مصاحبه با استاد | منظور از"سیستمی بودن رفتار خداوند"، چیست؟ - صفحه 1 (به ترتیب امتیاز)

385 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    ابراهیم آقا Brj_auto_glass گفته:
    مدت عضویت: 2203 روز

    🔵پیامبر اعتماد کرد نتیجشو گرفت

    🟢یعقوب تو یه برهه اعتماد نکرد نابینا شد

    🟣یوسف هم تو زندان یه برهه اعتماد نکرد ، بیشتر زندانی کشید

    🟠پس فرقی نیست بین پیامبران با انسانهای عادی

    🌺این سیستم مکانیسم نمره دادنش ، فقط عمل به قانون و عمل نکردن به قانونه🌺

    🌻یعنی دو گذینه بیشتر نداره 🌻

    📌خداوند کی درخواست ما رو اجابت می‌کنه ؟

    💡وقتی که من باور کنم که

    ♦️اولا خداوندی هست

    ♦️دوماً این خداوند قانون برای این جهان وضع کرده

    ♦️این قوانین رو بهش عمل کنم

    ♦️به اندازه ای که عمل کنم نتیجه معجزه وار خواهد بود

    📌حالا قوانین خدا چیه؟

    ♦️اینه که سراغ کسی یا چیزی غیر خودش نرم

    ♦️حالم در همه حال خوب باشه

    📌کی حالم همیشه خوبه؟

    ♦️وقتی باور داشته باشم که این خدا پارتی بازی نمیکنه چون ریشه اکثر حال خرابی ها احساس مورد تبعیض واقع شدنه

    ♦️این خدا همیشه همراه منه

    ♦️این خدا تمام زندگیم رو گذاشته دست خود من و کسی نمیتونه تاثیری بزاره تو جهان من

    ♦️هیچ عجله ای نداشته باشم چون کارهام رو سپردم به نعم الوکیل

    ♦️رها باشم از چگونگیها همون طوری که بدون دخالت من داره بدنم رو مدیریت می‌کنه

    💡در یک کلام این جمله استاد که خدا میگه منو اجابت کن یعنی

    🛑به من اعتماد کن من اعتمادت رو جبران میکنم و برات همه چی میشم

    🛑به من اعتماد نکنی من نا امیدت میکنم

    🧶البته این نیست که بگم و اتفاق بیفته باید اون خواسته ای که دارم باورهام باهاش مچ باشه

    من تا زمانی که ترس از رانندگی دارم و جرات ندارم بشینم پشت فرمون که نمیتونم گواهینامه بگیرم

    تا زمانی که ترس دارم که نکنه تصادف کنم نکنه خوابم بگیره پشت فرمون

    اینا یعنی اینکه خواستم رانندگی است

    ولی باورهام و ترسهام (ترمزهام) نمیزارن اون خواسته را تجربه کنم

    پس اول باید بیام اون ترسهام رو تبدیل کنم به ایمان به حرکت ، اونوقت جهان راههایی رو تو مسیرم میزاره که راحت رانندگی یاد بگیرم🧶

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 55 رای:
  2. -
    خدیجه شریعتی گفته:
    مدت عضویت: 1954 روز

    بنام خدایی که نزدیکست♥♥

    سلام به استاد عزیزم و مریم جان نازنینم و سلام به دوستان عباسمنشی

    استاد جان سپاسگزارم بابت این فایل زیبا و اینهمه آگاهی نابی که تو فایل بود و باعث شد من دوباره برگردم به گذشته تاریک خودم که پر بودم از جهل و شرک. غرق تو دنیای تاریک خودم بودم و تصوری که ازخدا داشتم همون خدای با رفتار انسانی بود که بیشتر جنبه جبار بودنش رو تو زندگیم دیده بودم. یه خدای عصبانی مچگیر که همیشه منتظر بود من یه خطایی بکنم و منو به سزای همین خطا تو این دنیا برسونه و تازه عواقبش تو اون دنیا هم منتظرم بودن که گریبانگیرم بشن. یه آدم که هر وقت میخواست با خداش صحبت کنه باید رو به قبله و جلوی پنجره مینشست چون حس میکرد خدا فقط از اون پنجره اونو میبینه، یه آدم بدبخت افسرده که هر وعده از سر ترس نماز میخوند، یه آدم گرفتار در بند چادر و گیره روسری و حلقه ازدواج که اگه نبودن هیچ امنیتی نداشتم. یه ادم که با وجود ضعفی که همیشه داشتم ولی مجبور بودم روزه بگیرم. حتی بعد زایمانام هم به سختی باید روزی دوسه بار غسل میکردم و نماز میخوندم و روزه میگرفتم. یه آدمی که بیرون که میرفت نباید بلند میخندید چون یه زن بود و خدا زنها رو اسیر و بدبخت آفریده😭😭 یه آدمی که بزرگترین مشکل زندگیش نماز نخوندن شوهرش بود و میخواست بخاطر نماز نخوندن طلاق بگیره چون فکر میکرد تمام بدبختی های زندگیش بخاطر نماز و خمسیه که ندادن. یه آدمی که هر چی طلا داشت رو نذر حسینیه کرده بود (با وجود مخالفتهای شوهرم) تا امام حسین نظر لطفی بهش بکنه و گره کور زندگیشو باز کنه. و همیشه شوهرم یه انسان لامذهب و خدانشناس بود و من یه مسلمان دو آتیشه که اتفاقا فکر میکردم شوهرم هم تقاص گناهانیه که در گذشته داشتم😭😭

    خداااای من استاد شما نمیدونی چه کردی با دنیای من. نمیدونی منو از چه اسارتی آزاد کردی. نمیدونی چقدر دنیای منو قشنگ کردی. چقدر رها شدم از اون قید و بندهای حجاب. چقدر رها شدم از نمازهایی که از ترس خداو برای جلب نظر بقیه میخوندم. هیچ وقت با نماز خوندن رابطه خوبی نداشتم و فقط از سر تکلیف میخوندم. چون یاد گرفته بودم که نماز یه تکلیفه که اگه انجامش بدی رزقت به موقع میرسه و اگه نخونی از سگ نجس تری و لایق تمام بدبختیهای دنیایی. یادمه یه مثلاحدیثی همیشه بابابزرگم برامون تعریف میکرد که میگفت یه آقایی میره پیش پیامبر و میگه رزق و روزی من چرا تنگه و حضرت محمد بهش میگه برو روی پشت بوم خونت یه دندون هست که مال یه آدم بینمازه.دلیل تمام بدبختی هات اونه برش دار بنداز دور😭😂 بخدا نمدونم بخندم یا گریه کنم. و من تمام اینارو باور کرده بودم و همیشه از خدا بخاطر نمازنخوندن شوهرم عذرخواهی میکردم و ازش یه راهی میخواستم تا منو از اون زندگی پر از بی ایمانی نجات بده.

    راستش تازگیا فهمیدم که اصلا دلیل هدایت من به این سایت بهشتی شوهر نازنینم بود و تضادهایی که باهاش داشتم. یادمه وقتی باهاش در مورد دین بحث میکردم همیشه در برابر دلایل منطقی اون، دین مسخره من کم میاورد ومن از خدا خواستم که خدایا منو به راهی هدایت کن تا بتونم از دین تو دفاع کنم و در برابر سهراب کم نیارم و خدا هم منو آورد اینجا تا بهم بفهمونه که بابا اونی که باید هدایت بشه خودتی. اونیکه خرابه تویی، اونی که همیشه ته چاهه تویی، تویی که تو تاریکی ته چاه دست و پا میزنی و فکر میکنی دنیا همین دنیای تاریک ته چاهه.

    وای استاد نمیدونین من الان چه دنیایی دارم. یه بهشت واقعی که هر روز دارم زیباترش می کنم. هر روز حضور خدا رو تو زندگیم بیشتر حس میکنم. هر روز صدای خدامو بهتر میشنوم و بیشتر باهاش حال میکنم. خدایی که نزدیکه و اجابت میکنه تمام خواسته هایی که برام منطقیه. خدایی که دیگه نه فقط پشت پنجره رو به قبله، بلکه همه جا و هر لحظه کنارمه و بهم آرامش میده. حتی جاهایی که شیطان داره منو میترسونه و نگرانم می کنه بهم میگه که نگران نباش من هستم.

    واذاسئلک عبادی عنی

    هنگامی که بندگان من درباره من از تو پرسیدند

    فانی قریب

    بگو که من نزدیکمممممممم

    اصلا تکرار این آیه آدمو غرق در آرامش می کنه

    استاد من خیلی روی نماز خوندن و وضو گرفتن و لاک نزدن و آرایش نکردن و همه اینا حساس بودم. اگه نمازمو نمیخوندم نمیتونستم راحت باشم و دائم ترس از قضا شدنش داشتم. حتی یه وقتهایی میخواستیم بریم بیرون شوهرم و بچه هام تو ماشین منتظر من میموندن تا من نماز بخونم که مثلا اول وقت باشه. یکیشو با عجله میخوندم که مثلا من بنده خوبیم. و حتی یه کلمه از نمازمم نمیفهمیدم چی میخونم. چه کتکهایی که دخترمو زدم سر نماز نخوندن. تا اینکه بعد از آشنایی با شما یه روز تصمیم گرفتم پابزارم رو این ترس بزرگ و برای همیشه بزارمش کنار. اما اینقدر این ترس از خدا تو وجودم قوی بود که جراتشو نداشتم.

    یه روزی به خدا گفتم «خدایا من نمازمو چند وقت نمیخونم اگه از وسط نصفم کردی که باز میام نمازمو میخونم اما اگه اتفاقی نیفتاد معلومه که کارم درست بوده» و واقعا بعد از پاگذاشتن رو اون ترس واهی تازه معنی رهایی رو فهمیدم. حتی یه بار داداشم بهم اعتراض کرد که چرانماز نمیخونی بهش گفتم اون نمازیکه من میخوندم همش از سر تقلید و تکلیف بود و من نمیخوام رابطه م باخدا یه رابطه اجباری و طبق توصیه دیگران باشه. میخوام خودم یاد بگیرم چجوری با خدام حال کنم. میخوام رابطه م یه رابطه باشه مخصوص خودم و خدای خودم و هیچ احدی حق امر و نهی کردن برای این رابطه رو نداشته باشه. و حالا عاشق خدایی ام که هر لحظه باهامه و همین الانم اونه که بهم میگه و من مینویسم😭

    اونه که بهم میگه ببین خواستی هدایتت کنم و اجابتت کردم

    اجیب دعوه الداع اذا دعان

    اونه که بهم میگه ببین چقدر رشدت دادم و بزرگت کردم.

    فلیستجیبوا لی و لیومنوا بی لعلکم یرشدون

    استاد اولین باری که این آیه رو از زبان شما و با تفسیر شما شنیدم خیلی لذت بردم ازش ولی واقعا درکی که الان دارم ازش قابل قیاس با اون موقع نیست و البته که چند وقت بعد قطعا درک متفاوتتری خواهم داشت. و یکی از قشنگیای این مسیر همین حسیه که میبینی چقددررر رشد کردی. خدایا شکرتتتت

    استاد اصلا نمیشه با کلمات از شما سپاسگزاری کرد. نمیشه اون حس عمیق سپاسگزاری که تو قلبمه رو تو کلمات بگنجونم و قطعا شما اون حس رو درک می کنین. عاشقتم استاد جونم و بخاطر تک به تک این فایلهای بی نظیر ازتون سپاسگزارم و بهترین و زیباترین و قشنگترین حسهای دنیا رو براتون آرزو می کنم. ♥♥♥

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 60 رای:
    • -
      حوری باختری گفته:
      مدت عضویت: 1720 روز

      سلام خدیجه جانم

      عاااشششقتتتم من، چیزهایی که نوشتی در واقع شرح حال خیلی از ماهاست. بیشترمون از سر ترس و بدون معـرفت، نماز می‌خوندیم و هیچی ازش نمی‌فهمیدیم. بیشترمون موقع نماز بجای اینکه دلمون رو بسپاریم به یگانه معبود تا قلبمون آروم بگیره، حواسمون به همه جا و همه چی بود الا او…. انقدر دقیق و درست شرح حال گفتی که موقع خوندنش تمام وجودم یخ میکرد.

      و این آیه‌ی اذا سئلک عبادی عنی…

      واقعا مثل آبی بود که روی آتیش قلبـمون نشست و هنوز هم مثل یک مرحم برای جای زخمهای گذشته‌است.

      من عاشق این قسمتش هستم که خدا میگه بندگان من اگر ازت پرسیدند….

      نمیگه بنده ها اگر پرسیدند،

      نمیگه مردم اگر سوال کردند،

      بلکه میگه «بنده‌های مـن»

      اون حس مالکیت که یه «دوست داشتن» درش موج می‌زنه… من عاشق اونم، اون عبادی گفتنِ خدام….

      الهی شـکر

      الهی شــکر که خواسـتیم و الهی شــکر که اجابت شد.

      الهی که هر روزِ زندگیت، قشنگ‌تر از روز قبل باشه عزیزدلم🙏❤️

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای:
      • -
        خدیجه شریعتی گفته:
        مدت عضویت: 1954 روز

        سلام حوری بهشتی من

        عاشقتم که اینقدر زیبا و با عشق برام کامنت نوشتی و اون احساسات پاکت و زلالی قلبتو برام فرستادی.

        با این حس مالکیته خیلی حال کردم. اینکه من یه تیکه از خدام بهم یه حس آرامش ناب میده.😍😍😭

        مرسی عزیزم بخاطر کامنت پرمهرت. الهی همیشه غرق در آغوش خداوند و نعمتهاش باشی♥♥♥😘😘😘

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      فاطمه عظیمی گفته:
      مدت عضویت: 3503 روز

      سلام بنده خوب خدا سلام مهربونم سلام عشقم سلام ایینه من قشنگم قدر حال وروزت شبیه قبلا من بود وچقدر ترسها و باورهات مهربونم من هم خیلی روی خودم کار کردم تا باباورهای مذهبیم کناربیام و متوجه بشم اینها باورهست من هم مدتیه نماز نمی خونم به سبک وسیاق قبلی بلکه به قول شاعر خوشا انان که دائم در نمازند ولی الانکه دارم روی باورهای ثروت سازم کار می کنم میبینم چقدر این باورها مثل ترمز درون من ریشه دارند وناخوداگاه چقدر من فکر می کنم اگر ثروتمند بشم میرم تد جهنم یا ثروتمندها جاشون توجهنمه یا باور نمی کنی ثروتمندها کافرند وفقیران مومن نمی دونم چرا اینها رو برات مینویسم ولی یه حسی بهم گفت برات بنویسم که خوندن کامنتت خیلی بهم کمک کرد بهت تبریک میگم برای جهاد اکبری که به راه انداختی برات ارزوی موفقیت روز افزون دارم درپناه حق در ضمن قلم بسیار شیوایی داری جان جانان

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
      • -
        خدیجه شریعتی گفته:
        مدت عضویت: 1954 روز

        سلام فاطمه جانم. سلام عشق خدایی من. نمیدونی چقدر محبت و عشقی که با کامنتت برام فرستادی حالمو عالی کرد. نمیدونی چقدر عشق خدارو تو کلماتت دیدم و قطعا جملاتی که نوشتی هدایت خدا بوده برام تا منم بفهمم که باید رو چی کار کنم. سپاسگزارم خواهر نازنین و دوست داشتنیم♥♥♥♥♥♥

        بهترین و زیباترین و نابترین لحظه ها رو برات آرزو می کنم😘😘💛🧡💚💙

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  3. -
    مینو گفته:
    مدت عضویت: 1503 روز

    به نام پروردگار رب العالمینم

    سلام دارم خدمت استاد گرانقدرم و سرکار خانم شایسته نازنین و دوستان گرامی ام

    گام 20

    خدایا شکرت استاد عزیزم و خانم شایسته عزیزم خدا رو بابت وجود ارزشمند تون سپاسگزارم که می بینم دارم رشد میکنم و همزمانی های مکرری برام پیش میاد الان که دارم این متن رو می نویسم ساعت از 12 گذشته و وارد روز شنبه شدیم و من شب قبلش از ساعت 7 شب تا 2 نیمه شب با همسرم تو جاده بودیم که من در راه برگشت به خونه فایل کلید اجابت دعا رو پلی کردم و با هم گوش میدادیم و هر جایی که می خواستیم از تجاربمون صحبت کنیم فایل رو استپ میزدم و صحبتهای قشنگ و تجارب زیبامون رو و درکی که کسب میکردیم رو شرح میدادیم و در این فایل استاد به آیه اذا سألک عبادی اشاره میکنن و همسرم گفت من چقدر از این آیه و توضیحات استاد خوشم میاد بزار خوب بهش گوش بدیم و صبح روز جمعه که اومدم تو سایت دیدم استاد خانم شایسته عزیزم فایلی رو برای قدم 20 انتخاب کردن که در مورد این آیه استاد عزیزم توضیحات بسیار زیبایی رو میدن

    خدا رو بی نهایت شکر میگم

    و بعد از اینکه توضیحات استاد رو گوش دادیم من به همسرم گفتم دوست دارم جاهایی که ما خداوند رو اجابت کردیم و باعث کسب نعمت و برکت در زندگیمون شد رو بازگو کنم تا یادم بمونن و فول انرژی بشم و حالا می خوام اینجا هم تعدادی از اون دستاوردها رو بیان کنم

    تازه ازدواج کرده بودیم و از خدا خواستم یه قطعه زمین بهمون بده که خودمون بسازیمش و یه روز که پیش زنداداشم بودم داداشم از بیرون اومد و به زنداداشم گفت فلان قطعه زمینم رو می خوام بفروشم و یه حسی بهم گفت تو اونو بخر و من فورا به داداشم گفتم داداش ما می خریمش و اونم قبول کرد و تمام خخخخ

    خیلی دوست داشتم تو مدارس خاص مثل تیزهوشان تدریس کنم ولی این دبیرستان از شروع تأسیس تا سالها آقایون رو جذب میکرد وقتی این خواسته در من شکل گرفت به طور غیر منتظره ورود آقایون به این دبیرستان ممنوع شد و باز به طور غیر منتظره بدون اینکه من درخواست بدم ازم دعوت به همکاری کردند و من قبول کردم و برکات زیادی برای من داشت

    پسرم دوره ی راهنمایی تو مدرسه نمونه بود و من همیشه به خوب بودن این مدرسه شک داشتم و تصمیم گرفتم از اون مدرسه بیرون بیارمش و تحقیق کردم و یه مدرسه خیلی عالی غیر انتفاعی بهم معرفی شد رفتم با مسئولاش صحبت کردم اونا گفتن جا نداریم اگر دانش آموزی این مدرسه رو ترک کنه میونیم فرزند شما رو به جاش بپذیریم منم قبول کردم و مدتی گذشت یه روز صبح مشغول کارهای خونه شدم و با خداوند گفتگو میکردم و یاد جابجایی مدرسه پسرم افتادم گفتم خدایا اگر این جابجایی خیریتی برای پسرم داره کاری کن که مدیر یا معاون مدرسه خودشون به من زنگ بزنن و بگن برای ثبت نام اقدام کنیم خدا شاهده به محض این درخواست زنگ تلفن خونه به صدا در آمد و معاون مدرسه بود و گفت یه نفر از مدرسه ما رفته و شما میتونید پرونده فرزندتون رو بیارید و چقدر این جابجایی از همه نظر به نفع فرزندم بود

    یه بار به خواهرم گفتم دوست دارم برم مغازه طلافروشی و هرچی دلم می خواد نقد نقد طلا بخرم و اینجور شد که همسرم بازنشسته شد و پول بازنشستگیش رو به من داد خودم هم مبلغی پول داشتم گفتم بریم طلا بخریم و من خیلی راحت سه سرویس طلا 6 عدد النگو یه دستبند دو انگشتر و 7 سکه تمام بهار آزادی خریدم وقتی تو آیینه طلا فروشی خودم رو نگاه کردم خجالت کشیدم از بس لپام گل انداخته بودن خخخخخ

    ماشین جدیدمون رو که خریدیم اینجوری بود که مبلغ پولی به دستم رسید و من منتظر هدایت خداوند بودم که چکارش کنم راستش خرید ماشین جزو اولویتهام نبود ولی همسرم از بیرون اومد و گفت مینو بیا ماشین بخریم و همون لحظه خداوند با یک جمله از شما من رو هدایت کرد و اون جمله این بود که شما تو دوره ی دوازده قدم گفتید فکر نکن اگر پولت رو دادی و یه ماشین با کیفیت تری خریدی دیگه پولت تموم شد نه اینطور نیست تو با اینکار لیاقت خودت رو به جهان نشون میدی و جهان پول بیشتری وارد زندگیت میکنه و من چققققدر از این هدایت لذت بردم و با همسرم موافقت کردم و ماشین رو خریدیم و الان واقعا از داشتنش داریم لذت میبریم و این احساس خوب منجر به اتفاقات خوب در زندگیمون میشه به یاری خداوند

    خیلی دوست داشتم دوره های ثروت رو بخرم همسرم می گفت خیلی گرونن منم بهش گفتم از حقوقم این دوره ها رو نمی خرم ولی اگر خداوند پول زیادی به دستم رسوند حتما این دوره ها رو می خرم و خدا شاهده برای ثروت یک بیش از صد میلیون پول بدستم رسید و برای ثروت 3 هم حدود 170 میلیون به دستم رسید و من بعد از رسیدن این پول ها دوره های ثروت رو خریدم

    اگر بخوام ادامه بدم واقعا تمومی نداره لطف پروردگارم خیلی زیاده تو زندگیم خدارو بی نهایت سپاسگزارم

    استاد گرانقدرم و خانم شایسته نازنین و دوستان گرامی ام سپاسگزارتون هستم و از خداوند بهترین ها رو براتون درخواست میکنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 90 رای:
    • -
      بهار بختیاری گفته:
      مدت عضویت: 1670 روز

      مینوی عزیز سلام

      چقدر لذت بردم از کامنت شما

      چقدر کامنت شما پر بود از ثروت

      و چقدر وهابیت خداوند را راحت و زیبا نشان داد.

      تحسین میکنم شما را و همسرتان را و رابطه ی زیبا و آرام و پر از ثروت که دارید.

      چقدر لذت بردم از خاطره ی طلا فروشی، چند بار خواندم که مطمین بشم و دقیقا همان بود که گفتید هی طلا خریدید و هی طلا خریدید.

      چقدر تحسین کردم زمینی که ابتدای زندگی مشترک خریدید و آسانی در کارتان را

      چقدر تحسین کردم پول هایی که وارد حسابتان شد که به راحتی و آب خوردن محصولات استاد را خریدید و مبلغی چندین برابر محصولات به زندگی شما وارد شد.

      تحسین میکنم این آسان شدن شما را برای آسانی ها

      تحسین میکنم این جریان فراوان و دایمی ثروت را در زندگی تان

      تحسین میکنم که معلم چی ثروتمند هستید

      تحسین میکنم رابطه ی عاشقانه و پر از اطمینان و زیبا با همسرتان را

      نوش جانتان الهی که خداوند از ایمان و زمین از خزانه ی غیبش زندگی شما را در از نعمت و آرامش و ثروت و زیبایی نماید.

      الهی آمین

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
      • -
        مینو گفته:
        مدت عضویت: 1503 روز

        سلام بهار عزیز

        امیدوارم حال دلت عالی عالی باشه

        سپاسگزار وجود و حضور ارزشمندت هستم از اینکه کامنت من رو خوندی و پاسخ دادی اونهم چه پاسخی الله اکبر از اون جملات زیبایی که نوشتی و اون حس عمیق و معنوی که به من دادی سپاسگزارم ازت بهار زیبا

        خداوند عظیم رو سپاسگزارم که تمام نعمتهایش را به آسانی وارد زندگیم میکند آسان آسان واقعا وقتی استاد عزیزم میگه من برای دستاوردها و خواسته ها هیچ زجری نکشیدم یاد خودم میفتم واقعا در همین حدی که هستم هیچ زجری برای هیچ خواسته ای نکشیدم از خداوند رب العالمینم می خوام بهار زیبا و نازنین رو هم آسان کند برای آسانی ها و زندگیش رو سرشار کند از آرامش و سلامتی و ثروت

        از دور می بوسمت

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      محسن شعبانی گفته:
      مدت عضویت: 739 روز

      مینو جان سلام

      ممنونم بابت ابن کامنتت

      من معمولا کامنت بچه ها رو نمیخونم ولی جدیدا فقط کامنت میذارم

      به همون خدایی که تو قسم خوردی شاید تو پنجمین و یا زیر دهمین کامنتی هستی که در سایت استاد میخونم

      بخش خرید ماشین از قدم 10 فک کنم جلسه 5 باشه که مربوط به احساس لیاقت بود توضیجاتش

      دقیقا ساعت 12و نیم دوستم بهم پیام داد و‌گفت که 200 میلیونی که 6 ماه پیش برا خرید زمین باید بهم میدادی رو الان وقتشه باید بهم بدی الوعده وفا

      منم زنگش زدم و بهش گفتم فعلا راهی نیست و باید صبر کنی و من خلف وعده نمیکنم

      بهم پیشنهاد داد م محسن زمین رو بفروش هم بدهی منو بده (بدهی مربوط ب زمانی هست ک من با خودم و خدام عهد نبسته بودم که دیگ قرض نمیکیرم حتی اکر جونم گرفته بشه ) و هم ی ماشین بخر بذار زیر پات تا کی میخوای ماشین نخری و بی وسیلگی بکشی

      بخاطر عهدم به خدا و قولی که داده بودم خدا از طریق دوستم بمن گفت زمین رو بفروش

      بهش گفتم رفیق از امشب(جمعه شب) اقدامات فرپش زمین رو انجام میدم و افتادم تو فکر بشدت ک آقا تمامه این مساله

      خدا منو خدایت کرده به فروش

      این تماس تلفنی دقیقا 5 دقیقه مانده به اون قسمت که استاد میگه اگر شما میری پرایدت رو میکنی ی ماشین مدل بالاتر و‌گرون تر فک نکن که پولت رفته و تموم شد…

      این ماشینه تورو در احسای قرار میده که 10 برابر این پول بهت برمیگرده و با شنیدن این جمله مو از تنم سیخ شدتلنگر دومو هدایت دوم خداوند توسط استاد

      و الان کانت مینو رو دیدم که کامنت دوم سایت بود بد از کامنت حسین که در مورد رفت و آمد و …بود

      خوندم کانتت رو مینو جان و رسیدم به این بخش از خرید ماشین و بخش مریوط به دوره دوازده قدم و توضیحات استاد مربوط به ماشین این لحظه ای بود که من میخ کوب شدم و شاکر الله و شما دستان خداوند شدم که من رو به عمل صالح و توکل در راهم هدایت کردید….

      شکرالله

      شکر بابت استاد

      شکر بابت حضور حسین جان و کامنتش

      شکر بابت حضور مینو جان و کامنتش

      چه شبی شد امشب چ شبی

      درها داره باز میشه

      خدا داره کارها رو‌انجام میده

      ایمانمبه خدا و یکتا پرستیم داره قوت میگیره با این نشونه ها و باور به انجام کار های بزرگتر و‌عمل های جهادی تر

      قطعا مشتری زمین با قیمتی بالا خواهد اومد

      من دست خدا رو باز گذاشتم تا خودش کارهارو انجام بده

      من از هر خیزی ک از جانب الله بمن برسه محتاجم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
      • -
        مینو گفته:
        مدت عضویت: 1503 روز

        سلام آقا محسن عزیز

        امیدوارم حال دلتون عالی عالی باشه

        بسیار بسیار از وجود و حضور ارزشمندتون سپاسگزارم که کامنت من رو مورد توجه قرار دادی و وقت ارزشمندتون رو صرف پاسخ نمودی نیمه های شب بود که متوجه نقطه آبی شدم و من چقدر ذوق میکنم از دیدن این نقطه هیچ وقت فکر نمیکردم دیدن یک نقطه آبی اینقدر در زندگیم شادی آور باشه خخخ

        دوست عزیز خیلی لذت بردم از نشانه هایی که خداوند برات فرستاده امیدوارم زمینت با بالاترین قیمت به فروش بره و لذتش رو ببری و اون ماشین دلخواهت رو هم سهل و آسان دریافت کنی چون تو لیاقت بهترین ها رو داری

        و اینکه تا به حال کامنت نخوندی و از طریق کامنت من نشانه دریافت کردی این خودش یه نشونه اس که خدا داره باهات حرف میزنه میگه محسن عزیز از این به بعد کامنت بخون خخخخ

        (متن زیر رو بعد از دیدن فایل جدید اضافه کردم )

        الله اکبر الله اکبر الله اکبر از فایل جدید استاد

        آقا محسن عزیز فایل جدید استاد در گام 21 رو گوش دادی خدااااااااایا شکرت

        صبح که سایت رو باز کردم و به همسرم گفتم فایل جدید استاد برام یه نشونه داره گفت چیه گفتم همیشه میگم دوست دارم زمین 300 متری داشته باشم و خونه ی دلخواهم رو توش بسازم الان استاد داره به زمین دقیقا 300 متری اشاره میکنه تازه منم مثل اون موقع استاد پول چندانی ندارم خخخخ

        آقا محسن عزیز این فایل برای شما هم یه نشونه اس مطمئن باش که خداوند با بالاترین و بهترین قیمت برات می فروشه خدایا شکککککرت

        امیدوارم همواره در مدار آرامش سلامتی و ثروت روز افزون باشی

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
        • -
          محسن شعبانی گفته:
          مدت عضویت: 739 روز

          بسم الله الرحمن الرحیم

          خدایا تنها تو را می‌پرستیم و تنها از یاری می‌جوییم ما را به راه راست هدایت فرما راه کسانی که به ایشان نعمت داده‌ای در راه کسانی که بر ایشان غضب کرده‌ای و نه گمراهان

          الهی به امید تو

          سلام مینو جان عزیز خواهر دوست داشتنی من

          انگار مدت‌هاست ما همدیگر را می‌شناسیم و تو انگار دست هدایتگر من در زندگی شدی از دیشب

          من دیشب تجربه خواب تو را داشتمتجربه تکرار صحبت کردن با خدا و روی خدا حساب کردن در خوابکه این نیز باعثش کامنت تو و دست خداگونه تو بود*

          و مجدد در گام 20 از این تجربه صحبت می‌کنم و می‌نویسم

          و اما گام 21 دقیقاً ظهر کانتش رو گذاشتم و مجدد تاکید کردم به کامنت و هدایت من به خواندن کامنت شما و حسین …

          زمین بنده هم 339 متر است یک عدد و یک نشانه …

          باور کن که 300 متری که به آن اشاره کردی را من متوجه نشده بودم تا به امروز و تا به این ساعت…

          الان ساعت 9:8 دقیقه شب است.

          فریادزنان و خنده کنان و قهقه زنان این کامنت را می‌نویسم.

          مینو جان برات از ته قلبم هر آنچه که برای خودم می‌خواهم برای تو هزاران برابر را از خداوند آرزو دارم عزیزمی خواهر

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      عرفانه تیموری گفته:
      مدت عضویت: 2567 روز

      سلام ب دوست عزیزم مینوخانم گل.

      دختر چ کامنت عالی و پرانرژی گذاشتی.چقدر لذت بردم.چقدر موقع طلا خریدن انگار خودم داشتم اونارو میخریدم.3سرویس طلارو خودمو تصور کردم تو آینه و چقدر کیف کردم.مبارکت باشه.خیر همشونو ببینی.خیلی عالی بود تجاربت خیلی.

      چندبارخوندم تا باورای قشنگی برام شکل بگیره.بازم ازین تجربه هات برامون بگو.ممنونم ازت.امیدوارم ب همه خاسته های خیلی خیلی عالی برسی.چندروزه دارم مینویسم ک خدایا دوست دارم مشتریها خودشون باهام تماس بگیرند و سفارشهای تپل بدند نه اینکه من یکی یکی باهاشون تماس بگیرم. دوست دارم مشتریها خودشون منو پیداکنند و الان ک دیدم شما نوشتید از طرف دبیرستان دعوت ب همکاری شدید بی اینکه شما درخواست بدید چقدرلذت بردم و دوباره تودلم گفتم خدایا منم دوست دارم مشتریها خودشون بهم زنگ بزنند.خودشون منو پیداکنند.هدایتشون کن سمت من.بعد یهو یادم افتاد دیروز یکی از مشتریها ک من اصلا یادم نبود خودش با همسرم تماس گرفته بود و سفارش داده بود.این اصلا یادم نبود ک دیشب تودفترم بنویسم. الان باخوندن کامتت شما یادم افتاد.اینم از لطف خودشه.واقعا روزمو ساختی بااین کامنتت..خیلی دوست دارم بازم ازین تجاربتون بشنوم.یامثلا اونجا ک گفتید گفتم از حقوقم دوره های ثروت رو نمیخرم و هروقت پول زیاد اومد دستم میخرم بمن این ایده رو داد ک منم واسه خریدن دوره قانون سلامتی همینو بگم.چون مدتهاست من دوست دارم این دوره رو بخرم.خدایاشکرت.ممنونم ازشما دوست عزیز ک ندیده دوستت دارم

      و سپاسگذارخداوندم بابت این سایت و دوستانی ک اینجا دارم و شکرخدا برای استادعباسمنش و تیمشون.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        مینو گفته:
        مدت عضویت: 1503 روز

        سلام به عرفانه عزیز

        امیدوارم حال دلت عالی عالی باشه

        و از اینکه وقت ارزشمندت رو صرف خوندن کامنت من کردی و پاسخ دادی سپاسگزارم دوست عزیزم

        امیدوارم هرچی از خدای وهابمون می خوای بهت بده و جاری بشه ثروت و نعمت و برکت تو زندگیت

        جریانی دائمی و بی پایان

        خیلی از خوندن پاسخ تون لذت بردم از اینکه احساسم رو قشنگ کردی سپاسگزارم و اتفاقا منم از خوندن پاسخ شما باورهای خوبی دریافت کردم اونجایی که در مورد جذب مشتری با کیفیت نوشتی خیلی حس خوبی ازش گرفتم انگار با شادی و سرور داری از خدای وهابمون تقاضا میکنی و مطمئن باش این نوع تقاضا همیشه اجابت میشه چون منم با لذت و شادی و احساس خوب ازش درخواست میکنم و همیشه اجابتم میکنه منتها باید روی احساس لیاقتم کار کنم تا بتونم چیزهای بیشتری رو درخواست کنم و قانون درخواست با احساس لیاقت داشتن همیشه جواب میده

        از دور می بوسمت عرفانه عزیز

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    فهیمه پژوهنده گفته:
    مدت عضویت: 2159 روز

    به نام فرمانروای آسمان ها و زمین

    سلام به استاد عزیزم ومریم شایسته عزیزم

    سلام به دوستانی که کامنت منومیخونند و در مسیر یادگرفت های بیشتر ودرک حقیقت هستند مثل من

    چقدر جالب بود این قسمت. اصلا انگار برای حال و هوای این روزهایمنفایل ها داره میاد روی سایت.ممنون از دوستانی که سوالات خوب پرسیدند که باعث این همه گسترش و مرور آگاهی ها بشه تا به یاد بیاوریم حقیقت رو…

    سوالی که پرسیده شده بود درمورد یک آیه بینظیر در قرآن

    «وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادی عَنِّی فَإِنِّی قَریبٌ أجیب دَعْوَهَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ فَلْیَسْتَجیبوا لی وَ لْیؤْمِنوا بی لَعَلَّهمْ یَرْشدون»

    این بود که:در مورد آیه بالا خداوند میگه به شرطی که شما هم منو اجابت کنید من شما رواجابت میکنم.

    چطور میتونیم خداوند را اجابت کنیم؟ منطور این آیه ازاجابت کردن چیه؟

    پاسخ سیدحسین عباسمنش:

    رابطه ما با خداوند یک رابطه دوطـرفــه است.

    استاد در ادامه گفتند که من یکسری مباحث رو در ایران شروع کردم که قبل از من کسی صحبت نکرده بودیا لااقل من نشنیده بودم.من اومدم درباره سیستمی بودن رفتار خداوند صحبت کردم. اینکه خداوند یــک انسـان نیست که بگیم یک آدمی هست که احساساتی میشه و دلش می سوزه برات. اغلب اینطور فکر می کنند که خدا یکنفری هست که اون بالا نشسته که هر وقت حال کنه به این میده و هر وقت حال نکنه نمیده. و این نگاه از نگاه انسانی ما میاد و کاملا اشتباه است.

    ———————————

    این خطای شناختی رو همه ی ما بارها و بارها مرتکب میشیم چون ذهن مادی ما دوست داره برای درک کردن همه چیز رو در قالب و چهارچوب خودش بیاره تا براش قابل فهم بشه و واقعا نمیشه یک چیز غیر مادی رو در مادی به درستی درک وتوصیف کرد. پس ما همیشه باید حواس مون باشه و یادمون نره خدا مــادی نیست.خدا فراتر از مــاده و جــسـم هست. خدا چیزی فراتر از ذهن و عقل ماست و شاید فقط قلب و روح ما اونو میتونه تا حدی درک کنه.

    در ادامه نگاه سیستمی داشتن بخدا و بررسی کلمات کلیدی قرآن استاد به یشا و یرید اشاره میکنند که میگن اینا از موضوع های مهمی در قرآن هستند. شئ: مشیـت خداوند هست ارادَ:خواسـت خداوند هست

    استاد یک اشاره به اون زمانی که این ایده رو در سمینارهاشون مطرح میکردند.و بهش توهین میشده و یا برچسب وهابی بودن و …میشده رو گفتند. درس و نکته این داستان و حرف استاد بنظر من این بود: طبق قانون عمل و عس العمل، طبق قوانین ثابت الهی و سیستمی عمل کردن خدا، طبق قانون ارتعاش و فرکانس و جذب. هــر کسی بخواهد به کسی توهین کنه یا برچسب بزنه، در حقیقت داره به خودش ضــربه میزنه نه به اون شخص. ما تاثیری روی زندگی بقیه نداریم مگر اون شخص اجازه بده تا این صحبت ها روش تاثیر بذاره و وارد اون فرکانس بشه

    —سیستمی بودن رفتار خداوند به این شکـله که: شما با توجه به افکارت، با توجه به باورهات، با توجه به رفتارت داری از خداوند نتیــجه میگیری. استاد مثال دوقلوهای یکسانی رو زدند با وجود در همه چیزی کسان بودن شون، خانواده و شرایط زندگی وحتی جسم شون امــا دونفر با این حد شباهت بــا نگاه و دیدگاه ونگرش متفاوت میتونند هرکدوم نتیجه های متفاوت بگیرند.

    —-استاد برای باز شدن سیستمی عمل کردن جهان مثال آبمیوه گیری رو میزنند. آبمیوه گیری هم یک سیستم هست که بهش هر ورودی بدی همون خروجی رو بهت تحویل میده مثلا بهش سیب بدی بهت آب سیب تحویل میده. سیب بدیم آب هویج تحویل نمیگیریم چون سیستم بر اساس دریافت ورودی و طبق مکانیزمو قوانینی که داره فقط عمل میکنه نه اینمه دلش بسوزه بگه خب طفلی خیلی آب سیب خورد حالا یک لیوان آب هویج بهش تحویل بدم تا خوشحال بشه.

    —-درخواســت ما به جهان درخواست کلامی نیست، درخواست فرکانسی هست. مثلا به خدا بگــیم خدا به ما پول بده بعد خدا هم بگــه چـشم. مــا باید باورهامون درباره پول عوض بشه تا رفتار جهان نسبت به ما عوض بشه و نتیجه تغییر کنه

    تو آیـه بالا اولین باوری که خدا درباره خودش به ما یاد میده ایــنه من نزدیــکمچون هممــون فکر میکنیم خدا خیــلی دوره؛ اون بالا بلاهاست، ما کجا وخدا کجا….

    استا در ادامه یاد یک خاطره ایی افتادند و وقتی تو حرف هاشون میگفتن خدا اینو به من گفت نسبت به این کلمه خیلی گارد بود و میگفتن مگر تو پیامبری،مگر تو از ائمه هستی، مگر خدا با تو حرف میزنه. و جواب بسیار منطقیو قابل تامل استاد این بوده که حدا به زنبـور ومادر موسی وحــی کرد مگر اونا پیامبر بودند.

    خدا برای اینکه این آیه

    فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا

    سپس پلیدکارى و پرهیزگارى‏ اش را به آن الهام کرد (۸) سوره شمس

    کلی قسم میخوره به خورشید به ماه به آسمان به زمین به روز به شب به نفس قسم میخوره و بعد میگه به اونا الهام کرد پرهیزکاری و پلیدی شون رو…(البته باید بیشتر درمورد واژه الهام در قران باید تحقیق کنم)

    استاد در ادامه گفتن خدا رو فراموش میکنیم که دو حالت داره:

    چه در دوره بدبختی که خدا رو فراموش میکنیم ومی رویم سراغ غیرخدا

    چه دردوره غرور خدا رو فراموش میکنیم و فکرمیکنیم که خیلی دوره و عصــیان میکنیم ولی فقط بدونی خــیلی نـزدیـــکه نه عصیان گر میشی و حس گردن کلفتی میکنیم نه اینقدر بدبخت میشیم که بریم سراغ غیر خداچــون خدا خیلی نزدیکه به همه ی مــا. میدونیم که اگر از مسیر خارج بشیم با کسی تعارف نداره و هیچ رحم ومروتی درکار نیست. این نزدیک بودن این پیام رو از نطر استاد داره.

    منم با این دیدگاه استاد موافقم و دلیل دیگه ایی که به ذهنم خودم برای نزدیک بودن خدا تو ذهنم دارم اینه که ما خودشیم، ما جزئی از خدا هستیم پس چون اینقدر خودش هستیم خطا بریم یا درست بریم. در جهت خدا باشیم یا خلاف جهت سریع جهان بازتابش رونشون میده که یکی از اون حسگرها همون قلب ماست و احساس ماست که نشون میده مادر جهت خداوند و اصل وجودی خودمون در حرکتیم یا در خلاف جهت اون….خیلی باید قلب مون رو پاک و زلال کنیم تا بشنویم تا ببینیم تا درک کنیم درمسیر خالق بی انتها بودن چه حسی داره.واقعا حس خوبیه. واقعا اون حس لذت بخش و فرح بخش و عمیقی در وجود همه ی ماست که باید سعی کنیم به اون حس برسیم بیشتر و بیشتر و اونوقت هست که میفهمیم خدا چقدر به ما نزدیکه و فکر نمیکنی بقیه هم از تو جدا هستند و حس یکی بودن خاصی بهت دست میده.خدایا ممنونم که مینویسم.این نزدیک بودن خیلی پیام داره خیلی…

    خداوند میگه اُجیبُ مــن همواره در حـال اجابت کردن درخواست های شما هستم. خدایا ممنون. خدایا ازت با تمام قلبم سپاس گزارم که همواره در حال اجابت کردن هستی پس به من یاد بده که منم تو رو همواره اجابت کنم. منم درخواست کنم،دعاکننده باشم. همواره تو مسیر تو باشم و همواره بتو ایمان بیاورم همواره تو مدار تو باشم.

    بله خدا جون به شیطان اجازه دادی تا بیاد آدم ها رو گمراه کنه امــابهش گفتی هـرگـز تسلطی بر بنـــدگان من نخواهی داشت

    خدایا من به معنای واقعی کلمه بنده میخوام بنده تو باشم.عبد تو باشم. کسی باشم که داره بنــدگی اربابش رومیکنه.

    خدایا کمکم کن تا در عمق جانم بنده بودن را یادبگیرم و همواره بنده تو باشم و تو و تنها تو ارباب تمام من باشی.خدایا تنها از تو یاری میجویم و تو را میپرستم پس منو جز بندگان مقرب خودت وبندگان صالحو شایسته خودت قرار بده چون من میخوام نه فقط زبونی که میخوام بارفتار و باورهام.

    دوست نزدیکتر از من به من است وین عجب‌تر که من از وى دورم

    خدایا منو به خودت نزدیک کن همواره و همیشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 96 رای:
  5. -
    سعیده شهریاری گفته:
    مدت عضویت: 1283 روز

    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ

    وَقَالَ رَبُّکُمُ ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ ۚ إِنَّ الَّذِینَ یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِی سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِینَ ﴿6٠غافر﴾

    و پروردگارتان گفت: مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم، آنان که از عبادت من تکبّر ورزند، به زودی خوار و رسوا به دوزخ درآیند.

    اللَّهُ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ اللَّیْلَ لِتَسْکُنُوا فِیهِ وَالنَّهَارَ مُبْصِرًا ۚ إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَلَٰکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَشْکُرُونَ ﴿6١غافر﴾

    خداست که شب را برای شما پدید آورد تا در آن بیارامید، و روز را روشن و بینش بخش قرار داد [تا در آن به کارهای لازم بپردازید]؛ بی تردید خدا نسبت به مردم دارای فضل و احسان است، ولی بیشتر مردم سپاس گزاری نمی کنند.

    ===================================

    @اینو میدونم…میرسم به هرچی میخوام تنهایی!

    
میدونم موفقم…با انگیزم تو هرکاری

    @میپرم بلند.. از رو‌مانع از رو سنگ!

    اگه توام به خدا اعتماد داریپس از مایی

    
@یه شات تلخ قهوه،شروع صبح شنبه!

    بلند میکنم وزنه رو مهم نیست هرچقدره

    @بزرگ مینویسم به نام خداروی تخته!

    با برنامه ریزی میرم جلو تو طول و عرض هفته…

    ===================================

    سلام به استاد عباس منش عزیزم،سلام به استاد شایسته ی مهربانم،مدیرکاروانِ هجرت کنندگان به مدار بالاتر،سلام به اعضای کاروانِ قشنگمون،بچه های متعهد و باحال و پر انرژی

    الهی که حال دلتون عالی باشه،روی فرکانس توحید تنظیم باشید،سواری روی دوش خدا بهتون خووش بگذره و از مناظر اطراف لذت ببرید …

    الهی صد هزار مرتبه شکر برای فرصت یک روز زندگی دیگه،روی کره ی زمین ،منظومه ی شمسی،یک گوشه ی پرتی از کهکشان راه شیری در مجاورت کهکشان آندرومدابه فاصله ی ٢.5 میلیون سال نوری :))))

    راستی میدونستین ،بیشتر از 2000 میلیارد کهکشان در کائناتی که توسط بشر قابل مشاهده است، وجود داره ؟!؟!

    اینجا خداوند متعال در قرآن چی میگه ؟!

    لَخَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ أَکْبَرُ مِنْ خَلْقِ النَّاسِ وَلَٰکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ ﴿5٧ غافر ﴾

    همانا آفرینش آسمان ها و زمین از آفرینش انسان مهم تر است، ولی بیشتر مردم [به حقایق] معرفت و آگاهی ندارند.

    خداوکیلی تو آسمون ها چه خبره ؟!حالا به نظرتون،تو این همه کهکشان که تازه تونستن کشف کنند، چندتا ستاره وجود داره ؟!

    جواب یک عدد مطلقاً حیرت‌آور است. تقریباً 200 میلیارد تریلیون ستاره در کیهان وجود دارد. یا به بیان دیگر، 200 سکستیلیون (عددی با 21 صفر)، یعنی 200,000,000,000,000,000,000,000 ستاره.

    کی می‌تونه تصورش رو بکنه این حجم از ستاره رو ؟!

    ازووون سنگین تر،برام این آیه های سوره ی واقعه ست …

    فَلَا أُقْسِمُ بِمَوَاقِعِ النُّجُومِ ﴿٧5﴾

    پس به جایگاه ستارگان سوگند می خورم،

    وَإِنَّهُ لَقَسَمٌ لَوْ تَعْلَمُونَ عَظِیمٌ ﴿٧6﴾

    و اگر بدانید بی تردید این سوگندی بس بزرگ است.

    إِنَّهُ لَقُرْآنٌ کَرِیمٌ ﴿٧٧﴾

    که یقیناً این قرآن، قرآنی است ارجمند و باارزش؛

    بعد یک انسان شریف با قلب سلیم،داره توی این فایل رایگان!!!!انقدر آگاهی های سنگین،شیرین و کاربردی از فقط یک آیه ی این کتاب مطهر میگه:

    وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ ۖ أُجِیبُ دَعْوَهَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ ۖ فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی وَلْیُؤْمِنُوا بِی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ﴿١٨6بقره﴾

    هنگامی که بندگانم از تو درباره من بپرسند، [بگو:] یقیناً من نزدیکم، دعای دعا کننده را زمانی که مرا بخواند اجابت می کنم؛ پس باید دعوتم را بپذیرند و به من ایمان آورند، تا راه یابند(186)

    من نمی‌دونم چند نفر می‌تونند درک کنند چقدر این فایل ها ارزشمنده،حتی خودمم نمی‌دونم تو مدار درک درستش هستم یا نه،ولی می‌دونم هربار که بهش گوش میدم چیز های جدیدی ازش میشنوم و یاد میگیرم.

    استاد شایسته ازت سپاسگزارم که امروز هم مارو توی گام ٢٠ نگه داشتی،قلب سلیم شما هم متوجه ی ارزشمندی این آگاهی ها هست که بیشتر از یک روز نیاز به تعقل و تامل در درک صحبت های استاد جان داره….

    یک چیزی رو امروز یادم اومد، احساس میکنم اون تیکه ی پاسخ استاد در مورد آیه ی ١٨6 بقره قبلا به صورت جدا بوده و الان با فایل های دیگه آپلود شده،چرا؟! بخاطر یک خاطره ی واضح و روشنی که ازش دارم …

    سال اول دانشجویی من توی سایت بود،نه کسی رو بیرون از سایت میشناختم،نه انقدر نتایج بزرگ داشتم که منطق ذهنم رو سیراب کنم،هنوز تو icuکار میکردم،مدتی بود طبق الهاماتم تصمیم گرفته بودم بچه هارو بفرستم پیش پدر و مادرم …

    اون روز شیفت عصر بودم ،صبح بعد نوشتن شکرگزاری،به خدا گفتم خدایا من می‌دونم تو هستی،من می‌دونم این مسیر درسته،من به استاد و آموزش هاش ایمان آوردم…اما می‌خوام یک نشونه ی واضح بهم بدی …می‌خوام قلبم رو محکم کنی،بعد زدم روی دکمه ی نشانه م و این فایل مصاحبه ی استاد در مورد آیه ١٨6 بقره اومد …

    حتی یادمه تو آشپزخونه وایساده بودم وانقدر شنیدن این صحبت های استاد برای من سنگین بود که رنگم از رخساره پریده بود …قلبم تند تند میزد و اشکام سرازیر شده بود از این جواب واضح خداوند ….و خدا می‌دونه اون روز با چه عشقی رفتم سرکار و چه روز فوق العاده ای رو با نور خدا خلق کردم…

    و به لطف الله…این مسیر ادامه دارد و ادامه دارد و ادامه دارد ….

    الهی شکرت…خدایا شکرت ،برای همه ی هدایت هات،برای همه ی عظمتت،برای تموم این مسیری که با عشق شما طی شد،برای اینکه دست حمایتگر شما همیشه پشت سرم بود،برای اینکه هیچ لحظه ای منو تنها نزاشتی،برای اینکه حتی وقتی تو دل تاریکی بودم،تو کنارم موندی،خدایا ازت ممنونم برای این مدار آسون شدن برای آسونی ها،برای سرازیر شدن ثروت و نعمت در زندگیم به آسانی،برای بزرگتر شدن ظرف وجودیم،برای استمرار در مسیر درست،برای مهاجرت به سمت مدارهای بالاتر …خدایا برای همین جای زندگیم ازت بینهایت سپاسگزارم.

    استاد عباس منش عزیزم،استاد شایسته جانم

    من خودم به تنهایی دور سرتون میگردم و دیگه برنمی‌گردم :)باشه؟!

    خداوند به شما طول عمر با عزت،معنویت های بیشتر و بیشتر،ثروت های پر برکت تر،خوشبختی های روز افزون عطا کند…

    دوستون دارم از روشنی قلبم

    به امید دیدار روی ماهتون در بهترین زمان و مکان با بهترین نتایج توحیدی

    قلبِ فراوانِ فراوانِ فراوان

    از شمال ایران به شمال فلوریدا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 118 رای:
    • -
      ذبیح پویا گفته:
      مدت عضویت: 3382 روز

      زَعَمَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَنْ لَنْ یُبْعَثُوا ۚ قُلْ بَلَىٰ وَرَبِّی لَتُبْعَثُنَّ ثُمَّ لَتُنَبَّؤُنَّ بِمَا عَمِلْتُمْ ۚ وَذَٰلِکَ عَلَى اللَّهِ یَسِیرٌ

      کافران پنداشتند [که پس از مرگ] هرگز برانگیخته نخواهند شد. بگو: آری سوگند به پروردگارم مسلماً برانگیخته خواهید شد، سپس شما را به آنچه انجام داده اید، خبر خواهند داد، و این بر خدا آسان است.

      سلام و عرض ادب و احترام، محضر شاه دوخت موحد، سرزمین یکتا پرستان، واقعا که لذت بردم؛ از کامنت شما، تنها با 5 استار دادن نمی شود از شما تشکر کرد،

      همیشه کامنت های شما را می خوانم، وهمواره شمارا تحسین کرده ام، آفرین گفتم و این کامنت شما باعث شد که برای شما خیلی کوتاه درحد مدار خودم بنویسم،

      درین هیچ شکی نیست که مسیر مان درست، ولی نباید بازی ذهن را خورد که بهترین مسیر همین است وبس، چراکه خیلی ها بدون اطلاع ازین مسیر،و یا حتی بدون مرشد و رهنمائی همانند استاد مهربان مان، نه تنها که به هر خواسته ای که داشتند دست یافتند، که همواره، رو به رشد بوده اند، همیش آسان شده اند برای آسانی ها، همان هایکه همواره شاد هستند، همان هایکه هیچ مسئله در هستی، نمی تواند ایشان را از رسالت شان دور سازد، همان هایکه تحت تاثیر افراد قرار نمی گیرند.

      من در سال 1394 با استاد در اوستان هرات افغانستان با استاد آشنا شدم، که شرایطم به حالتِ رسیده بود که اصلا نمی توانم بنویسم، یک کلمه به آخرش رسیده بودم،

      بعد از دو یا سه ماه آشنائی با فایل های استاد، که سایت نبود و فقط چند فایل رایگان بود من وارد شغل مورد علاقه آنوقت ام شدم، از طریق آن سازمان به کشور های مختلف ازجمله ایران برای آموزش عازم شدم، من که شرایط خیلی سختی داشته ام، اما می خواستم که بیشتر و بیشتر رشد کنم، ادبیات انگلسی را به شفت شبانه ثبت نام کردم، و این شد رشته دوم من، بعدش در سال 2015 با نیروهای ناتو کارم را بشکل حرفه ای تری شروع کردم، به هرآنچه می خواستم رسیدم، ازدواج با کسیکه همیشه علاقمند چنین وصلتِ بودم، البته من خصوصیات فرد مورد نظرم را نوشته بودم، و خداوند این وصلت را بشکل معجزه واری برایم رقم زد، صاحب بهترین خانه شدم، تمام امکانات و تسهیلات زندگی را برایم تهیه کردم، درآمدم که در زمان آشنائی با استاد زیر صفر بود در ظرف کمتر از 3 سال رسید به معاش دالری، ومن جسورتر شده بودم، برای داشتن خواسته های بزرگ. اعتماد بنفس من همانند معاش و درآمدم درین زمان داشته ای بلند می رفته، تا اینکه روزی خود را در ترکیه دیدم، در دوره تحت نام Train the Trainer بعدش دوره های حرفه ای را در خصوص رشته ام به افراد زیادی تدریس کرده ام، من که تمام خصوصیات من همانند دختران فامیل من بود، در حالیکه من مرد بودم از سلام کردن به مردها ترس داشتم

      خانم شهریاری می دانم که من به حق استاد کم لطفی می کنم، و این ذهن چموش نمی گذارد که من بیام، برای استادم از نتایجم سخن بگویم، اکنون درحالی این پیام را برای شما می نویسم که من همراه فامیل ام 3 سال می شود که هجرت کرده ام و فعلا در شهر Augsburg آلمان دارم زندگی می کنم،

      من به تمام این خواسته هایم رسیدم، فقط از فایل های رایگان، البته که چند ماهی می شود دوره مبارک 12 قدم کار می کنم، و ان شاءالله فردا پس فردا قصد خرید دوره ثروت را دارم، اولش می خواستم که دوره سلامتی را خرید کنم، خداوند الهام کرد که باید دوره ثروت را خرید کنم،

      من درین چند ماهیکه بیکار بودم، کُل وقتم را گذاشتم روی دوره 12 قدم، به گفته تان ثمره فعلی کارکردن روی خود را دریافت کردم، هرچی بعدش بیاید که حتمن هم چنین می شود آنها نتایج اکسترا است،

      دوست دارم که فریاد بزنم، من که از اوستان هرات افغانستان توانستم به تک تک از خواسته هایم با هدایت های خدوند دسترسی داشته باشم، شرایط شما که اصلا با شرایط اون کشور داغون اصلا قابل مقایسه نیست، پس شما خیلی خیلی زودتر از من به خواسته های تان دسترسی پیدا خواهید کرد.

      فقیر بودن و در فقر ماند تنها کار ذهن یک فرد است، واقیعت هستی چنین نیست، خداوند همواره برای همه کس خیر و خوبی را خواسته، ولی اگر من دارم فقیر بودن را تجربه می کنم، مشکل ازمن است نه از خداوند نه اینکه این جزء تقدیر من بوده.

      خداوند ذات و نیروی است که همواره در حال ارسال و پخش نعمت است، این ذات و قدرت، نیرو و اراده اش کُل هستی را فراگرفته است، خداوند همواره همراه من است، وتحت هیچ شرایطی ترکم نمی کند،

      خدای خوبم را شکر می گویم که من را به این مسیر هدایت کرد، بدون شک که این مسیر همان مسیر راست و مستقیم است، که نعمت های خداوند به اشکال مختلف وارد زندگی افراد موحد می شود.

      شما هر روز دختران تان را به مدرسه می برید، از لحظه حرکت از خانه شما دارید به هدف تان که رسیدن به مدرسه است نزدیک می شوید، و درین هیچ شکی هم ندارید.

      شاه دوخت موحد سرزمین یکتا پرستان “خانم شهریاری” شما که با این تعهد همه روزه دارید روی خود کار می کنید، شک نداشته باشید که حتمن هر روز و هروز و هر ساعت دارید به خواسته تان نزدیک و نزدیک تر می شود، درین اصلا جای شکی وجود ندارد..

      من خیلی خیلی کم داخل سایت می نویسم، البته که مشکل زیاد از کمالگرائی من است.

      نمی دانم چی حس باعث شد من اینقدر طولانی بنویسم، البته برای خودم خیلی نوشتم، من برای خود همواره می نویسم، ولی خیلی کم داخل سایت نوشته هایم را به اشتراک می گذارم.

      شما را به نور آسمانها و زمین می سپارم، همان ذات و نیرویکه، قدرت اراده اش کُل هستی را فرا گرفته است،

      الحی القیوم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 30 رای:
      • -
        سعیده شهریاری گفته:
        مدت عضویت: 1283 روز

        سلام به برادر توحیدی و ارزشمندم آقا ذبیح

        از شما و از قلب سلیم شما بابت تموم تحسین هاتون سپاسگزارم،این لطف و محبت شما،تجلی زیبایی های درون شماست…خیلی خیلی از خوندن موفقیت هاتون لذت بردم و خیلی تحسینتون کردم و دعا میکنم همیشه موفقیت هاتون روز افزون باشد ….الهی آمین.

        خداروصدهزار مرتبه شکر که وارد دانشگاه مقدس دوازده قدم شدید،به عنوان یک دانشجوی کوچک که 3 سال به صورت مستمر در این دانشگاه در حال تحصیله،ورود شما رو به وادی مقدس طوی تبریک میگم و به شما این نوید رو میدم که به لطف الله و بعد از استمرار در مسیر دانشگاه دوازده قدم،کاملا درک می کنید آیا این مسیر،بهترین مسیر هست یا نه ….پاسخ این ادعا را به خداوند متعال واگذار میکنم و دعا میکنم هر روزتون پر از نور،پر از هدایت،پر از عشق ،پر از دسترسی به فرکانس خدا باشد…

        وَیَزِیدُ اللَّهُ الَّذِینَ اهْتَدَوْا هُدًى ۗ وَالْبَاقِیَاتُ الصَّالِحَاتُ خَیْرٌ عِنْدَ رَبِّکَ ثَوَابًا وَخَیْرٌ مَرَدًّا ﴿٧6مریم﴾

        و آنان که هدایت یافته اند، خدا بر هدایتشان می افزاید، و اعمال شایسته پایدار نزد پروردگارت از جهت پاداش بهتر و از لحاظ بازدهی نیکوتر است.

        با آرزوی بهترین ها برای شما،دست الله به همراهتون.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 31 رای:
  6. -
    سید حسین فرهادی نیاکی گفته:
    مدت عضویت: 1377 روز

    سلام به استاد عزیز و دوست داشتنی و خانم شایسته بزرگوار

    بسیار خدارو شاکرم که موفقیت این نصیبم شد تا کامنت بنویسم و انرژی بسیار بالاشو دریافت کنم

    در مورد بحث توحید من خیلی چک و لگد شرک رو خوردم و قبل از اینکه با شما آشنا بشم میگفتم طبیعیه ولی بعد از آشنایی با شما تازه دوزاریم جا افتاد که حسین داداش مسیرو اشتباه داری میری

    جوری که الان خیلی وقتها به خودم همون لحظه میگم که حواست هست داری شرک میورزی و درجا بیخیال میشم و هنوز نیاز به تکامل دارم

    توحید یه حس خیلی قشنگیه انگار تو بغل خدایی و بقول استاد رو دوش خدایی

    در مورد بحث توحید اینو بگم که مثل بقیه قوانین دنیا نیاز به تکامل داره ووو باید ایمانتو نشون بدی تا به نتیجه برسی

    من خیلی از آموزه های توحیدی استاد نتایج عجیب غریب گرفتم که چندتاشو براتون میگم

    1. بیست و یکم دیماه 1401 بود و من دانشجوی ارشد روانشناسی یزد بودم و قرار بود روز سه شنبه از آمل برم یزد که چهارشنبه امتحان داشتم با یکی از دوستام هماهنگ کردم که باهم بریم یزد چون اون کامیون داشت و میخواست بره کرمان ،همه چی اوکی بود یه دفعه ای ساعت 4 غروب زنگ زد که من نمیتونم بیام خودت برو ، منم گفتم چقدر دیر گفتی ، خلاصه کلی زنگ زدم به همه ترمینال ها تا بتونم ماشین یزد یا تهران بگیرم که بخاطر شرایط بد هوا ماشین نبود ، خودمو رسوندم به پلیس راه شهرمون یک ساعت تو برف و سرما منتظر ماشین تهران بودم که ماشین اصلا نبود یه دفعه دیدم یه نفر اومد گفت بیا بالا بریم تهران دیدم همسایمونه گفتم خدارو شکر و سوار شدم بعد تا تهران فقط در مورد قوانین حرف زدیم ووو برای خودم هم تعجب بود چون همسایمون هم تو این وادی ها نبود ، نرسیده به تهران ماشینش خراب شد و کلی معطل شدیم تا ماشینش خوب بشه بالاخره به تهران رسیدیم (شاید یکم داستانم طولانی باشه ولی جذابه )

    ساعت 1 شب من تو سه راه تهران پارس منتظر ماشین بودم تا برم ترمینال جنوب و ببینم ایا ماشین برای یزد هست یا اگر نبود برم قم و با دوستم برم یزد و ساعت 1:30 فردا امتحان ترم داشتم تو یزد

    هر چی به اسنپ زنگ میزنم مشغوله و جواب نمیده و چندتا ماشین هم براشون دست تکون دادم تا وایستن که خبری نشد

    یه دفعه دیدم یه پراید دنده عقب گرفت و گفت کجا میری گفتم ترمینال جنوب شیشه عقبش دودی بود و از جلو دیدم عقب نشسته هستن و من جلو سوار شدم و خوشحال از اینکه تو برف و سرما یه نفر منو سوار کرده و گفتم خدارو شکر

    دو دقیقه که رفت ، من سرم کلاه بود یه دفعه ای دیدم از پشت کلاه سرم رو گرفتن و یه چاقو گذاشتن زیر گردنم و کل وسایلمو و همه دارو ندارمو گرفتن و دستمو زخمی کردن ( نمی خوام بیشتر توضیح بدم که انرژی منفی بشه ) و منو پیاده کردن

    وای خدای من برف میومد و خیلی سرد بود من هیچی نداشتم فقط یه موبایل ساده تو جیب جلوی شلوارم بود که از اون خبر نداشتن وگرنه اونو هم میگرفتن

    من فقط گریه میکردم و هق هق نفسم بند اومده بود و میگفتم خدایا من به هر خیری از طرف تو محتاجم من تسلیمم من در مانده ام کمکم کن

    با گوشی ساده چند بار زنگ زدم اسنپ بعد از چند بار بالاخره اسنپ اومد و من سوار ماشین شدم

    از اینجا حضور خداوند رو احساس کردم ::

    راننده یک اقای با سن 50 سال بود و شرایط منو دید ازم پرسید چی شد من با گریه بهش گفتم

    جوابی که به من داد خیلی جالب بود و گفت ببین این یه اتفاقه که برات افتاده مثل یه اتفاق از دست دادن یک عزیزه تو برای از دست دادن عزیز ناراحت میشی و سوگواری میکنی الانم سوگواریتو بکن و تمام قرار نیست تا مرز سکته خودتو ببری و نابود کنی آروم باش هر کمکی که میخوای من بهت میکنم اگه میخوای میبرمت بیمارستان یا هر جای که باید بری من بهش گفتم ممنون منو برسون ترمینال جنوب و من رفتم ترمینال اونجا با یه ماشین رفتم قم خونه دوستم

    ساعت 5:30 صبح قم خونه دوستم رسیدم و دوستم منو دید ناراحت شد و گفت بزار برات غذا بیارم تا یکم جون بگیری تو همین حین

    گوشیم زنگ خورد آقای فرهادی : گفتم خدای من این کیه ساعت 5 صبح بهم زنگ میزنه ، گفت من سروان کاویانپورم از کلانتری خیابان دماوند شما وسیله ای گم کردی ؟

    گفتم اره داستان من سه ساعت پیش به اینصورت بود گفت ما دزدهای شما رو گرفتیم و از تلفن و مدارک داخل کیفتون بهتون زنگ زدیم بیا وسایلت رو فردا بگیر

    من کاری نکردم برای بر طرف کردن این مشکل فقط توکل بود و هیچ ، وقتی توکل میکنم غیر ممکن ها ممکن میشه ووو همیشه به خدا میگم تو خدای غیر ممکن هایی و من برای ممکن ها گریه میکنم

    ((مهمترین چیزی که من از این داستان درس گرفتم این بود که استاد همیشه میگفت شما وقتی میگید خدایا من تسلیمم یا من به هر خیری از طرف تو محتاجم ورق رو برمیگردونید و وقتی میگی من تسلیمم باید رها کنی ووو بسپری به خدا ))

    2.خرداد سال 1401 بود و من شیفت شب بودم و دوستم اومد بهم گفت حسین ایران خودرو ثبت نام میکنه اسم نمینویسی گفتم نه این ماشین هایی که هست رو دوست ندارم بعد دوستم گفت ماشین های شاسی هم داره خلاصه دوستم اصرار کرد و من هایما اسم نوشتم

    قرعه کشی کردن هفته بعد و اسمم افتاد و بصورت پیش فروش بود 40 درصد پول رو دادم و مابقی پول موقع تحویل که بهمن ماه بود باید میدادیم و تو قرارداد قید شده بود قیمت ماشین به روز است

    دو ماه گذشت و مرداد ماه هایما از 680 میلیون تومن که قرارداد ما بود شد 810 تومن و همه میومدن به من میگفتن حسین قیمت کارخونه هایما بالا رفت خبر داری من با یه لبخند چیزی نمی گفتم و درونم ترس زیادی داشتم که خدایا چیکار کنم

    در همین حین خیلی متعهدانه فایل های استاد رو گوش میدادم و به خودم میگفتم حسین الان باید ایمان ابراهیمی تو نشون بدی چیه وا دادی این بود توکلت این بود توحیدت این بود شرک نورزیدنت این بود تسلیم بودنت ؟؟؟؟

    گذشت تا آذر 1401 ینی چند ماه بعد قیمت ماشین شد 945 میلیون همه میگفتن ای حسین تو چقدر بد شانسی رفتی یه ماشین اسم نوشتی اخرش این شد که ینی طبق قرارداد من باید 800 میلیون دیگه پول میدادم و این مقدار نداشتم ووو کل پولم 409 میلیون تومن بود

    بازم فقط راه میرفتم میگفت خدایا من تسلیمم من درمانده ام من فقیر توام دستمو بگیر شاید روزی سه ساعت راه میرفتم و کنترل ذهن میکردم که خدایا منو کمک کن

    بعضی وقتها یه صداهایی میومد که وای من چه صدای دلنشینی بود تو گوشم میگفت حسین تو چیکار داری من درستش میکنم (موهای تنم الان سیخ شده ) من اشک میریختم

    یه دفعه ای هدایتی زنگ زدم ایران خودرو گفتم تکلیف ما چی میشه ، گفتن شما همون مبلغ 680 رو باید بدید گفتم چرا

    گفتن اقای خطیبی مدیر عامل ایران خودرو گفته افرادی که اردیبهشت1401 اسمشون هایما افتاد همون قیمت قدیمه ووو افزایش قیمت نمیخورن

    واییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی خدای من پشت تلفن داد زدم خدااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا تو دیگه کی هستی آخه مگه میشه مگه داریم ، ایران خودرو به اون عظمت مدیر عاملش به هر دلیلی بگه ما برای یکسریا افزایش قیمت نداریم ؟؟؟؟؟؟؟؟

    وای خدای من اون روزی که رفتم ماشینو تحویل گرفتم پشت ماشین نشستم برچسب پشت فرمونشو انباکس کردم دوباره اون صدا اومد تو گوشم بهم گفت یادته بهت گفتم تو کاری نداشته باش حالا ایمان آوردی و منی که باز اشک میریختم

    3.تیر ماه 1402 بود تو اتوبوس بودم و امتحان دانشگاه رو داده بودم و داشتم از یزد میومدم که داشتم با خدا صحبت میکردم که خدای خوبم من تسلیمتم من به هر خیری از طرف تو محتاجم منو دریاب منو هدایت کن

    دو ساعت گذشت و من تو اتوبوس بودم و خوابم برد و (( تو خواب دیدم که تو خونه خاله ام هستم و دارم تو حیاط آشغالها رو جمع میکنم که یه دفعه ای دیدم دارم از زمین بلند میشم ترسیدم گفت ااااااا نکن کیه داره منو بلند میکنه کیه نکن میوفتم

    همون جا تو خواب گفتم خدایا من به هر خیری از طرف تو محتاجم من تسلیمم من تسلیمم حالا پلاستیک آشغالها تو دستم بود یه دفعه ای اون صدا اومد تو گوشم بهم گفت آشغالها رو بنداز من آشغالها از دستم ول شد باز ترسم بیشتر شد و باز گفتم خدایا من تسلیمم چرا همچین شد باز اون صدا اومد بهم گفت اروم باشو و لذت ببر ))

    واییی خدای من چقدر آرامش داشت این صدا ((الهی من قربون این صدا برم )) من وقتی این صدا بهم گفت اروم باش و لذت ببر فهمیدم خدای خوب منه و منو برد بالا و تو کل شهر گردوند و کل شهر زیر پای من بود و در آخر منو آروم آورد پایین ، چقدر لذت بخش بود خدارو صد هزار مرتبه شکر

    خیلی طولانی شد امیدوارم همیشه در حال ریختن اشک شوق وصال یار باشید و زندگیتون پر از نور خدا باشه

    استاد عزیزم عاشقتم که منو با خدای خوبم وصل کردی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 132 رای:
    • -
      پونه گفته:
      مدت عضویت: 1080 روز

      سلام به شما دوست عزیز

      داشتم همینطوری از کامنتها رد میشدم چشمم به کامنت شما افتاد و دیدم 98 نفر رأی دادند ، گفتم بزار اینو الان بخونم و وقتی کامنت زیباتونو خوندم انگار داشتید به من گوشزد میکردید. منیکه فقط حدود یک هفتست که یکی از ترمزهای ذهنمو شناسایی کردم که شرک بود و تنها یک هفته لیزری روی باورهای توحیدیم مدام کار کردم و حضور خود خدا رو تو زندگیم حس کردم . هفته پیش میخواستم خدا رو امتحان کنم و تو یه موضوع بهش توکل کردم و گفتم دیگه من نه به این موضوع کاری دارم و نه فکر میکنم خودت به بهترین شکل اعتمادمو جلب کن و برام حلش کن و اووووون برام حل کرد. گفتم دیگه بهت ایمان آوردم و میدونم که حواست بهم هست دیگه هرجا دو دل بودم ،بین دو راهی بودم ، نگران شدم ، استرس داشتم ، خواسته داشتم به خودت میگم. به همون عظمت و بزرگی خودش تو این یک هفته جوابمو داد و خواسته ای که داشتم درمورد پیدا شدن کارمناسب برای همسرم ،خدا از طریق دستان بینهایتش برامون جور کرد .منتها چون کار خارج از کشوره دیشب دلهره افتاد به جونم که من با پسرم که نوجوانه چجوری تو این مدت سر کنم. دیشب به خودش توکل کردم اما تا صبح نجواهای شیطان میومد سراغم و دوباره میگفتم من که به خودت واگذار کردم این موضوعو پس خیالم راحته. الان که این کامنت شما رو خوندم انگار دستی بودید از دستان خدا که عهدم با خدا رو مرتب به یادم بیارم.

      خدایا من به هر خیری از جانب تو‌محتاجم و همیشه محتاجم و تسلیمم.

      در پناه خدا باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
      • -
        سید حسین فرهادی نیاکی گفته:
        مدت عضویت: 1377 روز

        سلام و ارادت خدمت پونه خانم عزیز و یکتا پرست

        خیلی خیلی خوشحالم که صحبت های من برای شما تلنگر بود تا با عهدی که با الله مهربان بستید یاد آور بشید و یک نشونه عالی و خوب

        چیزی که من تو این مدتی که تو سایت بودم متوجه شدم این بود که حضور در سایت و دیدن فایل ها و کامنت خوندن و کامنت نوشتن خیلی کمک میکنه در روند تغییر باور ها ینی باید حتی وقت نداریم این کار ها رو انجام بدیم ووو ذهنمون رو بمباران کنیم اینجوری هم اون آرامش رو داری هم داری چراغ خاموش باورهاتو تغییر میدی

        شما توجه کن که خیلی از دوستان موفق تو سایت هر روز در حال انجام این کار ها هستند

        در مورد داستان توحید عرض کنم که نیاز به تکامل داره ووو وقتی ما تسلیم میشیم در مورد مسایل زندگی باید صبور باشیم ووو بگذاریم خداوند خودش کارهاشو انجام بده

        در اخر ارزوی حال خوب براتون دارم ووو امیدوارم روی دوش خدا باشید

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      عرفانه تیموری گفته:
      مدت عضویت: 2567 روز

      سلام ب دوست عزیز آقاحسین فرهادی.بسیار لذت بردم از تجربه های شیرینی ک برامون تعریف کردید.خیلی ممنونم ازینکه زحمت کشیدید و تایپ کردید این مطالب رو.چقدر عالی بود.چقدر لذت بردم. چ حس غریبی رو باخوندن کامنت شماتجربه کردم.امروز من هم حضور خداوند رو احساس کردم.چون دیشب براش نوشتم خداوندا من ب فلان چیز و فلان چیز نیاز دارم ولی هیچ پولی هم ندارم.تازه نمیدونم از این چیزایی ک میخام چ مقدار میخام.هم مقدارشو و هم پولشو خودت جفت و جور کن و وقتی خاستم برم پیش آقای فلانی ک سفارش کار بدم تو خودت پشت سرم بیا و خودت باهاش حرف بزن و خودت پول و همه چیو و هرچی ک خودت میدونیو اوکی کن و دقیقا امروز همین اتفاق +اتفاقهای قشنگ دیگه هم افتاد.شب ک از سرکار برگشتم و داشتم اتفاقها و کدهای امروزو ک نوشته بودم رو مرور میکردم تازه یکی یکی یادم میفتاد ک خدا کجاها برام شاهکار کرده و من اصلا حواسم نبوده و وقتی داشتم کدهارو مرور میکردم و سپاسگذاری میکردم و مینوشتم تازه یکی یکی اتفاقهای شیرین امروز یادم میفتاد ک متوجه میشدم جز با حضور خداوند امکان پذیر نبود.خدایا بینهایت شکرت. امروز چقدر بهم نزدیک بودی.چقدر هوامو داشتی.همیشه بهم نزدیکی و همیشه هوامو داشتی ولی من نابینا بودم.کمکم کن ازین ب بعد بیشتر ببینم و بیشتر بشنوم.کمکم کن بندگی اربابم رو ب بهترین شکل ممکن بکنم.جوری ک خودت کیف کنی.همین یاداوری های امشب هم همه از سر لطف و مرهمت تو بود وگرنه منکه فراموشکارم.سپاسگذارم خداجون بخاطر تمام نعمتهایی ک بهم دادی.سپاسگذارم برای این سایت و استادعباسمنش عزیز و سخاوتمند و خانم شایسته مهربان و سپاسگذارم بابت تک تک دوستان باعشقی ک بی منت تجاربشون رو در اختیار من میذارند تا ب رشد من کمک کنند.بازم ازتون ممنونم آقای فرهادی عزیز.خیر و برکت نصیب شما و تک تک لحظاتتون.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        سید حسین فرهادی نیاکی گفته:
        مدت عضویت: 1377 روز

        سلام خانم تیموری جان خیلی ارادت داریم

        به به ماشاالله شما خودتون که یه پا ابراهیم موحد هستید و هر جا و هر کجا که لازم باشه از خدا دعوت کردید ووو به اصطلاح روی شونه خدا حرکت کردید تحسینتون میکنم که از این همه هوش و ذکاوتتون و تسلیم بودنتون و یک نکته بسیار مثبتی که داشتید این بوده که شب باز مرور کردید شاهکار های خدا رو و ایمانتون رو خیلی بالاتر بردید عالی بود و بقول استاد قلب من باز شد از این قسمت کامنتتون ، آدم وقتی حخیلی از این اتفاقات زندگیشو مرور میکنه واقعا به این قسمت از حرف خداوند مهربان پی میبره که من از رگ گردن به شما نزدیکترم

        ینی آدم چشماش قلبی میشه از این همه لطف پروردگار ووو هیچ دغدغه ای نداره

        خیلی خیلی ممنونم از شما که منت گذاشتید و برای من کامنت نوشتید آرزوی بهترینها در آغوش خدا

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      fatemeh saeeidi گفته:
      مدت عضویت: 1753 روز

      بسم الله الرحمن الرحیم

      سلام آقای فرهادی عزیز

      کامنت بسیار زیباتون را خوندم و اشک ریختم

      تحسینتون میکنم به خاطر ایمانتون به خاطر اینکه امیدتون فقط به خداست و شرک ندارید

      من هم چند شب پیش یه همچنین خوابی را دیدم

      خیلی احساس خوبی داره

      آقای فرهادی از خداوند موفقیت بیشتر و بیشترتون را درخواست میکنم

      امیدوارم روز به روز توحیدی تر عمل کنید و نتیجه های عالی بگیرید

      در پناه الله یکتا شادی و سلامتی و ثروت و آزادی داشته باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        سید حسین فرهادی نیاکی گفته:
        مدت عضویت: 1377 روز

        سلام فاطمه خانم دوست هم فرکانسی عزیز این نظر لطف شما به بنده است که با کامنت من اشک ریختید و لذت بردید این نشون دهنده در صلح بودن شما با خودتونه

        در کنار شما دوستان خوب و عالی بودن و با فرکانس بالاس این سایت آدم به وجد میاد و لذت میبره و دست خودش نیست ناخودآگاه با خوندن کامنت ها اشک میریزه

        منم شما رو تحسین میکنم که تو این سایت هستید و دارید روی افکار و باورهاتون کار میکنید

        خدارو شاکرم که احساس خوب در آغوش خدا بودن رو تجربه کردید تو خواب خیلی حس خوبیه

        آرزوی موفقیت های خیلی زیاد رو براتون دارم

        همیشه شاد و توحیدی باشید

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      یاسمن اسدنژاد گفته:
      مدت عضویت: 1889 روز

      سلام به شما دوست عزیز آقا حسین عزیز

      اومدم کامنت بخونم کامنت شما اولین کامنتی بود که خوندم و انقدر احساساتی شدم که اشک توو چشام جمع شد

      چقدر اتفاقای توحیدیتون زیبا بود، چقدر لذت بردم ، چقدر آروم شدم ، چقدر خدارو در کامنتتون احساس کردم اونجایی که گفتین از کلانتری بهتون زنگ زدن ، واقعا آدم اگر تسلیم باشه آسان میشود برای آسانی ها

      قشنگ روی شونه های خداوند نشستید

      فوق العاده بود آفرین به شما با این حس توکلی که دارید

      براتون آرزوی بهترینهارو میکنم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        سید حسین فرهادی نیاکی گفته:
        مدت عضویت: 1377 روز

        سلام به یاسمن عزیز خواهر توحیدی من

        من عقیده ام اینه که هر کسی تو این سایت هست توحیدیه

        واقعا تحسینتون میکنم که اینقدر تو صلح هستید با خودتون که با کامنت من اشک ریختید این نشون دهنده قلب پاک و صاف و صیقلی شما رو نشون میده

        بله الله اکبر از توحید و تسلیم بودن وقتی تسلیم هستی دیگه از خیلی انرژی های منفی مثل غر زدن و …. به دور میشی وووو میگی خدا جونم هر چی تو گفتی

        بعضی وقتها خودم به این اتفاقات فکر میکنم باورم نمیشه ووو این اتفاق رو صد ها بار برای خودم تکرار کردم تا ایمانم قوی تر بشه

        این نظر لطف شماست به من که منو توحیدی میدونید

        خیلی از شما ممنونم و از خدا بهترینها رو براتون خواستارم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      محسن شعبانی گفته:
      مدت عضویت: 739 روز

      سید حسین سلام

      چقدر ازت خندیدم

      مخصوصا وقتی برا ماشین به و اون رو میزدی

      منم دقیقا چند سال پیش ک ماشینمو از دست دادم خار خفیف بودم برا ماشین به کس و ناکس رو میزدم

      الانم ماشین ندارم برا رفتن سر کار اما یکی از همکارام شنبه عصر میاد دنبالم

      چهارشنبه هم باهم برمیگردیم

      در خونه سوارم میکنه و در خونه پیاده

      چقدر خدا رو شاکرم بابت این همکار و وسیله رفت و آمد بدون یک ریال هزینه

      کارت درست مشتی این داستان و گفتی

      تو‌خود منی و من او

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        سید حسین فرهادی نیاکی گفته:
        مدت عضویت: 1377 روز

        سلام محسن جان ارادتمندم

        اره روزهای سختی بود ولی الان وقتی بهش نگاه میکنم برام دیگه سختی نداره و ازشون گذشتم

        یکی از چیزهایی که خیلی کمکم کرده تو تلگرام یک کانال برای خودم زدم و توی این کانال هر لحظه برای هر چیزی شکرگذاری میکنم از خدا ، بابت دوستام ، بابت شماها عزیزان و …

        یکی از شکرگذاری هام اینه که تو سایت هستم ووو کلی چیز یاد میگیرم و زندگیم خیلی آسون شده

        و این آسانی رو برای تو آرزومندم

        بهترین ها رو برات آرزومندم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      Smaeil rostami گفته:
      مدت عضویت: 556 روز

      هر کجا کو بوی خدا می آید /

      خلق بین که بی سر و پا می آید .

      سلام حسین جان

      خوبی داداش

      خیلی از کامنت شما لذت بردم و کلی ازش انرژی گرفتم

      هر چند این نوع مدد های الهی اصلا برام عجیب و غریب نیستند و به لطف و بخشش خدا همیشه امیدوار و باورمندم و هر کدوم از ما اگر به زندگیمون نگاه کنیم ممکنه نشونه هاش رو ببینیم و اگر توکل و خدا باوری حقیقی جزوی از زندگیمون باشه مطمئنا شدت ، کیفیت و کمیت این اتفاقات خدایی در زندگیمون خیلی بیشتر هم میشه.

      حسین جان ؛ براتون بودن و موندن در بهترین احساس ها که همون احساس خوبه رو آرزو میکنم.

      نفس می ندارم زد از شکر دوست / که شکری نیابم که در خورد اوست/

      عطایست از او هر موی بر تنم /

      چگونه به هر موی شکری کنم .

      خدایا شکرت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        سید حسین فرهادی نیاکی گفته:
        مدت عضویت: 1377 روز

        سلام اسماعیل عزیزم

        نظر لطف شماست به من و خیلی خیلی سپاسگزارم که برای من کامنت نوشتی و منو خیلی خوشحال کردی

        من معتقدم که همه بچه های سایت این احساس ناب توحیدی و در آغوش خداوند بودن رو تجربه کردند یه جورایی و باهاش آشنا هستند و هر وقت که دلشون برای خدا جون تنگ میشه باهاش دردودل میکنن مثل شما که فرمودید با این احساس آشنا هستید ، اصلا اون لحظه ای که تسلیم میشی ووو از خدا کمک میگیری به نظر من میلیارد میلیارد میارزه و قابل قیمت گذاری نیست

        ممنونم از شعر زیبایی که برای من نوشتید و منت گذاشتید بر من

        آرزو میکنم که همیشه در آغوش خدا باشی و به همه آرزوهات برسی

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      سیده گفته:
      مدت عضویت: 449 روز

      به نام خدای قادر مطلق

      سلام دوست عزیز

      سید حسین جان

      ازت متشکرم برای کامنتی که نوشتید که در چند ماه قبل نوشتید و امروز نشونه آیی شد برای واضح شدن هدایت من.

      رفتم وضو گرفتم برای نوشتن.

      الان که کامنتتون رو خوندم کلی اشک ریختم از شوق .

      قبلاً این فایل رو گوش کرده بودم اونم چندین بار

      اما امروز به حالی بودم

      راستش دارم به کسب و کار جدیدی رو شروع میکنم که خدا خودش ایده و فکرش رو توی سرم انداخت و تقریباً به سالی هست که مقدماتی رو به صورت تکاملی فراهم داره میشه ،

      که اون هم با دست خالی و با حمایت ها و هدایت های خودش که من هر لحظه اینو دارم می بینم.

      خلاصه دیشب به دلم افتاد که در نوشتن صدومین کامنتم حتما اتفاق خوبی قراره برام بیفته و امروز به طور هدایتی رسیدم به دیدگاه شما دوست عزیز ، و این بهترین نشانه برای واضح شدن هدایت های خداوند و درست بودن مسیرم رو به من نشون داد

      خدایا شکرت

      من کارم رو به خدای غیر ممکن ها سپردم و دیگه هیچ ترس وغمی ندارم و می‌دونم هر جا از صمیم قلب بهش سپردم به بهترین شکل کارم درست شده .

      مثه شما خیلی نمونه دارم برای گفتن.

      به هر حال

      خدایا شکرت.

      بهتون تبریک میگم و تحسینتون میکنم که به زیبایی صدای خدا رو می‌شنوید و به الهامات عمل می‌کنید.

      چقدر با خواندن کامنتون اشک شوق ریختم.

      ما هم در شهر یزد زندگی می کنیم

      خوشحال میشیم پذیرای دوست عزیز توحیدی مون باشیم

      اگه دوست داشتین میتونید هماهنگ باشید و در خدمتتون باشیم.

      در پناه نور و عشق خدا باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  7. -
    افلاطون نوروزی گفته:
    مدت عضویت: 1279 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    سلام خدمت استاد عباسمنش، خانم شایسته و همه دوستان عزیزم

    خیلی خوشحالم امروز با یه احساس عالی از خواب بیدار شدم: اونجا که استاد میگن تصور کن تو خونه رویاهاتی، تصور کن عشق دلت با نوازش تورو از خواب بیدار میکنه، انگار امروز خدا با نوازش منو از خواب بیدار کرد: یه احساس فوق العاده ایی دارم، مثه آدمی که به تموم خواسته هاش رسیده و دیگه هیچ نگرانی نداره و آرامش تموم وجودش رو گرفته.

    من هر چی مفهوم سیستمی بودن خدارو بهتر درک میکنم، هر چی تئوری مدارها رو بهتر درک میکنم، اصلا سبک زندگیم عوض میشه؛ یعنی این داستان مدارها، اینکه تموم اتفاقات زندگیم رو من با فرکانس هام خلق میکنم رو اونقدر تو وجودم نهادینه کردم که اگر دارم رانندگی میکنم و یه ماشینی میاد جلوم میپیچه؛ قلبم و مغزم سریع ارور میدن؛ به راننده فهوش نمیدن، دستمم رو بوق نمیره؛ میگم من بودم این راننده رو جذب کردم.

    حالا این سبک فکریم در مورد هر شخص؛ چه غریبه و چه آشنا و هر چیزی همینطوریه؛ هر اتفاقی برام میوفته چه خوب و چه به قول استاد به ظاهر بد؛ من میرم سراغ خودم.

    و این سبک فکری سبب شده؛ شرایط زندگیم از آسمون تا زمین تغییر کنه و بزرگترین تغییرش همین حال خوبیه که 4 خط بالاتر راجبش گفتم؛ حالم خوبه، حسم خوبه، خودم و خدامو دوست دارم، آرامش دارم، دیگه تو ذهنم جز خدا کسی بزرگ نیست، دیگه یه سری کارهای احساساتی انجام نمیدم برای درآمد بیشتر؛ چون خیالم راحته با این سیستم من به تموم خواسته هام میرسم.

    نشونه هارو دارم میبینم؛ 2 روز قبل بود: استاد تو جلسه 3 از بخش 3 قانون آفرینش که در مورد تجسم هست فرمودن ماشین مورد علاقت رو تجسم کن؛ بعد برو نمایشگاه قیمت بگیر : اگه به آموزش های من ایمان داری باید این کار رو انجام بدی؛ منم کلا یه شخصیت برویی دارم، مغزم نوک‌ میزنه اگه استاد یه تمرین عملی بده من انجام ندم: من رفتم نمایشگاه و با اعتماد به نفس بالا قیمت گرفتم؛ همون روز، همون روز رفتم پیش دوستم؛ دیدم یه پورش جلو مغازش بازه؛ بهم میگه داداش اینو نمیخوای برات بگیرم؟ داخلشو ببین چرمش اصل بوفالو هست؛ برو بشین پشتش ببین چطوره؛ کلا من عاشق ماشینای شاسی ام؛ درو باز کردم؛ چه چرم قهوه ایی زیبایی؛ رفتم پشتش نشستم؛ چه صندلی هیولای بزرگی، چه فرمون خفنی، با فرمونش ور رفتم؛ یه چندتا عکسم گرفتم برای تابلو و جعبه آرزوهام؛ اینا نشونه های کار کردن و ارسال فرکانس های مناسبه

    آره روند زندگیم تو این چند سال بگونه ایی بود که نتیجش اینطوریه که همه فکر میکنن تو زندگیم معجزه رخ داد؛ انقدر همه چیز خوبه، آره تو این چند سال برا منم اتفاقات و شرایط به گونه ایی بود که من دوست نداشتم؛ اما من انگشت اشاره رو بردم سمت فرکانس هایی که فرستادم و انصافا خیلی خوب بحث اعراض رو رعایت کردم و گفتم این اومده منو رشد بده؛ اصلا آخرین اتفاق سال گذشته بوده که یه سری اتفاقات مالی ناجالب برام رخ داد؛ من تو 90 درصد مواقع حال خودم رو حفظ کردم، گفتم این موضوع اومده منو رشد بده و من امسال بهترین قرارداد کاری خودم رو بستم؛ ینی یه سری موارد رو رعایت کردم که قبلا رعایت نمیکردم که سبب شده الان چالشی بابت شرایط مالی کارم نداشته باشم؛ الان همه همکارام میگن ما تو کار با مسائل مالی مواجه اییم ولی من میگم تو کار تنها مسئله ایی که اصلا 1 درصد ذهنم درگیرش نیست؛ مسئله مالیه؛ اصلا روند فکریم در خصوص نحوه برخورد جهت مسائل مالی از ریشه تغییر کرده و میتونم بگم یه جهش خیلی بلندیه که تاثیرش در دراز مدت خودش رو خیلی بیشتر نشون میده

    البته من الان دارم رو این باور کار میکنم؛ که زمانیکه همه چی خوبه من باید این تغییرات بنیادی رو انجام بدم که در حالتی که همه چی خوبه؛ شرایط رو باید خوب تر کرد

    و تئوری مدارها؛ اونجا که استاد فرمودن؛ کلی مدار هست و خواسته و آرزوهای ما تو مدارهای گوناگون هستن؛ ما وقتی فرکانس مناسب برای خواستمون بفرستیم؛ اول وارد اون مدار میشیم که نشونش دیدن اون خواسته هست: مثلا من شبانه روز دارم ماشین مورد علاقه ام رو میبینم، بعد مدتی که نشونه خواسته ات رو دیدی به خواسته ات برخورد میکنی؛ اون فاصله ام با ایمان و با احساس خوب و با توکل و با آرامش پر میشه؛ البته من با این قانون هر 4 باری که ماشین خریدم از همین قانون استفاده کردم و ماشین آخری رو خیلی آگاهانه خلق کردم؛ من سال ها بود دوست داشتم این ماشینو بخرم و تو دفترم همیشه راجبش مینوشتم، میرفتم نمایشگاه( زمانی که هزارتومن پول نداشتم) تست میکردم ماشینو، پشتش مینشستم؛ هر روز تو خیابون میدیدمش، همه جا بود؛ تا اینکه بصورت معجزه آسا خریدمش؛ خب حالا میام از همین قانون دوباره استفاده میکنم برای رسیدن به ماشین رویاهای الانم

    برا همینه همیشه میگم من رویای چند سال قبلمو دارم زندگی میکنم؛ خونه، ماشین، کار، شرایط مالی، رابطه عاطفی، جایگاه اجتمائی و رابطه ام با خدا، اندامم؛ دقیقا با جزئیات همون چیزایی بود که همین چند سال قبل بزرگترین رویاهای زندگیم بود؛ اونقدر بزرگ بود که میگفتم اگه یه دونشون رقم بخوره من دیگه هیچ خواسته ایی نخاهم داشت و خب این از زیبایی طبیعت انسانه که وقتی به خواسته اش میرسه؛ خواسته های بزرگتر خلق میشه و اگه این طبیعت زیبای انسان نبود که جهان انقدر رشد و پیشرفت نمیکرد.

    من وقتی خودم رو برسی میکنم از خودم و ازعملکردم راضی ام؛ چرا که تموم مباحثی که استاد راجبشون صحبت میکنن من ازشون توزندگیم استفاده میکنم و نتیجه ام که مشخصه؛ بزرگترینشحال خوبمه، احساس خوبمه؛ اون خدایی هست که شناختمش و سیستم خدا رو درک کردم که اگه سیب بدم بهش بهم آب هویچ نمیده؛ یعنی میخام بگم این مثال و این تمثیل هایی که استاد میزنه حاصل کار کردن سال ها رو قانونه که خداوند همچین تمثیل رو به زبونشون میندازه؛ یعنی میخام بگم از این تمثیل واضح تر برای درک سیستمی بودن خداوند وجود نداره؛ از صمیم قلبم استاد عزیزماز شما سپاسگذارم که پا گذاشتین به این مسیر، درکشکردینو زندگیتون رو تغییر دادین و بعد اومدین؛ خالصانه و صادقانه این مفاهیم گرانبهایی که درک کردین در اختیار ما قرار دادین؛ اونم در قالب یه فایل هدیه؛ بنظرم هر کسی بشینه این فایل رو حسابی گوش بده و درک کنه: زندگیش از زمین تا آسمون تغییر میکنه؛ فقط همین فایل

    از خانم شایسته هم صمیمانه تشکر و قدر دانی میکنم و از دوستای عزیزم بابت کامنت های فوق العاده ایی که مینویسن

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 133 رای:
    • -
      رویا گفته:
      مدت عضویت: 1449 روز

      سلام به دوست خوبم افلاطون جان . امیدوارم همیشه حال دلت عالی باشه و همینطور با انرژی عالی واسمون بنویسی. خیلی خوشحالم واسه بودن در کنار دوستان نازنینی مثل شما .

      من سعی میکنم هر روز فایل های استاد رو کار کنم و همیشه نوت برداری میکنم از فایل های استاد ولی تو دفترم اما با خوندن همیشگی کامنت دوستان بینظیری مثل شما من هم تصمیم گرفتم از امروز بیشتر از نتایجم با دوستانم به اشتراک بزارم و فعالیتم رو در سایت بیشتر کنم انشاالله .

      تو این مدت که کمتر تو سایت فعالیت میکردم در حال بیشتر کردن مهارتم در کسب و کارم بودم و همچنان هستم . درامدم هر روز داره بهتر میشه و نشانه ها رو دارم میبینم خداروشکر . من تری دی ارتیست هستم و طراحی معماری تخصص من هست. وقتی غرق در کارم میشم وقت کم میارم خوشحال ترینم . اره افلاطون جان منم هر تضادی پیش بیاد تو کارم میگم قراره بیشتر یاد بگیرم قراره پیشرفت کنم و سعی میکنم ذهنم رو ارم کنم و اون موقع هست که هدایت خدا رو درک میکنم .فقط بایدحرکت کنم تا ایده نمایان بشه .

      امروز صبح که یک صفحه قران برای هدایت امروزم باز کردم این ایه بود که خداوند به پیامبر می فرماید برای وحی قران عجله نکن و فقط بگو خداوندا دانش من را افزایش بده . من این درس رو گرفتم که من هم برای اگاهی بیشتر و برای دریافت بیشتر هدایت عجله نکنم و همیشه بگم خدایا اگاهی منو بیشتر کن خدایا درک منو از قوانین الهی و قدرت عمل کردن به اونها و توکلم به خودت رو بیشتر کن وگرنه من بی تو هیچم .

      تئوری مدارها؛ اونجا که استاد فرمودن؛ کلی مدار هست و خواسته و آرزوهای ما تو مدارهای گوناگون هستن؛ ما وقتی فرکانس مناسب برای خواستمون بفرستیم؛ اول وارد اون مدار میشیم که نشونش دیدن اون خواسته هست: مثلا من شبانه روز دارم ماشین مورد علاقه ام رو میبینم، بعد مدتی که نشونه خواسته ات رو دیدی به خواسته ات برخورد میکنی؛ اون فاصله ام با ایمان و با احساس خوب و با توکل و با آرامش پر میشه؛ با خوندن کامنت شما یکبار دیگه این برای من یاداورری شد و ازت ممنونم .

      چه عکس زیبایی برای اکانتتون گذاشتید عاالیه

      ارزوی بهترین ها رو واستون دارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
      • -
        افلاطون نوروزی گفته:
        مدت عضویت: 1279 روز

        سلام رویا جان

        صمیمانه ازت تشکر میکنم بابت کامنت پر از انرژی مثبتی که برام فرستادی

        خیلی بهت تبریک میگم و تحسینت میکنم که داری رو خودت کار میکنی، برای خودت ارزش قائلی بابت این وقت گرانبهایی که خداوند بهت هدیه داده داری به بهترین شکل ممکن استفاده میکنی: اینجا داری رو خودت کار میکنی تا یه ورژن بهتری از خودت بسازی

        واقعا بهت تبریک میگم که کارت عشق وعلاقته، بهت تبریک میگم که رومهارتت کارمیکنی، بهت تبریک میگم بابت افزایش درامدت و اون هدایت قشنگت، خیلی به دلم نشست اون هدایت؛ یه نشونه زیبا بود برای من

        اره من عاشق این عکس پروفایلمم؛ خیلی خیلی خیلی دوست دارم این عکسمو

        بهترین هارواز صمیم قلبم برات آرزو دارم، بازم مرسی که برام نوشتی دوست خوبم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  8. -
    حمید امیری Maverick گفته:
    مدت عضویت: 1269 روز

    استاد عباس منش عزیز و استاد شایسته بزرگوار سلام. این فایل رو مدتها پیش دیده بودم. ولی خب امروز دوشنبه ششم شهریور بازم نشانه ام شد.

    (واج آرایی حرف ش داشت) و قسمت 23 رو که اولین فایل این سری از گفتگو هست رو باز کردم که بعد از نوشتن کامنت یکبار دیگه از ابتدا تا انتها ببینم.

    دیروز رفته بودم توی ساحل بوشهر پیاده روی و یه کمی با خداوند گفتگو کردم. و ازش پرسیدم مگه غیر از اینه که استاد عباس منش هم ازت درخواست آزادی زمانی مالی و مکانی کرد و بهش دادی. طبق همین الگوی استادم؛ منم ازت درخواست کردم. چند بار هم درخواست کردم ولی هنوز هدایتی نفرمودی میشه یه کم واضح تر و به اندازه فهم من هدایت کنی. یهو یه حسی ، یه ندایی یه الهامی به قلبم شد.گفت حمید همین الانش تو نصف ماه رو آزادی زمانی داری ولی از زمانت به درستی استفاده نمیکنی. تو اگه ناگهانی به آزادی زمانی برسی به خودت آسیب جدی میزنی. این چیزی نیست که به یکباره به تو داده بشه. همه چیز تکامله… و بعدش به فکر فرو رفتم و دیدم آره چقدر درسته این موضوع ، آزادی زمانی باید به صورت تکاملی کسب بشه. همون‌جوری که استاد عباس منش از همون ابتدای شروع کارش توی دانشگاه بندرعباس و بعداً دوره های تندخوانی و بعداً تاسیس سایت و تا به امروز کار کرده. استاد از همون روز اول همه این آزادی ها رو نداشته. تکاملی و اکتسابی خلق شده.

    من از همین آزادی زمانی نسبیم باید بتونم بهترین بهره رو ببرم. بعد به آزادی مالی فکر کردم. دیدم همین الانش حقوق ماهیانه من از خیلی از کارمندها و کارگرهای جامعه بیشتره. حتی از کارمندانی با تحصیلات بالا. ولی چی میشه اون آزادی مالی مورد نظر رو ندارم. دیدم یکیش همون موضوع دت فری بودن هست که استاد توی فایلهای نتایج آقای عطارروشن در موردش صحبت کردن. بقول استاد ظرف نعمت من و باورهای مالی من باید درست بشه، باید یاد بگیرم با پول دوست باشم. باید یاد بگیرم پول نعمت خداست و باور کنم ظرف دریافت نعمات هیچ ربطی به رشته شغلی ما نداره. آدمهایی رو دیدم و میشناسم که بیکار بیکارن، هیچ شغل و هنری ندارن. ولی بازم ظرف نعمت شون ورودی داره. آدمی رو میشناسم که چندین برابر من کار میکنه، آرامش منو نداره، و بعد از پایان شیفت 12 ساعته اش که میره خونه بازم حدود 5-6 ساعت توی بازارهای مالی و بورس و فارکس و ارز دیجیتال فعاله. شاید دو قرون دو زار بیشتر درآمد داشته باشه. ولی سلامتی و آرامش نداره اصلا. وقتی که یه کتاب دستشه داره میخونه، اگه کتاب رو ببنده ازش بپرسی چی‌ خوندی یادش نمیاد. اینم آزادی مالی نیست. آزادی مالی یعنی ظرف نعمت انسان همیشه دریافت و ورودی داشته باشه. و این شدنیه، مثل سلیمان نبی، مثل استاد عباس منش. در مورد آزادی مکانی که بازم دیدم اون هم تکامله، من چقدر اهل سفر رفتن و خارج شدن از حریم امن خودم هستم. چند روز میتونم برم توی طبیعت بمونم؟ یا برم یه شهر دیگه مسافرت بدون اینکه چیدمان خاصی از قبل برای اقامت و هتل و … داشته باشم، دیدم اینها موضوعاتیه که استاد عباس منش هم بصورت تکاملی در خودش ایجاد کرده. استاد بارها میگه بسیاری از نقاط دیدنی طبیعی و شهرهای مختلف ایران از کوه و کویر و جزیره و دریا و جنگل و رودخانه همه رو رفته دیده و چرخیده و چند روز چند روز اقامت داشته. من اینکار رو نکردم، الان اگه یهویی یه تور گردشگری رایگان چند هفته ای هم بهم بدن که بهترین و دیدنی ترین و هیجان انگیز ترین نقاط دنیا رو بگردم بعد از یک هفته قاطی میکنم میگم منو برگردونین همون حاشیه امن خودم… آزادی مالی و زمانی و مکانی نمیتونه رخ بده برای کسی که امنیت براش در اولویته. باید مرحله به مرحله از این امنیت رها بشیم.

    یادمه زمانی توی دوره آموزش نجات در ارتفاع بودیم، وقتی هارنس نجات رو پوشیده بودیم و با طناب و حمایت به تکیه گاه وصل بودیم و میومدیم لبه ارتفاع و از گارد عبور میکردیم که خودمون رو آویزون کنیم با اینکه نفرات قبل رو دیده بودیم، مربی هم بالای سرمون بود، دونه دونه کارها رو انجام می‌دادیم و کارابین ها رو میبستیم و قفل میکردیم(کاربین یه حلقه فلزی قابل باز شدن مخصوص نجات) میدونستیم الان باید وزنمون رو بندازیم روی طناب و بین زمین و هوا معلق باشیم ولی دستمون حاضر نبود باز بشه تا گارد لبه ارتفاع رو رها کنیم. انگار دست مون خارج از کنترل ما بود. دقیقاً این فرایند باز شدن دست چند ثانیه طول می‌کشید تا ذهن اعتماد کنه به تجهیزات و دست رو رها کنه. این موضوع برام خیلی عجیب بود. میگفتم چی میشه که الان من میدونم میخوام چیکار کنم ولی دستم یه کار دیگه میکنه؟؟ حکایت اون باورهای مخفی ماست که ما چیزی رو درخواست میکنیم ولی اونها یه کار دیگه میکنن. ما آزادی(مالی و مکانی و زمانی) رو درخواست میکنیم ولی چسبیدیم به امنیت (مالی و مکانی و زمانی).

    در ادامه این گفتگو ها با خداوند متعال و فکرها و کندوکاو های ذهنی خودم نهایتاً امروز هدایت شدم به صفحه 341 قرآن که بشدت به دوستان پیشنهاد میکنم بخونید با عینک باورهای توحیدی بخونید. ببینید خداوند چه مثالهایی برامون میزنه. تا به اصل پی ببریم و حاشیه رو رها کنیم. اصل توحیده مابقی حاشیه است.

    اینهایی که شما صاحب قدرت تصور شون میکنید یه مگس میتونن خلق کنن آیا …؟؟؟؟!! اگه یه مگس روی یه حبه قند بشینه و سهم خودشو برداره کسی می‌تونه چیزی که مگس خورده رو ازش پس بگیره؟؟؟؟!! سبحان الله… یاد کامنت خانم شهریاری افتادم. (فلانی ، کجا دنبال چی میگردی؟) اصل توحیده ، تو اومدی برای توحید، مابقی حاشیه است.

    اییییییییییین همممممههههههه حرف زدم تازه برسم به اینجا…. (کلی ایموجی خنده و دست توی پیشونی ، خدااااایاااااااااا چرا منو اینقدر پرحرف خلق کردی؟؟) در ادامه هدایتم در مورد اصل و حاشیه و توحید هدایت شدم به این فایل بینظیر که انگار من از استاد عباس منش سوال پرسیده بودم و استاد مشخصاً میخواست فقط به حمید امیری جواب بده و نه بقیه دوستان سایت. این فایل کلی نکته طلایی داشت که الان میخوام برم پیاده روی باز باید بشنوم. و این آیه لذت‌بخش «وَ إذا سألکَ عبادی …» رو اگه هزار بار دیگه هم بخونم و هزار بار دیگه هم در موردش مطالعه کنم، و استاد در موردش صحبت کنه بازم از خوندن و شنیدنش ذوق زده میشم و باز هم مشتاق و مشتاق تر میشم بیشتر ازش بدونم. انگار یه گنجینه است. خدایی که به اندازه ظن و گمان ما بهمون نعمت و ثروت و آزادی و آرامش و روابط و امنیت و … میده. هر چیزی و هر جوری باورش کنی خداوند همون رو بهت هدیه میده. اگه شرایط خوب و عالیه یعنی خدا رو خوب و عالی باور کردی اگه نه برو باور خوب بساز. خداوند همیشه در بهترین و عالیترین سطح و شرایط به بندگانش نعمت و ثروت و روابط و آرامش و آزادی و امنیت عطا می‌کنه.

    علیرغم اینکه استاد از نگاه سیستمی خداوند و نحوه عملکرد جهان هستی صحبت می‌کنه باز هم خداوند اینجا نگاه سیستمی رو کنار می‌ذاره و از موضوع رحمت و مهربانیش با بندگانش حرف میزنه تا باورهای ما رو شکل بده.

    این همون جمله و باور کلیدیه که استاد می‌گفت خداوند بیشتر از ما میخواد که ثروتمند باشیم. متنعم باشیم. چون اینجا هم قاعدتاً باید با نگاه سیستمی می‌گفت که ما همواره پاسخ میدم به درخواست بندگان. ولی 7 بار ضمیر مفرد رو آورده که از موضع رحمت و مهربانی و نزدیکی با انسان گفتگو کنه تا انسان سریعتر بپذیره و باور کنه که خداوند همواره پاسخ میده.

    «وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَهَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی وَلْیُؤْمِنُوا بِی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ»

    ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﺑﻨﺪﮔﺎﻧﻢ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﻣﻦ ﺑﭙﺮﺳﻨﺪ ، [ ﺑﮕﻮ : ] ﻳﻘﻴﻨﺎً ﻣﻦ ﻧﺰﺩﻳﻜﻢ ، ﺩﻋﺎﻱ ﺩﻋﺎ ﻛﻨﻨﺪﻩ ﺭﺍ ﺯﻣﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﻣﺮﺍ ﺑﺨﻮﺍﻧﺪ ﺍﺟﺎﺑﺖ ﻣﻰ ﻛﻨﻢ ; ﭘﺲ ﺑﺎﻳﺪ ﺩﻋﻮﺗﻢ ﺭﺍ ﺑﭙﺬﻳﺮﻧﺪ ﻭ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﻧﺪ ، ﺗﺎ [ ﺑﻪ ﺣﻖّ ﻭ ﺣﻘﻴﻘﺖ ] ﺭﺍﻩ ﻳﺎﺑﻨﺪ [ ﻭ ﺑﻪ ﻣﻘﺼﺪ ﺍﻋﻠﻲ ﺑﺮﺳﻨﺪ ] .( بقره ١٨6)

    در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 142 رای:
    • -
      Nafis گفته:
      مدت عضویت: 1063 روز

      سلام جناب امیری

      همیشه لذت می‌برم از خوندن کامنت‌هاتون و از عمیق شدنتان توی قرآن ولی گاهی تو مدارس نیستم که براتون قدردانی بنویسم.

      امروز مناجات خواجه عبدالله انصاری را که در فایل 203 سفر به دور آمریکا نوشته بودید خواندم بسیار لذت بردم.

      از کنجکاوی‌های شما و کاوشگری‌هایتان که درباره فضا و همچنین طبیعت و گاهی در مورد شاخص‌های ثروت می‌نویسید لذت می‌برم

      ممنون از تمام تلاش‌هاتون ممنون از تمام بهبودهاتون ممنون از تمام بهبود ورزیدن‌هایتون. ممنون که خالصانه تمام اطلاعات و تحقیقاتتون رو با ما به اشتراک می‌گذارید و ما رو هم در مناجات‌های توحیدیتون شریک می‌کنید.

      مدار توحیدتون هر روز بالاتر

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
    • -
      معصومه خالق گفته:
      مدت عضویت: 944 روز

      سلام درود

      چقدر عالی واقعا لذت بردم ، چقدر مثال‌های که زدید کاربردی بود ومکمل صحبت‌های استاد درک وآگاهی من رو بالا تر برد از قانون فرکانس و تکامل وباورها

      مطالب شما رو باید بارها وبارها بخونم تا ملکه ذهنم بشه

      خداروشکر میکنم که به کامنت شما برخورد کردم ، باخودم عهد بستم که بازهم کامنتهای شما رو پیگر باشم

      متوجه شدم که خیلی خوب مطالب استاد رو فرا گرفتین وجزء شاگرد زرنگای کلاس درس استاد هستین

      حس ویه انرژی بهم میگه به زودی خبرهای خیلی عالی وفوق العاده ای ازشما ودستاوردتون میخونم ویه پیشرفت موشکی خواهید داشت که مثل بمب میترکونید

      سلامت وشاد وثروت مند باشید

      بازهم ممنون از کامنت عالی والهیتون ، بازهم مارو بهره مند کنید از آگاهیاتون

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
      • -
        حمید امیری Maverick گفته:
        مدت عضویت: 1269 روز

        سلام و درود به شما خواهر بزرگوارم. از شما بینهایت سپاسگزارم. الهی که در عمل بتونم شاگرد خوبی برای استاد عباس منش باشم و اونقدری رشد و پیشرفت کنم که هر جا دلیل موفقیتم رو ازم بپرسن بگم برید توی سایت عباس منش دات کام و قبل از هر چیز با توحید آشنا بشید.

        از شما بینهایت سپاسگزارم بخاطر دعای خیرتون و کامنت ارزشمندی که بهم هدیه دادین.

        در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
        • -
          فاطمه تقی زاده گفته:
          مدت عضویت: 2310 روز

          سلام آقا حمید

          قطعاًکه با این باورهای توحیدی که واسه خودتون ساختین صد در صد،ایمان دارم که رشد وپیشرفت میکنیدوالگوی مناسبی میشین واسه ما

          سپاسگزارم از اینکه اینقدر خوب روی خودتون کار کردین وبه این نقطه ی الهی رسیدین وسپاسگزارم که این آگاهی های نابتون رو کامنت میکنید تا ما هم بهرمند شویم وباید بهتون بگم اینقدر حرفاتون دلی وتوحیدی وزیباست که اگه ساعت ها بشینم کامنت شمارو بخونم اصلا متوجه زمان نمیشم

          البته که خداوند شمارو پر حرف نیافریده بلکه زبون خداوند شدین برای رسوندن حرف های خداوند.

          سپاسگزارم که قانون رو واسمون یادآوری کردین.

          درپناه الله مهربون انشاالله شاهد آزادی مالی ومکانی وزمانیتون باشم.

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      سپیده آقایاری گفته:
      مدت عضویت: 1820 روز

      سلام آقای امیری عزیز

      چقدر همیشه از خوندن کامنتهاتون لذت میبرم و این بار هم بیشتر از هر بار، چون دقیقا چیزی که من مدتهاست از خداوند میپرسم رو جواب دادید.

      منم دقیقا مثل شما، مدتهاست از خداوند این خواسته رو داشتم که به آزادی مالی، زمانی و مکانی برسم و کسب و کار خودم رو داشته باشم. اصلا هدف امسالم رو این موضوع قرار داده بودم. اما الان که نزدیک پایان ساله هنوز به این هدف نرسیدم یا شاید بهتر باشه بگم به شکلی که من میخواستم نرسیدم.

      من از ابتدای امسال 2 روز در هفته سر کار میرفتم و باقیش رو به شکل دورکاری فعالیت کردم. اما چقدر از این شرایط استفاده کردم؟ چقدر رفتم بیرون و لذت بردم؟ من همیشه عاشق این بودم که تو آفتاب دم ظهر برم بیرون و چرخ بزنم. اما چند روزش رو به این شکل سپری کردم؟ فقط گفتم چقدر خوبه که زمانم دست خودمه اما موندم خونه و با استرس و عجله فقط یه سری کارهای روتین رو هر روز انجام دادم.

      آزادی مالی که میخواستم، همین الانش من کلی پس انداز دارم اما چقدر تونستم از این پس انداز لذت ببرم که آزادی مالی بیشتری از خداوند میخوام. که چیکار کنم؟ که پول روی پول بذارم؟

      به خدا بعضی وقتا بچه های سایت میان از نعمتهایی که دارن میگن، با خودم فکر میکنم تو که شرایطت به مراتب بهتره اما چقدر لذت بردی؟

      همیشه فکر میکنم من در یک حالت عجله و اضطرار هستم و مثل زمانی که میخوام آمپول بزنم، خودمو سفت کردم و زندگی رو سخت گرفتم. الان باید وزنم رو بندازم روی طناب و بین زمین و هوا معلق باشم ولی دستم حاضر نیست باز بشه تا گارد لبه ارتفاع رو رها کنه! این توصیف خود خود منه!

      همینه که من به آبمیوه گیری خیار میدم انتظار آب هلو دارم. رها نیستم و انتظار اون آزادی مالی و زمانی و مکانی استاد رو دارم.

      خواستم بگم آقای امیری، فایل استاد یه طرف اما کامنت شما یک طرف دیگه. ممنونم که به حرف خدای درونتون عمل کردید و این کامنت رو نوشتید.

      شاد و پیروز و رها باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
      • -
        حمید امیری Maverick گفته:
        مدت عضویت: 1269 روز

        سلام و درود فراوان به شما خواهر بزرگوارم. الهی که حالتون عالی و مثبت باشه و همواره به هدایت‌های رب العالمین متصل باشید.

        خداوند از بینهایت طریق باهامون گفتگو می‌کنه و هدایت می‌فرسته.

        اگه یه زمانی با صدای باد و خش خش برگهای درختان هدایت الهی رو دریافت کردین هیچ جای تعجب نیست. اگه از صدای آواز یه پرنده به مسیر جدیدی هدایت شدین اصلا جای تعجب نیست.

        هدایت ها به بینهایت طریق بهمون میرسه‌.

        یه وقتایی توی دفتر برای خداوند یه چیزایی می‌نویسم ، بعد حس میکنم یه جورایی طلبکارش هستم. (طلبکاری گستاخانه، نه طلب از روی بندگی و چشم امید به رحمتش) بعد میگم حمید حواست هست با کسی داری صحبت می‌کنی که همواره برات مهربان ترین بوده ، و هیچوقت بهت هیچ بدی نکرده ، ولی تو داری دق دلی اشتباهات خودت رو به خدا گلایه می‌کنی. بعدش به یاد میارم (یا بهتره بگم خودش بیادم میاره) که خود خدا بزرگترین نعمتیه که دارم. چقدر سپاسگزار بودم از اینکه خودش رو بهم عطا کرده. چه عذابی بدتر از اینکه خودش رو نداشته باشم؟؟

        بقیه امکانات زندگی، آزادی زمانی ، آزادی و آرامش مالی، آزادی مکانی، آرامش و آسایش زندگی ، روابط سالم و توحیدی، سلامتی و حال خوب، همه و همه شاخه برگهای فرعیه. اصل خود خداست.

        پیشنهاد میکنم یه نگاهی به آیه 10 سوره فاطر بیاندازید و قانون اون آیه رو بکشید بیرون و تا حدی که مقدور هست، به صورت تکاملی بهش عمل کنید.

        «مَنْ کَانَ یُرِیدُ الْعِزَّهَ فَلِلَّهِ الْعِزَّهُ جَمِیعًا ۚ إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ یَرْفَعُهُ ۚ وَالَّذِینَ یَمْکُرُونَ السَّیِّئَاتِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِیدٌ ۖ وَمَکْرُ أُولَٰئِکَ هُوَ یَبُورُ»

        توی بخشی اول آیه میگه :

        «مَنْ کَانَ یُرِیدُ الْعِزَّهَ فَلِلَّهِ الْعِزَّهُ جَمِیعًا» (اگه کسی خواهان عزت باشه، همه مطلق عزتمندی از آن خداست)

        توی بخش دوم آیه میگه:

        «إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ یَرْفَعُهُ» (کلمات و باورهای پاکیزه به سوی خداوند اوج می‌گیره و اعمال صالح و نیکو رو خودش بالا می‌بره)

        اول بدونیم خواهان چی هستیم؟ اون ویژگی مثبتی که خواهانش هستیم، همه مطلق اون ویژگی از آن خداست. مهربانی باشه خداوند مهربانترین مهربانانه. اگه علم و آگاهی باشه ، اون علام الغیوبه، علیم بذات الصدوره ، سمیع بصیره، حکیم علیمه ؛ اگه عزتمندی رو بخوای، عزت همه از آن خداست، و او عزیز حکیمه. اگه ثروتمندی رو‌ بخوای ، اون الغنی الحمید ه، اون خیرالرازقین ه ، اون الرحمن الرحیم ه ، اون مالک مطلق همه خزائن آسمانها و زمینه.

        اگه نور رو بخواین ، خداوند نور مطلق آسمانها و زمینه.

        هر چقدر به خود خداوند و باورهای توحیدی متصل باشیم، ویژگی های مثبت خودشون در ما پدیدار میشه. هر چقدر متواضع تر باشیم در پیشگاه خداوند ، عزتمندتر میشیم. حرف زدن درباره خداوند آرامش میده ، احساس خوب میده ، عزتمندی میده، ایمان رو افزایش میده، شجاعت حرکت کردن میده.

        از خداوند میخوام همه مون رو توحیدی و خدایی کنه، اگه به تنه اصلی وصل باشیم ، از ثمرات شاخه های فرعی هم بهره می‌بریم.

        پیشنهاد میکنم یه نگاهی به آیات 24 تا 27 سوره ابراهیم هم بیاندازید.

        فقط میخواستم یه تشکر کنم بابت کامنتتون ، اینقدر طولانی شد. امیدوارم مایه آگاهی و هدایت خودم باشه و برای دوستانم هم مفید واقع بشه.

        در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.

        «فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 35 رای:
        • -
          سپیده آقایاری گفته:
          مدت عضویت: 1820 روز

          سلام آقای امیری عزیز

          از کامنت و کلام پرمهرتون بسیار سپاسگزارم. کامنتتون رو چند بار خوندم و گذاشتم زمانی که بیشترین تمرکز رو دارم باز هم بررسیش کنم تا بتونم هدایتهای الله رو در لابه لای کلامتون درک کنم.

          همین چند روزه که فقط کمی سعی کردم رها باشم و رو عقل ناقصم حساب نکنم و همیشه الگوها و قوانین انسانی رو مد نظر قرار ندم، معجزاتی رو دیدم که خودم باور نمیکنم. تازه من خودم رو حتی 1٪ هم رها نمیدونم.

          وقتی داشتم با خواهرم صحبت میکردم که با هم در این مسیر همگام هستیم، متوجه شدیم هر دو این مشکل رو داریم که لذتهای دنیا رو حرام کردیم به خودمون و وقف کار شدیم. در حالی که کدوم تقلا و زور زدنی جواب داده برای کی؟ فقط همین هفته به یه ایده ساده ای که خدا بهم داده عمل کردم و نتایجی که تا این لحظه ازش گرفتم خیره کننده است. حالا من کی با عقل خودم میتونستم پیش بینی کنم که چنین کاری نتیجه میده؟ درست مثل ایده تندخوانی استاد.

          پس باید به خودش وصل بشم، اونه که خیر و شرم رو به من الهام میکنه. اون ذات و وجودیه که میگه موجود باش و موجود میشود. اونه که اتصال بهش یعنی اتصال به تمام منابع، تمام پارتی های دنیا، تمام خیر و نیکی و اگه گزینه “خودم میدونم” رو تو مغزم غیر فعال کنم و فقط رو عقل خدا حساب کنم که نشونه اش میشه رها بودن و نگران نبودن، میتونم زندگی بهتر و شادتری رو تجربه کنم.

          بازم ازتون ممنونم و امیدوارم شاد، پیروز و رها باشید در پناه الله یکتا.

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      ملیحه نصیری گفته:
      مدت عضویت: 1787 روز

      سلام ب حمید عزیز

      بینهاااایت سپاسگدارم ک گفتگوی زیبات با خداوند رو برامون نوشتی

      و چقدررررر جای فکرکردن داره

      قانون تکامل

      تکامل توی ازادی زمانی.مکانی و مالی

      واقعاااا استاد این تکاملهارو طی کردن و 1شبه هیچی اتفاق نیافتاده

      هرچند ک استاد بخاطر اهرم رنج و لذت فوق العاده ای ک تو ذهنشون ساختن همیشه از منطقه امن بیرون میرن و عاشق کشف خودشون و جهان اطرافشونه

      و این بینهااااااااایت تاثیرگذاره

      و برا همینه جایگاه استاد اونجاست ک همه چی رو باهم داره

      استاد حتی تکامل مدیریت یک گروه و رهبری رو هم در دوران نوجوانی با بردن بچه ها ب کارخونه لی لی پوت و … و بچه های دانشگاه ب سفر و… طی کردن

      ک الان شدن رهبر همچین گروه بزرگی

      و چقدررررر کامنتتون عااالی بود و یادم انداخت تو هرچیزی باید تکامل طی کنم و مدیریت زمان مدیرین پول رو یاد بگیرم و پله پله پیشرفت کنم

      واینکه نگاه زیبا ب درخواست کردن از خداوند واقعااااااااا جای روزها فکر کردن داره

      و ایه زیبایی ک شما بهش اشاره کردید…

      بینهاااااست سپاسگدارم بابت کامنت زیباتون

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
      • -
        حمید امیری Maverick گفته:
        مدت عضویت: 1269 روز

        سلام و درود به خواهر بزرگوارم ، بینهایت از شما سپاسگزارم. امیدوارم که همیشه شاد و سلامت باشید ، خدا رو شاکرم که با کامنت شما هدایت شدم به خوندن مجدد کامنت خودم و بیاد آوردن تعهدم، که باید زمانم رو به شیوه ای مثبت و تمرکزی به کار بگیرم در راستای رسیدن به نتایج.

        واقعاً حق با شماست چه مثالهای قشنگی زدین از زندگی و تکامل استاد، آره واقعاً همینطوره. استاد هم تکاملی همه این کارها رو با موفقیت به انجام رسوندن.

        براتون آرزوی سلامتی و موفقیت دارم در پناه رب العالمین بینهایت متنعم و ثروتمند و سلامت باشید.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      آیناز حیدری گفته:
      مدت عضویت: 1522 روز

      داداش گلم چقدر درست و بجا به کامنت شما هدایت شدم صفحه 341 قرآن چه شگفت انگیز بود درک من از این صفحه و کلام خدا چقدر تغییر کرده کاملا برام واضح و ملموس هست ظرف وجودی من هر دفعه داره بزرگ و بزرگ‌تر میشه ممنون و سپاسگزارم از نوشته ای که در دوشنبه شش شهریور ثبت کردی و امروز چراغ راه من شد

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        حمید امیری Maverick گفته:
        مدت عضویت: 1269 روز

        سلام و درود فراوان به شما خواهر بزرگوارم.

        ممنونم از شما و سپاسگزارم بخاطر کامنت ارزشمند تون. یه لحظه کنجکاو شدم که من اصلا چی نوشته بودم و رفتم دوباره کامنت خودمو خوندم، این کامنت رو شهریور نوشته بودم و دقیقاً اون روز رو یادمه. ولی تعجب میکنم از فراموشکاری انسان که چقدر راحت می‌تونه قوانین رو فراموش کنه.

        من بعد از اون روز خیلی تلاش کردم اون آزادی زمانیم رو مدیریت کنم که زمانم رو هدر ندم. بارها دیدم وقتی زمان رو هدر میدم جهان من رو مشغول به کارهایی می‌کنه که منفعتش برای بقیه است ولی دوندگیش برای من، و این بشدت روی مخ منه. میدونم چون من نعمت زمانم رو کفران کردم جهان اینجوری منو به خدمت دیگری درمیاره تا حداقل مفید باشم.

        یک میلیون بار باید برای خودم تکرار کنم، زمان نعمت خداست و من باید از ذره ذره اش استفاده مفید کنم.

        بینهایت از شما سپاسگزارم بخاطر کامنت تون که انگیزه شد من یبار دیگه به ردپای گذشته خودم برگردم. در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
    • -
      مجتبی گفته:
      مدت عضویت: 4013 روز

      به نام خدا

      سلام حمید جان ، الان هدایت شدم به کامنت خوشکلت و لذت بردم ؛

      خواستم ازت تشکر کنم بابت این دیدگاه قشنگت ؛ مخصوصا اون جمله که گفتی ما درخواست آزادی زمانی و مکانی و مالی داریم ولی چسبیدیم به امنیت زمانی و مکانی و مالی ؛

      یا صحبت هات در مورد تکامل ازادی زمانی و مکانی و مالی واقعا عالی بود ؛ چون منم همین درخواست رو دارم ولی بخاطر باورهای خودم هنوز نتونستم کسبش کنم ؛

      خیلی جالب در مورد تکامل اینموارد گفتی ، ازت‌ممنونم داداش گلم ؛ موفق و شاد باشی عزیزم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        حمید امیری Maverick گفته:
        مدت عضویت: 1269 روز

        سلام و درود به آقا مجتبی دوست عزیزم. خیلی ممنونم بخاطر پاسخ ارزشمندت که لطف کردی زمان گذاشتی و برام نوشتی.

        ای کاش واقعاً بتونم به عمل بیارمشون. صرف گفتن این حرفها نیست. در مورد آزادی زمانی من هنوز موفق نبودم که زمانم رو بدرستی مدیریت کنم که وقتی زمانم آزاد هست تمرکز 100٪ بذارم روی آموزشها.

        قطعا تمرکز 100٪ روی آموزشها بسیار بسیار نتیجه بخش خواهد بود و باورهای انسان رو به کلی عوض خواهد کرد. از شما بینهایت سپاسگزارم بخاطر کامنت ارزشمند تون که انگیزه شد یکبار دیگه کامنت خودم رو بخونم و هدایتها رو بیاد داشته باشم.

        در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      آرزو ايرواني گفته:
      مدت عضویت: 2226 روز

      سلام دوست عزیزم

      چقد حس عالی گرفتم با کامنتت؛ دمت گرم

      این فایل هدایت امروز من بود، چند وقتی هست که بهم الهام شده از کارمندی بیا بیرون و اتفاقا استعفامم نوشتم، و به مدیرم گفتم تا دو سه هفته دیگه میام که یه حسابدار پیدا کنی، البته نه هفته ای 5 روز، هفته ای 3،4 روز میام و اونم قبول کرد

      خلاصه ته قلبم خیلی امید داشتم که قراره هدایت شم به ی شرایط عالی تر و هنوزم تین امید در من هست؛

      و الان، الان ک کامنت شمارو خوندم منقلب شدم، اونجا که گفتی آزادی زمانی و مکانی و مالی هم تکامل میخواد؛ واقعا درست گفتی

      من اگه الان به آزادی زمانی و مکانی برسم قطعا به خودم آسیب میزنم و همه وقتم به بطالت میره

      باید تکاملم رو طی کنم؛

      اتفاقا مدیر مالیمون گفت بمون من قحبت میکنم با مدیریت که شنبه ها نیایی، خب الان ک این کامنت رو خوندم با خودم گفتم آرزوووو شاید همینه، هدایت خدا این بوده که تو استعفا بدی و حالا هر سازی بزنی برقصن خخخخخ

      چون تا استعفا دادم هم بهم پیشنهاد حقوق بالاتر دادن و هم تینکه قبول کردن تمام روزای هفته رو نرم

      و خب الان با خوندم این کامنت این زنگ تو مغزم ب صدا در اومد ک شاید همینه هدایت رب العالمین که تو با تکامل به آزادی هایی که میخوایی برسی

      آخ خدای مهربونم خدایی که همیشه همراهمی مثه یه چتر بالا سرم حست میکنم، وقتی به بزرگیت و مهربونیت و لحظه های ک تو زندگیم کنارم بودی فکر میکنم اشکم جاری میشه؛ درست مثل همین الان

      خدایا چی میتونم بگم جز اینکه بگم شکرت

      شکرت واسه بودنم در این مسیر

      شکرت واسه این سایت و فایلاش و کامنت هاش

      شکرت واسه اینک بهم قدرت درک الهاماتت رو دادی

      خدایا هدایتم کن به راه راست راه کسانی که به ایشان نعمت دادی و نه راه گمراهان

      دوست عزیزم موفق باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  9. -
    آسیه رمضانی گفته:
    مدت عضویت: 2293 روز

    سلام به استاد عزیزم ، به خانم شایسته گرامی و دوست داشتنی ام و به همه اعضای خانواده ام ☘

    وای از این فایل و آگاهی های تموم نشدنی این فایل ،

    این فایل و این گفتگو به اندازه یه محصول  ارزش داشت ، ‌ این ۲۶ دقیقه ، ثانیه به ثانیه ش رو باید با طلا نوشت .

    استاد عزیزم شما واقعاااااااا معرکه اید

    تو این فایل از توحید عملی صحبت کردید ، از تشخیص اصل از فرع صحبت کردید ، همون مساله ای که تو همه اموزش هاتون ملاک قرار میدید برای اینکه به حاشیه پرداخته نشه ، همون دلیلی که باعث اختلاف شما و برتری شما از بقیه هست .

    از ایمانی که عمل نیاورد صحبت کردید ، از در صلح بودن با خودمون صحبت کردید وقتی گفتید فارغ از اینکه چه گذشته ای داشتیم میتونیم از امروز رو باورهامون کار کنیم و به اندازه ایمانمون نتیجه بگیریم .

    به راستی که همه ما میتونیم ” برنامه نویس زندگی خودمون باشیم ” با کد سازی های درست و شناسایی باورهای مخرب

    یکبار دیگه به ما گفتید که خداوند ویژگی های انسانی نداره ،

    چقدر زیبا شیوه درخواست کردن از این سیستم و این خداوند رو مطرح کردید .

      همه ، همه ما به یک اندازه به خداوند دسترسی داریم و همه ما به همان اندازه ایمانمون به خداوند و این سیستم نتیجه میگریم .

    تنها راه شناختن خداوند ، نگاه سیستمی به خداوند است.

    خداوند یک انرژی است که تمام جهان از آن شکل گرفته است. تمام هستی از انرژی‌ای پدید آمده که ما آن را خدا می‌نامیم.

    دوباره به ما یادآوری کردید این مساله ای که باعث گمراهی خیلی از ماها شده بود و اینکه واژه‌های ان شاء الله و لو شاء الله ان یشاء الله همان قوانین بدون تغییر الهی یا مشیت‌ها(سنت الهی هستند) و نه اینکه خداوند برای کسی بخواهد یا نخواهد .

    خداوند هرگز از سنت خود عدول نمی‌کند ، حتی برای پیامبران .

    میزان نعمت‌هایی که به زندگی‌ ما وارد می‌شود، بر اساس یک سلسله قوانین است، نه بر اساس میزان ترحم و دلسوزی‌ای که می‌توانیم در خداوند ایجاد کنیم.

    ما هرگز قادر به فریب این انرژی نیستیم. این انرژی قانون‌مند است. فقط و فقط در راستای قوانین خودش کار می‌کند.

    هر زمان که تصمیم میگیریم باورهایمان را تغییر دهیم و در راستای سیدن به اهدافمان قدم برداریم ، فارغ از اینکه چه گذشته ای داشته ایم و چه فرکانس هایی را ارسال کرده بودیم در گذشته ، نتایج کم کم پدیدار میشود ، به همان اندازه ی  تغییر باورها زندگی تغییر میکند .

    و بصورت بسیار ساده :

    اگر حالمان خوب باشد، آن قسمت از اتفاقات و شرایطی از این سیستم یا انرژی که خدا نا‌میده‌ایم را تجربه میکنیم  که خوب است.

    اگر احساس بدی داشته باشیم ، فارغ از اینکه چقدر نماز می‌خوانیم یا عبادت می‌کنیم یا حفظ ظواهر داریم احساسمان ما را در مدار و فرکانسی از این سیستم قرار می‌دهد تا با تجربه‌ی ناخواسته‌های بیشتر، احساس بد بیشتری را تجربه کنید.

    و  کامنتم رو میخوام از دست نوشته ای  از دکتر شریعتی در مورد قرآن به پایان برسونم

    ”  قرآن کتابی است که نام بیش از ۷۰ سوره اش از مسائل انسانی گرفته شده است، و بیش از ۳۰ سوره اش از پدیده های مادی و تنها ۲ سوره اش از عبادات! آن هم حج و نماز!

    کتابی است که شماره آیات جهادش با آیات عبادتش قابل قیاس نیست…

    این کتاب از آن روزی که به حیله دشمن و به جهل دوست لای آن را بستند، لایه اش مصرف پیدا کرد و وقتی متنش متروک شد، جلدش رواج یافت و از آن هنگام که این کتاب را _ که خواندنی نام دارد ــ دیگر نخواندند و برای تقدیس و تبرک و اسباب کشی به کار رفت، از وقتی که دیگر درمان دردهای فکری و روحی و اجتماعی را از او نخواستند، وسیله شفای امراض جسمی چون درد کمر و بادشانه و … شد و چون در بیداری رهایش کردند، بالای سر در خواب گذاشتند و بالاخره، اینکه می بینی؛ اکنون در خدمت اموات قرارش داده اند و نثار روح ارواح گذشتگانش و ندایش از قبرستان های ما به گوش می رسد.

    قرآن! من شرمنده توام اگر از تو آواز مرگی ساخته ام که هر وقت در کوچه مان آوازت بلند می شود همه از هم می پرسند: ” چه کسی مرده است؟ ”

    چه غفلت بزرگی که می پنداریم خدا تو را برای مردگان ما نازل کرده است

    قرآن! من شرمنده توام اگر تو را از یک نسخه عملی به یک افسانه موزه نشین مبدل کرده ام

    یکی ذوق می کند که تو را بر روی برنج نوشته،‌ یکی ذوق می کند که تو را فرش کرده،‌ یکی ذوق می کند که تو را با طلا نوشته، ‌یکی به خود می بالد که تو را در کوچک ترین قطع ممکن منتشر کرده و … آیا واقعاً خدا تو را فرستاده تا موزه سازی کنیم؟

    قرآن! من شرمنده توام اگر حتی آنان که تو را می خوانند و تو را می شنوند،‌ آن چنان به پایت می نشینند که خلایق به پای موسیقی های روزمره می نشینند. اگر چند آیه از تو را به یک نفس بخوانند مستمعین فریاد می زنند: “احسنت …! ” گویی مسابقه نفس است …

    قرآن!‌ من شرمنده توام اگر به یک فستیوال مبدل شده ای حفظ کردن تو با شماره صفحه،‌ خواندن تو آز آخر به اول،‌ یک معرفت است یا یک رکورد گیری؟ ای کاش آنان که تو را حفظ کرده اند، ‌حفظ کنی، تا این چنین تو را اسباب مسابقات هوش نکنند.

    خوشا به حال هر کسی که دلش رحلی است برای تو 

    آنان که وقتی تورا می خوانند چنان حظ می کنند،‌ گویی که قرآن همین الان به ایشان نازل شده است. آنچه ما با قرآن کرده ایم تنها بخشی از اسلام است، که به صلیب جهالت کشیدیم

    واقعا من شرمنده توام قران

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 176 رای:
    • -
      حوری باختری گفته:
      مدت عضویت: 1720 روز

      آسیه‌ی عزیزم، ســـــلام

      اول، می‌خوام بخاطرِ آخرِ کامنتت ازت تشکر کنم و بگم که چندین‌بار خوندمش، عااااالی بود عاااااالی. چقدر از قلمِ دکتر علی‌ شریعتی لذت می برم اما تنـــها کتابی که ازش خوندم، هبوط در کویر بود که دنیـایی بود برای خودش. ولی این قسمتی که از دکتر، درمورد قرآن نوشتی… وااای که چققققدر دقیق بود و عینِ حقیـقت!

      و قسمت آخرش، در مورد این جمله که :« خوشا به حال هر کسی که دلش رحلی است برای تو ، آنان که وقتی تورا می‌خوانند چنان حظ می‌کنند،‌ گویی که قرآن همین الان به ایشان نازل شده است…» چقققدر چقققدر به قلبـم نشست، چقدر با تمام وجودم خواستم که منم، دلم رحلی باشه برای این «خواندنی»

      ازت خــیلی خــیلی ممنونم به خاطر این حُسن انتخابت و ممنون برای دیدگاه خودت که نکته های عــالیِ این فایل رو، ثبت کردی. عاشـقتم🌹🌹🌹🌹

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 26 رای:
      • -
        آسیه رمضانی گفته:
        مدت عضویت: 2293 روز

        سلام حوری نازنین و بهشتی ام ❤

        وای خدایا چقدددر خوشحاااالم که نظرت رو زیر کامنتم دیدم ، ینی برام خیلییییییییی خوشحال کننده بود که حوری جانم برام نوشته .

        واقعا همیشه و همیشه تحسین میکردم و میکنم نظراتت رو چون واقعا بی نظیر مینویسی و همیشه بهترین دیدگاه ها رو ارائه میکنی .

        واقعا دکتر شریعتی در دوره خودش انسان روشن و آگاهی بود که جلوتر از جامعه خودش در حرکت بود .

        حوری عزیزم موفق ترین باشی تو زندگی ت ، الهی همیشه شادی و عشق تو زندگی ت جریان داشته باشه ، الهی ثروتمند و سلامت باشی همیشه کنار خونواده عزیزت و دختر نازنینت 😍😍😍😍

        با لحن استاد بهت میگم : عااااشقتم ❤❤❤

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
    • -
      فهیمه پژوهنده گفته:
      مدت عضویت: 2159 روز

      سلام به شما دوست عباسمنشی ام

      سلام به شما آسیه رمضانی عزیز

      واقعا ممنونم از اینکه هستی، ممنونم از اینکه اینقدر زیبا نوشتی و چقدر به نکته های خوبی اشاره کردی واقعا تحسین ات میکنم برای این همه ایی که هستی.واقعا لذت بردم.

      چقدر جالب بود که انتهای کامنتت متنی از دکتر شریعتی آوردی وانگار تلنگر و نشانه ایی برای من بود تا به خوندن قرآن بیشتر اهمیت بدم و تحقیق های قرانی ام را جدی تر انجام بدم تا شرمنده خودمو قرآن نباشم.

      چقدر عالی بود این متن بخشی اش رواینجا مرور میکنم:

      خوشا به حال هر کسی که دلش رحلی است برای تو

      آنان که وقتی تورا می خوانند چنان حظ می کنند،‌ گویی که قرآن همین الان به ایشان نازل شده است. آنچه ما با قرآن کرده ایم تنها بخشی از اسلام است، که به صلیب جهالت کشیدیم

      باشد ما هم جوری این کتاب مکتوب شده رو قرائت کنیم که فقط حظ ببریم از این همه صراحت و آگاهی.

      برات از خداوند یکتا بهترین پیشرفت های درونی وبیرونی رو خواهانم.

      ارادتمند شما فهیمه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
      • -
        آسیه رمضانی گفته:
        مدت عضویت: 2293 روز

        سلام به فهمیه پژوهنده عزیزم 😍

        بسیار بسیار سپاسگزارم که علاوه بر امتیاز نظر زیبات رو پای کامنتم دیدم .

        قطعا حرفی که از دل بر بیاد ، لاجرم

        بر دل میشینه و این قسمت مصاحبه استاد بسیار بسیار دلی بود و یه کلاس درس کامل بود ،وقتی تموم شد صحبتاشون تو دام میگفتم واااای ایکاش بیشتر صحبت میکردن .

        مطمئنم شما هم همین حس رو داشتید .

        تمام دوستانم ، همه افرادی که در جهت بهبود زندگی قدم برمیدارن خداوند هدایتگر و حمایتگر اصلی ما هست و برای ت فهیمه عزیزم آرامشی ازجنس ایمان و نور و شادی تمام نشدنی و عشق وثروت بی پایان رو از خداوند درخواست میکنم ،.

        در پناه الله مهربانی ها باشی ❤

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
    • -
      مریم صابری گفته:
      مدت عضویت: 1301 روز

      سلام عزیزم

      بی نظیر بود واشکم رو درآورد

      ازاینکه باعث شدید نگاهی متفاوت به قران داشته باشم سپاسگزارم

      تامل وتفکر برای مهجور بودن قرآن درزندگیمون این نشانه ای بود که یادآوری کرد که ارزش کتابی به این عظمت رو ببینیم وواقعا هم درسته وقتی صدای قرآن میاد فکر میکنیم کسی مرده است این قلوب ماست که مرده اونها که رفته اند ونیازی ندارند این باور غلط ادامه داربوده از سالهای گذشته وپایانش برای من نشانه امروز که بیناشوم به این آگاهی ها

      بهترینها روزی قلب مهربونت دوست توحیدی من

      درپناه الله یکتا

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
      • -
        آسیه رمضانی گفته:
        مدت عضویت: 2293 روز

        سلام به دوست عزیزم

        مریم جانم

        بعد گذشت 1 و سال و نیم کامنتمو دوباره خوندم ، دوباره به این فایل هدایت شدم و دوباره نکات بهم یادآوری شده ، چقدر خوبه که هر چند وقت یکبار مسیری که طی کردیم و ردپایی ک گذاشتیم رو چک و مرور کنیم .

        این فایل یکی از توحیدی ترین فایلای استاد عزیز هست که کلی درس و نکته توش نهفته و میشه باهاش به راحتی به درک و فهم جدیدی دست پیدا کنیم .

        ممنون از اینکه کامنت منو خوندی و برام پیغام گذاشتی دوست نازنینم .

        در پناه خداوند همیشه مهربان و همیشه محافظ باشی ، موفق ارین باشی دوست عباسمنشیِ من

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  10. -
    نرگس در مسیر توحید گفته:
    مدت عضویت: 1611 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان

    سلام خدمت دوستان عزیزم

    خـــدایا بینهایت سپاسگزارم ازت که هر چیزی رو به موقع یعنی دقیقا در زمان مناسب میذاری سر راهم

    این فایل دقیقا در مورد دغدغه های ذهنی منه که چون در خانواده ی مذهبی زندگی میکنم و همون طور که میدونید بشدت نجواها آزار میده آدمو

    همه بجای اینکه حتی ذره ای به فکر خودشون و عبادت خودشون باشن سرشون توی زندگی بقیه است

    که کی چطوری عبادت میکنه

    اصلا نمازی که خونده میشه هیچ حال خوبی نمیده به افراد حتی ذره ای درک نمیکنن که دارن چرا نماز میخونن

    دید افراد از نماز

    فکر میکنن نماز یه بار سنگینی مثل یه کامیون پر از بتن پشتشون بستن هی میخوان یه جوری از دست این بار خلاص بشن یعنی اینقدر سریع نماز رو میخونن که انگار یکی دنبالشون کرده

    اون طوری که من دیدم توی زندگیم افراد نماز رو برای توجه به بخدا نمیخونن

    برای توجه به خودشونم نمیخونن

    برای جلب توجه دیگران میخونن که بقیه بهش بگن ایول فلانی اینقدر مومن و باخداست که پنج وقت نمازش رو قضا نمیکنه اینقدر دیدم اینجور افراد رو که اصلا حال آدم بد میشه بخاطر این طرز عبادت

    منم قبلا در گمراهی بودم ولی بخاطر کسی عبادت نمیکردم حس میکردم که خدایی که میپرستم به من نزدیکه ولی نمیدونستم به چه صورت وقتی نماز میخوندم ساعتها میشستم با خدای خودم حرف میزدم و راز و نیاز میکردم نه اینکه فقط باری باشه و بخوام بذارمش زمین و تموم تا اذان دیگه خداحافظ

    الان که ماه رمضان هم هست همه دنبال این هستن که کی روزه میگیره

    کی میخوره

    چرا میخوره

    سحری میخوره یا نه

    و خیلی چیزهایی که مردم دنبالشن و حتی اندازه ی ۱ درصد به فکر خودشون نیستن حتی ۱ درصد که بگه من این وسط خودم چطور عبادت میکنم و وصلم به خدا

    اینایی که گفتم میبینم در خانواده ام و در بسیاری از افرادی که میبینم شاید خیلی از شمایی که کامنتم رو میخونید دیده باشید

    انگار خدا وکالت تام داده این افراد که تو ببین چطوری زندگی میکنن بقیه

    وقتی اینا رو میبینم همیشه آیه قرآن میاد به ذهنم که خدا میگه هیچ سنگین باری بار کس دیگه ای رو میتونه کم کنه آیه ی ۱۲۳سوره ی بقره

    از وقتی که رها شدم از فرقها و در مسیر توحیدی هستم خیلی تغییرات در زندگیم ایجاد شده به لطف خدا

    از یه آدم غمگین افسرده و همیشه مریض تبدیل شدم به یه آدم شاد و سالم و سرحال که هیچی نمیتونه حالش رو بد کنه و اصلا غریبه شده با اون آدم قبلی

    دقیقا الان میفهمم که وقتی خدا میگه تنها با یاد خدا دلها آرام میگیرد یعنی چی

    میدونم نیاز دارم که فقط روی خودم کار کنم که جدا بشم از افراد و شرایط ناخواسته ولی الانم نمیتونه کسی جلوی شادی و لذت منو بگیره

    اوایل یادمه وقتی تازه وارد این مسیر شده بودم فکر میکردم همه مثل من تشنه ی این آگاهی های الهی هستن و میخواستم بع دید خودم بهشون کمک کنم و بیارمشون در این مسیر مثلا به مادرم به خواهرام به برادرم و دوستام ولی اصلا انگار کسی نمیشنید همونی که توی قرآن اومده دلهاشون مهر زده شده بود من فقط داشتم انرژیم رو هدر میدادم دلسوزی بی جا ولی خدا رو شکر زود رسیدم به اینکه من ناتوانم از تغییر بقیه رسیدم به اینکه این منم فقط که میتونم فقط خودم رو تغییر بدم بقیه تا نخوان نمیتونن چیزی بشنون

    خدا همه چیزه

    وقتی یکم درکم بیشتر میشه ازینکه خداوند همه چیزه اصلا جادویی حال و هوام تغییر میکنه

    وقتی کتاب رویایی که رویا نیستن فصل۳ رو خوندم کلا ذهنیتم به زندگی عوض شد خیلی این کتاب بینظیر وقتی میخوندم فقط اشک میریختم از آگاهی های نابی که بهم داده میشد

    آره استاد دقیقا درست میگه از دید بقیه دین به روش قرآنی یعنی کافر شدن نمیتونن درک بکنن دین یکتا پرستی رو هضمش خیلی سخت و سنگینه برای افرادی که مهر زده شده به گوشهاشون

    دارم یاد میگیرم که در لحظه زندگی کنم و خیلی خیلی بهتر شدم از قبل و ذهنم کم کم داره عادت میکنه که از همین لحظه لذت ببر به بقیه اش ایمان داشته باشیم که مثال استاد از آبمیوه گیری برام روشن تر کرد این موضوع رو

    کلام من برای ثروت یا هر چیزی هیچ تغییری نمیکنه باید باورش کنم ایمان داشته باشم خودم رو تغییر بدم دیدم رو زیباتر کنم

    هر لحظه سپاسگزارم از خداوند که هدایتم کرده دراین مسیر توحیدی خیلی خوشحالم

    اولی بار که توی فایلهای شما در مورد آیه ۱۸۶سوره ی بقره اینقدر حالم دگرگون شده بود اینقدر گریه کردم که نبودم روی زمین داشتم پرواز میکردم یعنی همیشه همینطوره هر موقع یه آگاهی جدید رو درک میکنم حس پرواز دارم

    اولین بار که قرآن رو با معنی خوندم کل زندگیم زیر و رو شد

    وقتی حسم یه چیزی رو بهم میگه که انجام بده و انجامش میدم بقیه باورشون نمیشه تعجب میکنن که مگه چطور ممکنه خواهرام همیشه یه کاری رو میخوان انجام بدن میگن بیا تو برامون انجام بده چون حس تو همیشه عالی جواب میده و من همون لحظه سپاسگزاری میکنم از خداوندم که اینقدر حالم خوبه و بهم گفته میشه و اینقدر وصلم به خدا که هر کاری میکنم درست انجام میشه

    بگو خدا یگانه است

    خدا بی نیاز است

    ما نیازمندیم بهش در لحظه به لحظه زندگیمون

    شبیه و مانندی ندارد

    ولی ما میتونیم تقلب کنیم و خدا گونه رفتار کنیم تا جایی که میتونیم

    فرزندی ندارد و فرزند کسی نیست

    ولی همه چیز میشود همه کس را برای بنده خدا همه چیز میشود به شرط ایمان خداوند اجابت میکند

    بنده ی خدا چقدر درک این کلمه عمیقه خدایا شکرت

    بنده بودن بخدا مثل بند بودن جنین به مادره

    بنده بودن بخدا مثل نفس و زنده بودن ماست

    بنده بودن ما به خدا مثل درختیه که برای زندگی به ریشه اش نیاز داره

    خدایا شکرت که اینقدر همه چیز به موقع رقم میخوره

    سپاسگزارم از این فایل بینهایت عالی

    آرزو میکنم که همیشه در احساس خدایی و توحیدی غرق باشید

    آرزو میکنم که غرق باشید در درک آگاهی های الهی

    عاشقتونم بینهایت

    ♥♥♥♥♥♥♥

    آرزو دارم در سفر به دور آمریکا بهترین لذت های دنیا رو تجربه کنید در پناه خدا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 222 رای:
    • -
      آسیه رمضانی گفته:
      مدت عضویت: 2293 روز

      سلام دوست عزیزم ،ترگس جان

      چقدر کامنتت زیبا بود ، دو بار خوندم کامنتت رو و چقدر خوب با کلام شیوات نوشتی برامون

      چقدر مثالهایی که از نماز و روزا افراد آوردی دقیق و درست بود ، دقیقا این افراد رو منم از نزدیک مشاهده میکنم .

      چقدر تجربه حس و حالت خوبت برام قشنگ بود و اندوارم این حس و حال خوب برات سرآغاز تحولی عظین و رو به رشد تو زندگی ت باشه ،

      چقدر قشنگ گفتی ” بنده بودن بخدا مثل بند بودن جنین به مادره ” خیلی خیلی زیبا توضیح دادی عزیزم

      موفق باشی دوست عزیز و قشنگم ❤❤❤

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
    • -
      فهیمه پژوهنده گفته:
      مدت عضویت: 2159 روز

      سلام به شما دوست عباسمنشی ام

      سلام به شما در مسیر توحید عزیز

      واقعا زیبا نوشتی اونجایی که گفتی:

      بنده بودن بخدا مثل بند بودن جنین به مادره

      واقعا تحسین ات کردم.واقعا خیلی این جمله به دلم نشست

      یا اونجایی که گفتی:

      بنده بودن ما به خدا مثل درختیه که برای زندگی به ریشه اش نیاز داره

      واقعا کامنت قابل تاملی رونوشته بودی. واقعا تحسین ات میکنم برای این همه تلاش هایی که در ذهن و درون خودت داری انجام میدی.واقعا ممنون از درک ها و حس های عالی ات و اینکه ازخودت اینطور ردپا میذاری ودر مسیر توحید هستی.واقعا چقدر حس کامنتت رو دوست داشتم واینکه برام جالبه امسال ماه رمضون من بجای دور کردن قران.البته سال ها پیش چندباری با معنی فارسی قران رو دور میکردم ماه رمضون ها و یکجورایی دیدگاه همه رو قبول نداشتم. اصلا دوست نداشتم تو جمع نماز بخونم در اتاقم رو میبستم موقع نماز خوندن(منظورم همون نمازی هست که برای مسلمان ها ایجاد کردند) جالبه امروز من همش رفتم تو کار آیه های صلاه و دلم میخواد خودم با قلبم درک کنم آیا چطوربخوانم وچه وقت. یا اینکه اصلا شاید نباید بخوان باید برپادارم صلاه رو به معنی واقعی کلمه به زبان قرآن و زبان خداوند.نه ترجمه ومعنی معادل عربی به فارسی. من ارادت خاصی در درونم به اقامه نماز برام ایجاد شد بعد یک اتفاق خاصی که در دبیرستان برام افتاد. اما الان چند وقتی هست برای اینکه حس گناه رو از خودم دور کنم و صرفا تقلید کننده نباشم خودم رو اجبار به بجا آوردن نماز نمیکنم اما راستش هنوز شکل بهتری جز این حالتی که یادگرفتم پیدا نکردم. مگر با توجه و شکرگزاری هام و همین که هرچی رو میبینم یاد خدا بیفتم و ناخودآگاه بغض شیرینی در گلوم جمع بشه و بگم خدایا شکرت که با منی و دروجود منی.

      برام جالب بود که از نماز تو کامنتت گفته بودی با همزمانی امروزم بیشتر مصمم شدم تا تحقیقاتم رو کامل تر کنم.

      برات از خداوند یکتا بهترین پیشرفت های درونی و بیرونی رو خواهانم

      ارادتمندت فهیمه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
    • -
      میثم رخشان گفته:
      مدت عضویت: 1907 روز

      سلام دوست نازنینم

      چقدر زیبا اشاره کردی به این موضوعات و بحث نماز و خداوند و نزدیکی و اشاره ای به ایه 123 سوره مبارکه بقره

      واقعا همینه خیلیا هستن به دلیل نداشتن دید سیستمی به خداوند فکر میکنند که خداوند همون سیروز ماه رمضان با ی دوربین وایساده

      و به فرشته ها گفته شما هم مواظب باشید ببینم کی داره عبادت منو میکنه کی داره چی میخوره و بعد این سی روز دیگه این دوربین ها جمع میشه و روز از نو و روزی از نو

      یا خوشبینانش این سیروزه خیلیا که دیگه دنبال اون سه شب هستند که الغوث الغوث کنند گناهانی که توی این یکسال انجام دادن با الفاظ عربی که هیچ درکی ازش ندارند و فقط بلغورش میکنن بخشیده بشه

      واقعا من هم اینجوری بودم و میبینم که الان خداروشکر خیلی بهترم همیشه ی خدایا شکرت روی زبونم هست و با گفتن این کلمه یسری نعمتهایی که دارم توی ذهنم مرور میشه

      و میبینم نتیجه این تکرار از اگاهی ها و ایمان رو در زندگیم

      به جرات میتونم بگم که یکی از توحیدی ترین کارهای استاد عباسمنش همین فایله و بچه های قدم دوم میدونن و الان کاملا اون فایل قرانی این قدم رو درک میکنن

      و چقدر استاد محکم در مورد خداوند صحبت کرد توی این فایل اونجا که با لحنی محکم و مصمم گفت الله و النورالسماوات و الارض خداوند همه چیزه در بعد مکان همه چیزه در بعد زمان و چقدر حال کردم با این کلمه

      و چقدر زیبا میاد توضیح میده دیدگاه انسانی بنا بر احساسات اگر جای خدا بود و دیدگاه انرزی با این همه قدرت و عظمت و بزرگی که خیلی ساده میگه من نزدیکم

      دوست عزیزم خیلی تشکر میکنم نمیدونم ولی ی حسی بهم گفت شما از خانواده استاد هستین و هرچقدر سعی کردم اینو نگم نتونستم ولی ما همه از خانواده استاد هستیم

      هرکجا هستی در پناه الله یکتا شاد باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
    • -
      محمد فتحی گفته:
      مدت عضویت: 3814 روز

      آفرین آفرین در مسیر توحید جان

      چقدر لذت بردم از کامنت سرشار از خدااا (همه چیزای +)

      چقدر خوشحالم برای هدایت به این کامنت فوق العاده زیبا و پر احساس و ساده.

      خدایا شکرت واقعا به خاطر اینجا این بهشت, سایت. دنیایی که حال و هوای خاص منحصربه فرد خودشو داره و سپاس برای لحظه به لحظه زندگی در اینجا, آب تنی در اینجا … الهی شکرت

      شکرت خدایا برای کامنت زیبای هم پاره و شکرت و شکرت برای آفرینش هم پاره ی در جستجوی تو, حق و حقیقتم.

      چقدر این قسمت یگانه بود؛

      بنده بودن بخدا مثل بند بودن جنین به مادره

      بنده بودن بخدا مثل نفس و زنده بودن ماست

      عاشقتم.

      الهی که در نور خدا غرق شوی.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
    • -
      مریم صابری گفته:
      مدت عضویت: 1301 روز

      سلام عزیزم

      عالی بود بی نهایت سپاسگزارم برای تشریح آیه ای که بیان کردی

      مثالت برای بنده ی خدا وبندبودن زیبا بود

      درختی که وصله به ریشه وبدون اون میمیره

      ای کاش انقدر توحیدی بشیم که لحظه ای ازیادش غافل نباشیم

      وبگیم خدای آنی وکمتراز آنی مارو به خودمون وانگذار تادرغفلت وبی خبری غرق بشیم ،نابود بشیم ،دوربشیم ازت

      نماز میخوندم ولی غرق نبودم حالم خوب نبود ازترس بود از ناآگاهی از آموزش های غلط وباورهای خاک خورده

      این آموزشها عبادته

      این یادگیری هایی که حالت رو دگرگون میکنه باعث میشه تو به فکر فروبری دیدتو باورتو عوض کنی صلات نیس؟ وقتی باعث میشه توآدم بهتری بشی آرومتر ،صبورتر ،خوش قلبتر حواست به رفتارت به گفتارت هست

      اینجا دانشگاه توحید ویکتاپرستی است

      درجمع خوبان غرق شدن

      افسانه سیمرغ رو الان بهتر میشه درک کرد هرکسی قدم میگذاره دراین مسیر دگرگون میشه وهرروز به این جمع افرادزیادی وارد میشن که یک چیز رو دریافت کنن خداوند وجهانش رو توحید وکتابش رو

      استادعزیزم بی نهایت دوستتون دارم شما مسبب نوری هستید که دردلهامون روشن کردید تاباچشم دل ببینیم زیبایی هارو وتجربه کنیم بهترینهارو ومن بهترین بهترینهارو براتون آرزومندم

      درپناه الله یکتا

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      علی رضایی گفته:
      مدت عضویت: 1698 روز

      سلاااااااااام خدا جونم. ❤️

      سلام دوست عزیز و گرامی من

      چقدر زیبا و دلنشین بیان کردین

      چقدر صحبتهاتون احساس نزدیک بودن خدارو میده

      چقدر عالی به آدم این باورو میده که بله میشه تا این حد به خدای درونت نزدیک باشی و باهاش حرف بزنی و دردودل کنی.

      دوست عزیز من تو این هفته برای بار دوم به این فایل هدایت شدم. وقتی نشانه هدایتم زدم دیدم دوباره فایل مصاحبه با استاد قسمت 26 اومد

      . اول تعجب کردم باخودم گفتم منکه تا 2روز قبلم همین هدایتم بود گفتم لابد یه نکته های رو ندیدم یا نخوندم یا نشنیدم

      گفتم خداجون خودت هدایتم کن چی میخای به من بگی ❤️

      اومدم قسمت کامنتا هدایت شدم به کامنت شما دوست عزیز من. وای خدا چقدر زیبا و قشنگ و واضح خدای من از طریق کامنتتون با من صحبت کرد. اصلا زبونم بند اومده.

      دوست عزیز من سپاسگزارم.

      از خدای مهربانم براتون میخام که همیشه شاد و سلامت و ثروتمند باشید

      درپناه حق 💖💖

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      جواد صنمی گفته:
      مدت عضویت: 1942 روز

      به نام رب العالمین

      این فایل های مصاحبه با استاد مثل گنجینه ای گرا نهایت برای این سایت و برای همه بچه ها و چقدر من آگاهی گرفتم ازین فایل ها و بخدا بار ها و بار ها گوش کردم ولی باز هم وقتی دوباره گوش میکنم چیز های جدیدی میبینم و می‌شنوم خدایا شکرت

      و تبریک میگم به شما دوست خوبم بابت این کامنت بی نظیر که رنگ و بوی خدایی داره واقعا احساس خیلی خوبی بهم دست داد چه جملات و کلمات زیبایی بکاربردین تحسینتون میکنم و این کلمات از دل میاد ن از زبان

      و هرچه از دل بیاد بر دل نشیند خدایاشکرت بابت همه چیز

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
    • -
      مهدی جباری گفته:
      مدت عضویت: 2377 روز

      سلام دوست عزیز،چقدر بنده بودن به خدا رو قشنگ توضیح دادی واقعا عالی بود

      ممنون میشم بیای در مورد این جمله که گفتی

      بنده بودن خدا مثل بند ناف جنین به مادره

      بنده بودن خدا مثل نفس و زنده بودن ماست بیشتر صحبت کنی

      و من رو راهنمایی کنی که چجوری یک بنده خوبی برای خدا بشم همونی که اون میخواد،ممنون

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
      • -
        نرگس در مسیر توحید گفته:
        مدت عضویت: 1611 روز

        به نام خدای مهربان

        سلام دوست عزیزم

        سپاسگزارم از کامنتی که برام گذاشتین

        و اما در مورد بنده بودن به خداوند

        من درک خودم رو از این موضوع مینویسم

        ببنید همون جور که در آیه ی دوم سوره ی توحید اومده خدا بی نیاز است و ماییم که بهش نیازمندیم و اون هیچی از ما نمیخواد

        دو آیه ی بعدش گفته نه فرزندی دارد و نه فرزند کسی هست و هیچ شبیه و مانندی ندارد ولی چرا میگیم خداوند همه چیز میشود؟

        چون دقیقا اون همه چیزه

        هر جوری که ما بخوایم به همون شکل تغییر میکنه

        تبدیل به آرامش میشه

        تبدیل به زیبایی چهره میشه

        تبدیل به عشق میشه

        تبدیل به محبت میشه

        تبدیل به شادی میشه

        تبدیل به رفتارهای عالی میشه

        ولی چجوری و برای چه کسانی؟

        همون جوری که در چندین آیه خودش گفته الا الذین آمنوا و عملوا الصالحات برای کسانی که ایمان آوردن و اعمال صالح داشتن

        نه همه ی افراد

        همه نمیتونن صدای خدا رو بشنون چون اینقدر درگیر روزمرگی ها شدن که بکل خدا رو فراموش کردن و غرق شدن در نیستی و کمبود و افکار بیمار افرادی که آرامش ندارن همش عصبی هستن و از زمین و زمان طلب کار این افراد شاید به شکل ظاهر مسلمان خودشون رو تصور میکنن ولی از درون مشرکترین افراد به خداوند هستن چرا؟

        چون افرادی که بندگی خداوند رو میکنن آرامش درونی دارند

        چون افرادی که بندگی خدا رو میکنند همیشه سلامت هستن

        چون افرادی که بندگی خدا رو میکنند همیشه شاد هستن

        چون افرادی که بندگی خدا رو میکنند با هیچ کسی بحث ندارن

        چون افرادی که بندگی خدا رو میکنند فقط محتاج خودش هستن نه جامعه

        چون افرادی که بندگی خدا میکنند به فراوانی ایمان دارند

        چون افرادی که بندگی خدا رو میکنند از زیبایی های خالق شون لذت میبرن و تحسین میکنن و بی اعتنا از کنارشون گذر نمیکنن

        اینا کسانی هستن که به غیب ایمان دارن

        چرا خداوند همون اول قرآن گفته این کتاب فقط برای پرهیزگاران است

        اجازه بدید سوره بقره رو تا چندتا آیه بازش کنیم با هم

        سوره البقره

        بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ

        این کتابی است که شک در آن روا نیست راهنمای پرهیزگاران است‌ (۲)

        اینو با آموزه های استاد درک کردیم که هیچ شکی نیست توی قرآن و برای کسانی است که دوری میکنن از چیزهای ناخواسته و ناجالب که دقیقا همون کنترل ذهنه

        همان کسانی که به غیب ایمان دارند و نماز را برپا می‌دارند و از آنچه روزیشان داده‌ایم، انفاق می‌کنند (۳)

        و کسانی که به آنچه بر تو نازل شده است و آنچه پیش از تو فرود آمده است، ایمان دارند و هم آنان به آخرت ایقان دارند (۴)

        اینان از جانب پروردگارشان از هدایتی برخوردارند و هم اینان رستگارانند (۵)

        تا اینجا که واضح میتونیم درک کنیم

        بی تردید برای کسانی که کافرند مساوی است چه بیمشان دهی یا بیمشان ندهی، ایمان نمی آورند. (۶)

        اینجا دقیقا اشاره به افرادی داره که توی در و دیوارن هرچی هم بخوایم و زور بزنیم هیچ کاری نمیتونیم براشون بکنیم چون گیر کردن توی فرعیات

        خدا بر دل ها و گوش هایشان مُهر نهاده، و بر چشم هایشان پرده ای، و برای آنان عذابی بزرگ است. (۷)

        اینجا میبینید دقیقا تایید کننده آیاتی هست که تا اینجا گفته شده

        و گروهی از مردم می گویند: ما به خدا و روز قیامت ایمان آوردیم، در حالی که آنان مؤمن نیستند. (۸)

        دقیقا مسلمانانی که فقط به اسم و ظاهر ادای مسلمانی دارند

        می خواهند خدا و اهل ایمان را فریب دهند، در حالی که جز خودشان را فریب نمی دهند، ولی درک نمی کنند. (۹)

        فکر میکنن با حفظ ظواهر میتونن افراد توحیدی و خدا رو فریب بدن ولی سخت در اشتباه هستن با مخ دارن میرن ته دره

        در دلِ آنان بیماری است، پس خدا به کیفرِ نفاقشان بر بیماریشان افزود، و برای آنان در برابر آنچه همواره دروغ می‌گفتند، عذابی دردناک است. (۱۰)

        اینم جواب خداوند بهشون

        چون به آنان گویند: در زمین فساد نکنید، می گویند: فقط ما اصلاح گریم! (۱۱)

        اشاره به افرادی که بقیه رو نصیحت میکنن ولی از خودشون هیج عمل درستی نمیبینیم

        آگاه باشید! یقیناً خود آنان فسادگرند، ولی درک نمی کنند. (۱۲)

        اینم تایید کننده اش

        چون به آنان گویند: ایمان آورید چنان که دیگر مردم ایمان آوردند می گویند: آیا ما هم مانند سبک مغزان ایمان آوریم؟! آگاه باشید! قطعاً اینان خود سبک مغزند، ولی آگاه نیستند. (۱۳)

        وقتی بهشون از توحید و یکتا پرستی میگیم میخندن بهمون مسخره میکنن و فکر میکنن که دیوونه شدیم

        و هنگامی که با اهل ایمان دیدار کنند، گویند: ما ایمان آوردیم و چون با شیطان هایشان خلوت گزینند، گویند: بدون شک ما با شماییم، جز این نیست که ما آنان را مسخره می کنیم. (۱۴)

        خدا آنان را عذاب خواهد کرد، و آنان را در سرکشی وتجاوزشان مهلت می دهد سرگردان وحیران بمانند. (۱۵)

        آنان کسانی هستند که گمراهی را به جای هدایت خریدند، پس تجارتشان سود نکرد و از راه یافتگان نبودند. (۱۶)

        سرگذشت آنان مانند کسانی است که آتشی افروختند چون آتش پیرامونشان را روشن ساخت، خدا نورشان را خاموش کرد و آنان را در تاریکی هایی که مطلقاً نمی دیدند واگذاشت. (۱۷)

        کر و لال و کورند، به این سبب آنان بازنمی گردند. (۱۸)

        یا سرگذشت رگباری شدید از آسمان است که در آن تاریکی ها و رعد و برقی است،انگشتانشان را از صاعقه ها به خاطر بیم مرگ در گوش هایشان می گذارند و خدا به کافران احاطه دارد. (۱۹)

        نزدیک است که آن برق چشم های آنان را برباید زمانی که آنان را روشنی دهد، در آن روشنی راه می روند و چون محیط را بر آنان تاریک کند، می ایستند و اگر خدا می‌خواست گوش و چشم آنان را نابود می کرد؛ زیرا خدا بر هر کاری تواناست. (۲۰)

        حالا فهمیدید افرادی که بندگی خدا رو نمیکنند چکسانی هستن؟

        بندگی به فیلم بازی کردن برای دیگران نیست

        که برای خوشنودی بقیه کاری انجام بدیم

        برای جلب توجه نماز بخونیم

        برای جلب توجه قرآن بخونیم

        برای جلب توجه روزه بگیریم

        برای جلب توجه لباسهای آنچنانی بپوشیم

        برای جلب توجه آرایش آنچنانی بکنیم

        برای جلب توجه به دیگران کمک کنیم

        …. و

        کلی چیزی که برمیگرده به اینکه چیکار کنم که توجه دیگران رو به خودم جلب کنم دقیقا افرادیه که توی آیه ها مثال زده

        اینا یعنی بندگی غیر خدا یعنی بندگی مردم و اگر کسی بهشون توجه نکنه شاید کارشون به افسردگی و عصبانیت کشیده بشه که خیلی افراد رو میبینم در طول روز چون خودمون هم قبل از ورودمون به این مسیر جزءی از همونا بودیم ولی به لطف خدای مهربان اون پرده رو تونستیم برداریم و بشنویم و باور کردیم یگانگی رب مون رو

        که خداوند در آیه بعدی میگه

        ای مردم! پروردگاراتان را که شما و پیشینیانتان را آفریده بندگی کنید تا به اطاعت از خدا و پرهیز از محرماتش آراسته شوید(۲۱)بقره

        خدایا شکرت چقدر این آیه های پیام ها بهم آرامش میده و خوشحال تر میشم که در این مسیر هستم

        دوست عزیز خداوند سالیان ساله که خدایی میکنه ما فقط چند ساله که بندگی میکنیم پس چرا بنده ی صالحش نباشیم؟

        به چی این خدا شک میشه داشت؟

        خدایی که کامل قوانینش رو گفته توی قرآن

        نمیدونم چقدر کمک کردم تا درکتون بیشتر بشه از بندگی ولی کسی که نوشت من نبودم خدا بود چون سپردم که خودش جوابت رو بده

        در پناه خدای مهربان باشید

        ♥♥♥♥♥

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای: