مصاحبه با استاد | قانون پایداری نتایج - صفحه 23 (به ترتیب امتیاز)

667 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    افسانه نوشادی گفته:
    مدت عضویت: 824 روز

    سلام

    همه چیز باوره وقتی می دونی تو داری با باورهات افکارت زندگیتو خلق میکنی باید حواست باشه که افکار خوب به ذهنت بدی مواظب افکار و باورهایی که وارد ذهنت میشه باشی

    اگر نمی توانی با جنس مخالف رودرو صحبت کنی عزت نفس نداری، اعتماد به نفس نداری اینکه اون چه فکری درمورد من میکنه اون بالاتره و ارزشمند تره و من روم نمیشه و منو ردم میکنه و اینا نه تو ارزشمندی باید روی عزت نفس و باورهات درمورد رابطه کار کنی یه رونده با یه کلمه نمیشه حل بشه

    وقتی که تو در مسیر درست باشی نمیشه که یه دفعه نتایجی رو که به صورت پایدار و در مسیر درست به دست آوردی یه دفعه از بین بره نهه همه چیز به صورت تکاملی و درست و پایدار به دست آمده و از بین نخواهد رفت یه دفعه

    بعضی ها که زودتر از مسیر قوانین نتیجه میگیرند و این مباحث رو زودتر می پذیرند چون آمادگیش رو دارند در درون خودشون مقاومتی در مورد این حرفا ندارند زودتر نتیجه میگیرند همه چیز با تکامل طی میشه در هر مسیری، شاید تو اون مسیر تکاملی رو ندیدی و نتیجه ی بزرگ رو ببینی تعجب کنی ولی همش با تکامل به اینجا رسیده

    اگر شما استاد به این نتایج رسیدید از این مسیر اگر برمیگشتید با عشق و تمرکز و لذت هرکاری رو انجام میدادید همین نتایج رو می گرفتید یعنی کسی که باورهاش درست باشه مثل دونالد ترامپ در هر مسیری باشه زود نتیجه میگیره فقط عشق باشه تمرکز باشه نتیجه میگیری لاجرم

    چه نکته ای که از مسیر رسیدن به خواسته هام لذت ببرم از شما یاد گرفتم

    چجور بی انگیزه نشیم و بدون توقف ادامه بدیم این مسیر و وقتی میبینی از همون لحظه ی اول کار میکنی نتایج کوچک میاد دیگه ادامه ادامه تا نتایج بزرگ بیاد همون احساس خوب ،آرامش ،همزمانی ها و دیدن نتایج کوچک باعث ادامه دان این مسیر میشه ،تکرار،ادامه، عمل ،عمل به قوانین نتیجه میاد فقط با ایمان ادامه بده

    چه خوب امروز اومدم سایت ،جایزه چند درصد به شارژ کیف پولم اضافه شده بابت فعالیت تو سایت تا 30 روز آینده مرسی،من با عشق و برای خودم کامنت میزارم ولی این یه خبر خوب و یه احساس خوبی بهم داد صبحی

    مرسی.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    رویا میانکاله گفته:
    مدت عضویت: 1109 روز

    بنام یگانه خالق هستی من

    تعهد روز دوم

    سلام استادان عزیزم و دوستان هم فرکانسی

    سوال اول:

    استاد من زمانی به این مسیر هدایت شدم که تضاد بیماری اومده بود،و قبل ترش خیلی مسائل پیش اومده بود من چک و لگد خوردم تو روابط،تو پول،راحتی و سختی بعدش آخرین لگدش بیماری بود که تسلیم شدم و خدا استاد عرشیانفر فرستاد ،

    به قول شما انگار این جنس حرف زدن میدونستم از بچگی حس کرده بودم تو مجردی باهاش بودم ولی وقتی ازدواج کردم خیلی ازش دور شدم کم کم لذت بخش شد تشنه این آگاهی و تکرار بودم کتاب های زیادی رو تو یکسال خوندم

    در کنارش تغییرات حس کردم مثل اینوه پول به راحتی میومد،حالم بهتر بود.بعدش با شما آشنا شدم راستش اعتراف کنم اون اوایل که با اسناد عرشیانفر بودم یکبار فایل شما دیدم اصلا قبول نداشتم میگفتم چرا انقدر تند حرف می‌زنید اصلا ارتباط نمیگرفتم ولی بعد یکسال انگار به راحتی قبول کردم،به راحتی باورتون میکردم،اتفاقات زندگیم مرور میکردم و الگو میگرفتم

    وقتی به دستورات شما عمل میکردم دیدم آدم ها حذف شدن به راحتی،یادم از همون سال همسرم کارت یارانه بهم داد و مبلغش از ماهی 300 رسید ماهی 1600،من با این کارت هر ماه دوره 12 قدم خرید میکردم.

    منی که برای 50 تومن از همسرم خواهش میکردم به راحتی بهم پول میداد،

    کمتر مریض میشدم،

    حسم بهتر بود،

    شغل و درآمد کسب کردم عاشق خودم شدم به مسر های متفاوت هدایت شدم و وقتی که یک مدت روی خودم کار نکردم دیدم کم کم نتایج داره تغییر میکنه اونجا بود که بیشتر درک کردم که باید تو مسیر باشم اگه میخوام تجربه ها و احساس بهتری داشته باشم ،تضاد بدی گذروندم ولی درس خیلی خیلی مهمی گرفتم و نتایجش بسیار برام عالیبود ،مثل مسافرت عالی چه تنها چه با خانواده،

    درآمد بیشتر،

    شغل های دیگه هدایت شدم نتیجه اش عالی بود،

    با بچه هام خوش میگذرونم

    سعی میکنم رها باشن میبینم چقدر به من بیشتر علاقه و عشق میدن

    رابطه ام با همسرم آسمون تا زمین فرق کرده

    عاشق زندگی فعلی شدم.

    استاد من متوجه شدم که دیدن نتایج بزرگتر برای کسای که تضاد بدی دیدن زودتر میبینن.

    مثل خود شما چون همه نوع تضاد داشتید خیلی فرق داره با کسی که از اول تو رفاه و راحتی باش

    در حال حاضر دارم تمام تلاشم میکنم خودم با دیروزم مقایسه کنم

    تغییراتم رو هی مرور کنم ،نتایجم رو مرور کنم.

    خودم برای خودم الگو باشم.

    متوجه شدم مهم ترین سرمایه گذاری کار کردن روی خودم و موندن تو این مسیر ،متوجه شدم وقتی تو مسیر هستم هر لحظه امکان داره خدا یک ایده متفاوت بده و من باید عمل کنم چندین شغل امتحان کردم و نتیجه عالی گرفتم خودم وابسته نکنم .

    متوجه شدم که هر لحظه باید تسلیم باشم تا هدایت دریافت کنم و دلیل نیارم.

    منم واقعا وقتی نتایجم مرور میکنم بیشتر برام مصمم میشه که تو این مسیر باقی بمونم چون اون حس عالی تجربه میکنم شاید به خواسته های بزرگم نرسیدم هنوز ولی میدونم میرسم با دیدن این نتایج کوچولو و تایید وسپاس گزاری.

    اول کامنت اومدم اول نوشتم ولی همه جواب ها رو تو همون گفتم .

    دوستون دارم در پناه خدا شاد و پیروز باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    احمدرضا هودرجی گفته:
    مدت عضویت: 3743 روز

    سلام خدمت استاد عباس منش و خانم شایسته و دوستان با انگیزه

    دقیقا ما با افکار و کانون توجهمون دارم اتفاقات روزانه را بوجود میاریم

    چند روزی هست کار کردن روی دوره کشف قوانین را شروع کردم و کدنویسی روزانه اتفاقات عالی را برام رقم زده یعنی تمرکز و توجه به هر موضوعی اون چیز را در زندگی گسترش میده

    همزمانی فایلهای مصاحبه با استاد با دوره کشف قوانین راهکارهای عالی را بهم داده تا بتونم مدارم را تغییر بدم

    الان که با کار کردن روی باورهام و کانون توجهم نتایجی در زندگیم گرفتم همین نتیجه انگیزه ای بهم میده که این مسیر را ادامه بدم اما سالها پیش که تازه با این قوانین آشنا شده بودم هر روز این ذهنیت را داشتم که من 35 سال به روش گذشتگان باور کردم رفتار کردم حالا اگر بخوام تغییر کنم در بهترین حالت باید به همون اندازه ذهنم را کنترل کنم و ادامه بدم و این عادلانه و منصفانه خواهد بود یعنی تعهد دادم 35 سال بدون ناامید شدن و عجله کردن روی باورهای کار کنم و با این دیدگاه دیگه ناامید نمی‌شدم و حرکت میکردم و خستگی ناپذیر جلو میرفتم و دیگه ذهن نمیتونست منو از باورسازی منصرف کنه که در همون ماه‌های اول تغییرات محسوس در زندگیم دیدم و ایمانم به قوانین بیشتر شد و همیشه به خودم میگفتم اگر عدالت هم باشه باید35 سال طول می‌کشید و من بدون توقف ادامه خواهم داد اما با واکنش جهان به فرکانسهای جدید در مدت زمان خیلی کم فهمیدم که خداوند در مسیر رشد بنده هاش ناعادلانه عمل می‌کنه یعنی بیشتر از ما مشتاق موفقیت و پیشرفت ماست یعنی اگر ما یک قدم به سمت خدا بریم خدا صد قدم به سمت ما میاد و درها را باز می‌کنه ( اجیب دعوه الداع اذا دعان)

    مهم ترین کاری که باید انجام بدم استمرار استمرار استمرار و ادامه دادن به کنترل ذهن است

    قانون جدید ،تکنیک خاص، روش سریع وجود نداره هیچ چیز عجیب و غریب یا کار سختی وجود نداره تنها کار ما ماندن در این مسیر هست

    دانستن قانون مهم نیست و اتفاقی را رقم نمیزنه

    باید این قوانین تکرار بشه تا فرکانس تغییر کنه و در نتیجه رفتار تغییر کنه و با تغییر رفتار نتیجه حتمی است

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      نفس آریان گفته:
      مدت عضویت: 1447 روز

      سلام جناب هودرجی، وقتتون بخیر، مدتی هست که به پروفایل شما هدایت شدم و کامنتهاتون رو خوندم… یه سوال ازتون دارم ممنون میشم منو راهنمایی کنید.

      من از اول مهرماه امسال بطور جدی دارم روی خودم کار میکنم، فضای مجازی و اینستاگرام رو کنار گذاشتم، با افراد منفی قطع رابطه کردم، بهتره بگم توی خونه خودم رو قرنطینه کردم و روی خودم کار میکنم…. بازی فراوانی رو انجام میدم، شکرگذاریهامو مینویسم… اما هیچ نتیجه محسوسی بدست نیاوردم… تلویزیون سالهست روشن نمیکنم… ورودیهامو سعی میکنم کنترل کنم… من از بدنه جامعه کنده شدم…. وقتی کسی یه باوره محدودکننده میگه، ذهن من آلارم میده که ببین این باورش محدود بودا….

      اما جون نتیجه خاصی نگرفتم الان دیگه ذهنم جوری شده که میگه یه تکنیکهایی هست که تو بلد نیستی و منو ناامید کرده از ادامه این مسیر… البته اینم بگم ذهنم از اونجایی که یادم میاد سالهاست که همه چیز رو برای من سخت جلوه میداده… اینم بخاطره تاثیره کتابهایی هست که در مورد موفقیت افراد مشهور خونده بودم که اینطور وانمود میکردن که پدرشون دراومده تا به اون موفقیت مورده نظرشون رسیدن….

      من شغلی ندارم و یه پسره سه ساله دارم…. ذهن من همش میگه تو که شاغل نیستی چطور میخوای پول دار بشی…. این نداشتن شغل خیلی رنجم میده… من علاقم بیشتر در مورد فروش هست، عاشق خرید و فروشم… دیگه اصلا روی خواسته هامم نمیتونم تمرکز کنم….چون ذهنم میگه تو که نه شغل داری نه پول، چطور میخوای به خواسته هات برسی…! الان دیگه فکر میکنم من توهم زدم یا قانون عجیبی و غریبه…. شاید خنده دار باشه که اینو میگم… من چند روز پیش با خودم میگفتم تو حتی نمیتونی یه آدامس رو جذب کنی و من هی به آدامس توجه کردم و جذبش نکردم. البته اینم بگم من قبل از اینکه با استلد آشنا بشم ناآگاهانه چیزهای زیادی جذب کردم اما الان نمیدونم چرا دیگه نمیشه. واقعا به احساس پوچی رسیدم… چرا همه چیز برای من سخت میشه.

      قانون میگه احساس خوب مساویه با اتغاقات خوب… اتفاق بدی برای من نیفتاده این مدت خداروشکر اما نشانه ای هم از نتایج من ندیدم.

      پیشاپیش سپاسگذارم که منو راهنمایی میکنید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
      • -
        احمدرضا هودرجی گفته:
        مدت عضویت: 3743 روز

        سلام

        از کامنت شما ایده هایی به ذهنم اومد که چطور بهتر ذهنم را کنترل کنم

        شما فکر میکنید من یا بقیه ،دیگه مثل گذشته برای کنترل ذهن تلاش زیادی نمی‌کنیم و اتفاقات خوب هم خود به خود میوفته

        اما باید بگم من هم که سالهاست روی خودم کار میکنم مواقعی میشه که نمیتونم ذهنم را کنترل کنم و به بیراهه میرم و خلق کردن برام سخت میشه

        تنها کاری که همه باید انجام بدیم استمرار در کنترل ذهن و کنترل ورودی هاست برای تمام عمر

        قانون جهان قانون فرکانسه ، فرکانس یعنی تکرار

        یعنی قانون جهان قانون تکراره، یعنی هر فکری که تکرار بشه تبدیل به فرکانس میشه و فرکانسها شرایط و اتفاقات زندگی ما را طوری رقم میزنن که واردعمل بشیم برای رسیدن به اون خواسته و عمل کردن منجر به پدیدار شدن نتایج میشه

        قانون جذبی که همه ازش صحبت میکنن بدون عمل معنایی نداره

        فرق آدمهای موفق و شکست خورده در عمل آنهاست

        آدمهای موفق باورها و فرکانسهای درستی دارن و این فرکانسها باعث میشه ناخودآگاه دست به عمل بزنن و بعد از عمل نتایج صددرصد رخ میده

        اما افراد فقیر و شکست خورده باورها و فرکانسهای محدودکننده دارن و این فرکانسها باعث میشه ناامیدبشن و ناخودآگاه دست به عمل نزنن و در نتیجه هیچ دستاوردی هم به دست نمیارن

        افرادی که بدون اصلاح باورها و فرکانسها می‌خوان دست به عمل بزنن هیچ وقت نمیتونن این کار را ادامه بدن یک روز حرکت میکنن به مشتری زنگ میزنن کارهایی در جهت بهبود وضعیت زندگیشون انجام میدن ولی دوباره متوقف میشن

        راز اصلی وارد شدن به مدار خواسته ها ادامه دادن کنترل ذهن و ساخت باورهای قدرتمند کنندس

        تمام کار ما در این دنیا تقوا یعنی کنترل ذهنه

        مطمینا با کنترل ذهنتون اتفاقات خوب تو زندگیتون افتاده

        غیر ممکنه شما روی باورهاتون کار کنید و ورودیها را کنترل کنید اما به احساس خوب نرسید

        آیا این احساس خوب نتیجه نیست

        آیا غیر از اینه که ما ماشین خونه سلامتی روابط خوب و همه خواسته ها را برای احساس خوب میخواهیم و شما همین الان با کار کردن روی باورهاتون به احساس خوب می‌رسید

        و اگر این روند را ادامه بدید و در طول روز بیشتر مواقع احساس خوب داشته باشید خواسته های شما مثل ماشین خوب خونه زیبا سلامتی و هر خواسته دیگه ای که نتیجه احساس خوب هست آرام آرام وارد زندگیتون میشه (با در نظر گرفتن قانون تکامل)

        وقتی خودم باورسازی را شروع کردم و به احساس خوب رسیدم دیگه هیچی از خدا نمی‌خواستم کرایه خونه نداشتم پول نون نداشتم اما انگار ثروتمندترین انسان روی کره زمین بودم چون به بالاتر از اینها یعنی به احساس خوب رسیده بودم و هی نگران به دست نیاوردن خواسته های دیگه نبودم و وقتی نگران نباشی و بهش نچسبی و رها باشی و مهمتر از همه احساست خوب باشه همه خواسته ها یکی یکی پدیدار میشه

        وقتی ذهنت میگه تو که اینهمه رو خودت کار کردی و هنوز نمیتونی یه آدامس خلق کنی نگران نباش خودت را تنها تو این مسیر نبین همه ما هم همینجوری هستیم این کار ذهنه که انسان را ناامید کنه

        بزرگترین ثروت من و نعمتی که از تغییر باورها به دست آوردم آرامش و احساس خوب بود و به دنبال احساس خوب هر خواسته دیگه ای وارد زندگیمون میشه

        هدف شما از کار کردن روی باورها و انجام دادن تمرینها فقط و فقط باید احساس خوب باشه

        شما یه تمرین انجام میدید و هی میگی چرا وضعیتم بهتر نشد چرا درآمدم بیشتر نشد چرا روابطم بهتر نشد و همین گیر دادن ها احساس شما را بد می‌کنه ناامیدتون می‌کنه و نتیجه احساس بد اتفاقات بد هست و میگید هیچ نتیجه ای نمیگیرم

        ما به این دنیا نیومدیم که از فلان دوست یا فلان فامیل جلو بیوفتیم و داشته هامون را به رخ دیگران بکشیم ما آفریده شدیم تا با کنترل ذهن و احساس خوب به هماهنگی بین ذهن و روح برسیم

        هدف ما از بودن در این جهان مادی رسیدن به احساس خوبه، تمام خواسته های دیگه ( بعد از احساس خوب) خود به خود پدیدار میشن

        وقتی شما با فرزندتان بازی میکنید بهش غذا میدید تو بغلتون حملش میکنید ،آیا به این فکر میکنید که من این کارها را انجام میدم تا این بچه هم برای من کاری کنه یا پاداشی به من بده؟

        نه …شما همین لحظه که این کارها را برای بچتون انجام میدید دارید لذت میبرید یعنی شما برای لذت بردن این کارها را با عشق انجام میدید

        شما باید بتونید همین نگاه را در انجام تمرینات و کنترل ذهن داشته باشید و از این کار لذت ببرید و دنبال نتایج نباشید چون نتایج در امتداد کار کردن روی باورها و ادامه دادن در این مسیر صد در صد بوجود میاد اصلا نمیتونه غیر از این باشه این قانون بدون تغییر جهانه

        حتی اگر ما قانون را ندیده بگیریم و بگیم بعد از احساس خوب اتفاقات خوب هم نمی افته باز هم باید ادامه بدیم

        چه نتیجه ای بالاتر از احساس خوب ،اگر نتیجه کار کردن روی باورها و کنترل ورودیها فقط احساس خوب باشه که همین احساس خوب بالاترین نتیجه کنترل ذهن هست واقعا ارزشش را داره که تا آخر عمر روی باورها کار کنیم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  4. -
    مهرداد مرادی نظیف گفته:
    مدت عضویت: 3926 روز

    گام دوم – مهاجرت به مدار بالاتر

    تجربه ایی که از فایلهایی استاد تا الان بدست اوردم من اینطوری این سوال که پایه ای ترین باوری که موجب استمرار در مسیر درست می شود چیست؟ حتی با اینکه در شروع کار هنوز نتیجه ی مورد انتظارت را ندیده ای؟

    یا این سوال که

    د از آشنایی با قانون و در شروع مسیر، چقدر قانون را باور کردید؟ چطور شک و تردیدهای اولیه را نسبت به قانون برطرف کردید که موجب شد در مسیر عمل به قانون استمرار داشته باشید؟

    میرسم به مفهوم توحید.

    استاد توی بندرعباس توحید رو خیلی عالی درک کردن و نکته دیگه اینکه استاد از آزمون و خطاها درس میگیرن و نمیذارن بار دوم تکرار بشن.

    یعنی اگر یه چیزی ضربه زده بهش دیگه تکرار نمیکنه و اگه یه چیزی بهش خیر رسونده اونو بیشتر تکرار کرده.

    من خودم شخصا هر دو حالت رو تجربه کردم و میکنم ولی اونطور مثل استاد نه درس گرفتم و نه تکرار کردم.

    استاد میپذیره، تسلیمِ

    اینه که میگم استاد مفهوم توحید رو درک کرده.

    استاد ربوبیت رو درک کرده بوده و ایمان داشته به یک قدرتی که میشود برای همین هم هست که میگن از زمانی که فهمیدم تمام اتفاقات زندگیم رو خودم خلق میکنم فقط داشتم روی خودم کار میکردم.

    و چون به درک این قدرت رسیده بودن تلاش شون ضربدر 10 بوده، و خب طبیعی هم هست وقتی با این قدرت تسلیم بودن و درک توحید شما حرکت کنین و تلاش کنین و تغییرات رو توی زندگیتون ببینین، آروم میشین، عجله نمیکنی چون میدونی میرسی بالاخره ولی در زمان درستش.

    اینکه از جمله خودم با اینکه تغییرات رو میبینم ولی رشد نمیکنم چونکه با خودم میگم بعد از مدت کوتاهی اینکه میشد، درصورتی که این میشد رو من با تلاش و مراقبت ذهن و باورهای قوی ساختم، خودش که همینطوری نیومده. بنابراین مغرور میشیم و فراموش میکنیم چیکار کردیم و چطور رسیدیم یعنی اون الگو رو دیگه تکرار نمیکنیم و برای همین همه چی متوقف میشه.

    یه نکته دیگه هم اینکه استاد هر نعمت خیری رو واقعا بزرگ میدونستن یعنی ارزشمند میدونستن نه اینکه خب الان حالم خوب شد که چی؟؟ پول که ندارم … آرامش رو میخوام چیکار؟؟؟

    ولی استاد بدترین حالت زندگی شون رو دیده بودم و احساس خوب در صورتی که پول نداشتن بالاترین ارزش بوده و بعدش هم هدایت شدن به ثروت.

    پس خیلی مهم که

    هر اتفاق خوبی رو توی زندگیمون به یاد بیاریم و تکرار کنیم

    الگوی رسیدن بهش رو دائما با خودمون تکرار کنیم تا ادامه بدیم همون الگورو

    درس بگیریم از اتفاقاتی که برامون میفته

    دائما یاداوری کنیم که قدرت رو باید به کی بدیم.

    همه اینا باعث میشه با تکامل و بدون عجله جلو بریم چون درس گرفتیم قبلا از عجله و عدم تکامل.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    نجمه رضائی گفته:
    مدت عضویت: 2036 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    در این کامنتم میخام تعهد بدم که گام به گام با این پروژه پیش برم و هیچ عذر و بهانه ای نیارم ، هروقت فایل جدید اومد گوش کنم تفکر کنم و اگر حسم اجازه داد کامنت بنویسم . توی زندگیم به مباحث هر فایل فکر کنم و باورهای مرتبط رو استخراج کنم. فایل های مصاحبه یادآور روزهای اولیه ورودم به سایته و آغاز تغییراتم از همین فایلها بوده برای همین نسبت به این فایلها حس متفاوتی دارم . از خدای مهربان میخام کمکم کنه که حضورم در این قسمت پیوسته باشه و در اخر پروژه بیام و از تاثیر این فایلها بنویسم.

    تعهد میدک که هر روز کانتهای دوستانم را بخونم و موارد کلیدی رو یادداشت کنم .

    تعهد میدم اولین کار هر روز صبحم اومدن به سایت و دیدن فایل پروژه باشه.

    تعهد میدم که در آخر این پروژه از خودم و عملکردم راضی باشم.

    الهی آمین.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    ماریا اکبری گفته:
    مدت عضویت: 1965 روز

    به نام مهربان پروردگارِ سخاوتمندم که هدایتم کرد به مسیر این آگاهی های توحیدی ،

    سپاسگزارم از استاد عباس منش عزیزم که این آگاهی ها رو دراختیارمون قراردادن

    وسپاسگزارم از مریم جون عزیز که سلسله فایل های مهاجرت به مدار بالاتر رو برامون گردآوری کردن ,

    که مهاجرت به مدار بالاتر یعنی بهبود فکر رفتار و عملکرد از همان جایی که هستم با همان شرایط و امکاناتی که دارم.

    استاد عباس منش عزیزم از خداوند می‌خوام که اون اعتماد و یقینی که شما به قوانین داشتید رو در روح منم بِدَمه، از خدا می‌خوام تعهدی که شما داشتید رو به منم عطا کنه ، از خدا می‌خوام اعتمادی که به درستی قوانین داشتید و دارید رو در منم شعله ور کنه ، من تمام تلاشمو میکنم تا در طول روز ،از طریق آگاهی های این سایت ورودی مناسب به ذهنم بدم و بعد این آگاهی هارو به شکل کاربردی در زندگیم استفاده کنم و کنترل ذهن داشته باشم و مراقب احساس خوبم باشم ، بعد نتایج حتی خیلی کوچک رو تحسین کنم و دائم به خودم یاد آوریشون کنم و ادامه بدم و استمرار داشته باشم و دراجرای قوانین مهارت کسب کنم و هوشمندانه ارتباط بین نتایج و طرز تفکر و رفتار مو ،پیدا کنم و هی تصحیح مسیر کنم .

    خوشحالم که این آگاهی بهم رسید که اگر در مسیر درست بمونم و نتایج پایدار بگیرم هرگز یک شبه سقوط نمیکنم چون در ذهنم تغییرات بنیادین ایجاد کردم

    واین خبر خوبیه برام که، وقتی رو خودم کار می‌کنم از همون جایی که هستم و همون کاری که انجام میدم ضعیت شروع می‌کنه به بهتر شدن و هر چقدر بیشتر مقاومت‌های ذهنیم شکسته می‌شه موهبت‌های بیشتری به سمتم میاد.

    استاد اون مثال پیر زن نحیف و گوساله رو خیلی دوست داشتم ،هم قانون تکامل رو بهم یادآوری کرد هم قدرت استمرار رو سپاسگزارم که با مثال های عالی ، قوانین رو بهتر برامون جا می‌ندازید

    بازهم سپاسگزارم از شما که این آگاهی ها رو دراختیارمون قرارمیدین

    وسپاسگزارم از دوستان عزیزم که دراین مسیر همراهم هستند

    انرژی فوق‌العاده تون بهم میرسه

    دوستتون دارم وعششششششق برای خانواده بزرگم در سرزمین توحیدی عباس منش.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    فریبرز کاوه گفته:
    مدت عضویت: 2012 روز

    درود بر استاد بزرگوارم جناب عباس‌منش گرامی و بانو شایسته‌ی عزیز که این فایل‌ها را با شکیبایی و پیوستگی برای خود و ما آماده کرده‌اند و یکایک دست‌اندرکاران سایت الهی عباس‌منش و همه‌ی عزیزان همراه و هم‌فرکانسم

    ای والله استاد، من هم مدت‌ها بود که در کسب و کارم دچار رکود شده بودم. اوائل فکر می‌کردم که دارم درجا می‌زنم ولی بعد فهمیدم که درجا زدنی وجود ندارد بلکه من دارم عقب میرم و پایین میرم. مدت‌ها کارهام شده بود همون کارهای روزمره و تکراری. با این که زیاد کار می‌کردم ولی کارم بهره‌ای نداشت. تا اینکه با هدایت الله به سوی محصولات شما و به‌ویژه محصولاتی مثل دوره‌ی آفرینش و احساس خود ارزشمندی و روانشناسی ثروت سه هدایت شدم و حالا هم تو این بخش هستم و کلا دارم آرام آرام می‌فهمم که باید هر کاری را با طی کردن مراحل تکاملی‌ام انجام بدم. من پیش از این خیلی عجول بودم و می‌خواستم که یک شبه ره صد ساله را برم و هر بار هم به عقب می‌رفتم و اوضاع بدتر از بدتر میشد. حالا دارم آرام آرام می‌فهمم که نباید عجله کرد و باید گذاشت که نتایج تثبیت بشن! حالا دیگه دارم آرام آرام می‌فهمم که هرچه هست، همون قوانین الهی توحید و توجه و تمرکز به اهدافه که من را به نتیجه می‌رسونه و بس! و دیگه دنبال راه دیگه‌ای نیستم.

    پیش از این‌ها، زود یه کار را رها می‌کردم ولی حالا اونقدر ادامش میدم که در هنگام مناسبش به نتیجه‌ی مطلوب برسه.

    واقعا خدا را شکر می‌کنم برای این نعمت!

    منم فیلم راز را خیلی سال پیش دیده‌ام ولی اون موقع نفهمیدم که چی دیدم و تنها ادعای این را می‌کردم که آره همه چیز دست منه و همه چیز را من با افکارم کنترل می‌کردم ولی، چیز خاصی برام پیش نیومده بود چون اصلا نمی‌دونستم که باید روی خودم کار کنم و باید کانون توجهم را در هر شرایطی تنها روی خواسته‌هایم متمرکز کنم. البته نباید بی انصاف باشم! بالاخره آغاز تحول من از همون زمان بود. گرچه که من خیلی کند پیش رفتم و البته که تجربه‌های تلخی هم داشتم ولی حالا که خوب فکر می‌کنم می‌بینم که اگر اون روزها نبودن، من اینجا نبودم! با این حال، اون روزا بودن چیزهایی که برای من با افکارم به شکل آگاهانه پیش میومدن. مثلا یادم هست که من باید کاری را برای یکی از همکارانم انجام می‌دادم ولی، نتونسته بودم که انجامش بدم. توی قطار به سمت تهران و تنها توی کوپه نشسته بودم که بلند شدم و با صدای بلند روبه آیینه‌ی کوپه ایستادم و گفتم: آقای مهندس … شما به من زنگ می‌زنی و میگی که برات کاری پیش اومده و نمی‌تونی که من رو ببینی و از من معذرت می‌خوای و من هم با ادب، قرار دیگری با شما می‌گذارم! و باورتون نمیشه، پانزده دقیقه بعد همین شد و خودم هم دهانم باز موند! چند بار دیگر هم این کارها را مردم ولی نمی‌دونستم که این کارها تظاهر و نشانه‌ی افکار تغییر کرده‌ی منه و اگه باورهام را عوض کنم، اگه ورودی‌هام را فیلتر کنم، می‌تونم زندگیم را تغییر بدم و اونجوری که می‌خوام بسازمش!

    ولی حالا دیگه این‌جوری نیست! درسته که نتایجم نسبت به خیلی‌ها شاید چشم‌گیر نباشه ولی دارم می‌بینم که همه چیز داره با افکارم که کنترل‌شون می‌کنم، شکل می‌گیرند. دارم می‌فهمم که همه چیز داره با کنترل ورودیهام و ساختن باورهای نامحدود و مثبتم این‌جوری که می‌خوام شکل می‌گیره و جوری کارهام داره پیش میره خدا را شکر که، گاهی باورم نمیشه که خدایا چه جوری این‌جوری عالی پیش می‌ره و چندین برابر آنچه که انتظار داشتم نتایج خوبی به‌دست میارم. گاهی میشه که شیطان میاد سراغم و من رو وسوسه می‌کنه که خودم را شایسته‌ی این نعمات و برکات روزافزون الهی ندونم. مثلا دیروز برای پرزنت یکی از همکاران قدیمی رفته بودم که دیدم ایشان چند نفر دیگه از دوستانش که با هم در یک بنگاه مسکن کار می‌کنند را هم برای پرزنت آماده کرده است. خدایا یک آن، داشتم اسیر حس کم ارزشی می‌شدم که خدا من را هدایت کرد و بهم گفت: هی بچه! این نعمت منه! درکش کن و بگیرش! منم گفتم چشم و کار انجام شد! همین شکل اتفاق هم باز شب گذشته و درست چند ساعت پس از آن پرزنت دیروز صبح برام روی داد و باز هم داشتم متعجب می‌شدم که باز هم خداوند من را هدایت کرد و کار به خوبی پایان پذیرفت.

    خدایا پروردگارا سپاس بیکران دارم که مرا در این مسیر زیبای آگاهی و شناخت و هدایت گذاشتی و خورشیدهای هدایت را بر سر راهم نهادی تا راه گم نکنم.

    همه چیز هنگامی که بنیادی باشد و سنگ‌های بنا را یکی یکی و بدون شتابزدگی بچینی است که دیرپای خواهد بود و اگر هم همیشه از آن نگاهبانی نکنی و گاهی هم چون انسان هستیم خطا کنیم، برجای می‌ماند و بنایی ماندگار می‌شود. همچون شاهنامه‌ی فردوسی که گفته است:

    پی افکندم از نظم کاخی بلند

    که از باد و توفان نیابد گزند

    این‌جوری باشه خوبه؟ یا این‌که با شتاب و عجله بخوای ره صد ساله را یک ساله بری و آخرش سر از ناکجاآباد درآوری؟ همه دوست داریم که سرانجامی خوش داشته باشیم و حتا اگر هم به قول دوست‌مان که از استاد پرسیدند که اگر ثروت‌تان را از دست دهید چه می‌کنید؟ پاسخ را استاد بزرگوارمان دادند و به بهترین شکل گفتند که اگر بنا را بنیادی ساخته باشی! دوباره بنا کردن آن بر روی زیرساخت و پی مستحکم کاری ساده و آسان است چون تنها نیستی و دادار هستی با ماست!

    از صمیم قلب برای خودم و همه‌ی شما عزیزان از درگاه خداوند یگانه‌ی بسیار بخشاینده و بسیار مهربان که تنها فرمانروای جهانیان است بهترین‌ها را آرزومندم.

    ارادتمند شما

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    عرفانه تیموری گفته:
    مدت عضویت: 2690 روز

    سلام و خداقوت ب همه دوستان و استاد عزیز و خانم شایسته محترم و دوست داشتنی.

    میخاستم جواب سوال رو بدم.

    سوال:حالا ک میدانید نتایج پایدار یک روند تکاملی است و یک شبه اتفاق نمیفتد،بلکه بااستمرار در درک قانون و اجرای این درک در افکار، رفتار و عملکرد ایجاد میشود،درلحظاتی ک ظاهرا هیچ پیشرفت فوری و آشکاری نمیبینید،به چ شکل میخواهید انگیزه های خود رابرای استمرار دراین مسیر حفظ کنید و اجازه ندهید شک و تردیدهای ذهن تان،پای شمارا بلرزاند؟

    جواب:بذارید ازینجا شروع کنم.من چندسالی هست ک عضو این سایت هستم.حتی دوره کشف قوانین رو هم تهیه کردم ولی واقعا این مهم نیست ک چندسال هست عضوی بقول استاد مثل کسیکه باشگاه ثبت نام میکنه ولی فقط ثبت نام کرده و هیچ تمرینی نداشته،منم همینطور بودم.اصلا این حرفارو قبول نداشتم.حتی دوره رو هم نصفه نیمه گوش کردم و دیگه رفتم پی کارم.گاهی میومدم ی سرکی میکشیدم و دوباره میرفتم.

    تااینکه5ماه پیش واقعا تصمیم گرفتم ک باور کنم. دقیقا استاد توی فایل مقدمه فکر میکنم بود ک گفتند اگر باور کنید….

    و من تصمیم گرفتم یکبارم ک شده باور کنم حرفای استاد رو.باخودم گفتم حالا ضرر ک نداره.سعی کن باور کنی و فعلا فقط گوش کن ببین چی پیش میاد. و واقعا تصمیم گرفتم اینبار باور کنم.چون این حرف استاد ک گفتند اگه باور کنید خیلی بدلم نشست.متوجه شدم اصلا کلا من از قدم اول مشکل دارم.مشکل من در باور نکردن بود.آخه مگه میشه یکی اصلا از بیخ و بن حرفای ینفرو قبول نداشته باشه و هی برچسبهای مختلف ب طرف بچسبونه ولی از اون طرفم بخاد شاهد نتایج باشه؟

    واسه همین در درجه اول مهمه ک ابتدا این حرفها رو قبول داشته باشیم و باورش کنیم.استاد رو باور کنیم.مسیرش رو باور کنیم.نتایجش رو باورکنیم و درنهایت آموزه هاش رو.

    و برای منم این مسیر و همین نتایج خیلی ریز از اون لحظه ای شروع شد ک تصمیم گرفتم حرفای استاد رو باور کنم.این قدم اول برای من بود.ک اگه سالهاپیش ک دوره رو خریدم توی مداری میبودم ک باید،الان کلی جلو بودم ولی خب اشکال نداره.

    بعداز قدم اول دیگه شروع کردم ب گوش دادن فایلها.اینبار جدیتر.اصلا قابل قیاس باچندسال پیش نیست.وقت و تمرکز گذاشتم روی فایلها و و بعدشم انجام تمرینها.یعنی یادمه وقتی تعهد رو نوشتم داخل دفترم ی انرژی خاصی اومد تو وجودم ک جنسش متفاوت بود.این انرژی انگار بطور نامحسوس این وعده رو بهم میداد ک اینبار همه چی فرق میکنه.همین مسیرو برو.

    شروع کردم تمرینهارو انجام دادن.ب مدت فقط شاید 4ماه من فقط فایل جلسه اول رو گوش میکردم و تمرین کدنویسی رو انجام میدادم.آخه با انجام این تمرین شروع شد خیلی خیلی زود نتایج ریز و درشت برام اتفاق افتاد.همون نتایج ریز هم ب ظاهر ریز بود ولی برای من خارق العاده بود.

    چون هی کمکم میکرد ک برام قانون باورپذیرتربشه چ قانونی؟اینکه من خودم خالق شرایط و اتفاقهای زندگیم هستم.این توانایی هست ک خداوند از روی عدالتش به همه داده.همه این قدرتو دارند.

    پس همینا باعث میشد بااینکه نتیجه ی خاصی ک حالا از اول کار مدنظرمن بوده مثل شرایط مالی یا خونه و ماشین و اینا ولی ناامید و مایوس نشم. بااینکه توی این مدت ک الان 5ماه گذشته هیچ پیشرفت فوری و آشکاری ندیدم،ولی تاالان ک انگیزه هامو دارم و شک و تردیدی ب سراغم نیومده.یعنی میدونی موضوع چیه؟ یجورایی پر این آموزه ها و انرژیش آدمو میگیره.انگار دیگه آدم راه دررویی نداره.دیگه هر کاریم بکنی،نمیتونی پسرفت داشته باشی.فقط باید پیش بری.با تمرکز گذاشتن،با همون درکهای نصفه نیمه ای ک بدست آوردی و حالا باید روزانه کوچولو کوچولو توی زندگیت،توی روابطت،رابطه باخودت دیگران باخدا، توی کسب و کارت،توی مسایل مالیت،توی سلامتیت اجراشون کنی.عجله ای هم نیست. البته ک هرچقدر وقت و تمرکز و انرژی بذاری نتایج هم ملموس تر و اعجاب انگیز تر و بزرگتر میشه.

    من همه ی عمرمو فقط حرص دیگران رو خوردم. حرص همسر بچه خواهر برادر پدر مادر. همش گفتم اونو چیکارکنم.برای اون یکی چ قدمی بردارم.

    شام اون یکی چی میشه.ناهار اون یکیو چی بپزم. کی خونه رو نظافت کنم.یکم ک بچه هام بزرگتر شدند حالا چیکارکنم ک سنار پول دربیارم خرج بچه هام کنم.نیازهاشونو برطرف کنم. و…

    و عملا هیچ کار خاصی واسه رشد خودم دل خودم عشق خودم نکردم.البته بجز رانندگی شنا و کوهپیمایی ک اونم دیگه بجز رانندگی سالهاست ک انجام نشده.واسه همین ترجیح میدم بجای اینکه وقت بذارم و هی از بالا تا پایین خونه رو بسابم،وقت بذارم واسه فایل گوش کردن و کامنت گذاشتن و تمرین انجام دادن.اینه ک بقول استاد مهدی خانی ک استاد دانشگاهی استاد عباسمنش بودند،این آموزه ها هم بدرد دنیای من میخوره هم آخرتم.

    پس سعی میکنم همین نتایج کوچک رو ببینم.همینا باعث میشه انگیزه هام واسه ادامه حفظ بشه. و تردید نکنم.

    من هنوز خیلی راه هست ک باید طی کنم.خداروشکر ک این مسیرو قبلا استاد رفتند و کار واسه ماها خیلی راحتتر شده.

    ممنونم و شاکر خداوندم ک این مسیر رو روزی من قرار داد و سپاسگذارم از استاد عزیز و خانم شایسته مهربان و دلسوز.

    دوستتون دارم.عرفانه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    Ocean گفته:
    مدت عضویت: 395 روز

    سلام بر مریم جان و استاد عزیزممم

    دیروز یه معجزه‌ای برام رخ داد و واقعا دیدم تمرکز چه می‌کند. خدا جون من فقط دو روز رو فایل ها و پروژه با تمرکز کار کردم و تو جهانی طراحی کردی که انقدر سریع پاسخ میده. همون جوری که استاد تو جلسه اول دوره آفرینش میگه شما از همین امشب باید منتظر معجزه باشید، نشانه ها وارد زندگیتون میشن.

    استمرار استمرار استمرار تنها کلیدی که هست همینه. فقط باید ادامه بدی، به تمرینات، گوش دادن فایل ها، عمل به قوانین، پیدا کردن زیبایی ها، تمرکز بر خواسته ها تا جهان روی خوشش را به تو نشان بده تا وارد مدار های بالا و بالاتر بشی که هر روز موقعیت های بهتری رو تجربه کنی و تایید نشانه های کوچک تو رو میرسونه به نتایج پایدار.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  10. -
    نظری گفته:
    مدت عضویت: 3241 روز

    سلام خدمت همه دوستای گلم

    خانم شایسته عزیزم و استاد عزیزم

    همین چند روزی که این پروژه شروع شده و دارم به این آگاهی ها گوش میکنم چرخ زندگیم روانتر شده حالم بهتر شده خدارو شکرت کلی نتیجه گرفتم

    دیروز برادرم اومد دنبالم سرکار اتفاقی که تا حالا نیافتاده بود

    امروز یک خانمی سرکار کلی از کارم تعریف کرد

    روابطم با بچه های سرکار عالی شده

    تا میخوام از خیابون رد بشم ماشینا برام نگه میدارن

    خدایا شکرت

    بریم سراغ اگاهی های این فایل :

    تمام اتفاقاتو خودمون داریم رقم می زنیم وقتی اینو درک کنیم کار می کنیم روی خودمون فقط،همینه اگه هنوز اون چیزی که میخوای نشده باید اینقدر تمرین کنی که بشه باید بیش تر تمرین کنی تکرار کنی تا به اون نتیجه نهایی برسی

    افکار تو داره زندگی هاتو رقم میزنه و افکارم از طریق ورودی ها میاد باید ورودی هامو کنترل کنم روی ویکسری باورها کار کنم هدایت میشم به سمت خواسته هام .

    اگر میخواید تغییر کنید باید روی خودتون خیلی بیشتر از این کار کنید . باید یک روندی طی کنید تا اون نتایج به وجود بیاد .

    وقتی تو مدار درست باشی پایدار میشود نتایجت .

    وقتی ادمی روی خودش کار کرده اتفاقات زندگی طوری که از بالا اونو بندازه پایین .

    وقتی خوب روی خودتون کارکنید نشانه اش نتایج پایداره .

    وقتی روی خودتون کارکنید نیاز نیست چیزی رو تغییر بدید از همون نقطه ای هست با همون استعداد و توانایی که همین الان داری درامدت بیشتر میشه . ….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: