مصاحبه با استاد | مدیریت 2 خرابکار ذهنی با نامهای «ترس» و «طمع» - صفحه 81
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2018/08/abasmanesh-1.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2025-01-02 07:24:062025-01-03 06:30:26مصاحبه با استاد | مدیریت 2 خرابکار ذهنی با نامهای «ترس» و «طمع»شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
《به نام خداوند بخشنده مهربان》
خدایا من هرچی دارم از آنِ تو، خدایا هرخیری که از جانب تو بمن برسه باز من فقیر تو هستم، خدایا هرگز من را به حال خودم رها مکن، خدایا من هیچی از خودم ندارم…
ایاک نعبد و ایاک نستعین
سلام به بانو شایسته و استاد گرانقدرِ گلم سپاسگزارم ازتون برای این قسمت چقدر عالی داریم میش میرم با تکامل و دقیق هر گام مرتبط با گام قبلی و بعدیه چقدر خوبه که میتونیم با تمرکز و تمرین کردن ترمزهامونو پیدا کنیم… حقیقتش تا به حال اینجوری گام به گام و ریشه ای که هر فایل مرتبط بهم رو کار کنم نکردم و احساس میکنم این دوره گام به گام آخرش خیلی خوشه.. بازم سپاسگزارم ازتون
و یه سلام هم به دوستان همگامم میکنم امیدوارم حالتون عالی باشه
خب بریم برای کامنت این گام خدایا به امید خودت
تو این گام صحبت از ترس شد!، ترسهایی که واقعه ای نیستن و فقط کاردست شیطانه که اونم بیکار نباشه و بگه آره ما هم تو بازی هستیم ولی نمیدون ما عباس منشی ها پوستمون خیلی کلفته مثل کروکودیل میمونیم و به همین راحتیها دست از موفق شدنمون تو این مسیر الهی برنمیداریم آره اینجوریاس
خب از تجربیات خودم بگم از ترسیدنهام از عقب کشیدن هام قبل آشنایی با استاد و بعد از آشنایی با استاد… به نظر من ترس بزرگترین اسلحه شیطان و با این اسلحه داره جولان میده بیچاره خب متاسفانه باید بگم بیشتر وقتها هم موفق شده
مثلا الان تو همین شرایط من با این ترس دارم دست و پنجه نرم میکنم چون از دوسال پیش تا به ماه قبل بخاطر طی نکردن تکامل و نادیده گرفتن الهامات خدا و نشانه های خدا نتایج نامناسبی گرفتم و الان عزت نفسم و اعتماد بنفس خیلی اومده پایین متاسفانه و دست و دلم به زنگ زدن به مشتری های قدیمی ام نمیره و همش یه ترسی تو وجودم هستش که با صدای بلند میگه ولش کن اگه زنگ بزنی باهات بد حرف میزنند تو الان از لحاظ مداری خیلی افت کردی خیلی شکست بدی خوردی همش میخان ازت بپرسن که چرا رفتی تهران و ترکیه چرا همینجا نموندی چرا ال چرا بل و هزارتا چرایی دیگه که باعث شده بترسم و عزت نفسم بیاد پایین و با هر ترفندی از تماس گرفتن با مشتری های قدیمی و جدیدم دست بکشم و بپیچونم با توجه به شرایط حال حاضر که باید ثروت بسازم پول دربیارم ولی اینقدر این ترس برمن غلیه کرده که شدم یه مرده متحرک و بی انگیزه.. خب راه چاره اش رو پیدا کردم و با توجه به این دوره مهاجرت به مدار بالاتر دارم پا روی ترسهایم میذارم و با هر ترفند و زور و …. به مشتری هام زنگ میزنم و ارتباط میگیرم درسته که خیلی کم تعداد زنگ زدن هام ولی دارم شروع به تغییر میکنم، البته بگما من برای تغییر اصلا مقاومت نداشتم ولی اینبار دارم خیلی مقاومت میکنم ولی نمیذارم پیروز بشه این شیطانه گُلابی، فعلا دارم با تمرین روی توحیدی بودنم خدای درونم رو بیدار میکنم که بر شیطان درونم غلبه کنم به امید خدا انشالله اینم راهکار منه با که با فایل های توحیدی شروع کردم و به این گام ها هدایت شدم خداروشکر
حالا درباره این ترفند پونزی بگم بهتون خیلی جالبه.. یه دوره ای منوعشقم به نتورک دعوت شدیم و گُول این ترفند رو خوردیم که توی نتورک به همه چی میرسید مثلا شعارشان این بود که تا کی میخای برای دیگران کارکنی؟ یا تا کی میخای توی بانک بشینی و پولای مردم رو بشماری؟؟ و از این خزولات بی اساس که ماهم گول این خزولات رو خوردیم رفتیم اونجا که پولدار بشیم ماشین بنز و بی ام و بخریم متاسفانه هرچی داشتیم هم دادیم و کلی هم بدهکار شدیم و وقتی به خودمون اومدیم دیدیم ای واییییییییییی هیچی نداریم رفتیم زیر صفر خیلی زیر صفر، اعتبار شخصیت زندگی انسانیت همه چیمون به باد رفته بود ولی خوب خداروشکر زود به خودمون اومدیم و این شد برای ما تجربه و بعدها هرکی مارو دعوت میکرد خیلی راحت میگفتیم نه چون دوست نداشتیم که دوباره اون روزها رو تجربه کنیم.. نتورک فقط برای ما دوتا سود داشت یکی اعتماد بنفس و جسارت مارو برده بود بالا اونم اصولی و دومیش این بود ما رو با یه فرشته نجات آشنا کرد به نام استاد عباس منش که تمام اون دوسالی که ما توی نتورک غرق شده بودیم رو فراموش کردیم و ساختیم دوباره خداروشکر
خب اینم بخشی از تجربیات من بودش که دوست داشتم اینجا بنویسم
مریم بانو خیلی سپاسگزارم ازتون و همچنین استاد عزیزم، امیدوارم هرجا که هستید شاد، سالم، سعادتمند دراین دنیا و آخرت باشید خیلی دوستون دارم عاشقتونم از راه دور میبوسمتون بغلتون میکنم ماچ بوس بغل به امیددیدار تو پرادایس
خدایا شکرت
سلام بر عزیزانم
سلام بر استاد عزیزم
سلام بر خانم شایسته عزیزم
خدارو شکر که اینجا هستم در گام چهارم
خانم شایسته عزیزم واقعا ازتون سپاسگذارم برای این پروژه ، انقدر مطمئنم که در پایان این پروژه به مدارهای بالاتری میرسم که صبح ها زودتر از خواب بیدار میشم و احساس میکنم دارم مهمترین کار زندگیمو انجام میدم و این یه نعمت بزرگیه در این شرایطی که هستم و روزمرگی منو که دچارش شده بودم داره تبدیل به انگیزه و هدف میکنه
میخوام اول درمورد ترسهام بگم ، وقتی برای اولین بار در دوره عزت نفس به این فکر کردم که من چه ترسهایی دارم فقط چندتا مورد کوچیک پیدا کردم اما هرچقدر که بیشتر خودمو شناختم متوجه شدم که ترسهای من خیلی خیلی بیشتر از چیزیه که فکرشو میکنم مثلا من اونموقع اصلا فکرشو نمیکردم که ممکنه یه روزی از بیماری بترسم اما وقتی بیماری اومد و قرینطینه شدیم متوجه شدم که خیلی از بیمار شدن میترسم و نمونه دیگه همین اواخر که دچار یک بیماری ناجور شدم تمام زندگیمو روز و شبمو حتی خوابهایی که میدیدمو ترس فرا گرفته و اتفاقا با همین تضاد بود که فهمیدم ترسها واهی هستن چون ترسهای من اغلب درمورد چیزهایییه که اصلا اتفاق نیوفتاده و وقتی داشتم این قسمتو گوش میدادم متوجه شدم من یه ترس بزرگ دیگه ای که دارم اینه که مردم فکر کنن من آدم بدبخت و تنهایی هستم و به خاطر این ترس خیلی وقتا سعی میکنم خودمو الکی شاد نشون بدم و یه طوری نشون بدم که کسی فکر نکنه من بدبختم
درمورد ترفند پونزی که خودم یک بار دچارش شدم و خدارو شکر که خیلی زود فهمیدم دارم اشتباه میکنم و ادامه ندادم یعنی هدف من این نبود که یک شبه ثروتمند شم، من اون اوایل که در فایلهای استاد شنیده بودم هرچقدر ثروتمند شوی نزد خدا محبوبتر میشوی و خیلی خیلی مشتاق بودم خدارو درست درک کنم رفتم سمت ثروت که درواقع از طریق ثروت خدارو بشناسم و همون موقع ها بود که یکی اومد و منو به نتورک دعوت کرد و منم که بسیار ناآگاه بودم بدون تحقیق و مطالعه هر چی که اون طرف بهم میگفت میگفتم چشم و از یه جایی به بعد دیدم اینا دارن برعکس چیزهایی که من از برنامه های استاد دست و پا شکسته یاد گرفته بودم میگن مثلا همش اصرار داشتن که من پول قرض بگیرم و من میدونستم یکی از کارهایی که برای ثروت باید انجام بدیم اینه که نه پول قرض بگیریم نه پول قرض بدیم و اینطوری شد که احساس کردم دارم مسیرو اشتباه میرم و بعد اومدم توو عقل کل سرچ کردم نتورک و دیدم استاد در یکی از فایلهاشون درمورد نتورک صحبت کردن که بسیار و بسیار منطقی بود و اینطوری شد که من از نتورک کشیدم بیرون و این وسط هرچی پول داشتمو از دست دادم و خواهرم رو هم که آورده بودم زیر مجموعه م هر چی پول داشت از دست داد و این خیلی برای من احساس بدی داد که چرا من بدون شناخت خواهرمو بردم در راهی که بهش مطمئن نبودم البته که خیلی هم درس گرفتم
من هنوز دوره روانشناسی های ثروت رو تهیه نکردم اما از وقتی روی فایلهای باورهای ثروت ساز کار کردم تونستم حداقل جلوی خیلی از اتفاقات این شکلی رو بگیرم مثلا اصلا نه قرض میدم نه قرض میگیرم نه وام میگیرم نه چک میگیرم و نه چک دارم . اتفاقا همین چند وقت پیش یکی از نزدیکانم بهم پیشنهاد شراکت باهاش رو داد ولی من چون میدونستم شراکت در کسب و کار کار درستی نیست بی رودربایستی گفتم نه و خب همینا خیلی خیلی میتونه بهم کمک کنه که انشالله بتونم با همین فایلهای دانلودی به جایی برسم که دوره های روانشناسی ثروت رو تهیه کنم و خیلی رشد کنم
استاد عزیزم و خانم شایسته عزیزم خیلی ازتون سپاسگذارم
سلام به دوست عزیزم یاسمن جان
من امروز برای این فایل کامنت گذاشتم و گفتم که یکی از مهم ترین ترسهای من ترس از بیماری هست و الان در کامنت شما خوندم که نوشتین :
فهمیدم که ترسها واهی هستن چون ترس های من اغلب در مورد چیزهایی که اصلاً اتفاق نیفتاده
و چقدر من اینو درک کردم که ترسهای منم همین طوری هستن ، ترس از بیماری ، ترس از مرگ ، ترس از تصادف ، ترس از دست دادن روابط و افراد مهم زندگیم مثل : همسرم و فرزندانم
و یه نکته ی دیگه که از کامنت شما یادم اومد اینکه من و همسرم هم قبلاً نتورک کار کردیم ولی خوشبختانه از این کار بیرون اومدیم ضرر مالی نداشتیم ولی پیشرفت هم نکردیم .
اما نتیجه مثبتی که نتورک برای ما داشت آشنا شدن با استاد عباسمنش عزیز بود .
خدا رو شکر برای این مسیر زیبا و پر از آگاهی .
گام چهارم – مهاجرت به مدار بالاتر
سلام به استاد و خانم شایسته عزیزم و همه دوستان بسیار خوبم
واقعیت من از وقتی که فایلهای دانلودی توحیدی استاد رو دیدم و میبینم، که این اواخر هم بیشتر شده بود، هر سخنی که استاد میگن، عطر توحید رو بو میکنم.
استاد جوری به درک و فهم قوانین از طریق قرآن رسیدن که همه چیز استاد شده. البته که با تکامل ولی تلاش برای درک و استمرار رو داشتن که به این حد رسیدن.
من هنوز برای فایل “اجابت دعاها” نظری ننوشتم، خیلی دلم میخواد بنویسم ولی دستم به قلم نمیاد برای این فایل. اما مطمئن شدم استاد همه چیز همه چیز همه چیز رو از قرآن الهام میگیرن، یعنی قوانین رو درک کردن از قرآن و آیه ها و داستان های پیامبران و …. همه شون برای استاد فقط عبرت و درس و عمل کردن ِ.
استاد جوری با قوانین الهی عجین شدن که همه چیز رو از اون میبینن.
استاد از قرآن عبرت میگیرن نه با دید یک فرد مذهبی نه بخاطر اینکه کتاب کامل یا هرچی که توی این دور و زمونه میگن بلکه بخاطر اینکه چهارچوب قوانین رو درک کردن.
برای همین اینقدر عالی عمل میکنن، اینقدر عالی گوش میدن، اینقدر عالی تلاش میکنن.
تمام فایلهای استاد توحیدی هستن ولی به زبان ما میگن با مثالهای زمینی ولی این اواخر از فایلهای استاد میبینیم که خیلی راحت تر توحید و قوانین جهان را با قرآن به این وضوحی و شفافی توضیح میدن.
من در مورد خودم فکر میکنم باید فقط روی ربوبیت خداوند کار کنم و بپذیرم، بپذیرم که تنها رب که خالق و فرمانروای جهان و اونوقت که میپذیرم تمام اتفاقات زندگیم رو خودم خلق میکنم و درس بگیرم و تلاش کنم، فکر میکنم اینجاست که اگر ترس داری توی دل ترس میری، اگر کسی حرف اغوا کننده ایی میزنه با چون درک کردی و ایمان داری اصلا بهش توجه نمیکنی و خیلی چیزای دیگه.. به قول حافظ میگه:
من که از یاقوت و لعل اشک دارم گنجها
کی طمع در فیض خورشید بلنداختر کنم
گرچه گردآلود فقرم شرم باد از همتم
گر به آب چشمهی خورشید دامن تر کنم
من که دارم در گدایی گنج سلطانی به دست
کی طمع در گردش گردون دونپرور کنم
دوش لعلش عشوه ایی میداد حافظ را ولی
من نه آنم کز وی این افسانهها باور کنم
باید دل دیوونه بشه که پذیرد درمان.
من جدیدا هر فایل استاد رو میبینم برداشت هام جوری دیگه شده. توی همه حرفهای استاد قدرت رب رو میبینم که استاد با پذیرفتن این قدرت اینقدرررررررر عالی رشد کردن و بهتر و بهتر میشن.
استاد واقعا به گنجی دست پیدا کردن که دارن این گنج رو فریاد میزنن یعنی توحید، یعنی تمام قدرت رو به رب دادن.
من که ره بردم به گنج حسن بیپایان دوست
صد گدای همچو خود را بعد از این قارون کنم
وقتی استاد میگفتن من راهی دیگه ایی رو برای ترسها بلد نیستم یا میگن وقتی من، قوانین درک کردم بدون زجر و سختی رشد کردم و قبلش با زجر و سختی بوده، خب اینا همه داره بک گراند استاد رو نشون میده که چجوری توحید زندگی ایشون رو تغییر داده.
من از رب م درخواست دارم همچون استاد و افراد توحیدی، درک توحید رو در من عمیق و عمیق عمیق تر کنه چون میدونم از من مشتاق تر به این چون بعدش زندگی واقعی و طبیعی رو خواهم داشت.
زندگی که راضی هستم، زندگی که شکرگزارش هستم، زندگی که لذت میبرم ازش، زندگی که درگیر حواشی نمیشم.
ولی باید در مسیر درک توحید باشیم در مسیر درک قوانین باشیم و با منطق، بامنطق های قوی و زیاد تلاش و استمرار داشته باشیم و به یاد بیاریم تا درک مون بیشتر و بیشتر و بیشتر بشه.
محتسب داند که حافظ عاشق است
و آصف ملک سلیمان نیز هم
خدایا هر آنچه که در زندگیم دارم از آن توست.
.
سلام به استااااد عزیزم ومریم جااااان.
ترس
همه ما یک سری ترسهایی داریم اما در حالی که میترسیم اما توکل کرده و حرکت میکنیم.
برای غلبه بر ترس ها روش خاصی وجود نداره ..نیاز داره به شجاعت به ایمان ..
اگه خواسته ای دارم باید بهاش رو بپردازم و حرکت کنم و با عزت نفس وخود باوری وایمان وشجاعت حرکت میکنم و حل کردن مسائل رو میسپارم به خدا وحتما راه حلی وجود داره ..
همه ترس ها. توهمی هستش.
با کار کردن روی خودم آروم آروم رشد میکنم..
استااااد جان منم به شدت خیلی تغیر رو دوست دارم و بارها وبارها با وجود ترسهام حرکت کردم و واقعا راست میگید وقتی حرکت میکنی و تو دل ترسهات میری ومیبینی اصلا ترس نداشته و قویتر از همیشه میشی وشخصیتت رشد میکنه
..
وهمین باعث میشه قدمهای بعدی رو راحت تر حرکت کنی ونترسی ومحکم تر میگه خدا هست و هوامون رو داره
دومین مبحث مهم درک کردن قانون تکامل هستش..
استاااد جان دقیقا ی در قدم ششم هم در مورداین موضوع کاملا توضیح دادین …
وعالی بود و اینا موجب درک بهتر قوانین و درک مهترین قانون تکامل میشود.
منو وعشقم هروقت کاری رو میخوایم انجام بدیم میپرسم که آیا تکاملون طی کردیم یان؟؟؟؟
وسعی میکنیم بر. اساس همین قانون حرکت کنیم..
وخداروشکر تا الان موفق بودیم….
سپاس گذارم استااادجانم
به نام خداوند بخشنده مهربان
استاد جان سلام
ترسها همیشه هستند و ما باید با توکل و امید به خداوند وارد ترسها شویم و همه آنهایی که افرادی موفق و ثروتمند هستند بر ترسهای خود غلبه کرده اند
استاد جان من هم از تغییر و حرکت ترس دارم و به هر حرکتی فکر میکنم شیطان رجیم از راه میرسه و با چهره دلسوزانه شروع میکنه مثلا به نصیحت کردن که بابا بیخیال بیکاری میخای از منطقه امن خودت بیای بیرون بدون دردسر داری زندگی میکنی دیگه حالا ی جاهایی هم که باب میلت نیست بگذر و توجه نکن و اینطور اعراض از ناخواسته رو واسه من توجیه میکنه
استاد جان الان در حال حاضر بزرگترین ترس من رانندگی است که احتمالا تو ی سری فایلها گفتم که من همون موقع که از نظر قانونی میتونستم گواهینامه بگیرم اقدام کردم حتی یادگیری رو زودتر هم شروع کردم و تو این چند سال جسته گریخته نشستم و با کوچکترین اتفاق به عقب برگشتم و این واقع جزء آرزوهای من هست
و الان طبق آموزه های شما دارم تمام رانندگان خانوم رو تحسین میکنم به خصوص اونهایی که پشت ماشینهای خفن میشینند و همچنین بیشتر اوقات تجسم میکنم که دارم رانندگی میکنم و بزودی طبق قانون حتما رانندگی عالی خواهم کرد
در مورد شرکتهای هرمی اگه بخام بگم برمیگرده به حدود 22 سال پیش که پسرم 16 یا 17 سالش بود یروز از مغازه دوستش زنگ زد و با آب و تاب تعریف کرد آره مامان ی شرکتی جدیدا اومده دوستانم هم عضو شدن و این همه سود و خلاصه کلی چرندیات منم که خیلی زود تحت تاثیر قرار میگرفتم و نمیخاستم پسرم ناراحت بشه و به قولی پیش دوستاش کم نیاره از طرفی هم بخاطر شرایط مالی گفتم باشه ولی پسرم اولا بابا قبول نمیکنه ثانیا دلم خیلی رضا نیست دوباره شروع کرد به توضیح دادن و بماند
منم وقتی همسرم اومد بخاطر اینکه قبول کنه چون همسرم کلا با این چیزا مخالف بود شروع کردم که آره این جوونه میخاد قدمی برداره شما هم قبول کن بزار کمکش کنیم از ایشون انکار و از من اصرار
حالا ما باید 200 هزار تومن پول میدادیم و همسرم گفت من ندارم منم که از قبل چاله شو کنده بودم گفتم اشکال نداره بریم من طلا دارم میفروشم خلاصه در نهایت بی میلی و مخالفت همسر جان رفتیم طلافروشی و من اون موقع 6 تا النگو فروختم شد 180 هزار تومن و همسرجان خیلی ناراحت شد
اومدیم خونه وقتی پسرم اومد گفتم این مقدار دارم گفت مامان 20 تومنش چی گفتم من دیگه ندارم حالا یادم نیست به اصرار ما پدرشون دادند یا خودش تهیه کرد
پسرم خوشحال فرداش رفت و زیر گروه دوستش شد و بعدا فهمیدیم که چه کلاهی سرمون رفته گفتم برو از دوستت بگیر گفت خود اون هم جزء زیر مجموعه هستش و خیلی بیشتر من پول داده بود
و جالبه تجربه نشد و تقریبا دوسال پیش هم یکی از آشنایان نزدیک این پیشنهاد شرکت نمیدونم ایزی بود چی چی بود رو به ما داد من در اثر رودرواسی از همسرم خاستم قبول کنه و باز مخالفت گفتم بابا این که دیگه بچه نیست زشته حالا بزار قبول کنیم استاد جان ی هفت میلیون هم اینجا دادیم هر کدوم 3500 حالا کو سودش خدا میدونه
و جالبیش اینجاست که خود من سود بانکی رو جایز نمیدونم ولی همین نه گفتن منو تو این دام انداخت
واقعا کسی که عزت نفس نداشته باشه و نه گفتن بلد نباشه دچار این گرفتاریها میشه با اینکه من با نفس این کار مخالف بودم و هستم
و صددرصد اینها برمیگرده به فقر و نداشتن ثروت که به خیال واهی که حالا انجام بدیم شاید جواب بده
من الان استاد جان از نظر فکری خدارو شکر با آموزه های شما خیلی بهتر شدم و انشاءالله بتونم دوره عزت نفس رو هم تهیه کنم و پیشرفت کنم
موفق و شاد و پیروز باشید
عرض سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته نازنینم
ضمن تشکر از خانم شایسته بخاطر فعالیت های ارزنده ای که در سایت انجام میدند میخواستم مفهومی که بهم الهام شد را بگم . البته استاد بارها این مفهوم را توضیح دادند ولی با توجه به اینکه دریافت ما از آموزه ها به ظرف وجودی ما بستگی داره ، من الان تونستم درک خوبی از این موضوع داشته باشم . یعنی گوش دادن به این فایل باعث ورود الهاماتی به درون من شد . ببینید در مورد باور فراوانی من اینجوری قضیه را دریافت کردم که فراوانی یک اصل ثابت در قوانین الهی هست یعنی اینطور نیست که ما بخواهیم برای بدست آوردن این فراوانی تلاش فیزیکی یا هر نوع تلاش دیگری بکنیم چون فراوانی به خودی خود وجود داره . اینکه برای کسب ثروت تلاش میکنند که همون تلاش نوع اول هست که امام علی در نهجالبلاغه گفتند ، بخاطر درک نکردن قانون هست که افراد تصور میکنند که باید یه کاری به قصد پول درآوردن انجام بدند و بعد گفتند در ادامه که رزق نوع دوم رزقیه که خودش سراغت میاد یعنی رزقی که با درک فراوانی و بزرگ کردن ظرف وجود انسان وارد زندگیش میشه . یعنی کاری که ما باید بکنیم دقیقا اینه : درک فراوانی و بزرگ کردن ظرف وجود .
میخوام بگم من الان فهمیدم که چرا استاد میگند شما روی خودتون کار کنید بقیه ش درست میشه . چون همه ی اون بقیه درست هست . همه چیز درست هست . فراوانی همیشه بوده و هست . پس لازم نیست ما تلاشی برای زیاد کردن ثروت بکنیم چون خودش زیاده . نیاز هست که ما روی خودمون کار کنیم که اصل را بفهمیم چیه و بعد در مداری قرار بگیریم که فراوانی توش هست یعنی ظرف وجود وقتی بزرگتر میشه ، مدار انسان عوض میشه و نعمتهای بیشتری را میبینه نعمتهایی که از قبل وجود داشتند ولی ما نمی دیدیمشون .
ولی خب این تلاش ذهنی را 99 درصد انسان ها انجامش نمیدند . برای همین امام علی میگه کسی که در جستجوی رزق هست را سرزنش نکن . اینو استاد در دوره ثروت یک قبلی گفته بودند ولی من با باورهای اون موقعم نمیفهمیدم چرا امام علی اینو گفته و استاد چرا تأیید و تکرارش میکنه ولی حالا میفهمم که منظور حضرت این بوده که در مورد قانون با کسی که قانون را نمیدونه حرف نزن . همون چیزی که استاد همیشه میگه . که در مورد این حرفها و آموزه ها با کسی بحث نکنید و حرف نزنید
والبته اینطور نیست که هیچ کاری به قصد پول درآوردن انجام ندیم چون کسی که در مدار کار کردن و تلاش فیزیکی هست و باور داره که باید کار کنه تا پول دربیاره ، با کار نکردن و کنار گذاشتن تلاش فیزیکی وارد مدار فراوانی نمیشه . به همین دلیل هست که استاد در اولین جلسه ثروت یک جدید میگه تأکید میکنم که کاری که بهش مشغول هستید را انجامش بدید و همزمان روی خودتون کار کنید . اینو گفتم که برداشت اشتباه صورت نگیره . من خودم از اون آدم هایی هستم که سخت در مدار تلاش فیزیکی بودم و الانم هستم ولی هرچقدر که روی خودم دارم کار میکنم به تلاش های کمتر و لذتبخش تر و زمان آزاد بیشتر و البته به درآمد بهتر دارم میرسم . ضمن اینکه از کاری که دارم انجام میدم لذت میبرم .
سلام به خانم اندیشه افشین
چه اسم زیبایی دارین خانم افشین
تحسینتون میکنم به خاطر قلم زیباتون
من همیشه کامنت هاتون رو دنبال میکنم و تحسین میکنم بیان و قلم زیباتون رو
من هم تازگیا به همین درک رسیدم ک ثروت از قبل برای من بوده و هست فقط من باید با تلاش ذهنی توی مدار دریافتش قرار بگیرم
و خیلی جالب بود برام ک دیدگاه شما رو خوندم پس این نشانه هست برای من ک دارم وارد مدار درست میشم و این اگاهی رو دارم بیشتر درک میکنم
که خداوند لحظه افرینش من همه ثروت ها و نعمتها رو در اختیار من قرار داده برای گسترش جهان حالا باید با کار کردن روی خودم توی مدار دریافتشون قرار بگیرم
اینجاست ک باید درک کنیم ک چقدر ما ارزشمندیم ک خداوند همه امکانات رو در اختیار ما گذاشته ک به جانشینی از خدا جهان رو گسترش بدیم
ما فقط باید در مدار دریافت این امکانات باشیم همچی از قبل اماده هست و سهم همه ما در دنیای خودمون سر جاشه
،سلامت و شاد و ثروتمند باشید .
سلام مهشید عزیزم
تحسینت میکنم برای این درک خوبی که به دست آوردی من با پاسخ شما ، کامنت خانم افشین رو خوب درک کردم چون شما ساده بیان کردین .
البته من همیشه خانم افشین عزیز رو هم تحسین میکنم و کامنت هاشونم دنبال میکنم ولی چون ایشون از نظر مداری در مدار بالاتری هستن من همیشه سعی میکنم که کامنت هاشونو دو سه بار بخونم تا خوب درک کنم .
مهشید عزیزم سپاسگزارم ازت که نوشتی :
خداوند لحظه افرینش من همه ثروت ها و نعمتها رو در اختیار من قرار داده برای گسترش جهان حالا باید با کار کردن روی خودم توی مدار دریافتشون قرار بگیرم
اینجاست که باید درک کنیم که چقدر ما ارزشمندیم که خداوند همه امکانات رو در اختیار ما گذاشته که به جانشینی از خدا جهان رو گسترش بدیم
ما فقط باید در مدار دریافت این امکانات باشیم همچی از قبل اماده هست و سهم همه ما در دنیای خودمون سر جاشه
من از پاسخ شما و کامنت خانم افشین در دفترم نوشتم و خیلی از هر دوی شما سپاسگزارم و براتون آرزوی پیشرفت ، موفقیت و سلامتی دارم .
سلام به خانم افشین عزیزم
خیلی وقت هست که کامنتای شمارو میخونم ولذت میبرم خیلی ساده وشیوا وروان مینویسین
عالی هستین ممنون که مینویسین برامون
واین حرف نزدن در مورد قانون و حدیث امام علی خیلی زیبا بود
((برای همین امام علی میگه کسی که در جستجوی رزق هست را سرزنش نکن .
منظور حضرت این بوده که در مورد قانون با کسی که قانون را نمیدونه حرف نزن . همون چیزی که استاد همیشه میگه . که در مورد این حرفها و آموزه ها با کسی بحث نکنید و حرف نزنید))خیلی عالی بود موفق و خوشبخت و ثروتمند باشید در پناه الله مهربان
به نام خدای مهربان
سلام استاد عزیز و خانم شایسته عزیز
و دوستان هم پروژه ای در پروژه مهاجرت به مدار بالاتر
گام 4 – مدیریت دو خرابکار ذهنی با نام های ترس و طمع
عجب فایلی، خدارا سپاسگزارم بخاطر فایل
استاد من صبح اول پروژه خانه تکانی رو شروع میکنم چون اول تعهدم به اونجاست وقتی تموم میشه میام سراغ این پروژه
توی گام دهم پروژه خانه تکانی دقیقا اومدین درمورد نتوورک و شرکتهای نتوورکی صحبت کردین جالبه اونجا داشتم گوش میدادم یاد ترند پونزی افتادم
و توی این فایل مفصل ترفند پونزی رو توضیح دادید
نکته مهم این فایل این بود که الگو این ایده ها رو درک کنم صرفا ترفند پونزی یا شرکت های نتوورکی نیست بلکه این داستان میتونه با هر اسم و شکل و حوزه ای توسط یکسری افراد سود جو دامش پهن بشه
کلا هر ایده ای که میاد میگه یه پول بذار پولدار بشی یا فلان مخصولم بخر و بفروش هر کی از سمت تو بفروشه به تو پول میرسه
یا اینکه میگن بیا سهام های عرضه اولیه بخر
یا اینکه میگن بیا خونتو ماشینتو طلاتو فلان پولتو بذار توی بورس پولدار میشی
یا اینکه پولت بده من برات توی بورس خارج برات سهام میخرم
همه اینا از باورهای ذهنیت فقیر میاد
چرا تو خودتو اینقدر باور نداری که خودت با استفاده از تواناییهات پول بسازی که بخوای بری محصول یکی دیگه رو بفروشی
که اینجوری پول دار بشی
چرا اینقدر خودتو و تواناییی هاتو باور نداری که بخوای بری سهام عرضه اولیه چندررررر غاز بخری که تازه بعد خرید دو روز میبندنش و وقتی ام باز شد باید n ماه صبر کنی بعد تازه چقدر میخوان سود بدن
به قول یکی از سهام دارا میگفت پول یه چیبسم نیست
این عرضه اولیه خیلی برای من گول زدنه و گولشم خوردم
اوایل واقعا سودهای خوبی بهم میداد بعد هی هرچی رفت جلو تر پول یه بستنی پریما هم نمیشد سود خیلیی زور میزد یه بستنی بتونی باهاش بخری
کلا کلا هر ایده ای که بهم میگه یه پولی بدم من در عرض فلان بهت سود میدم یا پولی بدم من فلان میکنم هر ماه فلان سود بهت میدم باید بذاری کنار باید ارام ارام این ذهن ثروتمند که فقط دنبال ایده های بهتر برای بهتر کردن کسب و کارش هست بسازی
باید دنبال این باشی
باید از توانمندی هات پول بسازی
مثل استاد که از سخنرانی کردن به این موفقیت ها رسید درحالی که همین الانش شاید رییس ثروتمندترین هلدینگ پتروشیمی ایرانم انداره استاد ثروت نداشته باشه
دیگه استاد این مسیر شما یه چیز دیگس
من میبینم که تمام فک و فامیل چشممون اینکه که استخدام رسمی پتروشیمی بشن و تازه به پدرم و هرکسی که کارمند هست تیکه میندازن که فلانید و بهمانید
کار دارن یا دنبال کارن ولی دنبال کاری هستن که توش پوله و درسته پتروشیمی صنعت مستقلی هست و ثروت و امکانات و توانمندی مالی بالایی داره نسبت به بقیه صنعت های دیگه البته شاید توانمندتر از اونم باشه ولی حداقل من تاحالا ندیدم ولی همینجا هم هرکسی توانمند تره رفته بالا و اونی که باورش پارتی و مدرک تحصیلی بوده سرجاش مونده یا به سختی به واسطه چیز بیرون رسیده
من با دیدن شما استاد الان چندباری هستم میگم ببین استاد عباسمنش از سخنرانی کردن به این مسیر پر از ثروت رسیده بر خلاف باورها و تصورات من
ببین همین نمود اینکه همه علاقه ها پتانسیل ساختن ثروت بینهایت و میلیاردی دارن
ممکن توی همون امریکا این ترفند پونزی باشه ولی شما با توجه به باوراتون به جاها و کسایی هدایت شدین که ندیدین چون شما توی مدار ایده های ثروت سازین مولد بودن نه یه شبه پولدار بودن
هرچند با توجه به ساختار کشور امریکا که کارافرین های ثروتمند زیادی هم داره منطقی هست که کمتر از جاهای دیگه این داستانا دیده بشه
قسمت اول فایل
اینکه گفتید باید بهای رسیدن به هدفتون پرداخت کنید دقیقا چیزی بود که توی گام دهم قبل از این فایل داشتم بهش فکر میکردم
اینکه من اگر میگم عاشق فوتسالم باید حاضر باشم پس هر بهایی پرداخت کنم حالا این بها هرچی میتونه باشه
ممکن این بها رفتن توی دل ترسهایی باشه که برمیگرده به کودکی یا نوجوانی
یا رفتن توی دل ترسهایی باشه که اخیرا برام پیش اومده
یا ترک کردن محلی باشه که خیلی بهش وابستم
یا ترک کردن کسی باشه که خیلی وابستم بهش
یا تمرکزم از ارتباط با افراد برداشتن
کلا اگر من میگم عاشق چیزیم ولی میترسم یعنی من واقعا عاشقش نیستم چون حاضر نیستم بهای رسیدن به اون خواسته رو پرداخت کنم دنبال چیزی غیر از اون چیزی هست که باید انجام بدن
استمرار استمرار استمرار ، ایجاد باورهای مناسب
پذیرش بی قید و شرط ابن باور ها، مقاومت نداشتن، کنترل ورودی های ذهن، حرفهای جامعه نشنیدن
کلید سعادت و خوشبختی و ثروت است
با ایمان
مریم درویشی
سلام به همراهان عزیز.
موردی که مشابه ترفند پونزی هست و هیچ ارزش آفرینی ای نداره خیلی پیشنهاد میشه، سرمایه گذاری بر روی ارزهای دیجیتال هست. تقریبا همه میگفتن بیا روی این ارزها سرمایهگذاری کن و برو دوره اموزشی ببین ما وقتش رو نداریم اما تو کامپیوتر رو خوردی بیا برو یادبگیر، نمیدونم فارکس یادبگیر و..، فلانی رفته با فلان تکنیک ها فلان ارز ناشناس رو خریده n تومان الان همون از 20n تومان ارزش داره و پولش 20 برابر شده یا اگر پولت رو بیت کوین بگیری انقدر ارزشمند تر میشه و من هم میگفتم علاقه ای ندارم و یاد حرف استاد می افتادم که باید ارزش خلق کنی نه اینکه یک دری به تخته بخوره .. به همین دلیل تمرکز گذاشتم روی تولید آموزش و انجام پروژه های اینترنتی که با مهارت هایی که دارم در کامپیوتر پروژه میگیرم و انجام میدم و روی باورهامم کار میکنم تا ایده ها موقعیت ها مشتری ها و .. بیشتری بهم داده بشه.
یک موضوعی که در این فایل برام جالب بود حرف استاد هست که پس از سالها کار کردن روی خودش میگه فکر نمیکنم که ضدضربه شدم و باید همواره روی خودم کار کنم و الا نجواها شروع میشه و .. و در نهایت میگه این باورهایی که میگم 5درصد نهادینه شده و این همه نتیجه ایجاد کرده و نتیجه میگیرم اگه من نتایجم مثل استاد نیست بعنی باورها 5درصد هم نهادینه نشده.
استاد در مورد پاشنه های آشیل میگه که هیچ موقع حل نمیشن و باید همیشه روشون کار کرد اگه فکر کنی حل شد دیگه روش کار نمیکنی و من یک سری ایرادهای شخصیتی داشتم که با استفاده از قانون یک جورایی میشه گفت حل شدن ولی الان فهمیدم که باید هنوز روشون کار کنم چون ممکنه برگردن چون پاشنه آشیل هستن
در مورد اینکه حرف مردم برای استاد اهمیت نداره و دیدم استاد حتی توی فروشگاه هم به راحتی روی زمین میشینه و کارهاش رو انجام میده و نگران نظر مردم نیست یا روی چمن میخوابه و نگران نظر مردم نیست خیلی تحسین برانگیزه، و این قبلا برای استاد معضل بوده یا مریم جان هم به همین صورت میره در خیابان و مکان های عمومی و حتی ملاقات های خصوصی .. و به راحتی از همه چیز فیلم میگیره و برای ما تدوین و اپلود میکنه و نگران نظر مردم و حرف مردم نیست و این واقعا کنترل ذهن میخواد و تحسینتون میکنم بابت باورهایی که ساختین و در عمل به کار میبرین.
عاشقتونم، امیدوارم ثروت، سلامتی، برکت، نعمت و حال خوب از در و دیوار به زندگیتون بباره و خداوند ره گشای مسبر زندگیتون باشه.
بادورود به استاد عزیز وخانوم شایسته عزیز
خانم شایسته واقعاً دستتون درد نکنه که این دوره رفتن به مداربالاتر رو تهیه کردین پدر اختیار ما قرار دادین این فایلهای که استاد به پرسشهای دوستان پاسخ میدن خیلی عالی هستن قبلاً تمام این فایلها رو چند بار گوش کردم ولی نه اینطور مرتب نه درهم کوشم دادم واقعاً اطلاعات خوبی رو استاد گوش زد میکنن البته که همین طور که استاد میگن درسته اگر ما روی خودمون همیشه کار نکنیم باز برگشت میکنیم به قبل از این آگاهی ها خیلی از شما ممنونم که واقعاً زحمت میکشین و مارو در رسیدن به خواست هاکوکمیکنین .
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام بر استاد نازنینم و بچه های سایت و خانم شایسته عزیز
الهی شکر که من در مسیر این آگاهی ها قرار دارم خدا را صد هزار بار شکر
استاد عزیزم بارها در دوره روانشناسی ثروت یک گفتن که تعهد دادم که اینکار رو بکنم مثلاً توجه به مثبت ها یا تعهد دادن که تلویزیون و شبکه های اجتماعی نگاه نکنند یا تعهد دادن که پولی پسانداز کنند و غیره همه موارد رو سعی کردن 100٪ اجرا کنند و من هم خیلی دلم میخواست که این تعهد رو داشته باشم اما نمیشد لغزش میکردم و چوبش رو میخوردم دوباره از اول تعهد میدادم ولی نمیشد 100٪ اجرا کرد و بعضی وقتا هم خودم رو سرزنش میکردم و البته خیلی بهتر شدم ولی 100٪ نبود و همیشه من این جنگ رو با خودم داشتم و به نتیجه 100٪ هم نرسیده بودم و امروز اومدم و چیزهایی که باید اجرا کنم و اون هم به شکل 100٪ رو نوشتم یک طومار شد گفتم خدایا پس الکی نبود که من تا به حال ثروتمند نشدم اینها هنوز توی ذهن من هستند و جلوی ورود ثروت رو به زندگی من گرفتن بعد بیام برای هر کدام اهرم رنج و لذت بنویسم تا من تحت هر شرایطی بتونم به این تعهداتم عمل کنم و این جاست که کار آسان میشود و دیگه نمیخاد براش زور بزنی و این برای من یک کشف بزرگی بود و من الان دیگه میدونم چه جوری البته استاد بارها و بارها به صورت مستقیم و غیر مستقیم گفته بودن ولی چون من در مدارش نبودم دریافت نکرده بودم و من بینهایت سپاسگزارم از خداوند مهربانم الهی شکر برای این مسیر زیبا همراه با یک رهبر فرزانه الهی شکرت