مصاحبه با استاد | اگر به سمت کمال حرکت نکنی، به سمت زوال کشیده می شوی - صفحه 15

کامنت پنجاه و هشتم

16 بهمن 1403

تعهد دعا:

خداوند مهربانم به خاطر نزدیک بودنت ازت ممنون و سپاسگزارم.

خداوندا تو هدایت کردی منی رو که درمانده و سرگردان بودم.

تو راه رو بهم نشون دادی و درخواستم رو اجابت کردی.

چقدر این مثال می تونه برای ادامه ی مسیر زندگیم کمکم کنه.

همون موقعی که داشتم این راه رو می رفتم، گفتم من حتما باید به خاطر بسپارم که چه کارهایی کردم. مقدار و میزان توجه و تمرکزی که گذاشتم و روندی که در پیش گرفتم رو به خاطر سپردم که برای ادامه ی مسیر زندگیم به کمکم بیاد و بتونه در برآورده شدن آرزوهای بزرگترم کمکم کنه.

همسرم می گفت تو انقدر توجه و تمرکز گذاشتی که خدا دید اگه به حرفت گوش نکنه، تمام سی پی یوهای جهان هستی می سوزه. برای همین هرچی کار داشت گذاشت کنار و تو رو اجابت کرد.

ممکنه این مثال خنده دار باشه ولی برای من عین حقیقت بود.

من با این حد از توجه و تمرکز تونستم طی فقط سه روز به خواستم برسم. اون هم خواسته ای که سه ماه طول کشیده بود!

خداوند مهربانم

کاملا متوجه هستم که برای رسیدن به آزادی مالی و زمانی و مکانی باید همینقدر متعهدانه پیش برم. جوری که انگار هیچ راه دیگه ای غیر از این راه ندارم و در نهایت تسلیم تو باشم. نتیجه هرچیزی که بود بپذیرم اما در طول مسیر کم نیارم. انقدر پیش برم که به قول همسرم سی پی یوهای کل هستی تحت شعاع خواسته ی من قرار بگیره و من به نتیجه ی دلخواهم برسم.

خدایا این مثال برای من خیلی واضح و روشن بود از این که تو همواره در حال اجابت کردن هستی.

اصلا بزرگی یا کوچیکی خواسته ی ما مهم نیست. مهم اون میزان از ایمان و عملیه که ما در مسیر رسیدن به خواسته هامون با تعهد و تمرکز لیزری انجام میدیم.

تو هیچ نفعی از اجابت نکردن ما نمیبری. هیچ لذتی از آزار دادن ما نصیب تو نمیشه. پس امکان نداره کمکمون نکنی چون هر خیری که به ما میرسه از جانب توست.

من احساس می کنم قوانین رو تقریبا بلدم اما در عمل دارم کم کاری می کنم.

من مثال واضحی از ان سعیکم لشتی هستم.

سال هاست که می خوام به درآمد ماهی حداقل سه میلیون برسم اما هنوز که هنوزه هشتم گرو نهمه. چون این حد از تمرکز و توجه رو روی خواستم نمیذارم و بیشتر روی مسائل حاشیه ای که سودی به حالم نداره تمرکز می کنم.

اگر قانون رو بلد نبودم امکان نداشت طی سه روز نتیجه ای رو بگیرم که سه ماه براش تلاش می کردم. من در اون سه ماه مثالی از ان سعیکم لشتی بودم. اما توی اون سه روز می تونم بگم تقریبا کوچیکترین نشتی انرژی هم نداشتم و تمام توجهم به خواسته ام معطوف شده بود.

پس من راه رو بلدم، اما ذهنم میپره.

شاید چون کتک خورم ملسه و هنوز اونقدرها برای پول نداشتنم بهم برنخورده.

خدای بزرگوارم

من می خوام کمکم کنی که بتونم به این خواسته ام هم برسم. کمکم کن همینقدر عمیق بتونم روی خواسته ام تمرکز کنم و بهش توجه کنم.

من تا جمعه مهمون دارم اما می خوام از شنبه شروع کنم و تمرکزم رو به صورت لیزری روی کارم بذارم و خودم رو متعهد کنم که مثل همون سه روز، با تمام قدرت به سمت خواسته ام حرکت کنم.

خداوندا خودت هدایتم کن و نذار نجوا به من پیروز بشه که من به هر خیری که از تو به من برسه فقیرم.

ازت به خاطر تمام معجزاتی که در زندگیم برام انجام دادی سپاسگزارم.

پروردگارا به خاطر اجابت اون دعایی که داشتم ازت سپاسگزارم. مرسی که انقدر دقیق و عالی وارد عمل شدی و به بهترین و ساده ترین و کم هزینه ترین شکل ممکن کارم رو راه انداختی.

تو خیلی خوب و مهربونی

دوستت دارم عزیزم

سپاس فراوان

تعهد اول:

فکر می کنم از امروز تا جمعه نتونم به کارهام برسم. سعیم رو می کنم که قدم های کوچکی بردارم اما ترجیح میدم بیشتر از حضور مهمون هام لذت ببرم.

از شنبه شروع می کنم!

چه جمله ی آشنایی!

از شنبه

از ماه بعد

از سال بعد

از عید

از اول این ماه

آیا این شنبه هم مثل همون شنبه هاست؟

باید ببینم چقدر می تونم متعهد باشم.

این تعهدهای اینجوری فایده نداره.

باید قوی تر و محکم تر از همیشه عمل کنم.

خدایا توکل به تو

سپاسگزارم.

تعهد دوم:

توی کامنت ها توضیحات رو نوشتم.

تعهد سوم:

خداوندا سپاسگزارم به خاطر مهمون های عزیزی که اومدن خونمون. سپاسگزارم که کلی برکت و نعمت همراه خودشون آوردن توی زندگیم.

خدای بزرگوارم شکرت به خاطر هر چیزی که امشب خوردیم و آشامیدیم.

سپاسگزارم به خاطر خنده های هممون.

سپاسگزارم به خاطر همسرم، دخترم، پدرم، خانواده ی خودم و همسرم.

سپاسگزارم به خاطر سلامتی هممون.

سپاسگزارم که غذام خوشمزه شده بود. (هر وقت غذا میخورم می دونم که دارم به بدنم آسیب میزنم. اگر ثروتمند بشم می تونم قانون سلامتی رو بخرم و در زندگیم اجراش کنم.)

پروردگارا سپاسگزارم به خاطر هر چیزی که بهم دادی.

ممنونم