مصاحبه با استاد | رابطه درونی با خداوند، با "تفکر" ایجاد می شود نه با تقلید - صفحه 23

1113 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    غزل بانو گفته:
    مدت عضویت: 3081 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    سفرنامه روز سی و نهم – مصاحبه یا استاد قسمت 6

    مهم ترین دستاوردی که فهم قانون برای من داشت ارامشه. یک اسودگی خاطر واقعی بخاطر اینکه دیگه درگیر هیچکس و هیچ چیز تو زندگی نیستم بجز فرکانس های خودم. دیگه برای تغییر عوامل خارج از خودم زور نمیزنم ناله و شکایت نمیکنم غر نمیزنم تقلا نمیکنم حرص نمیخورم بلکه فقط و فقط خودم رو در خلق زندگیم تاثیرگذار میبینم و هیچ عامل جز خودم رو در بهتر یا بدتر شدن اوضاع و شرایطم دخیل نمیدونم. بخاطر همین باور فوق العاده عالی با همه افراد و با همه چیز در صلح و ارامشم چون انهارو مقصر نمیدانم. اگر تو زندگیم مساله ای پیش بیاد تقصیر کسی نمیندازم بلکه میدونم حاصل فرکانس های خودم بوده و باید با کار کردن روی ذهنم و تغییر باورهام درستش کنم. دیگه تقصیر خدا نمیندازم و باهاش نمیجنگم و غر نمیزنم که تو برام بد خواستی یا تو تقدیر بد برام نوشتی و منو ادم بد شانسی خلق کردی، بلکه میدونم این خدا قانون داره. اصن این خدایی که بهش ایمان دارم و عبادتش میکنم خودش همین جهان و همین سیستم ثابته. خودش همین قانونه و همین خدا هست که داره هر لحظه فرکانس های منو میگیره و بهش پاسخ میده.

    و این معنای واقعی توحیده. اینکه قدرت رو در دست خودت و خدا بدونی و به دیگران یا سایر عوامل هیچ قدرتی ندی. البته ادعا نمیکنم که صد درصد این مفهموم رو درک کردم و همیشه اجراش میکنم بلکه سعی میکنم که اینجوری باشم. فقط میخوام بگم که این ارامش ارزشی برابر هزار میلیارد داره همین که ترس و اضطراب و نگرانی از وجودت میره همینکه با همه در صلحی همین که حالت خوبه و ارومی همین که نگرانی هیچی نیستی واقعا خیلی خووووووووووبه خیلی.

    وقتی حرفای استاد رو شنیدم و متن خانم شایسته رو خوندم یاد این حرف افتادم که یه زمانی بزرگترا بهم یاد میدادن که فلانی رو مرجع تقلیدت قرار بده و حکمش رو انجام بده اگرم غلط بود گناه همه تقلیدکننده هاش گردن خودشه نه گردن انها!!! اخه این چه منطقیه؟ یعنی چی مگه ادم خودش درک و فهم نداره مگه ادم خودش نمیتونه تحقیق و تفکر و بررسی کنه که بره همه زندگیشو کورکورانه از یکی پیروی کنه به این امید که اگرم گناهی بود گردن این ادم باشه نه گردن خودم؟

    کلا فرهنگ غلط ما همش میخواد از بچگی به ما یاد بده که هرکاری کردی خودت رو مسئول ندون و بندازه گردن یکی دیگه! اگه کار بدی کردی بگو شیطون گولم زد! اگه حرف بد زدی بگو دوستم بهم یاد داد! کل تربیت ما مصداق این ضرب المثله من نبودم دستم بود تقصیر استینم بود. این تقلید از مراجع هم که دیگه اخرش بود!!! البته من درمورد یک سری سوال و مسائل خاصی که برام پیش میاد کتاب مراجع تقلید رو میخونم ولی نه اینکه قدرت تفکر و تعمق رو از خودم بگیرم و هرچی پیش اومد دیگه فقط و فقط به حرف اون ادم گوش کنم و خودم اصلا تحقیق نکنم.

