مصاحبه با استاد | اجرای مفهوم «هم فرکانس شدن با خواسته» - صفحه 14 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-54.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2025-01-20 21:25:362025-01-22 06:47:58مصاحبه با استاد | اجرای مفهوم «هم فرکانس شدن با خواسته»شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خالق مهربانم.سلام به همه عزیزان .
نکات این قسمت از مصاحبه (هم فرکانس شدن باخواسته)
تضادها باعث ایجاد خواسته میشود علاقه استاد به یادگیری زبان وداشتن آزادی کامل باعث شد که خواسته مهاجرت شکل بگیره اما به روش اجابتش کاری نداشت که از چه طریق محقق شود تازه میگفت اگه درست بشه که خوشحال میشم اگه درست نشه ناراحت نمیشم.
عمیقا از خدا درخواست هدایت کرد که چرا اتفاق نمیفته درواقع به ناتوانی خودش اعتراف میکرد ومیخواست که خدا آگاهش کنه که بهش الهام شد واجرا کرد واین نبود که بگه این همه زحمت کشیدم انرژی وزمان وپول گذاشتم هر جا فهمید مسیرش اشتباه وباید اصلاح بشه برمیگشت.
با باورهامون شرایط رو خلق میکنیم وبرای رسیدن به خواسته باید باورهای موافق داشته باشیم وقتی باورها تغییرکند مدارما تغییرمیکند وبه شرایط بهتر هدایت میشویم
استاد گفت برای این که به قول قرآن تلاشم پراکنده نباشدچه کارهایی را باید انجام بدهم چه کارهایی را نباید انجام بدهم
متوجه شد که یه پاش روی گازه که دوست داره مهاجرت کنه ولی یه پاش روی ترمزه که هی کارش رو تو ایران داره گسترش میده بعد اومد همه دفترای ایران رو جمع کردطبق الهامی که بهش شده بود .
سلام بر استاد عباس منش بزرگوار و استاد شایسته مهربان
و سلام بر اعضای سایت.
پروژه مهاجرت به مدار بالاتر
گام 16 اجرای مفهوم ” هم فرکانس شدن با خواسته”
خدایا شکرت بابت یک گام دیگه همراه شدم با استاد عباس منش و آگاهی هایی که ابزار مهمی برای زندگی بهتر در اختیارم قرار می دهد.
استاد شما بهترین الگو هستین که هم از قانون حرف میزنید، هم طبق قانون عمل می کنید و هم با عمل به قانون نتیجه گرفته اید و به همین دلیل هست که من مدام در پی یادگیری از شما هستم. من از زمان اینترنت دیال آپ تا قبل آشنایی با سایت عباس منش، به صورت کاملا بی هدف درگیر فضای مجازی بودم و روی هیچ موضوع خاصی تمرکز نداشتم در حالی که خواسته های زیادی هم داشتم.
از زمان آشنایی با شما خدا رو شکر به ندرت پیش میاد که در طول روز وقتم را با چیز دیگری بگذرانم.
تلویزیون را که کامل تو خونه گذاشته ایم کنار و خوشبختانه هیچ کدوم اعضای خانواده علاقه به دیدنش ندارن یعنی “ز غوغای جهان فارغ شدیم” خدا رو شکر.
حالا باید بیام تعهد بدم و شروع به تمرین کنم به صورت تمرکز 100٪ بایدها و نبایدها را را در مورد خواسته هایم انجام دهم تا به مصداق آیه “إِنَّ سَعْیَکُمْ لَشَتَّىٰ” تلاشم گوناگون و پراکنده نباشد و چه از لحاظ فیزیکی و چه از لحاظ ذهنی از این شاخه به اون شاخه نپرم تا از این طریق با خواسته هایم هم فرکانس شوم انشالله.
سپاسگزارم از شما استاد
3 11 1403
به نام الله یکتا
چقدر عشق کردم اونجایی که از زبان استاد شنیدم که گفت من فکر میکنم که چیکار کنم بهتره و بعد توضیح داد که اینکه فکر میکنم درستش این هستش که به ناتوانی خودم به خداوند پناه میبرم و تسلیم خداوندم و از اون سوال میکنم تا راه رو به من نشون بده…چقدر درسته این حرف
من هر وقت میخوام از موفقیت هام پیش بقیه بگم نمیتونم،چون از درون میدونم که درسته که من این کار رو انجام دادم اما من نبودم که انجام دادم و خدا بود که انجام داد،خدا بود که تیر زد
ما رمیت اذ رمیت لکن الله رمی
توی تمرین آگهی بازرگانی به همین دلیل تا الان انجامش ندادم،چون هر جور فکر میکنم میبینم که من اگر یکسری کارها رو انجام دادم که حتی فکر کردن در موردش تن آدم رو میلرزونه،مثل تنهایی در شب رفتن به کوه و بیابون و راه رفتن و یا پاره کردن دسته چک و نداشتن هیچ وام و بدهی و اینکه برخورد با سگهای متعدد در بیابون و یا ساعت 1 شب در زمستون و من به اونا حمله کردم و اونا فرار کردن و …
میخوام بگم هر کاری که به ظاهر خیلی سخته و من وقتی برای کسی تعریف میکنم میترسه و میگه تو رو خدا اینجاها نرو و یا تو چطور جرات کردی به این منطقه تنهایی و با دست خالی بری اونجا گرگ داره و حتی بومیهای این منطقه چند نفری با هم میرن اینجا و با تفنگ ،و متعجب هستند از کارهای من،واقعا اون لحظه من هیچی ندارم بگم مثل همین الان،به الله قسم که من اتفاقا احساس میکنم آدم ترسویی هستم و اگر رفتم اونجا فقط ایمان به الله میشده پا و میشده شجاعت و میشده قدرت و جسارت برای حرکت
خودش بود که دسته چکم رو پاره کرد و خودش بود که بدهیهام رو صفر کرد و خودش بود که منو از خدمت سربازی معاف کرد و خودش بود که به من زن و بچه داد و خانواده داد و یک شغل عالی و راحت و پولساز و منو به این سایت الهی هدایت کرد و این همه آگاهی ناب،چطور میتونم به خودم کردیت بدم!!!!
پدر من که الان ساکن بهشته و کمتر از سه ساله که فوت شدن ایشون،یک آدم بسیار مذهبی بود و مذهبی نه به صورت ادا و اطوار،به صورت اینکه در نماز صبحش زار زار به درگاه الله یکتا گریه میکرد و زجه میزد،همیشه افتاده بود و همیشه هیچ کسی صدای بلندی ازش نشنیده بود،واقعا خداوند بهترین پدر دنیا رو به من هدیه داده بود و من همیشه مدیون خداوندم بابت این پدری که یکبار نشد به من بگه تو و همیشه با همه از زن و بچه گرفته تا دیگران بسیار مهربان بود و بسیار نترس،واقعا اگر پای ایمان میومد وسط نه سرما حالیش بود و نه گرما و نترسی از کسی داست و بارها شده بود که اگر حقی ازش ضایع میشد میرفت و محکم و بلند حرفش رو میزد و اصلا براش مهم نبود که اون طرفش کی باشه و نمیترسید ازش…
امروز کیس کامپیوترم رو بعد از 10 سال وصل کردم و داشتم عکسهای و فیلمهای 10 الی 15 سال پیش رو میدیدم رسیدم به یک فیلمی که خودم با گوشی تقریبا 15 سال پیش گرفته بودم و این بود که من توی حال نشسته بودم و پدرم داشته نماز ظهر میخونده و نمازش که تموم شده بود داشته دعا میکرده و من کاملا به صورت اتفاقی ازش فیلم گرفته بودم،الله اکبر
دو تا دستاش رو تا جایی که میشده بالا برده چندین دقیقه و دعا میکرده در تنهایی خودش با خدا و بعدش به سجده رفته و با گریه بلند شده,اینقدر ناچیز بودنش در برابر الله مشخصه که مو به تن آدم سیخ میشه اینقدر افتادگی و فروتنی و تسلیم بودن در برابر الله
یادمه چندین سال پیش که یکی از چشمانش رو از دست داده بود وقتی اومدن خونه و گفتن این چشم دیگه از کار افتاده و دیگه سوء نداره ما زار زار گریه میکردیم و اون انگار نه انگار و رفت نشست شامش رو خورد،به الله قسم حتی من در کل عمر یکبار نشنیدم ازش که یکبار فقط یکبار ناسپاسی کنه،حتی اگر نون خالی بود میخورد و هیچی نمیگفت و تاره تهش چند دقیقه شکرگذاری میکرد که خدایا شکرت و…شکرت نه فقط یک کلمه ها چند دقیقه طولش میداد…
همه ی اونایی که میشناختنش همیشه و همیشه به خوبی و با خدایی ازش یاد میکنن و من همیشه فکر میکردم من وقتی یک همچین پدر با خدایی دارم که کل عمرش در مسجد بوده و محال نمازی رو بخونه که گریه توش نباشه اونم گریه های که چی بگم،چقدر صبح ها که من و خانواده ام از گریه هاش از خواب بلند میشدیم و پتو رو میکشیدیم روی سرمون تا خوابمون ببره،باورتون نمیشه همیشه در همه حال در حال ذکر گفتن بود و زمانی که فوت شد هیچکس کوچکترین صدایی ازش نشنید،بی صدا و آرام…
من فکر میکردم که داشتن این پدر یک موهبت برای آخرت منه که مثلا شفیع من بشه این پدر، و مدتهاست که فهمیدم هیچ شفیعی نیست الا الله
این پدر و این حد از تسلیم بودن در برابر خدا و دیدن اون فیلم قدیمی و این حرف استاد،نفسم رو گرفته دلم میخواد داد بزنم و زار زار گریه کنم و از خداوندم بخوام که منو ببخشه و به راه راست هدایت کنه،اون پدر،پدر نبود یک بنده ای بود که برای خودش زندگی کرد و بندگی اربابش رو کرد و باج نداد به هیچکس و متعلق به همه آدمها بود
میخوام بگم که هیچ آدمی برای ما نیست حتی خانوادمون،اونا خودشون به صورت مفرد نتایج اعمال خودشون رو میگیرن و پدر من اگر بندگی کرد به نفع خودش بندگی کرد و نکته جالبی که من بهش پی بردم این بود که منی که این همه دم از خدا میزنم یکبار در طول زندگیم اونطوری که پدرم با عشق و تسلیم بودن در برابر خداوند نماز خوند من بندگی نکردم،نمیخوام مقایسه کنم میخوام به خودم یادآور باشم که مغرور نشم به اینکه من آدم با خدایی هستم و من خوبم و من فلانم و من توی این سایتم و من و من و …
من هیچی نیستم من یک گل بد بو و متعفن بودم که خداوندم به من منت نهاد و از روح پاک و مقدس خودش در من دمید تا بندگیش رو بکنم
خدایا منو از تسلیم شدگان و شکرگذاران و صالحان و خاشعان قرار بده،منو ببخش و یک لحظه به حال خودم وامگذار،من بسیار ضعیف و ضربه پذیرم و بسیار عجول و نادان و طمعکارم،به خودت پناه میبرم و به هر خیری که از تو به من برسه محتاجم
شکرت که همچین بنده ی پاکی به نام پدر رو چندین سال در کنارم قرار دادی تا درک کنم بندگی کردن واقعی چه جوریه و با چه خلوصیه…
سجده میکنم به درگاه پاکت ای فرمانروای جهان
منو از هدایت شدگان قرار بده
ایاک نعبد و ایاک نستعین
به نام الله رحمان
گام شانزدهم پروژه مهاجرت به مدار بالاتر
بیست بهمن هزار و چهارصد و سه
باورم نمیشه انقدر ساده باشه رسیدن به خواسته. یعنی من این فایل رو گوش دادم ، توضیحات فایل رو خوندم ، تمرینش رو هم انجام دادم ، الان که دقت میکنم میبینم خب با این کارهایی که من انجام میدادم و برعکس کارهایی که انجام نمیدادم طبیعیِ که به خواستهم نرسم و از مدارش دور باشم.
همین ؟! یعنی فقط همین ؟! خدای من دمت گرم.
خندهم میگیره گاهی از شدت سادگیِ این سیستم. الان مفهوم هممداری و هم فرکانسی رو بیشتر میفهمم خدایا شکرت.
پینوشت ؛
خدای رحمان من ! ازت میخوام من رو هدایت کنی به سمتی که شخصیت شاکرتری داشته باشم ، میخوام که زیباییهای جهانت رو بهم نشون بدی و من رو به وجد بیاری از این همه نعمت و زیبایی که در اطرافم وجود داره.
خدای من ! رابطه من با خودت رو عاشقانه بچین ، طوری که انگار فقط من و تو در این هستی حضور داریم ، کمکم کن تا بیشتر شکرگزاری کنم و بیشتر پروانههای قلبم رو به پرواز دربیارم.
که تو قدرت مطلق جهانی.
خدایا شکرت.
بسم الله الرحمن الرحیم
خدایا منِ نقطه، هیچی نمی دونم تو دانای نهان و آشکاری
تو رب العالمینی
پس از خزائن علم و حکمتت بر علم و حکمتم بیفزای … علم و حکمتی از جنس علم و حکمت سلیمان
خدایا از شر نجواهای ذهنم… از شر باورهای ناهماهنگم … از شر قل و زنجیرهای نامرئیِ باورهای محدودکننده ام، به تو پناه میبرم… خدایا من اماده ام… من محیا هستم… کمکم کن ظرفم بزرگ تر بشه و از سرراست ترین مسیر به مدارهای بالاتر مهاجرت کنم… چونکه تو بهترین هادی و حامی هستی ای رب العالمین
ای خیر الرازقین… ای ارحم الراحمین… ای کریم… ای غنی… منو از عوامل بیرونی بی نیاز کن … منم می خوام غنی بودن رو در همه ابعاد از سرراست ترین و لذت بخش ترین مسیر، تجربه کنم
آمین
=================================
هم مدار شدن با خواسته
++ به وضوح رسیدن در مورد خواسته و دلایل پشت خواسته
++ مفهوم «ان سعیکم لشتی تلاش شما پراکنده است» و تصحیح مسیر بوسیله این اخطار خداوند⬅️ “تمرکز 100% بر خواسته” از دل جواب هایی متولد می شود که به این 2 سوال می دهی: چه کارهایی را باید انجام دهم؟ و انجام چه کارهایی را باید متوقف کنم؟ زیرا لازمه تحقق خواسته، هم مدار شدن با خواسته ات و هم مدار شدن با خواسته ترکیبی است از: انجام یک سری کارها + توقف یک سری کارها⬅️ ایجاد یک سری عادت های قدرتمندکننده + ترک یک سری عادت های محدود کننده ….
تغذیه ذهن بوسیله: تمرکز بر نکات مثبت، سپاسگزاری برای داشته ها + اعراض از نکات منفی و ناخواسته ها
++ وقتی به ناتوانی خودت اعتراف می کنی، هدایت های خداوند را برای ادامه مسیر دریافت می کنی؛ … تو بگو کجای قضیه ایراد داره؟… شاخک هات رو تیز کن برای پاسخ… وقتی پاسخ رو دریافت کردی بدون تعلل اقدام کن
++ به محض اینکه می فهمی مسیر اشتباهه یعنی با خواسته جدیدت هماهنگ نیست، مهم نیست چقدر از مسیر رو رفتی یا چقدر براش هزینه و عمرت رو خرج کردی، برگرد و مسیر رو عوض کن… این ره که می روی به تُرکستان است… مثال دفترهای استاد در شهرهای مختلف ایران و خواسته مهاجرت به آمریکا
++ اصلاً نگران از دست دادن چیزی نباش.. خداوند بی نهایت رزاقه و دوباره میسازی
++ “پدیده همزمانی” وقتی رخ می دهد که برای هم فرکانس شدن با خواسته مصمم می شوی؛… برای هم فرکانس شدن با خواسته ات متعهد شو تا همزمانی ها رخ دهد؛… آگاهانه فرکانس هات رو ببر به سمت خواسته ات… مثال استاد برای خواسته مهاجرتش دفترهاش رو جمع کرد و رفت سفرهای خارج از کشور تا اگاهانه ذهنش از ایران خارج بشه… درها معجزه آسا باز شد(همزمانی ها)…
++ به چگونگی رسیدن به خواسته کار نداشته باش بلکه فقط به خواسته فکر کن… هماهنگی های بیرونی و چگونگی، سهم خداست… تو فقط فرکانس هات رو تنظیم کن و الهامات دریافتی رو انجام بده…
++ دلایل پشت خواسته برات مهم باشه نه یک چیز خاص مثل کشور خاص، فرد خاص، شغل خاص… پس اگه بشه خوشحال میشم و اکه نشه ناراحت نمیشم چون اعتماد دارم به جریان هدایت و مدیریت خداوند…
++هیچ خواسته ای آنقدرها بزرگ نیست که نتوانی به آن برسی. زیرا اگر خواسته ای در قلب شما متولد می شود یعنی خداوند از قبل توانایی های لازم برای تحقق آن خواسته را در وجودت قرار داده است.
++ امکان پذیر بودن خواسته ات را با محدودیت های شرایط کنونی ات نسنج. زیرا شرایط فعلی چیزی نیست جز باورهای محدود کننده قبلی و شرایط فعلی تغییر می کند وقتی باورهای قبلی تغییر کند…. برای باور امکان پذیری خواسته، باید مقاومت هات رو حل کنی
++ به ذهنت یاد آور شو که قدرت خلق زندگی ات تماماً در دست خودته، نه شرایط بیرونی.
++ و ایمان داشته باش شرایط بیرونی تغییر می کنه وقتی نگاه شما به مسائل پیش رو تغییر می کنه. وقتی به جای فرار از مسائل و نا امید شدن، آن مسائل را فرصت شگفت انگیزی برای رشد می دانی و با توکل به خداوند برای حل آن مسائل مصمم می شوی.
++ باور کن که شما برگی در باد نیستی، بلکه خداوند در هر لحظه با شماست و شما را هدایت می کند.
تمــــــــــــرین
به خواسته ای که در حال حاضر، بیش از هر چیز آن را می خواهی فکر کن و آن را یادداشت کن.
لیست کارهایی که باید متوقف کنم؟؟
لیست کارهایی که باید انجام بدم ؟؟
دارم تو دفترم می نویسم
سلام به همه دوستان گرامی خانواده صمیمی عباسمنش و درود خداوند بر استاد عزیز، هنوز فایل فعلی رو گوش نکردم اما از شرح فایل چشمم به محض اینکه به عبارت دوره راهنمای عملی دستیابی به رویا ها افتاد فرصت دونستم از استاد گرامی ام به خاطر این دوره فوقالعاده عالی واقعا عالی تشکر فراوان کنم. بنده و خواهرم از تخفیف دوره در عید رمضان استفاده کردیم و البته مبلغ بیشتر رو من تقبل کردم و خرید رو با اکانت خواهرم انجام دادیم ان شاء الله جزئیات موفقیت های کسب شده تا به امروز یعنی شکر خدا ادامه دارن (از عید رمضان تا عید قربان) رو آنجا بیان خواهیم کرد بنده که بیشتر پرداخت کرده بودم نتایج بیشتری نصیبم شده!!! ، به لطف الله داریم به رویاهامون میرسیم من از همان روز اول پرداخت نتایجم شروع شد و ظرف مدت کمتر از دو هفته به دستاوردهای بزرگ رسیدم این دوره بی نهایت ارزشمند است البته این نکته رو بگم با خواهرم متهعد شدیم که طبق برنامه جلسات رو گوش بدیم باهم بحث کنیم و اونها رو بصورت مکتوب خلاصه کنیم و بارها گوش بدیم که این کار رو هم به لطف الله انجام داده ایم البته ما به صورت فیزیکی در دو استان متفاوت هستیم. نمیخوام اینجا بیشتر بگم تو دوره ان شاء الله بازگو میکنم که نتایج بی نظیر است. خدواند رو سپاس میگم که در این ایام خجسته و ابراهیمی چقدر استاد حضرت ابراهیم خلیل الله رو خوب به ما شناساندند. به بهانه عید قربان هم شده دوستان یه تحقیق قرآنی در مورد حضرت ابراهیم خلیل الله داشته باشید که الگوی توحید عملی است.
آرزوی موفقیت و شادکامی روز افزون برای تک تک اعضای خانواده صمیمی عباسمنش میکنم. در خدا شاد و پیروز باشید.
سلام استاد عزیزم عید را بهتون تبریک میگم امیدوارم همیشه سلامت باشین خودتون و خانوادتون.
واقعا هیجان زده شدم وقتی به این فکر کردم که در فلوریدا باشم یا حتی بتونم یکی از خواسته های کوچک افراد خانوادم را بر آورده کنم امید وارم خدا تجربه این لذت هارا در زندگی منم جاری کنه در زمان و مکان مناسب و برای شماهم آرزو میکنم خوشحالی خانوادتون را هر روز بیشتر ببینین و لذت ببرین.
باز مثل همیشه گفتین که از نتایج ما خیلی انگیزه میگیرین و احساس میکنین در مسیر درستین؛
چه نتیجه ای بزرگ تر از این که انسان هارا دارین به خدا نزدیک تر میکنین یا اصلاهم خدا وهم نعمت های خدا را بهتر به ما نشون میدین؟
استاد من از اون ادمای بی اعتقاد بودم ؛هرچیزی برام اهمیت داشت بجز خدا یعنی اصلا برام تصویری جذابی از خدا تو ذهنم نبود برا همینم اصلا برام اهمیت نداشت که اصلا خدا هست نیست یعنی اصلا خدا یا ارتباط با خدا معنی و مفهمومی برام نداشت مسخره کننده بود برام وقتی کسی از ارتباط با خدا حرف میزد حالا یا رو جلد کتاب ها میدیدم یا تو تلویزیون اسم خدا میومد من اصلا نمیشنیدم دقیقا یادمه میگفتم این حرفا چرت و پرته خخخخ یا اگه کسی حرفی از مذهب و اعتقادات میزد من با خودم میگفتم خوب حالا که چی چه فایده ای داره خدا برا من یا اصلا خدا چیکارس کجاس که هیچ کاری برای ما نمیکنه یه جورایی اصلا قبول نداشتم خدایی وجود داشته باشه تو زندگیم میگفتم خوب حالا ما تو این دنیاییم دیگه بعدم میمیریم ؛وبهشت و جهنمم که اصلا کلا برام مسخره بود یعنی کسی میگفت بهشت من خندم میگرفت که بابا بهشت یعنی چی حرف از پول بزن پوله که همه کار هارا حل میکنه
اینارا میگم که بگم استاد عزیزم از یه همچین ادمی یه انسانی ساختی با حرفات و باور های قشنگت که در هر موضوعی در هر لحضه در هر ثانیه تو فکر اینه که توکلش به خدا باشه و ترس را از خودش دور کنه چون شما یادم دادی انسان مومن ترس از هیچ موضوعی نداره درسته دنبال تغییر بودم و وقتی خودم پیگیر شدم و وقتی خودم خواستم این آگاهی ها وارد زندگیم شد و مدارم تغییر کرده بود که با دیدگاه شما آشنا شدم ولی معتقدم روی کره خاکی هرکسی هرکتابی به هرشکلی از خدا برای من میگفت مسخرش میکردم و رد میشدم بجز شما
اصلا جنس حرفات اون جاذبه ای که داری اون عشقی که از تمام وجودت داره ساطع میشه باعث این تأثیر گذاری میشه برا همینم من یه درصدم شک ندارم وقتی میگی این حرفا بهت گفته میشه چون این حرفا را هیچ جا نشنیدم از هیچ ادمی چرا تاثیر گذاری چون بهت گفته میشه چون ایمانت را نشون دادی که بهت گفته بشه
بار ها افراد از خدا از دین از قران از پیغمبر برای من صحبت کردن نه یک بار نه ده بار بلکه صد بار ولی هیچ تأثیری روی من نمیزاشت اخرش میگفتم حالا که چی
الان من خدا و قران و پیغمبر و امام و همه را قبول کردم الان چه اتفاقی تو زندگیم افتاد ؟!!!
میگفتم شما ها میگین خدا هست من میگم خدا نیست چه فرقی بین من و تو الان ایجاد شد دیدگاهم این بود اصلا بود و نبود خدا فرقی نداره خخخخخ یعنی میگفتم اصلا خدا از جنس ما نیست که تازه ما بخوایم باهاش ارتباطم داشته باشیم خدا یا وجود نداره یا اگرم باشه انسان مسخرس که با خدا در ارتباط باشه ببین استاد از چه دیدگاه شرک آلود و کفر آمیزی شما و سایتد و باورهات یه ادمی ساخته که فقط تلاش میکنه سپاسگذار باشه نعمت هایی که داره را استفاده کنه و شجاع باشه و از مشکلات نترسه و توکل داشته باشه و احساس لیاقت کنه احساس با خدایی کنه و به خودش افتخار کنه که خداپرسته و یکتا پرسته و بزرگ ترین خواسته کسی که اصلا ارتباط با خدا براش مسخره بود الان شده این که با خدا بهتر ارتباط برقرار کنه و نزدیک تر باشه و الهامات رابهتر دریافت کنه
این یعنی نتیجه مسیری که شما استاد عزیز در زمانه ی ما بنیان گذارش شدین که به نظر من بزرگ ترین کار و بهترین هدف دنیا را شما دارین از نظر من بهترین هدف یعنی اشاعه ی توحید یعنی نشان دادن خدای واقعی به بندگان خدا.
افتخار از این بزرگ تر ؟!
مسیر از این بهتر ؟مگه داریم ؟ مگه میشه خخخخخ
اگه یک نفر فقط یک نفر را ادم بتونه دستی بشه از طرف خدا و به خدا اینجوری نزدیک تر کنه جوری که طرف مقابل خدا را لمسش کنه و قدرت این نیروی برتر را حس کنه تو قلبش و زندگیش به نظرم تا ابد باید به خودش و مسیرش افتخار کنه من از خدامه بتونم این دیدگاه را به یه نفر نشون بدم و خداراشکر کنم
درود بر شما که هزاران نفر را دعوت میکنی به توحید
خدا برکتد بده
هرچی بگم کم گفتم یه دونه فایل هات یدونش مثلا بهترین باور به خدا همین یه فایل هزاران برابر پر محتوا تر و تأثیرگذار تر از مجموعه ی کلاس های قران و دین و زندگی و بقیه کلاس های دینی بود که من در کل دوران تحصیل و دانشگاهم تا این سن دیدم و شرکت کردم بود تفاوتد از زمین تا آسمونه
این واقعیتی بود که دوست داشتم با شما به اشتراک بزارم
در پناه حق شاد باشین
استاد دوست داشتنی و هم فرکانسی های عزیز سلام
امروز موفق شدن این فایل رو ببینم باز هم مثل همیشه بی نظیر بود.
واقعا من از این دید به موضوع رسیدن به رویاها نگاه نکرده بودم که با رسیدن من به رویاهایم چه افراد زیادی می توانند به خواسته ایشان برسند. من در زمینه فروش بیمه های عمر فعالیت دارم و قبلا بیشتر برای کسب درآمد مالی به آن فکر می کردم و خیلی با عشق و علاقه با آن کار نمی کردم بلکه به صورت اجباری و از روی نیاز مالی این کار را انجام می دادم. استاد هر فایل شما حداقل یکی از گره های کور ذهن من را روشن می کنید اینکه در این فایل گفتید که بدوید ولی با عشق بدوید و اینکه چون با عشق دویده اید اصلاً احساس خسته نکرده اید. وای که چه زیبا بود این دیدگاه !!!! عشق اگر باشد چه می کند مجنون برای لیلی. اگر به کاری، چیزی و یا شخصی عشقی نداری بهتر آنکه آن را ترک کنی به دنبال موضوع و یا شخص دیگری بروی. ولی این باور که باید بسوزی و بسازی و یا اینک مجبور اینکار را انجام دهی چون کاری دیگری وجود ندارد ما را از رسیدن به خیلی از رویاهایمان دور می کند .
استاد گرامی من عاشق شما و طرز فکر و دیدگاه های شما شدم. خدا رو شکر یه جایی هست، کسی هست که راهنمایی کند ما را. واقعاً استاد فایلهای شما را باید 100 بار گوش دهی و بار 101 ام نیز یک مطلب جدید . من فایل اول قانون آفرینش شما را فکر کنم برای بار 10 ام گوش دادم و امروز صبح یک نکته جدید کشف کردم .
من تصمیم گرفته ام که هرچه شما می گویید را با تمام وجود بپذیرم و انجام دهم و تکرار کنم تا این باورهای مخرب من را به مرور با باورهای درست بپوشانم .
در پناه حق .
سلام وخسته نباشید خدمت استاد عباسمنش
تشکر از زحمات گروه تحقیقاتی عباسمنش برای این فایل هدیه ای زیبا
چقدر زیبا استاد عباسمنش بیان کردن که وقتی متوجه میشوند فلان مسیر اشتباه است مهم نیست که چقدر بها برای آن پرداخت کرده باشند،همان موقع مسیر خود را تغییر میدهند،استاد عباسمنش شبی در شهر زیبای دبی مشغول قدم زدن بودند و این الهام را دریافت کردن که دفاتر ایران را جمع کنند و مهاجرت کنند به یک کشور پیشرفته و دستان خداوند به کمک استاد عباسمنش آمد و شکر الله یکتا اکنون در کشور پیشرفته و زیبای امریکا مشغول زندگی کردن هستند.
واقعاً مدیریت آن همه دفاتر در اصفهان و تهران و…نه تنها باعث موفقیت استاد نمیشد بلکه تمرکز استاد عباسمنش را آنقدر میگرفت که دیگر شاهد پروژه های مهاجرت به مدار بالاتر و… نبودیم و چقدر استاد عباسمنش شجاعانه آن همه دفاتر را در شهر های مختلف ایران جمع کردن.
ما خودمان هستیم که تمام اتفاقات زندگی خود را رقم میزنیم و مسیر درست با پیروی از الهامات وجود ما به ما نشان داده خواهد شد و نباید استاد عباسمنش یا هر شخص دیگری را مسئول تصمیمات خود بدانیم.
مثلاً رفتاری اهریمنی را انجام دهیم و از استاد عباسمنش بخواهیم که به ما بگویید چه کار کنیم و مسئولیت تصمیمات زندگی را بر استاد عباسمنش بگزاریم و آنقدر ایمیل به استاد بفرستیم که استاد عباسمنش مجبور شود بلاکمان کنند و اگر در مورد یک موضوع اصلی خواستیم ایمیل به استاد عباسمنش بفرستیم دیگر نتوانیم.
درحالی که استاد عباسمنش به صورت کامل و جامع قانون خداوند را توضیح میدهد و این ما هستیم که میتوانیم عمل کنیم و نتیجه بگیریم و دنیایی سرشار از اتفاقات خوب را بسازیم.
خدانگهدار.
استاد عزیزم سلام
خانم شایسته دوست داشتنی ام سلامی گرم
استاد جان من خودمو میگم ، اگه هزار سال هم این ایه رو میخوندم ؛ نمیتونستم اینجور بفهمم ازش که سعی شما پراکنده است رو چطور با قانون و فرکانس و رسیدن خواسته ها میتونه مرتبط باشه
الحق و الانصاف که کلمه استااد برازنده شماست و به این کلمه شما وزن و اعتبار میدین .
این پرپژه مهاجرت به مدار بالاتر قشنگ داره خونه تکونی میکنه افکار و باورهای ما رو تو این دم دم های اخر سال و همزمان شده با خونه تکونی ای که مردم هر سال اینموقع ها انجام میدن ، ما هم داریم خونه تکونی میکنیم و خونه ذهنمون رو از باورهای محدود کننده و ضعیف و داریم اون گوشه گنارا و اون کنج های ذهنمون و افکارمون که خاک گرفته ، غبارزدایی میکنیم .
اخ که شما و خانم شایسته و این سایت چقدر خوب هستید .
اخ که چقدر خوبه که هستید
بمونید برامون اخه همیشههه ی همیشه
دوستتون دارم و عاشقتونم
مااااچ محکم بهتون
در پناه پروردگار باشید