مفاهیمی که استاد عباس منش در این فایل توضیح می دهند شامل:
- به اندازه ای که قانون را بهتر درک می کنیم، به همان اندازه نگرانی های ما تبدیل به جسارت برای سازندگی می شود؛
- طبق قانون، همانگونه که یک شبه یک گونی پول از آسمان برایت نمی افتد، همانگونه نیز “سقوط” یک شبه اتفاق نمی افتد؛
- موفقیت پایدار، یعنی موفقیتی که پایه و اساس دارد، هویت دارد و هویت آن آجر به آجر با درک قانون و رشد شخصیت درونی به وسیله این درک ساخته شده است. این جنس از نتایج پایدار، خروجی یک شخصیت قوی است که با این راحتی با هر طوفانی نمی لرزد چون در مسیر خودسازی، نه تنها راهکار مقابله با طوفان را یاد گرفته بلکه می داند چطور از آن به نفع خود بهره برداری کند.
- مثل همه ی مهارت ها، مهارت شما در عمل به قانون، یک روند تکاملی دارد. این روند تکاملی با استمرار در به یاد آوردن قانون، درک قانون و تعهد برای اجرای همان مقدار درک در روند روزانه زندگی، هر بار بهبود پیدا می کند و هر بار شخصیت قوی تری در شما می سازد که به این راحتی از صراط مستقیم خارج نمی شود؛
سوالات:
1.عمیق ترین درک شما از قانون -که بیشترین تاثیر را بر تغییر ذهنیت قبلی شما گذاشت- چه بود؟
این درک، به چه شکل خود را در تجربیات زندگی شما بازتاب می داد؟ این درک چه ایده هایی به شما برای تغییر شرایط زندگی تان می داد؟ چطور با این درک به خودتان انگیزه می دادید برای ادامه مسیر، خصوصا وقتی نتایج محسوسی نداشتید؟
2. اگر تمام ثروت و دستاوردهای خود را از دست بدهید و تبدیل به یک آدم عادی شوید در حالیکه همین میزان درک از قانون را دارید، چقدر طول می کشد دوباره به جایگاه کنونی برسید؟
3. بعد از آشنایی با قانون و در شروع مسیر، چقدر قانون را باور کردید؟ چطور شک و تردیدهای اولیه را نسبت به قانون برطرف کردید که موجب شد در مسیر عمل به قانون استمرار داشته باشید؟
3. سیر تکاملی خود درباره رسیدن به موفقیت مالی را توضبح دهید. چقدر طول کشید تا از درگیری ها، مسائل مالی و بدهی، به استقلال مالی برسید؟
5. اگر با باورها و آگاهی های کنونی به 14 سال پیش که تازه این مسیر را شروع کرده بودید برگردید، چه باوری را بیشتر از همه جدی می گیرید و روی آن کار می کنید؟ چه مهارتی را بیشتر از بقیه بهبود می دهید؟ چه اصلی را از همه جدی تر می گیرید و به چه شکل عمل می کنید؟ یعنی در مسیری که تا کنون آماده اید، چه آیتمی را بیشتر از همه تغییر می دهید؟
6. پایه ای ترین باوری که موجب استمرار در مسیر درست می شود چیست؟ حتی با اینکه در شروع کار هنوز نتیجه ی مورد انتظارت را ندیده ای؟
7. چرا بعضی ها خیلی راحت تغییر می کنند و بعضی ها برای اینکه تغییر کنند خیلی باید تلاش کنند و روی خودشان کار کنند؟
چرا بعضی ها آموزه های شما را خیلی راحت باور می کنند، اما بعضی ها برای باور کردن این قوانینی که بر خلاف شنیده های قبلی آنهاست، باید خیلی تلاش کنند؟
چرا بعضی ها به راحتی توکل می کنند و تسلیم خدا می شوند و بعضی ها بسیار مردد هستند و به این راحتی به نقطه تسلیم شدن در برابر خداوند نمی رسند؟
چند کلید در باب آگاهی های این فایل و یک تمرین:
نشانه ی تغییر باورها به صورت بنیادین این است که نتایج پایدار می شوند. اما شاخص اصلی درباره اینکه فرد می تواند باورهای خود را به صورت بنیادین تغییر دهد این است که:
- چقدرمی تواند در مسیری که درباره درستی اش به آگاهی رسیده، استمرار بورزد؛
- چقدر شیوه فکری و رفتاری قدرتمند کننده ای را ادامه می دهد که در حال آموختن آن است حتی اگر در ابتدا برای ذهنش جذاب نباشد؛
- چقدر قانون را به ذهنش یادآوری می کند خصوصا در لحظاتی که کنترل ذهن سخت می شود و ذهن تمایل دارد به برگشتن به عادت های قبلی؛
- چقدر به فرعیات خوش رنگ و لعابی که در طی روز جلوی راهش قرار می گیرد، “نه” می گوید و چقدر به اصولی از قانون که اطاعت از آنها برای ذهنش جذابیتی ندارد یا سخت و حوصله سربر است، “بله” می گوید
باورهای قدرتمند کننده با استمرار در مسیر درست ساخته می شوند. استمرار در مسیر درست یعنی: تلاش آگاهانه برای ترک عادتهای محدود کننده و ایجاد عادت های قدرتمند کننده.
تلاش آگاهانه یعنی: از آگاهی های این گام ها، منطق هایی بسازیم برای اینکه آن عادت محدود کننده را برای ذهن مساوی با یک رنج کنیم و ترک آن عادت را برای ذهن تبدیل به یک لذت. سپس به صورت مکرر این منطق ها را به ذهن یادآوری کنیم تا جایی که تبدیل شوند به شیوه ی فکر ذهن مان. یعنی ذهن ما به صورت ناخودآگاه به شیوه آن رفتارها و عادت های قدرتمند کننده فکر کند و به مسائل نگاه کند. این معنای واقعی آن چیزی است که “تعهد” نامیده ایم. تعهد یعنی تبدیل باورهای قدرتمند کننده ی هماهنگ با قانون به عادت های فکری و رفتاری.
مهاجرت به مدار بالاتر، از قدم برداشتن در راستای ایجاد این عادت های فکری و رفتاری قدرتمند کننده شروع می شود. یعنی بهبود فکر، رفتار و عملکرد از همان جایی که هستید، با همان شرایط و امکاناتی که دارید.
با توجه به آگاهی های این قسمت، به این سوال فکر کنید و جواب دهید:
«حالا که میدانید نتایج پایدار، یک روند تکاملی است و یکشبه پدیدار نمیشوند، بلکه با استمرار در درک قانون و اجرای این درک در افکار، رفتار و عملکرد ایجاد می شوند، در لحظاتی که ظاهرا هیچ پیشرفت فوری و آشکاری نمیبینید، به چه شکل می خواهید انگیزه های خود را برای استمرار در این مسیر حفظ کنید و اجازه ندهید شک و تردیدهای ذهن تان، پای شما را بلرزاند؟
از خلال توضیحات استاد در این فایل، چه منطق هایی استخراج کرده اید که فکر می کنید می تواند در این زمینه به شما کمک کند تا همچنان در مسیر عمل به قانون استمرار بورزید، ناامید نشوید، درباره اینکه این مسیر قطعا نتیجه می دهد تردید نکنید و به مسیر قبلی بر نگردید؟
منتظر خواندن ایده ها و راهکارهای شما در پاسخ به این سوال و کلیدهایی که از این قایل گرفته اید، هستیم
- نمایش با مدیاپلیر پیشرفته
- فایل تصویری مصاحبه با استاد | قانون پایداری نتایج231MB28 دقیقه
- فایل صوتی مصاحبه با استاد | قانون پایداری نتایج27MB28 دقیقه
به نام پروردگار رب العالمینم
سلام دارم خدمت استاد گرانقدرم و سرکار خانم شایسته نازنینم و همچنین دوستان گرامی ام
اگر بخوام به این سوال پاسخ بدم که چه انگیزه ای باعث شد مسیر رو ادامه بدم باید به دوران قبل از آشنایی با استاد برگردم
من از همان بچگی و نوجوانی ارتباط خوبی با خداوند داشتم خدا رو دوست داشتم باهاش راز و نیاز میکردم ازش درخواست می کردم و خیلی وقتها فکرهایی توی ذهنم میومد و به واقعیت تبدیل می شدن مثلا :
وقتی کنکور دادم دوست داشتم شیمی بخونم و دبیر بشم و همین هم شد و حتی شهری که دوست داشتم برم هم همون شد
همسرم که از اقوام بود دوسش داشتم و بهش فکر میکردم و ازدواج صورت گرفت
به داشتن خونه شخصی فکر می کردم و در سریع ترین زمان ممکن و در حالی که هنوز شاغل نبودم زمینش رو خریدم
قیافه پسرم وقتی که هنوز باردار بودم رو تو خواب دیدم و وقتی به دنیا اومد دقیقا همون قیافه رو داشت و زمینه قیافه اش همچنان عین کودکیه
یکی از خواهرام دو سال ترک تحصیل کرد مامانم بهم گفت براش دعا کن دعا کردم و اجابت شد و خواهرم الان یه کارمند موفق با مدرک کارشناسی ارشده
یه همکاری داشتم که خیلی باهام لج بود و پشت سر از من بدی میکرد تو ذهنم اومد کاش از مدرسه ما بره و دقیقا روز بعدش به دستور اداره به مدرسه ی دیگه ای منتقل شد یعنی من روز بعد ندیدمش
یه بار دوست داشتم کالباس خونگی که خودم درستش میکنم برای میان وعده همکارام ببرم مدرسه روز بعدش دقیقا روز بعدش یکی از همکارام پیش بقیه از کالباس خونگی من که چند سال پیش در یه مدرسه دیگه برده بودم و ایشون هم اونجا بودن و خورده بود تعریف کرد و همکارام با اشتیاق فراوان ازم خواستن که برای اونا هم درست کنم و من هفته ی بعد درست کردم براشون
بارها و بارها پیش اومده هوس چیزی بکنم یا متوجه نیازی برای خونه بشم و همسرم که بیرون بوده خریده و برام آورده
مثلا یه بار من داشتم برنج می پختم و دیدم دم کنی ام دیگه کهنه شده و خواهرم خونمون بود گفتم کاش دم کنی جدید می خریدم و همسرم وقتی اومد خونه یه سری دم کنی برام خریده بود از یه دوستی که تازه مغازه زده بود گفتم آخه چجوری من اینو بخوام و تو بیاری گفت والا دیدم مغازه زده رفتم تبریک گفتم بعد گفتم بزار یه چیزی ازش بخرم و خواهرم رفته بود پیش مامانم اینا تعریف کرده بود و گفته بود این دوتا خیلی عاشقن خخخخ
از این مثالها خیلی دارم
و چند ماه قبل از آشنایی با استاد من برای اولین بار اسم فیلم راز رو شنیدم و توی گوگل سرچ کردم و اونو دیدم و صد در صد قبولش کردم و باورش کردم ونکته ای که برام جالب بود توی فیلم اون قسمتی که می گفت جای پارک ماشین براحتی براش پیدا میشه و من بعد اون همیشه جای پارک ماشین برامون جور میشد حتی توی تهران و اصفهان و در جاهای خیلی شلوغ این در صورتی بود که جای پارک همیشه همسرم رو عذاب میداد
نکته ی بعدی که باعث هدایت من به سمت استاد گرانقدرم شد این بود که همسرم بازنشست شده بود و همیشه بهش می گفتم یه کسب و کاری رو شروع کنه ایشون می گفت نمیدونم چه کاری انجام بدم و من تو گوگل برنامه ی( از کجا شروع کنم) که تو تلویزیون پخش میشد رو سرچ میکردم تا ببینم چه ایده هایی برای شروع یه کسب و کار پیدا میشه و به طور کاملا اتفاقی اسم استاد عباسمنش رو دیدم که نوشته بود استاد موفقیت گفتم ببینم این شخص کیه و فایلی از ایشون برام باز شد و گوش دادم اونقددددددددر صحبتاشون به دلم نشست که نگو و نپرس اصلا هم یادم نمیاد که اون فایل در مورد چی بود و بعد گوشی خوبی خریدم تا بتونم تو سایت عضو بشم و در همون ابتدا من نشانه ها رو دریافت میکردم و خیلی سریع موفق به خرید دوازده قدم شدم که پسرم استارتش رو زد و مثالهایی که استاد میداد من مصداق اونا رو تو زندگی خودم و زندگی اطرافیانم پیدا می کردم چه شکستها و چه موفقیت ها رو و هنوز که هنوزه من مرتب فایلهای دانلودی و محصولات رو گوش میدم و کامنت ها رو می خونم ولی تو نوشتن کامنت تنبلی می کنم که از خداوند می خوام توفیق نوشتن کامنت به صورت مداوم رو بهم عطا کنه
و سوال دیگه ای که پرسیده شده اینه که چه منطقی توی صحبتهای استاد پیدا کردم که منجر به ادامه دادن این مسیر شده
من از آموزشهای استاد و صحبتهاشون توی این فایل مسیر موفقیت رو پیدا کردم همون جایی که استاد ترامپ رو مثال میزنن
مسیر موفقیت کلیدهایی داره که شامل این موارده
واضح شدن خواسته و هدایت خواستن و توجه به نشانه ها و قدرت دادن به رب و استفاده از قانون تکامل قانون رهایی قانون احساس خوب اتفاقات خوب و
قانون قدرت سوال و قدرت کلام قانون اعتماد به اینکه رب العالمین پاسخ میدهد
و من در چندین مورد متفاوت به موفقیت رسیدم ولی مسیری که رفتم یکسان بوده
سرکار خانم شایسته نازنین شما و استاد گرانقدرم و همه ی دوستانم رو به رب العالمینم می سپارم