مصاحبه با استاد | رابطه درونی با خداوند، با "تفکر" ایجاد می شود نه با تقلید - صفحه 60 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2018/06/abasmanesh-3.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2025-01-05 06:59:552025-01-07 05:28:28مصاحبه با استاد | رابطه درونی با خداوند، با “تفکر” ایجاد می شود نه با تقلیدشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام به استاد عزیز و خانم شایسته مهربان و دوستان خیلی عالی
خداروشکر که این فایل ارزشمند رو تونستم گوش بدم و نکات و برداشتهام رو بنویسم
اینکه تفکر کنیم و نه تقلید خیلی نکته خوبی بود.
و درباره نگاه سیستمی به خداوند به عنوان یک انرژی که شکل باورهامون رو میگیره و اگر رزاق ببینیم رزاق میشه اگر مهربان ببینیم مهربان میشه و همیشه همراه و کنارمونه
یادمه قبلا که کتاب چگونه فکر خدا را بخوانیم رو خوندم بشدت مقاومت ذهنی داشتم و طوری که یعد خوندنش ازینکه خداوند یک سیستمه ناراحت بودم نمی تونستم بپذیرم. خداوند بصورت سیستم برام منطقی بود و قبول داشتم ولی دلم نمیخواست اینطور باشه و نمی تونستم بپذیرم. چون درک و تصور اشتباهی از سیستم داشتم
الان که مدت نسبتا زیادی از اون موقع گذشته و به نظرم فرصت خوبیه که دوباره مطالعه این کتاب رو شروع کنم. مخصوصا اینکه امروز از خدا خواستم راهنمایی م کنه که از دوره هایی که دارم کدوم رو شروع کنم و خیلی سردرگم بودم بین دوره های مربوط به روابط یا کسب و کارم کدوم رو انتخاب کنم و به نظرم حالا بهتره این همزمانی رو نیک بگیرم و خوندن این کتاب رو شروع کنم.
تشکر از استاد عزیز و خانم شایسته نازنین برای فایلهای ارزشمند و فوق العاده عالی که در سایت قرار میدن
خدایا شکرت برای همه نعمتهایی که به ما بخشیدی و هدایتمون به راه راست نعمتها و برکتها
خدای من کجاست ؟
حس میکنم همون آرامش درونیه منه ، وقتی که توی اوج نا امیدی میگم خدایا نمیدونم کجایی ، بار ها ازت فلان چیز رو خواستم بهم ندادی ، نمیدونم اصلا وجود داری یانه ولی صدات میزنم ، صدات میزنم چون نیاز دارم به یه قدرت برتر ، همین صدات میزنم و احتمال وجود اینکه کمکم میکنی آروم میشم ازت ممنونم
چقدر خوب بود که اعتقاد قلبی بهش داشتم ، یه اعتقادی که با هیچ لرزه ای گسستنی نباشه
با خودم میگم اووو کی میره اینهمه راهوو من برم قرآن رو بخونم تا بفهمم خدا کبه ، بعد اینهمه وقت بزارم سره یه کتاب که اصلا نمیدونم درست هست یانه ، کتابی که اطرافیانم میگن برای 1400 سال پیشه ، یه عده هم سرش قسم میخورن ، یه عده هم کاا اعتقادی بهش ندارن فقط لقلقه زبانشونه ، به قرآن قسم ، به قرآن قسم ….
حس قشنگی داره اعتقاد داشتن به نیرویی که در هر لحظه بهش دسترسی داشته باشی و تورو هدایت کنه ، انگار که تو این هرج و مرجی که هست اون دستتو میگیره ، بهت تقلب میرسونه
بالاخره برای پیدا کردن اصل خودت باید بها بپردازی ، باید تحقیق کنی ، بررسی کنی ، البته که میتونی صبح تا شب بدوعی تا آخره عمرت هیچی از زندگی نفهمی ، این دو انتخاب رو داری
برو تو دلش ، اشتباه کن ، در موردش تحقیق کن ، از خدا هدایت بخواه ، من اولین بارم که دارم روی این کره خاکی زندگی میکنم طبیعیه که اشتباه کنم ، حرکت کن و غصه نخور هیچ موجودی مثل انسان بابت کرده و نکردش غصه نمیخوره در صورتی که از تمام موجودات دیگه قوی تره
الهی شکرت
«به نام خداوند بخشنده مهربان»
باور اصلی در طول دوره:«من توانایی خلق خواستههای مدنظرم رو دارم.»
یکی از خواستههایی که من همیشه در نظر داشتم این بود که شرایطی برایم فراهم شود تا بتوانم هرروز بنویسم.
من علاقه زیادی به نوشتن دارم، هم نوشتههای ادبی و هم آزاد نویسی. معتقدم این نوشتن است که به افکارم جهت میدهد و مرا آرام میسازد.
به خودم که مینگرم میبینم مدتی است هرروز در این سایت بهشتی دیدگاه ثبت میکنم و چه آرامشی از به یاد آوردن این موضوع به من دست میدهد.
خدایا سپاسگزارم.
داستان هدایت من به این فایل؛
مدتی است از نمازهایم آنطور که باید لذت نمیبرم. از حدود یکسال پیش برخی اذکار مستحبی را حذف کردم با این هدف که انرژی و زمان و تمرکز و توجهم را روی همان مقداری که واجب شده بگذارم و به این ترتیب بیشتر لذت برده و حضور قلب داشته باشم.
رفته رفته این سیر تکاملی شکل گرفت و حالا به جایی رسیدم که همین نمازِ کوتاهِ مختصرِ باقیمانده نه تنها حس خوبی در من ایجاد نمیکند بلکه این فکر که این نماز را از روی اجبار و ترس از ترک واجب میخوانم بسیار احساسم را بد کرده و تضادی را در من ایجاد کرده تا بگردم به دنبال شیوهی صحیح و درست و شخصیام در برقراری ارتباط با منبع.
در جستجوی راهکاری برای این مسأله در عقل کل هم سوالی پرسیدم و به پاسخهای نسبتا مناسبی رسیدم که قطعا به من در این درک کمک خواهد کرد.
دو شب پیش با پدرم درمورد نماز کمی صحبت کردم و وقتی دیدم بابت تفکرات جدیدم نگران شدند، بیشتر به حقانیت این مسیر پی بردم.
گام پنجم را گشودم، به محض اینکه موضوع را دیدم بدنم یخ کرد.
خدایا الحق که خدایی کردن تنها و تنها برازنده توست ای هدایتگر همیشگی من.
حالا که مجدد این آگاهیها را شنیدم، دوست دارم در قرآن، و در این سایت و در قلبم به تحقیق و جستجو بپردازم تا خلق کنم شیوهی جدیدم را برای برقراری ارتباطی عمیق، کارآمد، سرشار از احساس خوب، حس رضایت، حس کافیبودن، حس عاشقی و نترسیدن و… .
و ایمان دارم که خداوندی که مرا تا اینجای راه همراهی کردی، به بهترین پاسخ هدایت کرده و در مسیر جدید از من حمایت میکند.
تصمیم دارم قرآن را بیشتر بخوانم.
تصمیم دارم ریشه کلمه صلوه را در قرآن پیدا کرده و درمورد این موضوع تفکر و تامل کنم.
تصمیم دارم به دنبال شیوهی بسیار بهتری برای برقراری ارتباط با خداوند بگردم.
خدایا، هدایتم کن و به من کمک کن تا در این مسیر با لذت و شادی و آرامش و هماهنگی با تو پیش بروم.
خدای من ! از تو سپاسگزارم که هر لحظه مرا به خودت نزدیک میکنی. هر لحظه مرا آگاه میکنی تا با تو پیوند بخورم. هر لحظه به من نشان میدهی تا چگونه بهتر و بهتر عاشقت باشم.
خدایا ! عاشقت هستم.
سلام استاد عزیز و دوستان هم فرکانسی
این قسمت هم عالی عالی عالی بود
سپاس فراوان
سلام استاد عزیز و دوستان هم فرکانسی
فایل شما من و یاد شعری انداخته بود ک استاد مختاباد سالها پیش اون و خونده بودن ک مفهومش این بود ک هر کسی خدا رو یه جوری ستایش میکنه.یه نفر در دیر و خانقاه .یه نفر کلیسا و کسایی هم در مسجد …در کل مقصود تویی کعبه و بتخانه بهانه…
هر کسی برای رسیدن و ارتباط با خدا راه و روش خودش داره و با همون راه حال میکنه.
مهم نیست چطور و با چه زبانی با خدا صحبت میکنیم مهم یاد خدا و سپاسگذاریش و در دل داشتنه ک ب ما ارامش میده .بازم ممنون بابت فایل زیباتون و حس خوبی ک ب من داد.امروز یک بار دیگه تصمیم گرفتم قران و بسیار دقیق و هدفمند از اول مطالعه کنم .من شاید بالای 20 بار تا حالا قران و ختم کردم ولی اینبار شکل خواندنم فرق خواهد داشت.متفاوت نگاش میکنم و از خداخواستم ک من و ب راه راست راه کسانیکه ب انها نعمت داده و نه گمراهان هدایت کنه.
سلام استاد
استاد من چند بار از بخش عقل کل سئوال پرسیدم و جالبش اینجاست هر بار سئوال پرسیدن یعنی وقتی تایپ کردم بعد ارسال کردم جوابش برای من اومد و بعد من بعدا رفتم جوابها رو نگاه کردم دیدم اونا درست نیست
من فهمیدم هیچ کس نمی تونه به ما کمک کنه یعنی اگه من برم یکسال با استاد عباس منش زندگی کنم فهمیدم استاد نمی تونه به من کمک کنه یک انسان باید خودش به خودش کمک کنه نمونه اش هم همون بررسی مورد یک دوست که گذاشتین و در مورد دوستشون صحبت کردن – یادمه میگفتم اگه من پیش استاد عباس منش بودم 2 سال پیش دیگه کار تمام بود اصلا برای خودم پیامبری میشدم پول می دوید دنبال من – خوب دیگه اولش همه ادما اینطوری فکر میکنند
ولی من فهمیدم فقط ما به کمک این اموزش میتونم بازخورد بگیرم از باورها و رفتارهای خرابمون یعنی اگه خودمون رو نمیشاسیم این اموزشها کمک میکنه به ما بگه که کی هستم باورهامون چطوره چون از عملکرد رفتار و باورها و فکرها مشخصه این از این
و میخواستم در مورد حجاب هم بگم – ما باید از دورن حجاب داشته باشیم نه اینکه خودمون رو با چادر و غیره بپوشانیم – حالا چه زن و چه مرد نمیخوام از این بیشتر موضوع باز کنم – قبلا میگفتم برم یک زن با حجاب بگیرم – الان میرم یک زن بی حجاب میگیرم – برای خودم دوست میگیرم چه دوست دختر چه دوست پسر البته اگه انسان شریف خوب و با ادب باشه
من خیلی وقته دیگه این چیزا رو فهمیدم که وقتی یک انسان ذهنش بیمار باشه حالا اون خانوم هر چقدر هم میخواد حجاب داشته باشه – وقتی یک انسان ذهنش پاک باشه هر چقدر هم میخواد اون خانوم بی حجاب باشه – فکر کنید به این موضوع – و من به خودم ظلم میکنم اگر فکر بیماری داشته باشم از اون خانوم توی ذهنم – ربطی به حجاب اون خانوم نداره –
من همش دم ساحل ها این خانوم ها رو با لباس شنا نگاه میکردم – میگفتم خدایا الان این با لباس شنا من هم دارم بهش نگاه میکنم یعنی چی اصلا برای من فرقی نداره با اون خانومی که خودش رو پوشانده یعنی چی الان فرق این با اون چیه –
فرق نداره ما چادری باشیم با حجاب باشیم حالا چه زن و مرد ما باید خودمون و ذهنمون پاک باشه – وقتی این ذهن پاک باشه دیگه همه چیز تمامه وقتی که نگاه پاک باشه دیگه خودت می دونید چی میشه – کسی که نگاهش و ذهنش پاک نیست و خرابه اصلا فرقی نداره اون خانوم چادری باشه و یا لخت و بی حجاب باشه – من همش به زن یا مرد مثال زدم فرقی نداره زن و مرد
تغییر واقعا اولش سخته خیلی اولش سخته م خودم با اینکه تا حدی خوبی به شناخت خودم رسیدم باز مثل قبل عمل میکنم و بعد میگم چرا اینطوری شدم اصلا تعجب میکنم باید همیشه به خودمون یاد اوری کنیم واقعا خیلی سخته تغییر
تغییر واقعا اولش سخته خیلی اولش سخته
تغییر واقعا اولش سخته خیلی اولش سخته
تغییر واقعا اولش سخته خیلی اولش سخته
تغییر واقعا اولش سخته خیلی اولش سخته
تغییر واقعا اولش سخته خیلی اولش سخته
تغییر واقعا اولش سخته خیلی اولش سخته
تغییر واقعا اولش سخته خیلی اولش سخته
تغییر واقعا اولش سخته خیلی اولش سخته
تغییر واقعا اولش سخته خیلی اولش سخته
تغییر واقعا اولش سخته خیلی اولش سخته
تغییر واقعا اولش سخته خیلی اولش سخته
تغییر واقعا اولش سخته خیلی اولش سخته
تغییر واقعا اولش سخته خیلی اولش سخته
تغییر واقعا اولش سخته خیلی اولش سخته ( به خدا قسم سخته تغییر شخصیت خیلی باید اگاهنه عمل کنی به قانون )
تغییر واقعا اولش سخته خیلی اولش سخته
تغییر واقعا اولش سخته خیلی اولش سخته
تغییر واقعا اولش سخته خیلی اولش سخته
تغییر واقعا اولش سخته خیلی اولش سخته
تغییر واقعا اولش سخته خیلی اولش سخته
تغییر واقعا اولش سخته خیلی اولش سخته
تغییر واقعا اولش سخته خیلی اولش سخته
تغییر واقعا اولش سخته خیلی اولش سخته
تغییر واقعا اولش سخته خیلی اولش سخته
تغییر واقعا اولش سخته خیلی اولش سخته
تغییر واقعا اولش سخته خیلی اولش سخته
تغییر واقعا اولش سخته خیلی اولش سخته
تغییر واقعا اولش سخته خیلی اولش سخته
تغییر واقعا اولش سخته خیلی اولش سخته
تغییر واقعا اولش سخته خیلی اولش سخته
تغییر واقعا اولش سخته خیلی اولش سخته
سلام خدمت استاد گرامی و دوستان بی نهایت محترم
استاد من به یک تضاد خوردم در سایت و اونم اینکه شماره بندی صفحات نظرات کهدر پایین صفحه قرار داره رو ندارم نمیتونم نظرات قبلی رو چک کنم لطفا منو راهنمای کنید ممنون میشم
دستتون دارم استاد گرامی
سلام وقتتون به خیر
این که تضاد نیست آقای محترم
مشکلتون راازقسمت پشتیبانی بپرسید جواب میدند وراهنماییتون میکنند.
موفق باشید.
سلام دوست عزیز
منم این مشکل برام پیش اومد از یه مرور گر دیگه استفاده کنید …من با یه مرور گر دیگه صفحه رو باز کردم درست شد
به خداى درونم خداى پر از زندگى ومرگ خداى بهشت وجهنم وهر چه در آن است
سلام استاد جانم سلام بانو شایسته سلام دوستان وگروه تحقیقاتى استاد عباس منش سپاس فراوان سپاس عاشقانه از شما براى تمام عشقى که در این سایت جارى کرده اید تا هر آن به اعجازى تبدیل شود❤️
گفته هاى شما را بعد فکر کردن به آنها ودلایل شما براى آن حرفها را وقتى در درون خودم واطرافم وجهانم جستجو مى کنم مى بینم کاملاً درست است وبجا ودر خور تأمل وتدّبر هر گوشه وکنار واطراف شما تمام ثروت را از هر لحاظ در تمام ابعاد زندگى مشاهده مى کنم چیزى که قبلاً آن را دور از رویاهایم مى دیدم وخدا مى داند چقدر بارقه هاى امید در من جوانه مى زند وخدا مى داند که آرامشم هر روز بیشتر وبیشتر مى شود وبه صدق کلام شما ورفتار شما پى مى برم وخداوند را عاشقانه سپاسگزارم براى این نعمت بزرگ که من را لایق دانست تا فرصت بدست آورم ودر مدار درست وباور درست قرار بگیرم تا تمام عشق را تجربه کنم .
میخواهم بگویم واقعاً استاد عزیزم شما وقتى تمام تجربه هاى تلخ وشیرین زندگیتان را به اشتراک گذاشته اید یعنى به این باور رسیده اید که خداوند لطیف وشایسته ى پرستش شما را بیهوده به این عالم مجاز نیاورده است پس به تغییر دست زدید وخودتان معجزه آفریدید و معجزه شدید (جهان جاى بهترى براى زندگى باشد)چون خواسته ى شما در بسط یگانگى خدا بوده واز این طریق توانستید در همه چیز از ظاهر وباطن به عمق سعادت برسید حالا خودم را میگویم کسى چون شما حقیقتاً در زندگى ام ندیدم که لذات تمام نشدنى را در همه ى ابعاد زندگى تجربه کندوحرفش را بزند و شکرش را همیشه بجا بیاورد برزبان ودر رفتار وسبک زندگیش حتى آن پولدارها یشان هم حقیقت پول وثروت را مخفى میکردند تا چشم نخورند !!که این همان ذات خودشان است باورشان است نه تأثیر ثروت چون حقیقت ثروت آزادى روح وجسم وذهن است تا به مدار خداوند دسترسى پیدا کنى ودستى از دستان او شوى وباشى حداقل من این همه فراوانى را در اطراف ندیده بودم اگر هم دیده ام همیشه ترسهایى قالب آنها بوده که باعث مى شد اینطور به نظر برسد که رسیدن به حجم عظیم ثروت دردسر ساز وحُقه آفرین وچرک وشرک آلود است وفشار زیاد را در زندگى تحمل کردن است براى همین کسى از آنچه که دارد وهست راضى نیست همیشه تکیه بر غیر خدا وجود داشته همیشه رنج را سرنوشت خود دانستن بوده همیشه پولها براى روزهاى مبادا بوده قرض وبدهى ووام هزار ترفند دیگر که تو را فقیرتر مى کرد بوده خداى من !واقعاً بوده وهست واین توجه وتمرکز بر داشته ها در همان شرایط در همان موقعیت که من در تک تک وجنات وسکنات شما مىبینم را ندیدم پس سزاوار تحسین میبینم شما را وخدا را تقدیر وحمد مى گویم که مسیرى را پیمودم که عاشقانه و بى صبرانه منتظر تجلى آنچه که من مى خواهم هستم (البته من نتیجه ى صبرم را گرفتم )کنار سینک ظرف شویى وربروى در خت نخل حیاط خانه مان ان مع العسرى یسرى را مثل یک قانون بدون تغییر مى خواندم در حالیکه قلبم دردهایى داشت که تنها مهر خدا مى توانست آنها را التیام دهد وهمین هم شد واقعاً قرآن را هر طور که نیت کنى خواهى فهمید من هنوز در سوره بقره هستم وچندین بار دوباره خوانى میکنم وفکر مى کنم وسوأل مى پرسم هنوز صفحات را بالا وپایین مى کنم وجالب اینجاست که وقتى حس خوبى دارم ودر فرکانس عالى قرار میگیرم کسى بهم میگوید دوباره بخوان ومن میخوانم وهى سوأل جدید جواب جدید وجواب میگیرم وقتى این همه سادگى را مى بینى که در کلمات ذوب شده است مى فهمیى خداوند خداى خیر ورحمت است وخودش هم بارها گفته لایکلف الله نفساً الا وسعها یعنى سختى مجال خوشبختى نیست …قبلاً خیلى قبل تر هر سوألى که به ذهنم مى رسید اگر از کسى مى پرسیدم مى گفتند تفسیر به عهدى راسخون فى العلم است یا نمى شود درباره ى قدرت خدا وذات مقدسش تحقیق کرد چون خدا قابل درک نیست یعنى شک تو بجا نیست که بخواهى فکر کنى لحظه ى بعد یا چند سال بعد به یقین برسى مى گفتندکه هیچ کسى نمى تواند فهم خود را به ذات او نزدیک کند مگر آنکه پیرو کسى یا مذهبى ویا عقیده اى باشى که از خود اثرى بجاى گذاشته وتو مى توانى سوألهایت را آنجا پیدا کنى اصلاً وقتى خدا نخواهد خودش را بنمایاند ظهورى در وجودش در خلق کردن خود در چیزى یا کسى داشته باشد توچکاره هستى ؟یعنى خدا اینهمه غیر قابل فهم است ؟! از وقتى که به خدایم گفتم تو جوابم را بده هر چه پیش مى روم او را نزدیک تر مى بینم گاه موهاى تنم سیخ مى شود گاه بغضى بر گلویم مى نشیند وآرامشى بى نهایت تمام ساعتهایم را در بر مى گیردگاه در مراقبه صدایش را به وضوح مى شنوم گاه کلمه مى شود گاه جمله مى شود وووگاه اشکم را سرازیر مى کند این همان خداست که من زمانى جایى دیگر به دنبالش بودم از زبانى دیگر از چشمى دیگر از قلمى دیگر ولى همه ى اینها خودش شدند وقتى من خودش را خواستم درست مى گویید واتفاقاً هم نبابد با کسى حرف زد واتفاقاً هم نیازى نیست همه مثل هم باشند مثل هم فکر کنند مثل هم زندگى کنند .
عجیب تر اینکه حقیقت قرآن ظاهر نمى شود مگر براى کسانى که بخواهند حقیقت را بیابند ودر زندگى پیاده کنند این همه سال قرآن مى خواندم با اندک آگاهى حالا که خودم خواستم دروازه اى از فرزانگى خدا به رویم گشوده شد باشد که هدایتم به تعالى ورشد برسد که خدا وند را در تمام بُعدهاى زندگیم داشته باشم
وسپاس دوباره از شما استاد نازنینم واین اقیانوس شناخت ورسیدن به رهایى در دنیا وآخرت
🌹🌹
به نام خدای بخشنده و مهربان
درود به استاد عزیزم و خانم شایسته ی عزیزم و دوستان جان
اغلب ما فکر میکنیم برای تغییر در هر زمینه ای باید آن چیز را کلا تغییر دهیم در صورتی که این ها باورهای غلط است، و ما فقط نیاز به تغییر آن باورها و قرار گرفتن در مدار خواسته های خود داریم، تسلیم شدن در برابر هدایتی که از جانب خدا می آید در واقع یعنی ایمان توحیدی داشتن و تعهد در عمل، بعد از آن است که به قول استاد بوم بوم اتفاقات خوب وارد زندگی انسان می شود و با رسیدن به هر خواسته، ما رهاترو رهاتر خواهیم شد، فقط کافیست همیشه در مسیر رسیدن به خواسته ها لذت ببریم…
و باید کاملا پذیرفت که نوع ارتباط هر شخص با خدا منحصر به فرد است و به هیچ عنوان نمی شود از کسی تقلید کرد چون در آن صورت یعنی خدای خود را نشناخته ای و هر کاری کنی شرک است…
راه شناخت خدا و قوانینش بسیار راحت و ساده است فقط کافیست خودت را بشناسی و بعد از آن به عمق وجود خدا پی خواهی بردی و درگیر فرعیات نخواهی شد…
در پناه الله شاد، سالم، سعادتمند و ثروتمند در دنیا و آخرت باشید♥️
با سلام و عرض ادب محضر استاد عزیزم
و مریم جان عزیز
من خیلی سالها پیش این اصل درک کردم که اگه توی زندگی اجازه بدیم کارها را خداوند رهبری کنه و اعتماد کنیم به خدا و همه کارها را بسپاریم به خداوند که فرمانروای کل جهان هستش
دیگه نگرانی مفهومی نداره وقتی که در محضر خدا هستی هیچ جای سؤال نیست فقط اطاعت و توکل
من توی زندگیم خیلی وقتا به جای بن بست که خوردم سریعا ی ندایی می آمد که محبوب زنجیر را پاره کن و نترس من هستم هواتو دارم و بسپار به من
من همیشه سعی کردم به یاد بیارم زمانی که تو بدترین مشکلات دست و پنجه میزدم ولی به راحتی خداوند همه چی را حل کرد
و فهمیدم که باید اعتماد کنیم به خداوند و نتیجه را ببینیم و اینطور میشه که به همه چی برسیم
من به اون خدایی که منو آفریده ایمان دارم و میدانم اگر در مسیر درست قرار بگیرم همه چی به من داده میشه
من سپاسگذار خداوند هستم