مصاحبه با استاد | اجرای مفهوم «هم فرکانس شدن با خواسته» - صفحه 33

540 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    زهرانجفی گفته:
    مدت عضویت: 1562 روز

    سلام استادجانم ومریم عزیزم و خانواده بزرگ عباسمنش دوست داشتنی

    ردپای گام 16

    ان سعیکم لشتی

    همین یک کلمه روز منو ساخت وفهمیدم چه کارهایی رو باید بکنم وچه کارهایی رو نباید بکنم

    منصفانه بخوام بگم استادجانم از گام 14 به بعد دارم بیشتر به انجام ندادن کارهایی که نبایدِ فکر میکنم وتمرکز میکنم

    من به شخصه اکثرا سعی وتلاشم در انجام کارهایی بود که باید انجام بدم ولی به گفته شما پام رو ترمز بود گازمیدادم.

    من فکر ودل ودست وزبانم وبهتر بگم ذهن واعمالم باهم هماهنگ نبود.واسه همین بود که به خواسته ام نمیرسیدم.

    مثال حرکت به سمت غروب وطلوع بسیار عالی بود واصل مطلب رو می رسوند.

    استادجان خیلی لذت میبرم از هم کلامی شما باخدا

    اونجایی که میگید من فقیرم به هرآنچه ازتوبمن برسه،من هیچ فکری ندارم،توبگو قضیه چیه وکجای کارایرادداره؟تومنو آگاه کن.

    اوج کوچیکی در مقابل خدا واتصال وتوکل هستش و همینه که جوابا تند وتند میاد وقتی که شخص به ناآگاهی خودش در مقابل خدا اعتراف میکنه سرشاراز آگاهی وهوش میشه.

    شجاعتتون رو خیلی تحسین میکنم که هرجا متوجه شید راهو اشتباه رفتید،یاخواستتون چیز دیگه ایه بدون به توجه به کارهایی که انجام دادید مسیررفته رو سریع برمیگردید.

    جمله سنگینی بود واقعا که وقتی تومسیری مهم نیست چقدر تلاش میکنی اگر فرکانست هم راستا بااون نباشه به هدفت نمیرسی

    ومنی که میخواستم به خواستم برسم ولی ذهنم درگیر چیز دیگه ای بود حتی فیزیکال هم درگیر چیز دیگه ای بودم.

    استادجانم این میزان ازتسلیم بودن شما پیش خداوند قابل تحسین وستایشه.رها وآزاد همه چیو میسپارید به خدا و به الخیرو فی ماوقع اعتقاد شدید دارید وحتی انتخاب مسیر رو هم به خدا میسپارید.

    این ی کار رو خداوکیلی خیلی خوب ازتون یاد گرفتم وعمل میکنم و انصافا هم خیلی خیر وبرکت ازش دیدم.

    درپناه خداباشید.آمین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    سعید ذاکری گفته:
    مدت عضویت: 2893 روز

    سلام و درود بی پایان به استاد عزیزم و همینطور خانوم شایسته مهربان و دوست داشتنی

    بریم ادامه آگاهی های ناب با آموزش های استاد بینظیرم

    استاد عزیزم در مورد هدف صحبت کردین

    چقدر مهمه که یکی دو تا هدف مهم داشته باشیم تا بتونیم به راحتی روی اون اهداف کار کنیم تمرکز کنیم . فکر میکنم وقتی بصورت فوکِس لیزری روی اهدافمون کار میکنیم اونجاست که مدام رصد می‌کنیم خوب الان کجای مسیر هستیم کجاها رو باید اصلاح کنیم کجاها رو باید پر قدرت برویم .

    به قول استاد چه کارهایی رو باید انجام بدیم و چه کارهایی رو نباید انجام بدیم . اگر تمرکز نباشه چطور باید بفهمیم که کلی کار رو نباید انجام بدیم و همینجوری مسیر قبلی رو ادامه می‌دیم و هیچ نتیجه خاصی هم دریافت نمیشود .

    وای چقدر دوست داشتم اون قسمتی که گفتین من از خدا مداوم سوال میکنم الان چه کارهایی رو باید انجام بدم و چه کارهایی رو نباید انجام بدم. و صبح تا شب به این موضوع اعتراف میکنین که من ناتوانم و هیچی نمی‌دونم ، تو به من بگو ، تو منو هدایت کن . من تسلیم تسلیمم .

    و این قدرت سوال چقدر می‌تونه ذهن ما رو کنترل کنه . چقدر می‌تونه برای ما باور سازی کنه اگر درست از این ابزار استفاده کنیم . چقدر می‌تونه راحت تر مسئله ما رو حل کنه و کلی راهکار عملی خوب پیش روی ما بذاره و ما رو به مسیر درست هدایت کنه .

    استاد خیلی تحسینتون کردم وقتی گفتین اگر متوجه بشین مسیر اشتباه رو میرین خیلی راحت تغییر مسیر میدهید و نگران نیستین .

    منطق این نوع عملکرد و نگاه خیلی ساده است ولی در مقام عمل برای کسی که کلی سرمایه گذاری کرده و نتایج خوبی هم گرفته و فقط چون با هدف بعدیش سنخیت ندارد تغییر مسیر میدهد کار سختیه. البته که با تحلیل کامل موضوع و هزاران بار منطقی کردن اون و عمل کردن به اون راحت تر میشه . و در کل خیلی ها شاید قید هدف بعدی رو بزنن و با همون فرمان قبلی ادامه دهند و این شجاعت شما استاد عزیزم رو تحسین میکنم

    باورهای خوب این موضوع :

    من خیلی مهم هستم و اهداف منم خیلی مهمه پس هر کاری لازم باشه براش انجام میدهم حتی اگر تغییر مسیر لازم داشته باشه.

    این جهان ، جهان فراوانیه . دوباره اینقدر پول می‌سازیم که این هزینه کردهای قبلی رو به راحتی جبران می‌کنیم .

