مصاحبه با استاد | تنها راه تبدیل «آگاهی های خالص» به «باورهای قدرتمند کننده» - صفحه 36

به نام خداوند مهربان

سلام به همگی عزیزانم

امروز آغاز فصل چهارم این سفر زیباس

روز 93ام از این روزشمار تحول زندگیه من

امروز سپاس گزار خداوندم که روزی دیگر فرصت داد تا سپاس نعمت های بیشمارشو به جا بیارم

و درس هایی که از این فایل بهم یادآوری شد

اینکه اصل تکرار همواره ی قانونه جهان هستیه

اینکه من با باورهام دارم رقم میزنم و اتفاقات زندگیم همواره به اندازه ای که روی باورهای کارمیکنم تغییر میکنند و رو به بهبود میرن و من همواره باید حواسم به مسیر باشه ، خدایا خودت کمکم کن که با تمام وجودم در این مسیر حرکت کنم ،به والله تا یه بلایی سرم نیاد نمی‌فهمم که چقدر این مسیر برکته ،حرفهای استاد و با تمام وجودم درک میکنم که میگن موفقیت پول نیست ، این آگاهی هایی که من دارم اصلا قابل ارزش گذاری با هیچ رقم پولی نیست ، همین آگاهی ها منو چقدر از دام سواستفاده ها و هزاران نوع توهم که 99درصد جامعه میزنند و در گمراهی هستن و همواره دنبال تغییر یک عامل بیرونی آن برای تغییر وضعیت مالیشون و بقیه جنبه ها ، مدام دنبال اینم که چه شغلی خوبه تو کدوم شغل پول هست ؟؟؟ خدااایا منی رو که هدایت کردی چقدر باید شکر نعمت رو به جا بیارم ؟؟؟مگه قراره پول بیاد به حسابم که بعدش بگم این مسیر جواب میده؟؟؟پس این همه هزینه های غیر منتظره که اکثریت دارن و من ندارم و میتونم ریال به ریال پولمو تو هر راهی که بخوام خرج کنم آیا نشان از درستیه مسیر نیست ؟؟عزیزان دلم تو رو به خدا قسم اینارو مدام به خودتون بگید و بدونید اصل تکراره همین قانونه ، بخدا خیلی حرفه که شما هیچ سوراخی ندارن سطلتون و مثل من میتونید ریال به ریال پولتونو هرجوری عشقتون کشید خرج کنید ، این به والله همین موضوع به تنهایی کافیه برای اثبات درستی این مسیر هر چند که به قول استاد همون احساس آرامشی که همون لحظه شروع برای پیمودن مسیر صحیح میکنیم ،مهر تاییدیه بر این موضوع ، نمیدونم چی بنویسم ، امروز یه اتفاق به ظاهر نامناسب برای من افتاده از اونجایی که قانون میگه در موردش حرف نزن نمی‌زنم ، اما بخدا شکرشو کردم و گفتم خدایا شکرت از این بدتر هم می‌تونست بشه و نشده و از خدا میخوام فقط هداایتم کنه که درسشو بگیرم و علت وقوع این اتفاقو بفهمم ، دوستان امروز دوباره پی بردم که ما چقدر عاجزیم در برابر خداوند ، امروز پی بردم به اون حس و حالی که استاد بعد آتیش سوزی تو بندر عباس داشت چون امروز منم از یه مرگ حتمی جون سالم به در بردم ، نمی‌خوام راجبش حرف بزنم اما دقیقا اول صبح به خدا گفتم که خدایا هداایتم کن به راه آنان که به آنان نعمت دادی و این یادمه ، امروز فهمیدم تمام اعتبار هر چیزی ماله الله مهربانه ، امروز با تمام وجودم درک کردم باره دیگه که چقدر من عاجزم ، امروز با تمام وجودم درک کردم که تا موقعی که دارم به باورهای قدرتمند کننده غذای خوب میرسونم نتایج پایدار و بهتر و بهتر میشه ، امروز خودمو سپاس گزار دیدم و گفتم خدایا بازم میلیاردها بار شکرت ،

استاد حرفاتو باید با طلا نوشت یا ننوشت هیچ تاثیری نه برای شما داره نه برای ما ، اما به جای با طلا نوشتن حرفاتون و آگاهی های که میدین به ما ،به خودم میگم ای کاش بتونم اینهارو با تمام وجودم در عمل اجرا کنم تا هم من خشنود و راضی باشم و هم خدای من و هم استاده عزیزه من که می‌دونم اندازه ی پدرو مادرم و شایدم بیشتر از موفقیت من خوشحال میشه ، ای کاش با تمام وجودم در هر لحظه عمل کنم به این قوانین ، خدایا خودت هداایتم کن تا عملگرا باشم تا اینها برام تکراری نشه ، آخه چرا باید مسیری که به من آرامشی از جنس خدا میده برام تکراری باشه ؟؟؟چرا آگاهی های این مسیر که تنها مسیر سعادت و خوشبختیه منه باید برام تکراری بشه؟؟؟ چرا از مسیری که دارم نتیجه ملموس میگیرم از همه نظر باید برام تکراری باشه ؟؟؟خدایا هداایتم کن به جواب سوالها و منطق بده تا درک کنم که هیچوقت تا زمان مرگم این مسیر نباید برام تکراری بشه ، می‌دونم استاد گفته با یه بار حموم رفتن قرار نیست تا آخره عمر تمیز باشیم ، می‌دونم استاد گفته با یه بار غذا خوردن نمی‌تونیم یه سال بی‌نیاز از غذا باشیم ، می‌دونم استاد گفته با یه بار نفس کشیدن نمی‌تونیم تا دوماه اکسیژن داشته باشیم ، اما خدای مهربانم هداایتم کن به من قدرتی بده و پذیرشی عطا کن که با تمام وجودم این آگاهی ها رو باور کنم و همواره و همواره و همواره یادآوری کنم به خودم که هر روز و هر لحظه باید غذای خوب به ذهن و روحم بدم نه ماهی یه بار ، خدایا تو به من توانایی کنترل این ذهن چموش در هر لحظه بده ، تو به من درک درستی از قوانین و استمرار در مسیر درست بده ، خدایا تو این مدت کوتاه دوسه هفته ای به کلی از خواسته های کوچیکم رسیدم تو به من قدرت یادآوری موفقیت های حتی کوچیک رو هم به من بده تا همواره به بهترین شکل در مسیر درست و بهبود شخصیتم در تمام ابعاد حرکت کنم ، امروز بار دیگر فهمیدم که بدون تو چقدر عاجزم درتمام موارد ، پس تویی که خیلی سریع گوشمو میپیچونی و به مسیر درست میاریم خودتم مثل همیشه کنارم باش و یارو باورم باش ، خدایا به قول علی علیه اسلام حتی اگه منو تو جهنم بندازی و اگر اجازه تکلم بهم بدی بازهم از لای زبانه های آتش تورا فریاد میزنم ،تویی وجود تویی حضور تویی و تنها تویی که باید از من رضایت داشته باشی نه مردم نه پدرومادرم و نه هیچ احدی ، تویی یارو یاور من ای مهربان خدای من خودت حواست مثل همیشه به من باشه ، من هیچ جوره از درگاه تو روی گردان نخواهم شد پس به این بنده ی عاجز و ناتوان در برابرت رحم کن و نسبت بهش مشفق باش ، ای مهربان خدای من من که می‌دونم اختیار تک تک نفسهام به اراده توا ، من که می‌دونم در هر لحظه تک تک سلولهامو داری مدیریت می‌کنی ،پس یارو باورم باش مانند همیشه که بودی و من حواسم نبود ، به لطف تو کمر همت را بسته ام تا یک مدار دیگر در تمام ابعاد زندگیم بالاتر برم ، به لطف تو کمر همت را بسته ام تا عشق نابت دوچندان برابر قبل شامل حالم بشه ، به لطف تو کمر همت را بسته ام تا فارغ از هرچیز و هر اتفاقی همواره این وصال و نزدیکی و احساس خوب تنها اولویتم در هر لحظه باشد و این نوشته ها که باهم نوشتیم عهدنامه ایست که در آغاز این سفر نوشتیم و باقی خواهد ماند ، میدانم که زیر این عهدنامه را امضا می‌کنی و من با احساسی وصف ناپذیر روزی بعد از تحقق این عهد نامه این نوشته ها را باعشق می‌خوانم و از مهربانی و لطفتت به من اشک میریزم ، پس خدایا چنان نکن که فقط سرانجام کار از من خشنود باشی نه نه نه چنان کن که همواره و در هر لحظه از من خشنود و راضی باشی و من هم همواره مورد لطف و عنایت خاص تو باشم ، همان لطف و عنایتی که شامل صالحان درگاهت نمودی .

تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری می‌جویم .

در پناه الله یکتا .