مصاحبه با استاد | قانون پایداری نتایج - صفحه 32
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2018/06/abasmanesh-3.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2024-12-31 10:11:572025-01-01 05:44:35مصاحبه با استاد | قانون پایداری نتایجشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
بسمالله الرحمن الرحیم
سلام استاد عزیزم
و خانم شایسته مهربانم
خوشحالم که در کنار شما هستم و اگر اینجا هستم وانرژی و زمان میزارم و هزینه میکنم به این دلیله که باور دارم با تغییر ورودی هام باورهام و افکارم تغییر میکنه و زندگیم تغییر میکنه چون من در این سالهای که با استاد هستم و خداوند مرا با استاد آشنا کرده روز های بسیار زیبا و آرامش و سلامتی و روابط قشنگ و اتفاقات خوب و نعمت های خوب رو دریافت کردم این نتیجه خوب و بهشته که منو هر روز دعوت میکنه به این مسیر و ادامه دادن و زندگی من به دو قسمت تقسیم شده قبل آشنایی با استاد و بعد از آشنایی با استاد و در ذهن من کار نکردن با فایل های استاد مساوی جهنم و کار کردن روی فایل های استاد مساوی هست با بهشت و یا اگر با خانم شایسته در این پروژه پرواز به مدار بالاتر دارم کار میکنم برای اینکه از پروژه ای خانه تکانی ذهن خیلی نتیجه های خوبی گرفتم و واقعا ذهن من پاکسازی و از دوباره درست برنامه ریزی شد و این روند درسته که داره هروز نتایج ریز و درشت رو برای من به همراه میاره و این باور و ایمان که حتما نتیجه های بزرگ هم وارد زندگیم میشه فقط باید این مسیر رو ادامه و ادامه و ادامه بدهم
خانم شایسته عزیزم خیلی خیلی از شما سپاسگزارم و مطمئنم که به مدار بالاتری پرواز میکنم با شما دوستتون دارم سال نو مبارک شما و استاد خوبم باشه
به نام خدای مهربان
مصاحبه با استاد
قانون پایداری نتایج
ثروت یک رو دو سال پیش تهیه کردم خیلی روی خودم کار کردم اما همیشه یک احساس نیاز بزرگ به این مسئله داشتم که تصور ذهنی شما از قوانین را بدونم و همون رو توی ذهنم تصور کنم
تصویر ذهنی که از قوانین توی ذهن شما شکل میگیره و به هر شکلی که هست من به دنبال اون تصویر هستم
تصویر ذهنی از قوانین را درک نمیکنم که مثلاً تصویر خاصی توی ذهنم داشته باشم وقتی که اولین بار فیلم راز رو دیدم اصلاً انگار یه چیزایی رو شنیدم که از قبل میدونستم فقط انگار یکی باید بهم میگفت مثلاً خیلی مبهم میدونستم یکی اومده گفته واضح شده یا باورپذیر شده برای من و اونم این بود که اتفاقات رو خودتون رقم میزنید با افکارتون
وقتی که من اینو درک کردم دیگه شروع کردم به کار کردن روی خودم بعد وقتی که کار کردم خب اول از اتفاقاتی که یه ذره کوچولوتر بود اتفاق افتاد بعد که اتفاق میفتاد من مطمئن شدم که قضیه همینه
حالا اتفاقات بزرگ هنوز رخ نداده به خاطر اینکه من هنوز به اون اندازه خوب روی خودم کار نکردم دیگه همین جور فقط ادامه میدادم فقط کار میکردم نتایج هم گرفته بودم
حالا بعضیها خیلی زود ناامید میشن میگن نتایج بزرگ چرا نمیاد من اصلاً ناامید نشدم یعنی من اون اتفاقاتی که رخ داد همون اوایل که من اومدم به یک دوستی فکر میکردم همون موقع زنگ میزد
یا مثلاً یه غذای خاصی دوست داشتم بخورم میومدم خونه میدیدم درست شده برام
یا اینکه به یک مسیر خاصی هدایت میشدم یا مثلاً یه سری کارهام خیلی راحت انجام میشد برخلاف گذشته که مریض نمیشدم
یا ماشینم خراب نمیشد
یا مثلاً مشتری خوب بیشتر گیرم میومد
مثلاً در بستی به تورم میخورد
قبلاً نمیشد الان داره میشه و از این چیزها دیگه وقتی رخ داد من فهمیدم قضیه همینه اصلاً دیگه شک نه به معنای اینکه اصلاً شک نداشتم ولی اگر در کل نگاه کنیم شک خاصی وجود نداشت یه موقعهایی میشه آدم یه ذره ناراحت میشه بیحوصله میشه ولی اینکه بگم نه این جواب نمیده هیچ وقت نشد. جواب میده فقط من باید بهتر کار کنم
مثل این میمونه که شما یک روشی رو به شما یاد میدن که ضربه ایستگاهی بزنید توی فوتبال بعد شما چند بار تمرین میکنی یه ذره میبینی اون روشی که به شما گفتن خیلی تغییر ایجاد کرد توی نتیجه اون ضربه ایستگاهی
قبلا مثلاً خیلی توی در و دیوار میزدی الان خیلی داره بهتر میشه ولی هنوز اون چیزی که میخوای نشده میفهمی که بهتر شده همین که میفهمی بهتر شده دیگه موضوع اینه که ادامه بدی اونقدر تمرین کنی تا بشینه اون شیوه جدید روی پات
به خاطر همین شکی نداری که اون روش درسته فقط اینو به خودت میگی که من باید بیشتر تکرار کنم تا به اون نتیجه نهایی که میخوام برسم
منم همینجوری بوده تصویر خاصی نبوده که بگم تصویر خاصی از قوانین داشتم و اینا
من فهمیدم افکار منه که داره اتفاقات رو رقم میزنه و افکارم از کجا به وجود میاد از طریق ورودیهام
من باید ورودیهام رو کنترل کنم آگاهانه یه سری باورها رو هم در خودم ایجاد کنم و بعدش هدایت میشم ایدهها میاد اتفاقات شرایط موقعیتها به وجود میاد و هدایت میشم به مسیر خواستههام
این دیگه چیزی بود که من قطعاً همون اوایل بهش رسیدم و با اطمینان در مورد خواستههام صحبت میکردم
دوست بعدیمون پرسیدن که من توی ارتباط برقرار کردن با جنس مخالف مشکل دارم توی فضای مجازی مشکل خاصی ندارم ولی حضوری و رو در رو نمیتونم ارتباطی برقرار کنم اصلاً روم نمیشه چیزی بگم این موضوع برام یه معضل بزرگی شده روی چه باوری باید کار کنم روی عزت نفس باید کار کنیم روی اون مواردی که در دوره عزت نفس گفتیم باید کار کنیم یعنی در واقع به علت باورهای محدود کننده که ما در گذشته داشتیم که زشته تو اگر مرد باشی زشته با خانم صحبت کنی اگر زن باشی زشته با آقا صحبت کنی فلانه و بهمانه.
و اون اعتماد به نفسی که از ما گرفته شده بود باعث شده خیلی مسئله داشته باشم خیلی خودمون رو باور نداشته باشیم خیلی احساس بیارزشی کنیم خیلی اینجوری فکر کنیم که نه بابا منو اصلاً آدم حساب نمیکنن اون دختره خیلی خوشگله خیلی درس خونده است خیلی کلاسش بالاست من که آدم معمولیم خونواده معمولیم من لیسانس دارم اون دکترا داره من کار ندارم وضعم خوب نیست اون یک ماشین مدل بالا داره یا برعکس پسر فلان و این باعث میشه اصلاً ما نتونیم اون خودباوری رو در خودمون داشته باشیم که بتونیم ارتباط برقرار کنیم اگر میخواهید تغییر کنید باید روی خودتون خیلی بیشتر از این کار کنید اینکه یک جملهای رو من بگم هیچ تاثیری نداره یک روندی رو باید طی کنید تا اون نتیجه براتون به وجود بیاد
این سوال هم زیاد پرسیدن که اگر تمام ثروت و شهرتتون را از دست بدید و تبدیل بشید به یه آدم عادی حتی کسی هم دیگه شما رو نشناسه چقدر زمان میبره تا به همین جایگاهی که دارید برسید.
من این سوال رو هم قبلاً خودم اون موقع که مصاحبه میکردم از افراد میپرسیدم اولاً که من یه آدم عادی هستم همین الان اصلاً یه آدم عجیب و غریب و فلان نیستم
کلاً دوستان من به هیچ عنوان علاقه ندارم که فکر کنید من یک لطف خاصی پروردگار به من داشته یا یه ویژگی خاصی دارم یا یک عامل خاصی توی وجود من هست که باعث این نتایج شده به هیچ عنوان اینطور نیست
یعنی من که خودم را از نزدیک میشناسم به شما میگم من یه آدم کاملاً عادیم با همون ترسها نگرانیها کفر شرک و با همه خصلتهایی که همه آدمها دارن
فقط از یه زمانی سعی کردم روی خودم کار کنم و این روند رو ادامه بدم بنابراین به هیچ عنوان اینجوری نیست که بگم به یک دلیل خاصی من از بقیه بالاترم و اگر تمام ثروت و شهرت را از دست بدید چی میشه
هیچی نمیشه اصلاً یه مسیر دیگهای میرم به نظر من
یعنی اگر این آگاهی رو داشته باشم اصلاً خدا میدونه چه مسیری رو میرم ولی اینو میدونم که هیچی نمیشه یعنی هیچ اتفاق بدی نمیفته و اصلاً کلی ماجراجوییهای دیگهای میکنم توی چیزای دیگه یعنی من که به همه اینا رسیدم و تجربهاش کردم اگر همه اینا رو از دست بدم نه تنها هیچ اتفاقی نمیفته بلکه ممکنه با جسارت بیشتری یه سری ماجراجوییها رو بکنم.
و هرچند که وقتی شما توی مدار درست هستید هیچ وقت این اتفاق برای شما نمیفته یعنی هیچ وقت این اتفاق نمیفته که مثلاً بیل گیتس یا وارن بافت یا زیدان همه چیزشون را از دست بدن
برای هیچکس این اتفاق نمیفته یعنی برای کسی که در مسیر درست هست و یک روند درست رو به صورت به مدت زمان طولانی طی کرده هیچ وقت این اتفاق نمیفته به این دلیل که یه سری چیزها رو ساخته توی ذهنش تا به اینجا رسیده اونا هم درست ساخته شده که این نتایج به این بزرگی رخ داده اون درست ساخته شدهها به این راحتی خراب نمیشن
وقتی شما توی مسیر درست پایدار میشی به این راحتی برنمیگردید به قبل
یعنی مثل کسی که 20 سال ورزش کرده به این راحتی از لحاظ جسمی ضعیف نمیشه حتی اگر هم کم کار کنه روی خودش اصلاً کار نکنه روی خودش بارها دیدید طرف مثلاً 50 سالشه 60 سالشه ورزشکار خیلی خوبی بوده الان 60، 70 سالشه سالهاست ورزش نکرده ولی وقتی دست بهتون بده دستتون خورد میشه یعنی وقتی یه آدم روی خودش کار کرده و به نتایج خیلی بزرگی رسیده به این راحتی اتفاقات جوری رقم نمیخوره که از اون بالا بیفته پایین مگر اینکه اون بیسش درست نباشه یعنی خیلی تکاملش رو طی نکرده باشه خیلی زود یه شبه به یک سری اتفاقات رسیده باشه
چرا خیلی زود هم میتونه بیفته پایین ولی کسی که مثل علی دایی، مثل عادل فردوسیپور، مثل شجریان این همه اتفاق برای شجریان افتاد ولی از اون بالا پایین نیفتاد یا برای آقای علی دایی علی پروین یا مهران مدیری این همه بالا و پایین شدن مگه کم بالا و پایین شدن توی تلویزیون راهشون ندن این اتفاق بیفته ممنوع التصویر و ممنوع الصدا بشن و خیلیهای دیگه ولی میبینیم که هیچ وقت از اون بالا به پایین نیفتادن حالا یه سری موجهای سینوسی بوده ولی همون خیلی زود دوباره برگشتن و حتی بیشتر از قبل هم به دست آوردن بنابراین وقتی شما روی خودتون خیلی خوب کار میکنید و باورها رو به صورت بنیادین ایجاد میکنید که نشانش اینه که نتایج پایدار میشه یعنی سالهای سال یه سری نتایج خوب را با خودت میبری به این راحتی یه شبه چیزی رو از دست نمیدی.
اما من اگر خدا شاهده همین الان همه آنچه که دارم را از دست بدم هیچ اتفاق خاصی نمیفته
اینکه حالا کی به اینجایی که هستم میرسم چقدر طول میکشه مطمئناً اگر بخوام برسم یعنی توی همین مسیر برم مطمئناً خیلی کمتر طول میکشه ولی اینکه توی کدوم مسیر برم باید اون لحظه شرایط به وجود بیاد که ببینم توی کدام مسیر میرم
دوستمون پرسیدن که چرا بعضی از افراد با شنیدن چند جمله متحول میشن و زندگیشون تغییر میکنه و بعضی برای اینکه تغییر کنه باید سالها روی خودشون کار کنند
چرا بعضی صحبتهای شما را به راحتی باور میکنند بعضی خیلی باید تلاش کنند تا باور کنند
چرا بعضی به راحتی تسلیم میشن ولی بعضیها سالها مبارزه میکنند تا تسلیم بشن چرا بعضی به راحتی به خدا میسپارند و اعتماد میکنند ولی بعضی نگران و مردد هستند
چرا بعضی به راحتی ذهنشون رو کنترل میکنند و بعضی بعد از سالها تلاش هنوز از کنترل افکار و احساسشون ناتوان هستند
این تضاد و تفاوت را چطور تعریف میکنید من فکر نمیکنم کسی با یک جمله متحول بشه مگر اینکه مثل این میمونه که یکی داره یک میخی رو روی دیوار بتونی میزنه مثلاً 50 تا ضربه داره میزنه این میخه نرفته تو
ضربه 51 رو که میزنه این میخه میره داخل دیوار یه نفر توی ضربه 51 این صحنه رو میبینه بعد میگه این میخ رو زد تق زد رفت توی دیوار
اصلاً یک آدم جادویی هست با یک ضربه مثلاً این کارو انجام داد
حالا مثال میخ هر کار سخت دیگهای رو شما در نظر بگیرید من فکر نمیکنم کسی باشه که اینجوری باشه
مگر اینکه اون اتفاق قبلاً افتاده توی ذهنش ولی شما اون لحظه آخر رو دیدی
یعنی اون زیر خاک اون جوانه کلی اتفاق افتاده و رشد کرده و پیش رفته بعد توی یک هفته رشد کرده اومده بالا شما اون بالا رو داری میبینی اون زیر رو قبلاً ندیده بودی من یه مثالی بزنم
یه داستانی هست از یک زندانی محکوم به اعدام که میخواستن اعدامش کنن
بعدها مادر این زندانی خیلی به شاه التماس میکنه که پسرم رو اعدامش نکنید من هر کاری بگید انجام میدم دیگه شاهم برای اینکه یه چیزی پرونده باشه که این از شرش کم بشه این مادر این پیرزن
میگه اگر تونستی یک گاو سالم که 400 تا پله هست از کاخ پادشاهی من از پله پایین تا پله بالا بیاری من پسرت رو اعدام نمیکنم
یعنی یه چیز نشد
یه گاو چند صد کیلو وزنش باشه به یک پیرزن نحیف اونم میگه باشه یک سال به من وقت بده من این کارو انجام میدم میگه باشه اگر تونستی یک سال ما که این همه وقت نگهش داشتیم یک سال دیگه هم نگهش میداریم و یک سال بعد این توی اون یک سال یک مسیری شبیه اون مسیر تپهای رو پیدا میکنه گوساله تازه به دنیا اومده رو میزاره روی دوشش و هر روز این مسیر رو میبره بالا میاره پایین گوساله هر روز بزرگتر میشه و دوباره فردا همینجوری تا اینکه این گوساله یک سال در واقع به همون نسبتی که بزرگ میشه عضلههای این پیرزن هم قوی میشه برای انجام این کار و این کار براش راحتتر میشه یک سال بعد که این گوساله گاو شده میاد به راحتی یک گاو کامل و سالم و بزرگ رو میاره روی دوشش میذاره و چون عادت داشته این گوساله که همیشه این کار باهاش بشه هیچ مقاومتی هم نداشته میزاره روی دوشش و میبره بالا و پسرش آزاد میشه و واقعاً هم همینه.
اگر یک نفری اون صحنه آخر رو دیده باشه اصلاً دیوونه میشه اصلاً باور نمیکنه میگه چطوری همچین آدمی تونست یه همچین کاری انجام بده ولی وقتی شما کل داستان رو دیده باشید میدونید که قضیه چه جوری اتفاق افتاده بنابراین اینکه یک تحول لحظهای حتی برای حر بن ریاحی
اینا اون ایمانه توش بوده یه سری حالا توی اون برهه یه سری تحت تاثیر جامعه یه سری حرفها رو شنیده بوده به یک سمت دیگهای رفته ولی اون پاکدامنی اون درستی و این ایمان و اون راست کرداری بوده و اونا داشته کار خودش رو میکرده حالا توی یک لحظه تصمیمش رو گرفته عمل کرده واقعاً اینجوری نبوده که مثلاً آدم بد طینت و آدم بد ذات و آدم نادرستی باشه یهویی یه شبه عوض میشه.
اونایی که توی برنامه ما میان و آمادگی تغییر دارند من همیشه میگم اونایی که از برنامه من استفاده میکنند که آمادگی تغییر رو داشته باشند به همین دلیل هم میگم من آموزشهام برای همه نیست برای یک عده خاصی هست که وقت میذارند زمان میذارند انرژی میذارن روی خودشون کار میکنند اشتیاق دارند تواناییش رو دارند حالا چه از لحاظ مالی چه از لحاظ ذهنی اونا آمادگیش رو دارند برای یک سری تغییرات بعد میان با برنامه ما چون آمادگیش رو دارند نتایج خیلی بزرگی هم میگیرند یعنی خیلی کارها رو کردن ولی اون ضربه آخری رو هنوز نزدن بعد میان توی برنامه ما اون ضربه آخری رو ما در موردش توضیح میدیم و اون ضربه آخری رو میزنه بعد اتفاقها رخ میده و بعضی از دوستان که میبینن توی کامنتها میگن چرا اون مدت عضویتش توی سایت 10 روزه به این نتایج رسیده من مدت عضویتم دو ساله به نتایج نرسیدم هنوز
اینا همش برمیگرده به اون آمادگیه
و بعد یه موضوع دیگه هم در مورد مدت عضویت که خیلیها هم نوشتید توی نظرات که شما دو ساله توی سایت عضو هستید من تعجب میکنم از این سوالی که پرسیدید یا از مشکلی که دارید یا از این چیزی که هنوز حل نشده شما که دیگه باید حل بشید مثل این میمونه که یکی رفته باشه باشگاه ثبت نام کرده باشه سه سال پیش بعد ما بگیم تو که سه ساله توی باشگاه ثبت نام کردی الان باید بشی آرنولد چه ربطی داره به ثبت نام اگه سه سال پیش من رفته باشم توی کتابخونه یا توی باشگاه ثبت نام کرده باشم تمرین نکرده باشم مگه مدت عضویت من چیزی رو مشخص میکنه به همون نسبتی که اگر شما بری توی باشگاهی ثبت نام کنید ولی نرید استفاده کنید تمرین نکنید کار نکنید تاثیری نداره برای شما
به همون نسبت هم اگر شما توی سایت ما عضو شده باشید و تمرینها رو انجام نداده باشید و باور نکرده باشید اون حرفها رو هیچ تاثیری نداره بنابراین مدت عضویت اصلاً مهم نیست اون مقداری که با تمرکز و تعهد و عشق و با باور روی خودت کار میکنی اون تاثیر اصلی رو داره.
سیر تکاملی سالهای اول پیشرفتتون رو همان موقع که درآمدتون در حدود یک سال و نیم یا دو سال 150 برابر شده بگید
تکامل همین بود که من وقتی روی باورهام کار کردم به همون نسبت از همون شغلی که داشتم از همون کاری که داشتم بارها و بارها گفتم وقتی روی خودتون کار میکنید اصلاً نیاز نیست که چیزی رو تغییر بدید از همون جایی که هست تغییرات شروع میشه بعد خود به خود هدایت میشید به مسیر بعدی نه اینکه بگید من چیزی رو تغییر بدم بیزینسم رو تغییر بدم تا درآمدم بیشتر بشه اگر باورهاتون رو واقعاً تغییر داده باشید از همون جایی که هستید از همون مکانی که هستید از همان نقطهای که هستی با همون کاری که میکنی با همون استعداد با همون توانایی وضعیتت شروع میشه متفاوت شدن درآمدت شروع میشه به بیشتر شدن و بعد یواش یواش میتونه موقعیت تغییر کنه ولی این نیست که بگی نه من شغلم رو عوض کنم تا درآمدم بیشتر بشه کشورم رو عوض کنم تا درآمدم بیشتر بشه یا هر چیزی شبیه این از همون جایی که هستید این اتفاق شروع میشه
من از همون جایی که بودم توی بحث آموزش و بحث تندخوانی از همون جایی که بودم روی خودم شروع کردم به کار کردن و غیر از اینکه روی خودم کار میکردم یه سری از مسائلی هم که بود توی زندگی با همسر سابقم داشتم اونا یه سری من هی به زور میخواستم این زندگی رو نگه دارم حالا هی داشتم مقاومت میکردم در مقابل این تغییری که باید رخ میداد و بعداً فهمیدم چقدر خوب شد این تغییر اون مقاومت باعث شد که انرژی من روی کار نباشه تمرکز من روی کار نباشه و نتونم درست روی باورهام کار کنم به محض اینکه مقاومت رو برداشتم و اون حق طلاق رو دادم و گفتم اصلاً هرجوری که خودت میخوای انتخاب کنی من کاملاً دیگه اصلاً بیتفاوتم نسبت به هر انتخابی که شما میخوای هر چیزی بشه همون چیز درستی هست و بعد اومدم تمرکز کردم روی کارم و روی باورهام کار کردم اصلاً بمب بمب پشت سر هم از همون شب اول اینکه خیلی جالب بود برام اینکه از همون شب اول این اتفاقات مالی من شروع شد
از همون شب اول
یعنی به محض اینکه من این کارو کردم گفتم خداحافظ من رفتم هرجوری میخوای تصمیم بگیر از فرداش اون همه روی خودم کار کردم چون پام روی ترمز بود ماشین راه نمیرفت تا پام رو از روی ترمز برداشتم گفت بمب اتفاقات رخ داد و اولش از دورههای تندخوانی حضوری بود توی شهرستانها بعدش یواش یواش رفتیم توی بحث تولید همون دورهها به صورت سی دی و دی وی دی و بعدش آنلاین و همین جور بهتر و بهتر.
گفتن که راجع به سرمایهگذاریتون بیشتر توضیح بدید همیشه گفتید ملک و سایر سرمایهگذاریها چی هستند شرکت
یه سری ایدههای خیلی خوب توی بیزینس داشتم که میشد کار کنی توی آمریکا و در حد خیلی زیادی هم پیش بردن و بعدش مسیرم عوض شد یعنی یه حسی بهم گفت که این مسیری که هستی رو ادامه بده چون تمرکزم رو میبرد یه برههای هم اگر یادتون باشه روی سایت زیاد کار نمیکردم زیاد فایل قرار نمیدادم و داشتم روی اونها کار میکردم ولی خیلی هم از لحاظ مالی ممکن بود جواب بده هنوز نشد که ببینم چقدر جواب میده ولی اصلاً یه حسی اومد گفت تو همین مسیری که داری میری روی همین برو روی همین سایت کار کن همین فایلهای رایگان دوره محصول توی همین حوزه باش تمرکزت رو بذار تیکه پاره نکن تمرکزت رو این راهی هست که باید بری این بحث توحید و این مسیری که داری میری این مسیری هست که باید بری بعدش من دیگه خیلی از اونها رو کات کردم یا اینکه هزینه کردم روشون با اینکه پیش بردمشون با اینکه اصلاً هدفها و برنامههای خیلی زیادی داشتم براشون ولی یه آدمی هستم که وقتی یه چیزی الهامی اینجوری قوی بهم گفته میشه خیلی دیگه مقاومت نمیکنم هر چقدر پیشرفته باشم قبول میکنم چون خیلی جواب گرفتم ازش
اگر با این آگاهیها و تجربهای که الان دارید برگردید به 15 سال پیش به روزهایی که از لحاظ مالی ضعیف بودید و روابط نادلخواه بود دقیقاً چه کارهایی انجام میدادید روی کدوم باورها کار میکردید و چگونه و چقدر کار میکردید
یه چیزی هم بگم انصافاً خیلی سخته که یاد بیارم اون موقعها رو و بگم چیکار میکردم ولی جوابی که الان میدونم اینه که بیشتر لذت میبردم بیشتر مطمئن بودم که خداوند به من میده یعنی بیشتر اینجوری بودم نسبت به الان بعد که باعث میشد احساس بهتری داشته باشم بنابراین به مسیرهای بهتری میرسیدم و روی کدام باورها کار میکردم روی همین باورهایی که الان دارم کار میکنم کار میکردم من همون مسائلی که اون موقع داشتم کار میکردم هنوزم دارم روش کار میکنم مثلاً باور فراوانی
مثل باور هر چقدر که ثروتمند بشی نزد خداوند خوبتر میشی
همون باوری که توی روانشناسی یک و دو گفتم همونا رو کار میکردم یعنی فکر نمیکنم فرقی میکرد الان هم اونا را کار میکنم اون موقع هم اونا رو کار میکردم اصلاً اونا رو کار کردم به اینجا رسیدم و برگردم به اون موقع همون کارها رو میکنم فقط تفاوتش اینه که خیالم راحتتره نسبت به نتیجه اگر این آگاهیها رو داشته باشم.
بعضیها میگن که اگر این کارو نمیکردی چه جوری بود
من این انرژی و تمرکز و عشقی که برای این کار میذارم برای هر کار دیگهای میذاشتم مثل همین نتیجه میگرفتم
یعنی از همه لحاظ نتیجه میگرفتم یعنی فرقی نمیکرد چه کاری باشه اگر عشق و انرژی و تمرکزی که من روی این کار گذاشتم برای هر کار دیگهای بذارم به همین نتیجه میرسه.
به نام یگانه الله بی نهایت بخشنده و مهربانم
سلام و درود بر استاد عباس منش عزیز و خانم شایسته عزیز و دوستان جان
فایل امروز استاد هم به لطف الله گوش کردم و خدا را از این بابت بی نهایت سپاسگزارم
و اینکه منم دقیقا مثل استاد هستم یه حسی بهم میگه اگه کارها راحت داره پیش میره هدایت خداست و واقعا حالم عاااالی عاااالیه و میبینم اتفاقات عاااالی داره برام رقم میخوره از آرامش از رابطم با خودم با خدای خودم با همسرم با فرزندانم ودرآمدهای عالی
و به قول استاد این باورها و این اتفاقات یک شبه بوحود نیومده و این مسیریه که مدتها ادامه داشته
دقیقا خود من از سال 95 به بعد با این قانون آشنا شدم و قبلا هم یه فردی بودم که دوست نداشتم با کسی در و دل کنم و همیشه بخدا امید داشتم اما قانون را آگاه نبودم و ترس ها و نگرانی هام ترمزهای من بودند با اینکه آموزش میدیدم اما کامل نبود و الان که اینجا هستم میبینم قانون همون قانون بوده درک من از قانون باید به این زمان میرسیده قانون تکامل و این را میدونم که برا رسیدن به موفقیت های بالاتر و بالاتر هر روز روی خودم روی ذهنم روی باورهام سرمایه گذاری کنم و من عاااشق اینکار هستم و دقیقا منم موقعی که این باور را در خودم ایجاد کردم که من هیچ کسی را نمیتونم تغییر بدهم و همه به هدایت و آگاهی های خداوند به یک اندازه نزدیکیم و خداوند به همه ی ما به یک اندازه و تا کسی خودش نخواد نمیتونیم تغییرش بدیم متوجه شدم که زندگیم چقدر از هر لحاظ عالی شده فقط نمیدونم چطوری و چگونه
اما دارم میبینم تجربه میکنم اتفاقات عالی زندگیم را
خدا را بی نهایت سپاسگزارم
و اینکه بگم هنوز ریشه های مخفی ترس ها در وجودم هست و دقیقا برا چند لحظه در قفسه سینم احساس میکردم و از آنجایی که میدانم قانون همیشه یکسانه و به فرکانس های ما جواب میده به خودم میگفتم خدا را شکر که این تضاد در من بوجود اومده تا من هدایت شوم به راه حلش به حل مسئله و از خداوند هدایت خواستم و خداوند هدایتم کرد به مهاجرت به مدار بالاتر
و اینجا بود که جواب گرفتم و این حس از عجول بودن من بود و قانون تکامل را شنیده بودم اما درکش نکرده بودم و امروز که این باور را آگاهانه درک کردم که تغییر پله پله هست و هر چه پیشرفت کنیم باز جای پیشرفت هست چون جهان هر روز در حال پیشرفته
و از خدا میخواهم که هر لحظه هدایتگرمان باشه به راه درست
و سپاسگزارم از استاد عزیز و خانم شایسته عزیز که با عشق به لطف خدا آگاهی های بی نظیرشون را در اختیار ما قرار میدهند
در پناه یگانه الله شاد و سلامت و ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشبد
خداجونم الهی شکرت که به لپتاپ نازم دارم واسه اولین بار کامنتمو مینویسم ! این فایل خیلی درسای شخصی داشت برای من مثلا من همیشه با خودم یا به بقیه میگفتم بابا اخه چجوری فلان ارتیست انقدر اهنگاش خوبه یا چجوری مسی و رونالدو انقدر عالین اصن نمیشه اینا خاصن و هرچی کتاب و مقالس میگه اینا نابغن اینا با استعداد ترینن اینا فضایین … بعد دیدم اقا مثل خمون فایل استاده که میگفتن چرا فکر میکنین کتابا و فیلما همش سختیای افراد موفقو نشون میدن ؟ چون مردم دوست دارن ! انصافا واسه هیشکی جذاب و مهم نیس بگن خب مسی ده سال هرروز ساعت 8 سر زمین بوده تمرین میکرده بعد مثلا توپ طلا گرفته : همه میخوان بشنون واو مسی نابغه قرن و با استعداد ترین بازیکن تاریخ تونست توپ طلا بگیره ! همش بخاطر اینه که تو خریدار اون مطلب و مقاله باشی وگرنه ما بینهایت ادم داریم که تمرکز کردن حالا هرکی اندازه خودش نتایجی خلق کرده ! همین بحث سر مفهوم نابغه هم هست که ما سریع میریم سر اینشتین ولی چرا ما شجریان هارو مدیری هارو عباسمنش هارو نابغه نمیدونیم ؟ نشون میده که مثلا فلان مباحث تنها نابغه هست درحالی که اینا تنها باوراییه که ما دوست داریم از رسانه بشنویم نه واقعیت .
درس دیگه برای من ، اینه که اقا هرچقدر دستاورد بدست میاری واسه قدمای بعدیت کمکت میکنه ! اقا سیاست چه ربطی به بدنسازی داره ؟ ولی ارنولد صددرصد گفته باخودش که اقا من همونیم که قهرمان جهان شدم و حالا بهترین فیلمارم بازی کردم ؛ حالا میرم فرماندار کالیفرنیا هم میشم ! این شخصیت ارنولده که این نتایجو اورده . من امسال کنکور دارم و خیلی افکار مختلف و فشار هست ولی بیشتر از همیشه دارم روی خودم کار میکنم ؛ باید یاد بگیرم که مهم تمرکز و تلاشمه در حد خودم و نتایجو بسپارم به خدا . همین شخصیت متمرکز و ادامه دهنده حتی وقتی حال نداره درس بخونه و خستس ، توی همه زمینه ها با من میمونه که اقا من ادامه میدم . خداجونم نمیدونم نتیجه کنکور چی میشه شاید اصن رفتم سربازی شایدم نه ولی تنها یه چیزو مطمئنم : من همونطور که درسامو خوندم 12 سال یا زبانمو اونقدر تمرکز گذاشتم و الان عالیم توش یا بازی یا اعتماد به نفس یا هرچی ،همونقدر تمرکز میگذارم و نتایج رو میتونم خلق کنم در هرکجا که باشم و هررشته ای که برم یا علاقه پیدا کنم . این قانونمندی و خوش قولی تو بزرگترین نعمته برای ما الهی صدهزاربار سپاسگزارم
بنام خداوند رزاق و وهابم
خدایا هر آنچه ک دارم همه از آن توست
سلام استاد عزیزم و بانو شایسته عزیز و دوستان گلم
به سوالی ک بانو شایسته عزیز مطرح کرده بودن
ک نتایج پایدار یک روند ثکاملیه است و ی شبه به وجود نمیاد بلکه با استمرار به وجود میاد
وقتی درک کنیم و مثال بخودمون بزنیم و به ذهن نشون بدیم و منطقی حالیش کنیم ببین ذهن که وقتی کسی میره بدنسازی وزنه میزنه و طبق برنامه میره جلو و ادامه میده هیکلش زیبا میشه یا وقتی که گیتار میخوای بنوازی باید نت ها و آکوردها و ریتم رو یاد بگیری و هر قطعه رو بخوای با تمرین کردن میتونی بنوازی و باید با فکت نشونش بدیم و اون احساس خوب رو در طول روز به وجود بیاریم و صبح ها وقتی زود بیدار میشیم و سپاسگزاری میکنی و مدیتیشن میکنی و ستاره قطبی رو انجام میدی و میریم پیاده روی ورزش میکنی در طول روز حالت خوبه و احساست عالیه
چون مهمترین قانون،قانون تکامله رو بدونیم و کدهایی که بخودمون تعریف کردیم میدونیم آروم آروم اتفاقات میفته و پیشرفت فوری و آشکاری نمیفته توی این شرایط باید بخودم بگم ببین وقتی م عجله میکنم توی دائم عجله افتادن میفتم و از مسیر خداوند دور شدن همونجا با شکی که میاد بجای پروبال دادن بهش و نشخوار کردن ذهن بگم من اومدم توی این دنیا برای لذت بردن از امروزی که خدا بهم فرصت داده استفاده کنم چون کسی ی شبه پیشرفت فوری نکرده که تو دومیش باشی و دیدیم مثل شرکتهایی یا آدمهایی که میخواستن زود پیشرفت کنن چ بلایی سرخودشون آوردن یا در گذشته بخودم میگم دیدی میخواستی زود موفق بشی و قانون تکامل رو نمیدونستی و رعایت نکردی میخواستی فوری پیشرفت کنی رفتی 2 کیلو طلا خریدی چ ضرری دادی بشین ی گوشه ذهن جان تا بعدا ازت سواری بگیریم درجهت رشد و بهبودم
شاد باشین ️
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام بر عباد الرحمن
أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یا بَنِی آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّیْطانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ (60) وَ أَنِ اعْبُدُونِی هذا صِراطٌ مُسْتَقِیمٌ (61)
آیا با شما عهد نکردم ای فرزندان آدم که شیطان را نپرستید، که او برای شما دشمن آشکاری است؟! (60) و اینکه مرا بپرستید که راه مستقیم این است؟! (61)
یس [60-61]
سلام استاد عباس منش و استاد شایسته عزیزانم
این آیه بالا نشاندهنده اینه که شیطان دست بردار نیست و دشمن آشکار ماست.
امروز درگیر یه ذهنیت نادرست شدم و پشت سرش نجواهای شیطان زیاد شد.یک ساعتی منو درگیر کرد و بعد یک لحظه طبق جلسه دوم لیاقت متوجه شدم دیگه یکی داره از درون منو تخریب میکنه و خدا رو شکر تونستم با کمک خدا و پناه بردن به خودش نور قلبم شیطان رو دور کرد.
میخام بگم راه مستقیم مشخصه فقط حواسمون باید به شیطان باشه.
من برای اینکه فکت داشته باشم از اول حضورم تا حالا هر چی هدایت،نتیجه،الهام،راهنما،نشانه،آگاهی ،گفتگو و هر چیزی که بهم یه حس خوب داده رو یادداشت کردم و مواقعی که شیطان زیاد اذیت میکنه میرم اول شکرگزاری میکنم ،در بالای 80 درصد مواقع خوب میشم و اگر نشد اون فکت ها رو میخونم و اطمینان دارم از ذهنم خارج میشه.
بارها این اتفاق افتاده که ذهنم گفته این مسیر بدرد نمیخوره،مسیرهای دیگه سریع تر نتیجه میده و….
اما با توجه به گوش کردن دائمی به صحبتهای استاد دوباره تونستم تو مسیر قدرت بگیرم.
هر چی بتونیم با خدا ارتباط بگیریم و بدونیم اصل ما از خداست و صراط مستقیم رو متوجه بشیم و توحید رو اجرا کنیم ،بی شک به آرامش میرسیم.الا بذکر الله تطمئن القلوب
استاد در این جلسه یه نکته ای گفت که برای من بزرگ بود و ضعف من.استاد فرمودند با اطمینان از خواسته هام صحبت میکردم
این نشانه ای برای من که ادعای فهم قانون دارم باید با این اطمینان و صلابت با خودم صحبت کنم .
بسیار سپاسگزار استاد عزیزم و استاد شایسته عزیزم هستم
به نام الله یکتا
سلام و وقت همگی بخیر
ان شاالله در پناه لطف پروردگار استاد گلم، خانم شایسته عزیزم و همه دوستانم همواره در حال رشد شخصی و برداشتن گامهای تکاملی به سمت نور بیشتر و نعمتهای فراوانتر باشند.
اول از همه از استاد عزیزم تشکر می کنم که طی این سالهای زیادی که از تدریس و تحقیقاتشون گذشته، هر گونه سوالی در مورد قوانین رو پاسخ دادند که ممکنه هرکسی در زمان متفاوتی به اون سوال برسه و فقط کافیه سری به سایت بزنه تا جوابش رو پیدا کنه.
تشکر بعدیم از خانم شایسته گرامی هست که خیلی خیلی دقیق و ریزبینانه توالی و ترتیب فایلها رو به درستی انتخاب می کنن بطوریکه حتی اگر صفر مطلق هم باشیم مثل یک بچه کلاس اولی توی این دوره ها درس هامون رو برطبق اصول و با رعایت تکامل یاد می گیریم.
اسم تکامل که میاد استاپ میشم و مجبور به بازبینی تمام فرایند فکری و عملیم میشم.
استاد در دوره 12 قدم گفتند چطور میشه که یک حرف رو باور کنیم؟
+اگر از شخص بسیار عاقل و قابل اعتماد و راستگویی بشنویم.
+اگر افراد زیادی اون حرف رو تکرار کنند.
+اگر خودمون به درست بودنش پی ببریم.
حالا با این منطق من میتونم به خودم اطمینان بدم مسیری که استاد معرفی کردند درسته حتی اگر من هنوز نتیجه مشخصی نگرفته باشم.
یعنی من حرف یک فرد راستگو و دانا و باتجربه رو پذیرفتم.
منطق دوم اینه که نتایج افراد موفقی رو بخونم یا دانشجویان موفق استاد رو پیگیری کنم که قبل از من این مسیر رو طی کردند. پس میتونم یک درجه بیشتر اعتماد کنم که دارم درست میرم جلو.
سوم هم نتایج قبلی خودم از زمانهاییه که یک هدف مشخص داشتم و با استفاده از آموزشهای استاد در مورد قوانین جهان هستی بهش رسیدم.
نه تنها رسیدم بلکه بیش از اونچه فکر می کردم به من داده شد، همراه با لذت و آرامش و از راه آسون یا از راه هایی که فکرش رو نمی کردم.
اینها همه منطق های قوی هستند که بصورت بهمن وار به من بیشتر و بیشتر خاطراتی رو یادآوری می کنن که خواستم و شد.
هرچه بیشتر به این روش اعتماد می کنم نتایح بیشتر می گیرم و خود این نتایج علاوه بر ایجاد حس ارزشمندی بیشتر و اعتماد بنفس بالاتر، بیشتر منو راغب به غرق شدن در این آگاهیها میکنه.
همین پروسه است که به من توان و جرأت «نه گفتن» به اضافات و غیرضروریات زندگیم میکنه.
امروز به خودم اومدم و دیدم همزمان که همسرم داره دستگاه تصفیه آب رو زیر ظرفشویی نصب میکنه (و به کمک من نیاز نداره) بجای اینکه مثل قبل الکی وایسم کنارش دارم فایل امروزم رو گوش میدم و کارهای خودم رو انجام میدم.
و زمانیکه نصاب درب های سرویس ها و اتاق خوابها اونده اندازه بزنه تا بعدا درب ها بیاره، بجای اینکه الکی بشینم روی مبل، گوشیم دستمه و دارم بخشی از همین کامنتی رو که الان در حال نوشتنش هستم می نویسم.
دیدم که کمالگراییم بسیار کمتر شده و نیازی نیست دنبال یک وقت خالی مناسب بگردم تا بنویسم. بلکه اوقات مرده رو دونه دونه دارم زنده می کنم.
الان یادم اومد که قبلا که برای کنکور درس می خوندم روزی 12 ساعت هم شده بود که بخونم. حداقل 8 ساعت مفید درس می خوندم. از تمام وقتهای مفید و غیرمفید روز بهره میبردم.
الان هم با صحبتهای کاملا درست خانم شایسته تلنگری بهم وارد شد و یادم آورد که میشه وقتها رو زنده کرد و به اصطلاح وقت دزدید.
بعد یواش یواش متوجه شدم که اصلا این نیست که مجبور باشم وقت بدزدم، وقت به اندازه کافی هست و من ندانسته درحال تلف کردنش بودم و حالا دارم تمرین می کنم ازشون بهره ببرم و مدیریتشون کنم. مثل دیروز و امروز.
دوباره بعد از 70 روز فاصله از برنامه ریزی هام یک صفحه کاغذ رو جدولبندی کردم و چسبوندم به یخچال.
نظم و ترتیب ذهنی اون چیزیه که برای در مسیر باقی موندن و انگیزه داشتن بهش نیاز داشتم و بهم گفته شد و خوشحالم که انجامش دادم.
جالبه که چون ذهنم به دنبال یک هدفه و بخاطرش انرژی داره خوابم هم مدیریت شده. با اینکه دیشب هم مثل شبهای دیگه خیلی دیر خوابیدم؛ حدود ساعت 4 صبح، اما الان که بچه ام خوابه و منم میتونم بخوابم ولی بجای خوابیدن ذهنم رفت سمت تمرین نوشتن.
این همونه که استاد میگن اگر هدفی داشته باشی شرایط براش مهیا میشه خودبخود.
؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛
مدتهاست از استاد یاد گرفتم الان خودم رو با الان دیگران مقایسه نکنم و نگم که چرا نتایج من شبیه فلانی ها و بهمانی ها نیست.
چون الان من شاید گذشته ی 10 سال پیش فرد مدنظرم باشه.
همونطور که برعکسش هم صادقه. ممکنه الانِ من دو یا 10 سال آینده ی فرد دیگه ای باشه.
یه مثال یادم میاد، من توی دبیرستان و دانشگاه چون خیلی به زبان انگلیسی علاقه داشتم خیلی خوب یاد گرفتم و تقریبا هرچی خونده بودم در خاطرم مونده بود. به همین خاطر وقتی بعدها دوره فشرده آیلتس رفتم تعیین سطح که شدم چند ترم جلو افتادم و میاز نبود از صفر شروع کنم. یعنی من آینده ی بعضی از زبان آموزان دیگه بودم چون یک تکاملی رو طی کرده بودم.
ام برعکسش در مقابل یک دبیر فیزیک همسن خودم که تجربه تدریس بسیار بیشتری از من داشت، من در جایگاه پایینتری قرار داشتم و تدریس و تدوین جزوه درسی برام مشکلتر بود.
خوب این دلیل بر کم سوادی یا نادانی من نیست بلکه فقط من نیاز به طی زمان و صرف انرژی بیشتری داشتم به رتبه اون همکارم برسم.
پس نباید بگم چرا اون همکارم حقوق بالاتری دریافت میکرد.
البته در کنار اون حتما ترمزهایی هست که پاهای منو به خودش بسته و اجازه پرتاب نمیده.
راهی ندارم جز اینکه حالم خوب باشه و همه چیز الان خودم رو دوست داشته باشم، همچنان به خودشناسیم ادامه بدم و سعی کنم با استفاده از آموزشهای استاد اصل رو از فرع تشخیص بدم. ورودیهامو کنترل کنم و دم به تله ی ناامیدی ها و محدودیت هام ندم.
؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛
امیدوارم بتونم این سیر تکاملی رو تا آخر ادامه بدم و ازش نتایج راضی کننده بگیرم.
برای همه دوستانم هم آرزوی موفقیت و درخشش در مسیر خودشناسی دارم.
به نام خدای همیشه همراهم
خدا را شکر میکنم بابت ذوق و تمایلم برای کامنت گذاشتن
سلامی دوباره
یکی از کارهایی که من به شدت بهش علاقه دارم مرور گذشته در واقع شروع آشنایی با قوانین و همین جور رو به جلو…
وقتایی که همسرم رانندگی میکنن یا پیاده روی میریم بیشتر مورد قوانین حرف میزنیم و مرور قدم هایی که برداشتیم نعمتهایی که دریافت کردیم روابطمون که عالی تر شده سلامتی که چندین سال هست در مدار دکتر و بیماری نبودیم آدمهای اطرافمون شغل همسرم سفرهایی که میریم هدایتهای خداوند و خیلی چیزها را در موردش حرف میزنیم باعث میشه بیشتر برای یادگیری و در مسیر قانون ماندن تلاش کنیم همچنین وقتایی که چالشی ایجاد میشه( با گفتگو با نوشتن و در خواست از خداوند که او فقط حل مسائل را میداند و ما تسلیم هستیم) با ذوق و اشتیاق از آن چالش عبور میکنیم و باورهای ما بیشتر و بهتر قوا میگیرد احساسمان بهتر میشود و دوباره ما را وادار میکند که شکرگزاری کنیم و نعمت دریافت کنیم و این یک چرخش زیباست..
در مورد عزت نفس که من محصول را خریداری کرده و نتایجش را به وضوح دیدم و اصلن ربطی به لیلای قبلی ندارم هر کجا ضعفی داشتم فایل مربوطه را گوش میدم مینویسم درس میگیرم و انگاری جهان از من دوباره امتحان میگیرد و من به درستی پاسخ میدهد
باور این موضوع که عاشقشم
من خالق زندگی خودم هستم من مسئول صد در صد آنچه تجربه میکنم( اتفاقات شرایط نعمتها) باعث شده آرامش داشته باشم توقعی از کسی ندارم از کسی ناراحت نمیشم
و خودم را باارزش میدونم از خودم مراقبت میکنم وقتی میبینم خداوند آنقدر هوامو داره چرا خودم کم لطفی کنم؟!
این زندگی شیرینی که دارم براش تلاش کردم وقت گذاشتم کوچکترین دلخوشی ها را ثبت کردم شکرگزاری روزانه و مرتب دارم جهان همه جوره پاسخ داد و کم کم رشد کردیم وقتی که طعم شیرین این زندگی را بچشی با خودت در صلح باشی گفتگوهای ذهنیت را آگاهانه جهت بدی اون حس خوب را تجربه کنی دیگه هیچ چیزی نمیتونه از مسیر خارجت کنه
وقتی الان نگاه میکنم واقعن از خودم قدر دانی میکنم بابت این استمرار خدایا شکرت
از صمیم قلبم تشکر میکنم
بچه های سایت بچه های پشتیبانی خانوم شایسته و استاد توحیدی من
خداوند به شما سلامتی و خیر و برکت روز افزون عطا کند
عاشقتونم شاد باشین
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین
ایاک نعبد و ایاک نستعین
اهدنا الصراط المستقیم
سلام به دو استاد عزیز و دوستان نازنین
گام دوم پروژه مهاجرت به مدار بالاتر
اومدم بعنوان شاگرد در این کلاس حاضری بزنم و بگم دو بار با دقت هم صوتی هم تصویری فایلو دیدم و گوش کردم و تمام نکاتشو تو دفتر نوشتم
و همزمان با اذان مغرب شد رفتم صلاتم رو اقامه کردم
و چون روزه بودم میخوام افطاری بخورم و انشاء الله بعد از افطاری بیام کامنتهای عالی دوستان رو بخونم و از نظراتشون بهره مند بشم
خدارو شکر که گام دوم رو با تعهد انجام دادم
برای خودم و همه دوستان دعا می کنم که پروژه رو تا انتها پیش بریم و بعد از اون هم استرار در مسیر داشته باشیم
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام عرض میکنم خدمت استاد عباسمنش عزیز ، خانم شایسته گرامی و دوستان ارزشمندم
قبل از هر چیز یک تشکر ویژه میکنم از استاد و خانم شایسته بابت این پروژه جدید و مخصوصا اسم بسیار ویژه ای که براش انتخاب کردید ، مهاجرت به مدار بالاتر ، چیزی که فکر میکنم همه ما در هر زمان نیازمند مهاجرت به مدار بالاتر هستیم ، این اولین کامنت من در این پروژه هست و از خدا میخوام کمکم کنه که تا آخر پروژه بتونم ردپای خودمو از درکم نسبت به آموزشهای این دوره به جا بذارم .
اولین نکته ای که در این فایل یاد گرفتم این بود که برای من هم دقیقا اثبات شده که قانون کار میکنه اما توی موارد کوچکتر ( البته که برای خودم کوچکتر – برای قدرت خدا درخواست کوچک و بزرگ معنایی نداره ) راحتتر نتیجه میگیرم و برای نتیجه گرفتنم در درخواست های بزرگتر نیاز به کار کردن بیشتر روی خودم دارم
استادجان واقعا من هر بار با مثالهاتون شگفت زده میشم ، در این فایل مثال میخ روی دیوار بتنی و مثال پیرزن و گوساله ، وقتی خوب به خودم نگاه میکنم میبینم من هم خیلی وقتها در طول زندگیم برای دور زدن قانون تکامل تلاش کردم ولی الان دیگه فهمیدم که یه شبه نمیشه ، به کار کردن و انرژی گذاشتن احتیاج داره و از خدا میخوام کمکم کنه که در موارد مختلف به جایی برسم که ضربه های آخر رو به راحتی بزنم و در این مسیر استمرار داشته باشم ، در مورد تعداد روزهای عضویت من که واقعا اهل مقایسه کردن نیستم و یا حداقل انگشت شمار به یاد دارم که خودمو مقایسه کرده باشم ، باز بعضی وقتها مخصوصا اون اوایل نجواها میومدن که مثلا تو تازه 100 روز هست که عضو این سایت هستی ، افرادی هستن که مثلا 3500 روز از عضویتشون میگذره ، ولی کم کم متوجه شدم که اولا به تعداد روز نیست ، به کارکردنه و دوما من قرار نیست با کسی مسابقه بدم .
استاد خیلی وقته دوست دارم به فایلهایی از شما هدایت بشم که در مورد زندگی مشترک قبلی تون صحبت کردید و کارهایی که برای برداشتن پاتون از روی اون ترمز قوی انجام دادید بدونم چون من هم دقیقا توی شرایط مشابهی توی زندگی شخصیم هستم و با یه بچه واقعا نمیدونم تصمیم درست چیه اما میدونم که این موضوع یک مقاومت و ترمز بسیار شدیدی توی زندگیم هست ، از خدا میخوام که هدایتم کنه به بهترین تصمیم و راهکار .
استاد ممنونم بابت تجاربی که در اختیار ما میذارید ، با این دوتا جمله خیلی حال کردم خیلییی :
بیشتر لذت میبردم
بیشتر مطمین بودم که خداوند به من میبخشد
این دوتا جمله واقعا برای من تاثیرگذار بود مخصوصا دومی
ممنونم از شما استاد عزیز
در پناه خدا باشیم .