مصاحبه با استاد | قانون پایداری نتایج - صفحه 44
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2018/06/abasmanesh-3.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2024-12-31 10:11:572025-01-01 05:44:35مصاحبه با استاد | قانون پایداری نتایجشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خداوند هدایتگر و روزی دهنده ام.
سلام به همگی دوستان
برداشت های من از این فایل،
استاد در ابتدای مسیر تغییرشون وقتی نتایج کوچک (غذای مورد علاقه.روابط و جسم بهتر و مسافردربستی و… ) رو می بینند حس سپاسگذاری که شاه کلید تمام خواسته هاست رو توی وجودشون رشد می کند و سپاسگذار تر میشن و طبق قانون اتفاقات بهتر و بهتر و باز تایید درستی مسیر. دیگه مطمعن میشن که مسیرشون درسته
به نظرم توی یک چرخه مثبت قرار میگیرن و برای همین از همون ابتدا با اطمینان بالا از خواسته هاشون حرف میزدند.
مطلب بعدی که درک کردم، ما نباید هیچ کس رو توی ذهنمون بت کنیم و فک کنیم اون یک فرد خاصی هست.
استاد بارها گفتن که من یک فرد عادی ام مثل شماها فقط
روی باورهام کار کردم و با تعهد ادامه دادم همین.
قبلا همیشه فکر میکردم پیامبران و امامان افرادی خاصی بودن و نظر کرده حق تعالی بودن و مبرا از هرگونه خطایی و از غیب میدونستند. حتی برای شهدا هم همین افکار بود. و اون ها برام دست نیافتنی بودند. اصلا ام فکر نمیکردم که این باورم با عدالت خداوند هماهنگی نداره.
وقتی به دوره 12قدم گوش دادم خیلی برام واضح شد عدالت خداوند مو لای درزش نمیره و امامان و پیامبران یک انسان بودن مث ما و اون ها هم میترسیدن گاهی. گاهی خشمگین میشدن و. …..
اونها چون قانون جهان رو بلد بودند ثروتمند بودن و طبق قانون بدون تغییر خداوند اگه راجع به اینده چیزی میگفتن مردم فکر میکردن اونا از غیب می داند.
و استادمون سخاوتمندانه و زیرکانه از خودشون و گذشته شون میگن تا برای ما بچه ها باورپذیر شود که اونم مث ما بوده و اگه اون تونسته پس منم میتونم. ایشون الگویی عالی و قابل درکه.
خداروشکر که توی مسیر استاد و این سایت قرار گرفتیم و کلی جواب های درست دریافت کردیم. و به قول سعیده عزیز کور و کر و جاهل از این دنیا نرفتیم.
و این باور که اگه سال های طولانی توی مسیر درست بمانیم و ادامه بدیم هرگز نمی شود که به یکباره همه چیز را از دست بدهیم.
چون اون فرد یک سری باورها رو درست از بیس و پایه برای خودش ساخته. منطقشم اینه که این همه سال نتایج اش حفظ شده.
و دیگه امکان نداره یهویی از اون بالا بیفته پایین و همه چیزش رو از دست بده. و چه باور ارامش دهنده ایست این باور.
اخه یکی از ترمز های مخفی ای که برای ثروتمند شدن
توی وجودم پیدا کردم همینه که اگه ادم ثروتمند بشه و عادت کنه به یه سری امکانات و غذاها و شرایط و یهو اگه شرایط مالی خراب بشه خیلی اذیت میشه چون خودش و بچه هاش عادت کردن. اینم به خاطر دیدن فیلم
و سریال هایی که قدیم با تمرکز نگاه میکردیم ایجاد شده.
ولی الان میگم اصلا اینطور نیس که یهو شرایط خراب بشه. اصلا قانون تکامل اجازه نمیده. اگرم تضادی ام بیاد گذراست و برای رشد ماست.
و مورد بعدی یه چیزی که چند وقته مدام درونم تکرار میشه یکی از اگاهی های دوره احساس لیاقته، اینکه ما نباید به خودمون گیر بدیم یا با خودمون در بیفتیم یا به خودمون برچسب بزنیم یا همون خودسرزنشی، همه این موارد احساس لیاقت ما رو هدف گرفته.
احساس لیاقتی که از مهم ترین عامل های رسیدن ما به خواسته مون هست.
از توی همین 2 تا فایل مصاحبه این پروژه ارزشمند فهمیدم برای رسیدن به هر خواسته ای باید
1_باورهای همانگشو بسازی و تثبیت کنی و ادامه بدی و
2_ عزت نفس و خودباوری که من میتونم از پسش برمی ایم و حس لیاقت داشتنشو توی وجودت احساس کنی.
فقط همین و همین.
ولی باید بدونیم شیطان هم از این موارد مطلع هست اگه من تازه فهمیدم اون خیلی وقته که میدونه. برای همینه به هر شکلی که شده از راه مقایسه، از راه خودسرزنشی، از راه کمال گرایی، از طریق پاشنه اشیل و ترسوندن و حتی یه روز کمتر توی سایت بودن میخاد حالتو و احساستو خراب کنه و بگه تو خوب متعهد نیستی پس لیاقتشو نداری واقعا اینا مواردیه که این چند وقته مدام توی مغزم می چرخه.
خداوند خودش ما رو هدایت کنه به مسیر درست و صراط مستقیم.
به نام خدای مهربان و هدایتگر
گام دوم
خدایا هزاران بار شکرت که دومین روز رو هم پای تعهدم موندم و پنج ساعت یکسره پای گوش دادن دوره نشستم و نکته برداری کردم و باورتون نمیشه که وسط این نکته برداری ها و منطق آوردن ها تو اون قسمتی که استاد درمورد عزت نفس و احساس لیاقت صحبت میکنند، خداوند بزرگترین باور محدود کننده من رو برام واضح کرد
باور عدم خود ارزشی و احساس لیاقت باوری که باعث شده خودم رو مهم و ارزشمند ندونم
باوری که حتی باعث شرک هم میشه چون من از همسر و فلانی و فلانی به طور ناخوداگاه بدون اینکه قلبی بخوام ازشون توقع حمایت دارم اینکه هوامو داشته باشن اینکه تاییدم کنن و با تایید دیگران احساس مهم بودن و ارزشمندی میکنم
یه حس خیلی قوی میگه وقتی این باور احساس عدم لیاقت رو بهبود بدی وقتی خودت، خودت رو دوست داشته باشی وقتی احساس ارزشمندی کنی
رها میشی، سبک میشی، بی توقع میشی، موحدتر میشی،متوکل تر میشی
اونوقته که رشد میکنی از هر لحاظی پیشرفت میکنی…
خانم شایسته عزیزم سوال پرسیده بودین که چطور به خودتون انگیزه میدین برای استمرار در این مسیر، چه منطق هایی برای خودتون میارین که عقب نکشین..
دیروز که گام اول روشروع کرده بودم بعدازظهرش به تضادی برخوردم و به لطف خدا از خودم راضیم که تونستم کنترل ذهن داشته باشم، اومدم تو سایت و کامنت خوندم اونقدر خودم رو با کامنتا مشغول کردم که اون احساس خشم و کینه سرد شد و آرام تر شدم و تونستم سریع خودم رو از اون احساسات نامناسب خارج کنم
برام سوال بود که آخه اول پروژه با اون همه احساس خوب سر صبح چرا این تضاد پیش اومد
با خودم تکرار کردم الخیر فی ما وقع
بعد از آروم شدنم از اون تضاد حسابی انگیزه گرفتم گفتم من باید متعهد بمونم توی این مسیر باید خودم رو بالا بکشم باید مدارم رو بالا ببرم من اگر میخوام از شرایط الان و آدمای دورو برم جدا بشم و به مدار بهتری وارد بشم باااااید ادامه بدم
من چاره دیگه ای ندارم من فقط خودم رو و هدایت و حمایت خدارو دارم
من نه برای هیچ کس دیگه ای مهمم نه کسی میتونه برای زندگی من کاری انجام بده…
امروز صبح هم که موقع نکته برداری فایل دوم خداوند از ایراد کارم و از باور عدم احساس لیاقتم که کاملا به تضاد دیروز مرتبط بود آگاهم کرد و اونجا فهمیدم که واقعا هرچی پیش میاد خیره و در دل هر ناخواسته ای خیری برای ما وجود داره
من هزاران بار به خودم میگم من از این مسیر نتایج دیدم و الان هم هیچ آپشن دیگه ای وجود نداره برای تغییر زندگیم جز این مسیر پس بااااید ادامه بدم بااااید
فقط هرروز یه قدم بردارم، هروز یکم بهتر همییین…
خدایا ای مهربانتر از خودم به خودم هوامو داشته باش…
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
«وَمَا رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَلَٰکِنَّ اللَّهَ رَمَىٰ»
«أَلَیْسَ اللَّهُ بِکَافٍ عَبْدَهُ»
—————————————————————–
سلام به اساتید عزیزم و دوستان همراه و گرامی
تعهد یعنی تبدیل باورهای قدرتمند کننده ی هماهنگ با قانون به عادت های فکری و رفتاری.
مهاجرت به مدار بالاتر، از قدم برداشتن در راستای ایجاد این عادت های فکری و رفتاری قدرتمند کننده شروع می شود. یعنی بهبود فکر، رفتار و عملکرد از همان جایی که هستید، با همان شرایط و امکاناتی که دارید.
دیشب تو کامنتم نوشتم که فهمیدم باید در مورد قانون تو لحظاتی که ذهنم اذیت میکنه بیشتر با خودم صحبت کنم و سعی کنم تحت هر شرایطی خودمو به احساس بهتر برسونم، صبح داشتم جلسه اول عشق و مودت رو مرور میکردم، احساسم جالب نبود اما اتفاقی که افتاد دیدم بلافاصله قانون به یادم اومد که چون تمرکزم نا خواسته روی ناخواسته هامه احساسم بد شده پس باید بیام یجوری روش کار کنم که مدت بیشتری جواب بده حسم درونی بهتر بشه ، و یادآوری قانون تغییر زاویه دید و هماهنگ کردنش با نگاه روح باعث شد آرامتر و امیدوارتر بشم و میخوام که بهش عمل کنم نگرانی هامو بنویسم و نگاه متفاوت هماهنگ با روح رو به صورت عبارات مثبت بنویسم واز اونجایی که این دلیل این نگرانی ها بیرونی و یجورایی روتین زندگیمه الان ، هرروز به خودم یادآوری کنم و احساسمو خوب نگه دارم.
قبلا سعی میکردم بیشتر اعراض کنم چون چیزی نیست که دست من باشه، اما الان میخوام به شیوه متفاوت عمل کنم و با نگاهی که احساسم رو خوب میکنه ذهنمو کنترل کنم.
بنام خداوند هدایتگر مهربان
خدایا هرآنچه دارم از آن توست و از تو به من رسیده است
سلام و درود بر استاد عباس منش گرامی و سرکار خانم شایسته عزیز
همانگونه که در کامنت قبل در مورد کاشت بذر گوجه و فلفل اشاره کردم، وقتی که ما در گلخانه تصمیم گرفتیم که امسال میخواهیم فلفل و گوجه بکاریم ابتدا اقدام کردیم به خرید بذر این گیاهان و بعد هم بذرهای را به محلی که مخصوص کاشت بذر تا رسیدن به نشاء بود برده و آنها را در ظرفهای پلاستیکی که حاوی خاک مخصوصی بود کاشتیم،
این کاشتن بذرها در خاک و آب دادن به آنها و فراهم کردن محیط مناسب برای رشد آنها و مهمتر از همه صبر کردن برای جوانه زدن آنها به این دلیل بود که میدانستیم و مطمئن که اگر ما بذرها را بکاریم و شرایط لازم که شامل محیط گرم با دمای ثابت و همچنین نور کنترل شده بود را فراهم کرده و صبر کنیم صددرصد بذرها جوانه زده و از خاک سر بیرون میآورند، چرا؟
چون هم خودمان قبلاً از اینکار نتیجه دیده بودیم و هم افراد زیادی اقدام به این کار میکردند و هم اینکه طبق قانون این اتفاق صددرصد بایستی رخ میداد و غیر از این ممکن نبود بشود و این روند طبیعی کاشت و رشد گیاه است
بنظر من در پاسخ به سوال دوم سرکار خانم شایسته:
چه منطق هایی استخراج کرده اید که فکر می کنید می تواند در این زمینه به شما کمک کند تا همچنان در مسیر عمل به قانون استمرار بورزید، ناامید نشوید، درباره اینکه این مسیر قطعا نتیجه می دهد تردید نکنید و به مسیر قبلی بر نگردید؟
این بهترین منطقی است که من میتوانم به ذهنم بدهم که همانگونه که من مطمئن بودم اگر بذر را در خاک قرار داده و شرایط لازم را برای رشد آن فراهم کنم صددرصد بعد از مدتی که لازم بود گیاه جوانه زده و سرازخاک در میآورد و غیر از این راهی نداشت
من هم بقول استاد که فرمودند من دیگه فهمیدم که قضیه همینه و شک خاصی نداشتم، جواب میدهد فقط من باید بهتر کارکنم
من هم اگر مثال کاشتن بذر را در ذهنم یادآوری کنم که همانگونه که من بذر را کاشتم و بعد از مدتی شاهد بودم که رشد کرده و از خاک سربرآورده و ساقه و برگ آن نمایان شد
من اگر روی باورهایم آگاهانه و متعهدانه کار کنم صددرصد این کارکردن من منجر به نتیجه خواهد شد
من شک ندارم که این روش درست است فقط اگر بخواهم نتایج مورد انتظار من باشد باید بیشتر کار کنم؛
وقتی که در گلخانه من نتیجه که همان سربرآوردن جوانه گیاه از خاک بود را دیدم، دلگرمتر و امیدوارتر شدم که بله مسیر من کاملاً درست است و در صورت ادامه دادن نتایج بزرگتر که همان به بارنشستن گیاه است هم رخ خواهد داد
در خصوص کارکردن روی باورها هم به همین شکل است که وقتی من شروع میکنم به کارکردن روی خودم از همان ابتدا حالم و احساسم بهتر خواهد شد و اگر این نتیجه بتواند ایمان و انگیزه من را بیشتر کند و من ادامه بدهم مسلماً نتایج بزرگتر هم از همین مسیر برای من اتفاق خواهد افتاد
در مورد سوال دوم و منطقی که میتونم برای خودم بسازم این است که من اگر مسیر کاشت تا برداشت را بدرستی انجام میدادم و مراقبت میکردم از محصولم، غیر ممکن بود که محصولی که میخواهم را بدست نیاورم یا اگر مراقبت و جلوگیری میکردم از حمله آفات، محال بود که محصول من کیفیت بازار پسند را نداشته باشد؛
یعنی نمیشد که من زحمت خودم را کشیده و تمام مسائل را رعایت کنم ولی یکشبه مثلاً تمام محصول من از بین برود مگر اینکه اول یک آفت کوچک به داخل گلخانه نفوذ میکرد و من از همان ابتدا آن را از بین نمیبردم و اجازه میدادم تا این آفت رشد و تکثیر پیدا کرده و کل گلخانه را گرفته و گیاه و محصول من را از بین ببرد و این کار یکمرتبه اتفاق نمیافتاد و بستگی به من داشت که چگونه از
گیاهان مراقبت کنم
سلام و خداقوت ب همه دوستان و استاد عزیز و خانم شایسته محترم و دوست داشتنی.
میخاستم جواب سوال رو بدم.
سوال:حالا ک میدانید نتایج پایدار یک روند تکاملی است و یک شبه اتفاق نمیفتد،بلکه بااستمرار در درک قانون و اجرای این درک در افکار، رفتار و عملکرد ایجاد میشود،درلحظاتی ک ظاهرا هیچ پیشرفت فوری و آشکاری نمیبینید،به چ شکل میخواهید انگیزه های خود رابرای استمرار دراین مسیر حفظ کنید و اجازه ندهید شک و تردیدهای ذهن تان،پای شمارا بلرزاند؟
جواب:بذارید ازینجا شروع کنم.من چندسالی هست ک عضو این سایت هستم.حتی دوره کشف قوانین رو هم تهیه کردم ولی واقعا این مهم نیست ک چندسال هست عضوی بقول استاد مثل کسیکه باشگاه ثبت نام میکنه ولی فقط ثبت نام کرده و هیچ تمرینی نداشته،منم همینطور بودم.اصلا این حرفارو قبول نداشتم.حتی دوره رو هم نصفه نیمه گوش کردم و دیگه رفتم پی کارم.گاهی میومدم ی سرکی میکشیدم و دوباره میرفتم.
تااینکه5ماه پیش واقعا تصمیم گرفتم ک باور کنم. دقیقا استاد توی فایل مقدمه فکر میکنم بود ک گفتند اگر باور کنید….
و من تصمیم گرفتم یکبارم ک شده باور کنم حرفای استاد رو.باخودم گفتم حالا ضرر ک نداره.سعی کن باور کنی و فعلا فقط گوش کن ببین چی پیش میاد. و واقعا تصمیم گرفتم اینبار باور کنم.چون این حرف استاد ک گفتند اگه باور کنید خیلی بدلم نشست.متوجه شدم اصلا کلا من از قدم اول مشکل دارم.مشکل من در باور نکردن بود.آخه مگه میشه یکی اصلا از بیخ و بن حرفای ینفرو قبول نداشته باشه و هی برچسبهای مختلف ب طرف بچسبونه ولی از اون طرفم بخاد شاهد نتایج باشه؟
واسه همین در درجه اول مهمه ک ابتدا این حرفها رو قبول داشته باشیم و باورش کنیم.استاد رو باور کنیم.مسیرش رو باور کنیم.نتایجش رو باورکنیم و درنهایت آموزه هاش رو.
و برای منم این مسیر و همین نتایج خیلی ریز از اون لحظه ای شروع شد ک تصمیم گرفتم حرفای استاد رو باور کنم.این قدم اول برای من بود.ک اگه سالهاپیش ک دوره رو خریدم توی مداری میبودم ک باید،الان کلی جلو بودم ولی خب اشکال نداره.
بعداز قدم اول دیگه شروع کردم ب گوش دادن فایلها.اینبار جدیتر.اصلا قابل قیاس باچندسال پیش نیست.وقت و تمرکز گذاشتم روی فایلها و و بعدشم انجام تمرینها.یعنی یادمه وقتی تعهد رو نوشتم داخل دفترم ی انرژی خاصی اومد تو وجودم ک جنسش متفاوت بود.این انرژی انگار بطور نامحسوس این وعده رو بهم میداد ک اینبار همه چی فرق میکنه.همین مسیرو برو.
شروع کردم تمرینهارو انجام دادن.ب مدت فقط شاید 4ماه من فقط فایل جلسه اول رو گوش میکردم و تمرین کدنویسی رو انجام میدادم.آخه با انجام این تمرین شروع شد خیلی خیلی زود نتایج ریز و درشت برام اتفاق افتاد.همون نتایج ریز هم ب ظاهر ریز بود ولی برای من خارق العاده بود.
چون هی کمکم میکرد ک برام قانون باورپذیرتربشه چ قانونی؟اینکه من خودم خالق شرایط و اتفاقهای زندگیم هستم.این توانایی هست ک خداوند از روی عدالتش به همه داده.همه این قدرتو دارند.
پس همینا باعث میشد بااینکه نتیجه ی خاصی ک حالا از اول کار مدنظرمن بوده مثل شرایط مالی یا خونه و ماشین و اینا ولی ناامید و مایوس نشم. بااینکه توی این مدت ک الان 5ماه گذشته هیچ پیشرفت فوری و آشکاری ندیدم،ولی تاالان ک انگیزه هامو دارم و شک و تردیدی ب سراغم نیومده.یعنی میدونی موضوع چیه؟ یجورایی پر این آموزه ها و انرژیش آدمو میگیره.انگار دیگه آدم راه دررویی نداره.دیگه هر کاریم بکنی،نمیتونی پسرفت داشته باشی.فقط باید پیش بری.با تمرکز گذاشتن،با همون درکهای نصفه نیمه ای ک بدست آوردی و حالا باید روزانه کوچولو کوچولو توی زندگیت،توی روابطت،رابطه باخودت دیگران باخدا، توی کسب و کارت،توی مسایل مالیت،توی سلامتیت اجراشون کنی.عجله ای هم نیست. البته ک هرچقدر وقت و تمرکز و انرژی بذاری نتایج هم ملموس تر و اعجاب انگیز تر و بزرگتر میشه.
من همه ی عمرمو فقط حرص دیگران رو خوردم. حرص همسر بچه خواهر برادر پدر مادر. همش گفتم اونو چیکارکنم.برای اون یکی چ قدمی بردارم.
شام اون یکی چی میشه.ناهار اون یکیو چی بپزم. کی خونه رو نظافت کنم.یکم ک بچه هام بزرگتر شدند حالا چیکارکنم ک سنار پول دربیارم خرج بچه هام کنم.نیازهاشونو برطرف کنم. و…
و عملا هیچ کار خاصی واسه رشد خودم دل خودم عشق خودم نکردم.البته بجز رانندگی شنا و کوهپیمایی ک اونم دیگه بجز رانندگی سالهاست ک انجام نشده.واسه همین ترجیح میدم بجای اینکه وقت بذارم و هی از بالا تا پایین خونه رو بسابم،وقت بذارم واسه فایل گوش کردن و کامنت گذاشتن و تمرین انجام دادن.اینه ک بقول استاد مهدی خانی ک استاد دانشگاهی استاد عباسمنش بودند،این آموزه ها هم بدرد دنیای من میخوره هم آخرتم.
پس سعی میکنم همین نتایج کوچک رو ببینم.همینا باعث میشه انگیزه هام واسه ادامه حفظ بشه. و تردید نکنم.
من هنوز خیلی راه هست ک باید طی کنم.خداروشکر ک این مسیرو قبلا استاد رفتند و کار واسه ماها خیلی راحتتر شده.
ممنونم و شاکر خداوندم ک این مسیر رو روزی من قرار داد و سپاسگذارم از استاد عزیز و خانم شایسته مهربان و دلسوز.
دوستتون دارم.عرفانه
بنام پرودگار یکتا
سلام
تمرین دوم برای دومین جلسه مهاجرت به مدار بالاتر
به چه چیزهای خوش رنگ و لعاب روزانه و عادتهای رفتاریم نه بگویم تا وقت آزاد بیشتری برای کار کردن روی باورهام آزاد بشه
یکی از مواردی که وقت زیادی از من رو تا قبل شروع پروژه مهاجرت به مدار بالاتر میگرفت پرسه زدن در شبکه های اجتماعی بود که با امید به خدا به این مورد نه گفته ام تا هم وقت بیشتری برای کار کردن روی باورهام داشته باشم و هم اینکه ذهنم کمتر درگیر چیزهای چرت و پرت شود.
به چه چیز بله بگویم؟ به وقت بیشتری رو گذاشتن در سایت استاد و منطقهای قوی آوردن برای ذهنم که این مسیر مسیر سعادته، مسیر موفقیته، مسیر شادیه
چه درسهایی از این فایل گرفتم؟
1- پیشرفتهای ریز و درشتم رو ببینم تایید کنم و تحسین کنم و سپاسگزار باشم
2- افکارم رو آگاهانه کنترل کنم و ورودی ها منفی رو جلوش رو بگیرم و روی نکات مثبت توجه بیشتری بکنم
3- اگر در مسیر درست حرکت کنیم هیچ اتفاق ناخواسته ای برامون نمیفته و هیچوقت آنچه که تکاملی بدست آورده ایم به یکباره از دست نمیره
4- با استمرار و ساختن باورهای بنیادین نتایج هم پایدار میشه و همیشه رو به جلو حرکت میکنیم
5- اگه ترمز ها رو برداریم سرعت حرکت مون بیشتر وبیشتر میشه
6- روی کارمون تمرکز بزاریم و به الهامات توجه کنیم و از مسیر لذت ببریم
7- عشق انرژی و تمرکز رو روی هرکاری بزاریم نتیجه میگیریم
اگه با ایمان در این مسیر حرکت کنم و عوامل بالا رو رعایت کنم روز بروز سرعت رشدم بیشتر و بیشتر میشود
خدایا شکرت که من رو در مسیر آسانیها قرار دادی
درود براستاد عزیزم و خانم شایسته عزیز و دوستان هم فرکانسم…
داستانی شنیدم که احتمالا همه ی دوستان شنیدن که یک شخصی برای اینکه پیشرفت کنه توی بسکتبال میره پیش یک مربی و پول زیادی هم میده که مربی هرچی میدونه رو بهش بگه که خیلی زود شاهد پیشرفت و پیروزی های زیادی بشه…
چند هفته ای میره و تا میره برا تمرین مربی بک توپ بهش میده و میگه 500تا توپ بنداز توی تور…
بعد از چند وقت اون بازیکن فکر میکنه میگه منکه پول زیادی دادم که این مربی هرچی در توانش هست بمن یاد بددکه من پیشرفت کنم الان چندماه فقط میگه روزی 500تا توپ بنداز توی تور و همین فکرشو بصورت اعتراض میره به مربیش میگه…
مربی شخص دانایی بوده به بازیکن میگه تموم تلاش بک بسکتبالیست اینه که توپ رو توی تور بندازه و تو فقط کافیه همین مهارت رو خیلی دقیق یاد بگیری تا به اون هدفت برسی…
من از عید 403 که خداکمکم کرد و تصمیم گرفتم جدی رو خودم کار کنم و هرروز توی این سایت الهی هستم چندتا جمله طلایی رو روی برگه نوشتم و روی میز کارم جلوی چشمم چسبوندم…
سپاسگزاری نزدیک ترین فرکانس به خداوند…
تمرکزبر زیبایی ها
کنترل ورودی ها
حال خوب احساس خوب
من خالق زندگی ام هستم
درک قانون تکامل
درک هدایت های خداوند…
500تا پرتاب توپ های من همیناست
دارم سعی میکنم درک کنم عجله نکنم من باید تکامل رو طی کنم و با گوش دادن به فایل ها و به اجرا درآوردن در کارام دارم حس میکنم جواب میده…
مثلا خیلی دقیق توی ساعات مشخص تو جایی که باید باشم قرار میگیرم…
وقتی سپاسگزاری میکنم کارام بهتر و روان تر پیش میره…
وقتی میخوام ذهنم رو کنترل کنم یک نجوایی میاد حالا بهتره به این مشکل فکر کنی تا بتونی طرفو محکوم کنی ولی بخودم میگم من خالق زندگی تم هستم من چه باوری داشتم که این مشکل رو جذب کردم…
خیلی پیشرفت چشگیری ندارم تازه شغلی که تموم جنسم نسیه فروش میرفت هم کنار گذاشتم ولی خیلی نشونه ها دارن حرف مبرنن که راه درسته ..شاید الان خبری به اون صورت نیست ولی تکاملم رو که طی کنم میدونم نتایجم بهتر میشه…
نجواهای دهنم خیلی تلاش میکنن که خودتو گول نزن ی ذره منطقی باش داری خودتو نابود میکنی ولی بخودم میام میگم باشه تو درست میگی من ایمان دارم که خداوند منو هدایت میکنه ازم حمایت میکنه تا راه درستم رو پیداکنم…
اون خدایی هست که تاامروز هرلحظه منو هدایت کرده..وقتی فکر میکنم میبینم خیلی مواقع اگر خدا اون کمکا رو نمیکرد بهم من اصلا سالیان پیش نابود شده بودم پس اون حواسش بمن هست و منم ازش درخواست میکنم…
خداوندا
بی نهایت ازت سپاسگزارم…
بی نهایت سپاسگزار استادم و خانم شایسته عزیز هستم…
بی نهایت از دوستانم تواین سایت الهی سپاسگزارم…
عاشقتونم
به نام خداوندبخشنده مهربان
سلام به همگی…
استادشمااول فایل گفتیدبرای ضربه ایستگاهی فوتبال(که من مطلب اخرراگرفتم)بایدتمرین وتمرین واستمرارباشه که این روبایدتویادگیری قوانین داشته باشیم.
سوالی که شمااستادشایسته درکپشن پرسیدیدومن درپاسخ شما:من دریافتم که همه چیزباوره ماآدمهابه چیزی که لیاقت داریم نمیرسیم به هرآنچه که باورداریم میرسیم.
من دراین مسیرباید(مسیرخودشناسی وخودباوری وباورهای توحیدی…)تعهدداشته باشم چون مسلمامن خییلی بهترازروزهاوسالهای قبلم شدم درسته که مدت عضویت ام زیاده اینم برمیگرده به گذشته ام واصلابه گذشته ام زوم نمیکنم وافرادموفق افرادی که ازقانون نتیجه گرفتندرابایدتحسین کنم.
لیست خودم برای کارکردن روی خودم:
1.کنترل ورودیها2.آگاهانهباورهاراتغییردادن3.شکرگزاری داشتها4.احساس خوب پایدار5.کارکردن برباورهای توحیدی6.مواقع تضادکنترل ذهن داشتن7.کارکردن روی باورهای فراوانی(راحترین روش دیدن سریالهای سفربه دورامریکا)8.هرروزمراجعه به سایت وکارکردن روی دوره ها9.توجه به نکات مثبت(هم ادمهای اطرافم وهم محیطی که زندگی میکنم) 10.لذت بردن ازمسیر
ازشمادوستان هم که این مطلب رومیخونیداگه نکته ای هست که من جاگذاشتم رواینجاذکرکنید. متشکر
بنام خدای مهربان
قانون فرکانس و این که به هر چیزی که توجه کنین از اصل همان چیز وارد زندگی ما میشود
وقتی من کانون توجه خودم را آگاهانه انتخاب میکنم و خساست به خرج میدهم درست از همان لحظه شرایط و اتفاقات شروع به تغییر کردن به نفع من میکنند
سوال:
حالا که میدانید نتایج پایدار، یک روند تکاملی است و یکشبه پدیدار نمیشوند، بلکه با استمرار در درک قانون و اجرای این درک در افکار، رفتار و عملکرد ایجاد می شوند، در لحظاتی که ظاهرا هیچ پیشرفت فوری و آشکاری نمیبینید، به چه شکل می خواهید انگیزه های خود را برای استمرار در این مسیر حفظ کنید و اجازه ندهید شک و تردیدهای ذهن تان، پای شما را بلرزاند
اگر در مسیر متعهد باشیم و ایمان داشته باشیم که قوانین به درستی کار میکنند با تعهد بیشتری عمل میکنیم و اگر یک جای دیدیم که نتایح هیچ تغییری نمیکند فقط و فقط باید تمرین بیشتر کنیم ؛چون کل نتایجی که من گرفتم فقط و فقط از این مسیر بوده چه آگاهانه چه وقتی که اصلا از قانون خبری نداشتم
کنترل آگاهانه افکار و کانون توجه
بعد ایده ها میاد و هدایت میشویم به سمت خواسته هات
امروز من متن گام دوم مهاجرت به مدار بالاتر رو خوندم وهنوز فایل رو گوش ندادم (البته قبلا چندین بار فایل های مصاحبه با استاد رو گوش دادم ) ولی الان با یک نگاه جدیدتر و با تمرکز بیشتری میخوام گام به گام پیش برم
یه باور محدود کننده ای که در ذهن من هست اینه که هروقت میخوام فایل های رایگان رو گوش کنم و باهاش پیش برم ذهنم میگه تو که چند تا دوره خریدی پس خیلی بهتره که بری دوازده قدم رو از اول گوش کنی تا فایل رایگان و معلومه که از اون بهتر نتیجه میگیری
ولی من میدونم که این باورم مشکل داره چون مطمئنم خانم شایسته و استاد عباس منش برای فایل های رایگان هم از دل و جون مایه میزارن تو مرحله اول باید سعی کنم این باور رو کمرنگکنم و باور درست رو جایگزینش کنم
یه مورد دیگه درباره سوال آخر اینکه چطور وقتی هنوز به نتیجه نرسیدیم خوش بین باشیم به ادامه مسیر به نظرم جواب اینه که با فلاش بک زدن به اتفاق ها وپیشرفت های گذشته و پذیرفتن شرایط فعلی و مهمتر از همه مقایسه نکردن
من تازه متوجه شدم که علت اصلی خیلی از حال بدی های من مقایسه کردن شرایط خودم با افراد دیگه است وگرنه خود زندگی من به خودی خود مشکلی نداره