مصاحبه با استاد | مدیریت 2 خرابکار ذهنی با نامهای «ترس» و «طمع» - صفحه 9
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2018/08/abasmanesh-1.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2025-01-02 07:24:062025-01-03 06:30:26مصاحبه با استاد | مدیریت 2 خرابکار ذهنی با نامهای «ترس» و «طمع»شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام
به استاد عشق ،مهربانی وسخاوت
بازهم صمیمانه اززحماتتون تشکرمیکنم
وهمینطورازسرکارخانم شب خیز عزیز وفایلی که تهیه کرده بودند.
چقدرزیبا راهنمایی کردید خانم شب خیز و الحق که شاگرد شایسته ای برای مکتب استاد هستید. براتون آرزوی سلامتی ،شادی وموفقیت روزافزون دارم
???????????
درود
من سارا هستم
یه سارای واقعی .. بی ریا و دلتنگ .. میداند ولی نمی تواند عمل کند
برای اولین بار زمستان سال 96 با مجموعه گرانقدر آشنا شدم و همواره مرددم
میدانم درست است اما ..
اما ثابت قدم نیستم
سلام ساراجان
خیلی ازماها نیاز داریم گاهی اوقات وشاید خیلی اوقات خودمون رانوازش کنیم ودست محبتمون راقبل ازهرکسی اول روی سرخودمون بکشیم.
خودت رادوست داشته باش. مثل استاد برو جلوی آینه وقربون صدقه ی خودت برو .ازمحسناتت بگو وقتی این کارراتکرار کنی متوجه میشی که ارزشت خیلی زیاده و واسه اینکه حالت واوضات رابهترکنی مصمم ترمیشی.
موفق باشی?
سلام خداوند در هر لحظه تقدیمتان باد استاد عباس منش گرامی …
امروز نمی دانم برای چندمین بار فایل دهم دوره راهنمای عملی دستیابی به رویاها را چندین بار گوش کردم ، یاد روزی افتادم که برای اولین بار آنرا شنیدم و نمی توانم احساس خود را از بر افتادن پرده ابهام سی و چند ساله نسبت به ماهیت خدا بیان کنم ، هر چند قبل از آن در دوره آفرینش ، ثروت 1 و کتاب چگونه فکر خدا را بخوانیم هم تا حدود زیادی به پاسخ این سوال نزدیک شده بودم اما این فایل چیز دیگری بود .
همیشه فکر می کردم این خدایی که به ما معرفی کرده اند یا حداقل من آنرا از بین شنیده هایم دریافته ام واقعا قایل اعتماد است ؟ می گفتند مهربان است ولی همین موجود مهربان را گاهی چنان توصیف می کردند که با خود می گفتم پس نامهربانی دیگر چیست ! می گفتند دوستدار بندگانش است ولی گاهی صلاح می دانست که آن بنده را به دام بلا و مصیبت گرفتار سازد آنهم بلایی که یارای بیرون آمدن از آن را ندارد و نامش هم آزمایش بود ، البته می گفتند عادل است و منصف ولی امتحاناتش خردکننده بود در بسیاری مواقع ، می گفتند به همه آرزوهایت می رسی تلاش کن ولی البته ممکن بود آن خدا صلاح دیگری بداند و تو لازم باشد به آن آرزو و خواسته نرسی و یا به وقت دیگری در این جهان یا آن جهان موکول شود ، حتی ممکن بود تو را به خواسته ای برساند ولی بعدا با از دست دادن چیزی ارزشمند چنان انتقامی از تو بگیرد که روزی هزار بار آرزو کنی کاش به این خواسته نرسیده بودم و خلاصه هزاران تعریف بی ربط و با ربط دیگر از آن خدا ….
در واقع آن خدا خدایی بود که همیشه توجیهی برای بد عهدی هایش داشت در حالیکه شنیده بودم لا تخلف المیعاد است. در جدال همیشگی بین رسیدن به خواسته ها و ترس از دست دادن داشته ها به خاطر تدابیر این خدای غیر قابل پیش بینی، دست و پا می زدم و سعی می کردم این وجود ناشناخته را بهتر بشناسم و مهربانی و عدل و دانایی و تواناییش را ببینم و خودم را برای این ضدیت ها راضی کنم …
گفته های عمومی درباره خدا مانند بردارهای ناهمجهتی بود که به جسمی وارد می شد که برآیند و مجموع همه آنها در نهایت و در بهترین حالت صفر می شد ولی خدایی که از بین آموزه های شما شناختم هر لحظه خود را تقویت می کند مانند هزاران بردار همجهتی که با هم عمل می کنند . تمام توصیفات شما از خداوند تقویت کننده یکدیگرند و هر جمله مانند نوری است که گوشه دیگری از این چهره را روشن می کند . به این خدا می توان اعتماد کرد ، می توان خالصانه و بدون شبهه او را عادل ، توانا ، زیبا ، دانا ، حی ، بیدار و…. نامید ، می توان خود را و آینده را به دستان قدرتمند مهربانش سپرد و با خیال آسوده از زندگی و کار و حال لذت برد و چقدر این خدا دوست داشتنی و نزدیک است . در یک کلام مصداقی از شعر ساده و صمیمی قیصر امین پور …
شاید بسیاری از کسانی که خود را بی خدا می خوانند آنچنان خدایی را انکار می کنند مسلما آن خدا با آن تعاریف و توصیفات کودکانه نمی تواند برای اذهان پرسشگر و متفکر ، خدای کاملی باشد ولی خدایی که شما معرفی می کنید هر لحظه خود را به تو می نمایاند ، با تو همراه و هم کلام می شود و هرگز نمی توان آن را انکار کرد .
ممنونم از خدایی که مرا به این مسیر هدایت کرد در زمانیکه اصلا نمی شناختمش و ممنونم از شما برای همه چیزهایی که به من آموختید ، چیزهایی که در قالب کلام و نوشتار نمی گنجد .
ممنونم از گنجینه های ارزشمند آگاهی که با محصولات خود در اختیار من قرار دادید .
برایتان سلامتی ، شادی ، سعادت و ثروت آرزو می کنم همانطور که برای ما آرزو می کنید و البته با آرزوی آگاهی های روزافزون. برقرار باشید.
بنام خدای وهاب و مهربانمون
خانم ملیحه پور نادری عزیز سلام و سپاس بابت این دلنوشته زیباتون.
دوستان عزیزم درود خداوند بی نهایتم بر شما.چه گنجینه هایی دارم و گاهی ازشون غافل میشم.چقدر نعمت هست در زندگیم که باید سپاسگذار باشم بابتشون ولی گهگاهی ناسپاسم.ولی بازم خدا رو هزاران بار شکر که چندوقته به لطف خودش و دستان مهربانش، استاد عباسمنش و شما دوستان عزیز میبینم نعمات بیشمار زندگیم رو.منظورم از نعمات بی شمار یکیش وجود شما عزیزان و کامنت های زیباتونِ.که پر از نگاه توحیدی به خدای یکتاست.پر از ارامش و عشقِ.پر از تجربه و آموزش رایگانِ.استاد دست مریزاد داری با این شاگردان دوست داشتنیت.به خودت ببال و به خودت افتخار کن ای مردِ خدا که در مسیر رسالتت بسیار موفق بوده ای و هستی.منم به خودم افتخار میکنم بخاطر همراه بودنم با شما خداپرستان و یکتاپرستان.اومدم اینجا که از خانم شب خیز عزیز تشکر کنم بابت فایل زیباشون.و بهشون تبریک بگم بابت این نگاه توحیدی و این همه موفقیت.تبریک بگم بخاطر سلامتی ای که با نگاه توحیدی بدستش اوردن.و هدایت شدم به این پیام خانم ملیحه که اشک شوق از چشمانم جاری ساخت.
خدایا سپاسگذارم.بی نهایت سپاسگذارم بابت هدایتم به این مسیر.
خانم فرهادی خیلی خیلی ممنونم از راهنمایی هاتون.استاد دوستت دارم.دوستان خیلی دوستتون دارم.خانم شایسته سپاسگذارم.
درکل از همه کسانی که در این سایت و این خانواده بزرگ هستند سپاسگذارم و بی نهایت خوشحالم و به خودم میبالم که جزئی از این خانواده هستم.
دوست ندارم خداحافظی کنم و دوست دارم همینطور بنویسم و بگم که چقد دوستتون دارم ولی دیگه بیشتر از این پیامم رو طولانی نمیکنم ولی بازم میگم دوستتون دارم؛ عاشقانِ خدا
سلام به همگی..
خیلی وقته از سایت دور شدم.چند ماهی میشه دیگه نه فایلارو خوب گوش میکنم نه به سایت سر میزنم..واقعا به این باور رسیدم که از همون روزا که دیگه به سایت کمتر سر میزنم همونقدم از خودم دور شدم.دیگه حواسم بخورم نیم. حواسم به کارام به رفتارم به اخلاقم اصلا حواسم به هیچی نیست. البته بعضی وقتا یه تلنگری بهم وارد میشه ولی نه بازم میشم همون همیشگی. فکر میکنم دارم راه و درست می رم ولی نه وقتی آخرشب که میشه میبینم افتادم توی زندون خودم توی روزمرگی گیر افتادم.
یادمه اون روزا که روز به روز رشد میکردم و آروم تر میشدم اگه هرچی ام که از خدا دور بودم بازم میتونستم با یه نفس عمیق خدارو با تموم وجود حسش کنم.یادمه اون روزا وقتی می دیدم برا نماز صبح بیدار نمیشم آخرشب که میخواستم بخوابم رو میکردم بخدا می گفتم خدایا خودت برا نماز بیدارم کن.اصلا نه استرسی نه نگرانی نه هیچی با خیال راحت میخوابیدم چون شک نداشتم که بیدار میشم .وای که چه لذتی داشت وقتی صبح بیدار میشدم.
ولی این روزا…..خیلی وقته که دیگه اینجوری نیس
دیگه خیلی سخت میتونم خدارو با تموم وجودم حسش کنم . دیگه خیلی سخت بخدا میگم برا نماز بیدارم کن.اصلا دیگه صداشو نمی شنوم. خدایا منو ببخش.زندگیم شده سراسر اضطراب و نگرانی چون خدارو نمی بینم.دیگه از نماز خوندنم لذت نمیبرم چون خدارو ندارم..دوست دارم تمومش کنم این روزای تکراری رو…..
ولی میدونم و باور دارم که بالاخره از جام بلند میشم و دوباره میشم بنده خوب خدا.دوباره خدارو نه تنها با نفسای عمیق بلکه با تک تک دم و بازدمی که انجام میدم میتونم خدارو با تموم وجودم حسش کنم …دوباره میتونم..
یه متن خیلی قشنگی خوندم که شبیه شو خیلی توی حرفای استاد شنیدم دوست برا بچه ها بذارم..
???_
ژاپنی ها همواره عاشق ماهی تازه هستند. ولی آب نزدیک ژاپن برای چند دهه ماهی زیادی نداشت. بنابراین برای فراهم کردن غذای ژاپنی ها ، قایق های ماهی گیری بزرگتر شدند و مسافتی بیشتر از قبل را طی می کردند
هرچه ماهیگیران دورتر می رفتند، بیشتر طول می کشید تا ماهی بیاورند.
اگر برگشتشان بیشتر طول می کشید ماهی ها دیگر تازه نبود.
برای حل این مشکل، شرکتهای ماهیگیری فریزرهایی را در قایقهایشان نصب کردند. آنها ماهی های به دست آمده را در فریزر قرار می دادند.
فریزرها این امکان را فراهم می کرد که قایقها دورتر بروند و بیشتر بمانند. ولیکن ژاپنی ها توانستند به تفاوت بین ماهی تازه و منجمد پی ببرند و آنها مزه ماهی منجمد را دوست نداشتند، قیمت ماهی منجمد کاهش پیدا کرد.
بنابراین شرکتهای ماهیگیری مخزنهایی نصب کردند.
آنها ماهی میگرفتند و درون مخزن قرار می دادند. ماهی ها پس از کمی تحرک، خسته می شدند و مزه تازه بودن خود را از دست می دادند. صنعت ماهیگیری دچار بحران قریب الوقوعی شد.
ولی امروزه آنها ماهی های تازه به ژاپن می فرستند.
چطور توانستند مدیریت کنند؟
برای اینکه طعم ماهی تازه بماند، شرکتهای ماهیگیری ژاپنی هنوز ماهی ها را در مخزنها قرار میدهند ولی با یک کوسه کوچک.
ماهی ها تقلا می کنند و از اینرو دائما در حال حرکتند. تلاشی که می کنند باعث می شود آنها تازه و سرحال باشند!
تاحالا به این پی بردید که برخی از ما در استخر زندگی می کنیم ولی بیشتر مواقع خسته و کسل هستیم؟
اساسا در زندگی ما، کوسه ها چالش های تازه ای هستند که ما را فعال نگه می دارند.
اگر شما مدام در تکاپو باشید، شاد خواهید بود. تلاشهایتان است که شما را پر انرژی نگه می دارد. در وضعیتی از سکون موفقیت را کسب نکنید و به آن شاد نباشید.
شما منابع، مهارتها، و توانایی هایی را برای ایجاد این تفاوت دارید. کوسه ای را درون مخزنتان قرار دهید و سپس خواهید دید که واقعا چقدر می توانید پیش بروید.
سلام آقا ی احمدی
وقتتون به خیر
شماکه اینقدر با درایتید
واصلا”ازهمه مهمتر علت راهم پیداکردید
( چون خیلی ازماها برامون پیش میاد همین حال وهواراداریم ولی دلیلش رانمیدونیم) وشماکه هم ماهی وهم کوسه رادرون خودت شناختی …..
پس یاعلی …..
موفق باشید که حتما” هم همینطور خواهد بود.
ورود دوبارتون به سایت مبارک
فضای فعلی اینقدر دوست داشتنیه که بعید میدونم دیگه بتونید دل بکنید.
دوستانی بی نظیر باقلبهایی پاک و مشتاق .
درپناه حق.
سلام خانم امیدوار
ممنون بخاطر توجهی که دارین.
درود
دوست عزیز
صد در صد نه ولی هزار درصد این دیدگاه را قبول دارم
ممنون
من اکنون نیاز به کوسه دارم……..
دوست عزیز جناب احمدی بسیار مطلب جالبی رو مثال زدید و اونو با چالشهای زندگی مقایسه کردید بسیار سپاسگزارم
استاد یه سوال خیلی مهم داشتم
خواهش میکنم جواب بدید
شما گفته بودید مشکلات عدیده ای با پدرتون داشتید
سوال من اینه که این کمبود یعنی کمبود حمایت پدر و مشکلات خانوادگی شما رو ازرده نکرد؟ این کمبود و این تنش ها شمارو ازار نداد ؟
و چطور تونستید به اون غلبه کنید
سلام سنای عزیز
استاد خودشون بارها و بارها گفتن که این کمبود حمایت از جانب پدرشون یک تضاد بوده که سبب شده خواسته ی استاد رو براشون واضح کنه ….
این یک باور اشتباه که ما انتظار و توقع حمایت داشته باشیم از کسی بغیر از خداوند ، چرا که این مخالف باور توحیدی که ما به دنبالش هستیم…
استاد میگن ک قبل آشنایی با قوانین بارها براشون اتفاق افتاده که از دیگران توقع حمایت داشتن و دیگران رهاش کردن و هربار این موضوع براشون واضح تر شده که باور توحیدی شون رو تقویت کنن…
قدم اول اینه که بپذیریم مسولیت تمام زندگی خودمون فقط و فقط بر عهده ی خود ماست اگه اینو بپذیریم دیگه از دیگران ناراحت و آزرده نمی شیم که یه سری کارها رو برای ما انجام ندادن
ما تنها به خداوند وابسته ایم و بقول قرآن ، ما به هر خیری که از خدا بهمون برسه نیازمندیم ..
در مورد رابطه استاد همیشه میگن که مهم ترین رابطه ما در زندگی؛ رابطه ما با خودمون یا همون رابطه ی ما با خدای خودمون، کار ما اینه که با خودمون به هماهنگی برسیم و برای رسیدن به این هماهنگی باید یاد بگیریم و همیشه تمرین کنیم که تمرکز مون و توجه مون رو هر لحظه بذاریم روی خواسته هامون روی خوبی ها ، در هر موضوعی خیریتش رو ببینیم و از زاویه ای به هر اتفاق نگاه کنیم که خوبی رو در اون اتفاق ببینیم …کنترل لحظه به لحظه خودمون
دوست خوبم از کامنت زیباتون استفاده کردم
شاد باشید
سلام و درود خدمت استاد عزیزم
استاد اول از همه یه سوال دارم؟ این تی شرتتون خیلی باحاله، خیلی خوشم اومد میشه بگید از کجا خریدین؟ ?
دوتا فایل قبلتون رو گوش دادم و واقعا لذت بردم، من خیلی باحال بودم :))))) اوایل فک میکردم باید بشینم فقط روی خودم کار کنم
به قول خودتون یهو اتفاقات میافته و بعد معجزه میشه یهو یه کیسه پول از بالا میافته رو سر و کلهام (در این حد)
ولی کم کم پی بردم که باید برای اهدافم حرکت کنم و نیاز به حرکت هم هست، البته به قول خودتون این معنای زجر کشیدن و اذیت شدن
نیست بلکه چون اهدافمونه از اون لذت میبریم.
خدایا مرسی بابت بندهات عباسمنش عزیز که بهش الهام میکنی و هدایتش میکنه و اون هم دستی میشه و به ما کمک میکنه.
????
سلام استاد خوشتیپ
استاد میخواستم نظرتونو در باره کتاب جاش کافمن به اسم 20 ساعت ابتدایی بدونم چون فکر میکنم کارگشاست هم برای شما هم برای اعضای سایت
ممنون میشم نظرتونو در باره کتاب بگین???????
سلام آقای عباسمنش.تشکر از خدمات خوبتان.دیگه تقریبا باور داشتم که اکثر اتفاقات ساخته ذهن و فکر انسانهاست تا اینکه یه فرد و استاد بسیار موفق که من از آموزه هاشون استفاده و نتیجه های بسیار خوبی گرفتم.ایشون آقای محمد پیام بهرامپور هستند مدرس سخرانی و فن بیان.
تو تاکشوی موفقیت ضمن اعلام اینکه به قانون جذب اعتقادی ندارم گفتند مشکلاتی که سرراهتونه رو ببینید و برطرفشون کنید و راز موفقیتتون هم تو دیدن و حل مشکلات اینکه منفی اندیش ترین فرد روی زمین باشید.
اساتید قانون جذب تاکید می کنند همه اتفاقات(از جمله مشکلات) ساخته فکر انسانهاست و آقای بهرامپور هم از دیدن و حل مشکلات نتیجه های بسیار بسیار خوبی گرفتند.
استاد عباسمنش،به عنوان کسی که دوپیرهن نسبت به ما بیشتر پاره کرده اید تفسیر شما از دیدن مشکلات چیست؟
سلام ب همه عزیزان و دوستانم
خیلی راحت و ساده از کنار زیباترین قوانین افرینش گذشتیم و بزرگ شدیم
و حالا ک دونستیم، چشمهارو باید شست جور دیگر باید دید
خدا و جهان هستی را دوباره باید شناخت
شاکرم از اینکه این فرصت ب من داده شده
با ارزوی موفقیت همه
استاد عزیزسلام بازهم عالی ممنونم که این آگاهیها را در اختیار ما میزارید
استاد یکی از بهترین حرفهای طلایی که من از شما یاد گرفتم
که عامل بدبختی بشریت شرک هست که به آنچه به غیر از خدا قدرت بدهی شرک ورزیدی
خداوند قدرت مطلق هست
من اگر همه کتابهای دنیا را درباره خداوند میخواندم آنچنان که استاد خدا را به من معرفی کرد به من یاد نمیداد
استاد واقعا ممنونم خیلی گلی دوستت دارم مرد بزرگ