن با اینترنت و…

    خداجونم سپاسگزارتم من هرچی دارم هرچی بلدم از تو دارم. تو بودی که منو آگاه کردی و به بهترین جایی که وجود داشت هدایتم کردی؛ به این مکان بهشتی زیبا، به بهترین استاد توحیدی جهان، به این آدمهای توحیدی که با اینکه ندیدمشون ولی با خوندن کامنتاشون، عاشقشون شدم، عاشق دیدگاهشون به زندگی، به تو، به همه‌چی و یه دنیا آرامش رو بمن هدیه دادی. سپاسگزاااارتم.

    از شما استاد عززززیزم، مریم جااااااان از شما و همه‌ی بچه‌های توحیدی سایت سپاسگزارم.

    صبح وقتی وارد مدرسه شدم چشمم افتاد به همسایه و دوست عزیزم که خیلی دوسش دارم. تو بوفه بود چون غذا درست میکنه برا بچه‌ها و بعدم کیک و شیرکاکائو و… میفروشه تو بوفه.

    منو که دید چقدر با اشتیاق سلام و احوالپرسی کرد و از پشت پنجره‌ش دست داد. چشاش برق میزد و گفت دلمون برات تنگ شده کجایی یا یه همچین چیزی.

    بعدشم پسرم اومد کنارم. منو دیده بود که رفته بودم تو حیاط مدرسه و بغلم کرد. خیلی ذوق کرده بود. بوسیدمش. یکم حرف زدیم. گفت یکم تو حیاط وایسا پیشم. گفتم جلسه شروع شده باید برم و خداحافظی کردیمو رفتم.

    تو جلسه کنار نماینده کلاسمون نشسته بودم. چقدر احترام دیدم از ایشون. ما زیاد با هم گرم نمیگرفتیم ولی امروز کلی با من حرف زد. اول پرسید جمعه استخر نیمدین؟ تعجب کردم. آخه من تو چند ماهی که رفته بودم استخر فقط یکبار دیده بودمش. گفتم مسافرت بودم. خونه بابام اینا بودیم. بعد از اینکه مالِ کجا هستم پرسید و چجوری شد اینجا ازدواج کردم. با ذوق گوش میداد.

    یادم اومد دیروزم رفتم مغازه یکی از بچه‌ها که باهم استخر میرفتیم. در واقع تو کلاس شنا باهاش آشنا شده بودم. تا رفتم داخل، گفت جمعه نیمده بودی استخر!

    چه جالب خدای من. من دارم رو باورای خود ارزشی کار میکنم. در حالیکه پراکنده‌س ولی نتایج خیلی خوبن.

    چه خوبه همشونو بتونم بیاد بیارم و با نوشتن تاییدشون کنم. خیلی خوب درک میکنم که وقتی تعریف میکنم چه فرکانسهای قدرتمندی ارسال میکنم و نتایج خیلی بیشتر میشن.

    دیروز هم برخوردای فوق‌العاده‌ای تو مغازه‌ها با فروشنده‌ها رقم خورد.

    روز قبلش خانواده همسرم تماس گرفتن تصویری و کلی تعریف کردن از من. یکی از خواهرشوهرام اینقدر از دیدن من ذوق کرد و کلی از تیپ و لباسم تعریف کرد. گفت من همیشه میگم شاهین خیلی شانس آورده تو زندگی. چند بار تاکید کرد. کلی کیف کردم.

    خداجونم همه‌ی این محبتا از سمت توهه و لبخند توست بمن. سپاسگزارتم.

    ساعت 16:16

    از مدرسه که برگشتم، خیلی خوشحال و سپاسگزار بودم و احساس خیلی خوبی داشتم.

    من ناهار گذاشتم. همسرم انار خریده بود. من چون امروز صبح، تعهدم به قانون سلامتی رو تمدید کردم، انار نخوردم.

    الانم داشتم جلسه اولش رو گوش میدادم. و اهرم رنج و لذت رو مرور میکردم. داشتم فکر میکردم چقدر متعهد بودم و از سلامتی کاملم لذت میبردم. فقط تحت تاثیر حرف دیگران که بهم میگفتن چقدر لاغر شدی و صورتت آب شده، کنار کشیدم. آخه از اولشم من آدم نرمالی بودم، هیچوقت چاق نبودم.

    بهرحال از اول مهر ماه باز هم شروع کردم به زندگی به شیوه قانون سلامتی ولی اینبار، یکم پخته‌ترم و حس میکنم حرفای دیگران چندان اهمیتی نداره. میدونم که اگه خط قرمزامو رد کنم تو این قانون، حتما بلا سر بدنم میاد؛ هرچند، چند بارم چیت کردم و اومد. بنابراین میخوام پاش وایسم.

    خدای من میدونم باز هم هدایتم میکنی و دستمو میگیری تا قانون رو در عمل اجرا کنم.

    بعد وضو گرفتم تا نمازمو بخونم، به همسرم گفتم، کشک‌ها رو بذاره رو سفره‌ای که پهن کردم. دیشب کشک ترا رو قیف زدم و سفره‌ی نخی زیرش کاملا خیس شده بود. داشتم فکر میکردم کشکا رو چجوری قشنگتر در بیارم یهو توجهم جلب شد سمت ماسوره . گفتم امتحان میکنم. وای خدا جونم چقدر خوب در اومدن.

    همسرم سریع همه رو جابجا کرد.

    منم نمازمو خوندم.

    صبح اتاقا رو جمع و جور و مرتب کرده بودم. نور خورشیدم از لابلای پرده میزد تو اتاق. نماز خوندن تو اتاق خلوت بچه‌ها حس خیلی خوبی داشت.

    بچه‌ها با خوشحالی از مدرسه اومدن. کلی بغل و بوس و محبت بینمون رد و بدل شد. شروع کردن به تعریف روزشون. بعد دورهم ناهار خوردیم و در حال خوردن ناهار به پیشنهاد بچه‌ها، یه انیمیشن قشنگ دیدیم تو تلویزیون جدیدمون که تازه پریشب نصبش کردیم.

    بعد ناهار، همسرم گفت هزینه‌ی تعمیر ماشین رو زدم به کارت داداش. رفته ماشینو از تعمیرگاه بیاره.

    ممنونتم رب یکتای من؛ تو همه‌ی کارا رو ردیف میکنی. مثل چند روز پیش که وقتی ماشین اول اصفهان خراب شد یه ماشین خوب و تمیز جور کردی تا بقیه سفرمون رو باهاش بریم و بعد بسلامتی و راحت برگردیم خونه و تا الان هم دستمون مونده. احتمال زیاد همینو میخریم. قیمتشم برامون مناسبه.

    این چند روز که سوارش میشدیم مثل یه رؤیای به حقیقت پیوسته بود برام .

    میگفتم چه راحت میشه ماشین خرید و ماشین عوض کرد.

    قشنگ باورمون شد.

    چون از قبل تصمیم داشتیم ماشینمونو عوض کنیم و در موردش صحبت میکردیم اما فکر میکردیم هنوز وقتش نرسیده.

    چه راحت ماشینو نزدیک خونه مادرشوهرم پارک کردیم و رفتیم به سفرمون ادامه دادیم. فرداش یکی از آشناهای برادرشوهرم اومده بود ماشینو برده بود تعمیرگاه. و امروز برادرشوهرم رفته ماشینو بگیره. تعمیرگاه اول گفته بود خرجش دو برابر این قیمت میشه ولی امروز نصف قیمتی که گفته بود گرفته بود.

    خداجونم شکرت

    بعد شروع کردم به گوش دادن قانون سلامتی. چایی دم کردمو با عشق نوش جان کردم.

    پسر بزرگم لباس پوشید رفت در خونه تا فوتبال بازی کنه. تو این سرمای استخوان سوز دست از تمرینش بر نمیداره.

    پشتکارش همیشه برام قابل تحسینه. سپاسگزارتم رب من رفیقم. همیشه پشتش باش و حمایتش کن تا به رؤیاهاش برسه.

    17:27

    نشستم پیش پسر کوچیکم. براش کشک نیمه تر آوردم بخوره بوسم میکنه میگه تو زیباترین عشق جهانی. بابایی خیلی شانس آورده. قربونت برم. خیلی دوستت دارم. عشقی

    22:52

    سر شب ، رفیقم زنگ زد. چه حرفای خوبی زدیم. خداجونم سپاسگزارتم که این رفیق خوب و مهربونو دادی بهم. همش در حال تحسینو ماشاءالله گفتنه. میدونم که مهربونیاش نسبت به من و بچه‌هام، از سمت توهه. من از چهره‌ی خندون و محبتاش، خیلی چیز یاد گرفتم. ممنونتم رب رحیمم.

    نمازمو با عشق تو خلوت اتاق بچه‌ها خوندم. بین دو نماز با خدا حرف زدم، ازش تشکر کردم بابت اجابت درخواستهای اخیرم و خواسته‌هامو بهش گفتم. پاکسازی کردم و افکار خوب رو جایگزین کردم. بعد دو صفحه قرآن خوندم. سوره‌ی اسرا؛ از آیاتی خوندم که تذکر داده بود شکرگزار باشید. شیطان در کمینه همیشه ولی کسانی که «بنده‌ی» من باشن، من برای مراقبت ازشون کافیم و شیطان نمیتونه بهشون ضربه بزنه.

    چقدر خیال راحت کن بود.

    من از وقتی قصد کردم بنده‌ی تو باشم و تسلیم بودنو تمرین کنم همه چی تو زندگیم خیلی خوب شده، خیلی خوشحالم.

    در بند کسی نیستمو بیشتر بدنبال توام. چه حس خوبی میدی بهم وقتی بیادتم. یا از وقتی بهت گفتم نشونه‌ی تاییدت و دوست داشتنم از سمت تو اعداد رُند باشه اکثر اوقات تا نگاه به ساعت میکنم، عدد رُنده. حتا چندین بار پشت سرهم توی روز یا شب.

    همسرم اومد داخل اتاق گفت چطوری عشقم و سیصد تومن پول داد بهم. گفت بذار رو پس‌اندازات.

    موقع حاضر کردن شام که خیلی سریع و ساده آماده کردم، سوره سجده رو گوش میدادم.

    بعد از اون هم فایل نحوه برخورد با تهمت قسمت اول.

    بعد شام کلی لباس انداختم تو ماشین و یه عالمه ظرف از اول صبح رویهم جمع بود که یهو بدلم افتاد زود بشورم که اگه برم بشینم میمونه. سرعتی شستم.

    پسر بزرگم پارسا باید موهاشو کوتاه میکرد برای فردا، صداش زدم گفتم بیا موهاتو درست کنم. خداروشکر که بصورت تکاملی خیلی راحت شده این کار برام.

    بعدشم دوش گرفت و با پسر کوچیکم رفتن خوابیدن.

    از همسرم درخواست کردم تو کارهای خونه بیشتر کمکم بده هم خودش هم بچه‌ها. با لبخند و خوشرویی گفت باشه عشقم. همونموقع رفت لباسا رو از ماشین در آورد و پهن کرد رو رخت آویز.

    رب بزرگم، ای رزاق و وهّاب، ای نور تمام هستی، ای رحمان و ای رحیم، ای سمیع و ای بصیر، ای نصیر و ای علیم؛ تو در جان من بدرخش که تنها تو، کافی هستی .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    مجید بختیارپور عمران گفته:
    مدت عضویت: 962 روز

    به نام خداوندی که گناه مارو میبیند ولی در توبه اش را نمی بندد خدایی که میدونه من به گناه تا ثواب به سمت گناه راحتتر گرایش دارم ولی در توبه اش همیشه برویم بازه

    خدای خوبم چکوته میشه فقط و فقطططط برای این مهربانی ات ترا شکر گفت جوری که ادای دین شود خدایا این مهربانی ات چنددددددد؟ چه قیمتی فقط میشه رو این نعمت خدا گذاشت که خطا کاریم گنه کاریم ولی در توبه هر روز و شب بروی ما بازه تا هروقت دلمون خواست برگردیم به آغوش خدا و پاک شویم تا بتوانیم از نعمتهای خاصش بهره ببریم…

    الحمدالله کما هو اهله

    حمد ترا میگویم به اندازه ای که شایسته اش هستی که شایستگی اش را فقط خودت میدانی که ما هیچکدام اندازه اش را مقدارش را نمیدانیم و هیچوقت نخواهیم دانست الهی شکرررررت که به مقدار کم شکر گفتن ما راضی میشی و نعمت مارو افزون میکنی الهی شکرررررررت الحمدالله کما هو اهله…

    الهی پاک و منزه تویی، سبحان تویی و گناه بزرگ نزد من است ،پس زیباست آن عفو بزرگ از جانب تو ای اهل تقوا و مغفرت ای اهل بخشش لطفا مارا ببخش و بیامرز تا به سوی تو بازگردیم …آمین

    سلام و درود بر استاد عشق و همراه عاشقش مریم دوست داشتنی

    سلام و درود بر دوستداران این اساتید عشق

    سلام و درود بر جویندگان نور در توحیدی ترین سایت دنیا

    نمیدونم از کجا و چی بنویسم خدایا خودت کمکم کن این چه فایلی بود که دوبار گوش کردم ولی سیر نشدم من چند روز در گام هفتم اتراق کردم چون واقعا گام هفتم نیاز به تفکر بسیااااار داشت سیر نشدم ازاون آگاهی ولی دیگه حسم گفت برم پله بالاتر که اومدم اینجا در گام هشتم که ناک اوت شدم البته یخورده پژمرده شدم که از روی خیلی از اصول های زندگیم رد شدم و بی محلی کردم برای همین دارم تنش و فقیری رو تجربه میکنم من ذهنم آلوده هست آلوده به گناه من این روزها دارم پوست اندازی میکنم و بایدددد صبوری کنم باید بها بپردازم باید با صبوری کردن و با رویکرد به خالق مهربانم ازش یاری بخوام تا کمکم کنه تا بتوانم از این آلودکی های قدیمی ذهنم پاک شوم آزاد شوم رها شوم من در اسارت کمبودم من در اسارت بی اصولی هستم من تو صف نونوایی ها زدم چون آشنا داشتم و میرفتم بدون اینکه صف وایستم تلفنی سفارش میدادم میرفتم میگرفتم میدونستم کارم اشتباهه همیشه آخر وقتم میرفتم چند نفر ایستاده بودن سختمم بود میدونستم گناهه ولی خودمو یجورایی قانع میکردم الان که فهمیدم اشتباهه تلاش میکنم انجامش ندم چون این تلافیش فقط سر صف نون نمیشه جاهای دیگه که کاری باید برام صورت بگیری یکی میاد نوبت منو میگیره یا با آدمایی بر میخورم که مثل من بی اصولی دارن واقعا این فایل به اندازه صدمیلیون یا صد میلیارد می ارزه از گام هشتم یاد گرفتم هرگززززر هیج جا و هیچ وقت دنبال تقلب و دزدی و خیانت کردن نباشم حتی اگه همه مردم اون جامعه اینکاره باشن من خاص باشم خدا براحتی منو با دستش میگیره میبره جای خاص همون کاری را که با استاد باعشقمون کرد با دستاش اونو گرفته مثل یک پادشاه برده در بهترین جای دنیا اسکانش داد بدون هیچ پارتی بازی وقتی خاص باشی بدنبال رشوه دادن و کار حرام نباشی خدا خودش میشه هم مبلغت هم پارتی و چه کسی بهتر از خداااااااا الهی شکرررررررت که الگویی واضح و روشن و مبین از خوشبختی و موفق شدن از راه حلال وپاک برای ما ساختی استاد عباسمنش عزیز و تا با دیدنش با گوش فرا دادن به حرفاش باور کنیم که بله برای ایشون شد حتمااااا برای ما هم میشه خداروشکرررر استاد بابت داستان بسیاااااار الهام بخشی که از زندگیت تعریف کردی تا ایمان مارو محکمتر بسازی ازت ممنوووونم و یه تشکر ویژه ازت داریم که تونستی از پس همچین مشکلی بر بیای اونم در دل تاریکی مطلق به نور رسیدی تا درسی آشکار باشه برای رشد و پیشرفت ما بدون هیچ بهونه ایییییییی ازت بی نهایت ممنوووووونیم

    همیشه میگفتم من اگه دوره پیامبر اگه بودم آیا حرفاشو قبول میکردم الان میفهمم که صدرصد قبول میکردم چون الانم شما همون پیامبری و ما هم همون امت جاهلییت مدرررررررن که بت پرستی های ما هم مدرنیته شده الان هنوز از اون دوران سخت تره چون فشار طبقاتی زیاد شد چشم و هم چشمی زیاد شد رقابت باطل زیاد شد و گذشتن از اینا امروز تو این دوران واقعااااا سخته که ما عباسمنشی ها داریم در کنار هم از پسش بر میایم واقعا اطرافمو میبینیم با هر آشنایی عزیزی که حرف میزنم واقعا اصلااااا حرفای منو انگار نمیفهمن انگار من با یک زبان خارجی دارم حرف میزنم قبلا اعصبانی میشدم ولی از وقتی فهمیدم بخودم گفتم که منم تا چندسال پیش مثل اونا فکر میکردم واقعا سخته با برنامه های غلط پر شده باشی بیای این حرفا رو بشنوی من اگه از روز اول این حرفا رو شنیدم مقاومت نکردم چون با خدا زیاد بیگانه نبودم جسته گریخته باهاش زبانی یا یخورده حسی ارتباط داشتم فقط با خدا ازش ترس داشتم از توهین به پیامبرا و قرآن میترسیدم این اعتقادی که مادر بزرگم بهم داده بود کمکم کرد و خدا هم خیلیییییی منو دوست داشت که بهم اجازه داد تا حرفشو بشنوم و بتونم درکش کنم و فرار نکنم ازش واقعا استاد درست میگی اگه در مدارش نبوده باشیم بهترین فایل استاد هم به ما میرسید فرار میکردیم ازش واقعا لعنت بر جهل و حماقت و نااگاهی

    برای همینه همه جای قرآن داره از اندیشه کردن تفکر کردن دانایی داشتن حرف میزنه ما اومدیم تا با فکر کردن به کار خدا باعث گسترش جهانش بشیم و مثل آب خوردن روزی کسب کنیم و قدردانش باشیم تا با این کلید کارو بر خودمون راحتتر سازیم خدایا کمکم کن تا تمام این چیزایی که امروز فهمیدم و بتونم انجام بدم من شاید نتونم مثل استاد اینقد قوی باشم و بزنم تو دل تاریکی ولی به اندازه خودم خودت میدونی که دارم بها میدم و چقد در دل تاربکی که هستم بهت ایمان دارم و میدونی که این ایمانم زبانی نیست خودت بهتر میدونی که شب و روز دارم وقت میزارم برای اینکه باورهامو تغییر بدم و از شرک دور بشم میدونی که هر کاری رو که با باور توحیدی من منافات داشته باشه رو فهمیدم سریع بدنبال اصلاحش هستم و هرگز کاری که منو از تو دور میسازه رو انجام نمیدم میدونی هر روز در حال بهتر شدنم از هر لحاط میدونی هر وقت شکست خوردم کم نیاوردم شونه خالی نکزدم باز تکرار کردم تکرار کردم استمرار بخرج دادم تا پیروز بشم و اون کار نادرست و اصلاح سازم خودت اینو میدونی که تو کاری که هستم بازارم کساده ولی حالم خراب نیست فعلا در رنج نیستم و منتطرم تا گشایشی انجام بشه چون گفتم من باید تو این کار موفق بشم بعد برم دنبال کاری که براش ساخته شدم هنوز چیزی بهم نگفتی که ازاین کار بزنم بیرون از شراکتی با داداشم و خواهرزادم بزنم بیرون خودت میدونی این یکی از خواسته هامه که روزی برسع کاری مشغول باشم که 6دانگش مال خودم باشع و خودت بدون هیج شراکتی ،اینو تو لیست 107خواستنی هام در تمرین آگاهی های دوره قانون آفرینش نوشتم و لیست کردم قبلا میترسیدم به جدایی فکر کنم الان خیلی دارم به این موضوع فکر میکنم و نشونه ای که برام فرستادی با کامنت دوستی رو گرفتم شکرتم کردم اینارو خودت میدونی پس منتطر ایده ای که باید بکنم و بپرم توش بدستم نرسید فعلا همچنان با صبر و استقامتی که تو بهم دادی و یاری خواستن از تو در انتظار الهامات تو هستم تا چیزی که میخوای و بتونم انجام بدم خودت باید کمکم کنی تنهایی نمیشه و نمیتوووووونم چون من هیچی نمیدونم گم میشم میترسم از تنهایی چون شیطان رجیم همه جا برامون دام انداخته میترسم بدامش گرفتار بشم و اگه تو نباشی کی میتونه نجاتم بده الهی خواسته ام موفقیت مالی هست میخوام درآمد روزانه میلیاردی داشته باشم مثل استادم مثل رونالدو که در آمد این فصلش با پول ما میشه روزی 35میلیارد تومن مثل نهنگ دریایی که داری در وعده غذایی روزانه اش یک میلیارد تومان ماهی بهش میدی کم کمش اونم واسع یک نهنگ در روز حالا چندتا نهنگ و فیل و عقاب ووووووو هست که من اشرف همه اونا هستم وقتی واسه اونا اینکارو کردی واسه من چه قراره بکنی برای همین قدرتت ازت باوری میخواهم بهم بدی تا مثل استادم مثل رونالدو و دیگر ثروتمندان جهان درآمد میلیاردی داشته باشم برای رسیدن به این خواسته ام هر روز از صبح تا شب دارم رو خودم کار میکنم تا میتونم عمل صالح انجام میدم و شب تا صبحم هندزفری تو گوشم دارم فایل های شمارو گوش میدم و روزی حداقل 4و5ساعت دارم تو سایت وقت میزارم یعنی هروقت بیکار شدم اینجام و خودمو بیکار میکنم تا بیام اینجا چون میدونم تمام مشکلی که دارم تجربع میکنم از باورهای مشرکانه من هست که باید به باور توحیدی تبدیلش کنم الان دوسه روزیه که تلاوت قرآن و شروع کردم صبح و شب موقع خواب حداقل 15آیه در روز اینا همه کار کردن اینا همه بهایی هست که میدونم باید بپردازم اونم نه بر حسب وظیفه یا تکلیف همه این کارهام خود خدا میدونه که با تمام وجودم با عشششششقه عشششششق من تشنه توحیدم تشنه مطالعه درباره خدا و قانون تغییر ناپذیرش تشنه آگاهی های نابی هستم که از زبان استادم جاری میشه تشنه گشتن در این سایت توحیدی خوندن کامنت های ناب دوستان عزیزم هستم چرا عاشقم چون همه اینا منو آروم میکنه حال منو خوب میکنه و این آرامش و حال خوب منو به تو وصل میکنه من عاشق تو هستم عشقم خودتم میدونی همه این سایت و همه دنیارو بخاطر تو دوست دارم هرکی منو یاد تو میندازه رو عاشقانه دوست دارم بقول شاعر سعدی بزرک که میگه

    به جهان خرم از آنم که جهان خرم ازاوست

    عاشقم بر همه عالم که همه عالم ازاوست

    این آدم خودش اینقد عاشق بود که دوجلد غزلیات شو در وصف عشق با تو سرود تو کی هستی که هر کی ترو شناخت جان را چه کند فرزند و عیال و خانمان را چه کند تو کی هستی که استادم وقتی از تو حرف میزنه بغض امانش نمیده منم دلم این بغضی که از مهر تو میاد اشکی که از عشق تو سرازیر میشه بصورت ناخودآگاه را میخواااااااد خداجونم بهم کمک کن تا بتونم درس امروز و دونه دونه شو توش شاگرد ممتاز بشم چون منم خواسته اول و آخرم اینه که فقط و فقطططططط وام دار و بدهکار تو باشم وبس……

    خدایا من فرزند معنوی تو هستم و تو پدر معنوی منی فرزند تو چرا باید وامدار کسی بغیر تو باشد این بی انصافیه من نمیخوام آدم بی انصافی باشم پس لطفا به فضل و کرمت بهم کمک کن تا وامدار تو باشم و شرط انصاف و رعایت کنم ..

    الهی شکررررررررت

    الهی توبه توبه توبه برای بی اصولی بازی هام توبه خدایا توبه….لطفا مراببخش تا آزاد و رها شوم از اسارت فقر….

    الحمدالله رب العالمین

    ردپای روز هشتم از گام هشتم

    امضا مجید نادم از بی اصولی ها..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  5. -
    ذبیح پویا گفته:
    مدت عضویت: 3383 روز

    فایل هشتم

    سلام و عرض ادب خدمت اساتید محترم، استاد سیدحسین عباسمنش، خانم شایسته عزیز،

    سپاس و شکر می گویم خداوند را؛ همواره درحال پخش و دهش نعمت است، همان ذات و نیرویکه همواره همراه است، و تحت هیچ شرایط ترکم نمی کند، همان ذات وقدرتیکه بیش از من می خواهد که من موفق شوم و به تک تک از خواسته هایم برسم، همان ذات و نیرویکه هموراه درحال هدات کردن و ارسال الهامات است، همان ذات ونیرویکه آگاهی کامل دارد از همه چیز، همان ذات و نیرویکه مددگار و کمک کننده ام است،

    منّت خدای را عزَّ وَ جَلّ که طاعتش موجب قُربَت است و به شکر اندرش مَزید نعمت.

    هر نفسی که فرو می‌رود مُمدِّ حیات است و چون بر می‌آید مُفَرِّح ذات.

    پس در هر نفسی دو نعمت موجود است و بر هر نعمتی شکری واجب.

    از دست و زبان که بر آید کز عُهدهٔ شکرش به‌در‌آید؟

    اِعمَلوا آلَ داودَ شُکراً وَ قَلیلٌ مِن عبادیَ الشَّکور.

    سوال: من هدف بزرگی دارم، من باور دارم که با تغییر باورها می توانم به این هدف بزرگ ام برسم، از طرفی هم می بینم که بعضی از افراد شبه هدف من رسیدن، سعی و تلاش های زیادی را کردند، زیاد مطالعه کردند، آیا این درست است، که من با داشتن احساس خوب و باورهای مناسب و تجسم درحیطه هدف ام می توانم به آن خواسته مشخص خود برسم؟

    اکثرا فکر می کنند که می توانند به خواسته های خود برسند، بدون اینکه درمدار دریافت آن خواسته قرار بگیرند. وارد مدار دریافت خواسته شدن، یعنی عوامل متعدد باهم را باید فرد داشته باشد که خواسته اش را دریافت کند. ابتدا باید خاطر نشان کرد که علاقمند بودن به یک رشته حرف اول را می زند، چرا؟ چون زمانیکه فرد علاقمند یک رشته خواص است، تمرین های گوناگون را انجام می دهد، مطالعه های جدید و کهنه را مرور می کند، سخت کوش است، همواره می خواهد که به مهارت های خویش اضافه کند، همواره می خواهد که بهتر از دیروز خویش عمل کند. علاقه باعث بروز خلاقیت در فرد می شود، علاقه باعث بیدارشدن استعداد های خفته می شود.

    اگیر مثال عملی از خود خواسته باشم درین جا داشته باشم، ابتدا من هیچ علاقه ای نسبت به آموختن انگلسی نداشته ام، به مرور زمان، و نسبت به شرایط به انگلسی علاقمند شدم،شروع به آموختن زیان انگلسی در کورس های خصوص کردم، طوریکه در مدت 2ونیم سال یک دوره مخصوص را اتمام کردم، سپس به این علاقه افزون شد، طوریکه من وارد دانشگاه شبانه شدم، وادبیات انگلسی را خواندم، یادم است که در آن زمان این علاقه آنقدر قوی بود که هیچ مشکلی باعث توقف من در مسیر نشد.

    اگر شخص علاقه نداشته باشد، چی قسم می تواند که تمرین کند، چی علاقه دارد به مطالعه درخصوص رشته مشخص، فردیکه نمی خواهد تمرین کند، مطالعه کند، و نسبت به روز قبل اش در خصوص رشته اش بهتر شود، اصلا هیچ علاقه ای درخصوص رشته اش ندارد.

    و همین است، شما زمانیکه درخصوص رشته مورد علاقه ات سعی و تلاش می کنی، ازنظرخودت این همه تلاش و کوشش اصلا به معنی زجر کشیدن نیست، اصلا به معنی تقلا کردن نیست، بلکه به معنی عشق ورزیدن است، به معنی زندگی کردن و زنده بودن است، افرادیکه فوتبال رشته مورد علاقه شان است، این دوش طاقت فرسا، در سرما و گرما تمرین کردن، زخم شدن اعضاء بدن و حتی شکست پا و دست را زجرکشیدن نمی دانند، بلکه همواره عشق شان به فوتبال کردن بیشتر و بیشتر می شود. این افراد حین بازی و تمرین کردن همواره احساس خوبی دارند، این افراد مجبور نیستند که ورزش کنند و تمرین های سخت را انجام دهند، بلکه هر تمرین سخت را از روی عشق انجام می دهند، واین همه یعنی بهاپرداختن برای خواسته ات است.

    فزیک دانها می گویند، انرژی نه بوجود می آید و نه ازبین می رود، بلکه شکلی به شکلِ دیگری تبدیل می شود. و همین است که ما باید این انرژی را شکل بدهیم، با عمل های درست، با افکار دست، با تصمیمات درست.

    ایمانیکه عمل نیاورد، حرف مفت است، این را بدان که اگر به خدای خودت ایمان داری و باور داری که همواره همراه است، وکمک ات می کند، باید دست به اقدام شوی، باید حرکت کنی. ایمان یعنی حرکت، ایمان یعنی غلبه کردن به ترس ها، ایمان یعنی تحمل نکردن شرایط سخت، ایمان یعنی دست به اقدام شدن.

    در قرآن شریف همواره ایمان وعمل صالح باهم آمده، یعنی اینکه ایمان داشتن، شخص را قادر به عمل کردن درمسیر درست می نماید، یعنی اینکه، زمانیکه فرد ایمان داشته باشد دست به اقدام می شود.

    پرداختن بهاء برای خواسته، یعنی وقت صرف کردن برای خواسته ات، دورشدن از دوستان نادرست، تمرکز کردن فقط وفقط روی خواسته ات، مصرف کردن پول حال می تواند خریدن کتاب های مختلف باشد، وسایل باشد و هرآنچه تورا به خواسته ات نزدیکتر می کند، مهارت های ات باآن کتاب و وسایل بیشتر و بالاتر می رود. استادخودش در زمینه رشته مورد علاقه اش بیش از 500 جلد کتاب مطالعه کرده است، همه ای این کتاب ها گویا در شرایط سخت مالی خریداری شده است، زمان گذاشته است، تمرکز زیادی را برای درک مفاهیم قوانین جهان درآن زمان بکار گرفته. مترادف باآن سعی و تلاش نموده است که موافق فهم و درک خویش به مفاهیم قوانین به گونه درست اش عمل کند. ایشان بخاطر رسیدن به خواسته خود، بدون هیچ کونه پیشرطی، و هیچ قولی ازقبل تعیین شده ای، فقط وفقط بخاطر ایمان دست خالی از بندرعباس مهاجرت می کند به تهران، برای تحقق خواسته اش، این همه بهاءپرداختن برای خواسته است، حال ببین که خودت بخاطر رسیدن به خواسته ات،چی اقدامات عملی را انجام دادی، واگر دادی و نتیجه ای را کسب نکردی بعدش می توانی به قوانین شک کنی، والا ایمان بدون عمل و بدون حرکت کردن حرف مفت است.

    افراد بهانه های خیلی زیادی دارند برای حرکت نکردن، برای دست به اقدام نشدن، مثلا می گویند که حالا من ازداج کردم، طفل دارم وصد دلیل واهی را برای خود درنظر دارند، درحالیکه افرادی بودند با مشکلات بیشتر و شرایط ناجالب تر، ولی با ایمان حرکت کردند، وبهاءخواسته خودرا پرداختند، و یقین داشته اند، که به خواسته خود می رسند، و باور داشته باشید که خداوند اجر و پادش می دهد، برای کسانیکه در شرایط سخت ایمان دارند و کنترول ذهن می کنند.

    استاد حتی برای زندگی کردن در تهران جای بودوباش نداشته اند،ولی ایمان داشتند که خداوند مددگارو بهترین کمک کننده ات است، گویا ایشان حدودا 20 روز را در مکانی بنام خانه معلم زندگی می کنند، بعدش معجزه خداوند از راه می رسد. ایمان داشتن و توکل داشتن به خداوند به معنی واقعی همواره احساس خوب را همراه دارد، ایمان و توکل داشتن به خداوند بدون احساس خوب اصلا بی مفهموم و بی معنی است.

    اگر استاد به شرایط نادلخواه هم مواجه میشده، باوراش به این بوده، که مشکل از ناحیه من است، مشکل از ناحیه گیرنده است، نه ازفرستنده، باور داشته اند که مشکلات شاید بزرگ باشند، ولی خداوند ازهرچیز درهستی بزرگتراست، به مو می رسد، اما پاره نمی شود، به مو می رسد ولی ازهم جدا نمی شود، من باید ایمان ام را نشان دهم، من باحرکت کنم.

    کار من بندگی است، و کار خداوند اربابی کردن است، اون خداوند می داند که چی وقت نیروهای مددگر خویش را به سویم بفرستد، خداوند حواس اش بامن است، من را فراموش نکرده است.

    تضادها و مشکلات ها، خواسته های شما را واضح می کند، مثلا مستجری درباره استاد، این خواسته را برای شان واضح کرده است، که می خواهند که خانه مستقلی داشته باشم، بعد این خواسته را داشته اند و حرکت کرده اند، و خداوند هم ثابت قدم بودن ایشان را در زمینه سعی و تلاش توام باایمان را دیده است و پاسخ مثبت داده است برای شان، نه تنها برای استاد، بلکه برای همه خداوند پاسخ می دهد.

    چیزیکه درحرکت کردن به سوی خواسته ها مهم است، ابتدا باید بدانی که در مسیر خواسته ات درحرکت هستی، ایمان مهم است، اقدام کردن عملی هرچند کوچک باشد مهم است، استعداد مهم نیست، فهم بیشتر مهم نیست، مهمتر ازهمه ایمان است، ایمان حرکت را در عمل می آورد، عمل ثابت و استمرار داشتن در عمل (تمرین کردن و بهترشدن) نتیجه را می آورد، نتیجه ایمان را و عزت نفس ات را بیشتر و بیشتر می کند، و این باعث می شود که فرد دوباره درخصوص خواسته های بزرگتر اش فکر کند، و این چرخه همواره ادامه دارد.

    پس مهمترین عامل درحرکت کردن به سوی خواسته، ایمان نسبت خداوند است، توکل کردن به نیروی خیریکه همواره حافظ و نگهدار ات است، این ایمان باعث می شود که شخص کوها را جابجا کند، چرا کوهارا، البته این یک مثال است، چون در زمان حرکت کردن خداوند الهامات را برای شخص باایمان ارسال می کند که چکار بکند و چکار نکند، شاید لازم نباشد که کوها را جابجا کند، بالفرض که اگر لازم شد، باایمان وعمل صالح می تواند که کوه را جابجا کند.

    موفق شدن و رسیدن به خواسته، یک فرایند است، یعنی اینکه چندین عامل دست به دست هم می دهند که فرد به خواسته مشخص خود دست پیداکند، ویکی ازین فرایند ها، تجسم کردن است، یعنی تجسم کردن یک قسمت از فرایند رسیدن به خواسته است، نه کُل فرایند، باید حرکت کرد، ایمان ثابت خودرا در شرایط سخت نشان داد و درین این مسیر استمرار ورزید، سپس نشانه های رسیدن به خواسته برای فرد قابل دید می شود.

    زمانیکه شما روی باورهای خود کار می کند، بعضی از حرکت های قابل اجرا متناسب به وضعیت کنونی شما برای شما گفته می شود، شما باید این اقدامات را انجام دهی که اجازه ورود داده شود که به مرحله بعدی پابگذارید. تغییر باور یعنی دست به اقدام شدن، حال این اقدام نسبت به شرایط هرفردی متفاوت است.

    موضوعیکه باید یادآوری کرد، بارها تکرارشده است که ایمان+عمل صالح، حال درابتداء کار شما لازم دارید که ایمان داشته باشید، درستی و صداقت یکی از اعمال صالح است که شما باید همواره وهرجا که هستید باخود داشته باشید، آیا تابحال شده است، که فردی، می خواهد یک شرکت موفق داشته باشد، ازهمان ابتدای کار برود دنبال تقلب، و یا اینکه محصول بی کیفیتی را بسازد، بجای محصول باکیفیت بفروشد، و ایده اش هم این باشد که درآینده این محصول پُرفروش ترین محصول بازار خواهد، آیا تابحال چنین شرکتِ درجهان کامیاب هم شده است، مگر داریم همچنین چیزی، مگر می شود.

    وقتی شما، روی خداوند حساب کرده ای، این یعنی ایمان+ حرکت می کنی+درمسیر حرکت همواره صداقت و راستی را مدنظرت داری، + روی افراد حساب بازنمی کنی بل افراد را دستان خداوند می پنداری و اصل کمک را از جانب خداوند می دانی= این وقت است که همه و همه دست به دست هم می دهند که شما را به خواسته تان برسانند، همه و همه برای شما نرده بانی می شوند برای بالارفتن، بدون مهنت بدون اینکه یک بار کار و حرکت خودرا به رُخ شما بکشند. این است وعده خداوند برای کسانیکه فقط به خودش توکل کرده اند.

    برای رسیدن به خواسته به جایگاه بالا، باید ازهمان ابتدا ازهمان روز اول باید، خشت را راست و مستقیم قرار دهی، هر شرکتی درجهان موفق شده است، ازهمان روز اول، از ابتدای کار، راستی و صداقت را همواره مرعات کرده است، تا اینکه به جاهای بالاتر دست یافته است.

    استاد برای پخش فایلها استاندارهای زیادی دارند، هیچ فایل درسایت هرگز برای جلب توجه فلان گروه و رضایت فلان جناح نشر نگردیده است، این یعنی صداقت و درست کاری در کار استاد، ایشون یقین دارند؛ زمانی جلوی دوربین ظاهر می شود که مطالب برای شان از قبل یا همان لحظه ازجانب خداوند الهام شده است. و اکثر مطالب ازقبل ایشون به اون موضاعات عمل کرده اند، بعدش هم با درنظرداشت الهام جلوی دوربین حرفاهارا به تصویر درمی آورند.

    در هرکاریکه هستی، صداقت ودرست کاری را همواره مدنظر داشته باش. واین صداقت ودرست کاری همیشه ماندگار است، این صداقت باعث پیشرفت و ماندگاری شرکت ها می شود.

    درمسیرحرکت استاد، بسیاری گروهای حاکم درکشود کوشش کردند، که ازایشان استفاده ابزاری کنند، آنهم درشرایط سخت مالی، ولی استاد همواره صداقت و درست کاری را مدنظر داشته است.

    باید در طول مسیر همواره اصول داشته باشی، اصول یعنی کاریکه دوست نداری دیگران علیه تو برای تو انجام دهند، مثلا تو دوست نداری دیگران برای تو دروغ بگویند، پس خودت هم نباید برای دیگران دروغ بگوئی، واین یعنی اصول در زندگی شخصی ات. هر عملی که دیگران اگر علیه تو انجام دهند و تورا این عمل اذیت می کند، انجام ندادن این عمل توسط تو برای دیگران یعنی اصول داشتن در زندگی. تو نباید سوق داده شوی برای انجام یک عمل بدلیل اینکه اکثرافراد دارند این کار را می کنند. اکثرا خیلی کارها را انجام می دهند، و اکثرا نتایج پائینی را دریافت می کنند، برای دریافت پاداش ها به صورت پایدار باید همواره و تحت هر شرایط پای اصول خودت بمانی، و این خط سرخ های زندگی ات را دور نزنی.

    اگر شخصی همواره سعی داشته باشد که مطابق اصول اش حرکت کند، و تحت هیچ شرایط این اصول را رد نکند، خداوند این شخص را وارد مداری می کند، که درآن مدار همه افراد همانند خودش مثلا صادق و درستکار هستند، یعنی اینکه فکر نکن، اگر شما صادق باشی، افراد ناصادق باشما خواهند ماند، نه درزمان خیلی کم، شما با افرادی هم مدار خواهی شد که آنها همانند شما اصول زندگی خودرا تحت هیچ شرایطی دور نمی زنند.

    اگر شما داری روی باورهایت کارمی کنی+اقدامات عملی را متناسب به شرایط خودت را مطابق به الهامات خودت را انجام می دهی، و این کار تا زمانیکه جزشخصیت ات شود را انجام می دهی، این یعنی ثبات فرکانسی، خداوند شرایط را قسمی آماده می کند، که آن افرد سابق دیگر نزدیک شما نخواهند بود، شما بشکل خیلی ساده ای ازآن محیط کاری، شهر، کشور خانواده وغیره دور خواهی شد. واین همه زمانی اتفاق می افتد که شما به ثبات فرکانسی برسید.

    وضعیت یک کشور را مردم آن کشور بوجود می آورند، مثل همه درست کارهستند، همه سپاسگزارهستند، همه بااحترام هستند، یا برعکس، شما زمانی که از ناسپاسی تغییر فرکانس خودرا به سپاسگزار میدهی، واین جزء فرکانس شما می شود، شما اتومات از جمع افراد ناسپاس دور می شوید و به جمع افراد سپاسگزار اضافه خواهی شد، این کار را خداوند برای شما انجام می دهد. واین خصیصه باعث می شود که برای شما نعمت های زیادی داده خواهد شد. وزمانی وضعیت کلی یک کشور تغییر خواهد کرد، که افراد بیشتری تغییر کنند. دریک کشور و شهر مدارهای متعددی وجود دارد، زمانیکه شما تغییر کنی، و فرکانس تغییر شما به ثبات برسد، شما به این مدارها اتومات دعوت خواهی شد. و اتومات از مدارهای سابق، که عملکرد خودت بوده، ازآن مدارها دور خواهی شد.

    خوبی جهان خداوند به همین است، فارغ از شرایط خانواده، شهر و کشور، زمانیکه شما تصمیم به تغییر میگیری، شرایط شما تغییر می کند، البته که این تغییرات یک شبه نیست، ولی باید استمرار داشته باشی، باید ادامه بدهی، تغییر کردن مستلزم استمرار است، ثبات فرکانسی یک روزه و یک ماهه بدست نمی آید، باید تغییرات جزء شخصیت شما شود.

    رسیدن به هدف بهاء می خواهد، بهشت را به بهاء دهند نه به بهانه. باید در مسیر رسیدن به خواسته همواره صادق و درستکار بود، باید اصول داشته باشی، باید شجاعت حرکت داشته باشی، ایمان داشته باشی که جواب می دهد، به ثبات فرکانسی خواهید رسید. آنوقت است که نظامات خداوند شما را به گونه های مختلف به خواسته های تان خواهند رساند .

    با تشکر فروان از خانم شایسته عزیز که این زمینه را برای تآمل کردن درخصوص قوانین برای مان فراهم کردند.

    شما را به آغوش نور می سپارم، همان ذات و قدرتیکه کُل جهان را خلق کرده است، وهمه چیز را داره خودش مدیرت می کند.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  6. -
    مهدی وجدی گفته:
    مدت عضویت: 504 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام به استاد عزیزم و خانوم شایسته و دوستان عزیز هم مسیر

    چقدر حاضری بهای رسیدن به هدف رو پرداخت کنی؟

    شاید سوال به ظاهر ساده بیاد اما به نظرم هممون باید این سوال رو از خودمون بپرسیم و صادقانه به این سوال جواب بدیم

    مهدی عزیزم چقدر بهای رسیدن به اهدافت رو پرداخت کردی؟

    خب من از اونجایی که یه مدت اعتیاد داشتم آرزوم شده بود ترک اون اعتیاد و رسیدن به سلامتی بهای رسیدن به هدفم این بود که ورزش رو شروع کنم از دوستام که اعتیاد داشتن فاصله بگیرم و مهم تر از همه ذهنم رو کنترل کنم که من رو به اون شرایط برنگردونه که به لطف خداوند بزرگ و مهربان وقتی قدم اول رو برداشتم و ورزش رو شروع کردم کم کم اتفاقات رخ داد و اون آدما دیگه سمت من نیومدن و من دیگه حالم از مواد و سیگار بهم خورد و به لطف خداوند تونستم به راحتی اعتیاد رو کنار بگذارم توی همین مسیر شغل بهتر و درآمد بهتر میخواستم که هدایت شدم به جایی بهتر و بهایی که باید پرداخت میکردم استفا دادن از اون شغل قبلی بود که به راحتی انجامش دادم بعد چند ماه که اونجا کار کردم هدفم این بود که و به ایده ای که بهم الهام شده عمل کنم تا بتونم کسب و کار خودم رو داشته باشم بهایی که باید پرداخت میکردم این بود که از کارم استفا بدم بدون اینکه بدونم باید بعدش چیکار کنم که به لطف خدای مهربان و آموزه های استاد تونستم این قدرت رو پیدا کنم و از اونجا استفا دادم و خداوند بقیه مسیر رو واسم چید و تونستم به راحتی کسب و کار خودم رو راه اندازی کنم الان که نگاه میکنم میبینم هر خواسته ای رو که بهاشرو پرداخت کردم چه بزرگ چه کوچیک بهش رسیدم اما خواسته ای که بهاش رو پرداخت نکردم حتی توی مدارش هم قرار نگرفتم چه برسه بخوام بهش برسم مثل این میمونه بری سوپرمارکت و بخوای بدون اینکه پول پرداخت کنی کلی جنس برداری و بری بیرون نمیشه برادر من نمیشه خواهر من والا نمیشه مثل این میمونه بدن خوب و زیبا و عضلانی بخوای ولی نخوای بری باشگاه وزنه بزنی بگی من میشینم تو خونه تجسم میکنم قرص و آمپول میزنم بدنم عضلانی میشه والا نمیشه خیلی هدفا دارم که هنوز بهشون نرسیدم چون بهاشون رو پرداخت نکردم چون تنبل بودم نسبت به کارایی که باید انجام بدم چون اون هدف اونقدرا واسم مهم نبوده چون اشتیاق زیادی واسه رسیدن بهش نداشتم چون ترسیدم چون کم ایمان هستم چون وقتم رو بیهوده تلف کردم چون وقت نزاشتم روی باورام کار کنم چون نخواستم تغیر کنم باید همه مایی که هدف داریم و بهشون نرسیدیم بیایم ببینیم چه بهایی رو بایدپرداخت کنیم که نکردیم باید نسبت به این سوال با خودمون صادق باشیم و روراست باشیم آقا من به هر هدفی رسیدم بهاش رو پرداختم و نسبت به بهایی که پرداختم به همون اندازه وارد زندگیم شده اگرم نرسیدم چون بهاش رو پرداخت نکردم تمام چه تلنگری زد به من این فایل از شما ممنونم استاد عزیزم بابت این فایل با ارزش خودش یه دوره بود واقعا ازتون ممنونم

    دوستتون دارم خدانگهدارتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    Farnazq گفته:
    مدت عضویت: 2888 روز

    سلام به استاد عزیز و خانم شایسته مهربان و دوستان خیلی خوب

    تشکر برای این فایل بسیار ارزشمند و پربار و گرانبها

    درس‌های زیادی داشت بعضی نکات و برداشتهام رو می نویسم

    اینکه برای رسیدن به خواسته باید وارد مدار اون خواسته بشیم و به همین دلیل باید بهای اون رو بپردازیم

    اگر هدفی داریم اما علاقه به تمرین نداریم پس چرا میخواهیم بش برسیم. باید بهش علاقه داشته‌ باشیم

    اولین شرط علاقه و اهمیت داشتن اون هدف برای ماست.

    اگر عاشقانه هدفتون رو بخواهید دیگه تلاش به معنای زجر نیست، عشق و لذت هست.

    باید بها برای رسیدن به اهداف بپردازید

    انرژی بوجود نمیاد و از بین نمیره بلکه از شکلی به شکل دیگه تغییر میکنه

    پس ما با پرداخت بها باید شکل انرژی رو تغییر بدیم

    ایمانی که عمل نیاورد ایمان نیست و حرف مفت است.

    ایمان و عمل صالح باهمه.

    پس از خودمون بپرسیم که برای رسیدن به هدفمون چه بهایی باید پرداخت کنیم؟

    برای رسیدن به هدف باید تمرکز بذارید

    ایمان و توکل داشته باشیم، ایمان و توکل همراه با احساس خوبه اگر نگرانیم، اون ایمان نیست.

    ایمان میتونه دلها رو برای ما نرم کنه مثل ماجرای استاد که رفتن تهران و دوستی رو اتفاقی دیدن و خونه شون رو در اختیارشون گذاشت و خانواده خیلی مهربانی داشتند.

    پس ایمان و باور و توکل هست که مهمه، نه استعداد.

    باید بهای هدفمون رو بپردازیم.

    اگر میخواهیم به‌ موفقیت پایدار برسیم باید از همون اول، خشت اول رو درست برداریم و از راه درست به خواسته هامون برسیم، درستکار باشیم و به کیفیت اهمیت بدیم

    وقتی تغییر کنیم و به ثبات فرکانسی برسیم اگر محیط اطرافمون مناسب نباشه جهان ما رو جایی می بره که با ما هماهنگ باشه

    رسیدن به هدف بها می‌خواهد و بهشت را به بها دهند نه بهانه

    پس باید حرکت کنیم انرژی و زمان و تمرکز بذاریم و جلوی وسوسه های شیطان رو بگیریم و ..

    همچنین اصول درستی برای خودمون تعیین کنیم که بهش مطمئنیم و طبق اون حرکت کنیم.

    خدایا شکرت برای همه نعمت ها و برکتهات و هدایتمون به راه راست نعمت ها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    parisa گفته:
    مدت عضویت: 1809 روز

    سلام و درود به همه دوستان عزیزم، استاد عزیزم و خانم شایسته نازنینم

    سپاس از آگاهی بخشی‌تون ، سپاس از دیدگاههای قشنگ و توحیدی که توی هر جمله شما موج میزنه!

    الهی شکر که هستین ،‌الهی شکر که به مسیر آگاهای هدایت شدین و الهی شکر که بواسطه علم و آگاهی خودتون میلیون ها فرد رو به این مسیر الهی و زیبا هدایت کردین!

    از خدا میخوام همیشه سلامت و سعادتمند باشین و با این کلام قدرتمند،‌آگاهی و دیدگاه قشنگتون هر روز ، برای ما تشنگان آگاهی ، آگاهی ناب منتشر کنید.

    عاشقتونم استادجان با اختلاف بهترین هستین.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    سعید ذاکری گفته:
    مدت عضویت: 2896 روز

    سلام به استاد عزیز و فوق العاده من

    سلام به خانم شایسته مهربان و همراه

    استاد این فایل ها منو دیواااانه می‌کنه . در همه فایل های دانلودی و محصولات شما توحید موج میزنه چون اساس همه فایل ها اینه که ما خودمون با افکار و باورها مون زندگیمون رو خلق میکنیم و خودمون و خدای خودمون کافی هستیم اما فایل هایی که خیلی از توحید صحبت میشه از ایمان صحبت میشه از توکل صحبت میشه رو هر چی تکرار کنم باز دوست دارم دوباره بشنوم . گویا تکراری نمیشن . گویا همیشه تازه هستن گویا این فایل ها همیشه حرف برای گفتن داره و هر بار از مدار بالاتری به مسائل زندگی نگاه میکنم و چیز یاد میگیرم.

    قبل از اینکه از آموزه های این فایل بگم دوست دارم

    از ادراک چند روزه خودم بگم .

    استاد همیشه می‌گفتین که بچه ها شخصیت شما باید عوض بشه

    من هر روز یک سری کارها انجام میدادم مثل گوش کردن به فایل ها یا سپاسگزاری شبانه یا نوشتن ستاره قطبی صبح ها و …

    ولی فهم جدیدم اینه که سعید جان سپاسگزاری صبح برای صبح بود و تمام شد الان دوباره باید به نکات زیبا توجه کنم سپاسگزاری کنم الان باید الگوهای درست رو توی ذهنم مرور کنم دوباره برای مثال یک ربع دیگه باز همین کارها رو باید تکرار کنم و هر بار و هر لحظه باید اینجور نگاه کنم که اون کارهایی که انجام دادم برای همون موقع بوده دوباره باید روی خودم کار کنم .

    حالا این کارها برای چی هست؟ برای اینه که احساس خوب رو تجربه کنیم . و من هر لحظه باید سعی کنم احساسم خوب باشه و این احساس خوب ساختنیه .

    مثالی که توی ذهنم اومد این بود که وقتی گلی میکاری باید بصورت منظم بهش آب بدیم اینجوری نیست که شش ماه انجام بدیم بعد بگیم یکی دو ماهی حال ندارم بهش آب بدم و اگر دو ماه دیگه مجدد شروع کنم آب بدم اون گیاه ادامه مسیر رشد خودش رو میره. نه !!!! اینجور نیست !!! دیگه گیاهی نداریم . باید از اول شروع کنیم .

    تمرینات باید مداوم باشه و آگاهانه تا آخر عمر مون باید تقوا و کنترل ذهن داشته باشیم و هر لحظه کار کنیم و لذت ببریم و باورهای بهتر و بهتر بسازیم و هر روز بهتر و بهتر بشیم . توحید که انتها نداره . هر لحظه میتونیم بهتر از قبل باشیم . هر روز میتونیم متوکل تر باشیم با ایمان تر باشیم سپاسگزار تر باشیم .

    و این نگاه و درک بهتر این باور ، خیلی به من کمک کرد تا بهتر و راحت تر از قبل بتونم هر لحظه و هر لحظه، ذهنم رو کنترل کنم و بصورت مداوم الگوهای درست رو توی ذهنم تکرار کنم و باورهای خوب رو توی ذهنم آگاهانه تکرار کنم .

    استاد اینقدر ذوق دارم از آگاهی های این فایل که یک بغض توی گلو دارم و اشکهام دوست دارن جاری بشن .

    استاد از هدف گفتین و علاقه !

    آقا جان به هدفت باید علاقه داشته باشی و این شرط لازمه.!!! وقتی به هدفت علاقه داشته باشی هر کاری از دستت بربیاد براش انجام میدی ، منتظر کسی نمیمونی. منتظر شرایط نمیمونی . وقتی براش کاری انجام میدی احساس خوب داری . شبها با حس اون هدف می‌خوابی ، روزها ناخودآگاه تجسمش میکنی . مثل استاد به جای خواندن کتابهای درسی برای امتحان پایان ترم میای کتابهای موفقیت میخونی .

    آقا جان اصلا نمیتونی براش کاری نکنید . برای اون هدف خودت رو به آب و آتش میزنی. یا به قول استاد برای اون هدف بها می‌پردازید . حالا این هدف می‌تونه زمان باشه انرژی باشه پول باشه یا هر چیز دیگه .

    استاد چقدر قشنگ گفتین انرژی نه به وجود میاد نه از بین میره بلکه از حالتی به حالت دیگر تبدیل میشود

    این انرژی همون خداست که لم یلد و لم یولد است نه زاییده شده و نه می زاید

    بلکه از شکلی به شکل دیگر تبدیل میشود و این کار رو ما با ذهنمون انجام می‌دیم. ما با تلاش ذهنی شکل مورد علاقه ذهنمون رو می‌سازیم و بعد خدا شکل اون ظرف رو میگیره و به شکل شرایط و امکانات وارد زندگی ما میشود .

    وقتی ایمان داری که نشونه ایمان احساس خوبه ! وقتی روی خودتون و باورهاتون کار میکنید ناخودآگاه دل انجام کارهای بزرگ تر را دارید. به شما کارهایی گفته میشود که باید اون کارها رو انجام بدین و وقتی انجام میدهید ( ایمان + عمل صالح) خداوند پاسخ میدهد

    تو خود پای در راه بنه و هیچ مپرس ، خود راه بگویدت که چون باید کرد . این یعنی آقا جان عمل کن، نترس، نگران نباش، ایمان داشته باشیم، قدم بردار و در مسیر هدایت میشوی و در نهایت به مقصد میرسی.

    نشانه ایمان ، احساس خوب است . ایمان به غیب . ایمان به چیزی که نمیبینیش . اگر هم هر شرایطی شد باز باید ایمان داشته باشی . اگر احساس خوبی نداشته باشی یعنی ایمان نداری . وقتی ایمانت رو نشون میدید و توکل میکنی اونوقت خدا پاسخ میده، اون خدا میدونه کی باید بده ، اون خدا کارش رو بلده.

    استاد چقدر قشنگ گفتین که وقتی ایمان دارین خدا دلها رو نرم می‌کنه و کارها رو برات منظم می‌کنه . اینجاست که بهتر میفهمیم که استعداد مهم نیست استعداد مهم نیست باور مهمه، ایمان مهمه، چون خیلیا که استعدادشان هزار برابر ماست برای نون شبشون هم مانده اند . پس استعداد مهم نیست چون به همه گفته میشه کارهایی انجام بدیم . کسی که ایمان و باور نداره حتی نمیتونه یک قدم اون طرف تر برود و بالطبع نتیجه جدیدی هم در کار نیست ولی کسی که ایمان داره باور داره به راحتی به الهاماتی که گفته میشود عمل میکند و نتیجه میگیرد.

    استاد زمانی که دانشجو بودم دقیق به یاد دارم که میگفتم هدف وسیله رو توجیه می‌کنه . البته همون موقع هم در وجودم یقین نداشتم چون قلبم نمی‌پذیرفت و این باور رو پس میزد ولی ذهنم و شنیده هام زورش بیشتر بود و اینها رو به زبان جاری میکردم ولی به لطف آموزش های شما با منطق یاد گرفتم که قلبم درست می‌گفت نمیشه از مسیر اشتباه به هدف درست رسید .

    وقتی هدف درست باشه و ایمان داشته باشی به راحتی میتونی به اون برسی، خداوند ما رو هدایت می‌کنه تا خیلی راحت از مسیر درست به هدفمون برسیم .

    استاد یک جایی از فایل از مشتری و کسب و کار و تبلیغ و صداقت گفتین، چقدر باورهای خوبی دارین .

    شما فقط روی خودتون کار میکنین

    مشتری که به باورهای شما بخوره هدایت میشه بدون تبلیغ بدون هزینه . اون هم چه مشتری هایی. مشتری هایی که با عشق و با ذوق میان خرید میکنن و با احترام و عشق کامنت می‌نویسن اون هم نه یک خط که مقاله مینویسن

    به خدا که این سایت رو خود خدا داره مدیریت می‌کنه

    چون همه کسانی که اینجا دور هم جمع شدن ، اومدن که رشد کنند و توحیدی تر بشن و بیشتر به راه راست که همون راه نعمت هست هدایت بشن .

    و به قول شما کسی که باورهای خوب بسازه ، خدا براش کارهایی می‌کنه که انسانها همه باهم نمیتونن اون کارها رو انجام بدن .

    استاد چقدر این قسمت از فایل رو دوست داشتم :

    وقتی در مسیر درست قرار میگیری وقتی توکل داری وقتی ایمان داری و حرکت میکنی و به الهامات توجه میکنی و عمل میکنی و وسوسه نمی‌شوی و صبر میکنی و ادامه میدهی و بهای اهدافت رو پرداخت میکنی خدا همه کارها رو برات منظم می‌کنه ، سرت همیشه بالاست و اینقدر از نورم عادی جامعه بالا میروی که حتی هیچ تصوری از اون نتایج نداری.

    استاد از صداقت گفتین همیشه کیفیت رو سرلوحه کارتون قرار بدین و صبوری کنید و طبق اصولی که به درستیش رسیدین عمل کنید اونوقت خواهید دید به جایی خواهید رسید که دیگرانی که هر مسیر اشتباهی برای رسیدن به خواسته هاشون رفتن، حسرت جایگاه شما رو میخورن .

    دیگه رشوه نمی‌دهید دیگه نمیخواین جزو بچه ها بالا باشین . در عوض به دنبال اون خدایی هستین که بالای همه دست هاست

    چقدر این نتیجه شما رو دوست داشتم که گفتین : اگر از بانک به شما تماس بگیرن و بگویند که چقدر وام می‌خواین ، شما به اونها خواهید گفت شما چقدر وام لازم دارین تا من به شما بدهم ؟

    این جواب اون نجوایی هست که به من میگه ببین فلانی وام گرفت فلان چیز رو خرید و الان چقدر اون وسیله گران شده و سود کرده!!!!

    من الان به ذهنم میگم میخوای با وام به چهار تا وسیله و خونه برسی و هر ماه دم به دم قسط بدی و همیشه تا آخر عمرت بدهکار و محدود باشی یا دوست داری مثل استاد نه تنها همه اون امکانات رو نقد داشته باشی و به آزادی مالی زمانی و مکانی برسی که به راحتی به بانک ها هم بتونی وام بدی؟؟؟!!!

    استاد در مورد اصول چقدر مفهومی و راحت گفتین:

    اصول ما همون چیزهایی است که دوست داریم دیگران هم در برابر ما رعایت کنند

    اگر بی احترامی یا پارتی بازی رو دوست نداریم پس اینها اصول ماست که بی احترامی نکنیم و دنبال پارتی نباشیم

    اصولی که بر مبنای توحید و یکتاپرستی و سلامت و صداقت و درستی باشه ، اصولی که خودت به درستی اونها پی بردی نه اینکه جامعه اصول تو را مشخص کند .

    ممکنه دیگران بگویند فلانی گاگول است یا عُرضه نداره زیر میزی بگیره یا ساده است یا مسخره ات کنند ، اما شما به اصول خودت پایبند باش و ادامه بده . به زودی اونها حسرت موقعیت تو را خواهند خورد چون اون انسانها یا شرکتها به زودی از بین خواهند رفت.

    و چقدر قانون بدون تغییر خدا زیباست که

    ما به اصول خودمون پایبند هستیم و به خدا توکل میکنیم و به کسی هم کار نداریم . جهان ما را جایی میبرد که همه به این اصول پایبند هستن .

    اگر جایی هستی که دوستش نداری مطمئن باش که یک ارتباط فرکانسی با اونجا داری یا به ثبات فرکانسی جدید نرسیدی.

    برای کشور و شرایط کشور هم همین است . تا اکثریت مردم تغییر نکنند شرایط کشور همینگونه خواهد بود . مردم کشوری که مدام غر بزنند ناسپاس باشند مشرک باشند دروغ بگویند تجربه شرایطی را خواهند داشت که معادل باشه با نعمت های کمتر ، بارندگی کمتر ، آرامش کمتر ، مشکلات و بدبختی های بیشتر . و اگر ما شخصیت و باورهامونو عوض کنیم و تغییر کنیم قطعا از اون شرایط جامعه کنده میشویم و به مکان های جدید با نعمت بیشتر هدایت میشویم.

    در پایان بینهایت از خدای خودم و شما استاد عزیزم سپاسگزارم و از همین راه دور بوسه بر دستان شما میزنم و از خانم شایسته مهربان و همراه هم بینهایت سپاسگزارم

    امید به خدای مهربان که هر روز به راحتی و با تعهد به مدارهای بالاتر مهاجرت کنیم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  10. -
    بتول ازادنیا گفته:
    مدت عضویت: 960 روز

    بنام الله

    استاد عزیزم در مورد پرداخت کردن بها در این قسمت صحبت کردید منم میخواستم که تجربه ی خودم و در این مورد اینجا بنویسم

    من چند وقت پیش داشتم از یکی از فایلهای

    محصولات شما استفاده میکردم (قسمت ورزش

    عضله سازی در بخش قانون سلامتی)قبلش حدودا

    یک ساعت در یوتیوب و گوگل و .. سرچ کردم که

    ورزشی که مناسب من باشه و بتونم تو خونه انجام

    بدم و برام عضله سازی در پی داشته باشه رو پیدا

    کنم ولی چیزی که مد نظر من بود پیدا نکردم اونجا

    بود که نجواهای شیطانی اومد به سراغم که :تو که

    همه ی سعی ت و کردی و الان یه ساعته تو

    اینترنت داری سرچ میکنی و چیزی پیدا نکردی و …

    خلاصه منو راضی کرد تا برم از ورزش عضله سازی

    شما استفاده کنم.

    حدودا یکی دو هفته همینجوری پیش رفت تا وقتی

    که یه روز داشتم فایل نتایج دوستان رو گوش

    میدادم که گویا اون دوستمون هم اوایل به اشتباه از

    فایلهای شما استفاده میکردند ولی بعدا کلش رو

    پاک کردند و شما خودتون در توضیحات اون

    قسمت گفتید که من دوس دارم یه همچین

    ادمهایی از صحبتهای من استفاده کنند اون جمله ی

    شما خیلی رو من تاثیر گزاشت و یه صدایی درونم

    بهم گفت : `ببین استاد اصلا دوس نداره همچین

    ادمهایی حتی از فایل های رایگانش هم استفاده

    کنند اونوقت تو اومدی و داری از فایلهای پولیش

    استفاده میکنی بدون اینکه خودش راضی باشه`

    وقتی این صدا روشنیدم همون موقع رفتم و تمام

    قسمتها رو پاک کردم و به ذهن نجواگرم گفتم: ` برام

    مهم نیست که اگه هیچ ورزش مناسبی پیدا نکنم

    برام مهم نیست که یه ساعت تو اینترنت سرچ

    کردم و چیزی پیدا نکردم ولی من دیگه تحت هیچ

    شرایطی از این فایلها

    استفاده نمیکنم پس بیخودی خودت و خسته نکن `

    و خداوند فردای همون روز پاسخ من رو داد

    فردای همون روز میخواستم تو خونه ورزش کنم

    رفتم تو اینترنت سرچ کردم ،بااااااورم نمیشد یه

    سایتی پیدا کردم که دقیقا همون ورزشی که مد

    نظرم بود( همون ورزشی که عضله سازی باشه با

    کش بدنسازی باشه و برای من که تازه کارم زیاد

    مشکل نباشه ) دقیقا همون ورزش و پیدا کردم،

    استاد باورم نمیشد حتی چن تا حرکتش هم دقیقا

    حرکات فایلهای شما بود بقیه حرکاتش هم خیلی

    شبیه به حرکات فایل شما بودند

    اونجا بود که جهان هم به حرکت من پاسخ داد اونم

    از جایی که فکرش رو نمیکردم، چون من ساعتها تو

    یوتیوب دنبال ورزش بودم ولی با یه سرچ ساده تو

    گوگل پیداش کردم اونم کمتر از ده دقیقه و واقعا

    متعجم که چطور بار اول گوگل اون سایت و واسه

    من نمایش نداده بود یا شاید هم بار اول اون سایت

    و واسه من بالا اورده بود و من ندیده

    بودمش،میدونید چرا؟چون بار اول به خودم گفتم

    اول تو اینترنت سرچ میکنم و اگه چیزی پیدا نکردم

    میرم سراغ فایل استاد ولی بار دوم به خودم گفتم

    تحت هیچ شرایطی نمیرم سراغ فایل استاد

    خدایا شکرت که انقدر مهربونی و حرف دل بنده هات رو میخونی

    خدایا شکرت که من و با استاد عباسمنش اشنا کردی

    خدایا شکرت که منو به راه راست هدایت کردی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: