سوالات:
اگر یک کلید برای جدی گرفتن ایده های الهامی و عمل به آنها بدهید، آن کلید چیست؟
چگونه در مدار دریافت الهامات الهی قرار بگیریم؟
مفاهیمی که استاد عباس منش در این قسمت توضیح داده اند شامل:
- به اندازه ای که ظرف وجود خود را برای درک الهامات آماده می کنی، الهامات را تشخیص می دهی و دریافت می کنی؛
- الهامات الهی برای هدایت ما همواره جاری است اما دسترسی ما به الهامات به اندازه ظرفی است که آماده کرده ایم؛
- سیر تکاملی پیامبر اسلام در دریافت «آیات قرآن با جزئیات کامل تر»، گویای بزرگتر شدن ظرف وجود پیامبر در طی مسیر است؛
- خداوند “بی نهایت” است اما توانایی ما برای «بهره مندی از این بی نهایت»، به اندازه ظرف وجود ماست و نه به اندازه دریافت بی نهایت؛
- مسیر تکاملی دریافت الهامات و دسترسی به آگاهی های درونی؛
- درسهای داستان موسی و خضر؛
- توانایی دریافت الهامات الهی، یک فرایند تکاملی است؛
- قرار گرفتن در مدار دریافت الهامات الهی؛
- کلید «جدی گرفتن ایده های الهامی»؛
- پشتوانه هایی برای «تواناییِ ماندن در احساس خوب»؛
- نمایش با مدیاپلیر پیشرفته
- فایل تصویری مصاحبه با استاد | قرار گرفتن در مدار «دریافت الهامات الهی»229MB21 دقیقه
- فایل صوتی مصاحبه با استاد | قرار گرفتن در مدار «دریافت الهامات الهی»19MB21 دقیقه
سلام به استاد عزیز و سلام به مریم جون دوستداشتنی و زیبا
سپاس خیلی فراوان بابت این آگاهی ناب و عالی
وچه موقع خوبی یادآوری شد تا بهتر درکش کنیم وروی خودمون کار کنیم و هدایتهارو ببینیم
در این روزهای محرم خیلی بیشتر از هر موقعی متوجه شرک به الله میشم ومیبینم که چقدر مردم خودشونو به هر چیز و هرکسی متوسل کنن و شفاعت بخوان و انگار در این روزها هیچکس از خدا خبری نداره و همه چیزشون شده شهید شدن امامان و گریه زاری زجه زدن که چرا امام حسین و یارانش شهید شدن و چقدر همگی در حال بد در فرکانس بد و غمگینی هستن مگه با گریه کردن و زجه زدن ما امام حسین و یارانش برمیگردن یا زندگیشون با گریه ما برمیگرده وبهتر میشه
ما باید از بودن همچین امامانی که در راه خدا شهید شدن و جایگاهشون خدایی و در آرامش و روح پاکی زنده هستن و دور از هر ناپاکی و بدی هستن و جایگاهشون مقدسه خوشحال باشیم
چرا اونوقت ما گریه کنیم وزجه بزنیم باید خوشحال باشیم که همچین انسانهای بزرگوار و شجاعی داشتیم وبه جایگاه بهشت رسیدن و باید از زندگیشون با حال خوب درس یاد بگیریم نه اینکه فرکانسمونو بد کنیم
من امروز بیشتر از هر موقعی متوجه شرک شدم
خواهر زاده ام حالش خوب نبود و نمی تونست بره برا عزاداری میخواستن استراحت بکنن باباش اومد گفت دخترم با همین حالت بیا بریم دسته تا مزار شهدا امام حسین شفات میده
وای چقدر افسوس خوردم به حال اینا به افکارشون با چه شرکی دارن زندگی میکنن این شوهر خواهرم خیلی مذهبی هست و خودشو به هر دری میزنه که ملتو به شیعه بودن برسونه ما تو شهری زندگی میکنیم که سنی هم داریم و این به هر دری میزنه که سنییارو به چالش بکشونه و بگه دین خدا فقط شیعه بودنه کسی که شیعه نیست جایگاهش جهنمه هرچقدرم اون شخص مقابلش انسان مومنی باشه به هیچ عنوان قبولش نداره
این آقا میگه توقرآن اومده که برای دین باید بحث کنیم و مردم رو به چالش بکشونیم به قول استاد که میگن بیا بگو کجای قرآن این جمله گفته شده
من شرک رو خیلی در این آدم میبینم در صورتی که همه به این آدم یک انسان کاملا موحد نگا میکنن
یه روز باهم نشسته بودیم حرف از توحید شد گفت هیچکس معنی توحیدرو نمیفهمه از دهن من دراومد یعنی یکتاپرستی این آدم خودشو یک علامه میدونه که هیچکس به پاش نمیرسه ولی خیلی آدم بی عملیه و دوست داره فقط حرف بزنه میخاست بامن بحث کنه بهش گفتم من دنبال یکتاپرستی هستم و قرآنو بدون تفسیر و معنی کلمه به کلمه میخونم خیلی عصبانی شد تو در حد این هستی که درباره یکتاپرستی حرف بزنی یا قرانو اینجوری بخونی میگفت تو باید تفسیر بخونی که قرآن چی میگه باید یه معلمی داشته باشی تا برات تفسیر کنه خلاصه خیلی عصبانی شد
که چرا مفسرانو من قبول ندارم چرا خودت قرآنو میخوای بخونی و دنبال یکتاپرستی هستی میگفت هیچکس نمیتونه به یکتاپرستی برسه باید ما توسط امامان و مفسران به خدا برسیم
و برای بحث هدایت و الهام شدنم خیلی عصبانی شد که کجای قران گفته که انسان هدایت میشه یا بهش الهام میشه مگه مادرحد امامان هستیم که الهام بشه به ما خلاصه خیلی دلش میخواست بامن بحث کنه ولی من درحد همین چند جمله حرف زدن باهاش رو قطع کردم و فهمیدم که چقدر شرک در این انسانها قوی تر هست و هرکسی پیش اینا اعتبار داره به جز الله وبا خودم عهد بستم که دیگه با هیچکس در این باره بحث نکنم و بخدام گفتم منو بجایی برسون که نتیجه هامو ببینن
ومادر همین آقا یبار یه مشکلی براشون پیش اومده بود و من اینو ازش شنیدم میگفت ما باید به مزار بریم واز مردگانمون از پدران و مادرانمون بخواییم که اونا برای ما متوسل بشن و پیش خدا مشکل مارو حل کنن چون به خدا نزدیکترن
وای من که اینو شنیدم خیلی حالم بد شد و بجز افسوس نمیتونستم چیزی بگم و فقط میگفتم خدا هدایتش کن
چقدر اینا بی ایمانن چقدر بی خداین من از همه بیشتر در همین شخص مادر شرک و بی ایمانی رو میبینم و این شخص همیشه مریض هستن همیشه درحال بدگویی و غیبت کردن هستن و هروقتم به مراسم عزاداری میرن بعدش میاد خونه فقط غیبت مردمه میکنه که این اینجوری بود اون اونجوری بود
چرا من این شخصو میبینم چون مادر شوهرمه و خدارو هزاربار شکر آقام راهشون از این آدما جداست وپی برده که همه اینکارها فقط بخاطر نشون دادن و ریا هست و هیچ وقت به جمعشون نمیره البته مطمعنم که این اخلاق آقارو من برانگیخته کردم که از این جمع دوری میکنن با اینکه مادرشون هستن هر دوسه ماهی یبار میرن به دیدنشون
و خیلی دارم روی خودم کار میکنم که هرگز تو فرکانسم همچین آدمهی مشرکی رو نبینم و مطمئنم راه من از این جماعت جداست ومن هدایت میشم به بهترین مکان و بهترین آدمها که حالشون خوب باشه باخدا باشن ایمان داشته باشن
البته موضوع این فایل درباه الهام هدایت بود ولی من امروز که این شرکارو دیدم گفتم بیام بگم که چقدر انسانها مشرکن به همه اعتبار میدن بجز الله
حالم امروز گرفته شد ولی خیلی زود تونستم با سپاسگزاری و دیدن زیباییها حالمو خوب کنم
خدایا هزاران بار شکرت که راه من مشخصه راه من راه راستی هست که زیباست و هیچ شرکی در این راه وجود نداره و همه کارها اعتبارش به الله داده میشه
بازم استاد عزیزم سپاس بینهایت فراوان دارم از شما و استاد مریم جون که مارو آگاه و روشن میسازین
در پناه الله پاک و یکتا سربلند و پیروز باشید