مصاحبه با استاد | منظور از"سیستمی بودن رفتار خداوند"، چیست؟ - صفحه 4
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2022/04/abasmanesh-1.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2025-01-30 06:23:402025-02-02 02:20:14مصاحبه با استاد | منظور از”سیستمی بودن رفتار خداوند”، چیست؟شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خداوند هدایتگر و مهربانم
سلام به همه دوستان عزیز
استاد عزیزم بابت این فایل ارزشمندتون بینهایت سپاسگزارم
میخوام اعتراف کنم که بعد از دو سال و نیم عضو سایت بودن و گوش دادن هر روز و هر روز فایل ها و تفکر در مورد قوانین
و تلاش برای کنترل ذهن و عمل به اونها و پا گذاشتن روی ترسها
تازه دارم این روزها کلام شما و آنچه که در مورد توحید و کنترل و ذهن و عمل به قانون رو میفهمم
تازه داره دارم مفهوم توحیدی بودن و خدا رو یه ذره درک میکنم
تازه دارم میفهمم که چرا شما اینقدر نتیجه گرفتید
تازه دارم میفهمم که چرا اینقدر کلامتون به قلب و جان میشینه
تازه دارم میفهمم که ریشه همه اینها برمیگرده به توحید که بارها و بارها و بارها در همه فایل ها گفته بودید
و نتیجه این فهم و درک اندکم این شده که این روزها چرخهای زندگیم نرم تو و روان تر شده
تو روزهایی که همه دارند از مشکلات گلایه میکنن درآمد من با همون کارم بیشتر شده
ایدههای خلاقانهای به ذهنم میرسه و دارم بهشون عمل میکنم
استاد اصلا هر فایلی که این روزها میشنونم ازتون میگم چقدر ارزشمنده این حرفا
واقعا اصلا درکی نداشتم مثل الان و این همه به خاطر تکامل در این راه هست
و میدونم که تازه اول راه هستم
میدونم که باید بیشتر متعهد باشم و بیشتر کنترل ذهن داشته باشم
میدونم که بیشتر باید صبر داشته باشم و پشت این صبر یه رنگین کمون خوشکل هست
استاد عزیزم عاشقانه دوستت دارم که با عشق این فایل ها رو برامون آماده میکنی
حسم بهم گفت این پیام رو بزارم
خدایا شکرت
1401/10/16 – ایران، تهران
بسم الله الرحمن الرحیم
سلااااااااامممممم
خدمت استاد عزیزم ودوستان مهربان وهمراه
صحبت های استاد خیلی زیبا ودلنشین هست ومن لذت میبرم که. یک نفر حداقل تو زندگی من پیدا شد که قران رو تفسیر نکرد وفقط دیدگاه ودرک خودش رو پس از چندین بار خواندن گفت
وچشم من رو روشن کرد که خداوند در این بازی جهان احساسات نداره چون اگر احساساتش دخیل بود من یکی الان وضعم عالییی بود چون من قبلانا دوست داشتم که بشینم وهیچ کاری نکنم وهمه چیز رو راحت بدست بیارم ووقتی به چیزی نمی رسیدم بسیار ناراحت میشدم وبه وجود خدا شک میکردم ولی الان که دارم یه چیزهایی در مورد سیستمی بودن جهان میفهمم دارم راحت تر با خدا کنار میام
فقط یه سوال داشتم من تا جایی که تو ذهنم هست ریشه یشاء فکر میکنم شاء باشه نه شیء نمیدونم لطفا یکی از دوستان در این مورد به من توضیح بده ممنون میشم.
به نام الله یکتا
سلام به همه و استاد عزیزم
یادمه خیلی وقت پیش تو تلگرام این متن رو دیدم و خیلی خوشم اومد ازش و گذاشتم پروفایلم:
رابطه با خداوند یک رابطه دوطرفه است همون قدر که بهش ایمان داری همون قدر برات وجود داره
خیلی خوشم اومد ازش و هزار بار از روش خوندم با اینکه اصلا نه تو این وادی ها بودم نه زندگی درستی داشتم بخاطر باورها و دوری از مسیر خداوند ولی این نوشته حالمو دگرگون میکرد
یا اینکه یبار که خیلی ناامید بودم یه عکسی دیدم که نوشته بود
خدایا منو ببخش که گاهی فراموش میکنم معبودی دارم بالاتر از حد تصور
الان بازم اشک تو چشمام پر میشه
خیلی حس ارامشی بهم داد این متن
الان که فکر میکنم ته دلم اون خدای درونم زیر اون همه لجن و کثیفی که خودم ساخته بودمش و تو دلم و جونم پر کرده بودم داشته سوسو میزده درسته زیر اون همه سیاهی مدفون بوده ولی خاموش نشده بوده و همون منو هدایت کرد به مسیر قشنگ و پر ارامش توحید
خدایا ازت ممنونم که همیشه کنارمی و اجابتم میکنی
خدایا خوشحالم که اربابی دارم بنده نواز و از همه قطع امید کردم و با خیال اسوده به او دل بستم
به نام خدای مهربان
آگاهی های این فایل برای من اینقدر جدید و جذاب و ارزشمند بود که بالای 20 بار گوشش کردم و هر دفعه اگاهی های جدید دریافت میکنم و هر دفعه چیز هایی میشنوم که تا به قبلش نشنیده بودم
خداوند یک سیستمه و این سیستم قوانین خاص خودشو داره و هرگز این قوانین با تغییر شرایط جامعه یا تغییر شرایط آب و هوا تغییر نمیکنه و همیشه یک چیزه و اونم اینه که به هرچیزی توجه کنی از جنس همون فرکانس وارد زندگیت میشه
مثال دستگاه ابمیوه گیری که یک مثال ساده ای بود، برای من منطق قوی تری از صد ها صفحه کتاب دینی یا فلسفه هست که هر روز تو مدرسه دارن خودشونو بیچاره میکنن تا وجود خدارو بهمون اثبات کنن ، همین فقط همین چند دقیقه هزاران برابر ارزشمند تر از هر آگاهی دیگه ای میتونه باشه
خدایی که تحت شرایط خاص حرف های خاص نمیزنه ، همیش چه در جنگ چه در صلح به پیامبر توصیه میکنه که ارام باش، شاد باش ، متوکل باش، پیرو ایین ابراهیم باش که او موحد بود و مشرک نبود،
خدا همیشه یکیه، سیستم خدا همیشه یکی بوده و همیشه یکی خواهد موند این ما هستیم که تغییر میکنیم ، این ما هستیم که هر روز در حال تغییر هستیم ، یا در جهت رشد یا در جهت بدبختی
ما هیچ وقت ساکن نیستیم ، همیشه در حال حرکتیم، یا بالا یا پایین
همیشه در تمام دوران ها اغلب مردم در حاشیه هستندو فقط تعداد کمی مثل استاد دنبال اصل میرند و برای همینن تعداد کمی نتایج فوق فوق العاده میگیریند و ماهم سعی داریم جزو اون تعدادی باشیم که به دنبال اصل میره
اما خداوند منتظر نمیمونه تا کسی ازش در مورد چیز های اساسی سوال کنه، خداوند از گمراهی مردم ناراحت و خشمگین نمیشه ، خداوند جواب سوالی رو میده که سوالش پرسیده نشده است و شاید مهم ترین و ارزشمند ترین سوال دنیا همین سوال باشه
که ای پیامبر این خدایی که میگی چیه اصلا؟؟ چه ویژگی هایی داره؟؟
خداوند نزدیک است و درخواست درخواست کننده را پاسخ میدهد.
الله اکبر
الله اکبر
خدایااااااا عاشقتم از اینهمه آگاهی ها ی جدید
استاد خدا خودش میدونه من خیییلی دنبالش
میگشتم تو آسمون ها 😅تو مجالس روضه
تو مجالس قران و ختم صلوات 😄اما هیچ کجا
خدا تو دلم نرفت ،هیچ کس مثل شما توضیح نداد برام خدارو
خدااااااای من چه جالبه ،چندین سال قبل رفتم غار
علیصدر همدان اونجا خدا موج میزد ،اونجا قلبم خدارو بینهایت فریاد میزد، به دوستام که گفتم گفتن خجالت بکش بسمت کفر نرو برو مسجد فلان و حرم فلان اما قلب من اونجا جلای خدایی گرفته بود برام علامت سوال بووود میگفتم خدایااااااا چرا مجلس عزا اینطور نبودم بعد از مجلس با چشمان قرمز و سردرد بعد خواب
،
چه شبهایی فریادمیزدم ،گریه میکردم، خدارو صدا
میزدم ، گفته بودن خدا در دل شکسته و
مصیبت دیده وجود داره چقدر جاهلانه به سمت
افسردگی رفتیم
استااااد جانم خدا خودش میدونه که زبانم قادر به تشکر ازتون نیست
بینهااااایت ازتون ممنونم که مرا از تاریکی
به سمت نور اوردین و دستی شدین از دستهای
خداوند ، استاد نمیدونین با توحید در دلم چه
کردین دوست دارم با سلول سلول وجودم بگویم
سپاسگزارم .
استاد ،من با توحید حرکت کردم وهییییییچ رمزی مثل توحیدنیست.
عاااااشقانه دوستتتون دارم.
اموزهایتان جلادهنده قلبم هستن.
❤❤❤ان شاالله در این دنیا سرشار از پیشرفت
و نعمت
باشین 💚💚💚
سلام خدمت استاد و مریم عزیزم و همه همکلاسی های دوستداشتنی که با اینکه همدیگرو ندیدیم ولی با کامنتاشون احساس نزدیکی زیادی بهشون دارم.
این قسمت از مصاحبه استاد نشانه امروز من بود، حالا داستان از چه قراره؟……
من چند وقته بسته روانشناسی ثروت ۱ رو تهیه کردم تا جلسه ۱۵ پیش رفتم ولی احساس کردم یه جای کار میلنگه دوباره از اول شروع کردم به گوش دادن و نوشتن …..به یه جایی که میرسی استاد تاکید میکنه اگه میخوای ثروتمند بشی فقط کار مورد علاقت …..من هی رفتم جلو دیدم دوباره استاد تکرار میکنه بازم جلسات رو رفتم جلو دیدم دوباره تکرار و تکرار و تکرار….گفتم آقا اینجوری نمیشه و استاپ کردم .
داخل پرانتز این رو ذکر کنم که من چندین ساله با پروانه نظام مهندسی خودم به همراه همسرم شرکت ساختمانی داریم ولی از اونجایی که کارا دست همسرمه من عملا کار خاصی انجام نمیدادم و حتی بابت پروانه کاریم هم پولی از همسرم نمیگرفتم و چون زندگی خوبی دارم دوست نداشتم به خاطر حساب و کتاب مالی به مشکل بخورم ولی ته دلم از این قضیه ناراحت بودم دوست داشتم یه کاری داشته باشم که شریک کاری نداشته باشم حالا اون طرف میخواد همسرم باشه و چون ذاتا انسان درونگرایی هستم دوست دارم با خودم باشم تا بقیه.
و از اونجایی که استاد این قضیه رو چندین بار تکرار کرد من پا رو ترسم گذاشتم و رفتم دنبال نقاشی که بهش علاقه داشتم همون کاری که ساعتها بابتش حاضرم بیدار باشم و درد کمر و پا از نشستنای طولانی رو یادم نیاد .یه پیج هنری برای خودم زدم و نمونه کارام گذاشتم داخلش و هنوز هم طرح میزنم و میزارم تو پیج .
خیلی وسوسه ها و نجواها میاد که من تبحر کافی ندارم تا ناامیدم کنه بابت مهارت، ولی یاد حرف استاد میافتم که میگه من تو حوزه کاری خودم ۵۰۰ تا کتاب خوندم بعد به خودم میگم اگه تو هم ۵۰۰ تا طرح زدی و مهارت پیدا نکردی اونوقت بیا و بگو .مگه هر کتاب زمان و زحمت کمتری برای خوندن میخواد تا طرح کشیدن ؟ پس ادامه بده.
و امروز به اینجایی رسیدم که با اینکه دارم تلاش میکنم و مهارت خوبی کسب کردم و کارم رو بدون تبلیغات مالی با اعتماد بنفسی که در خودم ساختم دارم به بقیه معرفی میکنم ولی هنوز به تعداد خیلی خیلی کمی وارد پیجم شدن اونم در حد آشناها و هیچ سفارش کاری تا حالا نداشتم .
آخه چرا باید اینجوری باشه؟
یه زمزمه ای به گوشم رسید که تو رو خودت خیلی حساب باز کردی تو همش داری میگی من اینکارو کردم و من اونکارو کردم پس خدا این وسط چه نقشی داری ؟
اون باورایی که تو جلسه ۳ قدم اول درباره اون نمایشگاه نقاشی نوشتی پس اونا چی میگن؟
یادمه استاد تو اون فایل توضیح میده که کاشکی بچه ها این باورهای رو که مطرح کردن بهش عمل کنن و واقعی باشه.
یا میگه انصافا بعضی باورا انقدر خالصن که من خودم باهاشون مشکل دارم و نمیتونم به راحتی بپذیرم.
و من نمونه یه نفر از همون بچه ها هستم که باورهایی رو گفتم که فقط حرف بود و در عمل هیچی.
با خودم امروز خلوت کردم و حرف زدم یه مثال برای خودم آوردم، گفتم ببین دوره ما که دخترا فقط میرفتن مدرسه و برمیگشتن و هیچ کدوم از این فضاهای مجازی نبود چطور میشد که شوهر میکردن ؟ آیا میرفتن خودشون رو به بقیه معرفی میکردن یا خانواده هاشون به بقیه میگفتن ما دختر دم بخت داریم و و ازش تعریف میکردن؟
نه
خب پس چی میشد که ازدواج میکردن؟
هیچی اونا فقط آمادگیش رو داشتن و صبر داشتن تا خواستگار بیاد و خدا هم اونا رو در موقیعیت و مکان و زمان مناسب قرار میداد.
یه باور خوبی که داشتن این بود دختر بلاخره شوهر میکنه پس زشت ترین دختر هم با خودش فکر نمیکرد تو خونه بمونه و میگفتن بلاخره یکی هم برای این پیدا میشه.
من با خودم گفتم کسب و کار من همون دختر جوون و دم بختیه که قراره خدا تو مکان درست و زمان درست و شرایط آدمهای درست قرارش بده پس باید صبر کنم و استقامت از خودم نشون بدم تا نشونه ها بیاد…
یه حسی بهم گفتم بزنم رو نشانه امروز که این صفحه برام باز شد.
دو بار فایل رو گوش کردم و کامنت بچه ها رو یکی در میون خوندم و الان با خودم به این نتیجه رسیدم که من شاید دارم با حالت شکایت و ناله و ناراحتی از خدا درخواست مشتری میکنم.
اگه داری باورا رو تکرار میکنی ولی ته دلت باور نداری بلاخره مشتری میاد و همش مبگی خدایا پس چی شد چرا کسی نمیاد؟این یعنی عجز و ناتوانی و درماندگی ، یعنی یه عالمه هویچ ریختی تو ابمیگوه گیری و انتظار آب سیب رو داری
عزیزم خدا به حرفای تو کاری نداره به فرکانسهای تو کار داره پس انقدر نگو پس خدایا مشتری کو؟ چی شد؟
سعی میکنم باورا رو برای خودم ملموس تر و قابل باور تر کنم.
یاد آوری کردم به خودم که خداا یه انرژیه که بعد و مکان نداره و میتونه بینهایت مشتری که بهشون دسترسی داره رو در مسیر و مدار من قرار بده.
یادآوری کردم که خدا نردیک منه در قلب من راه داره همونطور که تو قلب بقیه راه داره.
یادآوری کردم مگه حضرت محمد موبایل و اینستا و تلگرام داشت که اونچور فوج فوج مردم عاشقش شدن؟
پس توکل میکنم به خدا و با انرژی ادامه میدم.
ممنون از دوستانی که متن پیام من رو میخونند
سلام خدمت استاد عزیزم .واقعا ممنونم از توضیحات کاملتون.من وقتی که یکم علف های هرز میاد تو ذهنم رشد بکنه میام سراغ یکی از صحبت های شما و نگم که چقدر هر دفعه مطالب خوب یاد میگیرم و آروم میشم.استاد شما بهترینید و پر از آگاهی و به قله دوستمون واقعا این مصاحبه شما به اندازه یک کلاس ارزش داشت واقعا سپاسگزارم
به نام الله مهربان
سلام به همگی
خدایا شکرت برای قوانین بدون تغییرت
استاد این فایل معرکه بود مثل تمام فایل ها که امکان نداره ما ازتون رفتار یا عملکردی توحیدی رو نبینیم، این فایل ها هم هرکدومشون توحید و یکتاپرستی رو از زبون شما به ما میگن.
استاد تا بحال من جایی ندیدم که خدارو اینطوری برامون توصیف کنن! نشنیدم که بگن خداوند مثل یک سیستم عمل میکنه و هر فرکانسی بفرستی باتوجه به باورهات، انعکاس همونو توی زندگیت به ارمغان میاره! اصلا گفتن این چیزا رو کفر میدونن. خیلیا میگن افرادی هستن که اجازه نمیدن این حرفا زده بشه و مردم باخبر بشن(شرک) مثل پارت اول فیلم راز که میگه افرادی نمیزاشتن این راز به گوش کسی برسه! این حرفا برای من احمقانه ست. بنظرم افرادی که از این سیستم آگاهی دارن ولی میترسن که دربارش حرف بزنن دارن ظلم بزرگی رو در حق خودشون انجام میدن. گفتن این آگاهی ها جز اینکه مردم رو جدا کنه از شرک و توهم و افکار بیهوده و شیطانی، چه نتیجه ی دیگه ای میتونه داشته باشه؟
البته برای کسایی که توی فرکانس و مدار شنیدن و درک این حرفا باشن. بقول قرآن برای کسانیکه تعقل میکنن و ایمان دارن…
وگرنه گفتنش برای افرادی که چه هدایت بشن یا نشن براشون فرقی نداره، این چیزا چه فایده ای داره؟! مثلا خیلی از ماهایی که اوایل توی این مسیر قرار گرفتیم یا خود شما استاد، بخاطر شوقی که داشتیم میومدیم برای همه با آب و تاب قضیه رو میگفتیم و فکر میکردیم باورمیکنن. اما نه تنها خیلیا باور نمیکردن مارو مسخره هم میکردن که اینا چیه کردن توی مغزت! و ما اون موقع نمیدونستیم که توانایی تغییر دادن هیچکسی رو نداریم و هرکسی مسئول خودشه، برای همین ناراحت و دلگیر میشدیم و دلمون میسوخت براش!
اون روزها جزو مسیر تکاملمون بود جزو درسای زندگیمون بود. الان میدونیم که هرکسی که درخواست تغییر رو به جهان بده، خداوند براش مسیرهارو باز میکنه و به بهترینها هدایتش میکنه. کسی که توی مسیر نیست و نمیخواد بشنوه و دوست داره باحرفاش مارو هم متقاعد کنه و از مسیر خارج، چاره اش اعراضه و بس. نباید بحث کرد و سعی کنیم بقبولونیم بهشون که آقا جان یه قانونی هست که…
خودتون همه ی اینا رو بهتر از من میدونید. قصدم این بود که بگم هر لحظه باید سپاسگزار خدایی باشیم که توی این مسیر قرارمون داده و آگاهمون کرده و سپاسگزار استادی که با آگاهی هاش ما رو به عشق الهی و توحید میرسونه…خدارو صدهزار مرتبه شکرت
کمکون کن مشرک نباشیم و تنها تورو بپرستیم و تنها از خودت یاری بخوایم.
خدایا عاشق این قانون بی عیب و نقصتم که میگی گذشتت برام مهم نیست. وقتی توبه کنی من میپذیرم با آغوش باز پذیرای تو میشم وقتی بهم ایمان بیاری و باورم کنی. چقدر قشنگه که میگی گذشتت هرچی بود تموم شد رفت بیا توی مسیرمن قوانین رو یادبگیر و بهشون عمل کن اونوقت میفهمی معجزه رو. میفهمی وقتی من میگم ما به شما ظلم نمیکنیم و شما به خودتون ظلم میکنین یعنی چی.
من چند وقتیه دوباره شروع به خوندن قرآن کردم. حرفه ای تر و عمیق تر ازدفعات قبلی. اینسری انگار بهتر میتونم درک کنم بعضی از آیات رو قشنگ تر میتونم بفهمم مفهوم حرفای خدارو و فکر میکنم بخاطر افزایش سطح آگاهی و بالارفتن مدارم باشه و این چقدر برام لذتبخشه که دارم هرروز پیشرفت میکنم و بیشتر عملگرا میشم. نتایجی که میگیرم بهم نشون میدن چقدر دارم عمل میکنم و چقدر باورهای نامناسبم دارن تغییر میکنن و این بخاطر آموزش و آگاهی های فوق العاده ی شماست واقعن خداروشکر برای وجود بابرکتتون. چند روز پیش موقع مطالعه قران، وقتی رسیدم به آیه ی ۱۱۰ سوره بقره واقعن اشکم دراومد از بزرگی این خدا و قانونمندی جهانش اونجایی که میگه: و آنچه از کار نیک برای خود پیش فرستید آن را نزد خدا خواهید یافت…و روز بعدش که هدایت شدم به این فایل، درک کردم نشونه ای که خدا برام فرستاده رو. اینکه مدام داره بهم میگه این جهان یه قانونی داره که اگه درکش کنی زندگیت میشه بهشت فقط ایمان عملیِ تورو میخواد. الان که دارم مینویسم هنوزهم اونجوری که باید بهش ایمان ندارم هنوزهم باید خیلی خیلی عملگراتر بشم تا بسازم اون زندگی ای رو که بهش درخواست دادم. اما این روزها ازش میخوام که کمکم کنه تا بیشتر بهش ایمان بیارم و ثبات قدم بیشتری داشته باشم. و بتونم تمام وجودمو تسلیمش کنم با عشق تسلیمش کنم نه از روی وظیفه و و اینکه بخوام چیزی رو بهم بده. میخوام اونقدر خالصانه و عاشقانه توی این مسیر قدم بردارم که بشم همون بنده ای که شیطان نتونه با نجواهاش برنده بشه.
خدایا مارا به راه راست هدایت کن به راه کسانیکه به آنها نعمت عطاکردی و نه گمراهان که مورد خشم تو قرار گرفتند.
دوست دارم همینطوری بنویسم و هرچی توی ذهنم هست رو توی این کامنت پیاده کنم اما میخوام برم تا باقی وقتمو بزارم روی خوندن آگاهی هایی که تا به اینجا آموختم و کامنت گذاشتن برای فایلایی که تا به اینجا دیدم.
خدایاشکرت
عاشقتونم♥️
سلام چقدر کامنتتون زیبا بود و لذت بردم از خوندنش واقعا انگار تمام حرفهاتون از ته دل من بود من هم چند روزه حس و حال شما رو دارم و واقعا از خدا خواستم بیشتر کمکم کنه تا بهتر بشناسمش ،خدا رو شاکرم بابت وجود استاد و مریم عزیزم که اینطور خالصانه و عاشقانه خدا رو به ما معرفی میکنن و کمک میکنند به آشنایی بیشتر ما ،باز هم ممنون از همه شما که دستانی هستید از سمت خداوند که به ما کمک میکنید به خواسته هامون برسیم و شناخت بیشتری داشته باشیم از خدای خودمون و جهانی که توش داریم زندگی میکنیم .
ای که مرا خوانده ای راه نشانم بده .
بنام خالق زیبایی ها
درود میفرستم به استاد مهربانم و بانو شایسته نازنین و همه همراهان گرامی
اینجا هر چه از عشق و محبت بگم کم گفتم و هرچه بیشتر در این سایت وقت میگذرونیم واقعأ به خدا نزدیکتر و اگاهی بیشتر نسبت به قوانین شگفتی آفرین جهان میرسیم.نمیشه فقط در این چند جمله خلاصه کرد این همه رو چون لحظه لحظه ، هرچی بیشتر اینجا میخونم و گوش میدم متحیر میشم و سپاسگذار خداوند میشم بابت اینکه منم میتونم جز بندگان واقعی او باشم
چند روزی بود که سردرگم شده بودم و تردید به سراغم امده بود که از خدا خواستم نشانه ای برایم بفرسته که مثل یک معجزه با این فایل روبرو شدم و ظاهرأ به تازگی در سایت بارگذاری شده بود . با گوش دادن چندین باره این فایل أشک شوق در چشمانم جاری شد و مهره بطلانی شد بر همه تردیدهایم…
سپاسگذار خداوندم بابت این همه نعمت و زیبایی
درود درود درود به استاد عباس منش عزیز ، و درود به همه اعضای خانواده بزرگ عباس منش. بسیار عالی بود ، بقول آمریکایی ها Mind Blowing بود 😂😂 و یه تشکر ویژه از خانم شایسته … استاد در مورد هرچی صحبت میکنن، خانم شایسته رفرنس میده به فایل فلان و فلان . چقدر هوشمندانه و مسلط هستن .خدا رو شکر . استاد من در مورد این آیه برای بقیه دوستان که توی مدار بودن حرف زدم ولی هر بار که شما در موردش حرف میزنید بازم احساس میکنم این مطالب جدیده . واقعا نکات بسیار ریزی رو اشاره کردید. مثلا یکیش اینکه ما همش تو حاشیه هستیم و گیر میدیم به جزییات و از اصل موضوع غافلیم، که اینو من خودم تجربه اش کردم . من جایی کار میکنم که تعدادی از همکاران ما اهل سنت هستن و تعدادی شیعه و این حاشیه ها رو همیشه میبینیم ولی اصالت رو به خدا نمیدیم … یه نکته دیگه اش خداوند بهمون الهام میکنه و خیلی ها اینو نمیپذیرند ، مخصوصاً مذهبی ها که من دارم میبینمشون. و خودم یکی از اونها هستم .یه وقتایی همون آدمی که هر روز نماز میخونه با تاکید بر تمام جزئیات جوری از اصل غافل شده که وقتی یه اتفاقی براش می افته نمیگه ذهن من چیه ، میگه خدا فلان و چنان … انگار منت سر خدا میذاره . من یه عمر برات نماز خوندم ولی تو زدی فلان وسیله رو خراب کردی سلامتی رو ازم گرفتی ،فقط کم مونده ، استغفرالله بگن چه خدای ناسپاسی هستی … ما اونقدر غرق در حاشیه هستیم اونقدر گوش به فرمان نجواهای ذهنمون شدیم که یادمون رفته خدا روح خودش رو در درون جسم مون قرار داده.