    واقعا قبلا در جهل بودم و چقدر خدارو شاکرم که از این جهل نجات پیدا کردم و راه درست زندگی رو پیدا کردم. خدایا ازت ممنونم هزاراااااااااان بار

    از استاد عزیزم و خانم شایسته مهربونم بخاطر نشر این اگاهی ها ممنونم. امیدوارم که هر روز با قدرت و جدیت بیشتر در این مسیر همراه هم به اگاهی و ثروت و نعمت و سلامتی و شادی بیشتر برسیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 58 رای:
  2. -
    باران گفته:
    مدت عضویت: 3087 روز

    سلام به دستان خدا

    روز 39 سفر

    وقتی فایل دیروز رو گوش کردم یک حسی بهم گفت که کتابهاتو مرتب کن وقتی مرتب می کردم و دفترهامو می خوندم که در طی این دو سه سال چه چیزهایی نوشتم چه نتایجی گرفتم متوجه شدم تمام تلاش من برای پوشاندن یک خطا بود و نبخشیدن خودم بوده و به دنبال میانبر بودن, همه نوشته هامو جمع کردم می دونستم باید راه را برای خدای جدیدم باز کنم تصمیم گرفتم همشون رو آتیش بزنم همین طور که داشتم می سوزندم یاد یک آیه افتادم که دقیقا بلد نبودم مثال برای کافران بود که آنان از ترس تاریکی آتشی برافروزند و خدا نور آنها را برد .

    من برنامه های استاد رو دنبال میکردم حتی از قبل هم خیلی مطالعه می کردم تا بتونم خطام رو بپوشونوم ولی الان فهمیدم که من خطایی نداشتم و خداوند من رو بخشیده و فایل ها ی استاد یک مسیر است برای شناخت بهتر خدا و من اصلی ترین موضوع دور بودم برای همین همیشه مثل همون آتش در تاریکی برای لحظه ای به خواسته هام نزدیک میشدم اما بعد خدا نور را برد چون شرک داشتم همه چیز رو قبول داشتم و به جز خدا به همه قدرت داده بودم به جز خدا برای همین بود که من به هیچ کدوم از خواسته هام نمی رسیدم برای این من از درون واقعا خدا رو نمی دیدم خدا رو قبول داشتم ولی سطحی فقط برای اینکه کارم راه بیافته و اون رو فرع میدیم از درون ازدواج و رسیدن به پول رو اصل می دونستم.

    وقتی تمام جملات تاکیدی و باورهای که استاد می گفت تکرار کنید رو میدم که توی دفترم نوشتم و تکرار کرده بودم و خواسته هایی که نوشته بودم همش یک ترس و بی ایمانی و شرک داشت همش ترس نداشتن نرسیدن ی جورایی نوشته بودم که خدا جون ببین من دارم روی باورهام کار می کنم خودت دیگه یک پارتی بازی بکن همین جوری به من استقلال مالی بده (خودم رو لایق نمی دونستم) یا خدا جون ببین من آماده ام خودت همسرم مناسبم رو بده ولی روی بنده خدا حساب می کردم(شرک)

    و الان می فهمم که مهمترین موضوع خداست

    مهمترین موضوع خداست

    مهمترین موضوع خداست

    مهمترین موضوع خداست

    و وقتی که خدا اصل زندگی ات باشه همه خواسته هات فرعی میشن و اون وقته که هر کجا سرمایه گذاری کنی سود می کنی اون وقته که فراوانی جهان رو می بینی اونوقته که تحضورش رو احساس می کنی انوقته که درخواست می کنی من چون تازه دارم باهاش آشنا می شم درخواست های کوچک کوچک می کنم تا یکم یکم باورهام بزرگتر بشه و در خواستهای بزرگتری ازش داشته باشم تمام درخواست های من برای بیشتر لذت بردن از زندگی است اما اگر درخواستی هم براورده نشه من ناراحت نمیشم چون اصل چیز دیگه است و حتما اصل می خواد چیز بهتری بهم بده

    اگر قدرت شو باور کنم و هر روز این رابطه رو تقویت کنم اون وقت به احساس خوب می رسم و با این احساس روی باورهام کار کنم (کار کردن روی باورها بدون داشتن احساس خوب نتیجه نمیده) انوقته که نجواهای شیطان کمرنگ میشه و احساس می کنی توی همین دنیا توی بهشت هستی و فقط زیبایی ها رو می بینی و می شنونی و چه احساس لطیف و خوشی داری و بعد رب من رو به خواسته هام می رسونه به آسونی .

    از استاد عزیزم مریم خانم شایسته مهربون خیلی خیلی ممنون وسپاس گذارم که کلام خدا رو به این خوبی به من انتقال دادین. برای جفتتون آرزوی خوشبختی بیشتر سلامتی بیشتر و ثروت بیشتر می کنم در پناه الله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    Sayed hosein گفته:
    مدت عضویت: 3121 روز

    با نام و یاد خدا

    سلام و وقت بخیر

    دیشب که خواستم فایل روز سی و نهم را دانلود کنم چند بار امتحان کردم نشد صبح باز هم تلاش کردم ساعت 11 بود به نظرم که دانلود شد و فایل را که گوش می کردم با شنیدن جوابهای استاد به سوالات این قدر هیجان داشتم که نمی تونستم بنشینم راه می رفتم و گوش می دادم استاد از هر طرف که زندگیت را توضیح می دهی از اوقات خوابیدن و بیدار شدنت از تفریحاتت از خانه و ماشینهاتون از عشقتون از خداتون از لذت بردنتون از حرف زدنتون از هر چیزی که توضیح می دهی من را شگفت زده می کنی و در جواب همه اینها من فقط می گویم تحسین تحسین به شما استاد عزیز و من با افتخار شما را الگوی خودم قرار می دهم .

    در پناه خداوند رب العالمین باشید .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    حسین زارع گفته:
    مدت عضویت: 2511 روز

    سلام براستاد وهمه اعضای خانواده ازخداوند آرزوی بهترینهارابرای همه دارم این روزها فقط سپاس گذاری میکنم واشک شوق میریزم واقعآ خداوند وهمه کاعنات دست به سینه برای من ایستاده اند خدایاشکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    مریم مریم گفته:
    مدت عضویت: 2508 روز

    سلام وصدسلام خدمت استادعزیزم وخونواده باخدایم وتشکرازخانم شایسته مهربون که زحمت جواب ایمیلهامون رومیکشند…استاداین فایل هم مثل همیشه عالیییی بودوجوابتون به سوالات نمازوروزه واقعاجالب ودرست بودچون اجرای دین شکل ثابت خاصی نداره که به اون شکل همه انجامش بدن ارتباط باخدایک امرشخصی وبه هرشکلی میتونه باشه وخداوندهیچ تبعیت ازشخص خاص یاروش خاصی رونگفتندودرهمه حال انسان رو آزادگذاشته که خودش تصمیم بگیره وبه هرشکل وروشی که بهتربتونه باخداهمراه ورفیق بشه…من هرلحظه که احساس خوبی دارم وکسی روقضاوت نمیکنم وبه نکات مثبت توجه میکنم وخصوصیات مثبت کاینات رومیبینم وتحسین میکنم فکرمیکنم درنمازوارتباط مستقیم باخداوندهستم ودرراه توحیدودرمدارخداوندهستم…من قبلانمازروبه همون شکل معمول میخوندم وزیادبه خدانزدیک نبودم اماالان به این شکلهایی که عرض کردم باخداارتباط برقرارمیکنم وخییییلی آرامش دارم واحساس نزدیکی باخداوندمیکنم اصلاهرلحظه هرموردخواسته یاناخواسته که پیش میاد میبینم که خداوندداره ازون طریق بامن حرف میزنه والهام میکنه ومسیردرست وغلط رونشونم میده ودیدن این نشانه هامگرغیرازنمازاست؟!من درپروازیک پرنده خداوندرومیبینم وبه وجدمیام واین یعنی شناخت خداوندوهمین یعنی نمازوارتباط باخداوند…عاشقتونم همسفرانم شادوپیروزودربالاترین مدارنزدیک به خداوندباشیدیعنی درنمازدایم…سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    دنیا فاطمی گفته:
    مدت عضویت: 2814 روز

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته دوست داشتنی و گل, خانم فرهادی مهربان و تمام بچه های عزیز سایت, الان داشتم جلسه ۳۹ سفرنامه رو مرور میکردم, من چندین وقته که از خدا میخواستم هدایتم کنه در مورد یه سوالی که برام پیش اومده بودواز استاد عزیز وخانم شایسته تقاضا میکنم که این سوال منو اینجا یا در دوره قرآن جواب بدن ,من میخواستم خدا هدایتم کنه تا بفهمم که نماز به شکلی که میخونیم لازمه بخونیم یا نه, فقط همین که هرلحظه متوجه نعمتهای پروردگار باشیم و سپاسگزارش باشیم کفایت میکنه

    تا اینکه چندروز پیش درحالیکه نماز میخوندم آیه ۶ سوره مائده در ذهنم زنگ زد,آیه ای که درآن روش صحیح وضو و تیمم بیان میشه, بعد از نماز سری به این آیه زدم و خوندمش, این سوال برام مطرح شد که اگه خوندن این نماز ضرورتی نداره پس چرا قراره به این ترتیبی که خدا فرمودند وضو بگیریم , و اینقد مسئله اضطراری باشه که اگه آب نبود تیمم کنیم?

