مصاحبه با استاد | رابطه درونی با خداوند، با "تفکر" ایجاد می شود نه با تقلید - صفحه 72

1113 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    ندا گلی گفته:
    مدت عضویت: 1815 روز

    سلام

    خدا رو شکر بار دیگر در مدار شنیدن این آگاهی ها این در و گوهر ناب هستم

    مرسی از خانم شایسته عزیز که از دل این فایل برامون تمرین درآوردن

    چند شب پیش بود اتفاقا تا دیدم تخفیف دارم گفتم بیام ببینم چه دورره ای میتونم بخرم و یادم افتاد هنوز دوره روانشناسی ثروت و قانون سلامتی رو تکمیل نکردم اگه قرار به شروع هست با همینا که بینهایت ارزشمند هستن ادامه بدم و خب اومدم از محصولات بیام بیرون چشمم خورد به کتاب ها اولش فکر کردم کتاب چگونه فکر خدا را بخوانیم و دارم بعد متوجه شدم ندارمش و فوری خریدمش الانم که این فایل و گوش دادم و راجع بهش صحبت کرد استاد جانم مطمئن شدم از کارم و نشانه م و دریافت کردم

    حالا تصمیم در این راستا چیه:

    اینکه از همین امشب شروع کنم قبل از خواب این کتاب فوق العاده رو بخونم .

    اتفاقا امروز یه مسیری رو داشتم پیاده میرفتم با خودم گفتم بیا برا اینکه ذهنت از سرما دور بشه اگاهی هایی که اینروزها دریافت کردی از کلید توحید در عمل و برای خودت مرور کن و خب همش تو ذهنم اینو میگفتم :

    خداوند قادر مطلق هست، خداوند عالم مطلق هست فرمانروای کل جهانیان، آسان کن برای من آسانی ها رو و تو همین صحبتها بودم اصلا نفهمیدم کی رسیدم به مقصدم .. خدا رو شکر که تو این مسیر اللهی هستم واقعا

    در رابطه با قرآن هم من از دوره دوازده قدم قدم دوم که جلسه قرآنی شروع میشه اصلا ازین رو به اون رو شدم واقعا قرآن بسیار منطق توشه و تو همون جلسه هم کامنت گذاشتم الانم باز میگم فقط ایه اول سوره کوثر تا چند روز منو دیوانه کرده بود انا اعطیناک الکوثر= ما برای شما بسیار از هرچیزی رو عطا کردیم یا بخشیدیم

    واژه کوثر و چندین معنی مختلف براش بود و اصلی ترین معنی ش اگه اشتباه نکنم یه حوض یا رود یه همچین چیزی هست که تو بهشته یه همچین موردی ولی معنی منطقی ش که کمتر کسی بهش اشاره کرد معنی بسیار از هر چیزی یا از واژه کثیر میاد به معنای فراوان که یه جا معنی شده خیر فراوان اون موقع بود که برای ذهنم که خیلی سال بود کمبود و براش مثال میزدن منطق اوردم اینکه اسراف اصلا معنی ش در قران چیز دیگه ای هست تمام اینها من و دیوانه کرد منطقش نخواستمم به کسی اصرار کنم دوست داشتم باوری رو که منطقم و عقلم میپذیرش جایگزین کنم و خب استاد مناسب ترین استاد دنیاست که اموزش هاش همه از منطق میاد برای همین مثل وحی منزل پذیرفتم سخنان ش و در زندگیم استفاده کردم

    اتفاقا یه فیلمی یادم اومد یه فیلم هندی هست بنام پی کی PK پیشنهاد میکنم حتما همه ببینن اینقدر دلایل منطقی میاره ازینکه کورکورانه همه چیز و نپذیریم و اون شخص که اسمش پی کی هست یه فردی هست از فضا اومده و ذهنش کاملا از هر دین و مذهبی خالیه خالیه انگار نوزادی ما بوده و یا ما در دنیای قبل که تضادی نداشتیم حالا اومده زمین و تعجب میکنه از رفتار ادمها من چندین بار دیدمش و شنیدم کلی هم انتقاد شده ازش مخصوصا هند که چندیدن مذهب و دین مختلف تو کشورشون دارن عجیبه چیجوری اجازه پخش گرفته :)))

    در اخر من تصمیم گرفتم حالا که کلید های توحید در عمل هم تموم شده بود برای اینکه تمام مطالب و برای خودم هربار جا بندازم تو دفترم باورهای امروزم با این مدار جدیدم درباره خداوند بنویسم و همه اونها رو چند بار تکرار کنم

    بازم از استاد نازنینم و خانم شایسته عزیز تشکر میکنم دوستتون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  2. -
    fatemeh saeeidi گفته:
    مدت عضویت: 1757 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام خدمت استاد عزیزم

    امروز رفته بودم آموزش دوچرخه سواری. تغییرات ذهنی ام را میدیدم خیلی خدارو شکر کردم

    مثلا استادی که از او آموزش دیدم در مورد این آموزشهایی که ما داریم میبینیم خیلی دور بود هر حرفی میزد هر رفتاری داشت برام خیلی عجیب بود و خدارو شکر حتی در ذهنم اصلا قضاوتش نکردم یا نخواستم چیزی به او یاد بدهم مثلا یه نمونه اش اینکه او و خانمش دراین کمپینهای کمک به افراد مختلف یا خلاصه بگم دنبال بدبخت بیچاره ها بودند انگار که ما بخواهیم جهان را تغییر دهیم و از این جور موارد

    وقتی با من کمی صحبت کرد و از من هم برای تمام بدبخت بیچاره ها کمک خواست و مقداری که گذشت متوجه شدم چقدر اینا به خاطر توجه به این جور مسائل زندگی را به خودشون سخت و زجر آور کرده اند البته من کمک کردن و انفاق را دوست دارم و خودم هم انجام میدهم ولی بحث اینا فرق داشت اونا میخواستند انگار که مردم ایران را تغییر دهند یا کاری برای ایران کنند و طی صحبتهایش متوجه شدم که اصلا هم گوش شنوا برای باورها دیگه نداره به خودم گفتم تو آموزشت را ببین و برو اصلا قضاوتش نکردم جایی در موردش صحبت نکردم و چقدر قانون برام تایید شد چون خانم این آقایی که آموزش میداد چقدر بیماری های عجیب و غریب داره و به طوری که زندگی برای این خانواده چقدر زجر آور و سخت داره پیش میره و چقدر مشکلات مالی و درگیری با شهرداری و از این قبیل داشتند خلاصه امروز چه درسهایی گرفتم و قانون جهان برام بیشتر و بیشتر تکرار شد

