مصاحبه با استاد | مهاجرت از مدار فعلی به مدار بالاتر - صفحه 59 (به ترتیب امتیاز)

816 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    محمد جواد گفته:
    مدت عضویت: 2293 روز

    سلام خدمت استاد عزیز ازاین قسمت مصاحبه واقعا لذت بردم و واقعا نسبت به مهاجرت دیدگاهم عوض شد.باورهای غلطی که داشتم نسبت به مهاجرت مثلا تنها گذاشتن خانواده که اگر من بروم چی میشه یا این که همه نژادپرستن و خیلی باورهای غلط دیگه اما با این قسمت واقعا دیدگاهم عوض شد واز شما سپاس گزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    آزاده گفته:
    مدت عضویت: 2210 روز

    سلام ممنون استاد بزرگوار واقعا من خودم یقینا به حرف شما رسیدم که اتفاقاتی که در زندگی رخ می دهد نتیجه باورهای ما هست عملا در زندگی خودم این به من ثابت شده استاز خدا ممنونم که با شما آشنا شدم تا این روند اشتباه را در زندگی ادامه ندهم و با آشنایی با شما رویه قبلی در زندگی تعطیل و حرف های شما را مانند وحی منزل قبول دارم و امیدوارم و میدونم که موفق خواهم شد بازم ممنون استاد موفق و پیروز و خوشبخت و ثروتمند باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    منصوره علوی گفته:
    مدت عضویت: 1806 روز

    به نام خداوندتوانا

    با توجه به مصاحبه شماره ۲

    نتیجه میگیریم که قدرت در دستان توانمندخداوند مهربان است واز شما متشکرم که با زبان ساده و دوست داشتنی این آموزه هارو به ما انتقال میدین 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  4. -
    علیرضا بهرامی گفته:
    مدت عضویت: 4001 روز

    به نام خدا

    سلام استاد عزیزم و همه دوستان مهربان

    خوشبختانه شروع کردم فایلای مصاحبه رو به ترتیب دارم نگاه میکنم و به امید خدا از آموزش هاش بهره مند میشم و هر زمان مثل الان حرفی برای گفتن باشه با شما و سایر دوستان به اشتراک میگذارم.

    یک موردی که خیلی دوست دارم ازتون تشکر کنم اینه که توی توضیحات فایل، سوالات و مباحثی که داخل فایل مطرح شده رو تیتروار ذکر کردید تا یه دید کلی نسبت به اون فایل داشته باشیم. خیلی خیلی ازتون سپاسگزارم بخاطر این موضوع.

    ای کاش برای قسمت های جدید زندگی در بهشت هم این کار رو انجام بدید و آیتم های کلی هر قسمت رو بنویسید تا یکی مثل من که دیدن مرغ و خروس ها براش تکراری و خسته کننده شده، سراغ اون قسمت هایی که 70 – 80 درصد فایل به مرغ و خروس ربط داره نره.

    درسی که از این فایل گرفتم تائید همون جمله همیشگیتون بود که توحیدی زندگی کردن واقعاً کار سختیه و صرفاً با حرف زدن، اتفاق نمی افته. وقتی درباره اون وکیل مهاجرت اولین بار توی دوره راهنمای عملی شنیدم حواسم به این نکته نبود اما این فایل رو که داشتم گوش میکردم یهو ذهنم روی این موضوع قفل کرد که حتی آقای عباسمنش که این همه روی خودش کار کرده هم درگیر شرک شد و بخاطر حرف یه وکیل اومد به سمت مهاجرت به امریکا.

    طبق صحبت های شما، اگر اون وکیل (به هر دلیلی، مثلاً یه اشتباه سهوی) میگفت رفتن به افریقای جنوی خیلی خیلی سخته و غول آخره و این حرفا، احتمالاً الان ما شاهد حضور شما توی افریقای جنوبی بودیم و یه پردایس توی کیپ تاون داشتین و احتمالاً نام کاربری بچه های سایت بجای “از خانه ام تا فلوریدا راهی نیست” تبدیل میشد به “از خانه ام تا کیپ تاون راهی نیست”. چرا؟ چون استاد تصمیم گرفت برای رو کم کنی اون وکیل که گفت هیچ جوره نمیشه به افریقای جنوبی رفت، به اون جا مهاجرت کنه.

    وقتی شما علی رغم این همه نتیجه و دقت این طور توی تله می‌افتین و زندگی به سبک شخصی رو فراموش و فدای رو کم کنی از یک نفر دیگه میکنید، دیگه تکلیف یکی مثل من روشنه.

    امیدوارم به لطف خداوند همه‌ی ما بتونیم تو مسیری قرار بگیریم که نه بخاطر رو کم کنی بقیه بلکه بخاطر خودمون و سبک شخصی زندگی خودمون قدم ها رو برداریم. این جوری احتمالاً زندگیمون توحیدی تر خواهد بود.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      مریم گُلی گفته:
      مدت عضویت: 3209 روز

      سلام علیرضا دوست خوبم

      صحبت درباره ی رو کم کنی توجهم رو جلب کرد

      تقریبا یک سال پیش کامنت کردی، امیدوارم توی این مدت به جواب سوالت رسیده باشی

      ببین این رو کم کنی فقط یک ظاهره

      خب حالا باطن چیه

      باطن اون توجه ب زیبایی هابطور مستمره، باطن اون توحیدهای عملی به صورت مستمره، باطن اون توکل هاس، باطن اون درخواست هاس با فرکانس های عالیه، باطن اون که بخدا گفته بودن منو ب بهترین جا هدایت کن، هست.

      من معتقدم که حتی اون رو کم کنی رو خداوند توی وجودشون اون لحظه فعال کردن که متمرکز پیش بره، ظرفش رو بزرگتر کنه تا بهش عطا بشه

      موفق موید باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        علیرضا بهرامی گفته:
        مدت عضویت: 4001 روز

        سلام و ارادت

        ممنونم از توجهت. با پاسخی که شما برام نوشتی بعد از مدت‌ها برگشتم به این کامنت و اول خدا رو شکر می‌کنم که وضعیت زندگیم از زمان نوشتن اون کامنت تا الان بسیار بهتر و بهتر شده.

        کامنت رو یکی دو بار مجدداً خوندم و فکر میکنم همچنان همون نظر رو دارم اما اگر بخوام دوباره بنویسمش، حتماً با لحن مهربانانه‌تری می‌نویسمش و نه انقدر تند و مستقیم.

        بازم ممنونم ازت مریم خانوم و امیدوارم همگی در پناه خدای مهربان و بزرگ، سلامت و موفق باشیم.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  5. -
    محمد علیزاده گفته:
    مدت عضویت: 1497 روز

    ( به نام معمار هستی )

    سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیزم ای جانم وای خدای من استاد جان این ویدیو قدیم شما خودش با استاد امروز

    خودش یک نتیجه خیلی بزرگی است اصلا باورم نمیشه استاد اصلا چقدر تغییر کردید انگار یک آدم دیگه ای شدید

    آقا دم شما گرم به خدا شما واقعا دارید با نتیجه حرف میزنید که الگوی فوق العاده ای برای ذهن ما شاگردان شما

    چقدر تغییر در اندام سلامتی معنویت ثروت آرامش روابط واااوووو آقا من دوست دارم شما رول مادل عالی هستید

    در هر زمینه واقعا برای کسانی که در این سایت هستند خود شخص شما تنها کافی هستید در هر زمینه برای الگو سازی

    نمیخاد جای دیگه دنبالش بگردیم آقای استاد کی از شما بهتر هست اخه کجا دنبال کی بگردم

    تکامل شما که در تمام آموزشها ازش میگین از قم بندر عباس تهران و فلوریدا سندیت حرفهای شماست برای اثبات

    قانون تکامل که به چه زیبایی در زندگی شما بوده وهست و خواهد بود خدارو شکر برای قوانین بدون تغییرش

    ادمها دنبال یک شبه به فلان چیز رسیدن هستند دنبال فرعیات هستند اگر اصل را که در تمام آموزشهای استاد

    عزیزم همیشه دارن در موردش صحبت میکنن عمل کنیم دیگه تو در و دیوار نمیریم مردم اکثریت همیشه از قبل

    گمراه بودن هستند و خواهند بود اقلیت همیشه کمن ما به لطف خدای بزرگ در مسیر اقلیت هستیم و اگر از مسیر

    خارج بشیم ما هم از ان دسته اکثریت خواهیم بود همیشه باید اهرم رنج داشته باشیم در ذهنمون بسازیم

    که اقا جان اکثریت ادمهایی که دارن یک کاری اقدامی انجام میدن احتمالا مسیر درستی نیست مسیر مقابلش

    مسیر درست هست این خیلی میتونه به من کمک کنه که بتونم همیشه در مسیر باشم

    برای این پروژه های هدیه معنوی شما استادان عزیزم بی نهایت سپاسگزارم از خدا برایتان رابطه نزدیکتر به مدار

    خداوند را آرزومندم شکت مثل خورشید میمونید که همیشه با ایده های معجزه وارتون ما را از تاریکی های

    خود ساخته به سوی خداوند هدایت میکنید خوش به حالتان که تو بغل خداوند هستید ارامشتان همیشگی ..

    تا گام بعدی اگر زنده باشم میام در این مکان نورانی مثبت از خودم مینویسم به یادگار باشد .

    خدا نگهدارتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  6. -
    خوشبخت آزاد گفته:
    مدت عضویت: 1936 روز

    سلام استاد

    رد پای اولین روز من

    از پروژه مهاجرت از مدار فعلی به مدار بالاتر

    1.استاد من امروز بیاد آوردم که انسان کاملی نیستم و قراره که هروز یک قدم کوچیک از دیروزم بهتر باشم بیاد واردم که ممکنه اشتباه کنم و با مهربونی با اشتباهاتم یا کارایی که نتونستم انجام بدم برخورد کردم

    وقتی که پرخوری کردم

    با خودم مهربون بودم گفتم اشکال نداره همیشه که اینکارو نمیکنی

    گفتگوی های ذهنیتو نتونستی کنترل کنی اشکال نداره حالا اینهمه وقت تقوا داشتی خودتو کنترل کردی

    امروز نتونستی گفتگوهای ذهنتو به شکلی جهت دهی کنی که از پرخور کردن بدت بیاد

    اشکال نداره روش کار میکنیم هانیه عزیزم

    عجله ای نیست که….

    یا وقتی بعد از پرخوری خوابیدم و باعث شد مراقبمو انجام ندم از چند تا کارم بمونم گفتم اشکل نداره عزیزم شکرگزاری کن بابت خواب خوبی که انجام دادی لذت ببر از خواب عمیقی که داشتی

    یا وقتی داشتم کار میکردم دستم خورد سطل آشغال قهوه ریخت روی فرش با مهربونی گفتم اشکال نداره باید مواظب میوبید ولی حالا اتفاق افتاد قشنگ برو جارو برقی هیولاتو بیار پاکش کن دستکش های صورتی ظرفشوییمو پوشیدم بزرگ هارو جمع کردم و با جارو پاک کردم باقی مونده هارو

    یا وقتی که کارهارو کامل انجام نمیدادم خیلی توجه نمیکردم و داشتم لذت میبردم از اینکه دارم کار میکنم نه اینه توجه کنم چرا کارمو عالی انجام نمیدم

    یا توی پیاده روی با مامانم سعی کردم لبخند بزنم و عشق بورزم و راضی بودم از خودم داشتم خدامو شکر میکردم نمیگفتم ه چرا نمیتونم فلان رفتارو داشته باشمم چرا فلان کارو براش نکردم یا هزاران حرفی که باعث میشه آدم از خودش راضی نباشه

    یا همسرم وقتی گفت مهمون دعوت کنیم

    با لخند بهش گفتم فعلا میخوام خودمون باشیم انشالله بعدا دعوت میکنیم

    گفت چرا

    سعی نکردم کاملترین حرف رو بزنم بلکه

    پذیرفتم که حرفی که میزنم ارزشمنده و با اعتماد به نفس گفتم نمیخوام فعلا میخوام خودمون باشیم لذت ببریم

    گفت اخه انسان به اجتماع نیاز داره

    گفتم اره نیاز داره حتما که همینطوره انشالله بعدا مهمونم دعوت میکنیم

    و استاد خیلی برام عجیب بود که راضی بودم از خودم

    البته روی دوره عزت نفس جلسه اول سیزده روزه هروز کار میکنم و تاثیرات این جلسه بوده

    ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

    چند روزه من یه خواسته ای دارم

    واونم ادامه دادن خلوتم هست

    نجواهام قدرت رو میدن به عوامل بیرونی

    ولی من سعی میکنم با سپاس گزاری به خاطر چیزای دیگ زندگیم این نجوا رو فراموش کنم

    این از قدم کوچیکی که برمیدارم

    با اینکه اصل قضیه نیست اما من استاد تغییر کردم

    دیگه میدونم نباید به خودم سخت بگیرم اگر قبلا بود میگفتم نه حتما باید باور مناسب پیدا کنم با این نجوا قلع و قمش کنم که به خاطر تکامل در تغییر باور ها نمیونستم و اتفاقات بد و بدتر

    بعد شاکی میشدم که چرا نشد و فلان

    گاهی هم میگم خدا خودش کمک میکنه

    چطور قبلا تونستم تنها باشم حالا که پیشرفت کردم برام راحت تره

    ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

    منم قبلا مردد بودم میگفتم رویاهامو کدومو انتخاب کنم و فلان بعد گفتم نباید سخت بگیرم باید یچیزی انتخاب کنم بعد دوباهر هم انتخاب میکنم چی میشه

    ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

    روش برخورد با نجواها

    یا تغییر باور ها یک جمله نیست بلکه

    باوورهای توحیدی سردسته باورها هستن

    بقیه جملات یا روش ها یا حرکت ها هم در شرایط تغییر میکنه

    فقط باید عمل کنیم اونم مداوم

    ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  7. -
    بهزاد نورانی گفته:
    مدت عضویت: 1908 روز

    به نام خدای مهربان.

    سللم خدمت همگی عزیزانم.

    من با گوش کردن این فایل بی نظیر متوجه نشتی های زیادی در خودم و وجودم شدم،

    این که من باورهای توحیدیم بسیار ضعیفه و نیاز داره خیلییی روشون کار کنم و این مثال در ذهنم اومد که سرکار با همکارام وقتی من کارم رو درست انجام دادم و کسی مثلا سرپرستم چیزی میگه که واقعیت نداره و من کارم رو درست انجام دادم بلافاصله جنگ در ذهنم شروع میشه و خیلی خودم رو اذیت میکنم و به اون شخص قدرت میدم در ذهنم و متوجه شدم که باید روی این باور توحیدی که هیچ عاملی و شخصی هیچ تاثیری نداره روی زندگی من کار کنم و هی به خودم یادآوری کنم که منم فقط تاثیر گذارم پس نگران حرف و حدیث و دسیسه دیگران نباشم و توکلم رو روی خداوند قرار بدم و کار درست رو انجام بدم

    2 اینکه من فهمیدم که کلا یادم میره تضادها خوبند و برای اینن که من رشد کنم و بجای اینکه از موقعیتی فرار کنم و احساس کنم قربانی ام، دنبال راه کار باشم، به دنبال حل اون مسئله بربیام و خواسته هامو مشخص کنم به جای ناراحت شدن و موندن در ناراحتی، تضاد هارو فرصتی بدونم برای رشدم

    3 اینکه متوجه شدم هیچ چیزی و هیچ کاری راه میانبر نداره و باید تکامل رو که اصل هست و جزو قوانین هست رو طی کنم و آروم آروم بهتر شم و انقدر سخت نگیرم به خودم چون من شخصیتم که یک شبه شکل نگرفته که یک شبه هم از این رو به اون رو شم باید هر روز تکرار کنم راه درست رو کار درست رو تا بهتر بشم. خیلی احساس خوبی دارم و میخوام که فایل چیکده ای از منطق این آگاهی ها برای خودم درست کنم و برای ذهنم تکرا کنم تا کم کم ذهنم تغییر کن، مچکرم برای این فایل و آگاهی های ناب️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: