مصاحبه با استاد | مفهوم «ایمان + عمل صالح» در مسیر هدف - صفحه 81
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-53.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2025-01-08 01:03:072025-01-10 06:46:26مصاحبه با استاد | مفهوم «ایمان + عمل صالح» در مسیر هدفشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
8مین گام مهاجرت به مداربالاتر به نام خدا وسلام به خدا واستادومریم جون وهمه ی همکلاسیهای عزیزم.
خداراشاکردم که به خودم وکل خانوادم ی سایتی وخونی ام سلامتی داده وبابت سلامتی جان. دل فرشته عزیزمان مان تاابدهاشکرمیگویم.
خدایاشکرت که الان2شبه که ناخودآگاه منوبردی توی سوال وجوابهای قرآنی عقل کل.
همش ازقرآن برام گفتی چندمرتیه من توی تفاسیرنور، وارد شدم خیلی دوست دارم ازقرآن علم وآگاهی بگیرم برای استفاده کردن خودم توی زندگیم ولی بلدنیستم باگوشی کارکنم بعدبلندشدم رفتم حرم امام رضا.
گفتم خدایابگوچه طوربه بقیه هرچی طلب میکنندپاسخ میدی به منم بایدپاسخگوباشی مگه پیامبران وامامان ازتوچی درخواست کردن منم حق دارم ازت درخواست کنم.
بایدبرام قرآن روخودت معنی کنی بافهم ودرک وعمل کردنم بانتیجه ،وبه امام رضاگفتم توکه بچه محل مایی من به حرم آمدم که بگم آقامن آمدم بگم خودم مستقیم به خداوصل شدم وخواسته هامومیگم وخداانجام میده وفقط به من بگین شماازخداچی خواستین ؟؟؟!¡!!!
چکارکردین که محبوب دل خداو زمین وزمان شدین!!؟؟؟.
الان 2شبه رفتم تودل عقل کل والان گفتم بیام تودوره ی مهاجرت به مداربالا تر دستم روببرم بالاکه خدایابه مدارهای بالاترباعمل صالح ونتیجه های عالی رهبریتم کن.
هرروزصبح که بیدارمیشم خداشاهده که چقدراحساس عالی دارم خداخیرتون بده استاد.
هرروز، به خدامینویسم خدایاپول این واحدروکه به ماهدیه کرده ای تابه الان خودت پولش رو پرداخت کردی الان هم پروژه یکسره اطلاع رسانی برای واریزی دارن وتوکاریهاشم خرج داره.
ومن چی قدمی بردارم الان حرف اول رو پول میزنه!
خدایاتوکه همیشه برای رسیدن به اهدافم پیش قدم میشی الانم به دستان قدرتمندت نیازدارم.
وبه آسانی آب خوردن واحدرابرای تجربه یک زندگی هدفمندانه درابعادپسرجیگرگوشه ام باهمسرواولادالهیش خودت دست بکارشووآماده ی لذت بردنشون کن باقدمهای طلایی وتکاملی فرشته ی کوچکمان شادوارام باشند.
این یک هدف مهم کل خانواده ی ماست.مابه توایمان داریم.
ومیدانم که کل قدرت دردستان توست شهودم رافعال کن که الهامات رادرک وفهم وعمل کنم.
عاشقتونم استادولی من نمیدونم الان چی بهایی پرداخت کنم!!!!!؟؟؟؟؟؟
غیرازصبروغیراز واریزی نقدی چکارکنم!!!!!!؟؟؟؟
فقط توسایت میخونم وفایل گوش میکنم. الهی مرا، آن ده که آن به.
به امیدخدابرای اتمام پروژه به سلامتی.یاحق.
«به نام خداوند بخشنده مهربان»
درّ و گهر میباره از این فایل بخدا :)))
باور اصلی در طول دوره:«من توانایی خلق خواستههای مدنظرم رو دارم.»
حتی فکر کردن به این جمله و بیان کردنش مخصوصاً با صدای بلند هم به آدم حس خوب میده چه برسه به اینکه واقعاً بخوای تجربه کنی و این جمله رو زندگی کنی.
حتی دفعه قبلی هم که این فایل رو گوش کردم واقعاً منو تحت تاثیر قرار داد. و این بار برای بار دوم، باز هم مسحور و متحیر شدم از آگاهیهای ارزشمندی که توی این فایل وجود داشت.
خدایا شکرت که به من فرصت دادی تا خواستههای مد نظرم رو توی زندگی خلق کنم.
دیروز از نظر زمانی یه مقدار تحت فشار قرار گرفتم و کل کارهای عقب مونده روی هم انبار شد. همین که ذهنم یک مقدار رفت سمت گفتگوهای استرسزا، آگاهانه تصمیم گرفتم تا این فایل رو پلی کنم و همزمان که کارهام را انجام میدادم تمام تمرکزم رو گذاشتم روی این فایل، و به جمله جملهای که از دهان استاد میبارید فکر کردم.
من همیشه دوست داشتم در سکوت روی آگاهیهای خودم کار کنم، دیشب واقعا این برام رخ داد و انقدر غرق در لذت و آرامش شدم که خدا را شکر کردم بابت این خواستهای که خلق شده.
این روزا اجازه نمیدم کنترل زندگیم دست عوامل دیگه بیفته، تا میبینم یک چیزی مربوط به من میشه و دیگران دارند در موردش تصمیم میگیرند و این دخالتِ دیگران در واقع ناشی از سکوت من بوده، آگاهانه این جمله را تکرار میکنم که «من توانایی خلق خواستههای مد نظرم رو دارم» و به این فکر میکنم که حالا توی این لحظه، من انتخاب میکنم که چه جهتی به زندگیم بدم.
انقدر حس خوبی داره، انقدر لذت بخشه و انقدر آدم تکلیفش با خودش معلوم میشه که حس قدرت بهش دست میده از اینکه میتونه همه جوانب زندگیش رو به دست بگیره.
وقتی من احساس کنترل داشته باشم روی زندگیم، هیچ وقت توی نقش قربانی بودن فرو نمیرم.
هیچ وقت غصه این رو نمیخورم که ای وای پدرم برام تصمیم گرفت، مادرم منو مجبور کرد، همسرم بهم اجازه نداد، خانواده همسرم اخلاقهای خاص از خودشون نشون دادند، خواهرم منو توی اون شرایط قرار داد، برادرم باعث شد که من اون تصمیم رو بگیرم و هزاران هزار فرد دیگه که میتونند به نوعی به ما کمک کنند تا ما بیشتر توی نقش قربانی بودن فرو بریم.
چقدر این فایل منطقی بود، چقدر با عقل جور در میومد، چقدر راحت ذهن میپذیرفت که واقعاً اگه میخوای به یه هدفی برسی باید بهاش رو بپردازی و در راستاش قدم برداری و عمل صالح انجام بدی.
و اما بریم سراغ تمرین این فایل:
• به خواستهای که در حال حاضر بیشتر از هر چیز دوست داری به آن برسی فکر کن. سپس لیستی آماده کن درباره اینکه: چه بهایی حاضری برای تحقق این خواسته بپردازی؟
_ خواسته مدنظر: خریدن بخش اول دوره قانون آفرینش
بهایی که حاضرم بپردازم:
• مطالعه کامل فایلهای دانلودی آگاهیهای مربوط به قانون آفرینش
• نوشتن دیدگاه برای این فایلها
• متعهد بودن برای اینکه پول جمع کنم
• خوندن توضیحات مربوط به این محصول
• مطالعه نتایج دوستان از این محصول
• تجسم داشتن این محصول
• شکرگزاری بابت داشتن این محصول
• کارکردن مستمر روی آگاهیهای بخش پروژه مهاجرت به مدار بالاتر
• داشتن حس خوب و تعهد غیر قابل مذاکره در این خصوص
خدایا شکرت که بهم فرصت دادی تا این فایل رو نگاه کنم.
خدایا شکرت که دروازه جدیدی از آگاهی رو به روم باز کردی.
خدایا شکرت که بهم توانایی خلق خواستههای مدنظرم رو دادی.
خدایا شکرت که بهم فرصت یک زندگی دوباره رو بخشیدی.
خدایا ازت سپاسگزارم بابت قوانین بدون تغییرت، بابت این سیستم، این نظام.
خدایا عاشقتم. عاااااااشقت.
به نام خداوند مهربان
سلام استاد و خانم شایسته عزیز
تمرین برای دانشجویان پروژه “مهاجرت به مدار بالاتر”:
به خواسته ای که در حال حاضر بیشتر از هر چیز دوست داری به آن برسی فکر کن.
-داشتن روابط بهتر
سپس لیستی آماده کن درباره اینکه: چه بهایی حاضری برای تحقق این خواسته بپردازی؟
بهایی که باید برای آن بپردازیم شامل:
-تمرکز بر نکات مثبت خودمان و نوشتن درباره ی آنها
-با خود مانند دوست و رفیق مهربان سخن گفتن
-پذیرفتن نقاط منفی و مثبت خود
-تقویت نقاط مثبت مهارتی و نادیده گرفتن نقاط ضعف
-بهبود نقاط ضعف شخصیتی
-بر ترس های خود غلبه کردن
-پذیرفتن اشتباهات و خود را سرزنش نکردن
-نیازها و خواسته های خود را در اولویت قرار دادن
-توجه به موضوعاتی که به ما احساس خوب بیشتری می دهد
-افراد منفی و ورودی های منفی را قطع کردن
-ایجاد باورهای مناسب مانند:
دیگران هیچ تاثیری درزندگی ما نداشته ما با باورها و افکار خود اتفاقات زندگیمان را رقم می زنیم
خداوند قدرت خلق اتفاقات زندگیمان را تنها در دستان ما قرار داده است
-احساس گناه و افسردگی نداشتن به خاطر اتفاقات گذشته
-نداشتن احساس قربانی شدن
-تعیین حد و مرز اصول شخصی و بیان آن ها به افراد نزدیک
-توجه به نکات مثبت دیگران
-ارزش قائل شدن برای دیگران به میزان خود
-از توانمندی های آنها تعریف کردن
-در مورد خصوصیات منفی آنها صحبت و غیبت نکردن
-افراد را در ذهن خود مهم نکردن
-قدرت دادن تنها به خداوند و افراد را مقصر نتایج زندگی خود ندانستن
-ارتباط برقرار کردن با افراد غریبه
-انجام تمرین آگهی بازرگانی
وقتی این لیست را آماده کردید، آیتم های آن را اولویت بندی کنید.
-اولویت اصلی کار کردن بر روی احساس ارزشمندی و حذف افراد نامناسب است
سپس، هر روز یک قدم هر چند کوچک در راستای این لیست به ترتیب اولویت بردارید.
-با کار کردن بر روی دوره ی احساس لیاقت خود به خود روابط ما با دیگران بهبود یافته اما همچنان باید بر روی آن کار کنیم
برخی از اقدامات نوشته شده در بالا را به مرور انجام داده اما لازم است چندین مرتبه و به صورت مکرر آنها را انجام دهیم تا جزئی از عادات و شخصیت ما شود و زمانی که جزئی از عادات ما شد نتایج پایدار برای ما رقم می خورد
خدایا شکرت
عاشقتونیم
به نام خداوند مهربان
سلام استاد و خانم شایسته عزیز
آیا تحقق خواسته تنها نیاز به تغییر باورها داشته یا نیاز است اقدام عملی نیز انجام شود؟
-ما تنها زمانی به خواسته ی خود دست میابیم که وارد مدار آن شده باشیم
-وارد مدار خواسته شدن نیازمند انجام اقدامات بیشماری از جمله مطالعه کردن صرف زمان و انرژی است
-اگر هدف ما فوتبالیست موفق شدن باشد و علاقه ای به تمرین در این حوزه نداشته باشیم دلیل انتخاب این هدف چیست؟
-اگر هدف ما نویسنده ی موفق شدن باشد و علاقه ای به نوشتن و کسب مهارت در این حوزه نباشد دلیل انتخاب این هدف چیست؟
-اولین شرط تحقق خواسته: علاقه داشتن و مهم بودن آن برای ماست
-اگر هدفی برای ما مهم باشد خود به خود اقداماتی در راستای آن صورت می پذیرد
-تلاشی که در راستای اهداف خود انجام می دهیم برای ما عاشقانه توام با احساس خوب نه زجرآور است
-برای تحقق اهداف باید بها پرداخت کنیم
-انرژی نه به وجود می آید نه از بین می رود تنها تغییر شکل می دهد برای تحقق اهداف باید انرژی را تغییر شکل دهیم
-تغییر شکل انرژی به واسطه ی تغییر افکار و باورها و حرکت به سمت تحقق اهداف انجام می شود
-ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است
-ایمان و عمل صالح در قرآن همراه هم بیان شده است
-بهای تحقق اهداف: زمان صرف کردن پرداخت هزینه حذف ورودی های نامناسب است
-بررسی کنیم: چه بهایی برای اهداف خود پرداخت کرده ایم؟
-اگر شرایط نامناسبی را تجربه می کنیم: مهاجرت کنیم
-برای تحقق اهداف باید:
بهای آن را با تمام وجود بپردازیم
به خداوند ایمان و باور داشته باشیم
زمان مورد نیاز برای آن صرف کنیم
تمرکز خود را بر آن قرار دهیم
ایمان به خداوند:
مهم ترین دلیل تحقق اهداف است
به محض پرداخت بها:
اتفاقات معجزه آسا برای ما رخ می دهد
ایمان و توکل باید:
باعث ایجاد احساس خوب بدون نگرانی و ترس در ما شود
با بندگی خداوند ادامه ی مسیر درست با وجود چالش ها:
خداوند در زمان مناسب به ما پاسخ می دهد
تضادها و چالش ها:
خواسته ها را در ما شکل می دهند
باعث می شوند انگیزه ی ما برای تحقق خواسته ها بیشتر شود
-ایمان داشتن به خداوند دل ها را برای ما نرم می کند
-هیچ عامل بیرونی به جز ایمان و توکل به خداوند اهمیت ندارد
-برای اهداف خود باید بها بپردازیم با استفاده از تکنیک نمی توانیم به اهداف خود دست یابیم
-با تغییر باورها و افکارمان ایده هایی به ما الهام شده که با عمل به آنها به اهداف خود دست میابیم
-حرکت کرده و بهای تحقق اهداف خود را بپردازیم
-مسیر نادرست ما را به هدف نمی رساند
-تمام افراد موفق بهای اهداف خود را پرداخت کرده اند
-با داشتن باورها و افکار مناسب افراد مناسب به سمت ما هدایت می شوند
-با ایمان و توکل داشتن به خداوند نتایج بسیار متفاوتی نسبت به دیگران کسب می کنیم
-برای تحقق اهداف اولین قدم این است که صادقانه در پی تولید محصول یا خدمات با کیفیت باشیم
-برای دستیابی به موفقیت پایدار در مسیر درست حرکت کنیم
-اصول شخصی بر مبنای توحید یکتا پرستی صداقت داشته و بر اساس آن حرکت کنیم
-اصول شخصی ما این است که آن چه برای خود می پسندیم برای دیگران نیز بپسندیم
-اگر از اعمال نامناسب دیگران ناراحت می شویم ان را جزئی از اصول شخصی خود بدانیم
-به اصول شخصی خود پایبند باشیم خداوند ما را به افراد شرایط ایده و مکان های مناسب هدایت می کند
-با رسیدن به ثبات فرکانسی جایگاه کنونی ما حتما تغییر میابد
-ما همواره به سمت افراد مکان موقعیت ها شرایط ایده هایی هدایت می شویم که با باورها و افکار مان هماهنگ باشند
-اگر در مکان نامناسب سکونت داریم با تغییر باورهایمان مکان سکونت فعلی ما تغییر خواهد کرد
-تا زمانی که از نعمت های کنونی خود سپاسگزار نباشیم نعمت های بیشتر و بهتری دریافت نمی کنیم
-با ناسپاسی از نعمت ها تمام انها از ما گرفته خواهد شد
-خداوند به ما آزادی انتخاب فارغ از عوامل بیرونی را داده است
-با تغییر باورها و افکارمان خداوند از بی نهایت طریق ما را به سمت تحقق اهدافمان هدایت می کند
-بهشت را به بها دهند نه به بهانه
-با قرار گرفتن در مسیر درست احساس خوبی داریم
-داشتن احساس خوب باعث تحقق اهداف و خواسته ها می شود
-اصول شخصی ما باید توسط خودمان نه جامعه تعیین شود
-هر اتفاقی برای ما رخ داد طبق اصول شخصی خود عمل کنیم
خدایا شکرت
عاشقتونیم
گام هشتم پروژه مهاجرت به مدار بالاتر –
به نام خدای پیشرفت های هر روزه
من احساس میکنم از هر فایل اگر یک جمله هم یاد بگیرم و درموردش فکر کنم و عمیق تر درک کنم، رسالتم نسبت به اون فایل رو کامل کردم.
« برای اینکه به خواسته ای برسیم، باید در مدار اون خواسته قرار بگیریم »
خب یعنی چی!؟ یعنی انقدر خودت رو در اختیار و فضای اون کار، اون حس خوب قرار بدی که برات بشه روتین زندگیت، کار همیشگیت، یه جوری بشه که نه اینکه نخوای انجامش ندی، نتونی انجامش ندی!
الان دارم میفهمم وقتی استاد میگن همهی تمرکزتون رو برای خواستهتون بذارید و تا وقتی که به اون خواسته نرسیدید، به هیچ عنوان پراکندهش نکنید. یا به عبارتی، وقتی تمرکز نصف شود، نتیجه صفر میشود. چون تو با تمرکز کردن روی انجام دادن کارهایی که برای خواستهت نیازه، داری خودت رو در حس و حال اون قرار میدی و هم مدار میشی باهاش.
اگه برای خواستهت روتین نسازی، قدم برنداری، عملا هیچ ارتباطی باهاش برقرار نکردی و جهان هم اون رو به تو نمیده.
دوست عزیزی که میدونی چه خواسته ای داری ولی فکر میکنی بدون انجام دادن هیچ کاری براش میتونی بهش برسی، تو بهای کارت رو نمیپردازی و طبیعیه که جهان هم اون رو از تو دور میکنه.
درمورد خودم میگم :
من میخوام امسال کنکور هنر بدم؛ الان دارم میفهمم اینکه وقت بذارم، بخونم، خودم رو با رشتهم آشنا کنم، با نوع سوالات، تعداد، مدل، درس ها، همهی اینا باعث میشه خودم رو در مدار اون خواستهم قرار بدم. اینکه هر روز وقت بذارم و با تمرکز براش بخونم، جدا از اینکه من رو آگاه میکنه از سوالات و مطالب، من رو آشنا میکنه با حس قبولی. مثلا ممکنه روز کنکور هر اتفاقی بیفته و اون سوالا، مطابقت نداشته باشه با چیزی که من خوندم، اما چون یه مدت قابل توجهی کانون کنترل و تمرکز و توجهم بوده، قطعا من به یه نحوی قبولی دانشگاهم رو میارم.
خدایا شکرت که هر روز دارم قوانین رو بهتر درک میکنم.
چقدر حالم خوبه
چقدر حالم خوبه با اینکه هر روز دارم یه قدم برای خودم و پیشرفتم برمیدارم.
خدایا شکرت
یه سلام قشنگ و گرم و نرم و مشتیِ دیگه، از اینجا.
حالت چطوره نوربند جان؟!
یه حرف جالبی زد استاد تو این فایل، گفت اگه علاقه نداری به یه خواسته، چرا میخوای اصلا بهش برسی؟!
در ظاهر خیلی عادی و بدیهی بنظر میرسه ولی وقتی توش عمیق بشیم میفهمیم خیلی فراتر از یک جملهی معمولی هست.
خیلی از خواستههایی که تو وجود افراد شکل میگیره، اصلا خواسته قلبی و واقعیشون نیست. اصلا اون چیزی که روحشون میطلبه نیست و صرفا بخاطر جو و فضای حاکم بر جامعه و تاثیر رسانه و شبکههای اجتماعی یا بقیه عوامل بیرونی توی ذهن فرد به عنوان یک خواسته جا خوش کرده.
خب وقتی من بیام با این پیش فرض در جهت این خواسته غیر واقعی خودم قدم بردارم کاملاً طبیعی هست که بعد از یک مدت خسته بشم و دیگه دوست نداشته باشم ادامه بدم و وارد یک چرخه از احساسات منفی و سردرگمی و گیجی و … بشم.
پس یکی از نکاتی که توی این فایل میشه یاد گرفت این هست که علاقه واقعی من چیزیه که من از مسیر رسیدن بهش لذت میبرم، نه اینکه صرفا از نقطهی صد که رسیدن به اون هدف باشه کیف کنم.
مرسی که با حضورت توی این فضا و این کامنتی که نوشتی، این آگاهیها رو از من بیرون کشیدی و به خودم نشونشون دادی.
دمت گرم دختر توحیدی.
در پناه الله باشی.
20 اردیبهشت 1404
10:55
شنبه روزی
گام هشتم پروژه ی مهاجرت به مدار بالاتر
خدایا تو را شاکرم بابت روزی امروزم و نوشتن این کامنت
سلامممم به همه ی دوستان عزیزم به استادم به خانم شایسته جان
چقدرر خوشحالم که اموزش های این استاد هیولا رو با گوش جان میشنوم الهی شکرت خدایا من از ته دلم سپاسگزارتم. میدونی چرا؟ چووون بی نهایت حالم خوبه.ارامش دارم. الهی شکر الهی شکر که ماندن در فرکانس خوبی ها جز احساس خوب نیست.
خدایا من این حال خوبو با هیچی عوض نمیکنم خدایا بی نهایت شاکرم. خدایا شکرت شکر نعمت هات
تمرین این قسمت :
*چه خواسته ای که در حال حاضر بیشتر از هر چیز دوست داری به آن برسی فکر کن. سپس لیستی آماده کن درباره اینکه: چه بهایی حاضری برای تحقق این خواسته بپردازی؟
-توجه به فراوانی ها
-توجه به راحت به دست آوردن این خواسته ای که من دارم در الگوهای اطرافم
-تحسین کردن کسانی که خواسته ی منو در حال حاضر توی زندگیشون دارند
-عمل به الهامات
-شروع یادگیری و پیشرفت در مهارت های مرتبط با حوزه ی کاریم
-گسترش حوزه ی کاریم
-تمرین تمرین واستمرار
–
*وقتی این لیست را آماده کردید، آیتم های آن را اولویت بندی کنید. سپس، هر روز یک قدم هر چند کوچک در راستای این لیست به ترتیب اولویت بردارید.
راستش منم خیلی اینجوری بودم که کار کردن رو مساوی با زجر کشیدن میدونستم .میدونم که وقتی جای اهرم رنج و لذت جابجا شه نتیجه میشه این. اما بعد از دیدن این پروژه و گام به گام قدم ها رو برداشتن دارم بهتر میشم. همینکه افتادم روی روتین انجام یک سری کارهای پیوسته به نظرم پیشرفته الهی شکرت
خداوند میخواهدصاحب همه چیزباشم همه چیزهایی که دوست دارم وزندگیمو زیباتر شکوفاتر کندخدامیخواد ماهرچی روکه میخوام داشته باشم هرچی روکه دوست دارم هرچی که باهاش زندگیمو زیبا تر میشه هیچ محدودیتی هم درکارنیس خدامیخواد هرچیو مبخوام بهم بده هرچیروکه دوست داشته باشیم هرچیو بخوایم به ماداده میشودهرانچه که ارسال میکنی دریافت میکنی مطمعن باش خداوند مهرتاییدشو میزنه خداوند میخواهد من صاحب همه چیز باشم هرچبزی که زندگیو قشنگتر میکنه هرچیزی که زندگیمو شکوفاتر میکنه همه انسانها اوضاع وشرایط هستن که منو به خواستهام برسم همه چیز هرانچه دراین جهان هس وسیله ایه مسیریه که منوبه خواستم برسونه به ماکمک میکنه آرام باشیم آزاد باشیم هراتفاقی بیفته هرشرایطی پیش بیادنتیجش برای من میتونه سلامتی ثروت خوشبختی باشه همه چیز یه وسیله است همه آدما هراتفاقی بیفته هرشرایط تجربه ای وسیله ایه که من به خواستم میرسم من اجازه میدهم که خداووند منو به مسیر نعمت ثروت هدایت کنه خدایا من آماده ام که منو به مسیر صحیح مارو به راه راست به راه کسانی که به آنها نعمت دادی هدایت کن خدایا من اجازه میدم مت آماده ام من مهیا هستم من قلبم باز کردم برای اینکه تومنو به مسیر صحیح به مسیر ثروت به مسیر برکت هدایت کنی خدایا من آماده هستم که تومرا به مسیر صحیح به مسیرراست به مسیر درست که پراز نعمته پراز ثروته هدایت کنی من اماده هستم مت نهیا هستم من اجازه میدم من قلبمو باز میکنم که منو هدایت کنی خدایا من اجازه میدم من مهیا هستم که من رو به مسیر صالح مسیرراست پراز نعمت ثروت برکت هدایت کنی من آماده ام من رهام من مهیا هستم دست مت تودست توعه من خودمو درآغوش تورهاکردم سکانو بگیر فرمونو دست تو من ببر به مسیر راست من ببر به مسیر برکت منوببر به مسیر درست به مسیر عشق به مسیر زیبایی به مسیر نعمت منو ببر به من بگو بامن صحبت کن از طریق بی نهایت دستانت مادرزمان مناسب مکان مناسب هستیم ما باید هدایت بشیم همیشه به زمان مناسب مکان مناسب موقعیت هرکجا میرم زمان مناسب شرایط مناسب ادمهای مناسب باشن خدارو صدهزار مرتبه شکر که همیشه راه حل مساعل به من گفته میشه خدارو هزاران مرتبه شکرت راه حل مساعل همیشه به من گفته مبشه من هدایت میشم به راه حل مساعل خداسپاسگزارم همیشه راه حل درزمان مناسب به من میگی مت همیشه هدایت مبشم همیشه جواب مساعل زندگیمو به من میگی راه حلهای مساعل زندگیو به من میگی مت میدونم خداوند همیشه جواب مساعل به من میگه من هدایت میکنه به راه حل مساعل زندگی به درک حل مسعله زندگیم آدما شرایطی که مساعل زندگیمو حل میکنه به سمت من هدایت میکنه به من میگه راه حلهارو به من میگه مت حل تمام مساعل زندگیو به خدامیسپارم من توانایی حل مساعل زندگیمو ندارم خدایا تسلیمم هرخیری که ازتو به من برسه من فقیرم من تسلیمم مت تسلیمم من جواب حل مسعله روخودم نمیدونم خدایا خودت هدایت میکنی توجواب همه مساعلو میدونی منو هدایت کن مت نمیدونم توبه من بگو تودست منو بگیر من هیچی نمیدونم توبه من بگومت نمیدونم من به هرانچه ازتو میرسه فقیرم من ناآگاهم توآگاهی جواب تمام مساعلو تومیدونی من نمیدونم تومیدونی توهم به من میگی منم آماده شنیدنشم خداوند به هرطریقی که خودش میداند نعمتهارو به من عطا میکندخداوند ازهرطریقی که خودش صلاح میداند منو میرساند نعمتها ثروتها روابط خوبو وارد زندگیم میکنه خداوند ازهرطریقی که خودش صلاح میداند من به خواستهام میرسونه اون میدونه ازاون طریقی که خودش میدونه من به خواستم میرسونه اگر من دارم انسان دیگری میشوم باورهای متفاوتی درخودم ایجاد میکنم فرکانسهای متفاوتی ایجاد میکنم کلام متفاوتی درمورد خودم به کارمیبرم نتایج صدردرصد به سمت بهتر شدن تفاوت خواهد کردوضعیت مالی من هرروز داره بهتر بهتر مبشه درآمد من همواره درحال افزایش است خداوند به من وعده داده به توثروتی خوام دادکه نتوانی بشماریش خداوند وعده داده که به من رزق به غیر الحساب میدهد ثروتی میدهد که نتوانم بشمارش وعده خداوند حق است خداوند به من وعده داده بی نهایت ثروت نعمت وارد زندگیم میکند مشخصا درمورد پول درآمد من ثروت من ثروت من شادی من هرروز بیشترشودخداوند میخواهدصاحب همه چیزباشم همه چیزهایی که دوست دارم وزندگیمو زیباتر شکوفاتر کندخدامیخواد ماهرچی روکه میخوام داشته باشم هرچی روکه دوست دارم هرچی که باهاش زندگیمو زیبا تر میشه هیچ محدودیتی هم درکارنیس خدامیخواد هرچیو مبخوام بهم بده هرچیروکه دوست داشته باشیم هرچیو بخوایم به ماداده میشودهرانچه که ارسال میکنی دریافت میکنی مطمعن باش خداوند مهرتاییدشو میزنه خداوند میخواهد من صاحب همه چیز باشم هرچبزی که زندگیو قشنگتر میکنه هرچیزی که زندگیمو شکوفاتر میکنه همه انسانها اوضاع وشرایط هستن که منو به خواستهام برسم همه چیز هرانچه دراین جهان هس وسیله ایه مسیریه که منوبه خواستم برسونه به ماکمک میکنه آرام باشیم آزاد باشیم هراتفاقی بیفته هرشرایطی پیش بیادنتیجش برای من میتونه سلامتی ثروت خوشبختی باشه همه چیز یه وسیله است همه آدما هراتفاقی بیفته هرشرایط تجربه ای وسیله ایه که من به خواستم میرسم من اجازه میدهم که خداووند منو به مسیر نعمت ثروت هدایت کنه خدایا من آماده ام که منو به مسیر صحیح مارو به راه راست به راه کسانی که به آنها نعمت دادی هدایت کن خدایا من اجازه میدم مت آماده ام من مهیا هستم من قلبم باز کردم برای اینکه تومنو به مسیر صحیح به مسیر ثروت به مسیر برکت هدایت کنی خدایا من آماده هستم که تومرا به مسیر صحیح به مسیرراست به مسیر درست که پراز نعمته پراز ثروته هدایت کنی من اماده هستم مت نهیا هستم من اجازه میدم من قلبمو باز میکنم که منو هدایت کنی خدایا من اجازه میدم من مهیا هستم که من رو به مسیر صالح مسیرراست پراز نعمت ثروت برکت هدایت کنی من آماده ام من رهام من مهیا هستم دست مت تودست توعه من خودمو درآغوش تورهاکردم سکانو بگیر فرمونو دست تو من ببر به مسیر راست من ببر به مسیر برکت منوببر به مسیر درست به مسیر عشق به مسیر زیبایی به مسیر نعمت منو ببر به من بگو بامن صحبت کن از طریق بی نهایت دستانت مادرزمان مناسب مکان مناسب هستیم ما باید هدایت بشیم همیشه به زمان مناسب مکان مناسب موقعیت هرکجا میرم زمان مناسب شرایط مناسب ادمهای مناسب باشن خدارو صدهزار مرتبه شکر که همیشه راه حل مساعل به من گفته میشه خدارو هزاران مرتبه شکرت راه حل مساعل همیشه به من گفته مبشه من هدایت میشم به راه حل مساعل خداسپاسگزارم همیشه راه حل درزمان مناسب به من میگی مت همیشه هدایت مبشم همیشه جواب مساعل زندگیمو به من میگی راه حلهای مساعل زندگیو به من میگی مت میدونم خداوند همیشه جواب مساعل به من میگه من هدایت میکنه به راه حل مساعل زندگی به درک حل مسعله زندگیم آدما شرایطی که مساعل زندگیمو حل میکنه به سمت من هدایت میکنه به من میگه راه حلهارو به من میگه مت حل تمام مساعل زندگیو به خدامیسپارم من توانایی حل مساعل زندگیمو ندارم خدایا تسلیمم هرخیری که ازتو به من برسه من فقیرم من تسلیمم مت تسلیمم من جواب حل مسعله روخودم نمیدونم خدایا خودت هدایت میکنی توجواب همه مساعلو میدونی منو هدایت کن مت نمیدونم توبه من بگو تودست منو بگیر من هیچی نمیدونم توبه من بگومت نمیدونم من به هرانچه ازتو میرسه فقیرم من ناآگاهم توآگاهی جواب تمام مساعلو تومیدونی من نمیدونم تومیدونی توهم به من میگی منم آماده شنیدنشم خداوند به هرطریقی که خودش میداند نعمتهارو به من عطا میکندخداوند ازهرطریقی که خودش صلاح میداند منو میرساند نعمتها ثروتها روابط خوبو وارد زندگیم میکنه خداوند ازهرطریقی که خودش صلاح میداند من به خواستهام میرسونه اون میدونه ازاون طریقی که خودش میدونه من به خواستم میرسونه اگر من دارم انسان دیگری میشوم باورهای متفاوتی درخودم ایجاد میکنم فرکانسهای متفاوتی ایجاد میکنم کلام متفاوتی درمورد خودم به کارمیبرم نتایج صدردرصد به سمت بهتر شدن تفاوت خواهد کردوضعیت مالی من هرروز داره بهتر بهتر مبشه درآمد من همواره درحال افزایش است خداوند به من وعده داده به توثروتی خوام دادکه نتوانی بشماریش خداوند وعده داده که به من رزق به غیر الحساب میدهد ثروتی میدهد که نتوانم بشمارش وعده خداوند حق است خداوند به من وعده داده بی نهایت ثروت نعمت وارد زندگیم میکند مشخصا درمورد پول درآمد من ثروت من شادی من هروز درحال افزایش است
به نام خدای بزرگو هدایتگر و مهربان
سلام به شما استاد عزیزم و خانوم شایسته و همه دوستان این مجموعه
با تمام وجودم فهمیدم مفهوم ایمان رو البته با توجه به مدار فعلیم
وقتی میگین ایمان همه چیزه ایمان همه کار میکنه واقعا همینه واقعا واست هزار دستان میشه
شرایط کسب و کار اونطور که میخواستیم پیش نرفت هی این حرکت اون حرکت و …هر بار فایلی گوش میدادم ولی خیلی فرق نمیکرد گفتم وحید تو پس باور نکردی و عمل نمیکنی فقط میشنوی تصمیم گرفتم جدیتر دوباره ادامه بدم .همون روز ایده اومد که دفتر بخرم و هر روز تو مغازه شکرگذاری کنم به صورت جملات تاکیدی چیزایی رو که توی کارم میخواستم رو هی با جزئیات مینوشتم هی نجوا میومد که بابا شرایط فلانه تو مینویسی میگفتم نه و ادامه میدادم هر لحظه حسم بهتر میشد حس بهتر ایده بعدی رو میداد انجام میدادم بدون اینکه بگمچی شد چی نشد
وقتی مینوشتم و به فراوونی فکر میکردم تو خیابون پول پیدا کردم از ذوق اصن نفهمیدم چی شد گفتم همینه درسته پس ادامه دادم
مشتری اومد جنس برد گفتمایولااا درسته
مساله بعدی تمدید مغازمون بود صاحب پاساژ اومد گفت باید اینقدر اضافه بشه به علاوه پول پیش
گفتم حاجی راه بیا …بهم ریختم از اون طرف یکی دیگه زنگ میزد برای حساب با خودم گفتم اینجا همونجایی که باید عملتو نشون بدی وقتی اومدم خونه شروع کردم نوشتن فایل گوش دادن
اروم که شدم گفتم خدای بزرگ من اومدم مستاسل و بریده خودت درستش کن
گفتم اگه لازم باشه بمونیم با شرایط ما اوکی میشه اگه نه همونطوری که از مغازه قبلی اومدیم اینجا و بهتر شد پس اینبار هم بهترش میکنی خودت ردیف کن
امروز صبح که رفتم مغازه رفتیم برای تمدید وقتی گفتیمما پول پیش نمیتونیم بدیم و اجاره هم چک میدیم اصن انگار نمیتونست حرف بزنه انگار زبونش بسته شده بود خودش گفت چکاتونو ببینم گرفت اجاره رو نوشت و من فقط امضا کردم همونجا گفتم خدایا خودت راه بیا معذرت میخوام که به یکی دیگه گفتم راه بیا و بگذر از من
خدایا شکرت که همه کار میکنی
بعدش یکی دیگه از مسایل کارمون خود به خود داره حل میشه اون طرف که حساب میخواست برامون مشتری پیدا کرد و گفت من فعلا حساب نمیگیرم تا شرایط بهتر بشه
وقنی که من همه چیزو به خودش سپردم و سعی کردم ارامش داشته باشم برام همه کار کرد استاد ایمان همه چیزه من دیدم اینو به چشم خودم
ایمان به ارامش و اجساس خوب معجزه میکنه چون واقعیه
در مورد صداقت هم بگم که همیشه سرت بالاس دقتی درست کار کرده باشی
چقدر خوب که وقتی برای خودت اصول داری درست رفتار میکنی و تو مسیر درست میری جلو و خداوند بی نهایت کمک میکنه
فقط روی خدا حساب کن ببین چی میشه
واقعا ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است
خدایا شکرت بابت این فایل عالی و اینکه اینجام
خدایا شکرت خدایا سپاس که هستی و برام خدایی میکنی کمک کن تا بتون درست بندگی کنم 🫡
به نام خدای بخشنده و مهربان
به نام خدایی که از رگ گردن بهم نزدیکتره
به نام خدایی که قدرت فقط دست اونه
به نام خدای رزاق
سلام و تحیت پروردگار بر پیامبر خدا استاد عباس منش عزیزم
سلام و تحیت پروردگار بر خانم مریم شایسته عزیزم
سلام و تحیت پروردگار بر اعضای سایت عباس منش
استاد جان خوبین خیلی خوشحالم که دارم با شما ادامه میدم و رشد میکنم
امسال گفته بودم که میخوام متفاوت تر از سال قبلم زندگی کنم
من سال قبل فقط گوش میکردم به حرفاتون و عمل کرد ضعیفی داشتم
امسال تصمیم گرفتم تا میتونم عمل کنم به سخنان ارزشمند شما
استاد جان امروز روز 16دهم روزی هست که من دارم میرم سر کار
هدفم اینه که مثل سال قبل تو خونه نباشم و برم تو جامعه و بازخورد ببینم و کم کم خودمو بهبود بدم
با اینکه خیلی خود آگاه و ناخود آگاه مقاومت شدیدی دارم ازینکه نرم سر کار و مثل گذشته زندگی کنم ولی دارم ادامه میدم
خیلی نجواها میخواد این روزها منو منصرف کنه که نرم سر کار
هر روز شیطان با نجوا بهم فشار میاره و میگه نرو سر کار بهونهای مختلفی میاره که به صاحب کارت بگو من دیگه نمیام به این دلیل و این دلیل
ولی استاد جان من همچنان دارم ادامه میدم
من هر روز دارم به ترسام غلبه میکنم هر روز دارم با نجواهای شیطان حرکت میکنم
من اونقدر تو خونه بودم و این تو خونه بودن شده عادت من که حتی جسمم هم مقاومت داره چه برسه به ذهنم
از درد پاهام درد دندانهام و افکارات مختلف و ….
استاد جان ولی خیلی برام راحتتر شده این ادامه دادن
یادمه شما در فایلی میگفتید بچها هیچ وقت بیکار نباشید همیشه ورودی مالی داشته باشید و من چون در خواب غفلت بودم میگفتم عباس منش هر چی بگی من این یکی رو قبول نمیکنم که برم سر کار چون استاد من خواطره بدی از کار کردن داشتم و واقعا متنفر بودم از کار کردن
ولی من کم نیاوردم من هر روز به فایلای شما گوش میدادم و تا میتونستم عمل میکردم با وجود نجواهای شیطان این مسیر رو ادامه دادم و امروز خودم باورم نمیشه استاد من دارم هر روز توی جامعه قدم برمیدارم منی که صبح تا شب تو خونه بودم و آرزوم بوده که خدایا میشه یه روزی بیاد که منم تو جامعه باشم و امروز همون روزه
استاد جان تغیراتی مثل ارتباط برقرار کردن با آدما
مثل آرامش
مثل حال خوب
و کنترل ذهن راحتتر
و تغیرات ریز و درشتی رو دارم تو وجودم میبینم
استاد من خونه خودم دارم و در کامتهای قبلیتونم بهتون گفته بودم که بابام کل خونشو نوشته و بعد از فوتش داده به من و اینو زن بابام بهم گفت و گفته به کسی فعلا نگو
میخوام اینو بگم استاد من با اینکه همسر ندارم ولی خونم همیشه سعی میکنم تمیز و مرتب باشه و خودم کارهای خودم رو میکنم یعنی اگه یکی بیاد خونه من و شده حتی اومدن خونه من که تعجب کردم اینکه من مجرد باشم و خونم آنقدر تمیز و مرتب باشه
ولی من برا خودم تا میتونم ارزش قائلم و میگم خونه من همیشه باید تمیز باشه چون من انسان ارزشمندی هستم و باید جای تمیز و خوب زندگی کنم
خدارا شکر خونم هم توی یکی از بهترین جای شهرمون هست
در مورد این فایل استاد من این فایل مصاحبه رو خیلی دوست دارم ولی متاسفانه اونجایی که شما میفرمایید بچها برای خودتون اصول داشته باشید من ضعف دارم
استاد من تا قبل ازینکه برم تو جامعه فکر میکردم من چون دارم به فایلای شما گوش میکنم خیلی تغیر کردم و هیچ کجای من مشکل نداره
ولی الان که میرم نانوایی من واقعا با بازخوردهایی که میبینم از خودم از عمل کردهام از رفتارهام از خیلی چیزام میتونم متوجه بشم من هنوز خیلی کار دارم
مثلاً استاد من از زمانی که رفتم مغازه برا کار خیلی انسان تحولی شدم البته این عجله کردن خیلی کمتر شدها ولی همش ذهنم بهم میگه زود باش دیر شد همین کامنت نوشتن هم اون حس عجله رو دارم توش
استاد با اینکه من خیلی آدم ناشیی هستم اونم بخواطر اینکه من یک سال دوسالی هست که تو جامعه نبودم ولی استاد باورتون میشه خداوند الان چقدر هوای منو داره
نمیدونم چرا هر وقت تو این روزا میام کامنت بنویسم و تا میام از خداوند بنویسم اشک تو چشمام حلقه میزنه آره درسته فهمیدم چون من خدا خیلی خیلی برام معرفت به خرج داده و خیلی هوامو داشته و داره
استاد اون فقط بهم میگه تو حالتو خوب نگه دار من هر چی دلت میخواد بهت میدم
استاد منم سعی میکنم حالمو خوب نگهدارم این ذهن چموش و بازیگر رو کنترلش کنم و اونم به وعدش عمل میکنه
استاد اونقدر با خودم مهربان شدم اصلا قابل مقایسه با فیلم نیستم
من راستش میخواستم اینجا یه چیز هم از خودم بگم من یه چیزی نمیدونم چطور بگم یه حسی دارم که چندین ساله باهام هست و اسمشو گذاشتم عسل آقا و استاد نمیدونی من چه حالی میکنم با این حسم حالا نمیدونم استاد خیلی حس خوبیه من این اسم رو براش گذاشتم ولی فکر میکنم همون خداونده
میدونی استاد چه حسی دارم حس یک بچه کوچیک یعنی من خودمو اینجوری میبینم و حس بچها رو دارم من هر وقت با این حس زندگی کردم اتفاقات خوبی برام افتاده و زندگی برام لذت بخش تر شده الآنم این کامنت اون حسم داره براتون مینویسه اونقدر زیباهه از درون فقط میبینم این زیبایی رو و استاد صدای این حسم هم مثل بچها هست و بعضی وقتا میرم جلوی آینه خودمو میبینم و واقعا اون چیزی که در درون میبینم رو نمیتونم تو آینه ببینم اون ولی یه جورایی میشه فهمید که میمیک صورتم وقتایی که خیلی حالم خوبه مثل اون کودکی میشه که من در طول روز دارم باهاش زندگی میکنم
حالا نمیدونم کودک درونم هست نمیدونم ولی این رو حس میکنم که مثل بچهای کوچیک هست اون باهام حرف میزنه با هم دیگه میرقصیم از خداوند برام میگه میگه کاکایی خداوند خیلی مهربونه خدا بزرگه خدا خیلی هم استاد حرف گوش کن هست یعنی باورتون نمیشه من به دو قسمت تقسیم میشم یکی این حس یکی هم خودم این عسل آقا رو من خیلی تلاش کردم که حسشو همیشه داشته باشم و وقتی که با اون زندگی کردم در تنهاییهای خودم اصلا زندگی من هیچ ربطی به اون گذشته ای که من با حس خشم ناراحتی شرکهای زیاد و حس یه آدم بزرگ داشتن زندگی میکردم الان ندارم یعنی استاد خیلی حس خوبیه هر موقع اون با من صحبت میکنه من بوسه به دستم میزنم و میزارم رو صورتم و بهم میگه منم تو رو دوست دارم کاکایی و منم بهش میگم منم تو رو دوست دارم عسل آقا و تازش میکنم استاد این حرفا رو به هیچ کس جز شما تا الان نزدم و به هر کسی بزنم میدونم که بهم میگه تو دیوونه شدی یعنی تو حس میکنی و این حس رو داری که مثل یه بچه زندگی میکنی استاد بخدا قسم من این حرفا رو دارم صادقانه به شما میزنم هیچ کسی هم اینا رو باور نمیکنه میدونم خودم
برام مهم نیس دیگران در مورد این حرفا چه فکری میکنند من با عسل آقام حال میکنم و از زمانی که این حس رو در درونم منتشر کردم و دارم مثل اون حس زندگی میکنم زندگیم اصلا قشنگتر شده زیبا تر شده
خیلی دوسش دارم خیلی
خدایا تو اگاهیی از من تو برای من کافی هستی
خدایا هوامو داری غم را چه نیاز
خدایا اگه همسر ندارم تو رو دارم که تو بهترینی
خدایا تو هستی و غیر تو کاری ندارم
خدایا منو ببخش که با اینکه بهت شرک میورزم تو اینقدر داری به من لطف میکنی
استاد ایشالاا میام و مینویسم از عسل اقام براتون میگم که چقدر اون حس کودکیم قشنگیه البته یکم خجالت میکشم از نوشتنش ولی میام و این کمک میکنه که عذت نفسم رشد کنه و اون حس کودکیی که دارم بیشتر بشه
استاد اونقدر مهربووووووونه که نگم براتون
الانم بوسش کردم
حالا اینا رو به هر کی بگی میگه یعنی تو مرتیکه 32ساله حس یه بچه چند ساله رو داری و تازه میگی من با اون حس دارم زندگی میکنم
بخدا
اینا رو میگن افراد ولی من به هیچ کسی نمیگم
قبلا که استاد این حسم فقط با من بود یعنی من نمیتونستم کامنت کنم این حسم رو حالا متوجه میشم که تو زندگیم حتی سر کار هم این حس رو دارم و چقدر وقتی که با اون حس زندگی میکنم ادما بهم عشق میورزن و زود به خواستهام میرسم
میخوام اینو بگم من حس یه بچه چند ساله رو دارم الان
هر چی دارم از تو دارم خدا که با پیامبرت اشنام کردی من با تو و پیامبرت به همه خواستهام رسیدم و میرسم کم کم
براتون آرزوی موفقیت ثروت سلامتی شادی حال خوب اتفاقات خوب و سعادت در دنیا و آخرت خواستارم
راستی استاد همینجا هم از خدا میخوام کمکم کنه تا بتونم بیشتر از اون حس درونم بنویسم که اون حس خداونده که آنقدر مهربونه آنقدر عالیه اینقدر خوبه و من اسمشو گذاشتم عسل آقا امیدوارم بیشتر بشناسمش و کامنتش کنم براتون استاد
سلام دوست عزیز این جایگاه الهی رو که هممون اسمشوگذاشتیم سایت بهشتی یعنی اینکه تواین سایت بایداول باخودت وخداوبعدبادیگران صادق باشی اصلا هیچ خجالتی نداره باهمون کودک درونت عسل آقا لذت ببرواینجاهممون به احساسات یگدیگراحترام میذاریم.
چون توی دانشگاه علم وادب وآگاهی الهی دوره میبینیم.
من خودم وقتی خیلی به اوج شادی وقدرت میرسم میگم الهی جیگرتو، بخورم خداجون الهی خیرببینی خداجون بیادستوپاتوببوسم.
حالاازراهنمایی های استادمتوجه شدم خداسیستمه ولی اون کودک درون من بااین حالواحساس خوبم حال میکنه.
موفق باشی ادامه بده وصبرکن که خداصابران رادوست دارد.
سلام و تحیت پروردگار بر خانم لیلا توسلی عزیزم
دیروز بود که داشتم به خودم میگفتم دیگه نقطه آبی برام نیومد و خیلی دلم تنگ شده بود برای اینکه بچهای سایت انلاین داشته باشم در ارتباط که امشب داشتم صفحه کامنتامو عوض میکردم که دیدم نقطه آبی خداوند اومده برام خیییلی خوشحال شدم لیلا جان خیلی
آره عسل آقا خیلی بامزه هست لیلا جان باورت میشه من وقتی به اون حس درونیم وصلم هر چی دلم بخواد خدا بهم میده
همین امشب لیلا جان
امشب به خدا گفتم خدایا حوسم شده سوسیس بندری اونم مجانی باشه و بخورم و این درخواست رو بلند گفتم با صاحب کارم خلاصه آخر وقت که کار تموم شد استاد کارم که بسیار بسیار انسان دوس داشتنیی هست و یه جورایی میشه گفت این مرد بینظیره رفت سوپری کناریمون برام سه تا سوسیس گرفت گفت بیا برو شب بندری بخور
همون لحظه لیلا جان همون لحظه عسل آقا ذوق کرد اونقدر خوشحال شدیم با هم دیگه ازین لطف و عنایت پروردگار
من باورت میشه وقتی با عسل آقا یکی باشم اصلا غم نمیفهمم چیه باورت میشه
من میشم همون بچه ای که تو بغل پدر مادرشه و خیالش راحته نسبت به همه چی
اصلا اون حال خوبم رو واقعا نمیتونم تو این کامنت بنویسم
هر روز بهم میگه کاکایی منم تو رو دوست دارم و من بهش میگم عسل آقا منم تو رو دوست دارم بچه ی ناز
بهش میگم زندگی من با تو معنا دار میشه با تو طعم میگیره
هر شب که میخوایم بخوابیم با هم دیگه حال میکنیم بهم میگه دیدی امروز هم گذشت و ما ادامه دادیم چون من تازه بعد از یک سال و خورده ای باورام تقویت شده و الان ده روز دیگه میشه که میرم سر کار اونم نانوایی و من تا الان بهش علاقه دارم و آن شائلله ببینم علاقه ام صد در صد هست قصدم ادامه دادنه ولی به قول استاد آدم نباید بی کار باشه که اونجا فکرها میاد سراغش و میتونه نابود بشه و منم داشتم قبل اینکه برم سر کار به نابودی کشیده میشدم که خداوند دستم رو گرفت لیلا جان
بزار از عسل آقا برات بگم همفرکانسی من اونقدر دوسش دارم که هر چی دلش بخواد خدا بهش میده من کیم مثل امشب آره مثل امشب که اون سوسیس رو جوری جذب کرد که من خودم انگشت به دهان موندم
لیلا جان بچهای کوچیک دیدی چجوری چیزی از خدا میخوام اون مثل بچهای کوچیک اینجور از خدا خواستهاشو میگیره
بخدا قسم لیلا جان خدا خودش گواه هست هر جا و هر لحظه که با اون هماهنگ نبودم و یه جورایی باهاش بد برخورد کردم و گوش به نجواهای شیطان دادم اتفاقات بد برام افتاد و خداوند بهم گوش زد میکنه که با عسل آقا یکی باشم چون اون خود خود عشقه اون خود خود خداونده من خدا رو تو حس خوب اون میبینم اون بچه آخه چجوری درخواست میکنه که ذهن منطقی من نمیتونه اینجور بعضی موقعها حمل کنه
الان چند روزه که بهم میگه کاکایی بیا بازی کنیم و من چند روزه یه خورده گرفته شدم و بازی باهاش نکردم
اون چی میگه چی میخواد میدونی بازی میگه یعنی چه
یعنی بیا برقصیم چون من خیلی باهم دیگه میرقصیم
میگه بیا عشق کنیم
میگه با من صحبت کن
میگه فقط با من باش
من یه چند روزه که گوش به نجواها دادم و جدی شدم بخواطر همینه که باهاش بازی نکردم
باشه عسل آقا بازم با هم دیگه بازی میکنیم
این کامنت هم خودش با من داریم مینویسیم که یه خورده خجالتی هم هست باورت میشه
لیلا جان اینا رو به هیشکی نمیگم به هیشکی حتی نزدیکترین عضو خوانوادم نگفتم و نمیگم و نخواهم گفت میدونی چرا چون باورتون نمیشه که من احساسی دارم به نام عسل آقا کودک درونم خدای درونم اونقدر تو تنهاییم با هم تا میتونم عشق میکنم که حد نداره من اصلا غصه این نمیخورم که کسی تو خونه پیشم نیس اگر با عسل آقا یکی باشم اما اکنون ازین ذهن چموش که تیکه میندازه و نمیگذارم من با اون یکی باشم و این چند روز هم اینجور شده
عسل آقا من ازت معذرت میخوام باشه عزیزم فردا شب که میریم مهر بوری عروسی سید حسین با هم میرقصیم باشه
دوست دارم
این کامنت شما هم برام نشونه بود که مصطفی حواست بیشتر باشه به عسل آقا خداوند از طریق کامنت شما بهم راه رو نشون داد
لیلا جان دوست دارم
من برم براش سوسیس درست کنم که منتظره
آرزوی موفقیت ثروت سلامتی خوشبختی سعادت در دنیا و آخرت خواستارم برات لیلا جان
بناممم آنکه هرچی دارم از آن اوست !
سلامم استاد عزیزم و خانم شایسته جان .
خداراااااا تریلیون تریلیون سپاس گذارممم بابت اینکه آگاهی بیشتر برای داد از این فایل .
قدم هشتم .
برای رسیدن به هدف باید تعهد داشته باشیم !!!
و تلاش کنیم همراه با لذت ،نه از روی اجبار عاشق رسیدن به هدف های ما باشیم
و برای رسیدن به اهداف خود باید بهایش را بپردازیم .
وقتی میگوییم ایمان داریم پس باید بدانیم که از ما حرکت باشد و از خداوند برکت حتما است
(ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است)
خداوند پاسخ میدهد به افکار همه ما !
به باورهای ما
به ایمان ما
ایمان همه چیز است
استعداد مهم نیست !!!!
اگرکسی است که تواناییی و توکل بیشتر نداردد حتما استعداد آن هم دیده نمیشود .
انرژی نه به وجود میایه
و نه از بین میرود
فقط از شکلی به شکل دیگرتبدیل میشودو ما باید شکل این انرژی را تغییر دهیم
با افکار درست ،باورهای درست،و حرکت کردن به سوی اهداف .
نکته : اساسی ترین روند برای بدست آوردن خواسته های نرسیده ما بها پرداختن آن است !
درپناه حق باشید .