مصاحبه با استاد | تفاوت «تسلیم بودن دربرابر خداوند» با «تسلیم شدن دربرابر مسائل» - صفحه 20 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-55.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2025-01-12 14:11:482025-01-14 07:39:07مصاحبه با استاد | تفاوت «تسلیم بودن دربرابر خداوند» با «تسلیم شدن دربرابر مسائل»شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خدای مهربان
سلام
من هر وقت اومدم و روی خودم حساب کردم روی تواناییهای خودم و منم منم کردم دچار تقلا شدم درگیر بدو بدو دیر شد ها شدم،و نتیجه ای جز ترس و تقلا و استرس بیشتر نداشت ،نتیجه ای جز مقایسه خودم با دیگران و احساس ناکافی بودن احساس بی ارزشی احساس اینکه من که چیزی نیستم برام نداشت
اما وقتی اومدم تسلیم شدم،رها شدم ،به آرامش رسیدم و خودم رو درگیر روزمرگی و افتادن در دام بدو دیر شد نکردم ،اون وقت زندگی روی خوشش رو بهم نشون داد
مهمترین نکته اش احساس آرامش هست،احساس امید،احساس نگران نبودن از آینده و این احساس خوب همه چیزه
منم یادم میره که احساس خوب داشتن همه چیزها
وقتی با مخ میخورم زمین وقتی حس بدی پیدا میکنم به خودم میگم مبینا دیدی احساس خوب همه چیزه،دیدی دست بردی تو آتیش و سوختی ؟
به تازگی مسوؤل بخش مون عوض شده و من که معاون بخش هستم درگیر یه سری چالش ها و اعصاب خوردی هوایی شدم که وقتی برمیگردم و نگاه میکنم میبینم واقعا دلیلی نداشت من اینقدر درگیر این ماجرا بشم
اما به خودم گفتم این از احساس مسئولیت بالای منه که همیشه می خوام محیط کارم امن و آرام باشه
وقتی خودم و کارم رو سپردم به خدا،وقتی حتی روی خودم حساب نکردم و فقط روی قدرت خدا حساب کردم،وقتی قدرت خلق زندگی و احساس خوبم رو از دست رییس گرفتم و به خودم و خدای خودم دادم،به آرامش رسیدم
وقتی منم این تغییر شرایط رو واسه خودم یه چالش دیدم و به خودم گفتم مبینا ببینم چیکار میکنی آیا میتونی با برخورد به این چالش خودت رو رشد بدی؟…اون وقت دست از مقاومت و تقلا برداشتم و به خودم بازگشتم و نگاهم به درونم برگشت و به آرامش رسیدم و همین آرامش مرا بس
عاشقتونم
به نام خدای بخشنده
درود بر استاد عزیز,بانو شایسته ی گرامی و هم فرکانسی های عزیزم.
تسلیم بودن در مقابل خداوند,احساس اطمینان قلبی میاره.چقدر این جمله حق بود.
بارها تو زندگی تجربه کردم که وقتی تسلیم خدای بزرگ شدم راههایی بینظیر برای حل چالش های زندگیم واسم فراهم کرده و ایده ها و اشخاصی که دست خودش بودند و بس.
در مورد تمرین این جلسه ,تجربه ی کاری ای رو به خاطر دارم که مربوط به یکسال قبله.کسب و کار من یک شرکت خدماتیه که نیروی کاری بابت نظافت به جاهای مختلف ارسال میکنه.سال گذشته نزدیک به بیست نفر نیرو داشتم که در یک برهه ی زمانی ,تعدادیشون از کار انصراف دادن که بعدا متوجه شدم شخصا و بدون اطلاع من با مشتریان شرکت کار میکنن. و تعدادی رو هم به خاطر اینکه مشتریانم از کیفیت کارشون راضی بودن مجبور شدم با دستمزد بیشتر نگه دارم و البته این هم به خاطر باورهای محدود کننده ی خودم بود که فک میکردم اگر این نیروها برن من کارم لنگ میمونه و هیچ نیروی جدیدی ام نمیتونم پیدا کنم.
کار ادامه پیدا کرد تا جایی که نزدیک به عید نوروز شد و معمولا یکی دو ماه قبل از عید به شدت کار ما شلوغ میشه.
نیروهای کاری من هم شروع کردند به بدقولی و یه روز میرفتن یه روز نمیرفتن.دیر میرفتن سر کار و یا از کار میزدن و من بعد از چندبار تذکر مجبور میشدم اخراجشون کنم.تا اینکه رسید به یک ماه قبل از عید و من هیچ نیرویی برای ارسال نداشتم .یادمه گفتم خدایا تا اینجا لحظه به لحظه ی زندگیمو خودت جلو بردی ازینجا به بعدم خودت کمکم کن.
به محض گفتن این جمله یه مشتری بهم زنگ زد و اصرار داشت که خیلی کارش فوریه و ویلا رو باید به کارفرما تحویل بده. من یه لحظه این اومد تو ذهنم که خودم میرم سر کار.و من ازون روز تا چندین ماه خودم تک تک کارارو میرفتم و انجام میدادم. گاها روزی 12 ساعت و گاها کارایی که برای یه خانم ,ممکنه سخت یا عجیب باشه.
این جریان ,به شدت من رو تغییر داد. به قول استاد,چالش,آدم رو بزرگ میکنه.من در این مدت,خیلی صبور شدم و خیلی مقاوم.منیتی که داشتم نسبت به این موضوع که من یه خانم مهندسم و باید پشت میز بشینم کلا تغییر کرد و فروتنی رو در من تقویت کرد.باعث شد برم تو بطن کار و بدونم کارگر از کجای کار میزنه یا کم کاری میکنه و واسه خودش زمان میخره.باعث شد یه سیستم جدید که بر اساس دستگاه و تجهیزاته در شرکت راه اندازی شه و مهمتر از همه
ایمانم به خدای برزگ صدها برابر شد چون فهیمدم اون چالش و تضاد برای رشد من بود نه سقوط.و جریان تکاملی که باید طی میکردم و برای من به این شکل طی شد.
سپاس از خالقم.استاد عزیز و هم فرکانسی عزیزی که این متن رو مطالعه کردید.
با نام خداوند مهربان
سلام خدمت استاد عزیزم و و خانوم شایسته
من قبلا میترسیدم و هرچی فکر میکنم نمیدونم والا که کجاها تسلیم خداوند بودم و کجا ها نبودم. ولی من زیاد دنبال خداو این مسائل نبودم
ولی الان زیاد نگرانی ندارم و خیلی آروم هستم و قبلا ی کاری میخواستم انجام بدم عجله میکردم به این زنگ به اون زنگ و ذهنم درگیر اون کار و در 99 درصد مواقع اون کار انجام نمیشد ولی الان ن زیاد درگیر نمیشم درخواست میدم و هرچی پیش بیاد الخیرو ما وقع هست
چقدر با ورژن الان خودم لذت میبرم آرام هستم. دیگه بحث نمیکنم دیگه عجله نمیکنم و این روند رو باید قوی کنم و قوی و قوی کنم. چقدر من خوبم و خودمو چقدر دوست دارم
ولی هنوز درست و کامل نشناختم. من تا الان معنی مهربانی خداوند رو اینطور فرض میکردم که به حالم دلسوزی میکنه دست میکشه رو سرم ولی طبق کتاب چگونه فکر خدارو بخوانید متوجه شدم خداوند احساس نداره خداوند فقط به در خواست ها و سوالاتت پاسخ میده درخواست های فرکانسی
و بخشنده بودن خداوند رو هم اینطور فکر میکردم که گناهان منو فقط میبخشه و من میترسم از خداوند واقعا من از خداوند وحشت داشتم.
ولی الان خداوند من ترس که ندارم هیچ. رفاقت داریم
بخشنده بودنش از همه لحاظ هست به من ثروت میبخشه
نعمت میبخشه
سلامتی میبخشه
آزادی زمانی و مکانی میبخشه
خداوند من رزاق وهاب. با عشقه
خداوند من خداوندی هست که تمام کار های منو برام به راحتی انجام میده
خداوند من خداوندی هست که عشق رو باهش دارم تجربه میکنم.
حالا میخوام این عشق رو با ثروت باهم باهاش تجربه کنم
به نام آنکه بودنمان یادی از اوست
سلام بر استاد عزیز و دوستان هم فرکانسی
توکل یکی از موضوعات کلیدی در بحث توحید می باشد که استاد در این کلیپ به سادگی اونو بیان کردند.
جا داره این موضوع رو هم خاطر نشان کنم که در شرایط حال حاضر اقتصادی که در کشور حاکم هست، داشتن توکل به الله بهترین گزینه برای برون رفت از مشکلات می باشد.
خداوند به من و شما خواننده عزیز توفیق داشتن توکل عنایت فرماید.
آمین
سلام خدمت استاد و همه هم فرکانسی ها »»» ایمان و باور یعنی ایمان ابراهیم یعنی اینکه میدونی در آتشی اما ایمان به خالق یکتا برات گلستان میشه اصلا وقتی در قرآن کریم نام ابراهیم میاد یعنی ایمان یعنی دوست پروردگار یعنی تسلیم ترین بنده در پیشگاه پروردگار که یعنی ابراهیم با ایمان به پروردگار تمام بت ها رو میشکند و داستان اینطوری میشه که کل افراد یک شهر یک سمت ابراهیم و ایمانش یک سمت آتش سمت افراد شهر و گلستان سمت ابراهیم و ایمانش….من همیشه به خودم میگم که پروردگار خودش خالق قدرت خودش خالق ضعف خودش خالق ثروت خودش خالق فقر خودش خالق محبت خودش خالق نفرت خودش خالق لذت و خوشبختی و خودش خالق ذلت و بدبختی خودش خالق شادی و خودش خالق غم حالا تصمیم با ماست که کدومش رو از خالق بخوایم و دریافت کنیم…. و ترس یعنی شرک یعنی شیطان وقتی از خداوند ثروت میخوای ترس همون لحظه شروع میشه شاید ثروت نباشه تو ضعیفی نمیتونی ثروتمند بشی نمیتونی خوشبخت بشی اما در همون لحظه اگه ایمانتون ایمان ابراهیم خلیل الله باشه سریع با صدای قلبت به خودت و خالقت ثابت میکنی ایمانت رو اینکه ارزشمندی و خالق به تو هدیه میده ثروت رو خوشبختی رو شادی رو و بعد از اینکه ایمانت ثابت شد راه ها در ها باز میشه و تو هدایت میشی و ایمانت بهت هدیه میده خوشبختی سعادت در دنیا و آخرت ثروت سلامتی لحظه های ناب. خوشبخت باشید سلامت باشید سربلند و پیروز.
استا عالیییی عااالی عااالی
یکی از سپاسگزاری های خیلی خیلی خیلی بزرگم تو زندگیم و یکی از افتخاراتم اینه که :
هر روز و هر روز و هر روز دارم چیزهای جدید یاد میگیرم
یعنی تو این 2 سال و خورده ای که با شما آشنا شدم هیچ 2 روزیم نبوده که شبیه هم باشه
و صد البته که برای همه بچه هایی که دارن کار میکنن اینجوری بوده
و این افتخار زندگیه . این زندگیه . زندگی فهم نفهمیدن هاست .
خدارو شکر . عجب نگاهی به مسائل دادین بهمون تو این فایل
مثل همیشه پرفکت
عاشقتونم
به نام منبع آگاهی ها که ما به وسیله دستش استاد به این اگاهی ها متصل هستیم
استاد شما مثل سیمی هستید که جریان نور و اگاهی رو از منبع بی پایان این اگاهی ها یعنی خالق لایزال به ما انتقال میدهید و به وجود ما نور میبخشید و انسان چیزی نیست جز اگاهی و ما با دریافت این اگاهی ها وجود خود را گسترش میدهیم و میشه گفت یکی از هدفهای اصلی خلقت هم همین بوده و بهترین راه برای درک بهتر و سریعتر این اگاهی ها دریافت این اگاهی ها همراه با لذت است. اما اتفاقی و تجربه ای برای من در این چند مدت گذشته اتفاق افتاد و یک گره و باگ ذهنی رو برام روشن کرد که میخوام در باره اش بنویسم.
من 31 سال سن دارم و در مدت 6، 7 سال گذشته نتونستم رابطه عاطفی رو داشته باشم (قبل از اون رابطه داشتم ولی به اقتضای سن و اگاهیم عمیق نبوده) و همچنین از نظر وضعیت مالی نتونستم به جایگاهی که مدنظرم بوده برسم (ولی خداروشکر در حال پیشرفت هستم و دارم تکاملم رو طی میکنم)
چند وقت بود که داشتم به مسئله تسلیم رب بودن فکر میکردم و این فکر در ذهنم میچرخید که شاید خداوند برای من رابطه عاطفی نمیخواد و شاید من باید تا آخر عمر تنها باشم و یا اینکه خداوند برای من ثروت نمیخواد و من باید تسلیم خواسته خداوند باشم و این فکر حس قربانی بودن به من میداد و من فکر میکردم که چه انسان خوب و بزرگواری هستم که دارم خودمو قربانی خواسته خداوند میکنم و اینکه من من اگر عشق زمینی رو تجربه نمیکنم به عشق الهی میرسم و اگه من ثروت رو تجربه نمیکنم خداوند من رو برای خودش میخواد و من الهی هستم و این بالاتر از ثروت هستش.
من که دوره ثروت شما رو تهیه کردم و هزاران بار این صحبت رو شنیدم که خداوند برای ما ثروت میخواد، برای ما بهترین روابط میخواد و فکر میکردم که این موارد رو درک کردم فک نمیکردم اینجوری در دام تله ذهن بیفتم.
اگه فکر کنیم بدون رسیدن به ثروت میتونیم از اون گذر کنیم کور خوندیم، اگه بدون تجربه عشق و روابط زمینی به عشق الهی می رسیم کور خوندیم،
و این که اخه خداوند به قربانی کردن تو چه احتیاجی داره ؟؟؟
خداوند فقط برای تو لذت میخواد ولی خودت هم باید بخوای،
خداوند عشق بی انتها نثار بنده اش میکنه
حالا چه اتفاقی برای من افتاد که این درسو بهم داد
من به حساب خودم تسلیم بودم، تسلیم خداوندی که یه سری شادی ها رو برام من نمیخواد و نمیومدم مشکل رو در خودم ببینم.
و تو این مدت یه سری اتفاقهایی برام افتاد که دیگه به این حد رسیدم که حسم کاملا منفی بودم و به خداوند میگفتم که چرا من و خداوند داشت بهم میگفت اگه فکر میکنی دلیل مشکلاتت منم و من جبارم که میخوام تو رو از شادیهای دنیا محروم کنم و تو توی ذهنت منو جبار ساختی پس بیا منم هر لحظه بیشتر تو رو قربانی میکنم و جبارتر میشم برای تو .
ولی حقیقت اینه که خداوند عشقه و برای من لذت میخواد، منو عاشقانه دوست داره و میخواد من تجربه های لذت بخش همراه با احساس های عالی رو تجربه کنم.
خداوند اگه لذتی رو از من میگیره میخواد یه لذت عظیم تر به من بده و من نباید احساس قربانی بودن کنم.
در پناه حق باشید.
تاریخ 402/3/18
ساعت 2:17 بامداد
دوست عزیز خیلی از کامنتتون دریافت داشتم، من هم دقیقا مثل شما به تازگی متوجه شدم این باور اشتباه رو در درون خودم دارم با اینکه دوره ی ثروت رو دارم با اینکه جلسات راهنمای عملی رو که استاد گفتن خدا هیچ صلاح و غیرصلاحی برای ما تعیین نکرده گوش داده بودم با این که پنج سال هست که در مسیر درک قوانین الهی هستم اما باز گول این رکب ذهنی رو خوردم و هر چی تلاش میکردم توی شغلم پیشرفتی حاصل نمیشد و به جای اینکه ترمزهایی که در مورد مسیر علائقم رو داشتم بخوام مرتفع کنم رفتم در نقش قربانی و گفتم حتما خدا میخواد از طریق دیگه ای بهم رزق بده و من دارم توی کار خدا دخالت میکنم با اینکه استاد همیشه گفتن که اگر رفتی در مسیر علاقه ات و نتونستی پول بسازی باورهاتو درست کن شغلت رو عوض نکن، این باورهای ما خیلی درونی هستن و رفتارهای ما رو تحت کنترل دارن اما ما حواسمون نیست، وقتی خدا حکمت رو به قلب من جاری کرد و این باگ بزرگی ذهنی برداشته شد همون شب یه نفر زنگ زد و درخواست آموزش داد و خداوند درها رو باز کرد، اما این باور اینقدر تو وجود ما نهادینه هست که به فاصله ی چند روز من همه اش رو یادم رفت و دوباره رفتم تو حس بد تا امروز که دوباره با کامنت شما خداوند بهم این مهم رو یادآوری کرد، متشکرم دوست عزیز.
سلام دوست عزیز
لذت بردم از خوندن نظرتون و بسیار خوشحال شدم که کامنتم برای شما مفید واقع شده.
خداوند فقط اجابت میکنه درخواست ما رو و کاری به صلاح و غیر صلاح نداره ، اگه خواسته ما اتفاق نمیفته باید ببینیم چه ترمزهایی داریم که جلو ورود خواسته ها به زندگیمون رو میگیره نه اینکه خودمون از زیر بار مسئولیت شونه خالی کنیم و بندازیم گردن خداوند و بگیم خدا برای ما نمیخواد به جای اینکه خودمون رو کنکاش کنیم و ترمزها و باورهای غلط رو پیدا کنیم. شاید یکی از هدف های اصلی زندگی خودشناسی که در نهایت به خداشناسی منجر میشود باشد.
به تان خداوند مهربان
سلام استاد و خانم شایسته عزیز
در این فایل استاد در مورد تسلیم بودن در برابر خدا و تسلیم نشدن در برابر مشکلات توضیح دادند . تسلیم بودن در مقابل خداوند یعنی باور داشته باشیم که خداوند نیروی برتری است که همواره در حال هدایت ما است و اگر با ایمان از او درخواست کنیم ما را به بهترین شرایط هدایت خواهد کرد و تمام موقعیتها را برای ما فراهم خواهد ساخت. یعنی رها بودن و بدون ترس و نگرانی و اعتماد کردن به خداوند که تمام کارها را مدیریت می کند و اگر تسلیم محض او باشیم مانند کودکی که در اغوش پدر و مادر احساس اطمینان قلبی کرده و با احساس خوب که نشانه ان ارامش است مصداق این جمله:
تنها به یاد خدا دلها ارام می گیرد خود را در اغوش خداوند رها کند. البته هیچگاه نمی توانیم تسلیم محض خداوند باشیم اما سعی کنیم که خود را تسلیم خداوند سازیم.
اما تسلیم نشدن در برابر مشکلات به این معناست که استاد با مثالی دوره های تند خوانی خود را بیان کردند که به خدا اعتماد کرده و تمام افراد را دستان خدا می دانند و به کسی باج نمی دهند. همان گونه که خداوند چنین فردی را برای حل مسائل ایشان هدایت کرده و سایر افراد را نیز با ایمان و توکل هدایت خواهد کرد.
اگر به مسائل پیش رو مانند شطرنج و بازی نگاه کنیم که با هر بار حل کردن ان ظرف وجودی ما بزرگتر شده و به نعمت و ثروت بیشتری دست می یابیم از حل انها استقبال کرده و با ایمان به خداوند تمام مسائل پیش رو را حل خواهیم کرد. تضادها به رشد و پیش رفت ما کمک خواهند کرد.
خدایا شکرت
عاشقتونیم
به نام سیستم قانونمندی که من را خالق تمام اتفاقات زندگیام قرار داده، تا بتوانم از راههای آسان و لذتبخش به تمام خواستههایم برسم
به نام انرژی قدرتمندی که خالق عشق، وفاداری، خوبی، زیبایی، سلامتی، آرامش، ثروت و خوشبختی است، و از رگ گردن به من نزدیکتر است
*
سلام به جهان زیبا و سخاوتمندی که در آن زندگی میکنم
و آن بینهایت نعمت و فرصت و برکت و ثروت و خوبی و زیبایی و آدمهای خوب وجود دارد
*
تسلیم بودن در مقابل خداوند یعنی
من ایمان دارم که یک نیرویی برتر از کل نیروهای جهان، آن را خلق کرده و داره هدایتش میکنه،
و همان نیرو من رو هم خلق کرده و داره هدایت میکنه
و اگر من خودم را به او بسپارم و اگر توکل کنم بهش،
اگر بهش ایمان و باور داشته باشم، اگر ازش درخواست کمک کنم،
او من را به مسیرهای درست هدایت میکنه
و آدمهای درست، شرایط درست و موقعیتهای درست را وارد زندگی من میکند.
تسلیم بودن یعنی اجازه دادن به خداوند که پاسخ دهد به درخواستهای ما.
پس وقتی چیزی رو از خدا خواستی، احساس نگرانی و ترس و ناامیدی و دلواپسی و غصه خوردن رو بزار کنار چون نشانه شرک ورزیدنه، اینها یعنی واقعا تسلیم نیستی.
تسلیم بودن مثل بچهای میمونه که خودش بغل پدر مادرش میسپاره.
تسلیم بودن بچهای هست که بالای درخته و باباش میگه بپر بغل من و اون بچه خودشو پرت میکنه بغل باباش.
تسلیم کسیه که حالش خوبه، چون اعتماد داره به خدا، چون میدونه وقتی خودشو پرت میکنه، میفته بغل خدا.
تسلیم بودن بدون شک احساس خوب، لذت، شادی، امید، آرامش و اطمینان قلبی میآورد.
توکل کردن یعنی اینکه بپذیری به کسی وابسته نیستی جز خدا.
یعنی اگر هر کسی بره، هر اتفاقی هم که بیفته، خدا هست و ما اون قادر مطلق رو داریم.
تضادها و چالشهایی که به آنها برمیخورید، باعث قدرتمند شدن، ثروتمند شدن، رشد کردن و دریافت موهبتهای بیشتر است؛
پس در برخورد با آنها آرامش خودت را حفظ کن، به خدا توکل کن و تلاش کن برای حل کردن آنها.
پس به مسائل زندگی، به عنوان یک بازی، معما یا پازل نگاه کنید تا از این مسیر به سلامت عبور کرده و رشد یابید.
بنابراین:
تفاوت میان تسلیم خداوند بودن با تسلیم شدن در برابر مشکلات زندگی، تفاوت میان امید و ناامیدی، تفاوت میان آرامش و نگرانی، تفاوت میان یقین و شرک و تفاوت میان حرکت کردن و ناامید بودن است.
تسلیم خداوند بودن یعنی، همان نیروی برتری که جهان را خلق نموده و در حال هدایت جهان است،
همان نیرویی که برگی به اذن او به زمین نمی افتد و خالق من است، خدای من، هدایتگر من و حامی من است.
سهم من از دریافت این هدایت و حمایت،
به اندازه ایمانم به این نیرو
و هماهنگ شدن با قوانین این نیرو است.
به همان اندازه ای که می توانم قوانین این نیرو را در زندگی ام اجرا کنم،
حمایت، هدایت و رحمتش را دریافت می کنم.
تسلیم خداوند بودن،
یعنی اگر فرمان زندگی ات را به دست او سپرده ای، نشانه اش این است که بی چون و چرای قوانینش را می پذیری و اجرا می کنی.
زیرا ایمان داری که تنها راه رسیدن به مقصد خوشبختی در تمام جنبه های زندگی، فقط همین است و جز این نیست.
آنوقت حتی در شرایط به ظاهر نادلخواه، می توانی هدایت این نیرو را در قالب فرصت ها، ایده ها و راهکارهایی ببینی که آمده اند تا تو را رشد دهند.
آنوقت است که همه نگرانی هایت رنگ می بازد و تمام وجودت مملو از آرامش و اطمینان قلبی می گردد.
تسلیم خداوند بودن یعنی
رخصت ندادن به نجواهای ذهن برای نگران کردن و ناامید نمودنت
و اجازه دادن به قلب برای دریافت الهامات، هدایت ها و ایده هایی که حلال مسائلت است.
فقط آدمهایی که در برابر این نیرو و قوانینش تسلیم هستند می توانند از عهده اجرای قانون
“احساس خوب = اتفاقات خوب” بر می آیند.
به دلیل چنین حدی از ایمان و تسلیم بودن در برای قوانین خداوند است که،
می توانند اوضاع و شرایط را به جای آنچه هست،
به گونه ای ببیند که می خواهند باشد.
به همین دلیل اینچنین
پر نشاط و امیدوارند،
آرامش دارند،
و می توانند بدون نگرانی از آینده،
از مسیر زندگی لذت ببرند.
زیرا به دلیل چنین حدی از پذیرش، توکل و تسلیم در برابر قوانین است که لاخوف علیهم و لاهم یحزنون شده اند.
به دلیل چنین حدی از تسلیم بودن در برابر خداوند است که آگاهانه مراقب ورودی های ذهن شان هستند
و همواره به هر مسئله ای به گونه ای نگاه کنند که به احساس خوب برسند.
به همین دلیل است که الا بذکرالله تطمئن القلوب هستند.
*
خدای مهربان من، برای اینکه مرا به سمت شرایط دلخواه و زندگی رویاییام هدایت میکنی، هزاران بار تو را سپاس.
*
خدایا من آمادگی دریافت برکات و نعمات بیشتر و هر چیز خوبی رو از جانب تو دارم و پیشاپیش برای همه آنها ازت ممنونم.
*
خدای بخشنده من، برای تمام نعمتهای کوچک و بزرگی که به من دادی، هماکنون میدهی و در آینده خواهی داد، هزاران بار شکرت.
ب نام خداوند هدایتگرم
سلام استاد عزیزو مریم بانو
استاد این فایل ادمو قدرتمندمیکنه دربرابر مسائلی ک براش پیش میاد در زندگی
خیلی خوب شد ک اینو تعریف کردین وکلی برام درس داشت
من تابحال کلی برام پیش اومده بود ک برای نگهداشتن کسی کلی سعی و تلاش ب خرج دادم اما بی فایده بود
و باجم خیلی دادم
اما نمیدونستم این اشتباهه فکر اینو میکردم ک بابا ب نفع منه ک طرفو نگهدارم حالا چ عاطفی باشه چ کاری باشه چ مسائل دیگه
اما چند وقت پیش برام ی مسئله ای رخ داد ک باج ندادم چون این فایل شمارو من چندین بار گوش داده بودم و تو ذهنم یجوری هک شده بود چون برام خیلی تو زندگیم تکرار میشد و مراقب بودم ک دیگه تکرار نشه و جلوشو بگیرم
میترسیدم ک بعدش اتفاق بدی بیوفته ولی اتفاق خاصی نیوفتاد ک هیچ اونقدر ارامش پیداکردم ک نمیشه توصیفش کرد
انگار خودمو تو بغل خدا رها کردم
خیلی حس خوبیه خیلی
این فایل کلی درس داره اگ بارها و بارها شنیده بشه
ازتون بینهایت سپاسگذارم استاد قشنگم
ازخداوندسپاسگذارم برای وجود شما
درپناه الله مهربان شادو خوشبخت و ثروتمندباشید