مصاحبه با استاد | رابطه درونی با خداوند، با "تفکر" ایجاد می شود نه با تقلید - صفحه 47 (به ترتیب امتیاز)

1113 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    آزاده زمانی جوهرستانی گفته:
    مدت عضویت: 1948 روز

    سلام استاد عزیزم، دیشب داشتم جلسه ی 7 روانشناسی ثروت 3 را گوش می کردم. قبلا براتون نوشته بودم که شرایط شغلی عالی را به خاطر ترس از مهاجرت و… از دست دادم وقتی صحبت های شما را شنیدم دوباره نجواهای ذهنم شروع شد ودرگیر گذشته شدم وحس وحالم بد شد. امروز از خداوند بزرگ هدایت خواستم وبه این فایل زیبا وآموزنده هدایت شدم. خدای من، چه قدر زیبا راهنمایی شدم. استاد عزیزم اینکه شما برای چندمین بار بهم متذکر شدید از لحظه لذت ببرم وتوجه داشته باشم روی نکات مثبت همین لحظه وشرایطم وفقط روی با ورهام کار کنم، عجله نداشته باشم، تغییرات از همین شرایطی که دارم، شغلی که دارم، شرایط مالی که دارم شروع میشه ومن باید مصمم باشم وبه یک ثبات فرکانسی برسم،ودیگه کاری نداشته باشم جهان خودش بقیه ی کار ها را می کنه. خدای مهربانم بی نهایت بار سپاسگزارم وعاشقانه دوستت دارم که در هر لحظه هدایت گر من وهمه ی موجودات هستی. خدای مهربانم ایمان دارم که تو خیره مطلقی وبرای همه ی انسانها بهترین ها را می خواهی. کمکم کن تا در مسیر مستقیمی که تو نشانم دادی ثابت قدم بمانم وبتوانم بر نجواهای ذهنم کنترل داشته باشم. استاد عزیزم عاشقانه دوستت دارم تو بهترین دست خداوند مهربان در زندگیم هستی.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    امیر تهرانی گفته:
    مدت عضویت: 3291 روز

    خدایا هزاران مرتبه شکرت.

    زمانی که به صورت هدایتی رفتن ایمیلم را باز کردم و دیدم سفرنامه

    دوباره شروع شده گل از گلم شکفت و احساسم دو چندان بهتر شد.

    من 15 بار این سفر را طی کردم و اگر بخواهم این سفرنامه را در یک

    مفهوم خلاصه کنم آن توحید است. توحیدی که زندگی مرا دارد از این رو به ان

    رو میکند و طولی نمیکشد که چند سال دیگر تفاوتش انقدر زیاد میشود

    همانطور که تفاوت شرک با توحید است

    تفاوت عشق با نفرت است

    تفاوت سلامتی با بیماری است.

    و این تمام چیزی است که قران انرا صدا میزند و در طول تاریخ انسانهای کمی انرا

    درک و به عمل کردند. نماز یعنی تنها توجه به چیز هایی که احساس خوبی به من میدهدند

    و روی برگرداندن از چیزهایی که احساس بدی به من میدهند.

    یعنی اینکه بدانم نجوا تنها از سوی شیطان است و دستش را بخوانم و

    کمتر از خط و نشان هایش بترسم و در هر شرایطی توکل را برگزینم.

    زیرا در شرایط خوب احساس خوب داشتن کار راحتتری است اما در شرایط به

    ظاهر سخت کار هر کس نیست احساس خوب داشتن ارام بودم توکل کردن ایمان داشتن.

    برای من ایاک نعبدو و ایاک نستعین یعنی برای تغییر هر چیزی ابتدا به درونم

    متوصل شوم.

    عبادت یعنی بنشینم و نشانه های این نیرو را تحسین نمایم و سپاسگزار تر شوم.

    یعنی دلیل تمام اتفاقات زندگی ام را تنها فرکانس های خودم بدانم.

    و خودم را صد درصد مسئول زندگی خودم فقط بدانم.

    یعنی باور به نیرویی که قانونش ان مع العسر یسری است.

    عبادت این نیرو یعنی تلاش برای درک فراوانی جهانش

    تلاش برای به یاد اوردن ارزشمندی واقعی ام بدون هیچ دلیلی.

    صلوه یعنی تابع هدایت قلبم شوم.

    برای من هیچ شیوه‌ای بهتر از این نیست که‌، اجازه دهم کارها به شیوه برنامه‌ریزی این نیرو انجام شود.

    انجام کارها به شیوه او یعنی‌، اجرای قانون او. یعنی اجرای توحید. برای من صلوه یعنی تمام لحظاتی که می‌توانم در مسیر توحید بمانم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    روح انگیز پورمحمدی گفته:
    مدت عضویت: 1961 روز

    به نام خدای هدایتگر

    ۳۹مین روز سفرنامه

    خدایاشکرت بخاطر این برگ ازسفرنامه که هر برگش حکمت ومعرفتی داشته برام حتی روز شمار سفرنامه که کاملا هدایت خدارو میبینم ودرک میکنم راستش اولش که شروع کردم عجله داشتم ودوس داشتم هرروز یه برگ ازسفرنامه رو برم ولی بعدش که افتادم تو مسیر هدایت وخودمو سپردم به این رودخانه اگاهی دیدم باید هربرگش زمانش برسه تا بتونم اونجوری که باید درکش کنم با گوشت وپوست واستخون وتمام روحم خدایا شکرت

    چه حال غریبی داشتم تواین سفرنامه روزهایی بوده که انقدشوق داشتم که فقط مینوشتم ومینوشتم ودوس داشتم ازخوشحالی ودرک پیامهای هرسفرنامه فریاد بزنم وروزهایی بوده که فقط کز کردم وچرا چرا کردم ونزاشتم هدایت خداوند اگاهم کنه جریان ازچه قراره ولی چه درفراز وچه درفرودسعی کردم پایبند باشم به اصل وتسلیم باشم تا این جریان الهی منو باخودش ببره خدایا شکرت

    چقدر حس میکنم مفهوم واژهها برام عوض شده (صلاه) شایدیه دایرت المعارف دیگه ای پیدا کردم نمیدونم هرچی هست فکر میکنم الان میفهمم معنی این واژه رو معنی توحید رو معنی توکل رو

    وقتی استاد میگه میخوای تغییر کنی باید روخودت کار کنی نه اینکه مکانت شلغت روتغییر بدی بایدبتونم معنی اصل این جمله رودرک کنم الان شاید میشنوم وگاهی عمل میکنم ولی حتما ازیه جایی به بعد درک میکنم و اون موقع اس که تمام وجودم فریاد میزنه ومیگه من میفهمم باتمام وجودم

    خدایا چه لذتی داره این لحظه دوس دارم تمام جملات استاد رو بااین وضوحی که گفتم لمس ودرک کنم واین فقط وفقط زمانی اتفاق میفته که من تومدارش باشم حی باشم درحال حاظر باشم درلحظه خدایا چجوری به زبان کلمات بگم حسمو

    همین سه هفته پیش بود که توحیاط نشسته بودم ودرارامش وسکوت مراقبه میکردم بعدازدیدن شهود فراوانی که برام لذت وشکر بی اندازه داشت وقتی چشمهامو باز کردم دیرم یه پروانه سفید دور سرم میچرخه به قدری ازدیدنش شادشدم وشکر تمام وجودم رو گرفت که حس کردم فرشته دیدم ازاون روز به بعد هرروز بلااسثنا من یکی یادوتا پروانه سفید میبینم دقیقا ازاون روز سه هفته میگذره ومن هرروز میبینم چه توخونه باشم چه توباغ چه خیابون شلوغ چه داخل بازار فرقی نمیکنه من هرروز میبینمش وهربار حس میکنم پیامیه ازسمت پروردگارم وشکر میکنم وذوق میکنم واینو یه نشانه میبینم خدایا شکرت

    الان که به متن اول این برگ ازسفرنامه فکر میکنم میفهمم ودرک میکنم اون جملات که عین یه شعر باوزن وزین از زبان وذهن مریم عزیزم جاری شده ونوشته شده جز الهامات وادراکات درلحظه چی میتونه باشه چجوریه یه ادم میتونه انقدمسعله نماز وتوحید رو بشکافه ودرک کنه چجوری ازاستادش یه کدمیگیره ومیشینه رمز گشایی میکنه همه اینا چجوری امکان پذیره ایا جز ایمان وعمل صالح که درقران گفته شده اس ایا جز اینه که به درک درست واژه توحید دست پیدا کرده چقدر برات خوشحالم مریم عزیزم خواهردوس داشتنی من چقدر درک این واژه ها برات لذت بخش بوده که چنین کلمات باارزشی جاری شده چقدر جریان این هدایت به قول خودتون برده شمارو چقدر تسلیم بودین من دوس دارم جایگاهتون رو وتحسین میکنم این مقام شما رو خداروشکر میکنم که درک میکنم مفهوم این جملات رو خدایاشکرت

    ثروت فقط پول نیست شما ثروتمند واقعی هستین ازهمه جنبه ها چه مادی چه معنوی

    خدایاشکرت اینجام دراین لحظه ودارم اگاهی های جدید رودریافت میکنم به واسطه دستان تو خدایاشکرت

    یه درک دیگه ای که من ازاین فایل داشتم این بود که هیچکدوم از فاکتورهایی که خیلی ها فکر میکنن ملاک ثروتمند شدن یا اگاه شدنه اینای نیست که خیلی هامون میگیم وداریم بهش عمل میکنیم اصل یه چیز دیگه اس باید انقد ذهنت روشخم بزنی واین سنگها وباورهای اشتباه واز توش دربیاری شاید اولاش اون سنگهاوباورهای اشتباه بزرگتر و واضحتر رو ببینی وبرداری ولی هرچقدر این کار روتکرار کنی میرسی به سنگ ریزها وبعد باتکرار وتکرار به جایی میرسی که همه ذهنت الک شده وکاملا پاکسازی شده واونجاست که همه ناهمواری های ذهنت صاف شده ویکدست شدی ….

    خدایا تنهاتورا میپرستم وتنها ازتویاری میخواهم وازتو ای فرمانروای عالمیان سپاسگزار همه نعمتهای بی شمارت هستم منجمله افریده های عزیزی چون استاد ومریم نازنینم خدایا شکرت خدایاشکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    مهدی وثوق گفته:
    مدت عضویت: 1941 روز

    در مدار سیونهم ” تحول زندگی” فصل دو

    ////////////// قسمت چهارم ////////////////

    سلام

    این محتوی ” واسه دل خودم ” یا اقناع کنجکاوی مقدسم تهیه شده ، بنده بری از خطا نیستم ، ممکنه در نوشته هام کج فهمی وجود داشته باشه و از خدا با تمام وجود سپاسگذارم که همیشه فضل و رحمتش بر من بینهایته و به هزاران شکل هدایتم کرده و میکنه و امیددارم خواهد کرد.. خدایا هزاران مرتبه ازت ممنونم

    ضمنا این نوشته در چند قسمت در همین صفحه قرار گرفته ، بهتره برای آگاهی بیشتر از پارت اول شروع به خوندن بشه …

    استاد عزیزم اقای عباس منش ازت سپاسگذارم راهنما ام شدی تا خودم و خدا رو بشناسم…

    /////

    سوالی مطرح شد! مگه پیامبر تنها بشارت دهنده و انذار کننده نبوده ؟

    مگه گفته نشده لااکراه فی الدین ؟ پس اطاعت از رسول و اولی الامرمنکم چیه ؟

    ///////

    قبل از هرچیز باید سوره نور یکبار دیگه باید خونده بشه تا این محتوا بهتر رسوخ کنه …

    ///////////

    پس از هدایت ها و محبت هایی که خدا در حقم داشت و داره فهمیدم کسب خشنودی خداوند و شادی به فضل و رحمتش از هر چیزی مهم تر و در اولویت تره …

    من عاشق این ایه هستم …. :

    ای پیامبر، بگو: به فضل و رحمت خدا، آری به این دو، که مایه سعادت آنان است شادمان باشند نه به ثروت و امکانات. این از هر ثروتی که فراهم می آورند بهتر است.

    قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَبِرَحْمَتِهِ فَبِذَٰلِکَ فَلْیَفْرَحُوا هُوَ خَیْرٌ مِمَّا یَجْمَعُونَ یونس – 58

    وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا وَمَسَاکِنَ طَیِّبَهً فِی جَنَّاتِ عَدْنٍ ۚ وَرِضْوَانٌ مِنَ اللَّهِ أَکْبَرُ ۚ ذَٰلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ ۷۲ توبه

    خداوند به مردان و زنان با ایمان بوستان هایی پردرخت که از زیر آنها نهرها روان است و در آن جا جاودانه اند وعده داده است، و نیز سراهایی خوش در بوستان هایی دایمی علاوه بر اینها او از آنان خشنود است، و خشنودی خدا از همه موهبت های بهشتی برتر است. این است نیکبختی بزرگ.

    ترجمه مکارم :خداوند به مردان و زنان باایمان، باغهایى از بهشت وعده داده که نهرها از زیر درختانش جارى است؛ جاودانه در آن خواهند ماند؛ و مسکن هاى پاکیزه اى در بهشتهاى جاودان(نصیب آنها ساخته)؛ و(خشنودى و) رضاى خدا، (از همهء اینها) برتر است؛ و پیروزى بزرگ، همین است!

    ترجمه انصاریان:خدا به مردان و زنان با ایمان بهشتهایى را وعده داده که از زیرِ [ درختانِ ] آن نهرها جارى است در آن جاودانهاند، و نیز سراهاى پاکیزه اى را در بهشتهاى ابدى [ وعده فرموده ] و همچنین خشنودى و رضایتى از سوى خدا [ که از همۀ آن نعمت ها ] بزرگتر است؛ این همان کامیابى بزرگ است.

    /////////////

    یک مورد دیگه که فهمیدم توجه به نکات مثبت و صحبت کردن در مورد خوبی ها از جمله اَهَم ! ها هست به طوری که گویا در بهشت جز این نیست…

    به صورت تشابه به این چنتا ایه سوره نباء نگاه کن … از بعد توجه به نکات مثبت و نیمه پر لیوان بخونش :

    إِنَّ لِلْمُتَّقِینَ مَفٰازاً 31

    ترجمه مکارم:مسلّماً براى پرهیزگاران نجات و پیروزى بزرگى است

    ترجمه انصاریان:بیتردید براى پرهیزکاران پیروزى و کامیابى است

    حَدٰائِقَ وَ أَعْنٰاباً 32

    ترجمه مکارم :باغهایى سرسبز، و انواع انگورها

    ترجمه انصاریان:باغهایى [ سرسبز و خرم ] و انواع انگورها

    وَ کَوٰاعِبَ أَتْرٰاباً 33

    ترجمه مکارم شیرازی:و حوریانى بسیار جوان و هم سن و سال،

    ترجمه انصاریان:و دخترانى نو رسیده و هم سن

    ترجمه این ایه ناقص به نظرم میرسه … بالانس نیست …. در نوشته قبلی درباره هلوعین! و این قبیل وعده های جنسی نوشته شده… خدایا کمکم کن بهتر بفهمم چی گفتی که پیامبر اینجوری شنیده …

    وَ کَأْساً دِهٰاقاً 34

    ترجمه مکارم :و جامهایى لبریز و پیاپى(از شراب طهور)!

    ترجمه انصاریان:و جامهایى لبریز [ از بادۀ طهور ]

    لاٰ یَسْمَعُونَ فِیهٰا لَغْواً وَ لاٰ کِذّٰاباً 35

    ترجمه مکارم:در آنجا نه سخن لغو و بیهوده اى مى شنوند و نه دروغى!

    ترجمه انصاریان:در آنجا نه سخن بیهودهاى میشنوند و نه دروغ و تکذیبى

    جَزٰاءً مِنْ رَبِّکَ عَطٰاءً حِسٰاباً 36

    ترجمه مکارم:این کیفرى است از سوى پروردگارت و عطیه اى است کافى!

    ترجمه انصاریان:[ این ] پاداشى کافى و به اندازه از سوى پروردگار توست.

    کل این ایه ها قرار داده شده که ایه 35 واضح بشه لاٰ یَسْمَعُونَ فِیهٰا لَغْواً وَ لاٰ کِذّٰاباً / در آنجا نه سخن لغو و بیهوده اى مى شنوند و نه دروغى …

    //////////

    یکی از مبهم و … ترین ها در اسلامی که من فهمید بودم ازش مبحث حرام و حلاله که انشاا… در ادامه این مقاله هدایت بشم و به درک درستی برسم … دوتا آیه آخر سوره احزاب ؟؟!!؟

    خدا کمکم کن … هدایتم کن …

    قبل از هر چیز دلم گفت با ایه 37 سوره انفال بشه :

    لِیَمِیزَ اَللّٰهُ اَلْخَبِیثَ مِنَ اَلطَّیِّبِ وَ یَجْعَلَ اَلْخَبِیثَ بَعْضَهُ عَلىٰ بَعْضٍ فَیَرْکُمَهُ جَمِیعاً فَیَجْعَلَهُ فِی جَهَنَّمَ أُولٰئِکَ هُمُ اَلْخٰاسِرُونَ

    ترجمه مکارم شیرازی:(اینها همه) بخاطر آن است که خداوند(مى خواهد) ناپاک را از پاک جدا سازد، و ناپاکها را روى هم بگذارد، و همه را متراکم سازد، و یک جا در دوزخ قرار دهد؛ و اینها هستند زیانکاران!

    ترجمه انصاریان:تا خدا ناپاکان را از پاکان جدا کند، وناپاکان را روى یکدیگر گذارد، پس همه را متراکم وانباشته سازد و یکجا در جهنم قرار دهد؛ [ به راستى ] آنانند که زیانکار واقعی اند.

    /////////////

    قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِینَهَ اَللّٰهِ اَلَّتِی أَخْرَجَ لِعِبٰادِهِ وَ اَلطَّیِّبٰاتِ مِنَ اَلرِّزْقِ قُلْ هِیَ لِلَّذِینَ آمَنُوا فِی اَلْحَیٰاهِ اَلدُّنْیٰا خٰالِصَهً یَوْمَ اَلْقِیٰامَهِ کَذٰلِکَ نُفَصِّلُ اَلْآیٰاتِ لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ اعراف32

    ترجمه مکارم :بگو: «چه کسى زینتهاى الهى را که براى بندگان خود آفریده، و روزی هاى پاکیزه را حرام کرده است؟!» بگو: «اینها در زندگى دنیا، براى کسانى است که ایمان آورده اند؛ (اگر چه دیگران نیز با آنها مشارکت دارند؛ ولى) در قیامت، خالص(براى مؤمنان) خواهد بود.» این گونه آیات(خود) را براى کسانى که آگاهند، شرح مى دهیم!

    ترجمه انصاریان:بگو: زینتهاى خدا و روزی هاى پاکیزه اى را که براى بندگانش پدید آورد، چه کسى حرام کرده؟ ! بگو: آنان در زندگى دنیا براى کسانى است که ایمان آورده اند [ البته اگر چه غیر مؤمنان هم با آنان در بهره ورى شریکند، ولى ] در قیامت فقط ویژۀ مؤمنان است؛ ما این گونه آیات خود را براى گروهى که میدانند [ و اهل دانش و بصیرتاند ] بیان میکنیم

    قُلْ إِنَّمٰا حَرَّمَ رَبِّیَ اَلْفَوٰاحِشَ مٰا ظَهَرَ مِنْهٰا وَ مٰا بَطَنَ وَ اَلْإِثْمَ وَ اَلْبَغْیَ بِغَیْرِ اَلْحَقِّ وَ أَنْ تُشْرِکُوا بِاللّٰهِ مٰا لَمْ یُنَزِّلْ بِهِ سُلْطٰاناً وَ أَنْ تَقُولُوا عَلَى اَللّٰهِ مٰا لاٰ تَعْلَمُونَ 33

    ترجمه مکارم :بگو: «خداوند، تنها اعمال زشت را، چه آشکار باشد چه پنهان، حرام کرده است؛ و(همچنین) گناه و ستم بناحق را؛ و اینکه چیزى را که خداوند دلیلى براى آن نازل نکرده، شریک او قرار دهید؛ و به خدا مطلبى نسبت دهید که نمى دانید.»

    ترجمه انصاریان:بگو: پروردگارم فقط کارهاى زشت را چه آشکارش باشد و چه پنهانش، و گناه و ستم ناحق را، و اینکه چیزى را که خدا بر حقّانیّت آن دلیلى نازل نکرده شریک او قرار دهید، و اینکه امورى را از روى نادانى و جهالت به خدا نسبت دهید، حرام کرده است.

    إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَیْکُمُ الْمَیْتَهَ وَالدَّمَ وَلَحْمَ الْخِنْزِیرِ وَمَآ أُهِلَّ لِغَیْرِ اللَّهِ بِهِ ۖ فَمَنِ اضْطُرَّ غَیْرَ بَاغٍ وَلَا عَادٍ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ نحل – 115

    خداوند، تنها مردار و خون و گوشت خوک و آنچه را که هنگام ذبح، نام غیر خدا بر آن برده شده، بر شما حرام کرده است. پس هر کس به خوردن اینها ناچار شود، به شرط آن که ناچاری اش بر اثر ستمکاری و سرکشی نباشد، گناهی بر او نیست، چرا که خداوند بسیار آمرزنده و مهربان است.

    //////////در خصوص شراب ( و هر چیز مست کننده ) و قمار یا شرط بندی ( هر ابزاری با نیت شرطبندی بجز اسب سواری و تیراندازی ) ایه هایی اومده که نباید انجام بشه که چون علاقه ای به خوردن مشروب و ماشروم و سایر وید جات : ) ندارم واسم جالب نیس موشکافی بشه و بفهمم چی به چیه بود ! : ) .

    یَسْأَلُونَکَ عَنِ الْخَمْرِ وَالْمَیْسِرِ قُلْ فِیهِمَا إِثْمٌ کَبِیرٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَإِثْمُهُمَا أَکْبَرُ مِن نَّفْعِهِمَا وَیَسْأَلُونَکَ مَاذَا یُنفِقُونَ قُلِ الْعَفْوَ کَذَٰلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمُ الْآیَاتِ لَعَلَّکُمْ تَتَفَکَّرُونَ البقره219

    ﺩﺭﺑﺎﺭه ﺷﺮﺍﺏ ﻭ ﻗﻤﺎﺭ ﺍﺯ ﺗﻮ ﻣﻰ ﭘﺮﺳﻨﺪ ، ﺑﮕﻮ : ﺩﺭ ﺁﻥ ﺩﻭ ، ﮔﻨﺎﻫﻲ ﺑﺰﺭﮒ ﻭ ﺳﻮﺩﻫﺎﻳﻲ ﺑﺮﺍﻱ ﻣﺮﺩم ﺍﺳﺖ ، ﻭ ﮔﻨﺎه ﻫﺮ ﺩﻭ ﺍﺯ ﺳﻮﺩﺷﺎﻥ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺍﺳﺖ . ﻭ ﺍﺯ ﺗﻮ ﻣﻰ ﭘﺮﺳﻨﺪ : ﭼﻪ ﭼﻴﺰ ﺍﻧﻔﺎﻕ ﻛﻨﻨﺪ ؟ ﺑﮕﻮ : ﺍﺯ ﺁﻧﭽﻪ ﺍﻓﺰﻭﻥ ﺑﺮ ﻧﻴﺎﺯ ﺍﺳﺖ . ﺧﺪﺍ ﺍﻳﻦ ﮔﻮﻧﻪ ﺁﻳﺎﺗﺶ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻱ ﺷﻤﺎ ﺑﻴﺎﻥ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ ﺗﺎ ﺑﻴﻨﺪﻳﺸﻴﺪ

    وَلَا تَقُولُوا لِمَا تَصِفُ أَلْسِنَتُکُمُ الْکَذِبَ هَٰذَا حَلَالٌ وَهَٰذَا حَرَامٌ لِتَفْتَرُوا عَلَى اللَّهِ الْکَذِبَ ۚ إِنَّ الَّذِینَ یَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْکَذِبَ لَا یُفْلِحُونَ نحل – 116

    و به سبب این که زبانتان دروغ می بافد نگویید این چیز حلال است و آن دیگری حرام، تا بر خدا دروغ بندید. قطعاً کسانی که بر خدا دروغ می بندند نیکبخت نخواهند شد.

    وَعَلَى الَّذِینَ هَادُوا حَرَّمْنَا مَا قَصَصْنَا عَلَیْکَ مِنْ قَبْلُ ۖ وَمَا ظَلَمْنَاهُمْ وَلَٰکِنْ کَانُوٓا أَنْفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ نحل – 118

    آری بر یهودیان چیزهای پاکیزه ای را حرام نمودیم که پیش از این آنها را بر تو حکایت کردیم، ما با این کار بر آنان ستم نکردیم، بلکه آنان با نافرمانی خدا بر خود ستم می کردند و سزاوار کیفر شدند و ما به کیفر گناهشان آن چیزها را بر آنان تحریم نمودیم.

    اقــــــــــــا این مقوله حلال و حرام گویا خیلی مهمه هـــا صحبت از قٰاتِلُوا … شده …!!!!!

    اینجا کلی صحبت دارم که جنبه سیاسی پیدا میکنه که دلم میگه ننویسش … چشم….

    و ایه 29 سوره توبه … :

    قٰاتِلُوا اَلَّذِینَ لاٰ یُؤْمِنُونَ بِاللّٰهِ وَ لاٰ بِالْیَوْمِ اَلْآخِرِ وَ لاٰ یُحَرِّمُونَ مٰا حَرَّمَ اَللّٰهُ وَ رَسُولُهُ وَ لاٰ یَدِینُونَ دِینَ اَلْحَقِّ مِنَ اَلَّذِینَ أُوتُوا اَلْکِتٰابَ حَتّٰى یُعْطُوا اَلْجِزْیَهَ عَنْ یَدٍ وَ هُمْ صٰاغِرُونَ

    ترجمه مکارم :با کسانى از اهل کتاب که نه به خدا، و نه به روز جزا ایمان دارند، و نه آنچه را خدا و رسولش تحریم کرده حرام مى شمرند، و نه آیین حق را مى پذیرند، پیکار کنید تا زمانى که با خضوع و تسلیم، جزیه را به دست خود بپردازند!

    ترجمه انصاریان:با کسانى [ از اهل کتاب ] که به خدا و روز قیامت ایمان نمی آورند، و آنچه را خدا و پیامبرش حرام کرده اند، حرام نمی شمارند، و دین حق را نمی پذیرند، بجنگید تا با دست خود در حالى که [ نسبت به احکام دولت اسلامى ] متواضع و فروتناند، جزیه بپردازند.

    ///////////////

    إِنَّ عِدَّهَ اَلشُّهُورِ عِنْدَ اَللّٰهِ اِثْنٰا عَشَرَ شَهْراً فِی کِتٰابِ اَللّٰهِ یَوْمَ خَلَقَ اَلسَّمٰاوٰاتِ وَ اَلْأَرْضَ مِنْهٰا أَرْبَعَهٌ حُرُمٌ ذٰلِکَ اَلدِّینُ اَلْقَیِّمُ فَلاٰ تَظْلِمُوا فِیهِنَّ أَنْفُسَکُمْ وَ قٰاتِلُوا اَلْمُشْرِکِینَ کَافَّهً کَمٰا یُقٰاتِلُونَکُمْ کَافَّهً وَ اِعْلَمُوا أَنَّ اَللّٰهَ مَعَ اَلْمُتَّقِینَ توبه 36

    ترجمه مکارم شیرازی:تعداد ماه ها نزد خداوند در کتاب الهى، از آن روز که آسمانها و زمین را آفریده، دوازده ماه است؛ که چهار ماه از آن، ماه حرام است؛ (و جنگ در آن ممنوع مى باشد.) این، آیین ثابت و پابرجا(ى الهى) است! بنا بر این، در این ماه ها به خود ستم نکنید(و از هر گونه خونریزى بپرهیزید)! و(به هنگام نبرد) با مشرکان، دسته جمعى پیکار کنید، همان گونه که آنها دسته جمعى با شما پیکار مى کنند؛ و بدانید خداوند با پرهیزگاران است!

    ترجمه انصاریان:یقیناً شمارۀ ماهها در پیشگاه خدا از روزى که آسمانها و زمین را آفریده در کتاب [ علم ] خدا دوازده ماه است؛ از آنها چهار ماهش ماه حرام است؛ این است حساب استوار و پایدار؛ پس در این چهار ماه [ با جنگ و فتنه و خونریزى ] بر خود ستم روا مدارید و با همه مشرکان همان گونه که آنان با همه شما مىجنگند، بجنگید و بدانید خدا با پرهیزکاران است

    قسمت اول ایه بالا اعجاب قرانه به نظر من اما قسمت دومشو نمییییییییییفهمممممممممم!

    إِنَّمَا اَلنَّسِیءُ زِیٰادَهٌ فِی اَلْکُفْرِ یُضَلُّ بِهِ اَلَّذِینَ کَفَرُوا یُحِلُّونَهُ عٰاماً وَ یُحَرِّمُونَهُ عٰاماً لِیُوٰاطِؤُا عِدَّهَ مٰا حَرَّمَ اَللّٰهُ فَیُحِلُّوا مٰا حَرَّمَ اَللّٰهُ زُیِّنَ لَهُمْ سُوءُ أَعْمٰالِهِمْ وَ اَللّٰهُ لاٰ یَهْدِی اَلْقَوْمَ اَلْکٰافِرِینَ

    ترجمه مکارم :نسى ء[ جا به جا کردن و تأخیر ماه هاى حرام ]، افزایشى در کفر(مشرکان)است؛ که با آن، کافران گمراه مى شوند؛ یک سال، آن را حلال، و سال دیگر آن را حرام مى کنند، تا به مقدار ماه هایى که خداوند تحریم کرده بشود(و عدد چهار ماه، به پندارشان تکمیل گردد)؛ و به این ترتیب، آنچه را خدا حرام کرده، حلال بشمرند. اعمال زشتشان در نظرشان زیبا جلوه داده شده؛ و خداوند جمعیّت کافران را هدایت نمى کند!

    ترجمه انصاریان:بیتردید به تأخیر انداختن [ حرمت ماهى به ماه دیگر ] افزایشى در کفر است؛ [ و این بدعتى است که سردمداران کفر ] کافران را به سبب آن [ نسبت به ماههاى حرام واقعى ] گمراه میکنند، یک سال ماه حرام را حلال میشمارند و در دیگر سال آن را حرام میدانند تا با شمارۀ ماههایى که خدا حرام کرده هماهنگ و مطابق سازند ولى [ در نهایت ] آنچه را خدا حرام کرده از پیش خود حلال مىکنند؛ زشتى کارهایشان در نظرشان آراسته شده و خدا گروه کافران را هدایت نمیکند

    در مورد مدت روزه در ماه رمضان واسم سوال بودو هست . ایا ۳۰ رووز روزه باید گرفت ؟؟

    و بازم قسمت اخر ایه58 و 59 سوره نور قابل تامل …

    لاٰ یُؤٰاخِذُکُمُ اَللّٰهُ بِاللَّغْوِ فِی أَیْمٰانِکُمْ وَ لٰکِنْ یُؤٰاخِذُکُمْ بِمٰا عَقَّدْتُمُ اَلْأَیْمٰانَ فَکَفّٰارَتُهُ إِطْعٰامُ عَشَرَهِ مَسٰاکِینَ مِنْ أَوْسَطِ مٰا تُطْعِمُونَ أَهْلِیکُمْ أَوْ کِسْوَتُهُمْ أَوْ تَحْرِیرُ رَقَبَهٍ فَمَنْ لَمْ یَجِدْ فَصِیٰامُ ثَلاٰثَهِ أَیّٰامٍ ذٰلِکَ کَفّٰارَهُ أَیْمٰانِکُمْ إِذٰا حَلَفْتُمْ وَ اِحْفَظُوا أَیْمٰانَکُمْ کَذٰلِکَ یُبَیِّنُ اَللّٰهُ لَکُمْ آیٰاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ

    ترجمه مکارم:خداوند شما را بخاطر سوگندهاى بیهوده(و خالى از اراده،) مؤاخذه نمى کند؛ ولى در برابر سوگندهایى که(از روى اراده) محکم کرده اید، مؤاخذه مى نماید. کفارهء این گونه قسمها، اطعام ده نفر مستمند، از غذاهاى معمولى است که به خانوادهء خود مى دهید؛ یا لباس پوشاندن بر آن ده نفر؛ و یا آزاد کردن یک برده؛ و کسى که هیچ کدام از اینها را نیابد، سه روز روزه مى گیرد؛ این، کفارهء سوگندهاى شماست به هنگامى که سوگند یاد مى کنید(و مخالفت مى نمایید). و سوگندهاى خود را حفظ کنید(و نشکنید!) خداوند آیات خود را این چنین براى شما بیان مى کند، شاید شکر او را بجا آورید!

    وَ نٰادىٰ أَصْحٰابُ اَلنّٰارِ أَصْحٰابَ اَلْجَنَّهِ أَنْ أَفِیضُوا عَلَیْنٰا مِنَ اَلْمٰاءِ أَوْ مِمّٰا رَزَقَکُمُ اَللّٰهُ قٰالُوا إِنَّ اَللّٰهَ حَرَّمَهُمٰا عَلَى اَلْکٰافِرِینَ / اعراف 50

    ترجمه ایت الله مکارم شیرازی:و دوزخیان، بهشتیان را صدا مى زنند که: «(محبّت کنید) و مقدارى آب، یا از آنچه خدا به شما روزى داده، به ما ببخشید!» آنها(در پاسخ) مى گویند: «خداوند اینها را بر کافران حرام کرده است!»

    ترجمه انصاریان:و دوزخیان بهشتیان را آواز میدهند که: از آب [ خوشگوار ] یا از آنچه خدا روزى شما فرموده بر ما فرو ریزید. پاسخ مىدهند: خدا آب و نعمت هاى بهشتى را بر کافران حرام کرده است

    اَلَّذِینَ اِتَّخَذُوا دِینَهُمْ لَهْواً وَ لَعِباً وَ غَرَّتْهُمُ اَلْحَیٰاهُ اَلدُّنْیٰا فَالْیَوْمَ نَنْسٰاهُمْ کَمٰا نَسُوا لِقٰاءَ یَوْمِهِمْ هٰذٰا وَ مٰا کٰانُوا بِآیٰاتِنٰا یَجْحَدُونَ

    ترجمه مکارم :همانها که دین و آیین خود را سرگرمى و بازیچه گرفتند؛ و زندگى دنیا آنان را مغرور ساخت؛ امروز ما آنها را فراموش مى کنیم، همان گونه که لقاى چنین روزى را فراموش کردند و آیات ما را انکار نمودند.

    ترجمه انصاریان:آنان که دینشان را سرگرمى و بازى گرفتند و زندگى دنیا آنان را فریفت، پس ما امروز از یاد میبریمشان، همان گونه که آنان دیدار امروزشان را از یاد بردند وهمواره آیات ما را انکار میکردند

    وَ لَقَدْ جِئْنٰاهُمْ بِکِتٰابٍ فَصَّلْنٰاهُ عَلىٰ عِلْمٍ هُدىً وَ رَحْمَهً لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ

    ترجمه مکارم : ما کتابى براى آنها آوردیم که(اسرار و رموز) آن را با آگاهى شرح دادیم؛ (کتابى) که مایهء هدایت و رحمت براى جمعیّتى است که ایمان مى آورند.

    ترجمه انصاریان:و براى آنان کتابى [ عظیم و با ارزش ] آوردیم که آن را از روى دانشى [ گسترده و دقیق ] بیان کردیم، در حالى که براى گروهى که ایمان آوردند، سراسر هدایت و رحمت است

    هَلْ یَنْظُرُونَ إِلاّٰ تَأْوِیلَهُ یَوْمَ یَأْتِی تَأْوِیلُهُ یَقُولُ اَلَّذِینَ نَسُوهُ مِنْ قَبْلُ قَدْ جٰاءَتْ رُسُلُ رَبِّنٰا بِالْحَقِّ فَهَلْ لَنٰا مِنْ شُفَعٰاءَ فَیَشْفَعُوا لَنٰا أَوْ نُرَدُّ فَنَعْمَلَ غَیْرَ اَلَّذِی کُنّٰا نَعْمَلُ قَدْ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَ ضَلَّ عَنْهُمْ مٰا کٰانُوا یَفْتَرُونَ

    ترجمه انصاریان:آیا [ منکران قرآن براى باور کردن آن ] جز تحقّق وعده هایش را انتظار میبرند؟ ! روزى که حقایق بیان شده در آن [ به صورتى ظاهر و آشکار ] بیاید، کسانى که از پیش، آن را فراموش کرده بودند، میگویند: یقیناً فرستادگان پروردگارمان حق را آوردند [ ولى ما آن را نپذیرفتیم، ] پس آیا [ در چنین روزى ] شفاعت کنندگانى براى ما هست که ما را شفاعت کنند یا [ به دنیا ] بازگردانده میشویم تا کارى غیر آنچه انجام میدادیم، انجام دهیم؟ ! به راستى آنان [ سرمایۀ ] وجودشان را تباه کردند و آنچه را به دروغ [ به عنوان شریک خدا به خدا ] نسبت میدادند [ از دستشان رفت و ] گم شد.

    رِجٰالٌ لاٰ تُلْهِیهِمْ تِجٰارَهٌ وَ لاٰ بَیْعٌ عَنْ ذِکْرِ اَللّٰهِ وَ إِقٰامِ اَلصَّلاٰهِ وَ إِیتٰاءِ اَلزَّکٰاهِ یَخٰافُونَ یَوْماً تَتَقَلَّبُ فِیهِ اَلْقُلُوبُ وَ اَلْأَبْصٰارُ نور 37

    ترجمه مکارم :مردانى که نه تجارت و نه معامله اى آنان را از یاد خدا و برپاداشتن نماز و اداى زکات غافل نمى کند؛ آنها از روزى مى ترسند که در آن، دلها و چشمها زیر و رو مى شود.

    ترجمه انصاریان:مردانى که تجارت و داد و ستد آنان را از یاد خدا و برپا داشتن نماز و پرداخت زکات باز نمىدارد، [ و ] پیوسته از روزى که دلها و دیدهها در آن زیر و رو مىشود، مىترسند.

    التوبه

    التَّائِبُونَ الْعَابِدُونَ الْحَامِدُونَ السَّائِحُونَ الرَّاکِعُونَ السَّاجِدُونَ الْآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَالنَّاهُونَ عَنِ الْمُنکَرِ وَالْحَافِظُونَ لِحُدُودِ اللَّهِ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِینَ / توبه112

    اینان همان از گناه پشیمانان، خداپرستان، حمد و شکر نعمت‌گزاران، روزه‌داران، نماز با خضوع گزاران، امر به معروف و نهی از منکر کنندگان، و نگهبانان حدود الهی‌اند، و مؤمنان را بشارت ده.

    لَٰکِنِ الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ مِنْهُمْ وَالْمُؤْمِنُونَ یُؤْمِنُونَ بِمَآ أُنْزِلَ إِلَیْکَ وَمَآ أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ ۚ وَالْمُقِیمِینَ الصَّلَاهَ ۚ وَالْمُؤْتُونَ الزَّکَاهَ وَالْمُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ أُولَٰٓئِکَ سَنُؤْتِیهِمْ أَجْرًا عَظِیمًا /نساء162

    ولی از میان آنان، ثابت قدمان در دانش، گرویدگان [به موسی و تورات] برپادارندگان نماز، پرداخت کنندگان زکات، مؤمنان به خدا و روز قیامت، به آنچه بر تو و [بر پیامبران] پیش از تو نازل شده ایمان واقعی میآورند آنان هستند که یقیناً پاداش بزرگی به ایشان عطا خواهیم کرد

    إِنّٰا عَرَضْنَا اَلْأَمٰانَهَ عَلَى اَلسَّمٰاوٰاتِ وَ اَلْأَرْضِ وَ اَلْجِبٰالِ فَأَبَیْنَ أَنْ یَحْمِلْنَهٰا وَ أَشْفَقْنَ مِنْهٰا وَ حَمَلَهَا اَلْإِنْسٰانُ إِنَّهُ کٰانَ ظَلُوماً جَهُولاً احزاب72

    ترجمه مکارم :ما امانت(تعهّد، تکلیف، و ولایت الهیّه) را بر آسمانها و زمین و کوه ها عرضه داشتیم، آنها از حمل آن سر برتافتند، و از آن هراسیدند؛ امّا انسان آن را بر دوش کشید؛ او بسیار ظالم و جاهل بود، (چون قدر این مقام عظیم را نشناخت و به خود ستم کرد)!

    ترجمه انصاریان:یقیناً ما امانت را [ که تکالیف شرعیۀ سعادت بخش است ] بر آسمان‌ها و زمین و کوه‌ها عرضه کردیم و آنها از به عهده گرفتنش [ به سبب اینکه استعدادش را نداشتند ] امتناع ورزیدند و از آن ترسیدند، و انسان آن را پذیرفت بى‌تردید او [ به علت ادا نکردن امانت ] بسیار ستمکار، و [ نسبت به سرانجام خیانت در امانت ] بسیار نادان است.

    لِیُعَذِّبَ اَللّٰهُ اَلْمُنٰافِقِینَ وَ اَلْمُنٰافِقٰاتِ وَ اَلْمُشْرِکِینَ وَ اَلْمُشْرِکٰاتِ وَ یَتُوبَ اَللّٰهُ عَلَى اَلْمُؤْمِنِینَ وَ اَلْمُؤْمِنٰاتِ وَ کٰانَ اَللّٰهُ غَفُوراً رَحِیماً احزاب73

    ترجمه انصاریان:تا نهایتاً خدا مردان و زنان منافق، و مردان و زنان مشرک را [ به سبب خیانت در امانت ] عذاب کند و توبۀ مردان و زنان مؤمن را [ به علت لغزش در امانت ] بپذیرد؛ و خدا همواره بسیار آمرزنده و مهربان است

    /////////////////////

    دوش دیدم که ملایک در میخانه زدند

    گِل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند

    ساکنان حرم ستر و عفاف ملکوت

    با من راه نشین باده ی مستانه زدند

    آسمان بار امانت نتوانست کشید

    قرعه ی کار به نام من دیوانه زدند

    جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بِنِه

    چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند

    شکر ایزد که میان من و او صلح افتاد

    صوفیان رقص کنان ساغر شکرانه زدند

    آتش آن نیست که از شعله ی او خندد شمع

    آتش آن است که در خرمن پروانه زدند

    کس چو حافظ نگشاد از رخ اندیشه نقاب

    تا سر زلف سخن را به قلم شانه زدند

    حین نوشتن و تحقیق زمان ها گذشت اما انگار لحظه ای یا کمتر بود …

    خیلی چیزا به لطف خدا فهمیدم و خیلی چیزا میفهمم …. ا

    از یه جایی به بعد دیگه فقط ایه ها قرار داده شد و مثه پازل … چی بگم …. خدایا شکرت

    ////

    همون حرف استاد عباس منش :

    ایمان . ایمان همه چیزه و همه چیز از ایمان…

    تو پای به راه در نه و هیچ مپرس….. خود راه بگویدت که چون باید رفت

    و کم کم دارم میفهمم که تو خود حجاب خودی … از میان برخیز …

    خدایا با تمام وجود ازت سپاسگذارم برای این هدایت ، برای این نوشته ها … برای قران…

    چی بگم واقعا … ازت ممنونم برای همه چی…

    ////////////////////////////////////////////////////

    دلم گفت این مقاله اینجا ، این مرحله باید خاتمه پیدا کنه …

    شاید روحم فرصتی تازه برای اکتشاف پیدا کنه … نمیدونم …

    هرچی هست خیلی خوش حال و ذووووووقی دارم عجیب …

    و بازم میخام ازین بیشتر … : )

    واقعا من بنده آن دمم که ساقی گوید…یک جام دگر بگیرو بگم نه مرسی جا ندارم !

    //////////////////

    خدایا چی بگم که تو بینایی و شنوا …

    من فقیرم به هر محبتی که تو در حقم داشته باشی …

    /////////////////////////

    ////////////////////////

    به پایان امدیم دفتر ، ، حکایت همچنان ؟؟؟ باز آید به کنعان غم مخور

    😂😂😂😂+163

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    سارا سهیلی گفته:
    مدت عضویت: 1796 روز

    سلام به استاد عزیز و مریم عزیزم

    به نام خدای شادی و فراوانی

    یه چیزی قبل از نوشتن اون چیزی که دریافت کردم از این فایل میخوام بگم:

    اونم اینه که اون اوایل و قبل از سایت به شدت به موفقیت های بقیه و درک و فهم بالایی که از موضوعات و مشکلاتشون داشتم حسودی میکردم و خیلی وقتا میشد که حالم بد میشد ازشون ولی الان بعد از گذشت یک ماه و خورده ای داخل این سایت و همراه شدن با آگاهی ها و هدایت ها یکی از لذت هام شده خوندن کامنت دوستان ،خوندن موفقیت هاشون،آگاهی هاشون،سرگذشتشون،مسیرشون و تشویق کردنشون و آفرین گفتن بهشون.واقعا برای بعضی از این دیدگاه ها و اینکه از کجا به کجا رسیدن یا اینکه اینقدر این آگاهیشون بالا بوده که اینقدر زیبا نوشتن شوق و ذوق دارم که مدام تحسینشون میکنم و از ته دل براشون خوشحال میشم.

    این موضوعو امروزفهمیدم و واقعا به خودم افتخار میکنم که در مدت یک ماهو نیم اینطوری تغییر کردم و این شده یکی از موفقیت هام.

    خوب برگردیم سر موضوع و محتوای این فایل:

    روز اولی که وارد سایت شدم به معنای واقعییی گنگ بودم😂اصن نمیدونستم کجا باید برم تا اینکه هدایت شدم به قسمت سوال دارم و از اونجا شروع کردم به خوندن.

    اولین فایلی که از سایت دانلود کردم فایل کتاب رویاهایت رو باور کن بود و اولین فیلمی که از طریق سایت از شما دیدم همین فایل های مصاحبه بود!

    بعد از اون رسید به این قسمت و چه قسمت شیرینی بود برام که برخلاف عموم مردم و خودم البته،من یک جهنمی نیستم و راه و چاهم درسته ولی این راه از نظر بقیه غلطه که خیلی مهم نیست.

    و برام جالبه که الان که دوباره داشتم این فایل رو میدیدم مادر بنده باز هم داشت غر میزد که تو بی دین و ایمانی و کافری،به خدا گفتم میدونم کار خودته ولی بدون من دیگه فریب نمیخورم تازه راهو پیدا کردم!و این بود که دو ثانیه بعد اون غرا تموم شده🤷🏻‍♀️.

    قشنگ ترین دیدگاهی که نسبت به درک قانون آفرینش یا به اصطلاح جذب میشد شنید سیستمی بودن این قانون و در یک کلام سیستمی بودن خداونده که واقعا درک بالایی به آدم میده این دیدگاه.و آدم میفهمه سیستمه چیزی نمیفهمه فقط پیروی میکنه!

    یه قسمتی هم گفته شد مثل آبی که داخل یک ظرف ریخته میشه و به شکل ظرف در میاد.

    اون ظرف ظرف و ظرفیت وجودیه ما هست که میتونه تغییر کنه و بزرگ یا کوچیک بشه هر چه قدر بزرگتر،ظرفیت پذیرش آب بیشتر و در یک کلام نعمت های بیشتر در همه‌ی جنبه‌ها رو داره.پس من باید با استفاده از این فضایی که در اختیارمه ظرفیت وجودیم رو ببرم بالا.تلاش خاصی نمیخواد این کارا فقط باید حالتو خوب کنی و آموزه ها رو به کار ببری!

    گفته شد که خوشبختی رو به تعویق ننداز ،منتظر پولدار شدن نمون که بعد همه کارای لذت بخش رو برای خودت انجام بدی،از کارای ساده شروع کن، ببین اون خواسته ای که داری بدون اینکه سختش بگیری ویا بدون اینکه بخوای از همون شیوه ی همیشگی که همه انجامش میدن انجامش بدی چه کاری برا ساده تر انجام شدندش به فکرت میرسه!از خودت بپرس که چطوری انجامش بدم و اون لحظست که قشنگترین ایده به ذهنت میرسه!

    وقتی این کار رو انجام میدی و اون ایده رو به مرحله ی انجام میرسونی یعنی داری از لحظت لذت میبری و یه جورایی به اون خدای درونت اعتماد کردی .

    و در آخر گفته شد دین یه چیز شخصیه و باید خودت بهش برسی نه بقیه ،این حرف شما استاد باعث شد من برای اولین بار قرآن رو بخونم و به خاطر تعهدی که دادم هر شب اینکار رو انجام میدم و به جرات میتونم بگم که واقعا سر چیزهای الکی من احساس گناه داشتم قبلا و همینطور احساس بدبخت شدن که من چون اون کار ها رو انجام ندادم کافر به تمام معنام

    خدایا شکرت

    سی و نهمین رد پای من در سفر نامه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    مهدیه وهبی گفته:
    مدت عضویت: 1838 روز

    ۳۹ امین برگ سفرنامه ام

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز و دوستان خوب هم فرکانسی ام

    “مصاحبه با استاد قسمت ۴”

    خدارا شاکرم برای آگاهی هایی که در این مسیر کسب میکنم!

    از وقتی که با قوانین ثابت و بی نقص خداوند آشنا شدم، درک خوبی از زندگی و هدف خداوند از خلقت هستی پیدا کردم

    اینکه باید در هر موقعیت و شرایطی که هستیم حال مون را خوب نگه داریم و از زندگی لذت ببریم!

    و این میسر نمیشه مگر با چند کار:

    _ باید به شدت روی ورودی های ذهن کنترل داشته باشیم

    _ آگاهانه بر نکات مثبت تمرکز کنیم

    _ خواسته هامون را به وضوح برسونیم با تضادهایی که در زندگی برامون پیش میاد

    _ باورهایی مناسب با اون خواسته در خودمون ایجاد کنیم یعنی با تغییر باورهای کهنه و محدودکننده قبلی به باورهای مناسب و قدرتمندکننده

    _ در هر شرایطی که هستیم، در جهت ِ رسیدن به اون خواسته ها قدم هایی مثبت برداریم هرچند کوچک

    و برای اینکه بدونیم توی مسیر درست هستیم، هر لحظه، به احساسمون توجه کنیم که اگر حس و حال خوبی داریم از انجام اون کار، یعنی در مسیر درست هستیم!

    خدایا شکرت خدایا صدهزار مرتبه شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    خدیجه شریعتی گفته:
    مدت عضویت: 1991 روز

    بنام خدایی که هدایتگر لحظه هایم است

    بنام خدایی که عاشق است و معشوق

    سلام به استاد نازنینم و خانواده صمیمی و آگاه عباسمنش

    پله سی و نهم سفرنامه من

    بازم به خودم واجب میدونم اول فایل بخاطر توضیحات بی نظیر خانم شایسته تشکر کنم. اینقدر زیبا توحید رو و صلاه رو تفسیر کردین که آدم نمیدونه از اونا بگه یا از فایل.

    صلاه یعنی توجه کردن به زیباییها و نکات مثبت هر لحظه. این یعنی عبادت. یعنی خدارو دیدن در هر چیزی. یعنی مومن بودن:

    (فاذکرونی اذکرکم و اشکروا لی و لا تکفرون

    پس مرا یاد کنید که من نیز شما را با دادن نعمت ها یاد خواهم کرد، و سپاسگزار من باشید و نعمت هاى مرا ناسپاسى نکنید.)

    استاد الان که داشتم فکر میکردم به مفاهیم این فایل دختر کوچکم مشغول بازی با بادکنکش بود و دایم هی اونو باد میکرد و خالی میکرد. من طبق تجربه خودم که میدونستم اگه هی باد بادکنکو پرو خالی کنه باد کنکش زود میترکه بهش گفتم بیا برات ببندمش ولی اون همونجوری داشت با همون روش خودش لذت میبرد و اصلا توجهی به حرف و روش من نکرد. دقیقا یاد حرفهای شما افتادم در مورد عبادت کردن و لذت بردن. گفتم ببین این بچه چقدر خدایی عمل می کنه و چقدر از همون چیزی که داره به روش خودش لذت میبره. این که من بهش میگم بیا بادکنکتو ببندم بخاطر ترس از ترکیدن و یه باور کمبود تو وجودم بود. ولی اون نه ترس از دست دادن رو درک میکنه و نه غم نداشتنش بعدش رو. فقط از همون لحظه ش لذت میبره چون اصلش خداییه.

    حالا ما توی هر کاری دنبال تقلید بودیم. که ببینیم طرف چه تجربه و چه برداشتی داشته از دین. ما هم مثل اون عمل کنیم اونم کورکورانه.

    خدایا شکرت که منو از اینهمه جهل نجات دادی.

    و نگاه تون به پول و ثروت که خیلی جذاب بود: اینکه آدم هر چی ثروتمند تر بشه به خدا نزدیکتر میشه.

    تحسینتون می کنم استاد با این نگاه فوق معنوی👏👏👏

    استاد اتفاقا دیروز که رفته بودم خرید با یه فروشنده عالی برخورد کردم که باورهای درستش رو از تو حرفاش کشیدم بیرون. اون آقا میگفت ترازوی من از ترازوی طلا فروشها بیشتر کار می کنه. و یکی دیگه ش هم میگفت من دست به خاک بزنم زر میشه آخه اون آقا سنگهای تزیینی آکواریوم میفروخت. خیلی خیلی تحسین کردم نگاه اون آقا رو و باوری که داشت. با خودم گفتم نکنه این آقا هم عباسمنشیه😅

    استاد یادمه گفتین وقتی تو نگاهت رو عوض میکنی جهان تو رو هدایت می کنه به سمت آدمها و شرایط بهتر و ااان دقیقا برای من همونجوری شده یعنی هر بار با آدمهایی برخورد می کنم و اتفاقاتی برام میوفته که میفهمم دارم مسیرم رو‌ درست میرم.

    خدا رو شکر می کنم که منو هدایت کرد به بهترین سایت موفقیت دنیا و بهترین و باکمالات ترین استاد دنیا⁦♥️⁩⁦♥️⁩🤗🤗

    در پناه الله بی همتا شاد، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید🙏🙏🙏🙏

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    هانیه گتمیری گفته:
    مدت عضویت: 1817 روز

    به نام خداوند یکتا

    سلام

    دقیقا دیروز بعد از شنیدن این فایل سوار تاکسی شدم اولین موضوعی که توجه من رو جلب کرد این بود که آقای راننده نوار قرآن گذاشته بودن و نوای دلنشین اون آرامش خاصی به من داد وقتی توی ترافیک قرار گرفتیم نکته جالب توجه این بود که این آقا تحت هیچ شرایطی حاضر نبود به کسی راه بده و با پیچیدن جلو ماشینهای دیگه و بوق و چراغ راه خودش رو باز میکرد

    من همیشه اعتقاد داشتم که خداوند با فرستادن پیامبرهای مختلف، ادیان و کتب آسمانی تنها میخواسته مردم رو به سمت انسانیت هدایت کنه و انسانیت از تعقل سرچشمه میگیره

    زندگی فقط مجالی است برای رشد و کمال و ادیان و پیامبران وسیله ای هستند از سمت خدای مهربان برای راهنمایی ما و قطعا و بدون شک همه آنها یک پیام واحد از طرف خدای بزرگ برای ما دارند و اون هم یکتا پرستی است

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    پردیس گفته:
    مدت عضویت: 2342 روز

    قدم ۳۹ !

    الان چون دیگه احساس بی کفایتی و تغییر نیافتن نمیکنم بی صبرانه منتظر روز چهلمم!

    میخوام از روز اول بشینم همه ی ردپاهامو بخونم و ببینم چقدر تغییر کردم، ببینم کجاها هنوز ضعف دارم و چه باورهایی بیشترین تاثیرو روم گذاشتن، میخوام ببینم نسبت به چهل روز پیش، چقدر خودمو میشناسم! نسبت به چهل روز پیش چقدر احساس آرامش و سپاسگزاری بیشتری میکنم، چقدر باورم نسبت به خودم ، زیبایی و تواناییام بیشتر شده!

    خب خب خب!! از اونجایی که روز سی و هشت و سیو نه رو توی یک روز نوشتم، دوست دارم بهتون بگم که “انجامش دادم!!”

    توی جمع سه نفره که دوتاشون تقریبا غریبه بودن تمرین پیام بازرگانی از دوره ی عزت نفس استاد رو انجام دادم!…

    یجورایی هم باورم نمیشه هم خیلی به خودم افتخار میکنم، دقیقا همونطوری که انتظار داشتم هم خیلی روی خودم تاثیر شدیدی گذاشت هم روی همه ی اون سه نفری که باهاشون توی یک اتاق بودم، ولی راستش اصلا آسون نبود.. دوست دارم چندتا از باورها و گفتو گوهای ذهنی ای که بهم کمک کرد اینکارو انجام بدم رو براتون بنویسم،

    هی به خودم یادآوری میکردم برای خود استادم همینقدر سخت بوده، برای استاد و همه ی بچه هایی که این تمرینو انجام دادن، لذتی که بعد از انجامش قرار بود حس کنمو به خودم یادآوری میکردم و بدترین حالت ممکنو تصور کردم تا از اضطرابم کم بشه، اما حدود یک ساعتو نیم داشتم با خودم کلنجار میرفتم، اونم دمه در اومدن از اونجا با اینکه بقیه عجله داشتن برن یهو گفتم که یه تمرینی هست که میخوام انجام بدم و اگه اجازه میدید شروع کنم… دوست دارم جزئیات بیشترو در بخش کامنتای محصولات بنویسم چون طبقه بندیش راحتتره و میتونم هروقت بحث تمرینای عزت نفسم شد اونجا پیداش کنم، از اونجایی که دیروزم روی یکی از بزرگترین ترسهام که توی سفرنامه ی روز سیو هشتم بهش اشاره کردم پا گذاشتم انگار که افتاده باشم روی دور، خیلی برام انجام این تمرین راحتتر از یک ماه یا حتی یک هفته ی پیش بود! واقعا ادم هرچی جلوتر میره ترسهاش کمتر و لذت هاش بیشتر میشه،(به شرطی که ثابت قدم باشه!) انقدر که به یه نقطه ای میرسی که قدم گذاشتن به ناشناخته ها برات تفریح و عشقو حال میشه. دیگه همش منتظر چالش و اتفاقات جدیدی! یادمه به قول یکی از دوستان تا همین یک هفته پیش وقتی حتی بهش فکر میکردم که بخوام توی جمع از خودم تعریفای غلمبه سلمبه بکنم ترجیح میدادم بمیرم تا بقیه توی دلشون از من به عنوان یه ادمه از خود راضی که فکر میکنه کیه یاد کنن!

    اما میدونید جالبیش چیه؟ اینه که یکی از افراد اون جمع به خصوص، تمام مدت داشت با لبخند بهم نگاه میکرد، خانمی که زیاد نمیشناختمش اما وقتی بهش گفتم تمرین عزت نفسه خیلییی استقبال کرد و بعد از اون بهم گفت من کاملا حس کردم تمام تعریفایی که از خودت میکردی واقعی بودن، تو واقعا انسان خوش قلب و فوقالعاده ای هستی! تاحالا هرچی ازت دیدم همینا بوده و تازه خواست که خودشم اینکارو انجام بده😜

    خیلی خیلی خوشحال شدم و با خودم گفتم ببین، اگه خودتو میکشتی که نمیتونستی همچین تایید صادقانه ای بگیری، اونم وقتی اصلاا کسی مجبور نبود که ازت تعریف کنه.

    خیلی خیلی خوشحالم و به این دختری که داره همه ی اینا رو مینویسه و تا اینجا اومده افتخار میکنم، میدونم که مایه ی خوشبختی بی حدو اندازه ی من میشه.

    همتون رو تشویق به پا گذاشتن روی ترسهاتون میکنم که عجیب متحولتون میکنه!💗 به قول استاد اگر قرار بود فقط یک دلیل برای موفق نشدن افراد بیاریم یه کلمه ی سه حرفی به نام ” ترس” بود.

    دوست دارم از بخش “کله شق وجودم” تشکر کنم، اگر بخاطر فضول شدنا(که قراره چی بشه اکه اینکارو بکنیم؟!) و پیله کردنای تو و به قول معروف زیادی خواستنای تو نبود هیچوقت اینکارو نمیکردم، دوستت دارم، ازت ممنونم که منو به سمت بهتر و بهتر شدن سوق میدی‌.

    پایان روز تحول انگیز سی و نه!

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    حدیث گفته:
    مدت عضویت: 1832 روز

    بنام خدایی ک‌ نزد گمان من است💖

    سلام 🌼🍃

    ایستگاه ۳۹ اُم سفر از خود ب خدا

    چشمانم را میبندم و از خدا هدایت میطلبم تا جاری سازد چشمه ی درک و اگاهی را در رد پای بجا مانده از من در ایستگاه ۳۹ اُم…

    مریم عزیزم تحسین میکنم وجود رشد یافته و الماس تراشیده ی درونت را…تحسین میکنم اتصالت ب منبع اگاهی را انگاه ک مینویسی تا تک‌تک کلماتت ریسمانی شود تا چنگ زنیم ب آن ها و وصل شویم ب دریا ، نه اقیانوس بیکران نور و اگاهی…

    مریم عزیزم تحسین میکنم ذوق و شوق و ایمانت را…تحسین میکنم هم‌نشین بودنت با استاد عزیزم را…

    تحسین میکنم تلاش عاشقانه ات را برای گسترش جهان هستی با صلاح نور و قلم و درک و اگاهی.‌..

    تحسینت میکنم مریم…و هر جا تحسینت کردم دروازه ای از برکات ب زندگیم باز شد…

    مریم عزیزم ، وقتی گوشی ب دست ، تمام عشقت را برایمان در سربال زندگی در بهشت ب تصویر میکشی و با صدای نازنین و دلنشینت روند بهبود قدم ب قدم را ب تصویر میکشی ، در حقیقت بذر ایمان را در قلب های ما میکاری …

    این روزها نشانه ها مثال باران بر من میبارند…

    من عاشق گلدن تایم پارادایس شدم و هربار مریم از افتاب طلایی پاشیده شده روی پارادایس میگن من با بک عالمه ذوق سراپا توجه میشم و لذت..و این لذت و توحه منو ب جایی هدایت کرد ک گلدن تایم رو در فضایی بس زیباتر از پارادایس تجربه کنم‌…و تمام وجودم شده بود ذهن اگاهی و بودن در لحظه…تمام وجودم شده بود لذت …خدایا سپاسگزارم برای قانون ساده ات برای خلق زندگیم…و امروز در اوج لذت از خداوندم درخواست بهشتی زمینی و زیبا کردم مثال پارادایس…

    خدایا شکرت…

    اوایل ک واژه ی هدایت رو شنیدم از زبان استاد با خودم گفتم خدایا من نمیدونم این چ فرکانس و اگاهیه…و دلم میخواد منم مثل استاد درک‌کنم این موضوع رو….ازون روز یوی دوماه گذشته و من الان‌ن تنها هدایت رو میفهمم بلکه توی زندگیم ازش بهره میبرم و هر لحظه از خداوندم درخواست هدایت میکنم ..اخریشم همین امروز بود…توی رابطه ی عاطفیم دچار ظن شده بودم‌…و چون متعهدم ب اینک ممهترین مسیله ی زندگیم داشتن حس خوب باشه و میخواستم از فرکانس ظن فاصله بگیرم یهو ندایی تو قلبم گفت از خداوند بخواه ….و من گفتم خدایا حقیقت رو ب من نشون بده حتی اگه حقیقت اونچیزیه ک منو ناراحت میکنه…

    کمی گذشت و من اروم بودم و رها…

    ک یهو ب ی صفحه ی مجازی هدایت شدم…

    چیزی درونم گفت جوابت اینجاس بگرد و پیداش کن‌.‌.‌.( برام جالبه ک من فراموش کرده بودم ولی هدایت منو هوشیار کرد)

    تو اون صفحه اینها بود

    دو تا قلب❤❤

    دو تا هشت ۸۸

    دو تا نه۹۹

    و تصویر یک‌زوج ک‌ سلوک عاشقانه داشتن شبیه رقص سماع

    و من فهمیدم جواب خدا رو…و اروم شدم …

    چ هدایت زیبایی…

    خدای سراسر عشقم شکرت

    خودمو تحسین میکنم برای طی کردن تکامل 😊

    چقد این فایل عالی و ناب بود….از صبح تا الان بارها خوندم و مدام بهش فکر میکردم….ب نوشته های سراسر عشق مریم از شیوه ی عاشقانه ی رابطه و درک‌و عبادتش…تا کلام بی پرده و شفاف سید حسین عزیزم…

    توحید یعنی خداوند یک انرژی است ک واکنش میدهد ب انچه در ذهنم نگه میدارم ، بر ان‌تمرکز میکنم و ان ها را در گفتگوهای درونی ام تکرار میکنم سپس نتیحه ی اش در قالب اتفاقات و شرایط وارد تجربه ی زندکی ام میشود….کلید رفتن ب مدار بالاتر از درک ساز و کار قانون ساده ی خدا…باز کلام مریم جادو کرد…مریم عزیز برکات روانه ی وجودت …

    و اما صحبت و کلام سید حسین همه نور و بود و اگاهی…

    همه حرفاشو با قلبم پذیرا بودم و هستم و ذره ای ب حق بودن کلامش شک ندارم…

    ولی یک اتفاق ناب و تلنگری ک بهم وارد شد ابن بود ک‌ من اینهمه خدا خدا میکنم تا حالا یکبارم قران رو ب فارسی نخوندم ک قطعا ریشه در باورهای محدود کننده ای داره ک جامعه ی کنونی و فضای حاکم بر ایران کم‌تاثیر نبوده در آن …خدا رو شکر ک روشنم کردی ب واسطه ی مرد خدا…سید حسین…

    این باور محدود کننده ک ما قدرت فهم قران رو نداریم و عالمان دین باید تفسیر کنن و ما تقلید کنیم و بگیم هر چی شما گفتی قبول…

    ولی این حنا هم دیگه رنگی نداره…

    من تعهد دادم ب خودم کتبی مثل تعهدم برای سه برابر کردن ثروت ک خوندن ترجمه ی قران رو سروع کنم و اولین قدم رو بعد از اتمام تایپ این دیدگاه بر میدارم و از خدا هدایت میطلبم درین مسیر…

    در مورد شیوه ی عبادت چند وقته ک منم ب این فهم و درک رسبدم ک عبادت شبوه ایه کاملا خصوصی و نشون درستی یا نادرستیش هم باشه قطب نمای الابذکر الله تطمئن القلوب…

    خدایا دوستت دارم و شکرت برای همه چیز

    پایان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: