مصاحبه با استاد | اجرای مفهوم «هم فرکانس شدن با خواسته» - صفحه 34
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-54.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2025-01-20 21:25:362025-01-22 06:47:58مصاحبه با استاد | اجرای مفهوم «هم فرکانس شدن با خواسته»شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خدایی که خیلی نزدیک است
درود فراوان به استاد عزیز ، خانم شاسته نازنین و همراهان توحیدی
عالی بود . همزمانی این فایل با مساله من. با اینکه قبلا گوش داده بودم ، این بار درک بهتر و متفاوتی داشتم و در جهت پاسخ به سوالاتم بود.خدایا شکرت
مدتی هست که به فکر سفر خارج از ایران هستم. برنامه تورها را که نگاه می کردم یک سری مزایا برام داشت یک سری معایب. مثلا من در سفر دوست دارم آزاد باشم و تحت تاثیر محدودیت های زمانی گروه نباشم. از طرفی دلم میخواد همسفر داشته باشم. تا چندی پیش هزینه اش رو نداشتم . اما به لطف خداوند و کار روی باورهای ثروت به سمت ایده ای هدایت شدم که هزینه اولین سفر فراهم شد. به چند نفر از دوستان گفتم که اگر مایل باشید یک سفر با هم بریم ولی کسی تمایل نداشت. سایت های رزرو هتل و هاستل رو هم میدیدم و متوجه شدم که اگر خودم بلیت و هتل بگیرم خیلی ارزون تر میشه اما چون سفرِ اولم هست و آشنایی ندارم ترجیح دادم که با تور برم تا یک سری چیزها رو یاد بگیرم. یک نیرویی من رو هدایت کرد برای ثبت نام این سفر. نشونه ها میومد که این سفر خوبه و برم. سریع بلیت گرفتم و واکسن زدم و راحت انجام شد. اما بعد تضادهایی اومد مثل قیمت بلیت،مواجه با انجام کارهای جدید ، گفتگوی ذهنی در مورد اینکه به ما گفتند این تور، اقتصادی هست ولی در واقع اقتصادی نیست. نجواهای ذهنی در رابطه با وضعیت سلامتی و اینکه من چند سال هست که تنها زندگی میکنم و ارتباط بسیار کمی با محیط اطراف دارم، به ندرت با اطرافیان در ارتباطم و تقریبا هیچی از دنیای بیرون نمیدونم و مدت طولانی هست که سراغ رسانه ها نرفتم چون خواستم تا جایی که میشه ورودی ها را کنترل کنم و یه جورایی به تنهایی عادت دارم و خدا رو شکر در تنهایی خیلی لذت می برم و رشد میکنم. اما این سفر، یک سفر گروهی با افرادی هست که تا به حال اونها رو ندیدم . سفری که به دل طبیعت میرن و کمپ میزنند . بنابراین برای من ، به ظاهر چالش برانگیز هست. همه اینها نگرانی و تردید ایجاد کرد.
داشتم میگفتم خدایا من نمیدونم .کجا دارم اشتباه میرم؟ چه کاری باید انجام بدم؟ چه کاری نباید انجام بدم. تو هدایتم کن. الهام میومد که تسلیم باش . زیادی داری تقلا میکنی. یک جای دیگه هم با پیامِ تسلیم مواجه شدم و در این فایل گام 16 مهاجرت به مدار بالاتر، همین پیام آمد و اینکه به طرز عجیبی، استاد همین جمله که در ذهنِ من بود و میگفتم چه کاری باید انجام بدم چه کاری رو نباید انجام بدم را در این فایل گفتند . خدایا شکرت که این قدر به من نزدیک هستی و باز هم من را در یک همزمانی عالی قرار دادی که به سوالم پاسخ دهی. و آیه بی نظری از سوره لیل:
ان سعیکم لشتی : تلاش شما خیلی پراکنده است. یعنی روی یک موضوع متمرکز نیستید. و مثل همیشه توضیحات نابِ استاد در مورد آیات قرآن برای درکِ بهتر . خدایا شکرت برای راهنمایان فوق العاده.
توضیح استاد در مورد اینکه گاهی مسیر خواسته با مسیری که ما میریم هماهنگ نیست، به همین دلیل به خواسته نمی رسیم.
خُب خواسته من این روزها چی هست؟ رفتن به سفر خارج از ایران . از مدتها قبل دوست داشتم آفریقا رو ببینیم، چون طبیعت و دیدن حیوانات وحشی که به صورت آزاد زندگی می کنند و همچنین دیدین قبایلی که آداب و رسوم خاصی دارند به نظرم جالب میومد.
اما در واقع خواسته یِ من برای سفر ، رفتن به جایی هست که طبیعت رویایی ، شگفت انگیز و سرسبز داشته باشه. هم جنگل و کوه ببینم، هم دریا و رودخانه. در کنار اون از نزدیک زرافه ها رو لمس کنم، با سافاری نزدیک حیوانات وحشی برم طوری که هم از سافاری لذت ببرم .انواع مختلفی از حیات وحش رو ببینم که دیدن آنها برام مهیج باشه و از رفتارهای شگفت انگیزِ آنها عکس و فیلم بگیرم. قایق سواری در رودخانه بکر که اطراف آن را پوشش گیاهی متنوع و درختان تو در تو گرفته رو خیلی دوست دارم. رفتن به طبیعت بکر در دل جنگل های کوهستانی ، آرامش و سکوت طبیعت ، شنیدن صدای پرندگان و دیدن گونه های جدیدی که تا حالا ندیدم. رفتن به ساحلی آرام که شن های سفید داره همراه با درختان نخل. دیدین قبایلی که سبک زندگی و آداب و رسوم آنها برام جالب باشه. داشتن همسفران فوق العاده که در کنار اونها امن و راحت باشم و از بودن با هم لذت ببریم و علایق مشترک داشته باشیم و در طول سفر همسو باشیم و هماهنگ. رقص و شادی . مکان های مناسب و تمیز برای استراحت و خواب راحت و آرام. دریافت غذای سالم ،لذیذ و سازگار با جسم. میخوام سفرم را در بهترین زمان ، در بهترین مکان با بهترین افراد و تجربه بهترین رویدادها داشته باشم و آب و هوای معتدل در سفر و سلامتی خودم و همراهانم را از خداوند خواستارم. همچنین سفری که در جهت فراوانی باشه و همه چیز خیلی ساده و راحت پیش بره و من با خودم و محیط اطرافم در هماهنگی کامل باشم، سرشار از انرژی مثبت خداوند باشم و بهترین حال و هوا را تجربه کنم در واقع سفری توحیدی رو میخوام که همسو باشم با فرکانس خدا و بهترین ها در جهت سلامتی و شادی برام رقم بخوره و در لحظه لحظه آن، خدا را حس کنم که اولویتِ زندگی من است و اگر او را داشته باشم همه چیز دارم. سفری که با دیدن ِتک تک مناظر ، شگفتی ها ، زیبایی ها و تجربیاتش بیش از پیش قدردان خداوند شوم.
خُب این خواسته ی ِمن هست. و من الان نمیدونم توری که در حال حاضر ثبت نام کردم در جهت خواسته من هست یا نه. از خدا میخوام به زیباترین و آسون ترین شکل من را به مسیر درست هدایت کنه تا بهترین ها را تجربه کنم.
حالا من وقتی چنین چیزی رو میخوام چه کارهایی را باید انجام بدم چه کارهایی رو نباید انجام بدم؟
خُب من برای این تور ثبت نام کردم اما یک سری تضادها باعث شد کارهایی رو انجام بدم که متمرکز بر خواسته ام نباشم. یعنی داشتم جوری فکر و عمل می کردم که خلاف ِ خواسته بود و مسیرِ فکری من با خواسته هم خوانی نداشت.
مثلا بعد از اینکه از طرف ِ تور، بلیت را خریدند، من رفتم در چند سایت چک کردم و دیدم همان پرواز را داره با هزینه کمتری نشون میده و من بهای بیشتری را پرداخت کرده بودم. یا سایت هایی رو نگاه می کردم که ببینم قیمت هتل ها چقدر است و مقایسه می کردم با قیمتی که تور میخواد از ما بگیره و میدیم اختلاف قیمت زیاد میشه. یا تحت تاثیرِ حرفهای آدم ها قرار می گرفتم که به افرادی که کنیا رو انتخاب کردند ،ایراد میگرفتن که این همه هزینه را چرا برای اینجا گذاشتید . سفر بهتری رو با این هزینه میتونستید انتخاب کنید. نجواهای ذهنم هم، به این مساله دامن میزد. یا مواجه شدن با مسائلی مثل زدن واکسن و خوردن قرص و وضعیت سلامتی ، مواجه با افراد ناشناخته ، تغییرات قیمت دلار و از این جور چیزها.
خب من وقتی این فایل رو گوش دادم به خودم گفتم چه کارهایی رو نباید انجام بدم؟
1- من دارم تقلای بیخودی می کنم .وقتی به خدا سپردم که بهترین را برام رقم بزنه دیگه چرا تلاش بیهوده میکنم و وقت و انرژی را تلف میکنم؟
تلاش بیهوده من چی هست ؟ مقایسه این تور با بقیه تورها. انگار میخوام مطمئن بشم که از نظر مالی ضرر نمی کنم . اما به این توجه ندارم که همیشه تورهای ارزون تر هست ، تورهای گرون تر هم هست. بنابراین مقایسه کردن از بِیس ایراد داره. ذهن داره من را به تلاش بیهوده دعوت میکنه در جهتی که ضرر نکنم و دائم میگرده که کجا چه قیمتی اعلام کردن . مگه وقتی میخوام برم مواد غذایی یا میوه بخرم این کار رو میکنم؟ نه . و همیشه هم در جهت فراوانی پیش میره. این هم همونه. برای اینکه در جهت فراوانی پیش بره ، باید خیلی راحت بگیرم و بگم الان هدایت شدم به این تور. الان انتخابش کردم، دیگه این قدر دو دو تا چهار تا نداره. اصلا ارزونی گرونی و عدد معنایی برای خدا نداره. برای خدا یک میلیارد با 100 میلیون فرقی نداره. او همین جور داره نعمت و ثروت رو پیوسته و بی وقفه میده، من باید باورم رو درست کنم در جهت فراوانی. این دو دو تا چهار تا از کمبود میاد. دخترجان این رو بفهم اندازه ظرفت دریافت میکنی. مثلا اگر فلان جا به ظاهر پول بیشتر دادی ، جای دیگه جوری میشه که پول کمتر بدی، ضرری در کار نیست . این هم مثلِ رفتن به باشگاه است. وقتی از اول هزینه یک ماه رو میدادی ، اسیرش بودی اما وقتی جلسه ای حساب کردی با اینکه ظاهرِ قضیه این بود که بیشتر باید بپردازی و به ضررت هست، اما در واقع این طور نشد و خیلی هم عالی بود. دیگه اسیرش نبودم و محدودیت برام ایجاد نمی کرد و اصلا از نظر مالی هم به ضررم نشد ولی تا قبل از آن، ذهنم درگیر بود که مثلا فلان سفر رو نمیتونم برم چون هزینه باشگاه رو دادم، اما الان دیگه محدودیتی ندارم. ضرری هم نمیکنم، چون اندازه ظرفم دریافت میکنم. برای باشگاه جلسه ای حساب کردی و ذهنت رو خلاص کردی.
اینجا هم ببین چه جوری پیش بری که آرامش داشته باشی .
به خاطر تجارب قبلی ، نجواهای ذهنی میاد که حواست باشه ضرر نکنی ، تورِ مناسب را انتخاب کن . و این نجوا خلاف تمرکز بر خواسته است چون احساس نگرانی و ترس ایجاد میکنه . و این یک تضاد هست که باید حل بشه .
2. وقتی این تور رو ثبت نام کردم دیگه چرا میرم قیمت هاستل و هتل ها یا خونه ها رو برای سفر تنهایی چک میکنم؟ این کار که اصلا در راستای خواسته ی ِمن نیست. در حال حاضر چون تجربه سفر خارج از کشور رو ندارم تصمیم گرفتم سفرِ اول رو با تور برم . دیگه چرا دارم انرژی ام رو خلاف جهت خواسته میذارم؟ خُب طبیعیه که تور هزینه بیشتر داشته باشه، دارن وقت میذارن برای گرفتن هتل و ویزا و پرواز.
3. در یکی از پیج ها دیدم یک نفر با کشتی کروز سفر میکنه و اتاق لاکچری به سمت دریا داره با امکانات رفاهی عالی و اون لحظه همه حواس و تمرکزم به چنین سفری رفت و گفتم وای این خیلی عالیه. ولی آیا من در حال حاضر هزینه چنین سفری رو دارم ؟ نه. پس چرا الان بهش فکر کنم؟ از طرفی چرا به خاطر باورِ کمبودِ پول و فرصت و موقعیت ، فکر کنم فقط همین یک سفر هست و دیگه نمیتونم جایی برم؟ و به خاطرِ این تفکر اشتباه ، برم سفرهای متعدد رو نگاه کنم و تمرکزم روی چند چیز پخش بشه .
5. وقتی بلیت پرواز رو واست خریدن دیگه چرا بعدش میری قیمت ها رو چک میکنی؟ این کار رو قبلش باید انجام میدادی. حالا که انجام شده دیگه رها کن و بگو حتما خیر بر این بوده. چون در غیر این صورت تمرکزت میره روی ضرر کردن و این حست رو منفی میکنه و خلاف خواسته ات میشه که فراوانی در سفر رو میخوای.
6. چرا به جای اینکه به سلامتی و اتفاقات خوب فکر کنی ، داری به بیماری و سختی ها فکر می کنی؟
خب احساس من با تضادهایی که پیش آمد، منفی شد. در واقع ذهن، من را به تقلاهای بیهوده واداشت و از طرفی بدگمانی در مورد افراد رو در من ایجاد کرد. و با این کار، تلاشِ من پراکنده و در جهت خلاف خواسته ام شد. یعنی فکر و عملم با خواسته همخوانی نداشت.
حالا باید به گونه ای فکر و عمل کنم تا هم فرکانس با خواسته ام شوم. چه جوری ؟ با کار روی نجواهای ذهنی ، با تغییر زاویه دید، با تمرکز روی زیبایی ها و خواسته ها. احساس باید خوب بشه تا اتفاقات خوب رقم بخوره.
1. اول اینکه من به نادانیِ خودم اعتراف میکنم. تنها خدا علیم هست ، او اول و آخر، پیدا و پنهان را میداند. خدا به من نزدیک است، خواسته من را میداند. راه رسیدن به آن را نیز میداند. خدایی که بهترین راهنما و هدایتگر من به سمت سلامتی، آرامش و زیبایی هاست . خدایی که قدرت مطلق است و هر چیزی برای او امکان پذیر و شدنی است و همه آنچه را که من در سفر میخواهم اجابت میکند به شرط اینکه رها کنم و به او اجازه دهم که بهترین را برای من رقم بزند. به شرط اینکه تسلیم باشم.
من سفری با ویژگی هایی که گفتم رو میخوام اما زمان و مکانش را فقط خدا میدونه و من تسلیم او هستم و به شدت از او یاری میطلبم.
2.عدم مقایسه این تور با بقیه تورها
3. نیک بینی. حتی اگر خوشبینی نسبت به عوامل اجراییِ تور درست نباشه ، بهتر از بدگمانی هست . چون بدگمانی این قدر عواقب ناخوشایندی داره که حتی در قرآن راجع به آن صحبت شده و من رو به سمت ناخواسته میبره. پس بهتره خوشبین باشم. این تضاد به نفع منه و اومده کمکم کنه. اومده بگه روی تفکرت کار کن تا مدارت بالاتر بره.
خُب ذهن داره یک چیز غیر واقعی رو ، واقعی نشون میده . داره فریب میده. منم بهش میگم این همه آدم خوب هست. بارها سفر کردی و با انسانهای شریف و درستکار مواجه شدی. خانواده ات رو ببین چه افراد خوبی هستند. دوستانت رو ببین چقدر درستکار و یاریگر هستند. حتی افراد غریبه زیادی رو دیدی که دستان یاریگر خدا بودند . اینها رو فراموش نکن.
به ذهنم آگاه هستم. دارم می بینم که ذره بین رو برداشته و انداخته روی موقعیت های ناخوشایند در گذشته و داره اونها رو بزرگ نشون میده و مساله فعلی رو هم همین طور.
به ذهنم آگاه هستم که یک قلم مو دستش گرفته و تصاویری میکشه در مورد آینده ای که وجود نداره و به بدترین شکل اونها رو جلوه میده. یک فیلم نامه نویس قدرتمنده که سناریو در مورد آینده و رفتار آدم ها در جهت منفی میسازه که همه آنها توهم و خیال هست و واقعیت نداره.
بنابراین قلم مو رو از دستش میگیرم و بهترین تصاویر رو خلق میکنم چون من خدایی را دارم که خالق زیبایی ها و کل کیهان است و قدرتمندترین حامی و پشتیبانِ من در این مسیر. اما ذهنِ محدود و منفی نگر ، نه از خودش قدرتی داره و نه هیچ تکیه گاهی و در برابر رب العالمین عاجز و ناتوان است . ذره بین رو از دستش میگیرم و میندازم روی اتفاقات مثبتی که تا الان در سفرها تجربه کردم و بی نظیر بودند.
به کودک ِ درونم آگاه هستم که یک قسمتهایی از آن درد کشیده و زخم خورده . برای همین می ترسه . بنابراین باهاش حرف میزنم و درکش میکنم.
به کودک زخمی درونم میگم : باشه اصلا تو راست میگی، حق با تو هست، . میدونی تو هم حق داری، ابن قدر آسیب دیدی از کودکی ،این قدر شاهد رویدادهای ناخوشایند بودی که ترسیده شدی. تو ترسیدی مگه نه؟ اتفاقاتی که برای اعضای خانواده رخ داد و اتفاقاتی که خودت در ارتباط با آدم ها تجربه کردی . تو ترسیدی و داری این موقعیت را با موقعیت های گذشته مقایسه میکنی و تعمیم میدی، یعنی فکر میکنی، این موقعیت ،همون موقعیت ها هست. در حالی که این موقعیت کاملا با اونها فرق داره، این یک موقعیت دیگه هست. قرار نیست فاجعه ای رخ بده، با ترست مواجه شو، فقط یک هفته سفر هست نه یک موقعیت دائمی. تو که نمیخوای با این افراد برای عمری زندگی کنی. وقتی باهاش مواجه بشی بهترین ها رو خدا برات رقم میزنه. تو تنها نیستی . فرمانروای کیهان و جهان با تو هست و هدایت و کمکت میکنه.
از طرفی چون موقعیتِ جدید هست و شناختی نداری بهت حق میدم. حق داری احتیاط کنی. من درکت میکنم که نگران باشی، اما بهتر نیست این فرصت رو بدی و قبل از قضاوت و نگرانی، سفر گروهی رو با افراد و موقعیت جدید تجربه کنی؟ اون وقت نظر بدی؟ از کجا معلوم خیلی خوب نباشه ؟
4. عدم تفکر در موردِ سفرِ تنهایی خارج از ایران در حال حاضر. این کار رو به وقت و زمان خودش بذارم یعنی وقتی که راه و روش رو یاد گرفتم. یعنی اجازه بدم تکاملم طی بشه و فعلا تمرکزم روی سفر گروهی باشه. از طرفی من دلم میخواد همسفرِ مناسب داشته باشم.
5. خدا ، خدای فراوانی است و من میتوانم بی نهایت سفر بروم و لذت ببرم و فقط محدود به همین سفر نیست. و خداوند هر روز داره به خواسته های من پاسخ میده.
6. به جای ناراحتی در مورد گران شدن بلیت هواپیما ، به این فکر کنم که پول باید جاری بشه و در جایی هزینه شود. خدا رو شکر که این هزینه در جهت سفر بود نه در جهت درمان بیماری یا دردسرهای دیگر. هر کسی به اندازه ظرف خود دریافت میکنه. خدا بی وقفه و پیوسته داره به همه ما ثروت و نعمت میرسونه و چیزی از دست نمیره. دوباره به دست میاد . بیشتر هم به دست میاد. .
7. به جای چک کردن قیمت دلار، به این فکر کن که خدا ، خدای فراوانی هست و اگر در مدار درست باشی ، عوامل بیرونی تاثیری بر وضعیت مالی تو نداره. دنیا بر اساس تصمیم ِ تو مبنی بر اینکه چه زمانی دلار بخری ، عمل نمیکنه . دنیا طبق قانون بر اساس فرکانس های تو عمل میکنه.
8. تمرکز روی نکات مثبت این تور: پیدا کردن هم اتاقی از همان روز اول و این باعث شد هزینه هتل برام کمتر بشه. برای این تور فقط ابتدا هزینه پرواز رو دادم و بقیه هزینه ها در فرودگاه اخذ میشه در حالی که بعضی تورها کل هزینه رو می گیرند و اگر کنسل کنیم ، هیچ مبلغی رو برگشت نمیدن. مسئول تور خیلی با حوصله پاسخِ سوالات رو میده و همه موارد لازم رو توضیح میده . هم اتاقیِ من شخصی هست که همیشه دوست داشتم باهاش همسفر بشم با اینکه تا حالا از نزدیک او را ندیدم چون یک دختر بسیار شجاع و کمپر سوار است و ارتباط بسیار خوبی با آدم های مختلف برقرار میکنه. . این سفر یک تجربه جدید است و خیلی چیزها یاد میگیرم و مقدمه ای میشود برای سفرهای بهتر در آینده .
9. همان طور که خدا بقیه سفرهایم را مدیریت کرد و همه چیز خیلی عالی پیش رفت ، این بار هم عالی تر عمل میکنه. همان خدایی که داره کهکشانها و سیارات رو مدیریت میکنه، همان خدایی که داره همه موجودات رو اداره میکنه و همه چیز داره طبق نظم و هماهنگی او پیش میره، همون خدایی که ابر و باد و مه و خورشید رو جوری هدایت میکنه تا باران رحمتش نازل بشه و نعمت و ثروت برای همه موجودات در کره زمین تامین بشه ، همون خدایی که هوشمندانه کالبد فیزیکیِ تک تک موجودات رو اداره میکنه طوریکه شبها هنگام خواب بدون اینکه متوجه باشند به کار خودش ادامه میده ،بنابراین همین خدا وضعیت جسمانی و هورمونها رو در بدنِ من به گونه ای تنظیم و مدیریت میکنه که از نظر جسمانی و روانی با محیط اطرافم هماهنگ و در تعادل باشم . چون او بیشتر از من میخواد که سالم و شاد باشم و سفر لذت بخشی رو تجربه کنم. او همواره حافظ و مراقبم هست و تنظیم کننده امور که بهترین زمان بندی رو در راستای خواسته های من انجام میده.
در بخشی از سخنان استاد در این فایل متوجه شدم که استاد میگن وقتی فهمیدم مسیرم اشتباه هست از همان جا کار را متوقف کردم و مسیر را تغییر دادم با اینکه هزینه و وقت زیاد در آن مسیر گذاشته بودم. و گفتم خدا رزاق است و دوباره به دست میارم.
وای استاد این جملات عالی بودن. اما در کنارش نجوای ذهن اومد که نکنه به صلاح نیست این سفر رو بری و خدا داره بهت میگه همین جا تغییر مسیر بده و دیگه ادامه نده. نجوای ذهن می گفت تو از خدا خواسته بودی که بهت بگه چه کار کنی و الان از طریق این فایل داره میگه نرو سفر. شک و تردید اومد. دوباره شروع کردم به فکر کردن. آیا واقعا پیامش همین هست یا پیام دیگری داره؟
بیشتر فکر کردم. گاهی مرز بین روشنایی و تاریکی این قدر باریک هست که متوجه نمیشی کدام صدا ، ندای خداوند هست ، کدام صدا ،ندای شیطان. یعنی گاهی شیطان در قالب یک لباس زیبای توحیدی خودنمایی میکنه و پیام خودش رو به جای پیام الله جا میزنه.
در قسمتی از فایل استاد در مورد اینکه افراد از ایشان در مورد تصمیمات زندگی سوال میکنند چون انتظار دارند یک نفر به آنها بگه چه کار کنند که از خودشون رفع مسسولیت کنند . مشابه این مورد زیاد دیده میشه. مثلا من در سالهای گذشته که تعریف اشتباهی از خدا داشتم، هر وقت میخواستم راجع به موضوعی تصمیم بگیرم و دچار تردید بودم میرفتم با قرآن استخاره میگرفتم که به من بگه چه کارکنم و خیلی وقتها میشد که آیه هایی میومد که ربطی به درخواست من نداشت و من رو بیشتر دچار ترس و نگرانی می کرد. یعنی من با تکرار زیاد این عمل، خودم را دچار وسواس کرده بودم و وسواس هم از ناحیه شیطان است. در واقع خدا می خواست بگه ، من بهت قدرت تفکر و انتخاب دادم. بهت این توانایی رو دادم که فکر کنی اما تو میخوای بدون فکر کردن و بدون اعتماد و توکل و بدون تلاش برای مدیریت ذهن، یه جورایی خودت رو راحت کنی و از طریق استخاره به نتیجه برسی. این راهش نیست.حتی در همین سایت هم گاهی میبینم که بچه ها از بخشِ نشانه به طور افراطی استفاده میکنند که باعث میشه مسیر رو اشتباه برن. من خودم معمولا زمانی از این قسمت استفاده می کنم که ندای قلبم بهم بگه. و وقتی طبق ندای قلبم سراغ این بخش میرم ، دقیقا پاسخ را در همان قسمت می گیرم و از دیدن نشانه شوکه میشم.
بنابراین بعد از تفکر بیشتر ، به این نتیجه رسیدم که من باید در راستای خواسته ام که رفتن به سفری جذاب است، اقدامات لازم را انجام دهم و بقیه کار را به خداوند بسپارم نه اینکه متوقف شوم .
خدا را هزاران بار برای تمامی نعمتهایی که به من داده قدردانم.
خدایا شکرت که سالم هستم و میتوانم سفر کنم . به واسطه سلامتی ام بی نیازم. خدایا شکرت که سالم هستم و ورزش میکنم. خدایا شکرت برای حضور خانواده ام و سلامتی شون. خدایا شکرت برای دوستان خوبی که دارم و لحظات شادی که با آنها می گذرانم. خدایا شکرت برای آزادی، آرامش، استقلال شخصی و مالی، امنیت،رفاه و آسایش و بی نیازی. خدایا شکرت برای خانه ای که دارم، ماشینی که با آن به سفرهای لذت بخش رفتم، خدایا شکرت برای سفرهای عالی و همسفران فوق العاده و سلامتی در سفر، خدایا شکرت برای طبیعت ، خدایا شکرت برای تکنولوژی و راحتی کارها، خدایا شکرت برای فراوانی و برکت، خدایا شکرت برای آگاهی هایی که به من میدهی ،خدایا شکرت که این تضاد در ارتباط با سفر و خوشی هست نه یک رویداد ناخوشایند، خدایا شکرت برای تمام هدایت ها، کمک ها و حفاظت. خدایا شکرت که تو را دارم که بهترین رفیق و یار منی و بهترین راهنمای من در جهت زیبایی ها. خدایا شکرت که به من توفیق نوشتن دادی.
قدردان استاد گرامی و خانم شایسته هستم.
همواره سرشار از آگاهی های نابِ خداوند باشید.
نور الهی بر قلبتان جاری
این کامنت را همینجا تمام میکنم و از خداوند میخواهم بهترین ها را برایم رقم بزند.
سلام مرجان عزیز
دختر زیبا عجب کامنتی نوشتی ،هر کلمش پر از توحید و باورهای توحیدی زیبا بود
چقدر لذت بردم از نحوه نگرشت و اینکه ترمزهاتو شناسایی کردی
نحوه صحبت کردنت با کودک درونت خیلی زیبا بود و منم باید همین کار انجام و لحظهای که شروع میکنه به ترسیدن از این شیوه استفاده کنم
خوشا به سعادتت که راهی سفری زیبا هستس و داری ظرف وجود خودتو بزرگتر میکنی با تجربه کردن زیبای های سفر
در 12 قدم استاد در یکی از قدمها و تمرکز روی نکات مثبت نکته ای میگه راجب سرمایگذاری روی خودت و بزرگتر شدن ظرف وجودی ما و ارتباطشو با لذت بردن از زندگی خیلی واضح توضیح میده به زبان تصاویر
ما اومدیم به این دنیا که تجربه کنیم خودمونو و زیبای های این دنیا و سرمایگذاری اصلی همینه ،درست مثل شما
انشاله که سفر خوبی داشته باشی و از زیبای هایش اینجا برامون بنویسی
در پناه الله یکتا شادو خرم باشی
به نام خدای هدایتگر
که هرچه دارم از آن اوست
سلام ،سلام دوستان گلم ،مریم جان واستاد عشق
گام 16
مهاجرت به آمریکا چطور اتفاق افتاد برای استاد .
برای رسیدن به خواسته
تمرکز 100%
و کارهایی که نباید انجام بدیم ؟
و چه کارهای انجام بدیم ؟
با خدا حرف زدن وبه ناتوانی خودم اعتراف میکنم !
خیلی این قسمت دوست داشتم که میتونم از او راهنمایی بخوام .
چقدر از کارهای استاد خوشم میاد ،با اینکه خیلی هزینه کرده بود ولی همه دفترها رو جمع کرد وتوکل کرد به خدا …
هر خیری از تو به من برسه من نیازمندم .خدا….
باید یک سری کارها رو دیگه انجام ندم.
مسولیت کارهای خودمون بپذیریم .
ادامه ندادن بعضی کارها و درگیریهای ذهنی پاک کردن
هم فرکانس شدن با خواسته ها خیلی مهمه
تقویت باورهای محدود کننده .
چقدر آیه های قرآن درسته که میگه باید تلاش مون پراکنده نکنیم .
تلاش ذهنی متمرکز وتلاش فیزیکی متمرکز
خدایا به نظر من هدایت شدنم به این فایل اتفاقی نیست .
من ایمان دارم که باید یک سری چیزها باید تغییر بدم ،فقط کمکم کن ،خودت هدایت کنم ،خودت بنویس ،خودت بگو ،خدایا بگو من چه کار کنم ؟!؟
متشکرم مریم بانو
در پناه حق
بسم الله الرحمن الرحیم
سپاس و ستایش از آن خدایی هست که تمام هستی در ید قدرت اوست
سپاس خدایی که این قدرت را به آدمیان داد تا خالق شرایط زندگی خودشان باشند.
البته که آگاهی از این قدرت خود لطف خداست و بعد از آن استفاده از این قدرت است که باعث تغییر در زندگی می شود.
نکات نابی برایم این فایل داشت که باید بر روی خودم کار کنم. ترمزهایی که باید بردارم، ترس هایی که باید رفع شود تا در مدار خواسته قرار بگیرم، موضوعی که باید از خدا استعانت بطلبم
درست به یاد دارم که برای خواسته تجربه یک زندگی مستقل و دلخواه چند ماهی هست که جدی تر می خواهم و قدم به قدم ترمز ها به لطف و هدایت خدا برداشته می شود، انصافا چقدر ترمز دارم که بعضا ریشه هایی عمیق و ترس هایی پنهان در ناخودآگاهم دارند.
هر بار که در مورد این خواسته حرکتی می کنم و یا بیشتر در موردش تفحص و گفتگو می کنم بیشتر از ترمزهای زیادی که دارم مطلع می شوم، واقعا برای رسیدن به خواسته، بیشتر از اینکه به فکر ساختن باورهای قدرتمند کننده باشیم باید به فکر رفع باورهای محدودکننده باشیم، واقعا این استعاره گاز و ترمز منظور را به خوبی می رساند، در رابطه با این خواسته ام باید بگویم که ابتدا اصلا جدی نبودم برای تشکیل یک زندگی با اینکه تقریبا شرایط عمومی مناسبی را داشتم برای ازدواج، با یکسری تضاد، خداوند خواسته را به بنده فهماند تا جدی بشوم برای تجربه این خواسته
بعد خداوند شروع کرد به منطقی کردن آن و برطرف کردن یک به یک ترمزها با نشان دادن الگوها و وارد کردنم به موقعیت های جدید.
هنوز که هنوزه ترمزهایی سفت و سختی دارم که به عینه می فهمم که نیازمند خدا هستم برای رفع آنها،
باید برای ذهن منطقی بنویسم که؛ همانطور که خدا بارها از نظر مالی دستم را گرفت این بار هم به شکل فوق العاده هدایتم خواهد کرد. همانطور که امریه سربازی مرا بهتر آنچه که فکرش را می کردم برایم فراهم کرد، ازدواجی آسان با فرد مورد علاقه را برایم فراهم می کند و رزقی فراوان و پایدار از فضل خودش به بنده می بخشد، همانطور که مغازه هایم را هربار به جایی بهتر با افرادی بهتر هدایت می کرد، خیلی بهتر از آنی که فکر می کنم را برایم مهیا می کند، همانطور که خانه و زمین و ماشین برایم به راحتی و خوبی فراهم کرد، عزیزی را که همیشه دوست داشتم را برایم می آورد، همانطور که مرا به سفرهایی برای شناخت بهتر خودش و خودم برد و در تنهایی هایی که برایم درسها و درکها گذاشت، برای این درخواستم و در این مرحله از زندگی هم رحمت و عزت و رشد برایم آماده کرده است.
همانطور که در تجربه ی نزدیک و هفته قبل زندگی در لحظات آخر هدایتم کرد و درسهایی بزرگ را به بنده داد برای این خواسته ام هم به خوبی هدایت و حمایتم خواهد کرد. همانطور که مرا در اجرای جدی مجمع عمومی استانی هدایت و حمایت کرد و در پایان با رضایت و سربلندی بیرون آورد، یقینا و مطمئنا با سلامت و امنیت خاطر مرا به مدار خواسته ام وارد می کند. و میگوید؛ ادخلو ها به سلام آمنین
فقط کافی است که تسلیم و رها بشوم و توکل کنم و ایمان داشته باشم که هیچ نمی دانم و به بی عقلی خودم اعتراف کنم و به فقر و نیازمندی ام به رب الاربابم اذعان کنم.
پرودگارم تو امروز با زبان بنده نازنینت سید حسین عباسمنش گفتی تا رزاقیت تو را باور کنم و از آنچه که رفته حسرت نخورم و برای آنچه که نیامده نگران نباشم،
پرودگارم تو امروز به بنده فهماندی که این مسیری که طی کردم تکاملی بود تا از عیب و ایراداتم ، از ضعف ها، ترسها و ترمزهایم آگاه شوم و در صدد رفع آنها بر بیایم. اگر به این چالشها برخورد نمی کردم چگونه از ایراداتم آگاه می شدم.
پروردگارم تو به بنده فهماندی که ترسم از حرف دیگران خیلی زیاد است و به نوعی از ترس نگاه و نظر دیگران است که تغییراتم جزئی و آهسته و سطحی است. اینکه ترسهای ذهنی است که هنوز بر زندگی ام حکومت می کنند.
خداوندا دستم را بگیر که به هر خیری که از تو برسد محتاج و فقیرممممممم
مهربانم مرا به راه راستت هدایت کن راه آنانی که نعمت عطایشان کردی
یا رب العالمین
ایاک نعبد و ایاک نستعین
به نام خدای مهربان
پله 16
خدارو شاکرم دارم احساس میکنم که مدارم در حال تغییر هست چون بعضی چیزهای خوب خوب در حال اتفاق افتادن هست
با همسرم یک سفر فوق العاده داشتم
کامنت نوشتنم دیر شد
داشتم در طول سفر به این آیه زندگی ساز یا بهتر هست بگم به این ایه پارگراف زندگی ساز فکر میکردم
آدم در طول سفر اون یاخته های ذهنش پاره پاره میشه من که به شخصه این شکلی هستم دوس دارم سفر به جاهای جدید داشته باشم
وقتی سفر میکنم ذهنم باز تر میشه بیشتر میتونم با خودم و خدای خودم ارتباط برقرار کنم
بیراه نیست که خداوند فرموده در زمین سیر کنید
با خودم میگم رویا جان تو سعی و تلاشت البته سعی و تلاش فیزیکیت در جهت خواسته هات هست
ولی از لحاظ ذهنی پراکنده هستی
یعنی اون تمرکز لیزری که ازت انتظار دارم بر روی اهدافت نداری
همون جا ازخداوند کمک خواستم
گفتم خدا جونم تو که میبینی تلاش منو من واقعا نمیدونم چیکار کنم تو کمکم کن
حریف این ذهنم بشم به چیزهای حاشیه و چرت و پرت فکر نکنم
از وقتی از خدای مهربانم کمک خواستم باور کنید وقتی ذهنم میره
زود از اون طرف ذهنم میگه قرار هست تمرکزت و تلاشت پراکنده نباشه پس زود حواستو جمع کن و این آیه واقعا زندگی سازهست
و از اون روز به بعد هم این آیه و هم خدای که این آیه رو فرستاده خیلی کمک کرده و در این چند روز وضعیت خوب بود
ممنونم استاد عزیزم
ممنونم مریم جونم
در پناه یکتا بی همتا عشق براتون
به نام خدایی که هر چه دارم از اوست
سلام به استاد عزیز و خانم شایسته مهربان
سلام دوستان هم مسیر
گام شانزدهم
خدایا نمیدانم تو بگو
هدف و هم جهت شدن با خواسته
اگه در رودخانه شنا کرده باشیم متوجه شدیم که خلاف جریان آب نمیشه شنا کرد
یعنی انرژی زیادی ازت میگیره و در نهایت پیشرفتی هم به جلو نمیکنی.
وقتی من هدفی دارم و بهش نمیرسم خود من که تا قبل از شنیدن این فایل بیشتر تو در و دیوار بودم و به همه چی فکر میکردم الا به اینکه حتما با خواسته ام هم جهت نیستم
خدایا من نمیدونم چه جوری با خواسته ام هم جهت بشم
تو هدایتم کن .
خوب من باید از ناخواسته ها اعراض کنم
یعنی در مورد کمبود نشنوم و صحبت نکنم
خودم را قربانی ندانم
فکر نکنم خدا برای من نمیخواد. چون ما انسانها همه در مقابل خداوند یکی هستیم و بین ما فرقی نیست جز اینکه باورهامون فرق میکنه.
و تازه شم من که انسان خوبی هستم که اگه بد هم بودم و باورهام هم جهت با خواسته ام بودند خواسته ام بوجود می آمد.
و الان بیشترین چیزی که توی ذهن من هست
اینه که چرا برای من اتفاق نمیافتد
چرا دیگران به راحتی براشون اتفاق افتاده
و چرا و چرا
خدایا من به هر خیری که از تو بهم برسد فقیرم.
سلام و عرض ادب و احترام به سید حسین عباسمنش استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز و تمام هم راهان عزیز در این خانه ی خدا
در ادامه تعهدم به بودن در مهاجرت به مدار بالات ر رسیدیم به جلسه ی (هم مدار شدن با خواسته)
.فقط خدا میدونه که اگر متعهد نمیشدم و این مهاجرت به مدار بالاتر رو گام به گام با شما نمیومدم الان چه بلاهایی سرم میومد و هزاران بار توبه شکسته بودم اما هر بار که ناامید یا خسته میشدم انگار خدا طبق نیازم در این مسیر فایل جدید رو میزاشت و دیشب در اوج نا امیدی که چراها داشت منو دیوانه میکرد که چرااااا نتایج مالی نمیاد چرااا هیچکس محصول منو نمیخره .اصلا نکنه خدا نمیخواد من تو این مسیر باشم /اصلا پاشو برگرد به شهرت و…..اومدم سراغ این فایل در اوج ناامیدی
ان سعیکم لشتی =استاد نمیدونم در مورد این ایه چی بگم شما توضیح دادید که یعنی اینکه تلاش شما پراکنده است
اما من اگر بخوام صادقانه صحبت کنم از صبح که چشمام رو باز میکنم تا شب که بخوابم تمااااام تمرکزم رو هدفم رو باورسازی رو کامنت خوندن رو فایل درست کردن و…کلا قانون رو مث ذره بین دنبال میکنم و به شیوه قانون سلامتی پیش میرم و دیشب وقتیکه به این موضوع فکر کردم چه کارهایی رو باید انجام بدم و چه کارهایی رو باید انجام ندم دیدم که حتی اگر خدا به من بگوید برو با دندان کوه را بکن هم میروم و در مورد کارهایی که نباید انجام بدم من هیچ کار نیست که نباید انجام بدم و گفتم که قبلا هم تمام زندگیم رو با چندیدن میلیارد سرمایه و خانه و موتور و ماشین و همه چیزم رو بخشیدم به خانواده و از شهرم اندیمشک که جای مناسبی نبود برای کنترل ورودی هام اومدم به بابلسر با جیب خالی (اما واقعا دا ره بهم خوش میگذره و فقط تمرکزم رو زیبایی های این شهره و خدا هم همه چیز رو برام چیده …..
اما کارهای که نباید انجام بدم -=اخه واقعا من هیچ کاری نیست که نباید انجامن بدم چون از صبح که بیدار میشم تمام تمرکزم حتی یک دقیقه نیست که رو قانون و سایت و سایت خودم نباشه اما هنوز نتالیج نیومده که اون هم مطمینم که خیری در ان نهفته است و حتما من هنوز اماده اش نیستم
.استاد همین که گفتی یه شب رفتی پیاده روی و به قانون فکر کردی منم بلند شدم لباس هام پوشیدم و رفتم دریا (اول اینو بگم که استاد حتما قدم زدن تو شب کنار دریا رو تجربه کردی و میدونی چقدر محشره )
.دیشب خیلی با خدا صحبت کردم
.اولین باره تو زندگیم یه هدفی رو میخوام که واسه این نیست که چشم دیگران رو کور کنم
.اولین باره تو زندگیم که هدفم رو واسه این میخوام که تشکیل خانواده بدم
اولین باره که هدفم رو واسه این میخوام که از خدا بگم چون وقتیکه از قوانین صحبت میکنم میگن پس پول خودت کو
اولین باره هدفم از ثروتمند شدن دیدن زیبایی های بیشتره تووه نه بریز و بپاش
کلا نیت ام اولین باره که اینقدر خوبه همه کار هم کردم در این مسیر .کارهایی که نباید انجام بدم و کارهایی که باید انجام بدم همه کارها انجام شده ولی حتی یک نفر هم محصول منو نخریده (البته قبلا 30نفری از اینستا خریدن و 100نفر هم از قبل اما من اون روند کمپین و دروغ و تبلیغات رو قطع کردم و دیگه نمیخوام شلوغش کنم )
خلاصه هیچ کاری نیست که انجام نداده باشم و هیچ عادت بدی نیست که کنار نگذاشته باشم میشینم و عمیقا با خدا صحبت میکنم اما تا میخوام لب باز کنم بگم خدایا نوکرتم .کوچیکتم تو بزرگی .من عبدتم .من بنده اتم.من اصلا در مقابل تو عقل و درک و شعوری ندارم .تو بزرگ منی .تو رییس منی .تو رهبر منی .تو پناه منی .تو حامی منی.تو هدایتگر منی و….تا میام اینارو بگم سریع میگه حامد صبررررررررر حامد عزیزم باید ادامه بدی و وبشر الصابرین تو که این همه صبر کردی یکم دیگه صبر کن و اگه چیزی تغییر نکرده چون هنوز باورهات کار داره یکم دیگه باید رو باورهات کار کنی
.همین دیشب وقتی خواستم بخوابم یه قلم و کاغذ برداشتم روش نوشتم این قلم و کاغذ رو میزارم بالای سرم بهم الهام کردی سریع بنویسمش ولی جوابی جز صبر نیومد اما چون صبر کردن برای منه عجول جوابه خوبی نیست میگم خدا با من صحبت نکرده و ممن میخوام اون چیزی که خودم میخوام رو بشنوم
.از خدا امروز عاجزانه میخوام ایده و الهاناتش رو تو همین روزها به من برسونه خدا خودش میدونه من یه ادم نترس هستم اگه بگه برو تو اتیش میرم مث ابراهیم اگه بگه برو تو دریا ذمث موسی میرم خدایاااااا تو شجاااااعت من رو میشناسی فقط بهم بگوووووو چکار کنم
اصلا تو بااااید به من بگی
تو کارت اجابته و من تسلیم توام من میخوام تومنو حمایت کنی تو منو هدایت کنی تو منو ببری و باااااید این کارو برام بکنی من عقلی ندارم من درکی ندارم از جهانت تو میخوام همه چیز رو بندازم گردن تومیخوام در مقابلت تسلیم باشم میخوام رکوع کنم سجده کنم در مقابلت و ضعیف بودنم رو در مقابل تو عنوان کنم تووووو باید منو هدایت کنی
رزق دست تووه
پول دسته تووه
روابط خوب دست توووه
ارامش دست تووه
سلامتی دست تووه و….
خودت گفتی درخواست کن تا بهت بدم و من با تسلیم بودن و عجزم در مقابل تو ازت درخواست میکنم و من در مقابل تو صفر هستم هیچ هستم و پشیزی هم نیستم من نمیخوام با عقل خودم برم جلو چون عقلی ندارم من نمیخوام خودم همه چیز ببرم جلو چون هر وقت خودم خواستم ببرم جلو کار رو حتی اگر خوب پیش بردم نتیجه بد شد و هر وقت تو کارها رو بردی جلو حتی اگر به زعم من راهش بد بود نتیجه عالی شد پس تو رییسی و من عبدت و این بنده ناچیزت رو خودت ببر جلووووو
/اقا من حامد میرچناری در همین سایت بهشتی اعلام میکنم هر اتفاقی تو زندگیم بیوفته میپذیرم و میخوام تو برام انتخاب کنی تو منو جلو ببری من خودم دارم میگم اجازه میدم تو منو ببری جلو من تسلیم توام
.کسی که تسلیم میشه چجوریه
من دستام بردم بالا من تسلیمم
هر بلایی میخوای سرم بیاری بیار
هر خیر و شری باشه من میپذیرم که البته از طرف تو شری نیست
خدایا من خودم رو سپردم بهت تو توی مرامت نیست پناهم رو بی پناه کنی
خدایا تمام امیدم تویی تو توی مرامت نیست امیدم را نا امید کنی
.میدونم خدا الان داره بهم میگه اقا حامد از قبل همه پ
چیز رو مسخر تو کردم و خوشبختی منتظره تووه و داره برات له له میزنه تو فقط کافیه باورهات رو دست کنی که باورهات هم فقط با صبر و استمرار درست میشه
دوستون دارم =حامدمیرچناری
به نام خدایی که مرا انسان آفرید.
این جمله ای بود که شما جلسات را باهاش شروع میکردید سال 1387، و من وقتی می خواستم تمرین هامو بنویسم این جمله را اول صفحه مینوشتم و عمیقا دوستش داشتم و دارم. استاد من با آموزشهای شما با جنبه های عمیقی از خودم آشنا شدم و درکم نسبت به زنده ماندنم بهتر شد. الان روزهایی را میگذرانم که خیلی عجیبند. هر بار عمیقتر روی خودم کار میکنم اتفاقات پیرامونم شگفت آورتر میشوند و من هر بار قوانینی که بهمون یاد داده اید را مرور میکنم و هی بهتر میفهمم که چقدر مهمه برای رشد شخصیتم وقت بذارم و آشغالها را زیر مبل پنهان نکنم.
تمرینات: مهمترین خواسته ی من در حال حاضر داشتن آرامش قلبیه. میخوام ذهنم آروم آروم باشه چون مدتیه بیش فعال شده. خخخ. بطوریکه به فاصله ی 2 هفته دوبار سرماخوردم البته خیلی خفیف. یعنی توانستم سرکار بروم. ولی طبق آموزشهاتون میدونم که اجازه دادم ناخودآگاهم بهم مسلط بشه. اما احساس پشیمانی ندارم با خودم مهربانم و گفتم عمیق این اتفاق به ظاهر ساده رو ببینم تا بفهمم کدام باورهام نیاز به بهبود و ترمیم بیشتر دارن. توی لیست دوم کارهایی که لازمه انجام بدهم خوب کار کردن روی باورهای مربوط به احساس امنیته. اینکه جهان مدیر داره مریم. تو سمت خودت رو درست انجام بده. نمی خواد دیگران رو اصلاح کنی،اگر خیلی اُرزه داری خودت رو درست کن. چقدر عالی میشه من فقط و فقط بخوام خودم رو بهتر کنم و به امورات اطرافیانم کاری نداشته باشم. بدونم من مسئول خودمم همین. به قول استاد نقطه سر خط. امروز هنگام خرید با یکی از بستگانم چالش هایی داشتم ولی گفتم این گوی و این میدان. ببینم چقدر میتونی عمل گرا باشی. تئوری رو همه بلدن. این تلاش های آگاهانه را خیلی خیلی ارج می نهم و خیلی بابتشان خرسندم. انگار هر بار باعث میشن یه نصفه مدار رشد کنم و همون نصفه برای من خیلیه.
ممنون که هستید.
بنام خداوند بشخنده مهربان خدایا شکرت که هم چون انسانی پاک ودرست سر راهم من گذاشتی خدایا شکرت به خاطر اشک های که به خاطر شنیدن این فایل از چشم هایم جاری شد بابت این اشک ها از خداوند سپاسگزلری میکنم خدایا شکرت شنیدن این حرف های که با خداوند زدی باعث شد که همیشه با خدای خودم با عشق صحبت کنم وقعا خدایا تو بگو از هر خیری از طرف خودت برای شناخت درونی از خودت که من ارامش عشق ثروت وشادی درونی برسد فقیرم وناتوانم چند وقته می خوام هم فرکانس بشم با انرژی خداونداون نگرش مثبت واون حد شادی وعشق که خداوند بهت بدهد خدایا شکرت دوست دارم انچان دلبسته به خداوند باشم که تنهاقدرت او در تصور خودم ببینم قدرتی که بهم ارامش بده قدرتی دوست دارم ارژوی درونی این صدای خداوند در درونم بشنونم وبهش عمل کنم چون مدتی بود ک6 صدای ذهنم رو جای الهمات خداوند می دونستم ولی الان فهمیدم که صدای خداوند باید بهم آرامش بده صدای خداوند مرا سعادت خوشبختی ثروت می رساند خدایا شکرت خدایا من نمی خواهم مثل برگی در باد بشم وبا هر حرفی ویا با هر بادی این اور بشم می خواهم تنها قدرت درونی تو باشی چقدر این مثال که استاد خوب یک زمانی وقتی تو یک کلاس های دیگه اموزش داشتم در مورد این چنین مثالی های منتظر بودم یکی بهم بگه همچون چیزی اشکالی نداره ومن انجام بدم با اینکه می دونستم این کار اشتباه بود و می خواستم از زبان کسی بشنونم وبه اون کار عمل کنم ولی خدایا شکرت امروز خداوند این علم اگاهی درونی رو بهم داده حتی به خودم اجازه نمی دم از سوال از کسی بپرسم برای منی در مسیر درک توحیدم که هم چیز رو از خداوند بشنوم دقتی به درک درونی رسیدم که می تونم صدای خداوند بشنوم می تونم تشخیص بدم که چه چیزی درست انجام بدم خدایا شکرت مرا هم مدار وفرکانس کرده با اگاهی استاد
1403/11/5 روز 202
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام به استاد و مریم عزیز و دوستان گل
خدایا شکرت که هدایت میشم به این آگاهی های ناب
درسهایی که داشت اینه که ما باید تسلیم باشیم و اینکه تمام اتفاقات زندگی ما بخاطر باورهای ماست
اگر من هدفی دارم باید ببینم چطور دارم در مسیرش حرکت میکنم
اینکه ما نمیتونیم همزمان تمرکزمون رو دوجا باشه
درکی که ازخودم پیدا کردم اینه که بعضی وقتا قشنگ خواسته و هدفمو نمیدونم و یا اگرم میدونم درست در مسیرش حرکت نمیکنم و تمرکز نمیزارم
و همش به چگونگی اش فکر میکنم و یا ترس ها میاد سراغم و باورهای نادرستی که از گذشته دارم
اینکه خیلی وقتا میدونم مسیرم اشتباهه اما همچنان دارم ادامه میدم و جرات تموم کردن و ادامه ندادن و ندارم
اینکه هم میخوام پام توی مدار پایینی باشه هم دستم توی مدار بالایی این وسط گیر میکنم
قدرت تصمیم گیری و عزت نفس خیلی مهمه اینجا
خداروشکر قانون رهایی و سعی میکنم اجرا کنم و به چیزی نچسبم و بسپارم به دستان خداوند
به نام خداوند مهربان بخشنده
خدایی که همه چیزم از آن اوست
سلام استاد عزیزم و خانوم شایسته ی نازنین و دوستان هم فرکانسی ام
این فایل و آگاهی هایی که ازش گرفتم و متنی که برای این فایل نوشته بودید شرایط تقریبا دو ماه پیش من بود … که متاسفانه کارهایی که نباید انجام میشد انجام میدادم و کارهایی که باااید انجام میشد انجام نمیدادم … یعنی دقیقا خلاف قانونی که استاد توی فایل و متن فرمودند…عادت کرده بودم به یکسری رفتارهای به شدت غلط که بارها منو به زمین میزد ولی من همچنان ادامه میدادم به این رفتارها و باورهای اشتباهم که داشتم به فروپاشی روانی هم می رسیدم ….و قبول نمیکردم که دارم مسیرو اشتباه میرم ….نجواهای منفی ذهنم کنترل منو به دست گرفته بود و هر جایی دوست داشت منو می کشوند دیگه خسته شده بودم و تسلیم خدا شدم گفتم من میدونم دارم اشتباه میکنم من دیگه نمیتونم خسته شدم بیا کمکم کن که دارم نابود میشم چنان درمانده شده بودم که هیچ راهی نداشتم جز پناه بردن به خود خداا….. و اینجوری شد به صورت معجزه اسایی من وارد سایت استاد عباسمنش شدم … و کارم رو به صورت موقت رها کردم و توی این مدت چهل روز مدام فایلهای دانلودی استاد رو گوش میدادم و از استرس و نگرانی خودمو دور کردم و آرامش رو با کمک فایلها تقدیم قلبم کردم و دوره ی 12 قدم رو هدایت شدم به سمتش و خریدم و تمریناتم رو شروع کردم که تا به امروز به لطف الله به آرامش عجیبی رسیدم یه حس خوب که هیچوقت نداشتمش ….من یه تعهد داده بودم وکامنت هم کردم که تا آخر همین ماه از درامد صفر به درامد مثبت خواهم رسید اما احساس کردم هنوز زوده تا به کارم برگردم و الان که متن این فایل رو خوندم گفتم چقد به شرایط الانمم ربط داره و خب باید برم قبل شروع کارم یه لیست تهیه کنم که باید چه کارهایی انجام بدم در رابطه با کارم و چه کارهایی نباید انجام بدم و هر روز برای خودم تکرارشون کنم تا توی ذهنم تثبیت بشه و خدایی نکرده دوباره تخطی نکنم وقتی کارم رو شروع کردم … باید تمام تمرکزم رو بزارم رو نکات مثبت خودم و کارم و از باورهای غلط و منفی دوری کنم …..و مدام از خدا بخوام که هدایتم کنه و منو توی مسیر درست قرار بده…..و با خواسته ام هم مدار بشم و روی انجام عادتهای مثبت تمرکز کنم و از عادتهای مخرب و منفی دوری کنم …..خدایا هزاران بار شکرت که امروز آگاهی های نابی از سایت استاد عباسمنش دریافت کردم…..در پناه خدا شاد و ثروتمند و سلامت باشید …..