    در مورد تمرین این فایل

    استاد عزیزم من از سن جوانی بارها و بارها معنی قرآن را خوانده ام همیشه یه چیزی در وجودم بود که فقط قرآن و قبولش داشتم و میدونستم که حق هست و راسته ولی در این سالهای اخیر همین طور که همیشه گفتم خداوند و قرآن و از زبان استاد درکش کردم و تازه فهمیدم که چه میگوید تازه بعد این همه سال الان وقتی معنی قرآن را میخوانم متوجه میشم خدا داره چطوری با ما حرف میزنه البته به اندازه درکم من هیچ ادعایی ندارم که دیگه. پرفکتم

    من دوباره اخیرا حدود یک ماه هست که شروع کردم و دارم معنی قرآن را از اول میخوام برای اینکه هم بهتر درکش کنم هم از قرآن هدایت میخواهم

    قرآن یک نور هست و من میخواهم از طریق قرآن هدایت شوم و خدا میدونه که چقدر هم هدایت شده ام خدایا شکرت

    حالا من از امروز بیشتر و با تعهد بیشتر خواندن قرآن را ادامه میدهم من هنوز سوره بقره هستم و تازه شروع کردم و این تصمیم من هست برای خودم

    من خیلی نسبت به سالهای قبلم خوشحالم و احساس خوبی دارم چون هدف دارم

    من هم در سایت دوره هایم را تمرین میکنم هم با سایت پیش میروم و هم به لطف خدا و به امید خدا دارم معنی قرآن میخوانم

    خدایا به لطف و رحمتت من را هدایتم کن تا به تعهداتم مصمم باشم و عمل کنم که خیلی برام مهمه و تقوی داشته باشم

    بسم الله الرحمن الرحیم

    الحمد الله رب العالمین الرحمن الرحیم. مالک الیوم الدین. ایاک نعبد و ایاک نستعین اهدنا الصراط المستقیم. صراط الذین انعمت علیهم غیر المغضوب علیهم ولاالضالین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  3. -
    رضا بهزادی گفته:
    مدت عضویت: 3279 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    سلام و درود بر جوینگان راه حقیقت

    چقدر زیبا و جالب و شگفت انگیز که عبارات و جملاتی به ذهنم میاد که بسیار برام شیرین و هدایتی و با موضوع این بحث و این فایل همخوانی داره و در ارتباط هست.

    زبان نشانه ها

    مکتوب!

    عزیزانی احتمالا با این واژه ها آشنایی دارند و جرقه ای در ذهنشون زده شد.

    سوال این قسمت برای دانشجویان پروژه “مهاجرت به مدار بالاتر”

    آگاهی های این قسمت چه درسهای سازنده ای درباره شناخت خداوند و شیوه اتصال با این نیرو برای شما داشته و این درس ها منجر به اخذ چه تصمیم / تصمیماتی برای شما شده است؟

    ج:

    شیوه اتصال فقط از درون و از دل بودنش مهمه، ظاهر و اینکه چجوری باشه مهم نیست. اینکه بدونم در هر صورت ارزشمنده و من ارزشمندم و لیاقت دارم که هدایت بشم و بهم گفته بشه و دستان هدایتگر رو باز بگذارم. اون همه چیزو بهم میگه و میرسونه، و من فقط باید با ایمان راستین و یقین باور داشته باشم به اون نیرو و هدایتگر که نشانه ها رو ببینم و دریافت کنم.

    زبان نشانه ها و دریافت الهامات، رمز کارش هست و وقتی به این باور داشته باشم، خیلی راحت و سلیس و روغن کاری شده منو جلو میبره و اصلا این ایمانه و شجاعته که قدم بردارم رو هم خودش در دلم ایجاد میکنه و نیاز به کار خاصی نیست.

    تجربه شخصی من مخصوصا اخیرا، داره به وضوح این موضوع رو روشن و تایید میکنه، چون قبلا اینطور نبود و من هر کاری میکردم و زورمو میزدم اما نمیشد! اما امان از وقتی که آدم درون خودش رو اصلاح میکنه و به یقین میرسه و اون ایمانه رو که ارزشمند و لایق هستم رو در دلش زنده میکنه! و این چیزیست که من اینهمه مدت دنبالش گشتم و تقلا میکردم فقط! قبلا به پستم خورده بود و دلیل بعضی چیزارو فهمیده بودم، اما شرک هم داشتم و هم اینکه زمانش اونموقع نبوده، یعنی خودم با رفتارم و افکارم باعث بسته شدن و پرده کشیدن و عینک کبود به چشمام زدن در مورد این جنس از ایمان و هدایت از جانب هدایتگرم شده بودم، ولی الان با تغییرات اساسی کردنم از درون و خودم رو لایق هدایت ها رو دریافت کردن، باعث شدم اون نیرو اون هدایتگر اون یقین درون وجودم بیدار بشه! همون چیزی که همیشه در مورد صحبتهای استاد بهش فکر میکردم و درونم زنگ میخورد اما مبهم و گنگ بود نهایتا و پیداش نمیکردم و اون Arise , Awake نمیشد! بینهایت سپاس خدای را که منو بیدار کرد و اون قدرت و جسارت و ایمانی که همیشه در من بوده و آماده خدمت بوده اما من خفه اش کرده بودم و اجازه نداده بودم بیدارم کنه، شناختم و پیداش کردم در وجودم مثل بچگیام.

    زندگیم بوی دیگه گرفته و غرق در شگفتی و سوپرایزهای بی پایان شده و در احساس دائما خوبی و آرامش و خدایی و مبهوت از راه ها و کارهایی که این خدا داره برام انجام میده و شده برام یه بازی، استاد همیشه من به اون دوره و مخصوصا جلسات 9 و 10 اصلا یه جور دیگه نگاه میکردم و غرقش میشدم، همیشه دوست داشتم اون حرف ها رو که بارها و بارها و بی نهایت بار گوش داده بودم رو درست تر درک کنم و مخصوصا وقتی از نتایج پیامبران حرف میزدید من به شدت کنجکاو و تیز میشدم که بدونم چطوری میتونم منم اینو تجربه کنم و بهش برسم یه روزی، و الان ایندفه و در این مرحله از زندگیم کشفش کردم و درکش کردم و من همینو میخوام و میخواستم و تا آخر عمرم از همین سیستم و روش پیروی میکنم.

    و اما تصمیمات من : تصمیم گرفتم که فقط با این نیرو و هدایت هاش پیش برم و همه چیز رو فقط از خودش بخوام و ایمان داشته باشم که اون دانای مطلقه و قادر مطلقه و رحمن و رحیمه، وهابه، شافی و عظیمه، حکیمه و ..

    [ادامه رو به حالت شعر بخونید] …

    دستِ دعا دارم سوی آن خدا که نیست الهی جز او بی انتها، مهربان

    گشاینده بی تا، آشنا، روزی دهِ بخشایندهِ یاری کننده

    گستراننده دانا، توانا، ایمنی بخش یکتای، بینای، زیبای تغییر ناپذیر

    جبران گرِ داورِ یاورِ باوفا ای شنونده دعا سزاوار حمد و ثنا

    آگاهِ بی خطا شکیبا بی همتا نگهبانِ جان ها

    چاره ساز دل ها، مالکِ دو دنیا همواره بخشنده، آبرو دهنده

    جان ستانِ جان فزا، توبه پذیر رهنما، عشق بی انتها

    ای پوشاننده، همیشه پاینده، ای نورِ تابنده، از ازل تا ابد زنده، گرد آورنده، آفریننده

    هستی بخشِ دل سوزِ فرزانه، هویدا، یابنده، گرداننده

    نگهدارنده، صاحب بخشش و دانش نیکو ترین صاحب و دارا، وا دارنده

    فرمانروانی آمرزنده، بی نیاز از عالم و بالا برنده ی یگانه ی جانبخش

    نخستین و واپسین شکافنده ی ذره ها والا، جاودان، نورِ ایمان، آرامش جان

    دادارِ بینظیرِ زمین و زمان، از او نشد هرگز ستم بر جن و آدمیان!

    خداوندا بادا بهترین درودت بر آن بهترین مخلوقاتِ تو احمد و خاندانش

    از دلِ آسمانِ بیکران همواره مدد کن تا در راه تو به یاریِ هر نگاهِ تو تا ابد برسد پیغامِ او تا نیفتد از زبانِ ما نامِ «او» .

    آن تصمیم / تصمیمات را مکتوب کنید.

    ج:

    همیشه با ایمان و جسارت قدم بردارم و ازش هدایت بخوام و اون خودش بهم میگه چیکار کنم برای هر موضوعی هر تصمیمی هر اقدامی هر خواسته ای، کلامش و شهود احساسش رو درک کنم و تقویت کنم در خودم و عضله اون جنس از احساس و شهود رو اون درک و دریافتن رو تقویت کنم در خودم با توجه کردن و تمرکز کردن بهش و با سپاسگزاری کردن بی انتها ازش و با این ایمان و جسارت و نگاه که من لایق ترین بنده اش هستم و اون همیشه حی و حاضره و در منه و بهم میگه جوابارو، ایده هارو، شرایط رو، این کل کیهان رو به خدمت من در میاره تا به من خدمت کنن.

    حالا که تصمیم خود را مکتوب کرده اید، ایده های خود برای اجرای این تصمیم را لیست کنید.سپس گام به گام این ایده ها را عملی کنید.

    تقویت عضله ایمان و جسارت در وجودم بصورت دائمی و همیشگی

    قدم برداشتن و اقدام کردن و عملی کردن بی درنگ و بی وقفه الهامات و ایده هایی که بهم میگه و جرقه زده میشه

    سپاسگزاری دائمی و در هر حالتی

    احساسم رو همیشه خدایی کردن و بوی خدایی گرفتن تمام رفتار و حرکات و منشم، با به یاد اوردن خوبی ها، نعمات، ایده ها، یاری رسوندن ها، لطف و عنایاتش و عبادت و مراقبه هایی که همیشه به موقع بهم میرسونده و همیشه در زمان درست و مکان درست بهم میرسونده

    همیشه همه چیز الخیر فی ما وقع هست و همیشه با این دید به تمام اتفاقت زندگیم نگاه کنم

    تمرینات همیشگی و دائمی برای رشد و تقویت و پایداری این نیرو و هدایت درونم و برای رشدم داشته باشم

    لحظه ای نباشه که به خودم بگم کافیه و دیگه فعلا بسه و من استاد شدم!

    هر وقت احساسم بهم بگه الان نیاز داری به مراقبه و عبادت بدون مقاومت برم سراغش

    همیشه و همیشه تمرین و تکرار چیزهایی که بهم احساس خوبی میده و عزت نفس رو در من تقویت میکنه

    همیشه پیاده کردن تمرین آگهی بازرگانی

    خدایا شکرت

    و

    مکتوب!

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    مریم اسمعیلی گفته:
    مدت عضویت: 2136 روز

    به نام خدای بخشنده و خدای بسیار بسیار مهربااان

    سلام ودرود به مریم عزیزم و استاد بسیار گرانقدرم استاد عباس منش

    تغییرات همه چیز در زندگیمون فقط به صورت درونی و عوض شدن احساساتتمون هست با اینکه 5 سال 4ماه از آشنایی من با استاد عباس منش میگذره خیلی بهش فکر میکنم و تغییرات بسیار شگرفی در درونم پیدا کردم به امید خدای مهربان و آموزه های شما استاد عزیزم چقدرررررررر تغیییرات چشم گیری برای خودم داشتم تفاوت شخصیتم ،درونیاتم،روابط های بدی که داشتم همش به صفر رسیده ،نشتی هایی که در از دست دادن انرژی ام داشتم ،خیلی بهتر شده قابل مقایسه با 5سال پیش نیست ،منی که بند نافمو به دیگران وصل میکردم و همیشه از خدا می ترسیدم و به سمت اش هم نمی رفتم ،الان متفاوت تر از قبل هستم و خدا رو دوست و یار همیشگی خودتم می دونم و هیچ چیز برام ترس نداره و خیلی راحت شروع میکنم هر اقدامی رو با توکل برخدای مهربانم هرچیزی که برای من پیش بیاد همه خیر مطلق هستن ،نعمت در زندگیم به راحتی و آسانی خیلی زیاد و زیاد شده ،هزینه هایی که شاید قبلا برام پیش میومد رو دیگه ندارم ،ناراحتی ها استرس ها رو خیلی کمتر دارم و همیشه آگاه هستم و میگم از اندوهگین هستم و اگر ناامیدم یعنی شیطان اومده جای خدا توی قلب من ،سریع حسمو اصلاح میکنم و علت رو جویا میشم و اون مسیله تکراری که همیشه در سالهای زندگیم باعث ناراحتی ام بوده رو شناسایی میکنم و بهش آگاه می مونم .

    خداروشاکرم به خاطر تمام قشنگی های زندگیم برای فراوانی های زیاد و بسیار بسیار نعمتهایی که برام میاد و من اصلا نگرانش نیستم خدارو شاکرم و سپاسگذار استاد نازنینم هستم که با آموزش های شما همیشه درمسیر می مونم

    خدارو شکر شکر شکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  5. -
    شاهین حسن زاده گفته:
    مدت عضویت: 1373 روز

    به نام خداوند بخشاینده مهربان

    سلام به استاد عزیزم وخانم شایسته نازنین

    وهمه ی دوستان عزیزم در این مسیر توحیدی

    خداروسپاسگذارم که به من فرصت داد که امروز هم کنارتون باشم

    خداوند همه چیزه وهیچ چیز نیست

    یعنی این من هستم که دعوت میکنم از خداوند که به زندگیم بیاد

    من هستم اجازه میدم که کمکم کنه منم که باید باورش کنم

    وگرنه اون همه جا هست بوده وخواهد بود

    نه میخوابد نه میمیرد نه زاده میشود ونه میزاید

    بااینکه تو یه خانواده مذهبی بزرگ شدم اما هیچ وقت قران رو درست معرفی نمیکردند همیشه ترس بود وترس

    اینکه با کوچکترین خطا خدا لهت میکنه

    سخت گیره نباید اینطوری باشی یاید اینجوری باشی تا یه نگاهی بهت بندازه

    هزارتا شرط داره فکر میکنی الکیه

    اما واقعا همش دروغ بود

    کافیه ادم سپاسگذار باشه سپاسگذار واقعی اونوثت یه اتصالی برقرار میکنه

    که نزدیکترین شخص به خودش رو فقط خدا میدونه

    وقتی با نگاه استاد اشنا شدم

    رفتم سراغ قران به صورت ترجمه این بار

    قبلا هم خونده بودم اما فقط به شیوه عربی

    اوایل خیلی مقاومت داشتم خیلی سوال داشتم

    اما کم کم فهمیدم که نه واقعا خدا سخت گیر نیست

    کل این کتاب میگه

    جایی نرو از من بخواه اینجا باش به نفعته

    تو اومدی این دنیا یه مدت لذت ببری

    نیومدی که زجر بکشی

    من از روح خودم در تو دمیدم اخه مگه میشه از عذاب دادنت خوشحال بشم

    من هیچ شرطی برای اجابت تو نذاشتم جز اینکه از من بخوای

    وفقط من رو قادر مطلق بدونی

    الان 3ساله من نزدیک به 10بار قران رو از اول به اخر وبلعکس خوندم

    والان هم دارم میخونم و این دفعه ایاتی که خیلی برام واضحه وقشنگ درکش میکنم رو یاداشت میکنم

    ونکته جالب اینجاست هربار که قران ررو میخونم

    باچیزهایی مواجه میشم که انگار اصلا ندیده بودم

    هربار جدیده هر بار تازه ست واینه که میگه این کتاب یه کتاب فرکانسیه

    وتااخر عمر هم تکراری نمیشه

    این نکته استاد خیلی برام جالب بود که گفت توی نحوه وضو گرفتن هم حتی اختلاف نظر هست چه برسه به نحوه خوندن و مابقیش

    توی قران حتی یه بار هم به نحوه خوندن نماز اشاره نکرده

    وبه پیامبر میگه پیرو ایین ابراهیم باش

    خدا دربیابان با موسی صحبت کرده در غار با پیامبر و….

    هبیچکدوم به یک شیوه نبود که بگیم در محراب صحبت کرده

    محراب هرکسی دقیقا اونجاییه که هست و اون شیوه ای که بهش ارامش میده

    من خودم شخصا وقتی میخوام ارتباط با خدا یرقرار کنم سکوت میکنم ومیخوام تنها باشم

    دیگه انقدر من هدایت خدارو به شیوه های مختلف دریافت کردم که واقعا شکی به هدایت ندارم

    ظرفم کوچیک هست اما به اندازه ظرفم هدایت دریافت کردم

    ذَٰلِکَ الْکِتَابُ لَا رَیْبَ ۛ فِیهِ ۛ هُدًى لِلْمُتَّقِینَ

    الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَیُقِیمُونَ الصَّلَاهَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنْفِقُونَ

    درپناه حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  6. -
    فهیمه رمضان نیا گفته:
    مدت عضویت: 917 روز

    سلام به بانوی شایسته ی این خانواده ی توحیدی

    و هزاران درووود به وجود پر از نور وعشقتون

    سپاسگزارم ازشما که باوجود اینهمه آگاهی و عشق اینهمه نتایج و اینهمه تغییرات فوق العاده و الگوی نمونه بودن از عمل به قوانین جهان بازهم در کنار ما که هنوز اول راهیم حضور دارین و قدم به قدم به دنبال مهاجرت به مدار بالاتر هستین

    امروز صبح که بیدارشدم به رسم اکثر اوقات اول قرآن و باز کردم و چند صفحه ای خواندم (سوره ی قصص) و با خودم گفتم کاش بتونم تا قبل از ماه رمضان یه دور کامل قرآن و بخونم و البته ترجمه ی قرآن را چون در سال هایی که در بی خبری بودم زیاد قرآن رو به زبان عربی خوندم و بجز حس آرامشی که از خواندن صوت عربیش می‌گرفتم هیچ درک دیگه ای نداشتم و وقتی ظهر اومدم سایت که گام جدید مهاجرت رو ببینم دیدم که اینجوری خدا سورپرایزم کرد و فایل دقیقا درمورد. نماز و روزه و ماه رمضان و قرآن و….

    دیگه چی بگم که باز بغض گلوی بنده رو گرفت آخه من راجع به اتفاقات سایت فایل ها هدایت ها و این توحید و یکپارچگی در قانون نمیتونم با هیچکسی حتی نزدیکترین افراد به خودم هم صحبت کنم چون اصلا باور نمیکنن و من هم خودمو در جایگاهی نمی‌بینم که واسه کسی صحبت کنم چون هنوز خیلی چیزا مونده که یاد بگیرم و باید عمل کنم تا عملکردم گواه بر حرف هام بشه

    من خانواده ی خیلی مذهبی ندارم یعنی از اول پدومادرم هیچ وقت اهل مسجد و مراسم مذهبی و این چیزا نبودن البته پدرم اصرار داشت که به این جاها بریم ولی خودش هرگز نمی‌رفت

    ولی نماز می‌خواند البته همیشه آخر وقت و باز هم اصرار داشت که ما اول وقت بخونیم

    ولی مامانم همیشه نماز می‌خواند و قرآن خیلیم قشنگ قرآن می‌خواند وحجابشم همیشه در حد نرمال بود ولی هیچ وقت تا به امروز حتی یکبارم به ما که پنج تا خواهر و برادریم نگفته که نماز بخونین یا حجاب داشته باشین همیشه میگه خدا همینقدر که به من عقل و درک داده به شما هم داده شایدم بیشتر خودتون میدونین هرجور دوست دارین و همه ی ماه رمضان هم روزه میگیرن از قدیم تا الان که نزدیک شصت سالشون هست اما خوب همون‌طور که همه می‌دونیم این شصت سال عبادت و نماز و روزه هیچ تاثیری و تغییر ی در روند زندگیشون نداشته و ما اینو واضح دیدیم

    پس خیلی راحت سخنان گهر بار استاد در مورد نماز خواندن و روزه و ارتباط با خدا باور میکنم

    و نمیتونم گاردی داشته باشم ولی برای اینکه بفهمم کدوم روش درسته برای عبادت خدا باید خودم تفکر کنم و تحقیق کنم که مدت هاست دارم همین کارم میکنم

    البته اینم بگم که من دختر خوبه ی بابام بودم چون همیشه نماز می‌خوندم و قرآن و همیشه اینو به رخ بقیه ی خواهر برادرام میکشدن متاسفانه

    ولی از وقتی که گام در مسیر آگاهی گذاشتم دیدم که بله واقعا بنده با این همه نماز خواندن و قرآن خواندن و روزه گرفتن عملا هیچ درکی از خداوند و رابطه با خدا و معنی این خم و راست شدن نداشتم

    خیلی این فایل و دوست داشتم و خیلی از سوال هام به جواب رسید البته بقیه جوابا رو باید خودم پیدا کنم

    اینجا یه چیزی راجع به نماز نوشتم ولی بعد اومدم پاکش کردم نمی‌دونم چرا گفتم سوئ برداشت نشه منکه در جایگاهی نیستم که بخوام راجع به نماز نظر بدم ولی خودم همیشه از روی ترس نماز خوندم ،ترس از اینکه خدا یه بلایی سرم بیاره ،البته الان خیلی اوضاع بهتر شده خیلی باورهام در مورد خدا عوض شده و خیلی خدارو بهتر میفهمم که خدا مارو عذاب نمیکنه بلکه عملکرد این سیستم بر طبق افکار خود من پیش می‌ره

    ولی واقعاً وقتی با دل و جون میشینم چند صفحه قرآن میخونم و به ترجمه ی آیات فکر میکنم و با آموزه هایی که از استاد آموختم اون آیه هارو با قانون تطابق میدم مو به تنم سیخ میشه و اشکیه که سرازیر میشه

    یکی از اهدافی که من دوره ی دوازده قدم رو تهیه کردم البته فقط قدم اول و دوم ، قدم های بعدی در دست اقدام هستن ،همین جلسات قرآن بود اونقدر که تو کامنت ها راجع به آگاهی های این جلسات خوندم دیگه حسابی تشنه شدم برای این آگاهی ها و خداوند هدایتم کرد به این دوره ی شگفت انگیز

    خدایا شکرت

    البته از میان همه ی کامنت ها یه چند نفری هستن که هروقت می‌خوام کامنت هاشونو بخونم جعبه ی دستمال کاغذی رو میزارم کنارم که دیگه پا نشم چون اینا با کامنت هاشونو آدمو دیوانه میکنن تا حالا تو زندگیم اینطوری به کسی حسودیم نشده بود خوشبحالشون گوارای وجودشون این همه عشقبازی با رب العالمین روزی هزار بار از خدا می‌خوام که این نور و روشنی رو به قلب من و تک تک انسان هایی که آماده ی دریافتش هستن بباره

    سعیده جان شهریاری خواهر توحیدی من

    و آقای امیری و آقای ابراهیم خسروی این سه نفر فوق‌العاده هستن همینجا ازشون سپاسگزاری میکنم بابت تک تک جمله هایی که از عمق جانشون به این مکان مخابره میکنن و خدارو شکر میکنم بابت چنین دوستان عزیزی که باعث افتخار هستن و اونقدر ازشون یاد گرفتم و انگیزه گرفتم برای تدبر در قرآن و انس با قرآن و رابطه ی قشنگتر با معبود زیبایم که هرگز فراموش نمیکنم

    و سپاسگزارم از استاد عزیزم پدر معنوی و مهربانم بابت آگاهی های نابی که به ما آموزش میدن و این فایل های گرانبها

    حالا تصمیم من در این گام برای مهاجرت به مدار بالاتر ….

    خواندن ترجمه ی قرآن از اولین سوره تا آخر در مدت زمان چهل روزه

    برای بهتر فهمیدن خط قرمز های خداوند سرچ کلمه ی عذاب در آیات و اینکه بتونم مثل دوستان عزیزی که گفتم هر آنچه که درک کردم تو سایت به اشتراک بزارم

    و گوش دادن به فایل های جلسات قرآنی قدم یک و دو

    و اینکه روزانه بابت هر کار کوچکی از خداوند هدایت بخوام تا این روند در همه ی زندگی ام جریان پیدا کند

    در پناه حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 23 رای:
    • -
      سعیده شهریاری گفته:
      مدت عضویت: 1287 روز

      دمت گرم دختر :)))) نمیدونی چقدر من به اون دستمال کاغذی خندیدم:)))) عاااالی بود:)))

      عااااششششقتم!مرررسی از محبتت،مرسی از قلبت روشنت،مرسی از عشقی که فرستادی،مرسی از تحسینت.

      دعا میکنم نوری که برام فرستادی،چهل چراغ بشه و برگرده سمتت و تموووم زندگیت رو به نور خدا روشن کنه…

      راستی سلااام و‌بوس به کله ت!

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  7. -
    سعید صادق زاده گفته:
    مدت عضویت: 1173 روز

    سلام به استاد عزیز

    سلام به دوستان خوب خودم

    واقعا این جلسه و این توضیحات برای من خیلی خیلی ارزشمند بود

    می دانم که همه چیز در دستهای من ات

    این من هستم که با افکار و باورهای خودم می توانم زندگی اکنون و فردای خودم را بسازم

    من خودم خالق زندگی خودم هستم

    هر جور که فکر کنم همان برای من رقم می خورد

    چقدر عالی و فوق العاده بود وقتی که من با ساخت باورهای خوب

    با ساخت اصولی مسیر و هدف خودم توانستم به راحتی و اسانی به جلو بروم و همه چیز برای من به بهترین شکل و حال ممکن رقم خورد

    اکنون خدای خودم را به بهترین شکل و حال ممکن قبول دارم و با او به بهترین درجات و فکرها رسیده ام

    من خودم با خدای یک رفیق فوق العاده هستم

    من خودم با خدای خودم به حدی رشد و پیشرفت کرده ام که به راحتی با او صحبت می کنم

    با او رفیق هستم

    با او دوست هستم

    می دانم وقتی از او بخواهم او به راحتی و آسانی به من می دهد

    خدای من مثل همیشه در کنار من است و برای من واقعا سودمند بوده است

    اکنون به راحتی با او صحبت می کنم

    به آسانی خودم و کارهای خودم را به دست او می سپارم

    اکنون از او می خواهم و او در بهترین شرایط و حال ممکن به من می دهد

    می دانم هرچه بیشتر از او بخواهم او بهتر و راحت تر به من می دهد

    می دانم هر چه از او بخواهم او در بهترین شرایط و زمان و حال ممکن به من می دهد

    خدای من همیشه برای من کم نمی گذارد

    او بهترین و برترین قدرت در این جهان است

    ممنونم از استاد عزیز که باز من را به این راه پر از حس و حال خوب راهنمایی کرد

    سپاس از خدای مهربانی ها

    سپاس از خدای هدایتگر خوب خودم

    سپاس از خدای فراوانی ها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  8. -
    محیا احمدآبادی گفته:
    مدت عضویت: 1039 روز

    سلام استاد عزیزم و مریم جان عزیزم

    درود بر همه ی دوستان مهربانم

    من تصمیم دارم که به هر آنچه که می‌خواهم در این جهان برسم

    و دوست دارم تا زمانی که زنده هستم عالی زندگی کنم و لذت ببرم بدون هیچ وابستگی و ناراحتی

    وحتی دلم می‌خواهد انقدر رشد درونی کنم که به انسان ها هم کمک کنم حتی و به آنها بگویم می‌شود در هر شرایطی می‌شود زندگی خود را خلق کرد و انجوری که دوست دارید با آن افرادی که دوست دارید و می‌شود و می‌شود

    اما نمی‌دانم این مستلزم یاد گیری چه دوره ایست؟؟؟

    منی که می‌خواهم در همه ی جنبه های زندگیم پیشرفت کنم علل خصوص رو شخصیت متکی به خود بودن را حل کنم تا در زندگی ام به عشق حقیقی برسم و با شخص دلخواهم به زندگی پر از عشق دست پیدا کنم؟

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  9. -
    سمیه زحمتکش گفته:
    مدت عضویت: 1624 روز

    به نام خداوند بخشاینده مهربان

    خدای قانونمندم،عاشق قانون های ثابت و عادلانه است هستم .

    خدای قدرتمندم،عاشق قربانت وکلماتت هستم که با خواندن هرروز یه سوره از آن ،ارزشمندی ات را درک می کنم .

    خدای بزرگم ،عاشق خدا بودنت هستم که مارا خلق کردی ودر زمین به پهناوری قرار دادی تا لذت ببرم وهدایتم می کنی .

    ای جانم ،که روح و جانم از توست ،مرا هدایت کن به سمت خوبی ها وخوبان .

    مارا به راه راست هدایت فرما

    راه کسانی که به ایشان نعمت داده ای

    نه راه کسانی که به آنها غضب کردهای ونه گمراهان

    چقدر امروز به لطف خدا حال واحساس عالی دارم ،مخصوصا با این فایل قلبم همش تایید می کرد وگویی از قبل این آگاهی را داشتم وداره یادآوری میشه برام

    خدارا شکرکه هدایتم کردی به گام 5پروژه مهاجرت به مدار بالاتر

    نکات کلیدی گام 5

    1- من بارها و بارها گفتم که خداوند یک سیستم است که هرجور که هستی وهرفرکانسی را بهش می دهی ،به شکل همون در میاد جهان اطرافت

    خداوند همه چیز هست وواکنش نشان میده به افکارشما.

    2-به قول قرآن هوالظاهر ،هوالباطن ،هو الااول ،هوالاخر،اون همه چیز است ظاهر و باطن اول واخروبالا وپایین وچپ وراست .

    ولی واکنش میده به اون چیزی که تو هستی

    یک چیزی مثل آب که تو شکل ظرفی که تو ایجادش می‌کنی به اون شکل در می آید .

    3-حالا تو باور کنی رزاق بودنش را رزاق است ،وهاب بودنش را وهاب است،ربوبیتش را رب است،قدرتش را باور کنی .

    هرچیزیش را باور کنی ،همون است .

    4 – من از هیچ کسی در رابطه با ارتباط با خدا از هیچ کسی تقلید نکرده و نخواهم کرد ،خودتون مسیر را پیدا کنید .

    مثل اینکه اصلا بگی ،من میخواهم ببینم یکی چه جوری لذت می بره از آب خوردن ،من یاد بگیرم همون جوری لذت ببرم ،مگه میشه اینها را الگو گرفت،اینها یه چیز درونی است

    5-در مورد مسائل دینی ،این مسائل با تفکر باید انسان برسدبهش ،نه با تقلید .

    من سالها فکر کردم که اصلا خدا را درک کنم ،رابطه ام را باخدا ایجاد کنم ،من به شکل خودم عمل می کنم ،فکر کردم وبهش رسیدم .

    6-اکر فکر کنی بهش برسی خیلی بهتر از این است که یه مسیری ،یه راهی ،یه روشی را بدون فکر حتی به زعم اینکه اون روش درست است ،ولی بدون فکر مثل ربات بخواهی عمل کنی ،انجامش بدهی وبگی چون بقیه این کار را میکنند من هم این کار را بکنم .

    7-هرپقتمبری به شیوه خودش عمل می‌کرده و عبادت می کرده،رابطه شما با خداوند یه رابطه کاملا شخصی است .

    8-می خواهید بدانید خط قرمزهای قرآن چیه ،بروید آیه های عذاب را بخوانید .

    9-قبل از همه باید کل قرآن را خوانده باشی ،به کلیت داستان آشنا شده باشی ،حالا برای یه سری جزئیات وشک وشبهه ها ،از نرم افزار ها استفاده کنی .

    10-اگر برات مهم است ودربه در جوابش هستی وقت بزار بخونش ،با هر ترجمه ای که اون قرآن را بخوانی ،عقلت منطقش را درک میکند وکلیتش را درک می کند .

    11-اون کتاب بهت میگه اصل داستان چیه ،واصل چیه وفرع چیه .

    12-خودت برو بخوان، این کتاب که هزار و چهارصد سال است که تغییر نکرده

    13-یه خدایی هست کل جهان را خلق کرده ویک کتاب داده بیرون که مطمئنی ،دخل و تصرفی در آن نبوده و کلام خودش هم هست .

    14-وقتی خودت کتاب را بخوانی ،بگی ما کلیت را گرفتیم وخودم بهش رسیدم وفکر کردم وخواندم وبارها و بارها تجزیه و تحلیل کردم وشکی در آن نیست .

    15-خودت فکر می‌کنی ،خودت تعقلمیکنی وهداین می شوی اگر خودت بخواهی که هدایت بشوی ،هدایت می شوی .

    16-وقتی ذهنمان را از باورهای گذشتگان پاک کند قوانین وخدا را درست تر در ک می کنیم .

    17-ما ده ها هزاران سال است که بمباران شدیدم،با باورهایی در مورد دین ودر هر دوره ای باورهایی را القا کرده به افراد .

    18-وقتی ذهنمون را پاک کنیم ومیگیم خدایا خودت مارا هدایت کن ،تو همه قسمت های زندگیم ، اون وقت ما را هدایت می‌کند .

    وقتی با نگاه پاک‌به جهان نگاه می کنیم واز خدا می خواهی هدایتت کند ،چیز هایی را میبینی که قبلاً نمی دیدی .

    حوزه وسیعی از دید راپیدا می کنی که قبلاً نداشتی.

    19-کسی که با پیش داوری می خواهد برود سراغ قرآن ،احتمالا گمراه می شود وفقط می خواهد همونی که پذیرفته، را ببیند .

    20-به تعداد انسان های روی زمین راه هست برای رسیدن به خدا

    21-نگاه صفر ویک به خداوند داشتن اصلا توی قرآن نیست .

    22-خداوند را مهربان ببینید ،رزاق ببینید ،وهاب ببینید ،وسیع ببینید ،بخشنده ببینید ،خداوند را هدایتگر ببینید ،خداوند را انرژی ببینید .

    همواره با شماست وانرژی که ازش شکل گرفتید ،انرژیی که جهانتون را دارید تجربه می کنید وهم چیزی که دارید تجربه می‌کنید همون خداوند است و همون انرژی است.

    23-خداوند به شما وصل است ،توی وجود شما بوده و هست ودراینده هم خواهد بود و هیچ وقت رابطه شما با خداوند قطع نمیشه ،هیچ وقت شما را رها نمی کنه .

    اون خود شماست ،ضما خود خداوندی ،همه چیز همونه .

    24-از خداوند بخواهیم که خدایا خودت مارا هدایت کن واگر بادل پاک وبا تمام وجود بخواهی هدایت بشوی ،نه فقط در مورد قرآن ،در مورد ثروت ،در مورد سلامتی ،درمورد مسافرت ،

    این هدایت در هر لحظه در دسترس ماست ،اگر ما باورش کنیم .

    25-خداوند گفته ما کتاب را آسان کردیم،ایا کسی است که تعقل کند؟

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    مریم درویشی گفته:
    مدت عضویت: 2851 روز

    به نام خدا

    سلام به استاد عباسمنش عزیز ،استاد توی این سری فایلها یه برقی یه شجاعتی هست توی چشماتون منو یاد این انیمه ها میندازه

    گام 5 – رابطه درونی با خداوند با تفکر ایجاد میشود نه با تقلید

    یادم روزهای اولی که داشتم فایلتهاتون میدیدم در اوردم به مادرم گفتم مامان این عباسمنش فکر کنم سنی باشه

    نمیدونم چرا این برداشت کردم حسم میگه از روی ظاهرتون ولی ظاهرتون که یه مرد بدون ریش و سیبل بود

    شما از خدا بیشتر حرف میزدی نمیدیدم از اماما صحبت کنی حتی از پیامبر

    شاید اینکه از خدا زیاد صحبت میکردی و یه گوشه کار هم فلش میزدی به پیامبر باعث شد که این برداشت کنم

    چون شنیده بودم که اهل سنت خیلی بیشتر به از پیامبر میگن و این برعکس چیزی بود که توی اهل شیعه هست، یعنی تا دلت بخواد اهل خانواده پیامبر روی زبونمون بود تا خود پیامبر

    خلاصه این مقایسه ها باعث شده این برداشت کنم

    اما استاد میدونی ولی خیلی سریع از اونچه که فکرش کنم وارد مسائل اینکه شما کی هستی یا دینت چیه یا اهل سنت هستی یا شیعه و…

    به مسیرت ایمان آوردم

    اونقدر اماده بودم برای پذیرش حرفهای شما

    که وقتی میگفتی اصل خدا و داستان اصلی زندگی ما اینه من به حرفهاتون گوش میدادم و عمل میکردم

    عمل میکردم منظورم این بود متعهد شدن برای کنترل ورودی های ذهن از همون اول برای من به وجود اومد

    چند هفته از مدرسه گذشته بود و من مقاومت داشتم برم مدرسه چون با خودم میگفتم نمیتونم اونجا ورودی هامو کنترل کنم نمیرسم

    این مسیر اولویت اولم قرار داده بودم ولی درک نمیکردم که وقتی این اصل الویت قرار بدی به همه چیز میرسی

    ولی مقاومت کنار گذاشتم و رفتم مدرسه.

    اونقدر اماده بودم حرفاتون بپذیرم که نمازم میخوندم روزه ام گرفتم حجابم همون قبلی بود و هیچ وقت حس نکردم این حرفها ممکنه ارتباط بین من خدا رو که این شکل انجام میدادم کم کنه اصلا در صلح بودم

    اصلا در صلح ترین بودم

    با ادمهای اطرافم هم که مذهبی بودن در صلح بودم

    اما مسیر اشتباهم از اونجا شروع شد که از یه جایی به بعد بدون تفکر شکل عبادت شما رو اصل قرار دادم

    نمیدونستم برای چی اینکار میکنم دیگه نماز نخوندم دیگه روزه نگرفتم دیگه غسل نکردم میفهمیدم یه چیزی ایراد داره ولی نمیفهمیدم

    چون اگر قبلا از اینور افتاده بودم اینبار از اونور افتاده بودم و شرایط زندگیم هر روز بد بدتر میشد

    من میدونم چرا با این فایل برخورد داشتم

    من نمیدونستم امروز قراره این فایل در مورد نماز و تقلید و تفکر باشه ولی روزها قبل توی حالی بودم که حالم بهم میخورد از خودم با خودم میگفتم تو برای یه آرایشگاه یه فست فودی یه رستوران یه مغازه یه.. از همه میپرسی تحقیق میکنی سرچ میکنی میخوای بهترین پیدا کنی

    بعد در مورد دینت در مورد افکار بنیادینی که در مورد خدا بهت گفتن هیچ کاری نکردی، انتخابی نداشتی

    بهت گفتن تو پذیرفتی

    و خدا میدونه تغییر این افکار چه تغییراتی در وجودم ایجاد کنه

    من این دین این کتاب این خدا خودم انتخاب نکردم

    چطور برای بقیه چیزا مثل رنگ کاغذ دیواری اتاقت

    مثل اینه اتاقت و…

    میخوای خودت انتخاب کنی ناراحت میشی اگر اگر جای تو انتخاب کنه

    بعد چطور اجازه دادی دیگران برای تو دینت خداتو انتخاب کنن

    حالم بهم خورد از اینکه خودم انتخاب نکردم دینمو که خدام چی باشه

    بر این اساس که اسلام شیعه بهترین دین

    ولی چه فایده وقتی خودم اونو انتخاب نکردم

    استادممنونم که با شجاعت گفتید اونجایی که من الگوی خوبی نمیتونم براتون باشم منو الگو قرار ندید

    ممنونم گفتید که از این ور پل نیوفتید

    پریروز پدرم مادرم یا 4 نفر به اسم عالم دین یا مردم به من گفته بودن و من بدون فکر پذیرفته بودم

    دیروز عباسمنش و شاگرداش به من گفته بودن و من بدون فکر پذیرفته بودم

    و امروز میخوام با فکر و انتخاب خودم کنم مسیر خودم انتخاب کنم

    هرچند استاد میدونم شما تقصیر ندارید این من بودم که اون تایم از اون ور پل افتاده بودم و امروز نتیجه ناآگاهیم دارم میبینم اینکه برای خودم زندگی نمیکنم و از زندگی خودم راضی نیستم و حالم با خودم خوب نیست چون هیچ چیز این زندگی خودم انتخاب نکردم بایدم حالم خوب نباشه

    در مورد ایه های عذاب استاد من چند هفته پیش هر روز صبح توی پارک این کلمه سرچ میکردم و کلی برداشت را یادداشت کردم

    و چندین چند صحفه ایات نوشتم

    اما به خاطر این پیش فرض هایی که داشتم از خدا احساس عذاب وجدانم نذاشت بیشتر ادامه بدم، احساس میکردم دارم بیشتر تمرکز میکردم روی عذاب وجدانی که درونم هست تا امرزش مهربانی خداوند.

    ایات عذاب بیشتر در مورد کافرین، مشرکین کسانی که غیر خدا رو جای خدا میذاشتن بود

    در بین این ایات یه جایی خدا به مسیح میگه تو به مردم گفتی که منو و مادرم رو بپرسید به جای خدا و مسیح میگه خدایا از درونم من اگاهی که چنین نگفتم

    قبل ایات با ریشه عذب، ایات با ریشه توب رو سرچ داشتم

    که خدا میگه اگر توبه کنند و عمل صالح انجام بدن خدا میبخشه

    چطور میشه یه کتاب نخونده بخوای بری امتحانشو بدی

    یه کتاب معلم درسم بده تو باید بری بخونیش تا امتحانشو بتونی بدی

    و میدونی حتی اگر معلم بگه ولی این بایدی خوندش

    اما در مورد قران اینجور نیستم

    این کتاب معلم درس داده ولی نخوندمش

    بد تر اون یه معلم نبوده هزار یک معلم داشتم که هر کدوم هم نخونده معلم این کتاب شدن و تلاش کردن به من یاد بدن

    چند شب پیش بخاطر همین موضوع و صحبتهای درونی خودم حس ناجالبی داشتم از این چیزی که هستم سریع لباسم پوشیدم و از اتاقم اومده بیرون که برم پارک بدوم

    همون لحظه مادرم پرسید کجا میخوای بری و من چیزی نگفتم

    از این خستم که یه عده ای کردم خدا و خودم موظف کردم بهشون جواب پس بدم

    بعدش شروع کرد به اینکه اره شما فلانید نماز نمیخونید و روزه نمیگیرید اگه یکی اومد خواستگاری بگم دخترام نماز نمیخونن ؟من برام سخته اونوقت با یه پسری که مشروب خور و اهل دو دم و فلانه ازدواج میکنید

    من سریع اسنپ گرفتم و رفتم

    داشتم میدویدم یهو یه چیزی توی ذهنم اومد گفت یعنی من الان که نماز نمیخونم اهل دود و دم و مشروب و فلانم…

    بعد خندمممم گرفت گفتم خدا این چی میگه

    یعنی یکم فکر لازمه ها

    توی این یکسال خورده یا خونه ورزش میکردم یا باشگاه ورزش میکردم یا پارک ورزش میکردم

    زندگی من به پارک یا باشگاه خلاصه شده توی این مدت بعد من کجا توی مدت مشروب خور شدم

    کجا دنبال هوس های زود گذر بودم

    کجا هرشب مهمونی بودم

    کجا ؟

    من که حتی وقتی مادرم و دوستاش میان و قلیون میکشن یه بار بود به دوستش گفتم اگه میشه برید بیرون بکشید طرف قهر کرد رفت خبرش رسید که ناراحت شده

    بعد از اون موقع وقتی میاد بیرون قلیون میکشن

    حتی یه بار به مادر بزرگمم که دیگه مبنع گسترش قلیون هست و همه ازس الگو میگیرن هم گفتم اذیت میشم و ایشون رفت بیرون توی حیاط

    بعضی جاها نمیگم احساس میکنم گفتنش و تذکر دادنش توجهمو میبره روی ناخواسته

    با تمام تفاسیر نماز نخوندن من باعث نشده من از مسیر اهدافم دست بکشم

    باعث نشده من برم دنبال این سرگرمی های پوچ

    حتی یادمه پارسال شب یلدا من تنهایی رفتم کافه ای از قبل رزرو کردم توسط یه تور

    بعد اونجا هیچ کسم نمیشناختم

    وقتی برگشتم با خودم گفتم اینجا چی بود

    همه دنبال لینک شدن و امار گرفتن از هم بودن

    که این پسره با اون دختره لینک و برعکس

    همونجا گفتم دیگه پامم نمیذارم

    بابا اومدیم دو دقیقه حال خوب داشته باشیم در کنارهم

    نه برو بر نگاه کنیم بعدم دنبال دوس شدن باشیم

    اون تایم دویدنم خندم میومد که مادرمممم چه جوری از اینده من برداشت کرده بر چه اساس..

    الله اعلم.

    اون شب به خدا گفتم کتاب چگونه فکر خدا را بخوانیم برام سنگین بارها رفتم سمتش

    دوره راهنمای عملی جلسه 7 و9 و 10 را بارها ماه پیش گوش دادم البته بیشتر جلسه 7

    هر روز چندبار چندین نشونه هم دیدم از این جلسه ولی پروژه، پروژه سنگینی هست برام باید استپ بای استپ بیام جلو بخاطر همین دیگه به گوش دادن اون جلسات ادامه ندادم

    یادم اولین بار که دوره راهنمایی و جلسه 10 گوش میدادم بعد از یکم کار کردن روی این جلسه دوباره فلش بک زدم روش و نوشتم این قانون و مخصوصا جلسه 10 فراره مریم باید بیشتر گوشش بدی و من الان بعد از چندسال که از اولین باری که این دوره رو گوش دادم میگذره میفهمم واقعا فراره اصلا لامصب این داستان توی لایه های وجودی باید همیشه کار کنی

    اما برای من که مدتها یاد گرفته بودم خودم انتخاب نکنم و تقلید کنم حتی از شخصی به اسم عباسمنش سخته برداشتن اولین قدم

    ایده ای که به ذهنم میاد اینکه قران از اول شروع کنم به خوندن روزی چند صحفه

    بی طرفانه.

    ممنونم که کامنتم را مطالعه کردید

    با ایمان

    مریم درویشی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای: