مصاحبه با استاد | فرصت «لذت بردن از مسیر رشد» را از خودت نگیر

بنام خداوند رزاق و هدایتگرم

خدایا هر آنچه که دارم همه از آن توست

درود بر استاد عزیزم و بانو شایسته عزیز

من در مسیری که دارم قدم بر میدارم باید خیلی به خودم آسون بگیرم تا آسون بشم به آسانیها و اینقدر

کمال‌گرا نباشم که همه چی من باید پرفکت باشه چون ما انسانیم و ویژگی‌های انسانی داریم و احساس داریم که بعضی جاها به خاطر کمبود عزت نفسمون نظر دیگران برامون خیلی مهمه ورهر کاری انجام میدم که اونا تایید کنن و اگر در پس ذهنم اینه که ثروتمند یا موفق بشم که روی دیگران رو کم کنم زندگی برام رنج آور و سخت میشه

ما باید ی چیزی بین احساس نیاز به توجه و کماگرایی پیدا کنیم که زندگیمون رو بخودمون تلخ نکنیم

اینه که برای فرصتی که خداوند بما داده در این جهان مادی جوری لذت ببرم و شاد زندگی کنیم

و کسی که ما رو میبینه انرژی بگیره و شاد بشه و جوری شاد و عالی زندگی کنیم که جهان رو جای بهتری برای زندگی کردن برای دیگران کنیم

در مورد کاری که من علاقه دارم و انجام میدم اگه نسبت به اون کار احساسم خوب باشه و انجامش بدم اصلا سختی نمیکشم دارم عشق میکنم به کار اگه ادامه بدم و کاری به نتیجه نداشته باشم و استمرار داشته باشم و از این شاخه به اون شاخه نپرم و اون عشق به کار ایده هایی بهم گفته میشه که رشد میکنم ولی اگر توی اون کار هستم برای پول دارم انجامش میدم بیام باورهای پوسیده رو با باورهای قدرتمند کننده ثروت آفرین ایجاد کنم اون موقع میبینم که لاجرم پول و ثروت بصورت طبیعی میاد تو زندگیم

باید هدف من از کاری که انجام میدم لذت بردن باشه از کاری که انجام میدم یعنی خداوند فقط به احساس من کار داره اگه من اون کاری که انجام میدم حالم توش خوبه ذوق و شوق دارم ثروت برسرم میباره ولی اگه احساسم خوب نیست و دارم با ناراحتی ی کاری انجام میدم نتیجه ای توش نیست فقط تقلا میکنم و میرم ته دره

اونجایی که استاد عزیز گفتین که وقتی مشهور میشی همه میخوان بیان عکس بگیرن ازت و ی جوری سعی میکنی که خودت رو پنهان کنی که نبینتت چون اون تمرکز گرفته میشه از کار و زمانت

من خودم دیدم به شخصه که بازیگرا خودشون جوری مخفی میکنن که کسی مزاحمتون نشن ی بازیگر سینما با بنده تماس گرفت برای اینکه واسش واحد پیدا کنم اولش نشناختمش گفت من مقانلو هستم منم دیدم صداش مردونه ای دوبر داشت بهش گفتم آقای مقانلو چ متراژ میخواین و دید من نمیشناسمش گفت من نسرین مقانلو هستم بعد فهمیدم ایشون هست عذرخواهی کردم ولی موقع بازدید ی کوچه خلوت راننده اش پارک میکرد که کسی نبینه ایشون حتی موقع بازدید همسایه ها میدین دعوت میکردن ایشون رو و عکس مینداختن و چقدر وقتش گرفته میشد تو بازدیدا من ریلکس بازدید میدادم منی که اگه ی آدم یکم از خودم بالاتر بودم دستپاچه میشدم واز موقعی که روی خودم کار کردم به همه احترام میزارم اما تو ذهنم بت نمی‌سازم اما یاد گرفته بودم از اموزشهای استاد عزیز اگه کسی که مشهور شده نخوام عکس و امضا بگیرم چون هم من به وقت خودم ارزشمندم هم اون بازیگر و خواننده،،، وقتی اینطوری رفتار میکنی خداوند مشتریهای ثروتمند و واقعی سر راهت قرار میده و میدونی در عمل خدا رو میبینی که از بی نهایت دستش واست مشتری میشه حتی ی خواننده مشهور دیگه معرفی شد که واسش واحد پیدا کنم

ایاک نعبد و ایاک نستعین