مصاحبه با استاد | اجرای مفهوم «هم فرکانس شدن با خواسته» - صفحه 22

540 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    میثم شهریاری گفته:
    مدت عضویت: 1770 روز

    به نام رب جهانیان

    سلام

    روز شمار 156

    چقدر این فایل و این آگاهی ها ناب هستند.

    خدایا شکرت

    چقدر جهت میدهند به من و زندگی و افکارم.

    واقعا جالبه باید اعتراف کنم به بی فکری خودم

    و به این که تازه متوجه شدم که هیچی متوجه نشدم.

    چند سال تو این مسیر بودم و همش تو در و دیوار بودم .

    و جالب اینه که فکر میکردم خیلی فهمیدم و دارم جلو میرم اما نتایج چیز دیگری نشان میدهد.

    از اینکه بله من توجهم روی خواسته ها بود ولی درست به همان اندازه و بلکه بیشتر از ناخواسته ها گله مند بودم.

    از اینکه یک سری عادت ها ایجاد کردم ولی یک سری عادت ها هم کنار نگذاشتم.

    از اینکه خواسته هایی داشتم اما باورهای هم جهت با خواسته ها خیلی کم.

    از اینکه سعی و تلاش من پراکنده بود.

    و فکر میکردم توحید فقط قدرت دادن به خداست اما غافل از اینکه یک بخش هم قدرت ندادن به عوامل بیرونی است

    و توحید یعنی اینکه من بپذیرم زندگی من چیزی جدا از باورهای من نیست و هیچ ربطی به عوامل بیرونی ندارد.

    خدا که با من دشمن نیست.

    آخه همش گفتگوی ذهنیم این بود که برای من نمیشه.

    در صورتی چرا باید بشه وقتی باورها و تلاش من هم جهت با خواسته هام نیست.

    خدایا تو که خودت این آگاهی ها رو به من دادی خودت هم کمکم کن تا بتوانم به این آگاهی ها عمل کنم

    و این نباشد که بگم خوب فهمیدم فهمیدم .

    که چی ؟ خب پسر خوب اگه فهمیدی چرا عمل نمیکنی.

    خدایا من ناتوانم کمکم کن تا عملگرا باشم .

    تا حداقل با نتیجه گرفتنم کمی از زحمات استاد عزیز رو جبران کنم

    چون میدانم با عمل کردن و نتیجه گرفتن من استاد خوشحال می شود .

    و من هم با رسیدن به خواسته هایم هم خودم زندگی بهتری تجربه میکنم و هم اطرافیانم

    و هم باعث گسترش بیشتر جهان میشوم

    و کمک میکنم تا جهان جای بهتری برای زندگی کردن باشد.

    خدایا من به هر خیری که از تو بهم برسد فقیرم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    ندا گلی گفته:
    مدت عضویت: 1814 روز

    سلام بر همه عزیزان

    روزشمار156 فصل ششم

    دیروز داشتم این فایل و گوش میدادم و تا دقایق 14 گوش کردم بعد کاری پیش اومد استپ کردم رفتم انجام بدم دیگه فرصت نکردم فایل و گوش کنم بعد متوجه شدم خیلی خیلی برای امروزم مناسب بود که اخر کامنتم میگم

    نکات کلیدی فایل از نظر خودم:

    * تلاش شما خیلی پراکندست (طبق آیه قرآن) یعنی لیزری و تمرکزی رو یه موضوع یا هدف نیست

    * وقتی هدفی داری یسری کارها رو باید انجام بدی یسری کارها رو نباید انجام بدی یعنی فقط بحث بحث انجام دادنه نیست بلکه انجام ندادن یسری کارها هم مهمه

    * برای هدفی که انتخاب کردی اینم از خودت بپرس من چه کارهایی رو نباید انجام بدم؟ چون انجام دادنه که بصورت کلی برای هدفت هست اما برای انجام ندادن یسری از کارها هم برنامه بچین

    * وقتی تمام کارها رو برای رسیدن به هدفت و در راستای اون انجام دادی و نرسیدی بهش بشین خلوت کن و با خدا مناجات کن بهش بگو من نمیدونم تو هدایتم کن تو بگو بهم و میرسی به جوابت یا الهامت

    * رفع مسئولیت : مسئولیت اشتباه خودت و گردن بگیر برداشت خودم اینطوری بود در راستای توضیحات استاد عزیزم که یوقتایی میدونی کاری که انجام میدی درسته یا غلط اما میخوای غلط یا درست بودنش و هم بقیه یا کسی که قبولش داری تایید کنن که یجورایی با ذهنت در نیفتی سر گردن گرفتن اون مسئولیت مخصوصا مواقع اشتباه

    * اگه فرکانست در نهایت در راستای هدفت نیست مهم نیست چه کاری انجام دادی یا اون هدف و میخوای بلکه نمیرسی بهش

    استاد جانم این هدف مهاجرت شما به امریکا که از دید خیلی ها خیلی راحت نیست رفتنش و منی که شما رو الگو کردم و شما با رسیدن بهش این خواسته و در من بوجود اوردین که میشود … یکی شما و نفر دوم یکی از اشناهای نزدیکم بتازگی رفتن و وقتی ازش پرسیدم مراحلش و بگه دقیقا یسری حرفهای شما رو برام زد با شما آشنا نیست بعد متوجه شدم که چقدر این الگوهای نزدیک داره باورش و در من بیشتر شکل میده ایشون با همسرش دبی رفتن برای وقت سفارت و گفتن که یه فارسی زبان اونجا بوده و گفت کلی ازمون سوال پرسید و میخواست مطمئن بشه ما برمیگردم اما گفت که هیچ کدوم از مدارکمون و اصلا ندید و سوال سربازی هم پرسیده که براشون مهم بوده کجا خدمت کردن و همسر ایشونم اتفاقا سربازیش و خریده بود اونا وقتی رفتن و البته خیلی زود برگشتن که من کاری به این موضوع ندارم بیشتر اون اتفاقه اون الگوهه و اینکه امریکا رفتن و خیلی نزدیک میدیدم به خودم برام مهم بود وقتی برگشتن کلی عکس و فیلم نشونمون دادن که همش برای ما اشنا بود و اونا تعجب کردن ما این اطلاعات و از کجا داریم و من دیدم خیلی تابلو نشه گفتم تو اینستا یه نفر قبلا رفته بود من پیج ش و دنبال میکردم الان دیگه یادم نیست اصلا پیجش (چون شما گفتین در این موارد زیپ دهنمون و ببندیم ) خلاصه وقتی در اخر ازش پرسیدم میرید بمونید گفت اول میریم دبی یسری از کارهامون تو ایران انجام بدیم بعدش میریم برای همیشه و خب شوهرش یسری کسب و کارش و اینجا در مرحله جمع اوری پیش برد امروز بیدار شدم دیدم تو گروهی که داریم داشت با خواهرم صحبت میکرد و رسید به این موضوع که همسرش تصمیم گرفته یک سال دیگه کارش و ادامه بده و اینا بعد دقیقا این جمله رو گفت که بابا اگه دوباره از اول ران بشه ما نمیتونیم فعلا از کشور بریم … استپ بعد اومدم فایل و دیدم شما درباره همین موضوع صحبت کردین و گفتین دیدم من اگه بخوام برم نباید چیزی اینجا باشه که منو درگیر کنه و باز همزمانی منو به حیرت آورد

    الانم برم فایل جدید که راجع به کسب و کار گذاشتین و ببینم ذوقشو دارم روی ماهتون و دوباره ببینم

    مرسی استاد عزیزم ممنونم بابت به اشتراک گذاشتن این آگاهی ها دوستتون د ارم خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  3. -
    مهناز دژبانی مقدم گفته:
    مدت عضویت: 656 روز

    با نام و یاد خدا شروع میکنم .

    سلام به اساتید عزیزم و دوستان همراهم در این لحظه

    خیلی جالب بود اون قسمتی که استاد گفته بودن که تصمیم داشتن مهاجرت کنن و از طرف دیگه وابستگی بیشتری برای خودشون در ایران ایجاد میکردن . با اینکه هر دو مسیر لذت بخش و شیرین بود و در عین حال رشد و پیشرفت رو به همراه داشت اما اینکه تصمیم بگیریم دقیقا کدوم مسیر برای ما بهتره خیلی سخته ، کدوم هدف برای ما مهمتره و ما بیشتر دلمون میخواد توی کدوم موقعیت قرار بگیریم ؟

    بارها و بارها در این دو راهی ها قرار گرفته بودم . یادم میاد تولیدی جعبه سازی داشتم و به طور اختصاصی برای یه عطرفروشی جعبه های دستساز اختصاصی سایز شیشه های عطر آماده میکردم اما سری آخر سال 95 دیگه نتونستم خودم جواب تلفن رو بدم چون دخترم چند ماه بیشتر نداشت و تازه نقل مکان کرده بودیم و شرایط پیچیده ای داشتم واقعا نمیتونستم تمرکز کنم و تلفن رو به همسرم دادم و ایشون هم خیلی محترمانه از طرف من عذرخواهی کردن و شرایطم رو توضیح دادن و عامل دیگه هم گرون شدن و تحریم کاغذ وارداتی بود و اینجا بود که پرونده تولیدی جعبه سازی بسته شد من موندمو کلی جعبه آماده و یه عالمه کاغذ تو انباری زیر پله . کاغذا رو چند سال بعد ریختم بیرون . جعبه ها رو زیر قیمت رد کردیم حدود 30 تاش مونده بود که پارسال تونستم اینترنتی بفروشم و قالبها رو هم پارسال هدیه دادم به دوست مجازی شیرازیم . هنوز روبانهای جعبه ها باقی مونده که در کار جدیدم از اونها استفاده میکنم .

    کامنت قبلی توضیح دادم ، شرایط جوری پیش میره که مجبور میشیم تغییر کنیم . وقتی که جعبه سازیم کنسل شد دنبال کاری بودم که بشه تو خونه انجامش بدم و کار خمیریمو شروع کردم و اون زمان با بودجه ای که داشتم همین کار اوکی بود یه جورایی مجبور بودم .

    اما این بار تغییر رو با روی باز میپذیرم چون آگاهانه دارم انجامش میدم و نگرانی ندارم ، مطمئنم تجربه های مختلفی که در هر کسب و کاری به دست آوردم باعث میشه در کسب و کار جدیدم عملکرد خیلی بهتری داشته باشم و زودتر به نتیجه دلخواهم برسم .

    دوستان عزیزم بارها در موقعیتهای مختلفی قرار میگیریم که برای تغییر و بهبود شرایط جدید باید از خیر یه سری چیزها بگذریم مثل ابزار و لوازم که برای یه شغل خاص تهیه کرده بودیم ولی الان با توجه به شغل جدیدمون دیگه به اونها احتیاجی نداریم ، خیلی هامون تو انباری نگه میداریم میگیم حیفه کلی هزینه کردیم باشه یه روزی به کارمون میاد ولی با این کار فقط برای خودمون آشفتگی ایجاد میکنیم ذهنمون ناخودآگاه درگیر اون وسیله ها میشه و تمرکز لازم برای کار جدید نداریم .

    بهتون پیشنهاد میکنم که اون وسایل رو بفروشین حتی اگه شده زیر قیمت ردشون کنین و بهتر اینکه اونها رو هدیه بدین به کسایی که به کارشون میاد ، تجربه هایی که به دست آوردین خیلی ارزش بیشتری دارن .

    تو این مورد آخر یاد گرفتم که وقتی هدیه میدم توقع جبران نداشته باشم . یاد گرفتم دیگه حساب کتاب نکنم .

    اینکه من دیشب به خواهرم پیام دادم از کارم بدم میاد دلم نمیخواد برم سمتش ، دیگه زده شدم ، دستم به خمیر میخوره عصبی میشم ، حوصله سفارشای قبلیمو ندارم ، حال دلم با این کار خوب نیست ، دوست دارم کار جدیدمو پیش ببرم و ایشون هم گفتن پس بچسب به همین و تمرکزت روی همین کار جدیده باشه و اینکه امروز بیام و با این فایل روبرو بشم اتفاقی نیست . در زمان درست در مکان درست قرار گرفتم .

    با امید به خدا در اولین فرصتی که پیش بیاد کار جدیدم رو شروع میکنم همه چیز آماده است فقط چند تا وسیله باید بگیرم که خیلی زود اونم جور میشه .

    نشانه ها رو جدی بگیریم مسیر هدایت روشنتر میشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  4. -
    سیما کشاورز گفته:
    مدت عضویت: 1360 روز

    سلام به استاد عزیزم و سر کار خانم شایسته عزیزم و سلام به همه‌ی دوستان عزیزم

    استاد عزیزم، ما هم الان در چنین شرایطی قرار گرفتیم که بعد از 11 سال وقت گذاشتن و هزینه کردن واسه کارمون

    به این نتیجه رسیدیم که تمام اون مسائل رو نادیده بگیریم و از اون شهر به شهر دیگه ایی رفته و کارمون رو شروع کنیم

    امااااااااا

    تفاوت ما با شما این هست که ایمان قوی مثل شما نداریم

    همش نگران آینده هستیم

    همش نگران پیشرفت نکردن هستیم

    وووو

    اما من به شخصه با گوش دادن این فایل دوباره قوت قلبی گرفتم و فهمیدم این یک هدایت الهی است، کسی که در مسیر درست حرکت میکنه جای نگرانی وجود نداره

    امیدوارم که روزی مثل شما بیام و از نتایج این تصمیم بنویسم

    خدایااااا شکرت

    انشاالله در پناه الله یکتا، شاد، سالم و ثروتمند باشید

    ارادتمند شما :سیما

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  5. -
    یاسمن زمانی گفته:
    مدت عضویت: 2397 روز

    به نام خدای هدایتگر

    الَّذینَ آمَنوا وَهاجَروا وَجاهَدوا فی سَبیلِ اللَّهِ بِأَموالِهِم وَأَنفُسِهِم أَعظَمُ دَرَجَهً عِندَ اللَّهِ ۚ وَأُولٰئِکَ هُمُ الفائِزونَ

    آنها که ایمان آوردند، و هجرت کردند، و با اموال و جانهایشان در راه خدا جهاد نمودند، مقامشان نزد خدا برتر است؛ و آنها پیروز و رستگارند!

    سلام به استاد عباس منش عزیز و مریم جان و هم خانواده ای های نازنین،

    پشت پنجره نشستم و به حرکت برگ های درخت های نخل که اطراف خونه م رو گرفتند نگاه می کنم. صدای چهچهه پرنده ها رو می شنوم و به کوه های دوردست خیره شدم و به همین چند ماه پیش فکر می کنم که نه کار داشتم و نه خونه ای از خودم داشتم. چی شد که خدا منو هدایت کرد به کاری در یکی از بهترین شهرهای آمریکا، اِرواین، یه شهر کوچک و آروم و تمیز نزدیک اقیانوس آرام، یک ساعت جنوب لس آنجلس…جایی که آرزوشو داشتم زندگی کنم، هوای گرم و معتدل جنوب کالیفرنیا، خونه ی نورگیر با منظره ی پارک و دریاچه و درختای نخل و کوه…

    چند روزی خواهرم از کانادا اومده بود پیشم و میگفت خونه ی تو با این منظره ش دقیقاً مثل این میمونه که تو توی رویاهات اینجا رو ساختی و بعد به واقعیت تبدیل شده…و راست میگفت. من وقتی توی سرمای کانادا بودم انقدر در مورد هوای خوب و آفتاب رویاپردازی کردم، انقدر از همون روزهای آفتابی کم کانادا لذت می بردم و با تمام وجود سپاسگزاری می کردم، انقدر توی یک ماه تابستون که هوا خوب میشد خدا رو شکر می کردم به خاطر آفتاب و هوای گرم و ساحل و دریا و عمیقاً احساس خوشبختی می کردم که هدایت شدم به این شرایط.

    استاد جان وقتی داشتین توی این فایل از آسانی و راحتی ورودتون به آمریکا میگفتین دقیقاً برام ملموس بود چون برای خودم هم همین اتفاقات پیش اومد وقتی داشتم از تورنتو میومدم فرودگاه لس آنجلس. کلی اسناد و مدارک آماده کرده بودم، از مدارک دانشگاهی و غیر دانشگاهی و ترجمه و هر چی که به ذهنم میرسید…اتفاقی که افتاد این بود که فقط توی فرودگاه تورنتو افسر ازم یک برگه ی اجازه کار خواست که نشونش بدم و بعد سوار هواپیما شدم. با خودم فکر می کردم که حتماً مدارک رو توی فرودگاه لس آنجلس ازم میخوان. وقتی توی لس آنجلس از هواپیما پیاده شدم و از گیت عبور کردم همش دنبال جایی بودم که مدارک را چک کنن، ولی رفتم و رفتم و دیدم ئه رسیدم به در خروجی فرودگاه لس آنجلس و خبری از ایستگاه بازرسی نیست! داشتم شاخ در میاوردم. کلی پرس و جو کردم و بعد متوجه شدم کسانی که از کانادا میان، توی همون فرودگاه مبدا چک میشن و در واقع کل security check من همون افسری بود که برگه ی اجازه کار ازم خواسته بود. اصلاً نمیدونستم با چه زبونی از خدا تشکر کنم که ورودم انقدر راحت انجام شد…

    چقدر لذت بخشه وقتی کارا رو به خدا بسپری و ببینی که خدا به بهترین شکل اونا رو برات پیش میبره…

    کاشکی بتونیم لحظه به لحظه ی زندگیمون حواسمون باشه که از خدا هدایت بخوایم، بگیم من نمیدونم، تو میدونی، تو پیش ببر، تو بگو چیکار کنم، تو دست منو بگیر ببر به صراط مستقیم…

    کاشکی همیشه به خودمون یادآوری کنیم هدایت هایی که از خدا دریافت کردیم، بارهایی که خدا از روی دوشمون برداشت، بلاهایی که رفع کرد،همونطور که خودش توی قرآن به یاد ما میاره:

    أَلَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَکَ

    وَوَضَعْنَا عَنْکَ وِزْرَکَ

    الَّذِی أَنْقَضَ ظَهْرَک

    وَرَفَعْنَا لَکَ ذِکْرَکَ

    فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا

    إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا

    فَإِذَا فَرَغْتَ فَانْصَبْ

    وَإِلَى رَبِّکَ فَارْغَبْ

    عاشقتونم (قلب ها)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 48 رای:
    • -
      فاطمه سليمى گفته:
      مدت عضویت: 1763 روز

      سلام یاسی جانم دختر عزیزم

      چه کامنت توحیدی و زیبایی نوشتی ازش لذت بردم و خیلی بدلم نشست

      چه همزمانی قشنگی ظهر سر میز ناهار

      من هم در حال تماشای منظره زیبای روبروم بودم و مدتی نگاهم به درخت بلند سپیدار و حرکت شاخه ها و برگ هاش ثابت موند که چه زیبا و نرم و دلپذیر با نوازش باد حرکت می کنند

      دوست دارم این قسمت کامنتت رو دوباره برای خودم تکرار کنم:

      کاشکی بتونیم لحظه به لحظه ی زندگیمون

      حواسمون باشه که از خدا هدایت بخوایم، بگیم

      من نمیدونم، تو میدونی، تو پیش ببر، تو بگو

      چیکار کنم، تو دست منو بگیر ببر به صراط

      مستقیم…

      کاشکی همیشه به خودمون یادآوری کنیم

      هدایت هایی که از خدا دریافت کردیم،

      بارهایی که خدا از روی دوشمون برداشت،

      بلاهایی که رفع کرد،همونطور که خودش توی

      قرآن به یاد ما میاره:

      أَلَم نَشرَح لَکَ صَدرَک

      وَ وَضَعنَا عَنکَ وِزرَک

      الَّذی أَنقَضَ ظَهرَک

      وَ رَفَعنَا لَکَ ذِکرَک

      فَأِنَّ مَعَ العُسرِ یُسراً

      أِنَّ مَعَ العُسرِ یُسراً

      فَأِذا فَرَغتَ فَانصَب

      وَ أِلی رَبِّکَ فَارغَب

      اینقدر کامنتت بدلم نشست که برای پدرت خوندمش

      پدر هم خیلی خوشش اومد و گفت حتماً براش بنویس که من هم خوشحال شدم و تحسینش می کنم

      افتخار می کنم بوجود شما و دیگر خواهرانت که در مسیر درست هستید

      و عمیقاً خدا رو شکر می کنم و بینهایت قدردان این نعمت هستم

      خیر دنیا و آخرت رو برای شما و همگان خواستارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
      • -
        یاسمن زمانی گفته:
        مدت عضویت: 2397 روز

        سلام ماااامییی (چشمای قلبی)

        مرسی که برام جواب نوشتین، تحسین و تشویق شما خیلی برام باارزشه و خدا رو شکر می کنم که توی خانواده ای هستم که هم مسیر هستیم باهم و می تونیم در مورد قانون ساعت ها باهم صحبت کنیم و لذت ببریم :)

        از خدا میخوام که هممون رو در این مسیر نگه داره و به مسیر سعادت و خوشبختی هدایت کنه.

        بوس و بغل :)

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      نوید گفته:
      مدت عضویت: 3126 روز

      یاسمن عزیز سلام

      امیدوارم حال دلت خوب باشه همیشه

      نمیشه از کنار کامنت‌هات ساکت رد شد

      حتمن باید این ایمان و این تقوی رو تحسین کرد

      آیات الله رو نمیشه دید، مگر وقتی که در زندگی بنده‌هاش تأمل می‌کنی

      شاهدینی که گواهی هستند برای اثبات خداوند و احمانیتش

      خداوند و آسان انجام دادن کارها

      خداوند و دقت قوانینش

      خداوند و بی انتها بودنش

      خیلی لذت میبرم از تجربیاتت، مخصوصا از مهاجرتت

      برات آرزوی بهترین‌ها رو دارم

      در پناه الله باشی یاسمن جان

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
      • -
        یاسمن زمانی گفته:
        مدت عضویت: 2397 روز

        سلام به نوید عزیز که همیشه با پاسخ های گرم و زیبایی که برام می نویسی قلبمو روشن میکنی!

        چقدر خوبه که توی همچین فضایی هستیم تا بتونیم از تجربیات همدیگه استفاده کنیم، همدیگه رو تحسین کنیم و قانون برامون یادآوری بشه…قانونی که استثنا نداره و همیشه جواب میده، اگر ما ایمان بیاریم.

        باز هم ازت ممنونم نویدجان و در پناه خدا بهترین ها رو برات آرزو می کنم :)

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      رویا مهاجرسلطانی گفته:
      مدت عضویت: 2198 روز

      دروددددددد و سلامممم به دوست خوبم یاسمن عزیز .. وقتی جمله های تحسین برانگیز نگاه پشت پنجره آت رو می خوندم انگار خودم داشتم آن نخل ها و چهه چههه آواز پرندگان و اون کوههای دور دست رو می‌دیدم نمیدونی چقدر تحسینت کردم توروخدا بازم از همین تصاویری که میبینی بنویس از اینکه چطوری و به آسونی از کانادا وارد لوس آنجلس شدی اینکه الان خونه ای گرم و نرم و زیبا و شغل و کاری برای خودت داری تحسینت می کنم اینکه داری رویاهت رو زندگی می کنی اینکه خواهر عزیزت گفت خونه ی تو با این منظره ش دقیقاً مثل این میمونه که تو توی رویاهات اینجا رو ساختی و بعد به واقعیت تبدیل شده خیلی خیلی از این کامنت لذت بردم اتفاقا کامنت مامان عزیزت خانم فاطمه سلیمی رو خواندم چقدر به داشتن چنین فرزندانی افتخار می کنه و آنقدر از این کامنت ها ذوق می کنم که نمی‌دونم چطوری ازت تشکر کنم اینکه مامانت این کامنت زیبات تو برای پدرت خواند داشتم تصور می کردم که چقدر لذت بخشع که پدر و مادر آدم از این دلنوشته ها اینقدر ذوق می کنند و شاد و خوشحال هستند انشالله همیشه و همیشه در سایه ی عزیزانت شاد و خوشحال و سلامت باشید و تمام آرزوها و خواسته هاتو با چشم و روح و قلبت لمس کنی و لذت ببری

      یاسمین جان بازم از اون تصورات زیبات بنویس چون به ذهنم گفتم ببین اینم یکی از الگوهای واضح و آشکار … خدا رو شکر

      مرسی مرسی یاسمین جان اومدی و برامون نوشتی تا ایمان مون قوی تر بشه تا اااااا این جمله ی زیبایت رو درک کنیم

      اینکهکاشکی همیشه به خودمون یادآوری کنیم هدایت هایی که از خدا دریافت کردیم، بارهایی که خدا از روی دوشمون برداشت، بلاهایی که رفع کرد،همونطور که خودش توی قرآن به یاد ما میاره:

      مرسی عزیزم و تحسینت می کنم که با این کامنت زیبات بخواب زیبا و با کیفت شبانگاهی ام در آغوش خداوند فرو میرم

      روز و شبت بخیریت و خوبی و خوشی و ایام بکامت شیرین و گوارا همراه با سلامتی و عشق و ثروتمندی موفق و پایدار باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
      • -
        یاسمن زمانی گفته:
        مدت عضویت: 2397 روز

        سلام به رویای عزیز که عاشق اسم زیبات هستم :)

        خیلی ممنونم از جملات زیبایی که برام نوشتی و روزم رو ساختی…چقدر خدا رو شکر می کنم که من و خانواده م رو به این مسیر و این سایت هدایت کرد تا دوستان درجه یکی مثل شما داشته باشیم و از هم صحبتی شما لذت ببریم.

        خدا رو شکر به خاطر به خاطر وجود استاد عباس منش و مریم بانو، به خاطر این آگاهی ها، به خاطر این سایت و این دوستان بهشتی با کامنت های آگاهی دهنده…خدا رو صد هزار مرتبه شکر.

        عاشقت هستم رویاجان و در پناه خدا بهترین ها رو برات آرزو می کنم (قلب)

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      نرجس عزیزی گفته:
      مدت عضویت: 1196 روز

      سلام دوست عزیزم خیلی خوشحال شدم وقتی کامنتتون خوندم آفرین به شما چقد خوب تونستین ذهنتون جهت دهی کنین و تجسم کنین آنچه را که میخواهین بهش برسین ومن با خوندنش ایمانم تونستم قوی تر کنم وبه ذهنم وروحم بگم که می‌شود به آنچه که دوس داری برسی حالا هر چه می‌خواهد بیرون بگذرد من باید کار خودم انجام بدم انشاالله همیشه موفق ودر مسیر رسیدن به خواسته هاتون باشین

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        یاسمن زمانی گفته:
        مدت عضویت: 2397 روز

        سلام به نرجس عزیز!

        خیلی ممنونم از پاسخی که برای دیدگاهم نوشتین.

        قدرت تجسم واقعاً بی نهایته و اگر همراه با احساس خوب باشه بیشتر از اون چیزی که ما فکرش رو می کنیم میتونه در رسیدن به خواسته هامون نقش داشته باشه. من خودم هنوز خیلی بیشتر باید از اهرم تجسم استفاده کنم. وقتی درگیر روزمرگی هامون میشیم یادمون میره از کجا به کجا رسیدیم و از چه راهی رسیدیم.

        باز هم از شما دوست عزیزم ممنونم برای اینکه به دیدگاه من توجه داشتید.

        در پناه خدا بهترین ها رو براتون آرزو میکنم :)

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  6. -
    امیر تابع گفته:
    مدت عضویت: 3540 روز

    به نام خدا

    سلام به استادعزیزم و خانم شایسته

    روزشمار تحول زندگی من روز 156

    سوالی که در ابن فایل پرسیده شده بود داستان رسیدن استاد به آمریکا و مهاجرت . که استاد خیلی خوب توضیح دادن و درحقیقت این داستان شیوه رسیدن به خواسته و هدفی که داریم رو بیان میکنه که درحال حاضر دوره راهنمای عملی دستیابی به رویاها شیوه رسیدن به هر خواسته و هدف‌گذاری رو آموزش میده . چند نکته اساسی رو استاد تو این فایل گفتن که یکی از اونها اینکه باید شاخ و برگهای اضافی و یا غل و زنجیرها و وابستگی ها رو رها کرد تا سبکبال به سمت هدف و خواسته جدید پرواز کرد ودر مثال استاد که کلی دفاتر در ایران داشتن و کلی برنامه های اجرایی در ایران داشتن و کلی ایده اما از طرفی هم‌ میخاستن مهاجرت کنن این دو خواسته با هم نمیشد و لازم بود که تمرکز رو یکی باشه . و نکته بعدی اینکه باورهای هماهنگ با خواسته باید ساخته بشه تا هدایت بشیم بسمت خواسته و استاد خیلی خوب توضیح دادن .

    خداروشکر میکنم کلی استفاده کردم از این فایل و شاکرم که در این مسیر هستم.

    خدایا شکرت.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  7. -
    مریم مهدوی فر گفته:
    مدت عضویت: 905 روز

    سلام به استاد بی نظیرم ومریم جانم

    وهمه دوستانِ عالیم

    خدایاشکرت بابت این احساسات ناب وآرامش عالی که هرروزباشکرگزاریت دروجودمان نهادینه شده وعجب عادت فوق‌العاده ای …

    استاددرذهن وقلبش می خواهدخودراپیام آور توحیددرحهان کرده و باایمان وتوکل به رب العالمین چه ها که نمی کندو چه هاکه نمی شود…

    تصمیمات جدی درجهت رشدوپیشرفت خود ودنیایش وانسانی که می خواهدبندگی اش معنابگیرد وبعدبرای من می شود الگو واسوه بانتایج عالی اش ،من خودم رابااومقایسه نکردم،افسوس نخوردم ،گله وشکایتی به درگاه خداوند نداشتم بلکه اورادیدم ودرمسیری که برایم به واسطه هدایت خداوند ازطریق ایشان ترسیم شد دل دادم واقعی ازهمان روز اول وباتوجه به شرایطم پله پله وقدم به قدم پیش رفتم تاابتداباورهای درست وصحیح راجایگزین باورهای قبلی ام کنم وشخصیت جدید خودرابرپایه درک قوانین واصول این جهان وعمل به آنهااستوارگردانم،

    مثل یک شاگرد حرف گوش کن سرکلاس ایشان نشستم وتمام وجودم دیدن وشنیدن شد وآرام آرام عمل کردن به کلامی که متفاوت بود ازتمام آنچه که آموخته بودم.

    استادزندگی خودراهم درتمام زوایا تعریف کردند ومن رامحوتماشای تغییراتِ مثمرثمرشان ،جهادی اکبرواقعا نیازبود تاازآن شخصیت ونحوه فکروعمل به شخصی کاملا متغیردرمی آمدم باتصمیماتی جدی ودقیق وباتوجه به شرایطم روبه جلوحرکت کردن ،استادهمه چیزرابیان کردند تمام راهکارهای لازمه،نکات طلایی وارزشمند برای یک شخصیت وزندگی عالی وایمان وتوکل وباورمان به نیرویی برترازخودمان به نام خداوند که سرمنشأ تمام نتایج عالی استادبوده وهست.

    همه چیزراتکاملی دریافت کردندواین تکامل واژه ای آشنا وقابل تامل وتفکربود اما با وجود روند زندگی ونتایج استاد این مورد هم درک کرده وفهمش آسان شد همین تغییرمکان استاد ازقم تا….که امروز شاهد دیدن باسعادتشان درآمریکای زیبا هستیم آن هم بازرفتن به شهرهاو کشورهای مختلف وبعدهدایت به سمت جایی که خودشان دوست دارند وباروحیات وهمه چیزشان سازگا می باشدحتی آب وهوا واین رابه من گوشزد می کرد که لاجرم هم برای استادبایداینطور رقم می خورد چون قوانین راکامل عمل کرده وبه هدایت ها ونشانه ها احترام گذاشته وحرکت کردند وعزتمندانه هدایت شدند به آنجا که خداوند می خواست.

    معنی مهاجرت رابعضی خوب درک نکردیم وفقط گفتیم می رویم ببینیم چه می شود اماآداب ورسوم معنوی خودرادارد ،ریشه زندگی استادراکه ازابتدا نگاه می کنیم می بینیم که همه روند روبه رشد بوده، ابتداشخصیتی وبعدموارددیگر واین حجم ازقدرت ایمان وباور وبعد رسیدن به خواسته هایی که باخواست خداوند همزمانی پیدا می کند وزندگیشان ازهر لحاظ زیبا رقم می خوردومی بینیم هرروز رشدوپیشرفت….

    من هم اصول رافهمیدم ودرک کردم ازوابستگی های بیهوده وبی ثمر خودرا رها کردم وبرای من مهاجرت ازشهربه روستا آن هم باگوش دادن وعمل کردن به هدایت های خداوند رقم خورد چون صعودی بی نظیر برایمان بود وهدف همین است که لاجرم باید دراین مسیر زیبا والهی ارتقاء پیداکنیم چون واقعی روی ایمان وتوکلی که آموخته بودم کارمی کردم وهرچه قدر تغییرات به سمت رعایت اصول عالی تر پیش رفت نتایج هم عالی تربود،بعد مسیر ی که آمده ای را نگاه کرده ومتفکرانه می اندیشی ، واقعا می گویی خدایا چه کن فیکونی کرده ای تمام دنیای مرا ،کافی بود فقط باتوباشم وسواربرشانه های امن تو تاازهرلحاظ آزادی راتجربه کنم ،خدایا چقدر پلن هایت بی نظیراست واعجاب انگیز که درفهم نمی گنجد وفقط اشک شوق جاری می شود ازاین همه نعمت وهرنفس شکرگزاریت ……

    عجب مسیری هست این مسیرِ لبریزازنور وآگاهی ونتایج عالی به واسطه سپردن همه چیزبه خداوندتامثل استادمان هرجا دلش خواست ببرد ومی برد جایی لبریزاز آرامش واحساس عالی ودرکنارش نعمتِ سلامتی،ثروت، عشق، عزتمندانه زندگی کردن،روزیِ بی حساب ،کسب وکارخودت ،مسکن خودت وجالب اینکه نگاه می کنی ومی بینی که حتی به جایی رساندتت، اینقدر عیاردار که هیچ بدهی هم نداری همه چیزنقد ومی خواهدبگوید بنده عزیزم این هست نتایج دل سپردن به من وایمان وتوکلت تاوهابیت خودرابه توارزانی دارم …….ومن دست کشیده بودم ازهمه کَس وهمه چیز… ازصفرشروع کرده بودم واوهم همه چیز به من عطا کرد ،الهاماتش عجیب معجزه وار تورادرشرایط عالی که دوست داری هدایت می کند تابه رشدوپیشرفت دنیایش کمک کرده وفقط دیگرتمرکز روی زندگیت معطوف می شود واصول رادرشخصیت وزندگی پیاده می کنی بدون هیچگونه عذر وبهانه ای نتایج عالی رقم می خورد باافکار درست وعمل کرد درست وصحیح وبعدمی بینی که به بهشتی ابدی پیوند خورده ای درجایی که همه چیزواضح ومشخص است ودیگرکار تمااام ودیگرزندگی راباتمام شکوهمندی خداوندش درآغوش گرفته وبنده ای می شوی درحریم امن الهی اش به زندگی ادمه داده وباخواست خودش حرکت کردن وتسلیم محض خودش شدن ……

    درپناه خداوندمهربانم هرنفس شاد، سلامت وعالی باشید و بدرخشید، دوستتون دارم.

    خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت

    متشکرم متشکرم متشکرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  8. -
    فهیمه زارع گفته:
    مدت عضویت: 2974 روز

    ‌بنام قدرتی که به شدت کافی است

    سلام ودرود فراوان به استاد ارجمندم ومریم عزیز وبی نظیرم ودوستان ارزشمندم

    خداراسپاسگزارم که به من امروز فرصت زندگی ونوشتن داد

    وقتی فایل روز شمار تحول زندگی روز 154روی سایت قرار گرفت من اشتباها به جای گوش دادن به فایل آن روز که فایل مصاحبه با استاد قسمت 8 بود من فایل گفتگوی دوستان با استاد قسمت 8 را نوشتم وقتی کامنت دوستان را مطالعه کردم متوجه اشتباهم شدم آگاهیهای آن فایل چیزهایی بود که من در آن موقعیت نیاز داشتم تا بشنوم وبر اساس آگاهیهای دوره احساس لیاقت ،به خودم گفتم اشکال ندارد این اشتباه برا هرکسی میشه اتفاق بیافته جدا از اینکه در آن موقعیت من نیاز داشتم تا جواب سوالم را از خداوند بگیرم این تجربه ای شد که بیشتر دقت کنم که از این بابت نیز خدا را سپاسگزارم که به خاطر این اشتباه علاوه براینکه اجازه ندادم ذهنم درگیر حواشی شود بلکه با تغییر نگاهم به این موضوع به احساس خوبی رسیدم خدا روشکر

    روز شمار تحول زندگی من روز 156

    مصاحبه با استادقسمت 19

    داستان مهاجرت استاد به آمریکا چه جوری شد؟

    دلایل مهاجرت :

    بحث زبان انگلیسی بود که استاد علاوه بر اینکه علاقه زیادی به یادگیری زبان انگلیسی از بچه گی داشتند خیلی دوست داشتنداین آگاهی‌ها را به زبان انگلیسی آموزش بدهند والان حتی هدف بزرگتر شده پیام‌آور توحید در کل دنیا

    به همین دلایل خیلی اهمیت داشت که به یه شکلی زبانشان خوب شود تا ماموریتش را انجام بدهندوبعد از بررسی های مختلف ومسافرت به کشورهای مختلف وبا توجه به خواسته هاشون بر اساس آگاهیهایی که از قوانین داشتند تصمیم گرفتند به آمریکا مهاجرت کنند از لحاظ آب وهوا وآزادی های خاصی که مورد نظرشون بود مانند فلوریدا که نه گرما داره نه سرما

    از قانون استفاده کردند که چطور به خواسته ام برسم

    طبق آیه

    إِنَّ سَعۡیَکُمۡ لَشَتَّىٰ  یعنی تلاش شما پراکنده هست خیلی لیزری ومتمرکز نیست

    وقتی یه هدفی دارید بحث انجام دادن یه کارهایی نیست بلکه کارهایی هست که باید انجام ندیم

    بنابراین استاد تصمیم گرفتند هر چیزی را که تمرکز ایشون را از هدفی که داشتند بهم میزد رارها کنند مثل اینکه تو میخوای مهاجرت کنی ولی هرروز داری زمینه کاری خودت را در ایران گسترش میدی یعنی یه پات رو گازه ویه پات رو ترمز

    استاددر همه حال به قانون فکر می‌کنند واینکه چه جوری میشه که انسان به خواسته هاش برسد، وقتی تمام اقدامات را انجام داده باشیم وباورهای مناسب به آن خواسته را ساخته باشیم طبق قانون باید به آن خواسته برسیم اگر خلاف این است وبه خواسته نرسیم تسلیم میشیم وبه بی فکری وناتوانایی خود اعتراف میکنیم وقتی ما تسلیم باشیم وبه قول حضرت موسی بگیم معبودم، من به هر خیری از جانب تو فقیرم، تو به من بگو کجای کارم ایراد داره من نمیدونم ولی تو به همه امور آگاهی به تو گفته میشود والهامی که به استاد شد این بود

    که تو برخلاف خواسته ات داری عمل می‌کنی یعنی تلاشت پراکنده هست تو قصد مهاجرت داری ولی داری پایه های خودت رو در ایران محکم تر میکنی

    از خصوصیات استاد هست که وقتی متوجه شوندمسیر اشتباه هست هرکجا باشند جلوش رو میگیرند ،حتی اگر هزینه زیادی متحمل شده باشند اصلا مهم نیست مسیر را عوض می‌کنند

    بعضی افراد با پرسیدن سوالاتی با جوابهای واضح وروشن فقط قصد دارند مسئولیت اشتباهشان را گردن بقیه بیاندازند ودلیل طرح این سوالات رفع مسئولیت هست

    اقدامات : جمع کردن دفتر اصفهان ،کرج وتهران

    وقتی خواسته تغییر می‌کند باید مسیر رسیدن به خواسته هم‌تغییر کند اشکال نداردکه چقدر هزینه کردیم، خداوند بی نهایت رزاق هست ومیتوانیم دوباره بسازیم

    نتیجه

    وقتی یه هدفی داریم باید فرکانس هامون هم در راستای به آن هدف باشدتا به آن برسیم

    وقتی ذهنت درگیر خواسته دیگه ای باشد نمیتونی به. خواسته ای که در نظر داری برسی ووقتی ذهنت پاک بشه معجزه آسا درها برات باز می‌شود

    وقتی فرکانس ما تغییر می‌کند وطبق قوانین همه چی آماده باشه بقیه کارها را جهان انجام میدهد وبطور شگفت انگیزی هم زمانیهای جالبی رخ می دهد وکارها به آسانی وراحتی در کوتاهترین زمان ممکن انجام می‌شود تا این حد باورها میتونه متفاوت باشد

    به روش رسیدن به خواسته کار نداریم بلکه خودخواسته اینجا مطرح هست وبقیه کارها را خدا درست می‌کند مثل استاد که گفتند اگر به خواسته ام می رسیدم خوشحال بودم اگر هم نه ناراحت نمی‌شدم

    همه قوانینی که برای رسیدن به خواسته هست وبراحتی به خواسته ها می رسیم همه اینها بحث فرکانس ،امید ،ایمان وتوکل هست وتمام اتفاقاتی که در زندگی ما رخ می دهد بخاطر باورهای ماست ووقتی مدارماتغییر کند اتفاقات زندگی، هم متفاوت می‌شود

    در پناه الله شاد وثروتمند وسعادتمند وسلامت ولیاقتمند باشید در دنیا وآخرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  9. -
    فاطمه سليمى گفته:
    مدت عضویت: 1763 روز

    بنام خدای مهربان

    سلام  و درود و رحمت خداوند بر استاد فرزانه و مریم بانوی نازنین و دوستان عزیزم

    روزگارتون به خیر و سلامتی و شادی

      دلایل مهاجرت استاد یکی علاقه به زبان انگلیسی بود که از بچگی دوست داشت یاد بگیره و بعد انتشار آگاهیها و پیام آور توحید بودن در کل دنیا بود بخاطر همین دنبال کشور انگلیسی زبان بود که اونجا بره و رسالتش رو انجام بده

    خواسته=دانستن زبان انگلیسی و اومدن به کشور انگلیسی زبان و زندگی در جایی که آب و هوای متناسب با روحیه استاد داشته باشه، و البته داشتن آزادیهای مختلف که در اثر برخورد با تضادها بوجود اومده بود

    برای رسیدن به خواسته باید ببینیم چطور می تونیم از قانون استفاده کنیم

    خدا در قرآن می فرماید

    أِنّ سَعیَکُم لَشَتّی

    تلاش شما  خیلی پراکنده است

    پس باید ببینیم برای اینکه تلاشهامون پراکنده نباشه چه کارهایی باید انجام بدیم

    وقتی ما هدفی داریم یه سری کارها رو باید انجام بدیم و یه سری کارها رو نباید انجام ندیم

    تلاشهامون باید هم جهت با مسیر خواسته هامون باشه  اگه برخلاف جهت خواسته ها باشه امکان نداره به مقصد برسیم همونجور که وقتی همزمان یه پامون رو گاز باشه و پای دیگه مون رو ترمز ماشین حرکت نمی کنه نمیشه

    وقتی کارهای عملی لازم رو انجام دادیم و طبق قانون انتظارمون اینه که خواسته مون بوجود بیاد ولی اتفاق نمی افته باید ببینیم مشکل چیه ترمز کجاست و برای این کار از خدا درخواست کمک کنیم

    و مثل استاد به بی فکری و ناتوانایی و تسلیم بودن خودمون در برابر خدا اعتراف کنیم و از او هدایت بخواهیم

    خدایا من به هر خیری که از تو بمن برسه فقیرم تو منو آگاه کن که قضیه چیه کجای کارم ایراد داره

    و خداوند بما الهام می کنه

    وقتی بفهمیم یه مسیر اشتباهه مهم نیست چقدر رفتیم هر کجا هست باید جلوشو بگیریم و ادامه ندیم

    مسیر رو باید عوض کنیم

    و از پرداخت بها نترسیم

    موضوع مسیر خواسته های ماست بحث اشتباه و درست در کار نیست مثلاً قبلاً غروب خورشید رو میخواستیم ببینیم و بسمت غرب می رفتیم حالا اگر  طلوع خورشید رو بخوایم ببینیم باید مسیر رو عوض کنیم

    وقتی یک هدفی داریم باید فرکانسهامون هم در راستای اون هدف باشه

    باید فکرمون رو هدفمون متمرکز باشه

    وقتی فرکانسمون در اثر تمرکز روی خواسته تغییر می کنه جهان بقیه کارها رو انجام میده همزمانی ها اتفاق می افته

    در مورد خواسته قلباً رها باشیم و بسپریم به خدا و بگیم هر اتفاقی بیفته بنفع منه الخیر فی ما وقع

    ویژگیهای خواسته مون رو مشخص کنیم با روش و چگونگی رسیدن به خواسته کاری نداشته باشیم  اجازه بدیم که خدا راه رو برای ما انتخاب کنه چون او به همه چیز آگاهه و از ساده ترین و بهترین و راحتترین روش ما رو به خواسته مون می رسونه

    احساسمون نسبت به خواسته اینجور باشه  که اگر اتفاق بیفته خوشحال میشم اگر هم اتفاق نیفته ناراحت نمیشم

    وقتی از قانون استفاده می کنیم خیلی راحت به خواسته هامون می رسیم اتفاقات خیلی راحت رخ میدن و خیلی راحت همه چی فراهم میشه و بما داده میشه

    همه اینا بحث فرکانسه بحث مداره بحث باوره بحث احساس خوبه بحث امیده بحث ایمانه بحث توکله

    تمام اتفاقاتی که وارد زندگی ما میشه بخاطر باورهای ماست و ما فقط باید این باورها رو درست کنیم و تغییر بدیم این کار بخاطر مقاومت هایی که در ذهن ما وجود داره زمانبر است

    هرچقدر که بیشتر کار کنیم همونقدر مدارمون هم تغییر می کنه

    و هر قدر که مدارمون تغییر کنه هی به جاهای بهتری هدایت میشیم و در تمام موارد زندگیمون بهتر و بهتر میشه

    و این مسیر همچنان ادامه خواهد داشت

    انشاء الله که هر روز بهتر و بیشتر از قبل به این آگاهیهای ناب عمل کنیم

    در پناه خدا شاد و سلامت باشید

    و سعادتمند در دنیا و آخرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
  10. -
    رضا زارعی گفته:
    مدت عضویت: 1033 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام به همگی عزیزانم

    سپاس گزار خداوندم بابت بودن در فضای این آگاهی ها

    سپاس گزار خداوندم بابت استاد عزیز و خانوم شایسته و این سایت همیشه پویا و این فایل پراز آگاهی

    استاد راجب یک نکته ای حرف زد که تو گوشم زنگ زد و گفتم بنویسم

    اونم راجب ایمیل هایی که دریافت کردن

    اتفاقا دیروز تو یکی از کامنت هام نوشتم و راجب این موضوع سپاس گذاری کردم ، اینکه خداوند انحراف رو از قلبم دور ساخت و به مسیر حقیقت هدایتم کرد

    اینکه استاد گفت که پیام هایی دریافت می‌کنه که طرف با اینکه می‌دونه کاره اشتباهیه مثلا رابطه با یک خانوم شوهر دار ،اما بازهم دنبال یک تبصره و قانونه یا دنبال اینکه استاد چیزی بگه و مسعولیت بیفته گردنه استاد یا یکی دیگه و این کارشو انجام بده .

    می‌دونی میخواستم بنویسم که طرف آشناست با قانون ، اما نه چون طرف بیماری و مرض تو دلشه و اصن هدایت نشده به درک قانون جهان هستی ،طرف شاید قرآن و با معنی خونده و فایل از استاد گوش داده اما چون در دلش مرض بوده و دنبال حقیقت نبوده ،هیچوقت هدایت نشده به درک این آیات و هیچوقت خدا اونو به قول حافظ محرم اسرارش قرار نداده ، چون در دلش مرض و بیماریه و دنبال سو استفاده از قانونه ،غافل از اینکه اصن قانون خداوند احساس خوب اتفاقات خوبه و فقط و فقط انسان زمانی احساسش خوبه که در مسیر درست حرکت می‌کنه و در مسیر درست وقتی حرکت کنیم اصن مدارش جداس با اون فضایی که طرف تصور می‌کنه ،

    می‌خوام بازهم سپاس گزاری کنم که مرضی در دلم نبود و با تمام وجودم خواستم که به حقیقت پی ببرم و به سمت درک حقیقت هدایت شدم و از این به بعدش هم به اندازه ای که در این مسیر قدم برمیدارم زندگیم از هر لحاظ زیبا میشه ، به قول استاد من هیچوقت نگفتم که قانون ایراد داره ،همیشه گفتم که یه چیزی باید در من تغییر کنه ،خواستم که حرفهایی از حقیقت و قانون خداوند بشنوم و هدایت شدم به این فایل ها ،هیچوقت نخواستم اون طوری که دلم میخواد بشنوم و همیشه سعی کردم اون طوری که قانون میگه باور کنم و ایراد خودمو اصلاح کنم و این برای من خیلی ارزشمنده و خیلی جای سپاس گزاری داره .

    نکته دیگه بازهم راجب قانون جهان هستی و قدرت توجه و تمرکز و برداشتن ترمزها و ساختن باورهای هم جهت با خواسته .

    اینجوری که استاد هدایت می‌طلبه و اعتراف می‌کنه که من نمی‌دونم و تو آگاهی و بعد هدایت میشه به جواب درست و منطقی خداوند ، جوابی که خدا میده بهش دقیقا خوده قانون فرکانس و موجودیت فرکانسی مارو تایید و توضیح میده ،

    قانون فرکانس میگه که ما همواره به سمت کانون توجه خودمون هدایت میشیم ،به مسیری که توجه خودمونو بهش معطوف میکنیم ،هدایت میشیم و توجه ما و به تبع توجه، فرکانس و باورهای ما داره رقم میزنع دنیای مارو ،خب حالا سوال اینه که آیا میشود به سمت غرب رفت و توجه ما به غروب خورشید باشه ، اما همزمان خواسته ی ما دیدن طلوع خورشید باشه ؟؟؟خیر

    چون این دو مسیر کلا از هم جدا و متفاوتن ،

    باور قدرتمندی کننده ی استاد و ارتباط عمیقش با این نیرو باعث میشه که بدون تردید تمام اون دفاتر و پروژه هارو کنسل کنه به این ترتیب توجه خودشو از ایران برداره وبزاره روی مهاجرت وبه این ترتیب پاشو از رو ترمز برداره و چه نکته طلایی و چه درکی از قانون به ما میده این جملات و اصن هیچ قیمتی ندارن این آگاهی ها ، و استاد بعد از اینکه میاد و پاشو از رو ترمز برمیداره و توکل می‌کنه حرکت می‌کنه و شروع می‌کنه به ساختن باورهای هماهنگ با خواسته و تسلیم هدایت میشه ،دستان خداوند و هدایت ها میاد ،همزمانی ها اتفاق میوفته تا باز هم خداوند قدرتش رو به ما نشون بده و ثابت کنه تو این داستان که فقط بندگی کن و ورودی مخرب به خودت نده و حرف و اطلاعات عموم رو نشنو ، چون هر کسی نتیجه فرکانس هاشو میگیره ،اگر تو فرکانس خواسته بفرستی و ذهنت رو کنترل کنی بقیه کارهارو انجام میدم ،نیازی نیست هزارتا مدرک آماده کنی و نشون بدی ،نیازی نیست انگلیسی بلد باشی حتی چون کسی رو برات می‌فرستم که تو دل پاریس فارسی صحبت کنه باهات و دقیقا تو‌روزی که میری سفارت می‌فرستم تا کارهاتو انجام بده ،چون بندگی کردی

    و توی فقط همین داستان مهاجرت میشه مو به مو اجرای قانون خداوند رو در عمل دید و هدایت خداوند رو .

    چقدر سپاس گزار باید باشیم بابت این خدا و این قوانین ثابت و ساده و بدون تغییر

    خدایا صدهزار مرتبه شکرت .

    تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری می‌جویم .

    در پناه الله یکتا .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای: