مصاحبه با استاد | اجرای مفهوم «هم فرکانس شدن با خواسته» - صفحه 35
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-54.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2025-01-20 21:25:362025-01-22 06:47:58مصاحبه با استاد | اجرای مفهوم «هم فرکانس شدن با خواسته»شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام یگانه خالق هستی رب العالمین
سلام خدمت استاد عزیزم و همینطور خانم شایسته ی عزیز وتک تک دوستانم …
خدایا شکرت که امروز هم فرصتی بهم دادی که تابتونم بیام سایت این فایل رو گوش کنم وازش توزندگیم استفاده کنم تا آدم شادتری باشم ….
نکته ی مهم
(سوره لیل آیه 4)
(آن سعیکم آشتی. تلاش شما خیلی پراکنده است )
وقتی خواسته آیی داریم مثل استاد که خواستشون مهاجرت بود آزادی بودی وهرچی ….
آمدن وتمام تمرکزشون رو گذاشتن روی کاری که میخواستن
مثل جمع کردن دفترهاشون چه در تهران چه شهرستان وکارای دیگه که باعث میشد تمرکزشون رو از روی خواستشون برداره که مهاجرت صورت بگیره براشون …
واستاد میگن من برای اینکه پراکنده نباشه هواسم وفرکانسم رو بزارم روی مهاجرت گفتم چه کارهایی رو باید انجام بدم وچه کارهایی رو نباید انجام بدم ..
یعنی فقط بحث انجام دادن یه سری کارها نیست بحث انجام ندادن یه سری کارها هم هست
گفتم من چه کارهایی رو نباید انجام بدم .گفتم تاوقتی من تمرکزم توایران ودارم کارمیکنم و اینقدر درگیرم نمیتونم مهاجرت کنم ..
وکی به این رسیدم وقتی که دبی بودم
چون وقتی من خواسته آیی دارم طبق قانون پیش میرم وهمه ی اون کارهایی که برای رسیدن به خواسته رو خواسته بود انجام دادم همه ی اون باورها رو ساختم همه ی اون اقدامات عملی رو انجام دادم کارها رو کردم ..
بعد دیدم نمیشه ومیشستم فکرمیکردم عمیق که احتمالا یه چیزهایی اززیر دستم در رفته
البته که من هیچ کاره ام ومیشینم با خدا صحبت میکنم ومیگم توبگو چیکارکنم ..
در واقع بهترین جمله ای که میشه گفت اینه که
به بی فکری خودم اعتراف میکنم ب ناتوانی خودم اعتراف میکنم به تسلیم بودن خودم اعتراف میکنم ..
(وبه قول موسی که میگه خدایا من به هرخیری که ازتو بهم میرسه بهش فقیرم …)
توبگو قضیه چیه توبگو کجای کارایرادداره تومنو هدایت کن تومنو آگاه کن ….
جوابی که آمد این بود ..(آن سعیکم آشتی)…
سعی شما پراکنده است ومن همون شب تصمیم گرفتم آمدم وتمام برنامه هام روکنسل کردم برنامه هایی که براشون هزینه کرده بودم …
وقتی اون الهامات که بهم داده شد منم تمام دفاترم رو جمع کردم
واصلا نگران ازدست دادن چیزی نیستم حالا اینکه چقدر هزینه کردم ومیگم جهان پرازنعمت فراونیه وخداوند رزاق دوباره میسازمشون …
ومیرم سراغ هدف بعدی….
نکته بعدی …
تمام اتفاقاتی ک وارد زندگی ما میشه بخاطر باورهای ماست وماباید باورهامون رو درست کنیم که اینکار زمان میبره ومقاومتها هم هست چون خیلی حرفها شنیدیم خیلی چرت وپرتها را شنیدیم وتومغزمون جادادیم که باید تغییر کنه
ولی هرچقدر که بیشتر کارمیکنی مدارت تغییر میکنه وهرچقدر مدارت تغییر کنه هی به جاهای بهتری هدایت میشی ….
اگاهی ودرسی که این فایل برام داشت
1- وقتی خواسته ای دارم باید بتونم با خواستم هم فرکانس بشم باورهامو نسبت به خواستم درست کنم تغییر بدم وباید براش قدم بردارم قدم عملی وسعی کنم تمرکزم رو فقط روی خواسته ام بزارم به صورت لیزری وپیش برم وخداوند هم دراینمسیر هادی وحامی منه وهدایتم میکنه
وهرچقدر باورهای من نسبت به خواستم بهتر بشه و بهتر روی خودم کارکنم مدارم تغییر میکنه و جهان منو به جای بهتری که زمین بزرگتری هست هدایت میکنه …
2ـ وقتی خواسته آیی دارم فقط این نیست که بگم چه کارهایی رو باید انجام بدم بلکه یه سری کارها هم هست که نباید انجام بدم ..مثلا اگربه دوتا کارمتفاوت علاقه دارم
باید ببینم به کدومشون عشق وعلاقم بیشتر و تمرکزم رو بزارم روی اون کار ..مثلا من خودم توهنر خیلی استعداد دارم اما عشق وعلاقم ورزشه برای همین مسیر ورزش رو انتخاب کردم ….
3ـ مورد بعدی اینکه وقتی میفهمم یه مسیری رورفتم تا یه جایی وحالا شاید براش خیلی وقت و هزینه هم صرف کردم
اما وقتی میبینم اون مسیر منو ازخواسته ی اصلیم که مثلا ورزش هست وداره دورممیکنه میتونم با شجاعت ازاونمسیری که رفتم برگردم وبرمبه دنبال خواسته آیی که میخواستم
من توی هنر یه مسیری رو پیش رفتم براش کار کردم هزینه کردم وقت گذاشتم ساعتها اما دیدم این مسیر داره منو ازخواستم که ورزش وکاردرمحیط ورزشه دور میکنه
وتصمیمگرفتم برگردم و به اون کاری که عشقم وعلاقم بود آدمه بدم
4ـویادم باشه جهان سرشار ازنعمته ثروته ونعمتهای خدابینهایته خدا از بینهایت طریق به مانعمت میده واینو تکرار کنم و به خودم بگم که خدا رزاق
استاد عزیزم سپاسگذارم ازشما بابت این فایل واین آگاهی ها
همینطور خانم شایسته ی عزیز
در پناه خداوند یکتا باشیم
سلام به استاد عزیزم
استاد بی حاشیه
استاد تمرکز بر اصل
استادی که از قوانین و خودش مطمئنه
خداروشکر که وارد این مسیر شدم خداروشکر که این فایل های اگاهی دهنده رو میشنوم
خداروشکر که جاهل نمردم
خداروشکر
همه حرفاتون و داستانایی که تعزیف میکنید خیلی عالی مفهومو میرسونه
اینکه برای رسیدن به خواسته باید به قول کتاب راز ایمان فعال خودمو نشون بدم
اینکه استاد اینقدر به مسیر ایمان دارند که بها پرداخت میکنند قید همه کارهایی که تاالان انجام میدادند رو میزنن حتی اگه هزینه بر باشه اینو ثابت میکنه که استاد چه اعتقاد عمیقی به قانون داشته و این ایمانو میاره که قانون مو لا درزش نمیره
اینکه استاد توی هر مسیر اشتباهی که باشن به محضی اینکه بفهمن اشتباست برمیگردن کلی درس داره
اینکه استاد مفهوم گاز و ترمزو اینقد عملی و کارا توضیح دادند بینهایت جای تشکر داره
اینکه به بی خردی خودمون به بی فکری خودمون اعتراف کنیم در مقابل خداوندی که فرمانرواست پاسخ همه سوالارو داره اینکه ایمان بیاریم به اینکه جواب همه چیزو میدونه
از ازدست دادن نترسیم و بدونیم خزانه اسمان و زمین دست خداست
اینکه وقتی قانونو عمل میکنی باوراتو درست میکنی خداوند اینقدر زیبا و عالی و بینظیر هماهنگی و همزمانی رو برای ادم ایجاد میکنه
اینا همش جای فکر داره جای تامل داره
یعنی من باید کلی فک کنم به این اگاهی و ردپاشو توی زندگیم ببینم
اینکه اگر خواسته رخ بدهد خوشحال میشوم و اگر رخ ندهد ناراحت نمیشوم یعنی من تسلیم امر پروردگارم هستم اینکه من نسبت به خواسته ام رها هستم
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام استاد و مریم جان
خدا را سپاس بابت آگاهی های که روزیم کردی
و رزق بی حساب کردی
استاد وقتی میدونی تمرکز بر نکات مثبت و جریان مثبت به وجود میاد
وقتی میدونی آروم باید باشی
وقتی میدونی هر کاری رو خدا میتونه انجام بده
وقتی اعتبار رو به خدا میدیم
و آسان میشویم برای آسانی ها
خدایا شکرت
که درک کردم مدار چیست و دست و ما کمتر زدم
و چقدر آرامش بیشتر شد
هر اتفاقی خیری در آن است که من به راحتی خیر آن را ببینیم
و چه عالیست که تو خودت را و بارهایت را به خدا بسپاری و بگی خدایا من نمیدونم و تو میدونی پس تو انجامش بده و مرا آسان و واضح هدایت کن و آسان میشویم برای آسانی ها
خدایا شکرت
این حقیقت که هر چه کنترل کنیم و در مسیر درست باشیم
هر روز و هر لحظه برایمان آسان و راحت میشه
خدایا شکرت
شاد موفق و ثروتمند باشید در پناه خداوند متعال
سلام به استاد عزیزم و خانم شایستهی نازنین
میشینم فکر میکنم، از خدامیپرسم خدایا من میخوام درآمدم زیاد بشه چکار کنم؟ میگه همین کارت رو خوب انجام بده، خب من این کارها رو کردم
1) گل طبیعی بردم سر کلاس.
2) بچه هایی که نمره ریاضیشون کم شده تمرین حل کنند فیلم بگیرند برام بفرستند من چک کنم.
3) اگر اشکال داشتند عکس بگیرند برام بفرستند، بهشون جواب میدم.
4) قبل از امتحان نمونه سوال با پاسخ توی گروه بفرستم.
5) زنگ های تفریح یا هنر براشون رفع اشکال میکنم.
6) توی گروه شاد آزمون چهارگزینه ای بفرستم، و بعدا سر کلاس براشون حل کنم.
7) فیلم تدریس ریاضی تو گروه بفرستم.
اما باز هم وقتی ازش پرسیدم گفت همین کارت رو خوب انجام بده، گفتم خدایا خب دیگه چکاار کنم؟ ایین همه کار کردم؟ یه روز کلاس داشتم رفتم مدرسه، برق رفته بود، رفتم توی یه کلاسی که پنجره داشت و روشن بود (توی کلاس خودم نرفتم) اون کلاس خییلی خوشگل بود، معلم کللی چیز برای کلاسش سفارش داده و خریده بود وقتی این موضوع رو برای دوستام تعریف کردم گفتند ای بابااا چقدر خودش پول خرج میکنه؟ (چیزی که تو ذهن من هم بود) اما وسط حرفهاشون شنیدم که چقدر به کارش علاقه داره!!! که انقدر خرج میکنه و اهمیت میده.
این شد برام نکته!
من هم باید دکور کلاسم رو تغییر بدم، خوشگلتر بشه، خب وسایل تزیینی توی اینترنت خیلی گرون بود، واسه همین از خدا پرسیدم و کارهای زیر رو بهم گفت
1) تایپ و پرینت اسم دروس برای تغییر دادن مدل برنامه ی کلاسی روی دیوار
2) رومیزی ای که تو خونه داشتم رو بشورم و ببرم مدرسه (رومیزی کلاسم رو عوض کنم)
3) پلاستیک برای روی میز بخرم
4) تزیین دور تخته با قلب های رنگی (عااششقش شدم)
5) قفسه ی کتابخونه رو مرتب کنم
6) شیشه ی گلها رو تزیین کنم (حلقه ی گل کریستالی داشتم زدم به دور شیشه ی گل)
7) گل رز مخملی رو بذارم روی میزم
8) کاغذ کادو زدن به جعبه ی وسایل کلاس
9) زنگ هنر، یک هفته نقاشی آزاد بکشن، یک هفته بنا به مناسبت به بچه ها طرح و ایده بدم و کاردستی درست کنن ( و دانش آموزان عزیزم، خیلی خوب همکاری کردند)
استاد خییلی انگیزه ام و روحیه ام بهتر شد، چون بعد از امتحانات دی ماه، یکم روحم خسته شده بود، حالا باید باز هم ازش بپرسم
الهامات جواب میدهد
و باعث میشه کارهایی در راستای خواسته ام انجام بدم.
خب تو این فایل فهمیدم باید یکسری کارها رو هم انجام ندم.
پرسیدم خدایا چه کارهایی رو انجام ندم تا مقدار درآمد دلخواهم رو داشته باشم؟
گفت نرو کافه، با اینکه خییلی دلم میخواد برم، و به پسرم هم قول دادم که این هفته بریم، اما گفتم چشم فعلا نمیرم، ولی دیگه بقیه اش با خودت خدا، خودت جواب پسرم رو بده.
بعد بهم گفت مدارکم رو ببرم به خانم مدیر نشون بدم برای انتخاب معلم نمونه! هنوز نمیدونم مدارک رو به کجا باید بفرستم چون تو بخشنامه چیزی نبود اما من کاری رو که بهم گفت انجام دادم.
نگین عزیز و زیبا سلام
کامنت زیباتو خوندم و لذت بردم جوری که قلبم باز شد از شدت ذوق
ایدهای که از الهاماتت دریافت کردی مثل تزیین کلاس برای خودت و محل کارت چقدر به دلم نشست و منو بیاد روزای انداخت که بعد از مدت طولانی نبودن در محل کارم برگشتم و از خداوند خواستم هدایت کنه که کارمو رونق بدم و بعد از مدت کوتاهی شوق و ذوق پیدا کردم برای انرژی بیشتر داشتن در محیط کارم و هر ایده ساده ای که با شرایطم جور در میومد اجرا کردم مثل پر نور کردن محیط کارم اضافه کردن گلدون و حتی ایینه گذاشتن
طولی نکشید با بالا رفتن شوق و ذوق من درآمد منم بیشتر شد و الان وقتی بهش فکر میکنم لذت میبرم از الهامتی که بهم شد و اجرا کردم
ممنونم ازت که کامنت نوشتی و ایدهاتو با ما به اشتراک گذاشتی و چقدر لذت بردم از اینکه فهمیدم یه خانوم معلم زیبا و آگاه در جمع ما حضور داره ..به خودم میبالم که در این محیط الهی با شما آشنا شدم
ایشاله هر روزتون پر از برکت و شادی توام باشه
به نام مهربان پروردگارِ سخاوتمندم که هدایتم کرد به سمت این آگاهی ها
سپاسگزارم از شما استاد عباس منش عزیزم که این آگاهی ها رو کشف کردید زندگیشون کردید و دراختیارما قراردادید
خوب من بخوام از طریق این آگاهی ها، ایراد خودمو پیدا کنم میتونم بگم که اینهمه شجاعت ندارم برای انجام ایده هایی که بهم الهام میشه و طبق قانون نتایجمم اینگونه نیست
این جنس از تعهد در انجام ایده های الهامی پشتوانه میخواد و پشتوانه ش، انجام الهامات کوچیک و نتیجه گرفتن و بعد هی اعتماد کردن و باز انجام دادن و توحید عملی بخرج دادن و نتیجه گرفتن و ادامه ی این دور قدرتمند واستمرار داشتن دراین مسیر هست که من با دید خودم هنوز ابتدای کارم ، نتایجی دارم که تونستم به الهاماتم عمل کنم و نتیجه دلخواه رو بگیرم اما هنوز عضله ی توحید عملیم اونقدر قوی نیست که بخوام اینگونه تسلیم باشم و این چنین با شجاعت رها کنم و بگم وقتی فهمیدم اشتباهه پس تغییر مسیر میدم ،و چون نیستم نتیجه ای ازاین جنس هم نمیگیرم ،اما باشنیدن این آگاهی ها ، درک میکنم که هرچه بیشتر به خداوند اعتماد کنم نتایج بزرگتری هم خواهم گرفت و بیشتر آسان میشم برای آسانی ها ،
هربار که داستان مهاجرت استاد رو میشنوم واقعا شاخ درمیارم ، خیلی برام جذابه و خیلی برام امید بخشه
کارهایی که نباید انجام بدم رو ،واقعا تا حد بسیاررررر بسسسسسیار زیادی قیچی کردم و انجام نمیدم مثل حذف تلویزیون ، حذف واتساپ و اینستاگرام و فیس بوک و تویتر و کلا همه فضاهای مجازی ، حذف مهمونی های غیر ضروری ،حذف رفیق بازی ها،حذف بیرون رفتن های غیر ضروری حذف ارتباط هایی که به رشدم کمک نمیکرد ، لذت آنی داشت اما در طولانی مدت چیزی بهم اضافه نمیکرد
کارهایی هم باید انجام بدم اینکه فعلا با تمرکز بالا محصولاتی که از سایت خریداری کردم رو دور اولشونو به پایان برسونم و هرروز ورودی مناسب به ذهنم بدم ،مدت زمان هایی که به کارهای دیگه میپرداختم ، به کار کردن روی خودم و بهبود خودم اختصاص بدم و فکوسم رو بذارم روی آگاهی های این سایت ،
تقریبا دو ماه دیگه تاعید تایم دارم و میخوام این دوماه تمرکز لیزری روی بهبودم باشه، تمام قلبم از من همینو میخواد،پس انجامش میدم .
سپاسگزارم از شما استاد عباس منش عزیزم و مریم جون عزیز که این آگاهی ها رو دراختیارمون قرارمیدین
دوستتون دارم وعششششششق برای خانواده بزرگم در سرزمین توحیدی عباس منش
سلام به استاد عزیز و مریم جان
سلام به دوستان
فایل امروز استاد ، یعنی گام 16 تلنگر بسیار قدرتمندی رو برای من داشت!
برای رسیدن به خواسته ام تمرکزی عمل نمیکنم!!
دقیقا نمونه بارز با یک دست 1000 تا هندونه بلند کردن بعدممعلوم نیست کدوم یکی به جایگاه امن و هدفشون میرسن!
از امروز تصمیم گرفتم که بشینم ببینم اصلا چه کارهایی رو باید حذف کنم تا به مسیر رسیدن خواسته هایم نزدیک تر شوم!
راستش موقع شنیدن تجربه استاد در هدایتشون به امریکا بسیار خرسند شدم و عظمت پروردگار رو بیشتر درک کردم و اشک از چشمانم سرازیر شد…
واقعا چقدر خداوند مهربان و عادل است…
خدای بزرگی که انقدر زیبا و قانونمند هوای بنده هایش را دارد و به چنین روزهای عالی ای هدایت میکند…
چقدر قانون تکامل برایم حس بهتری را ایجاد کرده است!
چقدر صبور تر شدم از وقتی هر روز این پروژه را کار کردم!
چقدر از صمیم قلبم راحت تر با خداوند نشست و برخواست میکنم!
چقدر تسلیم تر شده ام در برابر الله یکتا!
چقدر کمال گرایی منفی ام را کنار گذاشته ام و دیگر خودم را عقل کل همه مسائل نمیدانم!
خدایا برای این هدایتت بی نهایت شکر ، هدایت من به انجام این پروژه و نظم بهترم در انجام تمرینات و گوش دادن فایل ها…
انقدر از لحاظ روحی داغون بودم این مدت که مطمئنم اگر این هدایت را نداشتم و از هرکسی به غیر از خداوند هدایت میخواستم قطعا زندگی ام را تباه میکردم و هیچ آرامشی نداشتم…
اما امروز از صمیم قلبم حال عالی ای دارم و آرامش را تجربه کرده ام و شرایطم را پذیرفته ام و میدانم که این مسیر رشد و تکامل من است .
گام 16:هم فرکانس شدن با خواسته،چقدر خوبه که وقتی خواسته ای داری و روی باورها و فرکانسها کار کنی ولی هم زمان فکر کنی که برای برآورده شدن این خواسته من چه بستری را باید آماده کنم که به نظر من آماده شدن این بستر ارتباط مستقیمی با توکل دارد به طور مثال من وقتی خواسته یه کسب و کار جدید دارم حتی اگه بهترین پیشنهاد برای شغل اکنون داشته باشم طمع نمیکنم،و دنبال آماده کردن بستر برای شغل جدید هستم میرم مهارت جدید یاد میگیرم نه که کار قبلی رو گسترش بدم،و برای آماده شدن بستر مناسب علاوه بر توکل باید تفکر هم باشه که حالا من چه کارهای انجام بدم و چه کارهای انجام ندم چه ویژگیهای جدیدی بسازم چه ویژگیهای قدیمی ترک کنم،چه تاوانی بدم،و به این وسیله مسیر برای رسیدن به خواسته ها هموارتر میشه
خواب موش و گربه
شیوا : به نام خداوند بخشنده و مهربان خداوند بزرگ فرمانروای جهانیان خداوند برنامه ریز هدایتگر خیرخواه خداوندشگفتی ها
دیشب خواب دیدم
دیدم یه گربه یه موش و گرفته و انگار میخواست اون و بخوره
من برخلاف روحیه ای که داشتم و معمولا دلم میسوزه اگه همچین صحنه ای ببینم و دلم میخواد مثلا گربه رو فراری بدم یا بترسونم تا اون یکی فرار کنه اما تو این خواب فقط بیننده بودم
موش داشت دست و پا میزد برای فرار کردن
که یه دفعه بدون این که اتفاق خاصی بیفته یعنی یه اتفاقی از بیرون ، موشه از دست گربه بیرون اومد و یه کم ازش فاصله گرفت اما انگار اونقدر جون نداشت که سریع حرکت کنه و فرار کنه آروم آروم ازش فاصله گرفت
بعد انگار کنارشون یه حالت طبقه ای بود که موشه رفت پایین از اونجا بعد انگار من خیالم راحت شد که دور شده سرم و گرفتم پایین و نگاه کردم دیدم موشه داره از یه طناب به سختییی خودش و بالا میکشه و میخواد بیاد بالا
و من تعجب کرده بودم که چرا میخواد برگرده همونجا که گربه بود که خطر بود که امن نبود!
و بعدش از خواب پریدم
صبح که یادم اومد این قسمت برام بلد شد که انگار من اون دلسوزی و نجات دهنده بودن و … در من کم شده چرا که توخواب تلاش نکردم موش و ازدست گربه نجات بدم حس بدی بهم نداده بود دیدن این صحنه و خوش حال شدم از این که این تغییر در من داره رخ میده
اما چند ساعت بعد چیز دیگه ای فهمیدم صحنه ای که موش داشت به سختی خودش و از طناب بالا میکشید و برمیگشت به جای قبلی جلوی چشمم اومد و انگار یه هو خودم و دیدم به جای موش!
و یک آن فلسفه ی دیگه ای از این خواب تو ذهنم رقم خورد…
اولین اتفاقی که افتاد نجات پیدا کردن موش از دست گربه بدون دخالت هیچکس و بدون هیچ تغییری در شرایط بیرونی : معجزه ای که در زندگی من رخ داد و هرازچندگاهی یادم میفته که خدا چجور از ته چاه نجاتم داد حدودا چهارسال پیش نجاتی بدون دخالت یا تاثیر هیچ کس و هیچ تغییر شرایطی ! دقیقا مثل موشه که خودش از دست گربه خارج شد!
دومین اتفاق موش که نجات پیدا کرده بود سریع و چابک و فرز نبود ، می لنگید . خب نمیتونست سریع ازاون شرایط فرار کنه فقط داشت آروم آروم دور میشد. میتونم بگم دقیقا مسیریه که برای من طی شده تا الان. من نتونستم یک شبه چیزی و تغییر بدم و یا اتفاق بزرگی و رقم بزنم. شرایطی که الان دارم حاصل کم کم بهتر شدن و پیش رفتن و تغییر کردنه.( یادآوری تکامل )
سومین اتفاق این بود که موش از طبقات پایین رفت خب این خوب بود چون داشت دور تر میشد از اون موقعیت خطرناک و نا مناسب اما بعدش جور دیگه ای عمل کرد و داشت به سختییی خودش و از طناب بالا میکشید و به اون موقعیت برمیگشت!
و فکر میکنم این یک هشداره برای الان من ! این یک هشداره ! چون دارم تو کارم تو بیزینسم برای پیشرفتش دست و پا میزنم حس خوب و ازخودم میگیرم و نتیجه ای هم نداره این دست و پا زدن ! اما این هشدار بهم میگه شیوای عزیز این دست و پا زدن این درگیر شدن این خوب نبودن اتفاقا نتیجه داره! نتیجه ش برگشتن به ته چاهیه که قبلا بودی . درسته که موضوعی که در گذشته به خاطرش ته چاه رفته بودی متفاوت بود اما اصل و اساس هردو خوب نبودن و احساس خوب نداشتنه درگیر بودنه احساس خوشبختی نکردنه. بالا اومدن پیشرفت کردن خوبه از طناب زندگی بالا رفتن خوبه اما نه با زجر و سختی که اگر قرار باشه با زجر سختی و حال بد باشه اون بالا رفتن نتیجه ای نداره جز رسیدن به یک منطقه ی ناامن که باز هم احساس خوشبختی نخواهی داشت.این ره که می روی به ترکستان است …
من میدونم من این و بارها به خودم گفتم که من باید احساس خوب رو بخوام باید احساس آرامش رو بخوام باید احساس خوشبختی رو بخوام باید احساس امنیت رو بخوام. نه صرفا پول. پول بد نیست پول ارزشمنده پول قابل احترامه پول از طرف خداست اما به زور گرفتن و به زور رسیدن بهش خوب نیست یعنی با زجر و سختی و احساس بد رسیدن به پول ، به تو احساس خوشبختی احساس خوب احساس آرامش نمیده ! من بارها تو سایت کامنت خوندم از افرادی که به موفقیت های مالی بزرگ رسیده بودن و گفتن حالا در این نقطه ای که هستیم میگیم که پول ربطی به احساس خوب و خوشبختی نداره .و بارها استاد گفته من اون روزایی که تو بندرعباس تو هوای گرم پیاده راه میرفتم حالم خوب بود الان در آمریکا در بهترین شرایط مالی هم به همون اندازه حالم خوبه.
میدونی پول بدون احساس خوب ، خوش بختی نمیاره . اما احساس خوب و خوشبختی پول میاره!
من برای تمرین این فایل که هنوز انجامش ندادم میدونم صدها کار هست که باید انجام بدم و بیشترش هم درونیه. و صدها کار هست که نباید انجامش بدم که باز هم بیشترش درونیه!
فعلا فقط میدونم من نمیخوام برگردم ته چاهی که بودم.
نتیجه ی احساس بد رفتن ته چاه.
این حسی که هی بگم چرا نمیشه چرا نمیشه چرا نمیاد چرا پول نمیاد این استرس داشتن این نگران بودن این درگیر بودن ، این سردر گم بودن ها همون حس بده و حس بد نتیجه ش ته چاه رفتنه.
به نام خدای مهربان
سلام خدمت استادبزگوار،استادشایسته عزیزوهمراهان گرامی سایت.
خدایاکامنت مینویسم برای خودم تاردپا داشته باشم شکروسپاسگزارم.
من بایدازهمین لحضه پام روازروترمزبردارم تاحرکت کنم این یعنی پیشرفت حالا چطور؟!
نمیدانم من عقلم کارنمیکنه من درمقابل توتسلیمم هرآنچه که ازخیربرایم می فرستی فقیروسپاسگزارم هدایتم کن ای دهنده بی منت
وقتی خواسته ای درقلب من متولدمیشودیعنی خداوند ازقبل توانائیهای لازم برای تحقق خواسته من به وجود آورده.
شرایط فعلی من چیزی نیست جزءباورهای محدود کننده شرایط فعلی تغییرمیکندوقتی باورهای قبلی تغییرکند.
ان سعیکم لشتی
سعی من مختلف است.
باید برای خوداصولی داشته باشم
تابدهی هاتسویه کامل نشود دست به هیچ کاری نزنم.
استادمن مثل شما تمرکزکنم رواین موضوع آره مهدی استاد تونسته توهم میتونی خدایا شکروسپاسگزارم.
من بایدحاشیه هاروکناربزارم ومتمرکزبشم به کاروهدفم موفقیت راه رسیدن به خواسته هاست مقصدبی انتهاست.
آره مهدی توباید مثل خارپشتی باشی ازت سپاسگزارم که بهم گفتی.
خدایا بهم صبربده تادراین مسیردرست ثابت قدم باشم وقدم به قدم جلوبرم استادازشما وسایت شما سپاسگزارم
سلام به همه ی دوستان هم مسیر
این گام درسای خوبی برای من داشت و خوشحالم که این موضوع رو هم متوجه شدم
هروقت فهمیدم مسیری که دارم میرم اشتباهه باید سریع مسیرمو تغییر بدم مهم نیست چقدر جلو رفتم، مهم نیست چقدر توی این مسیر تلاش و حتی هزینه کردم
وقتی میفهمم یه مسیری اشتباهه و مسیری نیست که بهش علاقه دارم باید تغییرش بدم
اگه یه چیزی رو میخوای و یه خواسته ای داری ولی ذهنت درگیر یه موضوع دیگه ست تو نمیتونی به خواسته ت برسی چون مدام داری به اون موضوع دیگه که با خواسته ت متفاوته فکر و توجه میکنی
خودم به شخصه یه مدته میخوام که درآمدم بیشتر بشه، مشتری هام بیشتر بشه و در کل فروش بیشتری داشته باشم ولی به این موضوع نه فکر میکنم نه توجهی دارم و نه حتی سوال میپرسم
باید بتونم سوالای خوبی از خودم بپرسم و مدام این سوال هارو تکرار کنم تا خدا منو به سمت جواب هدایت کنه
چطوری درآمدمو بیشتر کنم؟
باید چه کاری انجام بدم؟
چطوری مشتری هامو بیشتر کنم؟
چطوری مشتری جدید پیدا کنم؟ از کجا؟ کجا باید برم؟
چکار کنم که سفارش های بیشتری بگیرم؟
چطوری روی کارم تمرکز کنم؟
چطوری توجهم رو لیزری روی کارم بزارم؟
من باید سوال بپرسم و منتظر جواب خدا باشم
من خودمو به خدا میسپارم و خدا همیشه کارهاشو به بهترین و آسانترین راه انجام میده
تنها کاری که من باید انجام بدم کنترل ذهنمه، داشتن احساسِ خوبه، داشتن ایمان و توکل به خدایی که پروردگار و فرمانروای جهانه
و اینو مدام باید با خودم تکرار کنم که هر اتفاقی که بیفته به نفع منه
الخیر فی ما وقع
هر اتفاقی که می افته برای من پر از خیر و خوبی هست
خدایا هدایتم کن به راه راست، به راه کسانیکه به آنها نعمت و ثروت بخشیدی
پروردگارا هدایتم کن به راه ابراهیم و سلیمان