    احساس کردم لابد خدا میخواد بهم بگه همونطور که انسان در مسیر کماله, نماز انسان هم از زمان حضرت آدم تا خاتم به کمال رسیده تا به شکلی دراومده که پیامبر میخونده,

    تا پریروز که جمعه بود و یکی از دوستانم آیه ۸و ۹ سوره مبارکه جمعه رو گذاشته بودند و دیدم, این آیه توی گوشم زنگ میزد تا امروز که رفتم سراغ قرآن, در آیه گفته شده بود که وقتی ندا دادند برای نماز جمعه کسب وکار رو رها کنید و به سمت نماز بشتابید و بعد از خوندن نماز پراکنده بشید وبرید دنبال کاروبارتون

    باز احساس کردم خداوند داره مهر تایید میذاره بر ادای نماز,

    از استاد عزیزم خواهش دارم حالا که دوره قرآن رو شروع کردن آیه ۶ سوره مائده و آیه ۸و۹ سوره جمعه رو هم در موردش صحبت کنن تا شخصا به وضوح بهتری برسم, خدارو هزاران هرار بار شاکرم که منو به این مسیر زیبا و پراز آگاهی ناب هدایت کرد , خدایا سپاسگزارم, استادعزیزم, دست زیبای خدا سپاسگزارم , خانم شایسته عزیز سپاسگزارم???

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    ابولفضل علمداران بایگی گفته:
    مدت عضویت: 3431 روز

    سلام بر خانواده عزیرم واستاد گرامی داشتم همین جوریی کتابی رو ورق میزدم دنبال مطلب خواصی بودم یک هو چشم خورد به باور فراونی گفتم بیام با شما به اشتراک بزارم

    چند تا باور فروانی

    1_ خداوند به یکی از پیامبرانش وحی فرمود : اگر اهل هفت اسمان وزمین همگی از من خواهشی کنند وخواهش یکایک انان را براورم به اندازه پر پشه ای از ملک من کم نشود چگونه کاستی یابد ملکی که من سرپرت وخداوندگار انم

    حدیث از حضرت محمد

    چقدر قشنگ وواضح گفت خدا بدونید که ما چقدر در نعمت قرق هستیم

    2_ حضرت محمد ص: خداوند می فرماید

    اگر دل های همه بندگانم ارزویی همچون ارزوی دل خوشبخت ترین بنده مرا بکنند این ارزو همچون سوزنی در اب دریا فروبرد زیرا عطا من به یک کلام وابزار من نیز یک کلام است وان این است که من بگویم هست شو پس می شود

    درقران همه اشاره شد ایه 82 سوره یس

    3_ اگر تمام جنگل ها قلم شوند واب دریا مرکب نمی توانند نعمت های خداوند رو بشمارن

    این احادیث وحرفها حرفی بذای گفتن نداره وچقدر خدا واضح میگه بنده من نگران نباش تو درخواست کن همه چیز هست وهیچ وقت تمام نمیشه نگران نباش لا خوف ولایحزنون

    من این باورها رو در خودم پرورش میدم صبح تا شب

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    ناشناس گفته:
    مدت عضویت: 0 روز

    سلام شاد باش خدمت همه همسفران عزیز ازاینکه در این سفر معنوی وانسان ساز همراه شما عزیزان هستم بسیار شاد وخرسندم وخدای خوبم را شاکرم که مرا لایق چنین سفری کرده تابتوانم به شناخت واقعی خودش پی ببرم واوراسرلوحه تمام امور زندگی ام قرار دهم خدای را سپاس سپاس سپاس از وقتی که بااین قانون اشنا شدم خدای خودم را بهتر بهتر شناختم وسعی کردم که به همه چیز زندگی ام بادیدی خداگونه بنگرم وبه تمام مخلوقاتش احترام بگذارم وبه انسان بودم افتخار کنم وبرای لایق بودنش دراین دنیا در دنیای اخرتم تلاش کنم من در زندگیم لغزشهای اخلاقی زیادی داشتم وشناخت ای قانون باعث شد که بیشتر انهارا کنار بگذارم وبا مسائل ومشکلات زندگی راحتر ساده تر برخورد کنم ونسبت به انها بی اعتنا شوم هم در زندگی زناشویی وهم در بقیه ی امور زندگی ام این قانون باعث شد که ازهیچ کس توقع نداشته باشم وبرای پیشرفتم به هیچ کس جز خدای خوبم تکیه نکنم وبه خودم به عنوان بهترین مخلوق خداوند نگاه کنم وخدارا وکیل تمام امور زندگی ام قرار دهم ولحظه لحظه زندگی ام را پر از بوویادی خدای مهربانم کنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  9. -
    علیرضا قلیزاده گفته:
    مدت عضویت: 2470 روز

    با سلام خدمت استاد و دوستان گلم،

    میدونید بچها سنم که کمتر بود خیلی درگیر مسائل دینی و این چیزا بود، یادم نمیره یه خطایی کرده بودم دیگه اصلا فکر میکردم دنیا برام به آخر رسیده دیگه من بخشیده نمیشم دیگه آب از سرم گذشته وای چه حاله بدی بود با هیچ کی صحبت نمیکردم روزه سکوت گرفته بودم خلاصه سرتون به درد نیارم که فکر میکردم خدا قراره از وسط نصفم کنه خودش با دستایه خودش.

    اینا همش شکر دیگه یعنی هرچی بهم گفته بودم در مورد دین بدون چون چرا قبول کرده بودم، اصلا بعد اون قضیه که گذشت و من نه از وسط نصف شدم نه سوسک شدم نه سنگ با خودم فکر نمیکردم بابا پس چرا هیچ اتفاقی نیوفتاد چرا پس این خدایی که اینا میگفتن هیچ کاری نکرد، الان میفهمم استاد که میگه رابطه ما با خدارو فقط خودمون میتونیم تعریف کنیم نه هیچ کسه دیگه چیه، یعنی این خدایی که الان من دارم ۱۸۰ درجه با اون خدا فرق میکنه، بابا این خدا فوق العادست بی نظیره نه اون پادشاه ظالم قبلی، هیچیش مثل اون خدای قبلی نیست محربونیاش جنسش فرق میکنه، رحمت و نعمتاش بینهایته، ارتباطی که با اون دارم حتی فرزندم و همسرم ندارم اینقد ناب دست نیافتنیه، همیشه همجا هست نیاز نیست فقط بری تو جایه خواص یا تو یه شرایط خواص باهاش ارتباط برقرار کنی، بیبن اینجوری بگم بهتره، کسی تو جونته تو قلبته تو رگات در حال حرکت، تو تمام زیبایی هایه اطرافت هست و با قلبت حسش میکنه خیلی به نظر من سزاوار پرستیدن و اعتماد کردن، خدایا تو چقدر بینظیر بودی من نمیدونستم.

    از با تو بودن سیر نمیشم و بزرگ ترین خواسته من و خیلیای دیگه از تو اینکه هر روز به درک صحیح بیشتری از تو دست پیدا کنیم و بیشتر غرق در تو بشیم چون تو همچیزی…. قرآنتو شروع کنیم بخونیم حرفاتو بفهمیم و درکشون کنیم.

    دیگه هیچ کسی به اندازه تو زندگیم تاثیر نداره، دیگه وابسته هیچ کس نیستم حتی همسر و فرزندانم چون وابستگی به تو فقط زیباست، دیگه تورو از یاد نخواهم برد ای اصل من، تکاملم به درک بیشتر تو نیاز به یاریت را دارد پس یاریم کن، من خود را به تو سپرده ام، رها از همه چیزم، خیالم راحت است چون تویی دارم که قادر و عالم و محربان است، من خودم را دوباره بنا کردم، من زاده ای از تو ام، قطعه ای از تو، امید آن روز دارم که ملائکت که پرسیدن در رویه زمین چمیکردی سرم را بالا گرفته و بگویم از دسته ثروتمندان بوده ام در یک کلام توحیدی بوده ام و جهان را گسترش داده ام.

    سپاس گذارتم خدا جون بخاطر تمام آگاهی که به اعطا کردی دوستتتتتتتت دااااااررررررم رب من.

    در پناه رب یکتا شاد و سالم و ثروتمند باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      همایون عقیلی گفته:
      مدت عضویت: 2360 روز

      سلام و ارادتمند همه دوستان خانواده خوبم،، آفرین بر شما خواسته به جایی را از طرف ما به درگاه خداوند مهربان بیان نمودید ، انشاالله در تمامی مراحل پیشرفت و تکامل در این عرصه موفقیت توحید و یگانه پرستی را تجربه کنیم و همیشه لطف رب شامل احوال و افکار و اعمال ماست ،، موفق و پیروز باشید از مطالعه متن پاسخ شما لذت بردم،،،

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      مریم مریم گفته:
      مدت عضویت: 2508 روز

      دوست عزیزم چقدرقشنگ حرف می زنیدچه جالب خدارومی بینیدتبریک میگم بهتون که درفرکانس بالایی هستیدوازبودن باخداونددوعالم لذت می بریدآفرین به شماکه ازوابستگی غیرازخدای درونتون آزادشده ایدخداروشکر…

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    ندا رامی گفته:
    مدت عضویت: 3380 روز

    به نام خدایی که هر چه دارم از اوست

    سلام و احترام خدمت استاد عزیزم خانم شایسته مهربان و دوستان گرامی

    بازم هم بحث توحید شدو کلمات رنگ دیگه ای به خود گرفتن و اوج احساس رو منتقل میکنن.

    چندروزی هست به خاطر کارهای نامزدیم کمتر میرسیدم بیام سایت و نظر بذارم اما دنبال میکردم این سفر بی نظیرو.داشتم فکر میکردم اگه یه برنامه ریز برای امور پذیرایی داشتم همه چیو میسپردم بهش و میرفتم سرکار و خیالم از بابت مهمونها و پذیرایی یهو این فایل رو توی کانال تلگرام بود که دوروز پیش قرارگرفت ولی من باسرعت کمتری داشتم جلو میرفتم این فایل رو گوش دادم و توی توضحیاتش نوشته بود بگذار خداوند برنامه ریز امور تو باشد .نمیدونید چقدر بدنم یخ زدو اصلا شوکه شده بودم نمیدونستم لب باز کنم به خدا چی بگم دیگه چطوری باهام حرف بزنه چطوری بهم بفهمونه که امورتو بده به من میدونم چطوری برات برنامه بریزم و امور رو خیلی خوب پیش ببرم و همین اتفاق افتاد توی قدم اول به خدا گفتم تو برام همه چیز رو خوب پیش ببر همه امور رو به خودش سپردم و دیگه نگران نبودم خودمو راحت سپردم به خودش خیلی قشنگ مراسم برگذار شدو پذیرایی هم خوب بود و راضی بودم.خداروسپاسگذارم که همیشه هوای مارو داره.خداروسپاسگذارم که منو با این خانواده آشنا کرد و تا ابد در جمعشون میمونم.

    در پناه خداوند یکتا باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      مرضیه پری پور گفته:
      مدت عضویت: 2736 روز

      سلام ندا جان

      نامردی ات رو تبریک میگم دوست خوبم. ان شاالله روابط عاشقانه ای داشته باشی و خوشبخت بشی عزیزم.

      وقتی که خدایی که تنها قدرت و حاکم جهانه و داناترینه، برنامه ریزی کنه، مطمئناً همه چیز به بهترین شکل انجام میشه.

      برایت بهترین‌ها را آرزومندم گلم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        مرضیه پری پور گفته:
        مدت عضویت: 2736 روز

        وای ببخشید اون نامزدیه.

        گاهی معنای یک واژه با یک نقطه کلی تغییر می کنه، مثل یک باور منفی که ما فکر می کنیم کوچیکه و بی اهمیت، ولی همون ترمزی میشه که از رسیدن به خواسته مون جلوگیری می کنه.

        خدا روشکر اینم خیر این اشتباه تایپی که به خودم یادآوری کنم چقدر باید حواسم جمع تر باشه،

        و صد البته باعث شد که کلی هم بخندم از سوتی خودم.

        هم اینکه باعث شد یکبار دیگه بهت تبریک بگم:

        ندا جان نامزدی ات رو بهت تبریک میگم عزیزم

        این همه خیر فقط برای یک نقطه کوچولو.

        خدا جونم به خاطر تمام نعمتتتتتت هات

        سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: