مصاحبه با استاد | قانون پایداری نتایج - صفحه 53
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2018/06/abasmanesh-3.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2024-12-31 10:11:572025-01-01 05:44:35مصاحبه با استاد | قانون پایداری نتایجشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام صد سلام خدمت دوستان
متن این فایل خواندم و خیلی برام تلنگری بود که من الان توکارم عجله میکنم من سه سال پیش باشما استاد آشنا شدم از نظر فکری انظر مالی از نظر
روحی روان روابط من تومردم وقتی فکر میکنم قابل مقایسه نیستم والان پیشرفت چشم گیری کردم وقتی دارم فکر میکنم میبینم یک شبه اتفاق نیفتاده
یک روند آروم وروبه بهبودی ازهمه نظر کم کم توهم کارها پیشرفت کردم و ادامه داره من پارسال
یه اتفاق سنگین برام افتاد و خیلی فکرمو دریگر کرده
ولی خدارو شکر با کنترل کردن حل شد من امسال
پروژه خانه تکانی ذهنو از اول گوش کردم وتمرینشو
انجام دادم وبعدش روان شناسی ثروت خریدم وانم
گوش دادم وتمرین نوشتم والان این پروژروشروع کردم و میدونم تا آخر برم نتیجه عالی میگیرم تشکر استاد مهربان وعزیز
با سلام خدمت استاد عزیزم و بانو شایسته خلاق و مهربون ممنونم بابت این اگاهی ها چقدر حین دیدن و شنیدن این قسمت از پروژه وجودتون رو شکر کردم
جواب سوال اول ک ب چ شکل میتونم انگیزه هام رو حفظ کنم
بنظرم اول ایمان ب اینکه قانون جواب میدهد و درک اینکه قانون جواب میدهد و تمرکز ب روی قانون و نتایج کوچولویی ک پدیدار میشود وقتی نتیجه تو دستت باشه بنظرم میشود فکتی برای ذهن کاوشگر ک دنبال نشون دادن نشدن هاست
مثلا امروز توی تمرین ستاره ی قطبی نوشته بودم دلم بارون میخواد وقتی اینو نوشتم هوا کاملا آفتابی بود خبری از بارون نبود
ولی همین ک ابرا اومدن تو آسمون خودش برای من نتیجس ک جووونم اگر تمرکز بیشتری روی خواسته هات داشته باشی میشه اونی ک تو میخای حتی از اونم بهتر
وجواب سوال دوم
چقدر این جمله امروز ب دلم نشست با اینکه هزار بار از هزار طریق شنیده بودم ک من با افکارم زندگیم رو میسازم اما امروز انگار جور دیگه میشنیدم ک من باید افکارم رو کنترل کنم حالا چجوری کنترل کنم از طریق کنترل ورودی ها و آگاهانه یکسری باور ها رو در خودم ایجاد کنم و در این مسیر استمرار داشته باشم
*دنیا پر از ثروت و فراوانی هست
*پول در اوردن کار بسیار راحتیه
*خداوند میخواهد ک من ثروتمند شوم
*فرصت ها هر روز بیشتر و بیشتر می شوند
*هر روز ایده های فوق العاده ای ب سمت من می ایند
*هر روز افراد فوق العاده ای وارد زندگی من میشوند
*هرچقدر ثروتمندتر شوم نزد خدا محبوبترم
*رب من پروردگار من ثروتمند هست و من از روح او هستم پس من هم باید ثروتمند شوم
سلام وقت همگی بخیر
یکی پرسیده بود :
5. اگر با باورها و آگاهی های کنونی به 14 سال پیش که تازه این مسیر را شروع کرده بودید برگردید، چه باوری را بیشتر از همه جدی می گیرید و روی آن کار می کنید؟ چه مهارتی را بیشتر از بقیه بهبود می دهید؟ چه اصلی را از همه جدی تر می گیرید و به چه شکل عمل می کنید؟ یعنی در مسیری که تا کنون آماده اید، چه آیتمی را بیشتر از همه تغییر می دهید؟
استاد از ی دیدگاه زیبا به موضوع نگاه کردند و جواب درخوری دادند .
اما برای من ! برای من این سوال داستان همون ظرف و سطل وجودی ما رو پیش میکشه ! به این صورت که فرض کنید شخصی سالها روی خودش کار کرده و ظرفش به اندازه تلاشش بزرک شده و مقدار زیادی از باران رحمت الهی در ظرف وجود داره .
حالا کسی بیاد بپرسه اگر با همین حجم باران بری به سالهایی که ظرف کوچکی داشتی ! چکار میکنی ؟ چه مسیری و میری و از اینجور سوالها !
میدونید داستان چیه ؟ داستان هموم داستان رشده . ما رشد میکنیم و ظرفمون بزرگ میشه . و تحمل ما برای نعمت بیشتر بالا میره . و من با این جایگاه و ظرف ، نمیتونم باران الهی بیشتری بگیرم . چون نعمته که هست و همین الان هم وجود داره . به وفور هم هست . این ظرف ماست که همین مقدار ظرفیت داره و جا میگیره .
حالا اگر فرض کنیم نعمت بزرگی رو شخصی دریافت کنه که ظرف کوچکی داره ، تصورش هم سخته .اگر بخوام مثال بزنم مثل اینه که کسی که مدتهاست غذاش فقط ی خیلی کم بود غذای یک وزنه بردار حرفه ای رو بدیم ! همه میدونیم چی میشه و همه میدونیم که اون ورزشکار حرفه ای هم ی روزی غذا کم میخورده.و به مرور به این جاگاهی که داره رسیده . چه از نظر بدنی چه از نظر ذهنی و باورها . تا اینجا رو امیدوارم مطلب رو رسونده باشم .
برای خودم اتفاقی افتاد این بود که با استفاده از قوانین ماشین مورد علاقه خودم رو میخواستم. از نظر مالی من حداکثر میتونستم برای امسال ( 1403) ی ماشین یک میلیاردی بخرم( البته بعد از فروش 400 تومن ماشینی که دارم ) . اما خدا لطف کرد و یک ماشین 4 میلیاردی نسیبم شد . بدون اینکه حتی بخوام ماشین قبلی رو بفروشم یا وام بگیرم( وام هم چند سالی هست که با خدا قرار گذاشتنم که یا نعمتی رو بده یا برای تهیه اش اسیر وام نشم . خدا هم خدای خوبیه. باور کنید . اجابت کرد ). بعد از رسیدن این نعمت دچار استرس و افکاری شدم که فشار زیادی بهم وارد کرد تا اینکه به خودم اومدم و بیدار شدم و شروع کردم به شکرگذاری و تمرین اینکه من لیاقت این خودرو که خوبه لیاقت بالاتر رو دارم .
این داستان من بود و اگر بخوام به تاریخ مراجعه کنیم حکایتهای زیادی هست که یکی از اونها میشه داستان حضرت ابراهیم و رشدش که در قران اومده یا حکایت پیامبر اسلام وقتی برای مدتها روی خودش کار کرده بود رشد کرده بود ولی وقتی اولین بار بهش وحی نازل میشه …. داستانش رو خودتون میدونید.
خلاصه که قصه ، قصه رشده ! و همون بزرگ شدن ظرفمون . اگر برای ظرف کوچیک نعمت بزرگی بیاد اون رو نمیگیره و نمیبینه . حالا اگر به جهتی نعمت نسبتا بزرگتری ( نه خیلی بزرگ و نامتعارف ! ) توی ظرف کوچیک بیاد ( مثل معده ای که غذای زیادتر از حد خودش توش ریخته باشیم ) مدتی طول خواهد کشید تا اون رو هضم و جذب کنه.البته اگر صاحب خودش رو نکشه !
امیدوارم خداوند به ما نعمت دیدن و جذب نعمات و برکات فراوانش رو عطا کنه.
با آرزوی ظرفی متناسب و بزرگتر برای همه دوستان
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام به استاد عزیزم سید حسین عباسمنش و مریم شایسته عزیز که عاشقانه داره توی این مسیر قدم برمیداره تاب من و امثال من یاد بده چطور تو این مسیر ثابت قدم بمونم
یکی از چیزهایی که من از مریم خانم یاد گرفتم اینه که الان استاد این تمرین رو چرا داد؟
منطق پشت این تمرین چیه؟
و من سجاد بحرینی چطور میتونم این تمرین رو انجام بدم تا هم خودم و هم بقیه بتونن راه رو پیداا کنن
دلیل پایداری نتایج به تعهد برمیگرده و داشتن تعهد هم به طور کلی با داشتن انگیزه ایجاد میشه و برای اینکه انگیزه داشته باشیم میتوانیم آگاهانه با استفاده از اهرم رنج و لذت ایجادش کنیم
همون صحبتی که ابتدای همین پروژه شد که من باید اولویت اول زندگی ام رو با تمرکز 100 درصد بذاریم روی همین آموزه ها تا نتایج کم کم و به قول استاد عزیزم لاجرم وارد زندگیم شود.
لاجرم یعنی بی برو برگرد
لاجرم یعنی بدون هیچ نگرانی
لاجرم یعنی جها و خداوند هیچ راهی ندارند مگر اینکه تو رو به مدار بالاتر ببرند
ولی هر بار این کار رو بهتر انجام میدهیم بهتر نتیجه میگیریم و هربار که نتیجه میگیریم باورمان نسبت به قانون فرکانس بیشتر میشود و هر بار که باورمان به فرکانس بهتر شود یعنی درک درست تری ازش کسب کنیم نتایج با کیفیت تری رو تجربه میکنیم و هر چه نتایج با کیفیت تر بشوند انگیزه های ما در این مسیر بشتر میشه
که صد البته این مسیر باید با رعایت قانون تکامل طی شود
یعنی حالتو خوب نگه داری و از تضادهایی که توی مسیر حتمن بهش برخورد خواهی کرد نترسی بیخیالشون نشی و با حمله کردن به اون تضادها و ترس هات یه پله بری بالاتر و بزرگتر بشی
اما این رو هم بگم که این قانون خیلی خیلی فراره
خصوصا زمانهایی که کنترل ذهن از دست مان در میرود
من خودم به شخصه خیلی خیلی فایلهای استاد رو گوش میدم ولی یه جاهایی واقعا نمیتونم ذهنم رو کنترل کنم
که خب سعی میکنم خیلی خودمو سرزنش نکنم و مجددا به مسیر برگردم
کی دیگه از اون معجزات قانون خداوند اینه که من هر لحظه با خودم در صلح باشم و توجه کامل خودم رو به نکات مثبت اطرافم متمرکز کنم
چون توجه به نکات مثبت اطرافم برای من جلوه ی عینی و عملی شکرگزاری هست
من به شخصه سعی میکنم هروقت در این فرکانس بیشتر بمونم از برکاتش خیلی خیلی سود میبرم
یعنی بدون اینکه من کار خاصی انجام بدهم وقتم آزاد میشه یعنی سرکارم اتوماتیک سرم خلوت تر میشه و در منزل باوجود 3 تا فرزند زمان های آزاد بیشتری کسب مبکنم و میتونم با تمرکز بیشتری روی این آموزه ها کار کنم و…
سلام
برای حفظ انگیزه در مسیر تحقق نتایج پایدار، ابتدا باید هدف و ارزشهای بلندمدت خود را بهوضوح تعریف کنید و آنها را همواره به یاد داشته باشید. داشتن یک دیدگاه روشن از مقصد، میتواند شما را در لحظات دشوار حمایت کند.
همچنین لازم است که به اهمیت فرآیند و نه فقط نتیجه نهایی توجه کنید. هر گام کوچک که برمیدارید، بخشی از روند تکاملی شماست و باید قدردان پیشرفتهای جزئی باشید.
در لحظاتی که شک و تردید سراغتان میآید، میتوانید با مرور دستاوردهای گذشته و تمرکز بر این حقیقت که هیچ پیشرفت پایداری یکشبه اتفاق نمیافتد، خود را آرام کنید. یادآوری کنید که حتی تلاشهایی که اکنون بدون نتیجه بهنظر میرسند، بخشی از مسیر یادگیری و رشد شما هستند.
علاوه بر این، از منابع الهامبخش استفاده کنید؛ مطالعه داستان موفقیت افرادی که مسیری مشابه را طی کردهاند، یا حتی یادداشتبرداری از افکار و ایدههای مثبتی که در مسیر پیدا کردهاید، میتواند انگیزهبخش باشد.
در نهایت، ایجاد عادات روزانهای که به رشد شما کمک میکنند و تمرکز بر پیشرفت تدریجی بهجای انتظار تغییرات بزرگ در کوتاهمدت، شما را در این مسیر پایدار نگه میدارد. به خودتان یادآوری کنید که استمرار و پایداری، کلید موفقیت است و هر تلاشی، حتی اگر کوچک باشد، شما را به هدف نهاییتان نزدیکتر میکند.
زندگی نلسون ماندلا یکی از برجستهترین نمونههای پایداری در مسیر دستیابی به اهداف بزرگ است، اما این مسیر پر از لحظات تلخ و چالشهای سخت بود که میتواند برای همه ما الهامبخش باشد. او در سال 1962 به دلیل مبارزه با رژیم آپارتاید و تلاش برای برابری، دستگیر شد و به زندانی طولانیمدت در جزیره روبن محکوم شد. 27 سال زندان برای کسی که رویاهای بزرگی در سر دارد، میتواند شکننده باشد، اما ماندلا این زمان را به فرصتی برای رشد درونی و آمادهسازی خود برای تغییر تبدیل کرد.
در زندان، ماندلا مجبور بود در سختترین شرایط جسمی و روانی زندگی کند. او روزانه ساعتها کارهای طاقتفرسا انجام میداد، مانند شکستن سنگها در گرمای شدید یا کار در معادن آهک. رژیم زندان بهگونهای طراحی شده بود که عزت نفس زندانیان را نابود کند: غذای ناچیز، دسترسی محدود به کتاب و ارتباط محدود با خانواده و دوستان. حتی اجازه دیدار با فرزندانش را نداشت. اما ماندلا تسلیم نشد.
یکی از چالشهای عمیق او در این دوران، مدیریت ذهن و روحش در برابر احساس ناامیدی و خشم بود. او میدانست که اگر از درون شکسته شود، تمام مبارزاتش از بین خواهد رفت. بنابراین، تصمیم گرفت زندان را به مدرسهای برای رشد شخصی تبدیل کند. ماندلا همراه با دیگر زندانیان، کتاب میخواند و درباره سیاست، تاریخ، و استراتژیهای مبارزه گفتوگو میکرد. او حتی با زندانبانهای خود وارد گفتگو شد تا ذهن آنها را تغییر دهد و ثابت کند که دشمنی و نفرت را میتوان با احترام و انسانیت به چالش کشید.
ماندلا زمانی گفت:
“آزاد بودن تنها به معنای رها شدن از زنجیر نیست، بلکه زندگی به گونهای است که آزادی دیگران را نیز افزایش دهد.”
این جمله در زندان نیز صدق میکرد. او نه تنها برای آزادی خودش، بلکه برای آزادی میلیونها انسان دیگر مقاومت کرد.
در سالهای آخر زندان، رژیم آپارتاید در حال فروپاشی بود. حکومت وقت تلاش کرد با او مذاکره کند تا از برخی اصولش کوتاه بیاید، اما ماندلا قاطعانه ایستاد. او از زندان خارج نمیشد مگر آنکه آزادی نه تنها برای خودش، بلکه برای همه مردم آفریقای جنوبی تضمین شود.
ماندلا پس از آزادی در سال 1990، نه تنها به مبارزاتش ادامه داد، بلکه به جای انتقام، صلح و آشتی را در پیش گرفت. او با همان افرادی که سالها او را زندانی کرده بودند، کار کرد تا کشورش را از نفرت نجات دهد. این انتخاب سخت، نشاندهنده عمق پایداری و قدرت روح او بود.
زندگی ماندلا به ما نشان میدهد که برای دستیابی به اهداف بزرگ، باید آماده تحمل سختترین چالشها باشیم. او در لحظات تیره و تار، از شعله امید و عشق به هدفش برای روشن نگه داشتن مسیر استفاده کرد. مقاومت و ایمان او به عدالت، یادآوری میکند که حتی در تاریکترین لحظات، اگر چشمانداز روشنی داشته باشید و به اصول خود پایبند بمانید، میتوانید دنیا را تغییر دهید.
مولانا نیز بر این پایداری تأکید دارد:
“هر کسی کو دور ماند از اصل خویش
باز جوید روزگار وصل خویش”
وقتی در میانهی مسیر به تردید میرسید، این شعر میتواند یادآور شود که هر تلاش، هرچند کوچک، شما را به اصل وجودتان و هدفی که برای آن خلق شدهاید نزدیکتر میکند.
فروغ فرخزاد نیز در شعری میگوید:
“کسی میآید
که مثل هیچکس نیست
و چشمهایش با من حرف میزند از روزی نو.”
این شعر میتواند نویدی برای لحظاتی باشد که پیشرفت ملموسی نمیبینید. آن شخص یا تغییر، همان نتیجهای است که در دل استمرار و صبر به سراغتان میآید.
به یاد داشته باشید، مسیر شما شبیه کاشتن یک درخت است. سالها طول میکشد تا ریشهها عمیق شوند و شاخ و برگها گسترده شوند. حتی اگر لحظهای احساس کنید که چیزی در حال رخ دادن نیست، بدانید که در زیر خاک، زندگی در جریان است.
سلام و درود بر شما ،
از کامنت زیبا و کاملی که نوشته بودید خیلی لذت بردم و خواستم از شما تشکر کنم ،
خیلی قشنگ به موضوع رشد پرداخته بودید و مثال هایی که آورده بودید هم ارزشمند بودند،
و واقعا هم همینطوره ؛ صبر کردن در مسیر رشد و ایمان به نتیجه در چهارچوب جهانی که قوانین اون هرگز خطا نمیکنند تمام اون چیزیه که ما باید بفهمیمس
•_•سوال :
حالا که میدانید نتایج پایدار، یک روند تکاملی است و یکشبه پدیدار نمیشوند، بلکه با استمرار در درک قانون و اجرای این درک در افکار، رفتار و عملکرد ایجاد می شوند، در لحظاتی که ظاهرا هیچ پیشرفت فوری و آشکاری نمیبینید، به چه شکل می خواهید انگیزه های خود را برای استمرار در این مسیر حفظ کنید و اجازه ندهید شک و تردیدهای ذهن تان، پای شما را بلرزاند؟
با موال زدن الگوهایی که توی این مسیر بودن وادامه دادن ونتایجگرفتن
با پیداکردن ادم هایی که الان دستاوردهایی دارند و یه روزی نهالی کاشته شده بر روی زمین بودن
و الان بعد از مدت ها تبدیل به درختی تنومند شدن
یا حتی با دیدن یه سری نتایج کوچیک توی زندگی خودمون مثل اینکه استاد گفتن وقتی داشتم کار میکردم مسافرهام بیشتر شده بودن
یا اینکه دلم هوس غذایی میکرد میرفتمخونهاون غذاروداشتیم
یا اینکه رفتار همکارام مدیرم رییسم با من تغییز کرده بود همونادمایی که تا دیروز تیکه بهم مینداختن
یا مثلا اسنپیکه میگیری انسانی شریف هست که چقد باهات با مهربانی ورویی خوشبرخوزد میکند
و از این جنس اتفاقات وتویزندگبمون تجربه میکنیم وبعد اروماروم باورمون میشه که نتایج در حال دیده شدن هست
خوده من خیلی وقتا یکی از علت هایی که شغل عوض میکردم همین بود
که عجله داشتم نمیزاشتم سیر تکاملم طی بشه ودوسداشتم سریع نتیجه تودستم داشته باشم
بعذ میزدم از اینور خراب میکردم
و خب باعث این میشد کهبعد از مدتی موندن در یک کار تغییر شغل میدادم
سالها کذشت وبعد فهمیدم که چقدر پاشنه اساسی دارم وباید روش کار کنم
والان خداروشکر بهترشدمودارمهرروزببشتر از روز قبل نتیجه خلق میکنم
حیلی جاها دقتی بی انگیزه میشم
میام به خودم میگم مائده ببین با باورایی که ساختی و استمراری که ورزیدی
اللن این نتایج و داری
برای خودم مثال میزنم و بعد میام اهرم رنج و لذت و به کار میبرم که بتونم حرکت کنم هرروز
و توی مسیرم مستمر باشم
خداروشاکرم برای وجودتون
یکی از تارگتایی که داشتم تیکخورد به لطف الله
در زمان مناسب در فایلی مناسب تعریف میکنم
به خدای بزرگم میسپارمتون
دوستون دارم:)))
خدارو شکر میکنم بابت این آگاهی های عالی
درباره سوالی که پرسیده شد که وقتی حس میکنی راکت موندی و تغییری تو زندگیت رخ نداده چیکار باید بکنی؟
برای من چیزی که خیلی کمک کرده و خیلی بهم یادآوری میشه اینه که قانون رو یادآوری کنم
نتایج رو یادآوری کنم
و یا با دیدن نتایج دیگران قانون رو تو ذهنم هی تثبیت کنم
که این کاررو با خوندن کامنت ها ، گوش کردن مداوم فایل های استاد به من خیلی کمک کرد
که میخوام از نتایج عمل به این دو بگم
همیشه استاد گفتند که این فایل رو چند بار در “دفعات و زمان های مختلف گوش کنید”
به من ثابت شد با تکرار و یادآوری ، اون قانون به صورت تکاملی تو ذهنت میشینه و تبدیل به یک باور میشه و نتایج شروع میکنن به رخ دادن
تابستون امسال یادمه که با خواهرم فایل” نامه 31 امام علی” رو که درباره اجابت دعا بود خیلی گوش میکردیم
اصلا همون بار اولی که این فایل رو شنیدم یه چیزی توم بیدار شد که این یه قانون مهمه این یک باور ناحالب رو در تو تغییر میده
انقدر من این فایل رو دوست داشتم که میشد روزی 2~3 بار ببینم و هرروز گوشش میدادم
انقدر اون حرف ها رو من تاثیر گذاشته بود که دقیقا یادمه شب تولدم بود با یک حال عجیب و خیلی خوب شروع کردم به دعا کردن و اطمینان داشتم که خدا بهم میده( این در صورتی بود که من هر بار بعد از گوش دادن این فایل این حس خال خوب و اطمینان بهم دست میداد و شروع میکردم به گفتن خواسته هام و ایمانم به اینکه خدا واحده و قطعا میده 1000 بزار شده بود)
و خداشاهده که یکی از خواسته هام که تو ذهنم پررنگ بود برآورده شد بصورت کاملا معجزه وار
و خدارو هزاران هزار بار شاکرم بابت ایمانی که نسبت به خودش در من ایجاد کرد
عاشقتمممم
درباره کامنت خوندن دوستان من این رو قبلا هم گفتم ولی باز هم میگم انقدر که عللی بود برام
من موقع رفتن به دانشگاه با مترو میرم و خب شلوغه و اتفاقاتی هم رخ میده منم برای اینکه ذهنم رو کنترل کنم شروع میکردم به شکر گزاری و بعد دیدم کم میارم
بعد شروع کردم به خوندن کانت بچه ها تا برسم تهران
و این شده بود در من عادت و من لذت میبردم از حرف های قشنگی که بچه ها میزدن از نتایج عالی که میگرفتن و از اتفاقاتی که تو زندگیشون رخ میداد و طرز برخورد اونها با اتفاقات من رو حیرت زده میکرد و در کنارش هی قوانین تو ذهنم وبت و یادآوری میشد
و خوندن این کامنت ها بصورت مستمر اتفاقات خیلی قشنگی رو برای من رخ داد
خدایا شکرت که انقدر عللی هستی و همه اینها رو دوباره بهم یادآوری کردی که چه کارهایی رو انجام دادم و این شد نتیجش
هزاران هزار بار شکرت
من عاشقتممممم
سلام استاد خیلی خوشحالم دارم اولین کامنتم رو بعد از این همه مدت عضویتم در سایت قرار می دهم .
همیشه با خودم می گفتم چرا بین این همه آدم هم سن من که دور و بر خودم می بینم خدا من رو با سایت و این مسیر آشنا کرد
چرا تو مدرسم بین تمام هم کلاسی هام و دوستام من با سایت استاد آشنا هستم
(فکر میکردم خداوند من رو انتخاب کرده)
به خدا میگفتم خدایا خودت به من جواب بده
روزی چند بار از خودم و از خدا میپرسیدم چرا و می دونستم وقتی در فرکانسش قرار بگیرم خدا جوابم رو میده
و هر بار هم بابتش شکر گذاری میکردم و میکنم ، روز ها وشب ها وقتی با خدا شروع به صحبت میکردم ،اشک شوق میریختم و میگفتم خدایا مرسی که من رو انتخاب کردی.
وقتی این فایل رو گوش می دادم در همین فایل جواب سوائلم رو گرفتم .
در پاسخ استاد به سواله: اگر تمام ثروت و دستاوردهای خود را از دست بدهید و تبدیل به یک آدم عادی شوید در حالیکه همین میزان درک از قانون را دارید، چقدر طول می کشد دوباره به جایگاه کنونی برسید؟
بعد از پاسخ استاد یادم افتاد که قرآن میگه انسان از قدرت اراده برخورداره و می تواند برای زندگی خودش تصمیم بگیرد .
و فهمیدم من انتخاب کردم که در این مسیر باشم و خدا وقتی انتخاب من رو دید هدایتم کرد هرچی من بیشتر این مسیر رو برای زندگی خودم انتخاب کردم و به انتخابم تعهد پیدا کردم خدا هم بیشتر من رو هدایت می کرد
فهمیدم که خدا از تمام آدم های جهان نمیاد خیلی رندوم بگه باشه من تورو انتخاب میکنم که تو این مسیر قرار بگیری
فهمیدم این یکی از عامل های هست که من نگاه از بالا به پایین دارم به هم سن های خودم یا کسانی که سنشون از من بالاتره چون من احساس میکنم من فرد انتخاب شده هستم
اما نه من یک روزی با توجه به نشونه های که خدا برای هر فردی میفرسته و هرکسی نسبت به فرکانسی که در اون وجود داره اون نشانه هارو میبینه و با توجه به اختیاری که خدا براش گذاشته این مسیر رو انتخاب میکنه
پس دوستانم ، هم کلاسی هایم ، حتی اون فردی که خیلی زیاد ایمانش به خدا ضعیفه هم می تونه یک روزی این مسیر رو انتخاب کنه
می تونه خیلی از من بیشتر رو خودش کار کنه
می تونه نتیجه های بالایی در زندگیش بگیر که تو به خودت بگی واقعا این همون آدمه ؟
پس فرد انتخاب شده ای وجود ندارد خدا برای همه بنده هاش فرصت رشد گذاشته
خدا همه بندگانش رو دوست داره
و هر روز به خودم یادآوری میکنم که : روزی که ما به این دنیا آمدیم خداوند بخشی از وجودش رو در هر انسانی قرار داد
همین باور به من کمک کرد تا در زندگیم رو مخ ترین افراد زندگیم دیگه رو مخ نباشن
و کمتر آدم ها رو قضاوت کنم
و خدایا ممنون بابت تمام قوانینی که در این جهان قراردادی
خدیا شکرت بابت استاد و این سایت پر از نتیجه های قشنگ و فایل های که روز به روز قلب من رو نزدیک تر به خدا میکنه .
و استاد ممنون که جواب سوالم رو دادین .
سلامی که از جنس نام زیبای خداست ، به شما همکلاسی خوبم خانم قاسمی عزیز،
به نکته ی خیلی خوبی که روزگاری هم بخشی از فضای ذهنی من بود اشاره کردید و خواستم بگم این نگاه از بالا به پایین به دیگرانی که فکر میکردم مثل من اهل مطالعه یا تفکر الهی و مثبت نبودند من هم روزگاری داشتم و راستشو بخواید کمی هم بابتش احساس غرور میکردم ،
تا اینکه خدا توجهم رو به یه سری افراد و سرگذشت هاشون جلب کرد و اوتها رو دیدم و نشونم داد اتفاقا افرادی رو که شاید روزی حتی قابلشون نمیدونستم جواب سلامشون رو بدم حتی بهشون نگاه کنم از بس توی مسیر اشتباه بودند و من گمراه و نادون میدونستمشون ؛ تز معتاد های رفیق باز گرفته تا لات های چاقو کش تا کسانی که مشکل اخلاقی و جنسی داشتند.
ولی
ولی
خدا رو شاهد میگیرم
بعد چتد سال که نگاه میکنی بهشون شخصیت الانشون منتهی آرزوی من شده!!
یعنی جهان و خدا و همت خودشون جوری شرایطو براشون عوض کرد و جوری تغییر کردند و جوری نتیجه گرفتند و به چنان عزتی رسیدند که من آرزوی اون موقعیت های الانشون رو دارم و اون ها کسانی بودند که صدها قدم از یکی مثل من عقب تر بودند ولی روزی بیدار شدند / همت کردند و ندای خدا رو که مثل نور خورشید بر همه میتابه و کسی ازش محروم نیست رو شنیدند و حرکت کردند و خدا هم به دادشون رسید با انبوهی از مددهای غیبی و شدند اونچه که منی که فکر میکردم خیلی بهترم بهشون الان غبطه میخورم.
و این یکی از بهترین درس های زندگی منه که نه به خودم غره بشم و نه از رحمت خدا هرگز نا امید بشم.
و از شما ممنونم که با کامنت قشنگ و با ارزشتون باعث شدید بار دیگه این نکته رو به خودم یادآور بشم.
در پناه الله که مهربانتر از او کسی نیست
با نام او که هستی بخش جهان است، سلام به همهی شما، دوستان عزیزم.
دریافتیهای من از این فایل که خیلی حالم را خوب کرد، حالی که باید با تکرار و تکرار این باورها و طرز فکر دائمیش و پایداری کنم. منم مثل خیلیها عجول و کمالگرا هستم علت این که هنوز به ثبات نرسیدم هم همین هست اما امروز یک لایه رو دیدم با چشم جانم به لطف الله، من حالم خوب میشه روی فایل کار میکنم اما این حال خوب رو ارزشمند نمیدونم، مثل استاد که گفت گوهر و الماس میدونسته و میدونه نمیدونم مدتم میگم باید یه کاری کنی، کو نتیجه ، کو تغییر و تمام اینها مساوی برای من دلسردی و ترس و اضطراب و دور و دور تر شدن از تمرین ها و کارکردن روی خودم بهترین قسمت برای من که این جور مواقع به خودم یادآور بشم و نلغزم تیکه آخر فایل که استاد گفتمن خیلی تلخترین ها رو اونجا دیده بودم بعد احساس خوب برای من شده بود جواهر ، احساس ارامش، احساس شادی و لذت و عشق برای من شده بود مثل یک الماس چون نداشتم بعد نتیجه همون احساس بود نه نتیجه مالی چون تو جهنم زندگی کرده بودم احساسم داشت خوب میشد عین این بود که اومده بودم تو بهشت دیگه باید این بهشت رو ادامه میدادم دیگه منطقی هم همین بود چون واقعا بهم خوش میگذشت با بااون تغییر دیدگاه و احساس جدیدی که داشتم اصلا یه آدم دیگهای شده بودم تو یه دنیا دیگه زندگی میکردم اصلا نیاز نبود خیلی به خودم فشار بیارم که تو مسیر باشم من بد بد شو دیده بودم و آنقدر درد داشت برام که اصلا یه لحظه هم فکر نمیکردم برگردم به اون سمت این حرفها، من رو یاد خودم انداخت که چقدر ناشکرم، چقدر مسیر رو مدام از یاد میبرم و کلید اصلی شادی و نشاط رو فراموش میکنم و میشه این نتایج زندگیم، همون جور که استاد فایل قبل گفت این حرفها برای من حکم آگاهی هایی رو داره که حالم رو دگرگون میکنه، آرامش میدهد بهم و برای این که پایدار باشه باید بارها و بارها بهش فکر کنم و باخودم تکرار کنم. کلید همین احساس خوب و آرامش قلبی چیزی که باید پایدار بشه این هست، چیزی که باید بهش برسم و بشه بخشی از زندگیم همین آرامش از تغییر دیدگاهم هست و لاغیر.
اما درباره تکامل این اولین بار نیست که فایل رو گوش میکنم ولی برای اولین بار متوجه این مطالب شدم، قبلا میگفتم بر اساس برداشتم از این مصاحبه طرف برای اولین بار وارد بیزینس و شغلی میشه و نتیجه میگیره پس منم میتوانم اما من نشنیده بودم این حرف استاد رو که گفت ترامپ، زین الدین زیدان هر کدام در کسب و کار جدیدی که وارد شدن پیشرفت کردن چرا؟ چون قبلا به موفقیتهایی رسیده بودن، راه و بلد بودن، قانون رو میدونستند و از همون قانون که تو صنعت های مختلف ترامپ برای رسیدن به هدفهاش استفاده کرد از همون قانون هم برای شرکت در ریاست جمهوری و برنده شد. زین الدین زیدان از همون قانون و باور و مسیری که برای یکی از بهترین بازیکنان فوتبال جهان شدن استفاده کرد برای مربیگری هم استفاده کرد و نتیجه گرفت حالا نکته کجاست؟ درک و یادگرفتن یک مسیر و قانون ثابت که برای همه چیز جواب بده که این نیازداره به تمرین و تمرین و به هیچ وجه کار یک شب و یک روز نیست. کاری نیست که بشه توش عجله کرد باید مسیر رو طی کنیم و لذت ببریم باید با گوشت و پوستم درک کنم تا بشم یکی از همین الگوها
اون جایی که استاد گفت تعداد روزهای عضویت نشان دهنده این که کی بیشتر نتیجه میگیره نیست.مثل میخ و بتن به من کمک میکنه جاهایی که نتایج دوستام رو میبینم و خودم میبینم هیچکاری نکردم احساسم بد نشه و این منطق که این فرد از مدتها قبل آمادگی پیداکرده ضربه زده به میخ الان من تنها دارم ضربه آخر رو میبینم. منم هم وقتی استمرار داشتم باشم. میتوانم به خواسته هام برسم. میتوانم در مدار این موفقیت ها قرار گیرم این حرفها تب و تاب و عجله من رو کاهش میده و این که این بنده خدا تکامل رو طی کرده درس هاش رو گرفته و الان داره نتیجه میگیره پس قانون جواب میده.
خدایا بی نهایت خوش حالم برای درک این قوانین و آگاهی ها از این فایل.
در پناه خدا باشید.
باسلام و احترام خدمت استاد عزیزم، مریم جان عزیزم و همه ی دوستان خوبم در این سایت️
خداروشکر میکنم که این فایل رو هم گوش کردم نوت برداری کردم و کامنتهای دوستان رو خوندم و یکی از ترمزهای ذهنمو که به جای سعی در اثبات و درست بودن قوانین سعی در پیدا کردن مثال هایی میکرد که قوانین رو برام نقض کنه یجور شک و تردید که اگه واقعا قوانین درسته و خدا براش کافیه چرا فلانجا گفتی توکل برخدا نشد و … درحالیکه من میگفتم توکل برخدا ولی توو دلم پر از شک بود که اگه نشه چی و همین اگه ها باعث رقم نخوردن خواسته م میشد خدارو شاکرم که این موضوع رو درک کردم و ازش خدایت میخوام برای برداشتن این ترمز
نکات فایل :
اتفاقات رو خودمون با افکارمون رقم میزنیم استاد وقتی این موضوع رودرک کردند شروع به کار کردن روی خودشون کردند و وقتی نتایج کوک رخ میداد ایشون رو مطمئن تر میکردند که خلق اتفاقات با افکار واقعیت دارد و همین توجه به نتایج کوچک مثل زنگ زدن یک دوست یا مسافر دربستی و … باعث دلسرد نشدن ایشان به علت رخ ندادن نتایج بزرگتر نشد و به کار کردن روی خودشون ادامه دادند البته گاهی انسان ناراحت ودلسرد میشه ولی نه اینکه قانون جواب نمیدهد . افکار اتفاقات رو رقم میزند ورودی ها افکار رو بوجود میارن پس ما باید آگاهانه ورودی هامون و افکارمون رو کنترل کنیم و آگاهانه یکسری باورهارو ایجاد کنیم و سپس از طریق اومدن ایده ها، افراد وشرایط به مسیر خواسته هامون هدایت میشویم . استاد وقتی به این درک رسیدند با اطمینان از خواسته هاشون صحبت میکردند.
من در ارتباط برقرار کردن با جنس مخالف مشکل دارم؟؟؟
باید روی عزت نفس کار کنیم به علت باورهای محدودکننده ای که از قبل داشتیم مثل اینکه زشته با جنس مخالف حرف بزنیم و اون اعتماد به نفسی که از ما گرفته شده باعث عدم خودباوری و احساس بی ارزشی در ما شده است و اینطوری فکر کنیم که چون فلان دختر زیبا و تحصیل کرده است و یا فلان پسر پولدار و با کلاس است مارو آدم حساب نمیکنه و عدم خودباوری برای شکل دادن رابطه میشود . من خودم این قضیه پاشنه آشیلم هست ولی تجربه به من نشون داده وقتی با پسرهای خیلی های لول ارتباط برقرار کردم هرجا ترس از دست دادن داشتم خیلی زود از دست دادم و هرجا خودم رو لایق دونستم اون رابطه تا هروقت که من خواستم ادامه پیدا کرده و خیلی عمیق درککردم این افکاری که ما داریم که فلان پسر دنبال زیباتر از منه دنبال پولدارتر از منه و … فقط توو ذهن خودمونه و اصلا واقعیت نداره اینارو خودمون ساختیم . اگر میخواهیم تغییر کنیم باید خیلی بیشتر روی خودمون کار کنیم اینکه یه جمله بشنویم تاثیری ندارد بلکه باید یک روند تکاملی رو طی کنیم تا نتیجه بوجود بیاد .
اگر تمام ثروت وشهرتتون رو از دست بدین و به یک آدم عادی تبدیل بشید ،چقدر زمان میبرد تا به همین جایگاه برسید ؟؟
استاد گفتند اول اینکه من همین الان هم یک آدم عادی هستم و اصلا علاقه ندارم که بقیه فکر کنند من عجیب غریبم یا خداوند لطف خاصی به من داشته یا یک ویژگی خاص در وجود من باعث کسب نتایج من شده است نه من یک آدم کاملا عادی هستم با همان ترس ها، نگرانی ها، خصلت ها، کفر و شرک هایی که در وجود همه ی آدم هاست فقط از یک زمانی تصمیم گرفتند روی خودشون کار کنند و استمرار داشتند وبه هیچ عنوان اینطور نیست که استاد به یک دلیل خاص از بقیه بالاتر باشند . اگر تمام ثروت و شهرتم رو از دست بدم هیچی نمیشه!!!هیچ اتفاق بدی نمی افته حتی ممکنه با جسارت بیشتری ماجراجویی کنم هرچند وقتی کسی درمدار درست باشد هیچچوقت این اتفاق نمی افتد که همه چیزشو از دست بده مثل وارن بافت یا بیل گیتس درواقع برای هیچکسی که در مسیر درسته و یک مدت زمان طولانی این روند درست رو طی کرده هیچوقت این اتفاق نمی افته به این دلیل که یکسری چیزها رو در ذهنشون ساختن که به اینجا رسیدند و اونها به درستی ساخته شدند که نتایج به این بزرگی رقم خورده است و به راحتی خراب نمیشوند . وقتی در مسیر درست هستیم به راحتی به قبل برنمیگردیم و اتفاقات جوری رقم نمیخورند که از بالا به پایین بیفتیم مگر اینکه پایه ها درست نباشند و فرد تکاملش را طی نکرده باشد و یکسری اتفاقات یک شبه رقم بخورد . مثلا کسی که 20 سال ورزش کرده به راحتی از لحاظ جسمی ضعیف نمیشود حتی اگر دیگه ورزش نکند . مثل اقای علی دایی و مهران مدیری و … که یکسری بالا و پایین شدن ها براشون اتفاق افتاده و موج های سینوسی داشتند ولی هیچوقت از بالا به پایین نیفتادند و خیلی زود به بالا بذگشتند حتی نتایجشون بزرگ تر هم شده است لذا وقتی ما خیلی خوب روی باورهامون کار میکنیم و باپرهامونو به صورت بنیادین تغییر میدهیم که نشانه ی آن پایدارشدن نتایج برای سالها است یک شبه چیزی را از دست نمیدهیم .
چرا تحول و تغییر نتایج و باورها برای بعضی از افراد نسبت به بقیه سریع تر و با مقاومت کمتری رخ میدهد؟؟چرا روند کنترل ذهن و شکل گیری شخصیت توحیدی برای بعضی ها سریع تر است ؟؟
استاد گفتند که من فکر نمیکنم کسی با یک جمله متحول شود مثل اینکه یک نفر 51 ضربه به میخ میکوبد و در ضربه ی 51 م به دیوار فرو میرود و کسیکه فقط ضربه ی 51 م را دیده باشد میگه چقدر راحت با یک ضربه میخ رو به دیوار کوبید و چه آدم جادویی است !! لذا ممکن است برای جوانه ای که در دل خاک است کلی اتفاق رخ داده و رشد کرده و بعد از به سرعت از دل خاک خارج شود و ما فقط نتیجه را میبینیم و اتفاقاتی که در دل خاک رخ داده را نمیبینیم مثل پیرزنی که هرروز به مدت یک سال یک گوساله را روی شانه ش میگذاشت و از تپه بالا میرفت بعد از یکسال توانست همان گوساله رو که گاو شده بود از پله های قصر شاه بالا ببرد و پسرش را از اعدام نجات دهد چون عضلاتش به مرور تنومند شده بود کسی که این صحنه ی اخر رو ببینه تعجب میکند ولی وقتی کل قضیه رو بدونیم نتیجه برامون تعجب آور نیست.
حتی برای حر بن ریاحی که تحول لحظه ای رخ داد، قطعا یک ایمانی در او بوده است حالا تحت تأثیر جامعه به یک سمت دیگه ای رفته بود ولی در درونش پاکدامنی و راست کرداری و ایمان بوده و در یک لحظه تصمیم گرفته از آنها پیروی کند و اینطور نبوده که بدذات باشه و یک شبه عوض شود . استاد همیشه میگن افرادی از برنامه های من استفاده میکنند که آمادگی تغییر رو داشته باشند و به همین دلیل میگن که آموزش های من برای همه نیست و برای عده ی خاصی است که وقت و انرژی میگذارند و روی خودشون کار میکنند و برای تغییر اشتیاق دارند و از لحاظ مالی و ذهنی توانایی دارند . بنابراین بعضی افراد وقتی وارد برنامه های استاد میشوند یکسری نتایج بزرگ میگیرند یعنی هیلی کارهارو کردند ولی ضربه ی آخرو نزدند و وقتی استاد ضربه ی آخر رو توضیح میدهد و انجام میشود یک سری نتایج بزرگ میگیرند و بعضی دیگر مدت عضویت و کامنت نتایجشون رو میبینند و میگن چرا در مدت زمان کم چنین نتایج بزرگی ایجاد شده است هرچند مدت عضویت ملاک نیست چون مهم تمرین کردن است و باید این حرف هارو باور کرد و استفاده کرد تا تاثیر داشته باشد. اون مقداری که با قدرت و تمرکز و عشق و باور روی خودمون کار میکنیم اون تاثیر اصلی رو داره
استاد بارها گفتند که وقتی روی خودمون کار میکنیم از همان شغلی که داریم درآمدمان افزایش میابد و تغییر از همان جایی که خستیم شروع میشود و بعد خودبخود به مسیرهای بعدی هدایت میشویم نه اینکه حتما لازم باشد شغلمون رو تغییر دهیم از همون شغل و نقطه ای ک هستیم با همان کاری که میکنیم و استعدادی که داریم با تغییر باورها وضعیت مان تغییر میکند و درآمدمان بیشتر میشود و نیازی به تغییر کشور وشغل و هرچیز شبیه به این نیست .
اگر استاد به عقب برمیگشتند بیشتر از زندگی لذت میبردند و بیشتر مطمئن بودند از اینکه خداوند بهشون همه چیز میده لذا احساس بهتری داشتند و به مسیرهای بهتری میرسیدند و روی همون باورهایی که کارمیکردند که قبلا و هنوز کار میکنند مثل باور فراوانی یا معنوی بودن ثروت چون با کار کردن روی همون باورها به این نتایج رسیدند . مثل ترامپ که در کار املاک و برنامه های تلویزیونی موفق شد و در اولین باری که برای ریاست جمهوری کاندید شد ویروز شد چون قانون رسیدن به موفقیت رو بلد بود .
چیزی که باعث تداوم کار کردن روی قوانین میشه نتایج است نه لزوما به شکل پول و ثروت بلکه احساس خوب و آرامش.
خیلی سپاسگزارم از استادان عزیزم . چقدر لذت بردم از کامنت تنگلیسی با بیشترین امتیاز و عزمم رو راسخ کرد برای مطالعه ی زبان خدایا شکرت️️