مصاحبه با استاد | مرور چند اصل برای تصحیح دوباره مسیر - صفحه 1

202 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «فاطمه سليمى» در این صفحه: 11
  1. -
    فاطمه سليمى گفته:
    مدت عضویت: 1770 روز

    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏

    به نام خداوند بخشنده مهربان‏

    المر تِلْکَ آیاتُ الْکِتابِ وَ الَّذِی أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ الْحَقُّ وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یُؤْمِنُونَ «1»

    الف لام میم را، آن آیات کتاب (آسمانى) است و آنچه از جانب پروردگارت به سوى تو فرو آمده، حقّ است، ولى بیشتر مردم ایمان نمى‌آورند.

    اللَّهُ الَّذِی رَفَعَ السَّماواتِ بِغَیْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَها ثُمَّ اسْتَوى‌ عَلَى الْعَرْشِ وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ کُلٌّ یَجْرِی لِأَجَلٍ مُسَمًّى یُدَبِّرُ الْأَمْرَ یُفَصِّلُ الْآیاتِ لَعَلَّکُمْ بِلِقاءِ رَبِّکُمْ تُوقِنُونَ «2»سوره رعد

    خداست آنکه آسمان‌ها را بدون ستون‌هایى که آن را ببینید برافراشت، سپس بر عرش (مقام فرمانروایى) برآمد وخورشید وماه را که هر کدام تا زمان معینى حرکت دارند، تسخیر نمود. او کار (هستى) را تدبیر مى‌کند، آیات خود را به روشنى بیان مى‌کند تا شاید به لقاى پروردگارتان یقین حاصل کنید.

    ================================

    سلام به استاد عزیزم و استاد شایسته جانم و دوستای نازنینم

    الهی که حالتون عالی باشه و هر روز تون پربارتر و زیباتر از دیروز باشه

    گام 21

    خدا رو بسیار سپاسگزارم که همگام با پروژه مهاجرت به مدار بالاتر در گامها حضور مستمر داشتم و انشاءالله تا آخر پروژه رو ادامه بدم

    خدا رو شکر اینقدر همزمانیها این چند وقته داره برام رخ میده که دیگه خیلی تعجب نمی کنم ولی خیلی سپاسگزاری می کنم

    دیشب بود که با بچه ها تماس اسکایپ داشتیم و نوه ام علیرضا جان گفت دلم برای روزه گرفتن تنگ شده میخوام دو سه روز روزه بگیرم، و بعد راجع به قانون سلامتی و اینکه بهتره تیکه تیکه چیز نخوریم صحبت کردیم و تو این فایل استاد هم درباره روزه و هم درباره قانون سلامتی صحبت کرد

    و یه مورد خوشایند دیگه هم این بود که تو این فایل درباره توکل صحبت شد و ظهر که همسرم تی وی رو روشن کرد و هدفون تو گوشش بود و داشت اخبار نگاه میکرد من یه لحظه صفحه تی وی رو نگاه کردم صداشو که نمی شنیدم دیدم زیر نویسش گفته هایی از آقای خامنه ای رو میاره ، یکیش این بود:

    توکل حقیقی به پروردگار هر امر محالی را ممکن می کند

    و یکی دیگه اش:

    بفرموده کلام الله مجید هر کس بر خدا توکل کند خدا برای او کافیست

    خیلی حس قشنگی بمن دست داد

    وقتی که به گذشته خودم نگاه می کنم می بینم که خیلی از ویژگیهایی که استاد داشته رو من هم داشتم حتی قبل از اینکه با استاد و قوانین آشنا بشم مثلاً رفتارم طوری بود که خود بخود  کسی بخودش اجازه نمیداد با من برخورد نامناسب داشته باشه، و من به روش خودم زندگی می کردم

    یادمه زمانی بود که درآمد همسرم کفاف هزینه های زندگیمونو نمیداد که 5 فرزند داشتیم و مادر شوهرم هم با ما بود، خدا رو شکر که خونه داشتیم و قرار شد یه طبقه شو که دوتا اتاق و یه آشپزخونه بود به خواهر کوچیکه ام که یکسال بود ازدوج کرده بود اجاره بدیم و قیمتشو هم سه هزار و پونصد تومن گفته بودیم. پدرم بمن گفت این مبلغ بنظرم زیاده یه مقدار کمترش کنید من به پدر گفتم اگه درآمدمون کافی بود اصلاً اجاره نمیدادیم و این مبلغ حداقل پولیه که هزینه هامونو پوشش بده شایدم هنوز کم باشه و پدر هم گفت منطقی بنظر میاد، و همون مبلغو از خواهرم گرفتیم

    من به این جمله کاملاً باور داشتم که با خدا باش و پادشاهی کن و خیلی جاها خدا اینو بمن ثابت کرد

    همسرم کارمند معمولی بانک بود و یه زندگی ساده کارمندی داشتیم در حدی که یه مبل نداشتیم ولی نه من و نه همسرم اهل گله و شکایت نبودیم ناسپاس نبودیم و خدا درها رو از جایی که فکرشم نمی کردیم برای ما باز کرد به همسرم مأموریت کاری بعنوان معاون شعبه خارجی بانک در قطر داده شد و ما رفتیم قطر و دوسال بعد رییس شعبه شد وضعیت ما بکلی زیر و رو شد، اینقدر خدا پول و ثروت تو زندگیمون جاری کرد که دیگه ما برای خریدن چیزی حساب کتاب نمی کردیم و منتظر آخر برج نبودیم تا حقوق همسرم واریز بشه هروقت دلمون میخواست مهمونی میدادیم و کلی مهمونی دعوت می شدیم و ارتباطمون بیشتر با آدمای با کلاس و سطح بالا و ثروتمند بود از جمله سفیر ایران در قطر و بقیه اعضای سفارت و بعضی  تاجرهای موفق و ثروتمند ایرانی مقیم در قطر و چند نفر که نماینده مجلس بودند

    یادش بخیر آقای خاتمی رییس جمهور بود و اومد قطر و ما کل خانواده رفتیم سفارت و یادمه من با آقای خاتمی سلام علیک و احوالپرسی و چاق سلامتی کردم سمیه هم باهاش صحبت کرد بقیه بچه ها یادم نیست که صحبت کردن یا نه

    در 9 سالی که در قطر زندگی می کردیم سه سفیر عوض شد و من با هر سه خانمهای سفیر دوست بودم، خودشون از من دعوت می کردند که با هم بریم خرید یا جای دیگه یادمه یه روز با خانم سخایی همسر سفیر رفتیم بازار و من اونروز هزار ریال قطری فقط پارچه خریدم یعنی یه چیزی حدود بیست میلیون تومن

    و خیلی جاها هم وارد ترسهام شدم و حرکت کردم مثلاً وقتیکه 12-13 ساله بودم از تاریکی میترسیدم ولی شبها از پله های تاریک میرفتم پشت بام

    یا سال دوم سوم متوسطه بودم و بمناسبت میلاد پیامبر اکرم قرار بود که سه نفر سه متن مختلف بخونن یکی فارسی یکی عربی و یکی انگلیسی، و من متن بزبان عربی رو خوندم

    یا بعداً که یاسمن جان نوزاد دو سه ماهه بود و بجز اون هم چهار فرزند دیگه داشتم و من  تمرین رانندگی کردم و گواهینامه گرفتم

    یا بعد از 17 سال ترک تحصیل میخواستم سال آخر دبیرستانو بخونم و چون 17 سال گذشته بود دسترسی به پرونده دبیرستان سابقم به این راحتی نبود چند بار رفتم تا بالاخره پیداش کردم و سال آخر دبیرستانو خوندم و دیپلم گرفتم

    یا همین سه سال پیش که دوچرخه سواری یاد گرفتم

    یا سال گذشته و دو سال قبل از اون یه بار یه هفته و یه بار ده روز  من تو خونه باغمون تو شهرستان تنها بودم

    و من هم آدم پر هزینه ای نیستم..عه الان یادم اومد که دیروز بود داشتم به همسرم می گفتم من آدم پر هزینه ای نیستم، اینم یه همزمانی دیگه!

    خدایا شکرت

    و اکثر اوقات خوشبین بودم و امیدوار به رحمت خدا اصلاً نا امیدی از رحمت پروردگار رو گناه می دونستم

    توکلم به خدا هم یه جاهایی بیشتر بوده یه جاهایی کمتر

      امشب  تو اسکایپ  با سمیه جان صحبت می کردیم گفتم  آدم وقتی قوانینو می دونه و البته عمل میکنه واقعاً چقدر  همه چی قشنگتر میشه راحتتر میشه حال آدم بهتر میشه و کلاً زندگی خوش میگذره

    و تعریف کردم براش که صبح میخواستم برم دوش بگیرم و از قبل بخودم گفتم که امروز  آب دوش خیلی خوب و با دمای مناسب میاد، و کارها باید برای من راحت باشه، تو یکی از کامنتای قبلی گفته بودم که آب دوش حماممون با دمای یکسره مناسب نمیاد  خودبخود گاهی  سرد و گاهی گرم میشه، و چیزی که اتفاق افتاد این بود که امروز واقعاً دمای آب خوب موند، و من از شوق اینکه قوانین چقدر خوب  و دقیق کار می کنه اشکم در اومده بود و همه اش سپاسگزاری میکردم، فقط یکبار سرد شد و اون هم خدا بمن الهام کرد که آب دوشو ببندم و بعد آروم باز  کنم، و من این کارو کردم وخیلی عالی جواب داد

    ورودی مالی نسبتاً مناسبی هم الان دارم که از طریق اجاره آپارتمان دوممون هست ولی غیر فعال هست یعنی براش کاری نمی کنم،دوست دارم به کاری هدایت بشم که مولد ثروت باشه و من براش فعالیت کنم ضمن اینکه مقدار کمی از وقتم رو بگیره تا من بتونم روی فایلها و دوره ها کار کنم و خودمو بهبود بدم، بقول همسرم انشالله صد ساله دوم!خخخ منظورش به سن من هست

    حالا که صحبت به اینجا رسید میخوام به سبک حمید آقای حنیف عزیزم مطلب طنزی در مورد سن بگم، و  بگم که آقا حمید جان منم بلتما!!:

    امید به زندگی یعنی چی؟؟

    همسایه ای دارم که 98 سالش هست و تنهاست

    گاهی اوقات بهش سر میزنم

    که اگه وسیله ای نیاز داشت براش بخرم

    امروز که رفتم خونه اش

    بهم گفت: خدا خیرت بده ننه

    اگه تو بمیری من چکار کنم

    امید به زندگی یعنی این

    وای خدا چقدر خنده ام گرفت وقتی داشتم اینو تایپ میکردم

      

    خدا رو شکر که به استاد و آموزه هاش هدایتمون کرد

    خدا رو شکر برای یه گام دیگه

    و یه کامنت دیگه

    در پناه رب العالمین شاد و سلامت باشید خوشبخت و ثروتمند باشید موفقیتهاتون روز افزون و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 132 رای:
  2. -
    فاطمه سليمى گفته:
    مدت عضویت: 1770 روز

    سلام شیرین جان نازنین

    متشکرم که برام پاسخ گذاشتی

    یادم باشه که برم بخونم این مطلبی که درباره ایزابلا دوکرو گفتی

    شاید صد در صد باور نداشته باشم که سن فقط یه عدده مثلاً 98 در صد، ولی هزار در صد باور دارم که همیشه میشه آدم پیشرفت کنه و اصلاً باید پیشرفت کنه که اگه پیشرفت نکنه میگنده

    و همونطور که گفتی مراقب وسوسه شیطان باشیم

    چند ساعت پیش دخترم تماس تصویری گرفت و من گوشی رو روی پایه موبایل گذاشته بودم نمی دونم چیشد که گوشی چپه شد و پایه اش افتاد پشت مبل سه نفره که چسبیده به دیواره اوپن آشپزخونه بود یه ذره بین مبل و دیواره اوپن فاصله بود، قاعدتاً اینجور وقتها آدم عصبانی میشه که مگه جا قحطیه که از این همه جا فقط اونجا بیوفته منم گفتم ای شیطان وسوسه گر عمراً بزارم منو عصبانی کنی، و با یاسی جان خندیدیم

    روی ماهتو می بوسم و بهترینها رو برات آرزو می کنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
  3. -
    فاطمه سليمى گفته:
    مدت عضویت: 1770 روز

    سلام بروی ماه زهره جانم

    عه چقدر جالب که همسر من هم دقیقاً همین طوره آچار بدست و همه فن حریف، و من بارها به خودش گفتم قربون همسر همه فن حریفم

    اتفاقاً چند ماه پیش زنگ زدیم برای سرویس پکیج و ماموری اومد و ضمن سرویس پکیج رو جرمگیری کردیه کمی بهتر شد ولی ایرادش کامل برطرف نشد، مهم اینه که فعلاً دو سه باره که خوبه وخودم باش قرار گذاشتم که از این به بعد از این هم بهتر بشه!خخخ

    ممنونم که وقت گذاشتی و سپاسگزارم از پیام قشنگت که حس خوبی بمن داد

    الهی که هر روزت بهتر از دیروز باشه و هر روز بهترین روز زندگیت باشه

    موفقیتهات مستدام و روز افزون باشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  4. -
    فاطمه سليمى گفته:
    مدت عضویت: 1770 روز

    سلام و درود به آقا اسماعیل بزرگوار

    به به، سلامی که از جنس نام زیبای خداست، از این زیباتر مگه داریم؟ ابداً

    سپاسگزارم از پاسختون خدا رو شکر که دیدگاهم براتون مفید بوده

    اتفاقاً چند روزه که به کامنتهای شما هدایت میشم، هم در فایلها و هم در عقل کل و شما رو تحسین می کنم

    خدا رو شکر که به استاد عزیز و این مسیر زیبای توحیدی راستین هدایتمون کرد

    از رب العالمین هرآنچه خیر و خوبی است برای شما درخواست می کنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  5. -
    فاطمه سليمى گفته:
    مدت عضویت: 1770 روز

    سلام به عشق عزیزم سعیده جون

    دخمر قشنگم

    من عااااشششقتم بی قید و شررررط خیلی بیشتر خیلی بیشتر

    من وقتی که داشتم کامنتمو می نوشتم خیلی حالم خوب بود و از یادآوری خاطرات حالم بهتر هم شد و خدا رو شکر چه بازخورد خوبی گرفتم

    ممنونم که برام پاسخ نوشتی بینهایت خوشحال شدم

    چقدر با یه ذره بیشتر کار کردن من خدای مهربونم از هر طرف داره بمن پاداش میده، من یه قدم برداشتم اون هزار برابر بمن جایزه داد و منو نوازش کرد، عاشقتم خدا جانم

    چقدر شما قشنگ می نویسی آخه!

    من مثل شما بلد نیستم جواب بدم ولی مطمئنم انرژی عشق ومحبتمو با همین کلمات ساده دریافت می کنی

    انشالله منم بیشتر کامنت مینویسم و کامنت دوستامو می خونم و یاد میگیرم

    راستی یادت نرفته که قراره با هم بریم آمریکا

    همیشه تلگرافت در بهترین و بهترین مکان بدستم میرسه، از بس که خودت خوبی و خوش انرژی هستی

    با تمام قلبم دوست دارم

    دعا می کنم هرآنچه آرزو داری خیلی خیلی بالاتر و بیشر از از اون ها رو خداوند وهاب و رزاق بشما عطا کنه

    و در بهترین زمان و موقعیت مناسب همدیگه رو ببنیم

    بوس فراوون و قلب فراوون از روی تختم و زیر پتو در تهران برای شما دختر عزیزم درگرگان

    خدا رو شکر که یاسی جان هم رضایت خودشو اعلام کرد(خخخخ)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 30 رای:
  6. -
    فاطمه سليمى گفته:
    مدت عضویت: 1770 روز

    سلام به لیلی خانم عزیزم

    مرسی برای پاسخ قشنگت

    ممنون از لطف و تحسینت

    خدا رو شکر که کامنتم برای شما مفید بوده

    لیلی جان من قبلاً از زندگی خودم زیاد مثال نمیاوردم تازگیها خداوند هدایتم کرده که بیشتر به این روش بنویسم و بازخورد خوبی از دوستای عزیزم گرفتم،بروی چشم، بیاری خدای مهربان سعی می کنم اگر مثال مناسبی داشتم ذکر کنم

    بوسه بروی ماهت میزنم

    الهی که هر روز بیشتر رشد و پیشرفت کنی و با سرعت جت به مدارهای بالاتر صعود کنی!

    وسعادتمند در دنیا و آخرت باشی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  7. -
    فاطمه سليمى گفته:
    مدت عضویت: 1770 روز

    سلام نسرین خانم عزیز و نازنین که همنام دختر بزرگم هستی

    عکس پروفایلت خیلی زیبا و صمیمی و پر از انرژی مثبت و دوست داشتنیه، احساس خوبی بمن میده

    سپاسگزارم از پیام زیبات خدا رو شکر که کامنتم حس خوبی بشما و دیگر دوستان داده اعتبارش تماماً به خدا بر میگرده من که کاره ای نیستم

    درست گفتی عزیزم من تا اونجایی که یادم میاد همیشه مؤدبانه و آمیخته با احترام صحبت می کردم و باورم این بود که زبانم که قرآن کلام خداوند رو با اون تلاوت می کنم حیفه که کلمات نا زیبا بر اون جاری بشه، یادم نمیاد

    کسی رو (تو) خطاب کرده باشم حتی بچه هام و نوه هام، حتی نوه کوچولوم که دو سه روز پیش یکسالش شد

    خدا رو شکر دخترام هم احترام آمیز صحبت کردن رو از من به ارث بردن

    بوسه بروی ماهت میزنم

    در پناه خدا و در کنار خانواده قشنگت شاد و سلامت باشی و موفقیتهات روزافزون باشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  8. -
    فاطمه سليمى گفته:
    مدت عضویت: 1770 روز

    سلام سعیده جان سعیده

    سپاسگزارم از پاسخت خوشحالم کردی و ممنون از لطف و تحسینت که تجلی ویژگیهای زیبای شماست

    بعد از اینکه پیام قبلی رو بشما دادم که گفته بودم معنای اسم سعاد رو تو اینترنت دیدم میخواستم پروفایلم رو به اسم سعاد تغییر بدم البته من ابتدا که فقط یاسی جان تو سایت عضو شده بود دو سه بار با اکانتش کامنت گذاشتم توی دوازده قدم و اسمم رو همون سعاد می نوشتم ولی وقتی که خودم میخواستم عضو بشم شنیدم یه جا استاد گفت بهتره با اسم واقعیتون ثبت نام کنید و من با اسم شناسنامه ایم عضو شدم هرچند که اشتباه فکر می کردم چون سعاد هم اسم واقعی من بود ولی دیگه صداقتم بیش از حد گل کرده بود،هزار در صد بود(خخخخ)

    اما منصرف شدم و تغییر ندادم گفتم دیگه بچه های سایت با اسم فاطمه منو میشناسن همین خوبه

    این طنز همسایه رو هم همسرم چند وقت پیش تو گروه خانوادگیمون گذاشت و دیدم اینجا مناسب هست و گذاشتم درست میگی منم هر وقت میخونم کلی میخندم

    خدایا شکرت هزاران بار برای این سایت بهشتی و استاد عزیز و مریم جان و بچه های نازنین این خانواده صمیمی

    روی ماهتو می بوسم

    در پناه الله یکتا شاد و سلامت خوشبخت و ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  9. -
    فاطمه سليمى گفته:
    مدت عضویت: 1770 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    وَ لِکُلٍّ دَرَجاتٌ مِمَّا عَمِلُوا وَ ما رَبُّکَ بِغافِلٍ عَمَّا یَعْمَلُونَ «132»

    و براى هر کس بر اساس آنچه انجام داده‌اند درجاتى است، و پروردگار تو از آنچه مى‌کنند غافل نیست

    وَ رَبُّکَ الْغَنِیُّ ذُو الرَّحْمَهِ إِنْ یَشَأْ یُذْهِبْکُمْ وَ یَسْتَخْلِفْ مِنْ بَعْدِکُمْ ما یَشاءُ کَما أَنْشَأَکُمْ مِنْ ذُرِّیَّهِ قَوْمٍ آخَرِینَ «133»

    و پروردگار تو بى‌نیاز و صاحبِ رحمت است. اگر بخواهد، شما را مى‌برد و پس از شما هر که را بخواهد جایگزین مى‌کند، همان گونه که شما را از نسل قوم دیگرى پدید آورد.

    إِنَّ ما تُوعَدُونَ لَآتٍ وَ ما أَنْتُمْ بِمُعْجِزِینَ «134» انعام

    به راستى آنچه وعده داده مى‌شوید، آمدنى است و شما نمى‌توانید (خدا را) ناتوان سازید (و از کیفر و عدل او بگریزید).

    سلام به آقا حمید جان حنیف عزیزم

    به به !خیلی خوشحال شدم از دیدن نقطه آبی پر رنگ و وقتی که بازش کردم دیدم از شماست

    خدا رو شکر برای همه نقطه های آبی زیبایی که این روزا داره بیشتر بمن هدیه میده

    ممنونم از لطف و تحسینت( آقا حمید جانم نمی تونم بشما بگم ممنونم از لطف و تحسینتون) چون خیلی وقته شما رو میشناسم و خیلی چیزها از شما یاد گرفتم و همیشه تحسینت کردم و مادرانه دوست دارم

    چقدر تحسینت میکنم که تسلط زیادی به اشعار و شعرا داری و شعرهای کاملاً متناسب با مطلبی که در موردش می نویسی میاری

    جدا از همه ویژگیهای تحسین برانگیز دیگرت

    بعد هم میخوام بگم که بابا اکثر بچه ها از جمله شما و سعیده جان اشتباه برداشت کردید از مطلب طنزی که نوشته بودم!

    و البته ایراد از من بوده که درست توضیح ندادم

    و اونم اینه که اصلاً این طنز درباره خودم و همسایه من نبوده!

    و این طنز رو یکی از دوستای همسرم توی واتسپ براش فرستاده بود و همسرم اونو توی گروه family مون گذاشت که من و ایشون و دخترا و نوه بزرگم علیرضا جان پسر نسیم جان و دامادم توش هستیم و من اونو توی کامنتم آوردم

    بعد حالا تازه ببین چیشد!

    من پاسخ شما رو خوندم و چند ثانیه همینطور گیج مونده بودم که منظور شما کیه!

    چون اصلاً احتمال نمیدادم که شما و یا هر کس دیگه ای فکر کردین که در مورد خودم و همسایه من بوده

    بعد فکر کردم منظورت همسرمه که گفته بودم (بقول همسرم انشالله صد سال دوم) و قرار بود امروز کلی برات بنویسم که نه بابا همسرم به شوخی گفته و واقعاً دیدگاهش اینجوری نیست و با اینکه سنش 9 سال بیشتر از منه، همه اش در حال رشد و بالا بردن و قویتر کردن شخصیتش هست و من بارها تحسینش کردم هم به خودش گفتم و هم به دخترا…

    تا سه چهار ساعت پیش که تو اسکایپ داشتم با یاسی جان صحبت می کردم، و اینو بهش گفتم، دیدم انگار اونم خیلی سر در نمیاره از حرفای من(خخخخخ)

    ببیییننن الان اینقدر دارم می خندم و تایپ می کنم که خدا میدونه!!!

    و یاسی جان گفت من مطمئنم آقا حمید فکر کرده در مورد خودتون بوده و همسایه شما بشما اینجوری گفته!

    خلاصه که عجب بلبشویی شد

    اشتب اندر اشتب اندر اشتب شد(خخخخخخ)

    همه اش هم بخاطر این شد که من خوب توضیح ندادم!

    آقا حمید عزیزم بقول یاسی جانم از حسن ظن شما کمال تشکر رو دارم و چیزی نبوده اصلاً که شما دلگیر بشی

    خیلی ازت متشکرم

    الهی که همیشه شاد و سلامت باشی خوشبخت و ثروتمند باشی

    موفقیتهات روزافزون

    و سعادتمند در دنیا و آخرت باشی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 26 رای:
  10. -
    فاطمه سليمى گفته:
    مدت عضویت: 1770 روز

    سلام به دختر عزیز و گُلم فاطمه جان

    سپاسگزارم از پاسخت و لطف و تحسینت، فدای محبتت

    داستان هدایتتو خوندم، تحسینت می کنم برای تغییرات و نتایج خوبت

    در مورد صحنه زیبای پشت سرم گفتی، جونم برات بگه که اینجایی که من عکس گرفتم روبروی آبشار نیاگارا در سمت کانادا هست که من زمستان سال 98 برای اولین بار به اتفاق همسرم کانادا رفتم برای دیدن دخترام، که اون موقع دختر بزرگم نسرین جان کانادا بود و دختر سومم سمیه جان امریکا بود و ایام کریسمس و تعطیلات سال نو میلادی اومده بود کانادا و با هم رفتیم نیاگارا فالز خیلی خیلی زیبا بود، و اون ساختمانها و برجهایی که در عکس دیده میشه در کشور امریکاست، اون سفر امریکا نرفتم یعنی ویزا نداشتم، ولی بعد از اون دو بار دیگه کانادا رفتم و هر دو بار امریکا هم رفتم

    وقتی که اون برجهای داخل امریکا رو برای اولین بار دیدم فکر نمی کردم به این زودیها برم اونجا، خدا رو شکر که زودتر از انتظارم پاسخ داد

    داستانی که تعریف کردی واقعاً عبرت انگیزه و باید ازش درس بگیریم، و برای سلامتیمون خیلی سپاسگزاری کنیم به شدت قدرشو بدونیم

    ممنونم برای احساس خوب و زیبایی که بمن هدیه دادی

    خیلی دوست دارم دختر زیبا و عزیزم روی ماهتو می بوسم

    و بهترین ها رو برات آرزو دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای: