مصاحبه با استاد | قانون پایداری نتایج - صفحه 15 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2018/06/abasmanesh-3.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2024-12-31 10:11:572025-01-01 05:44:35مصاحبه با استاد | قانون پایداری نتایجشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خداوندی که همه چیز میشود همه کس را (به شرط ایمان )
سلام ونور به قلب پاک و سلیم استادان عزیزم و همه همکلاسی های قدرتمندم
گام دوم از پروژه مهاجرت به مدار بالا….
یاد گرفتم و انگار میدونستم که تصویر ذهنی نمیشه از قوانین داشت…
دقیقا احساسی رو که استاد با دیدن فیلم راز داشتن اینکه (ما اتفاقات زندگی رو خودمون رقم میزنیم با افکارمون با احساسمون )من هم این چند روزه انگار صد درصد بهش رسیدم واقعا …انگار مدارم رفته بالا که خوب درکش کردم
استاد شما خیلی بع نکته خوبی اشاره کردید همین من ،آرزو تا 6.7 روز قبل (قبل دیدن فیلم راز و خواندن فصل اول کتاب رویاها )واقعا همین فکر رو داشتم که انگار خداوند لطف زیادی به شما داشته یا اینکه شما یه ادم خاص خاص هستی ؛اما وقتی فیلم راز رو دیدم من از عمق وجود تلاش شما استمرار شما جدیت شما رو تحسین کردم این همه تغییرات شما واقعا ستودنیه به نظرم جهانیان باید به شما افتخار کنن شما یک الگوی تمام عیاری ،اونجا بود که گفتم آرزو استاد هم عینه تو یه انسان بوده اما تنها تفاوت در ایمان به مسیر و نتایجش هست ؛ تفاوت در جدیت هست که تو الان داری میوه هاشو میبینی پس تو هم میتونی آرزو جانم
استاد خیلی خوشحال شدم که اینجا این فایل با زبون خودتون گفتین که یه انسان عادی هستین با همون ترسها،نگرانی ها ،کفر و شرک و با همه خصلت هایی که همه آدمها دارن اما نکته مهم اینه که از یه زمانی تصمیم گرفتید روی خودتون کار کنید و ادامه بدید این روندو و تکرار کنید باورهای خوب و قوانین ثابت جهان رو….
●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●
افکار من داره اتفاقات زندگیمو رقم میزنه !!!
افکار از کجا به وجود میاد ؟؟؟
از طریق ورودی ها ؛من باید ورودی هامو کنترل کنم مثل تلویزیون،یه سری افراد که همش در مورد نکات منفی حرف میزنن ،یه سری افراد که حالشون واقعا خوب نیست اما انگار من بهشون میرسم ناخودآگاه دلم میخواد براشون دایه مهربونتر از مادر باشم انگار درصدد اینم که تغییر شون بدم که دقیقا احساسم بعد از جدا شدن از همون افراد خیلییییی بد میشه و همش اون حس سرزنش گری میاد سراغم که چرا این حرفو زدی من باید همیشه به خودم یادآور بشم که من قادر به تغییر هیشکی نیستم جز خودم و جز خط قرمز خودم بکنم که یه حرفی رو بیش از دو سه بار به فردی بزنم و در نهایت برسم به جایی که تا ازم نظر نخواستن بکشم زیپ دهنمو (یادت نره آرزو همون حس مخرب بعد از اون دلسوزی که برات به وجود میاد خیلی مخربه ،انگار گور خودتو میکنی دقت کن نازنینم) این حس رو بگذارم کنار و آگاهانه یه سری باورها رو در خودم ایجا کنم ،بعدش هدایت میشم انگار ایده ها میاد اتفاقات شرایط و موقعیت ها به وجود میاد و با اطمینان و عشقققق و لذت در مورد خواسته هام صحبت میکنم تجسم میکنم و درنهایت لاجرم بهشون میرسم
باید بیشتر روی عزت نفسم کار کنم
باید بیشتر از قبل به خودم برسم به فکر خودم باشم خودمو اذیت نکنم خودمو نوازش کنم قربون صدقه خودم برم و بدونم که مهم ترین ارتباط من هماهنگی با منبع درون و بقیه موارد لاجرم حل میشه
باید به قانون تکامل احترام بگذارم و رعایتش کنم با جون ودل و تمام تلاشمو بکنم که باور کمبود و عجله رو از خودم دوره دور کنم
باید ترمزهامو بردارم تا بومممم سرعت رشدم چندین برابر بشه…
باید روی کسب و کارم انرژی ،تمرکز ،عشق بزارم
خدایا شکرت به خاطر این پروژه و هماهنگیش با تصمیم و تعهد جدیدم
خدایا شکرت به خاطر نشونه خوبی که بهم دادی،خدایا من به هر خیری که ازت برسه فقیرم قربونت
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
«وَمَا رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَلَٰکِنَّ اللَّهَ رَمَىٰ»
«أَلَیْسَ اللَّهُ بِکَافٍ عَبْدَهُ»
—————————————————————–
سلام به اساتید عزیزم و دوستان همراه و گرامی
تعهد یعنی تبدیل باورهای قدرتمند کننده ی هماهنگ با قانون به عادت های فکری و رفتاری.
مهاجرت به مدار بالاتر، از قدم برداشتن در راستای ایجاد این عادت های فکری و رفتاری قدرتمند کننده شروع می شود. یعنی بهبود فکر، رفتار و عملکرد از همان جایی که هستید، با همان شرایط و امکاناتی که دارید.
دیشب تو کامنتم نوشتم که فهمیدم باید در مورد قانون تو لحظاتی که ذهنم اذیت میکنه بیشتر با خودم صحبت کنم و سعی کنم تحت هر شرایطی خودمو به احساس بهتر برسونم، صبح داشتم جلسه اول عشق و مودت رو مرور میکردم، احساسم جالب نبود اما اتفاقی که افتاد دیدم بلافاصله قانون به یادم اومد که چون تمرکزم نا خواسته روی ناخواسته هامه احساسم بد شده پس باید بیام یجوری روش کار کنم که مدت بیشتری جواب بده حسم درونی بهتر بشه ، و یادآوری قانون تغییر زاویه دید و هماهنگ کردنش با نگاه روح باعث شد آرامتر و امیدوارتر بشم و میخوام که بهش عمل کنم نگرانی هامو بنویسم و نگاه متفاوت هماهنگ با روح رو به صورت عبارات مثبت بنویسم واز اونجایی که این دلیل این نگرانی ها بیرونی و یجورایی روتین زندگیمه الان ، هرروز به خودم یادآوری کنم و احساسمو خوب نگه دارم.
قبلا سعی میکردم بیشتر اعراض کنم چون چیزی نیست که دست من باشه، اما الان میخوام به شیوه متفاوت عمل کنم و با نگاهی که احساسم رو خوب میکنه ذهنمو کنترل کنم.
به نام خدای زیبایها
سلام و درود به دوستان توحیدی
وقتی قانون باور کردم هیچ مقاومتی نداشتم انگار خدا از زبان استاد برام میگفت
همسرم بهم میگه تو ساده و خوش باوری نمیدونم شاید برای خوش باوریم هست این خودم خصلت خوبی میبینم
خدا رو شکر برام نتیجه زیادی داشت هر چند کوچک ولی از چشم قانون می دیدم جواب میداد بخدا معجزه های دیدم که الان میگم خدایا از کجا دستانت فرستادی
ولی شاید تمرکزم روی اون دستان بود فقط چون دیگه کم رنگ شدن شاید روی اونها حساب کردم
قانون باید درک کرد قورت داد یک روز نمیشه این قانون همیشه باید پایدار باشه وگرنه یو یو میشی
یک روز کسلی یک روز شادی یک روز بی حال و افسرده ای
خدا رو هزار مرتبه شکرت کاری به گرونی و دلار ….ندارم سرم تو کار خودم هست به بقیه کاری ندارم
قبلا فراوانی نمیدیدم همش تو کمبود بودم ولی الان میبینم تحسین میکنم
عادتهای محدود کننده خودمو بیشتر پیدا کنم کار کنم رو باورهای نکته برداری کنم می دونم این مسیر لذت بخشه با استمرار و استمرار
نتیجه ها هم بیشتر میشن معجزات میاد بارها دیدم
شکرگزاری هام بیشتر کنم
در پناه خدا باشید
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین
سپاس و ثنا مخصوص خدایی است که پروراننده و فرمانروای جهانهاست
این بار که این فایل را شنیدم چشمم بیناتر شد مخصوصا وقتی این پاسخ را شنیدم که؛ وقتی بر روی خودت کار می کنی اصلا نیاز نیست که چیزی را تغییر دهی، از همانجایی که هست تغییرات شروع می شود و بعد خودبخود هدایت می شوی به مسیر های بعدی
متاسفانه ما چیزی را می شنویم که اغلب دوست داریم بشنویم!
تقریبا یکسال پیش بنده از شغل قبلی ام استعفا دادم برای وارد شدن به حوزه مورد علاقه!
این تصمیم هیجانی ام در حالی بود که از آموزش هیچ تجربه ای نداشتم و ذهنم با اطلاعاتی که در این مسیر در آن جمع شده بود قانعم کرد که باید جسارت داشته باشم و وارد مسیر جدیدی بشوم،
آه چقدر خام بودم!!!
موضوع شهامتم در اقدام به یکسری اعمال قابل تحسین بود که در نهایت تجربه هایی ارزشمند را برایم به بار آورد، اما همزمان حماقتی در کارم بود که باعث می شد تا تصمیمات عجولانه و نسنجیده ای بگیرم
کسی که از آموزش هیچ سر رشته ای ندارد و فقط چند تا کتاب خوانده و چند تا دوره گذرانده و یک کتاب نوشته یک دفعه احساس استادی می کند و می خواهد آنرا به دیگران بیاموزد، حال که یک نفر تحت تاثیر مطالب کتابش به او انگیزه داده باشد!
خلاصه که با دست خودم سفره روزی ام را بستم و ورودی مالی قابل توجه ای را که داشتم در عرض چند روز به میزان بسیار کمی تقلیل دادم، با توهم اینکه من وارد مسیر مورد علاقه ام شدم و شش ماهه به درآمد می رسم!( با اینکه همه اینها را استاد می گفت در همه جا و حتی در این فایل)
بقیه داستان را احتمالا می توانید حدس بزنید …
این جهل و عجله انسان تمامی ندارد.
اصلا طرز بیان این آیه قرآن هم دارد این رفتار مرا توضیح می دهد که وَیَدْعُ الْإِنْسَانُ بِالشَّرِّ دُعَاءَهُ بِالْخَیْرِ ۖ وَکَانَ الْإِنْسَانُ عَجُولًا انسان (بر اثر شتابزدگی)، بدیها را طلب میکند آن گونه که نیکیها را میطلبد؛ و انسان، همیشه عجول بوده است! اسرا 11
موضوع دیگری که در این فایل برایم خیلی به جا و حیاتی بود؛ موضوع برداشتن مقاومت ها و ترمز ها بود،
اصلا این فایل برای امروز بنده بود تا ایرادات و اشتباهاتم را بپذیرم و در صدد اصلاح بر بیایم.
این فایل ها همیشه حرف هایی نو برای ما دارند، بنده هر بار که بعد از مدتی آنها را می شنوم برایم تازگی دارند، چون مدارم تغییر می کند ولذا باید در میدان کارزار زندگی اشکالات و ایراداتم را با معیار این فایلها اصلاح نمایم.
خدا را بابت اینهمه لطف و هدایت بی نهایت سپاس می گوییم.
الهی شکرت
الهی شکرت
الهی شکرت
سلام استاد دوست داشتنی و مهربان که به لطف خداوند من با شما آشنا شدم
ازتون ممنونم که انقد فایل های زیبا میزارید که وقتی هر کدوم رو نگاه میکنم با اینکه همش در کل یه حرفو میزنین ولی خیلی متفاوتین و من خیلی از فایلاتون انرژی میگیرم از وقتی که حرفای شما رو جدی گرفتم و بهشون عمل میکنم خدا میدونه که چقد اتفاقات عالی تو زندگیم داره میافته??
از خداوند بسیار ممنونم که از شما برای من به عنوان دست هدایتگرش استفاده میکند??
دوستون دارم???
استاد سپاسگزارم که به سوالم پاسخ دادید. می دانستم که سوالم اشتباه است. شبیه قضیه گیاه بامبو است که بذرش را می کاری و بعد از 5 سال شروع به رشد می کند و در چند هفته 24 متر ارتفاع می یابد. برداشت من این است که این افراد باورهای درستی دارند. اما به خاطر یک سری ورودیهای اشتباه باورهای درستشان پوشانده شده. اما نکاتی که شما مطرح می کنید باعث می شود آن باورهای درست ریشه دوانده و به سرعت رشد کنند. من دیگر خودم را با هیچ کس مقایسه نمی کنم. اولا به این دلیل که من جای او نیستم. دوم اینکه می دانم خداوند عادل است و عدل بر جهان حکمفرماست. سوم اینکه قوانین فرکانسی برای همه یکسان عمل می کند. اتفاقات زندگی من هم در حال تغییرند. چون هر روز احساس می کنم شناختم از جهان بالا و بالاتر می رود. مشتریان قدرشناستر، ایده های بهتر، رفتارهای بهتر دیگران با من. احساس هم می کنم که باورهایم راجع به خیلی مسایل تغییر کرده. یعنی همان طور که در جلسه هفتم دوره قانون آفرینش اشاره کرده اید احساسم این را می گوید. اما چون ورودیهای ذهنم را کنترل نمی کنم احساس بدم اجازه نمی دهد اتفاقات برایم پایدار باشند.
سلام خدمت استاد عباس منش عزیز و همه اعضای دوست داشتنی این خانواده صمیمی. الان که دارم این نظر رو مینویسم حدود یک ساعت از پایان بازی بسیار جذاب و دیدنی ایران و پرتغال میگذره.
طبیعتاً من هم مثل هر ایرانی وطندوست دیگهای از صعود نکردن ایران ناراحت شدم و تا چند دقیقه بعد از بازی همش میگفتم ای کاش ضربه مهدی طارمی تو دقایق آخر بازی وارد دروازه شده بود، ای کاش تو نیمه اول اون گل رو نخورده بودیم، ای کاش بازی با اسپانیا رو برده بودیم و چندین و چند ای کاش و افسوس دیگه…
اما بعد از اینکه احساساتم فروکش کرد، یاد صحبتهای استاد عباس منش افتادم که یه سری گفتن حتی اگر بازی فوتبال رو هم نگاه میکنید از دید قوانین جهان هستی تجزیه و تحلیلش کنید.
بیشتر که فکر کردم دیدم نتیجه دیدار ایران و پرتغال نه تنها نباید من رو ناراحت بکنه بلکه باید باور و ایمان من نسبت به ثابت بودن قوانین هستی رو قویتر بکنه، به خصوص قانون تکامل.
بعد از بازی، آقای مهدی مهدویکیا تو برنامه ویژه جام جهانی با میزبانی آقای عادل فردوسیپور گفتن که ما الان نباید فقط روی یه شوت آقای طارمی تمرکز کنیم. باید وضعیت کلی تیم رو ببینیم و واقع گرایانه در مورد جایگاه فوتبال ایران و پرتغال نظر بدیم.
ایشون گفتن که خیلی از بازیکنان تیم ملی ما برای اولین بار حضور در چنین تورنمنت حرفهای رو تجربه میکنن و تعداد زیادی از بازیکنان، از جمله خود آقای طارمی، اصلاً در ردههای پایه تیم ملی بازی نکردن و فوتبال رو به صورت آکادمیک از کودکی یاد نگرفتن – چیزی که در کل دنیا داره اتفاق میفته – و به همین خاطر وقتی چنین بازیکنانی تو همچنین تورنمنتهایی مقابل بازیکنانی قرار میگیرن که از حدود 7 یا 8 سالگی دارن تو رقابتهای مختلف بازی میکنن تحت تأثیر شرایط قرار میگیرن و اگر اشتباهی کنن نمیشه بهشون خرده گرفت.
آقای فرهاد مجیدی هم در تأیید صحبتهای ایشون گفتن که اگر همین موقعیت تو یه بازی داخلی برای طارمی پیش میومد، به راحتی اون رو تبدیل به گل میکرد.
پس این نشون میده که هیچ چیزی اتفاقی نیست و اگر بازیکنان ما هم این دوره تکامل خودشون رو طی کنن میتونن تو رقابتهای حساسی مثل جام جهانی به فشارهایی که وجود داره غلبه کنن و به راحتی پیروز بشن. به نظر من یه تیم باید به درجهای برسه که از دید دیگران باختش اتفاقی به نظر برسه نه بردش.
مطمئنم آقای طارمی هم آینده بسیار درخشانی در پیش دارن و افتخارهای بسیار زیادی رو برای ایران رقم خواهند زد.
یه نکته دیگهای هم نظر من رو در صحنه حساسی که برای آقای طارمی پیش اومد جلب کرد و اون این هست که الان خیلیها دارن از آقای طارمی انتقاد میکنن در صورتی که اگر اون موقعیت اصلاً پیش نیومده بود، واکنشها کاملاً متفاوت بود.
تونی رابینز تو یکی از برنامههاش حرف خیلی جالبی زد. اون گفت که خیلی از افراد از زندگی لذت نمیبرن چرا که appreciation (قدرشناسی) رو با expectation (توقع) جایگزین میکنن.
ایشون گفتن این مثال رو در نظر بگیرید: شما سوار یه هواپیما هستید و قبل از بلند شدن، مهماندار به شما اعلام میکنه که برای اولین بار امکان اتصال به اینترنت در طول پرواز در این هواپیما فراهم شده. همه مسافرها خوشحال میشن و از این خبر استقبال میکنن. اما بعد از چند دقیقه مهماندار بهشون اطلاع میده که متأسفانه یه مشکل فنی پیش اومده و امکان استفاده از اینترنت طی پرواز وجود نداره. اینجاست که همه مسافرها شروع میکنن به گلایه و شکایت کردن. در صورتی که قبل از اون حتی ایدهای در مورد استفاده از اینترنت حین پرواز رو تو ذهنشون نداشتن. یعنی حس appreciation (قدرشناسی) اونها جای خودش رو به expectation (توقع) میده در حالی که مسافرها میتونستن روی این اتفاق مثبت تمرکز کنن که این تکنولوژی جدید به پرواز اضافه شده و میتونن تو سفرهای بعدی ازش استفاده کنن.
حالا ما هم باید قدردان این باشیم که آقای طارمی انقدر خوب بودن که تونستن تا خط دروازه پرتغال پیش برن و چنین موقعیتی رو خلق کنن. همین نکته در مورد کل تیم هم صادق هست. همه انتظار داشتن که ایران با چند گل از پرتغال شکست بخوره، اما بعد از گل مساوی، حس قدردانی بابت بازی خوب تیم جاش رو به توقع برد و ناراحتی و افسوس داد در صورتی که همه، از جمله خود من، باید سپاسگزار تلاش بازیکنان خوبمون باشیم و در عین حال به دستاوردهای بیشتر و بزرگتر فکر کنیم.
برای همه عزیزان بهترین ها رو آرزو میکنم.
این هم لینک صحبتهای آقای مهدویکیا و آقای مجیدی هست که به نظرم نکات آموزندهای داره:
abasmanesh.com
من فکر میکنم:
منظور از تکامل، تکامل فرکانسیه نه زمانی .
اینکه ایشون از بچگی شروع کنن یا طولانی مدت بازی کنن طی کردن تکامل محسوب نمیشه… فرکانسه قویتر و قویتر شدن تکامل محسوب میشه!! یکی ممکنه تکاملش رو تو یک سال طی کنه یکی تو 10 سال!!
شایدم من اشتباه متن شمارو برداشت کردم.. چون از دیشب بیدارم دارم رو باورهام کار میکنم و تازه میخوام بخوابم
خخخخخ
ممنون از اینکه برای مطالعه این نظر وقت گذاشتید دریا خانوم. من کاملا با نظر شما موافقم که زمان به تکامل رسیدن افراد متفاوت هست و تو این موضوع به خصوص بیشتر منظورم تجربه بیشتر اونها در مدیریت استرس بود به خاطر اینکه خیلی بیشتر تو چنین موقعیت های حساسی قرار گرفتن. ممکنه یه نفر فوتبال رو از بچگی شروع نکرده باشه اما تو همون مقطع کوتاه ورزشی فرصت حضور در تورنمنت های زیادی رو به دست آورده باشه و یا انقدر روی خودش کار کرده باشه که تو چنین شرایطی بتونه با ذهن باز و بدون فشار موقعیت رو مدیریت کنه. تو این مورد خاص مربوط به فوتبال، میخواستم بگم که ایران بازیهای حساس کمتری رو مقابل تیم های بزرگ انجام داده و به خاطر همین تجربشون کمتره. ممکنه من هم اشتباه برداشت کرده باشم و توضیحاتم ناقص باشه. حتما بیشتر و دقیقتر راجع بهش فکر میکنم. به هر حال ممنون از اینکه نظرتون رو با من در میون گذاشتید.
آفرین به این کامنتت. تکامل فرکانسی منظوره. هر چه بیشتر کار کنید رو باورها زودتر تکاملتون طی میشه.
سپاسگزارم دوست مهربانم
???
سلام بله کاملا درست،تکامل فرکانسی خیلی مهم ولی منظور آقای مهدوی کیا درست میگن باید در میادین مختلف با تیم های مهم روبرو شن تا تجربه کنن وباورهاشون قوی بشه که من هم میتونم این میشه تکامل ،بیشتر کارکردن روی باورها
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام خدمت تمام دوستانم سلام خدمت استاد عزیزم. و مریم شایسته عزیزم
بخش تمرینات این فایل
حالا که میدانید نتایج پایدار، یک روند تکاملی است و یکشبه پدیدار نمیشوند، بلکه با استمرار در درک قانون و اجرای این درک در افکار، رفتار و عملکرد ایجاد می شوند، در لحظاتی که ظاهرا هیچ پیشرفت فوری و آشکاری نمیبینید، به چه شکل می خواهید انگیزه های خود را برای استمرار در این مسیر حفظ کنید و اجازه ندهید شک و تردیدهای ذهن تان، پای شما را بلرزاند؟
یه تجربه از دیروز خودم بگم
من دیروز با اینکه این پروژه را شروع کردم بعد از ظهر خیلی دلم خواست برم بیرون تهران مقداری برف می آمد و باران.،، دلم هوای رفتن به فشم کرد خلاصه با دوتا از دوستان رفتیم یه کافه در فشم که البته با این دوتا دوستم خیلی هم صمیمی نیستم
من عاشق طبیعت باران و خیلی عاشق برف هستم به محض آنکه برف بیاد باید بزنم بیرون و به خودم گفتم باید برم جایی که کمی بیشتر برف بیاد که رفتیم فشم یه کافه اونجا هست خیلی دوستش دارم بعضی وقتها اونجا میرم خیلی فضای معنوی داره خیلی دوستش دارم اونجا یه شومینه داره که با چوب و هیزم میسوزه و میتونی کنارش، بشینی و نوشیدنیت و بخوری من اونجا خیلی حس خوبی میگیرم اینها رو گفتم که به اینجا برسم
وقتی با این دوتا دوستم رفتم بعد از اینکه برگشتم حس خوبی نداشتم متوجه شدم من خیلی تغییر کردم حرفهاشون رفتارهاشون برام جالب نبود البته من به اونا چیزی نگفتم ولی بعد که اومدم همه اش دیشب به خودم میگفتم آخه این چه کاری بود تو کردی خوب کسی نبود تنها میرفتی، مگه مجبور بودی با این دو نفر بری و انقدر حس و حالت بیاد پایین و کمی اولش خوددم و سرزنش کردم ولی امروز که از خواب بیدار شدم بعد از نوشتن سپاسگزاری هام و انجام تمریناتم بعد رفتم ورزش و اومدم و دیگه خودم را سرزنش نکردم و گفتم اشکال نداره این موضوع خیلی چیز ها به من یاد آوری کرد و اتفاقا از امروز من بیشتر متوجه میشم که حواسم به خودم باشه و اگر هم تنها باشم بهتر از اینه که با کسانی باشم که دیگه هم جهت و هم سو نیستیم و اتفاقا از امروز بیشتر متوجه شدم بچسبم به اصل و فراموش نکنم از کجا اومدم و باید با ایمان بیشتر ادامه دهم
ایم موضوع را برای این گفتم که من درست با شروع این دوره به چه چالشی دیروز برخوردم و اتفاقا جواب همین تمرین اول هست
من میخواخم انگیزه های خودم را برای استمرار حفظ کنم درسته دیروز کمی حالا از ظن من فرکانسم اومد پایین ولی این دلیل نمیشه که انگیزه ام را از دست بدم و من متوجه شدم که چقدر در مسیر درستی هستم و حتی یه کوچولو بخوام از مسیر خارج بشم سریع ذهنم و قلبم آلارم میده و اصلا اجازه این کارو به من نمیده و من زود برمیگردم.، خدایا شکرت
و من امروز اجازه ندادم شک و تردید پای من را بلرزاند
شک و تردید به اینکه ای بابا دیگه از مسیر خارج شدی و کاریش نمیشه کرد یا دلسر شوم یا احساس قربانی شدن بگیرم بلکه الان موقع عمل کردنه و ایمان نشان دادنه و من به جای اینکه به نجواهای ذهنم گوش کنم می یام به صدای قلبم گوش میکنم و از هدایتها پیروی میکنم و تصمیم دارم بیشتر روی باورهای توحیدیم کار کنم خدایا شکرت
تمرین دوم
ازخلال توضیحات استاد در این فایل، چه منطق هایی استخراج کرده اید که فکر می کنید می تواند در این زمینه به شما کمک کند تا همچنان در مسیر عمل به قانون استمرار بورزید، ناامید نشوید، درباره اینکه این مسیر قطعا نتیجه می دهد تردید نکنید و به مسیر قبلی بر نگردید؟
اول اینو بگم که. من چیزی که از خود استاد در این چند سال درک کردم استاد عباس منش وقتی شروع کرده روی خودش کار کنه از همان اول اول اول حتی یک مطلب کوچک یا یه قانون ساده را جدی گرفتند و به اون عمل کرده یادمه استاد در یه فایلی توضیح دادن من اولین کتابی که خوندم کتاب چه کسی پنیر من و جابه جا کرد و گفتند من از اون کتاب متوجه شدم که باید تغییر کنم و اگر ساکن باشم مثل یه مرداب میشم
من هم اون کتاب را همان زمان خونده بودم ولی چرا در من تحولی نشد هیچی به هیچی ولی استاد از همان کتاب اول و به اون کوچیکی برعکس نتیجه گرفت چون عمل کرد وقتی متوجه شد باید تغییر کنه هم مکان زندگیشو تغییر داد هم شروع کرد روی ذهنش کار کرد و تغییر دادن و ادامه دادند تا الان
من برای خودم به این نتیجه میرسم نباید نا امید بشم از هدفهای کوچک که شروع کردم نتیجه های هر چند کوچک را ببینم و دوباره و دوباره و برای همیشه دنبال اصل و قوانین باشم و از همه مهم تر عمل کنم و وقتی دارم عمل میکنم و نتیجه میگیرم دیگه اصلا برام سخت میشه که به قبلم برگردم مثل مثالی که اول کامنتم از داستان دیروزم نوشتم من وقتی دارم روی خودم کار میکنم به محض اینکه بیام از مسیر خارج بشم درونم الارم میده و نمیزاره چون زمانی که با قوانین هستم و دارم روی خودم کار میکنم مهمترین نتیجه اش که به نظرم از همه مهم تره احساس خوبه و وقتی من شک و تردید کنم یا بخوام برگردم حسم بد میشه و همین مانعه منه دیگه
البته این تجربه منه چون واقعا من اینطوری هستم
من بیصبرانه منتظر هر روزم که گام های مهاجرت به مدا بالاتر را گوش کنم و عمل کنم
و به مدار بالاتر برم چون به این دوره ایمان دارم
خدایا تنها تو را میپرستم و تنها از خودت یاری میطلبم خدایا ما را به راه راست هدایت کن راه کسانی که به آنها نعمت داده ای
خدایا من خودت را میخواهم خدایا هدایتم کن
در پناه الله یکتا باشید
سلام به استاد و دوستان هم مسیرم
بیشتر اوقاتم مطالب سایت رو میخونم گوش میدم خیلی چیزا ازتون یاد گرفتم و بابت این موضوع خوشحالم و سپاسگزار
ولی این روزا بیشترین چیزی که میشنوم کنترل ذهن هست کنترل ورودیهای ذهن،ذهنی که باید روی تمام ورودیهاش فیلتر نصب کنم هر چیزی رو توش راه ندم ساده است اما آسان نیست سهم من اینه بقیه ی چیزها رو کائنات برام ردیف میکنه ولی ذهن من عادت کرده به فرعیات خوش رنگ و لعاب و من باید آگاهش کنم و مهار کنم این چموشه بازیگوش را،در این مسیر مستمر باشم تا نتایج برام رقم بخوره قطعا نتایجی که با باورهای درست رقم بخوره باعث آرامش و حال خوب میشه و آرامش و حال خوب هم نتایج رضایت بخشی را رقم میزنن این چرخه ی حال خوب اتفاقات خوب و یادآوری آن به خودم باعث رشدم میشه من اگر یادآوری نکنم زود برام عادی میشه و یادم میره که این نتایج حاصل بودن در مسیر درست بود
به نام الله یکتا
چقدر این جمله استاد نوید بزرگی هست و آرامش دهنده به قلب آدمه که اگر درست و صحیح روی خودت کار کنی و با ایمان ادامه بدی با باورهای درست،به هر نقطه ای که برسی هیچکسی قدرت نداره که بخواد اون نعمت رو از تو بگیره و یا هیچ شرایطی نمیتونه تو رو به عقب بکشه و چیزی رو ازت بگیره….
مثل مسی مثل زیدان و ….و این یعنی توحید و توکل
هیچکس هیچ قدرتی در زندگی من نداره و منم که زندگیم رو با باورهام میسازم و مطمئن باشم که اگر در مسیر درست حرکت کنم هیچ کسی نمیتونه به اندازه ی پشیزی به من آسیب برسونه و اتفاقا عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد و خدا میخواهد….
خدایا شکرت،میشه کتاب ها و مثالها نوشت از هر کلمه ی استاد
ممنونم استاد عزیزم و مرسی خانم شایسته عزیز