    ما اومدیم جهان و خودمون رو تجربه کنیم و بهتر بشناسیم و ممکنه توی مسیر اشتباه کنیم و اشتباه برویم . هیچ ایرادی ندارد . تغییر مسیر میدهیم . جالب اینکه توی اون مسیر هم کلی تجربه بدست آوردیم و لذت بردیم و اون هم قسمتی از مسیر رسیدنمون به هدف بوده

    چون ایمان دارم و مطمئنم باورهای من خالق شرایط من هستن پس نگران نیستم و پر قدرت ادامه میدهم و به خدا توکل میکنم و یقین دارم میتونم به همه خواسته هام برسم .

    استاد در ادامه فایل گفتین وقتی فرکانس ها از همه جهات تنظیم باشه اون خواسته شما باید به راحت ترین شکل ممکن اتفاق بیفته . همزمانی هایی رخ میدهد که شاید هیچ ایده ای راجع به اونها نداشته باشیم . یعنی قرار نیست اگر یک نفر راجع به موضوعی اذیت شده باشه شما هم الزاما باید اذیت شوید . چون فرکانس ها و باورها یکی نیست . پس اگر کسی تجربه اش رو برای شما تعریف کرد که در فلان جا یا فلان موضوع اذیت شده شما هم در رسیدن به اون خواسته باید این زجرها رو بکشین .

    هر لحظه کسی اینجوری گفت شما توی ذهنتون تصحیح کنین که نه میشه این خواسته رو جوری دیگری که هم راحت باشه هم لذت بخش باشه و هم سریعتر باشه خلق کرد ، فقط باید جوری دیگری باور کنیم یا الگوی مناسب اون رو پیدا کنیم .

    و در آخر به این باورهای کلیدی اشاره کردین که اولا من به مسیر چجوری به خواسته رسیدن اصلا کاری ندارم ( ترمز بسیار مهم و ناقلا) و در عوض تمرکزم روی این هست که چرا من این خواسته رو دارم و تمرکز روی اصل خواسته است

    ثانیا به خدا توکل میکنم که خداوند اونجوری که راحت تر و ساده تره و به نفع من هست اتفاقات رو رقم بزنه . حالا اگر شد من خوشحال میشوم ولی اگر نشد ناراحت نمی‌شوم . و تسلیم تسلیمم .

    و اینها همه به ما میگه بچه ها فقط روی خواسته ها و بهبود باورها و ارتقای مدارتون تمرکز کنین و نتیجه رو به خدا بسپارید و فقط توکل کنین و خوشحال باشید که خداوند به وعده اش عمل میکند و لاجرم خواسته های ما رو وارد زندگی ما میکند و اتفاقات مشابه با فرکانس های ما رو برای ما ایجاد میکند و این خیییبیلی عالیه

    خدایا هزاران بار از تو سپاسگزارم برای هدایتمون به این دوره فوق العاده برای مهاجرت به مدار بالاتر.

    و بینهایت از استاد عزیز و خانوم شایسته مهربان سپاسگزارم که با عشق کار میکنن و بهترین الگوهای ما هستن برای رسیدن ما به خواسته هامون .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    سیداحمد میرابوالقاسمی گفته:
    مدت عضویت: 1902 روز

    بنام خدای بخشنده و مهربان

    سلام بر اساتید عزیز و گرامی و دوست داشتنی و با دانش و و توحیدی

    سلام بر دوستان هم سایتی و همدوره ای

    پروژه مهاجرت به مدار بالاتر

    گام شانزدهم : هم فرکانس شدن با خواسته ها

    سوره لیل

    بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ

    وَٱلَّیۡلِ إِذَا یَغۡشَىٰ(1) سوگند به شب هنگامى که فرو پوشد

    وَٱلنَّهَارِ إِذَا تَجَلَّىٰ (2) سوگند به روز هنگامى که آشکار شود

    وَمَا خَلَقَ ٱلذَّکَرَ وَٱلۡأُنثَىٰٓ (3) سوگند به آن که نر و ماده را آفرید

    إِنَّ سَعۡیَکُمۡ لَشَتَّىٰ (4) همانا تلاشتان گوناگون و پراکنده است

    فَأَمَّا مَنۡ أَعۡطَىٰ وَٱتَّقَىٰ(5) پس امّا کسى که بخشید و پرهیزگارى کرد

    وَصَدَّقَ بِٱلۡحُسۡنَىٰ (6) و وعده نیکوتر را باور کرد

    فَسَنُیَسِّرُهُۥ لِلۡیُسۡرَىٰ(7) پس به زودى او را براى راه آسانی آماده مى‌کنیم

    تلاش شما خیلی پراکنده است، برای رسیدن به خواسته:

    1- یکسری کارها را باید انجام دهیم،(تمرکز)

    2- یکسری کارها را نباید انجام دهیم (اعراض از ناخواسته)

    برای رسیدن به خواسته، هدایت و الهام گرفتن از خداوند با خدای خود خلوت کنیم و باهاش صحبت کنیم و بهش بگیم خدایا من نمیدونم چکار کنم خودت بهم بگو چکار کنم؟

    اینکه اگر مسیری رو انتخاب کردی و در میانه راه متوجه شدی راه بهتر برای رسیدن به خواسته مسیر دیگری است دیگر ادامه ندهم و در مسیر جدید قدم بزارم

    وقتی یک هدفی دارم باید فرکانسهام در راستای اون هدف باشد

    تمرکز روی هدف، هم راستا با فرکانس، هم راستا با خواسته

    احساس خوب؛ توکل، ایمان، هم فرکانس با مدار، امید

    هر وقت به خدا ایمان داشته باشی، و توکل کنی، و فرکانس مناسب با خواسته ارسال کنیم حتما به خواسته میرسم.

    هر چقدر بیشتر روی تغییر باورها کار کنیم مدار تغییر میکند

    هیچ خواسته ای آنقدرها بزرگ نیست که نتوانی به آن برسی

    خداوندا خودت در این مسیر هدایتم کن و بهم بگو چکار کنم

    خدایا بابت همه احساسهای خوبی که به من می‌بخشی بسیار سپاسگزارم

    گام شانزدهم

    2025/01/24

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    محبوبه عارفی گفته:
    مدت عضویت: 1192 روز

    سلام به استاد گرامی و خانم شایسته ی عزیز

    خدارو هزاران بار برای وجود پر برکتتون سپاسگزارم

    من امروزم رو با خوندن متن این فایل شروع کردم

    و چه شروع پر قدرتی بود

    و خواستم به طور ویژه از خانم شایسته ی عزیز تشکر کنم.

    چرا که اثر گذاری و مطالب ارزشمند استاد یک طرف ،

    ….

    دسته بندی مطالب به صورت چکیده ، آن هم از دیدگاه ارزشمند خانم شایسته که به طور کامل هر جنبه ای رو در نظر می گیرن ، در کنار آگاهی هایی که استاد میدن ، اثر گذاری مطالب رو صد چندان میکنه .

    این کار خانم شایسته ی عزیز ، باعث میشه این آگاهی ها ، به شکلی منظم در ذهن دسته بندی بشه و به نظر من خیییلی موثر در بالا رفتن مدار ما میشه .

    خواستم به طور ویژه از خانم شایسته ی نازنین ، بابت این کار مهمی که انجام میدن ، تشکر کنم .

    این هنر شما ، پازل های بهم ریخته ی آگاهی رو در ذهن من ،به زیبایی سر جای خودش قرار میده.

    خیلی دوستون دارم و قدردان شما هستم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    نرگس پرورش گفته:
    مدت عضویت: 2196 روز

    به نام مهربان هدایتگرم

    سپاسگزار خداوند ک باز هم تونستم آموزشی دیگر و فایلی جدید رو تجربه کنم خدا رو شکر ک گامی تازه رو برمیدارم ، گام شانزدهم از پروژه‌ی «مهاجرت به مدار بالاتر»

    وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ ۖ أُجِیبُ دَعْوَهَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ ۖ فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی وَلْیُؤْمِنُوا بِی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ

    هنگامی که بندگانم از تو درباره من بپرسند،یقیناً من نزدیکم، دعای دعاکننده را زمانی که مرا بخواند اجابت می کنم؛ پس باید دعوتم را بپذیرند و به من ایمان آورند، تا راه یابند.

    قدرت سوال … استاد واقعا من هم متوجه شدم ک اصل سوال پرسیدن از خودت چقدر می‌تونه راهگشا باشه. چقدر می‌تونه آدم رو به وضوح برسونه . چقدر می‌تونه آدم رو به سمت راه حل هدایت کنه . چقدر می‌تونه از سردرگمی ها رهایی ببخشه و به درک درست هدایت کنه . از همه مهمتر متوجه شدم ک من پرسشگر هستم و خداوند پاسخ دهنده ، خداوندی ک از رگ گردن به من نزدیک تره و همیشه در دسترس . خب پس همیشه همه سوالاتم پاسخ داده خواهند شد توسط این خدای قدرتمند و همیشه در دسترس .

    بنابراین من باید با پرسیدن سوالات خوب از خودم خودم رو خواسته هام رو باورها و هرآنچه به من و راه من مربوط هست بشناسم و کشف کنم . مثل بچه ها ، ک همیشه در حال پرسیدن و کشف کردن هستن. باید از خودم بپرسم که دلیل خواسته‌هایی ک دارم چیه و خواسته‌هام از کجا نشأت میگیرن ؟ باید با این سوال بهتر ب تمام جنبه هایی خواسته م اشراف پیدا کنم و درک کنم دقیقا من به چی نیاز دارم و چیو می‌خوام. چی می‌تونه دقیقا اون نیاز من رو رفع کنه.

    بعد از اینکه خواسته‌م برام واضح شد باید از خودم بپرسم ک چطور میتونم به خواسته‌م برسم ؟؟

    باید رو ب روی خداوند بنشینم و در برابر اون با تواضع اظهار تسلیم بودن کنم و بگم ک من نمیتونم بفهمم ک چطور باید به خواسته م برسم . من هیچ فکری ندارم، من به هر خیری ک از تو ب من برسه فقیرم ، تو بگو چ کاری باید بکنم. تو منو هدایت کن . تو راهنمای من باش . تو مسیر رو برام واضح کن . من این خواسته رو دارم . تو قدم ها رو به من نشون بده و ب من قدرت و ایمان بده تا اون قدم رو بردارم و قدم بعدی رو و قدم های بعد رو … تو من رو در این مسیر پیش ببر و خواسته‌هام رو برام متجلی کن. من از تو می‌خوام . از تو درخواست میکنم .من تنها تو را می پرستم و تنها از تو یاری میجویم.

    و مثل همیشه خداوند ه ک من رو به این درک و این فایل و شنیدن این سخنان هدایت می‌کنه تا متوجه بشم ک من باید از چ مسیری برم تا بتونم فرمول تحقق خواسته هام رو یاد بگیرم :

    1.تمرکز بر اون خواسته : سعی و تلاش‌ت رو متمرکز کن . وقتی من یه هدفی دارم باید فرکانسهام هم در راستای اون هدف باشه . اگر فرکانس‌هام در راستای اون هدف نیست مهم نیست من چقدر دارم می دوم و تلاش میکنم . من به هدفم نمیرسم. فرکانسهای من با کانون توجه و تمرکز من اتفاق می‌افته . من باید ذهنم رو، توجه م رو ، تمام حواسم رو ب روی خواسته‌هام متمرکز کنم و خودم رو درگیر خواسته‌ی خودم بکنم.(اجازه ندم عوامل حواس پرتی تمرکز من رو از من بگیره و دچار نشتی فرکانس کنه)… وقتی فرکانس من تغییر می‌کنه و تمرکز می‌ره به سمت خواسته‌م جهان بقیه کارها رو انجام میده . جهان من رو در زمان درست در مکان درست قرار میده . جهان شرایط رو برای تحقق خواسته‌ی من فراهم می‌کنه . جهان آدمهای درست و مناسب رو سر راهم قرار میده. خداوند کارم رو آسان می‌کنه و چرخ ماشین خواسته‌هام روان‌تر حرکت می‌کنه و معجزات آشکار میشن .

    2.انجام ندادن یه سری کارها: ببینم چه کارهایی لازمه انجام ندم ک من رو از خواسته‌هام دور می‌کنه ؟ ببینم و بررسی کنم و از خداوند هدایت بطلبم که چ کارهایی هست ک انجام دادنشون من رو از اون خواسته دور نگه میداره و یه جورایی حکم ترمز رو بازی می‌کنه که نمی‌ذاره من به سرعت ب سمت خواسته حرکت کنم …خدایا به من الهام کن ک اگر مسیری رو اشتباه انتخاب کردم تغییر مسیر بدم . من رو از مسیری ک من رو از خواسته هام دور می‌کنه خارج کن و به مسیر خواسته‌هام وارد کن . مقاومت های من رو در برابر الهامات و ایده هات کم و کمتر کن تا ب محض اینکه با هدایتهای تو به اشتباهاتم پی می برم بتونم اصلاح مسیر کنم و در مسیر درست گام بردارم. به من کمک کن تا مسولیت زندگیم و انتخاب‌هام رو خودم به عهده بگیرم .

    همیشه وقتی این باورهای طلایی از زبان استاد خارج میشه من محو میشم:

    خداوند بی نهایت رزاقه

    بینهایت فراوانی در جهان وجود داره

    من اصلا نگران از دست دادن چیزی نیستم

    من دوباره آنچه می‌خوام رو می سازم

    وقتی ایمانت رو نشون میدی ، درها باز میشه

    3.انجام دادن یه سری کارها : چه کارهایی باید انجام بدم تا من رو به خواسته‌هام برسونه ؟ چ اقداماتی ، چه قدم هایی باید توسط من برداشته بشه ؟ سهم من چیه برای تحقق این خواسته ؟ خدایا به من الهام کن و بهم ایده بده. و ایمان بده . ایمان ،ایمانی ک عمل میآورد .

    من باید نسبت به خواسته م رها باشم …رهایی نسبت به خواسته و خودت رو وابسته ب روش رسیدن به خواسته نکن . نسبت بهش آزاد باش . اگر محقق بشه خوشحال میشم و اگر نشه ناراحت نمیشم . به خیر بودن جهان ایمان میارم و می‌دونم هر اتفاقی بیفته به نفع من هست .

    من به راحتی به خواسته‌هام میرسم . به راحتی همه چیز فراهم میشه . همه چیز به من داده میشه

    باور، احساس خوب، امید، توکل ، ایمان خواسته‌های من رو محقق خواهد کرد .

    تمام اتفاقات زندگی من، بخاطر باورهای من ه و من باید باورهای خودم رو درست کنم و هرچقدر بیشتر کار کنم مدارم تغییر می‌کنه و هرچقدر مدارم تغییر کنه به جاهای بهتر و افراد بهتر و شرایط بهتر هدایت میشم.

    خدایا کمکم کن ک باورهام رو درست کنم . من واقعا چیزی نمیدانم . تو دانای کلی . من رو هدایت و راهنمایی کن . من رو لحظه ای به حال خود وامگذار.

    سپاسگزارم استاد عزیزم 🩶

    سپاسگزارم عزیزانم در این جمع بهشتی🩶

    سپاسگزارم بانوی بهشت: مریم جانم🩶

    سپاسگزارم نرگس عزیزم🩶

    خداوند عاشق همه‌ی ماست🩶

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  6. -
    معصومه مقدس گفته:
    مدت عضویت: 1690 روز

    بنام خالق هستی که همه چیزم هستی

    با سلام خدمت استاد عزیزم و همه همراهان گرامی

    گام 16 : اجرای مفهوم هم فرکانس شدن با خواسته

    تمرین برای دانشجویان پروژه “مهاجرت به مدار بالاتر”

    به خواسته ای که در حال حاضر، بیش از هر چیز آن را می خواهی فکر کن و آن را یادداشت کن.

    سپس 2 لیست را به ترتیب زیر آماده کن:

    لیست اول که البته مهم تر است این است که: برای نزدیک تر شدن به این خواسته، انجام چه کارهایی را باید متوقف کنم؟

    در حال حاضر یکی از خواسته های خیلی بزرگی که دارم این هست که مستقل و جدا زندگی کنم و برای خودم یک مکان زندگی جداگانه فراهم کنم

    چه کارهایی رو باید متوقف کنم ؟

    1- من چند روزی هست که گلایه کردن از شرایط منزل رها کردم دیگه گلایه نکنم در ذهنم

    اگر با افراد منزل در هماهنگی نیستم این ارتباطی به خود خانه نداره و شروع کردم به سپاسگذاری از خود خانه برای امکاناتی که به من داده و با این روش احساس بهتری نسبت به محیط زندگی خودم پیدا کردم

    2- واکنش نشون ندادن به رفتارهای بد برادرم و از امروز یک تصمیم جدیدتری گرفتم اینکه گفتم فکر کن اصلا وجود نداره اگه این ادم کلا اگه نبود ایا اصلا هیچ تاثیر و کنشی در تو ایجاد میکرد حتی ازدرون؟

    و از اون لحظه رها کردم رفتارهای تند برادرم که با همه چیز جنگ و دعوا داره و مشکل داره با همه چیز اصطکاک داره مشکل از درون این ادم هست و حتی پدر مادرم هم دیگه اصلا جوابی نمیدن بهش هرچند رفتارهاش ناخوشایند هست

    3- سعی کردن برای کم کردن این فکر که همیشه بهم میگه تو همیشه تو این خونه و محله میمونی و نمیتونی تغییری ایجاد کنی تو زندگی ت و شرایط همیشه همینطوری میمونه

    این یکی از اون افکاری هست که چون سالیان زیاد میخواستم مستقل بشم و نشده این رفته تو ضمیر ناخوداگاه من که حتی اگه صدای ذهنم نشنوم

    این باور که یکی از پاشنه های اشیل من هست که شرایط همیشه همینطور میمونه و تو نمیتونی تغییرش بدی و تو توانش نداری تو اصلا ادم این کار نیستی و تو ادم تنبلی هستی که همیشه باید با حسرت به زندگی مردم نگاه کنی

    و این انقدر زیاد شده چون میلیون ها بار به خودم گفتم و اون زمان که پدرم میگفت شما هیچی نمیشین من همیشه میگفتم بعد ها بهت نشون میدیم ولی هر چه جلورفتم چون باورهام مخرب بوده و نتیجه همون حرف های پدرم میشد این باور در من شکل گرفته

    و الان ضمیر ناخوداگاه من هست که تکرار میکنه که هیچی نمیشی و هنوز هم برادرم مقایسه میکنه با بچه های مردم و خلاصه اون یکی از بزرگترین پاشنه های اشیل من هست که واقعا من در تمام ابعاد مخصوصا کاری و روابط فلج کرده

    اینکه بتونم به اون عمق افکار باور چطور نفوذ کنم و نمیدونم خدا باید هدایتم کنه تا به جواب برسم

    4- تلاش میکنم خودم گاهی برم برای خودم خرید کنم چون یکی از ترس هام اون خرج زندگی روزمره هست

    فقط خود خونه نیست

    میگم اگه خونه جور بشه اون هزینه های زندگی چی اون زمان دیگه اون هزینه های خورد خوراک با خودم هست و اینکه خودم باور ندارم هنوز که میتونم و دارم با این خرید کردن به خودم میگم که من میتونم از پس هزینه ها بر بیام

    و خداوند میرسونه و من باید روی باور مالی م کار کنم و هی این ها رو تکرار میکنم تا این ترس ها کم بشه چون این هم یکی از اون ترس اصلی هایی هست که میدونم خیلی مانع این اتفاق شده تا به اینجا

    خب حالا لیستی از کارهایی که فکر میکنم باید انجام بدم مینویسم :

    1- همش میرم قدم میزنم خونه ها رو نگاه میکنم میگم ببین این همه خونه میشه یکی ش برای من باشه

    بعد میگم که میشه کوچک باشه مهم نیست اول از جاهای کوچکتر شروع میشه حتی یک تک اتاق میتونه باشه

    2- دست خدا رو باز میزارم که میتونه هرکسی حتی بخواد بره خارج فقط میخواد خونه ش خالی نمونه میخواد یکی باشه که مطمین باشه و خداوند میتونه حتی در این حد راحت برام جور کنه

    و میگم خدا به هر روشی میتونه خونه رو مهیا کنه

    3 – میخوام طبق چیزی که در کتاب شفای زندگی یادگرفتم هر چیز دوست داشتنی که میبینم بگم این مال منه البته با حال خوب بگم و با اینکار اجازه بدم که کائنات به زندگی من بیاره و باور کنم که میتونم داشته باشمشون

    جدیدا که روی باورها کار کردم خیلی بهتر شدم و ذهن مثل قبل مقاومت نمیکنه و کم کم شروع کرده به باور اینکه من هم میتونم داشته باشم این هم به واسطه ایمان به خدایی هست که همه کار میتونه بکنه و هم اینکه من کم کم دارم کشف میکنم و متوجه میشم که پولساز بودن یک استعداد خاص نیست که فقط یکسری افراد داشته باشن و این برمیگرده به ساختن باور درست و خداوند بهم کمک میکنه این باورهای درست در خودم ایجاد کنم

    4- دارم روی الگوهای ثروت کار میکنم و این باید زیاد کنم و هر چه درامد من بیشتر بشه خب قطعا هم ترس هام کم میشه هم باور بهبود پیدا میکنه و این برای من طبیعی میشه که میتونم و زمانی که این برام داشتنش طبیعی بشه و از اون حالت نیاز خارج بشه دیگه اون زمان اتفاق میفته

    5- سعی کردم در همین محیط ارامش برای خودم ایجاد کنم از درون چون این باور پیدا کردم که من نباید برای فرار کردن به دنبال استقلال باشم بلکه با طی کردن تکامل و به ارامش درونی رسیدن برای رفتن به مدار بالاتر این اتفاق بیفته و داشتن زندگی بهتر و ارامش بیشتر

    6- دوستانی دارم که با شرایط خودم هستن واون ها هم مستقل دارن زندگی میکنن و تازه کار شخصی خودشون هم راه انداختن با قسط و قرض البته من اون بخش کار ندارم ولی میگم وقتی اون با یک خیاطی تونسته من هم میتونم

    و ازش الگو میگیرم

    7 – هر هزینه ای که میکنم قراردادی با کائنات بستم که 10 برابرش بهم برگرده و با شادی و رضایت پرداخت کنم از اینکه توانایی مالی هزینه کردن دارم و یاداور میشم که رشد مالی داشتم و الان میتونم هزینه کنم این بهم کمک میکنه که راه های برگشت ثروت باز کنم به زندگی م

    و همون زمان شروع میکنم به شکرگزاری از اون مبلغ 10 برابری که به حسابم واریز شده و با اینکار از پیش سپاسگذاری نعمتی میکنم که قراره به زندگی م بیاد و از این طریق به کائنات میگم اطمینان دارم این مبلغ به حسابم میاری

    و این روش بهم خیلی جواب داده حالا شاید همون مبالغ نیومده ولی به شکل شگفت انگیزی اسان تر از قبل ورودی مالی دارم و مشتری برام میاره خداوند

    8- قدردانی میکنم و تمیز میکنم وسایل منزل و وقتی دارم کاری میکنم تصور میکنم که در خونه خودم هستم و دارم برای خودم اینکار میکنم و از خدا سپاسگذاری میکنم که کمکم کرد تا بتونم تو خونه خودم زندگی کنم و با ارام کردن و تمیز کردن محیطم دارم نشون میدم که من قدردان داشته هام هستم و کائنات از این جنس به من بیشتر بده

    خدایا تنها تو را میپرستم و از تو یاری میجویم مرا به راه راست هدایت کن راه کسانی که به انها نعمت دادی

    خدایا من اسان کن برای اسانی ها

    استاد عزیزم و خانم شایسته گرامی از شما بی نهایت سپاسگذارم

    در پناه خدای همیشه هدایتگر که وعده هاش حق باشیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  7. -
    یاسر گفته:
    مدت عضویت: 3100 روز

    سلام به استاد عباسمنش عزیزم و استاد شایسته مهربان و دوستان عزیزم تو این سایت ارزشمند و توحیدی

    گام 16 مهاجرت به مدار بالاتر :

    استاد تو این فایل میگن که خواسته هامون و دقیقا بنویسم که چی میخوایم و چه کارهایی باید انجام بدیم برای رسیدن بهش و چه کارهایی نباید انجام بدیم

    چند هفته ی اخیر توی یک متن یکی از دوستان عزیزم توی سایت یک الهامی بهم شد که خواستتو مشخص کن تمرکز لیزری بزار روش تا بتونی به خواستت برسی اینجوری بخوای پراکنده باشه تمرکزت نتیجه یا نمیاد یا دیر میاد یا خیلی موقع ها فقط در حد نشانه و نتایج کوچک ختم میشه.

    از اونجایی که من این الهام و خیلی واضح دریافت کردم بلافاصله تعهد دادم که بهش عمل کنم اینو متوجه شدم بخاطر تغییر مدار من بود که درکم تغییر کرد که بتونم این موضوع رو به خوبی درک و سعی به عمل کردن بکنم.

    خداروشکر هر روز نشانه هایی میبینم که تغییر مدارم و حس میکنم امیدوارم خدا بهم کمک کنه تا پای این تعهدی که دادم مثل مابقی تعهداتم محکم بمونم

    استاد گفتن در مورد خواسته هامون از خدا سوال بپرسیم و ازش درخواست کمک کنیم که مسیر درست بهمون بگه

    در مورد این موضوع خداروشکر خوب عمل میکنم همیشه با خدا حرف میزنم همیشه ازش درخواست کمک میکنم همیشه میخوام منو به آسون ترین راه ها هدایت کنه من کلا از بچگی احساس میکنم اینجوری بودم حداقل تا جایی که یادم میاد زیاد با خودم حرف میزدم زیاد تو تنهایی خودم با خودم حرف میزدم ولی اونموقع ها نمیدونستم دارم با خدا حرف میزنم الان که چندسال با استاد عزیزمون آشنا شدم میفهمم.

    در مورد اینکه اگه یک مسیری رو رفتیم هر جایی که احساس کردیم اشتباه همونجا مسیر و عوض کنیم توی این زمینه هم تقریبا خوب عمل کردم من از بچگی هیچوقت یک دوست صمیمی که هیچ یک دوست معمولی که سال های سال باهاش دوست باشم نداشتم اونم به این دلیل هر وقت توی ارتباط دوستی احساس میکردم مسیر فکری مون شباهت به هم نداره اون دوستی رو همونجا تموم میکردم اصلا هم به این فکر نمیکردم بخوان ناراحت بشن که دیگه باهاشون ارتباط برقرار نمیکنم چون همیشه عادت داشتم از خیلی سال ها قبل با دوستام در مورد رویاهام و آرزو هایی که دارم حرف میزدم

    قانون و نمیدونستم :)))))

    وقتی میدیدم تو ذهن اونا نمیگنجه که میشه رسید به این خواسته ها و گاها مسخره میکردن یا اینکه نه بابا کی به این جایگاهی که تو میگی رسیده که تو برسی میگفتم این این این ها همه به این خواسته های بزرگ رسیدن پس منم میتونم چی از اونا کمتر دارم مگه اونام مثل من انسانن ولی اونا بازم حرف خودشون و میزدن اینجا بود که حسی تو وجودم میگفت قطع رابطه کن اینا افرادی نیستن که باهاشون باید ارتباط برقرار کنی اونموقع ها هیچ چیزی از الهامات نمیفهمیدم چون خیلی سنم پایین بود ولی بهش اعتماد میکردم و رابطه مو قطع میکردم و خیلی به این فکر کردم چرا نمیرسم به این خواسته ها خیلی فکر کردم چون برام مهم بود تجربه کردنشون همیشه به خودم میگفتم من تا این خواسته ها رو تجربه نکنم از این دنیا نمیرم خلاصه گذشت و گذشت بعد از سالها هدایت شدم به سایت استاد عباسمنش عزیزم بعد دیدم عه این همون مسیری که میرسم به خواسته هام اینجا مسیر نورانی انگار اینجا دیگه اون تاریکی که همه ازش حرف میزنن نیست فایل ها رو گوش کردم و تا جایی که درک کردم عمل کردم یسری خواسته های کوچیک اتفاق افتاد من صحبت کردم خدایا چرا نمیشه چرا نمیرسم به اون خواسته های قشنگم و عادت دارم وقتی میخوام با خدا حرف بزنم یا میرم کنار ساحل یا خیابون ساعت ها قدم میزنم و حرف میزنم گاهی هم شب ها قبل خواب که همه میخوابیدن توی اون سکوت بهتر تمرکز میکنم و حرف میزنم درخواست میکنم تا اینکه هدایت خدا منو به دوره ی فوق العاده ارزشمند احساس لیاقت تو این دوره ترمزم و پیدا کردم احساس گناه که اگه من روی خودم تمرکز کنم اگه به خودم فقط فکر کنم به خواسته های خودم فقط فکر کنم به خانواده فکر نکنم این خودخواهی بعد که به روند خودم فکر کردم دیدم بله هر جا که از مسیر خارج شدم بخاطر احساس گناه که دارم خودخواهی میکنم دارم فقط به خودم و خواسته هام فکر میکنم خداروشکر دارم لیزری روی این موضوع کار میکنم میدونم اگه این حل بشه خواسته هام منو بمباران میکنن

    از تمرین این گام به کجا رفتم نمیدونم حتما خدا بود نوشت حتما باید نوشته میشد که منو به این مسیر آورد

    یک رد پایی شد از من تا بعدها بخونم تا یادم بمونه

    از همه ی دوستان عزیزم ممنونم که وقت گذاشتین و خوندین

    از استاد عباسمنش عزیزم هم بینهایت سپاسگزارم استاد عاشقتم با تمام وجودم

    استاد شایسته عزیز از شما هم بینهایت سپاسگزارم بابت همه چیز

    خدایا عاشقتم که عاشقمی

    خدایا برای چیزهایی که به من دادی ولی نمیبینم سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  8. -
    مهسا آبسری گفته:
    مدت عضویت: 862 روز

    بنام خداوند هدایتگرم به زیبایی‌ها

    سلام استاد جونم

    سلام مریم عزیزم خداقوت بخاطر بروز رسانی این آگاهی‌های بی نظیر و نابی که هرشب قرار میدی عزیزم دست مریزاد خسته نباشی

    خدایا شکرت بخاطر گام 16

    خدا میدونه که کامنت گذاشتن تو سایت عباس منش خودش تو یه لول دیگه است اصلا وقتی هر شب کامنت میزاری انگار خودبخود مدارت بالاتر میره

    من وقتایی که مهمون میاد کلا تمرکزمو میگیره کلا انرژیم تحلیل میره و تمرکزم میاد پایین ولی امشب گفتم مهسا تو باید بتونی جمع کنی خودتو اشکال نداره تو ادامه بده کامنت نوشتن باعث میشه اون انرژی دوباره بهم برگرده و بدونم اصلا مسیرم کجاست پیداش کنم و دوباره بیام رو خط

    استاد جون خیلی فایل عالی و بی نظیری بود با رسم شکل تمرکزو بهمون توضیح دادین واقعا

    اینکه من اگه بخوام به خواسته ای برسم بابا باید کل تمرکزم روش باشه نباید تلاشم پراکنده باشه باورهایی که میسازم عملکردم همه باید روی اون خواسته متمرکز باشه و تو باورهاتو بسازی و منتظر باشی که هدایت بشی الهاماتو دریافت کنی خداجونم منو هدایت کن ،چطوری چطوری باید متمرکز باشم من حتی اینم بلد نیستم من نمی‌دونم باید چطوری تمرکزمو یکجا جمع کنم من هیچی نیستم و از تو میخوام که هدایتم کنی همینی که استاد میگه مهمه منو هدایتم کن بتونم روش فوکوس کنم

    چند روزی میشه که روی یکی از ترمزای اصلی و مهمم که تازه پیداش کردم فوکوس کردم و برا اولین بار انگار بلد شدم روی اون باور کار کنم انگار دارم ی اپسیلون میرم جلوتر خداروهزار بار شکر بخاطر این الهامات خدا کمکم کنه بتونم قدم به قدم جلو برم و مث قبلا کم نیارم هرروز باید به خودم یادآوری کنم که مهسا مواظب باش

    مهسا حواست باشه چه ورودیهایی دریافت میکنی

    حواست باشه با یه ساعت دوساعت کار کردن رو یه باوری که ریشه داره تو ذهنت نباید انتظار نتیجه آنچنان داشته باشی و ناامید نباش و ادامه بده

    مهسا حواست باشه تو هیچی نیستی تو هیچی نیست و همه چی رو باید از خودش بخوای فقط خودش میتونه تو رو هدایت کنه به راه درست

    مهسا یادت باشه هر لحظه باید حالت خوب باشه و قانون احساس خوب مساوی است با اتفاقات خوب رو هرگز فراموش نکن

    مهسا روی تمرکزت کار کن اینم تکامل می‌خواد ذهن من پراکنده است و تمرکز کامل واسم سخته ولی من باید تو این مورد تکاملمو طی کنم و آروم آروم تمرکزمو درستش کنم خداوند هدایتم میکنه من ادامه میدم و از خدای خودم کمک میخوام

    خدایا تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری میخواهم مرا به راه راست به راه کسانی که به آنها نعمت دادی هدایت کن آمین یا رب العالمین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    فواد بنیادی گفته:
    مدت عضویت: 872 روز

    به نام خداوند مهربان و بخشنده

    خداوند را هزاران مرتبه سپاس گزارم بابت یک روز عالی دیگر الهی شکرت

    سلام به استاد عزیزم مریم جان عزیز و دوستان خوبم

    پروژه مهاجرت به مدار بالاتر

    گام 16

    وختی یک خواسته در وجود من شکل میگیره من نباید بچسپم به مسیر که در ذهنم ساختم برای رسیدن به خواسته ام

    خداوند از راه های مرا به خواسته ام می رساند که برای من منطقی نیست نباید دست های خداوند را ببندم و مسیر را برایش نشان بدم بگذارم خودی خدا مرا به خواسته ام برساند از راه که برای من منطقی نیست

    و بحث انجام دادن بعضی کار های درست و انجام ندادن بعضی کار های است که اصلا فایده ندارد

    خداوند را هزاران مرتبه سپاسگزارم بابت یک روز عالی دیگر الهی شکرت

    خدای مهربانم من بودن تو هیچ ام بودن تو نمی توانم کاری انجام بدم

    خدای عزیزم دلبر شیرینم یار همیشگی ام تو هدایت ام کن تو دستم را رها مکن تو به مسیر را نشان بده من به بی عقلی و بی منطقی خودم اعتراف میکنم خدایا تنها تو را می پرستم و تنها از تو کمک و یاری می خواهم الهی به امید تو

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    مصطفی سیار گفته:
    مدت عضویت: 744 روز

    به نام خداوند بخشنده و بخشایشگر که تنها قدرت حاکم بر جهان هستی است.

    درود بر همه دوستان عزیز و همفرکانسی.

    درود بر استاد عباسمنش امیدوارم که مثل همیشه شاد و سلامت باشید .

    درود خدمت خانوم شایسته بزرگوار و با کمال تشکر از زحماتتون .

    گام شانزدهم پروژه مهاجرت به مدار بالاتر.

    اجرای مفهوم 《همفرکانس شدن با خواسته‌ 》

    وقتی یه خواسته ای در وجودمون شکل میگیره ، اول از همه باید بدونیم که حتما خداوند قابلیت رسیدن بهش رو در ما قرار داده ، هر چیزی برای رسیدن به خواسته لازم باشه در وجود ما هست . با تمرکز روی باور فراوانی و درک اینکه بینهایت نعمت در جهان هستی وجود دارد. یه سری قدم ها و کارها رو باید انجام بدیم بعد باید باور به امکان پذیر بودن اون خواسته رو در وجودمون تقویت کنیم و از خداوند بخواهیم که برای رسیدن به خواسته مون هدایتمون کنه که چه کاری رو باید انجام بدیم و تسلیم باشیم و هر هدایتی که اومد که بهمون احساس خوبی می‌داد بهش عمل کنیم 《چون اگه قرار بود با عمل کردن به نجواهای ذهنِ محدودمون به جایی برسیم که تا الان رسیده بودیم 》

    وقتی از خداوند هدایت می‌خواهیم باید تسلیم خداوند باشیم و به هدایت عمل کنیم اونوقته که همزمانی ها شکل میگره یه اتفاقاتی میوفته یه شرایطی پیش میاد یه دستانی از خداوند وارد عمل میشن که کمک می‌کنند ما به خواسته مون راحت و سریع برسیم باید تمرکزمون روی نکات مثبتی که توی هر لحظه برامون رخ میده باشه و سپاسگذار نعمتهایی باشیم که خداوند بهمون داده . با اعراض کردن از نکات منفی و اتفاقاتی که به ظاهر منفیه توجهمون رو از روی مسائل و ناخواسته ها برداریم .

    ما در روز ممکنه کلی کار انجام بدیم که اصلاً در جهت خواسته مون نیست برای این که به مدار خواسته وارد بشیم باید اون دسته از کارها رو متوقف کنیم چون از مسیر خواسته مون خارجمون میکنه و مسیر رو طولانی تر میکنه. کارهای بی‌جهت بی هدف و دستو پا گیر روزانه که همشون مثل یه ترمز محکم و زنگ زده یه جا محکم میخکوبمون کرده که هر چی گاز میدیم اصلاً حرکتی نمی‌کنیم.

    یه سری از کارها هم که همجهت و موازی با خواسته ای که داریم هستند باید انجام بدیم کارهای عملی در مسیر خواسته ایمان به امکان پذیری خواسته دیدن و تحسین کردن الگوهایی که به موفقیت رسیدند و باور کردن این که اگه اون رسیده من هم میتونم برسم گفتگوهای ذهنی مثبت و قدرتمند کننده.

    اگر خواسته ای داریم باید بهاشو پرداخت کنیم کسی مفتی و روی هوا به چیزی نرسیده .

    تجربه من از همفرکانس شدن با خواسته

    من خواسته مهاجرت به آمریکا رو دارم و خیلی این خواسته برام مهمه و درموردش زیاد صحبت می‌کنم توی دفتر هدفگذاری و سپاسگذاری های هر روز صبحم می‌نوشتم . چند ماه پیش هدایت شدم به همین فایل (همفرکانس شدن با خواسته ) بعد از خدا خواستم هدایتم کنه .

    اون موقع مغازه جوجه سرا داشتم توی خونه اجاره ای بودم و یه ویلای نیمه ساخت داشتم . بعد گفتم چه کارهایی باید انجام بدم و چه کاری رو نباید انجام بدم ، شروع کردم به ساخت یه سوئیت که بتونم خونه اجاره ای رو تحویل بدم و وسایل اضافی رو بفروشم مغازه رو تحویل دادم و وسایلش رو فروختم یه ماشین معمولی داشتم اونم فروختم و کلی کار ریز و درشت بود که انجام دادم تا بتونم سه چهار ماه برم ترکیه و سابقه ای توی مهاجرت به یه کشور دیگه رو داشته باشم ، تکاملم رو طی کنم و کارهایی که توی ترکیه برای بزرگتر شدن ظرفم میتونم انجام بدم و درآمد هم داشته باشم .

    تو این تجربه من تمام تمرکزم رو از روی مسیر غیر از مهاجرت برداشتم و کارهایی که نباید انجام می‌دادم رو کات کردم و کارهایی که برای رسیدن به هدفم بود رو انجام دادم حالا من اگه هم جهت با خواسته حرکت نمیکردم این قدم رو نمیتونستم بردارم ، چون چند سال بود که میگفتم باید مهاجرت کنم اما با حلوا حلوا کردن دهن شیرین نمیشه …

    خداروشکر الان سه ماه و نیم هست که استانبول هستم و هر روز از این مسیر زیبای زندگی لذت بردم .

    با سپاس فراوان از استاد عزیز و خانوم شایسته عزیز که دستان خداوند هستند در مسیر توحیدی و ثروت وسعادت در دنیا و آخرت

    در پناه خداوند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: