مصاحبه با استاد | اجرای مفهوم «هم فرکانس شدن با خواسته» - صفحه 30
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-54.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2025-01-20 21:25:362025-01-22 06:47:58مصاحبه با استاد | اجرای مفهوم «هم فرکانس شدن با خواسته»شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
بنام پرودگار مهربان
سلام
گام شانزدهم مهاجرت بسوی مدار بالاتر:
((هم فرکانس شدن با خواسته))
ان سعیکم لشتی
تلاش شما پراکنده است
یه مثال از خودم بزنم:
موقعی که تصمیم گرفتم که بطور لیزری رو باورهام کار کنم، باید یه وقتهایی رو برای خودم آزاد میکردم تا بتونم روزانه حداقل دو ساعت روی باورهام کار کنم
اولین تصمیمی که گرفتم این بود که تایمی رو که به شغلم میپردازم رو کم کنم تا فرصت برای کار کردن روی باورهام بدست بیاد
و کاری که کردم این بود
صبحها تا ظهر سعی میکردم کارها رو جفت و جور کنم که بعد از ظهر نیاز نباشه برم سر ساختمان
یه سری کارها رو به برادرم که در کار شریک من هست واگذار کردم
و به این شکل اکثر روزها دیگه بعد از ناهار برای کار بیرون نمیرفتم و یا در خانه میماندم و فایل گوش میکردم و نکته برداری میکردم و کامنت برای فایلها و دوره ها میزاشتم یا میرفتم پیاده روی و در حین پیاده روی فایلها رو گوش میکردم و برای استراحت که جایی مینشستم کامنت هم مینوشتم
خلاصه که به این شکل تونستم تمرکز بیشتری رو روی سایت استاد بزارم و خیلی خوب مدارم رشد کرد و کوچ کردم به مدارهای بالاتر و خیلی عالی هم نتیجه های زیادی از جمله نتایج مالی که در بعضی از کامنتها و همچنین در صفحه پروفایلم به بعضی از اونها اشاره کردم وارد زندگی من شدند.
و مثال دیگه ای که دارم من چندین سال بود بخاطر علاقه ای که به بورس داشتم در اون بازار هم سرمایهگذاری میکردم و در این بازار هم سود کردم و هم ضرر،
اما بازار بورس وقت زیادی رو از من میگرفت و تمرکزم رو از روی کار ساختمانی کم میکرد و نگرانی از دست دادن سرمایه هم خودش باعث از دست رفتن تمرکز میشد
برای همین تصمیم گرفتم که این مورد رو هم انجام ندم و بقول قرآن سعیم پراکنده نشه
و تمرکزم بیشتر اومده سمت کار ساخت و ساز و حرکت در مسیر ساختن باورهای توحیدی
و اما مورد دیگه ای که استاد در این جلسه توضیح دادن
این باور هست که با خدا صحبت کنیم و ازش سئوال کنیم
در مقابل پرودگار تسلیم باشیم و بدونیم که ما هیچیم و همه چیز و همه کس اوست،
از خدا بخوایم که ما رو راهنمایی کنه و مسیرهای درست رو به ما نشون بده
و ایمان داشته باشیم که خواسته های ما خیلی زود به ما داده میشن بشرط اینکه ما آمادگی دریافت رو داشته باشیم.
و اما مورد دیگه اگه فهمیدیم که مسیرمون اشتباهه و یا من دیگه از این مسیر لذت نمیبرم، تا هرجایی که مسیر رو رفتم مهم نیست، مهم اینه که اگه فهمیدیم این مسیر دیگه خواسته من نیست خیلی سریع برگردیم
وقتی هدفی داریم باید فرکانسهامون هم در مسیر اهداف مون باشه.
و وقتی در مسیر درست قرار بگیریم اتفاقات و همزمانی ها رخ میده و ما براحتی به اهدافمون میرسیم.
بسپاریم به خداوند همه چیز به نفع ماست.
خداوند از بهترین و سریعترین مسیر ما رو به خواسته هامون میرسونه.
دستان خداوند از بینهایت طریق به ما کمک میکنه و آسان میشیم برای آسانیها
همه اتفاقات در زندگی ما بواسطه باورهای ماست
با تشکر از استاد و خانم شایسته و دوستانی که با کلمنتهای عالی ما رو در این مسیر زیبا یاری میکنن
خدانگهدار
گام شونزدهم – پروژه مهاجرت به مدار بالاتر
.
سلام
بخشی از پشت پرده مهاجرت استاد به آمریکا و کلی اگاهی دیگه شنیدم و کامنت من راجب فقط چن دقیقه ی ابتدایی این فایله.
امیدوارم بتونم اون چیزی که فهمیدمو مکتوب ویه جمع بندی داشته باشم و به صورت کاربردی ازش استفاده کنم؛
تا دیروز داشتم جلسه یکم از بخش هفت قانون آفرینش گوش میدادم که مثه این فایل اونجا هم استاد گفت اهداف و خواسته هایی داریم که به زعم خودمون تلاشمونو واسه تحققش انجام دادیم اما رخ نداده و توی این فایل با مثال مهاجرت، همون توضیحات تئوری رو به زبان ساده و عملی مجدد شنیدم که
تو هر دوتا فایل؛ مهمترین عامل در تاخیر یا تعجیل تحقق هر خواسته ای رو تسلیم بودن، معرفی کرد.
منم بارها به اهمیتش پی بردم و امیدوارم در گام های اینده راجب این موضوع اگاهی های بیشتری کسب کنم.
در این راستا کلیدی ترین جمله ای که در این فایل بدست اوردم اونجایی بود که استاد گفت:
شب تا صب قدم میزدمو به این فکر میکردم که چرا به هدفم نمیرسم. بلافاصله اصلاح کرد و گفت در واقع شب تا صبح روی تسلیم بودن و ناتوانی خودم، اعتراف به اینکه من نمیدونم و درخواست راهنمایی از خدا ، تمرکز داشتم و بعد بهش الهام شد که…
خب
خداروشکر تق ریبا واقف هستم، وقتی یه هدفی مشخص میکنم و در راستاش تلاش های ذهنی و عملی انجام میدم، طبق قانون، به صورت تکاملی باید رخ بده.
باید رخ بده.
باید
رخ بده.
اگه رخ نمیده حتما چیزی تو ذهنم جلوشو گرفته.
این مرحله خیلی جالبه، بارها و بارها تجربه کردمش که یه چیزی که بعضا به حساب نمیاوردمش تو مغزم پیدا کردم که دلیل قفل شدن چرخ زندگیم میشده و با یه اقدام کوچولو بمب!
خواستم خلق میشده و متحیر میشم ازینکه آیا کل بازی زندگی همینه… ؟؟!!!
(لازم بذکر است این پروسه گاها ناهماهنگی هایی داشته و امیدوارم در اینده بتونم فیدبک های بهتری از جهان بگیرم و ظرف وجودیمو بزرگ تر کنم.)
تا الان
پی بردم تنها مشکلم پیدا کردن همین ناهماهنگی ها یا طبق توضیحات این فایل پاسخ به سوال 1.چه کارهایی را باید انجام دهم؟ 2.انجام چه کارهایی را باید متوقف کنم؟
می باشد…
ینی تو این زمینه ضعیفم.
این در حالی هست که طبق تمرین این گام، ادعا میکنم راجب هدف فعلیم تلاشامو کردم، کارامو انجام دادم+ بعضی کارا رو هم متوقف کردم
دیگه هییییچی به ذهنم نمیرسه.
امااااااا
بازم رخ نداده؟؟!!!
چرا؟!
اینجور وقتا باید چکار کنم؟
( جواب تسلیم بودنه که همین الان بهم گفته شد اما نمیدونم، نمیتونم انجامش بدم)
خب
تا همین چن وقت پیش، وقتی طبق قانون به هدفی نمیرسیدم ذهنم اگاهی هایی که موجب قوت قلب و ایمانم میشد معکوس میکردو حس و حالم حسابی خراب میکرد.
البته هنوزم کما بیش درگیر نشتی های فرکانسی با عناوین : چرا حقم بهم داده نمیشه، چرا مشکلو پیدا نمیکنم، من قربانی شدم، تقلا و توجه به ناخواسته ها و… قرار میگریم که مجدد با استفاده از قانون تلاش میکنم ازین چاله/ چاهی که واسه خودم کندم درآم و… خلاصه بعضی اوقات تو یه سیکل معیوب میوفتم کع…
اووووووم.
چی بگم.
خیلی رو خودم و قدرت ذهنم حساب کردم و همین باعث شد خدارو فراموش کنم و گمراه شدمو این همه راهو رفتم تا بفهمم که بگم باید :
من نمیدونم، نمیتونم، ربنا بدون حمایت تو هییچم. تو بهم بگو، تو واسم انجام بده .
همه چی تویی.
فهمیدم باید به بی خردی خودم و ناتوانی خودم اعتراف کنم.
ربنا با تمام وجود خواهش میکنم این فقر و وجه نیازمند بودن به خودتو واسم پررررررنگ کنی و در اجرای الهامت و دنبال کردن هدایت ها تقویتم کن…
با تمام وجودم خواهش میکنم هدایتم کن تا قبل اینکه برم دورامو بزنم و سرم به سنگ بخوره، همون اول بگم تسلیمم…
چی بگم واقعا.
حیف که الان موقعیتش نیست وگرنه چشام پر اشک شد و خواستم به حال خودم زار زار گریه کنم.
دیدم که این «مَنم، منم» ها و اتکا کردم به خودم چقد پدرمو دراورده…
شدم مثه اون لحظه موسی(ع) که تو سایه درخت نشسته بود و گفت فقیرم به هر خیری از جانب تو…
بگذریم .
کامنتم احساسی نشه، فک کنم در کنار باگ تکامل گریزی،،، گردنکشی و فراموش کردن خدا ،، بزرگ ترین نشتی فرکانسی که تو وجودم شناسایی کردم و برای حلش از خدا تقاضای هدایت دارم.
به عنوان جمع بندی، تو این گام فهمیدم؛
– باید با شالوده و تِم تسلیم بودن، اقدامات اجرایی و موارد انهدامی ، مسیر رسیدن به هدفم طی کنم.
– راجب تحقق خواسته بعد اینکه سهم و طرف خودم انجام دادم مجدد برگردم به طرف خدا و ازش بخام حمایتم کنه و سهم بیشتری از انجام کارا رو برعهده بگیره.
– اقدامات و سهم من صرفا انجام یه کار عملی نیست، گاهی حتی آزاد کردن مشغله ذهنی میتونه باشه یا بیخیال شدن و حساب نکردن رو فضا و امکانات و شرایطی که هست.
+1743
به نام یگانه فرمانروای هستی
سلام و درود خداوند به استاد عباسمنش و همه عزیزانم
این فایل های کوتاه ارتقا به مدار بالاتر که خانم شایسته بزرگوار تدوین کردند که جا داره مراتب سپاس و تشکر خودم رو از ایشون بابت این ابتکار جالب داشته باشم منو یاد دوره قانون آفرینش میندازه که مدت زمان جلساتش در همین حدود بود.
خوبی و مزیت کوتاه بودن مدت زمان فایلها اینست که به تکرار قادر هستیم فایلها رو گوش بدیم و ببینیم و تمرکز بیشتری روی مطلب مطرح شده داشته باشیم. از طرف دیگه هر بار که به تکرار این فایلها رو گوش میدیم در مدار بالاتری قرار می گیریم و درک بهتری از مطالب پیدا می کنیم. و به نظرم این بهترین شیوه تدریس و انتقال آگاهی هاست.
این فایل رو من قبلا هم گوش داده بودم اما درکی که الان از این فایل دارم خیلی متفاوت از درکی است که قبلا از آن داشتم و دلیلی که براش پیدا کردم این بود که اولا مدار من نسبت به قبل بالاتر رفته و ثانیآ تجربه خیلی از آگاهی ها در زندگی، درک بهتری از آن به ما می دهد. برای همینست که تغییر مدار و باورها یکشبه اتفاق نمی افتد و نیاز به گذر زمان و عمل کردن و بکار بردن آن آگاهی ها در زندگیمان دارد.
مسئله مهاجرت استاد برای من این پیام رو داره که رفتن راه استاد یا هر کس دیگه ای خطای محض است! زیرا هر کسی در این دنیا منحصر بفرد خلق شده و هیچ کسی رو نمیشه با کس دیگه ای مقایسه کرد. بلکه استفاده درست از تجربیات و آگاهی هایی که استاد در اختیار ما قرار می دهند اینست که ما الگو بگیریم از این تجربیات و این باور را در خودمان بسازیم که اگه برای استاد یا دیگران شده؛ پس برای من هم می شود.
همانطور که استاد خودشون در این فایل گفتند مسئله مهاجرت در فایلها و دوره های مختلفی بهش پرداخته شده و در هر کدام از آن فایلها استاد از یک زاویه ای به این موضوع پرداخته اند. و مثل قطعات پازل وقتی که در کنار هم قرار می گیرند آنوقت موضوع برایمان روشن میشه و ابهامات اش رفع میشه. اما اگه کسی بخواهد با گوش دادن به یه فایل بخواهد ادای استاد رو در بیاره، قطعآ به بیراهه میره و سر از ناکجا آباد در میاره!
نکته ای که استاد همیشه گفتند و ما هم باید به خودمان دائمآ یادآوریش کنیم اینه که هر کاری که استاد انجام داده اند، اول باورش را در خودشان ساخته اند و این نکته کلیدی ای است که ما معمولا ازش غافل میشیم و بدون ساختن باورهایی شبیه استاد میخواهیم مثل استاد نتیجه بگیریم و اگه نگیریم نا امید می شویم.
⁕⁕⁕⁕⁕⁕⁕⁕⁕⁕⁕⁕⁕⁕⁕⁕⁕⁕⁕⁕⁕⁕⁕⁕⁕⁕⁕⁕⁕⁕⁕⁕⁕⁕⁕⁕⁕⁕⁕⁕⁕⁕⁕⁕⁕⁕⁕⁕⁕⁕⁕⁕
إِنَّ سَعْیَکُمْ لَشَتَّى ﴿4/ الیل﴾
همانا سعی شما پراکنده است
در مورد اهمیت تمرکز در فایلهای قبلی صحبت شد. و خانم شایسته چقدر عالی گفتند که وقتی تمرکز مان نصف میشه، نتایجمان نصف نمیشه بلکه صفر میشه! همین جمله تلنگر خیلی خوبیه برای من که دائمآ به خودم یادآوریش کنم و اهرم رنج قوی ای ازش برای خودم بسازم.
استاد گفتند وقتی که هدفی داریم یکسری کارها رو باید انجام بدیم و یکسری کارها رو نباید انجام بدیم. شاید تعجب کنید ولی کارهایی که نباید انجام بدیم خیلی خیلی مهمتر از کارهایی هستند که باید انجام دهیم! و اینو باید بخودم دائمآ یادآوری کنم که دلیل بزرگ نبودن نتایجم همین کارهایی است که نباید انجام دهم.
◀ فکر کردن به قانون و پیدا کردن راه هایی که بتونیم قوانین رو بهتر در زندگیمان اجرا کنیم. این کاریه دائمی که باید تا آخر عمر روش کار کنم و برای خودم شخصی سازیش کنم. وقتی که اینکار رو میکنم آنوقت اگه نتیجه مد نظرم حاصل نشه به وجود ترمز ها پی خواهم برد و راحتتر میتوانم ترمزهایم را شناسایی و رفع کنم. مثل ترمزهایی که استاد در مورد مهاجرت پیدا کردند و رفع کردند.
◀◀ دلیل اینکه استاد همواره می گویند که همه چیز توحید است. در اینست که وقتی توحید را درک کنی، راحتتر به منبع بیکران هستی وصل میشوی و الهامات و نشانه های خداوند را دریافت می کنید. توحید همواره راه میانبر رسیدن ما به خواسته هایمان است.
◀◀◀ وقتی که مسیری اشتباه است، بلافاصله باید از آن مسیر برگردیم. مهم نیست که چقدر آن مسیر را طی کرده ایم! این یه نکته کلیدی است که ایمان و باور قوی میخواهد. میدانم در این زمینه ضعف دارم و باید روی ایمان و توکلم به خداوند بیشتر کار کنم و مقاومت دارم و میدانم تا باورش را نسازم عمل نخواهم کرد.
🟢هر بار گوش دادن این فایل خیلی بمن کمک میکنه مقاومتم کمتر و کمتر بشه و باید اینو تو برنامه روزانه ام قرار بدم
◀ به روش رسیدن به خواسته کاری نداشته باشیم بلکه هدفمان رسیدن به خواسته باشه. تمرکزمان را بگذاریم روی هدف و خواسته مان و به روش یا ابزار یا شیوه خاصی برای رسیدن به هدف تمرکز و اصرار نداشته باشیم. بقول استاد نخواهیم که در کویر برنج بکاریم.
ممنون و سپاسگزارم از استاد عباسمنش گرانقدر و بانو شایسته گرامی بابت تهیه و تدوین فایلها. یا حق
به نام خدای ثروت ها
نعمت ها
خواسته ها
توانایی ها
و بینهایت ها.
خدای من امروز دقیقا همون روزی بود که من طبق معمول واسه پیادهروی با آبجی م که اونم از بچههای عباس منش هست زدیم بیرون و رفتیم که بزنیم تو دل شادی ها ، لذت ها و عشق کردن، ،،،
رها کردم و خودم و دست هدایت های ربم دادم که ایمان داشتم که امروز و این لحظه اتفاقی نیست.
خدای من از قانون گفتیم در مسیر راه.
از نتایج گفتیم.
از موفقیت ها.
از معجزات.
از شادی های تو مسیر
از روز خوب آفتابی و یخی زمستون.
از فراوانی ها.
خدای من اینققققققققدر حسم عالی بود که رو زمین نبودم ، آسمانی شده بودم تو دنیای خودم بودم.
دنیایی بود پر از عشق
دنیایی بود پر از پول، نعمت، ثروت، واااااااای خدای من نمیشه توصیف کنم فقط بگم اینجا نبودم.
رسیدم به وسط یه باغ پر از زیبایی که طلوع خورشید ، طلابی ش، کرده بود مثل الماس می درخشید ،
سکوت بود و آرامش.
فقط صدای انواع پرندگان در وسط چمن که من و آبجی م بودیم .
خدای من عجب حالی
عجب صفایی
فقط داشت روح م ، سیقل میداد هی هر بار شفاف ترش می کرد
داشتیم دو تایی از خواسته هامون فقط می گفتیم.
حتی کلیپ براشون ساخته بودیم که نشون همدیگه می دادیم.
یه دفعه ، یه ماشین ون ، رسید دیدم یه عالمه دختر کوچولو های دبستانی رو پایین کرد.
انگار یه دسته فرشته با لباس های رنگی رنگی وارد شدند، از بر و روشون فقط شادی ، خنده می بارید، تو حال و هوای خودشون بودند احساس کردم اونا هم زمینی نبودند.
کمی اونور تر ، چهار خانم با یه کیک جشن تولد و بسته های کادویی و پاشیدن برف شادی رو کله هاشون بهم اعلام کردند ما هم زمینی نیستیم.
خدای من عجب بهشتی واسم امروز طراحی کرده بودی.
یه حسی بلندم کرد و گفت تبریک بگو جشن تولد این خانم رو.
خیلی شاد بودم.
کمی اونورتر ، چراغ های ماشینی چشم آبجی م ، جلب توجه کرد، رفتیم جلوتر توصیف چشم های آهو به زبانش جاری شد، انگار خدا بود داشت با ما حرف میزد و میگفت دوست دارید امروز خواسته تون و نشونتون بدم.
دوست دارید یه عکس باهاشون بگیرید.
رفتیم جلوتر یه سگ با بچه ش، و دیدیم از صاحب ش اجازه گرفتیم که نازش کنیم، دیدم طوله سگ با پدرش دوتایی اومدند جلو و شروع کردند به لیس زدن دستای من.
خدای من اون لحظه حس کردم که این حیوون هم انرژی منو حس می کنه داره لذت میبره و تشکر از خدا می کنه.
خدای من عجب بهشتی
عجب تنوعی.
عجب حالی
خدای من شکرت که اینجام
خدای من شکرت که قانون و می دونم.
کنی جلوتر ماشینی چنان توجه م ، جلب خودش کرد که وقتی نگاهش کردم دیدم داره چشمک میزنه، و ازم دعوت میکنه که برم باهاش عکس بگیرم
حسش کنم
لمسش کنم
لذت ببرم.
دو تایی با آبجی م رفتیم به سمتش، هی از همدیگه گفتیم و هی عکس ها، و فیلم ها گرفتیم.
واااااااای خدای من چقققققدر لذت بردیم
خدا بود که داشت باهام حرف می زد و می گفت این خواسته رو دوست داری؟
چشم با عشق تقدیم ت ، می کنم.
خدای من وقتی یه خودم اومدم متوجه شدم که آقا من امروز واسه پیادهروی از خونه حرکت کردم، به کجاها که امروز هدایت نشدم.
خدای من شکرت
عجب فرکانس هایی
عجب حال و هوایی.
آره استاد عزیزم اینجا ست که می فهمم راه رسیدن به خواسته ها فقط باور های منه.
هم فرکانس شدن من با اوناست.
راه رسیدن به خواسته ها، اعراض کردن از نا زیبایی هاست.
راه رسیدن به خواستهها، شجاعت، ایمان، توکل می خواد
تو خود پای در راه بنه و هیچ مپرس.
خود راه می گویدت که چون باید کرد
من رها کردم
من سپردم دست خدا
من آماده ی هر تغییر ی شدم.
من پارو نزدم توی این دریا.
باید پارو نزد وا داد
باید دل رو به دریا داد
خودش می بردت هر جا،دلش خواست
به هر جا برد بدون ساحل همون جاست
خدایا شکرت
خدایا شکرت
خدایا شکرت
استاد متشکرم
مریم متشکرم
عجب مداری بشه این مدار بالا و بالاتر
درود بر شما استاد عزیزم.
بینهایت خداروشکر میکنم بخاطر اینکه من با شما استاد عالی که کلام شیوا و آسان دارید و اینقدر این کلام شما شیوا هست، که آدم فقط میگه ببین قوانین را باور نکن. هر آنچه میخواهی رخ میدهد.
چه درس بزرگی شخص من گرفتم.
استاد من به شخصه دچار یک تضاد داخلی بودم.
دقیقا مثل وقتی که شما میخواستید مهاجرت کنید و از طرفی هم کسب و کار خودتون را توی ایران داشتید گسترش میدادید.
استاد به شخصه از 3 ماه پیش بیشتر از قبل به اهمیت ان سعیکم لشتی پی بردم و تقریبا توی این 3 ماه اخیر تلاش کردم که تمرکز خودم را روی اهدافم نگه دارم تا هر موضوع دیگری.
و از طرفی هم تلاش کردم توی کارم متخصص بشم.
و از طرف دیگری هم میتونم بگم الان میدونم چی میخوام.
من علیرضا طاهرزاده عاشق تجربه کردن هستم استاد.
البته میتونم بگم یکی از بزرگترین پاشنه های آشیل من، ترس از حرکت کردن بود. با اینکه عاشق تجربه کردن بودم و هستم.
به لطف هدایت الله یکتا و آموزش های شما استاد عزیزم، مخصوصا آموزش های دوره روانشناسی ثروت 1 الان توی مسیری هستم که هر روز داره شرایط بهتر میشه و من خیلی با ایمان بیشتر و با احساس آرامش بیشتر به سمت خواسته هام پیش میرم.
الان دقیقا میدونم چیو کی میخوام.
چطوری بگم؟ الان دلم میخواد اول توی ایران نتایج مالی عالی بگیرم و بعد مهاجرت کنم.
اینو بگم که من تا الان حتی یک سفر خارجی نرفتم و فکر میکنم این شروع تغیرات با شروع مسافرت رفتن ها آغاز میشه.
یعنی دلم میخواد اول به نقطه ای برسم از لحاظ شخصیتی و فرکانسی که همه گونه آزادی زمانی، مالی، مکانی را تجربه کنم.
چطورش رو نمیدونم، شاید این باشه که توی یک کشور خارجی شروع به کار کنم و یا هر مورد دیگه ای.
ولی میدونم با مسیری شروع میشه که الان توش هستم.
با همین دقتی که میخوام.
الان کاملا میدونم چیو میخوام و چرا میخوام و میدونم چقدر ذوق دارم بهش برسم…
در ادامه میخوام بگم درسی که این فایل برام داشت خیلی بزرگ تر از این حرف هاست.
1. مسئولیت تمام جنبه های زندگی من با خودم هست.
2. حتما باید لیستی داشته باشم از کارهایی که نباید انجام بدهم.
3. حتما باید لیستی داشته باشم از کارهایی که باید انجام بدهم.
این فایل خودش یک دوره است واسه من. یا تمرین عالی داره. بریم سراغ تمرین.
خواسته: تاسیس شرکت بازرگانی و پیمانکاری ساختمانی خودم.
لیست اول که البته مهم تر است: برای نزدیک تر شدن به این خواسته، انجام چه کارهایی را باید متوقف کنم؟
1. خالی کردن تمام زمانی که برای شبکه های اجتماعی میگذارم.
2. خالی کردن 90% زمانی که برای دیدن فیلم و سریال میگذارم.
3. خالی کردن فضای تمرکزم از دیگران و رفتارهای ایشان.
4. خالی کردن فضای تمرکزم از غیبت کردن.
5. خالی کردن فضای تمرکزم از حاشیه های کار.
6. پاک کردن همه بازی های روی موبایلم. (همین الان انجام شد.)
7. برداشتن 100 درصد تمرکزم از روی اخبار بیرونی.
8. برداشتن تمرکزم از روی شرکتی که مدیر عامل اون هستم.
لیست دوم این سوال را از خودت بپرس که: برای تحقق این خواسته، چه کارهایی را باید انجام دهم؟
1. تمرکز بر سایتم و شروع به تغییر دادن منابع سایت.
2. کار کردن روی سئو سایت.
3. انعقاد قرارداد با ارائه دهندگان متریال مورد نیاز من.
4. انعقاد قرارداد با پیمانکاران جز و ذینفعان.
5. تمرکز بر آموزش های اصول و مبانی بازاریابی و خرید رانشناسی ثروت 3.
6. تمرکز بر آموزش های شما و حضور در این سایت الهی.
7. برنامه ریزی و هدف گذاری جهت رشد سایتم.
8. برنامه ریزی و هدف گذاری جهت تهیه نقشه دستگاه و قسمت بندی سایت.
9. برنامه ریزی جهت استفاده آسان از سایت.
10. تبلیغ خودم و سایتم در اماکن مختلف.
11. تمرکز بر رشد احساس لیاقتم با متخصص شدن در مسیر علایقم.
12. استخدام و استفاده از نیروهای متخصص و باایمان در سایتم.
یه موردی را استاد بگم.
به لطف الله یکتا آرام آرام دارم یاد میگیرم که:
1. بازاریابی چیست؟
2. نیروی خوب چیست؟
عاشقتونم استاد عزیزم.
خودم فکر میکنم لیستم خیلی بیشتر از این باشه. اما الان توی یک زمان کوتاه این لیست ها اولین مواردی بود که به ذهنم رسید. ان شالله با شروع مسیر و شروع به تغییر، قدم های بعدی به شرط ایمان داشتن من و حرکت در مسیر الهامات الهی به من قطعا گفته میشه.
بینهایت از شما و مریم خانم عزیزم سپاسگزارم.
ان شاءالله هر کجا هستید در پناه رب العالمین، شاد، سالم، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.
سلام استاد عزیزم
خدایا شکرت که هرلحظه به درخواست های من جواب میدی من توی یه مساله گیر کرده بودم وازخدا خواستم هدایتم کنه واون جواب منو اززبان استاد عباس منش داد
من به خدا گفتم من چطور میتونم به خواسته م برسم ؟
چه کارهایی رو باید انجام بدم ؟
این درحالی بود که یاد گرفتم به جای تمرکز روی مشکل بیام به راه حل فکر کنم وحالا قدم بعدی بعد ازکنترل ذهن واعراض ازناخواسته نمیدونستم باید چیکار کنم میخوام روند تکاملمو بگم
خب حالا چند تا ایده اومد ولی ذهنم خیلی شلوغ بود ونمیتونستم تمرکز کنم و مطمئن نبودم که این راهکار درسته یانه ؟
چون قبلاً هر فکری به ذهنم میومد انجام میدادم امروز که به این فایل هدایت شدم میخکوب شدم
استاد گفت نشستم به خدا گفتم تومنو اگاه کن
همون کاری که باید انجام میدادم
افکار من ذهن من داشت پیشنهادهایی میداد که با توجه به قانون وصحبتهای استاد درست نبود
دیدم استاد توی مسائل زندگی چقدر متفاوت عمل میکنه میشینه فکر میکنه وبعد از خدا هدایت میخواد خب معلومه که نتایج زمین تا آسمون متفاوته
اینکه هرجا حس کنه داره اشتباه میکنه برمیگرده ومن واغلب افراد همون راه ادامه میدیم تا ابد ودلیل نوددرصد مشکلات من این بود که وقتی راه فهمیدم چون خیلی راه رفتم ذهنم مقاومت میکرد وچون با قانون جور در نمیومد پس ازنتبجه مسیر همیشه ضربه میخوردم
یکی از بزرگترین تغییرات من این بود که شهامت کندن ازشرایط قبل داشتم زندگی قبلیم بود که وقتی باورامو تغییر داده بودم دیگه نمیتونستم ادامه بدم وفهمیدم اشتباه میکنم جداشدم سالها بود این اتفاق باید می افتاد ولی من شهامت نداشتم
من تامدتها قبل هم ذهنم توی شرایط گذشته بود یه الهامی بهم گفت تو تا زمانی که این طرز فکر داری نمیتونی جلو بری همون جا تصمیم گرفتم دیگه حتی فکر هم نکنم وکنترل ذهن داشته باشم وفقط به جلو حرکت کنم ونزارم هیچ احساسی اتفاقی حرفی منو به قبل ببره
خدایا شکرت برای این اکاهی ها
این فایل اززبان خدا بهم گفت تمرکزنداری من برای دیدن این فایل بیش از پونزده بار فایل قطع کردم هزار عامل حواس پرتی اومد تا بهم ثابت بشه دلیل اینکه من نتونستم به نتیجه دلخواه برسم تمرکز نداشتن خدا انقدر زیبا وواضح باما صحبت میکنه
چون تمرکزمو ازروی مسأله برداشتم چون ازخدا هدایت خواستم واون انقدر عالی بهم گفت
خدایا شکرت نمیدونم چی بگم چقدر عالی جوابمو میدی
اگر من هنوز به خواسته م نرسیدم دلیلش این نیست خدا حواسش بهم نیست یا نمیشنوه این یعنی حتما چیزی توی این مساله هست که من هنوز پیداش نکردم
اینکه استاد داره میگه تجربه ش چیه ؟
یک سری عمل انجام داده که ما یا نمیبینیم یا نمیخوایم انجام بدیم بعد به نتیجه که استاد رسیده نمیرسیم بعد میگیم چرا ؟؟؟
من فهمیدم اگه بخوام هدایت بشم وتمرکز بزارم روی خواسته م نه مشکل جواب رو بهم میده وبا حل این مساله نه تنها به اون چیزی که میخام میرسم بلکه با حل اون اعتماد به نفس من بیشتر میشه تجربه میکنم دیگه اون مساله تکرار نمیشه ،هم اینکه باحس خوب ازش میگذرم نه با درد ورنج واشتباه وتجربه بد
استاد عزیزم عاشقتم وازت ممنونم که انقدر عالی به تمام مسائل زندگیم با این اگاهی ها حل میشه
طبق قانون بدون تغییر خداوند که برای همه یکسانه
موفق باشید
به نام خداوند مهربانم
چند روزی است که به تضادی برخوردم و دیدم کلا حالم خراب شده در صورتی که خیلی وقته حال من تقریبا خوبه و اگر زمانی هم حالم خراب میشه سریع خودم رو از حالت ناراحتی بیرون میارم و احساسم رو خوب میکنم ولی این دو سه روز نتونستم آنطور که باید حالم رو خوب نگه دارم
اسناد شما بینظرید که در هر شرایطی تونستید حالتون رو خوب نگه دارید
من احساس میکنم مشکلی که من دارم این هست که هنوز نتونستم ترسهایی که دارم حالا در هر موردی از بین ببرم من نمیتونم وارد ترسهایم شوم البته در ذهن کلی باور میسازم ولی در عمل کم میارم و میدونم تا این ترسها هستند من چطور میتونم به خواسته هایم برسم
از خدای مهربانم میخواهم یاریم کند تا بتوانم تو دل ترسهایم بروم تا بتوانم موانع پیشرفتم رو از میان بردارم
این فایل کمک بزرگی به من کرد تا بتونم خواسته ام رو واضح بدونم و بتونم مسیر درست رو انتخاب کنم تا راحتر وارد ترسهایم شوم
روزهای خوبی پیش رو است
و خداوند پاسخ میدهد
به شرط درخواست
قدم 16
اینجاام به لطف تو
هستم به لطف تو
میبینم میشنوم به لطف تو
هدایت می شوم به لطف تو
و تویی پناه هر بی پناهی
و تویی که قبول داری مارو بدون قضاوت بدون پیش داوری
چطوری عاشقت نشم ،،،،،،وقتی اتقدر حالمو هر لحظه خوب میکنی
چطوری عاشقت نشم وقتی از راه میرسی دست میشی برای من …….
خدای خوبم ،،،،،،سپاس
سلاااااااام
من اینجام تا بنویسم هرآنچه پرورگارم میگع
این فایلو بارهاا دیدم داستان مهاجرت شمارو بارها شنیدم ،،،،،،اما انقدرررر برام شیرینه انقدر این داستان هدایت دوست دارم که نهایت نداره و هربارم که بشنوم انگار تازه شنیدم
………
چی میخوایی؟؟؟؟؟
خواستتو واضح بخدا بگو ،،،،نهایتشو بخواه
باورهاتو درست کن و متمرکز شو ،،،،،ذربین اگه روی یه نقطه بزاری آتیش بپا میکنه ااگه مدام دستتو تکون بدی و مدام پرت این ور و اورش کنی هیج نتیجه ای نداره……
دوره راهنمای عملی دقیقا همینو گفتید ،،اگه تا نصفه راهم رفتی اما علاقه نبود رهاش کن ……
اگه دوست نداشتی و راه بهتری در نظرت بود باز رهاش کن
*و اما تجربه خودم ،،،،کارشناسی توی رشته ای که علاقه نداشتم رفتم و بخاطره اینکه تحت تاثیر بقیه بودم ارشد شرکت کردم و باز تو همون رشته قبول شدم مدام همه میگفتن اره اره ادامه بده ،،،،اگه آگاهی الانو نداشتم باز ادامه میدم اما وقتی با شما و قوانین آشنا شدم تصمیم گرفتم رهاش کنم و برم دنبال کاری که عاشقشم…..
و این کار نتیجه اش فوق العاده بود…….
و حالمو خوب کرد شکر
خواسته ها اجابت میشن بسپریم بخدا که اون بهترین هارو برای ما میخواد…..
شکر
بسم الله الرحمن الرحیم
من امروز از خداوند سوالی داشتم و در این فایل با آیه ای از قران جوابم داده شد
خدایا شکرت
خداوند میفرمایند
إِنَّ سَعۡیَکُمۡ لَشَتَّىٰ
تلاش شما پراکنده است
بله خدا جونم تلاش من پراکنده هست که به هدفم نمیرسم
من باید تمام تمرکزم و تلاش اصلی ام را روی یک هدف بزارم و در همان زمینه تلاش کنم.
اتفاقا چند بار هم این موضوع را خداوند با نشانه های مختلف به من گفته ولی باز من فراموش کرده بودم
و از امروز بیشترین تمرکز و تلاشم را میگذارم روی یک هدف اصلی ام و مطمئن هستم نتیجه میگیرم
جون وقتی خداوند تلاش ما را ببینه هیچ چاره ای نداره جز تحقق خواسته مون، و این قانون جهانه
استاد عزیزم بارها مهاجرتتون که چقدر هدایتی بوده را برامون تعریف کردین و من خیلی درس گرفتم
من هم خیلی دوست دارم مهاجرت کنم ولی اگه تا حالا اتفاق نیوفتاده چون من باید در همین مکانی که هستم نتیجه بگیرم و واقعا آماده مهاجرت باشم که هنوز نشده ولی دارم تلاش همه جانبه میکنم و روی باورهام کار میکنم و امید وارم هدایت بشم به مهاجرت
و میدونم هر کسی که این خواسته در وجودش میآید خداوند هم خوشحال میشه چون خداوند مهاجران را دوست دارد و هدایتشون میکند.
و نکته ی مهمی که دوباره در این فایل از استاد یاد گرفتم و برام یادآوری شد اینکه خداوند با شجاعان هست
استاد عباس منش واقعا ایمان و شجاعت را در عمل نشان داد و وقتی بهش الهام شد برای مهاجرت
درآمدی که از تند خوانی داشت منظورم کلاسهای حضوریش و دفترهایی که در سه شهر ایران داشت همه را جمع کرد و رفت و اینها ایمان و شجاعت میخواهد و خداوند هم به شجاعان پاسخ میدهد
پروردگارا ما هم از شما هدایتی میخواهیم که با ایمان و و عمل همراه باشد و از مهاجرانت باشیم اولین هجرتمان هم از ترسها و نگرانی ها هست که خیلی مهمه
خدایا تنها تو را میپرستیم و تنها از خودت یاری میطلبیم خدایا ما را به راه راست هدایت کن راه کسانی که به آنها نعمت داده ای نه راه کسانی که مورد غضبت قرار گرفتند و نه راه گمراهان
در پناه الله یکتا شاد و سلامت و ثروتمند و موفق باشید
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ
إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أُولئِکَ هُمْ خَیْرُ الْبَرِیَّهِ «7» سوره بینه
بى شک کسانى که ایمان آورده و کارهاى شایسته انجام دادهاند آنانند خود بهترین مخلوقات.
جَزاؤُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِینَ فِیها أَبَداً رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ ذلِکَ لِمَنْ خَشِیَ رَبَّهُ «8» سوره بینه
پاداش آن گروه در نزد پروردگارشان، باغهاى جاودانهاى است که زیر آن نهرها جارى است. (آنان) براى همیشه در بهشت جاودانهاند، خدا از آنان راضى است و آنان نیز از او راضى. این مقام مخصوص کسى است که از پروردگارش خشیت دارد.
===============================
سلام به دو استاد عزیزم و دوستان نازنینم در این سایت الهی
الهی که حال دلتون عالی عالی باشه و هر روزتون بهتر از دیروز باشه
سپاسگزار خداوندم برای تعهدم و حضورم در این گام
إِنَّ سَعْیَکُمْ لَشَتَّىٰ
تلاش شما خیلی پراکنده است
برای رسیدن به هدف، یه سری کارها رو باید انجام بدیم و همزمان یه سری کارها رو نباید انجام بدیم
یعنی باید یه پامون رو گاز بشه و همزمان اون یکی پامون رو ترمز نباشه
یه وقت هست که یه خواسته ای داریم و باورای خوبی براش ساختیم و اقدامات عملی رو انجام دادیم، انتظارمون اینه که طبق قانون به اون خواسته برسیم ولی رخ نمیده، اینجا باید ببینیم ما چه ترمزی داریم، بریم سراغ پیدا کردن ترمزمون
برای پیدا کردن ترمزامون رو عقل خودمون حساب نکنیم، از خداوند درخواست هدایت کنیم
و وقتی که به عجز خودمون در برابر خداوند اعتراف کنیم هدایتها و الهامات خداوند به کمکمون میاد
هر وقت بفهمیم داریم مسیر رو اشتباه میریم باید همونجا استاپ کنیم و برگردیم (جسارت پرداخت بها) اصلاً مهم نیست چقدر از مسیر رو رفتیم چقدر تلاش کردیم یا وقت صرفش کردیم، اگر همون مسیر رو ادامه بدیم از خواسته مون دورتر میشیم
بحث اشتباه و درست نیست، بحث خواسته های ماست، مثلاً غروب خورشید رو می خواستیم ببینیم و داشتیم بسمت مغرب می رفتیم، حالا میخوایم طلوع خورشید رو ببینیم، خب باید برگردیم بسمت مشرق بریم
فرکانس هامون باید هم جهت با هدفمون باشه تا بهش برسیم، اگر فرکانس هامون هم راستا با خواسته مون نیست مهم نیست که چقدر اونو میخوایم یا چقدر براش تلاش کردیم، ما به اون خوسته نمی رسیم، مثل همون بحث گاز و ترمزه
یه وقت ما میخوایم به یه هدفی برسیم ولی ذهنمون درگیر مسئله متضاد با اون خواسته هست؛ نمیشود و نمی تونیم به اون خواسته برسیم، باید ذهنمونو از اون ناخواسته خالی کنیم
وقتی تمرکزمونو از ناخواسته برمیداریم درها بصورت معجزه آسا باز میشه همزمانیها رخ میده دستان خداوند به یاری ما میان و همه کارها خیلی راحت انجام میشه
در مورد خواسته مون نگران نباشیم، اگر نگران باشیم یعنی در حقیقت داریم به نداشتن خواسته مون توجه می کنیم و فرکانس ارسال می کنیم و جهان هم طبق فرکانس هایی که ما می فرستیم بما پاسخ میده در نتیجه به اون خواسته نمیرسیم
چیزی رو که میخوایم اتفاق بیوفته قلباً بسپریم به خدا، ویژگی های خواسته مونو مشخص کنیم و چگونگی رسیدن به خواسته رو به خدا واگذار کنیم نسبت به خواسته مون رها باشیم
و بگیم الخیر فیما وقع، اگر اتفاق بیوفته خوشحال میشم و اگر هم اتفاق نیوفته ناراحت نمیشم
خداوند هم از ساده ترین و راحتترین و بهترین راه ما رو به خواسته مون میرسونه
تمام اتفاقاتی که وارد زندگی ما میشه بخاطر باورهای ماست، و ما فقط باید باورهامونو درست کنیم، تغییر باورها زمان میبره ولی هرچقدر که بیشتر کار می کنیم هی مدارمون بیشتر تغییر می کنه، هرچقدر که مدارمون تغییر کنه هی به جاهای بهتر هدایت میشیم
——————
چقدر جالب بود برام وقتی که استاد قضیه رفتن به سفارت امریکا و ویزا گرفتن رو توضیح میداد، و منو یاد دو باری انداخت که برای ویزای توریستی رفتم سفارت امریکا و شباهتهایی که با ماجرای استاد وجود داشت
بار اول سفارت امریکا در کانادا رفتیم یه عالمه هم مدارک با خودمون برده بودیم(من و همسرم) هیچکدوم رو از من نخواستند، چه افسرهای مربوطه و چه مأمورهایی که تو صف راهنمایی می کردن اینقدر با خوشرویی با ما رفتار کردن که ما لذت بردیم،
و منم واقعاً رها بودم نگرانی نداشتم، و چیزی که اتفاق افتاد این بود که درخواست ویزای من درجا پذیرفته شد، و بعد که همراه دخترم سمیه و نوه عزیزم تینای هشت ساله و دامادم با ماشین رفتیم امریکا در ایست بازرسی مرزی اصلاً ماشین رو بازرسی نکردن، و وقتی وارد سالن بازرسی شدیم سمیه جان تینا رو برد دستشویی و دامادم همراه من اومد و پاسپورتمو دادم به مأمور پشت میز، فقط دوتا سؤال از من پرسید: به چه منظور اومدی؟ و چقدر میخوای بمونی و بلا فاصله اجازه ورود صادر کرد، بقیه اش مشغول گپ زدن با دامادم شد، تازه عوارض ورود هم از من نگرفت! یعنی گفت مأمور مسئول عوارض فعلاً نیستش شما هم نمیخواد عوارض پرداخت کنی
در کل سه چهار دقیقه بیشتر طول نکشید و همون موقع سمیه و تینا از دستشویی اومدن بیرون، یعنی سمی جان اصلاً باورش نمیشد که اینقدر زود کار من انجام شده
و بار دوم هم در ارمنستان به همون شکل با من رفتار شد و هیچ مدرکی نخواستند و درجا با درخواست ویزای من موافقت کردند
خدایا منونم متشکرم میدونم که تو برام این کارها رو کردی
چه حس خوبیه یاد آوری خاطرات شیرین
و از اون شیرینتر اینکه من با تغییری که در باورهام ایجاد کردم اینها برام رخ داد
خدایا شکرت که دوره راهنمای عملی دستیابی به رویاها رو برام خریدی
خدایا شکرت برای همه نعمتهام
سپاسگزار استاد جان و استاد شایسته جان و دوستان جان هستم
خدایا شکرت برای یه گام دیگه و یه کامنت دیگه
در پناه خدای مهربان شاد باشید سلامت باشید ثروتمند و خوشبخت باشید و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید