مصاحبه با استاد | تنها راه تبدیل «آگاهی های خالص» به «باورهای قدرتمند کننده» - صفحه 63
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2018/08/abasmanesh-1.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2025-01-09 15:33:402025-01-11 07:58:52مصاحبه با استاد | تنها راه تبدیل «آگاهی های خالص» به «باورهای قدرتمند کننده»شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
21 اردیبهشت 1404
یکشنبه روزی
10:11
گام نهم پروژه مهاجرت به مدار بالاتر
تنها راه تبدیل «آگاهی های خالص» به «باورهای قدرتمند کننده»
تکرار و تکرار و تکرار
استمرار و استمرار و استمرار
تمرکز و تمرکز و تمرکز
خوش به سعادت ما بچه های سایت که این آگاهی ها رو نوش جان میکنیم. واقعا باید در مدار شنیدن این آگاهی ها باشی تا بتونی از این اقیانوس سهمت بشه وگرنه من برهه هایی بوده که با سایت و آگاهی هاش هم مدار نبودم و ناخوداگاه ازش دور شدم. بعد از گرفتن یه سری نتایج جزیی انقد ذوق زده و خوشحال بودم که رفتم پی عشق بازی با اون نتایج کوچیک و یادم رفت که علت اون نتایج همین کار کردن های مستمر بوده. یه دوره ای روی اگاهی های 12 قدم کار میکردم به میزانی که باورام تغییر میکرد نتیجه هم میومد که خدایی هم برای اون موقع من نتایج عجیب کوبنده بود. یعنی پول زا در و دیوار میرسید همه میخواستن به من پول هدیه و نعمت بدن. یعنی باورتون نمیشه التماسم میکردن که نعمت هار و در اختیار من بذارن . الان که به اون روزا فکر میکنم میبینم خوب تونسته بودم باورهای قدرتمند کننده رو پر رنگ تر کنم در ذهنم که نتایجی اونجوری بوم بوم بوم میومد. الهی شکرت . الانم به قول استاد من تلاشمو میکنم من ادامه میدم من تسلیم نمیشم تا نتایج خجالت بکشن بیان. البته که هرچقدر باورها واقعی تر تغییر کنه نتایج هم میاد. در حال حاضر نتایجم کوچیکه اما برام ارزشمنده چون دارم میبینم همینا قبلا نبوده مثلا کم شدن عجیب هزینه هام یا حذف کامل هزینه های غیرمترقبه . سلامتی و خوب شدن های سریعم. ارتباط خوب با اطرافیانم. هدایت به تنهایی های بی نظیر و خلوت شدن های دور و برم از افراد. دعوت شدن به مهمونی های خوب . چیزی که قبلا اتفاق نمی افتاد. در صلح بودنم با خودم. افتادن روی روتین انجام کارها و کم کم تیک زدن کارهام. شروع دوره ی مرتبط با یادگیری مهارت های بیشتر برای کارم. الهی شکرت خدای مهربونم. شروع قران خوندنم. تا الان سوره شعرا و نمل رو تموم کردم که البته سوره ی نمل برام سنگین بود با اینکه ایاتش کمتر از شعرا بود اما باید حتما چند بار دیگه بخونمش. من خداوند رو شاکرم . قبلا اینجوری فکر میکردم باید فایل ها و دوره ها رو تند تند گوش بدم و برم بعدی. یعنی حتی روی دور تند گوش میکردم. الان فهمیدم که نه اقا جان عجله معنا نداره. این اگاهی ها کم کم باید تزریق بشه توی ذهنت . کم کم ولی دائمی. تو که نمی تونی غذای یک سالتو جلو جلو بخوری که بعدش خودتو راحت کنی. الان دارم دقیقا دنبال راه هایی میگردم که تاثیر گذار تر باشه روی ناخوداگاهم. دارم قدم به قدم پیش میرم. بدون عجله بدون ایده ال گرایی. من قبلا خیلی خیلی به خودم سخت میگرفتم. الان نه. اجازه میدم هر چیزی که احساس بهتری بهم میده انجام بدم. چون کاری که از روی اجبار و تحمیل و زورکی باشه از سر واکنی میشه. بابت همین دارم خودمو بیشتر یاد میگیرم که ببینم کجا بهتر تونستم باور بسازم. هنوز الگوریتم خیلی مشخصی پیدا نکردم اما انشالا میام و راجع به همه ی نتایجم صحبت میکنم.
عاشق این جمله ی توضیحات فایل شدم:
وقتی با این جنس از تمرکزی که استاد عباس منش مسیر خود را ادامه داده، مسیر را ادامه می دهیم، از جایی که فکرش را نمی کنیم نیز نعمت ها به سمت ما روانه می شود. مهم فقط و فقط استمرار در این مسیر است.
چقدر خلق زندگیمون کیف میده. خدایا شکرت.
به نام خدا
سلام به استاد عزیز و خانوم شایسته خداقوتتتت
بازم یه فایل پر از در گران بها پر از راهکار برای بهتر شدن
فایل اماده کن صحبت کن حالا بیا شیوه و نحوه درست استفاده اش رو هم بگو واقعا جز عشق و علاقه شما چیزی نمیمونه و اون رسالتی که دارین
چقدر قشنگ و واضح شیوه استفاده از فایل ها و به دست اوردن نتایج رو میگین من حیلی برام وقتا برام سواله که چطوری بتونم باورها رو بهتر کنم چیزی جز تکرار و تکرار و تکرار نیست و نگفتین شما بازم یاد اور شد برام تکرار و کنترل ورودی ها
پیدا کردن الگو ها و کانون توجه نتایج رو رقم میزنه وقتی که درست روی فایل ها تمرکز میکنم مخصوصا پاشنه اشیلم باور کمبود وقتی بهتر درک میکنم میبینم نتایج رو بوم بوم بوم پشت هم از پیدا کردن پول تا فاکتور های سنگین مثل امروز خدایا شکرت
چند روزی که روی فایل های فراوونی بیشتر تمرکز کردم با نتایج کوچک نشون داد خودشو پول پیدا کردم و ادامه دادم مشتری زنگ میزد قیمت میگرفت اون پیام میداد و…میگفتم پس درسته داره جواب میده ادامه دادم
مشتری های تکی در حد 2 3 تا سفارش دادن گفتم پس داره بهتر میشه و ادامه دادم و احساس خوبمو بیشتر کردم وقتی هی رفتم جلو مغازمو تمدید کردم امروز هم 3 تا سفارش تکی و سه سفارش خفن 555میلیونی داشتم
اونم از کارهایی که میگفتم خدایا خودت بفروش چون برای سال قبل بود و یکم زیاد مونده بود
هی گفتم خداجون تو بفروش تو برای همه کارهایی که تولید کردم مشتری بفرست تا یتونم چرخه کارمو بچرخونم و دوباره تولید کنم
ولی مطمئن بودم جواب میده و به هر چی که میومد عمل کردم همه این ها تو چند روز رقم خورد استاد شاید 6 7 روز یا کمتر اما چسبیدم به تمرین و تمرکز چسبیدم به خدا
وقتی دیشب میگفتین همه چی ایمانه واقعا دیدم که همه چی ایمانه دیدم که برات همه کار میکنه در صورتی ته قبولش کنی و بسپاری بهش برای من صدباره سنگ تموم گذاشت هر چی که کار تولید کرده بودم تو انبار بود فروخت یعنی میتونم دوباره تولید کنم و کارمو گسترش بدم دیدم که جواب صبرمو داد خدایا شکرت خدایا صدهزار مرتبه شکرت یه خاطره جالب هم بگم چند روز پیش یه فایل از شما دیدم در مورد نوشتن کتاب و فروشش
گفتین من به خدا تو بگو من مینویسم وقتی نوشتم گفتم خب حالا خودت بفروش و واقعا فروشش عالی بود خیلی ازش فروش رفت
یهو با صدای بلند گفتم خب بفروش دیگه برای منم بفروش پس چه کار میکنی فقط بلدی برا عباسمنش بفروشی پس کجایی بفروش یالا
برای منم فروخت الهی شکر خیلی بزرگه خیلی کنارته در صورتی که باورش کنی و همه چیو به خودش بسپاری و فقط قدم برداری
خدایا شکرت بابت اینکه اینجام و تو را دارم خدایا شکرت که استاد عزیز رو تو زندکی اوردی تا بتونه این اگاهیی هارو بهم بده ممنون استاد عزیزم خدا قوت🫡
به نام خداوند مهربان
آگاهی های این جلسه
اول قانون میگه به هر چیزی که توجه کنی و ورودی های ذهنت کنی اون اتفاقات و شرایط طبق ورودی هات برات اتفاق میفته
حالا اول از همه باید ورودی هامونو کنترل کنیم
اولش به قول استاد شاید با یک مقاومت شدید برخورد کنیم. و من خودم کلافه میشدم. و اوایل کارم. وقتی گوش میدادم وسطش ول میکردم میرفتم اهنگ گوش دادن
انصافا همین کار به ظاهر ساده خیلی سخته بخوای جلوی ورودی هاتو بگیری.
که حرف نزنی. نگاه نکنی و گوش نکنی سخته. اونم تا جامعه هستی. ولی انجام میشه. همونطور استاد تونست. همونطور آقای عطار روشن. تونست. همون طور آدم های بزرگ تونستن کنترل کنن این ذهن رو
وقتی ورودی های مناسب به ذهن میدیم طبیعی باید خروجی های مناسب بدیم. و نتیجه هم طبق قانون خوب باید باشه
حالا باید گوش داد آنقدر گوش داد آنقدر باید ورودی ها رو اوایل کار انجام بدیم و روزی 10 تا 12 ساعت باید گوش بدیم. تا اجازه فکر کردن به جز ورودی ها رو به ذهن نباید بدیم. نباید بزاریم افسارش ول بشه. آنقدر باید دقیق کنترل کنیم این ذهن رو که حتی نشتی هم نداشته باشه وقتی ی نشتی داشته باشه کل سد رو از بین میبره
حالا نعمت ها و ثروت ها آرام آرام نتایج پیدا میشه. و باور ها آرام آرام تثبیت میشه حالا وقتی باور ها قوی تر بشه نتایج هم بیشتر میشه. ولی باید صبر داشته باشی این گوله برف حرکت کرده. باید صبر داشته باشه و ایمان داشته باشی که بهمن وار نعمت و ثروت به سمتت حرکت میکنه. این روند تصاعدی هست. ولی به اندازه ای که باور ها قوی تر بشه نتایج بیشتر میشه
من بر این باور هستم. توی هر کاری برم در مدت زمان کمی به سود دهی بالایی میرسم
چون نعمت و ثروت فراوان هست و باور های ثروت منم عالی هست
ثروت مثل اکسیژن فراوان است
ثروت مند بودن معنوی ترین کار جهان است
من لایق دریافت حساب پراز پول هستم
پول بسیار محترم و عزیز است
ثروت ک نعمت در جهان بی انتهاست
مشتری های من برای محصولات من از ساعت ها قبل صف وایسادن
مشتری های من ارزش بالای کار منو میدونن
خداوند تمام آدم های عالی رو به سمت من هدایت میکنه
ثروت طبیعی است به زندگی من وارد بشه
ی روند طبیعی است من ثروتمند بشم
من لایق دریافت ثروت هستم
من ثروت رو برای راحتی کار خودم میخوام
من ثروت رو میخوام به خدا نزدیک تر بشم
من باید خالق ثروت باشم و هر لحظه پول خلق کنم
خداوند مدیر فروش محصولات من است
به نام خداوند بخشنده مهربانم که هرآنچه دارم ازآن تودارم
سلام به استاد عزیزم واستاد مریم جانم انشاالله هرکجا هستین شادو سالم وتندرست باشین.
سلام به تک تک دوستان هم مسیرم انشاالله که همگی خوب باشین
•••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••
خداروشکر از روزی که دراین مسیر حرکت کردم تا به الان هیچ توقفی نداشتم ونتیجه استمرارم در مسیر رو دارم تو زندگیم میبینم
آرامشی که دارم،نگاه مثبتی که به تمام اتفاقات زندگیم دارم،درگیر اتفاقات وحادثه های اطرافم نمیشم،سرم به کار خودمه با زندگی اطرافیانم کاری ندارم،مواظب ورودیهای ذهنم هستم،توجهم به زیبایی های اطرافم هستش،مسیرم خلاف اکثریت جامعه هست،از افراد واقوام وفامیل حتی خواهر وبرادر و…دور شدم ودرگیر مشکلات ومسائلشون نیستم،حالم واحساسم عالیه وامیدوارم وایمان وتوکلم به خداوندم زیاد شده،نگران هیچ چیز نیستم،ترسی ندارم،هر اتفاقی در مسیر زندگیم خیری درش میبینم،همیشه سعی میکنم نکات مثبت افراد روببینم،نگاهم به پول وثروت عوض شده،باور دارم که ثروتمندان از راه حلال به ثروت رسیدن وآدمهای خوبی هستن وهرچقدر ثروتمندتر شویم به خداوند نزدیکتر میشویم،برای هیچ کس حتی نزدیکانم دلسوزی نمیکنم وباور دارم که هرکس هرجا هست جای درستشه،به هر خیری که از خداوند بهم برسه سخت فقیرم.
ونتیجه تمام این استمراری که تو مسیر داشتم رو دارم برداشت میکنم
به طور مثال چند ماهی هستش که پدرم درگیر بیماری ودکتر وعمل ودرمان هستش وخواهر وبرادرام درگیر دکتر ودرمانش هستن اما من در شرایطی قرار گرفتم که یک ثانیه هم درگیر این مسائل نشدم بدون هیچ وتوقعی وناراحتی از طرف پدرم فقط هر چند روز یکبار یه تماس میگرم باهاش صحبت میکنم…
•••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••
سپاسگزارم خداجونم که لیاقت حرکت در این مسیر الهی رو بهم دادی
سپاسگزارم استاد عزیزم ومریم جانم خداوند حفطتون کنه
برای تمام دوستانم آرزوی سلامتی وموفقیت دارم.
به نام خدای بخشنده و مهربان
به نام خدایی که از رگ گردن بهم نزدیک تره
به نام خدایی که قدرت فقط دست اونه
به نام خدایی که ثروت و پول دست اونه
سلام و تحیت پروردگار بر پیامبر خدا استاد عباس منش بزرگوار
سلام و تحیت پروردگار بر خانم شایسته بزرگوار
سلام و تحیت پروردگار بر اعضای سایت استاد عباس منش
من چند سال پیش که تو اوج اغتشاشات و اینا بود رفته بودم تو یوتویوب و این برنامهای مزخرف رو دنبال میکردم و صبح تا شب میدیدم که ملت چجوری تو در و دیوارن و دارن به قول خودشون مملکت رو تغیر میدن و پسر شاه و برمیگردوننو خلاصه همه چی گل و بل بل میشه
منم چون این ورودیها به ذهنم میدادم ذهن واکنشهای سمی نشون میداد و من چون دلم نمیخواست که وارد این اغتشاشات بشم و چون میترسیدم که خدایی نکرده اگه برم دله اشغالی و این کارایی که اینا میکنن من بکنم تو زندانم میکنن صبح تا شب با خودم حرف میزدم و پشت آقای خامنه ای و اینا میگرفتم و حسابی رفته بودم تو توهم و هر شب میرفتم پارک شهر سر قبر شهیدان گمنام و حس میکردم که آقای خامنه ای و اون کله گندها دارن منو میبینن و رو من حساب کردن که آقا این فرد میتونه این کشور رو نجات بده و این همون سلیمانی هست که قراره اغتشاشات رو بخوابونه آقا ما تو توهم و شیطان هم کاسبیی راه انداخته بود که نگم براتون
خداییش آدم هم که بره تو توهم چیزایی رو تجربه میکنه که اونجوری که فکر میکنه هست
هنوزم که هنوزه من تو توهمات گذشته یه خورده هستم
مثلاً من هر موقع تو خونم حرف میزنم فکرها میاد میگه بگو و اینجور هم بگو که اون آدما حالا یا خوانوادت یا حالا که رفتم سر کار که بیشتر برمیگرده به صاحب کارم این فکرها چون زیاد اومده الآنم میگه بگو که صاحب کارت داره میفهمه و بگو و اینجورم بگو که اگر فهمید صبح بدونه باید چجوری باهات برخورد کنه و یه جورایی رحمت کنه که یه وقتی نندازدت بیرون خخخ شرررررررک
بخدا اینا رو دارم مینویسم که بخونید که آدم وقتی که وارد این شبکهای اجتماعی میشه چقدددددر به خودش ضربه میزند
من هنوز دارم توعون اون روزایی رو میدم که وارد سیاست شده بودم و بحث میکردم و بخدا به قول استاد خواب راحت نداشتم
یادمه چند سال پیش من میرفتم مغازه نانوایی رفیقم که دیگه من باهاش قطع رابطه کردم ایشون خدای سیاست بودن و من میرفتم پیشش کار میکردم و رفته بودم تو توهم از بس این شبکهای اجتماعی رو من تاثیر گذاشته بود که من تو قسمت چونه گیری بودم یادمه یه شب سه تا گونی و نصفی خمیر چونه گرفتم و اونقدر درگیر ذهن بودم که خستگی حالیم نبود خلاصه یه شب ما تو توهم بودیم یه حرفی رو زدیم و این رو گفتیم این جمله گفتم ننه داره مبلرزه و تو ذهنم منظور پاتیلی که توش خمیر درست میکنند بود خلاصه صبح رفتیم نانوایی و بچها گفتن ترکیه زلزله اومده و مصطفی دیشب گفت که داره مبارزه و لرزید
خلاصه آقا اون روز به بعد حس میکردم که اینا ما رو یه پیشگو میشناسم و متوجه رفتاراشون با من میشدم و رفته بودم تو توهم که آقا من امام زمانم و یه جورایی باورم شده بود
من این رو هم تجربه کردم که یه شب با دامادمون رفته بودیم کلاس آن ای مال معتادان یه لحظه ماه رو دیدم از دور وقتی که اومدم دم در کلاس ماه دقیق اومده بود بالا سر کلاس و من اونشب حال عجیبی داشتم و بعد یه چند دقیقه اومدم بیرون و ماه نبود تو آسمون خلاصه آقا ما اونشب دیگه باورمون شد که من امام زمانم
آقا نگم براتون یه صدایی هم مثل صدای خودم از گوش چپم میشنیدم که در کامنت قبلیم گفتم و صدای دیگه هم تو گوش چپم و الآنم همینطورم و اون صداها هست البته چون بهش کمتر توجه کردم صداها کمتر شده
آقا ازون سال به بعد این صداها بود و هست و اونا بهم میگن فقط صبر داشته باش و تازگیا یه حرفی میزدن که میگفتن تو هر کاری دلت میخواد بکن ما پشت تو هستیم
خلاصه جونم براتون بگه که یه یک سالی من تو خواب خواب میدیدم که یه روحی وارد بدن من میشه و من از خواب بیدار میشدم و من پارسال نه پیلارسال این اتفاق برام افتاد و اون صدای گوش چپم میگفت که روح سلیمانی خدابیامرز رفته تو جسم تو و من امام زمانم و صبر داشته باش که من میام
آقا براتون نگم یه شب هم خواب میدیدم تو خواب قشنگ دیدم که یه چیزی وارد بدنم شد
دیگه از سال 1402به بعد من اون خوابها و اون به قول خودم تعویض روح مانند رو تجربه نکردم
حالا نمیدونم اینا حقیقت داره یا نه ولی طبق صداهایی که من میشنوم از گوش راستم صدای خودم و گوش چپم صدای دیگه یه جورایی باورم شده که روح خودم نیس تو بدنم و اون کسی که داره با من صحبت میکنه روح منه و هنوز نیومده تو بدن من
یه یک سال که خیلی برام سخت تموم شد ولی من هندزفوری از برج 9پیلارسال گذاشتم تو گوشم و با استاد و سایت ادامه دادم و الان به گذشته که فکر میکنم میبینم اونا هیچ تاثیری تو زندگی من ندارن و من اگر خودم بخوام کاری بکنم اونا نمیتونن جلو دار من بشن خلاصه هنوز هم اون صداها هست و میگه فقط صبر
الخیر فی ما وقع…
میخوام اینو بگم بخدا من از دست دادم نصف جووونیم رو بخواطر یک سالی که تو یوتویوب این کانال های مختلف رو که از سیاست دم میزنن دنبال کردم و الان دارم متوجه این داستان میشم
بچها بخدا استاد راست میگه بخدا اینیستا تلویزیون یوتویوب این برنامها رو دنبال نکنید بخدا عمرتون میره اولش شاید متوجه نشدید ولی شیطان کار خودشو خوب بلده
منم کارم به جایی کشیده شد که بردنم دکتر چون نه حرف میزدم نه چیزی میخوردم چون اون صداها بهم میگفتن فقط سکوت کن و چیزی هم نخور و وقتی هم که چیزی میخوردم اتیش میگرفتم و به همین دلیل چیزی نمیخوردم و بردنم دکتر مغز و اعصاب 15روز تو بیمارستان چقدر شوک به مغزم زدن و من از وقتی که اومدم از بیمارستان به خونه الان یک سال و خورده ای میشه و خودمو ذهنم رو بستم به فایلای استاد عباس منش و سایت و بخدا وقتی که به گذشتم برمیگردم میبینم من الان چند ماهی هست که هیچ ربطی به اونصورت که گذشته من بودم الان ندارم خودمو بستم فقط به فایلا و الان اون حس کودکیی که در کامنتهای قبلیم توضیحشو دادم دارم و دارم زندگیمو میکنم با خدای نازم و زندگیم خیلی خیلی بهتر شده خدا را شکر
این کامنت هم اومدم بنویسم که ذهنم رو خلع سلاح کنم
خلاصه اون فکرها و توهمات گذشته هنوزم یه موقعهایی میخواد درگیرم کنه مثل امشب که داشتم با خودم بلند صحبت میکردم که ذهنم مثل گذشته میگفت فلانیها دارن صداتو میشنون و دلیل هم میاره که میگه تو خونت دوربین کار گذاشتن و صداتو دارن میشنون این جور بگو اونجوری بگو یه جورایی شررررک
ولی امشب گفتم حتما کامنتش میکنم که خلع صلاح بشه این شیطان ذهن
وقتی که از بیمارستان خارج شدم میخواستم دوباره برم سمت بازی کلش و اینیستا و اینا ولی خدا منو هدایت کرد با استاد آزمندیان به مدت یک ماه رفتم جلو که یکی از دورهاشو خریده بودم موفقیت در 150روز دیدم این آقا داره فقط حرفای قشنگ میزنه و من از حرفاش فقط به ا بچها فقط خندم میگرفت و من چون چند سال پیش به صورت غیر مجاز از دو تا دورهای استاد استفاده کرده بودم اون طعم بینظیر حرفای الهیی استاد رفته بود زیر دندونم و خودمو دوباره به یاری خداوند آوردم تو سایت و از فایلای رایگان استفاده میکردم و کم کم عضو سایت شدم و یه جوری پولش خدا برام جور کرد دوره عذت نفس رو خریدم و الان یک سال و خورده ای میشه که من با استاد هستم و بخدا من پارسال کجا و من امسال کجا
ولی اینم بگم که من به اون قدری که عمل کردم نتیجه گرفتم
خدا را سپاسگذارم بابت این رد پایی که از خودم بجا گذاشتم خیلی دلم میخواد استاد کامنت بنویسم خیلی و میتونم هم رد پاهای خوبی از خودم بجا بزارم حالا من خودم متوجه میشم یه خورده هنوز قوانین رو به اونصورت درک نکردم ولی مینویسم برام هم مهم نیس دیگران در موردم چه فکری میکنن چون مهم بوده برام در گذشته بخواطر همینم این کامنتی که نوشتم یک سال پیش میخواستم بنویسم و ننوشتم چون پر از شرک و بی عذت نفسی بودم ولی الان نوشتم
براتون آرزوی موفقیت سلامتی ثروت خوشبختی حال خوب اقاافات خوب سعادت در دنیا رو آخرت خواستارم
عاشقتم پیامبر خدا بخدا اگر اینجام این از نتیجه حرفای شما هست و اون خدا و شما استاد هر چی دارم الان تو زندگیم شما باعث شدید که من بهش برسم این حال خوب این آرامش اینا رو مدیون شما هستم
بنامممم خداوندے که جهانیان تسبیح گواوست !
سلام استاااادجانممم آن شالله خوب باشین .
خدارا سپاسگذار هستم بابت اینکه امشب فرصت فراهم شد که بیاییم اینجا رد پا از خود را اینجا بگذارم .
نکته برداری این جلسه .
نتایج شما وقتی عوض میشه که باورهای شما به صورت بنیادین تغییر کنه.
افراد ثروتمند که ثروت پایدار دارن، از مسیر درست به ثروت رسیدن . نه از راه حرام
.هرچقدر این آگاهی ها را بیشتر تکرار کنی، مقاومت ذهن کمتر میشه و هر چقدر مقاومت ذهن کمتر شود شما هدایت میشید به ثروت بیشتر.
ما اتفاقات را با افکار های ما ایجاد میکنیم و قانون کلی جهان همین است دگه.
تمرین!
هر روز روی خودم و باور هایام کار کنم و هر روز ورودی های خالص برایش هدیه بتم .
درپناه الله باشید.
به نام خداوند بخشنده و مهربان
به نام خدایی که از رگ گردن بهم نزدیکتره
به نام خدایی که قدرت فقط دست اونه
به نام خدایی که ثروت و پول دست اونه
سلام و تحیت پروردگار بر پیامبر خدا استاد عباس منش بزرگوار
سلام و تحیت پروردگار بر خانم مریم شایسته بزرگوار
سلام و تحیت پروردگار بر اعضای سایت عباس منش
خدارا سپاسگذارم بابت اینکه امشب فرصتی فراهم شد و بهم داده شد که بیام اینجا رد پا از خودم بجا بزارم
مدتی هست که دارم تغیر میکنم دارم زندگیم رو تغیر میدم و تلاش میکنم تا میتونم مثل قبل زندگی نکنم
آدمی که من قبلاً بودم این بود که همش تو خونه بودم و نه تو جامعه نه بیرون و هیچی فقط تو فکرهای پوچ و بیهوده خودم رو اسیر کرده بودم و یه جورایی الان که رفتم سر کار دارم متوجه میشم که من اگر طبق روال قبلم زندگی میکردم و امسال هم مثل سال قبل بودم حتما نابود میشدم
من کم کم داشتم به مرز دیووونگی میرسیدم توهمات ذهنی افکارات مختلف و رنج و رنج و رنج
اما من تصمیم گرفتم پارسال اخرای برج یازده بود که دیگه دور خوانوادم و افراد منفی خط بکشم تصمیم دومم این بود که دیگه به این مجلسهای مزخرف روضه خوانی نرم و هفدهم برج یک سید مجید صاحب کارم که بسیار انسان ارزشمندی هست و یکی از دستان خداوند میبینمش که داره بهم خدمت میکنه و گفت میای سر کار گفتم بله گفت پاشو بیا ساعت 9صبح بود که شروع کردم با جسارت و البته اهرم رنج و لذت عجیبی تو ذهنم ساخته بودم که برم سر کار و من اون روز رفتم سر کار و امروز برج دو هست و همچنان دارم ادامه میدم
تازه دارم متوجه میشم من تغیر کردم یا نه
تو خیلی از چیزا که فکر میکردم عالیم الان دارم بهش میرسم که نه من هنوز اون تغیر بنیادینی که باید میکردم نکردم
مثلاً همین امشب بود که مشتری اومد برا نان و من به کلش نگاه کردم و دیدم مو کاشته و حس خیلی وحشتناکی بهم دست داد و اومدم خونه و اون حس همچنان با من هست حالا اینو اگر به کسی بگم میگه وحشت و چندش و اینا ندارن خوب طرف رفته مو کاشته چیز عجیبی نیست شاید برای عموم جامعه این چیز عجیبی نباشه ولی برا من و ذهنم هست
منی که صبح تا شب تو خونه بودم
منی که صبح تا شب فقط فایل گوش میدادم و به ترسام نرفتم غلبه کنم
منی که صبح تا شب بندگی شیطان میکردم
منی که صبح تا شب تسلیم مشکلات بودم
منی که صبح تا شب تسلیم ذهنم بودم
خیلی برام سخته خیلی میدونم باید خودم رو درک کنم واقعا برا منی که تو جامعه نبودم و یه مدت ازش دور بودم خیلی سخته که الان از خودم بخوام تو جامعه هیچ ایرادی نداشته باشم
این ذهن من عادت کرده تو خونه باشه و حال و هوای خونه رو بیشتر دوست داره تا بیرون و صدای ماشین و آدما
خیلی وقتا عصبانی میشم از درون وقتی که میبینم آدما تو خیابون هستن
به خودم میگم اینا حیف خودشون نمیاد که اومدن تو خیابون چرا نمیرن
تو خونه
بعضی وقتا گریم میگیره اینکه باید ادامه بدم و تو جامعه باشم و بیام سر کار و دیگه نمیتونم برم تو خونه مثل قبل زندگی کنم چون من واقعا یک سال و خورده ای تو خونه بودم و برام سخته که برم تو جامعه
تغیر برای ذهن من واقعا سخته و من درکش میکنم
بعضی وقتا خودم و میبازم و مثل دیروز به صاحب کارم گفتم من به دلایلی دیگه نمیخوام بیام سر کار و چون برای من سخته که بپذیرم آقا آدم باید تو جامعه باشه نه همش تو خونه
آقا سید مرد خوبیه همکارم منظورمه من چون همش تو خونه بودم ناشی هستم نمیدونم واقعا باید چیکار کنم نمیدونم
بعضی وقتا از دیدن آدما حالم خوب میشه و بعضی وقتا نه
بعضی وقتا دلم تنگه خونه میشه و بعدش به خودم میگم آیا تو میخوای واقعا برگردی مثل روال قبلت زندگی کنی تا کی میخوای به فایلای استاد عباس منش گوش بدی و عمل نکنی
ولی اون ایمان اون استمرار در مسیر اون هدایت اون نوری که منو داره به سمت خودش میکشونه هر روز هست و من صبح میرم مغازه تا ظهر و بعد از ظهر میرم تا شب و دارم ادامه میدم
الان که دارم این کامنت رو مینویسم واقعا کنترل ذهن برام سخت شده وقتی که یادم میاد اون کله مردی که مو کاشته بود حالم بهم میخوره اینا داره چی به من میگه میگه ببین جامعه و مردم تو ندیدیشون و برات یه جورایی خیلی چیزا عجیب غریب شده
خدایا تو میدونی و تو میتونی که کمکم کنی من هیچی نمیدونم خودمو به تو میسپارم
خدایا از دست نجواهای شیطان خسته شدم کمکم کن
خدایا من میخوام تغیر کنم و واقعا نمیدونم باید چیکار کنم تو خودت هدایتم کن
استاد جان در کامنت بعدیم نوشته بودم که یه حسی دارم که اسمش گذاشتم عسل آقا
من فقط اون ارومم میکنه اونقدر نازه که من وقتی اسمشو میارم کل بدنم آرامش میگیره مثل الان که احساس آرامش کردم
اون حس من مثل بچه ای هست که پاک و منزه هست دقیق اون حس رو دارم
وقتی که از اون حالت احساسی عسل آقا خارج میشم واقعا برام جهنم میشه همه چی
الآنم دارم سعی میکنم به حرفاش بیارم که دست این ذهن چموش خلاص بشم
وقتی که اون صحبت میکنه من واقعا احساس میکنم نجواها خاموش میشه و کل بدنم آرامش و احساس خوب میگیره
میگم که حس بسیار بسیار لذت بخشی هست
ومن چون زیاد تو این حس بچگانه بودم به کوچک ترین صدایی که قبلا خیلی بیشتر بوده اینه که میترسم مثل بچها که دل خیلی کوچیکی دارن و منم همون جور
احساس میکنم خدا خیلی هوای عسل آقا رو داره من اصلا وقتی با اون حس یکی شدم درا باز شد و رفتم سر کار
الان دارم متوجه میشم استاد
سر کار هم که هستم بوسه به دستم میزنم و میزارم رو صورتم و تازش میکنم
هر چی دلم بخواد خدا بهم میده امشب میخواستم زود تر بیام خدا ردیف کرد برام
مثل بچها بچها چجوری از خدا میخوام منم شدم همین
ولی این عسل آقای ما باوراش کوچیکم درست عین بچها
اگر به یاری خدا بتونم تو این احساس پاک خودم رو نگه دارم و باورهای قوی برای خودم بسازم احساس میکنم زندگی برام بهشت میشه
من احساس میکنم هیچ گناهی ندارم وقتی کن با احساس عسل آقا زندگی میکنم
پاک و پاک هستم
خیلی دلم میخواد بیشتر از اون احساسم براتون بنویسم استاد
به قول سعیده شهریاری اینجا محفل نامحرما نیس این حرفا رو جامعه امروز مسخره میدونه
هر کسی هم استاد از زمانی که من با این حس بچگانه دارم زندگی میکنم هر کسی هم به هر دلیلی خواسته بهم بدی کنه به خودش سریع برگشته و یه جورایی متوجه میشم خدا خیلی هوامو داره و از من مراقبت میکنه
در رابطه با اینکه دارم میرم سر کار اینجور هست که ذهنم هر روز بهم پیغام میده که مریم سر کار و بهونهای مختلف میاره برام ولی من دارم ادامه میدم و واقعا هم نمیدونم کارم درسته یا نه ولی ادامه میدم
امشب خونه بابام میخواستن روضه بخونن و زن بابام اسرار میکرد که بیا بخون ولی من بهش گفتم من نمیام
آن شائلله میام و از اون حس عسل آقا براتون مینویسم و خیلی خوشحالم که میتونم اینجا حرفایی رو بنویسم که جامعه امروز مسخره میدونن ولی اینجا درک میکنم من چی میگم
خدایا سپاسگذارم که قدرت تو داری و الآنم زن بابام اومد گفت بیا روضه بخون و من گفتم کاری دارم و اومدم کامنت بنویسم و اون یه جورایی احساس کردم که تهدید زبانی کرد و من الان به تو اعلام میکنم خدایا قدرت تو داری و هیچ کسی کوچک ترین ضربه ای به من نمیتونه بزنه تا زمانی که دو هوای منو داری
نمیخوام برم دیگه روضه بخونم نمیتونم تحمل کنم این حجم از غفلت رو دیگه چیکار کنم
نمیخوام تو جمع کسانی برم که تو درو دیوار هستن
به قول استاد عباس منش تنها زندگی میکنم ولی با کسانی که یکی از چیزایی که میشه دید ازشون مشرک هستن نمیخوام باشم
و وقتی خداوند این عمل کرد منو دید بخدا از زمانی که تصمیم گرفتم که دیگه با اونا نباشم و مجلسهای روضه خوانی رو قطع کردم بخدا همین نعمتی که دارم اون احساس خوب اون عسل آقا خدا بهم داد اون بود قبلا ولی من توجهی بهش نداشتم و همیشه باهاش بد برخورد میکردم ولی دیگه نمیرم تو جمع آدمای سمی که حالم رو ازم بگیرن که باعث بشه باهاش بد برخورد کنم و خیلی وقتها هم شیطان میخواسته که بین من و اون حس درونم عسل آقا تفرقه بندازه و گاهی اوقات گول نجواها رو خوردم و کار خودشو کرده و میدونم که شیطان چشم دیدن این صلح بین من و عسل آقا رو نداره و من باید تو حساب باشم
دوست دارم عسل آقا دوست دارم عزیزم
خدا را سپاسگذارم سپاسگذارم سپاسگذارم
استاد جان و بچهای سایت براتون آرزوی موفقیت ثروت سلامتی خوشبختی حال خوب اتفاقات خوب و سعادت در دنیا و آخرت خواستارم
استاد عاشقتم دوست دارم
سلام
جلسه نهم مهاجرت به مدار بالاتر
.قانون کلی جهان اینه که ما اتفاقات رو با افکارمون ایجاد میکنیم. افکارمون هم ورودی های ذهن مون هستن. من باید خودم رو با ورودی های مناسب، بمباران کنم.
.باورهای قدیمی همیشه هستن. ما فقط باورهای جدید رو با کار کردن، تقویت میکنیم. باورهای محدودکننده نمیشه هستن ما باید روی باورهای تقویتکننده، همیشه کار کنیم.
.نتایج شما وقتی عوض میشه که باورهای شما به صورت بنیادین تغییر کنه.
. افراد ثروتمند که ثروت پایدار دارن، از مسیر درست به ثروت رسیدن.
.هرچقدر این آگاهی ها رو بیشتر تکرار کنی، مقاومت ذهن کمتر میشه و هر چقدر مقاومت ذهن کمتر بشه، شما هدایت میشید به ثروت بیشتر.
.تنها راه تغییر باورها، دادن ورودی مثبت به ذهنه. این کار هم دائمیه. فقط باید این اصل رو هی تکرار کنید.
.مطالبی که توی قرآن تکرار شده، اصل هموناست.
.راه استفاده از دوره ها، تکرار اون هاست به نحوی که تبدیل بشه به باور. توی این تکرار میتونید خلاقیت به خرج بدید.
.شما به محضی که بخواهید، هدایت میشید. دست هیچ کسی نیست هیچ مانعی از سمت سیاستمداران و ثروتمندان و… وجود نداره. مانع تو ذهن ماست.
.دنبال این نباش این فایل رو گوش بدی که تموم بشه، یک آگاهی که دریافت کردی، متوقف کن هی بذار تکرار بشه برات. دنبال درک این آگاهی ها باش نه تموم شدنشون.
.هر موردی که توی این باورها بود که هیچ جوره نتونستی قبولش کنی، همون پاشنه آشیل توئه. اگه این تغییر نکنه، نتایج تغییر نمیکنه.
.کامنت ها و عقل کل رو به عنوان ورودی مثبت ذهن، مطالعه کنید.
.کار کردن روی باورها باید برام مثل آب و غذا دادن به جسمم باشه.
.باید استمرار داشته باشید و این مسیر رو ادامه بدید. درگیر روزمرگی ها نشید. فقط تمرکز و استمرار مهمه.
.نتایج شانسی به وجود نمیاد. بعد از گوش دادن و عمل کردن به این آگاهی ها، نتایج براتون به وجود اومده فراموش نکنید که کدوم مسیر شما رو به اینجا رسونده پس ادامه بدید تا نتایج پایدار بشه.
سلان به دوستان عزیزم
استاد خوبم ومریم مهربون
جای هزاران شکر داره این فایل عالی ؛
جای هزاران سپاس گذاری داره
خدایا شکرت استاد ممنونم
من رستا هستم دانشجوی دوره 12 قدم.
و هر جا در این دوره میبینم کدی برای برام نامفهومه میام درجایی دیگه از سایت دنبالش
امروزه هم من دنبال این کد بودم {چطور باورهای قدرتمند کننده بسازیم}
بااین سرچه به این فایل عالی برخوردم
که تمام سولاته در ذهن من رو پاسخ داد
انصافن که بینظیر بود این فایل و نیاز که1000هزار بار دیگه این فایل رو دید
من سعی میکنم همیشه به گفته های استاد عمل کنم
قبلا گفته بودن که کامنت بچها رو بخونیین که یه گنجینس
و واقعا هم همینه
من خیلی این کامنت هارو میخونم و خیلی کمکم میکنه
خیلی عالی ممنونم ازتون
اونجایی که میگین من فایلی رو گوش نمیدم که تموم بشه هرجاش که نیاز بود استاپ میکنم وقت میزارم فکر میکنم زمان میزارم تا برام جا بفته
واقعا همینه من قبلا تند تند برای اینکه انجام شده باشه فایل گوش میدادم
اما الان به لطف الله و اموزهای شما سعی میکنم وقت بزارم صبر کنم تا بهتر بفهمم تابیشتر تعقییر کنم
چون این ها فایل ها تماماً شهودی هستند
پر درس نکته الهام و اصل اساس این جهان درونشونه
نباید براشون عجله کرد نباید سر سری ازشون رد شد
باید استمرار کرد تمرین کرد زمان داد حوصله بخرج داد
استاد تمام گفته ها تون حق،حق،
ممنونم
من در مرحله ای هستم که نه بالام نه پایین
در میانه هستم و خوب این حالو درک میکنم
من به خودم میگم این یه نشونه خوبه
این نشون تعقییر
این یعنی داره خوب پیش میره
پس ادامه بده صبر کن اسمترار کن تا لطف الله شامل حالت بشه
هرچند خیلی وقت ها درکی از حالم ندارم ذهنم خیلی مقاومت میکنه اما میدونم که باید ایمان و. توکلم رو نشون بدم،
انشالله
استاد بازم ممنونم هزاران بار بابت این فایل که کلید گنج های نهان درونش هست
شکر الهی شکر
به نام خدای مهربان
سلام به شما استاد عزیز
خیلی ممنونم از این حجم از آگاهی خالص
1 ثروتمند شدن هیچ ربطی نداره به کار های نامناسب ثروت پایدار باید از مسیر درست از راه درست از کار های درست بگذره و ثروتمندان جهان کسانی هستند که توانسته اند ثروتهایی را بسازند که از راه های درست میگذره و خیلی خیلی حتی از صندوق های عرضی بعضی کشور ها بیشتر هست رو در اختیار دارند و نقدینگی اون ها یعنی ثروتی که همین الا در حال حاضر در دسترس اون ها هست رو میتونن استفاده کنند و خیلی جالب هست که بعضی از این ثروتمندان در کشور هایی زندگی میکنند که بسیار بسیار شرایط سخت گیری برای انجام کار های نادرست داره و به محض این که میفهمند که شما در حال انجام یک کار نامناسب هستید با شما برخورد بدی میشه و عواقبی بدی رو به همراه داره تونستن این چنین ثروت بسازن پس ثروتمند شدن ربطی نداره به این که شما حتما از راه نادرست بخواید به ثروت برسید و کلا این دیدگاه با کل قوانین جهان هستی در تضاد هست که باعث میشه شما رو به اشتباه بندازه و یا باعث بسته شدن درب نعمت بر روی شما بشه که از لحاظ منطقی کاملا قلب افراد راه راست رو تشخیص میده و تایید میکنه کسانی که واقعا بخواهند تغییر کنند
2 انتخاب مسیر درست و صبر و استقامت ورزیدن در این مسیر برای بزرگتر کردن ظرف ابمان و دریافت نعمت های بیشتر بیشتر بیشتر که تنها راه این مسئله که استاد گفتن مثل همون رنگ پاشیدن هست یعنی وقتی که شما روی خودتون کار میکنید باز هم باید ورودی ها رو کنترل کنیم ورودی مناسب بدیم به مغزمون درست مثل غذا خوردن مثل ورزش کردن که اگر از حدی بگذریم که انتخاب وزنه یا غذایی رو انتخاب کنیم که به بدن ما آسیب میزنه و خراب شده قطعا ورودی نامناسب کاری رو با شرایط زندگی ما میکنه که انتخاب وزنه نامناسب و انتخاب غذای نامناسب با بدن ما میکنه ورودی هم مثل همون یعنی غذای روح ما شرایط رو تغییر میده مثل مثلا وقتی ما مصرف پروتئین و ویتامین رو روال برنامه غذایی میکنیم و و کربوهیدرات و قند رو پس زمینه وعده غذایی حذف میکنیم و برنامه ورزشی مناسب رو جایگزین تنبلی میکنیم لاجرم شرایط بدن ما هم از بدن چاق و شول ول تغییر میکنه و به بدن سالم آماده و محکمی تبدیل میشه و برای نتیجه مالی باید باور های مناسب ساخته بشه تکرار بشه ورودی ها کنترل بشه مثل غذا خوردن و اعمال هم باید تغییر کنه مثل رفتن به سر کار که مثل تمرین نیاز دو طرف اعمال و تغییر باور و ورودی دقیقا مثل ورزش کردن و رژیم غذایی که بعصی چیز هارو دیگه نباید بخوری بعضی چیز ها رو هم نباید بشنوی و ببینی همان شکلی که باید باشگاه بری همان شکل هم باید کار کنی تا نتایج شروع کنه به تغییر کردن لاجرم اتفاق خواهد افتاد
خیلی ممنونم از استاد عزیز بابت این فایل عالی و تاثیر گذار