مصاحبه با استاد | تفاوت «تسلیم بودن دربرابر خداوند» با «تسلیم شدن دربرابر مسائل» - صفحه 26
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-55.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2025-01-12 14:11:482025-01-14 07:39:07مصاحبه با استاد | تفاوت «تسلیم بودن دربرابر خداوند» با «تسلیم شدن دربرابر مسائل»شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
الَّذِینَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِکْرِ اللَّهِ أَلَا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ ﴿28﴾ همان کسانى که ایمان آورده اند و دلهایشان به یاد خدا آرام مى گیرد آگاه باش که با یاد خدا دلها آرامش مى یابد (28) الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ طُوبَى لَهُمْ وَحُسْنُ مَآبٍ ﴿29﴾ کسانى که ایمان آورده و کارهاى شایسته کرده اند خوشا به حالشان و خوش سرانجامى دارند (29)
===============================
عاشقتونم استاد عزیزم
عاشقتونم خانوم شایسته جانم الگوی من زن قوی مستقل پر استقامت و بینظیر
عاشقتم پروردگار
عاشقتم قرآن قشنگم
عاشقتم عاطفه ک در سخت ترین و تنها ترین حالت ممکن هستی اما همچنان در سایت هستی و عمل میکنی آفرین به تو دختر توحیدی و قوی و ثروتمند واقعی آفرین من افتخار میکنم بهت عاطفه…
پروردگارم من هرلحظه تسلیم ترم و به هر خیری و هر قدی و هر نیرویی از جانب شما من فقیرم من محتاجم یا رب
حتی به نیرویی برای راه رفتن بینهایت به شما فقیرترینم یا رب
من به چشم خودم دیدم ک وقتی مادرم توان نداشت برای راه رفتن اما همچنان شکرگزاری میکرد و تسلیم بود و من بیشتر درس توحید و تسلیم بودن رو آموختم و بیشتر یاد گرفتم حتی برای همین نیرویی ک دارم و راه می روم بیشتر و بیشتر سپاسگزارتر باشم هرچند سخت و ناراحت کننده اما من درس شکرگزاری عملی رو آموختم با تمام وجودم
تسلیم باشم
متواضع باشم
خاضع باشم
شکرگزار باشم…
ای انسان عاجز چه چیز تورا در برابر پروردگارت مغرور کرده است…
پروردگارم از هر منیت و تکبر و شرک و جهالت و تاریکی به درگاهت پناه میبرم و هرلحظه طلب هدایت دارم و نور یا رب العالمین…
الهی صد هزاران بار سپاس پروردگار برای فرصت هدایت و فرصت تسلیم بودن و فرصت بندگی کردن من بینهایت سپاسگزارم شاکرم و راضی ام به رضای شما…
دوستت دارم پررودگارم دوستت دارم عاشقانه و عاشقانه ادامه میدهم یا رب الاربابم…
استاد عزیزم قدر دان شما هستم بابت هر آموزش توحیدی که به من دادید
سپاسگزارم استاد عزیزم
تحسینتون میکنم
خیلی دوستتون دارم در تنگناهاااا و سختی های زندگی ام با شما اموزشها و این مکان امن و پناهگاهم در حال ادامه دادن و حرکت کردن از این روزها هستم برای رسیدن به توحید نور سرسبزی هدایت رشد تعالی و الله عزیزم…
به نام رب العالمین
روز 157 ام روزشمار من
سلام بر استاد عزیزم
وقتی این فایل را برای چندمین بار گوش کردم و امروز هم مشغول خوندن کامنت ها شدم که یکی بهتر از دیگری بود .
کامنت آقای حمید امیری که فوق العاده نوشته بود و جالب این بود ایشون در مورد فیلم Gravity نوشته بود و دریافت خودشون را با توجه به تجربه های خودشون از استاد نوشته بودند . و چقدر آموزنده بود .
منم امروز انیمیشن 2 inside out را دیدم و چقدر از دید آموزشی نگاهش کردم و به نظرم کل درس های استاد که همه چیز افکار و باورهای ما است در این انیمیشن نمایان بود.
ما خالق زندگی خودمون هستیم فقط و فقط با افکارمون.
و بولدترین احساس در این انیمیشن “شادی” است. که استاد هم دقیقا در تمام فایل ها در مورد احساس خوب صحبت میکنند.
تنها و تنها با احساس خوبه که میتونیم بر تمام احساسات غلبه کنیم و نتایج ما خوب بشه.
دیدن این نوع فیلم ها با دانستن درس های استاد خیلی خیلی فیلمها را جذاب تر میکنه.
و وقتی رفتم نماز خوندم گفتم بالاترین چیزی که همه چیز در اون گنجانده شده آرامشه . و حالا چه وقت آرامش داریم ؟
که در ذهنم گفته شد وقتی تسلیم هستی وقتی همه چیز را به من به رب العالمین میسپاری.
اینقدر حالم خوب خوب شد . که بله تمام این چیزهایی که میبینم و میشنوم درس هایی برای من داره تا بهم بگه چه موقع تسلیم هستی ؟ فقط و فقط همون لحظه آرامش داری.
در غیر اینصورت تمام احساسات در ذهن میاد مثل همین انیمیشن مثل گوی های رنگی رنگی از ارشیو مغز میاد بیرون و هر کدوم چیزی را یاداوری میکنه. مثل اینجا که اضطراب قدرت داشت و هی شروع به کار میکرد.
حس هایی که یادت میندازه مثلا فلان موقع و یا فلان جا دیدی نشد تو انجام دادی نشد اینبار هم نمیشه و …. و یکدفعه احساست بد میشه وقتی احساس بد میشه شادی میره و قدرت به دست احساس های بد و خاطرات بد میفته.
اگه بازی ذهن را بلد نباشیم غوطه ور میشیم در ناامیدی و یاس و حالا خلاصی از این افکار منفی سخت و سخت تر میشه.
اما وقتی معنای الله اکبر را بدونیم و معنای رب العالمین را درک کنیم مگه بالاتر از اون هست هر چی پیش بیاد خدا بزرگتره.
اونه که گرداننده جهانیان است پس من تسلیمم و زمانی که تسلیم میشیم الا تطمئن القلوب وارد میشه آرامش وارد میشه و چقدر قشنگه اون لحظاتی که آرامش داریم.
امیدوارم که آرامش برامون پر تکرار بشه.
خوشحالم برای همزمانی این فایل این انیمیشن و این کامنت های زیبا که هر کدوم برام درسی بود و کلام آخر که خدا باهام صحبت کرد جمع بندی روزم بود .
آرامش خودشه
همه چی خودشه
و سخته درک این کلام
لحظه ای درک میشه و یهو میپره. ذهن چموش نمیزاره طولانی بمونه و این دست منه که با تکرار و تکرار این آرامش را برای خودم پرتکرار کنم.
این حال خوب را برای خودم بسازم که مسلما دنباله حال خوب و آرامش اتفاقات عالی است.
خدایا شکرت بخاطر این مسیر سبز
استاد عزیزم ممنون
سپاسگزارم
دوستتون دارم
سری فایل های دانلودی توانایی کنترل ذهن
مصاحبه با استاد | قسمت 21
در هر لحظه دلها با نام و یاد تو آرام می گیرد
الا بذکرالله تطمئن القلوب
با درود و وقت بخیر خدمت همه ی عزیزانم در این سایت عزیز و استاد عباسمنش و خانم شایسته جانم
خدا رو شکرت که امروز هم طبق تعهدم آمدم در این قسمت از سری فایل های دانلودی توانایی کنترل ذهن چون به خودم عهد بستم که بصورت روزشمار و رندم تمام فایل های این قسمت رو ببینم و نت برداری کنم و کامنت دوستان رو بخونم و کامنت دریافت آگاهی های هر قسمت رو بنویسم و ردپایی از خودم بجا بگذارم خدایا شکرت
تفاوت تسلیم شدن در برابر با خداوند و تسلیم شدن در برابر مسایل و مشکلات
هر وقت مسعله ای پیش میاد با حل کردن آن چالش و یا تضاد به این درک می رسیم که چطوری می تونیم حلش کنیم یعنی بعنوان یک بازی و یا حل معما و یا یک پازل به مسایل نگاه کنیم
Never give up هرگز تسلیم مشکلات نشو
لاخوف علیهم و لاهم یحزنون با تسلیم بودن به خداوند نه ترسی دارم و نه غمگین می شوم
و بعد بفهمیم که چه موهبت های خوبی پشت این حل مسعلع وجود داره که تا ابد می تونع به ما کمک کنه که با قدرت بیشتر و با اعتماد بنفس بیشتری چالش ها و مسایل و تضادها رو حلش کنیم
و نحوه ی ارتباط با افرادی که مقاومت منفی ذهنی در جنبه های مختلف رو با ما دارند . مثلا در کسب و کار و همکاران و مشتریان و افرادی که با آنها در ارتباط هستیم و غیره..
تسلیمی که نباید هیچوقت تسلیم شویم تسلیم در برابر مشکلات و مسایل سخت زندگی است که نباید تسلیم اتفاقات ناخوشایند بشویم و برای اینکه تسلیم اتفاقات نا دلخواه زندگی نشویم
هر مسعلع ای رو با این نگاه که این یک بازیع و باید حلش کنیم و راه حل آن را پیدا کنیم میشود ادامه دهیم …
یک مورد اینکه با توکل به خداوند و باورهای توحیدی تفاوت میان تسلیم بودن در برابر خداوند و تسلیم نبودن وجود دارد .. بدین معنا که..
.. اینکه به کسی باج ندیم … فکر نکنیم اگر کسی از زندگی مون رفت زندگیمون نابود میشه و یا روزی مون دست اون بوده و دیگه بدبخت شدیم .. در واقع باید منبع رزق و روزی مون رو از خدای وهاب مون توقع داشته باشیم چون منبع رزق دست خداوند هست
اگر یک شخصی از دستان خداوند رفت. ایمان داشته باشیم که از بی نهایت دستان دیگر خداوند به ما رزق می رسد
تسلیم بودن یعنی بخداوند اجازه میدهم که پاسخ دهد به درخواست هایمان
تسلیم بودن یعنی بگیم آهههههههههه خدایا راحت شدم خودمو سپردم به خودت
تسلیم بودن یعنی بچه ای که تو بغل پدر و مادرش هست وقتی میندازتش توی هوا مطمعنه که پدر و مادرش اونو توی هوا میگیره و بغل می کنه و خیالش راحتع
تسلیم کسیع که حالش خوبه چون به خداوند اعتماد داره
در واقع هیچکس نمی تونه صد در صد تسلیم خداوند باشه ولی اگر بقول استاد اگر سعی کنیم حتی یکمی به این نقطه ی تسلیم بودن خودمون رو برسونیم راحتر هستیم
هر چند هیچوقت یهویی نمی تونیم افکار شرک آلود مون رو تبدیل به افکار توحیدی کنیم ولی با تکرار و تکرار و تمرین های مداوم و استقامت در این مسیر می تونیم به توحیدی بودن افکارمون کمک کنیم
تسلیم بودن یعنی آرامش و احساس خوب و عمیق قلبی و اعتماد و یقین داشتن. یعنی احساس امید و شادی و لذت برامون میآورد
الا بذکرالله تطمئن القلوب در هر لحظه دلها با نام و یاد تو آرام می گیرد
دوم اینکه تضادها و مسایل ها آمدند که ما رشد کنیم و بزرگ بشیم پیشرفت داشته باشیم تا ظرف وجودمون بزرگتر و قدرتمند تر بشه
اگر ما بتونیم این چالش ها و تضادها رو حل کنیم یعنی اعتماد بنفس مون بیشتر شده .. یعنی خیلی قدرتمندتر شدیم .. یعنی مقاومت های منفی ذهنی خودمون و دیگران را می شکنیم..
خدایا شکرت که من ایمان دارم تو نیرویی برتر از کل نیروها و قدرت های جهانی هستی که جهان رو خلق کرده و داره هدایتمان می کند..
خدایااا شکرت که هر لحظه در مدار هدایت های درست و صحیح الهی ام هستم
یُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ…اوست که امر عالم را از آسمان تا زمین تدبیر میکند
خدایااا شکرت که هر لحظه در مدار زمان و مکان درست و مناسب جادویی و در شرایط روابط افراد درست و موقعیت های درست و جادویی و در همزمانی های درست و مناسب جادویی هدایتم می کند
چون من باور دارم خداوندی که این جهان رو با تمام متعلقاتش خلق کرده ما رو هدایت می کند علینا الهدیٰ و بهترین ها رو وارد تجربه ی زندگیم می کند در جهت دریافت اهداف و خواسته های مقدس الهی ام
خدایااآاا شکرت که تمام کارها و برنامه ها و امورات زندگیم را سرو سامان بخشیدی قبل از اینکه نگرانش باشم و بترسم و قبل از اینکه ضرر و زیانی باشد و قبل از اینکه من برسم چیده مان و برنامه ریزی و هماهنگ و هندلش می کنی.. خدایاا شکرت که با مدیریت الهی والاترین هدایت ها در زندگیم حاکم است. الهی آمین
این نکته ی کلید طلایی است که برای هر خواسته مون باید تمرکز لیزی بزاریم روی تغییر افکارمون
خدای مهربانم وجودم را از آگاهی های ناب الهیت پر و لبریز کن
باید همیشه بخودمون یادآوری کنیم که ورودی های ذهن مون رو کنترل کنیم
اینکه استاد با تاکید گفتند .. روی خودمون و افکارمون سرمایه گذاری کنیم چون ما خالق زندگی مون هستیم و
لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ
شکر نعمت به جای آرید شما رو میافزایم
صَدَّقَ بِالْحُسْنَىٰ ، فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیُسْرَىٰ
اگر خوبیها رو به خوبی تصدیق کنید ، ما هم شما رو آسون میکنم برای آسونیها
خدایا من رو آسون کن برای تسلیم و رها و آزاد بودن در برابر خودت
خدای مهربانم شکرت به من نعمت شکرگزاری نعمتهای بیشمارت را عنایت کردی
من باید همیشه استادم رو الگو قرار بدم و این سوال رو از خودم بپرسم
خدایا چگونه میتوانم از این بهتر و بهتر شوم. و خودم را متعهد به نتیجه کنم و همانند استادانم با نتایجم صحبت کنم ؟ خدایا خودت هدایتم کن
خدایاااا تنها فقط و فقط ترا می پرستم
و تنها فقط و فقط از تو یاری می خواهم
IN GOD WE TRUST
ما به خداوند اعتماد داریم
IN GOD WE TRUST
به نام خدای هدایت کننده
سلام ب استاد عزیزم .که هر روز باعث بهتر و عالی شدن حال من میشه خدایا سپاس مخصوص توست که همیشه راهنمای منی
چقدرر نکته دیروز و روزهای زیادی ب ی مشکل واقعی در زندگیم بر میخورم که روزها و شب ها دنبال جوابش میگردم امروز جواب گرفتم خدایا شکرت چقدر خوبه جواب بگیری اینم جواب منطقی من برخورد با آدم هایی که ایراد الکی میگیرند را الان کامل درک کردم و دقیقا مثل استاد مدت هاست دنبال ی راه حلم نظرم اینه که با نتیجه تو صورتشون بکوبم من نتیجه ها ی زیادی ازتون گرفتم ی نتیجه دیگه میخوام ببینم که چند ماهی منتظرم استاد ته وجودم میگه راه درست و حرف های آدم ها خیلی اذییتم میکنه ولی دیشب نمیدونم و اونقدر محکم گفتم که از درون لرزیدم و ب خودم گفتم آرزو حرف های آدم تو رو بزرگ میکنه و اعتماد ب نفس تو رو بالا میبره من محکم تر میشم زمانی که درون میگه درست ولی آدم ها میگند اشتباه و میگند راه ما درست من آدم ها را قبول ندارم من درونم را که با آرامش هست را قبول دارم و میدونم نتیجه اش عالی این مسئله شاید دوره داره ولی من بزرگ و محکم تر میکنه من دلم میخواد دیگه بحث نکنم ولی این بار محکم تر قبل گفتم من آرزو این هستم که میبینید و این خصوصیت منه و من این طوری دوست دارم و بعدش ب خودم گفتم آرزو ی زمانی میای این جا و با نتیجه هات اونا از خجالت آب میشند خدا جون من منتظر اون لحظه ام میدونم اتفاق میافته ولی مدتش را نمیدونم این مسیر خیلی آشنا قبلا رفتم قبلا بودم و این تکراری فقط مسئله فرق کرده زمان بر ولی میشه میدونم میدونم شدنی
خدایا روزی بشه مثل الان که اشک بریزم و بگم شد اینم نتیجه اینم ایمان اینم خواسته و حل مسئله خدایا من ایمان دارم و کاملا پا برجام کمکم کن تا آخر مسیر زندگیم همین طور باشم خدایا من تنها تورا میپرستم و از تو یاری میخواهم خدایا سپاس گزارم که من را دراین مسیر هدایت کردی و تا ابد توی این مسیر ادامه میدهم چون لیاقت دارم وهر روز درس های جدید را با موفقیت پاس میکنم الهی شکر
استاد عاشقتونم ب امید روزی که ببینمتون
به نام خداوند مهربان
سلام استاد و خانم شایسته عزیز
تفاوت بین تسلیم شدن در برابر خداوند و تسلیم شدن در برابر مشکلات را بیشتر توضیح دهید؟
تسلیم بودن در برابر خداوند به این معناست که باور داریم :
نیرویی برتر از کل نیروهای جهان که کیهان را خلق کرده و آن را هدایت می کند مرا هم هدایت می کند و من را خلق کرده است اگر به خداوند توکل کرده و خود را به او بسپاریم و از او درخواست کمک کرده و او را باور کنیم و به او ایمان داشته باشیم:
ما را به مسیرهای درست شرایط درست افراد درست هدایت می کند
تسلیم بودن یعنی:
اجازه دادن به خداوند که پاسخ دهد به درخواست های ما. بسیاری از ما :
شرک می ورزیم نگرانیم ناراحتیم می ترسیم غصه می خوریم…اما
تسلیم کسی است که :
خودش را به خداوند بسپارد مانند
کودکی که وقتی خودش را به بغل پدر و مادرش می سپارد خیالش راحت است.
کودکی که از بالای درخت با فراغ بال به آغوش پدرش بپرد
احساسش خوب است
چرا؟
چون به خداوند اعتماد دارد
می داند که زمانی که خود را رها می کند به بغل خداوند می رود
می توان اینگونه هم فکر کرد
به هیچ مسئله ای صفر و یک نگاه نکنیم هیچ یک از ما نمی توانیم تسلیم محض خداوند باشیم
اگر سعی کنیم به این نقطه نزدیک شویم:
کار بزرگی را انجام داده ایم
هر چقدر سعی کنیم این کار را انجام دهیم
تسلیم بودن در برابر خداوند برای ما به کار راحت تر و بهتری تبدیل خواهد شد.
مسائل را برای خود بزرگ نکنیم و نخواهیم یک شبه فضای فکری خود را از فضای شرک آلود به فضای توحیدی تبدیل کنیم.
این مورد نیاز به زمان استقامت تکرار و تمرین دارد
هر چقدر بیشتر سعی کنیم:
از زندگی لذت بیشتری می بریم
تسلیم بودن:
احساس خوب شادی لذت امید توکل و آرامش احساس اطمینان قلبی برای ما به همراه دارد :
الا بالذکر الله تطمئن القلوب
دستیابی به تسلیم بودن در برابر خداوند:
نیاز به تمرین تکرار شنیدن داستان پیامبران دارد
تسلیم بودن در برابر مشکلات:
به این معناست که در برابر مشکلات و مسائل و اتفاقات ناخوشایند تسلیم نشویم
به بسیاری از مسائل می توانیم به شکل بازی حل یک معما شطرنج نگاه کنیم و بررسی کنیم :
آیا توانایی حل این مسئله را داریم یا خیر؟
در حل مسائل دو موضوع حائز اهمیت است:
1-توکل به خداوند و باج ندادن به هیچ فردی
فکر نکنیم زندگی ما وابسته به دیگران است
خداوند منبع رزق و روزی است
همه ی افراد دستی از دستان خداوند هستند که اگر بروند بی نهایت دیگر دست جایگزین آنها خواهند شد
2-به مسائل به شکلی نگاه کنیم که ما را به چالش می کشند تا بزرگ شویم و پیشرفت کنیم
تضادها و چالش ها مسائلی هستند که اگر آنها را حل کنیم بزرگ خواهیم شد ثروتمند می شویم و پیشرفت می کنیم
اگر تضادها را حل نکنیم نه به ثروت نه به قدرت نه به ایمان نه به عزت نفس می رسیم.
خدایا شکرت
عاشقتونیم
به نام ربّ
سلام با بی نهایت عشق برای شما
157. روز شمار تحول زندگی من از این جعبه شگفتی خدا
رد پای روز 20 خرداد
راه گشا، هدایتگر هر لحظه
صبح من که بیدار شدم و شروع کردم به نقاشی و مادرم و خواهرم و خواهرزاده ام رفتن نمایشگاه تا بفروشن و منم موندم خونه تا کارامو انجام بدم و بعد برم رنگ بگیرم از انقلاب
و برگشتنی برم ملاقات عموم تو بیمارستان میدان ولیعصر
ظهر یکم قبل از اینکه بخوام حاضر بشم و برم داشتم نفاشیامو نگاه میکردم ، مثل یه فیلم از جلو چشمم رد شد که دیروز که مانع از رفتنت به کافه شدم ،همون کافه ای که چینی بود فکر کنم یا ژاپنی
گفته شد که دو تا از عکسای تابلوهای آماده ام رو ببرم اونجا و درخواست کنم که بذارن و اگر مشتریاشون خواستن یه مقدار از پولشم به اونا بدم، که گذاشتن برای فروش
و نقاشی رنگ روغنم رو هم بهشون نشون بدم تا اگر برای کافه شون خواستن ازم بخرن
وقتی حاضر شدم خواستم از خونه برم بیرون یهویی یادم اومد آب برنداشتم که در اصل خدا بهم یادآوری کرد
وقتی دوباره داشتم میرفتم یادآوری شد که طیبه بوم نقاشی فنجون قهوه رو برنداشتی
من خندیدم و گفتم وای ممنونم که به موقع بهم یادآوری کردی و رفتم برداشتمش و رفتم
وقتی رفتم انقلاب و رنگ نبود و برگشتم با مترو برم ولیعصر وقتی رسیدم حدود ساعت 4 بود ، گفتم خدا من دیگه نمیدونم خودت باقی کاراشو انجام بده و طبق الهامی که امروز بهم گفته شد ، وقتی رفتم تو اون کافه ای که ژاپنی بود یا چینی دقیق متوجهش نشدم
اصلا حسی نداشتم که مانعم بشه و حس میکردم که یه نیرویی داره هدایتم میکنه و حلم میده که برم اونجا و قدمامو سریعتر بردارم و وقتی رفتم اصلا بدون هیچگونه ترس یا خجالتی رفتم و انقدر کارمنداش مودب و با احترام بودن بعد با مدیرشون صحبت کردم
گفت شماره تو بگو و بعد قیمت کارمو نوشتم پشت عکس و بهشون دادم و گفتن مشتری بود بهم پیام یا زنگ میزنن
خیلی حس خوبی داشتم وقتی اومدم بیرون گفتم خدایا شد
بالاخره شد
سپاسگزارم ازت
این ایده رو خدا چند ماه پیش بهم داده بود از طریق پسر داییم که هی میگفتم برم و نمیشد
الان که دارم فکر میکنم از وقتی من تو مترو رفتم و دو سه باری خواستم بفروشم درسته اونجا فروش نداشتم ولی وقتی گفتم و ایمانم رو به خدا نشون دادم خدا محدودیتایی رو از رو دوشم برداشت و رفتم کافه ، تا نقاشیامو نشون بدم
در صورتی که یکی دو ماه بود فکر کنم هی میگفتم میرم و نمیرفتم
و امروز بالاخره شد و وقتی از در کافه اومدم بیرون حس کردم یه آدم دیگه هستم و طیبه چند دقیقه قبل نیستم
و گفتم خدا من الان قسمت خودمو انجام دادم باقی کاراش با تو ، فروشش و زنگ زدن از این کافه برای بردن تابلوم باتو
خیلی حس خوبی داشتم و رفتم بیمارستان ملاقات عموم و یکم وایسادم گفت طیبه دیگه برو خونه و وقتی برگشتم
گفتم برم برای خودم بستنی بخرم از شیرین عسل که دیروزش مادرم برامون خرید
همینجور داشتم میرفتم و میخواستم که برم خیابون رو رد بشم ،اصلا قصد رفتن به کافه دیگه رو نداشتم فقط نگاه میکردم ببینم تو اون سری هتلارو ببینم که بازم بیام هتل هارو بگردم و نقاشیامو نشون بدم
که یهویی بدون اراده خودم ،سرم برگشت سمت راستم و دیدم یه نمای مشکی که با نوشته های فارسی و انگلیسی کافه نوشته شده
گفتم برم ؟؟؟؟
چه اشکالی داره اینم ایمانم رو به خدا نشون بدم ،من تقسیم کار خودمو انجام بدم
و بعد گفتم خب خدا من الان میرم باقی کاراش با تو
و وقتی رفتم جلوی درش نجوای ذهنم کمتر از یک ثانیه میخواست مانعم بشه، حس کردم گفت نرو تو بری اونجا ثروتمندن و از این حرفا
ولی هیچ توجهی بهش نکردم و باز یه اراده ای انگار داشت هلم میداد به سمت کافه، رفتم داخل و خیلی خوب حرف زدم با صندوق
گفتم شما نقاشی برای کافه تون میخواین
گفت برو با اون خانم که نشسته صحبت کن
رفتم و اون گفت که صبر کنین به مدیر بگم
دیدم که رفت طبقه بالا و با یه آقا حرف زد و دیدم دو نفرم که نشسته بودن خم شدن و نگاهم کردن
یه چیز جالب بگم
اگر طیبه یکسال پیش بودم انقدر خجالت میکشیدم که نمیرفتم داخل کافه چه برسه منتظر باشم تا کارامو نشون بدم
خلاصه دختر خانم گفت بفرمایید و رفتم طبقه بالای کافه و انقدر با احترام باهام حرف زدن و نقاشی رنگ روغنم رو نشون دادم و عکس دو تا تابلوی اکریلیکم رو ، بعد گفتم هر طرحی بخواین میتونم انجام بدم
بعد یهویی برگشت گفت رو دیوار هم انجام میدین
گفتم بله میتونم انجام بدم و گفت اون دیوارو میخوایم طرح بکشیم ، شماره تونو بدین به اون خانم تا باهاتون تماس بگیریم
بعد گفتم باشه و رفتم پایین و شماره مو دادم و اومدم همین که اومدم از کافه بیرون انقدر حس رضایت داشتم که اینم تونستم و شد که برم صحبت کنم
و سپاسگزاری کردم و گفتم خدا الان دیگه من نمیدونم استاد عباس منش گفته از خدا بخواه ،وظیفه خداست تا برات کار انجام بده
و من ازت میخوام من کار نقاشی انجام بدم
بعد یهویی خندم گرفت گفتم خدا من هیچی از نقاشی دیواری و رنگ و چیزای دیگه اش نمیدونم خودت باقی کارارو انجام میدی
بعد رفتم و بستنی گرفتم و نشستم پیاده روی وسط خیابون میدان ولیعصر و با کلی عشق با خدا حرف زدم و برگشتیم با خدا خونه
الان درمورد یه چیزی هم بگم جدیدا انگار رهاتر شدم نسبت به رخ دادن چیزی
قبلا میگفتم آخه میشه یا نمیشه یا من اگه برم کارامو نشون بدم چی میشه
ولی الان میگم ، من میرم شد چه بهتر نشد هم حتما این ایده سکوی پرتاب من به مدار بالاتره و من باید ایمانم رو به خدا نشون بدم و وقتی میبینم خدا محدودیت هامو ازم میگیره خیلی حس بهتری دارم برای قدم برداشتن
و من پر از حس خوبم پر از عشق
وقتی برگشتم خونه نشستم نیم ساعتی نوشته هایی که برای باور هام نوشتم تا با تکرارشون قدرتمند بشن رو با صدای خودم ضبط کردم و بعد مادرم اینا اومدن با کلی غذا و چیزای دیگه که از نمایشگاه کشاورزی داده بودن و برای فروش رفته بودن و چیزی فروش نرفته بود
اگر خدا بخواد فردا دوباره میرن و اگر خدا بخواد منم میرم
امروز حس کردم باید بیشتر برای مهارتم و پیشرقتم تو نقاشی زمان بذارم از خدا خواستم خواب رو ازم بگیره و پر انرژیم کنه و تغذیه ام رو کمک کنه که اصلاح کنم
گفتم من نمیدونم تو خدایی تو بگو چیکار کنم تو میتونی خواب رو از چشمام بگیری و انرژیمو زیاد کنی پس دست به کار شو من دلم میخواد تلاشم برای افزایش مهارتم بیشتر بشه
پس شروع کن منم تلاش میکنم چشم بگم بهت
و بعد دیدم پیامی اومده که در مورد فروشندگی ماسک چند روز پیش پیام داده بودم ، که گفتن پاره وقت از 13:30 تا 8 شب روزانه 200 هزار تومان و 10 روزه پرداخت میکنن که 10 روزش 2 میلیون میشه وروزای جمعه تعطیله ، یک ماهش 4 میلیون
اولش گفتم نه ولی بعد گفتم میرم و اونجا تمرین طراحی میکنم
از طرفی هم گفتم خدا من دلم میخواد کارای نقاشی انجام بدم
میدونم این ایده رو بهم دادی ولی بیشتر دلم میخواد سفارش نقاشی دیواری یا فروش تابلو هام انجام بشه که بشینم تابلو بزرگ بکشم و بفروشمشون
البته تو بفروشی برام من که کاره ای نیستم
و میخوام که راه رو نشونم بده
اگر قراره نقاشی دیواری رو انجام بدم یه نشونه بهم بده تو این یکی دو روز که من متوجه بشم کدوم رو باید انجام بدم
حالا هرکدوم که خیر هست برام همون پیش بیاد خدا بهتر از من میدونه کدوم برام بهتره
فقط درخواستم ازش اینه که نشونه اش رو بهم بده تا بفهمم و دریافت کنم چیکار باید انجام بدم و بی نهایت ازش سپاسگزارم
بعد من تو اینستاگرام به چند تا پیج نقاشی دیواری پیام دادم که بپرسم چجوری باید قیمت بدم و اینکه چه کاری باید انجام بدم و راهنماییم کردن
خداروشکر میکنم که انسان هایی رو سر راهم قرار میده که راهنماییم میکنن که من درمورد چیزهایی که بلد نیستم آگاهی پیدا کنم و یاد بگیرم
خیلی خیلی بابت همه هدایت هاش و حمایت هاش و تمام نعمت هاش سپاسگزارم
خدای من بی نهایت سپاسگزارم
برای تک تک خانواده صمیمی عباس منش بی نهایت شادی و سلامتی و آرامش و عشق و ثروت از خدا میخوام و سعادت در دنیا و آخرت باشه برای همه مون
سلام عزیزدلممم.
کامنتت چقدر بهم احساس خوب داد.
تحسینت میکنم برای این عزت نفست و جسارتت که رفتی توی کافه ها و محصولت و پرزنت کردی.
شما در این مسیر علاوه بر فروش محصولتون عزت نفستون و ایمانتون ببه خدا رو هم بالا میبرید و یه جورایی معامله 3 سر برده ( ذوق)
من مطمینم شما پاسخ این حرکت کردنا توی زمینه کسب و کار رو خیلی زود میگیرید و یکی از موفق ترین افراد توی حوزه ی نقاشی میشید.
مورد دوم توی کامنتتون رفاقت با خدا و تواضع در برابر خدا بود.
به راحتی ازش درخواست میکردید و مصداق بارز تسلیم بودن در برابر خدا در عمل بودید.
خیلی لذت بردم از این قسمتا:
گفتم خدا من الان قسمت خودمو انجام دادم باقی کاراش با تو ، فروشش و زنگ زدن از این کافه برای بردن تابلوم باتو
عد گفتم باشه و رفتم پایین و شماره مو دادم و اومدم همین که اومدم از کافه بیرون انقدر حس رضایت داشتم که اینم تونستم و شد که برم صحبت کنم
و سپاسگزاری کردم و گفتم خدا الان دیگه من نمیدونم استاد عباس منش گفته از خدا بخواه ،وظیفه خداست تا برات کار انجام بده
و من ازت میخوام من کار نقاشی انجام بدم
امروز حس کردم باید بیشتر برای مهارتم و پیشرقتم تو نقاشی زمان بذارم از خدا خواستم خواب رو ازم بگیره و پر انرژیم کنه و تغذیه ام رو کمک کنه که اصلاح کنم
گفتم من نمیدونم تو خدایی تو بگو چیکار کنم تو میتونی خواب رو از چشمام بگیری و انرژیمو زیاد کنی پس دست به کار شو من دلم میخواد تلاشم برای افزایش مهارتم بیشتر بشه
پس شروع کن منم تلاش میکنم چشم بگم بهت
میدونم این ایده رو بهم دادی ولی بیشتر دلم میخواد سفارش نقاشی دیواری یا فروش تابلو هام انجام بشه که بشینم تابلو بزرگ بکشم و بفروشمشون
البته تو بفروشی برام من که کاره ای نیستم
عزیزم از خدا میخوام نیرویی بهت بده که با قدرت هر چه بیشتر روی خودت کاررکنی و هر روز با عزت نفس تر و با ایمان تر بشی
عاشقتم
به نام ربّ
سلام فاطمه جان
چه به موقع و به جا بود این پیام و پاسخی که برای من گذاشتین
من دیروز که دیدمش و از ذوق که پیام رو دیدم یادم رفت تا بیام و از شما سپاسگزاری کنم
رفتم و تو دو تا فایل
که از پروفایل شخصی شما رفتم و کاملا هدایتی کنجکاو شدم تا ببینم نظراتتونو که انگار خدا میخواست منو به دو تا فایل دیگه از طریق شما ،هدایت کنه
اول فایل توجه به داشته ها راه رسیدن به خواسته ها رو دیدم از دیدگاهایی که تو صفحه شخصیتون بود و اونجا نوشتم درمورد هدایتی که شدم و پیام شما که برای من کلی نشونه داشت
و بعد دوباره از صفحه شما فایل گفتگو با دوستان قسمت 58 که رفتم دقیقا در مورد تبلیغ بود که من نیم ساعتم نشده بود که داشتم بهش فکر میکردم
و از خدا سپاسگزارم که شما رو در مسیر آگاهی من قرار داد تا من از صحبت هاتون یاد بگیرم و عشق کنم از کلمه آخر
که نوشتین عاشقتم
انقدر خوشحال شدم که خدا از زبان شما این حرفو بهم گفت و حتی شما هم بهم گفتین عاشقتم
یه خواسته هایی بین من و خداست که شما با نوشته تون بهم فهموندین که خدا سر قولش هست
من باید تلاشمو بیشتر کنم
هم برای تغییر باورهام و هم پیشرفت در مهارتم نقاشی
بینهایت از خدا برای شما عشق و شادی و سلامتی و آرامش و ثروت و سعادت در دنیا و آخرت میخوام
بازم سپاسگزارم از شما
منم دوستتون دارم ،عاشقتم
سلام درود به همه دوستان عزیزم من امشب خیلی حالم بده بود 1403/3/18
چنتا کلیپ در اینستاگرام دیدم که حالم بده کرد
ولی الله مهربان منو هدایت کرد به این فایل که بدونم هنوز خیلی ایمانم قوی نشده که با چندا کلیپ حالم خراب میشه میترسم خداروشکر میکنم که هدایت شدم انگار خدا اومد در کلام استاد به من گفت تا من هستم نگران هیچی نباش خدارو شکر میکنم که الله از من مواظبت میکنه ممنون استاد عزیزم که دستی از دستان خداوند بودی برای حال خراب من الان خیلی بهتر شدم یک دنیا ممنون 🫶🫶🫶🫶
به نام الله هدایتگر
سلام دوستان عزیزم
تسلیم بودن یعنی=نترس واندوهگین مباش که ماهدایتت میکنیم
تسلیم بودن یعنی سرسپردگی ورهابودن واجازه دادن به خداوندکه توروهدایت کنه به مسیرهای بهتروشرایط وادم هاواتفاقات بهتر
تسلیم بودن یعنی دراغوش خداوندبودن
تسلیم بودن یعنی احساس عالی داشتن ارامش توکل شادی واین ازاعتمادقلبی میاد
تسلیم بودن یعنی خیالت راحته ونگران هیچی نیستی
تسلیم بودن یعنی اعتماد100٪به خداوندداشتن
تسلیم بودن یعنی به هیچ کس وابسطه نبودن واگه کسی اززندگیمون رفت یکی دیگه میادوخداوندبینهایت دست داره برای کمک کردن به من
تسلیم بودن یعنی کارهاروخدابرات انجام میده
تضادهاوچالش های زندگی اومدن تاتورشدکنی وبتونی مسائل زندگی توحل کنی وتسلیم مشکلاتت نشی
منم خیلی دوست دارم چالش های زندگیموحل کنم وبرم تودلشون وتونقطه امن زندگی خودم نمونم چون باحل مسائل زندگیم هرچندکوچک اعتمادبه نفس واحساس ارزشمندی وخودارزشی من بالاترمیره
چقدرخوبه ادم بره تودل چالش های زندگیش وحلشون کنه وچقدرلذت میبره وحالش بهترمیشه
لذت بخش ترین کارزماتی هست که تومسائل زندگیتوبتونی به بهترین نحوحل کنی وخداوقتی جسارت وشجاعت توروببینه هدایتت میکنه وکارهاروبرات اسون میکنه
شادوموفق باشید
به نام تنها فرمانروای کل کیهان خدای مهربانم خدای وهابم خدای رزاقم سپاسگزارم
سلام عزیزان جان
روز157
ردپایی در سفرنامه هدایت خدا برکت خدا بر من
فایل مصاحبه با استاد قسمت21
تسلیم شدن در برابر خداوند
خدایا شکرت برای زیبایی های بهشت
دریاچه بینظیر درختان سر به فلک کشیده و آب گوارا و ماهی هاو گاو و گوسفندانی که در این سرزمین معنوی مهمان زمین خداوندهستند
هوای عالی و مطبوع رنگ زیبای آسمان الهی شکرت چقدر زیباست این بهشت خداوند
خدایا شکرت تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری میجویم مرا به راه راست به راه کسانی که به آنها نعمت داده ای هدایت کن نه کسانی که بر آنها غضب کرده ای و ن گمراهان
خدایا شکرت من تسلیمم هیچی نمیدووووونم
خودت منو هر روز یه ذره تکاملی تر تسلیمم کن
میخوام هر روز یه ذره اعتمادم بهت بیشتر باشه
خدایا شکرت هر چقدر رهاتر میشوم بیشتر تسلیم تر هستم
هر بار که با استمرار و استاقمت و تمرین و تکرار و تعهد در مسیر درست الهی هستم احساس اطمینان قلبی ام داره بیشتر میشود
ألا بذکر الله تطمئن القلوب
تنها با یاد خدا دلها آرام میگیرد
خدایا شکرت که همه کاره ام تویی و همه جوره هوامو داری بوووووس بهت جان جانانم سپاسگزارم
خدایا شکرت که اجازه دادم که تو مرا هدایت کنی
احساس خوب اتفاقات خوب
وقتی با احساس خوب اتفاقات را بخدا میسپاری دیگه خیالت راحته که یکی هست که همه جوره هواتو داره مثله کوه پشتته و دلت آرومه
من وقتی خودم را به اقیانوس آرام خداوند سپرده ام دیگه با اون آرامشی که از درونم وجود داره ن غمی دارم و ن ترسی
پس باید بیشتر در این مسیر قدمهامو محکمتر بردارم تا خداوند در زمان مناسب و مکان مناسب بهترین شرایط را برام بوجود میآورد
خدایا شکرت
که با چالشی که چند روزی هست داره تکرار. میشه امروز دیگه گفتم خدایا من تسلیمم هیچی نمیدووووونم تو راه رو بهم نشون بده
مدتی دخترم بدون اجازه میرفت مغازه خوراکی بر میداشت و تو خونه نمیگفت
بعد که فهمیدم اول ناراحت شدم و سرش داد زدم
و دوباره تکرار کرد
امروز دستاهامو بردم بالا گفتم خدایا من تسلیمم هیچی نمیدووووونم تو بهم بگو چکار کنم
صبح رفتم کلاس و برگشتم
اومدم یه دفتر و خودکار برداشتم و گفتم بگو دلیل این کارها یعنی چی
چندتا از روی بچگی دلیل آورد و من فقط میخواستم بفهمه کارش اشتباه است و ارزش کارش از خودش کاملا جداست
و وقتی روی کاغذ نوشتیم با هم
قرض گرفتن ممنوع
دروغ گفتن ممنوع
در حیات ماندن در ساعات طولانی ممنوع
و خیلی راحت خداوند درها رو باز کرد و هدایت کرد به نوشتن یه سری چیزها که مسئله رو جان جانانم برام به راحترین شکل و زیباترین راهکارها حل کرد
و چقدر حالم خوب شد که خودمون بین خودمون تونستیم با نگاه یه بازی منو دخترم و پسرم باهم حل کردیم که در نهایت کاره خدا بود خودش دلها را نرم کرد که به آرامی حرف بزنیم و همه چی به نفع من پیش بره
خدایا شکرت که هر وقت خودمو سپردم بهت فقط نشستم و نگاه کردم خودت دست بکار شدی و بقیه کارها را انجام دادی
خدایا شکرت که همه چی توحیده هر رشد و پیشرفت و گسترش در جهان همه نگاه توحیدی به اون قضیه بوده
خدایا شکرت که مرا لایق بندگی کردن دانسته ای
خدایا شکرت که مرا لایق دریافت الهامات و نعمتهای الهی کردهای
خدایا شکرت که مرا ارزشمند آفریدی اشرف مخلوقات جانشین خودت بر روی زمین
خدایا شکرت برای سلامتی ام
خدایا شکرت برای تمام داشته هایم که هر آنچه دارم از آن توست مالک اصلی تویی
چنان برای من انسان ارزش قائل بودی که آسمان ها و زمین را مسخر من کرده ای
خدایا شکرت برای نگاه مثبت به اتفاقات
خدایا شکرت از هر خیری از برسه من فقیرم من نیازمند و محتاجم
خدایا شکرت که بی نهایت دست هست که هر کدوم به رشد و بزرگ شدن من کمک میکنند
خدایا شکرت که با تضادها دارم بزرگتر و با اعتماد به نفس تر میشوم
خدایا شکرت که اسانم کردی بر آسانی ها
خدایا شکرت که تضاد و چالش ها موهبتی از طرف توست تا منو رشد بدهند
و وقتی ایمانمون رو نشون میدم درها ی رحمت و ایده های خداوند. از راه میرسه
خدایا شکرت که ایمانم را قوی تر کرده ای
خدایا شکرت برای حل کردن مسئله و موهبت های الهی که پشت اون هست
خدا جونم شکرت که مرا هر لحظه در معرض هدایت خودت قرار داده ای
خدایا شکرت تنها امیدم تویی تنها خالقم تویی
خدایا شکرت که آرامشم تویی جان جانانم سپاسگزارم
در پناه الله یکتا شاد سلامت ثروتمند و سعادتمند باشید در دنیا و آخرت دوستون دارم الهام جون عزیز دردانه خداوند عالم
سلام استاد عزیزم.
چه دیدگاه مناسب، خوب و مورد تایید جهان.
اینی که تو این شرایط شما اومدی خودت و توانایی هات را به چالش بکشی و اینجوری رشد کنی. واقعا دیدگاه جالب و عالی ای بود.
چقدر توی کسب و کار میتونه با ما کمک کنه این دیدگاه.
و چقدر عالیییییییی بعد از اون هدایت شدید به کاری که نتیجه اش شد آزادی بیشتر. آزادی مکانی، زمانی، مالی.
چقدر داشتن یه سایت میتونه هزینه های یک دفتر جداگانه را کاهش بدهد.
واقعا پر از درس بود.
استاد واقعا چقدر عالی هست این موضوع استفاده از فرصت تضادها. خداروشکر.
عاشقتونم استاد. امیدوارم من به عنوان شاگردتون بتونم این دیدگاه را در خودم نهادینه کنم و اینقدر قدرتمند باشم که بتونم اینطور رشد کنم.
نه اینکه بخواهم به چنین تضادی برخورد کنم ولی میخواهم در مواجهه به تضاد ها خیلی عالی رشد کنم.
عاشقتونم.
ان شاءالله هرکجا هستید در پناه رب العالمین شاد، سالم، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.