مصاحبه با استاد | قرار گرفتن در مدار «دریافت الهامات الهی»

سوالات:

اگر یک کلید برای جدی گرفتن ایده های الهامی و عمل به آنها بدهید، آن کلید چیست؟

چگونه در مدار دریافت الهامات الهی قرار بگیریم؟


مفاهیمی که استاد عباس منش در این قسمت توضیح داده اند شامل:

  • به اندازه ای که ظرف وجود خود را برای درک الهامات آماده می کنی، الهامات را تشخیص می دهی و دریافت می کنی؛
  • الهامات الهی برای هدایت ما همواره جاری است اما دسترسی ما به الهامات به اندازه ظرفی است که آماده کرده ایم؛
  • سیر تکاملی پیامبر اسلام در دریافت «آیات قرآن با جزئیات کامل تر»، گویای بزرگتر شدن ظرف وجود پیامبر در طی مسیر است؛
  • خداوند “بی نهایت” است اما توانایی ما برای «بهره مندی از این بی نهایت»، به اندازه ظرف وجود ماست و نه به اندازه دریافت بی نهایت؛
  • مسیر تکاملی دریافت الهامات و دسترسی به آگاهی های درونی؛
  • درسهای داستان موسی و خضر؛
  • توانایی دریافت الهامات الهی، یک فرایند تکاملی است؛
  • قرار گرفتن در مدار دریافت الهامات الهی؛
  • کلید «جدی گرفتن ایده های الهامی»؛
  • پشتوانه هایی برای «تواناییِ ماندن در احساس خوب»؛

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری مصاحبه با استاد | قرار گرفتن در مدار «دریافت الهامات الهی»
    229MB
    21 دقیقه
  • فایل صوتی مصاحبه با استاد | قرار گرفتن در مدار «دریافت الهامات الهی»
    19MB
    21 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

336 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «یگانه ثروت» در این صفحه: 1
  1. -
    یگانه ثروت گفته:
    مدت عضویت: 1758 روز

    سلام به استاد عباسمنش عزیز و مریم نازنین و زیبا. ❤️

    سلام به اعضای دوست‌داشتنی خانواده خودم، عباسمنشی‌های عزیز.

    استاد جان یگانه، بی‌نهایت سپاسگزارم ازتون.

    مصاحبه با استاد، قسمت ۳۳

    چقدر لذت بردم از گفت‌وگوی شما دوتا نازنین. از رنگ لباس مریم جان و دیدن صورت زیبا و پوست شفاف و درخشانشون، از دیدن استاد خوش‌تیپم، از ماشین لاکچری‌تون که رو‌ حالت کروز خودش حرکت می‌کنه، از مناظر بسیار سرسبز و زیبای اطراف که از پنجره‌های ماشین پیداست و من رو مدهوش می‌کنه. و از این همه آگاهی ناب شما.

    خداوند همیشه داره با ما صحبت می‌کنه. همواره داره با ما حرف می‌زنه و هدایت می‌کنه، الهام می‌کنه.

    ولی ما همیشه آماده نیستیم برای شنیدن و دریافت کردن.

    از هزاران یک نفر اهل دل‌اند

    مابقی تندیسی از آب و گل‌اند

    از کل ابنای بشر یک نفر می‌شه محمد پیامبر.

    بقیه پیامبران هم بسته به ظرف‌شون و مدار و درجه تعالی‌شون تونستند الهامات رو دریافت کنند.

    یعنی خدا همیشه داره هدایت می‌کنه. اما کیه که بشنوه؟ کیه که دریافت کنه؟

    چند نفر می‌شن مثل عباسمنش؟! هان؟

    استاد عباسمنش که انقدر ظرفش رو بزرگ کرده، انقدر مدارش رو بالا برده و انقدر خالص شده که می‌تونه الهامات رو شفاف دریافت کنه و اینطور روشن برای ما بیان کنه.

    استاد الان یک دفعه این به ذهنم اومد:

    اینطوریه که الهامات خداوند همواره مثل امواج رادیویی در فضا و در جهان هست، وجود داره.

    ما بسته به اینکه در کدوم مدار باشیم و چقدر از نظر فرکانسی به خداوند نزدیک باشیم، می‌تونیم نوع خاصی از دریافت رو از اون الهامات داشته باشیم.

    در واقع دریافت‌های ما از الهامات خداوند، با توجه به مدار و موقعیت و ظرف ما، شکل مخصوص به خودش رو می‌گیره، مثل آب که در هر ظرفی بریزی شکل همون ظرف می‌شه.

    مثالش می‌شه اینکه: یک آواز خوشی در گوشه‌ای از جنگل داره پخش می‌شه.

    آدم‌های زیادی که اصلاً در جنگل نیستند و کلاً پرت هستند. اصطلاحاً تو باغ نیستند.

    گروه زیادی از افراد حاضر در جنگل، بسته به دور یا نزدیک بودنشون به منبع آواز، یه صدای همهمه می‌شنوند و بی‌تفاوت رد می‌شن.

    عده‌ کمی که تقریباً نزدیک هستند جسته گریخته چیزکی می‌شنوند و فیضی می‌برند.

    عده بسیار قلیلی نزدیک‌ترند و ملودی و آهنگ و ریتم رو دریافت می‌کنند و کیفور می‌شن ولی چون خیلی نزدیک نیستند، کلمات رو به وضوح نمی‌شنوند.

    امااااا

    اون چند نفری که کاملاً نزدیک‌ هستند خیلی واضح آواز رو می‌شنوند و دریافت می‌کنند و حظ کامل رو از ریتم و ملودی و شعر و کلمات می‌برند.

    مثال دیگه شاید همون داستان «فیل در تاریکی» یا داستان «فیل و کوران» باشه که مولانا در مثنوی بهش اشاره می‌کنه. داستان اینه که هر کسی بسته به دریافت و درک خودش فیل (حقیقت) رو تعریف می‌کنه و هیچ کسی درک کامل و حقیقی نداره، مگر اینکه به روشنایی برسه و در روشنایی فیل رو ببینه.

    و یا به تعبیر دیگه، مگر اینکه چشم بینا داشته باشه.

    بخشی رو اینجا میارم:

    پیل اندر خانهٔ تاریک بود

    عرضه را آورده بودندش هنود

    از برای دیدنش مردم بسی

    اندر آن ظلمت همی‌شد هر کسی

    دیدنش با چشم چون ممکن نبود

    اندر آن تاریکی‌اش کف می‌بسود

    آن یکی را کف به خرطوم اوفتاد

    گفت همچون ناودان‌ست این نهاد

    آن یکی را دست بر گوشش رسید

    آن بر او چون بادبیزن شد پدید

    آن یکی را کف چو بر پایش بسود

    گفت شکل پیل دیدم چون عمود

    آن یکی بر پشت او بنهاد دست

    گفت خود این پیل چون تختی بُدست

    همچنین هر یک به جزوی که رسید

    فهم آن می‌کرد هر جا می‌شنید

    همون‌طور که خودتون می‌دونید، حکایت و شعر طولانیه.

    تا می‌رسه به اینجا که:

    چیز دیگر ماند، اما گفتن‌َش

    با تو روح‌القدس گوید بی مَن‌َش

    دم مزن تا بشنوی از دم‌زنان

    آنچ نامد در زبان و در بیان

    دم مزن تا بشنوی زان آفتاب

    آنچ نامد در کتاب و در خطاب

    می‌گه حقیقتی وجود داره که اون رو روح‌القدس به تو می‌گه، اما در چه شرایطی؟ چه زمانی؟

    زمانی که «من»ی وجود نداشته باشه. زمانی که هی از منیّت خودت و تعلقات خودت دم نزنی.

    به قول استاد که می‌گن باید به خواسته‌هات نچسبی.

    در واقع، ما وقتی مدارمون رو بالا می‌بریم، ورودی‌مون رو کنترل می‌کنیم، دهانمون رو می‌بندیم و دم نمی‌زنیم، مثل پیامبر که یک ماه می‌رفت توی غار و با کسی مصاحبت نمی‌کرد، یعنی ورودیش رو کنترل می‌کرد و فقط به خدا گوش می‌سپرد، اون وقت می‌تونیم اونچه رو که «دم‌زنان» می‌گه، بشنویم. یعنی اون وقته که الهامات خداوند رو واضح دریافت می‌کنیم.

    استاد عزیزم، نمی‌دونم، شاید دریافتم درست نباشه. اینها یهو به ذهنم اومد.

    استاد جانم، درباره این آیه سوره شمس بگم…

    من چقدر، چند صد بار این آیه فالهمها فجورها و تقواها رو شنیده باشم خوبه؟! چند بار خونده باشمش خوبه؟!

    اصلاً این سوره رو حفظ بودم. الانم هستم. و قبلاً فکر می‌کردم خیلی حالیمه که بلدم طوطی‌وار عربیش رو بخونم و بعدم معنی فارسیش رو بدون اینکه درک خاصی داشته باشم ادا کنم.

    افتخار می‌کردیم دوران مدرسه با ریتم و تند تند هم می‌خوندیمش.

    ولی استاد بعد از یک عمر زندگی الان تازه با بیان شما برام روشن شد که این آیه چی می‌خواد بگه. تحسینتون می‌کنم و سپاسگزارم بی‌نهایت. 👏👏👏❤️

    استاد عزیزم چقدر بیان شما شیوا و جذاب و رساست. و من چقدرررر تا حالا نفهمیده بودم‌.

    الان داره نورها می‌تابه و درک نصفه و نیمه‌ای پیدا می‌کنم، اونم از زبان شما.

    چقدر سپاسگزاری کنم که کافی باشه؟!…

    با توجه به آمادگی ما مسیر برامون روشن می‌شه.

    هر چی مدارمون بالاتر می‌ره آگاهی‌ها خالص‌تر می‌شه و می‌تونیم دریافت کنیم.

    خدا ما رو هدایت می‌کنه. در هر لحظه داره هدایت می‌کنه. می‌گه این وری برو یا اون وری. این کار رو بکن یا اون کار رو.

    وقتی ما فضا رو آماده نگه داریم همه چی رو خدا می‌گه.

    می‌گه الان بیا این فایل رو ببین. حالا برو فایل صوتیش رو دانلود کن گوش بده، چند بار گوش بده. حالا بیا دریافتت رو بنویس. کامنت بنویس. شام رو ولش کن. بعداً می‌خوری. این مهمه. اول این کار رو انجام بده.

    آره استاد عزیزم. و الان حدود سه ساعته که من مشغول شنیدن و توجه کردن به این فایل ۱۹ دقیقه‌ای و نوشتن کامنت هستم. خداروشکر. هزاران بار شکر.

    خدای وهاب و هدایتگرم رو بی‌نهایت شاکرم که همیشه هادی و روشنگر راه منه. ازش می‌خوام من رو ثابت قدم کنه در این راه.

    سپاسگزار شما و مریم عزیزم هستم بی‌نهایت. ❤️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای: