مصاحبه با استاد | قانون پایداری نتایج - صفحه 57
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2018/06/abasmanesh-3.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2024-12-31 10:11:572025-01-01 05:44:35مصاحبه با استاد | قانون پایداری نتایجشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام
وقت همگی به خوشی
جواب استاد در مورد اینکه چه عاملی سبب شد که مسیر رو ادامه بدن و ناامید نشوند،گرفتن و دیدن نتایج و در واقع نتیجه اصلی که داشتن احساس خوب و آرامش هست، من رو به این فکر رسوند که تقریبا اکثر بچه ها بعد دیدن یا شنیدن چه فایلهای دانلودی و چه محصولات جمله ای که عنوان میکنن اینه که احساس آرامش بدست آوردن و دلشون آرومتر شده.
تمام تلاشهای ما آدمها برای رسیدن به ثروت توی تمام ابعادش ،اینه که به آرامش و حس خوب برسیم و اولین نتیحه ای هم که میگیریم بعد دیدن یا شنیدن فایلها و در واقع عمل کردن به قوانین و در مسیر درست قرار گرفتن، همین حس آرامش هست در واقع نتیجه آخر رو همین اول بدست میاریم
در مورد خودم بیشتر وقتهای زندگیم احساس خوب رو دارم ولی توی شرایطی که این حس رو از خودم دور میکنم قدرش رو میدونم و از دست دادن این حس خوب رو به خاطر رسیدن با فشار و حساسیت بالا برای عواملی که در واقع عاملهای بعد رسیدن به حس خوب هستن بوجود میارم.به نظرم تمرکز لیزری و آگاهانه برای ادامه این حس خوب الانم از هرچیزی که الان دارم و هستم، با توجه آگاهانه به هر طریقی که میتونم مثل حرف زدن یا نوشتن یا هر شکل دیگه ای، میتونه تمام غیر ممکنها رو برام بوجود بیاره .برای من اینجوری نگاه کردن خیلی دنیام رو عوض کرده و با وجود ثابت بودن یه سری چیزها یا آدمها ،حس و حالم به اونها و نگاهم به اونها رو بهتر و جدیدتر کرده.
ممنون بابت این سایت فوق العاده
گام دوم مهاجرت به مدار بالاتر
سلام به استاد و مریم شایسته و دوستان عزیز
چقدر این حرف برام آشناس که وقتی دست از مقاومت برمی داری و اجازه می دی که تغییر اتفاق بی افته چه نتایج فوق العاده ای رخ می ده من چیزی که راجب خودم متوجه شدم اینه که من چقدر زود به شرایط عادت می کردم و نمی خواستم که اصلا تغییرشون بدم و از تغییر دوری می کردم من آدمی بودم که حتی از تغییر چیز های کوچیک مثل اتاقم یا حتی گوشی ام هم دوری می کردم اما وقتی که دیگه از شرایط خسته شدم و دیگه نخواستم تحمل کنم از خدا یک راه چاره درخواست کردم و چقدر شیرین و زیبا من رو هدایت کردم باور های کوچیک,طرز فکر های جدید و دیدی نو به جهان اطراف ام از چپ و راست به من هدایت می شد هر کدوم از اون ها هر روز که می گذشت و برای من تکرار می شد بیشتر من رو آماده می کرد و باور ها و طرز فکر قدیمی جاش رو با یک دید جدید و باور های نو عوض می کردم به وضوح شخصیت من تغییر کرد و به همون میزان اطراف من و رفتار ادم ها با من هم تغییر می کرد شرایط ام تغییر کرد احساساتم تغییر کرد یک تحول بزرگ شکل گرفت درونم همه اینها زمانی اتفاق افتاد که من به خودم اجازه تغییر دادم و دست از مقاومت برداشتم و تغییر رو با تمام وجود خواستم این شد که از یک ادم که حتی حاضر نبود در کوچک ترین مسائل اش تغییری ایجاد کنه یا از یک روش جدید استفاده کنه به ادمی تبدیل شدم که مدام به دنبال تغییر مثبت و پیشرفت خودشه و دقیقا نتایج و تغییر ها از همون لحظه ای شروع شد که من از خدا خواستم تغییر رو و از همون روز هر روز برای من یک پیشرفت جدید بوده هر روز من آگاهی هایی رو دریافت می کردم که یک قدم من رو بالا تر می برد چیز های خیلی کوچیک و قدم های آروم.اما تصمیمی که اون لحظه گرفتم از قبل من آماده اش شده بودم و تکامل خودم رو طی کرده بودم ذهن من با تجربه ها و صحبت ها و طرز فکر های زیبا و قدرت مند کننده بمباران شده بود و ذهن من آماده تغییر شده بود.به همین دلیل تونستم بصورت پایدار و مستمر ادامه بدم و هر روز خودم رو قوی تر کنم.
خدایا شکرت
شما رو به خدای بزرگ می سپارم
به نام خالق زیباییها
سلام خدمت استاد عزیزم و سلام خدمت مریم جانم
سلام خدمت همه دوستان عزیزم در این سایت
خدا رو شاکرم که باز ونستم به وسوسههای شیطان غلبه کنم و به جای کارهای بیهوده یا روزمره که منو از هدفم دور میکرد دوباره بتونم یک فایل ببینم و اینجا یک رد پا از خودم بگذارم واقعا خدا رو سپاس میگم بابت این موضوع
نکته بسیار اساسی و مهم که استاد توی 95 درصد فایلاشون: اتفاقات رو فکار ما رقم میزنه یا تمام اتفاقات زندگیمون رو بدون استثنا با توجه به افکار و باورهای ما رقم میخوره
حالا افکار یا باورمون چه جوری به وجود میاد، با توجه به ورودیهای ذهن باید به صورت پیوسته روی ذهن خود کار کنیم که اتفاقات بزرگی رخ میده وقتی اتفاقات بزرگی رخ میده که ما روی ذهنمون به صورت پیوسته کار کنیم تمرین کنیم
اگر روی ذهن خودمون به صورت مدام کار کنیم اول اتفاقات کوچیکی برامون رخ میده و اگر به صورت مداوم به صورت طولانی مدت روی افکارمون کار کنیم اتفاقات بزرگ برامون رخ میده
باید به صورت دائم روی ذهن خودمون کار کنیم باید همیشه تمرین کنیم مثل یک ورزش مثل یک فردی که باشگاه میره مثل یک فرد ورزشکار یا مثل یک فوتبالیست یا مثل یک زبان آموز یا معلم زبان
افکار ماسک زندگی ما رو رقم میزنه افکار ما از کجا به وجود میاد ز ورودیهای ذهن ما
وقتی آگاهانه روی افکار خودمون کار کنیم هدایت میشیم به راههای بهتر ایدههای بهتر زندگی راحتتر برای زندگی و روابط بهتر انگار در تمام جنبههای زندگی ثروتمند میشی ثروتمند شدن فقط ثروت مالی نیست ثروتمند شدن یعنی خوشبختی کامل از تمام جنبههای زندگی
با اطمینان درباره خواستههای خودمون صحبت کنیم و خودمون رو لایق اون خواستهها بدونیم و این ری میکنه که ما به اهدافمون نزدیکتر بشیم برای رخ دادن نتیجههای خوب باید یک روندی رو طی کنیم تا نتایج بزرگ بیاد اگر ما در مدار درست باشیم هیچ وقت زندگی خودمون را از دست نمیدیم هیچ وقت شکست نمیخوریم و اگر هم شکست خوردیم باید در بدترین شرایط ذهن خودمون رو به بهترین نحو ممکن کنترل کنیم اگر این کار را انجام بدیم راه موفقیت از قبل هم برای ما هموارتر و آسونتر میشه
وقتی روی ذهن خودمون به صورت بنیادی کار کنیم پایدار میشه
کار کردن روی ذهن و عضویت در سایت مهم نیست تمرین و تکرار مهمه فقط اینکه فایلها را دانلود کنیم و یک نگاه رو گذرا بهش بندازیم تاثیر زیادی نداره اما وقتی روش کار کنیم بنویسیم بخونیم و اینجا یک رد پا از خودمون بزاریم و تجربیات کسانی که در این موضوع یعنی همین دوستان که در سایت هستند رو بخونیم باورهای ما قویتر میشه و موفقتر میشیم به قول استاد کامنتهای دوستان خیلی با ارزشانگار یک ترازو رو باید برداریم و یک طرف تمام کتابهای موفقیت دنیا و یک طرف دیگه تمام کامنت این دوستان رو در سایت بزاریم کامنتها ارزش و وزنشون از لحاظ اطلاعات بیشتره
وقتی روی ذهن خودمون کار کنیم و تکامل خود رو طی کنیم به نسبت از همان غل یا موقعیتی که داریم یا فرصتی که درش هستیم میتونیم اتفاقات خوبی رو ببینیم و درآمد بالایی داشته باشیم وقتی روی ذهن خودمون کار کنیم نیازی نیست تغییر خاصی بکنیم تغییرات خود به خود انجام میشه خود به خود شروع میشه
هدایت میشیم به مسیرهای بهتر هموارتر اگر باورهای خودمون رو تغییر بدیم ا همون موقعیت همون خانواده همون کشور همون کاری که داریم میتونیم زندگیمون رو به بهترین نحو ممکن مدیریت کنیم
استاد ممنونم بابت این فایل این فایل خیلی باورهای خوبی برای من ساخت خیلی خوشحالم معلمی مثل شما دارم و خدا رو هر روز از این بابت سپاسگزارم
2مین گام مهاجرت به مداربالا تر.
به نام خدا وسلام به خدا.
سلام به استادومریم جون وهمکلاسیهای عزیزم. خداراسپاسگذارم که به منو کل،خانواده ام وفرشته الهیم نعمت زندگی سالم وسرتاپاعشق راهدیه داد.
هیچ اتفاقی ونتیجه ی خوب وناخوب یک شبه محصولش برداشت نمیشود.
کامنت گام اول گفتم: که عزیزدلم باحاج دادشش قرارتفریح گذاشتن برای رفتن به کوههای زیبای زشک ودیدن معجزه ی الهی جوشیدن آب سردِتگرگی از، دلِ، زمین.به نام نِهِل
دیروز، منوعزیزدلم ازشهرراهی روستاشدیم.
حاج دادشش تماس گرفت: که من نون تازه وخیاروگوجه وپنیربرای صبحانه تهیه کردم والان قصابی هستم گوشت گرفتم بیاین روستاخانه ی ما، تا راه بیفتیم.
پرسیدم خانمت حاضره؟
گفت: نه پاهاش دردمیکنه دیروز بردمش دکترنمیتونه بیاد!!!!!!!!
گفتم :کاش میدونستم منم نمیومدم خودتون 2تابرادرمیرفتین.
رسیدیم خانه ی حاج داداش به جاری خانم
گفتم :حاضرشوبریم.
گفت: نمیدونم بیام یانه!!!!؟؟؟؟
پرسیدم :چرا؟؟؟؟
آخرش این بودکه شوهرش دیشب گفته شماکه پاهات درد میکنه نمیتونی بیای!!!؟؟؟
حاج خانم ناراحت بودن!!!
خب واقعامسیرپیاده روی بیش از 1ساعت بود.
حتی ازخانه تاآخرین جایی که ماشین ، روو، بود1ساعت بیشتربود.
بلاخره خدارو شکر نوه ی جاری خانم راه افتادکه کنارماشین بامادربزرگش بمونند تامابریم سرچشمه وبرگردیم.
وگرنه گفتم: بیابریم من جای شمامیمونم 2تابرادر ، برن سرچشمه.
خدای من ازکجاش براتون تعریف کنم!!!!!؟؟؟؟؟
یک ساعت ازکنار، رودخانه یاتوی رودخانه آبهای یخ که از آب شدن برفهاتشکیل شده بود پیاده روی میکردیم ومسیرمستقیم بودولی نوه حاج داداشش باماهم مسیرشد .
وآقا وخانم درمسیر، رود مشغول چیدن پونه بودن.
آنقدرتوی مسیرهم عزیزدلم وهم خودم بلند، بلند ازهویدای دل خدارافریادمیزدیم حال کردیم.
خدایا،بابت حضورت بااین همه زیبایی وپاکی آسمان آبی شکرت.
خدایابه تمام کوههای سرسبزکه همچون با، پارچه ی مخمل سبز روی کوهها رو پوشانده ای شکرت.
خدایابه زیبایی برفهایی که روی کوههابه نمایش گذاشته ای شکرت.
خدایابه تک، تکِ چشمه های جوشان که توی دیدمابودوازهرکدام جرعه ای آب مینوشیدم شکرت.
خدایابابت سنگ سُر که توی روخانه زیرپام آمدومرادر آغوش رودخانه پرت کرد شکرت،کلی خندیدیم.
خدایابه صدای طبیعت وهو،هوی بادِ زیباودلنشینت شکر.
خدایابه صدای زیبای پرندگان جورواجورت شکرت.
خدایابه صدای زیبای سنجاقکها که کل فضا راگرفته بودشکرت.
خدایابابتِ، این چوبدستی، که کمک حالم شدی درمسیرِ، رفت و برگشت به سلامتی مرامیزبان بودی شکرت.
خدایاالان که رسیدیم سرِچشمه ی نِهِل چی می بینم!!!!!؟؟؟؟؟؟
الهی چگونه وباچه زبانی توراشکربگویم.
اولاً:این توان رادروجودمنوعزیزدلم گذاشتی که مسیراین رودِ زیبا رابا آبهای یخ تجربه کنیم.
دوماً: چشمهای زیبایم بادیدالهی، چی میبیند!!؟؟؟
فقط خدامیداند،ازاین همه زیبایی وگریه شوق من.
فقط خدا،بادستان قدرتمندش دهانه ی، رودخانه راگشادترکرده ودامنه ی کوه رابا طاقه های سبززیبای مخمل همه جاراسبزپوش کرده.
چرا؟؟؟!!!
چون دختربابا،سوگلی خدا برای دیدن نشانه های ومعجزات الهی وشکرگذاری به دامنِ سبزِطبیعت تشریف آوردن.
این قسمت سبز پوش آنقدر نرم بودوزیراین مخمل سبزهمه آب بودوکفشت توی آب فرومیشد.
وبامعجزات الهی ازیک سمت آب ازکال میومدازیک طرف آب از، زمین میجوشید!¡!!!!
به قول خدابیامرزمادرم:العظمت ولله .
دوتاتخته سنگ صاف توی آب بودرفتم داخل آب زانوهایم را، روی تخته سنگهاگذاشتم خیس شدم ولی می ارزید.سرم راتوی چشمه گذاشتم.
به یادبچگی هام آب میخوردم ولذت میبردم.
وفوراً، ازآب بیرون آمدم ودستاموگذاشتم توی دستای عزیزدلم ازبس که سردبود.
وچندلحظه شکرگذاری وعکس وفیلم گرفتیم برگشتیم.
توی مسیربرگشت کوله پشتی که حامل لوازم چای بودرا باخودمون آورده بودیم وبه وسطای راه گذاشته بودیم .
ودرمسیربرگشت عزیزدلم آتشی آماده کردسریع کمک کردم قُل،قُلی هاروآب کردم وجای همه خانواده ی عباسمنشی پراز صفاوصمیمیت بود.
چای نوشجان کردیم وبه سمت ماشین راه افتادیم.
حدوا20دقیقه باماشین به سمت روستا آمدیم واتراق کردیم.
همگی باهم جاری عزیزم کنارِاجاق بودمنوعزیزدلم وحاج داداش هیزم آماده میکردیم.
من سریع چدن راباگوشتهای قلیه شده کنارِ، روخانه بردم شستشو دادم.
میوهاونوشابه روتوی آبِ رودخانه زیرسنگ گذاشتم دوباره قُل قُلی هارو آب کردم چایی آماده کردیم وکمی تنقلات نوشِ جان کردیم تاناهارخوشمزه(قرمه ی چدنی) روی آتش رابامدیریت جاری خانم وکمک بقیه آماده کردیم.
ونون هم داخل چدن اضافه کردیم.
وجاتون پرازمحبت الهی بودناهار نوشجان کردیم سریع لوازمهاروبه ماشین چیدیم وبه جاری خانم که چوب دستی، دسش بود.
گفتم: یک دست رو، روی شانه ی من بذار، وازبلندی بیاکنار، رودخانه بسلامتی به روستامون برگشیم.
وتوی مسیررفت وبرگشت چندتاخانم راسوارماشین کردیم چون ماشین مزدا2کابین بودجاداشتیم.
الهی شکرت ازاین همه لطف الهی که یکی از آرزوهاواهداف منوعزیزدلم این بودکه به قول من سرچشمه مقدس الهی نِهِل رو ، ببینیم.تمام نعمتهای الهی مقدس است.
زندگی.ماهم مقدس است.
خب، میگن جهان گرد است!!!!!!
درسته الان تعریف میکنم.
برگردیم حدوا30سال پیش که توی کامنتهای خیلی قبل براتون گفتم:که عزیزدلم کارآزادشاگردبود.
هرهفته جمعه هامیرفت روستاماکه نه مکانی به روستاداشتیم منظورپدرمادرم به مشهدبودندکه پدرم بهشتی شد ومادرم ساکن مشهدبود.
مادرشوهرم بهشتی شد وهمین حاج داداشِ عزیزدلم باخانمش، مادرخانمش روبه صیغه ی پدرشوهرم درآوردن!!!!!!!
پس عزیزدلم اگه مادرنداشت!!!!!
حالادیگه باازدواج مادرجاری عزیزدلم ازداشتن پدرهم محروم بود.
عزیزدلم هرازگاهی جمعه هابا3تابچه ی کوچک مارو، باچه بدبختی میاورد روستاخب از روی اجبارمیرفتیم خانه همین برادرش چون 2تابرادربیشترنیستند.
تامیرسیدیم خانه ی برادرش خودش سریع میرفت درقهوه خانه بادوستاشدورهمی باشن!!!!!
تاظهر.
خب بچه ها هم کوچک بودن بازی میکردن.
تاظهرکه عزیزدلم میومدخونه ،خدا به برادرشوهروجاری عزیزم عمربابرکت بده!!!!!!
چنان عزیزدلم رومقصرمیکردند!!!!!
جلوی من میگفتند:که اصلاشوهرت به فکرتووبچه هانیست!!!!والی آخر.
میگفتند:معلوم نیست به کدام شیره خانه(یعنی جای که مواداستفاده میکنند)است !!!!!
این شوهرتودَلّه س (یعنی خیلی ولگردِ)وَ، وَ ،وَ، وَ،
تابی نهایتهاهرچندکه خودشون انگشت داشتندبماند!!!!!!!!!!!!!!!!
تمام انگشتانی که درجهان هستی ازآدم وحواتااولادآخرشون هست رو، روی عزیزدلم میگذاشتند!!!!!!
وقضاوت !قضاوت! قضاوت !!!!!!!
گفتههای: ناخوب خداازدلم خبرداردنمیدانم به شماچه جوربگم که درکم کنی!!!!!؟؟؟؟
حالا ادامه ی ماجرا رومیگم : خب منوعزیزدلم خیلی بچه بودیم واون زمان ناآگاه که چی عرض کنم!!!؟؟؟؟
خدمت تون بگم نادان!!!
نافهم ،ناشکر،مشرک ،کافر، همه چی به تمام معنابودیم!!!!!
حالا هردوتاشون برادرشوهروخانمش، چنان منومثل یک توپ آماده ی پرتاپ شلیککردن خمپاره میکردن که روی پشت بام هرآن لحظه شماری میکردم که فقط این نامردناکس ازراه برسه!!!!!!
خدایاتوکه شاهدماجرابودی به محض اینکه ازاون دوردستهامیدیدم عزیزدلم میاد.
نفرت داشتم،ضعف منومیگرفت .
هم میلرزیدم، هم میترسیدم، هم دلم پربودوآماده شلیک فحشها وناسزاگفتن هابودم.
وقتی که نزدیکتر میشد،من صدام رو از بالای پشت بام بلندمیکردم.
همسایه ها شون ازدرودیوارسرک میکشیدند!!!!!!
وعزیزدلم ازهمون پائین به سمت من سنگ پرتاب میکردوناسزامیگفت!!!!!
استاد:عزیزدلم که واردخانه میشد.
بازهمین زن وشوهرجلوی عزیزدلم میگفتن: ای بابا توزنی بایدتوخونه بنشینی مواظب بچه هات باشی!!!!!!!!!
این مَردِاین جَوُنِ نمیتونه که پابه پای تو وبچه هات بشینه یک روزجمعه بیکاره بایدبرای خودش باشه!!!!!!!!!
وای خدای من چی شدازوقتی که این رفته در قهوه خونه پس چی میگفتین این زنوشوهر!!!؟؟؟؟؟
الان تکلیف چیست!!!!؟؟؟؟؟
مقصرواقعی کیه!!!!!!؟؟؟؟
منم یاعزیزدلم!!!!؟؟؟؟؟؟
خوب کتک میخوردم هردوزن وشوهریک لقمه نونی که جلوی مامیخواستن بذارن بامعجون کتک وگریه وفحش مخلوط میکردن وبخورونمیربازبعدازظهرجمعه بادلسردی ازعزیزدلم باقهربه خانه برمیگشتیم!!!!!
بازتاجمعه ی آینده بدرود دوستان.
بازهمون آش وهمن کاسه ی هفته ی قبل!!!!!!!
تااینکه یکم سرعقل اومدم وباهاشون به ندرت رفت و آمد داشتم.
ماجراهای اعمال زن وشوهر بعدازاین شروع شد!!!!!
حالاعقلم میکشه که بماکانویعملون به ماکسبت ایدیهم براشون مهیاشد.
تابه الان خدابه برادرشوهرم توفیق وقوت بده ظاهری سه مرتبه ازدواج مجددداشت وپنهان اگه داشته به گردن خودش!!!!!
وبعدخانمش به گردن ماانداخت که منوعزیزدلم شوهرش رو دامادکردیم!!!!!!!!
چون انگشت قضاوتش مدام روی دیگرانه.
خودش که خیلی خوبه ولی بقیه هیچی حالیشون نیست!!!!!!
وبه لطف الهی تمام اعمالی که داشتن به خودشون برگشت ازدرودیواربراشون میومد. والی آخر.
خوب برگردیم به دیروز که باحاج داداش وخانمش برای تفریح به زُشک رفتیم.
اولین جایی که چای درست کردیم.
دامادخاله ی جاری خانمم بادوستاشون ناخودآگاه به مابرخوردکردندبادوتاازدوستانشون!!!!!!
وای جاریه وبرادرشوهرم انگارسرتاپاتوی موادمذابشون گذاشته بودن!!!!!!
چرا؟؟؟؟
چون جاریم میگفت: هرکسی که هرجامیخوادبره به شوهرمن میگه ماشین و، وسیله برداربریم تفریح یابریم باغ تون!!!!
حالاببین همین دامادخالم ازدیروزبرنامه ریختن بادوستاشون بیان اینجاولی به شوهربی عقل من نگفتن!!!!!!!!!
استادهمین خانم تلاشهاکردکه زندگی منوباکارهای ناشایست وحرفهای ناشایست خودوشوهرش بین منوعزیزدلم رابه ناروشنی ببرد!!!!!!!
ماکه ناآگاه بودیم ولی کائنات که آگاهی کامل داشت.
وقانون بدون تغییرکارخودش روبه زیبایی وبدون عیب ونقص انجام داد.
حتی خدابه من 4تانعمت پسربخشیده بود.
میگفت: تاتودختردارنشی خدابه توخانه نمیده همیشه مستاجری!!!!!!
منم همون لحظه که به من اینجوری قلمبه انداخت!!!!!.
گفتم: خدایااگه به خاطردخترمیخوای به من خانه بدی که نمیخوام مگه پسرچه شه خانه نمیدی!!!!؟؟
هرچی توان وانرژی داشت خداپدرش روبیامرزه برای نابودی زندگی من بکاربردند بامادرش که نامادری عزیزدلم هست..
خدابیشترتوانشون بده آمین.
حالادیروز بعدازرفتن دامادخاله جانش به منوعزیزدلم میگه الان جلوی شمادارم میگم.
بهش(یعنی به شوهرش)بگین اینقدردوستاشوبه خانه باغ نبره دیگه آسی شدم دست وپاندارم بشورم بسابم مریضم!!!!!
بعدعزیزدلم گفت: داداش من کوچکترازاونی هستم که شمارونصیحت کنم!!!!!!
ببین رفیق بامن چکارکرد!!!!؟؟؟؟
گفتم: تا کسی دلش نخوادهرچی بگی تغیرنمیکنه!!!!
بایدخودش دست ردبه سینه ودرخواست دوستاش بزنه!!!!!
ولی گفتم: ببین آقای فلانی دوست توهمسرتواولادتوس.
وَ ، وَ، وَ، وَ، تاخیلی گفتیم!!!!
ولی بازهم اول وآخرحرف استاد.
خدادرقرآن فرمودسرگذشت هیچ قومی تغیرنمیکندتاخودآن قوم تغیرنکند.
وحالافهم ودرک میکنم اگه اونهامثلایک سال یاکمتریابیشتربه حساب خودشون زن و شوهر خیلی خیلی زرنگ بودند.
که با افکارورفتارمنفی شون، منفیهارو وارد زندگی مامیکردن!!!!!!
ولی الان بیش از25سال هست یک جرعه آب خوش ازگلویش پائین نرفته!!!!
باغ وخونه باغ دارن به اسم خانمش ماشینش به اسم خانمش مشهدخانه 2طبقه دارندروستاخانه ی 2طبقه دارند2تاپسرش ودوتادخترشون ازدواج کردن ولی یک تریلیاردم بگوآرامش اطرافشون پیدانمیشود.
بنده خودم وپسرم ازدواج کرده3تای دیگرشون مجردن وتوی بهشتی که زندگی میکنیم آرزوی یک لحظه تجربه ی زندگی مارودارن!!!!
که همشون میگن چقدراین پدرومادرخوش شانس هستندکه 4تاپسرمودب دارن!!!!؟؟؟؟
وازاول حسرت زندگی منوداشتن تاآخرهم حسرت به دل هستند.
دختربزرگش دوتابچه ی اولش دختربوده خانواده ی شوهرش خیلی بهش بی احترامی میکردن تایک پسرآورده 4سالشه ولی دخترجاریم میکه به خدادیوانه شدم ازوجودوحضوراین پسر!!!!!!!!
به قول جاری خانمم باهمسرش میگفتن:به خداهرکس آروزوی پسرکنه واقعا (؟!!!)هستند اصلا بچهها مایه ی دردسرن چه دخترچه پسر.
من گفتم: نه! بچه ها هدیه هاونعمتهای الهی به ماهستند.
جاریم گفت :بذارازدواج کنن بعدمیفهمی!!!!!
باخودم گفتم :ماهمیشه درمشیت الهی سرسفره ی خان وکرم خداهستیم.
تااولادخاتم وابدهامون.
وامروزچندتامتن تشکراول ازخدابعدازبرادرشوهرم وخانمش ونوه ش تشکرکردم ودعای خیربراشون کردم وگفتم :سایه ی شماروی سرمامستدام باشه انشاالله .
عاشقتونم استادبابت این فایل زیباتون من قبلا این فایلها روشنیدم والان یکجوری دیگه فهم میکنم انشاالله درعمل با نتیجه هام بایدنشون بدم.
وازگوشی هم خیلی اطلاع ندارم تاحافظش پرمیشه سریع فایلهاروپاک میکنم.
بازدوباره دانلودمیکنم.
الان هرفایل روچندبار پاک میکنم بازدوباره دانلودمیکنم!!
.واصلانمیگم: اینترنت اینجوره یااونجوره من بلدنیستم بچه ها مون اینترنت تهیه میکنند منوعزیزدلم استفاده میکنم.
خدایابابت عزیزدلم وبچه هام باهمسرواولادالهیشون سپاسگذارم.
20اردیبهشت تولدعزیزدلم بود.
وامروزرفتم براش هدیه تولدیک یخدان خریدم برای سرکارش شربت ویخ بذارم اینقدرازاین سوپرایزخوشحال شده مثل بچه ها که صبح میخوادبره سرکاریخدان جدیدداره چون یک کلمن داشتیم خب پسرم هم لازم داشت .
الان هردوتاشون راحتن.
میگه؛ خانم این یخدان از100پیراهن برام بهتره خیلی سپاسگذاری کردوچندبارمنودرآغوش کشیدوبوسه تشکروقدردانی میکردومیگفت.منو.سوپرایزعالی کردی.
الهی توراسپاسگذارم که این ایده روبه من دادی.
الهی سپاسگذارم که همین الان چک 190میلیون پسرم بابت انجام خریدوفروش آجرتوی حسابش نشست.
خدایاسپاسگذارم که الان پسرم سومم یک میلیون وپانصدهزارتومان به کارتم واریزکرد.
الهی شکرت هرچی دارم ازتودارم.
الهی دست پسرهام وعزیزدلم به خاک بخوره طلاواشرفی وجواهرشودانشاءالله.
عاشقتونم استادالان دیگه بعداز4سال کارکردن روی خودم زندگی به کامم هر روز شیرین وشیرین ترمیشه.
برای همه آرزوی سعادت وخوشبختی دارم یاحق.
ببخشیدچشمام بازنمیشه اگه کامنتم خواب آلوده ببخشیدخیلی خوابم میاد.
صبح بخیر.
«به نام خداوند بخشنده مهربان»
باور اصلی در طول دوره: «من توانایی خلق خواستههای مدنظرم رو دارم.»
باورهایی که در این فایل میخوام درموردشون بنویسم؛
_ مطمئنم که خداوند به من میدهد.
این جمله و این باور به من دو چیز رو نوید میده؛ یکی صبر و دیگری اطمینان قلبی. نرگس خانم ! قدم تو راهی گذاشتی که بخوای نخوای تهش موفقیت و حال و خوب و آرامش و سعادت و عاقبت بخیری هست. داری کارهایی رو انجام میدی که یقینا آخرش به سعادت ختم میشه. این وعدهی من نیست، وعدهی قرآن و خداست. و خب چه کسی وفادارتر از خداوند در عمل کردن به وعدههای خویش است؟! خود خدا گفته آروم باش نترس و غمگین مشو که رستگار میشی. واضحتر از این؟! خدایا شکرت. خداوندا، من مطمئنم که تو به من میدی. همهچیز میدی. حتی چیزهایی که من نمیدونم میخوامشون. میدونی چرا؟ چون تو خدایی و من بنده. کار من فقط بندگی کردنِ و کار تو فقط خدایی کردن. تو که سمت و سهم خودت رو بدون نقص انجام میدی. میشه به منم کمک کنی سهم خودم رو به بهترین شکل انجام بدم؟! میشه خودت منو گردن بگیری؟ من فقط بلدم بیام توی این سایت و فایل گوش کنم و بخونم و بنویسم و هرجا تو زندگی به تضاد خوردم به خودم یادآوری کنم که چیا یاد گرفتم. همین. من فقط همین ایده رو دارم که اینم از توعه. خودت بهم یاد دادی. دیگه نمیدونم باید چکار کنم. تو خدایی تو میدونی تو بلدی. منو تو مسیری که تهش به بندگانت نعمت میدی ثابت قدم نگهدار.
ته این مسیر، خدا وایستاده. شکر.
_ وقتی روی خودم کار کنم، نتایج از همین شرایط پدیدار میشه و نیازی نیست من اوضاع رو تغییر بدم.
معلومه که اینطوره دختر. مگه تا بحال غیر از این بوده؟ انقد همهچیز آروم آروم رخ داده، انقدر یواش یواش تغییر کردم از همون شرایط و اوضاعی که توش بودم که الان اصلا به یاد نمیارم چی بودم و چی شدم. به سختی میتونم به خاطر بیارم روزهای سخت و تلخ رو. اینا یعنی چی؟! یعنی همه چیز از همون شرایط شروع به عوض شدن میکنه.
مگه وقتی آدمهای سمی و خطرناک از زندگیم رفتند بیرون من کاری کردم؟ جایی رفتم؟ چیزی رو عوض کردم؟ نه. من فقط خودم رو، ذهنیتم رو تغییر دادم. مگه حالا که درآمد دارم با وقتی که درآمد نداشتم تغییر آنچنانی رخ داده تو شرایط زندگیم؟ نه والا. قبلاً هم همینقدر سرم تو گوشی بود حالا هم همینه. قبلاً هم همین ساعت میخوابیدم حالا هم همینقدر.
میبینی نرگس؟ اینا همه نشونه است که میخواد بهت بگه لازم نیست شقالقمر کنی. فقط ذهنت رو تغییر بده و تصمیم بگیر یک سری کارهای ریز و ریشهای رو انجام ندی و برعکس یکسری کارهای دیگه رو بجاش انجام بدی. در ظاهر آب از آب تکون نمیخوره ولی تو میفهمی چی به چیه.
خدایا شکرت. خدایا ازت ممنونم که تغییر رو انقدر ساده و راحت کردی برامون. خدایا عاشقتم. عاشق خودت و قانونهات.
و اما تمرین این بخش:
«در لحظاتی که ظاهرا هیچ پیشرفت فوری و آشکاری نمیبینید، به چه شکل می خواهید انگیزه های خود را برای استمرار در این مسیر حفظ کنید و اجازه ندهید شک و تردیدهای ذهن تان، پای شما را بلرزاند؟»
پاسخ:
آخه مگه کار دیگهای جز ادامهدادن میشه کرد؟! ادامه ندیم که تهش معلومه چیه. باید اهرم رنج و لذتش رو واسه خودم درست کنم از اول.
باید بنویسم که اگه ادامه بدم چی میشه ادامه ندم چی میشه. ادامه بدم تهش بهشته ادامه ندم جهنم. ادامه بدم عاقبت بخیرم ادامه ندم عاقبت بِشر. ادامه بدم سعادتمند هستم ادامه ندم حسرت خرخرهم رو ول نمیکنه.
بنظرم داشتن این اهرم خیلی میتونه کمک کنه.
جدا از اون باید مرتب به یاد خودم بیارم که چرا شروع کردم و چرا میخوام ادامه بدم. جدای از اون باید حواسم باشه که یه قانونی داریم به اسم قانون تکامل که خیییییلیا توش باخت میدن. آدم وقتی حواسش به قانون تکامل باشه خیلی راحت صبرش میاد.
اینم از این.
خدایا شکرت که امروز هم بهم فرصت و توانایی دادی تا خواستههای مدنظرم رو خلق کنم.
خدایا شکرت که امروز تونستم کارم رو به خوبی انجام بدم.
خدایا شکرت که امروز حواسم به خوشگلیم بود و کیف کردم.
خدایا شکرت که امروز انتخاب کردم یه ماکارونی خوشمزه بپزم و پختم و خوردم و کیف کردم، آخ مخصوصا با سالاد شیرازی.
خدایا شکرت که امروز وقتی برقا رفته بود و کل خونه تاریک بود و گرم، من جوری با نور گوشی، سایه بازی میکردم انگار یه دختربچه هشت سالهم.
خدایا شکرت که محسن چاوشی پلی کردم و با جونم گوش دادم به صداش.
خدایا شکرت که یه دوش حسابی گرفتم و روحم تازه شد.
خدایا شکرت که امروزم رو ساختم. که امروزم رو ساختی. که بهم یاد دادی بسازمش.
خدایا، بغلم کن که امنتر از بغلت جایی رو سراغ ندارم.
بوس | نرگس.
با سلام واحترام خدمت به دو استاد عزیزم ودوستان خوبم
تمرین جلسه ی دوم :
1.حالا که میدانید نتایج پایدار، یک روند تکاملی است و یکشبه پدیدار نمیشوند، بلکه با استمرار در درک قانون و اجرای این درک در افکار، رفتار و عملکرد ایجاد می شوند، در لحظاتی که ظاهرا هیچ پیشرفت فوری و آشکاری نمیبینید، به چه شکل می خواهید انگیزه های خود را برای استمرار در این مسیر حفظ کنید و اجازه ندهید شک و تردیدهای ذهن تان، پای شما را بلرزاند؟
برای من موثرترین روش نوشتن چکاپ فرکانسی قبل از شروع هر برهه ای بود که میخاستم بیشتر روی خودم کار کنم وقتی برمیگردم وبه یاد میارم چقدر به نظر بقیه وابسته بودم تمام تلاشمو میکردم که رضایتشون رو جلب کنم توجه شون رو جلب کنم مهم ترین تصمیمات زندگیم رو برای جلب رضایت آدم هایی گرفتم که شاید سالی یه بارم نمیدیدمشون چقدر به دیگران وابسته بودم چقدر از خودم میگذشتم و وقتی به الانم نگاه میکنم با خودم میگم من وظیفه دارم هرروز روی باورهام وشخصیتم کار کنم وقتی باور کردم رب این جهان که تنها ابرقدرت دنیاست که همه چیز به اذن اوست عاشق منه بی نهایت برای من ارزش قائله در همه ی لحظات ناظر منه منو هدایت و حمایت میکنه دیگه به خاطر کوچکترین توجه و عشق از دیگران از خودم نگذشتم و خودمو کوچیک نکردم و سعی کردم عاشق خودم باشم همونطور که خداوند عاشقمه الهی شکرت که منو از اون جهنم نجات دادی
یا باور اینکه هرچی بیشتر خودمو دوست داشته باشم و برای خودم ارزش قائل باشم دیگرانم بیشتر دوسم دارن همه ی اینها منو در این مسیر پایدار نگه میداره وتشویقم میکنه که در جنبه های مختلف زندگی روی باورهام کار کنم
2.از خلال توضیحات استاد در این فایل، چه منطق هایی استخراج کرده اید که فکر می کنید می تواند در این زمینه به شما کمک کند تا همچنان در مسیر عمل به قانون استمرار بورزید، ناامید نشوید، درباره اینکه این مسیر قطعا نتیجه می دهد تردید نکنید و به مسیر قبلی بر نگردید؟
وقتی استاد از خانواده ای با وضع مالی نامناسب و پر تنش، از شرایط بد مالی وشرایط بد عاطفی و درگیری زیاد با دیگران به جایی رسیدند که بهترین ماشین هارودارن دائما در حال سفر هستند بهترین وسایل از بهترین مارک هارو سفارش میدن و اینقدر در روابط عالین که در سریال ها دیدیم به راحتی با بقیه ارتباط برقرار میکنن و لذت میبرن، وقتی ایشون میگن نتایج برای من اوایل کوچیک بود مثل یک مسافر دربستی ولی ناامید نشدم و ادامه دادم و الان میبینیم که همه چی دارن پس ما هم باید ادامه بدیم حتی تگر نتایجمون در ابتدا بهمون اندازه کوچیکه استاد گفتن دلیل استمرار در مسیر رسیدن به نتایج بوده نه لزوما مالی بلکه احساس ارامش پس اگه دستاورد من فقط بی نیازی از جلب توجه و عشق و وابستگی به دیگران بوده یعنی یک نتیجه گرفتم وبرای رسیدن به نتایج بزرگتر فقط وفقط ادامه بدم
سلام بر استاد دانا و اگاه
مهاجرت ب مدار بالاتر
قسمت 2 (نتایج پایدار)
وقتی در اول راه ترس و نگرانی داشته باشید وقتی قانون جهان هستیو درک کنید این نگرانی ها تبدیل ب جسارت و شجاعت میشه و بیشتر در دل قانون میروید و از قانون توی زندگی خود استفاده میکنید
طبق قانون تکامل همونجوری ک ما برای رسیدن ب یک هدف باید تکامل طی بشع تا ب هدف برسیم همونجوری اگر متکوس هم باشد و جهت سقوطمون باشه یک هو این اتفاق نمیوفته
چرا؟!
چون پایه و اصولی شما ب هدفت خود رسیده اید.
مثل بیل گیتس ک در ذهن خود چیز هایی دارد ک ب راحتی باعث سقوط او نمیشود زیرا اصولی و تکامل ان طی شده است.
موفقیت پایدار ینی موفقیتی ک اجر ب اجر ان طبق قانون ساخته شده و ب راحتی اصلا خراب نمیشود.
قانون میگع اتفاقات ما در زندگی توسط افکار ما رقم میخوره
وقتی قانون رو بدونیم زندگیو خودمون رو خودمون خلق میکنیم.
دلیلی ک نتواینم با جنس مخالف ارتباط برقرار کنیم
نداشتن عزت نفس هستش و دیدگاهی ک در گذشته ب ما دادن ک شاید من از فلانی کمتر باشم ب دلیلی پول یا زیبایی طرف مقابلم یا هرچیزی..
وقتی عزت نفس داشته باشیم خودمون رو هیچ وقت ضعیف نمیدونیم و خودمون رو ارزشمند داریم.
دریافت نتایج باعث میشود ک ما انگیزه برای ادامه دادن داشته باشیم.
برای خودتون زندگی بسازی ک اجر ب اجرش طبق قانون جلو میرع و اصولی ساخته شده .
به نام خداوند مهربان
سلام استاد و خانم شایسته عزیز
با توجه به آگاهی های این قسمت، به این سوال فکر کنید و جواب دهید:
«حالا که میدانید نتایج پایدار، یک روند تکاملی است و یکشبه پدیدار نمیشوند، بلکه با استمرار در درک قانون و اجرای این درک در افکار، رفتار و عملکرد ایجاد می شوند، در لحظاتی که ظاهرا هیچ پیشرفت فوری و آشکاری نمیبینید، به چه شکل می خواهید انگیزه های خود را برای استمرار در این مسیر حفظ کنید و اجازه ندهید شک و تردیدهای ذهن تان، پای شما را بلرزاند؟
-با دیدن نشانه های کوچک از تغییر باورها نوشتن آنها و تایید کردنشان تا کنون توانسته ایم انگیزه ی خود را برای کار کردن بر روی باورها هر روز بیشتر و بهتر از گذشته حفظ کنیم داشتن احساس بهتر نسبت به گذشته حذف افراد نامناسب روابط بهتر سلامتی و آرامش بیشتر داشتن باورهای توحیدی بهتر نگرانی و ترس کمتر باعث شده به اهداف خود وابستگی نداشته و صرفا از مسیر تحقق آنها لذت ببریم به این دلیل که هرگز دوست نداریم شرایط نامناسب گذشته را دوباره تجربه کنیم به محض خارج شدن از مسیر نتایجی که از تغییر باورهایمان گرفته ایم را به خود یادآوری کرده و هرگز اجازه نمی دهیم روزهای گذشته دوباره تکرار شوند
از خلال توضیحات استاد در این فایل، چه منطق هایی استخراج کرده اید که فکر می کنید می تواند در این زمینه به شما کمک کند تا همچنان در مسیر عمل به قانون استمرار بورزید، ناامید نشوید، درباره اینکه این مسیر قطعا نتیجه می دهد تردید نکنید و به مسیر قبلی بر نگردید؟
-وقتی بتوانیم به درستی قانون پی برده و بدانیم ما با افکار خود اتفاقات زندگیمان را خلق می کنیم که درک کردن آن نیز نیاز به طی شدن قانون تکامل و دیدن شواهدی مبتنی بر درست بودن آن دارد به جای نا امید شدن نشانه ها را تایید کرده و نتایج خود هر چند بسیار کوچک را یادداشت و آنها را مرتبا به خود یادآوری می کنیم و با یادآوری نوشتن و تحسین آنها به تدریج نتایج بزرگ و بزرگتر شده و درستی قانون برای ما قطعی می شود
افکار ما ناشی از دریافت ورودی هاست بنابراین ورودی های مناسب و هم جهت با خواسته در ذهن خود ایجاد کرده و به راحتی به تمام خواسته های خود دست میابیم
خدایا شکرت
عاشقتونیم
به نام خداوند مهربان
سلام استاد و خانم شایسته عزیز
تصویر ذهنی شما از قوانین چیست؟
-زمانی که فیلم راز را دیدم متوجه شدم این مطالب را به صورت مبهم می دانستم
-قانون: اتفاقات توسط افکار ما خلق می شوند
-زمانی که قانون را درک کردم مطمئن بودم اتفاقات با افکار من خلق می شود و اگر اتفاق مورد انتظار در زندگی من رخ نمی دهد تنها به این دلیل است که به درستی بر روی باورها و افکار خود کار نکرده ام
-به هیچ وجه از رخ ندادن اتفاقات دلخواه به رغم کار کردن بر روی افکار و باورهایم ناامید نشده و نشانه های کوچک را تحسین می کردم
-شک و تردید نسبت به قانون و عملکرد آن نداشته و مسیر کار کردن بر روی افکار و باورهایم را ادامه دادم
-زمانی که شیوه و روش درست کار کردن بر روی باورهایمان را یافتیم آن را با تمرین و تکرار مداوم تثبیت کنیم
-ورودی های خود را کنترل کرده باورهای هم جهت با خواسته را در ذهن خود ایجاد تا افراد شرایط ایده ها موقعیت ها به سمت مان هدایت شود
-به دلیل داشتن اطمینان به قانون درباره ی خواسته های خود با دیگران به راحتی صحبت می کردم
من نمی توانم با جنس مخالف ارتباط برقرار کنم بر روی چه باوری کار کنم؟
-عزت نفس
-باورهای محدود کننده در دوران کودکی باعث ایجاد چنین نتایجی شده است
-باید به شدت بر روی باورها و افکار خود کار کرده تا نتایج به شکلی که انتظار داریم برای ما رخ دهد
اگر تمام شهرت و ثروت خود را از دست دهید چه مدتی زمان می برد تا به جایگاه کنونی خود بازگردید؟
-من هرگز ویژگی خاصی نداشته و مورد لطف و رحمت ویژه ی خداوند قرار نگرفته ام
-وجود عامل خاص باعث ایجاد نتیجه نیست
-من کاملا فرد عادی با خصلت هایی مانند کفر شرک …هستیم
-از زمانی تصمیم گرفتم بر روی باورها و افکار خود کار کرده این روند را ادامه دهم
-اگر تمام ثروت و شهرت خود را از دست دهم مسیر مجزایی را طی می کنم
-ماجراجویی بیشتر و جسارت بیشتر را تجربه می کنم
-با بودن در مدار درست هرگز یک شبه و یک دفعه سقوط نمی کنیم
-اگر باورها و افکار صحیح را به صورت ریشه ای و اساسی در ذهن خود ایجاد کنیم به راحتی تغییر نمیابند
-با بودن در مسیر درست به راحتی به مسیر گذشته باز نمی گردیم
-افراد موفق با وجود مواجه شدن با تضاد ها و چالش ها به موفقیت بیشتر دست یافته اند
-نتایج پایدار یک شبه و یک دفعه تغییر نمیابند
-اگر بخواهم به جایگاه کنونی دست یابم مسلما در زمان کمتر تحقق میابد
چرا برخی افراد به راحتی و برخی به سختی تغییر می کنند؟
-هیچ فردی یک شبه و یک دفعه متحول نمی شود
-افراد موفق باورها و افکار درست را سال ها در ذهن خود تکرار و نهادینه کرده اند
-باید آمادگی لازم برای تغییر را در خود ایجاد کنیم
چگونه درآمد شما در عرض دو سال 150 برابر شد؟
-با کار کردن بر روی باورها از همان مسیر درآمد بیشتری خواهیم داشت
-تغییرعوامل بیرونی تاثیری در میزان درآمد ندارد
-مقاومت های ذهنی ما باعث عدم تحقق خواسته ها می شود
-به محض برداشتن مقاومت ذهنی که تمرکز ما را اشغال می کند خواسته ی مورد نظر مان محقق می شود
در مورد سرمایه گذاری های خود توضیح دهید؟
-ایده های بسیار خوبی در مورد امتحان مشاغل جدید داشتم
-به دلیل کاهش تمرکز، الهامی مبتنی بر تمرکز تنها بر کسب و کار کنونی دریافت کردم
-مسیر توحید مسیری است که باید طی شود
-زمانی که الهام قوی از خداوند دریافت می کنم به آن عمل کرده چون نتایج بی نهایت از آن دریافت کرده ام
اگر با داشتن تجربیات اکنون به گذشته باز می گشتید چگونه عمل می کردید؟
-از زندگی بیشتر لذت می بردم
-بیشتر اطمینان داشتم خواسته هایم محقق می شوند
-با داشتن احساس بهتر مسلما به خواسته های بیشتری می رسیدم
-بر روی باورهایی که اکنون کار می کنم در گذشته نیز کار می کردم
-اگر راه تحقق اهداف را به درستی به یاد داشته باشیم از طریق آن می توانیم به تمام خواسته های خود دست یابیم
-زمان انرژی تمرکز عشق خود را بر روی هر مسئله ای قرار دهیم از آن نتیجه می گیریم
چه باوری باعث شده بدون توقف بر روی باورهای خود کار کنیدو ناامید نشوید؟
-دریافت نتایج
-احساس خوب برای من اصل و اساس بود
-با کار کردن بر روی باورها احساس خوبی داریم
-به دلیل داشتن تجربیات نامناسب گذشته بازگشت به عقب برای من بسیار سخت و دشوار بود
خدایا شکرت
عاشقتونیم
– گام دوم پروژه مهاجرت به مدار بالاتر –
به نام خدای عدالت
طبق قانون طبیعی جهان، هرچقدر که بیشتر تمرین کنی، قوی تر میشی؛ حالا اون چیز میخواد یه مهارت باشه، شغلت باشه، یا قوانین جهان باشه.
هروقت که اسم پایداری میاد، قطعا ذهنمون میره سمت قانون تکامل.
عجب چیزیه این قانون تکامل!!!
چقدرررر به آدم کمک میکنه که بتونه فاصلهی فرکانسی خودش رو با خواستهش توی هر مرحله درک کنه. اصلا عجیب غریب ما رو میندازه تو مسیر خواستهمون.
همین که هر روز خودمون رو موظف کنیم که بیایم تو سایت، انقدرررر به ذهنمون نظم میده که این استمرار ما رو میرسونه به پایداری مداری.
خدایا شکرت که الان اینجام.
خدایا شکرت که هستم، وجود دارم، خوشحالم…
خدایا شکرت
بهبه بهبه.
یک فایل دیگه از پروژه مهاجرت و یک دیدگاه قشنگ دیگه از حدیث خانم با کلی حال خوب :)
خوشحالم که اینجا هم میبینمت دختر.
بله قشنگم، عمل کردن به قوانین آفرینش دقیقا مثل یک عضله میمونه که هرقدر بیشتر باهاش کار کنیم ورزیدهتر و قویتر میشه.
و خب درمورد قانون تکامل هم که گفتنیها رو گفتی.
انقدر این حضور مستمر توی سایت بهم آرامش میده که حاضر نیستم با چیزی عوضش کنم، خوشحالم که این حس رو به تنهایی تجربه نمیکنم.
در پناه الله باشی دوست ارزشمندم.