مصاحبه با استاد | تفاوت «تسلیم بودن دربرابر خداوند» با «تسلیم شدن دربرابر مسائل» - صفحه 18

668 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سعید صادق زاده گفته:
    مدت عضویت: 1170 روز

    سلام بر استاد عزیز

    سلام بر دوستان خوب خودم

    فایل های مصاحبه با استاد خیلی عالی است

    بدون شک آگاهی های من را چند برابر می کند

    حس و حال خوبی را دارد

    نکته مهمی که در این فایل یاد گرفتم این بود که

    تسلیم باشم در برابر دستورات خداوند

    وقتی خودم را به او می سپارم دیگر باید خیالم راحت باشد

    من وقتی که تسلیم باشم خودم را در آغوش خدای مهربان رها می کنم و دیگر ترس ندارم

    و نکته زیبای آن اینجا است که هر چه بیشتر تسلیم باشم آرامش بیشتری در زندگی خود و در درون خودم خواهم داشت

    که برای این کار باید من برای ذهن خودم این را منطقی کنم و با دیدن الگوها و نشان دادن افرادی که با تسلیم بودن در برابر خداوند به آرامش رسیده اند این مهم برای ذهن منطقی بشود

    یادم باشد هیچ اجباری در این جهان وجود ندارد و هر زمان ناچار بودم از کسی تقاضای کنم و یا کسی برای من کاری کند باید به خودم بنگرم که ببینم چه طرز تفکری در درون من است که من باید به این شخص باج بدهم

    به داشتن یک نگاه و باور توحیدی به خدای خودم همیشه این ایمان و یان قوت قلب را در خودم بسازم که او همیشه در کنار من است و با داشتن او من بی شک قدرتمندترین خواهم بود

    یادم باشد که خداوند بی نهایت دست دارد برای کمک کردن به من

    دوم اینکه تضاد و چالش های زندگی من همگی برای بزرگ تر شدن من هست و من باید ببینم چگونه می توانم این چالش را حل کنم و به خودم این را نشان بدهم که می توانم و موفق خواهم شد

    ممنونم استا عزیز بخاطر این فایل پر از نکته و پر از درس

    سپاس از خدای فراوانی ها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  2. -
    نازنین گفته:
    مدت عضویت: 1229 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    به نام رب و تنها فرمانروای قدرتمند جهان هستی

    به نام خداوند بخشنده و مهربانی که روزی دهنده و هدایتگر کل موجودات عالمه

    سلام استاد عزیز و گرانقدر م

    سلام دوستان عزیز و ارزشمندم

    امروز اولین سالروز ورودم به این جمع زیبا ست

    بسیار خرسند و مسرورم

    خدار و هزاران هزار بار شکرگزارم که چه زیبا هدایتم کرد و چقدرررر خوشحالم برای بودنم اینجا

    این فایل رو امروز گوش میکردم و دیدم استاد از تضاد در زندگی و تسلیم بودن در برابر تنها نیروی قدرتمند کیهان حرف زدن

    میخوام داستان آشنایی م با این استاد عزیز رو بگم و ارتباط ش با مواردی که در این فایل گفته شد و امروز که 365 روز از عضویت من در این سایت بی نظیر میگذره برام رد پایی باشه

    دقیقا یکسال پیش من به تضادی برخوردم که بسیار بزرگ بود برام

    اون موقع نه با استاد آشنا بودم و نه با قوانین

    چندین هفته حال بسیار بدی داشتم

    گریه و حال بد

    انگار دنیا رو سرم خراب شده بود

    نا امیدی کل وجودم رو گرفته بود

    خودم رو بسیار تنها حس میکردم و مستاصل

    چندین روز به همین منوال گذشت

    یه شب در حالی که عمیقا احساس کردم بخدا خیلی نزدیکم و داره صدامو میشنوه به خدا گفتم خدای عزیزم بغلم کن

    بغلم کن خدای خوبم

    میخوام تو دستمو بگیری و بلندم کنی

    کمکم کن و حالمو خوب کن ای که بر هر کاری قادری

    حال عجیبی بود

    از ته دلم از خدا خواستم در آغوشش آرومم کنه

    چند روز بعد

    بصورت خیلی تصادفی جمله ای رو شنیدم که خیلی به دلم نشست

    اون جمله این بود که مگه شما هر چیزی رو یا هر کسی رو برای رسیدن به احساس خوب اون نمیخواین؟

    و چرا فکر میکنید که اون چیز تو دنیا کمه؟

    دنیا پر هست از انسانهایی که میتونن شما رو به احساس خوب برسونن

    دنیا پره از چیزهاییه که میتونن حال شما رو خوب کنند…

    انگار نیاز بود که اون لحظه اونو بشنوم

    اون جمله منو بفکر برد

    با هر بار گوش کردن انگار قلبم آگاه تر میشد

    از اون شب به بعد خیلی آروم شدم

    آرامتر و آرامتر

    بعد از چند روز بصورت خیلی تصادفی منی که اصلا اینستا نداشتم و اصلا فضاشو دوست نداشتم به دختر خواهرم گفتم برام نصب کن برای یه موضوع کاری باید یه سرچی انجام بدم ( در رابطه با بازار مالی که مربوط به کارم میشد باید یه تحقیقی میکردم)

    اونم برام نصب کرد

    همینطور که داشتم جستجو میکردم چشمم به یه فایل از شخصی بنام عباسمنش افتاد

    اونو گوش کردم چقدر به دلم نشست

    چند بار دیگه هم گوش کردم انگار با هر بار گوش کردن تزریق میشد به وجودم

    چقدر آروم شدم

    چقدر احساس قدرت کردم

    انگار چیزهایی بود که باید می شنیدم

    حرفهایی که حس و حال عجیبی بهم داد و احساس کردم چقدر نیاز دارم بهش

    و اون فایل چیزی نبود جز

    فایل فقط روی خدا حساب کن

    باورم نمی شد

    من نیاز داشتم که باور کنم قدرت خداوند رو

    من نیاز داشتم دوباره جون بگیرم به پشتوانه ی تنها قدرت برتر جهان

    من نیاز داشتم که بشنوم میتونم به کسی تکیه کنم که همه چیز از اونه

    وااای خدای من چقدررررر زیبا بغلم کردی

    چقدر زیبا هدایتم کردی

    اونم به کجا

    به چه استاد بی نظیر ی که صداقت از کلام و رفتارش می باره

    به کسی که وقتی در مورد تو حرف میزنه قدرتی در کلامشه که تا عمق سلولها نفوذ میکنه

    به کسی که از تسلیم و ایمان بتو با شور و حرارت میگه

    خدااایا تو چقدر بخشنده ای

    خدایا تو چقدر کریمی

    کجا هدایتم کردی؟؟؟؟

    به چه جمع توحیدی و نابی

    به چه دوستان فوق العاده ای

    مگه زیباتر از اینم میشد خدای من

    چقدر دوستم داشتی چه زیبا دستمو گرفتی و اوردی اینجا

    جایی که باید اونجا باشم تا بزرگ بشم تا رشد کنم تا

    با تو باشم و به همه چیز برسم تا بتو وابسته بشم

    خدایا سپاسگزارتم با تمام وجودم

    خدایا سپاسگزارتم با عشق بی نهایت

    خدایا سپاسگزارتم سپاسگزارتم سپاسگزارتم

    استاد عزیزم امروز که اولین سالگرد عضویتم ه نمی دونید چقدر شکر گزار خداوند هستم که هدایتم کرد به سمت شما

    انگار تا قبل از این کور و کر بودم

    در جهل تمام بودم

    در غفلت محض بودم

    اون تضاد دری رو به روم باز کرد

    دری پر از آگاهی و بیداری

    و به لطف خدای مهربونم و به لطف دستان مهربانش چون شما زندگی برام معنا و مفهوم دیگه ای داره

    جور دیگه ای خدا رو شناختم و پیداش کردم

    استاد عزیز نمی دونید تو این مدت یکسال چقدر زیبا خداوند دستان مهربانش رو برام فرستاده و کارهامو انجام داده از جایی که فکرشو هم نمیکردم

    چه قلبهایی رو برام نرم کرده

    چه قلمهای زیبایی رو برام نگاشته

    میدونم که خیلی راه دارم تا خدار و زیباتر بشناسم و باورش کنم

    با شما دارم این قدمهای زیبا رو بر میدارم

    با شما دارم یاد میگیرم به مسائل طور دیگه ای نگاه کنم

    با شما دارم یاد میگیرم به خودم عشق بورزم

    با شما دارم یاد میگیرم که بسیار قدرتمند م و شایسته ی تمام نعمت های زیبای خداوند

    با شما دارم یاد میگیرم زیبایی ها رو در هر کس و هر جا ببینم

    با شما دارم یاد میگیرم سپاسگزار خداوند زیبا و دنیای زیباشو نعمت های بیشمار ش باشم

    با شما دارم یاد میگیرم تغییرات بزرگی در همه ی ابعاد زندگیم ایجاد کنم

    از خود قدرتمندش با تمام وجودم میخوام همینطور که هدایتم کرد به این سایت توحیدی و تو این جمع زیبا و دوست داشتنی و پر از بیداری و اگاهی قلبم رو از عشق و ایمان و توکل بخودش پر کنه

    درکم رو از قوانین زیباش عالی کنه

    تسلیم بودن در برابر خودش رو بیشتر کنه

    همواره هدایتم کنه به مسیر کسانی که به اونها نعمت و ثروت عطا کرده و درهای رحمت و نعمت بیشمار ش رو برام بازکنه

    استاااااااد عزیززززززم دوستتون دارم و براتون بهترین ها رو از خداوند میخوام

    بینهایت از شما سپاسگزارم که اینقدر فوق العاده اید

    اینقدر صادقید که کلامتون به عمق جانها مینشینه

    و با خلوص نیت میخواهید جهان رو جای زیباتری کنید که الحق هم جهان رو جای زیباتری برای افراد بیشماری کردین

    از خداوند متعال براتون آرزوی بهترینها رو دارم

    از دوستان عزیزم بسیار سپاسگزارم که با خوندن کامنتهاشون دریچه های زیبای آگاهی به روم باز میشه

    واز خدای وهاب و بخشنده م برای خودم و تمام دوستان فوق العاده ام ثروت نعمت سلامتی لذت خوشبختی و سعادت رو خواهانم

    امین یا رب العالمین

    دوستووووون دااارم

    تولددددددم مبااااااارک

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    سام احمدی گفته:
    مدت عضویت: 1138 روز

    به نام الله .سلام استاد عزیزم و دوستان ارزشمندم .این فایلو هدایتی اومدم ینی خیییلی من به این اموزش استاد احتیاج داشتم .که تسلیم الله باشیم در بدترین شرایط هم اگه باشه چه قشنگ استاد مثال زد مثل بچه ی که ب پدر و مادرش اعتماد میکنه خودشو پرت میکنه بغل باباش مطمئنه که پدرش حتما میگیردش ینی شکی نداره ما هم باید اینجوری ب پروردگار نگاه کنیم خودمون رو بسپریم ب خودش رهاا بشیم تا بغلش .خدایا شکرت هزار بار شکرت .استاد تضاد و مشکل رو یه چالش و یه بازی واسه خودتون تصور کردید منم گفتم چ قشنگ توصیفش کرد مثلا خودتو بسنجی که چقدر ایمان داری .درست میگی استاد اگه چالش و مشکلهامون رو حل کنیم بزرگتر میشیم اعتماد ب نفس بیشتر کسب میکنیم خلاصه این فایل کلی درس بود واسه من ینی ارزش داره با طلا نوشتش .خیلی خوشحالم که هدایت شدم به راهی که راه شناخت الله است و این راه تو استادشی .دوست دارم

    الله یار و یاورتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    على شاه گفته:
    مدت عضویت: 2708 روز

    سلام به همه دوستان و عزیزان

    چچچچچققققققققد چسبید آقا سید وقتی گفتی آااااخیییییییی خدایا شکرت راحت شدم خودمو سپردم بتو

    یک لحظه از تمام زندگی رها شدم انگار یهو همه چیز برام حل شد اون یک تیکه رو با موبایلم ظبط کردم که همیشه ببینمش

    واقعا لذت بردم اصلا یهو حالم عالی شد آقا سید خدارو بخاطر داشتنت و تا وقتی دارمت شکر میکنم

    فکرنمیکنم چیزی بهتر از تسلیم بودن باشه وقتی باور میکنی که اون نیرو که کل زمان ها رو در اختیار داره تمام هستی رو خلق کرده و فرماندهی میکنه تمام کاراتو انجام میده برات

    فقط باید تسلیم باشی

    درمورد همه چیز قضاوت نکن

    رها باش ذهنتو خالی کن از فکرو خیال

    بذار ایده ها به ذهنت برسه

    بذار خدا کارارو انجام بده

    تسلیم خدا باش و بدون هرچی اون انجام بده بی نقص و معجزه آساست

    خودتو پپپپرت کن توو بغل خدا

    عالی بود

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    محمود کاظمی گفته:
    مدت عضویت: 950 روز

    به نام خداوندی که قدرت خلق زندگیمون رو قرار داده دست خودمون

    وااای که خدارو سپاس گذارم وسپاسگذار که چقدر زیبا چقدر آسان منو هدایت میکنه به سمت خواسته هام وحتی توی این قسمت از سایتم منو هدایت کرد تا مهر تایدی بکوبد پای تمومه افکارم وکارایی که برای کنترل ذهنم انجام دادم وتوجه به آنچه که می خواهم نه اون چیزایی که نمی خوام توی زندگیم داشته باشم وچقدر استاد زیبا از رها بودن وتسلیم خداوند بودن صحبت کردن و واقعا این احساس آرامش این رهابودن از هرآنچه که نا جالبه رو توی زندگیم دارم ودارم لذت میبرم از زندگی از زندگیی که خودم بااستفاده کنترل افکارم با مدیریت صحیح ورودیام با توجه به آسنای ها با دیدن دستان خداوند که به کمکم دارن میان تا منو هدایت بکنن به سمت رشد کردن به سمت گسترش دنیا که من با هر پیشرفتی توی زندگی خودم یعنی کمک به گسترش دنیا وااین قانون ثابت که جهان با استفاده از سازو کارش منو حمایت میکنه پشتیبانی بی نهایت داره نسبت بهم تا به خواسته ام برسم. وچقدر زیبا دارم حالا خودم میبینم که چجوری افکارم وباورهای درستم دارند به شکل اتفاقات، آدما،موقیت های فوق العاده وارد زندگیم میشن و از ته وجودم واقعا سپاسگذارم از خداوندی که شناختمش واینقدر قوانین ثابت وآسان و آساان رو قرار داده برای کسی که میتونه ببینتشون وتوکل داشته باشه قدم برداره توی این مسیر زیبا وخودشو رها بکنه توی بقل خداوند.

    از استاد بی نظیرمم بی نهایت سپاز گذارم برای این درهای آگاهی که به روی ما همیشه باز میکنن

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    علیرضا رستاخیز گفته:
    مدت عضویت: 1786 روز

    سلام به استاد عزیزه جان

    خداوند رو سپاس که همچین گوهر زیبایی رو خلق کرده

    من هم امروز به نشانه ام‌ هدایت شدم و چقدر به وجد اومدم از این همه اقتدار و شجاعتی که در کلام شما استاد عزیزم بود .

    دوست دارم سخن زیبای چرچیل که به یاد آوردم رو بگم (( هرگز تسلیم نشوید ، هرگز تسلیم نشوید ، هرگز هرگز هرگز ، در هیچ موردی ، بزرگ یا کوچک ، مهم یا پیش پا افتاده ، هرگز تسلیم نشوید . ))

    تسلیم بودن در برابر خدا یعنی تسلیم نشدن در برابر هیچ مشکلی ، یعنی تمرکز روی خواسته و عمل کردن به الهامات قلبی

    من اگر میخوام یاد بگیرم که چطور به بهترین شکل پولم رو خرج کنم باید برم و خرید کنم .

    من اگر میخوام ارتباط برقرار کردن با مردم رو یاد بگیرم باید برم و ارتباط برقرار کنم .

    من برای حل کردن چاالش هام باید درش ورود کنم ، برای از بین بردن ترسام باید برم تو دلش ، باید قدم اولو بردارم .

    خدا بهم ایده ها و راه کارهارو نشون میده ، من فقط باید قدم اول رو بردارم .

    (( قدم اول رو با ایمان بردارید ، لازم نیست کل مسیرو ببینید ، فقط قدم اول رو بردارید .))

    باتشکر از استاد از این همه بیان زیبا و تاثیر گذارشون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  7. -
    سعید صادق زاده گفته:
    مدت عضویت: 1170 روز

    سلام بر استاد عزیز

    امروز فایلی که برای من آمد از مرا بسوی نشانه ام هدایت کن

    مصاحبه با استاد آمد

    خیلی کمک خوبی برای من بود

    صبح که از خواب بیدار شدم و داشتم برای خودم می نوشتم این بود که از خداوند خواستم که من را هدایت کند

    و چه قدر خوب جواب هدایت خودم را گرفتم

    تسلیم بودن در برابر خداوند

    ایمان با خدای مهربان و عزیز و دوست داشتنی خودم که اجازه بدهم به خدای خودم تا تو من را هدایت کند و خود او من را ببرد

    به هر کجا برد بدانم که ساحل همان جا است

    مثل کودکی که خودش را در آغوش پدرش رها می کند

    می فهمم وقتی تسلیم هستم آرامش دارم

    در برابر خداوند خیالم راحت است و خودم را به او می سپارم

    استقامت کردن در این مسیر و تلاش کردن تا همه کارهای خودم را با دست خداوند بسپارم

    وقتی تسلیم خداوند هستم احساسم خوب است

    حالم عالی است

    در دل آرامش دارم

    این برای من بزرگترین درس امروز از مرا بسوی نشانه ام هدایت کن

    واقعا دستان خداوند همیشه و همه جا با انسان است

    چنانچه خودم بخواهم و دل به او بسپارم و سکان کشتی خودم را به دست او بسپارم

    ممنون از استاد عزیز بخاطر این فایل ارزشمند

    سپاس از خدای خوب خودم که امروز هم من را با دستان خودش هدایت کرد

    دوستت دارم خدای من

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  8. -
    عمران نوری گفته:
    مدت عضویت: 1981 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام خدمت دوستان و استاد عباس منش عزیز

    چقدر این فایل رو دوست داشتم و اگاهی که تو این فایل گفته شد چقدر بمن کمک کرد تا بهتر موضوع تسلیم بودن رو بهتر درک کنم

    واقعا از اون دوست عزیز سپاسگزارم این سوال خوب رو از استاد پرسید

    و چقدر استاد هم عالی توضیح دادن

    تسلیم در برابر پرودرگار یعنی اینکه کار رو بسپری یه نیروی برتر همون انرژی که این جهان رو با تمام موجوداتش خلق کرده و همه رو داره همه رو هدایت میکنه

    که خود خدا در قران میگه

    إِنَّ عَلَیْنَا لَلْهُدَىٰ

    بر ما واجب شده شما رو هدایت کنیم

    این ایه ثابت میکنه خداوند وظیفه خودش تونسته که همواره ما رو هدایت کنه

    ولی نکته مهم اینجاست که اصل ما هستیم

    چقدر استاد مثال خوبی استاد زد

    پدر میخواد بچه رو از روی درخت بغل کنه و میخواد به بچه‌اش کمک کنه ایا اون میپذیره و قبول میکنه خودش رو رها کنه تسلیم هست

    همه چی بستگی به خود اون بچه داره که اجازه میده بهش کمک بشه یا نه

    بنابراین هدایت خداوند همیشه و هر لحظه وجود داشته اگر ما نعمتها رو دریافت نمیکنیم نه بخاطر اینکه خدا برای ما نخواسته بلکه ما نذاشتیم و باور نکردیم ما تسلیم نبودیم و نذاشتیم خدا کار رو برای ما انجام بده

    چون اصل ما هستیم که ایا اجازه میدیم ایا تسلیم در برابر هدایت خداوند هستیم ؟

    حالا تو همین مثال پدر و فرزند بیام بیشتر باز کنیم

    وقتی که ما اعتماد داریم و باور داریم که پدر از اون پایین ما رو حتما بغل میکنه

    بعدش چه اتفاقی رخ میده؟

    خوب مشخصه دیگه خیالمون راحته و ارمش داریم و میدونیم پدر کار خودش رو عالی انجام میده و مارو بغل میکنه و مراقب ماست که بلایی سرمون نیاد

    خوب حساب این پدر در برابر اون نیروی برتر اون انرژی که جهان خلق کرده اصلا قابل قیاس نیست

    خوب پس چرا ما نمیذاریم این انرژی تمام کارهای ما رو انجام بده و ما رو به خواسته‌مون برسونه

    چرا ما همون قدر اعتمادی که به پدرمون میکنیم ولی به خدایی که این جهان خلق کرده نمیکنیم ؟

    خدا خودش از همون اول قبل از بدو تولد همواره داشت ما رو هدایت میکرد منتها بعد از تولد خداوند این قدرت رو در اختیار ما رو داد که ما خودمون میتونیم برای زندگی خودمون تصمیم میگیریم

    بنابراین خود خدا برای ما از قبل چیزی مشخص و تعیین نکرده این ما هستیم که همواره داره زندگی خودمون رو میسازیم

    حالا به همون اندازه تونستیم تسلیم باشیم به همون اندازه اجازه دادیم خداوند کارها رو برای ما انجام بده

    که مهارت کسب کردن و تسلیم بودن در برابر این نیرو برتر خودش کلی نیاز به تمرین داره

    که با هر انجام دادن اینکار میتونیم هی توش بهتر بشیم و نتایج بهتر بگیریم

    بقول استاد وقتی تسلیم خدا هستیم باید این احساس رو داشته باشیم

    که خیالمون راحته و نگران نباشیم و ارامش داشته باشیم و بدونیم خداوند کار خودش رو خوب بلده و بموقعش ما رو به خواسته‌مون میرسونه

    و اگر تونستیم احساس خوبی داشته باشیم

    اونوقته با باور و فرکانسمون به خداوند اجازه دادیم تا کارها رو برای ما انجام بده

    و انوقته که ما هم روی دوش خداوند سوار میشیم و از مسیر که طی میشه لذت میبریم

    عاشق همه تون هستم دوست داشتم در مورد تسلیم بودن تو این فایل کامنت کنم

    انشالله هر کجا هستید در پناه الله یکتا شاد ، سالم ، خوشبخت ، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و اخرت باشید

    فعلا

    یا حق

    🙏🌸

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  9. -
    صدیقه شریعتی گفته:
    مدت عضویت: 1963 روز

    بنام خدا

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته و همه دوستان

    مصاحبه ۲۱

    تسلیم بودن در برابر خدا یا تسلیم شدن در برابر مشکلات

    یادمه از اولین روزهایی که داشتم وارد این مرحله زندگیم میشدم و قانون جذب رو یاد می‌گرفتم یه استادی بود که می‌گفت باید بخدا توکل کنی و بدونی اون همه چیز رو برات درست می‌کنه .

    حالا من هم خودمو آدم با ایمانی میدونستم ولی اصلا این حرفا رو نمی‌فهمیدم .

    به خواهرم میگفتم چجوری میشه که یه کاری رو به خدا بسپاری و راجبش نگران نباشی.

    اون زمانها انقد ذهن من درگیر نجواهای شیطان بود که واقعا چیزی از توحید نمی‌فهمیدم .

    نمی‌خوام بگم الان نجوا ندارم ولی لااقل میفهمم که نجوایه و شیطان داره دیوانم می‌کنه.

    خلاصه این ماجرا گذشت و گذشت و من واقعا معنی و مفهوم توکل رو نمی‌فهمیدم .

    تا تکامل طی شد و آروم آروم رشد کردم و بالا اومدم و رسیدم به مداری که میشد حرفای استاد رو شنید .

    یادمه که اون اوایل خیلی مقاومت داشتم ولی یه حرفایی هم انقد برام جذاب بود که دیگه ادامه دادم و سعی کردم اون حرفایی که خیلی مقاومت دارم در موردشون مثل حجاب و نماز و روزه و معجزات الهی خیلی خودمو درگیر شون نکنم .

    و من هر روز کارم شده بود خوندن کامنت و گوش دادن به حرفای استاد .

    استاد شما تو فایل ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است میگین بعضیا این حرفای من براشون مثل مسکنه مثل یه روزنامه میخونن و گوش میدن.

    من یکی از همونا بودم من فقط گوش میدادم بی هیچ عملی .

    ولی همون گوش دادن هم کار خودشو میکرد و آروم آروم شرایط زندگی من عوض میشد ولی هنوز جای ایمان و باور و یقین خالی بود .

    شنیدن فایلها بود و حس و حال خوبی که از گوش دادنش می‌گرفتم .و یواش یواش یه کارهایی هم انجام میدادم

    اما در مورد توکل و تسلیم بودن .

    استاد شما نمونه واقعی یک آدم متوکل هستین

    الان خیلی بهتر میفهمم منظور تسلیم بودن رو ولی هنوز هم از فهمیدن تا درک کردن و عمل کردن فاصله ها دارم .

    الان وقتی کاری دارم می‌دونم که باید بسپارمش به خدا و دیگه نگران نباشم چون خدا می‌تونه از هزاران طریق منو به خواسته ام برسونه ولی بازم شیطان کار خودشو می‌کنه اون حتی برای یک لحظه هم ساکت نمیشینه تا من آروم بگیرم ولی الان میفهمم که شیطان داره نجوا می‌کنه و میتونم برای یه مدتی ساکتش کنم با دلایلم با منطق هام ولی باز دوباره شروع می‌کنه .

    ولی این تنها برای من نیست و همه آدمها این روزها رو دارن و این شرایط رو گذروندن ولی اونی موفقه که تونسته به نجوای ذهنش غلبه کنه و ایمانشو نشون داده .

    استاد وجود شما تو اون کلاس و با شاگردای ناراضی نشان از ایمان تون به خودتون و توانایی هاتون بوده نشان از ایمان به اینکه خدا منو تنها نمیزاره .نشان از ایمان به اینکه من خالق زندگی خودم هستم پس من میتونم این موضوع رو هم سروسامان بدم .

    و خدا هم وقتی ایمان شما رو دید دلهای اونا رو براتون نرم کرد و شما باز ایمانتون بیشتر شد و خود باوری تون هم بیشتر .استاد عزیزم درسها و فایلهای شما بی نهایت درس دارن ولی من فقط به اندازه ظرف خودم میتونم ازشون برداشت کنم .

    ولی اینو می‌دونم که هر روز داره ظرفم بزرگتر میشه و من هر روز دارم بهتر راه رو میفهمم .

    امیدوارم قانون احساس خوب =اتفاقات خوب بشه مهمترین قانون زندگیم تا نتیجه هاشو ببینم و فقط لذت ببرم .

    عاشقتونم

    در پناه خدای مهربانی ها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
  10. -
    ناهید رحیمی تبار گفته:
    مدت عضویت: 1144 روز

    سلام به استادداناوتوانا.

    استادتعبیرقشنگی ازتسلیم واعتمادبه خداکردکه مثل این میمونه که بچه ای ازجایی میخاد،بپره .ومیترسه ولی به خاطراعتمادبه پدرش ،خودشو،رهامیکنه وبدون ترس ،میندازه توآغوش پدرش.

    ماانسانهابه راحتی نمی تونیم خودمونوتسلیم خداوندکنیم .اگه به مرحله ی تسلیم برسیم که زندگیمون گلستون میشه .همون آرامشی که دنبالش می گردیم ،زمانی اتفاق میفته که مابه مرحله ی تسلیم رسیدیم .

    اماقبل ازرسیدن به این مرحله ،دومرحله داریم :

    یکی: شناخت مابه خداست .چقدرخدارامیشناسیم ؟آیاباورداریم ‌که هست؟

    دوم :اعتمادوباورمابه خداست .بایدانقدتمرین کنیم وتجربه کنیم تابتونیم باورش کنیم واعتمادبهش پیداکنیم .فکرنکنیدراحت اینکارومیشه کرد،یااین حس روداریم .اعتمادکنیم که خدایی هست فراترازقدرت بشریت .

    خدایی هست که میشودبهش تکیه کرد.

    هرچی باورمابوجودش بیشتربشه ،بیشتربهش اعتمادمیکنیم .

    وقتی اعتمادکردیم دیگه میتونیم خودمونو،رهاکنیم وتمام امورزندگیمونوبه خدابسپاریم .اون هدایتی که استادهمیشه درموردش صحبت میکنه ،تواین موقعیت ‌،اتفاق میفته .

    وقتی رهاهستم ،دیگه سرخودوناآگاهانه کاری نمیکنم بلکه باهدایت خداپیش میرم .طوری تسلیم حوادث واتفاقات روزمره میشم که اگه چیزی هم ناجالب ویاناخوشایندباشه ،اعتراضی نمیکنم ومی پذیرم .

    وبه چنان آرامشی میرسم که هیچ اتفاق یاموضوعی منوتکون نمیده ،شایدلحظه ای یاساعتی ناراحتم کنه اماخیلی راحت به حالت قبل برمی گردم چون باوردارم که خداکنارمه وداره می بینه وخودش کارگردانی ،زندگی منومیکنه ،پس منم به عنوان یه بازیگرخوب به هرمسیری که میگه ،هدایت میشم .وخودموهدایت میکنم .

    چقدازعصبانیتهاوخشونتهاوفرکانسهای منفی ازمادورمیشن وجای خودشونوبه آرامش ،میدن .

    خیلی جاهاباوجوداینکه ،میدونیم اگه تسلیم باشیم بهتره ولی بازترسهاسراغمون میادومیگیم اگه نشه چی ؟اگه …اگه …..وبعدبه راحتی، ایمان خودمونوزیرسوال میبریم وشرک جای ایمان رامی گیره وبازخودمون دست به کارمیشیم وقتی که به نتیجه ی درست یاخوبی نرسیدیم بازدورازجون ،به غلط کردن میفتیم ومیگیم ببخش خدا،خدایاهرچی وهرطورکه خودت صلاح میدنی ،همون کاروانجام بده .

    ازاین تجربه هازیادداشتیم وداریم .

    کاش بزرگ بشیم وبه معنای واقعی به مفهوم تسلیم ،برسیم .

    اتفاقاباوجودخداودرکنارخداوبایادخداوسپردن همه ی امورزندگیمون ،خیلی راحتروزودتربه خواسته هاوهدفهامون میرسیم .کاش یادمون نره وتوتمام لحظات بدون شرک ورزیدن ،بدون ترسیدن ،بهش اعتمادکنیم وباچشم خودببینیم چه اتفاقات خوبی برامون میفته ،به چه ثروت عظیمی میرسیم .ازچه آرامشی برخوردایم وچقدازبند،دنیا،آزادورهامیشیم.

    توهمه ی لحظات ،هدایت خدارابطلبیم. هم تولحظات شادی هم تولحظاتی که به نظردردوناراحتی ،پیش میاد.فکرکنم ازلحاظ ذهنی بقدری آزادورهابشیم که هیچیو،به چشم دردیاناراحتی نبینیم .

    افکاروباورهای درونیمون هم به همون نسبتی که به سمت خدا،سوق میدیم ،تغییرمیکنه .

    به گمونم دنیای، افرادی که به این مرحله ،میرسن ،باماخیلی فرق داشته باشه .اوناتویه جاهای دیگه سیروسلوک می کنن .

    این خوبه که ماهم داریم الگوبرداریهای درست میکنیم .وباورهای خودمونو،تغییرمیدیم .اگه رفاه وآسایش وآرامش میخواهیم بایدهمین مسیرراپیش بگیریم وتسلیم خداوندباشیم وبدون چون وچراباهدایتش پیش بریم .

    واونوقت هست که بقدری اززندگی لذت میبریم که کاراورفتارهای دیگران برامون ،خنده دارمیشه .البته نمیخاداوناراهم قضاوت کنیم چون خودمون هم یه روزویه وقتی توجایگاه اونابودیم .

    ینی میشه که بشه .این موضوع ینی تسلیم شدن واعتمادکردن به خدا،جزعه بزرگترین خاستمه .

    انقدی که تمایل وذوق وشوقشودارم ،به نظرم یه روزی به این مرحله ودیدگاه، امیددارم که برسم .

    ازاستادهم ممنون وسپاسگزارم که تجربه های قشنگشومیگه ومادرس می گیریم .

    درپناه الله یکتاباشیم همگی انشالله 🙏

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای: