https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2022/04/abasmanesh-1.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2025-02-01 07:07:102025-02-02 02:20:26مصاحبه با استاد | مرور چند اصل برای تصحیح دوباره مسیر
202نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
اصلا این فعل دست به قلم شدن و نوشتن خدا میدونه چقدر روح آدمو جلا میده
کلا من یکی حس میکنم وقتی مینویسم ی لایه ضخیم از نجواهای داخل ذهنم برداشته میشه و به ذهن و قلب پاک دارم نزدیکتر میشم
برای خودم اصول کامنت نوشتن رو اینجوری تفسیر کردم که ساناز فرض کن ی سنگ بکر با ارزش دادن دستت و گفتن ی مجسمه زیبا ازش دربیار
خب شروع کن برای لایه روبی و تراشیدن
به ازای هر کامنتی که مینویسم حس میکنم ی لایه از اون سنگ رو تراشیدم و برای رسیدن به مقصد که همان مجسمه هست ی قدم نزدیکتر شدم
خدایا هزاران بار شکرت
وقتی این فایل با ارزشمند رو گوش دادم کلا موضوع تکامل خیلی برام چشمک میزد
وقتی همین پکیج زندگی خودمو ی نگاه مختصر که میندازم میگم خداوندااا چجوری میشه اینقدرتغییرات ایجاد بشه و اینقدر مسیر هموارتر حتی نسبت به روز قبل ترش️
هزاران موضوع دارم که بخوام دربارش حرف بزنم ولی واقعا ادم میمونه از کدوم مساله مهم شروع کنه
مثلا حدود 6 ماه پیش که رابطه من و همسرم جدی شد و ما برای بازدید به خونش رفتیم مدل خونه و نوع زندگی این بشر چنان تو ذوق من خورد که من حتی میخواستم رابطه روکنسل کنم و همسرم اون موقع گفت اگه این خونه قدیمی هست به جاش ی واحد اپارتمان کلید نخورده کرایه میکنم.
بالاخره ی روز نشستم فکر کردم که من اگه خونه کرایه کنم در سال ی عددی کرایه پرداخت میشه من میتونم کمتر از نصف این عدد رو هزینه کنم و این خونه بزرگ رو بازسازی کنم
که به لطف الله اول از اتاق ها شروع شد
یکی دو ماه که هوا سرد شد فاصله انداختیم
بعد سالن رو رنگ کردیم
رفتم پارچه خریدم برای پرده
که پرده دوتا اتاق خودم دوختم و پرده سالن و اتاق خواب رو دادم خیاط دوخت
به متراژ اتاق ها و سالن موکت نو خریدم
یکی از اتاق ها شد اتاق کار همسرم
یکی از اتاق ها شد اتاق مهمان
و یکی از اتاق ها شد اتاق خواب و البته ناگفته نماند که هنوز هم کلی مسیر برای بازسازی هستش ولی من در این پروسه تکمیل خونه معنی واقعی تکامل رو یاد گرفتم
استاد ی جمله خیلی طلایی گفت که درک مبحث تکامل هم خودش تکامل میخواد
اینجوری نیست استاد درباره تکامل صحبت کنه و اون دکمه در وجود ما آدما روشن بشه و ما با ی اشاره بیفتیم رو غلتک
حتی من در همین رابطه فعلی که دارم در شرایطی که امروز هستم قطعا تکامل من طی شد
در این مسیر بارها من به تضاد خوردم و گاها تضادهای سخت و مشکل
اوایل میگفتم چون من عضو سایت هستم و استاد در فایل ها گفته اینجوری باشین فلان رفتار کنین گاها به مشکل برمیخوردم و ناراحتی بین ما پیش می اومد
اما ی روز گفتم تمرکز کن ببین این مسائلی که باعث ناراحتی میشه واقعا مسائل مهمی هستن؟
انصافا دیدم اندازه پشیزی اهمیت ندارن و من چقدر بچه گانه رفتار میکردم
مثلا همسرم وقتی در حال طراحی هست مث اینکه نیاز به تمرکز خاصی داره من هی باهاش حرف میزدم و اونم میگفت صبر کن که من میگفتم چرا به حرف من توجه نمیکنی
اما گفتم چه اشکال داره من اجازه بدم طراحیش که تموم شد موضوع رو بیان کنم؟؟
و امثال چنین رفتارها که زیاده
و خدارو شکر روز به روز رابطه ما عاشقانه تر و خوشحال تر پیش میره
یاد حرف استاد افتادم که میگفتن اوایل رابطشون با مریم جان باید کلی منتظر میموندم که میکاپ مریم جان تموم بشه تا بخوایم جایی بریم و با اینکه درون خودم سختم بود اما چیزی نمیگفتم تا اینکه خود مریم جان به حدی از رشد رسیدن که صورت زیبای خودشون رو بدون هیچ میکاپی دوست دارن
و خدایا هزاران بار شکرت که اصولی به نام تکامل وجود داره و همین مسیر رشد چقدر زندگی رو برای ما لذت بخش تر میکنه
یا حتی در زمینه شغلم که بارها گفتم
اوایل من کلا ی رقابت خاصی با همکارا داشتم که هر روز روش فروش اونارو چک میکردم
یا حتی هر ترفندی رو پیاده میکردم که مشتری بیاد از من خرید کنه
یا هزاران آپشن رو جنس ها میزاشتم که فلان قطعه رایگان هست مشاوره رایگان نصب و راه اندازی رایگان تا مشتری از من خرید کنه
یا هر روز از صبح تا شب مث ی دارکوب به ذهنم میکوبیدم که ای وای ظهر شد عصر شد شب شد چرا چیزی نفروختم
اما به لطف این سایت مقدس و دوره زیبا و پر بار روانشناسی ثروت اینقدر به لطف الله باورهای قدرتمند ثروت ساختم و هر لحظه با این باورها زندگی میکنم که سهم من شده تهیه جنس با کیفیت و اورجینال و فقط اطلاع رسانی به مشتری
و مابقی مسائل به خدا ربط داره اون باید سهم خودشو اجرا کنه
که هر لحظه معجزه وار خداوند پاداش این باور منو بهم میده
خدایا هزاران بار شکرت
و حتی خدا میدونه من خودم شخصا از لحاظ شخصیت بعد این دو سال به چه درجه ای رسیدم که تنها و تنها به خودم و رابطم و شغلم و این سایت بها میدم و مابقی برای من اصلا به چشم نمیان که بخوام حتی بهشون فکر کنم.
ببخشید من یه سوال داشتم گفتم از شما بپرسم شاید تونستید منو کمک کنید
راستش من چند وقته دارم ردی خودم کار میکنم با حس خوب،بعدش حسم گفت که الان باید تو زمینه هایی که مشکل داری تو زندگیت اقدام کنی برای تغییر
و منم اقدام کردم و کارایی که لازمه رو انجام دادم و دقیقا موقعی که میخواستم اون کارو به انجام برسونم.یهو حالم بد شد،خیییییییلی بد،الان همه بدنم درد گرفته،یه دردای عجیب غریبی که نگممممم
یعنی چند وقته من کلا افتادم رو زمین
بنظر شما این مقاومت ذهنمه که اون تغییرات رو انجام ندم؟
یا مشکل از جای دیگه س؟
واقعا من دیگه نمیدونم باید چیکار کنم!
الانم هر کاری میکنم حالم بهتر نمیشه
شما که روی خودتون کار کردید میتونید منو راهنمایی کنید
خدایا من هرچی دارم از آنِ تو، خدایا من هیچی از خودم ندارم و هرخیری که از جانب تو بمن برسد باز من فقیر توهستم، خدایا من نمیدونم من بلد نیستم تو هدایتم کن…
سلام به استاد عزیزم و بانو شایسته مهربان امیدوارم که سالی پربرکت و سلامتی داشته باشید
سلام به همه دوستان عزیزم امیدوارم که بهترین ها براتون رقم بخوره
خداروشکر میکنم که آخرای سال 1403 برای منو عشقم خیلی فوقالعاده گذشت و چقدر از لحاظ مالی، روابط، سلامتی و… پیشرفت کردیم و چقدر از درون حالمون خوب شد و همه هم بخاطر برکت و تمرکز روی این سایت بینظیر و انجام تمرین هایی که استاد و بانو شایسته گُل برای ما آماده کرده بودند…. الان تقریبا یکماه از آخرین کامنتم میگذره که توی قسمت 19 گام به گام گذاشتم و اینقدر خوشحال و خوشنود از این همه اتفاقات خوب بودم که یه گام جلوتر رو دیدم و اصلا متوجه نبودم که باید گام 20 رو ببینم و کامنتش رو بذارم بعد بیام گام 21 ولی خب اینو به فال نیک میگیرم و میگم الخیر فی ما وقع حتما یه خیری بوده….
نمیدونم باید از کجا شروع کنم فقط میتونم بگم آقا خانم دوست عزیز من از یه شرایط خیلی نامناسب به یه شرایط خیلی عالی رسیدم فقط و فقط با تمرکز روی این پروژه و احساس لیاقت فقط طی نزدیک به دوماه فعالیت جوری شرایطمون خوب شد که نتونستم بین کارم و اومدن توی سایت تعادل ایجاد کنم و جای همتون سبز امسال با عشق دلم و مادرش رفتیم شیراز حسابی خوش گذروندیم و چقدر به صورت عملی تمرین های استاد و بانو شایسته رو اجرا کردیم و چقدر کنترل ذهنهامون و تقوا کردنهامون مارو به جاها و کسانی هدایت کرد که غیرقابل پیشبینی بود و چه نعمتهایی غیرمنتظره ای وارد زندگی ما شد… مثلا پسرعموی بنده سه سال کوچ کرده رفته شیراز، ما میخاستیم خونه اجاره کنیم برای چند روز ایشون خونه اشو بصورت رایگان با تمام وسایل و امکاناتش دراختیار ما گذاشت حالا من ده سال که پسرعمو و همسرشون که سه سال ازدواج کردند رو ندیدم خیلی جالبتر از اینا این بود که خودشون رفتن باغ باجناقش و 5 شب نبودند.. (خب اینا همش بخاطر آموزشهای استاد عزیزم و هدایت شدن بانو شایسته مهربون که باعث میشه همه ما مثل یه زنجیر بهم وصل بشیم و با یه ایده ساده همه به راحتی و ثروت برسیم) حالا خیلی اتفاقات جالب و دوستداشتی برامون افتاد از اعتماد به خدا و اجازه دادیم خدا برامون برنامه ریزی کنه و ما فقط خوش بگذرونیم انشالله با تمام جزئیات توی یه فایل مناسب براتون تعریف میکنم و امیدوارم برای همه ما اتفاق بیفته و هی تکرار بشه…. خدایا شکرت
خب بریم سراغ این جلسه که من خیلی باهاش حال کردم و چندین بار دیدم و میخام یه خلاصه از درکم رو بنویسم
شجاعت حرکت کردن در مسیر:
این جمله خیلی آشنایی برام…. این روزا من خیلی توی مسیرهایی که دوست داشتم حرکت کردم و از خودم شجاعت نشون دادم و چقدر هم برام مثمرثمر یاد این شعر می افتم که میگه: تو خود پای در ره بنه و هیچ مپرس خود راه گویدت که چون باید کرد… خب تو اغلب موارد من خیلی از حرکت کردن میترسیدم که بعدش چی میشه سُودِ یا زیانِ؟؟ و همین باعث میشد حرکت نکنم یا اینکه آیا به این مشتری یا مالک زنگ بزنم یا نه؟ زنگ بزنم بهم بد جواب بدن چی؟؟ و هزارتا اگر و اما که ذهنم میگفت که من شجاعت نداشته باشم برای حرکت کردن تو مسیری که دوست دارم تازه خیلی وقتا هم یجوری کار میکرد که منو از شغلی که دارم خسته کنه و به یه شغل دیگه برم با این ترفند که تو علاقه نداری و این شغل شغلی نیست که تو دنبالشی و…… و چقدر فرصتهایی رو از دست دادم چون شجاعت حرکت کردن تو مسیر رو نداشتم، بازهم خداروشکر میکنم که با این مسیر و سایت الهی و استاد و بانو شایسته هدایت شدم و مسیرم رو پیدا کردم و میتونم بگم یه چنددرصدی شجاعت پیدا کردم..
هر روز منتظر یه معجزه باش:
این جمله رو من توی قانون آفرینش از استاد یاد گرفتم و خودمو متعهد کردم که هر روز منتظر یه معجزه باشم تو زندگیم، حالا من یه خط درمیون این جمله رو تکرار میکنم یا مینویسم ولی از زمانی که متوجه شدم یه معجزاتی تو زندگیم رخ داده که باورش سخت ینی اگه من میخاستم با عقل خودن جلو برم هیچوقت این معجزات رو لمس نمیکردم، مثلا فروشنده و خریدار میان مغازه و میگن شما برای ما قرارداد بنویس درصورتی که خودشون از سایت دیوار باهم آشنا شدن و خریدار ملک رو پسند کرده و میتونستن برن املاکی که آشنا خریدار بوده ولی فروشنده مجابشون کرده که بیان املاک ما و ما بنویسیم…. یا اینکه بریم مسافرت خونه رایگان دراختیارمون بذارن و هزاران معجزه دیگه… پس هر روز منتظر یه معجزه باش
وقتی متعهد باشی و حرکت کنی درها رو خدا برات باز میکنه:
بازم مصداق این شعر تو خود پای در ره بنه و هیچ مپرس خود راه گویدت که چون باید کرد
تو قدم اول رو بردار قدم بعدی رو خدا بهت میگه یه موقع هایی به یه فروشنده هایی زنگ میزنم که قبلا اصلا جواب نمیدادند ولی اینبار جواب میدن و کلی ابراز علاقه میکنن که من براشون بفروشم و این کار فقط با یه نشونه انجام میشه و من فقط قدم برمیدارم و میگم چشم، درصورتی که انجام دادنش برام خییییییییییلی سخته برام و چقدر باید تقوا کنم تا اینکار رو انجام میدم و وقتی انجام میدم چقدر نتیجه عالی و غیرقابل پیشبینی میگیرم ینی یه فایل هایی دستم میاد که مالک اصلا مسخ من میشه و به هیچ املاکی نمیسپاره و چقدر تو فروش اون ملک بهم کمک میشه با این تصمیمم.. خدایا شکرت
باید حرکت کنی و ایراداتت رو رفع کنی:
مثل این میمونه تا یه کتابی رو شروع نکنی به خوندن متوجه نمیشی که چقدر روخوانی و املاء نوشتاری درسته یا غلطه باید بخونی ایراداتت رو معلمت بگیره و صحیحشو بهت بگه بعد میتونی با تمرین کردن روخوانی خوبی داشته باشی، دقیقا مثل همین قوانین میمونه اگه من نوعی درخواست نمیکردم از خدا که منو هدایت کنه و من هم توی این مسیر قدم برنمیداشتم شاید هیچگاه ایراداتمو متوجه نمیشدم و مثل بدنه جامعه داشتم زندگی میکردم ولی با یه حرکت کردن خدا آرام آرام با تکامل بهم کمک کرد ایراداتمو متوجه شدم و برطرف کردم تا یه حدی
تکامل ربطی به زمان نداره به تعداد تجربه ها و آرام آرام پیش رفتن ربط داره:
توی یه فایلی استاد درباره تکامل صحبت میکنه حالا یادم نیس کدوم فایل رایگان یا محصولاتشون بود ولی میگفتن که تکامل اصلا به زمان ربطی نداره ولی به تغییر یه باور ربط داره که میشه با تغییر باور به یه مدار درآمدی بالاتر رفت.. ولی الانم که نگاه میکنم میبینم من توی کارم باتجربه تر از سالهای قبل شدم و شیوه کاریم به کلی تغییر کرده و چقدر روی درآمد تاثیر مثبتی گذاشته و تکاملم به راحتی طی شده خداروشکر
تو قسمت پایانی این فایل استاد درباره هدف صحبت میکنند که اون زمین رو توی شهرک دریا میخرن و 30 برابر سود میکنند ولی نمیفروشند چون برنامه ای نداشتن ولی به محضی که برنامه دار میشن مشتری میاد باز از ایشون با 15 برابر سود میخره پس نتیجه میگیریم که توی هر کاری نیاز به یه هدفی داشته باشیم تا مسیر برامون هموار بشه.. حالا من خودم یه چندوقتیه که دنبال فروش مغازه ام هستم ولی خوب تا به الان انجام نشده تازه متوجه شدم که باید هدف داشته باشم برای بعد فروش مغازه ام حالا جالبیش اینجاس که به محض اینکه امروز تعیین کردم که با فروش مغازه ام میخام چیکار کنم مشتری زنگ زد بهمین راحتی حالا درست فعلا نخریده ولی این نشانه ای عالی برای تائید قوانین جهان هستی
خداروشکر هزاران بار شکرت خدا
در آخر هم میخام درباره توکل بنویسم که بگم توکل با ایمان درسته مثل صبر با ایمان میمونه ینی ایمان داشته باشی که با این صبر میتونی به خواسته ات برسی و توکل با ایمان هم همینه ایمان داشته باشی که خدا همه کارهاتو انجام میده خدایا شکر
استاد و بانو شایسته عزیزم خیلی دوستون دارم عاشقتونم از راه دور میبوسمتون بغلتون میکنم ماچ بوس بغل به امیددیدار تو پرادایس
خدایا شکرت بخاطر امروز که بهمون اجازه زندگی کردن و خلق زندگیمون رو دادی
سلام به استاد عزیز و خانم شایسته گل و دوستان هم فرکانسی عزیز
گام 21: مرور چند اصل برای تصحیح دوباره مسیر
شریک داشتن:
وقتی قانون را بدانیم و اصل آن را درک کنیم برای اجرای ایده ها نیازی به شریک نیست و کافی است با توکل به خدا قدم برداریم. با قدم برداشتن حتما ایده ها و اتفاقات و آدمهای مناسب در مسیر ما قرار می گیرند و درها باز می شوند. احساس نیاز به شریک در واقع شرک است.
توکل:
توکل با امید می آید. فردی که توکل داشته باشد، امید دارد و هر که امیدوار باشد قطعا در مدار دریافت الهامات و هدایت ها قرار می گیرد و به مسیر درست هدایت می شود .
قانون تکامل:
کل جهان بر اساس قانون تکامل کار می کند. برای کوتاه کردن زمان تکامل باید تجربه کسب کرد. تکامل به زمان ربطی ندارد و به تعداد تجربه ها و بهبودهای جزیی مستمر ارتباط دارد.
– به بهانه کار کردن روی خودمان نمیشه ورودی مالی خود را قطع کنیم. همیشه باور اینکه باید ورودی مالی داشته باشم باید توی ذهنمون باشه.برای رسیدن به موفقیتهای مالی نیازه که خیلی باورها که تعداد زیادی از آنها هم مخفی هستند توی ذهن ما اصلاح بشه.
– کنجکاوی و الگوهای تکرار شونده به درک درست قوانین جهان خیلی کمک می کنند.قوانین طبیعت و داستانهای قرآنی در درک قوانین کمک کننده هستند. البته باید درک صحیحی از آیات قرآن داشته باشیم که گمراه نشویم. برای درک صحیح ایات قرآنی باید آیات متعدد را در مورد ریشه یک کلمه بررسی کرد و چندین ترجمه را مقایسه کرد و در ترجمه ها به پرانتزها که در واقع نظر مترجم هست توجهی نکنیم .
در پناه خداوند شاد و سلامت و سعادتمند و ثروتمند باشید.
شیوا : به نام خداوند بخشنده و مهربان خداوند بزرگ فرمانروای جهانیان خداوند برنامه ریز هدایتگر خیرخواه خداوند شگفتی ها
*قانون تکامل
تمام جهان براساس قانون تکامل پیش میره.تکامل یکی از پایه ای ترین قوانین جهانه.
تکامل به معنی طی شدن زمان طولانی تر نیست بلکه به تعداد تجربه ها ربط داره . به معنای شروع کردن از قدم های ساده و هر بار بهبود ان قدم ها به صورت مستمر است.
تکامل به معنای تجربه کردن ، درس گرفتن و استفاده از آن درس ها در قدم های بعدی است.
زمان و میشه با تجربه کردن کوتاه کرد ولی اگه یه بارم چکش و برنداری ، یه بارم عمل نکنی ، یه بارم اقدام نکنی ، 500 سالم بگذره تو تکاملت رو طی نکردی.
*توکل و حرکت
ما باید همواره مسیر فکریمونرو درست کنیم ، اصلاح کنیم ، کنترل کنیم.
وقتی جسارت حرکت کردن پیدا میکنی خداوند درهای بیشتری برات باز میکنه.
وقتی آدم واقعا بخواد خداوند دست هاش رو میاره و اتفاقات رخ میده . اتفاقات میتونه بیفته معجزات میتونه رخ بده و درهای رحمت خداوند باز میشه.
هرکسی با تمام وجود حرکت کنه خداوند درهارو باز میکنه خداوند دل هارو نرم میکنه براش . وقتی آدم متعهد باشه و حرکت کنه درها باز میشه. حتما درها باز میشه. حتما راه ها گفته میشه . حتما کمک ها میاد حتما اتفاقات خوب میفته آدم باید ایمان داشته باشه و حرکت کنه و ناامید نشه . نه این که مسیر همه ش گل و بلبل باشه اما باید ادامه بدی ، حرکت کنی و ایرادهارو پیدا کنی.
توکل یعنی ایمان داشته باشی که خداوند در تمامی زمینه ها هدایتت میکنه ، کمکت میکنه و امید داشته باشی.کسی که توکل کنه امیدداره و کسی که امید داشته باشه کارها براش انجام میشه.
*ورودی مالی
متعهد باش که همواره ورودی مالی داشته باشی.
شما باید همواره ورودی مالی داشته باشید.
آدم باید همیشه پول بسازه آدم باید همیشه ورودی مالی داشته باشه . هرچند کم و در اسکیل کوچک تر.
*جملات تاکیدی امروز ؛
تو باید ادامه بدی ، حرکت کنی و ایرادهارو پیدا کنی.
تو باید همواره مسیر فکریت رو درست کنی ، اصلاح کنی و کنترل کنی.
خدایا تنها تو را میپرستیم و تنها از تو یاری میجوییم.
سلام به استاد بزرگ و استاد شایسته عزیز.
و سلام به دوستانی که ندیده دوستشون دارم و هرچند از لحاظ فیزیکی دور از هم هستیم ولی از هر دوستی که تا الان داشته ام بمن نزدیکتر و یاریگر اند.
این روزها احساس آرامشی وجودم رو احاطه میکنه. بعضی ساعات روز خیلی حسم عالیه و قلبم یه شادی و خوشحالی عجیبی داره که قبلا درکش نکرده بودم. من بهش میگم احساس مقدس.
دیگه عجله ندارم که زودتر برسم تا دیر نشه.
قلبم یک اطمینان خاصی پیدا کرده که میشود هرآنچه تاحالا فکر میکردم برای من غیر ممکن است.
البته این همه احساسات خوب در یک لحظه اگه حواسم رو جمع نکنم، دیگه نیستند!!انگار اصلا وجود نداشته اند. همون زمانهایی که یادم میره نباید تمرکزم رو خرج موضوعات بیهوده کنم. اولش حواسم نیست که چطوری به دام ذهنم میفتم از یه موضوع کوچیک که حتی فکر نمیکنم اینقدر مهم باشه دوری کردن ازش شروع میشه وقتی به خودم میام میبینم صدای ذهنم بلند شده و نشخوار های ذهنم دارن از هر روزنه ای وارد میشن تا منو تبدیل به یه آدم بی هدف و سرگشته و نا امید کنن….
ولی خوبیش اینه که حالا دیگه یاد گرفتم این احساسات بخشی از من نیستن، من مجبور نیستم اینا رو با خودم بکشم من میتونم اینارو از خودم دور کنم میتونم اگه بند هاشونو ببرُم و از شرشون راحت شم. در جریان این پروژه هم بارها این اتفاق افتاد و هر وقت سریع به خودم اومدم سریعتر حالم خووب شده و وقتهایی هم بوده که حتی یکهفته دربر گرفته این زمینگیر شدنم. به محض دوری از سایت و آموزشها نجواها بلند ترن و وقتی میام داخل سایت حالا فرقی نداره یه کامنت بخونم یا فایل ها رو بشنوم احساس مقدسم میاد به کمکم. خیلی معجزات اینچنینی زیاد دیدم توی این چند روزه.
و هر بار متعهد تر میشم برای حضور بیشتر توی این دانشگاه توحیدی.
برام خیلی جالبه که دقیقااونچیزی که لازمه رو میشنوم و این همیشه برای من این دانشگاه رو از تموم دنیا متمایز میکنه.
افت و خیز داشتم ولی مهم اینه هر بار قویتر بلند میشم از جام و قدهام محکم تر میشن.
مهم اینه یه چیزایی دارم میفهمم.
مهم اینه خدا رو بیشتر دوستش دارم.
مهم سبکی قلبمه و اینکه تا آخر عمرم میتونم هر روز بهتر شم.
استاد از اون ته ته های قلبم جایی که برای هرکسی نمیتپه ازتون سپاسگزارم. خدا خودش هرجور میدونه بهتون پاداش اینهمه خوبی رو که در حق من کردین رو بده.
با نام و یاد خدای عزیزم، دوست و رفیق پایه همه لحظات زندگیم
سلام به استادهای عزیزم و دوستای غار حرایی (به قول سعیده شهریاری عزیز)
نشانه اتصال به خداوند همین حالیه که من الان دارم.
از دیگر نشانه هاش کم شدن عجله است.
یه نشونه دیگه اش هم لذت بردن بیشتره.
دیروز بعد از خوندن کامنت آقای امیری عزیز به خودم گفتم تو باید شاکر این آزادی زمانی و مکانی که داری باشی. باید رهاتر باشی و سعی کنی کم کم دستت رو از لبه صخره ول کنی تا بتونی بین زمین و آسمان معلق بشی و این احساس رو تجربه کنی.
همین امروز که پاشدم یه نشونه عالی دیدم که مسافرهای عزیزم که الان تو ایران هستن و دارن از سفری که براشون تدارک دیدم نهایت لذت رو میبرن پیام دادن که ما میخوایم بازم بیایم و یه برنامه برای شمال غرب و غرب ایران هم بهمون بدید و من غرق در شادی شدم که بله داره جواب میده و خداوند داره سمت خودش رو انجام میده، پس این همه عجله و نگرانی و هول کردن برای چیه.
در همین راستا شروع کردم بدون نگرانی به خوندن قرآن و عجب نکات عالی از آیاتی که زمانی هیچ درکی نسبت بهشون نداشتم، درآوردم (البته به اندازه فهم الانم).
بعد خدای درونم گفت امروز هوا آفتابیه و برو بیرون. به همسرم زنگ زدم که میام دنبالت با هم پیاده برگردیم خونه.
رفتم بیرون. و خدا رو شکر محلمون چقدر پارک داره. یکی هم که جلوی خونمونه و من مدتها بود نرفته بودم.
خلاصه رفتم و تو یکی از پارکا 2 تا خروس و یه مرغ دیدم و چقدر به کاراشون خندیدم.
برای خودم نرگس خریدم گفتم حیفه که این گل خوشبو که دیگه فصلش هم تموم میشه رو به خودم هدیه ندم.
کمی تاب بازی کردم چون خیلی لذت میبرم و منو میبره به روزای بچگیم.
وقتی داشتیم میومدیم سمت خونه از کنار یه کبابی رد شدیم و به همسرم گفتم میای بریم؟ اونم قبول کرد و با هم رفتیم وخدا رو شکر به چه محیط تمیزی هدایت شدیم و پر از مشتری بود و جای همه خالی، عجب کبابی بود.
اومدیم خونه و من با حال خوب شروع کردم به گوش دادن این فایل.
اگه سپیده سابق بودم میگفتم نه چرا برم بیرون و وقتم رو هدر بدم. باید بشینم کار کنم و فایل گوش کنم.
اما سپیده ورژن جدید میخواد از زندگیش بیشتر لذت ببره.
میخواد قدر لحظاتش رو بیشتر بدونه و فکر نکنه مسابقه داره و باید بدو بدو از بقیه جلو بزنه.
آپدیت جدید سپیده طوریه که میدونه همه کارها در زندگیش اهمیت داره و اگه بتونه با احساس خوب همه کارهاش رو انجام بده، این انرژی خوب لاجرم تبدیل میشه به اتفاقهای خوب. چون انرژی از بین نمیره و فقط از شکلی به شکل دیگه در میاد.
سپیده جدید سعی داره تک بعدی و ربات نباشه و زندگی رو زندگی کنه چون میدونه اگه باورهای مناسب داشته باشه، حتی کارهای کوچکش هم نتایج بزرگی خواهند داشت. پس عجله و رو فکر خودت حساب کردن نداریم.
به قول استاد اگر تا ابد در مسیر نادرست بدویی، هیچوقت به مقصد نمیرسی. انشالله بتونم در صراط مستقیم بمونم و هی تو خاکی نرم.
استاد و خانم شایسته عزیزم ازتون ممنونم که با مشعلتون این راه هموار جنگلی رو برای ما روشن کردین تا بتونیم به سلامت و شادی این مسیر رو طی کنیم.
من الان تو جایگاهی هستم که باید حرکت کنم قدم بردارم کوچلو کوچلو پیش برم
دقیقا منم مثل همون دوست عزیزی که سوال کرده بودن که حوزه ی عشق و علاقه شون و پیدا کردن تقریبا مهارت های کافی و بدست اوردن بحث باورسازی و تجسم انجام میدن ولی هنوز نتونستن از کارشون به درآمد برسن
چیزیه که منم مدتهاست درگیر شم ولی من ایراد کارو میدونم کجاست
من بدلیل یه سری ترسها و کمالگرایی ها که باید حتما اول تو حوزه ی کاریه خودم حرفه ای بشم بعد شروع کنم و باورهای محدود کننده ی دیگه ای که دارم هنوز نتونستم حرکتی بکنم
که مهمترین باگی که در حال حاضر درگیرشم و دارم روش کار میکنم بحث کمبود عزت نفسه که با دوره ی بی نظیر عزت نفس دارم قدم به قدم روی خودم کار میکنم و یقین دارم که اگه همین بحث عزت نفسم درست بشه و بتونم یه شخصیت محکم و قوی در خودم بسازم و بر ترسهایی که دارم غلبه کنم خیلی از مسائلم خود به خود حل خواهد شد
از خدا میخوام کمکم کنه در این زمینه خیلی بهتر و متمرکزتر روی خودم کار کنم
موضوع دیگه ای که باید تمرکز بیشتری روش بزارم توحیده
توحید عملی که ایمان حرکت کردن، توکل کردن و بهم بده شجاعت و در دلم زنده کنه
خدایا خودت هر بار ایمان مو قوی تر کن،خدایا تو هر بار توحید و توی قلبم جاری کن و کمکم کن که فقط روی خودت حساب کنم
به نام خداوند مهربانم خدایی که دوست دارد ما ثروتمند شویم و جهان رو زیباتر کنیم برای زندگی
سلام به استاد عزیزم سلام به مریم جانم و سلام به همه دوستان همدارم زنده و سلامت باشین
توکل و تکامل و ایمان و تعهد و احساس خوب و فرکانس خوب رو همه میدونیم اما مهمتر از همه عمل است که به چه اندازه عمل میکنیم به این چیزهایی که میدونیم اگر عمل نباشد در هر کاری بی نتیجه است مثل آب تو هاون کوبیدن ست
پس باید متعهدانه به اون چیزی که میشنویم و درک میکنیم و میفهمیم و باور میکنیم حتما عمل باشد تا درهایی از نعمت و ثروت به زندگی و کسب و کارمون باز شود
عمل کردن نشانه توکل و ایمان ست نشانه باور و فکر درست ست
امروز این نشانه من بود که باید تعهد و توکل
در همه کارها داشته باشم و خداوند رو تنها منبع قدرت بدانم و امیدم رو از دست ندم
خدایا به من توان بده و هدایتم کن به آن چیزی که از این قوانین بوسیله دستانت که استاد عباس منش عزیزم است بفهمم و عمل کنم تا زندگیم تغییر کند و اون جور که دوست دارم زندگیم را بسازم و لذت ببرم
سلام استاد و خانم شایسته عزیزم و دوستان مهاجر به مدار بالاتر ، دیروز یک تضادی برام پیش اومد و بهم ریختم و اون هم فوت یک جون 25 ساله که از اقوام دورمون بود ، خب اولش شوکه شدیم و چون مامانم هم خونمون هست هی از این موضوع صحبت میکرد به چندین نفر زنگ که چرا این جوون فوت شده و دلسوزی میکرد ، کنترل ذهن برام سخت شده بود تا اینکه بعدازظهر رفتم بیرون تا برم پیش خیاط برای پرو مانتویی که بهش داده بودم تا برام بدوزه ، در طول مسیر با خودم حرف میزدم تا حالم یکم بهتر شد و بعد شروع کردم به سپاسگزاری برای اینکه الان یک ماه مونده به عید نوروز همه در تب و تاب هستن یکی مبلاشو عوض میکنه ، یکی فرششو عوض میکنه و خدارو شکر هوا هم عالی و بهاری بود ، رسیدم نزدیک پارک یه حسی بهم گفت برو داخل پارک تا حالت بهتر بشه ، رفتم یه دور پیاده روی کردم و بوی بهار رو استشمام میکردم و حالم اونقدر خوب شد که از سپاسگزاریم اشک توی چشمام جمع شد و احساس سبکی خوبی داشتم و بعدش رفتم پیش خیاط .
وقتی هم برگشتم خونه دیگه حالم خوب بود و همش به خودم میگفتم که من به این دنیا اومدم که فقط لذت ببرم و وظیفه من و هدف من از این دنیای مادی فقط لذت بردنه.
من از اینکه تونستم کنترل ذهن بکنم و توکل کنم به خداوند تا هدایتم کنه و حال و احساسم خوب بشه واقعاً احساس قدرت میکنم و من هر روز در تمرین ستاره قطبیم از خدا میخوام که در کنترل ذهن نسبت به روزای قبل بهتر عمل کنم .
به نام خدای معجزه ها
خدایی که هر چه دارم از لطف بی نهایت اوست
خدایا هزاران بار شکرت
سلام استادعزیزم و مریم زیبا و دوست داشتنی
و سلام به عزیزان این مسیر مقدس و الهی
خدایا شکرت که امروز هم بهم فرصت نوشتن دادی
اصلا این فعل دست به قلم شدن و نوشتن خدا میدونه چقدر روح آدمو جلا میده
کلا من یکی حس میکنم وقتی مینویسم ی لایه ضخیم از نجواهای داخل ذهنم برداشته میشه و به ذهن و قلب پاک دارم نزدیکتر میشم
برای خودم اصول کامنت نوشتن رو اینجوری تفسیر کردم که ساناز فرض کن ی سنگ بکر با ارزش دادن دستت و گفتن ی مجسمه زیبا ازش دربیار
خب شروع کن برای لایه روبی و تراشیدن
به ازای هر کامنتی که مینویسم حس میکنم ی لایه از اون سنگ رو تراشیدم و برای رسیدن به مقصد که همان مجسمه هست ی قدم نزدیکتر شدم
خدایا هزاران بار شکرت
وقتی این فایل با ارزشمند رو گوش دادم کلا موضوع تکامل خیلی برام چشمک میزد
وقتی همین پکیج زندگی خودمو ی نگاه مختصر که میندازم میگم خداوندااا چجوری میشه اینقدرتغییرات ایجاد بشه و اینقدر مسیر هموارتر حتی نسبت به روز قبل ترش️
هزاران موضوع دارم که بخوام دربارش حرف بزنم ولی واقعا ادم میمونه از کدوم مساله مهم شروع کنه
مثلا حدود 6 ماه پیش که رابطه من و همسرم جدی شد و ما برای بازدید به خونش رفتیم مدل خونه و نوع زندگی این بشر چنان تو ذوق من خورد که من حتی میخواستم رابطه روکنسل کنم و همسرم اون موقع گفت اگه این خونه قدیمی هست به جاش ی واحد اپارتمان کلید نخورده کرایه میکنم.
بالاخره ی روز نشستم فکر کردم که من اگه خونه کرایه کنم در سال ی عددی کرایه پرداخت میشه من میتونم کمتر از نصف این عدد رو هزینه کنم و این خونه بزرگ رو بازسازی کنم
که به لطف الله اول از اتاق ها شروع شد
یکی دو ماه که هوا سرد شد فاصله انداختیم
بعد سالن رو رنگ کردیم
رفتم پارچه خریدم برای پرده
که پرده دوتا اتاق خودم دوختم و پرده سالن و اتاق خواب رو دادم خیاط دوخت
به متراژ اتاق ها و سالن موکت نو خریدم
یکی از اتاق ها شد اتاق کار همسرم
یکی از اتاق ها شد اتاق مهمان
و یکی از اتاق ها شد اتاق خواب و البته ناگفته نماند که هنوز هم کلی مسیر برای بازسازی هستش ولی من در این پروسه تکمیل خونه معنی واقعی تکامل رو یاد گرفتم
استاد ی جمله خیلی طلایی گفت که درک مبحث تکامل هم خودش تکامل میخواد
اینجوری نیست استاد درباره تکامل صحبت کنه و اون دکمه در وجود ما آدما روشن بشه و ما با ی اشاره بیفتیم رو غلتک
حتی من در همین رابطه فعلی که دارم در شرایطی که امروز هستم قطعا تکامل من طی شد
در این مسیر بارها من به تضاد خوردم و گاها تضادهای سخت و مشکل
اوایل میگفتم چون من عضو سایت هستم و استاد در فایل ها گفته اینجوری باشین فلان رفتار کنین گاها به مشکل برمیخوردم و ناراحتی بین ما پیش می اومد
اما ی روز گفتم تمرکز کن ببین این مسائلی که باعث ناراحتی میشه واقعا مسائل مهمی هستن؟
انصافا دیدم اندازه پشیزی اهمیت ندارن و من چقدر بچه گانه رفتار میکردم
مثلا همسرم وقتی در حال طراحی هست مث اینکه نیاز به تمرکز خاصی داره من هی باهاش حرف میزدم و اونم میگفت صبر کن که من میگفتم چرا به حرف من توجه نمیکنی
اما گفتم چه اشکال داره من اجازه بدم طراحیش که تموم شد موضوع رو بیان کنم؟؟
و امثال چنین رفتارها که زیاده
و خدارو شکر روز به روز رابطه ما عاشقانه تر و خوشحال تر پیش میره
یاد حرف استاد افتادم که میگفتن اوایل رابطشون با مریم جان باید کلی منتظر میموندم که میکاپ مریم جان تموم بشه تا بخوایم جایی بریم و با اینکه درون خودم سختم بود اما چیزی نمیگفتم تا اینکه خود مریم جان به حدی از رشد رسیدن که صورت زیبای خودشون رو بدون هیچ میکاپی دوست دارن
و خدایا هزاران بار شکرت که اصولی به نام تکامل وجود داره و همین مسیر رشد چقدر زندگی رو برای ما لذت بخش تر میکنه
یا حتی در زمینه شغلم که بارها گفتم
اوایل من کلا ی رقابت خاصی با همکارا داشتم که هر روز روش فروش اونارو چک میکردم
یا حتی هر ترفندی رو پیاده میکردم که مشتری بیاد از من خرید کنه
یا هزاران آپشن رو جنس ها میزاشتم که فلان قطعه رایگان هست مشاوره رایگان نصب و راه اندازی رایگان تا مشتری از من خرید کنه
یا هر روز از صبح تا شب مث ی دارکوب به ذهنم میکوبیدم که ای وای ظهر شد عصر شد شب شد چرا چیزی نفروختم
اما به لطف این سایت مقدس و دوره زیبا و پر بار روانشناسی ثروت اینقدر به لطف الله باورهای قدرتمند ثروت ساختم و هر لحظه با این باورها زندگی میکنم که سهم من شده تهیه جنس با کیفیت و اورجینال و فقط اطلاع رسانی به مشتری
و مابقی مسائل به خدا ربط داره اون باید سهم خودشو اجرا کنه
که هر لحظه معجزه وار خداوند پاداش این باور منو بهم میده
خدایا هزاران بار شکرت
و حتی خدا میدونه من خودم شخصا از لحاظ شخصیت بعد این دو سال به چه درجه ای رسیدم که تنها و تنها به خودم و رابطم و شغلم و این سایت بها میدم و مابقی برای من اصلا به چشم نمیان که بخوام حتی بهشون فکر کنم.
و خدارو بابت این همه رشد زیبا و سالم سپاس گذارم
خدایا هزاران بار شکرت
خدایا هزاران بار شکرت
خدایا هزاران بار شکرت
سلام ساناز جان
ببخشید من یه سوال داشتم گفتم از شما بپرسم شاید تونستید منو کمک کنید
راستش من چند وقته دارم ردی خودم کار میکنم با حس خوب،بعدش حسم گفت که الان باید تو زمینه هایی که مشکل داری تو زندگیت اقدام کنی برای تغییر
و منم اقدام کردم و کارایی که لازمه رو انجام دادم و دقیقا موقعی که میخواستم اون کارو به انجام برسونم.یهو حالم بد شد،خیییییییلی بد،الان همه بدنم درد گرفته،یه دردای عجیب غریبی که نگممممم
یعنی چند وقته من کلا افتادم رو زمین
بنظر شما این مقاومت ذهنمه که اون تغییرات رو انجام ندم؟
یا مشکل از جای دیگه س؟
واقعا من دیگه نمیدونم باید چیکار کنم!
الانم هر کاری میکنم حالم بهتر نمیشه
شما که روی خودتون کار کردید میتونید منو راهنمایی کنید
《به نام خداوند بخشنده مهربان》
خدایا من هرچی دارم از آنِ تو، خدایا من هیچی از خودم ندارم و هرخیری که از جانب تو بمن برسد باز من فقیر توهستم، خدایا من نمیدونم من بلد نیستم تو هدایتم کن…
سلام به استاد عزیزم و بانو شایسته مهربان امیدوارم که سالی پربرکت و سلامتی داشته باشید
سلام به همه دوستان عزیزم امیدوارم که بهترین ها براتون رقم بخوره
خداروشکر میکنم که آخرای سال 1403 برای منو عشقم خیلی فوقالعاده گذشت و چقدر از لحاظ مالی، روابط، سلامتی و… پیشرفت کردیم و چقدر از درون حالمون خوب شد و همه هم بخاطر برکت و تمرکز روی این سایت بینظیر و انجام تمرین هایی که استاد و بانو شایسته گُل برای ما آماده کرده بودند…. الان تقریبا یکماه از آخرین کامنتم میگذره که توی قسمت 19 گام به گام گذاشتم و اینقدر خوشحال و خوشنود از این همه اتفاقات خوب بودم که یه گام جلوتر رو دیدم و اصلا متوجه نبودم که باید گام 20 رو ببینم و کامنتش رو بذارم بعد بیام گام 21 ولی خب اینو به فال نیک میگیرم و میگم الخیر فی ما وقع حتما یه خیری بوده….
نمیدونم باید از کجا شروع کنم فقط میتونم بگم آقا خانم دوست عزیز من از یه شرایط خیلی نامناسب به یه شرایط خیلی عالی رسیدم فقط و فقط با تمرکز روی این پروژه و احساس لیاقت فقط طی نزدیک به دوماه فعالیت جوری شرایطمون خوب شد که نتونستم بین کارم و اومدن توی سایت تعادل ایجاد کنم و جای همتون سبز امسال با عشق دلم و مادرش رفتیم شیراز حسابی خوش گذروندیم و چقدر به صورت عملی تمرین های استاد و بانو شایسته رو اجرا کردیم و چقدر کنترل ذهنهامون و تقوا کردنهامون مارو به جاها و کسانی هدایت کرد که غیرقابل پیشبینی بود و چه نعمتهایی غیرمنتظره ای وارد زندگی ما شد… مثلا پسرعموی بنده سه سال کوچ کرده رفته شیراز، ما میخاستیم خونه اجاره کنیم برای چند روز ایشون خونه اشو بصورت رایگان با تمام وسایل و امکاناتش دراختیار ما گذاشت حالا من ده سال که پسرعمو و همسرشون که سه سال ازدواج کردند رو ندیدم خیلی جالبتر از اینا این بود که خودشون رفتن باغ باجناقش و 5 شب نبودند.. (خب اینا همش بخاطر آموزشهای استاد عزیزم و هدایت شدن بانو شایسته مهربون که باعث میشه همه ما مثل یه زنجیر بهم وصل بشیم و با یه ایده ساده همه به راحتی و ثروت برسیم) حالا خیلی اتفاقات جالب و دوستداشتی برامون افتاد از اعتماد به خدا و اجازه دادیم خدا برامون برنامه ریزی کنه و ما فقط خوش بگذرونیم انشالله با تمام جزئیات توی یه فایل مناسب براتون تعریف میکنم و امیدوارم برای همه ما اتفاق بیفته و هی تکرار بشه…. خدایا شکرت
خب بریم سراغ این جلسه که من خیلی باهاش حال کردم و چندین بار دیدم و میخام یه خلاصه از درکم رو بنویسم
شجاعت حرکت کردن در مسیر:
این جمله خیلی آشنایی برام…. این روزا من خیلی توی مسیرهایی که دوست داشتم حرکت کردم و از خودم شجاعت نشون دادم و چقدر هم برام مثمرثمر یاد این شعر می افتم که میگه: تو خود پای در ره بنه و هیچ مپرس خود راه گویدت که چون باید کرد… خب تو اغلب موارد من خیلی از حرکت کردن میترسیدم که بعدش چی میشه سُودِ یا زیانِ؟؟ و همین باعث میشد حرکت نکنم یا اینکه آیا به این مشتری یا مالک زنگ بزنم یا نه؟ زنگ بزنم بهم بد جواب بدن چی؟؟ و هزارتا اگر و اما که ذهنم میگفت که من شجاعت نداشته باشم برای حرکت کردن تو مسیری که دوست دارم تازه خیلی وقتا هم یجوری کار میکرد که منو از شغلی که دارم خسته کنه و به یه شغل دیگه برم با این ترفند که تو علاقه نداری و این شغل شغلی نیست که تو دنبالشی و…… و چقدر فرصتهایی رو از دست دادم چون شجاعت حرکت کردن تو مسیر رو نداشتم، بازهم خداروشکر میکنم که با این مسیر و سایت الهی و استاد و بانو شایسته هدایت شدم و مسیرم رو پیدا کردم و میتونم بگم یه چنددرصدی شجاعت پیدا کردم..
هر روز منتظر یه معجزه باش:
این جمله رو من توی قانون آفرینش از استاد یاد گرفتم و خودمو متعهد کردم که هر روز منتظر یه معجزه باشم تو زندگیم، حالا من یه خط درمیون این جمله رو تکرار میکنم یا مینویسم ولی از زمانی که متوجه شدم یه معجزاتی تو زندگیم رخ داده که باورش سخت ینی اگه من میخاستم با عقل خودن جلو برم هیچوقت این معجزات رو لمس نمیکردم، مثلا فروشنده و خریدار میان مغازه و میگن شما برای ما قرارداد بنویس درصورتی که خودشون از سایت دیوار باهم آشنا شدن و خریدار ملک رو پسند کرده و میتونستن برن املاکی که آشنا خریدار بوده ولی فروشنده مجابشون کرده که بیان املاک ما و ما بنویسیم…. یا اینکه بریم مسافرت خونه رایگان دراختیارمون بذارن و هزاران معجزه دیگه… پس هر روز منتظر یه معجزه باش
وقتی متعهد باشی و حرکت کنی درها رو خدا برات باز میکنه:
بازم مصداق این شعر تو خود پای در ره بنه و هیچ مپرس خود راه گویدت که چون باید کرد
تو قدم اول رو بردار قدم بعدی رو خدا بهت میگه یه موقع هایی به یه فروشنده هایی زنگ میزنم که قبلا اصلا جواب نمیدادند ولی اینبار جواب میدن و کلی ابراز علاقه میکنن که من براشون بفروشم و این کار فقط با یه نشونه انجام میشه و من فقط قدم برمیدارم و میگم چشم، درصورتی که انجام دادنش برام خییییییییییلی سخته برام و چقدر باید تقوا کنم تا اینکار رو انجام میدم و وقتی انجام میدم چقدر نتیجه عالی و غیرقابل پیشبینی میگیرم ینی یه فایل هایی دستم میاد که مالک اصلا مسخ من میشه و به هیچ املاکی نمیسپاره و چقدر تو فروش اون ملک بهم کمک میشه با این تصمیمم.. خدایا شکرت
باید حرکت کنی و ایراداتت رو رفع کنی:
مثل این میمونه تا یه کتابی رو شروع نکنی به خوندن متوجه نمیشی که چقدر روخوانی و املاء نوشتاری درسته یا غلطه باید بخونی ایراداتت رو معلمت بگیره و صحیحشو بهت بگه بعد میتونی با تمرین کردن روخوانی خوبی داشته باشی، دقیقا مثل همین قوانین میمونه اگه من نوعی درخواست نمیکردم از خدا که منو هدایت کنه و من هم توی این مسیر قدم برنمیداشتم شاید هیچگاه ایراداتمو متوجه نمیشدم و مثل بدنه جامعه داشتم زندگی میکردم ولی با یه حرکت کردن خدا آرام آرام با تکامل بهم کمک کرد ایراداتمو متوجه شدم و برطرف کردم تا یه حدی
تکامل ربطی به زمان نداره به تعداد تجربه ها و آرام آرام پیش رفتن ربط داره:
توی یه فایلی استاد درباره تکامل صحبت میکنه حالا یادم نیس کدوم فایل رایگان یا محصولاتشون بود ولی میگفتن که تکامل اصلا به زمان ربطی نداره ولی به تغییر یه باور ربط داره که میشه با تغییر باور به یه مدار درآمدی بالاتر رفت.. ولی الانم که نگاه میکنم میبینم من توی کارم باتجربه تر از سالهای قبل شدم و شیوه کاریم به کلی تغییر کرده و چقدر روی درآمد تاثیر مثبتی گذاشته و تکاملم به راحتی طی شده خداروشکر
تو قسمت پایانی این فایل استاد درباره هدف صحبت میکنند که اون زمین رو توی شهرک دریا میخرن و 30 برابر سود میکنند ولی نمیفروشند چون برنامه ای نداشتن ولی به محضی که برنامه دار میشن مشتری میاد باز از ایشون با 15 برابر سود میخره پس نتیجه میگیریم که توی هر کاری نیاز به یه هدفی داشته باشیم تا مسیر برامون هموار بشه.. حالا من خودم یه چندوقتیه که دنبال فروش مغازه ام هستم ولی خوب تا به الان انجام نشده تازه متوجه شدم که باید هدف داشته باشم برای بعد فروش مغازه ام حالا جالبیش اینجاس که به محض اینکه امروز تعیین کردم که با فروش مغازه ام میخام چیکار کنم مشتری زنگ زد بهمین راحتی حالا درست فعلا نخریده ولی این نشانه ای عالی برای تائید قوانین جهان هستی
خداروشکر هزاران بار شکرت خدا
در آخر هم میخام درباره توکل بنویسم که بگم توکل با ایمان درسته مثل صبر با ایمان میمونه ینی ایمان داشته باشی که با این صبر میتونی به خواسته ات برسی و توکل با ایمان هم همینه ایمان داشته باشی که خدا همه کارهاتو انجام میده خدایا شکر
استاد و بانو شایسته عزیزم خیلی دوستون دارم عاشقتونم از راه دور میبوسمتون بغلتون میکنم ماچ بوس بغل به امیددیدار تو پرادایس
خدایا شکرت بخاطر امروز که بهمون اجازه زندگی کردن و خلق زندگیمون رو دادی
با خدا باش و پادشاهی کن بی خدا باش وهرچه خواهی کن
خدایا شکرت
ایاک نعبد و ایاک
به نام خداوند مهربانم خدایی که منبع عشق و خوبی و ثروت ست برای همه بندگانش
سلام استاد زیبا سخنم سلام مریم جانم
متعهد باش که همواره ورودی مالی داشته باشی
متعهد بودن یه نوع با خودت کنار اومدنه
وقتی تعهد میدی جسارت به خرج میدی و حرکت میکنی و اقدام برای تغییر کردن و متفاوت زندگی کردن از بقیه و در نتیجه نتایجت هم متفاوت میشه
تعهد دادن در اصل داری با ذهنت روبرو میشی و میگی من میتوانم و حرکت میکنی و عمل میکنی
با تعهد دادن خداوند هم دستانشو برات میفرسته
وقتی تعهد میدی باید صبور باشی و توکل کنی به خدای احد و واحد و بذاری تکاملت طی بشود
و امیدوار و با ایمان و با احساسه خوب به زندگیت ادامه بدی
و مدام باید حواسمون به احساس و توجه و فرکانسمون باشد و خداوند یه سیستم ست و به فرکانسهای ما پاسخ میدهد
وقتی فرکانسمون تغییر کند زندگیمون تغییر میکند
استاد ممنونتم برای فایل قشنگتون
مریمجانم ممنونم برای این نوشته زیباتون که پر از درس و ایده و آگاهیهای ناب بود
من که از خوندنش و از نوشتن خودم لذت بردم
و خداوند هم اینجا و برای نوشتن منو هدایت کرد
خدایا شکرت سپاسگزارتم
بنام خداوند هدایتگر ( ان علینا للهدی)
سلام به استاد عزیز و خانم شایسته گل و دوستان هم فرکانسی عزیز
گام 21: مرور چند اصل برای تصحیح دوباره مسیر
شریک داشتن:
وقتی قانون را بدانیم و اصل آن را درک کنیم برای اجرای ایده ها نیازی به شریک نیست و کافی است با توکل به خدا قدم برداریم. با قدم برداشتن حتما ایده ها و اتفاقات و آدمهای مناسب در مسیر ما قرار می گیرند و درها باز می شوند. احساس نیاز به شریک در واقع شرک است.
توکل:
توکل با امید می آید. فردی که توکل داشته باشد، امید دارد و هر که امیدوار باشد قطعا در مدار دریافت الهامات و هدایت ها قرار می گیرد و به مسیر درست هدایت می شود .
قانون تکامل:
کل جهان بر اساس قانون تکامل کار می کند. برای کوتاه کردن زمان تکامل باید تجربه کسب کرد. تکامل به زمان ربطی ندارد و به تعداد تجربه ها و بهبودهای جزیی مستمر ارتباط دارد.
– به بهانه کار کردن روی خودمان نمیشه ورودی مالی خود را قطع کنیم. همیشه باور اینکه باید ورودی مالی داشته باشم باید توی ذهنمون باشه.برای رسیدن به موفقیتهای مالی نیازه که خیلی باورها که تعداد زیادی از آنها هم مخفی هستند توی ذهن ما اصلاح بشه.
– کنجکاوی و الگوهای تکرار شونده به درک درست قوانین جهان خیلی کمک می کنند.قوانین طبیعت و داستانهای قرآنی در درک قوانین کمک کننده هستند. البته باید درک صحیحی از آیات قرآن داشته باشیم که گمراه نشویم. برای درک صحیح ایات قرآنی باید آیات متعدد را در مورد ریشه یک کلمه بررسی کرد و چندین ترجمه را مقایسه کرد و در ترجمه ها به پرانتزها که در واقع نظر مترجم هست توجهی نکنیم .
در پناه خداوند شاد و سلامت و سعادتمند و ثروتمند باشید.
شیوا : به نام خداوند بخشنده و مهربان خداوند بزرگ فرمانروای جهانیان خداوند برنامه ریز هدایتگر خیرخواه خداوند شگفتی ها
*قانون تکامل
تمام جهان براساس قانون تکامل پیش میره.تکامل یکی از پایه ای ترین قوانین جهانه.
تکامل به معنی طی شدن زمان طولانی تر نیست بلکه به تعداد تجربه ها ربط داره . به معنای شروع کردن از قدم های ساده و هر بار بهبود ان قدم ها به صورت مستمر است.
تکامل به معنای تجربه کردن ، درس گرفتن و استفاده از آن درس ها در قدم های بعدی است.
زمان و میشه با تجربه کردن کوتاه کرد ولی اگه یه بارم چکش و برنداری ، یه بارم عمل نکنی ، یه بارم اقدام نکنی ، 500 سالم بگذره تو تکاملت رو طی نکردی.
*توکل و حرکت
ما باید همواره مسیر فکریمونرو درست کنیم ، اصلاح کنیم ، کنترل کنیم.
وقتی جسارت حرکت کردن پیدا میکنی خداوند درهای بیشتری برات باز میکنه.
وقتی آدم واقعا بخواد خداوند دست هاش رو میاره و اتفاقات رخ میده . اتفاقات میتونه بیفته معجزات میتونه رخ بده و درهای رحمت خداوند باز میشه.
هرکسی با تمام وجود حرکت کنه خداوند درهارو باز میکنه خداوند دل هارو نرم میکنه براش . وقتی آدم متعهد باشه و حرکت کنه درها باز میشه. حتما درها باز میشه. حتما راه ها گفته میشه . حتما کمک ها میاد حتما اتفاقات خوب میفته آدم باید ایمان داشته باشه و حرکت کنه و ناامید نشه . نه این که مسیر همه ش گل و بلبل باشه اما باید ادامه بدی ، حرکت کنی و ایرادهارو پیدا کنی.
توکل یعنی ایمان داشته باشی که خداوند در تمامی زمینه ها هدایتت میکنه ، کمکت میکنه و امید داشته باشی.کسی که توکل کنه امیدداره و کسی که امید داشته باشه کارها براش انجام میشه.
*ورودی مالی
متعهد باش که همواره ورودی مالی داشته باشی.
شما باید همواره ورودی مالی داشته باشید.
آدم باید همیشه پول بسازه آدم باید همیشه ورودی مالی داشته باشه . هرچند کم و در اسکیل کوچک تر.
*جملات تاکیدی امروز ؛
تو باید ادامه بدی ، حرکت کنی و ایرادهارو پیدا کنی.
تو باید همواره مسیر فکریت رو درست کنی ، اصلاح کنی و کنترل کنی.
بسم الله الرَّحمن الرَّحیم
خدایا تنها تو را میپرستیم و تنها از تو یاری میجوییم.
سلام به استاد بزرگ و استاد شایسته عزیز.
و سلام به دوستانی که ندیده دوستشون دارم و هرچند از لحاظ فیزیکی دور از هم هستیم ولی از هر دوستی که تا الان داشته ام بمن نزدیکتر و یاریگر اند.
این روزها احساس آرامشی وجودم رو احاطه میکنه. بعضی ساعات روز خیلی حسم عالیه و قلبم یه شادی و خوشحالی عجیبی داره که قبلا درکش نکرده بودم. من بهش میگم احساس مقدس.
دیگه عجله ندارم که زودتر برسم تا دیر نشه.
قلبم یک اطمینان خاصی پیدا کرده که میشود هرآنچه تاحالا فکر میکردم برای من غیر ممکن است.
البته این همه احساسات خوب در یک لحظه اگه حواسم رو جمع نکنم، دیگه نیستند!!انگار اصلا وجود نداشته اند. همون زمانهایی که یادم میره نباید تمرکزم رو خرج موضوعات بیهوده کنم. اولش حواسم نیست که چطوری به دام ذهنم میفتم از یه موضوع کوچیک که حتی فکر نمیکنم اینقدر مهم باشه دوری کردن ازش شروع میشه وقتی به خودم میام میبینم صدای ذهنم بلند شده و نشخوار های ذهنم دارن از هر روزنه ای وارد میشن تا منو تبدیل به یه آدم بی هدف و سرگشته و نا امید کنن….
ولی خوبیش اینه که حالا دیگه یاد گرفتم این احساسات بخشی از من نیستن، من مجبور نیستم اینا رو با خودم بکشم من میتونم اینارو از خودم دور کنم میتونم اگه بند هاشونو ببرُم و از شرشون راحت شم. در جریان این پروژه هم بارها این اتفاق افتاد و هر وقت سریع به خودم اومدم سریعتر حالم خووب شده و وقتهایی هم بوده که حتی یکهفته دربر گرفته این زمینگیر شدنم. به محض دوری از سایت و آموزشها نجواها بلند ترن و وقتی میام داخل سایت حالا فرقی نداره یه کامنت بخونم یا فایل ها رو بشنوم احساس مقدسم میاد به کمکم. خیلی معجزات اینچنینی زیاد دیدم توی این چند روزه.
و هر بار متعهد تر میشم برای حضور بیشتر توی این دانشگاه توحیدی.
برام خیلی جالبه که دقیقااونچیزی که لازمه رو میشنوم و این همیشه برای من این دانشگاه رو از تموم دنیا متمایز میکنه.
افت و خیز داشتم ولی مهم اینه هر بار قویتر بلند میشم از جام و قدهام محکم تر میشن.
مهم اینه یه چیزایی دارم میفهمم.
مهم اینه خدا رو بیشتر دوستش دارم.
مهم سبکی قلبمه و اینکه تا آخر عمرم میتونم هر روز بهتر شم.
استاد از اون ته ته های قلبم جایی که برای هرکسی نمیتپه ازتون سپاسگزارم. خدا خودش هرجور میدونه بهتون پاداش اینهمه خوبی رو که در حق من کردین رو بده.
با نام و یاد خدای عزیزم، دوست و رفیق پایه همه لحظات زندگیم
سلام به استادهای عزیزم و دوستای غار حرایی (به قول سعیده شهریاری عزیز)
نشانه اتصال به خداوند همین حالیه که من الان دارم.
از دیگر نشانه هاش کم شدن عجله است.
یه نشونه دیگه اش هم لذت بردن بیشتره.
دیروز بعد از خوندن کامنت آقای امیری عزیز به خودم گفتم تو باید شاکر این آزادی زمانی و مکانی که داری باشی. باید رهاتر باشی و سعی کنی کم کم دستت رو از لبه صخره ول کنی تا بتونی بین زمین و آسمان معلق بشی و این احساس رو تجربه کنی.
همین امروز که پاشدم یه نشونه عالی دیدم که مسافرهای عزیزم که الان تو ایران هستن و دارن از سفری که براشون تدارک دیدم نهایت لذت رو میبرن پیام دادن که ما میخوایم بازم بیایم و یه برنامه برای شمال غرب و غرب ایران هم بهمون بدید و من غرق در شادی شدم که بله داره جواب میده و خداوند داره سمت خودش رو انجام میده، پس این همه عجله و نگرانی و هول کردن برای چیه.
در همین راستا شروع کردم بدون نگرانی به خوندن قرآن و عجب نکات عالی از آیاتی که زمانی هیچ درکی نسبت بهشون نداشتم، درآوردم (البته به اندازه فهم الانم).
بعد خدای درونم گفت امروز هوا آفتابیه و برو بیرون. به همسرم زنگ زدم که میام دنبالت با هم پیاده برگردیم خونه.
رفتم بیرون. و خدا رو شکر محلمون چقدر پارک داره. یکی هم که جلوی خونمونه و من مدتها بود نرفته بودم.
خلاصه رفتم و تو یکی از پارکا 2 تا خروس و یه مرغ دیدم و چقدر به کاراشون خندیدم.
برای خودم نرگس خریدم گفتم حیفه که این گل خوشبو که دیگه فصلش هم تموم میشه رو به خودم هدیه ندم.
کمی تاب بازی کردم چون خیلی لذت میبرم و منو میبره به روزای بچگیم.
وقتی داشتیم میومدیم سمت خونه از کنار یه کبابی رد شدیم و به همسرم گفتم میای بریم؟ اونم قبول کرد و با هم رفتیم وخدا رو شکر به چه محیط تمیزی هدایت شدیم و پر از مشتری بود و جای همه خالی، عجب کبابی بود.
اومدیم خونه و من با حال خوب شروع کردم به گوش دادن این فایل.
اگه سپیده سابق بودم میگفتم نه چرا برم بیرون و وقتم رو هدر بدم. باید بشینم کار کنم و فایل گوش کنم.
اما سپیده ورژن جدید میخواد از زندگیش بیشتر لذت ببره.
میخواد قدر لحظاتش رو بیشتر بدونه و فکر نکنه مسابقه داره و باید بدو بدو از بقیه جلو بزنه.
آپدیت جدید سپیده طوریه که میدونه همه کارها در زندگیش اهمیت داره و اگه بتونه با احساس خوب همه کارهاش رو انجام بده، این انرژی خوب لاجرم تبدیل میشه به اتفاقهای خوب. چون انرژی از بین نمیره و فقط از شکلی به شکل دیگه در میاد.
سپیده جدید سعی داره تک بعدی و ربات نباشه و زندگی رو زندگی کنه چون میدونه اگه باورهای مناسب داشته باشه، حتی کارهای کوچکش هم نتایج بزرگی خواهند داشت. پس عجله و رو فکر خودت حساب کردن نداریم.
به قول استاد اگر تا ابد در مسیر نادرست بدویی، هیچوقت به مقصد نمیرسی. انشالله بتونم در صراط مستقیم بمونم و هی تو خاکی نرم.
استاد و خانم شایسته عزیزم ازتون ممنونم که با مشعلتون این راه هموار جنگلی رو برای ما روشن کردین تا بتونیم به سلامت و شادی این مسیر رو طی کنیم.
به نام خدای هدایتگرم
سلام به همه ی عزیزان
گام21
من الان تو جایگاهی هستم که باید حرکت کنم قدم بردارم کوچلو کوچلو پیش برم
دقیقا منم مثل همون دوست عزیزی که سوال کرده بودن که حوزه ی عشق و علاقه شون و پیدا کردن تقریبا مهارت های کافی و بدست اوردن بحث باورسازی و تجسم انجام میدن ولی هنوز نتونستن از کارشون به درآمد برسن
چیزیه که منم مدتهاست درگیر شم ولی من ایراد کارو میدونم کجاست
من بدلیل یه سری ترسها و کمالگرایی ها که باید حتما اول تو حوزه ی کاریه خودم حرفه ای بشم بعد شروع کنم و باورهای محدود کننده ی دیگه ای که دارم هنوز نتونستم حرکتی بکنم
که مهمترین باگی که در حال حاضر درگیرشم و دارم روش کار میکنم بحث کمبود عزت نفسه که با دوره ی بی نظیر عزت نفس دارم قدم به قدم روی خودم کار میکنم و یقین دارم که اگه همین بحث عزت نفسم درست بشه و بتونم یه شخصیت محکم و قوی در خودم بسازم و بر ترسهایی که دارم غلبه کنم خیلی از مسائلم خود به خود حل خواهد شد
از خدا میخوام کمکم کنه در این زمینه خیلی بهتر و متمرکزتر روی خودم کار کنم
موضوع دیگه ای که باید تمرکز بیشتری روش بزارم توحیده
توحید عملی که ایمان حرکت کردن، توکل کردن و بهم بده شجاعت و در دلم زنده کنه
خدایا خودت هر بار ایمان مو قوی تر کن،خدایا تو هر بار توحید و توی قلبم جاری کن و کمکم کن که فقط روی خودت حساب کنم
در پناه رب العالمین شاد و سلامت و سعادتمند باشید.
به نام خداوند مهربانم خدایی که دوست دارد ما ثروتمند شویم و جهان رو زیباتر کنیم برای زندگی
سلام به استاد عزیزم سلام به مریم جانم و سلام به همه دوستان همدارم زنده و سلامت باشین
توکل و تکامل و ایمان و تعهد و احساس خوب و فرکانس خوب رو همه میدونیم اما مهمتر از همه عمل است که به چه اندازه عمل میکنیم به این چیزهایی که میدونیم اگر عمل نباشد در هر کاری بی نتیجه است مثل آب تو هاون کوبیدن ست
پس باید متعهدانه به اون چیزی که میشنویم و درک میکنیم و میفهمیم و باور میکنیم حتما عمل باشد تا درهایی از نعمت و ثروت به زندگی و کسب و کارمون باز شود
عمل کردن نشانه توکل و ایمان ست نشانه باور و فکر درست ست
امروز این نشانه من بود که باید تعهد و توکل
در همه کارها داشته باشم و خداوند رو تنها منبع قدرت بدانم و امیدم رو از دست ندم
خدایا به من توان بده و هدایتم کن به آن چیزی که از این قوانین بوسیله دستانت که استاد عباس منش عزیزم است بفهمم و عمل کنم تا زندگیم تغییر کند و اون جور که دوست دارم زندگیم را بسازم و لذت ببرم
خدایا ممنونتم شکرت سپاسگزارتم
به نام خدا
گام 21
سلام استاد و خانم شایسته عزیزم و دوستان مهاجر به مدار بالاتر ، دیروز یک تضادی برام پیش اومد و بهم ریختم و اون هم فوت یک جون 25 ساله که از اقوام دورمون بود ، خب اولش شوکه شدیم و چون مامانم هم خونمون هست هی از این موضوع صحبت میکرد به چندین نفر زنگ که چرا این جوون فوت شده و دلسوزی میکرد ، کنترل ذهن برام سخت شده بود تا اینکه بعدازظهر رفتم بیرون تا برم پیش خیاط برای پرو مانتویی که بهش داده بودم تا برام بدوزه ، در طول مسیر با خودم حرف میزدم تا حالم یکم بهتر شد و بعد شروع کردم به سپاسگزاری برای اینکه الان یک ماه مونده به عید نوروز همه در تب و تاب هستن یکی مبلاشو عوض میکنه ، یکی فرششو عوض میکنه و خدارو شکر هوا هم عالی و بهاری بود ، رسیدم نزدیک پارک یه حسی بهم گفت برو داخل پارک تا حالت بهتر بشه ، رفتم یه دور پیاده روی کردم و بوی بهار رو استشمام میکردم و حالم اونقدر خوب شد که از سپاسگزاریم اشک توی چشمام جمع شد و احساس سبکی خوبی داشتم و بعدش رفتم پیش خیاط .
وقتی هم برگشتم خونه دیگه حالم خوب بود و همش به خودم میگفتم که من به این دنیا اومدم که فقط لذت ببرم و وظیفه من و هدف من از این دنیای مادی فقط لذت بردنه.
من از اینکه تونستم کنترل ذهن بکنم و توکل کنم به خداوند تا هدایتم کنه و حال و احساسم خوب بشه واقعاً احساس قدرت میکنم و من هر روز در تمرین ستاره قطبیم از خدا میخوام که در کنترل ذهن نسبت به روزای قبل بهتر عمل کنم .