سوال:
استاد عباس منش، شما به شخصه به چه شکل روی باورهای خود کار می کنید؟ چگونه از آگاهی هایی که آموزش می دهید، در راستای تحقق خواسته های خود، باورهای قدرتمندکننده می سازید؟
مفاهیمی که استاد عباس منش در این فایل توضیح داده اند شامل:
- باورها به چه شکل ایجاد می شوند و چگونه در ناخودآگاه ثبت می شوند؛
- چرا استمرار در مسیر درست، یک ضرورت حیاتی است؛
- چرا بودن در معرض ورودی های ذهنی مناسب، یک ضرورت همیشگی برای تجربه خوشبختی است؛
- چرا کنترل ذهن، وظیفه مادام العمر ماست؛
- رمز تغییر باورها از دیدگاه استاد عباس منش؛
- امکان ندارد باورها تغییر کند اما شرایط زندگی تغییر نکند؛
- “تکرار اصل”، کلید تغییر باورها و ایجاد شرایط دلخواه در زندگی است؛
- دلیل خداوند برای “تکرار اصل در قرآن” به شیوه های مختلف؛
- نشانه ای واضح از کار کردن روی بهبود باورها؛
- شیوه درک آگاهی ها و تبدیل آن به باورهای قدرتمند کننده؛
- شیوه شناختن پاشنه های آشیل و بهبود این نقاط؛
- جادوی تمرکز لیزری و استمرار بر این جنس از تمرکز؛
تمرین:
تنها راه تغییر باورها، دادن ورودی های جدید مثبت و مخالف با ورودی های قبلی به ذهن است و این کار یک فرایند دائمی برای کل زندگی است. کل موضوع تکرار “اصل” است و “اصل” هرگز برای ذهن نه تنها تکراری نمی شود بلکه این تکرار برای ذهن یک ضرورت است. زیرا اگر این تکرار نباشد، ذهن به سرعت به برنامه محدود کننده قبلی خود باز می گردد.
به مقداری که آگاهی خالصی که از آموزه های استاد عباس منش دریافت می کنید را تکرار می کنید، مقاومت ذهن شما درباره پذیرش آنها به عنوان دستورالعمل اصلی، کمتر می شود و به مقداری که مقاومت ذهن کمتر می شود آن آگاهی تبدیل به بخشی از برنامه ذهنی شما می شود و در ذهن شما تثبیت می شود. بنابراین، اصلی ترین کار ما برای تغییر زندگی، تغییر باورهاست و اصلی ترین کار برای تغییر باورها، خلاقیت به خرج دادن در تکرار آگاهی های خالص است. وقتی دوره ای از استاد عباس منش را می خرید یا وارد پروژه ای مثل “پروژه مهاجرت به مدار بالاتر” می شوید، به این فکر کنید که:
با چه شیوه های خلاقانه ای می توانید این آگاهی ها را برای ذهن مرتباً خود تکرار کنید؟
چطور از این آگاهی ها برای خنثی کردن استدلال های محدود کننده قبلی ذهن، منطق می سازید؟
به عنوان مثال:
- نوشتن کلیدهای مهم؛
- ضبط آنچه از “بارها گوش دادن به این آگاهی ها” درک کرده اید؛
- راه رفتن و صحبت کردن با خودت درباره این آگایه ها؛
- مطالعه کامنت های آن فایل یا آن جلسه از دوره، به منظور درک بهتر این آگاهی ها از زوایای دیگر. زیرا مطالعه کامنت ها، کانون توجه شما را از زوایای دیگر بر این آگاهی ها متمرکز می کند که موجب درک بهتر می شود؛
- نوشتن آنچه درک کرده ای در بخش نظرات: وقتی درک خود را به نگارش می آوری، این درک در ذهن شما بیشتر تثبیت می شود چون تمرکز بالایی صرف به یاد آوردن آن آگاهی ها می شود؛
کلید:
همانطور که هر روز غذا می خوریم، هر روز باید به ذهن خود نیز غذای سالم بدهیم. وقتی با این جنس از تمرکزی که استاد عباس منش مسیر خود را ادامه داده، مسیر را ادامه می دهیم، از جایی که فکرش را نمی کنیم نیز نعمت ها به سمت ما روانه می شود. مهم فقط و فقط استمرار در این مسیر است.
منابع کامل درباره محتوای این قسمت:
- نمایش با مدیاپلیر پیشرفته
- فایل تصویری مصاحبه با استاد | تنها راه تبدیل «آگاهی های خالص» به «باورهای قدرتمند کننده»173MB40 دقیقه
- فایل صوتی مصاحبه با استاد | تنها راه تبدیل «آگاهی های خالص» به «باورهای قدرتمند کننده»39MB40 دقیقه
سلام و درود فراوان به استاد عزیزم و مریم جان عزیز و دوستان گرامی.
تغییر باورها کار راحتی نبود نیاز به گذشت زمان داشت البته اگر کسی باشی که هر روز تلاش برای تغییرش داشته باشی و به اندازه ی کافی براش وقت بزاری یعنی آگاهانه تمرکزت روی تمامی اتفاقات زندگیت باشه و در مورد هر اتفاق بیندیشی که چ باوری پشتش بوده که منجر به اون اتفاق شده .
و با هر بار تجربه کردن در مورد موضوعات و مسائلهای مختلف و حتی مشکلات و تضادها باورها رو در خودت بیشتر تقویت کنی تا در وجودت شکل قشنگتری بگیره .
این چیزی بود که استاد عزیز از ما خواسته بود.
نباید به راحتی از وقوع هر اتفاقی چ خوشایند چ ناخوشایند میگذشتیم.
اگه با اتفاقات خوب مواجه میشدیم باید کندوکاو میکردیم که چ باوری در مورد وقوع اون اتفاق داشتیم که یاد بگیریم از اون باور بیشتر استفاده کنیم و اگر با اتفاقات ناجالبی مواجه میشدیم باز باید تمرکز میکردیم تا ببینیم چ باور غلطی تو وجودمون بوده که باعث وقوع اون اتفاق شده.
دقت و تمرکز به باورهایی که تو ذهنمون داریم عامل کمک کننده ای ، برای بودن در فرکانسهای مثبت هستن.
سالهای اولی که شروع به تغییر باورهام کردم ، در مورد خیلیاشون مقاومت داشتم.
به خصوص نسبت به کسانی که بهشون حساستر بودم یا اشخاصی که پاشنه آشیلم بودن .
یکی از پاشنه آشیل هام ، همسرم بود و از اونجایی که منو و ایشون شریک زندگی هم بودیم و خیلی از سالهای عمرمونو کنار هم گذرونده بودیم باورهای خیلی اشتباهی تو زمینه ی روابط عاطفی داشتیم .
از اونجایی که من روی تغییر باورهام کار کردم و تا حدودی تونستم موفق بشم به همون نسبت هم ، همسرم تغییر کرد.
وجود خیلی از باورهای غلطی که داشتم باعث شده بود روابطمون تیره بشه .
که خدا رو شکر اصلاح و تغییر باورها ،آرامش رو برای هردومون به ارمغان اوورد.
اگه بخوام به چن نمونش اشاره کنم یکیش این بود که استاد عزیز در اکثر دورهها آموزش دادن که همیشه به ویژگیهای مثبت همسرمون تمرکز کنیم و سعی کنیم از ویژگیهای منفیشون اعراض کنیم و در موردش صحبتی نکنیم . چیزی که بنظرم برای خانمها خیلی سخت باشه و البته که برای خودمم خیلی سخت بود تنها تمرین و ممارست چندین سالم باعث شد که یاد بگیرم توجه به ویژگیهای مثبتش داشته باشم.
فکر کن یکیو دوست نداشته باشی و نسبت بهش حس خوبی نداشته باشی ولی مجبور باشی دنبال ویژگیهای مثبتش بگردی و آگاهانه تمرکزتو ببری سمت خوبی هاش .
اولش مقاومت داشتم چون نمیتونستم در واقع اون حس بد نمیزاشت که چیزی ببینم .
ولی از اونجایی که راه و روش استاد عزیز رو خیلی قبول داشتم میدونستم که اگر بتونم این کارو انجام بدم حتماً احساسات بهتری بینمون بوجود خواهد اومد.
چون به حرف استاد ایمان داشتم تلاش خودمو کردم . درسته زمان زیادی برد تا موفق شدم اما از اینکه الان راحت میتونم حتی در بدترین شرایط ، آگاهانه تمرکزمو سمت ویژگیهای مثبتش ببرم از خدا ممنونم .
وقتی میگفتن تو دنبال تغییر خودت باش طرف مقابلتم اگر هم مدار و هم فرکانس تو باشه تغییر خواهد کرد و اگر نبود جهان خودش کاری میکنه که از هم جدا بشید، به خودم میگفتم آخه چ جوری و چ طور ؟!!! مگه میشه ؟!!! اما دیدم که شد همسرمم تغییرات خیلی خوبی کرد و خیلی جالبه که ایشون هم به همون نسبت توجه و تمرکز بیشتری روی ویژگیهای مثبتم دارن . بدون اینکه از نقاط منفیم حرفی بزنن.
احساس میکنم بیشتر درکم میکنه و بیشتر منو میفهمه و بیشتر بهم آزادی داده و بیشتر بهم بها میده ، توقعی که سالها ازش داشتم ولی به هیچ وجه نمیتونستم بدستش بیارم.
دومین باور اشتباهی که داشتم و بعد از متوجه شدنش نسبت بهش خیلی مقاومت داشتم این بود که تمام خواستههامو از همسرم میخواستم .
فکر میکردم وظیفه ی ایشونه که منو به خواستههام برسونه و اگه به خواستههام نمیرسم ایشون مقصره !
خیلی جاها توقع داشتم عشق و علاقشو از این طریق نشونم بده که برای رسوندن من به خواستههام تلاش و تقلای زیادی بکنه . که بیشترین خواستههام به مادیات برمیگشت. بدست اووردن ثروتی که بهم آرامش و آسایش بده .
طبق این باور بیماریهای زیادی روم کار میکرد ،کنترل زیادی روی همسرم داشتم و وقتی میدیدم موفقیتی کسب نمیکنه به شدت ازش رنجیده خاطر میشدم و در نهایت احساسم بش بد میشد .
این موضوع هم خودمو خیلی اذیت میکرد و هم همسرمو من با این توقع و باور غلطی که داشتم به همسرم خیلی آسیب میزدم . بهش اجازه ی درست فکر کردن و درست تصمیم گرفتن نمیدادم . چرا که بنده خدا همش با حالت ترس و اضطراب دست به کارهایی میزد که منجر به شکست میشد.
از بس که بهش امر و نهی میکردم به خیالم که خیلی میدونم و خیلی میفهمم در حالی که حالا فهمیدم نه چیزی میفهمیدم و نه چیزی میدونستم . اصلاً این داستان جزع سهم و نقش من نبود و نباید دخالتی تو این امور میداشتم. اگه خودش نیاز میدید و ازم مشورت میخواست باید کمکش میکردم .
خدا خیر بده استاد عزیز رو که منو از این طنابی که دور خودم میپیچیدم نجات داد. درسته برای تغییر هر باوری تکاملشو طی کردم تا تونستم بطور جدی تغییرش بدم یعنی برام خیلی راحت نبوده و زمان طولانی کشیده تا تونستم غلبه به افکار و باورهای غلطم داشته باشم اما از اینکه بالاخره تونستم خوشحال هستم و خیلی جاها به خودم آفرین میگم.
باور فراوانی و ایمان به فزونی نعمتهای خداوند،نگاه منو تغییر داد بهم یاد داد که نباید چشم داشتی از همسرم داشته باشم و وظیفه ی همسرم بدونم که منو به خواستههام برسونه.
اینکه متوجه شدم هر کسی شخصاً با فرکانسی که خودش به جهان ارسال میکنه میتونه پاداش دریافت کنه . دیگه تمام تمرکزمو سمت خودم بردم. کار خاصی نکردم حتی شاغل هم نیستم و درآمدی هم ندارم. من همونم تو همون جایگاه فقط نگاه و باور غلطی که تو وجودم بود رو تغییر دادم .
همین باعث شد شکل قضیه تغییر کنه همسرم خودش دنبال وظایف و سهم و نقش خودش باشه بدون اینکه من چیزی رو تحمیل و یا درخواست کنم .
البته درخواست کردن خوبه ! بیان احساس خوبه ! اما هر کدوم جایی داره و اینکه حواست باشه بدون توهین و بدون هیچ زوری با احترام کامل اگر خواستهای داری از همسرت درخواست کنی . بدون اینکه بعدش کنترلش کنی که برات انجام میده یا نمیده . قراره فقط بیان کنیم و درخواست داشته باشیم بقیشو با خدا معامله کنیم و روی قدرت و بخشندگی خدا حساب وا کنیم . تمرکز رو روی احساسات خودمون بزاریم تا با داشتن افکار و باورهایی درست ، عملکردهای درستی داشته باشیم تا نتایجی که دلمون میخواد رو بدست بیاریم .
اولش کار سختی بود اما الان به نظرم اصلاً سخت نیست به میزانی که ایمانمون نسبت به خداوند بیشتر میشه راحتتر عمل میکنیم.
وقتی به یقین باور کردیم که هر کدوم به تنهایی میتونیم خالق اتفاقات خوبی برای خودمون باشیم چرا نگاهمون سمت کسی باشه بخصوص عزیزان نزدیکمون ؟!!! بهتره به جای کنترل اونها هرچی که میخوایم از خدا بخواهیم البته در راستای اون درون خودمونو بازسازی کنیم . چون عامل دور شدن خواستههامون به افکار و باورهای درونیمون برمیگرده .
دیگه هیچ شکوه و شکایتی از همسرم ندارم . هیچ جا ایشونو مقصر نمیدونم . یاد گرفتم بیشتر سکوت کنم بیشتر به جهان اعتماد کنم . هرجا که چیزی اذیتم کرد و یا توقعی داشتم در قالب احساس بیان کنم و بعد رهاش کنم . این رهایی را هم فقط به خاطر اعتمادی که به قوانین جهان پیدا کردم انجام میدم وقتی به نتایج افکار و باورهای گذشتم نگاه میکنم به خودم یادآوری میکنم که حتماً به گونه دیگه ای عمل کنم تا نتایج متفاوتتری دریافت کنم.
بازم لازمه اینجا بگم با تغییرات من ، همسرمم تو این زمینه بینهایت تغییر کردن و خداوند به مسیرهای دیگه هدایتشون کردن که هم به نفع منه و هم برای خودش منفعت داره.
اینم از معجزات تغییرات درونی خودم بود.
وقتی خودمونو کنار میکشیم و جاهایی که نباید دخالت کنیم سکوت میکنیم و دست از دست و پا زدن برمیداریم خداوند به بهترین شکل ممکن همه چیزو برامون حل و فصل میکنه.
ایمان به خدا در تقویت این باور باعث شد که خیلی از ترسها و نگرانیهام از بین برن و بدون اینکه نگران آینده باشم با داشتههام از لحظههام لذت ببرم و اتفاقاً امروز بیشتر از گذشته سپاسگزار خداوند هستم چون بزرگترین ثروت که سلامتی روح و روان و جسمم هستش ، رو دارم.
همه ی تغییراتم رو مدیون استاد عزیزم هستم . مدیون تمام آموزههای قشنگشون .
اگه دنبال آرامش باشیم و در راستای اون تلاش و ممارست و تمرین روزانه داشته باشیم به مرور زمان حتماً بدستش میاریم .
مهم استمرار و حرکت کردن ما و اون ذوق و شوقی که برای تغییر داریم هستش نه اینکه از روی عادت دنبال کاری انجام بدیم .
اینجا لازم میدونم به استاد عزیز بگم که من از روی عادت فایلهای شما رو گوش نمیدم و تو سایت مشارکت نمیکنم بلکه هر روز با ذوق و شوق فراوون هم فایل گوش میدم هم دورهها رو کار میکنم و هم سعی میکنم در سایت مشارکت داشته باشم . فیتیله و شعله ی این ذوقمم تا حالا کم نشده که هیچ بلکه هرروز بیشترم میشه .
هر زمانی هم که وقت کنم در قسمت عقل کل فعالیت میکنم. اونم بیشتر از این جهت که آموزههای استاد رو به خودم یادآوری کنم و اینکه شاید بتونم پیامی به دوست عزیزی برسونم.
تو این سالها خدا رو به خاطر تمامی لحظاتی که کنارم بوده و ازم مراقبت کرده سپاس میگم که اگر تنها بودم مثل گذشته خیلی خسارتها به زندگیم زده بودم .
هر جا که خودمون انتخاب میکنیم خداوند کنارمون باشه و آگاهانه ازش هدایت و کمک میطلبیم خداوند کنارمون خواهد بود و به بهترین شکل ممکن ازمون مراقبت خواهد کرد.
اینم یکی از باورهای نابی هستش که اگه تو زندگیمون به کار بگیریمش ، خوشبختی رو با تمام وجود حس خواهیم کرد.
باورهای قدرتمند کننده ی زیادی داریم که نسبت به هر کدوم هر چقدر درک و فهممون بالا بره بیشتر ازش استفاده میکنیم.
همیشه نتایجی که بدست میاریم رو باید بررسی کنیم تا بفهمیم چ باوری پشت اون قضیه بوده که منجر به اون نتیجه شده. اینطوری بیشتر میتونیم متوجه بشیم که در چ وقت و زمانهایی ، از چ باورهایی استفاده کنیم بهتره .
مریم جونم ممنون و سپاس از زحماتتون .
فقط عزیز ، اگه یه کم آهسته تر این گامها رو برداریم بهتره چون برای درکشون نیاز به وقت و زمان بیشتری داریم تا بیشتر در موردش فک کنیم و حتی چند بار میتونیم فایلی که گذاشتید رو گوش بدیم . ممکنه اون روزی که شما فایل جدید میزارید وقت کمی داشته باشیم و نتونیم درست گوش بدیم یا مشارکتی داشته باشیم. بنابراین نیاز به زمان بیشتری داریم .
استاد جونم مرسی که هستی.
الهی که باشی همیشه.
سلام به استادشیواسخن استادچقدجامع وکامل وساده وروان صحبت میکنی ،اولین فایلی که ازشماگوش کردم رایادمه ،باهمون یه بارشیفته ومجذوب حرفهای شماشدم انگارنیمه گمشدم راپیداکردم .من ۱۵سالی هس که روزانه درحال تغییرخودم وروندزندگیم بودم کلاسهای مختلفی رفتم وکتابهای زیادی خوندم وچیکیده برداری کردم ونوشتم ،بارهاوبارهامرورشون کردم به نسبت قبل ۱۵سال پیش تغییراتی کردم همیشه دنبال رفع نواقص خودم بودم امااون تغییراکجاتغییراتی که تواین یه ساله که شماراکشف کردم کجا،شایدباورتون نشه حتی همسرم یه روزگفت ناهیدتغییراین یه سال بیشتراز۱۵سالی که تلاش می کردی ،چشم گیربوداینوخودمم متوجه شده بودم وواقعن درک میکردم اول ازهمه ازحس وحال خوبی که بدست می اوردم بعدم روندزندگیم باهمسروفرزندام واطرافیان .عباس منش توچه کردی بامن ،ازهمون ابتداازشیوه ونحوه صحبت استادخوشم اومد،چقدساده وراحت بیان می کنن اصلن آدم گیج ومنگ نمیشه وقتی حرفای استادرامیشنوه اتفاقامسیرراحت وبی دقدقه سرراهش قرارمی گیره انقدی که خودمون باورمون نمیشه میتونیم همه چیوساده بدست بیاریم وقتی صحبتهای استادرامیشنویم میفهمیم که بله میشود.بله تغییرباوراصلی ترین ومهم ترین حرکت بسوی خوشبختی هست که اوایلش خیلی سخت وشایدکندپیش بره چون خیلی مقاومتهاسرراهت قرارمیگیره که مانع تغییرباورهات میشه .من چون ازهمون اول شیوه استادراقبول کردم بدون فکرمسیرش راپیش گرفتم دقیقا همین که میگفتن سه ماه هرآنچه که من گفتم راانجام بدیدونتایج راببینیداگراتفاقات خوب نیفتاد،بازمسیرخودتونوبرید،من این روش رامحک زدم ونتایج خوب که چ عرض کنم نتایج عالی ومعجزه های شگفت انگیزدیدم ،دیگه یقین پیداکردم که همه سخنان ایشون گوهروطلای جاودانه است که من همیشه دنبالش بودم ولی کشفش نکرده بودم که ازطریق ایشون بالاخره کشف ومحقرشد،همانطورکه استادفرمودن تکراروتکرارمدام هرفایل وهردوره فقط باعث رشدمامیشوداینکه فکرکنیم اطلاعات وبه آگاهیهایی رسیدیم کافیه ،درست نیس مابایدروزانه یادآوری کنیم تازنده هستیم به همین منوال پیش بریم تاهمیشه ودرهرلحظه اتفاقات خوب وحس خوب وآرامش درون راداشته باشیم حتمن امتحان کنیدخاهیددیدکه استادمن چه کرده وچه میکنه ،حالامیفهمم که چرانقدروندتغییرمن کندبودچطورتلاش این همه سال من نتایج خوبی رانمیداد،من ازدرون خیلی ازخودم راضیم ازدنیاوخداتوقعات زیادی داشتم امامنتظرنشسته بودم که خودبه خودبرام محقق شه واینکه نمی شدمنوافسرده ودلسردورنجورازخدامیکرد،خدایاشکرت که عباس منشوسرراه من قرارداد،تمام کمبودهاوخلاهای من توسط ایشون ازبین میرن البته که هنوزخیلی جای کاردارم هنوزبایدخیلی روی خودم ورفتارهاوباورهاحتی کارکنم اما چون راه ومسیرم راتوسط استادپیداکردم ،مطمئنم به جاهای خوب خوب دنیامی رسم ،استادباتغییرباورهای من کاری کرده که من تواین یه سال ازعشق مجازی به عشق حقیقی که خدای من هستم برسم واین بزرگترین ثروته برای من که سالهابامسائل پوچ وبیهوده درگیربودم ،حرف زیاددارم امامتاسفانه بااین که خانه دارم ،مشغله زیاددارم ونمیرسم همه تجربه هاموبگم ،همینم همسرقورمیزنه ،که انقدسرم توگوشیه ،استادعاشقتم قول میدم تمام محبتهاتوجبران کنم حالامی بینی فقط مهلت بده جیگرمن خیلی به تومدیونم .توبهترینی ازخدامیخام بهترین بمونی همیشه دعاگوت هستم اگه لایق باشم
سلام به استادشیواسخن استادچقدجامع وکامل وساده وروان صحبت میکنی ،اولین فایلی که ازشماگوش کردم رایادمه ،باهمون یه بارشیفته ومجذوب حرفهای شماشدم انگارنیمه گمشدم راپیداکردم .من ۱۵سالی هس که روزانه درحال تغییرخودم وروندزندگیم بودم کلاسهای مختلفی رفتم وکتابهای زیادی خوندم وچیکیده برداری کردم ونوشتم ،بارهاوبارهامرورشون کردم به نسبت قبل ۱۵سال پیش تغییراتی کردم همیشه دنبال رفع نواقص خودم بودم امااون تغییراکجاتغییراتی که تواین یه ساله که شماراکشف کردم کجا،شایدباورتون نشه حتی همسرم یه روزگفت ناهیدتغییراین یه سال بیشتراز۱۵سالی که تلاش می کردی ،چشم گیربوداینوخودمم متوجه شده بودم وواقعن درک میکردم اول ازهمه ازحس وحال خوبی که بدست می اوردم بعدم روندزندگیم باهمسروفرزندام واطرافیان .عباس منش توچه کردی بامن ،ازهمون ابتداازشیوه ونحوه صحبت استادخوشم اومد،چقدساده وراحت بیان می کنن اصلن آدم گیج ومنگ نمیشه وقتی حرفای استادرامیشنوه اتفاقامسیرراحت وبی دقدقه سرراهش قرارمی گیره انقدی که خودمون باورمون نمیشه میتونیم همه چیوساده بدست بیاریم وقتی صحبتهای استادرامیشنویم میفهمیم که بله میشود.بله تغییرباوراصلی ترین ومهم ترین حرکت بسوی خوشبختی هست که اوایلش خیلی سخت وشایدکندپیش بره چون خیلی مقاومتهاسرراهت قرارمیگیره که مانع تغییرباورهات میشه .من چون ازهمون اول شیوه استادراقبول کردم بدون فکرمسیرش راپیش گرفتم دقیقا همین که میگفتن سه ماه هرآنچه که من گفتم راانجام بدیدونتایج راببینیداگراتفاقات خوب نیفتاد،بازمسیرخودتونوبرید،من این روش رامحک زدم ونتایج خوب که چ عرض کنم نتایج عالی ومعجزه های شگفت انگیزدیدم ،دیگه یقین پیداکردم که همه سخنان ایشون گوهروطلای جاودانه است که من همیشه دنبالش بودم ولی کشفش نکرده بودم که ازطریق ایشون بالاخره کشف ومحقرشد،همانطورکه استادفرمودن تکراروتکرارمدام هرفایل وهردوره فقط باعث رشدمامیشوداینکه فکرکنیم اطلاعات وبه آگاهیهایی رسیدیم کافیه ،درست نیس مابایدروزانه یادآوری کنیم تازنده هستیم به همین منوال پیش بریم تاهمیشه ودرهرلحظه اتفاقات خوب وحس خوب وآرامش درون راداشته باشیم حتمن امتحان کنیدخاهیددیدکه استادمن چه کرده وچه میکنه ،حالامیفهمم که چرانقدروندتغییرمن کندبودچطورتلاش این همه سال من نتایج خوبی رانمیداد،من ازدرون خیلی ازخودم راضیم ازدنیاوخداتوقعات زیادی داشتم امامنتظرنشسته بودم که خودبه خودبرام محقق شه واینکه نمی شدمنوافسرده ودلسردورنجورازخدامیکرد،خدایاشکرت که عباس منشوسرراه من قرارداد،تمام کمبودهاوخلاهای من توسط ایشون ازبین میرن البته که هنوزخیلی جای کاردارم هنوزبایدخیلی روی خودم ورفتارهاوباورهاحتی کارکنم اما چون راه ومسیرم راتوسط استادپیداکردم ،مطمئنم به جاهای خوب خوب دنیامی رسم ،استادباتغییرباورهای من کاری کرده که من تواین یه سال ازعشق مجازی به عشق حقیقی که خدای من هستم برسم واین بزرگترین ثروته برای من که سالهابامسائل پوچ وبیهوده درگیربودم ،حرف زیاددارم امامتاسفانه بااین که خانه دارم ،مشغله زیاددارم ونمیرسم همه تجربه هاموبگم ،همینم همسرقورمیزنه ،که انقدسرم توگوشیه ،استادعاشقتم قول میدم تمام محبتهاتوجبران کنم حالامی بینی فقط مهلت بده جیگرمن خیلی به تومدیونم .توبهترینی ازخدامیخام بهترین بمونی همیشه دعاگوت هستم اگه لایق باشم