سوال:
شما وقتی در مسیر زندگی بر سر دو راهی قرار می گیری به طوری که نمی دانی درباره آن موضوع اساسی، چه تصمیمی تصمیم درست است، چه نگاهی به شما کمک می کند تا تصمیم درست را بگیری؟
مفاهیمی که استاد عباس منش در این قسمت توضیح داده اند شامل:
توانایی کنترل هیجانات و اجازه ندادن به غلبه هیجانات بر منطق؛
وقتی از خداوند درخواست هدایت می کنی، باید به پیغام نشانه های خداوند اعتماد کنی و آنها را جدی بگیری؛
مفهوم توکل و چگونگی اجرای آن در عمل؛
“هر تصمیمی را گرفتن”، در نهایت بهتر از در تردید ماندن و هیچ تصمیمی نگرفتن است؛
“در تردید ماندن”، خودش یک تصمیم است البته تصمیمی مخرب که باورهای محدود کننده ات برای شما گرفته است؛
منابع کامل درباره محتوای این قسمت: دوره راهنمای عملی تحقق رویاها
در حال حاضر چه تصمیمات به تعویق افتاده ای داری؟ به این موضوع فکر کن که با هر یک روز بیشتر ماندن در این برزخ، چقدر خود را از نعمت هایی محروم می کنی که خداوند قرار است در مسیر تصمیم جدید به شما ببخشد ؟!
اگر مدتهاست باید درباره موضوعی اساسی تصمیم بگیری اما هنوز هم شک و تردیدها به شما قدرت تصمیم گیری نداده است، برای خارج شدن از روند فرسایشیِ در تردید ماندن، جلسه 6 از دوره راهنمای عملی تحقق رویاها را گوش بده و با انجام تمرین این جلسه، برای همیشه از این برزخ بیرون بیا و این انرژی را صرف قدم برداشتن در مسیر رشد کن.
وقتی بر سر دوراهی قرار می گیری به گونه ای که درباره نامناسب بودن مسیر کنونی به وضوح رسیده ای و تحمل حرکت در این مسیر را نداری اما در عین حال ترس و تردیدهای بسیاری برای تغییر این مسیر داری، جلسه ششم از دوره راهنمای عملی دستیابی به رویاها به شما کمک می کند تا تصمیم درست را بگیری و تا انتها آن تصمیم را اجرا کنی. یعنی در میانه راه خواه تحت تأثیر سرزنش های دیگران یا برخورد با اولین مانع، درباره آن تصمیم به تردید نیفتی و ایمان خود را تا انتها حفظ کنی.
اگر در این شرایط هستی، حتما توضیحات جلسه ششم از دوره راهنمای عملی تحقق رویاها را بشنو و تمرین را انجام بده.
یک خبر عالی:
خدا را شکر که توانستیم با هم گام به گام برای مهاجرت به مدار بالاتر قدم برداریم. به شما برای برداشتن آخرین گام تبریک می گوییم و یک خبر خوب هم داریم.
خبر خوب این است که استاد عباس منش مدتها در حال مطالعه و تحقیق برای تولید یک دوره جدید بودند و اکنون دوره هم جهت با جریان خداوند، خروجی تحقیقات، مطالعات و هدایت های ایشان در این سالهای اخیر است.
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری مصاحبه با استاد | چگونه در دوراهی های زندگی، راه درست را انتخاب کنیم؟233MB19 دقیقه
- فایل صوتی مصاحبه با استاد | چگونه در دوراهی های زندگی، راه درست را انتخاب کنیم؟18MB19 دقیقه
به نام خدای هدایتگر
امروز یکی از سخت ترین تصمیمای زندگیم و گرفتم، اما به خودم افتخار میکنم که ایستادم برای خودم و به حسی که داشتم اعتماد کردم. نذاشتم بخاطر ترسها داخل چیزی برم که قلبم باهاش همراه نبود. خدایا ازت میخوام حالا که جرئت و جسارتم رو نشون دادم، بیشتر و بیشتر بهم ایمان بدی. نشانه هم امروز دیدم.. اهنگ ول کن بره داشت پلی میشد توی گوشی یه نفر داخل پارک!
اِی یوسفِ خوشنام ما، خوش میروی بر بامِ ما
ای دَرشکسته جامِ ما، ای بردَریده دامِ ما
ای نورِ ما، ای سورِ ما، ای دولتِ منصورِ ما
جوشی بِنِه در شورِ ما؛ تا مِی شَوَد انگورِ ما
ای دلبر و مقصودِ ما، ای قبله و معبودِ ما
آتش زدی در عودِ ما؛ نَظّاره کُن در دودِ ما
ای یارِ ما، عَیَّارِ ما، دامِ دلِ خَمّارِ ما
پا وامَکش از کارِ ما؛ بِستان گِرو دَستارِ ما
در گِل بِمانده پایِ دل؛ جان میدهم چه جایِ دل
وَز آتشِ سودایِ دل، ای وایِ دل، ای وایِ ما
خدای من.. اومدم به راهت. اینم از جواب امتحان! درست بود؟ سربلند اومدم بیرون؟ خودم که خیلی برام سخت بوده و خیلی راضیم. میدونم که تو هم بهم افتخار میکنی.
خدای من! همین الان که اینو نوشتم، یه نشونه کاملا واضح اومد که کارم درست بوده! خدایا تو کی هستی؟! ممنونمممم الهی شکرت ممنونم واقعا
قشنگترین حس دنیا اینه که نشونه ها رو ببینی و لمس کنی و بدونی خدا کنارته و داره باهات حرف میزنه..
شیوا ؛ به نام خداوند بخشنده و مهربان خداوند بزرگ فرمانروای جهانیان خداوند برنامه ریز هدایتگر خیرخواه خداوند شگفتی ها
*تردید و تصمیم
هرتصمیمی گرفتن بهتر از در تردید ماندن و هیچ تصمیمی نگرفتن است. البته در تردید ماندن خودش یک تصمیم است و تصمیمی مخرب که باورهای محدود کننده ات برای شما گرفته است.
*دوراهی ها
یکسری از دوراهی ها باتوجه به چیزی که از قانون درک کردیم ، همون اول جوابش مشخصه و اون چیزی که در این شرایط مارو در دوراهی نگه میداره بحث احساساته. یعنی درواقع دوراهی نیست ، یک راهه اما احساسات گمراه میکنه و نمیتونیم منطقی فکر کنیم ، نمیتونیم از ترس هامون بگذریم و نمیتونیم توکل کنیم و تصمیم بگیریم.
پس فارغ از ترس ها و نگرانی ها ببین تصمیم درست چیه ببین قوانین جهان میگه که کدوم تصمیم درسته ببین کدوم راه به خواسته ی تو نزدیک تره.
* دریافت نشانه ها
در بدترین حالت از خدابخواه که یه نشونه بهت بده . در همه ی موارد هم نشونه ها میاد اما ممکنه ما بعضی از اون هارو درک نکنیم .
حتی ممکنه نشانه رو ببینی اما باز شک و تردید داشته باشی و بگی خدایا باز یه نشونه ی دیگه بده که بااین کار کارو برای خودمون سخت می کنیم . اگر از خدا یه نشونه ای خواستیم و نشونه رو دیدیم باید بهش عمل کنیم .
یا در بعضی موارد نشونه رو نمی پذیریم چون ترجیح مارو تایید نمیکنه !
ایمان خودت رو حفظ کن و وقتی یه نشونه ای اومد فارغ اززاین که ترجیح تو چیه ، برو . حتی اگه رفتی و ظاهر مسیر خوب نبود به خودت بگو این مسیری بوده که باید من میرفتم حتی در دل پرتگاه هم خیری برای من هست و مغز و ذهن خودت رو دخیل نکن .
در دریافت نشانه ها نیازه به توکل کردن ، نیازه به قضاوت نکردن.
*جملات تاکیدی امروز؛
اگر از خدا یه نشونه خواستیم و نشونه رو دیدیم باید بهش عمل کنیم.
…یه اتفاقی برای من افتاد چندسال پیش که غیرقابل جبران بود
ازون چیزهایی که هنوز که هنوزه هرروز به خاطرش پشیمونم و همش خودمو سرزنش میکنم به خاطرش
ولی
وقتی برمیگردم پشت سرمو نگاه میکنم میبینم اگر برگردم، با آگاهی اون زمانم و شرایط اون موقع ، دوباره همون کار رو خواهم کردم
اون روزها همش این فایل رو گوش میدادم
الان بعد از سه چهارسال دوباره این فایل رو شنیدم اتفاقی
و داره یادم میاد که اون زمان دقیقاً به حرف خدا کردم که اون کارو هدایتی انجامش دادم
البته شاید حکمتش یکیش این بود که من تونستم به خیلی های دیگه آلارام بدم تا مثل من دچار دردسر نشن
و خداوکیلی ، بی انصافی نکنم، وقتی ریز میشم توی قصه ی پیش آمده، حکمت و خیرهای زیادی هم میتونم درش پیدا کنم
ولی!… در کل… اون راه، درّه بود!
خدا منو به یک دره هدایت کرد
عین همون جای فایل که استاد میگن تو باید میرفتی اون مسیر رو حتی اگه به ظاهر اشتباه بود…
و من همش از خدا میخوام خودش یه جوری ذهنمو آروم کنه بابت این پشیمونی و خودسرزنشگری هام
سلام دوست عزیزم. کاملا درکت میکنم.
دوست داشتم چیزی که به ذهنم رسید رو اینجا بهت بگم:
ما توی داستانای قرانی، حضرت یوسف رو داریم که با اینکه پیامبر خداست، جایی از هم گروهاش توی زندان کمک میخواد، به جای اینکه از خدا کمک بخواد.
ما خود زلیخا رو داریم که با وجود اینکه کار بدی کرده بود که نابخشودنی بنظر میرسه، درنهایت خدا رو پیدا کرد و جوان شد..
حضرت یونس رو داریم که اشتباه کرد و بخشیده شد..
و ازهمه مهمتر، حضرت موسی بدترین کاری که کسی میتونست انجام بده، یعنی کشتن یک انسان رو انجام داد، و تازه بعد از اون پیامبر شد!
بنظر من همه اینا نشون دهنده عفو و بخشش خداست و اینکه همه حتی پیامبر ها ممکنه مرتکب اشتباه بشن اما خداوند در رحمتش رو به روی کسی که در مسیرش بمونه باز میذاره.. بنظرم اصلا این داستان ها رو اورده تا از این موضوع مطمئن باشیم!
در نور و ارامش باشید و از رحمت خدا ناامید نشید، که ان الله یغفر الذنوب جمیعا…
سلام به اساتید بزرگم و عزیزان همفرکانسیم
چقدر این قوانین درست عمل میکنن و چقدر برای ما همفرکانس بودن و درمسیر بودن هر روز اثبات میشه .
دقیقا همین امروز داشتم به مساله مهمی فکر میکردم و راجع بهش با یه دوست مشورت میکردم
حقیقتا من حدود 10 ساله که از همسر اولم جدا شدم و بعد یک یک تجربه اشتباه دیگه سر دوراهی موندم که بنا به اسرار اقوام به رابطه با همسر اولم برگردم یا نه؟
از نظر احساسی خودم دوست ندارم برگردم چون به نظرم دیگه اون احترام سابق بین ما نیست و احتمال میدم مدام از سمت همسرم سرزنش بشم .همچنین مسائل بزرگی مثل اعتیاد و پرخاشگری ایشون هنوز سر جاشه . اما هر چه نباشه پدر بچمه و از نظر مالی هم برای ما خیلی بهتر میشه .خیلی اتفاقی از نشانه روزانه کمک گرفتم کلا یادم رفته بود این مساله صبح ذهنمو درگیر کرده بود .به این فایل هدایت شدم و بعد خوندن کامنت بچه ها به یک مساله مشابه توی کامنتها خوندم و هدایت شدم به این که برگشت کار درستی نیست و من اینو به فال هدایت گرفتم و بهش عمل میکنم .
جالبتر اینکه همین الان در حال نوشتن کامنت داره قوانین بیشتری بهم یادآوری میشه و هر لحظه تصمیم درست واسم واضح تر میشه .
خدایا شکرت بابت آشنایی با این قوانین بدون تغییر خداوند که هر چه بیشتر آشنا میشیم با این مسیر درست تر انتخاب میکنیم و توی این راه خبره تر میشیم . مثلا همین الان متوجه شدم تصمیم برگشت من اول از روی دلسوزی هست چون شنیدم همسرم به همه پیغام میده من تنهام و شبها میترسم تنهایی خونه بمونم و هر چندوقت یکبار حمله های عصبی بهش دست میده و خانواده اصرار میکنن که من به این رابطه برگردم تا اونم از تنهایی دربیاد و این برگشت من میشه از روی دلسوزی و از نظر قوانین این دلسوزی و نادیده گرفتن احساسات خودم کار درستی نیست و دلیل بعدی که از نظر امنیت مالی اقوام تشویق به بازگشتم میکنن باز هم از نظر قانون یعنی بی اعتمادی به خداوند که نمیتونه روزی منو برسونه و من از ترس آینده میخوام برگردم تا از نظر مالی امنیت داشته باشم که همچنان تصمیم اشتباهی هست .
خداوندا هزاران شکر و سپاس که به من اجازه میدی و هدایتم میکنی تا بنا به قوانین بی تغییرت مسیر درست رو انتخاب کنم و باعث بشم هم خداوند از من راضی و خشنود باشه هم خودم .
اساتید بزرگوارم سپاس از شما که به بهترین شکل ممکن این قوانین ناب رو بهمون آموزش دادید و هر روز با کمک کلیپ ها و آموزشها ما بهتر تصمیم گیری میکنیم و با این مسیر فوق العاده آشنا میشیم .خدایا شکرت
بنام خداوند هدایتگر مهربانم ،بنام اوکه هر چه دارم ازاوست
سلام به استاد ارجمندم به استاد شایسته مهربانم ودوستان بهشتی ام
خدایا شکرت بخاطر یه روز ویه فرصت دیگه
شکرت که مرا به این مسیر توحیدی هدایت کردی ودر این مکان الهی حضور دارم
خدایا شکرت بخاطر وجود اساتید توحیدیم ودوستان بهشتی ام
خدایا شکرت بخاطر سلامتی ام ،شکرت بخاطر هردم وبازدمم که به خواست واراده توست، شکرت بخاطر خونی که در رگهام جاری است
خدایا شکرت به خاطر رزق پربرکت وبی حسابی که هرروز از بی نهایت طریق وارد زندگی ام میکنی
چگونه در دوراهیهای زندگی مسیر درست را انتخاب کنیم ؟
یکسری از دوراهیها با توجه به قانونی که از جهان درک میکنم یکجورایی از قبل جوابش مشخص هست
تنها موضوعی که فرد را سردوراهی قرار میدهد که شامل خیلی موارد هست بحث احساسات هست ،اینکه ما میخواهیم احساساتی تصمیم بگیریم ،وگرنه اگر بخواهیم منطقی تصمیم بگیریم یا اجازه ندیم که ترسامون ،احساساتمون ،نگرانی هامون بر ما غلبه کند ،خیلی تصمیمات مشخص هست واین دوراهی نیست یک راهی هست فقط من با احساساتم آنرا دوراهی اش میکنم
دوراهی های بزرگ زندگی این است که من مثلا با فلانی شراکتم را ادامه بدم ،شریک بشم یا شریک نشم ،یا با فلانی ازدواج کنم یااز فلانی جدا بشم …..
یعنی خیلی از موارد جوابش مشخص هست فقط من نمی تونم احساساتم را کنترل کنم ،نمی تونم از ترسام بگذرم ،توکل کنم،که اگر من این ترسها ونگرانیها وتردید ها را بزارم کنار راحت میتونم با توجه به قوانین جهان وخواسته های خودم که کدام از راهها به خواسته من نزدیک تر هست وخواسته های بیشتری از من را بر آورده میکند تصمیم بگیرم
ولی در بدترین حالت سعی کنم از خداوند هدایت بخواهم ،که خدایا یه نشانه ای به من بده یه چراغی روشن کن تا بفهمم کدام راه بهتر هست ویه اتفاقی می افتد که من بفهمم کدام مسیر را باید برم ،هر چند آن زمان هم که نشانهِ میاد ولی باز شک وتردیدِ اجازه نمیده به آن مسیر برم وبه خدا میگیم یه نشانه دیگه هم بده،که اینجور جاها مسئله را برای خودم پیچیده میکنم، اگر از خدا خواستم که کمکم کند ونشانه ای بدهد وقتی نشانهِ آمد باید به آن عمل کنم
مواقعی هم هست که ترجیح من این است که راه خلاف مسیری که به من نشان داده شده برم به همین دلیل دوباره از خدایه نشانه واضح تر میخوام چون از قبل ترجیحم را مشخص کردم در این جاها باید سعی کنم ایمان خودم را حفظ کنم ووقتی نشانه آمد فارغ از اینکه ترجیح من چی هست همان مسیری که خداوند به من نشان داده بروم حتی اگر ظاهر آن مسیرهم زیبا نبودباید به خودم بگم این آن مسیری است که باید می رفتم همان داستان موسی وخضردرقرآن هست اگر مطالعه کنیم متوجه میشیم که اگر میسپارم به خداوند دیگه باید اجازه بدم که خدا هدایتم کند ومدام نباید مغز وذهن خودم را دخیل کنم
در بحث دوراهی ونشانه ها نیاز هست به توکل کردن ونیازه که دیگه قضاوت نکنم ،نیاز هست که اگر یک نشانه ای آمد ومننگمیه نشانه واضح تر میخوام ،اینجوری مدام در تردید می مونم در این مواقع میتونم روی یک کاغذمنافع ومضرات هر کدام از تصمیمات را بنویسم وسعی کنم با قانون نگاه کنم ،به خواسته ها وتواناییهایم نگاه کنم ،ببینم چقدر من تکامل را طی کردم برای آن مسیری که انتخاب میکنم و بعدتصمیم بگیرم کم پیش میاد به نشانه ها فکر کنم خیلی مواقع نشانه ها واضح هست ،مواقعی هم اگر نشد ومتوجه نشدم داستان چی هست آنوقت از خدا میخوام که هر نشانه ای آمد عمل میکنم حتی اگر نتیجه نتیجه جالبی نباشد بهتر از این است که در تردید بمانم
تجربه
در زندگی با همسر سابقم با اینکه همه خانواده ام می گفتند از ایشون جدا شو وواقعا آن زندگی فقط بدبختی به تمام معنا بود ولی من بخاطر ترس از قضاوت مردم ،ترس از تنهایی وحس دلسوزی بیجا،نگرانی بخاطر آینده خودم را سر دوراهی قرار دادم دوراهیِ که تو ذهن خودم ساخته بودم ولی در اصل راه مشخص بود ودقیقا استاد جان جواب خیلی از موارد مشخص هست فقط کافی است من با توکل کردن به خدای مهربان تصمیم بگیرم
خدایا شکرت…شکرت…شکرت
در پناه الله یکتا همواره شاد وثروتمند وسعادتمند وسلامت باشید
استاد عزیز و خانم شایسته سلام. امیدوارم حال همگی خوب باشه.
دیشب استاد یک مقداری یک مسئله ای ذهنم رو درگیر کرده بود که امروز برای سحری پاشدم و نماز رو خوندم در همون حین الهام شد که دقیقا جوابش ایناییه که میگی. حمد و سوره ،رکوع و سجده و تشهد که همش به این معناست که خدا از هر چیزی که تو در ذهنت داری بالا تره، فقط ار اون کمک بخواه ، نام اون رو به زبونت بیار ، ازش بخواه که به راهی هدایتت کنه که نعمت بهت بده ، اون واحده و همتایی نداره تو ذهنت همتا و شریک براش درست نکن و تمرکز کن روی توکل و دوری از شرک و امید به هدایتی که همیشه راهی پر از نور و نعمت رو نشونت داده تا حالا ، مطمئن باش جواب همش رو میگیری.
یکی دیگه که من متاسفانه نماز نمی خوندم معمولا که به سبب ماه رمضان نماز رو شروع کردم و وقتی خوندم به لطف و رحمت خدا و بعد استاد خیلی تغییر رو تو خودم حس کردم نسبت به اخرین باری که نماز خونده بودم (همون پارسال) با اینکه اونموقع هم دائم به فایل های استاد گوش میکردم ولی از نماز این حس رو نمیگرفتم. وقتی میخونم به معنا ی اون کامل توجه میکنم، چشمامو می بندم، حس میکنم تمام جملات رو و پر از ارامش میشم. حس تکلیف دیگری داره که میگه باید بیشتر و بیشتر روی این موضوع توحید و شرک کار کنی ، از واکنش مردم نترسی ، با اعتماد به نفس باشی وقتی جایی میری و خودت رو در اغوش خدا ببینی، از هیچی تهدیدی نترسی ، ترس های کوچیک و بزرگی در زندگیت داری رو باید حل کنی و…
ایام رمضان و نزدیک عید فرکانسم رو خیلی بالا برده خدا رو شکر. سعی میکنم بهترش کنم و بالا ببرمش. بعد از سحری ربنا و شجریان و اسماء الحسنی گوش میدم و کامنت مینویسم و میخونم ، قبل از افطار یک برنامه هست به نام زندگی پس از زندگی که میبینم کامل میرم تو حس و حال شیرینی ، سعی میکنم خاطرات شیرین گذشته رو به یاد بیارم ، به خاطر خانواده پر جمعیت و پر هیجان شاکر باشم ، به خاطر پدر بزرگ و مادر بزرگ هایم شاکر باشم و دستشان را ببوسم ، نعماتی را که دارم بشمارم و نام ببرم ، به سبب روزه اگر کمی از کلمات مناسبی استفاده نمی کنم اونا رو اصلاح کنم ، نگاهم رو اصلاح کنم ، دائم پاک و مطهر باشم ، با ارامش خاصی به کار ها و درس هایم برسم و…
خدارو شکر که از زندگی لذت تمام را میبرم و خدا هم لذت و حلاوت بیشتری رو به زندگیم میاره . این قانون جهان هستی .
در پناه حق.