مصاحبه با استاد | اگر تمرکز نصف شود، نتیجه نصف نمی شود بلکه تقریبا صفر می شود - صفحه 6

315 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    علی گفته:
    مدت عضویت: 1387 روز

    بنام خدای مهربان

    سلام خدمت استاد عزیز وهمراهان سایت عباسمنش

    به قول استاد تمرکز تمرکز همه چیز است

    هرجایی که تمرکز کردم وتمام فکر وذهنم روش بود واقعا نتایج عالی وسریع بوجود امد

    نتایج عالی=مشخص کردن هدف+تمرکز روی هدف+کار کارکار وانجام کارهای درست کوچیک کوچیک به دفعات

    من این پروسه رو برای رشد کردن در کارم بارها شاهد بوده ام وقتی میخوای بهترین باشی وتو مغزت فقط رو کار لوله س وهی میگی چطور ی

    چه کنم؟اگه اینجور بشه چه عالیه؟بهاش رو میپردازی وقت میگزاری اشتیاق داری باور درست میسازی وهی تکرار اصل درست اون کار ارام ارام نتایج کوچیک خودش رو نشون میده وبعد نتایج بزرگ خلق میشه

    اما یه ضعف هم دارم واون اینکه تو مقطعی که رشد خوبی دارم متوقف میشم واینجاست که باید دوباره باور درست ساخت وکار متفاوتی انجام داد تا دوباره مدارت بیاد بالا و…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    احمد حداد خوشکار گفته:
    مدت عضویت: 4000 روز

    سلام وقتی ایران بودید من سالها فایلهای شما را گوش می کردم و شما را به بقیه معرفی می کردم. ولی مدتها هست که دیگر فایلهای شما را گوش نمی کنم. شما به شدت به سمت دنیا پرستی رفتید خوبه آدم از نعمتهای خدا استفاده بکنه ولی بی تفاوتی نسبت به دیگران و خودخواهی خیلی بد هست. چه زیبا گفت سعدی

    بنی آدم اعضای یک پیکرند

    که در آفرینش زیک گوهرند

    چو عضوی به درد آورد روزگار

    دگر عضو ها را نماند قرار.

    چه قدر در قرآن در مورد ایستادن در برابر ستمگر گفته شده.

    اگر فقط قرار بود اعراض کرد، پس پیامبران و امامان، امام حسین چرا در برابر قیام کردند؟

    نمیشه فقطاز قسمتهایی از قرآن را استفاده کرد که به نفع آدم باشه. باید کلش را خواند و پیروی کرد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    ترانه گفته:
    مدت عضویت: 1304 روز

    سلااام به شما استاد عباس منش و همه ی دوستان عزیزی که در مسیر رسیدن به خواسته هاشون هستن.

    من به تازگی پیگیره وویس های شما و سعی در تغییر برای زندگیم هستم.

    همیشه دوست داشتم که در سن کم به خواسته هام برسم یعنی زیر ۲۵سال ۲روز دیگه تولد ۲۶سالگیم هست و سرعت رشد زندگیم بسیار اندکه .و قدمهای مورچه ای هست و این نشانه ی این هست که باید زمان بیشتری برای تغییر و تمرکز برای خواسته هایم بزارم.

    هنوز بسته ای رو خریداری نکردم و دوست دارم روز تولدم بسته ی عذت نفس رو بخرم و به خودم هدیه بدم .

    در این نقطه از زندگی بسیار سر در گم هستم.

    سر در گم از خواسته هایم من عاشق سفر و دیدن عجایب دنیا هستم .و در این لحظه پول برای هم ساختن برندم و هم برای سفرهای دور و مهاجرت ندارم .و از خانواده دور شدن هم برام ترسناک و بسیار غمگین کنندست.

    از طرفی عاشق اینم برندی که ساختم بسیار بزرگ بشه.و هر روز می خوام که کارگاهم رو بزرگ بکنم.این خواسته ها در یک راستا نیست.

    بعضی وقتا به خودم میگم که وقتی به اندازه کافی پول بدست آوردی و برند خودت رو ساخته اون وقت برو به سمت خواسته هات ولی می ترسم که اینقدر درگیر کار بشم که یادم بره یه روز عاشق سفر بودم.

    و هر روز با تضاد های بسیار از خودم مواجه میشم.

    هدف از کامنت گذاشتنم این بود که اولین روزی که تازه می خواستم شروع بکنم رو یادم بمونه ؛که چقدر بیقرار و نگران از آیندم بودم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    اکرم شاملو گفته:
    مدت عضویت: 2661 روز

    سلام به استاد عزیزم ومریم جان

    استاد من یه سوال برام پیش اومده اینه که شما میگید ۱۰۰درصد تمرکز رو بزار روی یه مهارتی

    ازیه طرف هم میگید باید یه ورودی کوچیک داشته باشید خب اگه من بخوام صدرصد تمرکزم رو بزارم روی یه مهارت نمیشه ورودی باشه.

    ممنون میشم اگه پاسخ بدین چون این موضوع

    واقعا پنهانه ومن نمیدونم چی کارکنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    فرزانه علیان گفته:
    مدت عضویت: 1840 روز

    بنام الله مهربان

    سلام

    استاد این فایل چقدر بی نظیر بود

    واقعا که تمرکز کردن روی خواسته همه چیزه و یکی از عوامل بسیار موثر برای رسیدن به اون

    من در حیطه ی کاری خودم این رو خیلی خوب دارم درک میکنم هرچقدر بیشتر میگذره بیشتر میفهمم که باید۱۰۰درصد تمرکزم رو بزارم تا نتیجه ی دلخواهم حاصل بشه.

    حالا میخوام تجربه ی خودم رو در این مورد بگم:

    وقتی وارد این کار شدم با دوست صمیمیم تصمیم گرفتیم که باهم کارکنیم و به عبارتی در همه چیز باهم شریک بشیم و هر روز برای همدیگه یک آینده ی مشترک و موفق رو تجسم میکردیم و دربارش حرف میزدیم. من با اینکه درکنارش لذت میبردم ولی حس درونیم خوب نبود و اونجوری که عمیقا باید شاد میبودم، حس شادی نداشتم! از خدا نشونه خواستم تا مسیر رو برام روشن کنه و بهم بگه که کجای کارم اشتباهه. تا اینکه از طریق همین فایل ها و کامنت های سایت متوجه شدم شریک بودن چیز خوبی نیست! اومدم عمیقا رابطمون رو بررسی کردم ببینم چقدر باعث پیشرفت کارمون میشه این تجسم و قدم برداشتن های مشترک؟ دیدم من بیشتر تمرکزم روی رابطه و پایدار بودن اونه بجای تمرکز روی کار! به عبارتی داشتم از لحاظ عاطفی به دوستم وابسته میشدم و اجازه نمیدادم که کارمون رونق پیدا بکنه. تا جایی پیش رفتیم که باهم مزون زدیم و تصمیم گرفتیم کارهای مهاجرتمون رو انجام بدیم و تحت هر شرایطی باهم مهاجرت کنیم تحت هرشرایطی!

    هی که میگذشت من بیشتر نگران این رابطه میشدم و حسم بدتر میشد اما همچنان پیگیر نشانه ها بودم تا بفهمم اشکال کارم دقیقا چیه. حسم فقط بهم میگفت یه جای کار میلنگه!

    تا اینکه یک روز با دوستم تماس گرفتن و ایشون یسری اطلاعات رو راجع به بورسیه و مهاجرتش به طرف مقابلش اعلام کرد و همین جا بود که چراغ سبز توی ذهن من روشن شد. همون لحظه به خودم گفتم فرزانه تو علاوه براینکه دست و بال خودتو بسته بودی جلوی پرواز این بنده خداروهم گرفته بودی. من میگفتم فقط باهم مهاجرت میکنیم و مسیر تعیین کرده بودیم حتی! ولی اون دوست داشت بورسیه بشه و این مسیر براش راحت تر بود.

    از همون روز به بعد دیگه نزاشتم این رابطه به این شکل ادامه پیدا بکنه و بهش گفتم آقا جان شما هرجوری که دوست داری کار کن و به اهدافت برس منم هرجوری که دوست دارم هیچکدوم نباید مانع اون یکی بشه وگرنه موجب شرک میشیم و مسیرمون نادرست میشه!

    گفتنش برام خیلی سخت بود اما پا گذاشتم روی ترسم و از خدا هدایت خواستم و به بهترین شکل ممکن گفتم و ایشون هم قبول کرد.

    از اون روز به بعد من تمرکزم رو تقریبا۱۰۰درصد گذاشتم روی کار و پیشرفت خودم و معجزه ها واقعا از اونجا به بعد رخ داد و هر روز پیشرفت و پیشرفت.

    و هی که میگذره نشونه های بیشتری رو هم دریافت میکنم که اگر میخوام در کارم رشد کنم و به موفقیت برسم باید واقعا براش متمرکز باشم و باعشق قدم بردارم.

    از همون اول صبح که بیدار میشم پرانرژی به سمت محل کارم حرکت میکنم و باعشق تک تک کارهام رو انجام میدم و جالبه که این عشق در مشتری هام حتی حس میشه چون واقعا انرژی رو دریافت میکنم که حس خوبی بهشون منتقل شده و با لذت بردن اونها منم لذت میبرم و به خودم میگم فرزانه وقتی با تمرکز کار کنی وقتی با عشق کار کنی خداوند معجزه میکنه برات‌.

    دارم روی حذف عوامل حواس پرتی هم کار میکنم و تلاش میکنم که نزارم چیزی من رو از رسیدن به اهدافم بازداره و تمرکزم رو از بین ببره خیلی وقت ها شده که وقتی تمرکزم میره روی چیزهای دیگه و در حاشیه قرار میگیرم و از اصل دور میشم، دیگه اون انرژی قبلیم رو ندارم و نتایج هم کمرنگ میشن و همین باعث میشه که یاد بگیرم قوی تر از قبل ادامه بدم فقط و فقط به هدفم فکرکنم و از مسیرم لذت ببرم. یاد بگیرم که اجازه ندم چیزی من رو از اصل دور بکنه

    استاد مرسی بابت این آگاهی های الهی

    خیلی بهمون کمک میکنه و واقعا معجزه رقم میخوره

    خدایا شکرت

    عاشقتونم♥️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  6. -
    خدایا شکرت گفته:
    مدت عضویت: 1952 روز

    سلام به استاد عزیزم سلام به مریم عزیزم

    استاد این فایل دوتا ازسوالات اساسی رو پاسخ گفت

    اول اینکه اگه برای یک هدف مسیرطولانی و زیادی رو طی کردی هیچ اشکالی نداره بازم میتونی مسیرتو عوض کنی چه باور قشنکی بود.مثلا اگه کلی درس خوندی ازمون دادی به جایگاه فعلیت رسیدی ولی یه جا دیدی نه باید بری سمت خواسته ی دیگه ای اشکال نداره.نگو اینهمه من خون دل خوردم تا ب اینجا رسیدم.برو برو سمت خواسته ات خداتو رو هدایت میکنه‌.

    سوال بعدی ک پاسخ دادید و باورزیبای بعدی ک ساختید: این بود استاد که وقتی شرایط خیلی عالیه وقتی تو داری پول تولید می کنی ثروت تولید می کنی باز تو این شرایط برو به سمت خواستت و اگر لازمه این رفتن به سمت خواسته این باشه که اون همه تولید ثروت رو رها کنی باز هم به سمت خواستت برو و به قول مریم عزیز فارغ از اینکه چقدر الان موفقی باز هم برو به سمت خواستت و این چه باور زیبایی بود استاد و چقدر سوالات ذهن منو پاسخ داد .

    مطلب بعدی که میخواستم بگم این بود استاد که شما قبلا هم توی فایل های قبلی تون گفتید که دوره تندخوانی رو بخاطر اینکه تمرکز زیادی از شما و گروه تو ن می گرفت رو از سایت حذف کردید من الان یه پیشنهاد دارم وقتی امروز فایل تونو شنیدم این پیشنهاد به من الهام شد از اونجایی که همیشه هدف شما این بوده که یک حل مسئله داشته باشید و همیشه می خواستید به همه کمک کنید پیشنهادم اینه که این دوره را به صورت رایگان روی سایت قرار بدید مثل فایل های رایگانی که گذاشتید مثل دوره های رایگانی که گذاشتید تا همه بتونن از اون استفاده کنن .من یکی که خیلی مشتاقم بدونم شما تو این دوره چی میگید برای تند خوانی. اینجوری دیگه شما نیاز به پشتیبانی اون دوره ندارید و اون دوره رو همونجوری که هست افراد میتونن استفاده کنن و شاید از این طریق و طریق این دوره افراد زیادی به سایت هدایت بشن استاد این فایل تونم مثل همه فایل ها تون بسیار بسیار الهی و هدایت گر بود خدا بهتون عمر طولانی با عزت و سلامتی بده خدایا شکرت دوستتون دارم ممنونم از استاد و مریم عزیزم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  7. -
    عاطفه نوری گفته:
    مدت عضویت: 1956 روز

    سلام به استاد عزیزم و فوق‌العاده و بینظیرم

    عاشقتونم استاد جان،

    فایل مصاحبه با استاد ۱۶,

    استاد شما میگید تمرکز تمرکز همه چیزه،

    چرا؟! چون وقتی تمرکز می‌کنی از حاشیه و عوامل بیرونی دور میشی و فقط به خودت و درون خودت تکیه می‌کنی و متمرکز میشی،

    دقیقا وقتی تمرکز می‌کنی خودت هستی و درون مقدس خودت و یک دنیای متفاوت،

    استاد جان من تمرکز کردن رو با تمام وجودم حسش کردم و واقعا به این درک رسیدم وقتی تو تمرکز می‌کنی روی هر موضوع یا هدفی به معنای واقعی جدا میشی از حواشی و عوامل بیرونی،به معنای واقعی انگار دو نفر هستید یکی خودت و دیگری درون خودت و اینکه واقعا تو یک دنیای دیگه ای رو تجربه می‌کنی و بدون شک بیشتر به تو گفته میشود و بیشتر ذهنت باز تر میشه و چقدر این موضوع رو تجربه کردم،

    وقتی روی باورها هم کار میکنیم با تمرکز دقیقا چنین اتفاقی میوفته،ترمزها پیداشون میشه تجربه هات بهت گفته میشه و مدام توی ذهنت یه زنگ میخوره دیدی اینجوری شد دیدی اونجوری شد دیدی این کارو کردی الان نتیجه اینه دیدی اون حرف رو می‌زدی چون تو اون فرکانس و باور بودی و بی نهایت آگاهی و هدایت ها توی وجودت جاری میشه،

    و من چقدر با این فایل و تمرکزی که خودم تجربه ش کردم راجب یک سری مطالعاتم بیشتر به اهمیت این موضوع پی بردم و حتی کار کردن روی باورها فایل به درونت خودت رفتن با تمرکز زیاد واقعا مثل یه ذره بین میمونه هرآنچه ترمز و باورها و افکارهای عجیب غریب پنهان شده رو به تو نشان میدهد و بیشتر پی میبری که درونت چه خبره…

    و واقعا به این موضوع ایمان دارم هدایت ها از راه میرسه درها باز میشه و واقعا یک قدرت و اراده هستش که قطعا با تمرین کردن خیلی بهتر خواهد شد…

    استاد جان شما انقدر تمرین کردید انقدر به این یقین و باور رسیدید و نتایجش رو دیدید که الان به این درجه از اهمیت تمرکز پی بردید،

    وقتی روی هدف و موضوعی متمرکز هستیم چه اتفاقی میوفته!؟

    از هرگونه حاشیه و عوامل بیرونی دور هستیم،

    توجه بی نهایتی رو اون موضوع داریم و طبق قانون خداوند از همون جنس موضوع و اتفاقات بیشتر وارد مدار ما میشه،

    هدایت ها از راه میرسن،

    نشانه ها از راه میرسن،

    اون قدرتهای درونی فعال تر میشن،

    اشتیاق و هیجانات بیشتر اوج میگیرن،

    انرژی درونی فعال میشه،

    بیشتر درگیر اون موضوع و هدف خواهیم شد بعد زمان و مکان از بین میرود و جدا میشویم از هرچیزی…

    خیلی توانایی عظیمی هست تمرکز کردن خیلی خیلی زیاد….استاد تصمیم گرفتم زندگی نامه ماری کوری رو مطالعه کنم چون شما بارها از ماری کوری و تمرکزی که داشته صحبت کردید قطعا یک نشانه و الگوی خوبی خواهد بود،

    عاشقتونم استاد جان.

    و امیدوارم با تمرکز خیلی بیشتر و قوی تر ادامه بدهم…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  8. -
    مینا ابراهیمی گفته:
    مدت عضویت: 1044 روز

    سلام بر استاد و دوستان عزیز

    هنوز در فکر فرو رفتم ازاین حد از جسارت و ایمان،مخصوصا وقتی گفتید با درامد دوره تندخوانی میتونستید ماهی یک واحد خونه بخرید و بعد از مدتی دوره رو‌برداشتید!!چون هم راستا باخواسته هاتون نبود،مگه میشه انقدر ایمان قوی،اینجا طمع زیر صفر،چیزی که در ۹۹درصدمون این موقعیتا خودشو نشون میده.این مهمترین و عالی ترین بود

    به واقع شما در مورد تمرکز حرف اول رو میزنید استاد

    سپاسگزارم که انقدر صادقانه توضیح میدین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  9. -
    سجاد طبسی نژاد گفته:
    مدت عضویت: 2834 روز

    به نام خداوندی که لازمان و لامکان ست

    سلام به استادان عزیز و خانواده گرامی

    مدتی بود که این سوال من بود و چقدر هماهنگ شد در زمان این فایل چندروزی هست که به این نتیجه رسیدم که من باید فردی که باهاش در رابطه بودم کنار بگذارم چونکه دیدم با من هماهنگ نیست و این باعث میشه که تمرکز منو از هدف اصلیم هم بگیره و من در حال حاضر باید تمام تمرکزم فقط رو هدف اصلیم باشه و اونو بسپارم به خدا خودش به موقع فرد مورد نظر رو به زندگی من هدایت کنه و وقتی هم که من بتونم اینجور ادامه بدم باعث میشه کسی وارد زندگی من بشه که مناسب و هماهنگ من باشه که ضربه ای به ادامه مسیر هدفم نخوره و اینجور دیگه هم رابطه عاشقانه زندگیم رو دارم هم با عشق و ذهن باز به هدفم رسیدگی میکنم،،

    و از اینکه سالها پیش الهامی از خداوند دریافت کردم که همسر موردعلاقمو وارد زندگیم میکنه مثل اینکه در این فایل بهتر برام جا افتاد که من درحال حاضر باید فقط تمرکزم رو هدفم باشه چونکه وقتی اینجور باشم هم احساسم خوب میشه از اینکه دارم در مسیر هدف اصلیم رشد میکنم و از اونجایی که احساسم خوب میشه رها میشم از اینکه قراره چطور اتفاق بیفته خداوند خودش به موقع با توجه به آمادگی و زمان مناسبش اینکارو میکنه

    چونکه یه ذهنیتی در من وجود داره اینکه دلم میخواد اول به موفقیت و رشد تو هدفم برسم بعد همسر رویاهام وارد زندگیم بشه

    و استاد از اینکه شما هم وقتی دیدی همسر سابقت هماهنگ با تفکرات و مسیرت نیست چقدر با جسارت و ایمان راهتو ازش جدا کردی چونکه قانون تمرکز رو درک کردی که باید ذهنت آروم و باز باشه تا بتونی نتیجه دلخواهتو بگیری

    من خودم از وقتی که اون شغل قبلیم رو کنار گذاشتم و گفتم من باید فقط در کار مورد علاقه خودم فعالیت کنم و تمرکزمو یجا بذارم همکار قبلیم و خیلی های دیگه باهام مخالفت کردن که نه تو داری اشتباه میکنی خب تو کار مورد علاقه ت رو انجام بده این شغل هم انجام بده بهشون گفتم مثل شما هنوز قانون تمرکز رو درک نکردید وگرنه اینجور حرفارو نمیزدید

    چونکه من خودم این قانون تمرکز رو بیشترین جایی که درک کردم ‌‌درهمون شغل قبلی بااینکه بهش علاقه نداشتم اما بدلیل ارزش قائل شدن برا کیفیت کار همیشه تلاش میکردم

    و از اون برهه خیلی بهتر و بیشتر قانون تمرکز رو درک کردم و وقتی هم دیدم من اگر بخوام واقعا در اون کار رشد کنم باید تمام وجودمو بذارم و از اونجایی هم که بهش علاقه قلبی نداشتم گفتم چرا همین جنس درک از تمرکز رو برا کار موردعلاقه خودم نذارم که هم به ثروت هم به خوشبختی واقعی برسم و از لحاظ قلبی خودمو راضی کنم و شکرگذار واقعی خداوند بشم،،

    چونکه من در هرکاری دلم میخواد واقعا تمام وجودمو بذارم و کیفیت و‌ مهارت بالا حرف اول رو برام میزنه بعد کسب درآمد و ثروت

    اما خب خیلی هارو دیدم متاسفانه فقط میخواهن به پول برسند و میلیاردها بار هم به منم گفتن اینروزها باید زرنگ باشی و از چندتا شغل پول دربیاری اما اینجور حرفا برا من بی ارزش ترین حرفا و تفکراتی ست که‌میتونه گفته بشه،،

    و بقول شما استاد واقعا هم راست میگی خیلی از آدمها با این طرز تفکرات به کجا رسیدن؟

    به هیچ کجا نه به خوشبختی واقعی،نه سلامتی واقعی،نه آرامش،نه ایمان،نه تاثیرگذار، نه ارزشمندبودن بلکه فقط به چندرغاز پول رسیدن‌ و دیگه هیچی

    واقعا اگه ما اینو درک‌کنیم که درآمد و ثروت واقعی همین کسب مهارت بالا در کار مورد علاقه مون و ایجاد ارزش کردن برا دیگران هست اونموقع فقط میچسبیم‌ به کاری که واقعا از درون بهش علاقه داریم،،

    واقعا تمرکز همه چیه همه چی

    استادان عزیز واقعا خیلی ممنونم از این همه صحبتهای باارزش و عالی تون

    هرچند که این فایل یه عالمه آگاهی های زیاد داره اما من گفتم نکته و آگاهی ای که بیشتراز همه متوجه شدم و درک کردم رو اینجا درمورد بگم و بگم که چقدر خودم در روند زندگیم این موضوع رو تجربه کردم

    خانواده عزیزم فعلا تا قسمت بعد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  10. -
    آرمین ابراهیمی گفته:
    مدت عضویت: 1754 روز

    سلام به استاد قشنگم ،خانم شایسته عزیز و همه‌ی اعضای خانوادم🥰

    استاد به شدت با حرفاتون موافق هستم راجب به تمرکز لیزری

    چون خودمم کسی هستم که تقریبا تونستم تا یه حدی انجامش بدم و ازش نتیجه هم گرفتم

    من امسال سال آخر دبیرستانمه و باید کنکور بدم…

    و کسی هستم که به شدت به ریاضیات و فیزیک علاقه‌مندم و میخوام که توی این حوزه به موفقیت های بزرگی دست پیدا کنم زندگیمو روی این مورد بنا کنم.

    به خاطر همینم تصمیم گرفتم که از تابستون امسال شروع کنم

    وقتی که شروع کردم به کل از شبکه های اجتماعی(اینستاگرام،تلگرام و واتساپ) بیرون اومدم

    چون میدونستم که این ها حواس منو پرت میکنن و نمیزارن که اونجوری میخوام روی کارم تمرکز کنم.

    هرچند که کار ساده ای هم نبود

    ولی واسه کسی که میخواد به دستاورد های بزرگی برسه باید چیزای بزرگی واسش قربانی کنه

    مثل همین تمرکز یا دوری از شبکه های اجتماعی که امروزه واسه خیلیا این کار غیرممکنه.

    به جرئت میتونم بگم که توی این سه ماهی که تمرکز گذاشتم روی دروس پایه(دهم و یازدهم) از کل اون دو سالی که مطالعشون میکردم بهتر بود

    و انقدر همه‌ چیزو خوب و عالی یاد گرفتم که اصلا قابل مقایسه با اون موقع من نیست.

    راستی استاد جان یادمه که توی چندین تا فایل میگفتین که زمان دانشجوییتون رفتین توی کلاس های مختلف به مدت ۲ هفته توی ۳۰ تا کلاس کنفرانس برگزار میکردین.

    من هروقت که این داستانتون میشنوم خیلی تحت تاثیر قرار میگیرم و واقعا تحسینتون میکنم👏🏽

    و به خودم میگم‌ میشه منم بتونم اینجوری پا بزارم روی ترس هام و مشابه این کار رو انجام بدم؟

    که حدودا چند ماه پیش بود که معلم تاریخ‌مون سر کلاس بود و میگفت که میخوام که چند نفره‌تون هفته آینده بیاین یه کتابی که خودتون خوندین به صورت کنفرانس بگینش.

    اونجا بود که یهو قلبم با صداااااای بلند فریاد میزد که آرمین بلند شو بگو.

    که به معلممون گفتم آقا من میتونم.

    گفت که‌ چه کتابی؟

    گفتم اطلس منظومه شمسی(مربوط به نجوم بود)

    گفت که خیلیم عالی.

    یهو قلبم دیدم داره میگه آرمین همین الان بلند شو کنفرانستو برگزار کن!!!

    که به خودم گفتم آقاااا من این کتابو خیلی وقت پیش خوندم الان چی بیام بگم؟

    ولی یه نگاهی به خودم انداختم دیدم من شاید بالای ده بیست بار تو ذهنم این کنفرانس انجام داده بودم که راجب به یک موضوع نجومی صحبت کرده بودم

    و انگار آماده آماده بودم.

    همون لحظه به معلممون گفتم آقا من میتونم همین الان این کارو انجام بدم.

    گفت الان؟!

    گفتم اره میتونم

    گفت خیلی خب باشه پس بیا.

    منم‌ پا شدم با اینکه واقعا ترس داشتم اما این کارو تونستم به خوبی انجام بدم

    و خیلی مسلط این کنفرانس برگزار کنم.

    حسم واقعا فوق العاده بود اون لحظه

    چون هم داشتم کاری که عاشقشم انجام میدادم

    و هم روی ترسم‌ پا گذاشته بودم.

    باز چند وقت بعد خود مدرسه یه برنامه ای تدارک دید واسه بچه های رشته تجربی که بیان راجب به درس زیست کنفرانس برگزار کنن.

    و منم انقد از مدیرمون شاکی شده بودم که چرا واسه ما همچین کاری نکردین؟؟

    منی که انقد میترسیدم توی جمع های دوستانه صدامو یخورده ببرم بالاتر داشتم به مدیرمون این پیشنهاد میدادم که میخوام درس فیزیک جلوی کلی دانش آموز کنفرانس بدم.

    خودتون دیگه تغییرو حس کنین.

    و خب بالاخره مدیرمون موافقت کرد و خداروشکر اون کنفرانس هم خیلی عالی به سرانجام رسید.

    شاید خیلی این داستانی که تعریف کردم مربوط به این فایل نمیشد و خیلی دوس داشتم از این تغییر بزرگی که توی زندگیم کردم‌ بگم.

    این تازه یکی از تغییرات من توی این مدتی بود که استاد رو میشناسم.

    در آخر دوس دارم از همه تشکر کنم

    استاد خوشتیپ فوق العاده‌مون،خانم شایسته بی نظیر و تمام دوستانی که کامنت میزارن و به شخصه کلی هدایت میکنن منو.

    خدیا شکرت بابت این مکان فوق العاده که میتونم این حرفارو بیام و اینجا بزنم و کلی حال همدیگه رو خوب کنیم🥰💙🙏🏻

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      ماهان بختیاری گفته:
      مدت عضویت: 1389 روز

      سلام ارمین داداش عزیزم نمیدونی چه کیفی کردم از جسارتت ! من سال یازدهمم و توی یه کارسوق ایده پردازی به عنوان تنها فرد برگزیده شده توی کل مدرسمون قبول شدم و جلوی کل بچه ها سخنرانی کردم . خیلی سخت بود ولی مثل شما رفتم تو دلش . امیدوارم به اون نتیجه ای که میخواستی رسیده باشی . برام الگویی شدی که برم توی دل ترس ها ؛ دمت گرم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: