مصاحبه با استاد | مدیریت 2 خرابکار ذهنی با نامهای «ترس» و «طمع» - صفحه 1

اکنون بیش از پیش میدانم که عزت نفس چقدر اهمیت دارد.

حتی نمیتوانم بگویم فهمیدم که عزت نفس چیست یا چقدر اهمیت دارد

هر دفعه با ساخت قسمتی از عزت نفسم به این جمله پی میبرم.

عزت نفس نمود کامل توحید است در تمام جنبه های زندگی.

زمانی که ریز میشوم و در تک تک مسائل زندگی عزت نفس را میبینم اهمیتش

چند برابر میشود.

زمانی که برای دریافت محبت مشکلات را بیماریهارا به افراد میگویم شرک است.

اما عزت نفس میگوید باور تنها به یک قدرت.

من برای اینکه فک میکردم اینها قدرتی دارند مشکلات را برایشان میگفتم

اما وقتی قدرت تنها در دست فرمانروای جهانیان است دیگر این موضوع اهمیتش

را از دست میدهد. یا زمانیکه نگران نظر دیگران و تائید انها هستم.

باز داستان همین است که ان دیگران اصلا قدرتی ندارند که بخواهم نگرانشان باشم

و برایشان رنگ عوض کنم.

یا زمانی که به هر دلیلی وابسته فردی میشوم نیز همینطور.

و این همان بازی شناسایی شرک های مخفی و جایگزین شان با توحید و ساختعزت نفس است.

زمانی که این عزت نفس ساخته شود دوباره به مرور تکامل میابد و توحیدی تر میشود

و ریشه هایش بیشتر پیشروی میکنند .

به صورت طبیعی خداوند با من حرف میزند الهام میکند خیر شر را .

نیرویی که برگی بدون اذن او از درخت نمی افتد.

عزت نفس فندانسیونی را بنا میکند که احساس ارزشمندی ام را از دستاوردهایم جدا

میکند و به ذاتم میدهد زیرا ذاتم که جنس خداوند است و خالق هرگز از

بین نمیرود اما دستاوردهایم ممکن است.

عزت نفس سبک شخصی ام را دوباره به من هدیه داد.

سبکی که ارامش واحساس خوبم که مهمتر از همه است را به من داد.

عزت نفس یعنی ورود به دل کاری که تنها چیزی که از ان میدانی تنها قدم اول است.

عزت نفس یعنی مهاجرت به شهری که هیچ شناختی از ان نداری اما ایمان داری

همان نیرویی که به من گفته است قدم را قدم های بعدی را نیز هدایت میکند.

زیرا هدایت وظیفه خداوند است و وظیفه من بندگی.

کار من خدایی نیست که بخواهم خدایی کنم با چطور و اگر ها مگر ها.

عزت نفس یعنی میدانی که تنها حامیت خدایی است که فرمانروای جهانیان است

و به خاطر این باور سرت همیشه بالاست و احساس خوبی داری.

اما این بار شرک مخفی دیگری را میخواهم شناسایی کنم و انرا عملی سازم

از خدا میخواهم که در این کار هدایتم کند.

هر بار با ساخت قسمتی دیگر از عرت نفس که انتهایی وجود ندارد ترسهایم

از عوامل بیرونی کمتر میشود و جسور تر میشوم برای ورودی به دل ترسهایم.

ان مع العسر یسری

عزت نفس یعنی من تنها با دانستم قدم اول پای در راه مینهم و هیچ نمیگویم

و هدایت میشوم. واقعا ارزشش را دارد با ساخت عزت نفسم زندگی ام را متحول نمایم

و آدم جدیدی بشوم.

مهم ترین ویژگی عزت نفس، کمک به تو برای کنترل نجواهای ذهن است.

وقتی عزت نفس ات و باور احساس لیاقت را در خود می سازی، دیگر علائق ات در حد علاقه باقی نمی ماند، بلکه عزت نفس آدم دیگری از تو می سازد که با قدرت، ایمان، انگیزه و اشتیاق، برای خواسته هایش تصمیم می گیرد و قدم بر می دارد.

قبلا فک میکردم که یک جای خاص و چیز های خاص تنها دلیل ارامشم هستند مثل

اب و هوا و…

اما الان با عزت نفس میگویم که تنها دلیل ارامشم اتصال به خداییست که فرمانروای جهانیان است.

عزت نفس پای حرکت می شود و ادم را دگرگون میسازد.

بزرگترین سرمایه گذاری من روی اعتماد به نفسم و شخصیتم است.

عزت نفس شخصیتم را از انو میسازد. و این همان پایه و اساسی است

که باید برایش زمان بگذارم.

چقدر اخه زیبا گفته برگی بدون اذن خداوند از درخت نمی افتد.

همه چیز در ید قدرت خداوند است و فرکانس های من.

همه چیز برای من به فرکانس هایم بستگی دارد.

پس ارزشش را دارد که برای انها زمان بگذارم.

عزت نفس یعنی برای هرکاری من به این نیرو فقیرم که منبع تمام راه حل هاست

و خیلی ساده و طبیعی مرا هدایت میکند.

عزت نفس من را به سوی زندگی تنهایی سوق میدهد تا زمان های بیشتری را

در این رابطه باشم و درخلوت خودم با خدای خودم گفتگو کنم.

عزت نفس به من جرات جسارت و ورود به دل ناشناخته ها را میدهد.

عزت نفس یعنی اینکه کسی جرات نکند به من بگوید نمونه کار هایت را ببینم.

و وقتی عزت نفس و شخصیت ادم تغییر کند تبدیل به انسانی دیگر میشوم.

و تمام جنبه های زندگی نیز تغییر میکنند.

تمام اتفاقات زندگی ام نتیجهی فرکانس هایم است.

اکنون اهمیت واقعی عزت نفس را درک میکنم.

که جواب یکی از مهمترین سوال هایم بود.

و به من راهکاری عملی تحت عنوان افزایش عزت نفس داد.

عزت نفس نمود کامل توحید است و در هر شرایطی شخصیت واقعی

انسان را می سازد.

کسی که عزت نفس بالایی دارد در هر شرایطی احساسش را حفظ میکند

ورودی های ذهنش را اگاهانه انتخاب میکند.

قدم بعدی ام نیز ساختن عزت نفسم است.

زیرا تا اینجای کار را جواب داده اگر نتایج بیشتری می خواهم باید

روی ان بیشتر کار کنم.

عزت نفس ارزش واقعی انسان را یاد اور می شود .

که او از جنس خداوند است و توانایی خلق زندگی خودش را دارد.

عزت نفس یعنی برگی بدون اذن خداوند از درخت نمی افتد.

عزت نفس تواناهایی هایم را بیدار میکند و ان کسی که

هستم را هویدا میکند. وگرنه بدون عزت نفس اصلا زندگی نمیکنم.

عزت نفس حس اطمینان درونی می شود و جسارت امتحان شیوه های جدید

را در من می سازد.

اری تفاوتش به اندازه ی فقر و ثروت است اندازه ی سلامتی و بیماریست.

قطعا حضور در یک مدار بالاتر را احساس می کنم.

اما می خواهم به مدار های بسیار بالاتر بروم و این مدار کاملا برایم عادی است.

همه ی اینها به خاطر این سفر فرکانس ساز است.

همواره آزادی برایم از اهمیت بسیار بالایی برخودار است.

اهمیت عزت را درک کردم که چقدر این موضوع اهمیت دارد و اساسی و پایه ای است.

عزت نفس با توحید در آمیخته و تنها با باور های توحیدی می توان رشد کرد.

برگی بدون اذن او از درخت نمی افتد.

این اصل و قانون به من کمک می کند تا توحیدی تر بشوم و با تکرار آن به دل ترس هایم می روم

مثلا می خواهم وقتی مسافرت رفتم در جنگل چادر بزنم یا اینکه شب ها کنار دریا بروم و لذت ببرم

با این باور چشم بر روی عوامل بیرونی می بندم و دست به عمل میزنم.

این یعنی عزت نفس و توحید . این یعنی هیچ قدرتی جز او وجود ندارد.

اینقدر حرف زده ام حالا وقتش رسیده که عمل کنم.

من لایق بهترینها هستم و به چیزی کمتر از بهترین رضایت نمی دهم.

من آدمی هستم که می خواهم تا سر حد مرگ پیشرفت کنم و می خواهم تا لحظه ی مرگم همواره در حال یادگیری و پیشرفت باشم.

من جانشین خداوند بر روی زمین هستم و جهان به تسخیر من در آمده.

نمی توانم ثروتمند سلامت شاد و عاشق نباشم.

نمی توانم خوب زندگی نکنم. نمی توانم فقیر بمانم.

من در مورد سلامتی ام شرک داشتم و به همین دلیل بیشتر از یک سال است که در گیر ان هستم

و صورت مسئله را پاک کردم. اما گفتم که چرا از خداوند درخواست نمی کنم.

بنابراین گفتم خداوندا تنها تو هستی طبیب من پس خودت مرا هدایت کن و سلامتی را به جانم باز گردان.

من موجودی هستم که توانایی ها بی نهایتی دارم به شرط ایمان.

من همواره باید ورودی های ذهنم را کنترل کنم.

عزت نفس به آدم قدرت می دهد. وقتی عزت نفسم بیشتر شد انگار توانایی هایم نیز افزایش یافتند.

انگار حالم بهتر می شد. انگار که جهان برایم لذت بخش تر شده بود.

زیرا عزت نفس یک عامل درونی است و زمانی که آدم از درون به قدرت برسد دیگر فرقی نمی کند شرایط بیرونی چه باشند.

درون برایم بسیار مهم تر از بیرون است . زیرا اگر از بیرون تغییراتی را اعمال کنم به نظرم پوچ و تهی می آید.

عزت نفس مرا به روحم نزدیکتر می کند عزت نفس مرا به ملاقات با خداوند می برد.

عزت نفس مرا از الهامات الهی ام بر خوردار می سازد. آری دیگران نیز ارزشمند هستند .

بی خود نیست که حضرت علی می فرماید آنچه را برای خود دوست داری برای دیگران نیز دوست بدار.

آری من اینقدر ارزش دارم که هر لحظه خداوند به من می گوید پیش من بازگرد. عزت نفس داشتن دلیلی نمی خواهد ، مگر غیر از این است که

من بنده ی خداوند هستم . چطور وقتی فرزند یا دوست یک آدم ثروتمند هستید احساس افتخار می کنید.

این که دیگر خداست. من الان کمی راه را برای الهامات باز کرده ام. یعنی خیلی راحتتر از قبل می توانم با خدایم مشورت کنم.

اما موضوع اینجاست که عمل به الهاماتش ایمان می خواهد ایمانی ذهن منطقی را ساکت کند.

و الان باید روی ایمانم نیز کار کنم. طوری شده ام که اگر به الهاماتم عمل نکنم احساس نگرانی و اظطراب می گیرم.

همه چیز ایمان است. یعنی اگر همه چیز را درست هم بکنم آخر سر باید ایمانم را نشان دهم.

تنها ایمان است که شیطان را نابود می سازد. و شک و تردید سمی ترین عامل در مسیر است.

کسی که عزت نفس بالاتری دارد شک و تردید ندارد یا راه را دارد با تمام وجود ادامه می دهد یا اینکه انجامش نمی دهد.

عزت نفس یعنی آرامش درونی یعنی اعتماد به رب. این اعتماد به رب الان یکی از پاشنه های آشیل من است.

که به آن الهامات عمل کنم که بدانم این شیطان است یا خدا زیرا انجام آن کار به نحوی مانند به آب انداختن موسی به رسیک می ماند

که تنها فقط می شود به رب اعتماد کرد.

به نظر من چون عزت نفس یک عامل درونی تر است خیل درونی ،مهمترین باور برای ساختن است.

نمی دانم این احساس نگرانی برای چیست زیرا احساس قبلی را ندارم. نمیدانم عزت نفسم پایین آمده یا یک فرکانس منفی ریشه دوانده.

یا شایدم احساس عذاب وجدان است. زیرا این احساس را نیز سالها پیش تجربه کردم.

خدایا با چه چیزی این احساس را از بین ببرم و به آرامش بیشتری برسم؟ به من می گوید عمل عمل با ایمان.

زیرا ما در جهانی مبتنی بر مدار و باور زندگی می کنیم. همه اتفاقات زندگی ما، بدون استثناء نتیجه مستقیم باورهای ماست. بنابراین تنها راه ساختن تجارب دلخواه، ساختن باورهای هماهنگ با آن تجارب است.

آری همه چیز ذهنی است همه چیز درونی است.

استاد کاش یک فایل رایگان نیز در مورد عمل به الهامات آماده کنید.

چه جالب نیروی درونم میگوید به هیچ کس هیچ کاری نداشته باش و فقط دنبال من بیا.

من این کامنت را یک روز بعد منتشر کردم. فقط به خاطر اینکه مسئله ای را درونم حل کردم و پاسخ را دریافتم و باشد نشانه ای .

خلاصه ی الهاماتم و هدایتم هایم را می نویسم. و اینکه از رب درخواست نشانه بوسیله ی دستانش کرده بودم که خیلی کامل جوابم را داد.

و باید به چیزی که رسیدم با ایمان عمل کنم.

چه جالب نیروی درونم میگوید به هیچ کس هیچ کاری نداشته باش و فقط دنبال من بیا.

من این کامنت را یک روز بعد منتشر کردم. فقط به خاطر اینکه مسئله ای را درونم حل کردم و پاسخ را دریافتم و باشد نشانه ای .

خلاصه ی الهاماتم و هدایتم هایم را می نویسم. و اینکه از رب درخواست نشانه بوسیله ی دستانش کرده بودم که خیلی کامل جوابم را داد.

و باید به چیزی که رسیدم با ایمان عمل کنم. اینکه لپ تاپ را بفروشم و دقیقا همان درصد از پولش را ببخشم در راه خدا.

خودم را باید ببخشم. خدا گفت همانطور که خودت میدانی این راه نادرستی است. آری باید اعتراف کنم که خود هم میدانم

پس سر خودم را کلاه نمیگذارم. دیگر هیچ چیزی را از راه نادرست بدست نمی آورم. بالخره الهاماتم با خدا جواب داد .

دیدی گفتم که خداوند همواره هدایتگر من است. و من اگر بنده ی رب هستم باید ثابت کنم و بندگیمو بکنم.

خودم را میبخشم و قبول میکنم که من یک انسان هستم که اشتباه می کند. مگر موسی نبود که فردی را کشت و سپس به پیامبری رسید.

و خداوند منتظر من است تا هر چه سریعتر دوباره باز گردم.

اگر از گناهان بزرگی که از آن ها نهی شده اید دوری گزینید بدی های شما را از شما می زداییم و شمارا در جایگاهی ارجمند در می آوریم.

و از فصل خدا در خواست می کنم و خدا داناست. آری خدا میخواهد بارم را سبکتر گرداند انسان تانوان آفریده شده است.

ایمان دارم با این کارم نور خدا بیشتر می شود. این اتفاق در نهایت به نفع شد. زیرا قدرت الهاماتم را دریافتم قدرت هدایت را دریافتم.

لپ تاپ را برای فروش می گذارم. و آن قسمت از مالش را می بخشم. کارمو کنسل کردم.

خوشم نمیاد بخوام التماس کنم به کسی که لپ تاپ بگیرم. اصلا خوشم نمیاد.

وقتی که ضعیفیم همه هر جور دوست دارن باهامون رفتار میکنن. اما کسی که پایینه قرار نیست پایین بمونه.

میام بالا میام بالا. اونوقت من تعیین می کنم که همه چطوری باشن. و باز هم اهمیت ثروت مشخص شد. یعنی پول ثروت همه چیه.