مصاحبه با استاد | رابطه درونی با خداوند، با "تفکر" ایجاد می شود نه با تقلید - صفحه 75
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2018/06/abasmanesh-3.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2025-01-05 06:59:552025-01-07 05:28:28مصاحبه با استاد | رابطه درونی با خداوند، با “تفکر” ایجاد می شود نه با تقلیدشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام الله هیچ آداب و تربیتی مجوی/هر چه دل تنگ میخواهد بگوی آگاهیهای این فایل برای من:اینکه لازم نیست برای رابطه با خداوند از کسی الگو بگیرم به هر روشی که لذت میبرم با خداوند رابطه برقرار کنم و اینکه ارتباط چطور باشه وضو چطور باشه و… دیگر مسائل،همش حاشیه است اصل چیز دیگه ای،و برای رسیدن به اصل به تعداد انسانهای روی کره زمین راه و روش وجود داره. و تصمیم مطالعه قرآن بدون پیش داوری من سالهاست قرآن نخوندم چرا؟چون میگفتم خیلی پیچیده است و من هیچی نمیفهمم چرا کار بیخود بکنم ولی الان فهمیدم که خدا گفته ما قرآن را ساده کردیم و قرآن سلیسه،ولی من به خاطر سختیش تا حالا مقاومت داشتم و برای اجرای تصمیم میخوام نرم افزار جامع و تفاسیر نور نصب کنم و هر روز یه تایم مشخصی به مطالعه بپردازم انشاالله
سلام استاد بزرگوار و گرامیم خدا کنه همیشه خوشحال و تندرست باشید.
چند روزی میشه مادرم میگه خیلی وقت میشه شماها نماز نمی خونید بخصوص امشب به من گفت تو چرا نماز نمی خونی تو که سر دسته همه بودی به نماز چرا نماز نمی خونی همیشه بهش می گفتم روش نماز خوندن من متفاوته مادر باز هم امشب من این حروف تکرار کردم که مادر شاید شما پنج وقت نماز می خوانید اما من همیشه نماز می خوانم شاید از دید شما بی نماز از خدا به دور باشم ولی من اکثر اوقات مصروف هم صحبتی با خدایم هستم حین ظرف شستن لباس شستن دوش گرفتن تو خیابان و خلاصه همه جا، به مادرم گفتم فقط روش نماز من متفاوته بهش گفتم همین امروز زیر دوش نعمت های زندگیم رو مرور می کردم و از خدایم سپاس گزاری می کردم و با خدایم صحبت و حال می کردم.
نماز یعنی توجه
نمازی که در او فکر و توجهی نباشه احساسی هم نیست احساسی که نباشی نتیجه ای هم نداره
چه نکته مهمی رو استاد اشاره کردین که من باید عملیش کنم ( اگر شما قرآن رو بدون در نظر داشتن معانی داخل قوس ها و پرانتز ها بخوانید به معنایی کلیش پی می برید )
و باید من ازین پس به صورت جدی تر تمام آن چه را که قبلا از پدر و جامعه دینی از قرآن شنیدم کنار بگذارم و قرآن رو بخونم می دانم که طبق قانون جهان هدایت میشم.
بسم الله الرحمن الرحیم
وَ ما خَلَقْنَا السَّماءَ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَیْنَهُما باطِلًا ذلِکَ ظَنُّ الَّذِینَ کَفَرُوا فَوَیْلٌ لِلَّذِینَ کَفَرُوا مِنَ النَّارِ «27»
و ما آسمان و زمین و آن چه را میان آنهاست بیهوده نیافریدیم، این، پندار کسانى است که کفر ورزیدند، پس واى از آتش (دوزخ) بر کسانى که کافر شدند!
أَمْ نَجْعَلُ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ کَالْمُفْسِدِینَ فِی الْأَرْضِ أَمْ نَجْعَلُ الْمُتَّقِینَ کَالْفُجَّارِ «28»
آیا کسانى را که ایمان آورده و کارهاى شایسته کردهاند همانند فسادگران در زمین قرار مىدهیم، یا اهل تقوا را مانند بدکاران قرار مىدهیم؟
کِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَیْکَ مُبارَکٌ لِیَدَّبَّرُوا آیاتِهِ وَ لِیَتَذَکَّرَ أُولُوا الْأَلْبابِ «29» سوره ص
(این) کتاب مبارکى است که به سوى تو فرو فرستادیم تا در آیات آن تدبّر کنند و خردمندان پند گیرند.
================================
سلام به دو استاد عزیز و دوستان نازنینم
هر شب و هر روزتون بخیر و نیکی باد
گام 5 پروژه مهاجرت به مدار بالاتر
رابطه درونی با خداوند، با “تفکر” ایجاد میشود نه با تقلید
خداوند یک سیستمه، که به افکار ما واکنش نشون میده، هر جوری هستیم و هر فرکانسی بش بدیم، جهان اطرافمون به شکل همون در میاد
خداوند همه چی هست، ظاهر و باطن و اول و آخر و… ولی واکنش نشون میده به اون چیزی که ما هستیم
یک چیزی مثل آب که بشکل ظرفی که ما براش انتخاب کردیم به همون شکل در میاد
رزاق بودنشو باور کنیم، رزاقه
وهاب بودنشو باور کنیم، وهابه
ربوبیتشو باور کنیم، ربه
هر ویژگیشو باور کنیم همونه
خدایا شکرت چقدر دونستن و درک همین موضوع انقلابی در باورهای من ایجاد کرد و جهان منو بکلی عوض کرد
چقدر تکلیفمون روشن و زندگی راحت تر میشه اگر بدونیم خداوند سیستمی عمل می کنه
———-
در مورد تقلید راستش من قبلاً هم که تقلید می کردم با این نگرش بود که به متخصص مربوطه مراجعه می کنیم، همونطور که در موارد پزشکی به پزشک مراجعه می کنیم و نظر اونو درست می دونیم؛ و منطقی بنظر میاد
و اتفاقاً اولین مسئله ای که توی رساله توضیح المسائل اومده اینه که هیچ مسلمانی نمی تواند در اصول دین(توحید- نبوت- معاد) تقلید نماید، بلکه باید آنها را از روی دلیل به فراخور حال خویش بداند
یعنی در مسائل اعتقادی که اصل و اساس دینه نباید کورکورانه تقلید کنیم باید خودمون و با دلیل به شناخت رسیده باشیم
——–
قوربون استادم که اینقدر روراست و بی ادعاست که میگه
اگر فکر می کنید من الگوی مناسبی نیستم اصلاً قرار نیست از من الگو بگیرید، یه جاهایی که بدردتون میخوره الگو بگیرید از من
بخاطر همینه که فاتح دلها شده
در مورد این مطلب که پیامبر ما مثل حضرت موسی یا حضرت عیسی عبادت نمی کرده؛ میخوام اینو بگم که درسته که پیامبران مثل هم عبادت نمی کردن ولی پیروان هر پیامبری به روش واحدی عبادت می کردن، به روش پیامبر خودشون نماز می خوندن،مسلمانان در زمان پیامبر همگی به روش پیامبر اسلام نماز می خوندن و عبادت میکردن
هنوزم با اینکه چند دسته شدن روش عبادتشون با درصد زیادی مثل همدیگه است
پیامبر ما به احتمال نزدیک به یقین از مهر در نماز استفاده نمی کرده، پیشونیشو روی خاک میزاشته
و قطعاً دستشو روی سینه قرار نمیداده، چون دست روی سینه گذاشتن در زمانی که عمر خلیفه بود باب شد، اونم به تقلید از ایرانیها که در برابر پادشاهشون دستشونو بحالت احترام رو سینه میزاشتن
————-
من این مصاحبه استاد رو چند سال پیش شنیده بودم، و رفتم در قرآن در مورد آیاتی که مربوط به نماز بود سرچ کردم، و برای دخترم یاسمن تو واتس اپ فرستادم، و دوست دارم همونو اینجا هم کپی کنم
قبلاً از استاد عزیزم عذرخواهی می کنم که اسمشو بدون پیشوند استاد آوردم
—————————————————————————————-
یاسی جان سلام
من راجع به نماز و آیه های مربوط به نماز در قرآن بررسی هایی کردم و یادداشتی نوشتم که دوست دارم با شما به اشتراک بزارم
ازشما خواهش میکنم با دقت و تفکر مطالعه ش کنی
کیفیت نماز در قرآن بیان نشده،همونطور که چگونگی خیلی چیزهای دیگه هم مثل زکات و حج بیان نشده یا مثلا” نحوه وضو و تیمم گفته شده ولی کیفیت غسل بیان نشده و بنظرم این سوال درستی نیست که بگیم (چرا کیفیت روزه اومده چرا کیفیت وضو اومده کیفیت نماز اهمیتش کمتر از وضو بوده؟چرا نیومده) یا (چرا کیفیت وضو و تیمم اومده اما کیفیت غسل نیومده) این سوال ها موقعی درست بود که خدا قرآن رو بصورت محض نازل کرده بود،در صورتیکه خدا وظیفه تبیین رو بر عهده پیامبر قرار داده:
آیه 44 سوره نحل: وانزلنا الیک الذکر (لِتُبَیّنَ)للناس ما نُزِّل اِلَیهِم-وقرآن رابسوی تو فرستادیم تا برای مردم آنچه رابرای آنان فرستاده شده (بیان کنی)
به نظر من آیه های نماز (که هرکدام به موردی از نماز اشاره کرده)در مجموع ما رو به همین نحوه نماز می رسونه که پیامبر ما هم به همین شکل انجام می داده و همه مسلمان ها هم به همین شکل اقامه می کنند.
1-آیه 43 سوره بقره:واَقیموا الصلات و آتوا الزکات و (ارکعوا) مع الراکعین- ونماز را به پا دارید و زکات بپردازید و همراه رکوع کنندگان (رکوع کنید)-اشاره به رکوع در نماز
2-آیه 238 سوره بقره:حافظوا علی الصَلَوات والصلات الوسطی…-بر نمازها و نماز میانه محافظت کنید(چندتا بودن نمازها)
3-آیه 43 سوره نساء:یا ایها الذین آمنوا لا تقربوا الصلات و انتم سُکاری حتی تعلموا (ما تقولون)-ای مومنان در حالیکه مستید به نماز نزدیک نشوید تا بدانید (چه می گویید)-(گفتار و نه فقط توجه)
4-آیه 101 سوره نساء:واِذا ضربتم فی الارض فلیس علیکم جناح ان (تقصروا) من الصلات…-وهنگامی که در زمین سفر می کنید بر شما باکی نیست که از نماز بکاهید(کم کردن رکعت های نماز)
اگر معنی کلمه صلات رو(توجه)بگیریم،با این آیه جور در نمیاد
5-آیه 102 سوره نساء:واذا کنت فیهم فَاَقَمتَ لهم الصلات فَلتَقُم طائفه منهم معک ولیاخذوا اسلحتهم فاِذاسجدوا ….-وهنگامی که در میان مومنان باشی و برای آنان اقامه نماز (جماعت)کنی باید گروهی از آنها همراه تو به نماز بایستند در حالیکه به اسلحه های خود مسلح باشند و چون (سجده کردند)…-اشاره به سجده در نماز
6-آیه 103 سوره نساء:…ان الصلات کانت علی المومنین کتاباًموقوتا-همانا نماز همواره در اوقاتی مشخص وظیفه ای مقرر ولازم بر مومنان است-وجوب نماز در اوقات مشخص
7-آیه 6 سوره مائده: یا ایها الذین آمنوا اذا (قُمتُم) الی الصلات ….-ای مومنان هنگامی که برای نماز (بر می خیزید)-برخواستن و انجام فیزیکی و نه فقط توجه
8-آیه 114 سوره هود: و اَقِمِ الصلات (طَرَفَیِ النهار و زُلَفاً من اللیل) …-و نماز را در (دو طرف روز و ساعات نخستین شب) به پا دار…-اشاره به وقت و دفعات نماز
9-آیه 78 سوره اسراء:اَقِمِ الصلات (لِدُلوک الشمس الی غَسَقِ اللیل و قرآن الفجر) …- نماز را (از زوال خورشید تا نهایت تاریکی شب بر پا دار و نماز صبح را…-اشاره به اوقات نماز
10-آیه 110 سوره اسراء:و لا ( تجهر بصلاتک و لا تُخافِت بِها وابتَغِ بین ذلک سَبیلا-و نمازت را (با صدای بلند و نیز با صدای آهسته مخوان) و میان این دو راهی میانه بجوی – اشاره به خواندن نماز با صداست و نه فقط توجه
11-آیه 58 سوره نور: یا ایها الذین آمنوا لِیَستَاذِنکم الذین ملکت اَیمانکم و الذین لم یبلغوا الحُلُمَ منکم ثلاث مرات من قبل( صلات الفجر) و حین تضعون ثیابکم من الظهیره و من بعد ( صلات العشاء)…- اشاره به اوقات مشخص نماز
در جلسه هفتم قدم دوم هم عباسمنش در توضیح اقامه صلات میگه (یکی از راه های بسیار خوب توجه کردن به خداوند همون روشیه که پیامبر نماز می خونده،یکی از بهترین راه هاش همونه من نمی خوام بگم که نماز اون نیست من می خوام بگم نماز مفهوم خیلی بزرگتری از اونه اون یکی از روشهاشه)
چیزی که من فهمیدم اینه که روش درست نماز قطعاً همون روش پیامبره که نماز خوندن همراه با توجه و درک و اتصال به خداونده.به خاطر همین هم در قرآن اقامه نماز اومده و نه خوندن نماز
حتی اگر هم فرض کنیم که این یکی از بهترین روشها باشه آیا بهتر نیست که ما هم به همون روشی که پیامبر ما و صاحب این رسالت نماز می خونده ( که قطعاًبهتر ازهر کسی روش درست نماز خوندنو تشخیص میداده) ما هم به همون روش بخونیم؟
در این صورت چه روشها متعدد باشه و چه منحصر به همین شکل،ما روش درست رو بکار بردیم وضرری نمی کنیم
از خدای مهربان می خوام که همه ما رو به راه مستقیم هدایت کنه
—————————————————————————————-
برای تمرین این گام هم میخوام دوباره کتاب چگونه فکر خدا را بخوانیم رو مطالعه کنم
و دوره راهنمای عملی دستیابی به رویاها رو از سایت خریداری کنم تا بتونم جلسات 9 و 10 رو گوش کنم
خدا رو شکر می کنم برای این صلاتم
تا درودی دیگر بدرود
عالی بود دوست عزیز وممنون که با ایات متعدد نحوه نماز به روش پیامبر روتوضیح دادین بسیار استفاده کردم و تحسینتون میکنم برای این حد از درک وتفهم قران موفق باشید و ممنون از این سایت الهی واستاد عزیز و مریم جان که باعث وبانی این قدمهای پیروز شدن
سلام بشما دوست عزیزم
سپاسگزارم از پاسختون خدا رو شکر که کامنتم مفید بوده
ممنونم از لطف و تحسینتون
چقدر خوبه که در این سایت مقدس همه همدیگه رو تحسین می کنیم، از رشد و پیشرفت دوستانمون خوشحال میشیم، هم به همدیگه انگیزه میدیم و هم انگیزه میگیریم از نتایج دوستانمون، بقول مریم جان همه اش سوده و سوده و سود خدا رو صد هزار مرتبه شکر
هدیه من به شما آیه 37 سوره آل عمران هست:
فَتَقَبَّلَها رَبُّها بِقَبُولٍ حَسَنٍ وَ أَنْبَتَها نَباتاً حَسَناً وَ کَفَّلَها زَکَرِیَّا کُلَّما دَخَلَ عَلَیْها زَکَرِیَّا الْمِحْرابَ وَجَدَ عِنْدَها رِزْقاً قالَ یا مَرْیَمُ أَنَّى لَکِ هذا قالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَرْزُقُ مَنْ یَشاءُ بِغَیْرِ حِسابٍ
پس پروردگارش او را به پذیرشى نیکو پذیرفت و به رویشى نیکو رویاند و سرپرستى او را به زکریّا سپرد. هرگاه زکریّا در محراب عبادت بر مریم وارد مىشد، خوراکى (شگفتآورى) نزد او مىیافت. مىپرسید: اى مریم این (غدا و خوراک تو) از کجاست؟! مریم در پاسخ مىگفت: آن از نزد خداست. همانا خداوند به هرکس که بخواهد بىشمار روزى مىدهد.
جستجو در آیات قرآن هم حس خوبی به ما میده و هم کمک می کنه به درک بهتری از آیه ها برسیم،
از خداوند مهربان بهترینها رو برای شما خواستارم
سلام استاد عزیز و سلام مهربانو مریم جان شایسته و دوستان همراه
گام پنجم: رابطه درونی با خداوند با تفکر نه تقلید
استاد امروز با یک سرچ ساده و کوتاه متوجه شدم در قران کلمه تعقلون 24 بار و یعقلون 22 بار و واژه تفکر و مشتقات اون، 479 بار تکرار شده.
خیلی جالبه که دعوت به تفکر در 3 حیطه بسیار تکرار شده.
1- طبیعت
قل انظرو ماذا فی السموات و ارض
2- تاریخ
…فسیروا فی ارض فانظروا کیف کان عاقبه المکذبین
3- ضمیر انسان
سنریهم آیاتنا فی الافاق و فی انفسهم …
این همه تاکید، این همه تکرار… واقعا نمیشه به سادگی ازش گذشت. تصمیم گرفتم که یکبار کامل قران رو مطالعه کنم. چند روز قبل از شروع پروژه به دلم افتاده بود و یه app دانلود کرده بودم که ایات رو با معنی فارسی و انگلیسی نمایش میده. ولی با شروع پروژه هجرت ایده جالبی به ذهنم رسیده.
تصمیم دارم از جزء 30 و آیاتکوچک شروع کنم. اول ترجمه رو بخونم و شروع کنم به تحقیق در مورد موضوع سوره و برداشتهامو بنویسم و در موردش با خودم صحبت کنم. دقیقا همین روشی که الان برای فایلهای استاد انجام میدم و هر روز تاثیرات مثبت اون رو می بینم. امروز به صورت کاملا هدایتی از سوره مزمل شروع کردم و پیام و هدایت روشن خداوندم رو دریافت کردم.
میدونم سخته ولی تصمیم دارم بدون پیش داوری قران رو بخونم و درک کنم. یادم میاد کودک سال بودم و از خدا میپرسیدم و کامل یادمه میگفتن وااای اینو دیگه نگو خدا غضب میکنه میری جهنم. در خانه ما قران بزرگ و خیلی قدیمی داشتیم که یادگار دایی شهیدم بود.هیچ بچه ای حق دست زدن به اون رو نداشت و تا مدتها من اون قران رو از گوشه ورق میزدم که مبادا دستم به کلمات بخوره و گناهی بزرگ مرتکب بشم. وای به روزی که کتابی روی اون قرار میگرفت… توی خونه ما قران به بهترین شکل نگهداری میشد ولی خیلی کم خونده میشد. جالبه که اون قران به من سپرده شد و الان پیش منه. دلم میخواد اینبار خودم پیام خدارو دریافت کنم.
یک اتفاق خوبی که افتاده اینه که این چندروز اونقدر سرگرم شنیدن و نوشتن فایلها و تحلیلشون واسه خودم و نوشتن پیام در سایت بودم که هیچ زمان خالی نداشتم. نه خبری خوندم نه اینستایی دیدم نه زنگی زدم نه پیگیر جریانات روزمره خانوادگی شدم. از این سبک زندگی لذت میبرم. خدایا شکرت
بهترینها نصیبتان
گام پنجم – پروژه مهاجرت به مدار بالاتر
.
سلام
فایل هایی که به صورت خالص و تخصصی راجب ماهیت خدا صحبت میشه رو باید با سرعت کم گوش کنم، مغزم نمیتونه هضم کنه ماهیت انرژی ای که در قالب کلمات داره بیان میشه.
+ همیشه به خودم گفتم پای اینجور فایلای استاد عباسمنش سختمه کامنت نوشتن…
الانم اصلا نمیخام خوشمزه نویسی کنم ، صاف و مسقتیم میخام اندازه تعهدم به این پروژه که شرکت کردم سهم خودمو انجام بدمو به نتیجه گیری برسم که رشدم بده.
با تمام وجودم از خدا تقاضای هدایت میطلبم که اگاهی های این گام، یه کلید کاربردی بهم بده در جهت شناخت بیشتر خدا و بهبود شیوه اتصالی که تا حالا باهاش داشتم.
خب
تا با استاد عباسمنش اشنا بشم ، انصافا تو مسیر شناخت و ارتباط موثر با خدا ، سعی و تلاش های زیادی کردم. لازم نیست به گذشته برگردمو اشتباهات و خطاهامو بررسی کنم، از طرفی موضع افسوس و آه ، هم ندارم.
میدونم همه اون فعالیت ها باعث شد به این نتیجه برسم که؛ با اولویت ترین ارتباط من، باید رابطه ای باشه که با خودم/خدا دارم.
خدارو صد هزار مرتبه شکر که به این مرحله رسیدم…
حالاع مرحله بعد اینکه :
برای ارتقا و بهبود این ارتباط باید یه سری کارها انجام و یه سری کارها هم باید پرهیز بشه.
.
خب این تصمیم و اقدامات چیه؟؟؟؟؟
؟!؟!
؟
اعتراف میکنم علارغم اینکه بیش از 25 بار جلسات7تا11 دوره راهنمای عملی گوش کردمو ساعت ها راجبش فکر کردم، الان نمیتونم، نمیدونم،، چطور ، این باید و نباید هایی که در ارتباطم با خودم/خدا موثر هستو واضح بگم و اجرا کنم…
داشتم متن بالا رو مینوشتم که بخشی از سوره شمس بهم حادث شد ، فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَىٰهَا
نوشتن متوقف کردمو از خودم پرسیدم چرا گُم و گیجم؟
رک و پوس کنده گفت :
به خاطر همون باور قدیمی که از بچگی بهم میگفتن ماکه نمیفهمیم. باید از مرجع تقلید ، تقلید کنی تا…
خلاصه
پی بردم هنوز،اجازه ، مسئولیت پذیری و اعتماد به نفس نرسیدم که :
عامو میتونی شیوه و سبک خودت واسه عشق بازی ابداع و اجرا کنی، فارغ از هر اصل و اصولی.
میان عاشق و معشوق حجابی نیست
توخود حجاب خودی مهدی از میان برخیز
.
نمیتونم در قالب کلمات بنویسم.
قلبم روشن و باز شد.
.
پیرو تمرین این گام ؛ حالا که به این نتیجه رسیدم ، برای بهبود رابطم با خودم/خدا چه تصمیماتی باید اخذ کنم :
1- از خدا تقاضا میکنم در مسیر زندگی و کاریم، مراده با افراد و افعالی قرار بده که موجب افزایش تمرکزم بشه و احساس حضور بهم بده. نه اینکه درگیر افیون ها یا فعالیت های باطلی بشم که بجز اتلاف وقت وانرژی هیچ عایدی واسم نداره.
خدایا ذوق و تمایل هایی که موجب رشد و تعالیم میشه رو در وجودم شکوفا کن و نیاز و خلاء هامو از فضلت پر کن.
( تصمیم میگیرم برای وقت و انرژیم خصاصت بیشتری لحاظ کنمو از هر فعالیتی که قلبم میگه، پرهیز کنم. )
خدایا در این خصوص با تمام وجودم ازت تقاضای هدایت و حمایت دارم….
2- هر وقت ذهنم میگه نمیدونم چجوری به خدا نزدیک تر بشم . بهش بگم عامو همین که میدونی نمیدونی ینی درهای نزدیک شدن به خدا به روت باز شده. مرحله بعد اینکه به همین نادونیت اعتراف کنی و از خدا تقاضای هدایت کنی.
» باور کن هرکسی با تمام وجودش بخاد، راه بهش نشون داده میشه و هدایت میشم. این یک قانونه.
متن بالا ^^^ تو این فایل واسم بولد شد…
تمام.
1727+
بنام خدای مهربان، بخشنده، رزاق، وهاب، وسیع، رب، هدایتگر، انرژی همیشه همراه ما، یکتا
سلام بر استاد عزیز و گرامی، توحیدی، دانشمند، پروفسور
سلام بر همه دوستان هم سایتی و هم دوره ای و هم فرکانسی در این سایت بزرگ
پروژه : مهاجرت به مدار بالاتر
گام پنجم: رابطه درونی با خداوند، با تفکر ایجاد میشود نه با تقلید
بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ به نام خداوند بخشندۀ مهربان
قُلۡ هُوَ ٱللَّهُ أَحَدٌ بگو: حقیقت این است که خدا یکتاست
ٱللَّهُ ٱلصَّمَدُ آن خدایى که بى نیاز است
لَمۡ یَلِدۡ وَلَمۡ یُولَدۡ نه کسى فرزند اوست و نه او فرزند کسى است
وَلَمۡ یَکُن لَّهُۥ کُفُوًا أَحَدُۢ و نه هیچ کس مثل و مانند و همتاى اوست
رابطه من با خداوند از اون اول با تقلید شروع شده و تقلید و تقلید و تقلید
اگر تقلید نکنی نماز و روزه و …. اصلا درست نیست، کلا کافری… این باوری بود که از اجدادم بهم رسید.
بابابزرگ من (بابابزرگ پدری) همیشه اولین سوالی که میپرسید این بود که بگو ببینم مرجع تقلیدت کی هست؟ اگه میگفتی نمیدونم که اصلا دیگه هزار فحش و دریبری بارمون میکرد، فلان شده کافر شدی نمیدونی مرجع تقلیدت کی هست، اصلا نماز و روزت درست نیست، تو هیچیت درست نیست، دیگه اصلا تحویلت نمیگرفت، این سوال همیشگی بابابزرگ از ما نوه ها و حتی بزرگترها بود، یا هر شخص جدیدی که به خانواده اضافه میشد مثلاً کسی ازدواج میکرد عروس یا داماد اضافه میشد اول باید میرفت پیش ایشون و ایشون با همین سوالهای تقلید؟، اصول دین چندتاست؟، نماز و روزت چطوری میخونی؟ و خلاصه این سوالها، اگه سوال اول رو درست میگفت که از کی تقلید میکنه،؟ میرفت سوالهای بعدی رو میپرسید و گرنه دیگه قید اون عروس یا داماد رو پسر یا دختر باید میزد، و اگر هم به هر طریقی ازدواج صورت میگرفت اون عروس یا داماد به قول معروف پیش بابابزرگ ما حناش دیگه رنگی نداشت، خودش و آبا و اجدادش همیشه از فحش و ناسزای بابابزرگ مذهبی ما در امان نبودند، البته همیشه قبل از اینکه عروس یا داماد بخوان بیان پیش بابابزرگ یه سری سوالات رو که قرار بپرسه خانواده بهش میگفتند که به قول معروف مورد غضب قرار نگیره، البته اون فردی که درست جواب میداد مخصوصا سوال از کی تقلید میکنی؟ اگه مورد وثوق ایشون بود، که همیشه تقلب رو میرسوندیم به فرد سوال شونده، دیگه اون فرد همه جانبه مورد تایید بابابزرگ بود، و کسی هم که درست جواب نمیداد دیگه مهم نبود که اون پسر و دختر همدیگر رو دوست دارند باید اون وصلت صورت نمیگرفت که چند مورد اینطوری هم شد چون به هر حال هم پدر بنده و مادرم و هم عموها و زن عموها( سه تاعمو) و هم عمه ها و شوهر عمه ها(چهارتاعمه) خیلی به ایشون احترام میذاشتند و هم اهالی روستامون، مخصوصا بزرگان روستا که خیلی مورد تایید و مورد احترام همه بود و یه جورایی از لحاظ مذهبی و دینی از ایشون تبعیت میکردند، یکبار یادمه منو صدا زد حدود 12یا13سالم بود و از فواید نماز شب برام گفت چون من خیلی از نوه های دیگه مذهبی تر بودم، مسجد میرفتم و بسیج و کانون و … و بهم گفت از امشب نماز شب بخون منم گفتم چشم آقا فردا اول صبح اومد و منو خواست و پرسید نماز شب خوندی؟ و منم تو اون سن مدرسه باید میرفتم 3یا4صبح که بیدار نمیشدم و خیلی ساده گفتم نه گفت چرا؟گفتم بیدار نشدم! آقا هرچی دلش خواست به من گفت و اومد که منو بزنه فرار کردم و عصاش رو پرت کرد سمت من! شانس آوردم بهم نخورد مادرم با کلی صحبت و کلنجار رفتن باهاش کمی آرامش کرد و گفت از امشب میخونه! بعدشم مادرم بهم گفت الکی میگفتی آره خوندم، اینم از اعقتادات من!! ولی خوب یک عمر 21ساله من در کنار ایشون و عقاید بیش از حد مذهبی ایشون تقلید کردم در سال 1384 فوت کردند ( خداوند رفتگان همه را بیامرزد) من با این عقاید بزرگ شدم که حتی الان هم من مرجع تقلید دارم، یعنی از یک روحانی، آیت الله… که ایشون رو اصلا شناختی ازش ندارم فقط اسمش رو میدونم و حتی در ایران هم نیست و فقط عکس یا تصویر ایشون رو از تلویزیون میبینم، تقلید میکنم، یعنی سالی که مرجع تقلید خانوادگی ما آقای … فوت نمودند به پیشنهاد همین بابابزرگ و پدرم و یک روحانی دیگر این آیت الله … رو به عنوان مرجع تقلید انتخاب کردیم، تازه کتابش هم داریم، وقتی با استاد و سایت آشنا شدم خب اولش مقاومت داشتم ولی کم کم این باور رو تغییر دادم البته هنوز هم باور قبلی هست و مقاومت دارم، وقتی این صحبتهای استاد رو در این فایل و فایل های دیگر گوش میکردم یا قبلا گوش کردم خیلی به خودم میخندم، میگم واقعا مگه خدا بهمون عقل نداده و مگه خودش نگفته تعقل کنید، تفکر کنید، پس چرا من یک عمر با نادانی زندگی کردم، و البته خدا رو شکر میکنم که با استاد عزیز و گرانقدر و این سایت بینظیر آشنا شدم که حداقل مثل گذشتگانم دیگه نادان و … از این دنیا نمیرم و فرصت دارم که باورهامو در مورد خدای یگانه تغییر بدهم و چقدر خداوند زیبا و ساده در سوره ای کوچیک به نام اخلاص یا توحید خودش رو معرفی کرده و این سوره زیبا رو در همان نماز تقلیدی روزانه حداقل 5بار یا 10بار یا بعضا بیشتر هم میخوندیم ولی یه ذره هم تعقل و تفکر نکردیم که بابابزرگ جان تقیلد کردن رو خدا در قرآن نگفته ولی تعقل کردن رو گفته ، بابابزرگ جان نمازخوندن و روزه گرفتن و …. رو خدا نگفته به چه نحوی دقیق بخونید ولی توحید و یکتاپرستی رو بارها گفته، تقوی رو گفته، اصلا خداگفته یکتاپرست باش نگفته نمازپرست باش (منظور نماز تقلیدی همون دولا و راست شدن) اصلا خدا نماز رو گفته آرامش، وقتی آرامش داری یعنی ایمان داری، بابابزرگ جان خداییش هیچ وقت شد ما تو رو عصبانی نبینیم… ولش کن چه گیری دادم به اون خدابیامرز، الان خودم هستم و خدای خودم، حالا که فهمیدم اصل چیه، دنبال اصل هستم یا فرع، معلومه هنوز منم به فرعیات چسبیدم و درست درسهای استاد رو خوب نگرفتم که گیر دادم به بابابزرگ خدابیامرز و اون باورهای شکرآمیز…
فکر کنم این قصه من برای همه این بچه های این سایت آشنا باشه، چون داستان من نیست داستان همه است.
من اول امسال تصمیم گرفتم که فقط ترجمه قران رو بخونم البته قبلا هم فقط ترجمه رو خوندم، ولی تصمیم گرفتم که با تفکر بیشتر بخونم، و خوندم و کمی هم با تامل میخوندم بهتر از قبل مخصوصا از زمانی که با شروع دوره 12قدم که استاد آیه های قرانی رو بیان میکنند، و نرم افزار نور رو هم نصب کردم، ولی با شنیدن صحبتهای استاد در این فایل فهمیدم بیشتر باید وقت بزارم و به قول استاد سوالهایی که دارم رو از خود قران جوابش رو بگیرم بجای اینکه بخوام دنبال سوال کردن باشم. البته به قول استاد کلیات رو درک کنم اصل رو از فرع تشخیص بدم
من تصمیم گرفتم بدون تعصبات قبلی، قرآن را چند بار دیگر فقط ترجمش رو بخونم.
من تصمیم گرفتم کتاب “چگونه فکر خدا را بخوانیم” را مطالعه کنم تا مفهوم سیستمی بودن خداوند را درک کنم.
خدایا من هیچی نمیدونم خودت بهم بگو چکار کنم
خدایا هدایت هرثانیه ذهن و قلب و روح و گفتار و رفتارم رو به خودت سپردم.
خدایا بابت همه چیز و این مسیر توحیدی زیبا که این بندت رو در اون قرار دادی بسیار سپاسگزارم
خدایا ترسها و نگرانیهای منو ازم بگیر و بجاش ایمان و قدرت بده
گام پنجم 2025/01/07
به نام پروردگاری که مراقب و حامی من است
سلام خدمت استاد عزیزم و مریم جان قشنگم
و سلام خدمت دوستان خانواده سایت عباس منش
من از بچگی چون توی نماز خوندن تنبلی میکردم همیشه این ترس تو دلم بود که خدا منو دوست نداره تو نماز نمیخونم خدا منو دوست نداره چون درسمو نمیخونم همیشه از خدا یادم میپرسیدم چرا وضعیت دیگران بهتر از منه تا اینکه سال 1401 بهمن ماه داشتم با معلمم حرف میزدم معلمم گفت خدا همه چیو درست میکنه فائزه نگران نباش منم گفتم خدا اگه میخواست درست کنه وضع من این نبود خدات منو دوست نداره ایشون به من گفت ببین اگه به خدا گله کنی بدترهها این قانون جهانه سعی کن سپاسگزار باشی و شکرگزار سعی کن قدردان خداوند باشی از این یک کلمه واقعاً خیلی خوشم اومد منی که از حرفای مذهبی گوشم پر بود ولی این حرف ساده دل منو روشن کرد تصمیم گرفتم از نعمتهای شکرگزاری توی اینترنت سرچ کنم تا کتاب شکرگزاری و راز را پیدا کردم و و فرمول بنویس تا 9 شب اتفاق بیفته خلاصه همینجوری پیش رفتن پیش رفتن تا با سایت آشنا شدم و الان جوری شدم که اگه یک روز فایلهای استادو نگاه نکنم یا یک روز شکرگزاری نکنم انگار روزم شب نمیشه و همیشه وقتی از آدمها میترسم به خودم میگم فائزه خجالت بکش مگه تو خدا رو نداری هر وقت منتظر نتیجهای میشم به جای اینکه به کسی بگم بهم انرژی مثبت بده دارم سعی میکنم با خدا صحبت کنم میگم خدایا تو با من صحبت کن تو با من حرف بزن این نجواهای شیطانی و توی ذهنم کم کن سعی میکنم ذهنمو کنترل کنم واقعا از وقتی که با سایت آشنا شدم و از وقتی که دنبال این قانون شکرگزاری رفتم خدا رو شناختم خدا کسی نیست که به خاطر حجابت یا به خاطر نماز قضا یا به خاطر چیز این چیزا بخواد تو رو بندازه تو جهنم خدا کسیه که مهربونتر از مادره خدا کسیه که حامی منه خدا کسیه که میگه فقط به من بگو آرزوهاتو بقیهاش با من تو اگه قانون جهانو بدونی من برات اجرا میکنم تو اگه باور کنی منو خدا کسیه که منو بهتر از مادرم یا بهتر از همه دوستام یا بهتر از هر کس دیگه دوست داره خدا کسیه که جوری برنامه رو میچینه که من راحتتر پیش برم از اون برنامهای که خودم برای خودم چیدم خدا کسی که اگر مسئلهای برای من پیش اومد با من حرف میزنه و کمکم میکنه خدا کسیه که تو شکرگزاریاشو براش مینویسم تا ازش سپاسگزاری میکنم نعمتهای بیکران توی زندگی من میاره نعمتهایی که فکرشم نمیکنم نعمتهایی که با هزار تا نماز شب جمعه با هزار تا دعاهای مختلف شاید اون نعمتهایی که میخوام به من نده اما با یک شکرگزاری ساده چه نعمتهایی به من داده آره استاد شما راست میگین ارتباط با خدا یک چیز درونیه ارتباط با خدا یک چیزیه که باید باور داشته باشی اونی که باهاش حرف میزنی دوست توئه حامی توئه از همه کف و همه دنیا بهتر میدونه که تو الان چی نیاز داری تو الان از چی دلت گرفته تو الان چی خوشحالت میکنه مهربونتر از مادر مثل یک بچهای که خودشو میسپره به آغوش مادرش دلش آروم میگیره ما بندههام باید خودمونو بسپاریم به آغوش خدا و این آرامشش انقدر حیرت انگیزه که اصلاً نمیتونم بگم از وقتی که دارم رو این باور کار میکنم استرسم به شدت کمتر شده اما میگم هنوز قوی نشدم توش هنوز خیلی پاشنه آشیلمه این کنترل ذهن اما از دو سال قبلم بهتر شدم و این چند وقتی که از فایلهای استاد دور بودم و ذهنم درگیر بود قشنگ متوجه میشدم مثل کسی که ورزش و گذاشته کنار بدنش داره از فرم میافته زندگی منم داره شادی که نسبت به قبل داشتم و الان ندارم و الان دوباره چند روزه دارم روی ذهنم کار میکنم و نعمتهای بیکرانی وارد زندگیم شده از این حس خوبی که از فایلهای شما میگیرم یادمه منتظر جواب یک آزمایش بودم نمیومد ولی این چند روزه که دارم روی ذهنم کار میکنم این آزمایش اومده و یادمه با اطرافیانم دوباره داشتم به مشکل میخوردم اما از وقتی که دوباره شروع کردم روی ذهنم کار کردن حتی دوستانی که چند وقت ازشون خبر نداشتم از من خبر گرفتن و منو خوشحال کردن و نعمتهای بیکرانی داره آروم آروم وارد زندگیم میشه و امیدوارم که دوباره به این کار کردن ذهنم ادامه بدم و درگیر مشغلههای زندگیم نشم و تنبلی نکنم واقعا فایلها خیلی خوبه استاد خدا خیرتون بده به ما یادآوری میکنه که چه قانونی در جهان هست چه قانونی که فقط یک درصد مردم جهان اون رو میدونن استاد من از شما خیلی ممنونم شما زندگیو به من یاد دادید شما به من یاد دادید که اگه من با خدا رفیق باشم خدام با من رفیقه خدا مثل ناو ما نیست که بگه چرا نماز نخوندی پس نمره انضباطت کم میشه پس بدبخت میشی پس بیچاره میشی و زندگی تباه میشه نیست خدا کسیه که اگه من باهاش رفیق باشم دنیا رو برای من هموار میکنه خدا کسیه که منو هدایت میکنه به مسیرهای بهتر شب و روز با من صحبت میکنه هر لحظه هر ثانیه و اگر من روی ذهنم کار کنم این صدا بلند و بلندتر میشه و اگر ذهنم رو پر از افکار مثبت کنم بمباران افکار مثبت کنم این صدا رو میشنوم
و اما اگر مثل بقیه مردم جامعه باشم درگیر اخبار منفی ورودیهای منفی باشم این صدا کم و کمتر میشه استاد من از شما واقعاً واقعاً ممنونم بابت این فایلها خدایا ممنونم ازت که منو با این فایت آشنا کردی و بزرگترین ترس بچگیم که احساس گناه میکردم که چرا من نماز نمیخونم خدام لابد منو دوست نداره بدبخت میشم این باور غلط حذف شد و باور درست داره جاش میاد و خدایی من مهربونتر از این حرفاست خدای ممنونم ازت
به نام معبود مهربانم
سلام دوباره به استاد عزیزم و مریم جان مهربانم
و دوستان عزیز
تمرینهای که برای رسیدن به هدف اصلی ام میخوام انجام دهم اینهاست:
1)گوش دادن فایلهای رایگانی که در باره عشق و مودت در روابط است .تازمانی که بتوانم فایلهای اصلی اش را بخرم
2)انجام دادن تمرینهای دوره ی 28 روزه ی مهاجرت به مدار بالاتر
3)خودم را سرگرم کارم (شیرینی پزی)کنم تا ذهنم از روی ناخواسته ها به راحتی برداشته بشه و مشغول پول در آوردن باشم
4) کار کردن روی عزت نفس و اعتماد به نفسم
درود براستادعزیزم و خانم شایسته عزیزو دوستان هم فرکانسم…
از وقتی دوره خریدم و دارم روی خودم کار میکنم آروم ترم و ترس های کمتری دارم چون دارم درک میکنم که خداوند حامی و هدایتگر منه و هرلحطه کنارمه وازمن مراقبت میکنه…
قبلا ب التماس و خواهش از خدا درخواستی میکردم ولی وقتی متوجه شدم من خالق زندگی خودمم و نگاهم نسبت به خداوند یک نگاه سیستمی شد درک کردم که خداوند دشمن من نیست که بشینه منوچک کنه که هرلحظه دارم چه خطایی میکنم که مچ منو بگیره و عذابم بدد بلکه اون چیزی رو برای من میخواد که من ازش بخوام…
و من توی هرمسیری باشم اون بهم کمک میکنه…
با این نگاه نسبت به چندماه قبلم احساس آرامش بیشتری دارم …ترس و استرس و فشار کمتری رو تحمل میکنم و خودمو سپردم بهش تامنو هرلحظه هدایت کنه به آدمها و مکانهای درست…
یک برگه چسبونده بودم کنار میزکارم که چندماه پیش روش نوشته بودم که فایل قانون تغییر ناخواسته ها رو دانلودکنم و ببینم…امروز اینکارو کردم و توی موارد مورد علاقه پائین فایل چشمم خورد به یک فایل که توی سال 87 ضبط شده بود توی ایران توی یک سالن همایش و من ناخودآگاه گفتم بذار این فایل رو ببینم و زدم و نگاه کردم …
استاد توی همون اوائل کارشون بود که گفتن من هرزمان کتابی رو میخونم اگر جمله ای بود که باور جدیدی برای من اونو یادداشت میکردم و درهرموردی بود تا شب سعی میکردم اونو اجراکنم بازم گفتن اگر کسی اینجا چیزی یاد گرفت و نرفت انجامش بدد خواهش میکنم پولشو بگیره و دیگه نیاد…
من حس کردم استاد اینا رو داره بمن میگه…
چون من کتابهای زیادی خودندم ولی درعمل صفر…
فایل های آموزشی زیادی رو گوش دادم ولی درعمل ناچیز…
دراصل من تصمیم نگرفتم هنوز تغییر کنم و چیز های جدیدی که یاد گرفتم رو برم انجامش بدم…
امشب تصمیم گرفتم هر تمرینی رو تا انجامش ندادم سراغ فایل بعدی یا تمرین بعدی نرم…
ولی همین الانم ترس هام داره میگه خب از دوستات تو سایت عقب میمونی ولی جوابش تو همون فایل بود که نه اگه من تا موضوعی رو درک کردم انجامش بدم خیلی هم پیشرفت میکنم وبا ترسام روبرو شدن باعث پیشرفت من میشه..باعث میشه من باز حرکت کنم ک توقع بیشتری از خودم داشته باشم…
الله اکبر به هدایت…من برای تمرینی که باید اینجا انجام میدادم منو برد فایل 15 سال پیش استاد رو گوش بدم و اونجا این موضوع تمرین و تصمیم به تغییر رو بهم گوشزد کرد..
.خدایا باوجود تو من چه ترس و نگرانی میتونم داشته باشم آخه؟؟
توکه اینهمه لطف داری بمن که منو بجایی هدایت کردی که الان باید درکش کنم چرا نگرانم؟؟
ازت میخوام کمکم کنی ایمانم بتو و به غیب هرلحظه مستحکم تربشه خدایا سپاسگزارم ازت…
سپاسگزارم استاد عزیزم…
سپاسگزارم خانم شایسته عزیز…
سپاسگزارم دوستان عزیزم…
عاشقتونم
به نام نیروی برتر
استاد عزیزم سلام
مریم جان بینهایت ممنونم که این پروژه رو را انداختید اصلا حال همه رو دگرگون کردین
استاد جان من که از دیشب بدجوری افتادم تو جون خودم و دارم باورهام و شخم میزنم ی جورایی به من برخورده که نتایج بزرگتر از راه نرسیدند دیشب تا صبح بیدار بودم
صبح دیدم خدای من عجب فایلی اومده چند بار گوش کردم چقدر با شرایط و حال فعلی من هماهنگ بود ی لحظه حسم بهم گفت ببین حواست باشه احتملا علت این حال و هوای تو بخاطر اینکه داری تو این پروژه جلو میری و انگار احساس میکنم مدارم داره میره بالا در حالی که دیشب اصلا حواسم نبود خدایا شکرت
بیتهایت سپاسگزارم
تا خبرهای خوب بدرود